جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 256 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 256 )

  • پنجشنبه ۱۰ دی ۱۳۶۰

جلسة دویست و پنجاه و ششم 10 دی ماه 1360 هجری شمسی ، 4 ربیع الاول 1402 هجری قمری صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز پنج شنبه دهم دیماه 1360 فهرست مندرجات 1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید . 2ـ بیانات قبل از دستور آقایان صباغیان ، هادی غفوری ، فضل الله حسینی . 3ـ تذکرات نمایندگان به مسئولین امور مملکتی بوسیلة آقای رئیس . 4ـ تصویب تفویض اختیار به کمیسیون مشترک امور استخدامی و دیوان محاسبات و بودجه برای تصویب طرح قانونی تأسیس دبیرخانه شورای نگهبان برای مدت سه سال . 5ـ بحث پیرامون قانون بخشودگی 9% جریمة دیرکرد عوارض نوسازی در شهرها . 6ـ تصویب قانون اصلاح مادة 66 قانون استخدام نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران . 7ـ تصویب اعتبارنامة آقای سجادی . 8ـ اعلام وصول طرح نظام بانکی جمهوری اسلامی و دو لایحه از طرف دولت . 9ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسة آینده و دستور آن . جلسه در ساعت هشت و سی و سه دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد . 1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید . رئیس ـ با حضور 190 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه قرائت شود . ‌منشی ـ دستور جلسه دویست و پنجاه و ششم روز پنج شنبه دهم دیماه 1360 هجری شمسی مطابق با چهارم ربیع الاول 1402 هجری قمری . 1ـ تلاوت کلام الله مجید . 2ـ‌ نطقهای قبل از دستور . 3ـ دنبالة رسیدگی به گزارش شور اول کمیسیون های امور اقتصادی و دارائی و داخلی در خصوص لایحة راجع به بخشودگی نه درصد زیان دیرکرد عوارض نوسازی شهرها . 4ـ تفویض اختیار به کمیسیون مشترک امور استخدامی و دیوان محاسبات و بودجة مجلس برای تصویب طرح قانونی تأسیس دبیرخانة شورای نگهبان طبق اصل هشتاد و پنجم قانون اساسی برای مدت سه سال . 5ـ‌گزارش شور اول کمیسیون های برنامه و بودجه و امور دفاعی در خصوص لایحة راجع به اصلاح مادة 66 قانون استخدام نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران . 6ـ طرح پروندة انتخاباتی آقای میر غفار سجادی نژاد حوزة انتخابیة بستان آباد طبق تصمیم مورخ 7/10/1360 مجلس شورای اسلامی . 7ـ گزارش شور اول کمیسیون امور دفاعی در خصوص طرح تدوین استراتژی و اصول سیاستهای کشور جمهوری اسلامی ایران . 8ـ گزارش کمیسیون مسکن و شهرسازی در خصوص لایحة راجع به تکمیل و نحوة استفاده شهرکها و مجتمعهای ساختمانی نیمه تمام متوقف . 9ـ گزارش شور دوم کمیسیون های امور اقتصادی و دارائی و کشاورزی و عمران روستائی در خصوص لایحة راجع به بخشودگی اقساط هشت دستگاه خانه های سازمانی شرکت سهامی زارعی عدالت . 10ـ اعلام اسامی غائبین و دیرآمدگان جلسه . 11ـ اعلام ختم جلسه و تاریخ و برنامة جلسة بعد . رئیس ـ تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید . 2ـ بیانات قبل از دستور آقایان صباغیان ، هادی غفوری ، فضل الله حسینی . رئیس ـ سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید . ‌منشی ـ آقای صباغیان بفرمائید . صباغیان ـ مطالب گفتنی زیاد است در این وقت کم نسبت به مسائل داخلی و خارجی کشور ، از دست دادن همکارانمان و بقیة مسائل ولی دراین وقت کم قصد دارم فقط نسبت به یک مسأله که به نظر مهم می رسد بپردازم . با سلام به مولود عزیز این ماه پیامبر بزرگ اسلام که پرچمدار دعوت به وحدت و حامل فرمان «‌و اعتصمو به حبل الله جمیعاً ولا تفرقوا » است و با درود به رزمندگان جبهه های نبرد حقو علیه باطل به ویژه حماسه آفرینان دو جبهه بستان و گیلانغرب هستند سخن خود را آغاز می کنم . در هفته های گذشته شاهد توطئه های آمریکای جهانخوار در طرح اسارت بار فهد که خوشبختانه به شکست انجامید و الحاق بلندی های جولان توسط صهیونیست عامل خونخوار امپریالیسم آمریکا و حملات این دشمنان انسانیت به ستم کشان جنوب لبنان و همچنین توطئه هایی در خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی ایران بوده ایم . از طرف دیگر سومین سالروز اشغال نظامی افغانستان توسط سوسیال امپریالیسم شوروی و تظاهرات ملت مسلمان آن کشور در سراسر جهان علیه اشغالگران روسی و مقابله با دولت نظامی حاکم با کارگران و زحمتکشان لهستان و بهره برداری ریاکارانه امپریالیسم آمریکا از حوادث این کشور نمونه هائی از حوادث تلخی است که در جهان ما می گذرد و مطالعه ای اجمالی در حوادث فوق نشان می دهد که دو ابرقدرت شرق و غرب هم چون درنده ای آدمخوار پنجه های خونین خود را در کالبد مستضعفان جهان فرو برده و حاضر نیستند اجازه دهند انسانها به دور از دسایس این دو دشمن بزرگ استعدادهای خود را شکوفا ساخته آزاد و مستقل بیندیشند و عمل کنند و در یک جملة نه شرقی ، نه غربی ، باشند رویدادهای داخلی کشورمان نیز نشانگر ادامة توطئه های دشمنان انقلاب اسلامی ایران تحت عناوین مختلف می باشد که شناختن و خنثی ساختن آن ها برای رسیدن به پیروزی نهائی ضروری است این یک واقعیت تاریخی است که در کلیة انقلابات جهان پس از پیروزی انقلاب گروهی مستقیماً در برابر آن ایستاده و مخالفت خود را آشکار می سازند و گروه دیگر تغییر قیافه داده و هدفهای شوم خود را در زیر پوشش تندترین و چپ گراترین شعارها دنبال می کنند و از این طریق انقلابیون واقعی را با مشکلی عظیم روبرو مینمایند . حوادث پس از پیروزی انقلاب ایران نیز اینواقعیت را به خوبی نشان می دهد گروهی از دشمنان انقلاب ما سیاست مقابله رودر روئی و مستقیم با جمهوری اسلامی را اتخاذ کرده علاوه بر اغعتصاغباغتغ در کارخانجات و ادارات و کارشکنی ها ، با جنگ مسلحانه در گنبد و کردستان علیه جمهوری اسلامی قیام کرده اند . گروه دیگر که به تودة‌نفتی معروف هستند و رهبر انقلاب هم بارها از آنان بنام مارکسیست های اسلامی نام برده اند تحت پوشش ظاهر فریب همراهی با انقلاب بصورت خزنده و نفوذ در نهادها به توطئه پرداخته اند تا بتوانند علاوه بر مختل کردن اداره امور از داخل محتوای اسلامی انقلاب را از بین ببرند و در هنگام مقتضی ضربات لازم را پیکر اسلام و انقلاب اسلامی وارد آورند و مجدداً مملکت را بدست ابرقدرتها یعنی اربابان خود بسپارند عملکرد این جریان دوم یعنی تودة نفتی ها به اندازه ای موفقیت آمیز بود که توانست بخشی از گروه اول را هم متقاعد ساخه و به این سیاست جذب نماید اگر چه ما معتقد هستیم به مصداق « الکفر مله واحده » این گروه بندی ها تماماً در عمق و ریشه یکی هستند و هرکدام بر حسب مصلحت خودشان شیوه های متفاوتی را علیه جمهوری اسلامی ایران برگزیده اند نفوذ عوامل گوناگون در نهادها و ارگانهای انقلابی مسأله ای نیست که مورد انکار دولت مردان باشد اگر قبل از فاجعه حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری کسی منکر این واقعیت بود انفجار بمب های کلاهی و کشمیری و ضربه های وارده برای احدی جای تردید در مورد نفوذ اینگونه عوامل باقی نگذاشته است . اگر عوامل نفوذی اهداف خود را با شهید ساختن یاران رهبر انقلاب به طور ناگهانی دنبال می کنند و اگر گروه دیگری از ضد انقلاب با انفجارات کور در مراکز پر جمعیت و با قتل مردم بیگناه از زن و بچة‌ و مرد توطئه های خود را اجراء می کنند جریان خزنده تودة‌نفتی مقاصد خود را در خالی ساختن انقلاب از محتوای اسلامی آن دنبال می کند و قصد دارند فرهنگ الحادی و مادی گری را جانشین آن کنند و واژه های قرآنی را از ما بگیرند و واژه های مکاتبی که منکر خدای ، وحی ، نبوت و معاد هستند به ما بدهند و مثله ساختن سخنان رهبر انقلاب مسخ واقعیت های تاریخی ، لکه دار نمودن خدمتگذاران صدیق اسلام و ایران و جو سازیها و بالاخره نابود ساختن تدریجی اسلام و انقلاب اسلامی را دنبال می کنند خط مشی کلی جریان تودة نفتی اقدام به جنگ سیاسی ، روانی مستمر می باشد و همگام و همزمان با صدای آمریکا ، صدای اسرائیل ،‌بی بی سی ، لندن ، صدای ملی ، به نشر اکاذیب و شایعه پراکنی می پردازد . نظری اجمای به تاریخ سی سالة گذشتة ایران از زمان ملی شدن صنعت نفت . جریان خلع ید ،‌ هیأت منتخب امام برای راه اندازی صنعت نفت قبل از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت نشان می دهد که همواره این جریان خزندة تودة‌نفتی توطئه های خود را در قالب جنگ سیاسی ، روانی و تحریکات و شایعه سازی دنبال کرده است کافیست که در مطبوعات این جریان که تعدادشان هم کم نبوده و در حال حاضر هم منتشر می شود جستجو کنیم و موضع گیری های ریا کارانه و مرموز آن ها را در برابر موضوعات و مسائل مختلف انقلاب بررسی کنیم . همین جریان است که با انتشار دروغ و تهمت و شایعه های بی اساس افکار عمومی را مسموم می سازد . همین جریان تودة‌ نفتی است که به خدمتگزاران سی سالة اسلام و ایران در هنگام دعای صبحگاهی برخی از مدارس لعن و نفرین می فرستند و جای بسی تأسف و نگرانی است که می کوشد تا روح پاک و سالم فرزندان این آب و خاک را آلوده کند و به جنگ سیاسی روانی دامن زند همین جریان است که پوستر های رنگی به عتداد زیاد چاپ می کند و در سراسر کشور حتی در محوطة مجلس شورای اسلامی به توزیع آن می پردازد . ما ضمن ابراز گله مندی از مئولین مجلس که از به نمایش گذاشتن اینگونه نشریانت جلوگیری نکرده اند و به دلیل آنکه نمی توانیم از امکانات تبلیغاتی اعم از روزنامه ، رادیو تلویزیون و حتی اجتماعات عمومی استفاده کنیم لازم می دانیم در مورد این پوستر توضیحاتی بدهیم تا ملت رزمنده ایران بتوانند آثار این جریان خزنده را دنبال کرده و در صدد ریشه کن ساختن آن برآیند این پوستر روی کاعذ شفاف بسیار اعلا چاپ شده و شامل پنج عکس رنگی می باشد در بالای آن آیة شریفة تبلی السرائر و در ذیل آن آیة کریمة و اعدوالهم مااستطعتم من قوه ندای اسلام به عنوان ناشر به چشم می خورد در زیر هر یک از عکسها مطالب دروف ومملو از تهمت و افترا نوشته شده است . عکسها مربوط به مراسم روز ملی کشور مسلمان ترکیه است که در باغ سفارت آن کشور در خیابان دکتر شریعتی بالاتر از زرگنده و در روز 7 آبان پنجاه و پنجاه هشت گرفته شده است . آقایان مهندس بازرگان و دکتر یزدی ، نخست وزیر و وزیرخارجة وقت به لحاظ روابط سیاسی و دیپلماتیک و به حکم وظیفه دعوت سفیر ترکیه را پذیرفته و در این مجلس شرکت کرده اند . حسن همجواری دو کشور ایران و ترکیه وتأمین آرامش مرزهای دو کشور از جهات عدیده مورد توجه و نظر دولت جمهوری اسلامی ایران از بدو پیروزی انقلاب تاکنون بوده است با توجه به این مسأله بود که نخست وزیر و وزیر امور خارجه دولت وقت برای امضای دفتر یادبود روز ملی ترکیه در محل سفارت آن کشور حضور پیدا کردند حال چه دستی در کار است و چرا در این زمان و در این موقعیت عکسهای دو سال پیش به این ترتیب منتشر میشود . چه کسانی آن را منتشر می سازند . که هم دسترسی به منابع مالی فراوان دارند و هم امکانات سازمانی جهت توزیع آن دارند ؟ نمایندگان محترم حتماً توجه دارند که این پوستر درست در زمانی انتشار می یابد که رهبر انقلاب با آیت ا… منتظری بر وحدت دانشگاه و حوزه های علمیه و تمام مسلمین جهان تأیید می کنند و همه جا سخن از این وحدت میمون و نتایج آن است . آیا برای لوث کردن این هدف راهی بهتر از این می توان یافت که شاهد زنده و یکی از بنیان گذاران این وحدت یعنی مهندس بازرگان را لکه دار ساخت برای رفع هر گونه شبه های باید بگویم ضمن احترام … قره باغ ـ عکس با شاه هم است . رئیس ـ آقای قره باغ شلوغ نکنید . صباغیان ـ فوق العاده ای که به شخصیت علمی و سوابق تقوا و مبازارت آقای مهندس بازرگان میگذارم ایشان را معصوم از اشتباه و یا گناه صغیره ای که کوشیده اند در این پوستر نشان دهند نمی دانم ولی چون بسیاری از مردم ایران به ایمان راسخ و تقوا و حسن نیت ایشان اطمینان داشته از سوابق خدماتی ومبارزاتی ایشان بخوبی آگاهم . عکس های پنجگانه این پوستر بدین شرح است در زیر عکسی که همسر سفیر ترکیه به آقای دکتر یزدی خیرمقدم می گوید چنین نوشته شده است : تدریس گام به گام توسط استید مؤنث شیطان بزرگ همیشه هم خالی از لطف نیست . زیر نویس عکس که مدیر کل تشریفات وزارت امور خارجه ایران وابسته نظامی سفارت ترکیه در ایران به آقای دکتر یزدی معرفی می نماید چنین است : آیا بیعت با دژخیمان شیطان بزرگ مقدمة ایجاد کمپ دیوید بدست نهضت آزادی نبود و تودة نفتی ها مراسم خیر مقدم گفتن سفیر ترکیه و همسرش به آقای مهندس بازرگان و دست دادن همسر سفیر ترکیه به ایشان را که به نظر ما گناه صغیره ای است برای استهزاء گرفتن تمام سوابق و خدمات ایشان به اسلام و ایران قرار داده اند و در زیر عکسی که آقای بازرگان و آقای مقدم مراغه ای که بعنوان رئیس انجمن فرهنگی ایران و ترکیه و عضو مجلس خبرگان دیده می شود با نوشتن این جمله توطئه علیه مجلس خبرگان و قانون اساسی جمهوری اسلامی ازمهمانی های سفارت آمریکا سرچشمه می گرفت کوشیده اند عکس را مربوط به یک میهمانی در سفارت آمریکا جلوه دهند و بالاخره در زیر عکسی که آقای مهندس بازرگان دفتر یا بود سالروز مردم مسلمان ترکیه را در حضور سفیر ترکیه امضاء می کند نوشته اند بازرگان پس از استعفا ازملت ایران می خواهم که مرا حلال کنند اما چگونه پاسخگوی خون شهدای وقایع کردستان ، دفتر حزب ، و دفتر نخست وزیر خواهدبود . زهی بی شرمی ،‌راستی تهیه کنندگان این پوستر روی گویندة « خسن و خسین هر سه دختران مغاویه هستند » را سفید کردند و اما باید پرسید سالروز ( رئیس ـ دو دقیقه دارید ) کشور مسلمان ترکیه چه ارتباطی با وقایع کردستان ، دفتر حزب جمهوری و نخست وزیری آنهم در دو سال بعد دارد ؟ به تهیه کنندگان پوتر بهتر است گفته شود به مقامات قضائی مراجعه و خواستار رسیدگی و معرفی مسببین آن وقایع شدند و ببینند کلاهی ها را چه کسانی به حزب جمهوری بردند و معرفی کردند ، کشمیری ها را چه کسانی به نخست وزیری بردند و معرفی کردند و دبیر کمیسیون امنیت مملکت کردند باید پرسید انتشار عکسهای سال 58 در شرایطی که حسن همجواری کشور مسلمان ترکیه برای ملت مسلمان و در حال جنگ ایران بسی مغتنم است و ذکر آمریکائی بودن مراسم به سود چه کسانی است . این چه کسانی هستند که به جای کوشش در کمک به تقویت جبهه داخلی و مقابله با دشمنان خارجی اینچنین در داخل مملکت دروغ پردازی و نفاق افکنی می کنند همکاران عزیز و مردم شرافتمند ایران چه کسی هزینه چاپ پوستری رنگی در کاغذی اعلا در تعدادیبسیار را می پردازند و آن را در سراسر کشور منتشر میکند ؟ چه کسانی از این ماجرا سود می برند ؟ آیا اگر کوچکترین دلیلی بر نرمش بازرگان و یاران وی در برابر ابرقدرتها و یا خدای نخواسته خیانت و انحراف ایشان وجود داشت منتشر کنندگان پوستر از انتشار آن خودداری میکردند؟ چه کسانی مرگ بر بازرگان را مطرح می کنند ( اسدی نیا ـ همه مردم ) و چه جریانی از آن سود می برد ؟ ما از انتشار اینگونه پوستر ها نگران نیستیم . انتشار این پوستر ها نماینده آن است که تودة نفتی ها کلیة اسناد و مدارک ممکن علیه ما را زیر و رو کرده ( رئیس ـ وقتتان تمام است ) و نتوانسته اند کوچکترین سند قابل ارائه ای دال بر خدای ناکرده سازش و خیانت به اسلام و ایران علیه ما پیدا کنند ( اسدی نیا ـ در کردستان ) لاجرم به چنین تلاش های مذبوحانه و غیرانسانی دست می زنند ( اسدی نیا ـ در الجزایر یا برژینسکی ) و در عین حال آنقدر شهامت ندارند که نام واقعی خود را زیر پوستر بگذارند . من در اینجا به عنوان نماینده مردم بر همة برادران دست اندرکار هشدار می دهم دست جنایتکار ابرقدرتها از آستین تودة‌ نفتی ها بیرون آمده و این جریان خزنده در کارهای برخی از ارگانها و نهادهای انقلابی مشغول توطئه است .این جریان مورد حمایت امپریالیسم جهانخوار آمریکا و سوسیال امپریالیسم تجاوزگر شوروی است . پیروزی این جریان هر دو ابرقدرت را به هدف نهائی خود که شکست انقلاب اسلامی است می رساند . اینک پس خسارات فراوانی که داده ایم وقت آن رسیده که هشیارانه این ( رئیس ـ وقتتان تمام است ) جریان را تحت نظر بگیریم از اشتباهات گذشته درس عبرت بیاموزیم و با ارج نهادن به خدمتگزاران انقلاب و طرد نمودن عناصر ضد اسلامی ارگانهای تصمیم گیری پیروزی قطعی و شکوفائی انقلاب اسلامی و تحقق استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی و نه شرقی و نه غربی را تضمین می کنیم . ( همهمة نمایندگان ) . آقامحمدی ـ به عوامل توزیع آن در مجلس اشاره نشد که چه کسانی بودند . یکی از نمایندگان ـ مرگ بر آمریکا . مجید انصاری ـ کسانی که می گویند مرگ بر بازرگان اگر توده ای باشند سی میلیون توده ای وجود دارد . رئیس ـ سخنران بعدی تشریف بیاورند . ‌منشی ـ آقای فضل الله حسینی . آقای فضل الله حسینی ـ من دو دقیقه از وقت خودم را به آقای غفاری می دهم . رئیس ـ آقای غفاری دو دقیقه از وقت آقای آقای فضل الله حسینی را گرفته اند . هادی غفاری ـ من در این دو دقیقه وقت یک مطلبی را الان به دوستانمان می گویم و مردم هم می شنوند . اگر آقای هاشمی رفسنجانی اجازه بدهند من لیست وزرای پیشنهادی بنی صدر و رجوی را برای تشکیل دولت موقت شورای ملی مقاومت آمریکائی . این اسامی را حاضرم بیایم برای شما بخوانم ( عده ای نمایندگان ـ بخوانید ) . رئیس ـ وقت مجلس را می گیرد . هادی غفاری ـ دنیا بداند آنهائی که می آیند اینجا داد و قال بکنند . (‌عده ای از نمایندگان ـ آقا بخوانید ) نمی خوانم ( خلخالی ـ کلی نگوئید ) کلی میگویم ( رئیس ـ دو دقیقه تان تمام شد ) و اما یک مسأله ای را من خدمت دوستانمان عرض کنم . رئیس ـ دو دقیقه تان تمام شد . محمد یزدی ـ آقای هاشمی ! معذرت می خواهم قبل از این که این مسأله حل بشود که بخوانند یا نخوانند چون یک مسأله ای که بعنوان شرعی اینجا گفته شد ، حتماً باید جواب گفته شود . اینکه آقای صباغیان گفتند بنظر ما گناه صغیره نیست ،‌فتوای خلاف دادن است . رئیس ـ اجازه بدهید سخنران بعدی جواب بدهد . هادی غفاری ـ جناب آقای یزدی ، من برای همین آمده ام . رئیس ـ شما وقتتان تمام است ( غفاری ـ نگذاشتند من حرفم را بزنم ) خودتان نخواستید بزنید ، چرا وقت مجلس را میگیرید ؟ هادی غفاری ـ یک مسأله ای را اینجا این دوست عزیز مطرح کردند و آن لمس بدن نامحرم است به شیوه ای که کاملاً ماست مالی بشود و از بین برود و اصلاً گم بشود . واقعیت این است که ما در فتاوای فقهیمان این روایتها را می یابیم که یک نگاه به نامحرم پانصد سال ما را در موقف نگه می دارد . یک نگاه به نامحرم . چه رسد به لمس بدن نامحرم . در فتاوای امام را هم ببینید ، پزشک برای اینکه بدن نامحرم را لمس بکند ، اینقدر پیچانیده اند ، دستکش بکند ، نگاه نکند ، اگر از نگاه به آینه می شود از طریق آینه . پزشکی که مجبور است بدن نامحرم را دست بزند ، اینقدر قیودات دارد . چه رسد به حالتان خوب است . خیلی ممنون ، مرسی معمولی ( رئیس ـ خوب وقتتان تمام شد ، خواهش می کنم بی نظمی نکنید ) یک جمله بگویم تمام شد . و اما یک مسأله ، من از سخنران قبلی گله دارم پریروز روز شهادت برادرمان بشارت بود . آن طور مظلومانه شهید شود . هر روز پس روزی ما داریم شهید می دهیم ، این همه مسائل حل شده است . یک پوستر فقط حل نشده است . خیلی ممنون . رئیس ـ وقتتان تمام است . سخنران بعدی . فضل الله حسینی ـ درود بر پیامبر گرامی اسلام و ائمه هدات مهدیین . درود بر ارواح پاک شهدای انقلاب اسلامی و به ارواح پاک دلاورانی که جان خودشان را در جبهه حق علیه باطل از دست دادند . سلام به جانبازان را در جبهه حق علیه باطل از دست دادند . سلام به جانبازان و سپاه پاسداران و دلاوران ارتشی و مردمی که قله های فتح را پشت سر هم می گشایند . سلام و درود به رهبر سازش ناپذیر مستضعفان جهان که رسالت انسان و صلابت اسلام را نشان داد و حقارت استبداد را در برابر عظمت مردمیو عدالت و دین و حقیقت آشکار ساخت . سخنم را وقت کمی که دارم آغاز می کنم . سلطه جوئی و سلطه طلبی فاجعه ای است که از اول تاریخ پر خروش بشر بر انسانها آن آورد که گوئی تاریخ جز درد و رنج آزادی چیزی برای ارائه دادن ندارد . افقهای دور از وحشیگریهای جاهلیت ، قرون وسطی و هزاران هزار حادثه رنجبار دیگر خبر می دهد و فقط در همین روند اجتماعی انسان ، مقاطعی از زمان رهبران آسمانی و الهی پرچم ازادی بشر را به دوش کشید اند و در آسمان خفقان گرفته ستاره های امید کاشته اند و برای نسلهای حق طلب الگو و اسوه ای از صداقت و پاگیزکی آفریده اند . به مثابة پیشرفت اجتماعی و فرهنگی ، نوع استثمار بشر به پیچیدگی افتاد تا آنجا که امروزه کسی دیگر به نام بردگی و استثمار امیدی به سلطه گری خود ندارد و همه کوششها بر این است که به نام آزادی ، حقوق بشر و دفاع از ملتها و ملیتها به استقلال و عدم دخالت در امور داخلی کشور ها و غیره ، استثمار نوع پیچیده را ارائه دهند که می دهند . امریکا و اقمار آن الگوهائی از این قماشند . به ترفندهای اسرائیل ، انضمام جولان ، تحریک بحرین و خلیج فارس و جنگ قادسیه صدام در منطقه توجه کنید که چگونگی هستی ملت بزرگ اسلام را با فتنه انگیزی و حادثه آفرینی به اصطلاح با قیافه ای آراسته . متمدنانه به غارت می برند ، علاج این فاجعه همان است که در ایران بزرگ ،‌ ایران اسلامی اتفاق افتاد . صداقت و پاکی پیامبر گونه در چهره امام و رهنمودهای رهبر بزرگ انقلاب و ایثار و فداکاری ملت مسلمان و پاکباز ایران بزرگترین حماسه تاریخ آفرید و استثمار را با همه پیچیدگیهایش در صحنه سیاست جهانی سوا نمود و مدعیان بزرگترین اندیشه قرن را با آنها که به اصطلاح اسلام را در شکنجه گاهها تجربه کرده اند . افشا کرد و به زباله دان تاریخ فرستاد تا خواب دولت در تبعید را ببینند و فرمان آتش به کبوتران معصوم آزادی دهند تا آنها بسوزند و اینان با اربابان خود لبخندهای مأیوسانه بر لب بیاورند . گذار انقلاب از کردستان ، گنبد ، جبهة ملی ، لیبرال ، ترور و تخریب و انفجار در حزب جمهوری و نخست وزیری ،‌اشغال غرب و جنوب کشور همه گواه این ادعا است که دشمن برای خاموش کردن آتش کینه خود و یأس مردمی بپا خاسته دست به هر عملی ناجوامردانه می زند . ولی ملت جوانمرد و مسلمان ایران با رهنودهای رهبر انقلاب با پایمردی و صداقت انقلابی ، همه نقشه هایشان را نقش برآب کرده و خواهد کرد . زیرا ملت ما هشیار است ، هوشمندی ، هشیاری و قدردانی این امت ووفاداریشان نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی بر هیچ فرد و دسته ای نمی تواند پوشیده باشد . گرچه عده ای به اصطلاح روشنفکر که آقای صباغیان از این قماش هست ، یعنی همان روشنفکرانی که به میان مبت نیامده اند و درد ملت را احساس نمی کنند و همان روشنفکرانی که در طول سالیان دراز مبارزات خونین این ملت به میان ملت نیامدند . روشنکری که این همه جوانهای عزیز مردم با فداکاری و ایثار خون خودشان را در راه انقلاب اسلامی دادند و می دهند و او مشغول زندگی بی غم و بی دردسر خود بوده و می باشد ، امروز حق ندارد و در میان مرد به عنوان بک عنصری که مردم را ارشاد و هدایت کند ظاهر شود . مردم ما امروز اسلام را می خواهند . مردم ما مسلمانند ، مردم ما از شما تعداد معدودی روشنفکر پرمدعا یا سیاست باز پرمدعا که عمر خود را در زندگی راحت و تجمل آمیز گذارنده تقبل نمی کنند که بهتر از آنها می فهمید . این توده های مستضعف این توده های میلیونی ، خودشان وظایف خودشان را می دانند و از شما بهتر می فهمند که باید چطور دشمن خود را شناخت و چگونه دشمن را از میدان به در کرد . لذا بپذیرید که در ایمان نیروئی است که در امور عقلی و نیروی مادی وجود ندارد . آری ، این ایمان است که به مردم ما روحیه داد و آنان را برای هر نوع فداکاری و جانبازی آماده ساخت و در عمل وفاداری خودشان را بابت کرده اند . . توصیه دیگری که به جوانان و برادران و خواهران عزیز مملکت دارم ، این است که بیدار باشند . امروز زمان ما و لحظه حساس ما اجازة فریب خوردن به کسی نمی دهد روزگاری نیست ما خواب بمانیم . غافل شویم و بیایند مار فریب دهند . از علی ( ع ) بیاموزیم که فرمود «‌والله لا اکون کالضبع » سوگند به خدا من مثل آن حیوان خواب آلوده نیستم که با لالائی دشمن که به قصد شکار من انجام می گیرد ، به خواب روم امروز فریب خوردن جرم است ، دشمن را نشناختن هم جرم است پس وظیفه ما است تیز بین باشیم . زمان را بشناسیم ، لیبرال را بشناسیم ، امثال آقای صباغیان ها را بشناسیم که شناختیم و ماهیت آنها بر همه مردم ایران افشا شد و شناخته شد . رئیس ـ شما حق ندارید به یک نماینده توهین کنید . خلخالی ـ بازرگان را بگو بدتر از همه آنها ، رأس همه فتنه ها بازرگان است . بازرگان سند جنایت خودش را امضاء کرده است . اسدی نیا ـ وقتی به امت اسلامی توهین می کنند شما … . رئیس ـ باشد ولی حق ندارید . خلخالی ـ رأس الخوارج را بگو … رئیس ـ آقای خلخالی ، شما از شلوغ کردن تا بحال نتیجه ای گرفته اید ؟ فضل الله حسینی ـ بازرگان و منطقه را بشناسیم ، در جریان توطئه های آمریکا و اذنابش و لیبرالها باشیم که پیشوایان عظیم الشأن ما فرمودند «‌العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس »‌ با دقت بیشتر مراقب کارهای ضد انقلاب باشیم و هر صدای نفاق افکنی را در گلو خفه کنیم و به فرصت طلبان مزدور و منافق اجازه رشد و نمو ندهیم . همگی در هفتة وحدت و گرامیداشت میلاد با سعادت رسول اکرم که در پیش است تعهد کنیم و از خدا مدد بطلبیم و این جنبش الهی ، این حرکت ایمان ، این فریاد حق و بالاخره این ثمره عزیزترین ، پاکترین و گرامیترین خونهای پاک شهیدان را پاس داریم و بدانیم سرانجام پیروزی با ماست چرا که خدا این وعده را به ما داده است و از خداوند متعال می خواهیم که با رهبری حکیمانه امام روحی فداه که به عنوان فرمانده کل قوا برادران پیکار جوی کفر ستیزمان و رزمندگان اسلام را نیرو و معنویت می بخشند به زودی شاهد شکست کامل باقیمانده لشکر کفر صدامی باشیم . توصیه سومم به ملت و دولت همه ارگانهای مملکتی است که قوانین را اجرا نمایند و به قانون ارج و ارزش دهند و بدانیم که احترام به قانون است ،‌ می توانند به سلامت جامعه و روند حرکت تکاملی انقلاب به سوی جامعه عدل اسلامی کمک مؤثری نماید . توصیه چهارمم به دولت مکتبیمان است ،‌که با بالا رفتن نرخ تورم با جدیت و قاطعیت مقابله نمایند و برای این کار می توانند با بالا بردن تولید صنعتی و کشاورزی اجرای پروژه های تولیدی ، کم کردن مصرف . کنترل دقیق توزیع کالاهای اساسی از بالا رفتن نرخ تورم بکاهند . توصیه پنجمم به شورای محترم سرپرستی صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که 22 بهمن نزدیک است ، فرستنده های برون مرزی را تقویت نمایند و با زبانهای بیشتر و ساعات کار بیشتری با کمک شورای عالی تبلیغات در صدور انقلاب و اهمیت 22 اقدام فرمایند . و اما در مورد حوزة‌ انتخابیه ام نیازای حوزة انتخابیه ام زیاد است ولی در حال حاضر موکلین اینجانب با آن خصلت انقلابی که دارند با توجه به موقعیت مملکتی و شرایط جنگی خواسته های خود را آنچنان که ، باید مطرح نمی کند و این در خور تقدیر و ستایش است . فقط به اهم مطالب اشاره میکنم . 1ـ راه درگز به امام قلی و کلات به مشهد است ، که انتظار میرود از مسئولان با وجود تأمین اعتبار و شروع کار از کندی کار بکاهند و با اهتمام بیشتری در تکمیل آن اقدام نمایند . مسأله دیگر بیمارستان یکصد تختخوابی شهرستان درگز است که زمین آن مدتها خریداری و آماده شده و مقدمات کار انجام گرفته است ، با توجه به اینکه بیمارستان فعلی پاسخگوی مراجعین شهری و روستائی نیست . مسئولان توجهی به این مهم نمایند . دیگر اینکه در مورد متخصصین بیهوشی به وزارت بهداری از طریق مجلس تذکر داده شد . در پاسخ نوشتند ولی عملاً هنوز خبری از متخصص نیست . اغلب درمانگاههای بخشهای درگز و بخش کلات از امکانات داروئی و امکانات وسیله نقلیه به ویژه آمبولانس برخوردار نیستند . مسألة دیگر که نقش بسیار حیاتی دارد ، کشاورزی است . (‌رئیس ـ یک دقیقه وقت دارید ) با وجود آمادگی مناطق درگز و لاین نو جهت کشاورزی به علت نبودن سد و به هدر رفتن آب منطقه لاین نو و رودخانه درون گر به خاک شوروی ، ساختمان سد که مدتها است مطالعه شده است و آزمایشات اولیه به عمل آمده و چندین بار مهندسین جهت این کار به منطقه اعزام شده اند ضروری و لازم است ، زیرا میتوان از این طریق با کشت بیشتر قسمت مهمی از نیازهای کشاورزی استان خراسان را تأمین و از نیروی برق حاصل از ساختمان سد ، کلیه روستاهای این منطقه را که از برق محرومند تحت پوشش قرار داد . مسأله دیگر رادیو و تلویزیون درگز و کلات است ( رئیس ـ وقتتان تمام است ) که در درگز بسیار ضعیف و بخش کلات به کلی از استفاده تلویزیون کشورمان محروم است و با کمال تأسف منطقة لاین و بخش لطف آباد زیر پوشش امواج قوی فرستنده های شوروی است که با پخش فیلمها و برنامه های مبتذل موجب انحراف و فساد مردم می گردد و به شورای سرپرستی صدا و سیما تذکر داده شد . پاسخی که دادند درمورد اقداماتی بوده است که اصلاً مربوط به منطقة کلات نبود و در مورد کلات نوشتند ، پس از اتمام عملیات ساختمانی اقدام می شود . حالا چه وقت عملیات ساختمانی شروع می شود خدا می داند ، اخیراً مردم به بخشداری کلات نامه نوشته اند که ما حاضریم ساختمان دکل را بسازیم و شورای سرپرستی به نصب تلویزیون اقدام کنند ( رئیس ـ وقتتان تمام است )‌به هر حال اغلب روستاها و بخشها فاقد سیستم آب رسانی و برق رسانی و برخی از روستاها فاقد حمام ،‌مسجد و دبستان می باشد که امید است دولت مکتبی و مردمی در حد امکان در رفع این نارسائی ها با توجه به اولویت ها اقدام نماید . 3ـ تذکرات نمایندگان به مسئولین امور مملکتی بوسیلة آقای رئیس . رئیس ـ آقای حسینعلی رحمانی نماینده بیجار به وزارت آموزش و پرورش در مورد اعزام هیأت بازرسی جهت بررسی وضع آموزش و پروش منطقه تذکر می دهند . آقای محمودی نماینده بروجن به وزارت نفت در مورد رسیدگی به وضع کارگران اخراجب از منطقة اصفهان و چهار محال و بختیاری تذکر داده اند . آقای حجازی نماینده ماکو به وزارت کشاورزی در مورد لایروبی قنوات منطقه تذکر داده اند . آقای محمدی نماینده رودباران به وزارت کشور در مورد رسیدگی به لجنهای بندر بوشهر . آقای دهقان نماینده اهر به وزارت راه در مورد بازسازی راه اهر ، تبریز به وزارت نفت در مورد تأمین سوخت شهرستان . آقای محمدی نماینده خرمشهر به وزارت کشاورزی درمورد تعیین تکلیف ماهیگیران مناطق جنگ زده و بنادر جنوب . آقای کاظمی نماینده سلسله و دلفان به صدا و سیما جمهوری اسلامی در مورد اصلاح دکل تلویزیون نور‌آباد دلفان . اولین دستور را مطرح کنید (‌ابوالفضل موسوی تبریزی ـ آقای حسینی دو دقیقه از وقتشان را به من داده بودند ) آقایان وقتی وقت به دوستانشان می دهند در واقع از مجلس می دهند . خودشان از وقت خودشان استفاده می کنند ، یک چیزی هم به آقایان می دهند ( هادی ـ من در مورد صورتجلسه تذکر دارم ) آقای هادی تذکر دارند . بفرمائید . دکتر هادی ـ در صورتجلسیه دویست و پنجاهم مورخ 24 آذر شصت صفحة سی و یکم در اظهارات من در دفاع از آن قرارداد ایران و کرة شمالی ، کلمة اروپاس شرقی چاپ شده است که صحیحش اروپای غربی است . رئیس ـ مسئولان به نوار مراجعه کنند اگر این اشتباه رخ داده است اصلاح بکنند ( مصطفی تبریزی ـ در جلسة 250 در مطالب بنده هم بجای «‌ده هزار تن » ده هزار تومان چاپ شده است ) آقای تبریزی هم می گویند که ده هزار تن ، ده هزار تومان نوشته شده است این هم اصلاح بشود . آقایانی که غلط می بینند تذکر بدهند که در جلسة بعد اصلاح بشود . آئین نامه اینطوری است که بعد از انتشار صورت جلسه اگر تذکری داده نشد آن صورتجلسه تصویب شده تلقی می شود . مگر آقایان تذکر بدهند . 4ـ تصویب تفویض اختیار به کمیسیون مشترک امور استخدامی و دیوان محاسبات و بودجه برای تصویب طرح قانونی تأسیس دبیرخانه شورای نگهبان برای مدت سه سال . رئیس ـ دستور بعدی را مطرح کنید . ‌منشی ـ تفویض اختیار به کمیسیون مشترک امور استخدامی و دیوان محاسبات و بودجه برای تصویب طرح قانونی تأسیس دبیرخانه شورای نگهبان . رئیس ـ پیشنهاد از طرف هیأت رئیسه است . خود شما اگر دفاع می کنید بفرمائید . الویری ( ‌منشی ) ـ با توجه به اینکه مقدار زیادی طرح از کمیسیون ها برگشته و در دستور کار مجلس است و همانطور که ملاحظه می کنید وقت جلسات علنی در تمام سه روز در هفته پر هست ، بنابراین هیأت رئیسه تشخیص می دهد که لوایحی که اهمیت زیادی ندارد یا کمتر اهمیت دارد به کمیسیون ها ارجاع بشود و به صورت آزمایشی به تصویب برسد . طرح قانونی تأسیس دبیرخانة شورای نگهبان هم با توجه به اینکه بهتر است حتی آزمایش تصویب بشود تا اشکالاتی که در جریان عمل مشاهده می شود برطرف بشود بنابراین هیأت رئیسه پیشنهاد می کند که این طرح قانونی برای تصویب به صورت موقت به کمیسیون برود . رئیس ـ مخالف دارد ؟ ‌منشی ـ آقای نقوی مخالف . نقوی ـ عرض کنم که مسأله واگذاری من در این سفر برخورد کردم به اینکه اینطور اختیارات را به کمیسیون دادن و نماینده ها از موضوع خارج شدن واقعاً مشکلات ایجاد می کند . از جمله در یکی از اختیاراتی که به کمیسیون دارائی آقایان داده اند و شاید هم اکثراً خبر ندارند . تازه شورای نگهبان تأیید کرده ، ولی از یک ماه پیش عمل می شود . یک اتومبیل ، اتوبوس ، برای نقل و انتقال صدو پنجاه هزار تومان از آن مالیات می گیرند و نماینده ا هم خبر ندارند . سؤال می کنند ما هیچکدام خبر نداریم . برای اینکه کمیسیون در اتاق در بسته تصویب کرده است ،‌ فرستاده است . حوزه های مالیاتی هم از یک ماه پیش عمل میکنند یک بیچاره ای که در یک ده یک اتوبوس کهنه دارد و می خواهد بفروشد . صد و پنجاه هزار تومان اول از او مالیات می گیرند (‌ مجید انصاری ـ آقا اینطور نیست ، اتوبوس نو است ) و الان در مورد این واگذاری اختیارات به کمیسیون ها مجلس کار زیادی به آنصورت که آقایان می گویند ندارد. اگر واقعاً سه روز در هفته کم است ،‌چهار روز می آئیم ، پنج روز هم می آئیم . بعد از ظهر ها هم می آئیم . چه اشکالی دارد ؟ آن هم مال شورای نگهبان ، چه آزمایشی ؟ مجلس دو سال دیگر از عمرش باقی نمانده است ، شما برای سه سال می خواهید آزمایشی بدهید . اینها را بیائید در مجلس مطرح کنید با یک فوریتی بیاورید تا همة نماینده ها هم در جریان قرار بگیرند و هم یک چیزی که از مجلس در می آید حداقل یک موضوع پخته و درستی باشد . به این علت من مخالفم . ‌منشی ـ آقای قره باغ موافق . رئیس ـ آقای قره باغ بفرمائید . قره باغ ـ اصل 85 ـ سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به شخص دیگری نیست . مجلس نمی تواند اختیار قانوگذاری را به شخص یا هیأتی واگذار کند . ولی در موارد ضروری می تواند اختیار وضع بعضی از قوانین را با رعایت اصل … تا آخر . آیا از این ضروری تر که مجلس نزدیک به دو سال است از عمرش می گذرد . مردم قوانین می خواهند . مسائل ضروری باید در این کشور حل بشود . اگر مجلس خودش را با این مسائل جزئی سرگرم نگه دارد ، برای مردم چه کار می تواند بکند . یعنی منظورم این است که از این موارد ضروری تر کدام مسائلی است که باید به کمیسیون ها ارجاع بشود واما اینکه ایشان فرمودند ، قوانینی که در کمیسیون های وضع می شود نمایندگان دیگر اطلاع ندارند این حرفشان اگر تکیه بکنند بر خلاف اصل هشتاد و پنج است و این تقصیر نمایندگان است . چرا نمی روند ببینند لوایحی یا طرحهائی که به کمیسیون ها ارجاع می شود تصویب شده نتیجه اش چیست ؟ تا مطلع بشوند . علاوه بر این نقلشان مطابق واقع نیست . در هیچ جا یک کامیون یا یک ماشین قراضه را که می فروشند صد و پنجاه هزار تومان مالیات در کشور نیست . ایشان دوباره مراجعه بکنند .شاید ماشینهای نو باشد . لذا این یکی از بارزترین موارد ضروری است که برود در کمیسیون ها رسیدگی بشود و مجلس به کارهای ضروری که مردم در انتظار وضع قوانین در ارتباط با حل آن مشکلات هستند مشغول بشود ، واضح است . رئیس ـ حالا پیش از اینکه رأی بگیریم ، آقای مهندس سحابی تذکر داده اند که اظهارات آقای نقوی در مورد کمیسیون صحیح نبوده است . تذکر شان را اگر می خواهید می توانند کوتاه جواب بدهند . عزت الله سحابی ـ مطلبی که آقای نقوی گفتند در مورد مالیات اتوبوس واقعیت نبود . به این معنا لایحه ای از طرف وزارت دارائی برای مالیات معاملات اتوبوس وکامیون و ماشینهای غیرسواری به مجلس آمده بود . بعد کمیسیون مشترکی از کمیسیون دارائی و کمیسیون برنامه وبودجه مأمور رسیدگی به این لایحه شدند . در کمیسیون ضمن بحثی که شد ، مشاهده شد که اتومبیلهایی که در داخل کشور ساخته می شود ، معمولاً قیمتی که دولت یا کارخانجات روی اتومبیل می گذارندیک قیمت پائینی است که اکثر کارخانجات با ضرر هم امروز دارند می فروشند، ولی قیمت بازار این اتومبیلها بیش از دو یا نزدیک سه برابر قیمت کارخانه است ، و این در همان معامله دست اول ، یعنی دست خریدار از کارخانه به دست دوم این تفاوت دریافت می شود . لذا کمیسیون آمد تفکیک کرد ،‌کمیسیون مشترک دارائی و برنامه و بودجه معاملات را تفکیک کرد . یکی ازم عاملات دست دوم به سوم . یکی معاملات دست سوم به بعد . دست دوم به سوم یعنی معامله ای که خریدار از کارخانه به دیگری می فروشد . اتوبوس های بنز 302 سوپر دولوکس کارخانه ایران ناسیونال می فروشد به قیمت هشتصد و بیست هزار تومان در صورتیکه در همان دست اول یک میلیون و ششصد بلکه هفتصد هزار تومان فروش می رود . کامیون های بنز را سیصد هزار تومان می دهند ولی در بازار نهصد هزار تومان ، یک میلیون تومان فروش می رود . بقیة اقلام اتومبیل هم نسبت قیمتش همینطور است ، یعنی بین دو تا سه برابر است . بنابراین این شایسته نیست و حق نیست که یک چنین سودی را معامله کنندگان ببرندو دولت از این مالیاتی دریافت نکند اگر دولت بتواند از طرق دیگری کنترل کندکه یک چنین معامله ای ، یک چنین سودهایی برده نشود . خیلی بهتر است . ولی حال که انجام می شود لااقل دولت یک بخشی از این را بصورت مالیات برگرداند . لذا تفکیک شده است معامله دست دوم به سوم ، یعنی خرید از کارخانه به دیگری و معاملات بعدی ، معاملات بعدی همان مالیاتهای کم است هشت هزار تومان و ده هزار تومان و این حرفها است . ولی معاملة دست اول ، این مالیات بالا را کمیسیون تشخیص داد که لازم است که گرفته بشود . رئیس ـ متشکر ، حالا برا تفویض ، رأی میگیریم . موحدی ساوجی ـ‌ آقای هاشمی من مخالم . رئیس ـ دو که نفر صحبت نمی کند ، یکنفر صحبت کرد . یکصد و هشتاد نفر در جلسه حاضرند نمایندگانی که با ارجاع طرح قانون تأسیس دبیرخانه شورای نگهبان به کمیسیون اداری و استخدامی و کمیسیون دیوان محاسبات و بودجه مجلس برای تصویب برای مدت سه سال آزمایشی موافق هستند قیام بفرمایند ( اکثر برخاستند ) تصویب شد . 5ـ بحث پیرامون قانون بخشودگی 9% جریمة دیرکرد عوارض نوسازی در شهرها . رئیس ـ پیشنهادهای دستور قبلی مطرح می شود . نماینده وزارت دفاع هم تشریف دارند . ‌منشی ـ اولین پیشنهاد از آقای سید محسن موسوی تبریزی است پیشنهاد کرده اند در سطر سوم مادة واحده نه درصد حذف بشود . رئیس ـ اصلاح عبارتی است ؟ خوب دیگر بحث ندارد . سید محسن موسوی تبریزی ـ محتوا عوض نمی شود ، اصلاح عبارتی است . رئیس ـ شما میگوئید مبلغ معلوم است چون معلوم است نمیخواهد باشد ؟ سید محسن موسوی تبریزی ـ بلی این چون خودش معلوم است عبارت غلط انداز است و بعضی ها فکر می کنند که یک قدری از آن مانده است و ربا می شود و یک قدری از آن نمانده است . رئیس ـ خوب ، می خواهید صحبت کنید ولی لزومی ندارد چون موجب تغییر معنا نیست و ضرری هم ندارد . سید محسن موسوی تبریزی ـ بلی محتوا عوض نمی شود اصلاح عبارتی است ولی اگر حذف بشود من صحبتی نمی کنم . رئیس ـ البته آقای خامنه ای پریروز گفتند به جای «‌ زیان دیرکرد »‌نوشته شود « جریمة‌دیرکرد »‌ . خزاعی ـ پیشنهاد «‌جریمة دیرکرد » تصویب شد . رئیس ـ بلی جریمة‌ دیرکرد آن پیشنهاد اصلاحی شد . این به درصد ضرری ندارد این نه درصد موجود است و این چیز موجودی است که خواستند معین بشود که این است پیشنهاد بعدی را مطرح کنید . منشی ـ آقای الله بداشتی پیشنهاد کرده اند که این مطلب اضافه شود « شهرداریها پس از پایان مهلت مقرر متخلفین را به دادگاههای انقلاب معرفی و دادگاههای متخلفین را تعزیر شرعی می نمایند » که این بعد از جملة : « شهرداریها مکلفند » اضافه می شود . رئیس ـ آقای الله بداشتی بفرمائید . الله بداشتی ـ اصلاً کلاً ،‌ ما باید واقعاً یک مبنایی را در حاکمیت اسلامی … رئیس ـ من یک توضیح خدمتتان بدهم . وظائف دادگاههای انقلاب در قانونش مشخص شده است و این ، جزو آن نیست . اگرشما بخواهید جزء وظایف آن ها بکنید باید … الله بداشتی ـ «‌به دادگاهها »‌. قره باغ ـ آقای هاشمی می توانند ( رئیس ـ چرا می توانند ) برای اینکه جزء دادگستری هست . رئیس ـ کزء هست ولی محدوده اش معین شده است . قره باغ ـ قانون دارد . رئیس ـ قانونش را شورای انقلاب تصویب کرده است . ( همهمة نمایندگان ) . الله بداشتی ـ آقای هاشمی این تفویض اختیار می شود از مجلس به دادگاههای انقلاب و منافات دارد. رئیس ـ نمی شود . یکی از نمایندگان ـ‌آقای هاشمی خودش قانون می شود . الله بداشتی ـ محدود نکرده است . رئیس ـ وظایف دادگستری را باید در یک قانون دیگری اصلاح کنند در اینجا که نمی شود ( همهمة نمایندگان ) آقای الله بداشتی بفرمائید . الله بداشتی ـ خوب است ، ما واقعاً اگر یک چیزی را چون معتقدیم وقتی دولت اسلامی بر مبنای مصالح مردم کار می کند با قدرت هم اجراء بشود . معنا ندارد که اگر چیزی واقعاً حق است و با در نظر گرفتن همه جوانب و مصالح عامه باز هم می خواهیم شل بیائیم . پس این مسأله لازم است که اقلاً اینهائی را که اینجوری اخلال می کنند با آنها با قاطعیت برخورد بشود مسألة دوم این است که ما متأسفانه عادت کرده ایم باز نوع تعزیرات ما بصورت غیرشرعی است . همان چیزی را که بصورت دیرکرد در بانکهای گذشته مطرح بود حالا ما می خواهیم قوانین را اینجوری به مرحلة اجراء بگذاریم در حالیکه این ، عملاً هیچ ضامن اجرائی درست نمی کند و غیرشرعی هم هست . خوب است ما واقعاً کوشش کنیم که ادارة‌حکومتی و ادارة اجتماعمان را بروال اسلامی بیاوریم . ‌منشی ـ آقای هادی بعنوان مخالف بفرمائید . دکتر هادی ـ آقای هاشمی اشاره فرمودند ، وظایف دادگاههای انقلاب مشخص است مبارزه باتوطئه ها ( الله بداشتی ـ آقا دادگاهها ) مبارزه با ضد انقلاب ، مبارزه با توطئه هایی که می شود و خود دادگاههای انقلاب امروز ، اینقدر مواجه با کمبود افراد وارد هستند و یا پرونده های متراکمی که در دادگاههای انقلاب است . من تصور نمی کنم که به مصلحت مجلس و دولت نباشد که این را به دادگاههای انقلاب بدهیم و تعزیر کنیم . از طریق تعزیر نمی شود همه چیز را حل کرد . این راهش همان است که در اینجا پیش بینی شده است . و تعزیر راه حل کل مسائل نیست . افراد هم خیلی زیادترند و بهتر است که همان جریمه گذاشته بشود و جریمه های نقدی پرداختن را مردم بهتر رغبت میکنند چون می دانند هر چقدر هم تأخیر بشود بالاخره دولت عوارش را به آنها را نمی بخشد . و مجبورند بالاخره موقعی که می خواهند خانه شان را معامله کنند آن عوارض را به دولت پرداخت کنند .ولذا این ضمانت اجرائیش از تعزیر بهتر است و دادگاههای انقلاب هم فرصت ندارند که به این مسائل رسیدگی کنند به این دلیل من مخالفم . رئیس ـ موافق صحبت کند . ‌منشی ـ آقای قره باغ موافق بفرمائید . حسینعلی رحمانی ـ اخطار آئین نامه ای دارم . رئیس ـ آقای رحمانی اخطار آئین نامه ای تان را بفرمائید . حسینعلی رحمانی ـ مادة 91 ـ بطور کلی تمام لوایح به استثنای لایحة بودجة کل کشور و لوایح مربوط به تقاضای اعتبارات برای مخارج مخصوصی دو شوری خواهد بود . و این لایحه بخشودگی زیان دیرکرد نه لایحه بودجة کل کشور است و نه تقاضای اعتبارات برای مخارج مخصوصی است . با چه مجوزی این را دو شوری قرار نمی دهید ؟ رئیس ـ به جای این ماده که خواندید مادة یکصد و هفت را بخوانید . یک باردیگر هم این قضیه شده است . شما هنوز … حسینعلی رحمانی ـ بنده خواستم تأیید کنم آن اخطاری را که کرده ام . یکی از نمایندگان ـ آن رد شد . رئیس ـ بلی رد شد . حسینعلی رحمانی ـ خوب حالا مادة صد و هفت را هم می خوانم . رئیس ـ کلمة « مربوط » در آنجا دارد . بفرمائید بنشینید آقای قره باغ بفرمائید . قره باغ ـ پیشنهادشان خیلی واضح است که موافقت کردم برای اینکه در شرع این ضامن اجراء که در اینجا همان گرفتن دیر کرد یا جریمه و یا هر چه هست قرار گذاشته این طور چیزها از اول فقه تا آخر آن ، برادران عزیز نداریم و اگر در مجلس هم تصویب بشود .شورای نگهبان بر می گرداند لذا در موقع تصویب جوانب شرعی مسأله را باید در نظر بگیریم . و این قانون هم برای دو و سه روز نیست تا آقای هادی بفرمایند که دادگاهها کارهای زیادی دارند و نباید دادگاهها را مشغول کرد . علاوه بر این اگر شما قوانین به حق اسلامی را تصویب کنید و برای اجرائیش بایستید ، مردم آمادگی دارند و طالبند قوانین شرعی را اجرا کنند و متخلفین هم تعدادشان آن مقدار زیاد نیست که کارهای دادگاههای انقلاب را فلج کنند و تعزیریکه ایشان پیشنهاد فرمودند در تمام موارد یعنی یک قانون کلی در فقه داریم در باب حدود قذف مرحوم محقق و گذشتگان بعد از ایشان این را بطور تصریح گفته اند : « کل من محرماً اوترک واجباً فعلیه التعزیر . »‌ و این هم یکی از مصادیق است . واجب است مردم از قوانین دولت جمهوری اسلامی اطاعت کنند و اگر هر کسی روی هر غرضی مخالفت کند مسلماً تعزیر دارد و مطابق همان قاعدة کلی . و خیلی واضح است و من گمان ندارم که برادران عزیز متوجه جریان نباشند و غیر از این هم باشد من بطور یقین می دانم شورای نگهبان آن را بر می گرداند . رئیس ـ متشکر ، آقای خزاعی نظر کمیسیون را بفرمائید . خزاعی ( مخبر کمیسیون )‌ـ این پیشنهاد به نظر کمیسیون لازم نیست به چند دلیل : اولاً پیرو فرمایشات آقای قره باغ ما منابع مالی برای شهرداریها زیاد داریم بعنوان مثال یکی از منابع مالی شهرداری جریمه های تخلفات رانندگی است . تخلفات رانندگی را هم معمولاً نمی آیند بدهند مگر اینکه بخواهند معامله و خرید و فروشی بکنند . اگر اینطوری که ایشان می فرمایند ما بخواهیم عمل کنیم هر گردش به چپ ممنوع و هر توقف ممنوع صد و پنجاه ضربه شلاق مثلاً باید بخورد ( همهمة نمایندگان ) این عملی نیست ( همهمه نمایندگان ) اجازه بفرمائید عرض کنم ، به هر صورت برای دادگاه رفتن در مادة 13 و 14 قانون نوسازی و عمران شهری . الله بداشتی ـ تعزیر که فقط شلاق نیست . خزاعی ـ من حد تعزیرات را حداقل خوانده ام … رئیس ـ ایشان می گویند تعزیر فقط شلاق نیست . آقا محمدی ـ‌مقررات از بین می رود . خزاعی ـ‌هر کار دیگری حالا ما مثال زدیم برای شلاق . رئیس ـ تنبیهات است . خزائی ـ هر تنبیهی . فرق نمی کند . در مادة 13 و 14 قانون نوسازی و عمران شهری … ( همهمه نمایندگان ) رئیس ـ راست می گویند شما مسأله را نمی دانستید ببینید تعزیر باید کمتر از حد باشد و حال آنکه شما میگوئید صد و پنجاه شلاق . از طریق تعزیر … خزاعی ـ این را بطور مثال عرض کردم . رئیس ـ از طرفی تعزیر ، هر نوع تنبیه است . خوب این حرف نباید اینطور گفته شود اصلاح کنید حرفهایتان را و آقایان هم ساکت باشند . خزاعی ـ در مادة 13 و 14 قانون نوسازی و عمران شهری ، شهرداریها برای اینکه کسی پرداخت نکند بدهی نوسازی خودش را می توانند تنگناهائی برای کسی که پرداخت نکرده است قرار بدهند و ثانیاً در موارد متعددی که شهرداریها کمبودهای مالی شان را جبران می کنند می توانند برای صاحبخانه تضییقاتی بوجود بیاورند از قبیل قطع تلفن ، آب ، برق ، گاز و با توجه به این تضییقاتی که شهرداری می تواند برای این خدمات دولتی برای مردم بوجود بیاورد براحتی هم می تواند این مبلغ را استیفا کند و در پایان لایحه هم نوشته است که « شهرداریها مکلفند پس از پایان مهلت طبق مقررات مادة 13 و 14 قانون مذکور نسبت به استیفای خود اقدام کنند . »‌ آقا محمدی ـ آن مقررات از بین می رود . خزاعی ـ بنابراین با توجه به قسمت ذیل مادة واحده و قدرتی که شهرداری دارد درمحروم کردن صاحب خانه از خیلی از منافع شهری گرفتن مقدور است و نیازی به تصویب این نیست و اگر ما بخواهیم این را برای این مادة واحده تصویب کنیم باید این را برای تمام منابع مالی شهرداری که من جمله جرائم تخلفات رانندگی هم هست که حالا من مثال زدم و اینطور آن را پیچاندنش برای آن هم باید تصویب کنیم . و این مقدور نیست مگر اینکه قانون مفصل دیگری بیاوریم . رئیس ـ پیشنهاد آقای الله بداشتی مشخص بشود . ‌منشی ـ بعد از «‌شهرداریها مکلفند » این جمله اضافه می شود . « شهرداریها پس از پایان مهلت مقرره متخلفین را به دادگاهها معرفی و دادگاهها متخلفین را تعزیر شرعی می نمایند . » رئیس ـ ( یکصد و هشتاد و شش نفر در جلسه حاضرند )‌ نمایندگانی که با پیشنهاد آقای الله بداشتی موافقند قیام بفرمایند ( عدة کمی برخاستند ) تصویب نشد . پیشنهاد بعدی را مطرح کنید . ‌منشی ـ پیشنهاد از آقای سید ابوالفضل موسوی تبریزی است پیشنهاد کرده اند در سطر چهارم بعد از «‌معاف خواهند بود » چهارم اضافه شود « و بعد از انقضاء مهلت مذکور آب و برق و تلفن صاحبان خانه ها قطع خواهد شد ووصل مجدد آن ها هر کدام ده هزار ریال هزینه خواهد بود . رئیس ـ این مطالب را در آئین نامه قید می کنند . سید محسن موسوی تبریزی ـ برادران و خواهران توجه کنند مسأله دیرکرد و مسأله زیان … رئیس ـ آقای موسوی اجازه بفرمائید یک اشکال است و آن این است که ما وزیر دفاع را بجای وزیر اقتصاد و دارائی فکر کردیم و چون در این بحثی که می کنیم باید وزیر اقتصاد و دارائی باشد و ایشان نیستند ، اجازه بدهید تا ایشان بیایند و این بحث را ادامه می دهیم . لایحة بعدی رامطرح کنید . یکی از نمایندگان ـ آقای هاشمی این مسأله با وزارت دارائی ارتباط ندارد وزیر کشور باید بیایند . رئیس ـ وزیر کشور هم نیستند . هادی ـ در غیبتشان هم می شود بحث کرد . رئیس ـ در طرحها اینطوری است در لایحه باید باشند . بدون حضور آنها نمی شود بحث کرد . ما از اول خیال کردیم که این مربوط به وزارت دفاع است که اشتباه شد و لایحه بعدی مربوط به وزارت دفاع است . خواهش می کنیم صبر کنید تا نمایندة وزیر کشور یا وزیر دارائی بیایند و این آقایان هم از همین تریبون لابد صدای ما را می شنوند از این تخلفات نکنند و وقت مجلس را ضایع نکنند . 6ـ تصویب قانون اصلاح مادة 66 قانون استخدام نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران . ‌منشی ـ لایحة راجع به استخدام نیروهای مسلح مطرح است مخبر کمیسیون برنامه وبودجه توضیح بدهند . عطاری ( مخبر کمیسیون برنامه و بودجه ) ـ مادة 66 قانون استخدام نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اینطور بوده است : فوق العاده سختی خدمت کادر پرنده نیروی هوائی اعم از خلبان و فنی و همچنین چتربازان طبق آئین نامه ای خواهد به تصویب کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی خواهد رسید . تبصره ـ مقررات مذکور در این ماده شامل کادر پرنده سایر سازمان های نیروی مسلح و ژاندارمری کشور اعم از خلبان و فنی و چتربازان نیز خواهد بود . پیشنهادی که شده بود این بود که تکاوران هم افزوده بشوند و تکاوران هم در واقع بتوانند از این آئین نامه استفاده کنند و وضعیتشان یک مقدار بهبود بکند به لحاظ فوق العاده سختی خدمت همان پرنده . چون اینها هم در همان شرایط بودند و گفتیم که اینها هم بتوانند استفاده کنند و لذا این آمد به مجلس و کمیسیون چنین چیزی را تهیه کرد . ماده 66 قانون استخدام نیروهای مسلح بشرح زیر اصلاح و تبصره ذیل آن حذف می شود . ماده 66 ـ فوق العاده سختی خدمت کادر پرنده در نیروها و سازمانهای نیروهای مسلح اعم از خلبان و فنی و همچنین چتربازان و تکاوران طبق آئین نامه ای خواهد بود که به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید . علت این قضیه هم صرفاً این است که تکاوران هم دشواری و شرایط سختی شان شبیه است به شرایط کادر پرنده .فقط یک مورد بود در اینجا که باعث شد که یک مقدار وقفه ای در کار این ، پیش بیاید و آن هم اظهار نظر اداره حقوقی مجلس بود که گفته بودند که اگر قرار باشد مجلس بخواهد این را تصویب بکند و تصویب آئین نامه را بعهده هیأت وزیران بگذارد ، این یک هزینه مستمری را ایجاد میکند که خود به خود بر دوش دولت و بودجه در سال های آینده خواهد بود . گفته بودند که بهتر است خود مجلس این مسأله را بعهده بگیرد و تصویب آئین نامه را در واقع خود مجلس عهده دار بشود ، ولی با توجه به مسائلی که وجود دارد و با توجه به اینکه این ، قبلا بوده است و با توجه به وضع تکاوران ، تعداد آنها و با توجه به مصلحت یابی که خود هیئت دولت در این زمینه دارد ما دیدیم که تفاوت چندانی نمی کند و چندان هزینه ای برای بودجه ایجاد نمی کند که حالا اگر بیاید به مجلس تفاوت می کند با آنچه که در هیئت دولت به تصویب می رسد و بنابراین ، عینا مسئله ماده واحده مورد تصویب کمیسیون قرار گرفت و گزارشش تقدیم شد . منشی ـ آقای موحدی ساوجی بعنوان مخالف بفرمائید . موحدی ساوجی ـ جز اضافه کردن همان تکاوران بماده 66 قانون سابق ، منظور و هدف دیگری از این لایحه در کار نبوده است . حالا ما به خاطر واقعاً اهمیت فداکاری تکاوران خصوصاً در آغاز جنگ تحمیلی آن مقدار که اطلاع داریم و مخصوصاً‌ نمایندگان مناطق جنگی اطلاع دارند ، که تکاوارن دوشادوش پاسداران انقلاب خیلی فعالیت کردند ما این مسأله را البته مناسب و بجا می دانیم که تکاوران اضافه بشود . اما مخالفت من بخاطر این است که در ماده 66 قانون سابق ، بوده است که : « فوق العاده سختی خدمت کادر پرنده در نیروها و سازمان های نیروهای مسلح طبق آئین نامه ای خواهد بود که بتصویب کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی سابق برسد . » یعنی آنها حتی این آئین نامه فوق العاده خدمتی را گفته اند باید به تصویب کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی سابق برسد ولی الان آمده اند با کمال تأسف حتی کمیسیون برای برنامه و بودجه مجلس ما این را به اختیار هیأت وزیران واگذار کرده است معمولا در این گونه لوایح که لایحه ، لایحه مالی است لازم است که وقتی یک لایحه ای را میآورد همراه آن آماری را که در این زمینه لازم است به مجلس تقدیم کند تا ما بدانیم فرض کنید در این زمینه چقدر پرسنل است . و اگر ما این قانون را تصویب کنیم مثلا برای تکاوران چه اندازه بار مالی زیادتر می شود لااقل این را مجلس بداند . اما با یک کلمه زیاد کردن ، یا کم کردن می بینیم یک مقدار زیادی مسأله مالی است که در اینجا باید ما تصویب کنیم . بنابراین ، این آمار و اطلاعات کافی که در اینجا لازم است نداده اند . ثانیاً ـ آمده اند این مسأله را بعهده هیئت وزیران واگذار کرده اند که من با این جهت مخالفم . باید آن آئین نامه ای که می خواهد فوق العاده خدمتی افرادی که در کادر نیروی هوائی هستند یا در کادر پرنده هستند چه ژاندارمری یا ارتش و همچنین تکاوران باید آن را به مجلس بیاورند . حالا یا در خود مجلس تصویب می شود یا اگر مجلس بعداً موقعی که تقدیم شد صلاح دانست ممکن است به چند کمیسیون واگذار کند . من با اینکه بخواهد این مسأله تصویب آئین نامه اش به هیأت وزیران واگذار بشود ، مخالف هستم . رئیس ـ پس شما با اصلش مخالف نیستید . موحدی ساوجی ـ‌ اصلش چیزی غیر از این نیست . رئیس ـ اصلش دو چیز است . یکی تکاوران اضافه شود یکی هم این شما ممکن است بگوئید با آن قسمتش مخالفید . بهر حال اگر این احتمالا یک شوری هم باشد آن حرفتان در جزئیات هم امروز زدید . موافق صحبت کند . منشی ¬ــ آقای رحمانی به عنوان موافق بفرمائید . حسنعلی رحمانی ـ در اینجا دو مسأله است یکی مسأله زیاد کردن تکاوران است با وجود اینکه فوق العاده سختی خدمت قبلا تصویب شده و دولت هم این لایحه را داده است بار مالی به آن صورت که مانع از تصویب لایحه باشد وجود ندارد . و به علاوه آقای موحدی خودشان هم با اصل موضوع موافق بودند نهایتاً برای آزمایش اشکال داشتند که تقدیم مجلس می شد . و لزوم ندارد این جهت برای خاطر اینکه برای این مسائل در حدود اختیارات دولت است و بنابراین ،‌ مانعی ندارد که آمار به مجلس نداده باشد . مسأله دیگر راجع به حذف تبصره است . حذف تبصره طبیعی است . بعد از اینکه بجای نیروی هوائی گفتیم «نیروی مسلح » ، نیروها ، کادر پرنده در نیروها و سازمان های نیروهای مسلح و همچنین چتربازان و تکاوران در تبصره فقط چتربازان را ذکر کرده بود که آن را هم در اینجا زیاد کردیم علاوه آن را به لفظ جمع آوردیم : « نیروهای مسلح » . کادر پرنده در نیروها . پس یک مسأله ، مسأله حذف تبصره است که این طبیعی است و نیازی به آن نیست . و اما مطلبی که فرمودند در جهت اشکال راجع به اینکه در سابق ماده 66 به این صورت بوده . « فوق العاده سختی خدمت کادر پرنده نیروهای هوائی و همچنین چتربازان طبق آئین نامه ای خواهد بود که به تصویب کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی خواهد رسید » . با توجه به اینکه وظیفه مجلس تصویب آئین نامه نیست . طبیعی است که ما باید در این صدد اصلاح این گونه مصوبات باشیم . خواه مصوبه شورای انقلاب باشد و یا اینکه مصوبه مجالس طاغوتی سابق باشد . بنابراین آنچه که خیلی اهمیت دارد در این لایحه اصلاح این جهت است نباید فوق العاده سختی خدمت که باید طبق آئین باشد نه طبق قانون . قانونش که قبلا وضع شده است اینجا ما می خواهیم بگوئیم آئین نامه را به مجلس بیاورند و این مسأله ای است که بارها با آن در مجلس برخورد کرده ایم و در همه جا هم بنا داشته ایم که آئین نامه ها را ارجاع به دولت بکنیم تا اینکه تداخل قوا لازم نیاید . بنابراین آنچه که منشاء مخالفت بوده است برای مخالف ، می تواند اصل مسأله و تأیید می باشد برای موافقت با این لایحه . خلاصه میشود کار این لایحه در دو مسأله :‌ یکی زیاد کردن تکاوران از لحاظ اینکه دولت بصورت لایحه آن را به مجلس تقدیم کرده است هیچ گونه اشکالی پیدا نمی کند و از لحاظ بار مالی و نیازی به آمار هم ندارد آمار باید در هیأت دولت مورد بررسی واقع بشود . مسأله دیگر هم در مورد ارجاع تصویب آئین نامه به هیأت دولت که این هم از لحاظ نظر مجلس امری است طبیعی و بارها تکرار شده است و اصلاحیه باید حتماً مورد موافقت قرار بگیرد از این جهت از آقایان خواهش می کنم که به اصل کلیات این لایحه رأی بدهند تا بعاً اگر اصلاحاتی هم لازم دانستند آن اصلاحات را هم در شور ددوم یا در همین شور که این را یک شوری تلقی کرده اند مورد بررسی واقع بشود متشکرم . رئیس ـ بسیار خوب مخالف دیگری نیست آقای سرهنگ افراخته بفرمائید . سرهنگ افراخته ( معدون وزیر دفاع ) ـ خوشبختانه در این لایحه مخالفت هم به آن صورت نبود ولی من یک توضیح خدمتتان عرض کنم . لایحه ایکه دولت تقدیم مجلس کرده بود در مورد آئین نامه تصویب آئین نامه را بعهدة کمیسیون مجلس گذاشته بود ولی در این لایحه کمیسیون که بررسی شد اصلاح به این ترتیب که بیایند و تصویب این آئین نامه را به هیأت دولت وگذار کند . و حتی ما در قانون استخدام نیروهای مسلح داریم « مادة 123 » که تصویب آئین نامه های قانون استخدام نیروهای مسلح بعهدة کمیسیونهای مربوطه در مجلس است . ولی صحبتی شد که اگر ما از این تاریخ بیائیم یک اصول کلی و یک اصول صحیح و آئین نامه و تصویبش را به هیأت دولت واگذار کنیم ، بهتر است و از این تاریخ هم قوانین بهمین ترتیب هر جا که احتیاج به تصویب آئین نامه باشد ، تصویب آن را به هیأت وزیران واگذار می کنیم . درمورد آمار تکاوران که فرمودند ، تکاوران یگانهائی هستند که در حال حاضر بعلت نیاز جنگی تشکیل شده اند و توسعه خواهند یافت ولی تشکیل و توسعة یگانها براحتی انجام نمی گیرد و مثل سایر ارگانها بسرعت ما نمی توانیم یک تعدادی زیادی وارد کنیم بلکه آنها بایستی آموزشهای بسیار سخت در شرایط بسیار سخت جوی و با آموزشهای بسیار سخت که غالباً توأم با ضایعات هم هست انجام بشود ، بنابراین تعدادش آنقدر قابل توجه نیست ،‌ان شاء الله اگر ما بتوانیم تعداد آنها را زیاد کنیم افراد بسیار ارزنده ای خواهند بود برای ارتش جمهوری اسلامی ایران چه بسا که گاهی یکنفر از آنها شاید به اندازة یک یگان قوی بتواند عملیاتی را انجام بدهد و ضربه های مهلکی را به دشمن و بخصوص دشمنان بعثی عراق که در حال حاضر با آنها در جنگ هستیم وارد بیاید . از حضار تقاضای تصویب این لایحه را دارم و عرضی ندارم . رئیس ـ متشکر برای اصل لایحه رأی می گیریم یکصد و هشتاد و نه نفر در جلسه حضور دارند کسانیکه با اصل لایحه موافق هستند قیام بفرمایند ( اکثر برخاستند ) تصویب شد . این لایحه هم مربوط به مصرف بودجه است و یک شوری است . یک پیشنهاد داریم . ‌منشی ـ پیشنهاد از آقای موحدی ساوجی است که پیشنهاد کرده اند در سطر آخر مادة واحده بجای « به تصویب هیأت وزیران » بشود « به تصویب مجلس شورای اسلامی خواهد رسید .» رئیس ـ آقای موحدی آئین نامة را مجلس نمی تواند تصویب کند این قانون اساسی است ما فقط می توانیم قانون را به کمیسیون ها ارجاع بکنیم ، بکلی هم نمی توانیم ارجاع بکنیم بلکه در مورد معینی است . موحدی ساوجی ـ آقای هاشمی آن آئین نامه اجرائی قانون است ولی این آئین نامة مبلغی است که می خواهند بدهند و این قانون می خواهد . رئیس ـ آئین نامة اجرائی است و شورای نگهبان هم برمی گرداند قبلاً نظیرش را هم داشته ایم خواهش می کنم … موحدی ساوجی ـ این آئین نامة اجرئی نیست این آئین نامة قانونی است . رئیس ـ دیگر آئین نامه قانونی نداریم ، آئین نامه ، آئین نامه است . موحدی ساوجی ـ در خود قانون اساسی قید شده است که فقط آئین نامه های اجرائی را می توانند. رئیس ـ می گویم نظیر همین را داشتیم، یکبار برگشته باز وقت مجلس را می گیرید ، خواهش می کنم از این صرفنظر کنید . مادة واحده را برای رأی گیری بخوانید . یکی از نمایندگان ـ این خلاف است آقا . رئیس ـ نه اینطور نیست ، شما با شورا صحبت کنید آقای الویری مادة واحده را بخوانید . مادة واحده ـ‌مادة 66 قانون استخدام نیروهای مسلح بشرح زیر اصلاح و نبصرة دیل آن حذف میشود. مادة 66 ـ فوق العاده سختی خدمت کادر برنده در نیروها و سازمانهای نیروهای مسلح (‌اعم از عملیاتی و فنی )‌و همچنین چتربازان و تکاوران طبق آئین نامه ای خواهد بود که به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید . رئیس ـ برای مادة واحده ای که قرائت شد ، رأی می گیریم و تعداد هم همان 192 نفرند ، نمایندگانی که موافق با این ماده واحدة هستند ، قیان بفرمایند ( اکثر برخاستند ) تصویب شد . 7ـ تصویب اعتبارنامة آقای سجادی . رئیس ـ پرونده آقای سجادی مطرح است . پرونده ایشان همانطور که مجلس مطلع است از کمیسیون تحقیق برنگشت و بعد مجلس تصویب کرد که در مجلس مورد بحث قرار بگیرد چون شعبه رد کرده بود در مجلس هم کسی مخالفت نکرده بود شیوه ما این شده بود که در اینگونه موارد برای اینکه نمایندگان بتوانند اظهار رأی بفرمایند . اگر یک نفر مخالف هست ، صحبت بکند و بعد صاحب پرونده دفاع بکند . آقای موحدی ساوجی بعنوان مخالف بفرمائید . موحدی ساوجی ـ بند شناختم نسبت به آقای سجادی که در شناسنامه شان نامشان سجاد نژاد هست ، تقریباً به همان اندازه ای بود که سایر دوستان ایشان را گاهی در تهران سالهای اخیر دیده بودند در بعضی از محافل و مجالس مذهبی هم سخنرانی داشتند . اما چون بنده در کمیسیون تحقیق عضویت دارم . وقتی که اعتبار نامه و پرونده ایشان در کمیسیون تحقیق مورد بررسی قرار گرفت . به یک سری اسناد و مدارک و گزارشهای معتبری و حتی اظهار نظرهای افراد مؤمن و متعهد و آگاهی برخوردیم که نسبت به آقای سجاد نژاد من دیدم که اگر واقعاً اینجا سکوت بکنم در پیشگاه خداوند و در قبال مسؤلیتهائی که در مجلس شورای اسلامی به عهده ام واگذار شده است و در مقابل مردم مسؤول و مؤاخذه خواهم بود . خدا می داند بدون اینکه نسبت به ایشان بنده یک ذره مسأله شخصی یا عداوتی ،‌ یا کینه ای به هیچ وجه ، بلکه همانطور که عرض کردم قبل از انقلاب ما درباره ایشان حسن ظنی داشتیم و ایشان را خوب می دانستیم . اما آنچه که در پرونده ایشان هست و بخاطر یکسری مسائل ، گزارش کمیسیون تحقیق رسماً به مجلس داده نشده و بنده هم می خواهم آن ماجرا و آنچه که در کمیسیون پیش آمده ، و چند بار رأی گیری شد و درواقع ایشان رأی نیاوردند نمی خواهم مفصل آن را نقل کنم . یک گزارشی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره ایشان رسیده است و در پرونده هم موجود است . که وقتی سابقه ایشان را از مرکز اسناد انقلاب اسلامی خواسته اند آنها پاسخی حدود یک صفحه و نیم داده اند البته یک صفحه و نیم آن حدود تقریباً شاید بیست سطر بیشتر نشود و در آنجا هم قسمتهائی آمده است که این قسمتها را عیناً می خوانم و الان فقط به نقل این مدارک و اسناد کتبی و شفاهی بسنده میکنم در پایان اگر وقت کردم بعد نظرم را عرض میکنم : در آن گزارش این چنین آمده است که « وی » یعنی آقای سجاد نژاد پس از سفر مجدد به عراق در سال 1344 وارد بیروت شده و جلسات مذهبی تشکیل داده است . در جلسات مذکور ، چون مطالب سیاسی به میان نمی آمده ، ساواک نامبرده را برای همکاری ، مناسب تشخیص داده است و به همین جهت از طریق سفارت ایران با وی تماس گرفته و ضمن تمجید از او خواسته اند تا از انحراف ایرانیان در جهات سوء سیاسی با سفارت همکاری کند و نامبرده هم قبول کرده است . این یک قسمت . قسمت دیگر ، وی از سفارت ایران ( یعنی آقای سجاد نژاد ) و شخص منصور قدر در سال 1340 تقاضا کرده است که به او کمک مالی کنند تا سالنی را برای سخنرانی شیعیان درست کرده ، به اتمام برساند . در قسمت دیگر آمده است که در سال 1351 ساواک وی را از مخالفین امام موسی صدر معرفی و اعلام داشته ،‌می توان از وجود او استفاده کرد ( شمن اینکه ساواک ایشان را از مخالفین امام موسی صدر معرفی کرده اعلام هم کرده است که می شود از وجود ایشان استفاده کرد ) بخصوص اینکه اطلاعات وسیعی در مورد کشورهای خاورمیانه و روابط بین ایران و آنها دارد . و پیشنهادات ابتکاری و جالب توجهی در این مورد می نماید . پیشنهاد شده تحت پوشش مناسبی ( دقت کنید به این قسمت )‌پیشنهاد شده ( یعنی از طرف ساواک ) تحت پوشش مناسبی به خرج ساواک به ایران بیاید و با مقامات ساواک ملاقات نماید . تا از نظرات او استفاده شود . نامبرده در تابستان 1352 عازم ایران شده و نمایندگی ساواک در بیروت اعلام داشته وی صمیمانه با این نمایندگی همکاری دارد . ( این را تذکر بدهم که نمایندگی ساواک در آن موقع شخصی بنام معین زاده بوده ) نمایندگی ساواک در بیروت اعلام داشته وی صمیمانه با این نمایندگی همکاری دارد و خواستار آن شده که در تهران برای تحبیب وی اقدام شود . این قسمتهائی بود از آن گزارشی که از مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ایشان رسیده است البته از گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی ما نمیتوانیم این معنا را استنباط کنیم که ایشان برای ساواک مأموری بوده باشد که دارای رمزی و کدی و چه و چه … اما از آنجا که ایشان یک روحانی بوده ، سرشناس هم بوده و در بیروت هم خیلی فعالیت می کرد و خودش هم مایل بوده است که تقریباً به اصطلاح معروف هم به نعل بزند و هم به میخ و دودوزه بازی بکند از این جهت ساواک به روحیات ایشان پی برده و از ایشان خواسته که استفاده بکند ،‌و استفدة مناسبی هم کرده در اینجا باید عرض کنم که رابطة دوستانه ایشان با نمایندگی ساواک در بیروت که همان معین زاده باشد بحدی نزدیک و صمیمی بودند که معین زاده که نمایندة‌ ساواک هست ، مادرش را یکسالی به ایشان می سپارد می گوید که مادر من را ببر به مکه و می آورد مادرش را در فرودگاه بیروت به دست ایشان می سپارد و ایشان هم مادر او را به مکه می برد . مسألة‌دیگری که باید عرض کنم : ارتباط به این شکل با ساواک تا سال 1357 و تا شب پیروزی انقلاب ادامه داشته است . سال 1357 روز 21 بهمن یعنی درست شب 22 بهمن که فردایش روز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، هست . همان معین زاده نمایندة ساواک در بیروت ،‌در تهران بوده ، تماسی با آقای سجادنژاد برقرار می کند و به ایشان اینطوری خبر می دهد که فرماندهان نظامی جلسه ای دارند ،‌الان در جلسه هستند و تصمیم گرفته اند مدت حکومت نظامی را تمدید کنند نمایندگان عزیز اطلاع دارید که تصمیم گرفتند بخاطر اینکه دیدند دارد اوج انقلاب به پیروزی می رسد و اینها می خواستند که حکومت نظامی را تمدید کنند و مردم را بخانه ها بکشند که مردم به خانه ها بروند و بترسند و وحشت کنند و انقلاب آن حرارتش و آن شکوهش بخوابد و بعد بیایند سرکوب بکنند ، و افراد را بگیرند و بکشند قتل عام بوجود بیاورند وقتیکه حکومت نظامی از سوی فرماندهان نظامی تمدید شد اگر یادتان باشد مرحوم آیت الله طالقانی که خدا ان شاء الله رحمتش کند واقعاً از روحانیون بسیار برجسته که عمری را در ضدیت و مبارزه با رژیم ستمشاهی با انواع و اقسام مصائب و سختی ها و گرفتاریها روبرو بوده است . ایشان یک اعلامیه ای دادند که مردم به خانه هایشان بروند و در برابر حکومت نظامی ایستادگی نکنند ، نکند مردم کشته بشوند یعنی منظور آیت الله طالقانی این بود که مردم که بیخود کشته نشوند. جعفری ـ اینطور نبود تحریف شد ،‌یک ماشینی بنام دفتر ایشان توی خیابان می گشت و می گفت : «‌ مردم آیت الله طالقانی گفتند به خانه تان بروید » بعد ما رفتیم دفتر ایشان تحقیق کردیم معلوم شد اینطوری نبوده . موحدی ساوجی ـ این را فکر می کنم آقای جعفری شما نمی توانید انکار بکنید چون مردم اطلاع دارند بعد کسی که موجب شده بود که آیت الله طالقانی در این زمینه این اعلامیه را بدهند آن معین زاده نمایندة ساواک با آقای سجادی تماس می گیرد و قضایا و تصمیم شورای نظامی فرماندهان را به ایشان یعنی آقای سجادی اعلام می کند و بعد می گوید شما که به آیت الله طالقانی نزدیکی و به شما اعتماد دارد شما به ایشان اصرار کنید که از مردم بخواهد که به خانه هایشان بروند و به قانون حکومت نظامی احترام بگذارند و ایشان و البته چند نفر روحانی دیگر بودند که معمولاً آیت الله طالقانی نزدیک بودند و اینها ،‌ایشان بودند که این مسأله را به آیت الله طالقانی حالا نمی دانم به چه شکل گفته جزئیات رساندن خبر به آیت الله طالقانی این از چیزهائی است که دیگر در پرونده نیامده است . خوب این مسأله می رساند که تمای ایشان سالیان سال از طریق نمایندگی های ساواک با ایشان این تماس برقرار بوده است این یک مسأله که به نظر من میرساند که ایشان نقطة ضعف بسیار بزرگی در این جهت داشته اند و اما از این چهت که بگذریم باز مسألة دیگری در اینجا مطرح می شود و آن این است که : آقای سجادی از یک هوش و ذکاوت و زرنگی و حافظة خوبی برخوردارند . که معمولاً خیلی ها را می شناسند ، حتی شماره تلفن هایشان را حفظ هستند وقتی به کمیسیون تحقیق آمدند و سؤال و جواب می شد ، معلو می شد که ایشان به همه مسائل خیلی مسلطند و حافظة‌ قوی دارند اما عجیب است که در یک مورد وقتی ما از ایشان سؤال کردیم ایشان از پاسخ صحیح دادن طفره رفتند و آن اینکه شخصی بنام حسن عرب که این فرد را نمایندگان محترم خوزستان بخصوص نمایندگان محترم آبادان ،‌ایشان را خیلی زیاد می شناسند که یک هتل بین المللی بنام ( نائب کلاپ ) یا ( نایت کلوپ ) هر چی … در آبادان تأسیس کرده بود که این هتل مرکز فساد و فحشاء بوده است نه برای افراد داخلی که بیشتر برای شیوخ و افراد خارجی که می آمدند و ایشان در داخل شکارشان می کرده ( یکی از نمایندگان ـ بفرمائید شیوخ عرب ) بلی ، شیوخ عرب . عرض می شود که در این مورد لازم است که عرض کنم آن مقداری که برادرمان آقای صفاتی ، برادرمان آقای رشیدیان ، بعضی برادران دیگر اطلاع داشتند و به من فرمودند ، من این مقدار را در بارة حسن عرب عرض می کنم که این فرد در داخل نه تنها عامل عمدة شاه و ساواک بود بلکه بالاتر از ساواک ،‌این مأمور « سیا»‌در ایران بود . و از این زنان آن چنانی روسپی از خارج وارد می کرد جزء وارداتش بوده . بهمان هتل بین المللی مه نایت کلاپ باشد و در خارج ایران ، در کشور های خارج ایران ، مأموریت این فرد این بوده است که دانشجویان مسلمان متعهد ومبارزی را که در کشورهای خارجی بر علیه نظام مبارزه می کرده اند آنها را شناسائی کند و ترور کند . یک چنین مأموریتی هم در خارج داشته است . آنوقت یک چنین فردی که دیگری از رحیم علی خرم هم در فساد و در سرسپدگیش به این رژیم و به آمریکا مشهورتر بوده ،‌این آقا در بیروت دو روز مهمان آقای سجادی بوده است . و آقای سجادی وقتی ما گفتیم که ایشان طبق گزارشی که به ما رسیده و نقلی که کرده اند . دو روز ایشان در منزل شما بوده اند ، ایشان قوبل کردند که دو روز بوده اند ولی گفتند که من ایشان را نشناختم نمی دانستم که اینطوری بوده است . بعد که آمدم و به ایران انقلاب پیروز شد ، معلوم شد که حسن عرب آدم خیلی بدی بوده . من از این تعجب می کنم ایشان که اینقدر فرد زیرک و هشیار و با حافظه و اینها است ،‌چطور می شود یک فردی وارد خانه اش بشود ،‌ ( خوب چه کسی این فرد را معرفی کرده است ) وارد خانه اش بشود و دو روز ایشان را نشناسد و بعد هم خوب حداقل می رساند اگر بر فرض هم نشناخته باشد که خیلی فرض بسیار بعید است اگر نشناخته باشد و دو روز در خانه اش میزبان او باشد تازه این را می رساند که این آقا کسانی با او همکاری داشته اند و دوستش بوده اند و نزدیک به او بودند که اینجور افراد را به خانه اش می آوردند . حداقل ،‌این مقدار را که برای ما ثابت میشود این هم مال این مسأله . و امام سأله دیگر که بایستی عرض کنم در بارة‌ ایشان مسائل و مطالب بسیار است . حالا من یک چیزهائی هم در کمیسیون مطرح بوده است و از من خواسته شده است که آن مسائل صلاح نیست و در مجلس گفته نشود بهتر است من آنها را اصلاً مطرح نمیکنم . عرض می شود که در پرونده ایشان ملاحظه شد که چند ورقه ای بود که از سازمان «‌اتکا » سازمان اتکا یک سازمانی است که وابسته به ارتش است من دقیقاً نمی دانم ولی مسلم است که این سازمان تابع ارتش است و اجناس و نیازمندیهای ارتش را تأمین می کند و سازمان خیلی مهم و وسیع و بسیار جالب توجه است بعد از انقلاب ،‌ایشام به سازمان اتکاء وارد می شود حالا از طرف چه کسی بوده است ، خیلی من نمی دانم ایشان و یک کسی هم که خود ایشان با خودش برده آنجا بنام آقای قدس حسینی است . ایشان را توی آن سازمان برده اند و در آنجا مدتی بوده اند ، بعد عجیب است که در همین مصاحبه ای که با آقای سجادی شده و کتباً ایشان پاسخ گفته و در پرونده هم موجود است ایشان در یک جا می گوید که 25 سال من سابقة دوستی با این آقا داشتم که با هم توی سازمان اتکا رفتیم . بعد یک مدتی که آنجا می مانند سر مسألة اینکه چه کسی رئیس باشد و چه کسی معاون گویا آن آقا می شود رئیس و می خواهد ایشان را معاونش بکند بعد ایشان با او اختلاف پیدا میکند ،‌ در این مصاحبه یک مطالبی را گفته است که ( این مرد خبیث است این وابسته به ساواک بوده است ، با عبدالرضا حجازی چقدر دوست صمیمی بوده و کفش او را جفت می کرده ، این آدم با انقلاب ضدیت داشته ،‌با مبارزین قبل از پیروزی انقلاب و بعد از انقلاب آمده و چهرة‌ انقلابی بخودش گرفته خلاصه از این جور مطالب ) حالا ما نمی گوئیم که ایشان در اینکه این نسبت ها را به آن آقا داده است و یا دروغ است بنده آن آقا را اصلاً نمی شناسم ولی همینقدر از این مصاحبه ای که با ایشان شده ، در چند صفحه کتباً ایشان پاسخ داده ،‌این مقدار برای ما ثابت می شود که ایشان در این اظهاراتی که راجع به این آقا کرده یا صادق هست ،‌یا صادق نیست . اگر صادق باشد مقصر خودش است ،‌ باید گفت که برادر تو چرا وقتی که توی سازمان اتکا رفتی ، یک چنین کسی که 25 سال تو او را میشناختی اولاً چرا با او دوست شدی ؟ کسی که اینطور بود و بعد چرا با خودت به سازمان اتکاء بردی این اشکال بخود شما هم برمی گردد ، نه اینکه فقط از او بخواهی ایراد بگیری . بنابراین ، تیپ ایشان یک تیپی است که البته سعی می کرده که با همه تیپی و یا هر گروهی ، با هر جریانی خودش را نزدیک بکند و من روی هم رفته وقتی که وضع پروندة ایشان را و آن مذاکراتی که انجام گرفت و اینها را بررسی کردم من ایشان را برای نمایندگی مجلس ،‌ صالح نمی دانم . و در این زمینه البته از شخصیت های بسیاری می توانیم نام ببریم . که البته من نام نمی برم که در بارة‌ ایشان ، نظر منفی داشته اند که ایشان را تأیید نکردند و حالا این نمایندگان محترم هستند ،‌و خودشان میدانند من آنمقدار که می دانستم و صلاح می دانستم از پروندة ایشان عیناً نقل کردم و نمایندگان محترم خودشان می دانند در باره اش فکر کنند و بررسی کنند و بررسی شده و واقعاً آگاهانه نظر بدهند . اگر چانچه ممکن باشد آقای آقا محمدی هم مایل باشند ، می توانند چند دقیقه ای صحبت کنند . رئیس ـ نه ، نمی شود ،‌فقط قرار بود که یکنفر بعنوان مخالف صحبت کند کسانی که وقت نگرفته اند نمی شود صحبن کنند شیوه بر این بود که یکنفر مخالف صحبت می کند که مجلس در جریان باشد چون بعد از این جلسه هم جمعی از نمایندگان از ما خواسته اند که یک جلسة خصوصی داشته باشیم ، آن جلسه را هم داریم . خواهش می کنم که آقایان از من قبول کنند که امروز به تنفس نرویم که آن کارمان را هم امروز انجام بدهیم آقای سجادی بفرمائید شما یکساعت وقت دارید . سجادی ـ سلام و درود به رهبر امت و امام جهان اسلام و شهدای حق و حقیقت و شهدای صدیق ابرار ملت مسلمان ایران ، خصوصاً دو شهید نمایندة مجلس شورای اسلامی اخیر . ریاست محترم و نمایندگان عزیز اولاً تقاضایم از حضورتان یک کمی توجه و دقت بیشتر است . من جوابهایم را می خواهم از قسمت اخیر شروع کنم چنانکه آقای موحدی فرمودند جریان قدس در روزهای اول انقلاب مدرسة رفاه آقای جواد رفیق دوست و تقی خاموش رئیس کمیتة اصناف و رئیس قسمت کشاورزی بنیاد مستضعفین به من اصرار کردند سازمان اتکا در معرض دزدی و غارت است گفتم سازمان اتکاء‌ چیست ؟ گفت تدارکات ارتش . گفتم مسئولیت مالی است من قبول نمی کنم . الان این دو نفر آقایان هم شاهد هستند (‌جواد رفیق دوست رئیس قیمت کشاورزی بنیاد مستضعفین و سید تقی خاموشی رئیس کمیتة‌اصناف ) دفعة دوم آقای خاموشی به من اصرار کردند گفتم من نمی توانم . دفعة سوم به من اصرار کرد که آنجا در معرض غارت است و می دزدند گفتم مسخره ام کرده اید ؟ من واقعاً بلد نیستم و خدا هم می داند تاآنروز من پنج مرتبه از پنج شخصیت چک گرفته بودم و نمی دانستم معنای چک و سفته چیست ؟ چون یک امور مالی است ایشان برگشت به من گفت تو نمی توانی یک آدم پیدا کنی ؟ گفتم اگر قبلاً می گفتی ، چرا . ما رفتیم یک بازاری متدین بنام سید تقی قدس که امور مالی بلد بود او را آوردیم به سازمان اتکاء . روز اول دوازده میلیون تومان چک آمد . ایشان گفت امضاء بفرمائید . گفتم من نمی توانم . چون مرد متمکنی هم هست گفت اگر شما نمی توانید باید به من اجازه بدهید من امضاء‌کنم . شما به مسئولیت خودت امضاء کن . بعداز چند روز که این آقا امضاء کرد ، مدنی وزیر دفاع شد . مدتی ریاست ایشان را بعنوان کمیتة امام خمینی آنروز امضاء کرد . بعد از آنکه ایشان آنجا مشغول ریاست شد و من هم بعنوان ناظر و معاون وی مشغول همکاری بودیم تظاهرات کارخانجات سازمان اتکاء شروع شد . کارخانه فخر ایران هفت مرتبه ، کارخانه های قند میاندوآب ، کارخانه های روغن نباتی ورامین ، کارخانه های کنسروسازی شاهی و جریان 24 هزار گوسفندی که عزالدین حسینی ارزان فروخته بود ، من چند دفعه رفتم با عز الدین ملاقات کردم و برای گرفتن پولش اول راضی شد دو میلیون و ششصد هزار تومان بدهد که بعد متأسفانه وزیر دفاع تیمسار ریاحی کاری کرد که آن پولها هم داده نشد . بعد از آن که من دائماً بیرون بودم بعنوان بازرسی و جلوگیری از تظاهرات و اتصابات هجده گانه کارخانجات فرخ ایران ، این آقای قدس چه کارهای مالی می کرد ، نمی دانم من وقتی بر می گشتم می دیدم اغلب قوم و خویش های خودش را آورده و در جاههای حساس منصوب کرده است . بعد من خلافهائی دیدم ، شروع کردم به مقامات مسئول گفتن . ما بعنوان یک هفته به آنجا رفته بودیم . یک هفته شد و 9 ماه و ایشان 16 ماه . در کنار جنازة‌ مرحوم طالقانی به مهندس بنی اسدی من گفتم که خاک بر سر این انقلاب ( به این تعبیر ) این یکنفر بازاری تا حالا مانده او را عوض کنید . گفت راست می گوئی بودجه آنجا بیست و پنج میلیارد تومان است و بودجة وزارت آموزش و پرورش 22 میلیارد تومان است باید عوض بشود به مرحوم دکتر چمارن سردار شهید وقتی وزیر دفاع شد من یک نامة تند و جسارت آمیز ( روی آشنائی و سوابق که بنده رابط کاغذی و مالی ایشان بودم که در قسمت دیگر عرض می کنم ) نوشتم ایشان امروز و فردا کرد آقا بجای عوض شدن امروز فردا 16 ماه طول کشید من از وقتی که اساس کردم شروع کردم برای بیرون کردن او . اما این منطق که انسان شخصی را . که 25 سال است می شناسد و آدم خوبی بوده چطور عوض می شود ؟ کسانی پنجاه سال شخصی را خوب می شناسند بعد از پنجاه سال آدم بدی از آب در می آید یا آدم نمی تواند ماهیتش را بشناسد . من در امور مالی که با او سر و کار نداشتم ،‌ از امور مالی اش اطلاع نداشتم . بعد در آنجا او را متقلب دیدم به تمام مقامات مسئول هم گفتم . اما اینکه من نوشته ام ایشان ساواکی است . من اینجور ننوشتم . گفتم از تقصیرات ایشان آن زمانی که ایشان نذر کرده بود و هر سال به مکه می رفت ، می رفت از سید ابراهیم میلانی اجازه می گرفت ،( توجه کردید )‌ او هم می نوشت که شما رابطه ایشان را می دانید . من اسم او را بردم . اما جریان عبد الرضا حجازی گفتم نامه های عبد الرضا حجازی که در مسجد آذربایجانی ها منبر می رفت به مغازه او می آمد و آمدن نامه عبد الرضا حجازی برای او معنایش این نیست که این آقا ساواکی است . گفتم ایشان تخلفات و تقلباتی داشته ، مرد خبیثی است به خاطر این کارها که خودم می دانم و به مقامات مسؤول گفته ام . این جریان راجع به قدس و سازمان اتکا است و بنده آنجا حکمی که از طرف دادستانی و از طرف وزارت دفاع داشتم عنوان بنده ، عنوان نظارت بود و بس و وظیفه ناظری را هم انجام داده ام و به مقامات مسؤول هم خبر دادم و شکایت هم کرده ام ولی هنوز که هنوز است متأسفانه سازمان اتکا آن تصفیه کامل را نکرده است . اما جریان معین زاده و منزل مرحوم طالقانی . من اولا نمی دانستم این آقای معین زاده در سفارت ایران در بیروت مأمور ساواک است . چون شما میدانید که نمی گفتند این آقا مأمور ساواک است یا مأمور ساواک نیست . من وقتی که ایام حج به مکه مشرف می شدم چون دولت اجازه نداده بود مقیم خارجی بدون نامه از سفارت ایران ، سفارت سعودی به آنها ویزا بدهد . ولهذا ما هر وقت می رفتیم مکه مجبور بودیم به سفارت مراجعه کنیم . من یک کرتبه که به مکه مشرف میشدم رفتم از سفارت ایران کاغذ بگیرم که سفارت سعودی به من ویزا بدهد . این آغای معین زاده که در آنجا کاردار سفارت بود من خواهش می کنم مادرم از ایران آمده می خواهد به مکه برود شما در هواپیما چشمتان روی او باشد و در جده از طرف فلان حمله دار منتظر هستند شما تحویل او بدهید . گفتم اشکالی ندارد . بنده در هواپیما وقتی که سوار میشدم ، وقتش را می دانستند آمدند این پیرزن را سوار کردند در جده هم به آن حمله دار ( که به آقایان گفتم چه کسی بوده ) به استقبال این خانم آمده بودند و آنها تحویل گرفتند . مسأله حج بردن آقای معین زاده هم از این قرار است . و اما تلفن کردن آقای معین زاده ، معین زاده آنجوری که بعد از آنکه ما ایران آمدیم و فهمیدیم که او مأمور ساواک در سفارت ایران بوده است . شما توجه دارید من سه مرتبه در ساواک تهران سابقه دارم . یک مرتبه در 15 خرداد بود . چند روز ما را توقیف کردند ، یک مرتبه در جریان اعلام مجلس ختم مرحوم دکتر شریعتی بود که آقایان توجه دارند که مهمترین منبری که قبل از انقلاب خطرناک بود شهادت مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی بود . یکی مسأله اعلام مرگ دکتر شریعتی در مسجد ارک بود . در وفات پدر جناب آقای معادیخواه که صدها نفر از روحانیون بودند که کسی جرأت نکرد این اعلام مرگ را بکند . بنده جرأت کردم این اعلام را کردم که تظاهرات نتیجه اش گرفتار شدن 60 نفر و پاره شدن شکم شش پاسبان و 3 ماه دربدری و گرفتاری ما بود . روی همین حساب پرونده و تلفن و مشخصات ما را در ایران می دانستند و می شناختند . من اصلا رابطه ای با معین زاده وقت برگشتن به ایران نداشتم فقط آقای معین زاده دو مرتبه در بیروت برای من چک آورد به عنوان اجاره خانه ، گفتم من احتیاجی ندارم ببرید نگهدارید هر وقت لازم شد می آیم از شما می گیرم بصورت مؤدبانه رد کردم . شما می دانید آنها چقدر مهیمین و خطرناک بودند آنهم روایتی که من الان عرض می کنم مسأله انجمن دانشجویان اسلامی دانشگاه آمریکائی های بیروت بوده است . بعد از آنکه این آقا از آنجا به کجا رفت و چه شد نمی دانم . فقط روز 22 بهمن بود ساعت 9 یا 10 صبح بود یک تلفنی شد . یک مرتبه دیدم ایشان است ، گفت ما سؤال کردیم و شما رابطه دارید و می دانیم، می دانم شما با مرحوم طالقانی رابطه دارید و منزل او هستید . نمیدانم آقایان می دانند یا نمی دانند ، بعد از آزادی مرحوم طالقانی چند نفر معممی که در منزل مرحوم طالقانی بودند و جانشان هر لحظه در خطر بود ، آقای امید نجف آبادی بود ، بنده بودم و آقای مهدوی کرمانی و آقای محمد مجتهد شبستری بودند . گفت شما چند نفر در منزل آقای هستید به آقای طالقانی برسانید ، نه اینکه وادار کنید . این تحریف است شما به ، ایشان برسانید که فرماندهان ارتش الان در نخست وزیری جمع هستند ، تصمیم گرفتند که هر تجمعی باشد بکوبند . این حرف را به من گفت و تلفن را زمین گذاشت . و من هم رفتم به مرحوم طالقانی جریان را گفتم ، مرحوم طالقانی به من فرمود که نانجیب ها از صدو بیست جا تا حالا این تهدید را از طرق مختلف به ما خبر داده اند . این هم جریان تلفن معین زاده به بنده و جواب بنده به مرحوم طالقانی . بدون اینکه من با ایشان بعد از اینکه ایشان از سفارت آمد یا من سالها در بیروت بودم و ایران آمدم رابطه داشته باشم نه من اصلا معین زاده را می شناسم و نه با ایشان ربطی داشته ام . اما مسأله ای که ایشان فرمودند که گزارش معتبر و افراد مؤمن ، متأسفانه به صورت مجهول گفتن را مقداری از جناب آقای موحدی ناانصافی می دانم . ای کاش آن افراد مؤمن و معتبر واقعاً یک چنین چیزی را شهادات اسلامی می دادند . مجلس ، مجلس اسلامی ، دولت ، دولت اسلامی است . من تمام عواقب این نوع شهادت و اعترافات را حاضرم قبول کنم و مسؤولیتش را می پذیرم . اما مسأله یک شخصیت معتبری که ایشان گفته اگر لازم باشد جناب آقای سید ابوالفضل موسوی تبریزی با آن شخص معتبر تماس گرفته ، اگر لازم باشد از کسانی که از بنده خواسته بودند در مقام دفاع مقداری در آن محدوده صحبت کنند می توانند در این باره از آن شخصیت معتبر که شاید معتبرترین آن اشخاصی که ایشان متعدد نام بردند متأسفانه یک شخصیتی بیشتری نبوده ، جناب آقای موسوی تبریزی در این باره حاضرند ان گزارش را که با ایشان تماس گرفته اند بگویند . موحدی ساوجی ـ اگر لازم باشد و نمایندگان بخواهند آن شخص را معرفی کنند . سجادی ـ اما مسأله تمجید نمودن از سفارت . ساواک در سال 45 و 51 از من تمجید کرده است . شما توجه دارید اینها خیلی دلشان می خواست اشخاص مختلفی را شکار کنند . خوشبختانه در این مدتی که اینها نتوانستند کسی را شکار کنند ، بنده بودم و در جریان اینکه ما از آنها پول خواستیم برای منزل اجاره کردن اجتماع دانشجویان ، چهار نفر الان از مسؤولین دولت اسلامی موجودند ، آنها عضو انجمن اسلامی دانشگاه آمریکائی ها بودند . اگر بنده پول خواستم آنها هم شریک من هستند . اگر نخواستیم آنها هم شریک هستند و اطلاع دارند . یکی آقای سعید رجائی خراسانی نماینده ایران در سازمان ملل ، آقای دکتر کرانی سفیر ایران یا کاردار سفارت ایران در الجزایر ،‌ دکتر آیت اللهی سفیر ایران در رومانی و دکتر کاظم صدر پسر آقا رضا صدر از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در بیروت بودند . توجه دارید که من رئیس روحانی آنها بودم . من نمی توانستم بدون اطلاع آنها از سفارت پول بگیرم ،‌ اگر پول می خواستیم لآن آقایان هم باید تأیید می کردند . سؤال بفرمائید اگر چنین چیزی اصلی دارد مسؤولیتش را قبول دارم . و اما جریان مخالفت بنده با ( این قسمتهایش را نمی خواهم مفصلا عرض کنم ) امام موسی صدر آن روز به جناب ریاست محترم این جریان را عرض کردم اگر من می خواستم این مسائل را مطرح کنم یک مقدار صحیح نبود اما قسمت مختصرش را عرض می کنم . توجه دارند آقایان که ایشان روابط خیلی محکمی با سفارت ایران ، با دستگاه داشت . چنانکه وقتی آمدند با شاه ملاقات کردند اول به خاطر این روابط ایشان اصرار داشت در سفارت که ما با ایشان همکاری کنیم . بنده قبول نکردم وقتی ما را تحت فشار گذاشتند که چرا با ایشان همکاری نمی کنید ؟ من عرض کردم مدارکی دارم که این مدارک به من اجازه نمی دهد با ایشان همکاری کنم ( این هم مدارکی است که نسبتاً بنده دارم آقایان توجه کنند ) وقتی آقایان این مدرک را از ما دیدند از اصرارشان به همکاری بنده با امام موسی صدر کیشدند . بعد از مدتی که ایشان آمد در کویت در مجله الحوادث جریان « خلیج فارسی » را « خلیج عربی » خواند ،‌ دستگاه از ایشان ناراحت شد در روزنامه علیه او قیام کردند و می خواستند او را بکوبند ،‌ آمدند از من خواستند و گفتند مدارکت را بده تا علیه او انتشار بدهیم . چون آن موقع مقدار زیادی از مدارک دست شیخ محمد جواد مغنیه بوده ، گفتم مدارک دست ایشان است . من باید با ایشان صحبت کنم . رفتم با ایشان صحبت کردم ایشان گفتند ما الان مدارک را نمی توانیم بدهیم اقلا پنج ، شش ماه باید صبر کنید ما این حرف را که به سفارت که به ما فشار آورده بودند گفتیم . گفتند عیبی ندارد ما شش ماه صبر می کنیم بعد از 6 ماه این آقایان آمدند به ما اصرار کردند آقای صدر هم کاملا تراجع کرده بود و علیه اینها قیام کرده بود ، من به آقای مغنیه گفتم که اینها اصرار می کنند شما بفرمائید چون به شما زور ندارند ، شما لبنانی هستید شما مدارک را ندهید چون الان اینها از آقای صدر می ترسند و آقای صدر یک خطری است برای اینها . ایشان هم گفت مدارک را نمی دهیم و مدارک را به دستگاه ندادیم . و اما رابطه بنده با دستگاه ،‌ چون همه این مسائل را در اول انتخاباتم یک بنده خدا گفته و مطرح شده، من به دادستان محترم تبریز و دادستان کل امروز جناب آقای موسوی هم جریان را گفتم . ایشان گفت توطئه است شما پشت قضیه را بگیرید . ایشان یک نامه ای نوشته بود به مرحوم قدوسی ، ایشان یک نامه تندی نوشته به آقای مهدوی کنی وزیر کشور وقت ، من نامه را آوردم خدمت جناب آقای مهدوی ، این جواب این اتهامات پرونده ساواک بنده است که ایشان قسمتهای بریده بریده اش را خواند . تقاضا می کنم نمایندگان به جواب آقای مهدوی کنی برای بخشداری بستان آباد و استانداری تبریز از مجموع پرونده اسناد ملی که جناب آقای موحدی ، دم بریده و ناقص خواندند توجه کنید . جواب بنده ، جواب آیت الله مهدوی کنی است : بنام خدا با توجه به آشنائی که اینجانب از جناب آقای سید غفار سجادی دارم و نیز با توجه به منبرهائی که نامبرده در مسجد جلیله و مسجد هدایت داشته و همچنین با تأییدی که بعضی از برادران مورد اعتماد در همان اوان از ایشان داشته گزارش مرکز اسناد دائر بر همکاری نامبرده با نمایندگان ساواک قابل قبول نیست . خصوصاً آنکه در گزارش مزبور موردی که دلیل بر همکاری با ساواک باشد موجود نیست . بخصوص آنکه در همان گزارش نکات مثبتی موجود است که دلیل بر مخالفت نامبرده با رژیم سابق می باشد . علاوه بر این جهات برای اطمینان بیشتر شخصاً مراتب را با مرکز اسناد آقای فیاض در میان گذاشته ام و موارد همکاری را خواستار شدم . آقای فیاض پس از بررسی پاسخ دادند که در مرکز اسناد مواردی که دلیل بر همکاری به نفع رژیم باشد دیده نمی شود و روابط تنها مربوط به ایتام و شیعیان لبنان و امور خیریه می باشد . توجه بفرمائید اینجا مربوط به شیعیان و امور خیریه این است . بعد از آنکه محلات شیعه نشین شیاح را کاملا کوبیدند و منزل من هم آنجا بود در حدود یک سال و خرده ای بدبختی که تاکنون ادامه دارد ، این شیعه ها آمدند گفتند شاهی که ادعا می کند من حامی شیعه ها هستم و شاه شیعه هستم اینها چرا به ما کمک نمی کنند ؟ اقلا از نظر ضروریات زندگی نان و آب و دانه چون وضع خیلی خراب بود . فلذا ما خواهش می کنیم با شما به سفارت ایران برویم و در سفارت ایران از آنها کمک بخواهید . گفتم اینها دروغ میگویند و از ترس آمریکائی ها کمک نمی کنند . گفتند ضرری که ما نمی کنیم با شما برویم ببینیم چه می گویند . ما با آقایان بلند شدیم رفتیم آنجا جریان گرفتاریهایشان را گفتند و گفتند که ما از شما استمداد می کنیم . آنها هم به اینها وعده توخالی دادند که به ایران می نویسیم امیدواریم جواب بیاید . این یک موضوع و موضوع دیگر که من درباره ایتام لبنان شدیداً در ایران فعالیت کردم ، عد های از نمایندگان که در این مجلس تشریف دارند ، خودشان رابط بودند کمک جمع می کردند بنده می بردم یک چاقو کشی از طرف آقای شریعتمداری مدتی من را تعقیب می کرد چون من انتقاد کردم از نظر کمک نفرستادن ، ساواک در این باره ما را چند بار در اینجا ، در بیروت احضار کرد که تو چه کسی هستی که برای ایتام لبنان اینقدر سینه چاک می کنی ؟ ما هم موارد گرفتاریهایشان را گفتیم ، گفتیم اگر انسان هستید ، مسلمان هستید ، شیعه هستید ،‌این احتیاجاتشان است کمک کنید اگر نیستید ، خودتان می دانید . این که گفته و روابط تنها مربوط به ایتام و شیعایان لبنان و امور خیریه می باشد ، مربوط به این جریان است . بنابراین در مورد آقای سجادی مدارکی که دال بر همکاری با ساواک باشد ، موجود نیست بلکه با توجه به محتوای مجموع گزارش مزکور می توان خلاف آن را ثابت کرد . محمد رضا مهدوی کنی ـ وزیر کشور ¼/60 و اما ایشان فرمودند من خیلی ها را می شناسم ،‌ من 27 سال خارج ایران بودم من چطور خیلی ها را می شناسم . چه کسانی را من می شناسم ؟ اما جریان حسن عرب ، خواهش می کنم اینجا عنایت بفرمائید . آن روز من با آقای آقا محمدی این معنا را عرض کردم آقای حاج سید احمد میر خانی امام مسجد ولی عصر که آقای کیان ارثی می شناسند از طلبه هائی است که ایشان به اطراف می فرستاد و ایشان مدرسه طلبه دخترانه تأسیس کرده ، آقای حاج سید احمد میر خانی را من در مکه دیدم و با ایشان آشنا شدم . ایشان یک نامه ای درباره پسر آقای 0000 آقا محمدی ـ اگر اسم از من ببرند من یک ربع وقت می خواهم صحبت کنم . سجادی ـ من تلفنش را عرض کردم به شما که سؤال بفرمائید . درباره پسر مداح بهاری آقای میرخانی به من نامه نوشته بود که ایشان می خواهد در دانشگاه درس بخواند . ایشان پسری داشت به نام حمید ، آمد ماه رمضان 10 روز در بیروت منزل ما ماند من راهنمائی کردم در اسم نویسی ، ورود ایشان برای دانشگاه ، حسن عرب کسی بود که مخارج اقامت و تحصیل این حمید بهاری را می داد . به مناسبت همین پسر آقای بهاری ایشان دو مرتبه منزل ما آمد . ایشان توجه نفرمود ، حسن عرب دو روز در منزل من نبوده است دو مرتبه گفتم حسن عرب به بهانه پسر بهاری که مخارج تحصیل ایشان را در دانشگاه آمریکائی ها می داد ، به منزل ما آمده و ناهار خورده . حسن عرب دلال بود ؟ نمی دانم کثافت کاری می کرد ؟ کاری می کرد ؟ مأمور سیا بود ؟‌ من نه می شناختم و نه اطلاع داشتم گفتم از خود بهاری و از جناب آقای میرخانی امام مسجد ولی عصر درباره او ، سؤال کنید که آمدن حسن عرب و کیفیت شناخت بنده چگونه بوده است ؟ متأسفانه آن روز این مسأله اصلا یادم رفته بود بعد به جناب آقای آقا محمدی این دو تلفن را ،‌ هم تلفن بهاری را دادم و هم تلفن آقای میرخانی را دادم که از اینها سؤال کنند ایشان درباره پسر بهاری چنین نامه ای به من نوشته و کیفیت شناخت من با حسن عرب اینگونه بوده آن هم دو مرتبه ناهار آمده به خاطر پسر بهاری مداح آن هم با نامة جناب آقای میرخانی ، آنوقت حسن عرب چه جانی بوده و یا چه کاره بوده ؟ آن روز هم در کمیسیون تحقیق این معنا شد . نمایندگان محترم اهواز گفتند که حسن عرب را همه می شناختند من گفتم آقایان ! اینجا که چند نفر هستید همة‌ شما حسن عرب را می شناسید ؟ با اینکه من خارج ایران بودم من قبول دارم . جناب آقای کروبی فرمودند من که در جنگ بودم ، داخل ایران بودم اصلاً نام حسن عرب را نشنیده ام . خیل از مسایل هست و من نمی خواهم وقت نمایندگان عزیز را بگیرم فقط بصورت خیلی مختصری عرض می کنم اینکه ساواک ما را شخص قابل برای همکاری تشخیص داده بود ، من بعنوان نمونه از کارهایم عرض می کنم توجه کنید ببینید آیا می شود با این کارها کسی را با ساواک همراهی کرده یا نکرده باشد ؟ اولاً عرض می کنم در باره‌ در بارة فعالیت من دستگاه بصورت پنهانی از جناب آقای بجنوردی سؤال بفرمائید مرد شمارة 2 حزب ملل اسلامی که از ایران فرار کرده بود ، مدتی در نجف بود و به بیروت آمد . من 9 ماه از او پذیرائی کردم و ایشان را با هزار خون دل به قاهره فرستادم و در رادیو قاهره با بهلول معروف علیه شاه سخنرانی کرده اند چون ایشان اطلاع دارد می تواند بعنوان شهادت این معنا را بیان کند . همکاری با ساوا و علاقمند به دستگاه می تواند یک نفر را مدت 9 ماه پذیرائی کند و به قاهره بفرستد و علیه دستگاه صحبت کند و سخن بگوید ؟ آقای بجنوردی شاهد هستند . و اما در بارة کارهائی که علیه دستگاه بوده ، حکومت اسلامی امام را ، برادر محترم جناب آقای کروبی آورد در بیروت چاپ کند ،‌پول نداشت . مقدار زیادی پول کتاب را بنده دادم منتها مدت قرض طول کشید . بعد ما با سه واسطه با خبر شدیم که این کتاب را دستگاه ساواک فهمیده و از طریق دولت لبنان می خواهد مصادره کند . من به آقای کروبی گفتم . ایشان کتاب را از کتابخانه بیرون برد قبل از آنکه ساواک این کتابها را پیدا کند . و علاوه بر این از برادران محترمی که الان در اینجا نماینده هستند ، آقای مروی سماورچی ، آقای کیان ارثی و جناب آقای کروبی و جناب آقای فردوسی پور و مرحوم املائی از کسانی بودند که اغلب که به بیروت می آمدند اینها طرفداران امام بودند رفاقت با اینها ،‌رفت و آمد با اینها بزرگترین خطر را داشت . اغلب پذیرائی آنها با بنده بوده است . یکنفر آدم می توانست این آقایان را که با گذرنامة جعلی به بیروت می آمدند و می رفتند خبر بدهد که آناً هم گذرنامة شان را بگیرند هم خودشان را توقیف کنند . کسی که می خواست برای ساواک همکاری و خدمت کند ،‌اینها را خبردادن خیلی کار آسانی بود و پول هم می گرفت . علاوه بر این ازکارهائی که علیه دستگاه ما آنجا می کردیم آقای مهندس غرضی شاهدند ، محوم شیخ محمد منتظری و آقای علی جنتی شورای سرپرستی و آقای ناصر آلادپوش در شام در حرم حضرت زینب ، یک آقائی بود که روحانیون افغانی و پاکستانی طرفدار امام را نمی نوشت و ازایران فقط مرور میدادند اما روحانیون مخالف ، طلبه های افغانی و پاکستانی مخالف امام را در شام به سفارت می نوست ویزای اقامت به اینها می دادند . مرحو.م محمد منتظری به من گفت فلانی ، به شهادت آقای ناصر آلادپوش و مهندس غرضی و مرحوم شهید منتظری (‌که البته ایشان شهید شده است ) ایشان به من گفت این آقا بتی شده ، خواهش می کنم شما این را بشکن . من با آقای علی جنتی عضو شورای سرپرستی آنجا همکاری داشتم . خانه او و رفت و آمد او اگر آدم با ساواک همکاری داشته ، علی جنتی را در شام نشان دادن خیلی کار آسانی بود ، مهندس غرضی را نشان دادن خیلی آسان بود ، مقدار زیادی من عامل پولی مرحوم محمد منتظری بودم حتی خود ایشان از من پنج هزار تومان قرض کرد و شهید شد و به من نداد . یک آدمی که به محمد منتظری کمک مالی می کند و هر وقت می خواست غذای ایرانی بخورد ، در خانة من می خورد ،‌آن روز آقای موسوی تبریزی شاهد هستند برادر شهید سردار چمران شهادت داد من قبل از انقلاب عامل نامه ای و مالی شخصیتهای ایرانی با دکتر چمران بودم و کسانی که از احراز از ایران می آمدند ، در خانه ای با مرحوم شهید چمران رابط بودم و اینها را جمع می کردم . از قبیل مهندس حریری و مهندسی که اول رئیس فرودگاه مهرآبد بود و یکی دو مرتبه آقای مهندس صباغیان که از آنجا رد می شود در منزل من جمع می شدند جواد سرحدی را با تقی خاموشی رئیس کمیته اصناف چه کسی در منزل با جلال فراسی و با مرحوم شهید چمران دور هم جمع می کرد ؟ آقای جلال فارسی شاهد هستند که من قبل از انقلاب . بعد از غیبت امام موسی صدر گفتم آقای فارسی شما بیائید با مرحوم چمران دست به هم بدهید . ایشان یک مسائلی را گفت و من اصرار کردم به مرحوم شهید چمران که شما با ایشان همکاری کنید . ایشان گفت اگر فلان کار را نکند من حاضرم .یک آدمی که می خواهد جلال را با چمران یکجا جمع کند و منزلش و برای جلال فارسی و مرحوم چمران ( او نیست ولی جلال فارسی هست ) و برای احراری که از ایران می امدند محل ارتباط بوده، می تواند این همکار ساواک باشد ؟ و حال اینکه هیچ همکاری نکرده و در مقابل این کارها را هم انجام داده این را من خواهش می کنم آن روزها هم برای آقای شاهچراغی عرض کردم که از آقای علی جنتی این معنا را سؤال کند و الان اینجا شهادت بدهند عیال آقای علی جنتی را که ایشان از اینجا فراری بود ، در لبنان ، برای سوریه چه کسی برد ؟ و حال اینکه ایشان برای مأموریت به ترکیه رفته بود و من می دانستم برای چه مأموریتی است چهار روز در شام در منزل یکی از روحانیون عیال و عروسشان را چه کسی نگهداشت ؟ و از کسانی که از طلبه ها آنجا اطلاع دارند و عضو حزب جمهوری هستند ، سید عیسی طباطبائی و سید صادق شیرازی اینها اطلاع دارند که من به بعضی از ایرانی های مقیم و معممین آنجا پول می دادم یگانه کسی که از دستگاه ( چون آنها خودشان میدانستند و می گفتند ) پول نگرفته یکی هم بنده هستم و امام موسی صدر در یکی از مجالس که صحبت شد بود ، شروع کرده بودند که فلانی از کجا می آورد و چگونه زندگی می کند ؟ ایشان گفته بود که من اطلاع دارم آنطوری که ایشان با قناعت زندگی میکند ،‌هرکس می تواند آنگونه با قناعت زندگی کند . از کسانی که از بنده دفاع کنند جناب آقای شجونی هستند که متأسفانه تشریف ندارند حجت الاسلام جناب آقای کروبی هم یک مقدار زیاد از وضع بنده اطلاع دارند و ایشان هم محبت کرده بودند . جناب آقای فخرالدین حجازی محبت کرده و خواسته بودند که از بنده دفاع کنند ، اگر ایشان وقت دارند ،این محبت را بکنند . جناب آقای زنگنه شاهدند از برادر عیالشان ایشان پرسیده اند. من پنج ، شش سال قبل از انقلاب مکه به ایشان برگشتم ، از ائمة جماعتی که موافق انقلاب نبودند بلکه آنطرفی بودند چند مرتبه من را به منبر دعوت کردند در مسجد و ده هزار تومان و پنج هزار تومان برای یک دهه پول می دادند من بخاطر مخالفت با انقلاب به منبر نرفتم و به یک عده از علما که یک مقدار بالا و پائین بودند گاه کند و گاه تند بودند با آنها سلام و علیک هم نمی کردم . الان دو نفر از نمایندگان اینجا هستند ، آقای دکتر سحابی شاهدند ، مرحوم آیت الله دکتر بهشتی ، مرحوم آیت الله دکتر مفتح ، مرحوم آیت الله شهید مطهری قبل از انقلاب سه ، چهار سال من رابط این آقایان بودم در یک منزلی ( آن نماینده خودش اینجا هست و من نمی خواهم اسمش را ببرم ) اینها در این جلسات شرکت می کردند . وقتی که آقای صدر برگشته بود من حرفهای اینها را به آقای صدر و حرف آقای صدر و اوضاع لبنان را به آقایان منعکس می کردم و آقای مهدیان شاهد هستند چون مرحوم مفتح شهید شده ،‌من زمینه را در آنجا اماده می کردم ، راجع به زمینی که برای دانشگاه اسلامی خریده بودند . یکنفر آدم اگر همکار ساواکبود ، آن جلسات و آن مجلس را که در را می بستند اشخاصی مثل مرحوم شهید مطهری ، شهید مفتح آنها حاضر بودند ، آنها را می توانست خبر بدهد و سفارت را آگاه کند . و علاوه بر این آقایان می دانید که در تهران مهمترین و حساس ترین مساجدی که خطرناک است مسجد قبا بود ، مسجد هدایت بود و مسجد جلیلی . من کم منبر رفته ام اما در آنجا منبر رفته ام . آقای الویری شاهدند ، قالیچه ای که پدر زن ایشان خوش صولتان برای لیلا خالد چریک معروف هواپیما ربای فلسطینی آن زمان که آمریکا و تمامی دنیا علیه او قیام کرده بود باتوصیة مرحوم آیت الله طالقانی ، فرشی برای لیلاخالد ما از آنجا بردیم و در بیروت به ایشان تحویل دادیم و فلسطینی ها این را بهانه کردند برای کوبیدن شاه و برای بدگوئی علیه دستگاه ، من که این کار را می کردم اگر مربوط به ساواک یا سفارت بودم چرا این کارها را می کردم ؟ نمی توانستم خوش صولتان را معرفی کنم ؟ آن کسی که فرش را به من داده آقای الویری شاهدند و از پدرزنشان سؤال کرده اند . این را عرض کنم بحضورتان من این مسائل را که مطرح می کنم ، من این مسائل را بعنوان وکالت مطرح نمی کنم فقط بعنوان دفاع از حیثیت و شرفم است برای اینکه من از اول مسئولیت دیگری داشتم . دو سال و نیم در دادگاه مدنی خاص که 25 نفر قاضی این کار را انجام می دادند ما 9 ماه سه نفره زحمت کشیدیم با آقای مهدوی کرمانی و حق پناه و بنده و بعد هم شعبه های آن متعدد شد و یک سال هم در حضور حجت السلام جناب دانش آشتیانی که اطاق ما با هم 10 متر فاصله داشت در حضور ایشان در دادگاههای مدنی خاص ( حمایت خانوادة سابق ) همکاری داشتیم ،‌ایشان اگر کوچکترین خلافی ، فساد اخلاقی ، هرچه ایشان شهادت بدهند و اما اینکه من عرض می کنم من نمی خواستم نماینده بشوم 180 ده است که اینها همه بنده را اغلب می شناختند بیشتر از دهها نفر علماء می شناختند . از پدر جد با الحاح و اصرار اینها من رفتم نمایندگی را قبول کردم اینها نامه امام جمعه شهر بستان آباد است با رئیس دفتر تبلیغات امام اگر وقت آقایان را نمی گیرم که انها با الحاح و اصرار این وبال را به گردن من انداخته اند می دانید ، وبال که عرض می کنم حسارت نشود الان از نظر معنوی نمایندگی قبول کردن یک نوع جان در خطر داشتن و مسئولیت دینی است از نظر مادی آن پست دادگاه مدنی هم برای من پست بود و امکانات مالی اش از اینجا کمتر بنود بلکه من بعنوان ادای واجب و اصرار اینها بود حتی با استخاره ذات الرقاع من وکالت را قبول کردم اینهم نامه امام جمعه بستان آباد با رئیس دفتر تبلیغات امام اگر اجازه بفرمائید این نامه را بخوانم اگر وقت می گیرد نخوانم ( رئیس ـ وقت دارید میل خودتان است )‌. مقام معظم مجلس شورای اسلامی ، کمیسیون تحقیق با عرض ارادت به استحضار عالی میرساند اینجانب محمد باقر مدرس نماینده کتبی امام و امام جمعة بخش بستان آباد قریب یک سال بود که خود و رفقای اهل علم این منطقه که آشنائی نزدیک از فضائل اخلاقی حجن الاسلام آقای سید غفار سجادی نژاد دانشمند از ایشان با اصرار خواستار بودیم که کاندیدای بخش بستان آباد را بپذیرد و ایشان قبول نمی کردند با هزار خواهش و التماس تمایل او را جلب کرده و روحانیت اصیل ومتعهد این منطقه و مردم آگاه که او را قبلاً می شناختند با یک حرکت بسیار طبیعی به ایشان رأی دادند و همین موضوع را حجت اسلام و المسلمین آقای سید حسین موسوی ریاست دادستان کل کشو از بنده تلفنی و شفاهاً خواسته بود و آیت الله سید ابوالفضل موسوی نمایندة تبریز کتباً آقای سجادی نژاد را به حقیر توصیه فرموده بودند فتوکپی نامة ایشان پیوست ارسال می گردد از مقام معظم کمیسیون تحقیق تقاضا می شود در مورد آقای سجادی علمای محل عنایتی بفرمایند . سید ابوالفضل موسوی تبریزی ـ ده دقیقه به من وقت بدهید که مسائلی را عرض کنم . رئیس ـ شما حرفتان تمام شد ؟ سجادی نژاد ـ خیر ایشان ده دقیقه صحبت کنند بقیه را خودم عرض کنم . سید ابوالفضل موسوی تبریزی ـ البته بطوریکه برادرمان آقای سجادی از من اول اسم بردند بهتر است من مسائلی را که می دانم در اختیار نمایندگان محترم بگذارم بعد آنوقت تصمیم گیری با خود شماست . من در سال 1327 بعد از آنکه از مدرسه بیرون رفتیم ، سه برادر و یک عموزاده رفتیم مدرسه حسن پادشاه تبریز بدرخواست پدرمان که طلبه باشیم و این درس را بخوانیم . آنجا روزها ما یک حجره ای داشتیم که روز می رفتیم و شب هم در آن قفل بود بعد متولی مدرسه از ما خواست که این آقای سجادی نژاد جا ندارد شبها آنجا باشد . ایشان شبها در آنجا می آمدند و روز ما بودیم . آن مدتی را که اینطور با ایشان بودیم در مدرسه حسن پادشاه ما سوابق خوبی از ایشان داریم آن مدتی را که با ایشان بودیم در مدرسة حسن پادشاه بین طلاب آن زمان سوابق خوبی داشت و کسی از او بدگوئی نکرده بود بعد جدا شدیم من سال 33 آمدم قم و مشغول درس و بحث بودیک و از هم جدا شدیم و تا حالا در رابطه با مسائلی که با ایشان صحبت شده است غیر از آن مسائل چیز دیگری نشنیدیم که دفاعش را هم خودشان کردند ولی من دو تا جمله می گویم با این دو تا جمله زحمت را تمام می کنم بعد خودشان دفاع بکنند . یکی اینکه برادرمان آقای موحدی ساوجی می فرمایند بصورت کلی بقول یکی از بزرگان قوم که اکثرتان او را می شناسید اگر کسی بپرشد این آقا چطور است ؟ و بگوئید « من را به غیبت نیاندازید » این « من را به غیبت نیاندازید » زیرش همه چیز است « من را به غیبت نیاندازید »‌تجاوز ناموسی ، لواط و زنا و غیبت ، همه چیز در آن هست این بدترین طرز جواب است در اینکه فلانی چه جور آدمی است ؟ اینکه برادرمان آقای موحدی ساوجی می فرمایند حالا من نمی خواهم ایشان نماینده باشد یا نباشد و تأییدی هم که مردم بستان آباد از من خواستند در انتخابات ایشان . اعتماداً به گفتار برادرمان آقای موسوی دادستان کلانقلاب که ایشان سوابقش اینطور است از نظر ساواک بودن ، نامه آقای مهدوی را من بعد دیدم ،‌من تأیید کردم الان تأیید کردم و دلم هم نمیخواهد نماینده باشد حتماً یا نماینده نشود حتماً این را هم نمی خواهم حتی در مقابل رقیبها که آنجا داشتند آن مسائل را من حساب کردم حساب شده تأیید او را کردم در مقابل رقیب ها که داشته است . من صد در صد نمی خواهم ایشان نماینده بشود و صد در صد نمی خواهم رد بشود اما اینطور ادا کردن که بگوئیم « یک سلسله مسائل اخلاقی هم مطرح است و اینها … » زیر این خیلی چیزها خوابیده برادرها . اگر آقای سجادی نماینده هم نباشد در جائی دیگر بگذارید از وجود چنین آدمی که زرنگ است و این مقدار واقعاً بر مسائل وارد است جلو و پشت دستش را می شناسد یک مقدار استفاده بشود اینطور لکه دار نکنیم که یک سلسله کلی بگوئیم و بعد وقتی دست رویش بگذاریم بگوئیم فلان چیز و فلان چیز آنهم هیچ و پوچ در بیاید مثلاً «اسناد معتبری از او هست »‌ یکی از اسناد معتبر نامه ای است از انشجویان پیرو خط امام آوردیم در کمیسیون تحقیق همان استفاده را که آقای مهدوی کنی از آن نامه کرده است ما هم همان استفاده را کردیم آنجا دلیل بر ساواکی بودن ایشان نداریم این یک مطلب . مطلب دوم اینکه از یکی از شخصیت های بزرگ مملکت ما و یکی از برادرانی که من صد در صد به او اعتماد دارم وواقعاً الگوی زندگی خودم قرار دادم افکار و حرکاتش را ایشان می پرسد فلانی چطور است ؟ می فرمایند « البته مسائل سیاسی و اخلاقی هست » این جمله ،‌من وقتی که در کمیسیون تحقیق بعنوان عضو کمیسیون تحقیق بودم این مسأله مطرح بشود من هم با این شخصیت رابطة‌ نزدیکی دارم از ایشان پرسیدم ظاهراً رفتم خدمتشان یا تلفنی اینجا را دیگر فراموش کرده ام . گفتم شما اینطور فرموده اید ، فرموده اید اخلاقاً و از نظر سیاسی و اخلاقی در این آدم مسائلی هست گفت بلی گفتم نه به این معنا که واقعاً مسائلی هست و از او بخواهم تنقید و انتقاد بکنم . عین عبارتش است مثل بقیه افراد الان شما در این دنیای ما انقلابی ترین چهره را اگر تصور بکنید پشت سرش حرفهائی می زنند ایشان فرمودند من در این مقام بودم نه در مقام انتقاد و نه در مقام تعییب که بخواهم عیبش بکنم ایشان گفت سی سال است که او را میشناسیم ، حرفهائی هم زده اند مثل بقیه این جمله عین عبارتشان است «‌مثل بقیه حرفها که پشت سر مردم می گویند هم از نظر اخلاق ممکن است بگویند هم از نظر سیاسی » اینهم در رابطه با فرمایش آن شخصیت معتبری که برادرمان آقای موحدی ساوجی اولش اشاره کردند . روی هم رفته مسائل این است حالا من نه اصرار دارم و یا اینکه در اول اهالی بستان آباد از من خواستند و تأیید کردم به وظیفة شرعی خودم عمل کردن حالا مجلس قبول بکند یا قبول نکند رویش اصرار ندارم خواستم این مسائل را خدمت برادران و خواهران برسانم . رئیس ـ ده دقیقه دیگر وقت هست . سجادی نژاد ـ اگر ممکن است ده دقیقه دیگر را یکی دیگر از آقایان صحبت کنند . رئیس ـ نه دیگر نمی شود به یک نفر فقط می توانید وقت بدهید بقیه را خودتان باید صحبت کنید . موسی ننه کران ـ آقای هاشمی من در نجف بودم از ایشان چیزهائی می دانم اجازه بدهید بعنوان شهادت بر له ایشان عرض کنم . رئیس ـ نمی شود ، خودشان صحبت کنند . می دانم عدة زیادی از آقایان نامه نوشته اند که ما میخواهیم شهادت بدهیم در صورتیکه این رویه را ما نداریم . موسوی ننه کران ـ ایشان رابط بین آیت الله حکیم و شیعیان لبنان بودند . یکی از نمایندگان ـ شهادت ایشان بر له خواهد بود . رئیس ـ می دانم، بعضی از آقایان نوشته اند بر له می خواهند چیزی بگویند بعضیها بر علیه می خواهند بگویند و این رویه نیست در مجلس . ایشان از یک نماینده می توانند استفاده کنند . آقای سجادی از ده دقیقه بقیه می توانند استفاده کنند . موسوی ننه کران ـ آقای هاشمی اشتباه نشود اصلاً رسالت آقایان را ایشان به شیعیان می رسانیدند . سجادی نژاد ـ و جریان کتاب 23 سالة علی دشتی که در لبنان چاپ شده بود زیر نظر منزوی اولین کسی که این کتا ب را کشف کرد و به امام موسی صدر خبر داد و جلوی مصادره کردن آن را گرفت من بودم . از دوازده هزار جلد فقط سفارت سه هزار جلد را توانسته بود رد کند و بقیه را امام موسی صدر مصادره کرد به دستور پلیس لبنان کسی که می خواست با ساواک رابطه داشته باشد و همکاری کند این کتاب 23 ساله را خبر نمی داد و بعد از این جناب آقای هادوی عضو شورای نگهبان ، ایشان شاهدند اولین کسی که یک نسخه این کتاب را پیدا کرد و به جناب آقای هادوی در زندان قصر بود ونشان داد من بودم اول صحبت کردم ،‌ ایشان گقت ما عقب این کتاب می گردیم من با هزار زحمت این کتاب را پیدا کردم و بردم دادم به جناب آقای هادوی ایشان می توانند در این باره شهادت بدهد . من دیگر عرضی ندارم فقط از نمایندگان محترم این آخرین تقاضا و خواهشم است با تقدیر و احترام و قدردانی از همه نمایندگان حتی کسانی که می خواهند به من رأی مخالف بدهند این معنا را عرض می کنم که در این مسائل توجه کنید آخرین و اولین تقاضایم این است که بر طبق دستورات اسلام آنجوری که اسلام به شما گفته همان قدر شهادت و رأی بدهید بدانید مألة قتل معنوی و احیاء معنوی است . رئیس ـ متشکر ، خوب ما باید وارد رأی بشویم . رأی مخفی است آقایان مخالف رأی کبود بدون اسم می دهند و آقایان موافق رأی سفید بدون اسم می دهند و آقایان ممتنع هم کارت زرد می دهند . (‌اخذ رأی بعمل آمد و نتیجه به شرح زیر اعلام شد ) رئیس ـ نتیجة استخراج آراء در مورد اعتبارنامه آقای سجادی . کل آرائی که به گلدانها ریخته اند 173 رأی ، آراء موافق 93 رأی ، آراء منفی 40 رأی ، آراء ممتنع 40 رأی . بنابراین اعتبارنامه آقای سجادی تصویب شد ( تکبیر نمایندگان ) 8ـ اعلام وصول طرح نظام بانکی جمهوری اسلامی و دو لایحه از طرف دولت . رئیس ـ دو لایحه و یک طرح رسیده است که وصول آنها اعلام می شود . ‌منشی ـ آقایان عنایت بفرمائید ، طرحی به عنوان طرح نظام بانکی نظام جمهوری اسلامی که با امضاء 18 نفر از نمایندگان رسیده است که وصول آنها اعلام می شود . ضمناً دو لایحه از طرف دولت رسیده است که وصول آنها را اعلام می کنیم . 1ـ‌ لایحة راجع به حذف بند 1 تبصرة ذیل ردیف 01/48 جدول تعرفه منضم به قانون امور گمرکی مصوب 30 / 3 / 1350. 2ـ لایحة تأسیس وزارت صنایع سنگین که به کمیسیون های مربوط فرستاده می شود . 9ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسة آینده و دستور آن . رئیس ـ همانطور که خدمتتان عرض کردم عدة زیادی از آقایان از ما یک جلسة‌ خصوصی خواسته بودند لذا بقیة دستور را حذف می کنیم و برای جلسة بعد می گذاریم . جلسة بعد روز یکشنبه هفتة‌ آینده ساعت هشت صبح و دستور جلسه هم بقیة دستور این هفته و دستور هفتگی که اعلام خواهد شد امروز جلسه علنی ختم می شود . ( جلسه در ساعت 35/11 پایان یافت ) رئیس مجلس شورای اسلامی ـ اکبر هاشمی رفسنجانی