خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

محور خطبه‌ها:  حرص و اغواگری، ‌پدیده‌ای ضد اخلاقی مورد توجه قرآن، زیاده‌خواهی باعث‌گمراهی آدم، انّا الانسان خلق هلوعاً، هدایت الهی برای سیر تکاملی انسان، انسان حریص، در مسیر شیطان، سعادت و شقاوت انسان ‌به ‌واسطه حرص، معارف اسلامی عامل‌هدایت انسان در جهت تکامل  میلاد امام‌حسین(ع) وروز پاسدار، میلاد حضرت عباس(ع) و روز جانباز، نقش مصطفی خمینی ‌در پیروزی انقلاب، آمار، آیینه‌ای برای انعکاس واقعیات جامعه، لزوم استفاده دنیا از وضع‌ موجود برای قلع و قمع‌ تروریسم، اعتراف آمریکا در دادن ‌باکتری سیاه زخم به عراق‌ در جنگ علیه ایران، اعتراف طارق عزیز در گرفتن ‌باکتری سیاه‌زخم از آمریکا، اعتراف آلمان در دادن ‌سلاح شیمیایی به عراق، ایران، اوّلین و مهمترین مخالف حکومت طالبان در افغانستان، سکوت خفت‌بار کشورهای اسلامی، حیله جدید بوش در اعطای ‌دولت ‌مستقل ‌به ‌فلسطینی‌ها، عمیق بودن ریشه‌های نزاع‌ در افغانستان

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۴ آبان ۱۳۸۰
خطبه اول حسد، دوّمین پدیده‌ ضد اخلاقی مورد توجه قرآن/ حرص و اغواگری، سوّمین‌ پدیده ضد اخلاقی مورد توجه قرآن/ اغواگری از فصول ‌ضد اخلاقی/ استفاده نامناسب آدم‌ از موهبت‌های الهی/ شیطان و ایجاد وسوسه‌در وجود آدم/ اغفال آدم و بحث‌های پیرامون آن/ اقوال مختلف درباره‌ غفلت آدم/ زیاده‌خواهی باعث‌گمراهی آدم/ اغواگری، مبداء بسیاری ‌از مشکلات زندگی انسان/ آیه 33 سوره مبارکه ص/ زیادی‌خواهی، آغاز بلایای‌ مختلف برای انسان/ مبارزه حضرت شعیب با امتش‌به دلیل زیاده‌خواهی/ آیات 19، 20 و 21 سوره المعارج/ انسان، حریص و هلوع/ معانی هلوع/ انّ الانسان خلق هلوعاً/ تعدّی به حقوق دیگران‌ از روحیات بد انسان/ تعابیر مختلف قرآن‌ درباره انسان/ آیه 4 سوره التین/ آیه 70 سوره الاسری/ انسان، گل سرسبد موجودات/ استعدادهای الهی وجود انسان‌برای تکامل/ انسان از عالی‌ترین مقام تا پست‌ترین صفات اخلاقی/ هدایت الهی برای سیر تکاملی انسان/ انسان حریص، در مسیر شیطان/ شیطان و گرافتاری‌های‌ آدم/ آدم، گرفتار مسیر تنزّل/ سعادت و شقاوت انسان ‌به ‌واسطه حرص/ اخلاق اسلامی متکفّل ‌هدایت انسانی در مسیر درست/ کفران، انتخاب بد انسان‌ها/ حرص، ریشه بسیاری از تجاوزات معاصر/ نمازگزاران، استثناء انسان‌های هلوع/ معارف اسلامی عامل‌ هدایت انسان در جهت تکامل/ میلاد امام حسین(ع) منشاء خیرات و برکات خطبه دوم میلاد امام‌حسین(ع) و روز پاسدار/ نقش پاسداران درانقلاب اسلامی/ حضرت ابوالفضل‌ العباس(ع) اسطوره تاریخ/ میلاد حضرت عباس(ع)و روز جانباز/ جانبازان، یادگاران‌دوران دفاع مقدّس/ نقش مؤثر مصطفی خمینی‌در پیروزی انقلاب/ آمار، آیینه‌ای برای انعکاس واقعیات جامعه/ تأثیر آمار درست درتصمیم‌گیری‌ها/ تحلیل شرایط زمان، ازوظایف ائمه جمعه/ مخاطبین خطبه/ شرایط زمانی مهمترین قطعه تاریخ/ روشن شدن ماهیت تروریسم،بُعد مثبت حوادث آمریکا/ لزوم استفاده دنیا از وضع ‌موجود برای قلع و قمع‌ تروریسم/ مبارزه با تروریسم، یک جریان جهانی/ ایران و مرارت‌های‌تروریسم/ آمریکا و موج ترور/ تروریسم، سرطان امنیت ‌زندگی بشر/ لزوم اتخاذ تصمیمات جامع ‌با محوریت سازمان ملل در مقابله با تروریسم/ مصادره مبارزه با تروریسم‌ توسط آمریکا/ آمریکا، متهم بزرگ ترور/ آمریکا و نگرانی روشن شدن‌روایای ترور و تروریسم در جهان/ انحصارطلبی، یکی از عوامل‌شیوع تروریسم/ تروریسم، جریانی‌عمیق در دنیای معاصر/ تروریست‌پروری‌ظلم و تبعیض در جهان/ دفاع در حال استیصال، طبیعت موجودات عالم/ اعتراف آمریکا در دادن ‌باکتری سیاه زخم به عراق ‌در جنگ علیه ایران/ اعتراف طارق عزیز در گرفتن‌باکتری سیاه‌زخم از آمریکا/ اعتراف آلمان در دادن‌ سلاح شیمیایی به عراق/ توجیهات آلمان در دادن‌سلاح شیمیایی به عراق/ احتمال استفاده عراق ازمیکروب سیاه‌زخم در جنگ علیه ایران/ بکارگیری سلاح شیمیایی ‌توسط عراق در عملیات خیبر و جزیره مجنون/ ناامنی فراگیر در آمریکا/ ترور، کار قدیمی سیا، اینتل‌جنت سرویس و موساد/ ادعای خونخواهی سیا بعد از هر ترور/ لزوم تنظیم برنامه برای مقابله با تروریسم ‌توسط سازمان ملل/ عدم همکاری دنیا با آمریکا و انگلیس در افغانستان/ ایران، اوّلین و مهمترین مخالف حکومت طالبان در افغانستان/ آمریکا به دنبال ثمره‌ مبارزه با تروریسم/ بی‌تدبیری آمریکایی‌ها در مدیریت بحران/ عمل و عکس‌العمل‌های بدآمریکا در حادثه 11 سپتامبر/ مراحل مختلف جنگ آمریکا در افغانستان/ موفقیت آمریکا در برپایی‌جنگ روانی/ بمباران هوایی سومین مرحله‌ حمله آمریکا به افغانستان/ افتخار واهی آمریکا در برتری ‌هوایی ‌در افغانستان/ ضدهوایی‌های 23 میلی‌متری ‌تنها سلاح دفاعی افاغنه/ گرفتاری آمریکا درآسان‌ترین مرحله/ وضع اقتصادی و اجتماعی‌ افغانستان/ وضعیت رقّت‌بار مردم ‌افغانستان/ عدم تناسب بین افغانستان‌و آمریکا/ افغانستان، کشوری بی‌سلاح در مقابل کشورهای با مدرن‌ترین سلاح/ سلاح‌های پیشرفته آمریکادر افغانستان/ بی‌رحمی آمریکا در انهدام‌ بیمارستان/ موشک‌های آمریکایی و اتوبوس‌های افغانی/ بکارگیری بمب خوشه‌ای ‌در آمریکا/ ویژگی‌های مخرّب ‌بمب خوشه‌ای/ تصویر زشت آمریکا در افغانستان/ سکوت خفت‌بار کشورهای اسلامی/ مسلمانان و فریب مجددآنان توسط آمریکا/ حیله جدید بوش در اعطای‌ دولت‌ مستقل ‌به ‌فلسطینی‌ها/ دولت‌های عربی، نیاز واقعی آمریکا/ اسرائیل و جنایات جدید/ سکوت سازمان‌های بین‌المللی ‌در مقابل جنایات ‌اسرائیل و آمریکا/ رسوایی تمدن غرب ‌در افغانستان/ اشتباه استراتژیک آمریکا در ورود به جنگ ‌در افغانستان/ پیاده کردن نیرو در افغانستان، چهارمین مرحله ‌حمله آمریکا/ جنگ بی‌نتیجه آمریکا در افغانستان/ خطرناک بودن حضور نیروهای‌آمریکایی در افغانستان/ مشکلات دولت‌های‌آینده افغانستان/ خیال‌های خام آمریکا در افغانستان/ افغانستان، کشوری مخروبه/ عمیق بودن ریشه‌های نزاع‌ در افغانستان/ توصیه‌ای خیرخواهانه‌ به اربابان کاخ سفید/ ارتباط تروریست‌ها با کنگره آمریکا/ زیر سؤال رفتن ادعاهای حقوق بشری آمریکا/ ناامنی و دستپاچگی ‌مسؤولان آمریکا/ آثار منفی روش آمریکا در مبارزه با تروریسم/ آسیب‌پذیری مسایل‌اقتصادی در ماجراهای آمریکا/ مردم افغانستان، مستحق ترحم

خطبه اول:

اعوذبالله من‌الشیطان الرجیم

بسم‌اللّه الرحمن‌الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین، اوصیکم عبادالله بتقوی الله واتباع امره و نهیه

بحث قرآنی ما در خطبه‌های اول به مبحث اخلاق رسیده بود و قرار شد بحث اخلاق را طبق روال قرآن ادامه دهیم. ممکن است شیوه بحث با کتب کلاسیک اخلاق تفاوت داشته باشد. البته مضامین زیاد فرق ندارد.

اولین پدیده ضد اخلاقی که در قرآن مورد توجه قرار گرفته، تکبّر است که مربوط به شیطان است. این موضوع در قرآن وجود دارد. دومین بخش حسد بود که آن هم مربوط به شیطان است. اگر تریتب تاریخی آن را با توجه به شروع خلقت انسان مراعات کنیم، از این جهت دارای تقدّم هستند. البته در مقابل کبر و حسد، تواضع،انسان‌دوستی، خیرخواهی و فروع دیگری را مطرح کردیم که در چندین خطبه گفته شده است.

سومین موردی که به ترتیب تاریخی در قرآن مطرح می‌باشد، مسأله حرص و اغواگری است که پس از رفتن حضرت آدم در بهشت اتفاق افتاد. ولی دو عنوان یعنی بدو آفرینش و لحظه آفرینش انسان مربوط به قبل از ورود انسان به بهشت می‌باشد، امّا در موقع زمانی بحث ما انسان آفریده شده و وارد بهشت شده و نعمتهای خدا و موجودیت جهان در اختیار اوست و باید از این موهبت‌ها استفاده کند. تکالیفی هم دارد، وقتی حضرت آدم وارد بهشت می‌شود، سومین سوء خُلق و انحراف اخلاقی پیش می‌آید. دو مورد قبلی مربوط به شیطان بود و مورد سوم اغواگری است که یکی از فصول اخلاقی به‌شمار می‌رود. بعداً به‌آن می‌پردازیم که متعلق به شیطان است.

در اثر اغواگری و فریبکاری شیطان، آدم از یکی از موهبت‌هایی که خدا در وجود او قرار داده بود و از یکی از استعدادهایی که در وجودش بود، استفاده نامناسب کرد و دچار حرص شد. به‌ خاطر زیاده خواهی بیش از حق خواهی، از حدودی که نظام آفرینش برای او در نظر گرفته بود، تجاوز کرد و خواست از نعمات الهی سوءاستفاده کند که مسأله نزدیک شدن به شجره ممنوع است.

قبل از این اغواست که شیطان آمد و آدم را فریب داد و به‌آدم گفت شما فانی هستید و دوره عمر شما تمام می‌شود. اگر از این درخت و از این میوه استفاده کنی، خود به‌خود مخلّد خواهی شد و جاوید خواهی ماند. اینکه شما را از این میوه منع کرده‌اند، برای این است که به بقاء همیشگی و جاودانی و خلود دست پیدا نکنی. آنچه که در قرآن با صراحت آمد، این موضوع است که این فریب کارگر افتاد و آدم علی‌رغم اخطار قبلی از درخت ممنوعه خورد.

قرآن می‌فرماید: خداوند به‌آدم و حوا گفته بود از این درخت استفاده نکنید. این خطرناک است. ولی اشتباه آدم این اتفاق را پیش آورد که دچار زیاده خواهی و توسعه طلبی ناحق و خروج از حدّی که برایش تنظیم شده بود، گردید. البته بحث‌های آن‌چنایی هم مطرح است که اگر آدم پیغمبر است که هست، این اغفال چگونه اتفاق افتاد؟ اگر انبیاء معصومند، چرا این اشتباه و عصیان پیش آمد؟

نمی‌خواهم در اینجا وارد بحث‌های کلامی شوم. چون بحث اخلاقی داریم. محتملش این است که بعضی‌ها می‌گویند آدم آن زمان هنوز پیغمبر نبوده و نبوت بعداً برای حضرت آدم پیش آمد. این یک‌جور جواب است. بعضی‌ها می‌گویند که این عصیان در حدّ ترک اولی است و گناه محسوب نمی‌شود. گرچه در قرآن تعبیر عصیان دارد. از این‌گونه جواب‌ها داده می‌شود. ولی به‌هرحال این صراحت قرآن است. نمی‌توانیم کاری کنیم. این اتفاق افتاده است. تعبیر قرآن این است که وقتی آدم از درخت ممنوعه استفاده و زیاده‌خواهی نامطلوب کرد و دچار گمراهی و بدبختی شد، دیگر نمی‌توانست در بهشت بماند و زمینی شد و در زمین هم شاهد حوادثی هستیم که تاکنون بر سر بنی‌آدم آمده است و می‌آید.

در قرآن این ضداخلاق و حرکت نامناسب، به‌عنوان مبداء بسیاری از مشکلات در زندگی انسان و نوع بشر تا قیامت به‌این صورت مطرح است که این قابل توجه می‌باشد. قرآن داستان‌سرایی نکرده است. می‌خواست مطلب مهمی را به ‌ما بیاموزد. در تاریخ بقیه انبیاء هم این مسائل به‌عنوان برخورد آنها با پدیده شوم حرص مطرح است. مثلاً در زندگی داود(ع) می‌خوانید که دعوایی را خدمت ایشان می‌برند که گله‌داری برای اینکه نود و نه گوسفند خود را بیشتر کند، شخص بدبخت را از یک گوسفندش هم محروم می‌کند.

«ان هذا اخی له تسع و تسعون نعجه ولی نعجه واحده»* من یک گوسفند دارم و او 99 گوسفند دارد. ولی طمع و حرص او آن‌قدر زیاد است که به من می‌گوید این یک گوسفند را هم به من بده. البته حضرت داود(ع) قضاوت می‌کند که این ظلم است و نباید چنین کاری شود.

می‌خواهم بگویم اینکه از برنامه انبیاء و اینکه قرآن از هزاران و شاید میلیون‌ها مورد از تاریخ حضرت داود، یک مورد این‌گونه را نقل می‌کند و تأکید دارد، برای درس مهمی است و می‌خواهد به‌ما بگوید که اگر حرص و زیاده خواهی و توسعه طلبی در انسان پیدا شود، چه بر سر انسان می‌آورد که 99 گوسفند دارد، ولی به یک گوسفند برادرش طمع کرده است تعبیر آن برادر است، «ان هذا اخی» بیگانه نیست. یعنی تحمل نمی‌کند که این مقدار دارایی در دست دیگران باشد و این حالت انسان است.

داستان حضرت شعیب(ع) را که با امت او بحث می‌شود، گفتم. هزاران فصل گفتنی دارد. ولی نکته‌ای که حضرت شعیب روی آن تکیه می‌کند، عدم حرص‌ورزی است. قرآن هم به این تکیه دارد که مبارزه مهم حضرت شعیب با امتش بر سر این بود که اینها زیاده‌خواه بودند و کم‌فروشی می‌کردند و حق دیگران را ضایع می‌کردند و حرص داشتند. حضرت شعیب این کار را به‌عنوان یک فساد معرفی می‌کند و راه اصلاحی پیشنهاد می‌دهد که جلوی مردم را بگیرد تا زیاده‌خواهی، انحصارطلبی و حرص نداشته باشند. در زندگی مابقی انبیاء هم هست که من فقط دو سه مورد را گفتم تا ببینید مسیر آموزش قرآن در مباحث اخلاقی این‌گونه است. آیه‌ای را که اول صحبت خواندم، با این توضیحاتی که دادم، یک بحث فلسفی و روانشناسی را مطرح می‌کند. قرآن می‌فرماید «ان الانسان خلق هلوعا و اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعاً».*

یکی از روحیات انسان را می‌فرماید و می‌گوید: انسان این‌گونه حریص و هلوع خلق شده است. در هلوع چندین نکته ذکر کرده‌اند که خلاصه‌اش این دو معناست:

1- حریص

2- کم‌طاقت و غیر صبور

انسانی که طاقت و تحمل دارایی و فقر زیاد را ندارد، نمی‌تواند در بی‌چیزی خود را حفظ کند. همین انسان نمی‌تواند در عین دارایی و مکنت تعادلش را حفظ کند و حرص دارد «ان الانسان خلق هلوعا» معنای هلوع این است و دو آیه بعد می‌تواند تفسیر یا مضمون مستقل داشته باشند که خدا می‌فرماید: ویژگیهایش این است که اگر شرّ یا مصیبتی به‌او برسد، فریادش بلند می‌شود و جزع و فزع می‌کند و اگر چیزی به‌او برسد و منعم شود و کارش به‌اطراف برسد، آن‌موقع هم خود بزرگ‌بینی بر او غالب و دچار کبر، نخوت، تجاوز و تعدّی به حقوق دیگران و کوچک شمردن دیگران می‌شود و این یکی از صفات بد انسان و یکی از روحیات بد انسان به‌شمار می‌آید.

اینجا بحث بسیار مهمی مطرح است که می‌خواهم فقط به‌طرح آن بپردازم و امیدوارم که دیگر آقایان، علماء، فضلا و دانشمندان، بیشتر به‌این بحث‌ها بپردازند و آن بحث‌های روانشناختی و اخلاقی است و نیاز روز جامعه ما - هم در سطح فرد و هم در سطح جامعه و هم در سطح بین‌الملل - می‌باشد که یک مقدار آن را باز می‌کنم.

می‌گویند انسان این‌گونه است. اگر انسان این‌گونه است، پس آیات دیگر قرآن چه می‌گوید؟ قرآن می‌فرماید: «ولقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»* انسان را در بهترین حالات و ارزشمندترین محتوی آفریدیم، چگونه است که انسان هلوع است؟ یا «ولقد کرمناً بنی آدم»** خداوند بر سر بنی‌آدم تاج کرامت قرار داده و آیات فراوان دیگر.

تردیدی نداریم که انسان احسن مخلوقات و گل سرسبد موجودات است و تردیدی نداریم که خداوند به‌این مخلوق پیچیده و مهم و پراسرارش می‌نازد. آثار حکمت الهی در انسان به‌وفور وجود دارد، در تک تک سلول‌های انسان که صحبت از میلیاردهاست، هر سلولی اسرار و حکمت‌هایی دارد. این انسان، موجودی بدبخت و فاسد نیست. اما این صفات را که خداوند می‌فرماید، چیست؟ اینها بسیار مهم است.

اگر تفسیر این آیات موازی با هم دیده شود، یک نکته اساسی روشن می‌شود و آن اینکه خداوند در وجود ما استعدادها و منابع عظیمی برای تکامل، رشد و کمال گذارده است. عمده انسان استعدادهایش است و ارزش عالی انسان در استعدادهایی است که خداوند به او داده و می‌تواند تا مقام قرب الهی پیش برود و آنچنان پرواز کند که بال و پر جبرئیل هم اگر بخواهد او را همراهی کند، بسوزد. آنچنان پرواز کند که «حتی اجعلک مثلی او مثلی» نمونه‌ای خدایی از وجود انسان بیرون آید.

در اینها تردیدی نیست. ولی همین انسان هلوع و حریص هم هست. تفسیر محکم‌تر هلوع را حریص می‌دانیم. کار مهم آفرینش این است که این استعداد را در ما قرار داده و ما را هدایت کرده است تا این استعداد بی‌پایان را در مسیر تکامل فی‌سبیل‌الله و راه خداوند به‌کار بریم. اگر حرص در مسیــر درست قرار گیرد و بال پرواز انسان به لایتناهی شود، انسانیت واقعی ما خود را نمایان می‌سازد. «ولقد کرمنا بنی‌آدم» تحقق پیدا می‌کند و «لقد خلقناالانسان فی احسن تقویم» نیز محقق می‌شود.

اگر همین استعداد بی‌پایان و حرص و آز در مسیر اشتباه استفاده از حقوق دیگران، تنگ کردن میدان و فرصت دیگران، تجاوز به حقوق دیگران و زیاده‌خواهی از حقوق و حدودی که خداوند برای او تعیین کرده، قرار گیرد، آن انسان در مسیر شیطان است و همان روایتی است که سراغ حضرت آدم آمد و همان گرفتاری که شیطان برای انسان به‌وجود آورد. اینجاست که اغواگری شیطان نقش اساسی دارد. عرض کردم که روایت حضرت آدم(ع) به‌دنبال اغواگری شیطان تحقق پیدا می‌کند.

برای حضرت آدم سجده کردن تبدیل به حرصی می‌شود که به شجره ممنوعه تجاوز می‌کند و از میوه‌ای که نباید استفاده کند، استفاده می‌کند و شیطان بر او مسلط و گرفتار مسیر تنزّل می‌شود و سقوط می‌کند. نمونه بزرگ سقوط، حضرت آدم است که در قرآن به هبوط تعبیر می‌شود و از بهشت الهی به زمین می‌آید.

بنابراین مسئله حرص را بسیار جدّی بگیرید. عرض کردم این حرص می‌تواند در مسیر تکامل انسان برای نقد کردن استعدادهای بی‌پایان انسان مورد استفاده قرار بگیرد که این با «احسن تقویم» و «کرّمنا بنی‌آدم» سازگار است و می‌تواند انسان را به طرف جهنم و خلود در آتش پیش ببرد که این همان شقاوت است که خدا می‌فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً»*

پس انسان شناسی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و بحث مهم فلسفی و جهان‌بینی به نکته بسیار ظریفی می‌رسد که مربوط به خود ماست که از این استعدادهای خداوند چگونه استفاده کنیم. اخلاق اسلامی متکفّل این است که انسان را هدایت و راهنمایی کند که در مسیر درست از نعمت‌های الهی بهره بگیرد و کفران نکند «اما شاکراً و اما کفوراً»

کفران، انتخاب بسیار بسیار بدی است که متأسفانه سراغ خیلی‌ها می‌آید. امروز جوامع بشری هم از لحاظ مرزی، هم از لحاظ اجتماع داخلی و هم از لحاظ بین‌المللی گرفتار این مصیبت بزرگ حاکمیت حرص، ولع و آز ناموزون، نامشروع و انحرافی شده‌اند.

اگر به مصیبت‌هایی که امروز در آمریکا، افغانستان، فلسطین و اینجا و آنجا وجود دارد، توجه کنید، در تحلیل نهایی به همین آز، حرص، خودخواهی، توسعه‌طلبی غیرمجاز و زیاده‌خواهی ناحق می‌رسیدید که اوج آن در انحصارگری است. انحصاری که صاحب 99 گوسفندی نمی‌خواهد برادرش یک گوسفندی هم داشته باشد. به ‌این حالت می‌رسد که ما داریم آثارش را در همه جا می‌بینیم.

البته این یک بحث مهم و مادر است که فکر می‌کنم یک خطبه کافی نیست. مطالب دیگری هست که در خطبه‌بعدی گفته خواهد شد. در ادامه همین آیاتی که عرض کردم «ان الانسان خلق هلوعاً اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه انحیر منوعاً» می‌فرماید «الاالمصلین» مگر انسان‌های نمازگزار. بعد هفت، هشت صفت را برای انسان‌های مصلّی می‌فرماید. می‌گوید آنهایی که خدا را می‌شناسند، آنهایی که به آخرت و عاقبت ایمان دارند، آنهایی که به جزاء و مکافات ایمان دارند، آنهایی که عهد و پیمان را مراعات می‌کنند، آنهایی که اموال خودشان را به دیگران می‌بخشند و حق معلومی در اموالشان هست. اینها نشان می‌دهد که معارف اسلامی که ما در اخلاق و فقه خود داریم، برای این است که ما را در جهت تکامل هدایت کند. انسان اگر هم حریص باشد، حرصی درست دارد که برای رسیدن به خداوند و مسابقه در راه حق است.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

انا اعطیناک ‌الکوثر/ فصلّ لربّک وانحر/ ان ‌شانئک هوالابتر*

 

*  سوره مبارکه ص (38)، آیه 23

*  سوره مبارکه المعارج (70)، آیات 19، 20 و 21

*  سوره مبارکه التین (95)، آیه 4

**  سوره مبارکه الاسری (17)، آیه 70

*  سوره مبارکه الانسان (76)، آیه 3

*  سوره مبارکه کوثر

خطبه دوم:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الحمدللّه والسلام علی رسول اللّه و علی علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی ‌بن الحسین و محمدبن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الهادی المهدی(عج) صلوات الله علیهم اجمعین

اوصی عبادالله بتقوی الله واتباع امره و نهیه

در مناسبت‌های هفته، میلاد با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)* را داریم که منشاء این همه خیر، برکت و هدایت و عظمت در جامعه بشری، به‌خصوص در جامعه اسلامی و بالاخص در بین پیروان مکتب اهل بیت(ع) است که این روز عزیز را به شما برادران و خواهران و همه مردم تبریک عرض می‌کنم.

به‌مناسبت همین میلاد مقدس روز پاسدار را در تاریخمان تعبیه کردیم که به علامت پیروی نیروهای ایثارگر و فداکار انقلاب از اباعبدالله(ع) و جانفشانی‌هایی است که با پیروی از درس عاشورا کردند. از اول انقلاب تا امروز، پاسداران بزرگوار انقلاب در مصاف با اشرار و دشمن غدّار بعث عراق در جنگ تحمیلی راه مولای خود امام حسین(ع) را پیمودند و امروز هم مایه خیر و برکت و آرامش خاطر، اعتماد و امنیت کشورمان هستند. این روز را به عزیزان پاسدار انقلاب و اسلام تبریک عرض می‌کنم.

میلاد مقدّس حضرت ابوالفضل‌العباس(ع)** را داریم که اسطوره تاریخ هستند. شخصیتی که در کربلا درخشیدند و علمدار امام حسین(ع) بودند و با آن ایثاری که در لحظه خطر کردند و برای آوردن آب، آن ایثار جانانه را کردند و با دست قطع شده تلاش کردند تا آب را به خیمه برسانند، یک نمونه از فداکاری را در تاریخ ثبت کردند.

به همین دلیل جانبازان عزیز ما که در شجاعت، صبر و ایثار مناسب‌ترین و نزدیک‌ترین قشر جامعه ما به صفات حضرت ابوالفضل(ع) هستند، آن روز را برای خودشان انتخاب کردند و ما روز جانباز را داریم. بدون اغراق جانبازان ما مشعل هدایت ما و نشانه‌های فداکاری، گذشت، صبر و تحمل در تاریخ ما هستند و خاطره کربلا و ابوالفضل را زنده می‌کنند.

بنده این روز را به آنها تبریک عرض می‌کنم و از امت عزیزمان می‌خواهم عمیقاً به‌این یادگارهای با ارزش دوران ایثار، فداکاری و دفاع مقدّس، این نمونه‌های حقیقی و واقعی صلابت، فداکاری و ایثار توجه داشته باشند و نگذاریم آنها احساس غربت و انزوا کنند. البته این وفاداری در مردم هست. باید باز هم تذکر دهیم تا مسئولان و مردم توجه بیشتری کنند و باید از خانواده‌های خوب این عزیزان که برای تحمل مشکلات آنان صبر دارند، قدردانی کنیم.

در این هفته سالگرد شهادت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی،(1) فرزند امام راحل را داریم که می‌دانیم نقش مؤثری در پیروزی انقلاب داشتند. شهادت ایشان قلب امام و عموم مردم ما را غمناک کرد. خون مقدّس ایشان باعث تحرّک جدیدی در جبهه انقلاب شد که دیگر آرام نگرفت تا به پیروزی نهایی رسیدیم که من این مصیبت را به همه مردم، به ‌خصوص بیت مکّرم امام راحل تسلیت عرض می‌کنم.

روز آمار(2) را داریم که بنده به همه مردم و مسئولان تأکید می‌کنم که به آمار اهمیت بدهند. آمار درست آیینه‌ای است که انسان می‌تواند واقعیت جامعه و نقاط ضعف و قوّت آن‌را ببیند و برای جبران نقاط ضعف چاره‌اندیشی و راه درست را در مسیر اداره جامعه انتخاب کند. آمار موقعی می‌تواند در جواب سؤالات و توضیحات و بیان کردن حقیقت کمک کند که آمار جامع و کاملی را در کشور در اختیار داشته باشیم. ما که مسؤولیت اجرایی کشور را در سالهای پس از انقلاب در اختیار داشتیم، می‌دانیم آمار برای تصمیمات درست به نفع مردم چقدر مؤثر است!!

مهمترین بحثی که برای خطبه دوم در نظر گرفتم، شرایط موجود دنیا، منطقه، ایران و جامعه‌ما است که فکر می‌کنم توضیح برای مردم و تحلیل کردن شرایط موجود یکی از وظایف مهم خطبای جمعه باشد که بنده این وظیفه را انجام می‌دهم.

در این بحث مخاطب من خیلی‌ها هستند. آنچه که برای شما مردم می‌گویم، برای اطلاع بیشتر عرض می‌کنم و در جایی که نظر دارم تأثیر بگذارد، آمریکا، اسرائیل و سازمان ملل است.

مورد دیگر مسأله فلسطین و افغانستان است. مخاطب دیگر من امت اسلامی، به‌خصوص دولت‌های اسلامی هستند که در این مسائل به نحوی مؤثرند. واقعاً یک قطعه خیلی مهم تاریخ ما دارد عبور می‌کند و احتمالاً بسیاری از چیزها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اگر خوب هدایت شود، ممکن است دنیا از این حوادث خیر ببیند و اگر بد هدایت شود که متأسفانه دارد بد هدایت می‌شود، ممکن است برای دنیا مصیبت عمیقی را خلق کند.

بنده به‌سرعت و فهرست‌وار عرض می‌کنم. چیزی که الان مثبت است، این است که ماهیت و خطر و مرز تروریسم خوب روشن شده است. الان تقریباً همه دنیا، به‌خصوص دولت‌ها احساس می‌کنند که چه خطر عظیمی از ناحیه تروریسم جامعه امروز دنیا را تهدید می‌کند! این چیز خوبی است.

حوادث تلخی ما را به‌اینجا رسانده است. ولی همین حوادث تلخ باید اتفاق می‌افتاد تا بفهمیم این جریان بسیار خطرناک است. امروز با حوادثی که در آمریکا پیش آمده، به‌خصوص با مسایلی که در سیاه زخم و ترور با میکروب و عوامل خطرناک مثل سیاه زخم پیش آمده، یک دغدغه جدّی در افکار کسانی که می‌فهمند معنای این یعنی چه و چه خطری دارد، به‌وجود آورده است.

این فضا به‌عنوان یک سرمایه در اختیار بشر، دولتها و سازمان ملل است، افکار عمومی هم به‌اندازه کافی توجیه شد. باید از این زمینه استفاده و با هم همکاری کنیم تا تروریسم را که به‌اوجش نزدیک می‌شود، مهار و اگر می‌توانیم ریشه‌کن کنیم.

این هم کار یک دولت و دو دولت نیست. حقیقتاً کار هیچ قدرتی یا کار دو شریک قدرتمند مثل آمریکا و انگلیس نیست. این یک جریان جهانی است. ریشه‌ها، عوامل، محرّک‌ها و بسترهایی دارد که اگر می‌خواهیم مبارزه کنیم که باید بکنیم، باید برنامه جهانی تهیه کنیم.

البته دولت‌هایی مثل ما هستند که بیست و دوسال داریم مرارت تروریسم را در زندگی می‌بینیم و این همه شخصیت های بزرگوار و امکانات فراوان را از دست داده‌ایم و صدمه‌های فراوانی خورده‌ایم. این مسئله درس خوبی به ما داد و این درس را به روانی می‌دانیم.

خیلی از دولت‌ها وضع ما را ندارند. یعنی کم و بیش مسائلی دارند. آمریکا به تازگی در این وادی وارد شده است. این ضربه جمع شد و یک‌باره به آمریکا خورد و اگر جایی غیر از آمریکا بود، این همه موج نمی‌آفرید. موج آن در همه دنیا پخش شد. به‌ هر حال الان شرایط مساعدی برای برنامه‌ریزی است.

 

مهم این است که این شرایط را مغتنم بدانیم برای اینکه سرطان امنیت زندگی امروز را از جامعه بشری به‌طورکلّی ریشه‌کن کنیم.

قطعاً راه درست این است که سازمان ملل محور شود و بقیه کشورها همکاری کنند و بحث جامعی شود و تصمیمات جامعی با همکاری کشورها گرفته شود. این کار مقدور است.

متأسفانه آمریکایی‌ها همین فرصت مهم جهانی را که خلق شده، به‌دلیل اینکه در خاک آنها اتفاق افتاده، مصادره کردند. مصداق بحث خطبه قبلی من هستند که با زیاده‌خواهی، توسعه‌طلبی و انحصارطلبی متولّی مسئله‌ای شدند که صلاحیت آن را ندارند. متولّی ناصالح، متولّی که خودش باید جوابگوی بسیاری از این چیزها باشد. اگر مطرح و بحث شود و یک روز دنیا بنشیند و فکر کند و ریشه‌های تروریسم و راههای علاج را بررسی کند، فکر می‌کنم یکی از متهمین بزرگی که به پای میز محاکمه کشیده می‌شود، خود آمریکاست.

ممکن است مطلبی که می‌خواهم عرض کنم، سوءظن باشد. ولی حقیقتاً محتمل است که یکی از ادلّه‌ای که آمریکایی‌ها دست رد به سینه سازمان ملل و دیگر ناصحان می‌زنند و نمی‌خواهند مسأله را جهانی و بین‌المللی کنند، همین است که نگران روشدن تقصیرهای خودشان باشند و فکر می‌کنم فضایی که خلق شده، فرصت و زمینه مناسبی است که آنها باز هم اهداف انحصارطلبانه خود را تعقیب کنند که یکی از عوامل شیوع تروریست همین است. یعنی اگر این اتفاق بیفتد و سوءظن ما درست باشد که آمریکا می‌خواهد برای خودش فرصت استعماری خلق کند، تشدید تروریسم است، نه مهار تروریسم.

ممکن است در جایی به کسی ضربه بزنند، امّا تروریست که یک نفر و یک جا و یک گروه نیست. جریان عمیقی شده است. خودشان گفتند که تروریست‌ها در 60 کشور هستند. خیلی‌ها هستند که تروریست را تا وقتی که عملیات انجام نمی‌دهد، نمی‌شناسد. بعد از عملیات می‌فهمند. یعنی همه چیز آن مخفی است.

با این حساب واقعاً راه درست این است که سازمان ملل متصدّی و متولّی شود و بنشینند بحث جدّی کنند و ببینند که عوامل این اوضاع چیست و چرا این‌گونه شده است؟ فکر می‌کنم امروز اکثر کسانی‌که ابراز نظر کرده‌اند، این واقعیت را گفته‌اند. الان منکر ندارد که زورگویی‌ها، ظلم‌ها، تبعیض‌ها، تجاوزها، فقرها و مشکلات زندگی بخشی از مردم تروریست‌پرور است. یعنی وقتی انسان‌هایی ناراضی و مستأصل می‌شوند و به بن‌بست می‌رسند، برای نجات خودشان به‌هر کاری دست می‌زنند، عصبانی می‌شوند و انتقام می‌گیرند.

البته این توجیه کار آنها نیست. راه غلط به‌ هر حال غلط است. ولی یک واقعیت است. هر جایی و هر کسی نمونه‌ای دارد. کسی را که مستأصل کرده‌ایم، به‌روی انسان پنجه می‌کشد. هیچ‌کاری هم که نتواند بکند، تلاشش را می‌کند. یک حیوان هم وقتی در یک بن‌بست قرار گرفت، حمله می‌کند. این طبیعت موجودات است که در شرایط استیصال به‌هر نحوی از خودشان دفاع کنند. بنابراین ما باید راه‌هایی را که مردم را عصبانی و مستأصل کرده و به بن‌بست کشانده است، شناسایی و این راهها را باز کنیم.

نمی‌گوییم از عواملش انتقام بگیریم که آمریکا بترسد، می‌گوییم رسیدگی کنید تا تکرار نشود. نمونه‌هایی را عرض می‌کنم که اینها وقتی در محاکمه گیر می‌افتند، مسایلی را می‌گویند. این را نمی‌دانستیم، در جنگ هم نمی‌دانستیم و الان فهمیدیم. امروز فهمیدیم که رئیس اسبق سازمان سیا می‌گوید: در جنگ عراق علیه ایران به عراقی‌ها باکتری سیاه زخم دادیم تا علیه ایران بکار ببرد. حرف زیادی است. شما که می‌شناسید و می‌دانید این میکروب یعنی چه و با انسان‌ها چه می‌کند؟

این که میدان نظامی نیست. همه چیز را تباه می‌کند. چطور این میکروب سیاه زخم را به عراق دادید تا علیه ایران استفاده کند؟

اوایل تفسیری بود و می‌گفتیم این حرف را می‌زنند و می‌خواهند عراقی‌ها را متّهم کنند. بعد دیدیم که طارق عزیز هم اعتراف کرد و گفت: آری، به ما دادند، ولی بعداً منهدم کردیم. گفت: منهدم کردیم که این تهمت خیلی متوجه آنها نشود. آمریکا چیزی که خودش به منطقه فرستاده و از آمریکا صادر شده است، اگر مکافات الهی باشد، به خودشان برگشته و اگر سیر طبیعی باشد، طبیعتش همین است.

وقتی این سلاح کشنده به‌دست افراد افتاد، همانطور که آمریکا هم استفاده می‌کرده، اینها نیز استفاده می‌کنند. اعتراف دوم و بدتر از اولی، اعترافی بود که وزیر خارجه آلمان روز پنجشنبه در ایران کرد. خبرنگاران از وی پرسیدند: شما در جنگ به عراقی‌ها سلاح شیمیایی دادید؟ گفت: بله، آلمان داد، ولی دولت نبود، بلکه شرکت‌های خصوصی داده‌اند. شما را به‌خدا ببینید در کشور با انظباطی مثل آلمان، شرکت‌های خصوصی می‌توانند چنین کاری را خودشان انجام دهند؟ اگر شرکتی این‌کار را کرده، به ‌آسانی از آن شرکت می‌گذرید؟

اجازه نمی‌دهید که شرکت‌هایتان یک گلوله هم صادر کنند، چطور سلاح شیمیایی به عراق داده‌اید تا عراق در حلبچه شدیدترین نوع مواد شیمیایی را علیه مردم خودش و نیروهای ایرانی به‌کار بگیرد که بوی آن مواد، به‌ خصوص سیانور از دور هم آدم می‌کشت؟ نمی‌دانیم عراق میکروب سیاه زخم را کجا به‌کار برد. آن موقع ما فکر می‌کردیم که گاز خردل یا و جزو گازهای خردلی است و احتمالاً از این نوع میکروب نیز استفاده شد. باید اطباء ما بررسی کنند که آیا آن ‌موقع عراقی‌ها از میکروب سیاه‌زخم استفاده کرده‌اند یا خیر؟ ولی آنچه مسلّم است اینکه میکروب سیاه زخم به عراق داده شده است.

وقتی وزیر خارجه آلمان صریح می‌گوید که آلمان سلاح‌های شیمیایی را داده بود، دیگر چه توقعی است که مهار شود؟ همان‌ موقع بعد از عملیات خیبر و جزیره مجنون که عراق سلاح شیمیایی را به‌کار برده بود، در همین دانشگاه تهران و در خطبه‌های نماز جمعه عرض کردم - اگر کسی می‌تواند آنها را در روزنامه و کتاب‌ها پیدا کند. - اخطار کردم و گفتم این‌کاری که می‌کنید و سلاح شیمیایی را می‌دهید و به‌کار می‌رود و شما سکوت می‌کنید و تنبیه نمی‌کنید، کار به‌ جایی می‌رسد که در آینده هر مسافری باید ماسک ضد گاز شیمیایی را جزو لوازم چمدانش داشته باشد. ببینید الان داریم به‌اینجا می‌رسیم. الان در آمریکا هر کسی که ماسک ندارد، احساس ناامنی می‌کند. بعضی‌ها که بیرون از منزل می‌روند، باید در کیف دستی آنها ماسک باشد. اگر می‌خواهند مترو سوار شوند یا به اداره بروند، به تجارتخانه بروند، باید ماسک داشته باشند. ریشه این ناامنی کجاست؟

حتّی در ترورهایی که در هر عصری می‌شد، از آنهایی که صاحبنظر، اهل مطالعه و تاریخ هستند، کیست نداند یک دوره طولانی است که جزو سیاست‌های سیا آمریکا، اینتل جنت سرویس انگلیس و موساد اسرائیل بوده که شخصیت‌های آزادیخواه و مزاحم استعمار را به‌گونه‌ای سر به نیست کنند. منتها آنها پیچیده عمل می‌کردند. افراد را از پای درمی‌آوردند و بعد مدعی می‌شدند و خونخواهی می‌کردند. در تشییع جنازه هم شرکت می‌کردند. کسی نمی‌گفت که آنها کرده‌اند. ولی معلوم است که کار کیست. اگر روزی یک گروه مخفی کار کنند و ترورهای سیاسی استعماری را در یک‌صد سال اخیر جمع کنند، خواهید دید که یک کتاب قطور خواهد شد. اینها این کار را کردند و به‌تدریج به وضعیتی رسیدند که مشاهده می‌کنیم.

به ‌هر حال، نمی‌خواهیم محاکمه کنیم، بلکه می‌خواهیم بگوییم سازمان ملل برنامه‌ای تنظیم کند و همه ما نیز شرکت کنیم تا عوامل ترور و ناامنی را پیدا کنیم که به راه‌حل آن دست یابیم. آمریکا نمی‌خواهد تسلیم این مسأله بشود. لذا فقط خودش و انگلستان همراه شده‌اند. ببینید که اتحادیه اروپا در جنگ آمریکا و انگلیس علیه افغانستان دخالت نکرد، ناتو هم نیامد، کشورهای عربی که قبلاً در قضیه عراق شرکت کردند و پایگاه دادند، نیامدند، غیر از همین دو سه نفر هیچ‌کس راه‌حلی را که آمریکا انتخاب کرد، قبول ندارد. جنگ را انتخاب کرد. آن‌هم جنگ با گروهی که می‌شناسیم.

ما از رفتار طالبان راضی نیستیم. اینکه بحث می‌کنیم، نمی‌خواهیم از طالبان دفاع کنیم. این مسأله هم که به‌ما نمی‌چسبد. چون از لحظه شروع آمدن طالبان با شیوه برخورد آنها و حتّی خود پاکستان مخالف بودیم. بارها خودم با نخست وزیران پاکستان - هم خانم بوتو و هم آقای نوازشریف - بحث کردم و گفتم و به هم امضاء دادیم و توافق کردیم که افغانستان راه حل نظامی ندارد. چرا طالبان را تقویت می‌کنید؟ بیایید راه درست را انتخاب کنید. آنها هم می‌پذیرفتند. ولی یا مشکلی داشتند و یا نمی‌خواستند. نمی‌دانم مشکل از کجا بود.

پس هیچ‌ وقت دفاع از طالبان در برنامه ما نبود و در آینده هم نخواهد بود. اما مسأله را ببینید که چقدر راه آمریکا درست است؟ می‌خواهم این را برای شما و تاریخ باز کنم، شاید به گوش آنهایی که می‌نشینند و تصمیمات این‌چنینی می‌گیرند، هم برسد. آمریکا این فضای موجود را مصادره کرد که بگوید من دارم تروریست را می‌زنم و می‌خواهم از ثمره‌اش استفاده کنم. ما هم نمی‌دانیم ثمره‌ای که او می‌خواهد بگیرد، چیست. هر چه که هست، فکر می‌کنیم همان بی‌تدبیری در اداره و مدیریت بحران که از لحظه انفجار مسائل در آمریکا اتفاق افتاده، هنوز ادامه دارد و بهتر نشده است. ما روزهای اول می‌گفتیم آمریکایی‌ها گیج شده‌اند. ولی الان نمی‌توانیم بگوییم گیچ هستند. بالاخره نزدیک به 45 روز از حوادث آمریکا گذشته است. گیجی نباید این‌قدر طول بکشد و دارند بد عمل می‌کنند و خطرناک پیش می‌روند. واقعاً اتفاق مهمی است. چند نکته آن را عرض می‌کنم.

در جنگی که آمریکا راه انداخته است، سه، چهار مرحله به‌ چشم می‌خورد. یکی، دو مرحله آسانش را پشت سر گذاشتند. ولی در اولین مرحله مشکل گیر کردند. مراحل بعدی بسیار مشکل‌تر و برای همه بشریت مشکل‌زاتر است. آری در جنگ روانی، آمریکا موفق بود و توانست دنیا را علیه تروریسم بسیج کند، خوب هم بود و ما هم موافق بودیم تا این فضا علیه تروریسم به‌وجود آید. شاید بیشتر از آمریکایی‌ها موافق بودیم و این اتفاق افتاد. لشکرکشی هم آسان بود، چون اینها مال خود آمریکاست. انگلستان که از پیش در منطقه نیرو داشت. با عمان مانور داشتند.

آمریکایی‌ها نیز نیرو آوردند. دیدند کسی مزاحم آنها نیست. نیروها را از راه دریای آزاد آوردند. این دو مرحله را خوب گذراندند. مرحله سوم، جزو آسان‌ترین مراحل بود. فکر می‌کردند یک هفته مرحله بمباران هوایی خواهد بود. می‌گفتند: چند روز اوّل بمباران هوایی می‌کنیم و مناطق حساس و دفاعی طالبان را می‌زنیم و بعد وارد مسائل زمینی می‌شویم. البته کسی کاملاً نگفت: یک‌ هفته، چهار روز یا پنج روز، ولی از مجموع صحبت‌ها این‌گونه به‌ دست می‌آمد که آمریکایی‌ها یک هفته در نظر دارند و بعد از یک هفته هم گفتند ما برتری نظامی و برتری هوایی را به‌دست آوردیم.

البته نمی‌دانیم برتری هوایی یعنی چه؟ در افغانستان چه بود که شما منهدم کردید تا برتری هوایی پیدا کردید؟ موشک سام دارند؟ اس 200 دارند؟ اس 300 دارند؟ چه موشک‌هایی دارند؟ آنها همین 23 میلی‌متری‌ها را دارند که می‌تواند یک دیوار آتش درست کند و فقط فضای نزدیک را حفاظت کند. آن را همین الان هم دارند، الان هم می‌زنند و همان روز اول هم می‌زدند. هواپیمای جنگنده ندارند که شما آن را بزنید. هر چه بود شما این مرحله را گذراندید. ولی در همین مرحله آسان و حتّی آسان‌ترین مرحله گیر کرده‌اید. بیست روز است که آمریکا و انگلیس شهرها و مناطق مختلف افغانستان را می‌زنند و حقیقتاً در تاریخ دنیا و بشر، بدترین سابقه را در بمباران‌های هوایی علیه مردم افغانستان ثبت کردند.

شما کمی فکر کنید، ملّتی که نان ندارد، آب ندارد، برق ندارد، تلویزیون ندارد، ارتباطات ندارد، بیمارستان ندارد، دارو ندارد، پزشک ندارد، حتی ذخیره دو روزش را در خانه ندارد، باید صبح بیرون بیایند تا لقمه نانی پیدا کنند و شب به خانه باز گردند، آنهایی که دستشان را بسوی سازمان ملل، ایران، پاکستان و جاهایی که کمکی می‌کنند، دراز است. هشتصد هزار زن بی‌سرپرست در جنگ‌ها روی دست افغانستان باقی مانده است. صد هزار کودک معلول مانده که یا دست، یا پا و یا چشم ندارند و در خیابان‌ها ولو و بی‌سرپرست هستند. پدر و مادر ندارند. یک یتیم‌خانه و خانه‌سالمندان ندارند. بیچاره‌ها گوشه خانه افتاده‌اند و کسی اصلاً به‌اینها نمی‌رسد. یک ملت این‌گونه هر لحظه چشمش به‌آسمان باشد که هواپیماهای عظیم و پیشرفته آمریکا بیایند و بمب در خانه‌های اینها و همسایگان بیندازند. این چه حالتی است؟

اصلاً نظیر این را در جنگ جهانی اوّل و دوم و جاهای دیگر نمی‌بینید. یک کشور بی‌سلاح و بی‌دفاع و فقیر هستند و در مقابل آمریکا مدرن‌ترین سلاح‌ها را روی این افراد آزمایش می‌کند. موشک‌های کروز از دریا شلیک می‌شود و چند هزار کیلومتر می‌آید و یک بیمارستان را تخریب می‌کند (شعار مرگ بر آمریکای نمازگزاران).

خودتان مجسّم کنید، جایی باشد که با چنین وضعی هیچ راهی نداشته باشد. وسیله فرار هم نداشته باشد که مثلاً کامیون، اتوبوس و وانتی انسان را ببرد، اصلاً اینها نیست، چگونه مردم در این مسیر حرکت کنند؟ به کجا بروند؟ دائماً بمباران است. سلاح‌هایی که آمریکایی‌ها در افغانستان به‌کار می‌برند، برای جاهایی مثل روسیه خلق شده که اس 200 و 300 و سام 6 و 2 و غیره است. برای افغانستان نیست. خود آمریکایی‌ها قبول کرده‌اند. افغان‌ها هواپیمایی ندارند تا از فرودگاه استفاده کنند. هر دولتی که در افغانستان تشکیل شود، مشکل خواهد داشت. چیزی وجود ندارد.

آمریکایی‌ها یک بیمارستان را منهدم کردند که وقتی کسی زخمی شد، بیمارستانی نباشد. یک آمبولانس نیست که مریض را به بیمارستان برساند. کسی هم نیست که ببرد. با این شرایط آمریکایی‌ها چه چیزی را می‌زنند و می‌کوبند؟ خود آمریکایی‌ها قبول کرده‌اند که دارند مردم عادی را می‌زنند.

دیروز (روز پنجشنبه) خبر اصابت موشک به‌یک اتوبوس را شنیدید که اتوبوس به‌کلّی سوخته و همه مسافران آن کشته شده‌اند. چند روز پیش یک کامیون را که حامل آوارگان بود، زده‌اند و همان اتفاق افتاده است. آمریکایی‌ها تا به حال چند روستا را زده‌اند و آنها را با خاک یکسان کرده‌اند و همه مردم را کشته‌اند، بیمارستان را زده‌اند. موشک‌های کوچکی که در بمب‌های بزرگ تعبیه شده و به اصطلاح بمب‌های خوشه‌ای که آخر جنگ دیدیم که عراقی‌ها به‌کار می‌بردند. من از مرصاد که برمی‌گشتم، در پایگاه هوایی همدان پیاده شدم و با هلی‌کوپتر بودم. قبل از اینکه من برسم، یک بمب خوشه‌ای در آنجا پخش شده بود، دهها و صدها عدد آن در فضا پخش و بعضی از آن‌ها منفجر می‌شود و برخی دیگر باقی می‌ماند. آمریکایی‌ها الان این بمب‌ها را به‌کار می‌برند. این بمب هر کجا بیفتد، صدها بمب کوچک را در فضا پخش می‌کند. ممکن است ده روز، یک ماه و حتّی یک ماه دیگر، یک‌سال دیگر از مردم تلفات بگیرد. مردم بی‌چاره افغانستان دچار چنین حالتی هستند. اکثر دنیا هم اینها را می‌بینند.

آمریکایی‌ها چه تصویر زشت و دیومانندی از خود در دنیا ثبت می‌کنند!! خلبان‌های آمریکایی که دارند این‌کارها را می‌کنند، اگر وجدان ندارند، تاریخ را بخوانند.

از کشور و دولت‌های اسلامی تعجب می‌کنم، بعضی از آنها همکاری می‌کنند و پایگاه داده‌اند که واقعاً نفرت‌انگیز است و بعضی دیگر به‌ صورت‌های دیگر کمک می‌کند. واقعاً دنیای اسلام با 50 کشور و 56 دولت و کنفرانس اسلامی، وزنش در تاریخ همین است که در این 20 روز می‌بینید. ملّت مظلومی این‌گونه تحت فشار بمب‌ها قرار می‌گیرد و هنوز هم دوستانه با آمریکا حرف می‌زنند و صحبت از دوستی و برادری می‌کنند. آمریکا اینها را فریب داده و به‌آنها می‌گوید: ما به ‌دولت اسرائیل گفته‌ایم که باید به ملّت فلسطین کشور مستقل بدهد.

اگر می‌خواستند این حرف را بزنند، چرا پارسال نگفتند؟ چرا امسال؟ چرا امروز؟ برای اینکه می‌خواهید اینها را فریب دهید و اینها هم که آماده فریب خوردن هستند. آقای بوش محبّت کردند و گفتند: دولت مستقل را به فلسطینی‌ها می‌دهیم. اسرائیل هم خوب نشان داد که به حرف‌هایش گوش می‌دهد. روز بعدش حمله کرد و شش شهر فلسطینی‌ها را گرفته و الان نیروهای اسرائیل در شهرهای فلسطینی هستند و هر کسی را که می‌خواهند بازداشت می‌کنند (شعار مرگ بر اسرائیل نمازگزاران ).

قطعاً تا آمریکا احتیاجی به دولت‌های عربی در این منطقه دارد، همین وعده به‌عنوان یک نمایش در فضا می‌ماند تا بهانه‌ای به دولت‌ها بدهد که سکوت کنند، اسرائیل هم ظلم‌هایش را می‌کند که ظرف این دو سه روز 50 نفر را شهید کردند و یک روستا را گرفتند. هر چه می‌خواستند جنایت کردند، امروز و دیروز صبح بر سر آمریکا و عرفات منّت گذاشتند که ما از این روستا عقب‌نشینی کردیم. این فضای عجیب و غریبی است که انسان از امّت اسلامی می‌بیند، اعضای سازمان ملل که درکنفرانس‌ها و مسائل خودنمایی می‌کنند و طرح می‌دهند و از این حرف‌ها می‌زنند، در مقابل این مصیبت عظیم خفه شده‌اند. به‌این اکتفا کرده‌اند که داریم کمک می‌کنیم که یک هواپیما بیاید و در بیابان چند بسته بیسکویت بریزد که معلوم هم نیست از کجا آمده و چه هست؟

این‌گونه دارند از مردم دلجویی می‌کنند! خاک بر سر این تمدنی که چنین فاجعه‌ای از درون آن بیرون می‌آید و ملّتی مظلوم را 20 روز این‌گونه بمباران کنند و بکشند و خانه‌هایشان را تخریب کنند. کاش نتیجه می‌گرفتند، اعتراف می‌کنند که ما هنوز نتیجه نگرفته‌ایم.

این مرحله سوم کارشان است که این‌گونه مانده‌اند. مرحله چهارمشان که می‌خواهد آغاز شود، سخت‌ترین است که خدا کند آمریکا این اشتباه استراتژیک را مرتکب نشود. ورودش به‌جنگ یک اشتباه بزرگ استراتژیک بود که کوتاه آمدنش آسان نیست. وارد شدن در یک خطای عظیم، کشنده است.

دو روز پیش نیروهای ورزیده خود را انتخاب کردند و در منطقه کوچکی که در محاصره است، پیاده کردند و شبانه وارد یک خانه شدند و یک ویدئو گرفتند و رفتند برای آمریکایی‌ها پخش کردند که سرباز آمریکایی وارد اتاق شده است. این محصول عملیات ویژه بود. یک ساعت هم نتوانستند تحمّل کنند و ترسیدند. اگر راست باشد که عده‌ای هم مرده‌اند، بحث دیگری است. اگر راست هم نباشد، نشان دهنده ظرفیت زمینی آمریکاست. اگر آمریکایی‌ها در افغانستان وارد جنگ زمینی شوند، یک جنگ طولانی خواهد بود که باید روزانه هزاران جسد از آن جا به‌اطراف صادر شود. نتیجه‌ای هم نخواهد داد. با چه کسی می‌خواهند بجنگند؟ کجا می‌خواهند بجنگند؟ چه کسی را می‌خواهند ساقط کنند؟ اگر با نیروهای ویژه خانه ملاعمر را فتح کنند که افغانستان فتح نمی‌شود. این یک نمایش است. اگر این نیروها وارد شوند، با کجا بجنگند؟ چه چیزی را بگیرند؟ مردمی هستند که معلوم است چه وضعی دارند! به‌نظر می‌رسد آمریکا پا به پا می‌کند و خدا کند که دچار تردید شده باشند و وارد این باتلاق عجیب و غریب نشوند. اگر دلمان برای آنها نسوزد، برای منطقه، برای مردم افغانستان، برای تاریخ بشر می‌سوزد. مرحله چهارم خطرناک‌ترین مرحله است.

فرض می‌کنیم، آمدید و دولت طالبان را هم ساقط کردید، بعد از آن چه؟ می‌خواهید دولت تشکیل دهید؟ کشوری که با این بمب‌ها و ویرانی‌ها و خون‌ریزیها مواجه بود، مگر می‌تواند دولت ملی تشکیل دهد؟ مگر مردم به چنین دولتی رأی می‌دهند که شما می‌خواهید حمایت کنید؟ اگر رأی بدهند این رأی چه ارزشی دارد؟ چگونه صحبت از دولت مردمی می‌کنید که همه مردم عزادارند؟ واقعاً خیال خامی است. اگر درست وارد شوید و سازمان ملل به میدان بیاید، هم ما همکاری کنیم و هم به مسائل ریشه‌ای افغانستان می‌رسیم و هم مسائل جهانی را حل می‌کنیم. بعد فکر می‌کنیم برای اینکه یک دولت در این کشور وجود داشته باشد. مگر می‌تواند دولتی با خرابی‌هایی که در افغانستان هست، این کشور را درست کند؟ الان همه افغانستان دچار ناامنی مین است که از زمان شوروی‌ها مانده و امروز اضافه شده است. راهها و روستاهایش خراب است، برق و آب و راه و مخابرات ندارد. اکثر قنات‌ها خشک شد. هیچ چیز نیست. یک کشور مخروب باقی مانده است. می‌خواهید این یک کشور را با یک دولت تحمیلی که مردم قبولش ندارند و گروه‌های جهادی با آن نمی‌سازند، به امان خود رها کنید؟ اگر بسازند، باز بین خودشان نزاع است. چون به ‌صورت پایه‌ای حل نمی‌شود.

بنابراین واقعاً خیرخواهانه به اربابان کاخ سفید توصیه می‌کنم که ما هم جنگ دیدیم، تاریخ خواندیم و افغانستان را بهتر از شما می‌شناسیم. دست از این ماجراجویی‌ها بردارید. تا همین جا که آمده‌اید، متوقّف شوید و مسؤولیت را به سازمان ملل بدهید. اگر می‌خواهید کمک کنید، به فرمان سازمان ملل کمک کنید. با تصمیم جمعی عقلا کار کنید. با مردم دلسوز طرف شوید. در این مذاکرات خود شما هم زیر سؤال می‌روید، اگر ما در مذاکرات باشیم، قطعاً می‌پرسیم کسانی‌که نخست‌وزیری و حزب جمهوری ما را منفجر کردند، آنهایی که بدن‌های شهدای محراب ما را قطعه‌قطعه کردند، آنهایی که در نمازجمعه بمب منفجر کردند، در آمریکا چه‌کار می‌کنند؟ اینها چگونه با کنگره شما رابطه دارند؟ چطور با نمایندگان شما رفیق شده‌اند که از صد یا دویست نفر آنان امضاء می‌گیرند؟

شما این تروریست‌ها را می‌شناختید. باید به این سؤالها جواب دهید. می‌گویند تقصیر کردیم. صحبت از انتقام ما نیست، باید این مسائل روشن شود. (شعار مرگ بر منافق نمازگزاران).

خطر دیگری که دنیا را تهدید و تروریست را تشدید می‌کند، این است که آمریکایی‌ها دارند ارزش‌هایی را که یک قرن روی آن کار کردند، فراموش می‌کنند. با این وضعی که در افغانستان است، حقوق بشر فقط حرف است. با این جنایاتی که اسرائیل یک ماه در اراضی فلسطین مرتکب شد، حقوق بشر هواست. کسی باور نمی‌کند. در خود آمریکا چیزهایی که ارزش تلقی و جامعه مدنی معرفی می‌شد، از دست آنها رفت.

کنگره مرتب قانون می‌گذراند که اخبار را سانسور کنید. رسانه‌ها را محدود می‌کنند، تلفن‌ها را کنترل و شنود می‌کنند، اینها جزو محرمات جدّی آمریکا بوده است. نامه‌های پستی را کنترل می‌کنند. مسافرت‌ها را محدود می‌کنند، همه جا را تفتیش می‌کنند. بی‌اجازه وارد خانه‌های مردم می‌شوند. به مأموران اجازه می‌دهند متهمین را شکنجه کنند. اتفاقاتی که دارد می‌افتد، پس گرفتن همه دستاوردهای ظاهر تمدن جامعه مدنی شماست.

چطور دارید این همه را تحمّل می‌کنید؟ چرا به خاطر حادثه‌ای می‌خواهید ماجراجویی کنید؟ این کار به جاهای دیگر سرایت می‌کند. فکر نمی‌کنم روندی که اینها در پیش گرفته‌اند، به انهدام تروریست و به شفای دل آمریکایی‌ها منجر شود. بلکه آثار فراوان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روانی منفی در جامعه دارد. همین الان آثار این لشکرکشی‌ها را می‌بینیم. تا همین الان چه تعداد شهرها مورد آسیب قرار گرفته‌اند! بیمه‌های دریایی چقدر بالا رفته که هزینه آن به دوش مردم مصرف کننده است! جهانگردی چقدر آسیب دید! هتل‌دارها و رستوران‌دارها و حمل و نقل‌ها چقدر آسیب دیده‌اند! بسیاری از شرکت‌های ضعیف‌های هواپیمایی ورشکست شده‌اند. دامن زدن به این کار درست نیست. اگر یک عقل جمعی حاکم باشد، انسان فکر می‌کند که راه و فضا و موقع مناسبی است که اقدام کنند. قبل از این هم مردم افغانستان استحقاق ترحم داشتند و الان باید بیشتر به‌آنها توجه کرد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

قل هوالله احد/ الله الصمد/ لم‌یلد و لم یولد و لم یکن‌له کفواً احد*
 

*  سوره مبارکه توحید


* مشهور نزد علمای شیعه این است که ولادت حضرت امام حسین علیه السلام در مدینه روز سوم شعبان سال چهارم هجری بوده است.

** حضرت ابوالفضل العباس نخستین فرزند از ازدواج حضرت امیر المؤمنین علی(علیه السلام) و ام البنین بود ایشان در روز چهارم شعبان  سال 26 هجری در مدینه چشم به جهان گشودند.

پی نوشت ها : 

 

4/8/1380

1- سید مصطفی خمینی (۱۳۰۹-۱۳۵۶ش) از مجتهدان و فقیهان شیعه و فعالان انقلاب اسلامی ایران. او فرزند ارشد امام خمینی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و رهبر آن است. مصطفی خمینی آثار متعددی در علم فقه و اصول و تفسیر نگاشته است. او از ابتدای حرکت امام خمینی علیه حکومت پادشاهی پهلوی، وارد فعالیت‌های سیاسی شد و مدتی پس از دستگیری و تبعید پدرش، او نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به دست ساواک دستگیر و به ترکیه و سپس به همراه پدرش به عراق تبعید شد. نگاه سیاسی وی از جمله حمایت از جنبش آزادی بخش فلسطین و نیز رویکرد نقادانه‌ی علمی او در زمینه علوم اسلامی، جایگاه قابل توجهی را در حوزه علمیه نجف برای او رقم زد. مصطفی خمینی در سن ۴۷ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت.

 

2- اول آبان ماه در تقویم کشورمان روز ملی آمار و برنامه‌ریزی نام‌گذاری شده، اگر چه در تقویم جهانی 20 اکتبر مقارن 28 آبان ماه، روز جهانی آمار است.

درسال 1297 هجری شمسی به منظور ثبت وقایع چهارگانه، اداره ثبت احوال کشور تاسیس شد. با ثبت اطلاعات مرتبط با تولد، فوت، ازدواج و طلاق توسط اداره مذکور، ضرورت اطلاع از جمعیت کشور و تعیین سازمانی که به جمع‌آوری این اطلاعات بپردازد مورد توجه قرار گرفت و منجر به آن شد که در سال 1303 هجری شمسی آیینامه ای به تصویب برسد و در این آیینامه اداره ایی مسول آمار، و وظایف آن مشخص شود . براساس این مصوبه مسولیت جمع آوری و متمرکز کردن آمارهای مورد نیاز به عهده وزارت کشور گذاشته شد. در خرداد ماه سال 1318 هجری شمسی اولین قانون سرشماری در مجلس شورای ملی تصویب شد.

در اجرای این قانون سرشماری نفوس از دهم اسفندماه همان سال در شهر تهران و در سال 1319 و 1320 هجری شمسی در 33 شهر کشور به تدریج به اجرا درآمد.

در اسفند ماه سال 1331 هجری شمسی سازمان همکاری آمار عمومی تشکیل شد و در فروردین ماه سال 1332 هجری شمسی، قانون آمار و سرشماری به تصویب رسید.

دراین سال اداره آمار و سرشماری از اداره کل آمار و ثبت احوال منتزع و به سازمان همکاری آمار عمومی ملحق شد. به این ترتیب برای اولین بار سازمانی که منحصراً وظیفه جمع آوری آمار را به عهده داشت به وجود آمد که در سال 1334 هجری شمسی به اداره آمار عمومی، وابسته به وزارت کشور، تغییر نام یافت و این اداره درسال 1335 هجری شمسی اولین سرشماری عمومی نفوس را در کل کشور به اجرا درآورد. با تأسیس اداره آمار عمومی، فعالیت‌های آماری وارد مرحله جدیدی شد و همه ساله طرح‌های گوناگون آماری در زمینه‌های مختلف اجتماعی - اقتصادی به اجرا درآمد که اهمّ آنها به شرح زیر است:

- آمارگیری کشاورزی در سال 1339

- آمارگیری نمونه ای نفوس در سال 1342

- سرشماری صنعتی در سال 1342

- آمارگیری بودجه خانوار در سال 1342

نیاز روزافزون دستگاه‌های برنامه‌ریزی کشور به آمار و اطلاعات و ضرورت همکاری بسیار نزدیک سازمان اصلی تولیدکننده آمار با دستگاه برنامه‌ریزی، موجب شد تا براساس قانون 1344 هجری شمسی، اداره آمار عمومی از وزارت کشور جدا و با نام مرکز آمار ایران به سازمان برنامه و بودجه وابسته شود.

درسال 1379 سازمان برنامه و بودجه کشور با سازمان امور اداری و استخدامی کشور ادغام شده و تحت عنوان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور فعالیت خود را ادامه داد. در سال 1386 سازمان مدیریت و برنامه ریزی به معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری تغییر کرد. هم اکنون مرکزآمار ایران وابسته به معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری است.