خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱۴ شهریور ۱۳۶۵

    خطبه اول

  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ،

 »قُلْ اِنَّما حَرَّمَ رَبِّی الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَنَ«.

 

 در بحث عدالت اجتماعی و استحکام خانواده، مسأله حجاب و پوشش خانمها مطرح بود که تا به حال دو خطبه در این موضوع حرف زدم و همان طور که وعده دادم، امروز اشاره‏ای به مسأله دیگری از این موضوع می‏کنم و آن فلسفه حجاب و عوامل این دستور است.

 در مورد اینکه چرا حجاب به وجود آمده است، ما گفتیم که پوشش خانمها از زمان اسلام شروع نشده است؛ یک جریان تاریخی است که در ادیان دیگر و جوامع قدیم هم بوده است. کسانی که دنبال فلسفه تاریخ هستند و عوامل پدیده‏های تاریخی را دنبال می‏کنند، هرکس از دیدگاه خودش و شیوه‏ای که به تاریخ نگاه می‏کند، به این مسأله هم پرداخته است.

 آنهایی که تاریخ را مثل مارکسیستها به کلی تفسیر مادی می‏کنند، می‏گویند که حجاب از عوارض همان ریشه همه حوادث تاریخ است که ریشه مادی دارد و دنباله حرکت استثماری قشر مردها برای استثمار زنهاست که خواسته‏اند اینها را با حجاب منزوی و استثمار کنند.

 ما در گذشته این را بحث کردیم و گفتیم که در اسلام معکوس این است. اگر کسی برعکس این ادعا کند، می‏تواند بگوید، چون نوعاً در مسایل اجتماعی و اقتصادی زندگی و نظام اقتصادی و خانوادگی، مسؤولیت مادی خانمها به دوش آقایان است؛ خرج که شامل غذا، لباس، مسکن و مدیریت و خیلی چیزهای دیگر می‏شود، به عهده آقایان است. اصلاً کلمه اقتصاد اینجا هیچ زمینه پذیرشی در کسانی که کمی از مکتب اسلام اطلاع دارند، ندارد.

 مصرف در نظام اسلامی بیشتر در اختیار خانمهاست و پول پیدا کردن از مسؤولیتهای آقایان است. علت دیگری که به عنوان عامل حضور حجاب در تاریخ گفته شده (که خیلی هم روی آن حرف زده‏اند) این است که گفته‏اند اصولاً در ادیان توجهی به رهبانیت و انزوا وجود دارد که این خاصیت در مورد خانمها از طریق حجاب و استتار در پرده و در خانه‏ها تأمین شده است.

 باز این از آن وصله‏هایی است که به اسلام نمی‏چسبد؛ چون ما در بحثهای دیگری در همین خطبه‏ها گفتیم که اسلام با آن رهبانیتی که به صورت انحراف در مسیحیت پیش آمده است، مخالفت کرده و حتی از مسیحیت هم این را نفی می‏کند و مسیح (ع) را از بدعت مبرا می‏داند و می‏فرماید که این از بدعتهای منحرفین مسیحیت است.

 آن افکاری که در محیط مذهبی آن روز، به خصوص اروپا بوده - که کلیساها در آن زمان مبشر آن بوده‏اند که دعوت به انزوا و گوشه‏نشینی می‏کردند و با مظاهر جمال و زیبایی در جامعه مخالفت می‏کردند - باعث شده که بسیاری از مورخین غربی به این نتیجه برسند که ادیانی که با عریانی خانمها مخالفت می‏کنند، به این دلیل است. ما می‏دانیم که اینها ضد اسلام است[t1].

 آنچه که برخی از کشیشها در اروپا می‏گفتند که شپش مروارید خداست و یا حمامها را به خاطر اینکه جای شیطان می‏دانستند، ساختن آن را تحریم و ممنوع می‏کردند و با انواع و اقسام، دین را از زندگی جدا می‏کردند، در اسلام نیست. اسلام حتی به همه زینتهای خانمها هم توجه کرده و آن را مستحب کرده که باز ما اینها را در خطبه‏های دیگری گفته‏ایم، اما خودفروشی و عریانی و برهم زدن تعادل جامعه غیر از این مسایل است.

 »اِنّ‏اللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمالَ« و دستورهای زیادی که در این جهت و جلوگیری از رهبانیت و ممنوع کردن تعطیل نمودن غریزه جنسی خانمها و آقایان در اسلام داریم، خیلی روشن است. بنابراین فسلفه‏ای که اینها مطرح کرده‏اند، چیز بی‏ربطی است و ما خیلی نیاز نداریم که به دفاع از اینها بپردازیم.

 یا مثلاً می‏گویند، چون در دنیای قدیم خانمها در جامعه و میدانهای کار امنیت نداشتند، مسأله پوشش و حجاب پیش آمده است. البته ممکن است این مسأله باشد و همین حالا هم هست و به عنوان یک بخش از عللی که می‏تواند این مسأله را توجیه کند، ما رد نمی‏کنیم و ممکن است. به خاطر اینکه اگر عریانی و برهنگی و اختلاط بی‏حد و مرز حاکم بر روابط زن و مرد باشد، امنیت خانمها مخدوش می‏شود. بله، ممکن است این از ادله باشد و بسیاری از مورخین هم روی این تکیه کرده‏اند.

 برخیها مسأله حجاب را متکی به حسن حسادت آقایان دانسته‏اند و گفته‏اند منشأ این، حسادت آقایان است که این را هم از اسلام با عنوان حسادت قبول نداریم. در اسلام و در منطق مردانگی، غیرت برای مرد چیز بسیار خوبی است و هیچ عیبی هم ندارد که غیرت مردها و حتی غیرت خانمها باعث شود که پوشش از پدیده‏های تاریخی شود. ما با اینها خیلی مخالفتی نداریم.

 اینکه استثمار یا تمایل به رهبانیت و انزوا - که خیلی روی آن حرف زده‏اند - عامل حجاب باشد، از حرفهای بی‏ارزش تاریخی است و هیچ سند تاریخی نمی‏شود برای این مسأله آورد و از لحاظ منطقی و تحلیلی و استدلالی هم جور در نمی‏آید.

 ما در قسمتهای مختلفی از همین خطبه‏ها به تناسبهای گوناگونی که پیش آمده، گفته‏ایم آنچه که اسلام از ما به عنوان لباس سنگین خانمها می‏خواهد، فلسفه دیگری دارد و عوامل و ادله دیگری این حکم را برای ما آورده و این عوامل، هم دیروز بوده و هم امروز و از آن روزی که زن و مرد آفریده شده‏اند و این جاذبه‏هایی که خداوند به خاطر تقاضای طبیعی حرکت تاریخ در این دو جنس قرار داده و در این انسانها به وجود آورده که از اول هم بوده، با مقداری تفاوت همیشه وجود داشته است. منتها کم و زیاد داشته و شرایط مختلف احکام گوناگون را آورده است. اما اصل مسأله یک مسأله طبیعی است که همراه طبیعت بشر است. اگر ما بخواهیم جامعه، خانواده و نسل سالم داشته باشیم، چنین چیزی باید باشد. به همین دلیل من بحث حجاب را در خطبه مربوط به استحکام خانواده آوردم و این دریچه مناسب‏ترین دریچه‏ای بود که می‏شد وارد این بحث شد.

 اگر این پدیده عریانی غربی بخواهد حاکم باشد، جامعه را متزلزل می‏کند و امروز ما مصداق آن را در کشورهای غرب‏زده و خود جامعه غربی و شرقیهایی که به همان راه رفتند، می‏بینیم؛ هم خانواده را متزلزل می‏کند که تزلزل خانواده‏های بی‏بند و بار (آنهایی که مایه‏های علایق اسلامی و یا مذهبی دیگر و یا سنّتهای بومی و ملی آنها را حفظ نمی‏کند که دچار این لغزشها هستند)، با آمار و ارقامی که در طول این بحثها گفتیم و امروز هم یک بخش جالبی را عرض خواهم کرد، نشانگر این است که خانواده متزلزل، نه به نفع مادر و نه پدر و نه به نفع فرزندان است.

 مسأله دیگری که اینجا مهم است، من مطرح کنم: آقایانی که برای گمراه کردن جوانها و به خصوص در اشاعه فرهنگ غربی بیشتر از آن استفاده می‏کنند، یک اشکالات و موانعی هم برای پوشش اسلامی مطرح می‏کنند؛ مثلاً می‏گویند: این فاصله‏هایی که با حجاب بین آقایان و خانمها می‏آید و محرومیتهای جنسی که از این ناحیه به دو جنس تحمیل می‏شود، باعث عقده در اینها می‏شود و این عقده‏ها روزی در یک جایی بروز می‏کند و عکس‏العملهایی که از این طریق در وجود انسانها بروز می‏کند، آثار زیان باری دارد. و روی این مسأله خیلی میدان داری می‏کنند.

 یا می‏گویند حرص و ولعی که این محرومیتها در انسان به وجود می‏آورد که یک مسأله طبیعی و روانی است، باعث می‏شود که اینها تشویق شوند که به طور قاچاقی و خلاف قانون (که خود آن هم ضربه است و انسان وقتی که یک حرکت غیرقانونی بخواهد انجام بدهد، به خودش ضربه روحی می‏خورد و خودش را منحرف تلقی می‏کند و به انحرافات دیگر کشیده می‏شود) وارد شوند که این هم باعث می‏شود که با آن حرص و ولع به راههای نامشروع و مخفی کاری بیفتند که عوارض نامطلوبی در پرورش انسانها دارد. البته حرفهایی را که از این قبیل مطرح می‏کنند، من در یک خطبه نمی‏توانم با طول و تفصیل بحث کنم.

 یک حرف دیگر که باز مطرح می‏کنند، این است که این حجاب مانع کار و کوشش و تحصیل خانمها می‏شود و آنها مجبور می‏شوند در خانه‏ها بمانند و از تکامل دور بمانند. و اینها را از مضرات پوشش خانمها مطرح کرده‏اند.

 ما مدعی هستیم که با آن نظامی که اسلام برای زندگی در این رابطه قرار داده، با پوشش خانمها و عفت چشم و زبان و سایر اعضای آقایان که اسلام آورده و با مقرراتی که اسلام برای ارتباط زن و مرد مطرح کرده، هیچ یک از این عوارض وجود نخواهد داشت.

 البته ممکن است در یک جامعه غیر اسلامی که به اسم اسلام زندگی می‏کند، این عوارض باشد؛ اینها مربوط به اسلام نیست. همان طور که در بحثهای قبل هم گفتم، اسلام طرفدار این است و تشویق می‏کند که در اولین فرصتی که زنها و مردها احساس به همراهی با جنس مخالف پیدا کردند، وسایل ازدواجشان فراهم شود که دیگر این جا نه آن عقده‏ها مطرح می‏شود و نه آن حرص و ولعها و وسایل این را هم - یعنی ازدواج را - آسان کرده است.

 حالا اگر ما مسلمانها عمل نمی‏کنیم، این ربطی به اسلام ندارد. بله، اگر ما بخواهیم غیراسلامی زندگی کنیم، این اشکال به ما وارد است. در اسلام به گونه‏ای است که هر وقت این احساس نیاز به کسی دست بدهد، به طرقی که در اسلام وجود دارد، قابل تأمین است و وظیفه مسؤولین جامعه و مردم و پدر و مادر و خود جوانها وقتی که به سن بلوغ می‏رسند، این است که به عنوان یک واجب (نه به عنوان یک کار مستحب و تفریحی) که حافظ روح و دین انسان است، آرامش خاطر خودشان را در سایه ازدواج تأمین کنند.

 حالا اگر عده‏ای آمده‏اند شرایط ازدواج را سنگین کرده‏اند، این خلاف شرع و خارج از مسیراسلام است. اگر عده‏ای آمدند راههایی را که اسلام برای آسانی ازدواج درست کرده است، یا با سنّتها، یا تبلیغات و تعصبات و یا با قوانین غلط بستند، این گناه است و به اسلام ربطی ندارد.

 در مورد تحصیل و کار هم ما در بحثهایمان گفتیم که برای خانمها نه تنها عیب نیست، بلکه حسن و وظیفه‏شان است و باید تحصیل، تلاش و ترقی کنند. آنچه که تفاوت طرز فکر ما با آنهاست، این است که در محیط کار و تحصیل عشوه‏گری و خودفروشی و تحریک و تهییج دیگران به وجود نیاید.

 اصلاً تفاوت اساسی ما با مکتب فعلی غرب اینجاست که خانمها به گونه‏ای کار و تحصیل و در معاشرتها شرکت کنند که مایه تهییج دیگران و آلوده کردن محیط نشوند و آرامش جامعه را برهم نزنند. اینها نقاط تفاوت ما با آنهاست که پیش می‏آید.

 لباسی که من در خطبه قبل گفتم، نه مزاحم تحصیل است و نه مزاحم کار؛ اینکه سر یک خانمی باز باشد و یا بسته باشد، چه ربطی دارد به اینکه خوب درس بخواند و یا بد درس بخواند؟ عریانی مزاحم تحصیل است و آن کس که در این وادی می‏افتد که دیگر نمی‏تواند خوب درس بخواند. همان طور که نمونه‏های آن را داریم می‏بینیم که چه ابتلایی برسر اینها می‏آید.

 یا در محیط کار که اینها کار می‏کنند، اگر سرو گردن یک خانم برهنه باشد یا نباشد، چه ربطی به این دارد که خوب می‏تواند کار انجام دهد یا بد؟ اگر آن جوری عشوه فروشی کند، آن مزاحم کار است و این را همه می‏توانند بفهمند و درک کنند.

 ما مدعی هستیم با این روشی که اسلام آورده، با آن حجاب معقول و قابل تحملی که برای همه مقدور است، امروز ما خانمهای حزب‏اللهی را در همه مشاغل پیدا می‏کنیم؛ در تخصصهای بالای پزشکی اینها را داریم، خانم جراح داریم، در مهندسی و کارهای اداری و کلاسهای درسی و حتی کارهای نظامی ما اینها را داریم؛ نیروهای حزب‏اللهی سالمی که هم مدیران از کارشان راضی هستند و هم شوهران و بچه‏هایشان از آنها راضی هستند و کار هم به خوبی انجام می‏دهند.

 این مزاحم کار نمی‏شود. آن عقده‏های روانی که آنها گفته‏اند، مال آنجاست که ازدواج را تسهیل نکردند. ساحت اسلام مبرّا از این مسأله است. البته من قبول دارم که در جامعه ما ممکن است سنّتهایی باشد (ما یک روز در مورد این سنّت‏شکنیها اینجا صحبت کرده‏ایم) آن سنّتها نه اسلامی است و نه انسانی، بلکه مزاحم است. آنها را باید اصلاح کرد تا راه باز شود.

 می‏خواهیم نتیجه‏گیری کنیم و ببینیم واقعاً دنیای غرب که حالا این کارها را کرده و بی‏حجابی را تا حد عریانی پیش برده و مظاهرش را همه شما در فیلم و جاهای دیگر دیدید، آیا اینها (دنیای غرب) حرص ولع را از بین بردند؟ آیا عقده‏ها را از بین بردند؟ محیط کار را سالم کردند؟ خانمها را به مرحله‏ای رساندند که بتوانند ترقی کنند؟ بالاخره ما باید نتیجه را در این ببینیم.

 بعد از گذشت حدود صد سال دیگر نمی‏توانند بگویند که آینده چه جور خواهد شد. هرچه هست همین حالا هست؛ یعنی اگر بنا بوده نتیجه‏ای بگیرند، بایستی تاکنون گرفته باشند. چند نسل بر این روشها گذشته است. ما یک مقایسه اجمالی بین جامعه خودمان که اکنون مخصوص خودمان است و جامعه غربی می‏کنیم و برای این منظور من یک سند خیلی گویایی به دست آوردم که آن سند را امروز در این خطبه می‏گویم.

 ان‏شاءاللَّه همه اقشار جامعه ما، به خصوص خانمهای تحصیل کرده و آنهایی که یک مقداری به اصطلاح خودشان را متجدد و روشنفکر می‏دانند، گوش بدهند. حالا اگر هم گوش ندادند، بعداً که فهمیدند، در روزنامه‏ها بخوانند و ببینند این حرف و ادعاهایی که غریبها می‏کنند، چه جوری است.

 این سند من مذاکرات و قطعنامه‏ای است که سال گذشته در پارلمان اروپا در بلژیک پیش آمده است. نمی‏دانم پارلمان اروپا را ملت ما می‏شناسند یا نه؟ البته کسانی که اهل روزنامه، رادیو و تلویزیون هستند، می‏دانند همه کشورهای بازار مشترک علاوه بر پارلمانها و مجالسی که در کشور خودشان دارند، یک پارلمان مشترکی تشکیل دادند که از هر کشوری، احزابی برای عضویت در پارلمان اروپا شرکت می‏کنند و به تعداد آرایی که می‏آورند (مانند انتخابات داخلی) عضو انتخاب می‏شود و یک پارلمان نسبتاً بزرگی است و برای خودش قانونگذاری دارد و بیشتر کارهای سیاسی انجام می‏دهد.

 در سال گذشته یکی از مسایلی که در پارلمان اروپا مطرح شد، این بود که به حقوق خانمها در جوامع اروپایی از دریچه مسایل جنسی نگاه کردند و عنف و خشونتهایی را که نسبت به خانمها می‏شود، مورد توجه قرار دادند و کمیسیونی از پارلمان را مأمور کردند که سریعاً گزارشی از وضع همین مسأله (تجاوز به عنف و خشونت) تهیه کنند و راه علاج این را نیز پیدا کنند.

 کمیسیون مدت زیادی روی این مسأله کار کرد و آمار و ارقام مراکز قضایی و پلیس در همه کشورها را جمع بندی کرد. سخنگوی این کمیسیون خانمی از کشور هلند بود و جالب هم اینکه در این بحث آقایان کمتر شرکت می‏کردند و یکی از اعتراضات شدید خانمها در آن پارلمان این بود که چرا آقایان به حقوق ما توجه ندارند و ما باید خودمان زحمت این کار را بکشیم.

 مطالبی که این کمیسیون مطرح کرد، چیزهای عجیب و غریبی است که قسمتهایی از اینها را ما به مناسبتهای دیگری در بحثمان گفتیم و این را به صورت یک سندی از آنجا برای ما فرستادند و هفت هشت صفحه می‏شود. من نمی‏خواهم همه اینها را بخوانم. چیزهای مهمش را با قطعنامه‏ای که بعداً به صورت مصوبه برای علاج این مسأله مطرح کردند، می‏خوانم.

 شما ببینید این وضع خانمهای اروپایی است. این فرهنگ غرب است. این نتیجه استدلال کسانی است که مدعی هستند حجاب عقده، بیکاری و حرص و ولع می‏آورد و وقتی که بی و بند و باری و بی‏حجابی آمد، دیگر مردم خیالشان راحت می‏شود!

 حالا عجیب این است که این پارلمان و این خانمها در میان تمامی مسایل و گرفتاریهایشان فقط روی تجاوزات جنسی تکیه دارند. یعنی این همه بحثهایی که ما می‏کنیم، اصلاً بر روی بی‏بند و باریهای معمولی بحثی نیست؛ اینکه یک خانم شوهرداری، رابطه نامشروع با دیگری داشته باشد، اصلاً جزو این بحثها نیست و این مورد برای آنها مسأله نیست. اینکه با تمایل خودشان، دختر و پسر، پسر و پسر و دختر و دختر هرگونه مسایلی داشته باشند، امروز اصلاً جزو مسایل غرب نیست و می‏گویند این یک موضوع دل خواهی هست و خودشان می‏دانند.

 این بحثی که من می‏کنم و سندی که آوردم، سندی است که فقط در رابطه با اینکه خانمها به خاطر وضع موجود دنیای غرب، مورد تعدی و تجاوز برخلاف تمایلات خودشان قرار می‏گیرند و به اصطلاح آنها تجاوز به عنف و خشونت است. این مشکلی است که الان در پارلمان اروپا دنبال آن هستند و می‏خواهند حل کنند و حساسیت آنها فقط در این مورد است و روزنامه‏های غربی و دیگران وقتی که بر روی این مسایل کار می‏کنند، بیشتر دنبال علاج این مسأله هستند.

 در خطبه قبل گفتم که دادستان آمریکا بعد از انقلابی که کندی در بیست سال پیش راه انداخت، برای مسایل فکری و جنسی انقلاب دوم را راه می‏اندازد. اولین اشکالی که اینها دارند، این است که می‏گویند: پلیس و دستگاه قضایی در جهت تضییع حق خانمها کار می‏کند و آنجا مدارک فراوانی عرضه کردند که اصلاً خود افراد پلیس در تجاوز به عنف شرکت می‏کنند. کسانی که به عنوان شاکی به پلیس و دستگاه قضایی مراجعه می‏کنند، وقتی که بیرون می‏آیند می‏گویند ما از چاه افتادیم توی چاله یا از چاله افتادیم توی چاه و این شکایت خانمها در پارلمان اروپاست.

 همان جا گزارش می‏دهند که وقتی به عوامل آنها می‏رسند، می‏گویند در دستگاههای پلیس که ما رفتیم، ویدئوها، فیلمها و آپاراتهایی که برای ساعات تفریحشان گذاشته بودند، خودش عوامل انحرافی آنهاست. تمام فیلمهای سکسی زننده در دفاتر پلیس وجود دارد که در ساعاتی که برای فراغت می‏آیند، از اینها استفاده می‏کنند.

 اشکال دومی که اینها دارند، مشکل زنان مهاجر است. می‏گویند در این جهت مهمترین قربانی، خانمهای مهاجر هستند. خانمهای مهاجری که به اروپا و کشورهای غربی می‏روند، نوعاً تیپ غرب‏زده‏ای هستند که به نحوی با محیط خودشان سازگار نیستند و جاذبه‏های فرهنگ غربی است که آنها را به آنجاها می‏کشاند. حالا یا با شوهرانشان می‏روند یا بی‏شوهر می‏روند، یا وقتی که به آنجا می‏رسند، از شوهرانشان طلاق می‏گیرند.

 اینها آدمهای درستی نیستند. ما خودمان این مسأله را می‏توانیم در کشور خودمان ببینیم که کسانی که الان از جامعه خودمان جذب جامعه اروپا و آمریکا می‏شوند، چه تیپهایی هستند؛ یا ثروتمندهایی هستند که همه انواع لذتها را در محیط خودشان چشیده‏اند و باز هم حرصشان تمام نشده و به آنجا رفته‏اند، یا آدمهای بی‏بند و باری هستند که از این محیط، از سنّتهای بومی و امثال اینها خسته شده و به آنجا رفته‏اند.

 یااصلاً جاذبه‏ای که اینها را به آنجا کشانده، همین آزادی مسایل سکسی و جنسی و غیره می‏باشد که اینها در فیلمها و چیزهای دیگر می‏بینند و یک عده هم دزد و قاچاقچی و امثال اینها هستند که به هر حال به آنجا می‏روند.

 البته آدمهای شریفی هم هستند که برای تحصیل یا برای مداوای مریض خودشان به آنجا می‏روند. نمی‏گوییم همه این طوری هستند، ولی نوعاً از ایرانیانی که الان در آمریکا و اروپا زندگی می‏کنند، ما اگر آمارگیری کنیم، درصد بالایی از اینها کسانی هستند که اگر اینجا هم بودند، منشأ فساد بودند.

 خوب، اینها معلوم است که در اروپا به چه وضعی می‏افتند و کم و بیش مطلع هستیم. همین وضع در فیلیپین، کره، ترکیه، پاکستان و آفریقا هست. اصلاً در کشورهای جهان سوم مثل کشور خودمان تیپ خانمهایی که جذب غرب می‏شوند، آدمهای این جوری هستند و طبعاً اینها در این مسیر می‏افتند. حالا آن بعد تجاوز به غیر عنفش اصلاً از نظر اینها مطرح نیست.

 در همین گزارش است که دستگاههای قضایی و پلیس به علت تعصب نژادی که نسبت به اینها (زنان مهاجر) دارند، بدتر رفتار می‏کنند و دستگاههای قضایی در موقع قضاوت هم حتی حاضر نیستند آن عدالتی را که برای دیگران در نظر می‏گیرند، برای اینها هم در نظر بگیرند. اگر یک طرف اروپایی و طرف دیگر غیر اروپایی با نزاع تجاوز به عنف به محکمه بیایند، بالاخره این خانم مهاجر باید ناراضی بیرون بیاید و این از مسایل و مشکلاتی است که مطرح می‏شود.

 آن وقت که بر روی آمار حرف می‏زند، خانم آلمانی می‏گوید که در کشور من در هر ساعتی 20 مورد تجاوز به عنف در رابطه با محارم اتفاق می‏افتد. این از حرفهایی است که در پارلمان اروپا مطرح می‏شود. خانم ایرلندی یک روضه خیلی گریه‏داری می‏خواند که من نمی‏خواهم اینجا بگویم و انگلیسی، فرانسوی و هر یکی از اینها که آمار خودشان را آنجا نقل می‏کنند، اصلاً صحنه پارلمان را تهییج کرده و به هم ریخته‏اند.

 از مسایلی که در پارلمان اروپا مطرح کردند و خیلی هم جالب است، مسأله محیط کار است و در همین بحث ما می‏گنجد. می‏گویند که محیط کار در کشورهای اروپایی (آنجایی که خانمها و آقایان با هم هستند) خیلی بد شده و وجدان کاری از بین رفته است.

 در آماری که آنجا مطرح کرده‏اند، آمده است: از هر 10 خانمی که سؤال کردیم و جواب دادند (یعنی اعتراف کردند)، یک خانم اعتراف کرده است که در محیط کار مورد تجاوز به عنف قرار گرفته. حالا شما ببینید آن تجاوز غیر عنف که از چیزهای معمولی جوامع اروپای و غربی می‏باشد، در این مسأله مطرح نیست. و اینها شکایت می‏کنند و می‏گویند اصلاً محیط کار، محیط شانتاژ جنسی{P    حقه و نیرنگ P}

 علیه خانمها شده است و خانمها فقط با خودفروشی می‏توانند کار خودشان را حفظ کنند.

 در همین پارلمان می‏گویند که 710 کارهای نامرغوب برای خانمها و 310 برای آقایان است. خانمها را در کارهای مرغوب راه نمی‏دهند، برای اینکه آقایان می‏خواهند خانمها زیر دستشان باشند تا از آنها سوء استفاده کنند و اگر آنها رغبت نشان ندهند، با آنها برخورد آن طوری می‏کنند. این اشکالی است که پارلمان اروپا برای همه کشورهای عضو بازار مشترک دارد.

 اشکال دیگری که در این پارلمان عنوان می‏کنند و در سند نقل می‏کنند، این است که می‏گویند: در کارهای خدماتی از قبیل بیمارستان، بین 13 تا نیمی از مردان مانند پزشکان در سرویسهای خدماتی اجتماعی بیماران خود را مورد تجاوز قرار می‏دهند. باز تجاوز مطرح است نه تمایل؛ تمایل چیز دیگری است.

 این چیزی که یک دفعه در بیمارستان غرب بخشنامه می‏شود که برای تعادل روانی مریضها، خانمهای پرستار باید مد بالای زانو بپوشند، خیال نکنید که واقعاً آنجا یک مسأله روانی جدی هست و در آنجا مطرح می‏باشد. محیطشان این است. نتیجه کارشان این است و این گونه آلوده شده‏اند.

 آلمانی در پارلمان اروپا نقل می‏کند که زنای با محارم در سه سال اخیر در آلمان سه برابر افزایش پیدا کرده است. این موضوع را از دید رشد عرض می‏کنم. قبلاً که رشد حرص و ولع مطرح بود.

 حالا می‏گفتند اگر ما آزاد بگذاریم و جوانها از بچگی چشمشان آشنا باشد و همه جای همدیگر را ببینند، دیگر ولع و حرصی ندارند. خوب، این مسأله بعد از صد سال است و این مسأله در سه سال اخیر است.

 می‏گوید زنای با محارم در کشور آلمان سه برابر شده است. پس اگر اینها ولع و حرص ندارند، پس چه دارند؟ آیا شما یک هزارم این را در کشورهای اسلامی و در کشورهایی مثل کشور خودمان می‏بینید؟

 خوب، این آقا که از خانه بیرون می‏رود، در اتوبوس، پارک، کنار دریا، رستوران، اداره و هر جا که می‏رود، همین خانمهای خودفروش را در اختیار خودش می‏بیند. پس آن حرص و ولعی که آنها فکر می‏کنند از ناحیه محرومیت و حجاب به جامعه وارد می‏شود، چطور دروازه‏اش در اروپا و آمریکاست؟! معلوم است این تحلیلها و حرفها دروغ است. این تحلیلهای روانی، کلاه گذاری است. این روانشناسها فریبکار هستند.

 اینها آمار و ارقام روانی را به گونه دلخواه خودشان جعل می‏کنند تا قوانین طبیعت را نقض کنند. کجا این طوری است؟ این وادی، وادی‏ای نیست که وقتی کسی در آن افتاد، خیال کنید سیر می‏شود؛ او دائماً تنوع و تلذذ می‏خواهد، شکل دیگرش را می‏خواهد، همه نوعش را می‏خواهد برای خودش پیدا و آزمایش کند و آخرین بار به دختر یا پسر خودش می‏رسد. این گرفتاریها و بدبختهای اروپایی و آمریکایی است. حالا این بدبختها چنین زندگی می‏کنند.

 بعد می‏گوید: در آلمان 26 درصد از تجاوزهای جنسی را تجاوز به کودکان خانواده تشکیل می‏دهد.

 این حرفها را در پارلمان اروپایی کشیشها و دانشمندان نزدند. این حرفها را خانمهایی زدند که خودشان با همین وضع زندگی کردند و به این مرتبه رسیدند و خانمهایی هستند که علاجهایی هم می‏دهند. اینها کسانی نیستند که اهل عفت و تقوا و امثالهم باشند. آنها فقط دردشان این است که بدون میل و قبول مورد تجاوز قرار می‏گیرند و از این مسأله ناراحت هستند و در پارلمان اروپا فقط روی این مسأله بحث می‏کنند؛ غصه دارند که پلیس از اینها حمایت نمی‏کند. حالا راههای علاجشان چیست.

 یکی از راههای علاجی که مطرح می‏کنند، این است که روسپیگری را ما نه تنها باید آزاد بکنیم، بلکه باید آن را تشویق کنیم. مردم خودشان را آن طوری بروند خالی بکنند و اصلاً دیگر به فکر چیز دیگری نیفتند.

 مگر آنجا آزادی نیست که شما این نسخه را می‏نویسید؟ مگر حالا این طور نیست؟ بالاتر از این آزادی است. شما که همجنس‏بازی را هم آزاد کردید، شما که به این چیزها مدال می‏دهید، شما که اینها را در مجله‏ها و روزنامه‏ها می‏آورید و به اینها شهرت جهانی می‏دهید، شما که در فیلمها به اندازه رئیس جمهورتان برایشان شهرت قایل می‏شوید، دیگر چه تشویقی می‏خواهید بکنید؟ این نشان می‏دهد که مغز با تقوا نیست. اینها در یک منجلابی گرفتار شدند و دنبال این می‏گردند که خودشان حل کنند.

 یکی از راه حلهایشان این است که باید شهرداریها موظف شوند که کوچه‏های تاریک را روشن کنند، چون خیلی از تجاوزات در کوچه‏های تاریک است و می‏گویند باید این ورودیهای مترو را بیشتر مواظبت کنیم، میدانها و اماکن عمومی را چه کار کنیم، خیابانها را چه جوری کنیم.

 یکی از نسخه‏هایشان این است که وسایل جلوگیری از بارداری را خیلی عمومی کنیم که همه بتوانند بعد از بارداری به آسانی سقط کنند و به صورت ارزانی خود را نجات دهند. یکی دو تا از چیزهایی که دارند، می‏گوید مثلاً ویدئوها را یک قدری تعدیل کنیم، به مجله‏ها بگوییم این قدر چیزهای سکسی نگذارند. آن عوامل محرک را قبول دارند، می‏گویند جلوی عوامل محرک را بگیریم، اما در عین حال وسایل بی‏عفتی و بی‏بند و باری را هم تشویق می‏کنند؛ با تناقض!

  حالا اینها یکی دو صفحه قطعنامه دارند و چیزهایی در اینجا نوشته‏اند که من اگر همه آن را بخواهم بخوانم، طول می‏کشد. مجموعه دنیای غرب، خلاصه دنیای غرب را شما بخواهید ببینید، در همین پارلمان اروپا ببنید. این منظره‏ای که برایتان نقل کردم، یک گوشه‏ای است از آنچه که هست. من در خطبه نماز جمعه، در تریبون عمومی برای مراعات عفت زبان خیلی چیزها را باید نگویم و نمی‏گویم. در همین گزارشها آمده که مطرح نمی‏کنم.

 خوب این فلسفه حجاب را می‏گوید، این حقانیت منطق اسلام را ثابت می‏کند. اروپا بعد از این دوران به کجا رسیده؟ اگر می‏گویید حجاب مانع ترقی خانمها می‏شود، شما که در همین سند گفتید که هفت دهم کارهای نامرغوب را  آن هم برای استثمار جنسی - به خانمها می‏دهند و اگر برای حرص و ولع می‏گویید، شما که خودتان دارید اعتراف می‏کنید که به جایی رسیدید که پدران دیوانه اروپایی از بچه‏های کودک خودشان هم نمی‏توانند صرف نظر کنند!

 اگر برای امنیت می‏گویید که امنیت‏تان به اینجا رسیده که شما در مدخل متروها و پارکهای عمومی و کوچه‏های تنگ و تاریکتان و خیابانهای کم نورتان گرفتار ناامنی هستید. اگر به غیرت و حسادت می‏گویید که شما دیگر نه غیرت دارید و نه حسادت. چرا به این روز افتادید؟ مسأله شما چیست؟

 مطلب برای ما کاملاً روشن است. خواهران محترم ما در ایران، مخصوصاً خانمهای تحصیلکرده، کارمندان دولت و کسانی که در جامعه می‏خواهید باشید، خدمت و کار کنید و می‏خواهید بیرون از خانه خدمت بکنید! راهمان، راه فطرت و طبیعت است و خارج شدن از این راه همین است که اروپا رسیده. سند خیلی بیش از اینهاست و حرف و آمار و ارقام میلیونها بار بیش از آن است که من اینجا برای شما نقل کردم.

 از این سند محکمی که امروز آوردم، خوب بفهمید راه اروپا غلط بوده، اشتباه کردند و سرشان به سنگ خورده، در بن بست گیر کرده‏اند. الان دارند دنبال علاج می‏گردند، برمی‏گردند ضد علاج را توصیه می‏کنند! بالاخره عقلشان هم به اندازه همین کارهایشان رشد می‏کند، شعورهایشان هم تحت تأثیر همین حرکتها این جوری می‏شود.

 حجاب در آن حدی که من در خطبه هایم گفتم، برای شما هیچ مشکلی ندارد. آنهایی که مایلند چادر داشته باشند و بیشتر پوشش داشته باشند، خوب کسی مخالف آنها نیست و با تقوای بیشتری می‏توانند حضور داشته باشند. آن خانمهایی که مایلند در جامعه زندگی کنند، کاسبی کنند، کار کنند، مغازه‏داری کنند، درس بخوانند و معلمی کنند، هر کاری را می‏توانند انجام دهند. (این کارهایی که در اسلام برای اینها هست که ما گفتیم فقط مسأله جهاد است که آن هم جنگ در خطوط است که این روزها اصلاً اتفاق نمی‏افتد، یا قضاوتی که برای قاضی یک وظیفه است، دیگر بقیه امور برای خانمها میدانش باز است).

 اما شما می‏توانید با حجاب آن چنان که قرآن برای شما خواسته، با روسری که شما را بپوشاند، با لباسی که برجستگیهای اندامتان را نشان ندهد و تبرج نباشد و با آرایشی که تحریک کننده و تهییج کننده نباشد و آرامش جامعه را برهم نزند و با شیوه متین و انسان وار، هم کار و هم تحصیل و ترقی کنید، هم خدمت کنید، هم در خانه سلامت و امنیت خانه را حفظ کنید، هم خاطر شوهرتان را تأمین کنید و او را راضی نگه دارید و خیالش را در محیط کارش راحت بگذارید تا بتواند کار بکند.

 آقایان هم به همین صورت عفاف را مراعات کنند. این تقوای اسلامی که ما همیشه در خطبه‏های نماز جمعه تأکید می‏کنیم، در این بعد مسایل معاشرتی با این چیزها تهیه می‏شود. اگر آن روحیه عفاف در بین شما باشد و واقعاً قلب و دلتان و احساساتتان برای جامعه، خانواده، بچه‏ها، شوهر، فامیل و خاک و آبتان احساسات متینی باشد و آن روحیه که روحیه تقواست در شما حضور داشته باشد، در خانه هم فرشته‏ای برای بچه‏ها و شوهرتان هستید و هم مورد رضای خدا هستید.

 خدای ناکرده اگر انسان بی‏تقوا باشد، اگر نقاب هم به صورتش بکشد و هرگونه پوششی هم داشته باشد و در خانه او را حبس هم بکنند، به هر حال دستش به کثافتکاری می‏رسد. قبل از هر چیز روحیه تقوا و آن حفاظ معنوی و درونی خودتان را داشته باشید.

 این مقرراتی که اسلام آورده است، به خیر همه ماست، غرب و شرق در این راه شکست خوردند، تجربه‏شان نشان داد و صدای استغاثه خودشان بلند است، بدبختیهایشان را آمار و ارقام نشان می‏دهد و ان‏شاءاللَّه اگر ما یک الگوی صحیح پوشش اسلامی را بتوانیم در جامعه‏مان پیاده کنیم و خانمهای تحصیل‏کرده سطح بالای ما در مجامع جهانی هم ظاهر بشوند و نشان بدهند که علم و تقوا و فضیلت، همراه با عفت و پاکدامنی می‏تواند در یک زن جمع بشود، این الگوها به سرعت نفوذ می‏کنند و راه شما برای جذب خانمهای دیگر باز می‏شود.

 همین الان آمار و ارقامی است که در آمریکا کسانی که در این چند سال اخیر به اسلام گرویده‏اند، قسمت عمده‏شان خانمهای تحصیل‏کرده سطح بالا هستند. یعنی خانمهای تحصیل‏کرده بیشتر از آقایان هستند، علتش هم این است که آنها این مسأله را با وجود خودشان لمس می‏کنند.

 »اَعُوذُ باللَّهِ منَ الشَّیْطانِ الرّجیم/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/

 اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثَر/ فَصَّلِ لِرَبِّکَ وانْحَرْ/ اِنَّ شانِئَکَ هُوَالْاَبْتَرُ«.

 

    خطبه دوم

 

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ‏اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمنینَ وَ عَلیَ‏الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطِیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیّ‏بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِبْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی‏بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیّ‏بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیّ‏بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ‏بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهادیِ الْمَهْدی(عج).

 

 قبل از ورود به بحثهای مناسبتهای هفته، سالگرد شهادت شهید قدوسی، برادر رزمنده و پرکار و فداکارمان و شهادت شهید محراب آیت اللَّه مدنی، این مرد روحانی مجاهد و عظیم الشأن و سایر کسانی را که همزمان با این روزها به مقام شهادت رسیده‏اند، گرامی و یادشان را بزرگ می‏داریم.

 در مناسبتهای هفته، محرم را داریم که مرکز بحث و زمینه صحبت من است. جنگ را داریم که عملیات پیروزمند اخیر را در همین بحث می‏آورم و 17 شهریور را در هفته آینده داریم. که همه را در یک زمینه بحث مؤثری برای وضع موجود و این قطعه سرنوشت ساز تاریخمان می‏آورم.

 از فردا محرم شروع می‏شود که برای ایران تحول سالانه‏ای است و تاریخ ما این جوری بوده و ان‏شاءاللَّه آینده هم همین جوری خواهد بود. برای ما خیلی چیزها از محرم شروع می‏شود. محرم پایگاه حرکت تاریخی ما و پایگاه جذب برکات الهی و خیرات آسمانی و زمینه تربیت و سازندگی و معرفی اسلام و معارف آسمانی و رسیدن به مسایل انسانی است و همه این برکات از امام حسین(ع) و شهدای عاشوراست.

 این محرم، این عاشورا و این امام حسین، واقعاً در تاریخ چیز عجیبی است؛ این چیزهایی که آدم می‏بیند، این قدر بالندگی و سازندگی دارد که از صمیم دل می‏تواند ایمان بیاورد که اینها جزو تعبیه‏های الهی است.

 انسان با دید محدودی که دارد، با محدودیت بینشی که نسبت به امروز و فردا و از همه چیز دارد، نمی‏تواند یک پایگاه تاریخی درست کند که این قدر بُرد داشته باشد و با هر زمان و شرایطی تطبیق کند.

 این یک چشم خیلی تیزبین‏تری لازم دارد که بالاتر از این محدودیتهای ما باشد؛ این حجابها را نداشته باشد، از بالا تاریخ را نگاه کند و تا آن آخرش را ببیند، گذشته تاریخ را ببیند، انسانها را بشناسد، اعماق وجود انسانها را درک کند، یک چیزی تعبیه کند که با اینها تناسب داشته باشد.

 من خیال می‏کنم محرم و عاشورا و شخص امام حسین(ع) در تاریخ یک چنین چیزی است که خداوند تعبیه کرده و لذا بحثهایی مثل اینکه حالا امام حسین می‏دانست شهید می‏شود یا نمی‏دانست، امام حسین طالب حکومت بود یا طالب شهادت بود و یا نبود، ضمن اینکه خوب است و آدم از آن چیز می‏فهمد و تاریخ را تحلیل می‏کند و دنبال مسایل می‏رود، برای ما حل است؛ یعنی ما با این دید اگر به حرکت تاریخ و انسانها نگاه کنیم، اصلاً این بحثها چیست که ما بحث بکنیم که آیا این القای نفس است که رفتند یا با علم به شهادت می‏روند و کشته می‏شوند.

 خوب، حالا دیگر خودمان که الان در جنگ هستیم، می‏فهمیم. این بچه‏های ما وقتی که می‏روند، آن کسی که به قلب لشکر دشمن می‏زند و آنجایی که رگبار تیربارها و بمبها و مینها و نارنجکها هست، این بحثها خیلی کهنه است و واقعاً نمی‏شود وارد این بحثها شد.

 آدم خجالت می‏کشد وارد این بحثهایی شود که معمولاً در بحثهای محرم قبلاً وارد می‏شدند. قبلاً موقع محرم که می‏شد، آدم می‏دید که خُطبا ناچار بودند این بحثها را بکنند. این بحثها برای ما حل شده است.

 امام حسین(ع) را خداوند در تاریخ این جوری آفریده و محرم و عاشورا این جوری شد که مشعلی در راه حرکت انسانهای حق‏خواه و مبارز با ستم و سلطه جابرانه و کفر و انحراف باشد و حالا هر کس در این راه شهید شود و هرچه خراب و نابود شود، هیچ عیبی ندارد. با منطق اسلامی وقتی که راه حق مطرح است و به قول اهل ادب، بیضه اسلام مطرح است (آن راه روشن برای حرکت انسانها به سوی خداست) همه چیز باید در این راه فنا بشود. هر چه لازم باشد، هر چه قربانی لازم باشد باید بدهیم.

 امام حسین(ع) یک چنین حرکتی را درست کرده است، خواسته است این جوری بکند. محرم هم همین نقش را ایفا می‏کند. تاریخ ایران ما، خارج از ایران هم خیلی این طوری است و الان در افغانستان این طوری است، در پاکستان، لبنان و عراق هم این طوری است و قبلاً در آفریقا منطقه‏های زیادی این جوری بوده، در مصر زمان فاطمیین این جوری بوده، دریمن و خیلی جاها بوده و ان‏شاءاللَّه در آینده هم بیش از اینها خواهد بود.

 غیر از جلسات کوچکی که همه جا دارد برای مردم نورافشانی می‏کند، این محرم در تاریخ، تاریخ ساز و سرنوشت ساز بوده است. آنچه که من حالا امروز می‏خواهم از آن صحبت بکنم، یک مقایسه‏ای است، یک تذکر تشابهی است که بین محرم امسال ما و محرم 8 سال پیش، سال آخر دوران مبارزات (سال 57) وجود دارد. این محرمها چیزهای شبیهی دارند.

 آن روزها، هم‏خون و شهادت بود، هم حرکت مردمی بود و هم دشمن محسوسی که در مقابلمان بود و هر روز صدای رگبار مسلسها را می‏شنیدیم و زندانها از رزمندگان پر بود؛ امروز هم با یک مقدار تکامل با فتح بالاتری همانها با تجسم بیشتری هست.

 ما آن روز در تهران آن راهپیماییهای چند میلیونی را داشتیم که در تاسوعا و عاشورا شاهد آن بودیم که کمر رژیم را شکست. من خیال می‏کنم ضربه‏ای که تاسوعا و عاشورا با این راهپیماییها به رژیم زد، جزو ضربات کاری کشنده بود. چون در روز عاشورا دیگر شعار مرگ بر شاه و آن آخرین حرف خوب در جامعه ما عمومی شد.

 همان موقع ما شهدای 17 شهریور را مدتی قبل از آن داشتیم که خون آنها سوخت تاریخ انقلاب ما در آن موقع بود، که آن روز ما همراه خود داشتیم. و در خود محرم شهدای سرچشمه و شهدایی که هر روز اتفاق می‏افتاد (یعنی میدان مبارزات سیاسی حرکت مردمی با خون شهدا دائماً داشت تغذیه می‏شد) شهیدی از یک محله، محله‏ای را به راه می‏انداخت، شهیدی از یک شهر، شهری را به راه می‏انداخت، از یک مسجد، آن مسجد را پایگاه می‏کرد و همه این دسته‏هایی که به طرف میدان آزادی حرکت می‏کردند، پرچمهایی داشتند که اکثراً عکس شهیدی هم از مسجد یا محله‏شان همراه خودشان بود و با خودشان می‏آوردند.

 امروز هم وضع همین است. منتها خیلی بالاتر از آن. می‏بینیم در آستانه حلول این ماه مقدس ما عملیات کربلای 2 و کربلای 3 را داشتیم و آن پیروزیها شبیه پیروزیهایی است که ملت در حرکات سیاسیش به دست می‏آورد.

 آن موقع دولت را وادار می‏کردیم یک حرکت انفعالی از خودش نشان بدهد. یا کابینه‏ای عوض کند، یا عده‏ای از سرانشان را بگیرد، یا یک قانون ضد اسلامی را لغو کند، (پیروزیهای آن موقع از این ردیف بود) یا شاه از مملکت بیرون برود، یا خانواده شاه را بیرون ببرند. از این کارهایی که آن موقع می‏شد.

 پیروزیهای حالا عمدتاً پیروزیهای سیاسی در سطح جهانی و پیروزیهای نظامی در جبهه‏هاست. ابعاد پیروزیها بالاتر است. سطح حضور مردم هم آن موقع خوب بود و حالا هم خوب است؛ یعنی مردم الان (البته فداکاری که امروز مردم می‏کنند، سطح خیلی بالاتری دارد)، جوانهایشان را دارند می‏دهند و دسته دسته این جوانها را هر روز شما در این تلویزیون می‏بینید که جمع می‏شوند و به طرف میدان جهاد حرکت می‏کنند و مردم اموالشان، زینت آلات و وقتشان را با نهایت ایثارگری در خدمت اسلام و دین و مبارزه با کفر و ستم مصرف می‏کنند.

 انصافاً حرکت تکاملی می‏بینیم؛ یعنی به همه ابعاد حرکت که نگاه می‏کنیم، می‏بینیم که محرم امسال نسبت به محرم 8 سال پیش در همه ابعاد پیشرفت کرده است.

 با دستاوردهایی که در این هشت سال داشتیم، جامعه خیلی با آن هشت سال پیش تفاوت کرده است. الان همه چیز ما از این هشت سال به اندازه یک نیم قرن جلو رفته است؛ در ابعاد فرهنگی و روحی و روانی، دانشگاههای ما امروز کجا و 8 سال پیش کجا؟ مدارس ما امروز کجا و هشت سال پیش کجا؟

 مجلس ما، وزرای ما، رؤسا و مدیران ما، ارتش و سپاه ما و تمام این نهادهای انقلاب و مردم ما خیلی تفاوت کرده‏اند؛ یعنی اگر کسی 8 سال پیش در این جامعه بود و حالا دوباره در جامعه بیاید، با اینکه دیگر 8 سال پیش هم از لحاظ مردمی اوج عظمت اسلامی بود، اما امروز ابعاد حسابی تفاوت کرده، همه طاغوتیها یا فرار کردند یا اینجا منزوی هستند و در وحشتند.

 صاحبان ثروتهای بادآورده دزدی و غارت شده بیت المال در یک ذلتی در اروپا یا در زندانها یا این طرف و آن طرف هستند و اموالشان در اختیار دولت یا ملت یا نهادهای انقلاب است. کل نظام طاغوتی از شاه گرفته تا ساواک و همه مراکز قدرتش جاروب شده و بیرون ریخته شده‏اند و تحولات عظیمی در سراسر امور به وجود آمده است.

 این روزنامه‏ها، این رادیو، تلویزیون، فیلمها، سینماها، کتابها و همه چیز شکل دیگری پیدا کرده، آنها راه خودشان را می‏روند. این ابعاد دیگری هم که الان من دارم روی آن بحث می‏کنم، با همان تناسب با پایگاه محکمتر و تضمین شده‏تر دارد راه خودش را می‏رود. اما حوادثی را که ما داریم، ببینید و حالا یک قدری هم مقایسه می‏کنیم.

 دو سه عملیاتی را که این روزها داشتیم، یک قدری برایتان از آنچه که اتفاق افتاده است تعریف کنم. البته اینها شروع کار است. ان‏شاءاللَّه با این آمادگی که مردم حزب اللَّه و نیروهای مسلح ما دارند، ما انتظار روزهای پر پیروزی‏تری را داریم. در کربلای 2 ما صحنه‏های خیلی خوبی داشتیم که یکی از صحنه‏ها ایثارگریهای لشکرقدس گیلان بود که حوادث بسیار پویایی دارد که ان‏شاءاللَّه بعداً می‏گوییم.

 صحنه دیگری که گفتنی است، حضور خیلی جدی برادران عراقی ما در جنگ بود که من روی این می‏خواهم تکیه کنم. در حرفهای مجلس هم اشاره کردم اینها در حد یک تیپ شرکت کردند، با ترکیب خوبی از برادران عراقی که الان در ایران هستند و با ما زندگی می‏کنند و رشادتهای خیلی چشمگیری هم از خودشان نشان دادند.

 یکی از فرماندهان عراقی که در میدان بود، یک سرهنگی بود که اوایل جنگ به ما پناهنده شده و در یک واحدی فرماندهی داشت. وقتی که در میدان مجروح می‏شود، وصیت می‏کند که از بدنش به عنوان سپر مینها استفاده کنند و عراقیها با سرعت چشمگیری آن خطی که به آنها واگذار شده بود، تصرف کردند.

 وقتی که ما فکر می‏کنیم چطور عراقیها این طرف به این خوبی می‏جنگند و از آن طرف نمی‏توانند بجنگند، این برای ما قابل توجه است. خیلی تفاوت دارد فرد عراقی که از این طرف می‏جنگد با یک عراقی که از آن طرف می‏جنگد؛ با اینکه او در خاک خودش هست.

 خوب، طبعاً یکی از چیزهایی که نوعاً به نظامیها حال می‏دهد، دفاع از خاک است. این جزو چیزهایی است که معمولاً در روحیه نظامیان در همه جا هست و این عراقی دارد علیه عراق می‏جنگد، اما عراقی صدامی و عراقی همراه با امام و خط امامی، تفاوت کار در این است.

 آن چنان به سرعت بساط نیروهای عراقی را اینها به هم زدند و گروه گروه اینها را اسیر کردند و به پشت جبهه فرستادند که مایه تعجب فرماندهان قرارگاه شده بود. تانکها را به سرعت می‏گرفتند و خودشان هم از همان تانکها استفاده می‏کردند. نیروهای عراقی را خلع سلاح می‏کردند و از همان اسلحه‏های آنها استفاده می‏کردند و حضور عراقیها در این صف، در این مقطعی که ما داریم، نوید وارد شدن نیروهای عراقی برای انهدام حزب بعث را حسابی بزرگ کرد.

 البته اینها در گذشته هم در عملیات شرکت کردند. در هور هم همین تیپ بدر شرکت کرده بود و فتوحات خیلی خوبی داشت. این دفعه خیلی بالا آمد. ما انتظار داریم با تقویت این واحدهای عراقی و آمدن سایر برادران عراقی ما که در ایران هستند و بسیج مجلس اعلا و متخصصین عراقی که نیاز جبهه خودشان را دارند - هم در ابزار و هم در کارهای مهندسی و تقویت این واحدها  از فرماندهان نظامیمان و نیروهای مسلحمان هم خواستیم که اینها را تقویت کنند. از این به بعد خود عراقیها باید در آزادسازی مراکز حساس عراق شرکت کنند که عملاً خودشان فاتح جنگ باشند و خودشان باشند که عراق را آزاد کنند و بعد هم عراق را اداره کنند و بعد هم ارتش عراق اینها باشند. ما که نمی‏خواهیم ارتش عراق باشیم.

 همین‏ها باید نیروی مسلح عراق را رهبری کنند و آینده عراق و دفاع از عراق با اینهاست. الحمدللَّه الان نیروی زیادی از عراق که در این مدت به صورت پناهنده در جبهه‏ها به ما پناهنده شدند و یا به صورت متفرق آمدند، وجود دارند. این یک نوید بزرگی بود.

 در جنوب، کربلای 3 یک نقطه بسیار مهمی هست که توجه به آن مهم است. آنجا چیزی که هست، این است که در وسط دریا حدود 30 کیلومتری ساحل دو اسکله البکر و الامیه وجود دارد که (چون کشتیهای بزرگ نمی‏توانند در ساحل بایستند، باید وسط دریا باشند) نفت را با لوله به آنجا بردند و مثل اسکله آذرپادما در خارک که کشتیهای بزرگ بتوانند از آنجا نفت گیری کنند.

 بعد از اینکه ما فاو را گرفتیم، عراق رابطه زمینی و ساحلیش با این اسکله‏ها قطع شد، اما نیروهایی که عراق روی اینها داشت، آنجا ماند. حالا به چه دلیل تا به حال نگرفتیم و به چه دلیل می‏خواهیم وضع این جور بماند، این مسأله نظامی است که من ابعادش را نمی‏گویم.

 مجملاً عراق برای حفظ این دو اسکله نیروی زیادی را در این هفت هشت ماه باید به کار بگیرد. همیشه باید هواپیماها را آنجا برای حفاظت نگه دارد و دائماً باید گروه هلی‏کوپترها بروند و اینها را آنجا حفظ کنند.

 تغذیه و تدارک اینها مخصوصاً از آن وقتی که ما با توپخانه آنجا را می‏زنیم، دشواریهای زیادی دارد که نیروی زیادی از عراق را آنجا به خودش جذب می‏کند. اما یک استفاده‏ای هم از آنجا می‏کند و آن استفاده نظارت بر حوزه خلیج فارس است با رادارهایی که دارد و ایذاهایی که می‏خواهد در آنجا بکند.

 داشتن آنجا کار دشواری است (چه دست ما باشد و چه دست عراق) جایی است که هواپیماها دائماً می‏توانند در دریا بیایند و آنجا را بزنند و عبور کنند. اگر کسی بخواهد نیرویی آنجا داشته باشد، نگهداری آن کار دشواری است. استفاده‏هایی را که عراق می‏کرد، ما باید از دستش می‏گرفتیم که استفاده راداری و استفاده موذیانه‏ای می‏کرد. و چیزهای دیگری البته هست که مسایل نظامی است که من حالا عرض نمی‏کنم.

 کاری که رزمنده‏ها آنجا کردند، چیز عجیبی بود (توسط لشکر 14 امام حسین(ع) بچه‏های اصفهان، جوانهایی که در فیلم بعضی از آنها را دیدید) اینها نیروی دریایی به آن معنایی که در ذهن ماها هست که چند سال دوره ببینند و آن تخصصهای بالای دریایی را فراگیرند، نیستند. جوانهای بسیجی هستند که آموزشهای ویژه‏ای برای این کار دیده‏اند.

 کاری که اینها کردند، از لحاظ فرماندهان نظامی کار بسیار سطح بالایی است. یعنی اینها فکر می‏کنند که این پدیده جدیدی در جنگهای دریایی است که دنیا این را الان ندارد. با ابزار ساده‏ای که مخصوص خود این بسیجیهاست، یعنی در حدی که اینها بتوانند اداره بکنند، 30 کیلومتر از ساحل بروند و خودشان را به یک جایی برسانند. آنجا را در فیلم شما دیدید حدود ده‏متر از آب بالاتر است. در شرایط جزر خیلی بیشتر بالاست.

 رزمنده بسیجی خودش را به آنجا برساند و آنجا هم حدود 110 نفر ما اسیر گرفتیم، باید عده زیادی کشته شوند تا این قدر اسیر آدم بگیرد. عراق در آنجا جمعیت حسابی داشته است. ابزار حسابی هم بالای اسکله داشته (هم رادارهای دید در شب داشته و هم انواع اسلحه‏هایی که بتواند در آب منفجر شود) این بچه‏ها خودشان را چگونه ده پانزده متر از آب بالا کشاندند و جنگیدند و اینها را اسیر کردند؟

 ما از لشکر امام حسین(ع) در صف‏شکنیها و عبور از خطوط خطرناک خیلی جاها از این صحنه‏ها را دیده بودیم. این فوق همه آن صحنه‏هاست. از لحاظ مشکل بودن کار، عبور از میدان مین و سیم خاردار و آن کمیتهای دشمن و کانالها همه کار بسیار دشواری است. این اصلاً فوق تصور است؛ یعنی تصور آن برای کسانی که می‏خواهند جنگ دریایی کنند و آنهایی که می‏خواهند فنی بجنگند، مشکل است و اصلاً در تیپ کارهای دریایی نمی‏آید.

 شما لب ساحل می‏ایستید دریا را می‏بینید، آن وسط دریا آدم می‏بیند امواج چند متری دائماً شلاق به ساحلها و کشتیها می‏زند. انسان آنجا بخواهد از آب عبور کند و از این اسکله بالا برود و آنجا بجنگد، بالاخره در بالا رفتن باید یک کوله‏بار نظامی هم داشته باشد، باید همراه خودش نارنجک داشته باشد، آرپی‏جی داشته باشد، اسلحه و فشنگ داشته باشد، وسایل دفاع شیمیایی داشته باشد.

 یک فرد نظامی الان وقتی که حرکت می‏کند، یک بار سنگینی روی دوش اوست. آن هم کسی که می‏خواهد خط را بشکند و مدتی بماند تا نیروهای کمک برسند.

 البته چون اسرار نظامی دارد و احتیاج به توضیحات بعدی دارد، بعد خود فرماندهان نظامیشان می‏آیند برای شما توضیح می‏دهند که شجاعت و حماسه اینها را در تاریخ ثبت کنند.

 این بسیار مهم بود که رفتند آنجا را گرفتند، آنها را اسیر کردند، آن ابزار مزاحم ما در خلیج فارس را برداشتند و منهدم کردند و خیلی از آنها را هم با خودشان آوردند. عملاً آن اسلکه را از استفاده نظامی برای عراق انداختند و چون به اسکله البکر نزدیک بود، آن را هم از دور آتش زدند و ابزارش را از کار انداختند. فتح بسیار قابل توجهی به دست آوردند.

 مسایل بعدش مسایل دیگری است که وقتی که اتفاق افتاد، ما خدمت شما می‏گوییم. فقط من می‏خواهم از آن آدمهایی که این قدر شجاع و متهور هستند و برای اجرای اهداف اسلامی تا این حد حاضرند از جانشان و هستی‏شان مایه بگذارند، تشکر کنم. خداوند به همه شهدای ما و به همه خانواده‏های شهدای ما صبر و اجر عظیم عنایت بفرماید.

 این مقدمه محرم ماست. پیش درآمد محرم اینهاست. با توجه به پیشرفت جامعه و اهداف انقلاب و گامهای بلندی که تا به حال برداشتیم، باید این محرم ان‏شاءاللَّه محرم سرنوشت‏سازی در تاریخ محرمهای دوره گذشته ما باشد و مقدمات این کار الان فراهم است.

 شرایط اعزام به اندازه کافی در حد امکانات کشور تهیه شده، اردوگاههای آموزشی سراسر کشور الان مملو از کسانی است که دارند آموزش نظامی می‏بینند. اعزامهای مجدد آنهایی که آموزش اسلحه را در میدان یا اردوگاهها دیدند و الان در خط اسم نویسی برای اعزام به جبهه هستند، به طور مطلوبی در سراسر کشور به چشم می‏خورد.

 ائمه جمعه و روحانیون ما الحمدللَّه در صف مقدم داوطلبان وارد میدان شدند. جمعی از روحانیون عازم جبهه آمده بودند به مجلس و من آنها را زیارت کردم و به شدت تحت تأثیر نورانیت و صفا و ایثارگری اینها قرار گرفتم. و از قم 750 نفر حرکت کردند و آن طوری که به ما اطلاع دادند، در بسیاری از شهرها ائمه جمعه و علمای شهرها اظهار تمایل کردند که همراه کاروانیان خودشان به جبهه ها بروند و در جبهه‏ها و پادگانها و اردوگاهها برای صحبت و بحث و بیان معارف اسلامی در جبهه‏ها و آنهایی هم که اهل رزم هستند، برای رزم کردن حضور پیدا کنند.

 استاندارها و مسؤولین دولتی در سراسر کشور آماده تدارک نیروهای عازم به جبهه هستند. فرماندهان نظامی شما در سراسر جبهه برنامه‏های خودشان را تنظیم کرده‏اند. شرایط جهانی الحمدللَّه نسبت به همه روزهای گذشته در شرایط بهتری است و در کنفرانس حراره شما دارید نمونه‏هایش را می‏بینید که با حضور ریاست جمهوری ما در آنجا جو کنفرانس به صورت جو انقلابی و متحول و متحرک به‏چشم می‏خورد که رهبران مترقی کشورهای ضد امپریالیزم آنجا دارند حرکتهای مطلوبی را از خودشان نشان می‏دهند.

 بعد از پیروزی سیاسی جالبی که ما در مکه، امسال داشتیم، مسلمانهای دنیا با برگشت حجاج به کشورهای خودشان تحقیقاً نظرشان نسبت به جمهوری اسلامی تا حدود زیادی می‏تواند عوض بشود و شرایط سیاسی و نظامی مساعد است.

 دشمن ما، حزب بعث عراق، کاملاً در لاک دفاعی خودش فرو رفته. از اظهارتی که در کنفرانس حراره کردند و از بیانیه‏هایی که می‏دهند و از حرکتهای مذبوحانه دروغی که این روزها در داخل عراق به راه انداختند، حد ضعف و رو به انهدام بودن اینها برای ما مشخص است.

 این محرم با این مقدماتی که ما داریم می‏بینیم، می‏تواند محرم سرنوشت‏ساز باشد. عاشورای امسال با عاشورای سالهای گذشته یک تفاوتی باید داشته باشد.

 راهپیمایی عظیم عاشورای سال 57 را ما امسال باید با حرکت کاروانهای وسیعمان در سطح بالای تکامل و تحول ببینیم. اگر آن روز مردم در خیابانها به طرف میدان آزادی و میدانهای شهرهای خودشان راهپیمایی کردند، امسال در عاشورا باید جوانهای مسلح و دوره دیده ما با کاروانهای محرم و کربلا به طرف جبهه‏ها راهپیمایی کنند که ان‏شاءاللَّه ما در عاشورا شاهد اوج اعزام نیروهای داوطلب خواهیم بود.

 در عین حال ما باید از تریبونها و امکانات تبلیغاتی برای گفتن حقایق و روشن کردن اذهان دیگران و به هم زدن بساط تبلیغی دیگران استفاده کنیم. این کاری که امسال حجاج در مکه انجام دادند، یک نمونه کار تبلیغی بود.

 امام حسین در کربلا که آمد، محرم امام حسین، عاشورای امام حسین(ع) فقط حرکت نظامی نبود، فقط خون آنجا کار نکرد، آنجا حرکتهای سیاسی که امام حسین با این حرکت نظامی آمیخته کرد، جاذبه کربلا را افزایش و توسعه داد. فریاد استنصار امام حسین (ع) به تاریخ بود که ما امروز هم از اینجا صدای امام حسین را از میدان کربلا می‏فهمیم و این کار تنها با شهادت نمی‏توانست بشود، همراه با یک حرکات سیاسی ظریفی بود که ما باید در تاریخمان و جنگمان و در سایر کارهایمان انجام دهیم.

 امام حسین (ع) بی‏جهت نبود که موقعی را انتخاب کرد که دنیا بفهمد تحت تأثیر فشار حکومت وقت، حجش را ناتمام گذاشته و آمده بیرون و این اعلام مظلومیت جریان حقی در تاریخ بود.

 این حادثه ممکن بود در خود مدینه هم اتفاق بیفتد. امام حسین آنجا هم می‏توانست درگیر شود، ولی حرکت به طرف کوفه و پیمودن این راهها و تاریخ سازی در بین راه و نشر خبر از مدینه به مکه و دوباره از مکه به عراق و آمدن به کربلا و نزدیک کوفه همه، بعد سیاسی قضیه است.

 در خود میدان کربلا حرکات امام حسین(ع) به گونه‏ای است که توجه امام حسین را به ابعاد روانی برخورد با مردم در این مسأله خوب نشان می‏دهد. آوردن زن و بچه در سفری که به احتمال قوی خطرناک بوده (اگر هم ما از اطلاعات غیبی امام حسین (ع) صرف نظر کنیم) در محاسبه نظامی خیلی روشن بود که زن و بچه در این سفر می‏توانند فقط مشکلی باشند.

 هفتاد نفر یا بیشتر زن و بچه همراه امام حسین باشد. تدارک این بچه‏ها و مشکلات آنان معلوم است که بار سنگینی است برای گروهی که می‏خواهد بجنگد .

 آوردن اینها با همان محاسبه است. اسارت حضرت زینب که بیاید در دروازه کوفه و آن طوری حرف بزند، در کاخ ابن زیاد و کاخ یزید و در میدان شام آن طوری حرف بزند. اینکه ما گاهی سختمان است بگوییم بچه‏های امام حسین(ع) را سر برهنه می‏آوردند آنجا، خوب، گفتن آن هم سخت است. ولی همین که بچه‏هایش را در معرض اسارت قرار بدهد و خاندان پیغمبر و این آل اللَّه را در معرض تماشای چشمهای مریض این شهوترانان عرب قرار بدهد و در آن میدانها بیاورند، خود این مسایل صحنه‏های سیاسی بود که باید دشمنش را بشناساند و باید بفهماند که اینها دروغ می‏گویند که مسلمانند.

 آنها با اشتباه به گونه‏ای برخورد می‏کردند که به صورت مقطعی بگویند اینها مسلمان نیستند، مثل اسرای کفار با اینها رفتار می‏کردند.

 اینکه امام حسین(ع) بچه شیرخوارش را می‏آورد، علی اصغر شش ماهه را مخصوصاً می‏آورد به میدان و در انظار بالای دستش، خون مقدسش را از آنجا جاری می‏کند، یک صحنه معمولی نیست. یک تابلوی ترسیم شده‏ای است که برای همیشه در تاریخ، چهره این را و سلطه کفار را به مردم نشان بدهد.

 آمد به در خیمه، خوب، باید با بچه خداحافظی کند. صورت ظاهر به خواهرش فرمود بچه ما را بیاور که با او هم خداحافظی بکنم. هیچ کس انتظار نداشت که علی اصغر را می‏خواهند به میدان ببرند، احتمال نمی‏دادند.

 بچه را آوردند، امام حسین(ع) بوسید، حالت تشنگی بچه و لبهای خشک بچه که به هم می‏خورد و حالت التماس گونه‏ای که در چشمهای بی‏فروغ علی‏اصغر می‏دید که بدون اینکه قدرت گریه کردن داشته باشد (با حنجره خشک او امکان ایجاد صوت در او نبود) به پدرش فهماند که تشنه است.

 امام حسین(ع) بچه را آورد که به مردم نشان بدهد. این چه صحنه‏ای است؟ امام حسین دشمنان خودش را می‏شناخت. آنها که اهل رحم نیستند. آنها ممکن است از این منظره لذت هم ببرند. بعضی روایات دارد که امام حسین(ع) به شتر سوار شد تا این دفعه بلندتر باشد و همه ببینند و بچه را بالای دستش گرفت و به مردم شاعرانه و ادیبانه و با تمثیل فرمود که نگاه کنید و آب فرات را آن طرف ببینید که چطور دارد مثل شکم ماهی موج می‏زند و افراد تشنه را تحریک می‏کند. بچه پیغمبر را هم ببینید که دارد جان می‏دهد.

 همه نگاه می‏کردند. بعضیها از خوشحالی هلهله می‏کردند که این وضع را برای طرف خودشان می‏دیدند. اباعبداللَّه(ع) منتظر عکس العمل بود که روی مردم و جامعه چه اثری می‏گذارد. یک وقت دید که دست مبارکش تر شد. بچه را آورد پایین. من نمی‏دانم امام حسین(ع) با جسد بچه خود چه کرده است. بعضیها می‏گویند آورده کنار خیمه و با شمشیر قبر کوچکی کنده و بچه را دفن کرده است.

 یک صحنه دیگری را عرض می‏کنم. ببینید اینها کار سیاسی است که امام حسین(ع) انجام می‏دهد و کار نظامی نیست. امام حسین(ع) در آخرین لحظات عمر بود و مجروح و افتاده و بیحال بود. حتی دشمنان نمی‏دانستند امام حسین(ع) زنده است یا شهید شده. کسی نزدیک نمی‏شد، می‏ترسید یا نمی‏خواست کسی دستش مستقیم به شهادت امام حسین آلوده شود.

 گویا حیله‏ای کردند و به طرف خیمه‏های امام حسین حرکت کردند یا به طور طبیعی وقتی که امام حسین افتاد، دیگر خیمه‏ها بی‏صاحب شدند، لذا طبعاً لشکر فاسق و فاجری مثل لشکر ابن سعد می‏روند به طرف خیمه برای غارت و این معمول آنها بوده است تا غنایم جمع کنند.

 در همان حالی که این لشکر هلهله کنان به طرف خیمه‏ها می‏رفتند، یک وقت دیدند امام حسین با آن حالت نیمه حالش روی زانو با عصایی از شمشیر شکسته‏ای راه می‏رود و با این مردم حرف می‏زند و نصیحت می‏کند که ای پیروان آل ابوسفیان و بنی‏امیه! نامردها! اگر شما دین ندارید، اگر از خدا نمی‏ترسید، مرد که هستید، این بچه‏ها که با شما نمی‏جنگیدند، طرف جنگ شما که زنان و دختران پیغمبر نبودند، ماها می‏جنگیدیم.

 این حرکتها، حرکتهای نظامی نیست. اینها برای نشان دادن چهره حکومت کفر آن زمان بود که این کارها را ما هم برای اعلام حقانیتمان، برای نشان دادن جنایات دشمنانمان، برای نشان دادن چهره‏های ناپاک اینها باید بکنیم.

 الحمدللَّه ما از این صحنه‏ها زیاد داشتیم؛ بمبارانهای شیمیایی، زدن شهرها، زدن هواپیماها و این جنایاتی که اینها کردند و چهره‏هایشان را نشان دادند.

 یکی از کارهایی که توفیق پیدا کردیم در جریان جنگ برای دنیا یک ذخیره‏ای درست کنیم، همین بود که نشان بدهیم این جریان کفر شرق و غرب که این گونه دارند ما را تحت محاصره قرار می‏دهند، چه ماهیتی دارند، اینها کی هستند و با کی طرف هستند. این بچه‏ها کی هستند که می‏جنگند و آنها کی هستند.

 آمریکاییها از این اشتباهات در عمرشان زیاد کرده‏اند، روسها از این اشتباهات زیاد کرده‏اند، ولی این اشتباهات پایه‏های اینها را خواهد زد. اینکه آمریکاییها یکدفعه می‏روند حمله می‏کنند به یک کشور مستقلی مثل لیبی و بمب می‏ریزند و برمی‏گردند، اینها از اشتباهات تاریخی است.

 خیلی قلبها در این گونه مسایل رابطه‏شان را با آمریکا به هم می‏زنند، خیلی دلها تحت تأثیر این صحنه‏ها قرار می‏گیرند و آمریکا در دراز مدت باید کفاره این گونه گناهها و تجاوزهایش را بدهد. مردم در آینده نه صدام را می‏بخشند و نه روسیه را که او را حمایت می‏کند و نه فرانسه را می‏بخشند و نه آمریکا و نه ارتجاع عرب را می‏بخشند.

 منتها آنها سعی می‏کنند فریبکاری کنند و قیافه دیگری به جنایات خود بدهند و ما باید تلاش کنیم اینها را در تاریخ ثبت کنیم و تاریخ را غنی کنیم، برای اینکه جریان مبارزه با کفر را ترتیب بدهیم. و البته در جنگمان، در صلحمان، در مبارزات سیاسیمان باید تقوا را حفظ کنیم و همیشه با معیارهای اسلامی حرکت کنیم و کاری که خدا نمی‏پسندد، نکنیم. ما می‏دانیم که وسیله پیروزی و رسیدن به حق و جلب رضایت خدا تقواست.

 

    ترجمه خطبه عربی

 

    بسم اللَّه الرحمن الرحیم

 به مناسبت تشکیل کنفرانس غیرمتعهدها بعث عفلقی و حامیان و شرکای متجاوز آنها تحرکات و تبلیغات وسیعی را به منظور فشار بر ایران و نجات صدام از جهنمی که برای خود و حزبش ساخته شروع کردند.

 معمولاً اینها از هر فرصتی که به دست می‏آورند، استفاده می‏کنند، ولی دست و پا زدنهای این بار فوق‏العاده است و این معلول احساس خطر جدی است که پس از پیروزیهای چشمگیر رزمندگان اسلام در فاو و مهران و شکست تحرکات مذبوحانه اخیر ارتش بعث و وحشت از بسیج نیروهای داوطلب مجاهد ماست.

 آنچه که مایه تأسف و تعجب ماست، این است که این عوامل مرئی و نامرئی که امروز دم از صلح و یکپارچگی مسلمانان می‏زنند، در روزهایی که صدام را در حال تهاجم و پیشرفت در خاک ما می‏دیدند، نه تنها طالب صلح و رفع تجاوز نبودند، بلکه شرارتهای صدام را به عنوان حماسه قادسیه می‏ستودند.

 امکانات کشورهای خود را در خدمت متجاوز قرار داده بودند و حتی در چند ماه پیش هم که بعث عراق به عنوان دفاع متحرک برنامه اشغال مجدد شهرهای ایران را داشت، او را تشویق می‏کردند.

 و اکنون برای همه روشن است، آنها هر وقت در موضع ضعف قرار می‏گیرند، ناله و فریاد دارند و وقتی که احساس قدرت می‏نمایند، عربده می‏کشند و شعار می‏دهند. صدام متجاوز بود که در ماههای اول جنگ به سران عرب که صحبت از میانجیگری می‏کردند، با صراحت گفت: »اگر به خاطر عروبت در کنار عراق متجاوز نیستند، لااقل ساکت باشید.«

 معلوم است که اینها نه صداقت دارند و نه عدالت و نه قابل اعتمادند. ولی جمهوری اسلامی ایران براساس موازین اسلامی و بین المللی موضع ثابت و عادلانه‏ای دارد و آن کیفر دادن متجاوزان و پرداخت خسارات به طرف مظلوم و مورد تجاوز و برگشت آوارگان مظلوم عراقی به عراق است و اگر مراکز بین‏المللی و اربابان قدرت و تصمیم‏گیر دنیا و منطقه با این خواسته‏های حق همراهی می‏کردند، اجرای عدالت احتیاج به این همه اتلاف نیرو و ادامه جنگ نداشت.

 ولی وقتی که ما می‏بینیم مراکز بین‏المللی به خاطر نفوذ قدرتهای سلطه طلب وظایف خودشان را انجام نمی‏دهند، چاره‏ای جز استفاده از قدرت خودمان نداریم. و یک بار دیگر قاطعانه اعلام می‏داریم: هیچ چیزی جز اجرای عدالت و حق  ما را از ادامه راهمان باز نخواهد داشت. و از کسانی که حسن‏نیت دارند، انتظار داریم که ما را یاری نمایند و به وظیفه خود با توجه به مفاد آیه

 شریفه »فَاِنْ بَغَتْ اِحْدیهُما عَلَی الاُخْری فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتّی تَفیءَ اِلی اَمْرِاللَّهِ« در سرکوبی بعثیان متجاوز و شرور عمل کنند.

 »اَعُوذُ باللَّهِ منَ الشَّیْطانِ الرّجیم/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/

 قُلْ هُوَاللَّهُ أَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَّمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدُ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ«.