خطبه اول
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ،
»قُلْ اِنَّما حَرَّمَ رَبِّی الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَنَ«.
در بحث عدالت اجتماعی و استحکام خانواده، مسأله حجاب و پوشش خانمها مطرح بود که تا به حال دو خطبه در این موضوع حرف زدم و همان طور که وعده دادم، امروز اشارهای به مسأله دیگری از این موضوع میکنم و آن فلسفه حجاب و عوامل این دستور است.
در مورد اینکه چرا حجاب به وجود آمده است، ما گفتیم که پوشش خانمها از زمان اسلام شروع نشده است؛ یک جریان تاریخی است که در ادیان دیگر و جوامع قدیم هم بوده است. کسانی که دنبال فلسفه تاریخ هستند و عوامل پدیدههای تاریخی را دنبال میکنند، هرکس از دیدگاه خودش و شیوهای که به تاریخ نگاه میکند، به این مسأله هم پرداخته است.
آنهایی که تاریخ را مثل مارکسیستها به کلی تفسیر مادی میکنند، میگویند که حجاب از عوارض همان ریشه همه حوادث تاریخ است که ریشه مادی دارد و دنباله حرکت استثماری قشر مردها برای استثمار زنهاست که خواستهاند اینها را با حجاب منزوی و استثمار کنند.
ما در گذشته این را بحث کردیم و گفتیم که در اسلام معکوس این است. اگر کسی برعکس این ادعا کند، میتواند بگوید، چون نوعاً در مسایل اجتماعی و اقتصادی زندگی و نظام اقتصادی و خانوادگی، مسؤولیت مادی خانمها به دوش آقایان است؛ خرج که شامل غذا، لباس، مسکن و مدیریت و خیلی چیزهای دیگر میشود، به عهده آقایان است. اصلاً کلمه اقتصاد اینجا هیچ زمینه پذیرشی در کسانی که کمی از مکتب اسلام اطلاع دارند، ندارد.
مصرف در نظام اسلامی بیشتر در اختیار خانمهاست و پول پیدا کردن از مسؤولیتهای آقایان است. علت دیگری که به عنوان عامل حضور حجاب در تاریخ گفته شده (که خیلی هم روی آن حرف زدهاند) این است که گفتهاند اصولاً در ادیان توجهی به رهبانیت و انزوا وجود دارد که این خاصیت در مورد خانمها از طریق حجاب و استتار در پرده و در خانهها تأمین شده است.
باز این از آن وصلههایی است که به اسلام نمیچسبد؛ چون ما در بحثهای دیگری در همین خطبهها گفتیم که اسلام با آن رهبانیتی که به صورت انحراف در مسیحیت پیش آمده است، مخالفت کرده و حتی از مسیحیت هم این را نفی میکند و مسیح (ع) را از بدعت مبرا میداند و میفرماید که این از بدعتهای منحرفین مسیحیت است.
آن افکاری که در محیط مذهبی آن روز، به خصوص اروپا بوده - که کلیساها در آن زمان مبشر آن بودهاند که دعوت به انزوا و گوشهنشینی میکردند و با مظاهر جمال و زیبایی در جامعه مخالفت میکردند - باعث شده که بسیاری از مورخین غربی به این نتیجه برسند که ادیانی که با عریانی خانمها مخالفت میکنند، به این دلیل است. ما میدانیم که اینها ضد اسلام است[t1].
آنچه که برخی از کشیشها در اروپا میگفتند که شپش مروارید خداست و یا حمامها را به خاطر اینکه جای شیطان میدانستند، ساختن آن را تحریم و ممنوع میکردند و با انواع و اقسام، دین را از زندگی جدا میکردند، در اسلام نیست. اسلام حتی به همه زینتهای خانمها هم توجه کرده و آن را مستحب کرده که باز ما اینها را در خطبههای دیگری گفتهایم، اما خودفروشی و عریانی و برهم زدن تعادل جامعه غیر از این مسایل است.
»اِنّاللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمالَ« و دستورهای زیادی که در این جهت و جلوگیری از رهبانیت و ممنوع کردن تعطیل نمودن غریزه جنسی خانمها و آقایان در اسلام داریم، خیلی روشن است. بنابراین فسلفهای که اینها مطرح کردهاند، چیز بیربطی است و ما خیلی نیاز نداریم که به دفاع از اینها بپردازیم.
یا مثلاً میگویند، چون در دنیای قدیم خانمها در جامعه و میدانهای کار امنیت نداشتند، مسأله پوشش و حجاب پیش آمده است. البته ممکن است این مسأله باشد و همین حالا هم هست و به عنوان یک بخش از عللی که میتواند این مسأله را توجیه کند، ما رد نمیکنیم و ممکن است. به خاطر اینکه اگر عریانی و برهنگی و اختلاط بیحد و مرز حاکم بر روابط زن و مرد باشد، امنیت خانمها مخدوش میشود. بله، ممکن است این از ادله باشد و بسیاری از مورخین هم روی این تکیه کردهاند.
برخیها مسأله حجاب را متکی به حسن حسادت آقایان دانستهاند و گفتهاند منشأ این، حسادت آقایان است که این را هم از اسلام با عنوان حسادت قبول نداریم. در اسلام و در منطق مردانگی، غیرت برای مرد چیز بسیار خوبی است و هیچ عیبی هم ندارد که غیرت مردها و حتی غیرت خانمها باعث شود که پوشش از پدیدههای تاریخی شود. ما با اینها خیلی مخالفتی نداریم.
اینکه استثمار یا تمایل به رهبانیت و انزوا - که خیلی روی آن حرف زدهاند - عامل حجاب باشد، از حرفهای بیارزش تاریخی است و هیچ سند تاریخی نمیشود برای این مسأله آورد و از لحاظ منطقی و تحلیلی و استدلالی هم جور در نمیآید.
ما در قسمتهای مختلفی از همین خطبهها به تناسبهای گوناگونی که پیش آمده، گفتهایم آنچه که اسلام از ما به عنوان لباس سنگین خانمها میخواهد، فلسفه دیگری دارد و عوامل و ادله دیگری این حکم را برای ما آورده و این عوامل، هم دیروز بوده و هم امروز و از آن روزی که زن و مرد آفریده شدهاند و این جاذبههایی که خداوند به خاطر تقاضای طبیعی حرکت تاریخ در این دو جنس قرار داده و در این انسانها به وجود آورده که از اول هم بوده، با مقداری تفاوت همیشه وجود داشته است. منتها کم و زیاد داشته و شرایط مختلف احکام گوناگون را آورده است. اما اصل مسأله یک مسأله طبیعی است که همراه طبیعت بشر است. اگر ما بخواهیم جامعه، خانواده و نسل سالم داشته باشیم، چنین چیزی باید باشد. به همین دلیل من بحث حجاب را در خطبه مربوط به استحکام خانواده آوردم و این دریچه مناسبترین دریچهای بود که میشد وارد این بحث شد.
اگر این پدیده عریانی غربی بخواهد حاکم باشد، جامعه را متزلزل میکند و امروز ما مصداق آن را در کشورهای غربزده و خود جامعه غربی و شرقیهایی که به همان راه رفتند، میبینیم؛ هم خانواده را متزلزل میکند که تزلزل خانوادههای بیبند و بار (آنهایی که مایههای علایق اسلامی و یا مذهبی دیگر و یا سنّتهای بومی و ملی آنها را حفظ نمیکند که دچار این لغزشها هستند)، با آمار و ارقامی که در طول این بحثها گفتیم و امروز هم یک بخش جالبی را عرض خواهم کرد، نشانگر این است که خانواده متزلزل، نه به نفع مادر و نه پدر و نه به نفع فرزندان است.
مسأله دیگری که اینجا مهم است، من مطرح کنم: آقایانی که برای گمراه کردن جوانها و به خصوص در اشاعه فرهنگ غربی بیشتر از آن استفاده میکنند، یک اشکالات و موانعی هم برای پوشش اسلامی مطرح میکنند؛ مثلاً میگویند: این فاصلههایی که با حجاب بین آقایان و خانمها میآید و محرومیتهای جنسی که از این ناحیه به دو جنس تحمیل میشود، باعث عقده در اینها میشود و این عقدهها روزی در یک جایی بروز میکند و عکسالعملهایی که از این طریق در وجود انسانها بروز میکند، آثار زیان باری دارد. و روی این مسأله خیلی میدان داری میکنند.
یا میگویند حرص و ولعی که این محرومیتها در انسان به وجود میآورد که یک مسأله طبیعی و روانی است، باعث میشود که اینها تشویق شوند که به طور قاچاقی و خلاف قانون (که خود آن هم ضربه است و انسان وقتی که یک حرکت غیرقانونی بخواهد انجام بدهد، به خودش ضربه روحی میخورد و خودش را منحرف تلقی میکند و به انحرافات دیگر کشیده میشود) وارد شوند که این هم باعث میشود که با آن حرص و ولع به راههای نامشروع و مخفی کاری بیفتند که عوارض نامطلوبی در پرورش انسانها دارد. البته حرفهایی را که از این قبیل مطرح میکنند، من در یک خطبه نمیتوانم با طول و تفصیل بحث کنم.
یک حرف دیگر که باز مطرح میکنند، این است که این حجاب مانع کار و کوشش و تحصیل خانمها میشود و آنها مجبور میشوند در خانهها بمانند و از تکامل دور بمانند. و اینها را از مضرات پوشش خانمها مطرح کردهاند.
ما مدعی هستیم که با آن نظامی که اسلام برای زندگی در این رابطه قرار داده، با پوشش خانمها و عفت چشم و زبان و سایر اعضای آقایان که اسلام آورده و با مقرراتی که اسلام برای ارتباط زن و مرد مطرح کرده، هیچ یک از این عوارض وجود نخواهد داشت.
البته ممکن است در یک جامعه غیر اسلامی که به اسم اسلام زندگی میکند، این عوارض باشد؛ اینها مربوط به اسلام نیست. همان طور که در بحثهای قبل هم گفتم، اسلام طرفدار این است و تشویق میکند که در اولین فرصتی که زنها و مردها احساس به همراهی با جنس مخالف پیدا کردند، وسایل ازدواجشان فراهم شود که دیگر این جا نه آن عقدهها مطرح میشود و نه آن حرص و ولعها و وسایل این را هم - یعنی ازدواج را - آسان کرده است.
حالا اگر ما مسلمانها عمل نمیکنیم، این ربطی به اسلام ندارد. بله، اگر ما بخواهیم غیراسلامی زندگی کنیم، این اشکال به ما وارد است. در اسلام به گونهای است که هر وقت این احساس نیاز به کسی دست بدهد، به طرقی که در اسلام وجود دارد، قابل تأمین است و وظیفه مسؤولین جامعه و مردم و پدر و مادر و خود جوانها وقتی که به سن بلوغ میرسند، این است که به عنوان یک واجب (نه به عنوان یک کار مستحب و تفریحی) که حافظ روح و دین انسان است، آرامش خاطر خودشان را در سایه ازدواج تأمین کنند.
حالا اگر عدهای آمدهاند شرایط ازدواج را سنگین کردهاند، این خلاف شرع و خارج از مسیراسلام است. اگر عدهای آمدند راههایی را که اسلام برای آسانی ازدواج درست کرده است، یا با سنّتها، یا تبلیغات و تعصبات و یا با قوانین غلط بستند، این گناه است و به اسلام ربطی ندارد.
در مورد تحصیل و کار هم ما در بحثهایمان گفتیم که برای خانمها نه تنها عیب نیست، بلکه حسن و وظیفهشان است و باید تحصیل، تلاش و ترقی کنند. آنچه که تفاوت طرز فکر ما با آنهاست، این است که در محیط کار و تحصیل عشوهگری و خودفروشی و تحریک و تهییج دیگران به وجود نیاید.
اصلاً تفاوت اساسی ما با مکتب فعلی غرب اینجاست که خانمها به گونهای کار و تحصیل و در معاشرتها شرکت کنند که مایه تهییج دیگران و آلوده کردن محیط نشوند و آرامش جامعه را برهم نزنند. اینها نقاط تفاوت ما با آنهاست که پیش میآید.
لباسی که من در خطبه قبل گفتم، نه مزاحم تحصیل است و نه مزاحم کار؛ اینکه سر یک خانمی باز باشد و یا بسته باشد، چه ربطی دارد به اینکه خوب درس بخواند و یا بد درس بخواند؟ عریانی مزاحم تحصیل است و آن کس که در این وادی میافتد که دیگر نمیتواند خوب درس بخواند. همان طور که نمونههای آن را داریم میبینیم که چه ابتلایی برسر اینها میآید.
یا در محیط کار که اینها کار میکنند، اگر سرو گردن یک خانم برهنه باشد یا نباشد، چه ربطی به این دارد که خوب میتواند کار انجام دهد یا بد؟ اگر آن جوری عشوه فروشی کند، آن مزاحم کار است و این را همه میتوانند بفهمند و درک کنند.
ما مدعی هستیم با این روشی که اسلام آورده، با آن حجاب معقول و قابل تحملی که برای همه مقدور است، امروز ما خانمهای حزباللهی را در همه مشاغل پیدا میکنیم؛ در تخصصهای بالای پزشکی اینها را داریم، خانم جراح داریم، در مهندسی و کارهای اداری و کلاسهای درسی و حتی کارهای نظامی ما اینها را داریم؛ نیروهای حزباللهی سالمی که هم مدیران از کارشان راضی هستند و هم شوهران و بچههایشان از آنها راضی هستند و کار هم به خوبی انجام میدهند.
این مزاحم کار نمیشود. آن عقدههای روانی که آنها گفتهاند، مال آنجاست که ازدواج را تسهیل نکردند. ساحت اسلام مبرّا از این مسأله است. البته من قبول دارم که در جامعه ما ممکن است سنّتهایی باشد (ما یک روز در مورد این سنّتشکنیها اینجا صحبت کردهایم) آن سنّتها نه اسلامی است و نه انسانی، بلکه مزاحم است. آنها را باید اصلاح کرد تا راه باز شود.
میخواهیم نتیجهگیری کنیم و ببینیم واقعاً دنیای غرب که حالا این کارها را کرده و بیحجابی را تا حد عریانی پیش برده و مظاهرش را همه شما در فیلم و جاهای دیگر دیدید، آیا اینها (دنیای غرب) حرص ولع را از بین بردند؟ آیا عقدهها را از بین بردند؟ محیط کار را سالم کردند؟ خانمها را به مرحلهای رساندند که بتوانند ترقی کنند؟ بالاخره ما باید نتیجه را در این ببینیم.
بعد از گذشت حدود صد سال دیگر نمیتوانند بگویند که آینده چه جور خواهد شد. هرچه هست همین حالا هست؛ یعنی اگر بنا بوده نتیجهای بگیرند، بایستی تاکنون گرفته باشند. چند نسل بر این روشها گذشته است. ما یک مقایسه اجمالی بین جامعه خودمان که اکنون مخصوص خودمان است و جامعه غربی میکنیم و برای این منظور من یک سند خیلی گویایی به دست آوردم که آن سند را امروز در این خطبه میگویم.
انشاءاللَّه همه اقشار جامعه ما، به خصوص خانمهای تحصیل کرده و آنهایی که یک مقداری به اصطلاح خودشان را متجدد و روشنفکر میدانند، گوش بدهند. حالا اگر هم گوش ندادند، بعداً که فهمیدند، در روزنامهها بخوانند و ببینند این حرف و ادعاهایی که غریبها میکنند، چه جوری است.
این سند من مذاکرات و قطعنامهای است که سال گذشته در پارلمان اروپا در بلژیک پیش آمده است. نمیدانم پارلمان اروپا را ملت ما میشناسند یا نه؟ البته کسانی که اهل روزنامه، رادیو و تلویزیون هستند، میدانند همه کشورهای بازار مشترک علاوه بر پارلمانها و مجالسی که در کشور خودشان دارند، یک پارلمان مشترکی تشکیل دادند که از هر کشوری، احزابی برای عضویت در پارلمان اروپا شرکت میکنند و به تعداد آرایی که میآورند (مانند انتخابات داخلی) عضو انتخاب میشود و یک پارلمان نسبتاً بزرگی است و برای خودش قانونگذاری دارد و بیشتر کارهای سیاسی انجام میدهد.
در سال گذشته یکی از مسایلی که در پارلمان اروپا مطرح شد، این بود که به حقوق خانمها در جوامع اروپایی از دریچه مسایل جنسی نگاه کردند و عنف و خشونتهایی را که نسبت به خانمها میشود، مورد توجه قرار دادند و کمیسیونی از پارلمان را مأمور کردند که سریعاً گزارشی از وضع همین مسأله (تجاوز به عنف و خشونت) تهیه کنند و راه علاج این را نیز پیدا کنند.
کمیسیون مدت زیادی روی این مسأله کار کرد و آمار و ارقام مراکز قضایی و پلیس در همه کشورها را جمع بندی کرد. سخنگوی این کمیسیون خانمی از کشور هلند بود و جالب هم اینکه در این بحث آقایان کمتر شرکت میکردند و یکی از اعتراضات شدید خانمها در آن پارلمان این بود که چرا آقایان به حقوق ما توجه ندارند و ما باید خودمان زحمت این کار را بکشیم.
مطالبی که این کمیسیون مطرح کرد، چیزهای عجیب و غریبی است که قسمتهایی از اینها را ما به مناسبتهای دیگری در بحثمان گفتیم و این را به صورت یک سندی از آنجا برای ما فرستادند و هفت هشت صفحه میشود. من نمیخواهم همه اینها را بخوانم. چیزهای مهمش را با قطعنامهای که بعداً به صورت مصوبه برای علاج این مسأله مطرح کردند، میخوانم.
شما ببینید این وضع خانمهای اروپایی است. این فرهنگ غرب است. این نتیجه استدلال کسانی است که مدعی هستند حجاب عقده، بیکاری و حرص و ولع میآورد و وقتی که بی و بند و باری و بیحجابی آمد، دیگر مردم خیالشان راحت میشود!
حالا عجیب این است که این پارلمان و این خانمها در میان تمامی مسایل و گرفتاریهایشان فقط روی تجاوزات جنسی تکیه دارند. یعنی این همه بحثهایی که ما میکنیم، اصلاً بر روی بیبند و باریهای معمولی بحثی نیست؛ اینکه یک خانم شوهرداری، رابطه نامشروع با دیگری داشته باشد، اصلاً جزو این بحثها نیست و این مورد برای آنها مسأله نیست. اینکه با تمایل خودشان، دختر و پسر، پسر و پسر و دختر و دختر هرگونه مسایلی داشته باشند، امروز اصلاً جزو مسایل غرب نیست و میگویند این یک موضوع دل خواهی هست و خودشان میدانند.
این بحثی که من میکنم و سندی که آوردم، سندی است که فقط در رابطه با اینکه خانمها به خاطر وضع موجود دنیای غرب، مورد تعدی و تجاوز برخلاف تمایلات خودشان قرار میگیرند و به اصطلاح آنها تجاوز به عنف و خشونت است. این مشکلی است که الان در پارلمان اروپا دنبال آن هستند و میخواهند حل کنند و حساسیت آنها فقط در این مورد است و روزنامههای غربی و دیگران وقتی که بر روی این مسایل کار میکنند، بیشتر دنبال علاج این مسأله هستند.
در خطبه قبل گفتم که دادستان آمریکا بعد از انقلابی که کندی در بیست سال پیش راه انداخت، برای مسایل فکری و جنسی انقلاب دوم را راه میاندازد. اولین اشکالی که اینها دارند، این است که میگویند: پلیس و دستگاه قضایی در جهت تضییع حق خانمها کار میکند و آنجا مدارک فراوانی عرضه کردند که اصلاً خود افراد پلیس در تجاوز به عنف شرکت میکنند. کسانی که به عنوان شاکی به پلیس و دستگاه قضایی مراجعه میکنند، وقتی که بیرون میآیند میگویند ما از چاه افتادیم توی چاله یا از چاله افتادیم توی چاه و این شکایت خانمها در پارلمان اروپاست.
همان جا گزارش میدهند که وقتی به عوامل آنها میرسند، میگویند در دستگاههای پلیس که ما رفتیم، ویدئوها، فیلمها و آپاراتهایی که برای ساعات تفریحشان گذاشته بودند، خودش عوامل انحرافی آنهاست. تمام فیلمهای سکسی زننده در دفاتر پلیس وجود دارد که در ساعاتی که برای فراغت میآیند، از اینها استفاده میکنند.
اشکال دومی که اینها دارند، مشکل زنان مهاجر است. میگویند در این جهت مهمترین قربانی، خانمهای مهاجر هستند. خانمهای مهاجری که به اروپا و کشورهای غربی میروند، نوعاً تیپ غربزدهای هستند که به نحوی با محیط خودشان سازگار نیستند و جاذبههای فرهنگ غربی است که آنها را به آنجاها میکشاند. حالا یا با شوهرانشان میروند یا بیشوهر میروند، یا وقتی که به آنجا میرسند، از شوهرانشان طلاق میگیرند.
اینها آدمهای درستی نیستند. ما خودمان این مسأله را میتوانیم در کشور خودمان ببینیم که کسانی که الان از جامعه خودمان جذب جامعه اروپا و آمریکا میشوند، چه تیپهایی هستند؛ یا ثروتمندهایی هستند که همه انواع لذتها را در محیط خودشان چشیدهاند و باز هم حرصشان تمام نشده و به آنجا رفتهاند، یا آدمهای بیبند و باری هستند که از این محیط، از سنّتهای بومی و امثال اینها خسته شده و به آنجا رفتهاند.
یااصلاً جاذبهای که اینها را به آنجا کشانده، همین آزادی مسایل سکسی و جنسی و غیره میباشد که اینها در فیلمها و چیزهای دیگر میبینند و یک عده هم دزد و قاچاقچی و امثال اینها هستند که به هر حال به آنجا میروند.
البته آدمهای شریفی هم هستند که برای تحصیل یا برای مداوای مریض خودشان به آنجا میروند. نمیگوییم همه این طوری هستند، ولی نوعاً از ایرانیانی که الان در آمریکا و اروپا زندگی میکنند، ما اگر آمارگیری کنیم، درصد بالایی از اینها کسانی هستند که اگر اینجا هم بودند، منشأ فساد بودند.
خوب، اینها معلوم است که در اروپا به چه وضعی میافتند و کم و بیش مطلع هستیم. همین وضع در فیلیپین، کره، ترکیه، پاکستان و آفریقا هست. اصلاً در کشورهای جهان سوم مثل کشور خودمان تیپ خانمهایی که جذب غرب میشوند، آدمهای این جوری هستند و طبعاً اینها در این مسیر میافتند. حالا آن بعد تجاوز به غیر عنفش اصلاً از نظر اینها مطرح نیست.
در همین گزارش است که دستگاههای قضایی و پلیس به علت تعصب نژادی که نسبت به اینها (زنان مهاجر) دارند، بدتر رفتار میکنند و دستگاههای قضایی در موقع قضاوت هم حتی حاضر نیستند آن عدالتی را که برای دیگران در نظر میگیرند، برای اینها هم در نظر بگیرند. اگر یک طرف اروپایی و طرف دیگر غیر اروپایی با نزاع تجاوز به عنف به محکمه بیایند، بالاخره این خانم مهاجر باید ناراضی بیرون بیاید و این از مسایل و مشکلاتی است که مطرح میشود.
آن وقت که بر روی آمار حرف میزند، خانم آلمانی میگوید که در کشور من در هر ساعتی 20 مورد تجاوز به عنف در رابطه با محارم اتفاق میافتد. این از حرفهایی است که در پارلمان اروپا مطرح میشود. خانم ایرلندی یک روضه خیلی گریهداری میخواند که من نمیخواهم اینجا بگویم و انگلیسی، فرانسوی و هر یکی از اینها که آمار خودشان را آنجا نقل میکنند، اصلاً صحنه پارلمان را تهییج کرده و به هم ریختهاند.
از مسایلی که در پارلمان اروپا مطرح کردند و خیلی هم جالب است، مسأله محیط کار است و در همین بحث ما میگنجد. میگویند که محیط کار در کشورهای اروپایی (آنجایی که خانمها و آقایان با هم هستند) خیلی بد شده و وجدان کاری از بین رفته است.
در آماری که آنجا مطرح کردهاند، آمده است: از هر 10 خانمی که سؤال کردیم و جواب دادند (یعنی اعتراف کردند)، یک خانم اعتراف کرده است که در محیط کار مورد تجاوز به عنف قرار گرفته. حالا شما ببینید آن تجاوز غیر عنف که از چیزهای معمولی جوامع اروپای و غربی میباشد، در این مسأله مطرح نیست. و اینها شکایت میکنند و میگویند اصلاً محیط کار، محیط شانتاژ جنسی{P حقه و نیرنگ P}
علیه خانمها شده است و خانمها فقط با خودفروشی میتوانند کار خودشان را حفظ کنند.
در همین پارلمان میگویند که 710 کارهای نامرغوب برای خانمها و 310 برای آقایان است. خانمها را در کارهای مرغوب راه نمیدهند، برای اینکه آقایان میخواهند خانمها زیر دستشان باشند تا از آنها سوء استفاده کنند و اگر آنها رغبت نشان ندهند، با آنها برخورد آن طوری میکنند. این اشکالی است که پارلمان اروپا برای همه کشورهای عضو بازار مشترک دارد.
اشکال دیگری که در این پارلمان عنوان میکنند و در سند نقل میکنند، این است که میگویند: در کارهای خدماتی از قبیل بیمارستان، بین 13 تا نیمی از مردان مانند پزشکان در سرویسهای خدماتی اجتماعی بیماران خود را مورد تجاوز قرار میدهند. باز تجاوز مطرح است نه تمایل؛ تمایل چیز دیگری است.
این چیزی که یک دفعه در بیمارستان غرب بخشنامه میشود که برای تعادل روانی مریضها، خانمهای پرستار باید مد بالای زانو بپوشند، خیال نکنید که واقعاً آنجا یک مسأله روانی جدی هست و در آنجا مطرح میباشد. محیطشان این است. نتیجه کارشان این است و این گونه آلوده شدهاند.
آلمانی در پارلمان اروپا نقل میکند که زنای با محارم در سه سال اخیر در آلمان سه برابر افزایش پیدا کرده است. این موضوع را از دید رشد عرض میکنم. قبلاً که رشد حرص و ولع مطرح بود.
حالا میگفتند اگر ما آزاد بگذاریم و جوانها از بچگی چشمشان آشنا باشد و همه جای همدیگر را ببینند، دیگر ولع و حرصی ندارند. خوب، این مسأله بعد از صد سال است و این مسأله در سه سال اخیر است.
میگوید زنای با محارم در کشور آلمان سه برابر شده است. پس اگر اینها ولع و حرص ندارند، پس چه دارند؟ آیا شما یک هزارم این را در کشورهای اسلامی و در کشورهایی مثل کشور خودمان میبینید؟
خوب، این آقا که از خانه بیرون میرود، در اتوبوس، پارک، کنار دریا، رستوران، اداره و هر جا که میرود، همین خانمهای خودفروش را در اختیار خودش میبیند. پس آن حرص و ولعی که آنها فکر میکنند از ناحیه محرومیت و حجاب به جامعه وارد میشود، چطور دروازهاش در اروپا و آمریکاست؟! معلوم است این تحلیلها و حرفها دروغ است. این تحلیلهای روانی، کلاه گذاری است. این روانشناسها فریبکار هستند.
اینها آمار و ارقام روانی را به گونه دلخواه خودشان جعل میکنند تا قوانین طبیعت را نقض کنند. کجا این طوری است؟ این وادی، وادیای نیست که وقتی کسی در آن افتاد، خیال کنید سیر میشود؛ او دائماً تنوع و تلذذ میخواهد، شکل دیگرش را میخواهد، همه نوعش را میخواهد برای خودش پیدا و آزمایش کند و آخرین بار به دختر یا پسر خودش میرسد. این گرفتاریها و بدبختهای اروپایی و آمریکایی است. حالا این بدبختها چنین زندگی میکنند.
بعد میگوید: در آلمان 26 درصد از تجاوزهای جنسی را تجاوز به کودکان خانواده تشکیل میدهد.
این حرفها را در پارلمان اروپایی کشیشها و دانشمندان نزدند. این حرفها را خانمهایی زدند که خودشان با همین وضع زندگی کردند و به این مرتبه رسیدند و خانمهایی هستند که علاجهایی هم میدهند. اینها کسانی نیستند که اهل عفت و تقوا و امثالهم باشند. آنها فقط دردشان این است که بدون میل و قبول مورد تجاوز قرار میگیرند و از این مسأله ناراحت هستند و در پارلمان اروپا فقط روی این مسأله بحث میکنند؛ غصه دارند که پلیس از اینها حمایت نمیکند. حالا راههای علاجشان چیست.
یکی از راههای علاجی که مطرح میکنند، این است که روسپیگری را ما نه تنها باید آزاد بکنیم، بلکه باید آن را تشویق کنیم. مردم خودشان را آن طوری بروند خالی بکنند و اصلاً دیگر به فکر چیز دیگری نیفتند.
مگر آنجا آزادی نیست که شما این نسخه را مینویسید؟ مگر حالا این طور نیست؟ بالاتر از این آزادی است. شما که همجنسبازی را هم آزاد کردید، شما که به این چیزها مدال میدهید، شما که اینها را در مجلهها و روزنامهها میآورید و به اینها شهرت جهانی میدهید، شما که در فیلمها به اندازه رئیس جمهورتان برایشان شهرت قایل میشوید، دیگر چه تشویقی میخواهید بکنید؟ این نشان میدهد که مغز با تقوا نیست. اینها در یک منجلابی گرفتار شدند و دنبال این میگردند که خودشان حل کنند.
یکی از راه حلهایشان این است که باید شهرداریها موظف شوند که کوچههای تاریک را روشن کنند، چون خیلی از تجاوزات در کوچههای تاریک است و میگویند باید این ورودیهای مترو را بیشتر مواظبت کنیم، میدانها و اماکن عمومی را چه کار کنیم، خیابانها را چه جوری کنیم.
یکی از نسخههایشان این است که وسایل جلوگیری از بارداری را خیلی عمومی کنیم که همه بتوانند بعد از بارداری به آسانی سقط کنند و به صورت ارزانی خود را نجات دهند. یکی دو تا از چیزهایی که دارند، میگوید مثلاً ویدئوها را یک قدری تعدیل کنیم، به مجلهها بگوییم این قدر چیزهای سکسی نگذارند. آن عوامل محرک را قبول دارند، میگویند جلوی عوامل محرک را بگیریم، اما در عین حال وسایل بیعفتی و بیبند و باری را هم تشویق میکنند؛ با تناقض!
حالا اینها یکی دو صفحه قطعنامه دارند و چیزهایی در اینجا نوشتهاند که من اگر همه آن را بخواهم بخوانم، طول میکشد. مجموعه دنیای غرب، خلاصه دنیای غرب را شما بخواهید ببینید، در همین پارلمان اروپا ببنید. این منظرهای که برایتان نقل کردم، یک گوشهای است از آنچه که هست. من در خطبه نماز جمعه، در تریبون عمومی برای مراعات عفت زبان خیلی چیزها را باید نگویم و نمیگویم. در همین گزارشها آمده که مطرح نمیکنم.
خوب این فلسفه حجاب را میگوید، این حقانیت منطق اسلام را ثابت میکند. اروپا بعد از این دوران به کجا رسیده؟ اگر میگویید حجاب مانع ترقی خانمها میشود، شما که در همین سند گفتید که هفت دهم کارهای نامرغوب را آن هم برای استثمار جنسی - به خانمها میدهند و اگر برای حرص و ولع میگویید، شما که خودتان دارید اعتراف میکنید که به جایی رسیدید که پدران دیوانه اروپایی از بچههای کودک خودشان هم نمیتوانند صرف نظر کنند!
اگر برای امنیت میگویید که امنیتتان به اینجا رسیده که شما در مدخل متروها و پارکهای عمومی و کوچههای تنگ و تاریکتان و خیابانهای کم نورتان گرفتار ناامنی هستید. اگر به غیرت و حسادت میگویید که شما دیگر نه غیرت دارید و نه حسادت. چرا به این روز افتادید؟ مسأله شما چیست؟
مطلب برای ما کاملاً روشن است. خواهران محترم ما در ایران، مخصوصاً خانمهای تحصیلکرده، کارمندان دولت و کسانی که در جامعه میخواهید باشید، خدمت و کار کنید و میخواهید بیرون از خانه خدمت بکنید! راهمان، راه فطرت و طبیعت است و خارج شدن از این راه همین است که اروپا رسیده. سند خیلی بیش از اینهاست و حرف و آمار و ارقام میلیونها بار بیش از آن است که من اینجا برای شما نقل کردم.
از این سند محکمی که امروز آوردم، خوب بفهمید راه اروپا غلط بوده، اشتباه کردند و سرشان به سنگ خورده، در بن بست گیر کردهاند. الان دارند دنبال علاج میگردند، برمیگردند ضد علاج را توصیه میکنند! بالاخره عقلشان هم به اندازه همین کارهایشان رشد میکند، شعورهایشان هم تحت تأثیر همین حرکتها این جوری میشود.
حجاب در آن حدی که من در خطبه هایم گفتم، برای شما هیچ مشکلی ندارد. آنهایی که مایلند چادر داشته باشند و بیشتر پوشش داشته باشند، خوب کسی مخالف آنها نیست و با تقوای بیشتری میتوانند حضور داشته باشند. آن خانمهایی که مایلند در جامعه زندگی کنند، کاسبی کنند، کار کنند، مغازهداری کنند، درس بخوانند و معلمی کنند، هر کاری را میتوانند انجام دهند. (این کارهایی که در اسلام برای اینها هست که ما گفتیم فقط مسأله جهاد است که آن هم جنگ در خطوط است که این روزها اصلاً اتفاق نمیافتد، یا قضاوتی که برای قاضی یک وظیفه است، دیگر بقیه امور برای خانمها میدانش باز است).
اما شما میتوانید با حجاب آن چنان که قرآن برای شما خواسته، با روسری که شما را بپوشاند، با لباسی که برجستگیهای اندامتان را نشان ندهد و تبرج نباشد و با آرایشی که تحریک کننده و تهییج کننده نباشد و آرامش جامعه را برهم نزند و با شیوه متین و انسان وار، هم کار و هم تحصیل و ترقی کنید، هم خدمت کنید، هم در خانه سلامت و امنیت خانه را حفظ کنید، هم خاطر شوهرتان را تأمین کنید و او را راضی نگه دارید و خیالش را در محیط کارش راحت بگذارید تا بتواند کار بکند.
آقایان هم به همین صورت عفاف را مراعات کنند. این تقوای اسلامی که ما همیشه در خطبههای نماز جمعه تأکید میکنیم، در این بعد مسایل معاشرتی با این چیزها تهیه میشود. اگر آن روحیه عفاف در بین شما باشد و واقعاً قلب و دلتان و احساساتتان برای جامعه، خانواده، بچهها، شوهر، فامیل و خاک و آبتان احساسات متینی باشد و آن روحیه که روحیه تقواست در شما حضور داشته باشد، در خانه هم فرشتهای برای بچهها و شوهرتان هستید و هم مورد رضای خدا هستید.
خدای ناکرده اگر انسان بیتقوا باشد، اگر نقاب هم به صورتش بکشد و هرگونه پوششی هم داشته باشد و در خانه او را حبس هم بکنند، به هر حال دستش به کثافتکاری میرسد. قبل از هر چیز روحیه تقوا و آن حفاظ معنوی و درونی خودتان را داشته باشید.
این مقرراتی که اسلام آورده است، به خیر همه ماست، غرب و شرق در این راه شکست خوردند، تجربهشان نشان داد و صدای استغاثه خودشان بلند است، بدبختیهایشان را آمار و ارقام نشان میدهد و انشاءاللَّه اگر ما یک الگوی صحیح پوشش اسلامی را بتوانیم در جامعهمان پیاده کنیم و خانمهای تحصیلکرده سطح بالای ما در مجامع جهانی هم ظاهر بشوند و نشان بدهند که علم و تقوا و فضیلت، همراه با عفت و پاکدامنی میتواند در یک زن جمع بشود، این الگوها به سرعت نفوذ میکنند و راه شما برای جذب خانمهای دیگر باز میشود.
همین الان آمار و ارقامی است که در آمریکا کسانی که در این چند سال اخیر به اسلام گرویدهاند، قسمت عمدهشان خانمهای تحصیلکرده سطح بالا هستند. یعنی خانمهای تحصیلکرده بیشتر از آقایان هستند، علتش هم این است که آنها این مسأله را با وجود خودشان لمس میکنند.
»اَعُوذُ باللَّهِ منَ الشَّیْطانِ الرّجیم/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/
اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثَر/ فَصَّلِ لِرَبِّکَ وانْحَرْ/ اِنَّ شانِئَکَ هُوَالْاَبْتَرُ«.
خطبه دوم
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِاللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمنینَ وَ عَلیَالصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطِیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیّبْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِبْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَیبْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیّبْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیّبْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِبْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهادیِ الْمَهْدی(عج).
قبل از ورود به بحثهای مناسبتهای هفته، سالگرد شهادت شهید قدوسی، برادر رزمنده و پرکار و فداکارمان و شهادت شهید محراب آیت اللَّه مدنی، این مرد روحانی مجاهد و عظیم الشأن و سایر کسانی را که همزمان با این روزها به مقام شهادت رسیدهاند، گرامی و یادشان را بزرگ میداریم.
در مناسبتهای هفته، محرم را داریم که مرکز بحث و زمینه صحبت من است. جنگ را داریم که عملیات پیروزمند اخیر را در همین بحث میآورم و 17 شهریور را در هفته آینده داریم. که همه را در یک زمینه بحث مؤثری برای وضع موجود و این قطعه سرنوشت ساز تاریخمان میآورم.
از فردا محرم شروع میشود که برای ایران تحول سالانهای است و تاریخ ما این جوری بوده و انشاءاللَّه آینده هم همین جوری خواهد بود. برای ما خیلی چیزها از محرم شروع میشود. محرم پایگاه حرکت تاریخی ما و پایگاه جذب برکات الهی و خیرات آسمانی و زمینه تربیت و سازندگی و معرفی اسلام و معارف آسمانی و رسیدن به مسایل انسانی است و همه این برکات از امام حسین(ع) و شهدای عاشوراست.
این محرم، این عاشورا و این امام حسین، واقعاً در تاریخ چیز عجیبی است؛ این چیزهایی که آدم میبیند، این قدر بالندگی و سازندگی دارد که از صمیم دل میتواند ایمان بیاورد که اینها جزو تعبیههای الهی است.
انسان با دید محدودی که دارد، با محدودیت بینشی که نسبت به امروز و فردا و از همه چیز دارد، نمیتواند یک پایگاه تاریخی درست کند که این قدر بُرد داشته باشد و با هر زمان و شرایطی تطبیق کند.
این یک چشم خیلی تیزبینتری لازم دارد که بالاتر از این محدودیتهای ما باشد؛ این حجابها را نداشته باشد، از بالا تاریخ را نگاه کند و تا آن آخرش را ببیند، گذشته تاریخ را ببیند، انسانها را بشناسد، اعماق وجود انسانها را درک کند، یک چیزی تعبیه کند که با اینها تناسب داشته باشد.
من خیال میکنم محرم و عاشورا و شخص امام حسین(ع) در تاریخ یک چنین چیزی است که خداوند تعبیه کرده و لذا بحثهایی مثل اینکه حالا امام حسین میدانست شهید میشود یا نمیدانست، امام حسین طالب حکومت بود یا طالب شهادت بود و یا نبود، ضمن اینکه خوب است و آدم از آن چیز میفهمد و تاریخ را تحلیل میکند و دنبال مسایل میرود، برای ما حل است؛ یعنی ما با این دید اگر به حرکت تاریخ و انسانها نگاه کنیم، اصلاً این بحثها چیست که ما بحث بکنیم که آیا این القای نفس است که رفتند یا با علم به شهادت میروند و کشته میشوند.
خوب، حالا دیگر خودمان که الان در جنگ هستیم، میفهمیم. این بچههای ما وقتی که میروند، آن کسی که به قلب لشکر دشمن میزند و آنجایی که رگبار تیربارها و بمبها و مینها و نارنجکها هست، این بحثها خیلی کهنه است و واقعاً نمیشود وارد این بحثها شد.
آدم خجالت میکشد وارد این بحثهایی شود که معمولاً در بحثهای محرم قبلاً وارد میشدند. قبلاً موقع محرم که میشد، آدم میدید که خُطبا ناچار بودند این بحثها را بکنند. این بحثها برای ما حل شده است.
امام حسین(ع) را خداوند در تاریخ این جوری آفریده و محرم و عاشورا این جوری شد که مشعلی در راه حرکت انسانهای حقخواه و مبارز با ستم و سلطه جابرانه و کفر و انحراف باشد و حالا هر کس در این راه شهید شود و هرچه خراب و نابود شود، هیچ عیبی ندارد. با منطق اسلامی وقتی که راه حق مطرح است و به قول اهل ادب، بیضه اسلام مطرح است (آن راه روشن برای حرکت انسانها به سوی خداست) همه چیز باید در این راه فنا بشود. هر چه لازم باشد، هر چه قربانی لازم باشد باید بدهیم.
امام حسین(ع) یک چنین حرکتی را درست کرده است، خواسته است این جوری بکند. محرم هم همین نقش را ایفا میکند. تاریخ ایران ما، خارج از ایران هم خیلی این طوری است و الان در افغانستان این طوری است، در پاکستان، لبنان و عراق هم این طوری است و قبلاً در آفریقا منطقههای زیادی این جوری بوده، در مصر زمان فاطمیین این جوری بوده، دریمن و خیلی جاها بوده و انشاءاللَّه در آینده هم بیش از اینها خواهد بود.
غیر از جلسات کوچکی که همه جا دارد برای مردم نورافشانی میکند، این محرم در تاریخ، تاریخ ساز و سرنوشت ساز بوده است. آنچه که من حالا امروز میخواهم از آن صحبت بکنم، یک مقایسهای است، یک تذکر تشابهی است که بین محرم امسال ما و محرم 8 سال پیش، سال آخر دوران مبارزات (سال 57) وجود دارد. این محرمها چیزهای شبیهی دارند.
آن روزها، همخون و شهادت بود، هم حرکت مردمی بود و هم دشمن محسوسی که در مقابلمان بود و هر روز صدای رگبار مسلسها را میشنیدیم و زندانها از رزمندگان پر بود؛ امروز هم با یک مقدار تکامل با فتح بالاتری همانها با تجسم بیشتری هست.
ما آن روز در تهران آن راهپیماییهای چند میلیونی را داشتیم که در تاسوعا و عاشورا شاهد آن بودیم که کمر رژیم را شکست. من خیال میکنم ضربهای که تاسوعا و عاشورا با این راهپیماییها به رژیم زد، جزو ضربات کاری کشنده بود. چون در روز عاشورا دیگر شعار مرگ بر شاه و آن آخرین حرف خوب در جامعه ما عمومی شد.
همان موقع ما شهدای 17 شهریور را مدتی قبل از آن داشتیم که خون آنها سوخت تاریخ انقلاب ما در آن موقع بود، که آن روز ما همراه خود داشتیم. و در خود محرم شهدای سرچشمه و شهدایی که هر روز اتفاق میافتاد (یعنی میدان مبارزات سیاسی حرکت مردمی با خون شهدا دائماً داشت تغذیه میشد) شهیدی از یک محله، محلهای را به راه میانداخت، شهیدی از یک شهر، شهری را به راه میانداخت، از یک مسجد، آن مسجد را پایگاه میکرد و همه این دستههایی که به طرف میدان آزادی حرکت میکردند، پرچمهایی داشتند که اکثراً عکس شهیدی هم از مسجد یا محلهشان همراه خودشان بود و با خودشان میآوردند.
امروز هم وضع همین است. منتها خیلی بالاتر از آن. میبینیم در آستانه حلول این ماه مقدس ما عملیات کربلای 2 و کربلای 3 را داشتیم و آن پیروزیها شبیه پیروزیهایی است که ملت در حرکات سیاسیش به دست میآورد.
آن موقع دولت را وادار میکردیم یک حرکت انفعالی از خودش نشان بدهد. یا کابینهای عوض کند، یا عدهای از سرانشان را بگیرد، یا یک قانون ضد اسلامی را لغو کند، (پیروزیهای آن موقع از این ردیف بود) یا شاه از مملکت بیرون برود، یا خانواده شاه را بیرون ببرند. از این کارهایی که آن موقع میشد.
پیروزیهای حالا عمدتاً پیروزیهای سیاسی در سطح جهانی و پیروزیهای نظامی در جبهههاست. ابعاد پیروزیها بالاتر است. سطح حضور مردم هم آن موقع خوب بود و حالا هم خوب است؛ یعنی مردم الان (البته فداکاری که امروز مردم میکنند، سطح خیلی بالاتری دارد)، جوانهایشان را دارند میدهند و دسته دسته این جوانها را هر روز شما در این تلویزیون میبینید که جمع میشوند و به طرف میدان جهاد حرکت میکنند و مردم اموالشان، زینت آلات و وقتشان را با نهایت ایثارگری در خدمت اسلام و دین و مبارزه با کفر و ستم مصرف میکنند.
انصافاً حرکت تکاملی میبینیم؛ یعنی به همه ابعاد حرکت که نگاه میکنیم، میبینیم که محرم امسال نسبت به محرم 8 سال پیش در همه ابعاد پیشرفت کرده است.
با دستاوردهایی که در این هشت سال داشتیم، جامعه خیلی با آن هشت سال پیش تفاوت کرده است. الان همه چیز ما از این هشت سال به اندازه یک نیم قرن جلو رفته است؛ در ابعاد فرهنگی و روحی و روانی، دانشگاههای ما امروز کجا و 8 سال پیش کجا؟ مدارس ما امروز کجا و هشت سال پیش کجا؟
مجلس ما، وزرای ما، رؤسا و مدیران ما، ارتش و سپاه ما و تمام این نهادهای انقلاب و مردم ما خیلی تفاوت کردهاند؛ یعنی اگر کسی 8 سال پیش در این جامعه بود و حالا دوباره در جامعه بیاید، با اینکه دیگر 8 سال پیش هم از لحاظ مردمی اوج عظمت اسلامی بود، اما امروز ابعاد حسابی تفاوت کرده، همه طاغوتیها یا فرار کردند یا اینجا منزوی هستند و در وحشتند.
صاحبان ثروتهای بادآورده دزدی و غارت شده بیت المال در یک ذلتی در اروپا یا در زندانها یا این طرف و آن طرف هستند و اموالشان در اختیار دولت یا ملت یا نهادهای انقلاب است. کل نظام طاغوتی از شاه گرفته تا ساواک و همه مراکز قدرتش جاروب شده و بیرون ریخته شدهاند و تحولات عظیمی در سراسر امور به وجود آمده است.
این روزنامهها، این رادیو، تلویزیون، فیلمها، سینماها، کتابها و همه چیز شکل دیگری پیدا کرده، آنها راه خودشان را میروند. این ابعاد دیگری هم که الان من دارم روی آن بحث میکنم، با همان تناسب با پایگاه محکمتر و تضمین شدهتر دارد راه خودش را میرود. اما حوادثی را که ما داریم، ببینید و حالا یک قدری هم مقایسه میکنیم.
دو سه عملیاتی را که این روزها داشتیم، یک قدری برایتان از آنچه که اتفاق افتاده است تعریف کنم. البته اینها شروع کار است. انشاءاللَّه با این آمادگی که مردم حزب اللَّه و نیروهای مسلح ما دارند، ما انتظار روزهای پر پیروزیتری را داریم. در کربلای 2 ما صحنههای خیلی خوبی داشتیم که یکی از صحنهها ایثارگریهای لشکرقدس گیلان بود که حوادث بسیار پویایی دارد که انشاءاللَّه بعداً میگوییم.
صحنه دیگری که گفتنی است، حضور خیلی جدی برادران عراقی ما در جنگ بود که من روی این میخواهم تکیه کنم. در حرفهای مجلس هم اشاره کردم اینها در حد یک تیپ شرکت کردند، با ترکیب خوبی از برادران عراقی که الان در ایران هستند و با ما زندگی میکنند و رشادتهای خیلی چشمگیری هم از خودشان نشان دادند.
یکی از فرماندهان عراقی که در میدان بود، یک سرهنگی بود که اوایل جنگ به ما پناهنده شده و در یک واحدی فرماندهی داشت. وقتی که در میدان مجروح میشود، وصیت میکند که از بدنش به عنوان سپر مینها استفاده کنند و عراقیها با سرعت چشمگیری آن خطی که به آنها واگذار شده بود، تصرف کردند.
وقتی که ما فکر میکنیم چطور عراقیها این طرف به این خوبی میجنگند و از آن طرف نمیتوانند بجنگند، این برای ما قابل توجه است. خیلی تفاوت دارد فرد عراقی که از این طرف میجنگد با یک عراقی که از آن طرف میجنگد؛ با اینکه او در خاک خودش هست.
خوب، طبعاً یکی از چیزهایی که نوعاً به نظامیها حال میدهد، دفاع از خاک است. این جزو چیزهایی است که معمولاً در روحیه نظامیان در همه جا هست و این عراقی دارد علیه عراق میجنگد، اما عراقی صدامی و عراقی همراه با امام و خط امامی، تفاوت کار در این است.
آن چنان به سرعت بساط نیروهای عراقی را اینها به هم زدند و گروه گروه اینها را اسیر کردند و به پشت جبهه فرستادند که مایه تعجب فرماندهان قرارگاه شده بود. تانکها را به سرعت میگرفتند و خودشان هم از همان تانکها استفاده میکردند. نیروهای عراقی را خلع سلاح میکردند و از همان اسلحههای آنها استفاده میکردند و حضور عراقیها در این صف، در این مقطعی که ما داریم، نوید وارد شدن نیروهای عراقی برای انهدام حزب بعث را حسابی بزرگ کرد.
البته اینها در گذشته هم در عملیات شرکت کردند. در هور هم همین تیپ بدر شرکت کرده بود و فتوحات خیلی خوبی داشت. این دفعه خیلی بالا آمد. ما انتظار داریم با تقویت این واحدهای عراقی و آمدن سایر برادران عراقی ما که در ایران هستند و بسیج مجلس اعلا و متخصصین عراقی که نیاز جبهه خودشان را دارند - هم در ابزار و هم در کارهای مهندسی و تقویت این واحدها از فرماندهان نظامیمان و نیروهای مسلحمان هم خواستیم که اینها را تقویت کنند. از این به بعد خود عراقیها باید در آزادسازی مراکز حساس عراق شرکت کنند که عملاً خودشان فاتح جنگ باشند و خودشان باشند که عراق را آزاد کنند و بعد هم عراق را اداره کنند و بعد هم ارتش عراق اینها باشند. ما که نمیخواهیم ارتش عراق باشیم.
همینها باید نیروی مسلح عراق را رهبری کنند و آینده عراق و دفاع از عراق با اینهاست. الحمدللَّه الان نیروی زیادی از عراق که در این مدت به صورت پناهنده در جبههها به ما پناهنده شدند و یا به صورت متفرق آمدند، وجود دارند. این یک نوید بزرگی بود.
در جنوب، کربلای 3 یک نقطه بسیار مهمی هست که توجه به آن مهم است. آنجا چیزی که هست، این است که در وسط دریا حدود 30 کیلومتری ساحل دو اسکله البکر و الامیه وجود دارد که (چون کشتیهای بزرگ نمیتوانند در ساحل بایستند، باید وسط دریا باشند) نفت را با لوله به آنجا بردند و مثل اسکله آذرپادما در خارک که کشتیهای بزرگ بتوانند از آنجا نفت گیری کنند.
بعد از اینکه ما فاو را گرفتیم، عراق رابطه زمینی و ساحلیش با این اسکلهها قطع شد، اما نیروهایی که عراق روی اینها داشت، آنجا ماند. حالا به چه دلیل تا به حال نگرفتیم و به چه دلیل میخواهیم وضع این جور بماند، این مسأله نظامی است که من ابعادش را نمیگویم.
مجملاً عراق برای حفظ این دو اسکله نیروی زیادی را در این هفت هشت ماه باید به کار بگیرد. همیشه باید هواپیماها را آنجا برای حفاظت نگه دارد و دائماً باید گروه هلیکوپترها بروند و اینها را آنجا حفظ کنند.
تغذیه و تدارک اینها مخصوصاً از آن وقتی که ما با توپخانه آنجا را میزنیم، دشواریهای زیادی دارد که نیروی زیادی از عراق را آنجا به خودش جذب میکند. اما یک استفادهای هم از آنجا میکند و آن استفاده نظارت بر حوزه خلیج فارس است با رادارهایی که دارد و ایذاهایی که میخواهد در آنجا بکند.
داشتن آنجا کار دشواری است (چه دست ما باشد و چه دست عراق) جایی است که هواپیماها دائماً میتوانند در دریا بیایند و آنجا را بزنند و عبور کنند. اگر کسی بخواهد نیرویی آنجا داشته باشد، نگهداری آن کار دشواری است. استفادههایی را که عراق میکرد، ما باید از دستش میگرفتیم که استفاده راداری و استفاده موذیانهای میکرد. و چیزهای دیگری البته هست که مسایل نظامی است که من حالا عرض نمیکنم.
کاری که رزمندهها آنجا کردند، چیز عجیبی بود (توسط لشکر 14 امام حسین(ع) بچههای اصفهان، جوانهایی که در فیلم بعضی از آنها را دیدید) اینها نیروی دریایی به آن معنایی که در ذهن ماها هست که چند سال دوره ببینند و آن تخصصهای بالای دریایی را فراگیرند، نیستند. جوانهای بسیجی هستند که آموزشهای ویژهای برای این کار دیدهاند.
کاری که اینها کردند، از لحاظ فرماندهان نظامی کار بسیار سطح بالایی است. یعنی اینها فکر میکنند که این پدیده جدیدی در جنگهای دریایی است که دنیا این را الان ندارد. با ابزار سادهای که مخصوص خود این بسیجیهاست، یعنی در حدی که اینها بتوانند اداره بکنند، 30 کیلومتر از ساحل بروند و خودشان را به یک جایی برسانند. آنجا را در فیلم شما دیدید حدود دهمتر از آب بالاتر است. در شرایط جزر خیلی بیشتر بالاست.
رزمنده بسیجی خودش را به آنجا برساند و آنجا هم حدود 110 نفر ما اسیر گرفتیم، باید عده زیادی کشته شوند تا این قدر اسیر آدم بگیرد. عراق در آنجا جمعیت حسابی داشته است. ابزار حسابی هم بالای اسکله داشته (هم رادارهای دید در شب داشته و هم انواع اسلحههایی که بتواند در آب منفجر شود) این بچهها خودشان را چگونه ده پانزده متر از آب بالا کشاندند و جنگیدند و اینها را اسیر کردند؟
ما از لشکر امام حسین(ع) در صفشکنیها و عبور از خطوط خطرناک خیلی جاها از این صحنهها را دیده بودیم. این فوق همه آن صحنههاست. از لحاظ مشکل بودن کار، عبور از میدان مین و سیم خاردار و آن کمیتهای دشمن و کانالها همه کار بسیار دشواری است. این اصلاً فوق تصور است؛ یعنی تصور آن برای کسانی که میخواهند جنگ دریایی کنند و آنهایی که میخواهند فنی بجنگند، مشکل است و اصلاً در تیپ کارهای دریایی نمیآید.
شما لب ساحل میایستید دریا را میبینید، آن وسط دریا آدم میبیند امواج چند متری دائماً شلاق به ساحلها و کشتیها میزند. انسان آنجا بخواهد از آب عبور کند و از این اسکله بالا برود و آنجا بجنگد، بالاخره در بالا رفتن باید یک کولهبار نظامی هم داشته باشد، باید همراه خودش نارنجک داشته باشد، آرپیجی داشته باشد، اسلحه و فشنگ داشته باشد، وسایل دفاع شیمیایی داشته باشد.
یک فرد نظامی الان وقتی که حرکت میکند، یک بار سنگینی روی دوش اوست. آن هم کسی که میخواهد خط را بشکند و مدتی بماند تا نیروهای کمک برسند.
البته چون اسرار نظامی دارد و احتیاج به توضیحات بعدی دارد، بعد خود فرماندهان نظامیشان میآیند برای شما توضیح میدهند که شجاعت و حماسه اینها را در تاریخ ثبت کنند.
این بسیار مهم بود که رفتند آنجا را گرفتند، آنها را اسیر کردند، آن ابزار مزاحم ما در خلیج فارس را برداشتند و منهدم کردند و خیلی از آنها را هم با خودشان آوردند. عملاً آن اسلکه را از استفاده نظامی برای عراق انداختند و چون به اسکله البکر نزدیک بود، آن را هم از دور آتش زدند و ابزارش را از کار انداختند. فتح بسیار قابل توجهی به دست آوردند.
مسایل بعدش مسایل دیگری است که وقتی که اتفاق افتاد، ما خدمت شما میگوییم. فقط من میخواهم از آن آدمهایی که این قدر شجاع و متهور هستند و برای اجرای اهداف اسلامی تا این حد حاضرند از جانشان و هستیشان مایه بگذارند، تشکر کنم. خداوند به همه شهدای ما و به همه خانوادههای شهدای ما صبر و اجر عظیم عنایت بفرماید.
این مقدمه محرم ماست. پیش درآمد محرم اینهاست. با توجه به پیشرفت جامعه و اهداف انقلاب و گامهای بلندی که تا به حال برداشتیم، باید این محرم انشاءاللَّه محرم سرنوشتسازی در تاریخ محرمهای دوره گذشته ما باشد و مقدمات این کار الان فراهم است.
شرایط اعزام به اندازه کافی در حد امکانات کشور تهیه شده، اردوگاههای آموزشی سراسر کشور الان مملو از کسانی است که دارند آموزش نظامی میبینند. اعزامهای مجدد آنهایی که آموزش اسلحه را در میدان یا اردوگاهها دیدند و الان در خط اسم نویسی برای اعزام به جبهه هستند، به طور مطلوبی در سراسر کشور به چشم میخورد.
ائمه جمعه و روحانیون ما الحمدللَّه در صف مقدم داوطلبان وارد میدان شدند. جمعی از روحانیون عازم جبهه آمده بودند به مجلس و من آنها را زیارت کردم و به شدت تحت تأثیر نورانیت و صفا و ایثارگری اینها قرار گرفتم. و از قم 750 نفر حرکت کردند و آن طوری که به ما اطلاع دادند، در بسیاری از شهرها ائمه جمعه و علمای شهرها اظهار تمایل کردند که همراه کاروانیان خودشان به جبهه ها بروند و در جبههها و پادگانها و اردوگاهها برای صحبت و بحث و بیان معارف اسلامی در جبههها و آنهایی هم که اهل رزم هستند، برای رزم کردن حضور پیدا کنند.
استاندارها و مسؤولین دولتی در سراسر کشور آماده تدارک نیروهای عازم به جبهه هستند. فرماندهان نظامی شما در سراسر جبهه برنامههای خودشان را تنظیم کردهاند. شرایط جهانی الحمدللَّه نسبت به همه روزهای گذشته در شرایط بهتری است و در کنفرانس حراره شما دارید نمونههایش را میبینید که با حضور ریاست جمهوری ما در آنجا جو کنفرانس به صورت جو انقلابی و متحول و متحرک بهچشم میخورد که رهبران مترقی کشورهای ضد امپریالیزم آنجا دارند حرکتهای مطلوبی را از خودشان نشان میدهند.
بعد از پیروزی سیاسی جالبی که ما در مکه، امسال داشتیم، مسلمانهای دنیا با برگشت حجاج به کشورهای خودشان تحقیقاً نظرشان نسبت به جمهوری اسلامی تا حدود زیادی میتواند عوض بشود و شرایط سیاسی و نظامی مساعد است.
دشمن ما، حزب بعث عراق، کاملاً در لاک دفاعی خودش فرو رفته. از اظهارتی که در کنفرانس حراره کردند و از بیانیههایی که میدهند و از حرکتهای مذبوحانه دروغی که این روزها در داخل عراق به راه انداختند، حد ضعف و رو به انهدام بودن اینها برای ما مشخص است.
این محرم با این مقدماتی که ما داریم میبینیم، میتواند محرم سرنوشتساز باشد. عاشورای امسال با عاشورای سالهای گذشته یک تفاوتی باید داشته باشد.
راهپیمایی عظیم عاشورای سال 57 را ما امسال باید با حرکت کاروانهای وسیعمان در سطح بالای تکامل و تحول ببینیم. اگر آن روز مردم در خیابانها به طرف میدان آزادی و میدانهای شهرهای خودشان راهپیمایی کردند، امسال در عاشورا باید جوانهای مسلح و دوره دیده ما با کاروانهای محرم و کربلا به طرف جبههها راهپیمایی کنند که انشاءاللَّه ما در عاشورا شاهد اوج اعزام نیروهای داوطلب خواهیم بود.
در عین حال ما باید از تریبونها و امکانات تبلیغاتی برای گفتن حقایق و روشن کردن اذهان دیگران و به هم زدن بساط تبلیغی دیگران استفاده کنیم. این کاری که امسال حجاج در مکه انجام دادند، یک نمونه کار تبلیغی بود.
امام حسین در کربلا که آمد، محرم امام حسین، عاشورای امام حسین(ع) فقط حرکت نظامی نبود، فقط خون آنجا کار نکرد، آنجا حرکتهای سیاسی که امام حسین با این حرکت نظامی آمیخته کرد، جاذبه کربلا را افزایش و توسعه داد. فریاد استنصار امام حسین (ع) به تاریخ بود که ما امروز هم از اینجا صدای امام حسین را از میدان کربلا میفهمیم و این کار تنها با شهادت نمیتوانست بشود، همراه با یک حرکات سیاسی ظریفی بود که ما باید در تاریخمان و جنگمان و در سایر کارهایمان انجام دهیم.
امام حسین (ع) بیجهت نبود که موقعی را انتخاب کرد که دنیا بفهمد تحت تأثیر فشار حکومت وقت، حجش را ناتمام گذاشته و آمده بیرون و این اعلام مظلومیت جریان حقی در تاریخ بود.
این حادثه ممکن بود در خود مدینه هم اتفاق بیفتد. امام حسین آنجا هم میتوانست درگیر شود، ولی حرکت به طرف کوفه و پیمودن این راهها و تاریخ سازی در بین راه و نشر خبر از مدینه به مکه و دوباره از مکه به عراق و آمدن به کربلا و نزدیک کوفه همه، بعد سیاسی قضیه است.
در خود میدان کربلا حرکات امام حسین(ع) به گونهای است که توجه امام حسین را به ابعاد روانی برخورد با مردم در این مسأله خوب نشان میدهد. آوردن زن و بچه در سفری که به احتمال قوی خطرناک بوده (اگر هم ما از اطلاعات غیبی امام حسین (ع) صرف نظر کنیم) در محاسبه نظامی خیلی روشن بود که زن و بچه در این سفر میتوانند فقط مشکلی باشند.
هفتاد نفر یا بیشتر زن و بچه همراه امام حسین باشد. تدارک این بچهها و مشکلات آنان معلوم است که بار سنگینی است برای گروهی که میخواهد بجنگد .
آوردن اینها با همان محاسبه است. اسارت حضرت زینب که بیاید در دروازه کوفه و آن طوری حرف بزند، در کاخ ابن زیاد و کاخ یزید و در میدان شام آن طوری حرف بزند. اینکه ما گاهی سختمان است بگوییم بچههای امام حسین(ع) را سر برهنه میآوردند آنجا، خوب، گفتن آن هم سخت است. ولی همین که بچههایش را در معرض اسارت قرار بدهد و خاندان پیغمبر و این آل اللَّه را در معرض تماشای چشمهای مریض این شهوترانان عرب قرار بدهد و در آن میدانها بیاورند، خود این مسایل صحنههای سیاسی بود که باید دشمنش را بشناساند و باید بفهماند که اینها دروغ میگویند که مسلمانند.
آنها با اشتباه به گونهای برخورد میکردند که به صورت مقطعی بگویند اینها مسلمان نیستند، مثل اسرای کفار با اینها رفتار میکردند.
اینکه امام حسین(ع) بچه شیرخوارش را میآورد، علی اصغر شش ماهه را مخصوصاً میآورد به میدان و در انظار بالای دستش، خون مقدسش را از آنجا جاری میکند، یک صحنه معمولی نیست. یک تابلوی ترسیم شدهای است که برای همیشه در تاریخ، چهره این را و سلطه کفار را به مردم نشان بدهد.
آمد به در خیمه، خوب، باید با بچه خداحافظی کند. صورت ظاهر به خواهرش فرمود بچه ما را بیاور که با او هم خداحافظی بکنم. هیچ کس انتظار نداشت که علی اصغر را میخواهند به میدان ببرند، احتمال نمیدادند.
بچه را آوردند، امام حسین(ع) بوسید، حالت تشنگی بچه و لبهای خشک بچه که به هم میخورد و حالت التماس گونهای که در چشمهای بیفروغ علیاصغر میدید که بدون اینکه قدرت گریه کردن داشته باشد (با حنجره خشک او امکان ایجاد صوت در او نبود) به پدرش فهماند که تشنه است.
امام حسین(ع) بچه را آورد که به مردم نشان بدهد. این چه صحنهای است؟ امام حسین دشمنان خودش را میشناخت. آنها که اهل رحم نیستند. آنها ممکن است از این منظره لذت هم ببرند. بعضی روایات دارد که امام حسین(ع) به شتر سوار شد تا این دفعه بلندتر باشد و همه ببینند و بچه را بالای دستش گرفت و به مردم شاعرانه و ادیبانه و با تمثیل فرمود که نگاه کنید و آب فرات را آن طرف ببینید که چطور دارد مثل شکم ماهی موج میزند و افراد تشنه را تحریک میکند. بچه پیغمبر را هم ببینید که دارد جان میدهد.
همه نگاه میکردند. بعضیها از خوشحالی هلهله میکردند که این وضع را برای طرف خودشان میدیدند. اباعبداللَّه(ع) منتظر عکس العمل بود که روی مردم و جامعه چه اثری میگذارد. یک وقت دید که دست مبارکش تر شد. بچه را آورد پایین. من نمیدانم امام حسین(ع) با جسد بچه خود چه کرده است. بعضیها میگویند آورده کنار خیمه و با شمشیر قبر کوچکی کنده و بچه را دفن کرده است.
یک صحنه دیگری را عرض میکنم. ببینید اینها کار سیاسی است که امام حسین(ع) انجام میدهد و کار نظامی نیست. امام حسین(ع) در آخرین لحظات عمر بود و مجروح و افتاده و بیحال بود. حتی دشمنان نمیدانستند امام حسین(ع) زنده است یا شهید شده. کسی نزدیک نمیشد، میترسید یا نمیخواست کسی دستش مستقیم به شهادت امام حسین آلوده شود.
گویا حیلهای کردند و به طرف خیمههای امام حسین حرکت کردند یا به طور طبیعی وقتی که امام حسین افتاد، دیگر خیمهها بیصاحب شدند، لذا طبعاً لشکر فاسق و فاجری مثل لشکر ابن سعد میروند به طرف خیمه برای غارت و این معمول آنها بوده است تا غنایم جمع کنند.
در همان حالی که این لشکر هلهله کنان به طرف خیمهها میرفتند، یک وقت دیدند امام حسین با آن حالت نیمه حالش روی زانو با عصایی از شمشیر شکستهای راه میرود و با این مردم حرف میزند و نصیحت میکند که ای پیروان آل ابوسفیان و بنیامیه! نامردها! اگر شما دین ندارید، اگر از خدا نمیترسید، مرد که هستید، این بچهها که با شما نمیجنگیدند، طرف جنگ شما که زنان و دختران پیغمبر نبودند، ماها میجنگیدیم.
این حرکتها، حرکتهای نظامی نیست. اینها برای نشان دادن چهره حکومت کفر آن زمان بود که این کارها را ما هم برای اعلام حقانیتمان، برای نشان دادن جنایات دشمنانمان، برای نشان دادن چهرههای ناپاک اینها باید بکنیم.
الحمدللَّه ما از این صحنهها زیاد داشتیم؛ بمبارانهای شیمیایی، زدن شهرها، زدن هواپیماها و این جنایاتی که اینها کردند و چهرههایشان را نشان دادند.
یکی از کارهایی که توفیق پیدا کردیم در جریان جنگ برای دنیا یک ذخیرهای درست کنیم، همین بود که نشان بدهیم این جریان کفر شرق و غرب که این گونه دارند ما را تحت محاصره قرار میدهند، چه ماهیتی دارند، اینها کی هستند و با کی طرف هستند. این بچهها کی هستند که میجنگند و آنها کی هستند.
آمریکاییها از این اشتباهات در عمرشان زیاد کردهاند، روسها از این اشتباهات زیاد کردهاند، ولی این اشتباهات پایههای اینها را خواهد زد. اینکه آمریکاییها یکدفعه میروند حمله میکنند به یک کشور مستقلی مثل لیبی و بمب میریزند و برمیگردند، اینها از اشتباهات تاریخی است.
خیلی قلبها در این گونه مسایل رابطهشان را با آمریکا به هم میزنند، خیلی دلها تحت تأثیر این صحنهها قرار میگیرند و آمریکا در دراز مدت باید کفاره این گونه گناهها و تجاوزهایش را بدهد. مردم در آینده نه صدام را میبخشند و نه روسیه را که او را حمایت میکند و نه فرانسه را میبخشند و نه آمریکا و نه ارتجاع عرب را میبخشند.
منتها آنها سعی میکنند فریبکاری کنند و قیافه دیگری به جنایات خود بدهند و ما باید تلاش کنیم اینها را در تاریخ ثبت کنیم و تاریخ را غنی کنیم، برای اینکه جریان مبارزه با کفر را ترتیب بدهیم. و البته در جنگمان، در صلحمان، در مبارزات سیاسیمان باید تقوا را حفظ کنیم و همیشه با معیارهای اسلامی حرکت کنیم و کاری که خدا نمیپسندد، نکنیم. ما میدانیم که وسیله پیروزی و رسیدن به حق و جلب رضایت خدا تقواست.
ترجمه خطبه عربی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
به مناسبت تشکیل کنفرانس غیرمتعهدها بعث عفلقی و حامیان و شرکای متجاوز آنها تحرکات و تبلیغات وسیعی را به منظور فشار بر ایران و نجات صدام از جهنمی که برای خود و حزبش ساخته شروع کردند.
معمولاً اینها از هر فرصتی که به دست میآورند، استفاده میکنند، ولی دست و پا زدنهای این بار فوقالعاده است و این معلول احساس خطر جدی است که پس از پیروزیهای چشمگیر رزمندگان اسلام در فاو و مهران و شکست تحرکات مذبوحانه اخیر ارتش بعث و وحشت از بسیج نیروهای داوطلب مجاهد ماست.
آنچه که مایه تأسف و تعجب ماست، این است که این عوامل مرئی و نامرئی که امروز دم از صلح و یکپارچگی مسلمانان میزنند، در روزهایی که صدام را در حال تهاجم و پیشرفت در خاک ما میدیدند، نه تنها طالب صلح و رفع تجاوز نبودند، بلکه شرارتهای صدام را به عنوان حماسه قادسیه میستودند.
امکانات کشورهای خود را در خدمت متجاوز قرار داده بودند و حتی در چند ماه پیش هم که بعث عراق به عنوان دفاع متحرک برنامه اشغال مجدد شهرهای ایران را داشت، او را تشویق میکردند.
و اکنون برای همه روشن است، آنها هر وقت در موضع ضعف قرار میگیرند، ناله و فریاد دارند و وقتی که احساس قدرت مینمایند، عربده میکشند و شعار میدهند. صدام متجاوز بود که در ماههای اول جنگ به سران عرب که صحبت از میانجیگری میکردند، با صراحت گفت: »اگر به خاطر عروبت در کنار عراق متجاوز نیستند، لااقل ساکت باشید.«
معلوم است که اینها نه صداقت دارند و نه عدالت و نه قابل اعتمادند. ولی جمهوری اسلامی ایران براساس موازین اسلامی و بین المللی موضع ثابت و عادلانهای دارد و آن کیفر دادن متجاوزان و پرداخت خسارات به طرف مظلوم و مورد تجاوز و برگشت آوارگان مظلوم عراقی به عراق است و اگر مراکز بینالمللی و اربابان قدرت و تصمیمگیر دنیا و منطقه با این خواستههای حق همراهی میکردند، اجرای عدالت احتیاج به این همه اتلاف نیرو و ادامه جنگ نداشت.
ولی وقتی که ما میبینیم مراکز بینالمللی به خاطر نفوذ قدرتهای سلطه طلب وظایف خودشان را انجام نمیدهند، چارهای جز استفاده از قدرت خودمان نداریم. و یک بار دیگر قاطعانه اعلام میداریم: هیچ چیزی جز اجرای عدالت و حق ما را از ادامه راهمان باز نخواهد داشت. و از کسانی که حسننیت دارند، انتظار داریم که ما را یاری نمایند و به وظیفه خود با توجه به مفاد آیه
شریفه »فَاِنْ بَغَتْ اِحْدیهُما عَلَی الاُخْری فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتّی تَفیءَ اِلی اَمْرِاللَّهِ« در سرکوبی بعثیان متجاوز و شرور عمل کنند.
»اَعُوذُ باللَّهِ منَ الشَّیْطانِ الرّجیم/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/
قُلْ هُوَاللَّهُ أَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَّمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدُ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ«.