- خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۰ /کتاب «عبور از بحران» سال ۱۳۶۰
- خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۱- پس از بحران سال ۱۳۶۱
- خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش سال ۱۳۶۲
- خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت» سال ۱۳۶۳
آثار متنوع آيت الله هاشمي رفسنجاني در دوران مبارزه ، از مجله هاي« مكتب تشيع» و « بعثت » گرفته تا ترجمه « القضيه الفلسطينيه » و نگارش كتاب « امير كبير » و حتي « فرهنگ قرآن » ، « تفسير راهنما» ، «كارنامه و خاطرات» و دهها اثر ماندگار ، از ايشان شخصيتي در تاريخ جاودان كرده است كه با داشتن مشغله هاي فراوان كاري ، نه تنها كار و انديشه نگارش را از ياد نبردند ، بلكه هر كتابي كه در باره ايشان نوشته مي شد ، اگر مطلع مي شدند ، با دقت مي خواندند و نظر مي دادند. به هر حال «آثار و تأليفات دوران مبارزه» ، «آثار و تأليفات قرآني» ، «كارنامه و خاطرات روزنوشت » ، « كتابهاي جنبي خاطرات وكارنامه و خاطرات جنگ تحميلي و دفاع مقدس» و« برخي از تاليفات متفرقه و آثار مربوط ديگر» را براي استفاده بيشتر محققان و پژوهشگران ، معرفي مي كنيم و متن بعضي از آنها را كه امكان داشت ، به اشتراك مي گذاريم.
شخصیت و آرا هاشمی ، در هر دوره، گروهی را در مقابل او قرار می داد. یک روز مدعیان ولایت، در دوران ستم شاهی، مبارزات ضد استعماری او را بر نمی تابیدند و روز دیگر مخالفان حماسه دفاع مقدس از او دلگیر بودند. یک روز مدافعان سرمایه داری ظالمانه، خطبه های عدالت محورش را سوسیالیسم می خواندند و روز دیگر افراط گرایان انقلابی نما سازش کارش می دانستند. نه متحجران هرگز با او کنار آمدند و نه افراطیون هر گز دست از عناد با او برداشتند. آنچه در این مجموعه گرد آمده ، مقالاتی است که به مناسبت برگزاری همایش بررسی شخصیت، آراء و اندیشه های اخلاقی آیت الله هاشمی رفسنجانی از برخی صاحب نظران در خواست شده یا در فراخوان همایش دریافت شده است که دو بخش شخصیت و اندیشه اخلاقی آیت الله هاشمی را در بر می گیرد. ضمن تشکر از همه کسانی که در این امر ما را یاری کرده اند. مسیح مهاجری
روزنامه جمهوری اسلامی که رابطه نزدیکی با آیت الله هاشمی رفسنجانی در تمام دوران عمر پربرکت ایشان در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا لحظه ملاقات با معبود داشت، منبع مناسبی است که با در اختیار داشتن آرشیوی غنی از اخبار، مصاحبه ها و عکس های فراوان می تواند کمک قابل ملاحظه ای به ماندگار شدن آثار ایشان نماید. این مجموعه، شامل تصاویر مربوط به مراسم مختلف بعد از سفر آخرتی ایشان تا اولین سالگرد نیز می باشد و مجموعه حاوی حدود 800 تصویر در 16 بخش به همراه توضیحاتی در مورد بعضی از بخش هاست. در تهیه و تدوین و انتشار این مجموعه آقایان حسن خیاطی، خسرو ورکانی، احمد فاضلی نژاد و محسن عابدینی متحمل زحماتی شدند که لازم می دانم در اینجا از آن ها قدردانی نمایم. مسیح مهاجری آبان 98
مقدمه در آغاز دهه پنجم نظام جمهوری اسلامی، مسیری سخت و دشوار در برابر ملت ایران قرار دارد؛ مسیری که مشکلات و موانع داخلی و خارجی آن را احاطه کرده است، از چالشهای دیپلماتیک و تحریمهای خارجی تا بحرانهای اجتماعی و تهدیدهای درونی و از چالشهای سیاسی تا معضلات اقتصادی، همه و همه، چشمانداز نگرانکنندهای را در برابر ایرانیان ترسیم کردهاند، اما آینده هر اندازه پرخطر و غیرقابل پیشبینی به نظر برسد، مخاطرهآمیزتر از گذشته نیست، جمهوری اسلامی در چهل سال سپری شده از عمر خود، به اندازهای با بحران و معضل همزاد و همراه بوده است که دیگر شرایط حساس کنونی به بخشی از عادات اجتماعی و طنز عامیانه تبدیل شده است. التهاب دوران پیروزی و تثبیت، بحران جنگ و ترور، مناقشات سیاسی و اجتماعی و تهدیدها و تحریمهای بینالمللی در اکثر مقاطع سپری شده از عمر نظام جمهوری اسلامی، ایران و ایرانیان را آسوده نگذاشته است. از این رو نمیتوان از آینده سخن گفت و بیاعتنا از کنار تجربه سخت گذشته عبور کرد؛ بهویژه آنکه مسائل، چالشها، بحرانها و تهدیدهای پیش رو، عموما از جنس رخدادها و تجربیات گذشته هستند و برای پیمودن عقلایی مسیر آینده باید از تجربیات گذشته بهره گرفت. انجمن اندیشه و قلم، به عنوان تشکلی مردمنهاد که در حوزه مباحث فکری مرتبط با مسائل جامعه ایران به فعالیت میپردازد، با توجه به نقش منحصربهفرد آیتالله هاشمی رفسنجانی در طراحی، تأسیس، تثبیت و مدیریت نظام جمهوری اسلامی، در همایشهای سهگانه «آیتالله هاشمی و هشت سال دفاع مقدس»، «عبور از بحران و توسعه ایران» و «تقنین در جمهوری اسلامی»، به بررسی عملکرد سیاستمداری پرداخته که با مسئولیتهایی نظیر سه دوره ریاست مجلس شورای اسلامی، دو دوره ریاست جمهوری، شش دوره ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرماندهی جنگ، تأثیرگذاری بیبدیلی بر رخدادهای چهار دهه گذشته انقلاب اسلامی داشته است. در این همایشهای علمی، صاحبنظران با توجه به چالشهای امروز جامعه، به واکاوی و تحلیل عملکرد آیتالله هاشمی رفسنجانی در فرماندهی جنگ، توسعه و تقنین پرداختند و ضمن توجه به نقاط قوت و دستاوردها، کاستیها در عملکرد ایشان و نظام جمهوری اسلامی را نیز مسکوت نگذاشتند. حاصل این سه همایش علمی که طی سالهای 1396 و 1397 برگزار و با استقبال نخبگان، رسانهها و افکارعمومی مواجه شدند، در این کتاب پیش روی شماست. امیدواریم این تلاش در غنای فکری و تعمیق نگرش جمعی ما به گذشته و آینده جامعه اثر هرچند اندکی داشته باشد. در بخش نخست، مباحث همایش «آیتالله هاشمی و دفاع مقدس» که در مهرماه سال 1396 در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی برگزار گردید، تنظیم شده است. بخش دوم رهاورد همایش «عبور از بحران و توسعه ایران» است که در شهریور سال 1397 در حسینیه شماره2 جماران برگزار شد و بخش سوم کتاب نیز دستاورد همایش «تقنین در جمهوری اسلامی» است که دیماه 1397 در دانشگاه مفید قم برقرار گردید. در پایان، خوانندگان ارجمند و مخاطبان این اثر را به در میان گذاشتن دیدگاهها، انتقادها و پیشنهادهای خود با انجمن اندیشه و قلم دعوت میکنم. سمیه عظیمی مدیرعامل انجمن اندیشه و قلم
"... برایـم بسـیار سـخت اسـت کـه مقدمـه بـرای کتـاب خاطـرات بنویسـم. هنـوز در بـاورم نمیگنجـد، آن فرزانـه دوران و انسـان شـریف و مهربـان، دیگـر در کنـار مـا نیسـت. ...آیــت الله هاشــمی، بــه جهــت ســهم عظیــم و تعییــن کننــده ای کــه در مراحــل مختلــف انقــلاب شــکوهمند اســلامی و تــداوم آن داشــته انــد، شــخصیتی ملــی هسـتند و انتشـار آثـار باقیمانـده از ایشـان، یـک اقـدام انقلابـی و ملـی اسـت. سـال 1373 ،در حالـی آغـاز شـد کـه قطـار بازسـازی کشـور بـا سـرعت باورنکردنـی پیـش می رفـت .در برنامـه اول توسـعه، چهـره کشـور بـه کلـی دگرگـون شـد کـه بنـا بـه اذعـان ناظـران، در همـه طـول تاریـخ ایـران، بـی سـابقه بـود. مخروبه هـای جنـگ کـه انـدوه شـدیدی را بـه روحیـات مـا تحمیـل مـی کـرد، بحمـدالله بازسـازی شـده و شــهرهای جنــگ زده کــه برخــی بــه کلــی از روی زمیــن محــو شــده بــود، بــا مردمـی بانشـاط و امیـدوار، بـه زندگـی بازگشـته بـود..."
"... آنچــه در چهــار ســال اول دوره ســازندگی، در زمینــه تقویــت بنیــه اقتصــادی و زیربنایــی کشــور انجــام شــد، در تاریــخ ایــران بی ســابقه بــود. تــورم و بیــکاری از صــدر مشــکلات جامعــه پاییــن کشــیده شــده و مــردم در سراســر کشــور، شــاهد کارهـای عمرانـی و رشـد تولیـد در سـایه امنیـت و آرامـش و روابـط مسـالمت آمیز بودنــد. امیــد بــه آینــده ای تابنــاک در مــردم مشــهود بــود. عنایــت خداونــد در اداره کشــور بــه طــور ملمــوس و محســوس، همیشــه حــس می شـود و بـا مشـاهده آثـار لطـف الهـی، شـک نـدارم کـه خداونـد، اراده ازلـی اش بـر ایـن قـرار گرفتـه اسـت کـه انقـاب اسـامی ایـران را بـه خوبـی از پیـچ و خم هـا و فـرازو نشـیب ها عبـور بدهـد و بـار دیگـر دیـن خـود را، از طریـق کشـور مـا و مـردم مـا، بـه عنـوان حجـت در جهـان، بـرای بشـریت مطـرح کنـد ..."
حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲
در طول سالهای ۸۴ تا ۹۲ انتقادات مردم نسبت به عملکرد بعضی از مسوولان در قوای مختلف، به تدریج انباشته شده و نتیجه انتخابات واکنش مردم به نوع نگاه غیرواقعی بود که در داخل و خارج نسبت به ایرانیان داشتند.
همه ازنقش من در انتخابات میگویند، اما این اتفاق کار مردم بود و باید اعتراف کنیم نقش ما نسبت به کار مردم خیلی کم است؛ چون به دنبال شخصیتی رفتهاند که مصداق تصورات و آرزوهای آنهاست.
در پاسخ به این سوال که «چه شد در انتخابات نامنویسی کردید؟» ، باید بگویم: در ادبیات خواندم که برای هر انسان «آنی» در زندگی است و برای من هم این «آن» در عصر جمعه قبل از پایان مهلت نام نویسی حاصل شد که چرا باید در مقابل این همه درخواست و اصرار، استبداد رأی داشته باشم!!
آیتالله العظمی بروجردی همیشه در دروس خود جمله معروف «انّ لرّبکم فی ایّام دهرکم نفحات الی فتعرضواله» را میخواند و با تأکید بر «الفرص تمروا کالمرّ السحاب» میفرمود «مواظب لحظات باشید». من هم با استفاده از حالتی که فقط یک لحظه در من احساس شد، ثبتنام کردم و از آغاز تمام اتفاقات را به خداوند واگذار کرده بودم.
تلاش برای احداث مترو در تهران و کلان شهر ها
آقای محمدنبی حبیبی ، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی که در سال 1362 شهردار تهران بود ، در این زمینه می گوید: « سال 62 که مسئولیت شهرداری تهران را پذیرفتم، دعوا مفصلی وجود داشت که آیا مترو در تهران باشد یا نباشد؟!! شورای انقلاب هم مصوب کرده بود که فعلا طرح مترو متوقف بماند. آقای هاشمی در آن دوران رئیس مجلس بود. من در مذاکرات خصوصی که با آقای هاشمی داشتم، فهمیدم که ایشان کاملا موافق ایجاد مترو در تهران هستند. پس از جلسات متعددی که با آقای هاشمی داشتیم، ایشان در یکی از خطبه های نماز جمعه کاملا کارشناسانه از احداث مترو در تهران دفاع کرد. اولین مانع ما برای ساخت مترو هیات دولت آن زمان بود که باید مصوبه شورای انقلاب را اجرا میکرد. از سوی دیگر مخالفین سرسختی هم در داخل هیات دولت وجود داشت که کار ما را با مشکل مواجه کرده بود. ما این مساله را به آیت الله هاشمی گفتیم و ایشان هم در یکی از جلسات دولت حضور یافتند و با توضیحاتی که ارائه دادند، اعضای دولت را در این زمینه متقاعد کردند. در آن جلسه از دولت که 19 نفر حضور داشتند، 14 نفر رای موافق به پروژه مترو دادند و 5 نفر هم مخالفت کردند. بعد از موافقت دولت با پروژه متروی تهران، آقای منتظری یک نطق شدیداللحنی علیه مترو ایراد کرد. ما به آقای هاشمی گفتیم، ایشان هم یک وقت ملاقاتی از آقای منتظری گرفتند و ما هم رفتیم منزل ایشان و توضیحات خودمان را درخصوص مترو مطرح کردیم و در نهایت هم آقای منتظری قانع شد.
پایان جنگ 8 ساله عراق علیه ایران
وقتی رفتیم حلبچه! آن قدر صحنههای تکاندهنده در آنجا دیدم که همانجا تصمیم گرفتم و حتی آن را به آقای روحانی گفتم که میروم امام را قانع میکنم که جنگ را باید تمام کنیم. من در حلبچه دیدم زنی بچهاش را بغل کرده که تا از پلهها به پناهگاه برود، اما همانجا در پلهها خشکش زده بود، تعدادی خانم را دیدم که به چشمهای رفته بودند تا دست و صورتشان را بر اثر سوختگی آب بزنند که همانجا خشکشان زده بود. به آقای روحانی گفتم اگر صدام دیوانه چنین بمبی را در تهران، شیراز و اصفهان بزند، چکار میخواهیم کنیم؟ وضع حلبچه وحشتناک بود. من آمدم و در باره وضیعت جنگ که امام هم قبلا از طریق فرمانده سپاه و نامه دولت اطلاعاتی داشتند، صحبت کردم و گفتم که بهتر است جنگ را تمام کنیم. امام گفتند: جواب مردم را چه بدهیم؟ گفتم: من به عنوان جانشین شما در جنگ، پایان جنگ و قطعنامه را میپذیرم، نامه مینویسم، تعهد ایجاد میکنم؛ شما مرا به دادگاه بدهید. یک نفر محاکمه و اعدام میشود، اما یک کشور نجات پیدا میکند و جوانان مسمان دو کشور اسلامی که اکثریتشان هم شیعه هستند، به دست همدیگر کشته نمی شوند. امام منطق کلام مرا قبول کردند ولی مسئولیت پذیرش پایان جنگ را خود پذیرفتند.
تفسیر قرآن؛ تالیف «فرهنگ قرآن» و «تفسیر راهنما»
یکی از مهمترین تصمیمات آیت الله هاشمی رفسنجانی به گفته خود، پژوهش و تفسیر قرآن بوده است که سنگ نخست این بنای رفیع در سالهای زندان به همت وی نهاده شد. در اولین جلد کتاب تفسیر راهنما ایشان نوشتند: «در آن زنـدان بـا ناگـواری هایـش بـه خاطـر انـس، الفـت و پیونـدی کـه بـا قـرآن پیـدا کـرده بـودم و شـور و نشـاطی کـه در خـود احسـاس مـی کـردم، روزی چنـد بـار مضمـون » ایـن الملـوک و ابنـاء الملـوک« را بـر قلـب یـا زبـان مـی گذرانـدم. در مراحـل نخسـتین، کتـاب تفسـیر در اختیـار نداشـتم، ولـی پـس از مدتـی بـه تفسـیر مجمـع البیـان و بعـد از سـوره انفـال بـه تفسـیر المیـزان نیـز دسـت یافتـم. بعـد از نمـاز صبـح بلافاصلـه مشـغول مـی شـدم و تـا نزدیـک ظهـر فقـط بـه ایـن کار مــی پرداختــم... بــرای اســتفاده بیشــتر از وقــت و امکانــات محــدود زنــدان و تســهیل انتقــال فیــش هــا بــه خــارج، فیــش هــا، کوتــاه، مختصــر و اشــاره ای و متراکــم تهیــه مــی شــد و کار بدیــن منــوال پیــش مــی رفــت. ســرانجام دوران محکومیتــم از 6 ســال بــه ســه ســال کــم شــد و مــن تصمیــم بــه خـارج سـاختن فیـش هـا گرفتـم. کـم کـم ملاقـات هـا بـر خـلاف معمـول، کـه از پشـت بـا تلفـن بـود، حضـوری انجـام مـی گرفـت و مـن در هـر مالقاتـی بـا نگرانـی و اضطــراب یــک یــا چنــد دفتــر را از زیــر عبــا بــه دســت همســرم در زیــر چــادر مـی دادم و او بـا شـجاعت مخصـوص خـود خطـر را مـی پذیرفـت و از زنـدان بیـرون مــی بــرد. حــدود ده روز از ســه ســال محکومیتــم مشــمول عفــو شــد و پیــش از پیـروزی انقـاب آزاد شـدم. مراحـل بعـدی تحقیـق و تدویـن ایـن تفسـیر در مراکـز مختلفـی بررسـی و پیگیـری شـد و در نهایـت بـه وسـیله مرکـز فرهنـگ و معـارف قـرآن وابسـته بـه دفتـر تبلیغـات اسـامی تکمیـل گردیـد.»
تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی
مذاکره ابتدایی بین من و آقای جاسبی شکل گرفت؛ چون با هم کار میکردیم و مسئله کمبود دانشگاه و تقاضای فراوان مردم را میدیدیم. حالت وحشتناکی بود که همه مطالبه برای تحصیلات داشتند و از طرف دیگر با کمبود فوقالعادهای مواجه بودیم؛ در حالیکه جنگ نیز جریان داشت. کجا امکان داشت که دست مردم محروم و فقیر به دانشگاهها برسد؟ ما باید چه میکردیم؟ نهایتا باید ارز میفروختیم و برای همه چیز کوپن میدادیم که با این کار نیاز برای تحصیل رفع نمیشد. گفتیم بیاییم از امکانات موجود استفاده کنیم و افرادی که باسواد هستند و در جایی درس نمیدهند، فضایی برایشان ایجاد شود تا بتوانیم آموزش را گسترش دهیم.
در آن زمان مشکل این بود که نیروهای انقلابی دوآتشه کار غیردولتی و خصوصی را تحمل نمیکردند و میگفتند همه کارها باید دولتی باشد. گفتند باید امام(ره) اجازه دهد. ما به خدمت امام(ره) رفتیم، آمار دادم و گفتم که این کمبودها را داریم و به این چیزها هم نیاز داریم. ایشان که خیلی از ما هوشیارتر بود، فوری قبول کردند و حتی حرف ما نیمهتمام ماند. من گفتم: نمیگذارند این کار انجام شود. ایشان گفتند: آن با من. گفتم : حتی پول برای شروع کار نداریم که یک اتاق اجاره کنیم، که امام(ره) یکمیلیون تومان پول دادند تا کار پیش برود. کار را شروع کردیم و من هم در نماز جمعه توضیحی در این رابطه دادم.
آقای مطهری، در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم الشأن انقلاب ایران (۱۳۵۷) را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب اسلامی، آوردند. امام خمینی، آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی را به عنوان هسته اولیه شورای انقلاب اسلامی تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر، با اتفاق نظر این پنج نفر، اضافه شوند و در جلسات ابتدایی، تصمیم بر این شد که حتی الامکان، ترکیب شورا، از اعضای روحانی و غیر روحانی، به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد. ترتیب انتخاب اعضای دیگر و تکمیل آن شورا، چنین بود: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، آقایان سید محمود طالقانی، سید علی خامنهای، محمد رضا مهدوی کنی، احمد صدر حاج سید جوادی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس مصطفی کتیرایی، سرلشکر ولیالله قرنی، سرتیپ علی اصغر مسعودی، به اتفاق آراء، به عضویت انتخاب شدند. پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) و تشکیل دولت موقت، آقایان بازرگان، سحابی، کتیرایی، حاج سید جوادی و قرنی، به دولت و ارتش منتقل شدند و به جای آنها، آقایان دکتر حسن حبیبی، مهندس عزتالله سحابی، دکتر عباس شیبانی، ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده انتخاب گردیدند و در مرحلهٔ بعد، پس از شهادت استاد مطهری، آقایان مهندس میر حسین موسوی، احمد جلالی و دکتر حبیبالله پیمان انتخاب شدند و آقای مسعودی، به کار اجرایی رفت. مأموریت شورای انقلاب پس از ۱۸ ماه در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ اندکی پس از افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی پایان یافت.آخرین اعضای شورا غیر از من ، عبارت بودند از: محمد حسینی بهشتی، سید علی خامنهای، موسوی اردبیلی، محمد جواد باهنر، حسن حبیبی، عباس شیبانی، ابراهیم یزدی، مهدی بازرگان، عزتالله سحابی، صادق قطب زاده،علی اکبر معین فر و ابوالحسن بنی صدر.
از کلیت انقلاب و اهداف متعالی آن دفاع میکنم. البته از همان روز اول هم نسبت به بعضی از مسایل انتقاد داشتم. اینگونه فکر نمیکنم که همه آنچه را که عمل شده، درست بود. کارهای بدی هم انجام گرفته است. به هر حال هر کس در هر جا انقلاب میکند، اتفاقاتی به دنبال خواهد داشت. حتی وقتی که پیامبر(ص) آمدند و دین اسلام را آوردند، ادیان دیگر بودند و مردم هم دنبال دینشان بودند. معلوم است که از این اتفاقات میافتد و این نمیشود که انسانی بیاید جامعهای را دگرگون کند و فکر کند که همه دنبالش میآیند. حتماً عدهای مخالفت میکنند و جنگ و دعوا میشود. در همین انقلاب، ما که نمیخواستیم با کشور همسایه خود بجنگیم، ولی پیش آمد. ممکن است شرایط به گونهای بود که اگر مدیریت میشد، جنگ نمیشد. البته شواهد و اسناد تاریخی که بعدها دیدیم، تاکید میکنند که تحمیل کردن جنگ بر ایران حتمی بود. به هر حال جنگیدیم و 8 سال خسارتهای فراوان دادیم، مخصوصاً بهترین جوانان کشور را از دست دادیم. در زمان مبارزه، محاسباتی میشد که با آن محاسبات، علیه رژیم پهلوی مبارزه میکردیم و به زندان میرفتیم. حتماً در مراحل مختلف، آن هم در کاری به بزرگی انقلاب اشتباهاتی شده که باید با واقعبینی اشتباهات را بگوییم. من در اصل کار و ضرورت اثرات انقلاب شکّی ندارم. بعد از پیروزی نظام را محکم کردیم. یعنی از روز اول درست کار کردیم تا پایه انقلاب محکم شود. در طول این 35 سال اتفاقاتی افتاد که مربوط به عملکرد است. فکر میکنم حرفهای شما هم درباره عملکرد باشد. بله اشتباهاتی در عملکرد میبینم و شاید در هیچ موردی هم ساکت نبودم و خودم دنبال آن بودم و راضی هم نبودم. ولی اصل نظام و خدمت به نظام را لازم میدانم. این نظام با همه این مشکلاتی که دارد، بهترین شکل حکومت در نظامهای منطقهای و حتی جهان اسلام است. البته جایی مثل ایران و با این ویژگیها و با عقاید تشیع پیدا نمیکنید. ما شیعه هستیم و توانستیم حکومتی در این زمان و در بهترین جای منطقه که ایران است، شکل دهیم. روشن است که اساس کار درست بود.
ورزش همزاد با جوانمردی و جوانمردی همزاد با اخلاق است. هر قدر ورزش در جامعه عمومیتر و جدیتر شود، جامعه سالمتر و بااخلاقتر میشود. انسانی که ورزشکار و پهلوان است ذاتا نمی تواند متجاوز باشد و شخصیتش به او اجازه اذیت ضعفا را نمی دهد. همیشه ورزشکاران مردمی و با اخلاق افتخارآمیز بودهاند و بیجهت نیست که در سراسر دنیا، مردم برای تماشای مسابقات ورزشی میروند. جامعه مرکب از عوامل متعدد تأثیرگذار بر همدیگر است که باید نگاهی هم زمان به همه آنها داشت تا جامعه پویایی و نشاط خویش را حفظ نماید. جوانی که با ورزش سروکار دارد، همیشه شاداب و سرزنده است. ورزش در تاریخ بشریت، پادزهری برای حالت خمودگی جسمی و روحی انسان ها بوده و هیچ منکری در دنیا ندارد.
نیاز زنان به ورزش به خاطر شرایط جسمی آنان، اگر بیشتر از مردان نباشد، کمتر نیست. خانم های ورزشکار به خاطر روحیات شادابی که دارند، علاوه بر آثار ملی و بین المللی، تأثیرات شگرفی نیز در خانواده ها و جامعه می گذارند. بانوان ورزشکار ایرانی با رعایت اصول، الگوی تمام زنان، مخصوصاً زنان کشورهای اسلامی هستند که با رعایت همه مسایل دینی و اخلاقی، در میادین ورزشی میدرخشند.
آنطور که تاریخ نشان میدهد و قضاوت میکند، اگر امیرکبیر در آن لحظه حساس به داد کشور و ملت نرسیده بود، ایران پس از تجزیه در شکم فراخ استعمار میرفت و نیز اگر دست استعمار پس از مدت کوتاهی امیرکبیر را از میان نبرده بود و چند سال دیگر بر دوره کوتاه خدمتگزاری او اضافه شده بود، اکنون این کشور هم مثل ژاپن در ردیف کشورهای مترقی و پیشرفته جهان قرار داشت.(مقدمه کتاب امیر کبیر، قهرمان مبارزه با استعمار)
زمینه آشنایی من با امام از همان سالهای اول تحصیل در قم فراهم شد. منزل اخوان مرعشی، مقابل منزل امام بود. پیش از آمدن به این منزل هم، با چهره امام آشنا بودم. ایشان چهره معروف و محترمی در حوزه بودند که هر کس وارد حوزه می شد ـ در ردیف اولین چهره های معروف پس از آقای بروجردی ـ به زودی ایشان را می شناخت. با این همه، همسایگی ما با ایشان باعث زمینه آشنایی بیشتری شد. از همان روزهای اول که امام را دیدم، مجذوب ایشان شدم؛ قیافه ای با ابهت و دوست داشتنی، با منشی جذاب، این احساس مشترک طلبه های جوان حوزه بود. با برخوردهای مکرر و روزمره حسّ کنجکاوی، من بیشتر تحریک می شد و در جستجوی بهانه آشنایی بیشتر و بیشتر بودم. همین حس، انگیزه دوستی با آقا مصطفی شد؛ ایشان طلبه جوانی بودند که به لحاظ دوره تحصیلی از ما جلوتر، اما آدمی با محبت بودند. در مسیر رفت و آمد، گاهی با امام یا آقا مصطفی همراه می شدیم و ضمن احوالپرسی سؤالی مطرح می کردیم، سؤال اخلاقی، ادبی، فکری و... از اینجا اطلاعات خوبی دربارۀ خانواده و زندگی امام برایمان فراهم شد و جاذبه عمیق تری پیش آمد. سعی می کردم که قدری همت را بیشتر کنم تا بتوانم در مسیر سؤالاتی مطرح کنم که امام را وادار به جواب جدی کند. ایشان هم ـ چنان که روش همیشگی شان بود ـ پاسخهای کوتاهی می دادند. در اوایل این آشنایی، فاصله هم زیاد بود. ما «سطح»می خواندیم و در سطح شاگردی ایشان نبودیم. با عشق و علاقه در انتظار روزی بودیم که به عنوان شاگرد، درس ایشان را درک کنیم؛ البته حضور ما در محل درس به عنوان تماشاچی مانعی نداشت، اما این، ما را ارضاء نمی کرد. مایل بودیم به صورت جدّی در درس ایشان حاضر شویم. از این تاریخ به بعد، بیت امام برای من و شماری از دوستان به صورت پاتوق درآمد. با زمینه هایی که به آن اشاره کردم، من و شماری از دوستان هم مباحثه، به امام نزدیک و نزدیکتر شدیم، هم در وارد کردن امام به جلوس در ایام عید و عزا نقش داشتیم و هم به شکلی در گرداندن بیت ایشان و این همه، زمینه ای بود برای آشنایی هر چه بیشتر با افکار و اهداف امام.
بحث شورای رهبری در قانون اساسی آمده است. هم قبل از بازنگری و هم بعد از بازنگری به آن توجه شده است. قبل از بازنگری آمده بود «فعلا که کسی مثل امام(ره) مورد قبول اکثریت قاطع مردم نیست، همان میماند، ولی اگر مثل امام(ره) و رهبری فعلی نباشد، شورایی میشود و شورایی پنجنفره از علما جای رهبری را میگیرند، در بازنگری هم همین آمده است که هم میتواند فرد و هم میتواند شورا باشد. این در قانون اساسی هست و لازم نیست روی آن بحثکنیم. چون بحثشده و مردم هم به آن رای دادهاند و تمام شد. در اولین جلسهای که بعد از رحلت امام(ره) برای تعیین جانشینی ایشان داشتیم، اولین بحثما این بود که شورا باشد یا فرد. ما که جزو هیاترییسه خبرگان بودیم و باید برنامهها را تنظیم میکردیم، نظر ما این بود که شورایی باشد و شورای سهنفره را در نظر گرفتیم که آیتاللهخامنهای، آیتاللهمشکینیوآیتاللهموسوی اردبیلی بودند. نظر جامعه مدرسین روی آیتالله گلپایگانی بود و فرد را پیشنهاد دادند. یک بحث جدی داشتیم و وقت زیادی از جلسه را گرفته بود که فرد یا شورا باشد. این در اختیار ما بود و باید انتخاب میکردیم. فرد ۴۵ رای و شورا ۳۵ رای آورد. نظر آیتاللهخامنهای روی شورا بود و سخنرانی خوبی هم کردند و توضیح دادند که شورا لازم است. اما وقتی که رای گرفتیم، اینگونه شد. این با رای خود خبرگان است و اگر احساس شود که فردی آن برجستگیها را ندارد و آماده نیست، میتوانیم تبدیل به شورا کنیم. سایت خبری تحلیلی الف : روایت باهنر از نقشه اصلاحطلبان برای هاشمی رفسنجانی محمدرضا باهنر در مصاحبه با شفقنا: در دولت اصلاحات توسعه سیاسی مطرح شد و بسیار خوب بود و ادبیات عوض شد ولی ۴ سال وقت کشور هدر شد و دعواهای سیاسی به وجود آمد و اطرافیان دولت بر علیه آقای هاشمی حرف می زدند و می خواستند قتل های زنجیره ای را به گردن مرحوم هاشمی رفسنجانی بیندازند. دعواهای بی خود شروع شد و به تخریب نیروهای قبل از خود پرداختند... ما یکسری اشکالات ساختاری در کشور داریم و شاید حتی نیاز باشد در این رابطه قانون اساسی ما اصلاح شود به طور مثال رییس جمهور در کشور ما بیش از دو دوره پشت سر هم نمی تواند رییس جمهور شود و اگر یک فاصله پیدا شود او می تواند دوباره رییس جمهور شود. رییس جمهور در دوره ۸ ساله کارهایی انجام می دهد و رقبایی دارد. و بعد از اتمام دوره اگر بخواهد مجدداً برگردد اختلافاتی به وجود می آید. در آمریکا قانونی وجود دارد که می گوید یک شخص در طول عمر خود نمی تواند بیش از دو بار رییس جمهور شود. تکلیف روشن است... من همین را گفتم. بعضا این مسایل پیش می آید. به طور مثال آقای احمدی نژاد امروز فقط علاقمند است بر موج نارضایتی مردم سوار شود که مثلا زمینه فراهم شود تا دوباره بتواند رییس جمور شود. خب اینکه نمی شود. یک موقع هست که طرف با دولت رقابت می کند اما یک موقع هست که نه موج نارضایتی های مردم را تحریک می کند. خب اینکه هیچ دولتی اجازه نمی دهد.هیچ حکومتی اجازه نمی دهد.