مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 167 )
صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز شنبه سی ام خردادماه 1360 جلسه ساعت هفت وسی دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد. فهرست مندرجات صفحه 1-اعلام رسمیت جلسه وتلاوت آیاتی از کلام الله مجید 2 2-بیانات قبل از دستور آقایان: علی اکبردهقان، بهزادشهریاری، همتی، مجید انصاری. 2 3-تذکرات آقای رئیس در مورد عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور وتذکر به نمایندگان و تماشاچیان وافرادی که در اطراف مجلس جمع میشوندو شهادت مرحوم دکتر شریعتی 11 4-بحث پیرامون طرح دوفوریتی عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور 13 5-تذکرات آقای رئیس در رابطه با اظهارات آقایان مهندس سحابی و معین فر 75 6-پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده 76 1-اعلام رسمیت جلسه وتلاوت آیاتی از کلام الله مجید . رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. با حضور 180 نفر جلسه رسمی است . دستور جلسه بحث در باره طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور است. تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ”قل من رب السموات والارض قل الله قل افاتخذتم من دونه اولیائ لایملکون لانفسهم نفعا ولا ضراً قل هل یستوی الاعمی والبصیرام هل تستوی الظلمات و النورام جعلو الله شرکا و خلقوا فتشابه الخلق علیهم قل الله خالق کل شیئ و هو الواحد القهار. انزل من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها فاحتمل السیل زبداً رابیاً و معایوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه اومتاع زبد ثله کذلک یضرب الله الحق والباطل واما الزبدفیذهب جفاؤاما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب الله الامثال. للذین استجابوا لربهم الحسنی سوء الحساب و ماویهم جنهم و بئس المهاد” (صدق الله العلی العظیم- حضار صلوات فرستادند) از آیه 17 الی آیه 19 سورة الرعد. 2-بیانات قبل از دستور آقایان علی اکبر دهقان ، عطاری، بهزاد شهریاری ، همتی و مجید انصاری. منشی- آقای علی اکبر دهقان نماینده مردم تربت جام . علی اکبر دهقان- بسم الله الرحمن الرحیم. ”اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعز بها الاسلام واهله و تذل بها النفاق و اهله” خجسته زادروز منجی عالم بشریت حضرت حجة بن الحسن العسکری ارواحنا فداه را به منتظرانش و بخصوص به برجسته نایبش روح الله رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و امت شهیدپرور اسلامی وامت شهیدپرور ایران وتمام مستضعفین جهان تبریک عرض نموده و تعجیل در فرجش را از حضرت حق خواهانم. در این وقت مختصر به چهار نکته ای که بنظر خودم لازم میدانستم یادآوری کنم اشاره میکنم. اول میدانیم که تمام هم و تلاش دشمنان از سالها وشاید چند قرن پیش این بود که روحانیت را از مردم جدا کنند. البته پرواضح است که این تفرقه و جدائی روحانیت از مردم هر اهل لباسی نبود روحانیتی مورد نظر آنها بود که اتفاقا مورد نظر ما هم هست، آنها کار به شیخالدولهها نداشتند و آنها آزاد بودند. اما روحانیون متعهدو مقاومی که در برابر حکومتهای دیکتاتوری واستبدادی گذشته ایستادند روحانیونی که ملت را به مقاومت در برابر تجاوز و زور دعوت میکردند، روحانیونی که به خاطر دفاع از اسلام و قرآن حاضر بودند که از همه چیز خودشان بگذرند و شکنجهگاهها و تبعیدگاهها و چوبهای دار را برای رسیدن به هدفشان به جان میخریدند، این روحانیت مورد حمله دشمن بود و در صدر این روحانیت رهبری و میبینیم که الان هم دشمن تمام حملهاش را متوجه همان نقطه کرده است. بد نیست که عرض کنم شاید من وامثال من و شاید افراد کم سن و سالی که کمتر به بعضی از نکته ها توجه میکردند، ظرافت مساله را نمیدانستند، اکنون مسلم شد که اگر روحانیت و بخصوص مرجعیت و رهبری از مردم دور باشد این ولایت فقیهی که در قانون اساسی گنجانده شده است به این صورت نباشد آن زمان زمانی است که برای پیروزی بر یک دیکتاتور حداقل باز هم اگر که خود روحانیون هم دست در دست هم دهند، بیش از شصت هزار شهید و صدهزار معلول نیاز دارد وحال آنکه میبینیم با توجه و تکیه به این نکته و تکیه به این نقطه که رهبری انقلاب این تکیه ای که امام قرار گرفتند، رهبری انقلاب هستند، روحانیت متعهد هست ، میبینیم با یک صحبت یکساعته خیلی ساده، مستبدی که پایههای حکومتش را داشت از رضا خان محکمتر میکرد مستبدی که در زمانی داشت بر گرده مردم سوار میشد که حتی افراد روستاهای دورافتاده از سیاست اطلاع داشتند . در زمانی که اکثر مردم آگاهی داشتند. زمان با زمان رضا خان فرق داشت. در آنجا بعلت ناآگاهی مردم رضا خان بر گردهها سوار شد، اما در اینجا با آگاهی داشتند سوار میشدند. با یک صحبت یکساعته این را هم بجایی فرستاد که گذشتگان را فرستاد. مطلب قابل توجهی است . دشمن خوب فهمیده است و خوب درک کرده است و ما باید بهتر درک کنیم وقدر بدانیم. که البته ملت ما خوب قدر دانسته ومیداند و یک سره در شعارها میبینیم که زاریکنان از درگاه احدیت میطلبد ”خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار” (حضار سه بار صلوات فرستادند) تا زمانی که این رهبر و رهبرانی مشابه این رهبر بر جامعه حاکم باشند، این جامعه از تمام ضررهایی که جوامع گذشته دچار آن شده اند به دور خواهد ماند. دومین مطلبی را که بد نیست تذکر بدهم این هست که بعضیها ممکن است تحت تأثیر بعضی از تبلیغات قرار بگیرند و بگویند که اختناق است، خفقان است، به رئیس جمهور اجازه صحبت ندادند، آقای رئیس جمهور ناچار شد با خبرنگاران خارجی با روزنامههای خارجی مصاحبه بکند، ناچار شد به طریق نوار و اعلامیه صحبتهایش را پخش کند، به هرصورت به صورتهای مختلفی که خود ایشان بیان کردند. تذکری که لازم است این است که مطابق اصل هفتادم قانون اساسی آقای رئیس جمهور هر وقت که میخواست و هنوز هم که بخواهد حرفهایش استماع میشود. تریبون آزاد مجلس در اختیار ایشان بود. هر وقت که اراده میکردند میتوانستند که تشریف بیاورند و آنچه حرف دارند بزنند و بحث عدم کفایت سیاسی و یا کفایت سیاسی ایشان، بحث تازهای نیست. حدود سه ماه پس از تشکیل مجلس مرتبا این حرف تلویحا و یا تصریحا بیان میشد که آقای رئیس جمهور نمیتوانند مملکت را اداره بکنند و باید فکر دیگری کرد. بعد از واقعه 17 شهریور شدتش بیشتر شد.از 22 بهمن شدتش شدیدتر شد و 14 اسفند به اوج خودش رسید تا آنکه برادر عزیزمان جناب آقای مهندس طاهری در جلسه بیست وهفتم اسفند عنوان میکنند که ”اگرآقای بنی صدر از فرمان امام سرپیچی کند من شخصا عدم کفایت سیاسی ایشان را مطرح خواهم کرد. البته در آن روز مجلس به شدت متشنج شد وعدهای مجلس راترک کردند و گفتند که این خلاف فرمان امام هست و آقای رئیس مجلس هم مرتبا تذکر دادند. (رئیس: شما دو دقیقه وقت دارید) و از آن گذشته در زمانی بعد حرفها که طرح میشد عدم کفایت سیاسی ایشان هم تلویحا بیان میشد و هیچوقت ایشان وقت نگرفتند ونخواستند که حتی یکبار بامجلسیان بیایند و صحبتهایشان را بکنند و زمانی هم که عدهای ایشان را به مجلس دعوت میکنند، ایشان تفأل به قرآن میزنند بد میآید و به مجلس نمیآیند. پس این که وقت ندارم در کار نیست. سومین نکتهای که لازم است بگویم این است که دوستان ایشان چه کسانی هستند؟ اگر خیلی خلاصه بگویم، میشود گفت که دفتر هماهنگی هماهنگ کننده گروههای مخالف بود و خود ایشان هم اتفاقا این مطلب رانقل میکنند که ایشان رهبر جناح مخالف است، در مصاحبه با هفته نامه دیزاید 27/1/60، بد نیست بعضی از مطالبی را هم که ایشان در مصاحبههایشان گفتند بیان کنم. من جمله در مصاحبهای با روزنامه لوماتن چاپ پاریس 15 می 1981 (25/2/60) ایشان میفرمایند، در زمان انقلاب برای تشریح حکومت اسلامی آنرا حکومت قانون مینامیدند ، لکن امروز دیگر قانونی وجود ندارد، مانند گذشته دستگیر وشکنجه میکنند. تا آنجا که میگویند، بنابراین ، وضع همچون گذشته است و انسان هیچگونه حقی ندارد . او را دستگیر میکنند وبه مانند اشغال دور میریزند. لااقل در گذشته دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت . امروز حتی آن هم وجود ندارد. یک لطیفه ای در میان مردم رایج شده است. چنین میگوید . طالقانی از بهشت تلگرامی به امام خمینی فرستادو گفته است ، من شاه را ملاقات کردم، اما از شهدای انقلاب خبری نبود. البته این هولناک است، لکن پرمعنا است. ایشان یعنی رئیس جمهور اسلامی ما با این جملهشان بیان میکنند که شکنجه از زمان شاه بیشتر است. زمان شاه امیدوارکنندهتر بود. لااقل آنجا دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت .امروز آن هم نیست ومضحکتر از همه این است که شاه را از همه شهدای انقلاب اسلامی بالاتر میدانند طوری که در لطیفهشان میگویند آقای طالقانی در بهشت شاه را ملاقات میکنند اما از شهدا خبری نیست. این هم مطلبی است که ایشان بیان میکنند در مصاحبهشان و یا در نامهای که اینجا هم توسط آقای غضنفرپور خوانده شد مطالب زیادی داشت. من جمله یک مطلبش این بود که روزی که به دزفول رفتم شهر در حال سقوط بود، با ارتشیان صحبت کردم به آنها گفتم. شما به خود باور کنید، میتوانید دشمن را متوقف کنید ، بشکنید. آنها از این جانب پذیرفتند، عمل کردند و موفق هم شدند . حالا هم به شما مردم میگویم. شما به توانایی خود باور کنید. تسلیم جوسازان و چماقداران نشوید استقامت کنید. راههای استقامت را شما خود در گذشته یافتهاید و اینک نیز میتوانید بیابید. سوال میکنیم، در آنجا لشکر صدام بود، نیروی کافر بود. تجاوز به خاک صورت گرفته بود، شما برای مقابله با دشمن آنطوری دعوت به استقامت میکردید ، اینجا کدام نیروی کافر در برابر شما قرار گرفته است. کدام دشمن متجاوز دربرابر شما قرار گرفته که اینطوری دعوت میکنید که مردم استقامت بکنند؟ البته ما استقامت مردم را دیدیم. هم 15 خرداد دیدیم و هم در روز صحبتی که امام فرمودند 25 خرداد. آن را هم دیدیم . مردم در صحنه هستند. مقاومت میکنند. این حرف شما را هم شنیدند که باید مقاومت بکنند و همیشه در برابر کسانی که بخواهند در برابر اسلام بایستند مقاومت خواهند کرد. ”اللهم ما عرفتنا من الحق فحملناه و ما قصرنا عنه فبلغناه” والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته (احسنت. احسنت) رئیس- سه دقیقه وقت باقی مانده است . آقای عطاری بفرمایید. عطاری- بسم الله الرحمن الرحیم. به گمان بنده مسالهای که الان ملت ما را به خودش مشغول کرده است مساله کنار گذاشتن یک فرد یا دسته نیست. بلکه صحبت از تشییع جنازه نحوهای از اندیشه سیاسی هست که فکر میکند ومیپندارد که مردم با انتخابشان از حق دیدن و اندیشیدن خودشان صرف نظر کرده اند. مردم ما بهر تقدیر از تحمل وحل این مصیبت هم برآمدند. ولی این تجربه بسیار دردآور بود. اما در عین حال گرانقدرتر از تجربه شکستن نظام شاهان. مقتضای عبرت از تاریخ آن هست که مردم شیوه حضور مستمر و کنترل دائم آنهایی را که به حسب ظاهر قدرتمند تلقی میشوند را تلطیف کنند و تدقیق کنند برای صاحب منصبهایی که بجا ماندهاند و آنهایی که جایگزین رفتگان میشوند. این واقعه مثل همه وقایع دیگر انقلاب عبرتآموز است آنها بایست بیاموزند که اگر بجای خدمت به مردم به منیتها ، به تشدید اختلافات و خودتخریبی بیندیشند ، این صحنه مکرر خواهد شد و اگر به رضای خدا فکر کنند خدا دوستیشان را در دل مردم خواهد انداخت. فراموش نکنیم که آنها نمونه ظاهر این قضیه، امام را در پیش رو دارند. یک مطلب میماند آنهم توصیهای هست به اداره کل راه استان مرکزی، اراک. مردم شکایت داشتند که تعداد زیادی کشته و قربانی میدهد خیابان طالقانی اراک، میگفتند که این اداره کل ، منطقی است که هر چه زودتر به اتمام جاده کمربندی اقدام کند و مصیبت مردم را از این لحاظ کم کند. تشکر. رئیس- متشکر، سخنران بعدی را دعوت کنید. منشی- آقای میربهزاد شهریاری نماینده رودباران بوشهر. میربهزاد شهریاری- بسم الله الرحمن الرحیم. ”واذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لوواروسهم و رایتهم یصدون و هم مستکبرون سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن یغفرالله لهم ان الله لایهدی القوم الفاسقین”. نه هر کس شد مسلمان میتوان گفتن که سلمان شد زاول بایدش سلمان شد وآنگه مسلمان شد نه هر سنگ بدخشان است لعلش میتوان گفتن بسی خون جگر باید که تالعل بدخشان شد جمال یوسف ارداری به حسن خودمشو غره صفات یوسفی باید تو را تا ماه کنعان شد (احسنت، احسنت) امروز یکی از مسائل مهم در مجلس شورای اسلامی یعنی رای دادن به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور مطرح است و تمام ملت رزمنده ایران منتظر این مساله هستند و بنده در این مورد چند نکته را تذکر عرض میکنم . یکی از ویژگیهای انقلاب اصیل اسلامی ما این بوده است که پرده را از روی چهره های افراد منافق و افرادی که هر روز به شکلی و هر ساعت به رنگی درمیآمدند برداشت و آنها را به ملت معرفی کرد، همانطور که خداوند در قرآن میفرماید ، ”یوم تبلی السرائر” یکی از مصادیق این ”تبلی السرائر” در انقلاب ما مصداق پیدا کرده است. افرادی که تا دیروز برای بعضیها بت بودند ویا سخنرانیهای خودشان و با تشکیل جلسات ویا وعده و وعیدهای کذایی خودشان سر مردم را شیره مالیده بودند و یک عده ای هم از اینها بت درست کرده بودند. خوشبختانه انقلاب موجب شد که این افراد به مردم معرفی بشوند. این یکی از موجبات خوشحالی ما است. آن کسانی که از فرنگ برگشتند واز اسلام و از حقایق اسلام چیزی نمیدانستند واز برکت این انقلاب و از برکت این روحانیون واز برکت ولایت فقیه واز برکت قرآن وقانون اسلام به جایی رسیدند متاسفانه این معنا را فراموش کرده اند و چهاراسبه بر این سرنوشت مردم و برما تاختند. من میخواهم به اینها عرض کنم که سوابق خودشان را در نظر بگیرند که چه کاره بودند و الان چکاره شده اند. آقای رئیس جمهور در میدان 17 شهریور در میدان آزادی ودر 14 اسفند دانشگاه سخنرانیهایی که کردند از همان موقع نمایندگان مجلس اکثرا رای به عدم کفایت سیاسی او دادند. مردم این را دانستند و از همان موقع زمینه مساعد شده بود برای اینکه عدم کفایت سیاسی ایشان در مجلس مطرح بشود. بنایشان بر این بود که حکومت اسلامی را تضعیف کنندو بالمآل نظام جمهوری اسلامی ایران را از بین ببرند، ولی اینها کور خوانده اند، هر کسی که در مقابل ولایت فقیه قد علم کند محو و نابود خواهد شد. مساله بعدی ، بنده احتمال نمیدادم که رئیس جمهور در مقابل امام بایستد، یعنی تا این حد احتمال نمیدادیم،ولی متاسفانه ایشان در مقابل امام ایستادو ضربهای را بر پیکر خودش زد که تا ابد فراموش نخواهد کرد. به خدا قسم ملت ایران ناراحت و متاسف است از اینکه اولین رئیس جمهور به این نحوه درمیآید و سرنوشتش چنین خواهد شد. ما خوشحال نیستیم. متاسفیم. ولی آیا مایه تاسف را چه کسانی بوجود آورده اند . آیا اینها خودشان نبودند که با دست خودشان، خودشان را در سیه چال بدبختی انداختند؟ فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم . در این بدبختی هیچ کسی مقصر نبوده است . مگر اینکه خودشان مقصر بودند. تکیه کردن روی 11 میلیون رای. غافل بودند که این روحانیون مبارز ویک عده دیگری بودند که اینها را به مردم معرفی کردند وشناساندند. اگر همین عمامهبسرها نبودند . تو یاده میلیون رای نمیآوردی. این یک واقعیتی است که من نمیخواهم اینجا مبالغه کنم. یکی از وسائل دیگری که ایشان کرارا و مکررا صحبت میکردند این است که مردم در صحنه باشید، ما دیدیم در پانزده خرداد و در بیست و پنج خرداد وهمین چند روز بعد بطور مرتب مردم در صحنه بودند و حضور فعال خودشان را در صحنه نشان دادند و مشت محکمی بر دهان یاوهگویان داخلی و خارجی زدند. مردم به رئیس جمهور رای دادند بخاطر این بوده است که ایشان یک فرد متعهد بوده. به ولایت فقیه اعتقاد داشته است و یکوقت خلافش برای مردم ثابت بشود، مسلم است که رئیس جمهور که سهل است کسان دیگری را هم کنار خواهند زد. مردم بت پرست نیستند. مردم روی بینش به افراد رای میدهند. اگر نمایندگان اقلیت هم، دست از آن شیطنتهایشان برندارند دست از آن کارشکینهایشان برندارند، موکلین چنین خواهند کرد با آنها که با رئیس جمهور خواهند کرد. اینها ابید متوجه این معنا باشند ما نمیخواهیم شما صندلی را اینجا اشغال بکنید. کسی که انتخاب شده است و در مجلس است باید واقعا به وظیفه نمایندگی خودش عمل بکند. دشمن باید بداند که با این خیمهشببازیها و با این ترفندهای سیاسی ، نمیتواند انقلاب ما را به شکست بکشاند ، انقلاب ما ، تا این تودههای میلیونی در پشت سرش قرار گرفتهاند و تا آن ید غیبی خدائی بر پشت سر این ملت است، ما از هیچیک از این تبلیغات توطئه های شما نمیترسیم. یک مساله ای که میخواستم اینجا عرض کنم اینست که رئیس جمهور و آن دوستان نادان ایشان متوجه این معنا نیستند که ایمان امت واین ملت رزمنده و قهرمان طبق این روایت ”یجتمع معه قوم کزبرالحدید لاترلزلهم الریاح العواصف ولایجبنون ولایملون من الحرف” هستند ملتی که از تکههای آهن محکمتر و پرصلابتتر است از این حرفهای شما و سخنرانیهای شما نمیترسند. از این گردبادهایی که از جانب شرق وغرب وزیدن میگیرد اینها هیچگونه واهمه ای ندارند، مطلب زیاداست، من فقط اینجا یک نکته عرض میکنم و آن یک گلهای است از دادستان واز قوه قضائیه، اینطور که در روزنامه من امروز صبح خواندم، نوشته بود که متاسفانه جای رئیس جمهور معلوم نیست. این مایه تاسف است چطور مسؤولین امور قضائی متوجه این معنا نباید باشند. آیا بنا هست که افرادی از این مملکت بروند بیرون؟ مرزها باز باشد و هر کسی دلش خواست برود ؟ بعد بگویند که وااسفامن هشدار میدهم به مسؤولین امور قضائی که متوجه باشند ومرزها را کنترل بکنند. مساله بعدی که مربوط به منطقه خودم میشود، راجع به ائمه جمعه است. من به ستاد نماز جمعه در قم عرض میکنم تاکنون به این مساله توجه کردهاید ، شما که میگویید باید مردم را بیدار وهشیار بکنند . یکی از وسائلی که مردم بیدار میشوند وجود امام جمعه در شهرستان است، متأسفانه در حوزه انتخابیه من که چهار فرمانداری است، در هیچکدام از این شهرها، امام جمعه ندارد. من خواهش میکنم مسؤولین ، به این مساله توجه بکنند بیش از این مصدع نمیشوم والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته. رئیس- آقای همتی ایشان سه دقیقه از وقتشان را بشما داده اند بفرمایید. همتی- بسم الله الرحمن الرحیم. نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آئینه سازد اسکندری داند. نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آئین سروری داند. هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست نه هر که سرنتراشد قلندری داند. با درود فراوان همه نمایندگان و مردم شهیدپرور و مستضعفین ایران و جهان به پیشگاه رهبر توانا وابراهیم زمان، خمینی کبیر آن قلب تپنده ملت (حضار سه بار صلوات فرستادند) که در مقابل مستضعفین اسلام تا حدی متواضع هستند که میفرمایند رهبر انقلاب آن فرزند سیزده سالهای است که خودش را زیر تانک فدای اسلام نمود و در مقابل مستکبرین و سلطه جویان خبیث خارجی وداخلی چون کوه استوار و چون ذوالفقار علی برنده به مصداق ”اشداء علی الکفار رحماءبینهم ” من از روی که انتخابات ریاست جمهوری به میان آمد در منطقه خودم احساس میکردم که آقای بنی صدر کفایت سیاست جمهوری اسلامی را ندارند . چون تمام افراد منحرف وچهره های بد انقلاب و اشخاص چند چهره و منافق سنگ محبت او را به سینه میزدند و ما با مشاهده گرایش این افراد و گروهها وگروهکها ، نه تنها بخود تحریم نمودم رای دادن به ایشان را بلکه توانستم مقدار زیادی، حدود 12 هزار رای در مخالفت ایشان در مشکینشهر تهیه کنم. امروز دیگر به کسی مخفی نیست که بنی صدر با به زیر چتر حمایت خود گرفتن گروهکها و گروههای مخالف با خدا ونوشتن آن نامههای سرتاپاآشوبانگیز و اهانتبار و قرائت بعضی از آنها توسط یکی از دوستانش در مجلس و آن مکاتبه و روابط سیاسی که با منافقین خلق و تمامی گروههای منافق داشته ودارد میخواست امت نه شرقی نه غربی را مجددا به دامن شرق و یا غرب بیندازد. من با اطمینان خاطری که دارم از طرف مردم شریف و شهیدپرور ایران (مخصوصا از طرف خود واهالی محترم مشکینشهر و حومه) که هنوز فقر و محرومیت دوران گذشته گلوی آنها را میفشارد وامید است که انشاءالله در سایه رهبر انقلاب و موفقیتهای دولت مرد نستوه آقای رجائی مشکلاتشان یکی پس از دیگری برطرف شود عرض میکنم که اماما ! ای ذخیره بزرگ الهی و ای دست انتقام خدا ودستگیر امت مستضعف مردم ما تا آخرین قطره خون و آخرین نفس تحت فرمان آن رهبر بزرگ الله اکبر و خمینی رهبر گویان با مشت گره کرده خود به دهن هر آن جمع یا فردی که دشمن اسلام و انقلاب شناخته شود، خواهند کوبید و نخواهند گذاشت تاریخ ننگین بنی امیه و بنیعباس امروز بعد از این همه (رئیس: وقتتان تمام است) خونی که ملت شهیدپرور نثار اسلام کردند، تکرار شود آنجا که تو آنچه که داده بودی پس گرفتی امت هم رای اعتمادشان را از ریاست جمهوری پس میگیرند . با آرزوی سلامت وجود امام و رهبر امت تا قیام وانقلاب حضرت مهدی (عج) والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته. رئیس- متشکر. منشی- آقای انصاری بفرمایید. رئیس- سه دقیقه هم وقت به آقای انصاری داده اند. مجید انصاری- بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض تبریک عید سعید میلاد حضرت بقیة الله روحی وارواح العالمین له الفدا به محضر ملت ایران ونمایندگان محترم که مطلب را تذکر میدهم، مطلب اول، گرچه زلزله گلباف کرمان قلب ملت ایران را آزرد ، اما خوشبختانه حضور مردم ایران در صحنه وایثار آنها و تلاش مسؤولین ، بخصوص برادران وخواهران جهاد سازندگی ابعاد این فاجعه را کاهش داد و تا کسی به گلباف نرود، نمیتواند غظمت کار برادران و خواهران سخت کوش جهاد سازندگی که در ظرف سه روز توانستند تمام مشکلات موجود آنجا را کنترل بکندو در بازدیدی که بنده از آنجا داشتم هیچ مساله و هیچ کمبودی نبود وحتی در انبارها مشکل کمبود جا بود که بسیاری از کالاها را ملت ایران فرستاده بودند، جا برای تخلیه اش نبود و برادران وخواهران جهاد سازندگی بسرعت ، کمیته های بهداشت و امداد و سایر وسایل را مهیا کرده بودند و انصافا درد این زلزله زدگان محروم راکاهش داده بودند و من بدینوسیله از همه ملت ایران بخصوص برادران وخواهران جهاد سازندگی تشکر میکنم. مطلب بعد تشکر از ملت قهرمان ومسلمان ایران است که بفرموده امام همواره اینها رهبران ما بودهاند و بعد از پیروزی انقلاب همیشه چند قدم حتی از مسؤولین جلوتر بسوی اسلام سبقت میگرفتند و حرکت میکردند، ما دراین مسافرت که نمایندگان چند روز رفتند، من هم به کرمان رفتم در بعضی از شهرستانها که مردم را نسبت به عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر توجیه کنم. دیدم قبل از اینکه من بخواهم صحبت بکنم، مردم جلوتر از ما رای عدم کفایت سیاسی را که صادر کردند هیچ با صدای بلند فریاد میزنند، دادستان ، دادستان ، ابوالحسن درنرود. و یا فریاد میزنند بنیصدر، بنیصدر، بنیصدر ، اعدام باید گردد. ما دیدیم که این ملت جلوتر از مسوولین ، همینطوری که از اول بودند ، رای خودشان را صادر کردند. لذا من ضمن تشکر از اینکه ملت قهرمان ایران در صحنه هستند و همینطوری که خود بنی صدر هم میگفت شما در صحنه حاضر باشید، در صحنه حاضر شدند برای رسوا کردن منافقین ومدعیان دروغین طرفدار آزادی ومردم ، هشداری میدهم به وزارت کشور و مسؤولین فرودگاهها و مرزها، من وقتی که آقای بنی صدر دستور آزادی تیمسار باقری کذائی وآنچنانی و همچنین دستور آزادی خسروخان قشقائی را صادر کرد از همین تریبون هشدار دادم که این بر تعداد توطئهگران علیه جمهوری اسلامی میافزاید و چرا آنها را آزاد کردید؟ رئیس- وقتتان تمام است. انصاری- این جمله را عرض میکنم و تمام است. و امروز هشدار میدهم به مسوولین که مرزها را کنترل بکنید تا این خیانت گران به خارج نگریزند و به بختیار و اویسی و اشرف پهلوی ودیگر همفکرانشان نپیوندند واز این رهگذر به جمهوری اسلامی ضربه ای وارد نیاید والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته. 3-تذکراتآقای رئیس در مورد عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور وتذکر به نمایندگان و تماشاچیان و افرادی که در اطراف مجلس جمع میشوند و شهادت مرحوم دکتر شریعتی. رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. پیش از شروع دستور چند تذکر به عرض برادران وخواهران میرسانم اولین نکته تصادف میمون و گویا تحت هدایت الهی را که این حرکت انقلابی و تصحیح گر امام و مجلس و مردم در مورد این مسوولیت مهم ریاست جمهوری که با میلاد پرسعادت امام زمان همراه شد، بار دیگر نشان میدهد که این قطعات تاریخ که برای ما ترسیم شده، همیشه میتواند در زندگی ما مفید و موثر و سازنده باشد ومن این میلاد خجسته را به حضور همه ملت ایران و مخصوصا امام امت تبریک عرض میکنم. نکته دوم من به عنوان رئیس مجلس ضمن اینکه این عمل جراحی را یک ضرورت تشخیص میدهم، متاسفم که وقت گرانبهای مجلس شورای اسلامی صرف بحث در باره موضوعی میشود که بهتر بود شخص مورد بحث ما برای حل مشکلات با ما همصدا و همکار و همراه باشد، اما بهر حال انقلاب اینگونه چیزها را دارد واز نظر شخصی هم متأثرم و مدتی تلاش کردیم . دوستان ما اطلاع دارند که ما مخالف با ریاست ایشان بودیم. اما وقتی شد که تلاشمان را از اینطرف آغاز کردیم که هماهنگی و همکاری بوجود بیاید و برادران یادشان هست که چندروز قبل از محضر امام که آمدم برای آخرین بار اظهار نظر کردم که هنوز ترجیح میدهم که آقای بنیصدر تسلیم قانون بشوند و بتوانیم با هم کار بکنیم. و امام امت هم در آخرین بیانات سازندهشان مهلت دادند و خواستند که مخالفان جمهوری توبه کنندو بدامن ملت واسلام و انقلاب برگردند. متأسفانه نشد و ما را به این عمل جراحی مهم که انشاءالله که سرنوشت ساز باشد وادار کرد و تذکر دیگری که خدمت برادران دارم واین تذکر را به تماشاچیان و مردمی که امروز صدای من را میشنوند میدهم و آن تقاضای اکیدی است ، بارها هم این تذکر را دادهام جریانی که پیش آمده، یک جریان سیاسی و مهم است که احتیاج به کنترل و خودداری دارد، احساسات غلبه نکند، برادران در تعبیراتشان حتما همانطور که خودتان مؤدب خواهید بود و نزاکت را همهمان مراعات کنیم، تعبیرات موهن نباشد بحث جدی اما تعبیرات در قالبهای مناسب با شؤون مجلس واز تماشاچیان تقاضا میکنم ، آئین نامه مجلس ما اجازه نمیدهد که تماشاچی به عنوان شعار یا اظهار نظر در بحثهای مجلس دخالت کند، سعی کنید که سکوت را مراعات کنید و شعاری داده نشودو از مردم وملت انقلابی و مخصوصا حزب الله که ما موقعیتهایمان را تا حدودی مرهون زحمات آنها هستیم، تقاضا میکنم که در برخوردها حدود و ثغور اسلامی را مراعات کنند و کلمات و تعبیرات و شعارها محتوای اسلامی داشته باشد و محتوای انسانی وانقلابی داشته باشد و در عین حال بهانه دست دشمن ندهد و نقطه ضعف به دست کسی ندهید و خودمان را هم حفظ کنیم که از کلماتی که شایسته یک مسلمان انقلابی نیست و تذکر مهمتر واکیدم در باره کسانی است که اطراف مجلس جمع میشوند، مخصوصا این روزها در رابطه با نمایندگان ، گاهی شنیده شده که بعضی از برادران نمایندهها بخاطر ابراز نظری که در مجلس کرده اند، بیرون مجلس، مورد اعتراض مردمی قرار گرفتهاند که آنجا هستند، من نمیدانم آن مردم چه کسانی هستند؟ و در باره آنها قضاوتی نمیتوانم بکنم. با خواهشهائی که ما کردیم وباتذکراتی که ما دادیم که نباید کسی معترض باشد و معترض بشود نسبت به نمایندهای که نظرش را با حقی که داشته در مجلس گفته باز مواردی دیده شده که در بیرون ابراز احساسات مخالف شده است. من نمیدانم در این حسن نیت است . یا سوء نیت؟ پریروز موردی پیدا شده که بنظر حزباللهیها وابسته بودند به گروههای منافق و برای ایجاد یک تهمت به نماینده ای اعتراض کردند که ما او راداریم تعقیب میکنیم ولی بهر حال من به برادران و خواهران بیرون مجلس و محافظان داخل مجلس تذکر میدهم که هیچکس حق ندارد در خارج از ضوابط قانونی به نمایندگانی که نظرشان را در مجلس میگویند و حق دارند بگویند مجلس جای همین کار است و نمیشود همه نمایندگان قالبی فکر کنند و مثل هم فکر کنند. هر کسی فکری دارد، رویه ای دارد، ارتباطی دارد و میتواند و حق دارد نظرش را بگوید من خواهش میکنم مجلس را بگذارند در سطح عالی آیادی و محیط اظهار نظر بماند که این ارزش مجلس محفوظ است. میبینید ما تریبونمان را باز کردیم. تریبونی که با میلیونها نفر از مردم ایران ارتباط دارد و اجازه میدهیم که هر نظر هست اینجا گفته بشود و نباید اطراف مجلس چیزی غیر از این باشد، جو محیط مجلس باید همین گونه آزاد و سالم و دارای امینت برای اظهار نظر باشد ودر پایان این تذکرها امروز مصادف است با شهادت برادر از دست رفتهمان مرحوم دکتر شریعتی است که حق مهمی به گردن نسل جوان این کشور و انقلاب دارد من یاد ایشان را گرامی میدارم واز خداوند برای رحش اجر و مقام شایسته زحماتی که کشید و خدماتی که کرد طلب میکنم. آقای رشیدیان نماینده آبادان تذکر میدهند به مسؤولان صدا و سیما که پوشش تلویزیونی در آنجا فوق العاده ضعیف است و آبادان نیاز به تقویت کامل دارد که تحت تأثیر تبلیغات کشورهای اطراف ما که تلویزیونشان آن منطقه را میپوشاند مردم قرار نگیرند. جدا اقدام کنند که آنجا را تقویت کنند. والسلام علیکم . 4- بحث پیرامون طرح دوفوریتی عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور. رئیس- همانطور که اعلام کردیم بحث در باره عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور است. مخالفان و موافقان اسم نوشته اند و به ترتیب همان آئین نامه ای که تصویب کردیم،کارها شروع بشود اولین مخالف را دعوت کنید. منشی- آقای عزت الله سحابی مخالف بفرمایید. عزت الله سحابی- بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از اینکه صحبتم را شروع کنم یک سوال میکنم از جناب آقای هاشمی ریاست محترم مجلس و آن این است که در اصل 123 قانون اساسی، اینجو آمده: ”رئیس جمهور موظف است مصوبات مجلس یا نتیجه همه پرسی را پس از طی مراحل قانونی و ابلاغ به وی امضاء کند و برای اجرا در اختیار مسوولان بگذارد” . با توجه به قانونی که در اوایل همین ماه خرداد در مجلس تصویب شد که مجلس مهلتی برای این امضاء رئیس جمهور قائل شد که اگر در ظرف پنج روز امضاء نکرد، آن قانون، در صورتیکه از مراحل قانونی خودش و تایید شورای نگهبان گذشته باشد، رسمیت قانونی خواهد یافت وابلاغ شده تلقی میشود. بنده سوالم این است که آیا این عمل انجام گرفته یا نه؟ و توضیحا عرض میکنم که در این اصل 123 هیچ صحبت از این نکرده که قوانین یا طرحها یا قوانینی که دولت پیشنهاد میکند یا طرحهایی که در مجلس مطرح میشود، یا آئین نامه هاوغیره 000 ”کلی گفته، گفته” مصوبات مجلس” بنابراین من سوالم این است که آیا این مهلت پنج روزه رعایت شده یا نشده یا آیا به رئیس جمهور ابلاغ شده یا نشده؟ رئیس- اجازه بدهید من توضیح بدهم اولین توضیح این است که باید یادتان باشد که در مورد فوریتها مهلت 48 ساعت است نه پنج روز، ما همه طرق قانونی این قضیه را رفتیم. سه توضیح میتوانم بدهم اولا ما بلافاصله عصر چهارشنبه مصوبه مجلس را فرستادیم به دفتر رئیس جمهور و به مامورانی که آنجا بودند هم گفتیم و به دم دفترشان هم الصاق کردیم البته آقای رئیس جمهور که الان سه روز است جایشان معلوم نیست و دسترسی به ایشان نیست و ثانیا برای مراعات احتیاط، آن اصل قانون اساسی که میگوید ”وقتی که رئیس جمهور استعفا داد یا عزل شد یا مریض بود یا به چیزهایی از این قبیل دسترسی به ایشان امکان نداشت شورائی مرکب از نخست وزیر، رئیس دیوانعالی کشور و رئیس مجلس وظایف ایشان را انجام میدهند و ما الان دسترسی به ایشان نداریم وقطع است. این را هم دادیم این سه نفر آقایان هم امضاء کردهاند احتیاطا که اگر ایرادی باشد و دسترسی به ایشان نباشد، این اشکال هم نباشد و ثالثا البته این نظر شورای نگهبان را من دقیقا نمیدانم، از شورای نگهبان نقل شد که گفتهاند (ولی ما باید اینرا رسما اگر لازم باشد بپرسم ) که مصوبات داخلی مجلس از آن اصل منصرف است چون آن اصل مربوط به مصوباتی است که برای اجرا باید به مسؤولان دیگر ارجاع شود در صورتیکه مجلس، مصوباتش را خودش میتواند اجرا بکند(البته من اینرا بطور نظر قطعی نمیگویم) چون کتبا من از ایشان نظر نخواستم و نیازی هم به این نداریم، ما مصوبه مجلس را به دفتر ریاست جمهور دادیم و 48 ساعت هم گذشته وهم آن جهت را مراعات کردیم که حالا که رئیس جمهور نیست آن سه نفر امضاء بکنند. محمد یزدی – اصولا آئین نامه داخلی است ودر مورد آئین نامه داخلی احتیاجی نیست. رئیس- آن را هم من گفتم. عزت الله سحابی- در اصل یکصد و بیست و سوم گفته: ”مصوبات مجلس” . رئیس- بلی من اینرا گفتم بهر حال آن مهلت 48ساعت گذشته و ما هم ابلاغ کردیم خوب آقایان اجزاه بدهید ایشان بحثشان را بکنند آقای سحابی بفرمایید. عزت الله سحابی- من با توجه به اینکه روز چهارشنبه اعلام شد که آن نوبتهایی که در روز چهارشنبه گرفته شده بود ملغی است و دوباره روز شنبه نوبت باید گرفته بشود، امروز آمادگی نداشتم که برای نفر اول صحبت کنم . خواهش میکنم نوبت بنده را عقب بیاندازید ونفر بعدی، مثل اینکه آقای مهندس معین فر آماده است که صحبت کند. رئیس- بسیار خوب،این نکته را هم که آقای مهندس سحابی مطرح کردند، من توضیح بدهم ، روز چهارشنبه اعلام نشده که ملغی است بعضی از آقایان از ما خواستند که برای آن دوباره نام نویسی کنید. ما گفتیم در جلسه هیات رئیسه بررسی میکنیم ودر هیات رئیسه جلسه طولانی داشتیم ، بحث کردیم دیدیم هیچ راهی برای الغاء نداریم چونکه روز چهارشنبه که اعلام کردیم به دو دلیل بایست اعلام میکردیم یکی اینکه طرح دوفوریتی بود. دوفوریتی بعد از بیست وچهارساعت بایست مطرح شد ، مادو، دوفوریتی داشتیم ، احتمال این بود که آئین نامه روز چهارشنبه تمام میشدو ما ناچار بودیم همان روز چهارشنبه عدم کفایت رامطرح میکردیم چون دوفوریتی بود واحتمال این هم بود. دلیل دوم این است که چون نظر بسیاری از نمایندگان این بود که آئین نامه جدید نمیخواهیم واصلا طرح آئین نامه روز چهارشنبه از دستور خارج میشد و لذا ما مجبور بودیم روز چهارشنبه برای نام نویسی این طرح اعلام بکنیم واعلام کرده بودیم واعلام ما قانونی بوده کسانیکه اسم نوشتند نمیتوانستیم حق اینها را ندیده بگیریم فقط یک کار اضافی کردیم و آن اینکه تابلو جدیدی نصب کردیم که ، برادران امروز هم دنباله آن اسم بنویسند که آنهایی که اسم نوشتند اگر خواستند بجای کسانیکه قبلا اسم نوشتند و حاضر شدند وقتشان را به اینها بدهند، یا اگر نوبتشان رسید دیگران کم استفاده کردند از وقتشان اینها بتوانند استفاده بکنند مخالف بعدی رادعوت کنید. منشی- آقای معین فر بفرمایید. رئیس- بعضی از آقایان تذکر دادند که آیا حضور شورای نگهبان در این دو فوریتی لازم است یا نه؟ ما بخودشان واگذار کردیم گفتیم این تفسیر قانون اساسی مربوط به خودشماست اگر تشخیص میدهید حضورتان ضرورت دارد ، بیایید آنها گفتند نه، چون تایید ما را نمیخواهد رای مجلس را باید پیش امام ببرند و نیامدند و البته اگر خودشان تشخیص دادند ضرورت دارد تشریف میآورند و ظاهرا تشخیص دادند ضرورت ندارد. آقای معین فر بفرمایید. معین فر- بسم الله الرحمن الرحیم. رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً. سخن گفتن بعنوان مخالف طرح عدم کفایت رئیس جمهور که تقدیم شده است در جوی هیجانزده که قبل از شنیدن توضیحات مخالف و موافق و قبل از استماع دفاع رئیس جمهور و قبل از اخذ رای نهایی تصمیم قطعی گرفته شده و رایها آماده گردیده است به نظر بی اثر و بی فایده میرسد خصوصا آنکه غلیان احساسات آنان که اطراف ساختمان مجلس و محوطه بعضی از خیابانها را در اختیار گرفتهاند و کوچکترین نغمه مخالف را، مخالفت با اسلام وضدیت با انقلاب اسلامی میدانند بحدی است که برای گوینده خطرات بسیاری را در بر دارد آنان به غلط به تصور اینکه مخالفت با طرح برکناری رئیس جمهور، مخالفت با انقلاب و امام است، آمادهاند هر گونه توهین و آزاری به گوینده روا دارند و حتی به سادگی خون وی را بر زمین بریزنددر چنین جوی شاید دم فرو بستن و تماشاچی بودن ودر برابر تصمیم قطعی که گرفته شده است ابراز نظر نکردن به عقل و منطق نزدیکتر باشند و یا ممکن است منحصرا یک رای مخالف به طرح دادن را و خطرات آنرا، به جان خریدن حداکثر کاری بدانیم که در شرایط کنونی نمایندگی مجلس میسر میباشدبعضی از دوستان را نظر بر این است که در چنین شرایطی اساسا نباید در مجلس حاضر شد و نباید با رنگ و روغن حضور خود در جلسه واحیانا شرکت در بحث به نعنا داغ آشی که پخته میشود اضافه نمود . خصوصا آنکه تامین جانی ورود به مجلس برای مخالفان و بخصوص برای چند نفر از آنان که از نزدیکان و دوستان رئیس جمهور است فراهم نیست لکن اینجانب معتقدم که امروز یکی از حساسترین برگهای تاریخ ایران واسلام ورق میخورد و جمهوری اسلامی نوپای ما اینک در معرض آزمایش بزرگی قرار گرفته است در چنین شرایطی به حکم تعهدی که برای اسلام وانقلاب دارم نمیتوان سکوت کرد ودم بر نیاورد، بنابراین در فرصت کوتاهی که بمن اجازه صحبت داده شده است، آنچه به خیر و مصلحت میدانم، میگویم وامر خود به خدا وامیگذارم: ”افوض امیر الی الله ان الله بصیربالعباد” . او خود گواه است که همواره سعی کردم مستقل اندیشیده و عمل کنم و به شخص ودسته وگروه سیاسی خاصی بستگی ندارم و مطالبی که میگویم نه ارباب دفاع از شخص آقای بنی صدر رئیس جمهور است که بعلت نگرانی از آتیه جمهوری اسلامی که بمنظور خیرخواهی برای ملت و محض رضای خدا است. در وضع کنونی صحیح نمیدانم از اختلاف دیدهایی که از ابتدا بین من و آقای بنی صدر وجود داشته واحیانا ایرادهایی که در پارهای از مواد به ایشان داشتهام، سخنی بگویم مبادا حمل بر تبری از ایشان گردد. در حالیکه به ایشان احترام فراوان قائلم اگر دلائلی را که مخالفین آقای بنی صدر علیه ایشان ابراز میکنند واعتراضات و ایراداتی که به ایشان میشود منحصرا هماننهایی باشد که تاکنون گفته ونوشته شده است و ما از آن مطلعیم و مطالب دیگری در کار و موضوعات و دلائل ابراز نشده ای در میان باشد بنده این اعتراضات ودلائل را به هیچوجه دلیل بر عدم کفایت سیاسی او نمیدانم . سهل است در اکثر موارد دال بر تعهد و وظیفهشناسی و کفایت سیاسی ایشان میدانم . طرحی که بعنوان طرح عدم کفایت سیاسی آقای رئیس جمهور تقدیم مجلس شده است ، از چند جنبه میتواند مورد نقد وبررسی قرار گیرد یکی از لحاظ موقعیت زمانی، در موقعی این طرح مطرح میشود که بیش از ده روز از تاریخ برکناری آقای بنی صدر از سمتی که امام قبلا به موجب اصل یکصد و دهم قانون اساسی در فرماندهی کل نیروهای مسلح به ایشان داده بودند، نمیگذرد و بهرهبرداری که مخالفین آقای بنی صدر از این برکناری کردهاند جو شدیدی را علیه ایشان بوجودآورده است که در چنین جوی مجال سخن برای ایشان نمیماند. در حالیکه سمت فرماندهی کل قوا مستقل از مقام ریاست جمهوری است و طبق قانون اساسی جزء وظایف واختیارات رهبری است. هر موقع رهبر بخواهند میتوانند نمایندگی خود را در فرماندهی کل قوا به هر کس بدهند وهر موقع مصلحت بدانند میتوانند وی را از آن کار معاف کنند. تقدیم طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری در چنین موقع به مجلس مخلوط کردن دو مقام ریاست جمهوری و نمایندگی امام در فرماندهی کل نیروهای مسلح در یکدیگر است . درحقیقت مخالفین آقای بنی صدر که از ابتدا در مقام عزل ایشان بودندبا اغتنام از فرصت از جو خاصی که پس از برکناری ایشان از فرماندهی نیروهای مسلح بوجود آورده اند میخواهند برای برکنار ساختن وی از مقام رئیس جمهوری حداکثر استفاده را به عمل آورند، اگر امام حسب وظیفه ای که طبق اصل یکصد ودهم قانون اساسی بر عهده دارند در موقع زمانی خاصی مصلحت بدانند که سمت فرماندهی را شخصا و بدون واسطه بر عهده گیرند، اولا این موضوع دلیل عدم کفایت و عدم کفایت کسی که قبلا به نمایندگی ایشان این مقام را داشته نیست بلکه ایشان چنین مصلحت دیدهاند و ثانیا بر فرض هم که این برکناری به معنی عدم شایستگی آقای بنی صدر به فرماندهی کل نیروهای مسلح باشد عدم شایستگی در منصب فرماندهی کل نیروهای مسلح ، دلیل بر عدم کفایت سیاسی در مقام رئیس جمهوری نمیباشد. از طرفی این طرح موقعی در مجلس مطرح میشود که آقای بنی صدر بعنوان رئیس جمهوری که از قوانین تخلف کرده از هر طرف در معرض شدیدترین حملات قرار گرفتهاند و بهیچوجه وسیله وقدرت دفاع از خود را ندارندو ناظر عادلی میداند که در این جو امکان حضور وی در مجلس و دفاع از اتهاماتی که به ایشان نسبت میدهند برای ایشان موجود نیست. اگر قرار است طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در مجلس مطرح گردد این موضوع باید در یک جو آرام وآزاد و دور از هر گونه هیجان و فاشر و خالی از هر نوع ارعاب و تهدید صورت گیرد تا موافقین و مخالفین بتوانند آزادانه، مطالب خود را بگویند که رئیس جمهور هم امکان داشته باشد که جزء جزء اتهاماتی که به وی وارد ساختهاند پاسخ گوید. اینک رای مجلس به عدم کفایت آقای بنی صدر در شرائطی صورت میگیرد که مطبوعات باقیمانده و کلیه رسانههای گروهی و اجتماعات خیابانی و خطب نماز جمعه،همه و همه علیه ایشان تبلیغ میکنند دو روزنامه ای هم که وابسته به گروه حاکم نبودند برخلاف قانون توقیف شدهاند در اجتماعات خیابانی و اطراف مجلس اگر کسی جرات کند نام آقای بنی صدر را ببرد و کوچکترین دفاعی از ایشان بکند به شدیدترین وجهی تنبیه میشود. آیا در چنین جوی طرح چنین مساله ای در ابتدای جمهوری اسلامی شایسته میباشد؟ بنظربنده در شرائط کنونی طرح مساله عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور، در حالیکه وی عملا در حصر بسر میبرد، به دفترش حمله شده و یارانش به زندان افتادهاند و ایشان هیچگونه وسیله دفاعی در اختیار ندارد سزاوار جمهوری اسلامی نیست. نکته دیگر نحوه برخورد با مساله است. مامساله عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را با مساله دشمنی و خصومت شدید با آقای بنی صدر مخلوط کرده ایم و از پیش نه تنها در اجتماعات نماز جمعه واطراف مجلس فریاد ”مرگ بر بنی صدر” سرداده ایم ، بلکه حتی در جلسه علنی مجلس ، به کسی که بهر حال در حال حاضر قانونا سمت ریاست جمهوری را بر عهده دارد و حتی پس از آنکه مجلس رای به عدم کفایت سیاسی او داد، باز هم رئیس جمهور است مگر اینکه رهبر به موجب بند 5 اصل یکصد و دهم قانون اساسی وی را عزل کند، جمله و اهانت میکنیم به چنین شخصی در جلسه علنی مجلس فحش و دشنام داده میشود و در جلسه رسمی فریاد ”مرگ بر بنی صدر” برآورده میشود آیا این نحوه برخورد طبق قانون اساسی است ؟ و آیا با چنین جوی امکان اعمال اراده آزاد و انتخاب صحیح برای همه نمایندگان باقی میماند که دور از هر گونه حب و بغض وارعاب رای خود را تقدیم کنند؟ جالب آنست که شعارها هم روز به روز دنباله پیدا میکند در اجتماعی که به مناسبت میلاد حضرت حجت علیه السلام تشکیل شد شعار ”بنی صدر صد درصد بدست حزب الله اعدام باید گردد” داده میشودو یا در برابر مجلس فریاد میکردند که ”بنی صدر ضد الله ” متاسفانه اغلب این شعارها از صدا وسیمای جمهوری اسلامی نیز پخش میشود یعنی حکم قتل یکنفر قبلا صادر شده است و عامل قتل هم که بعنوان حزب الله خود را معرفی میکند قبلا تعیین شده است. فقط همگی متنظر رای مجلس بر عدم کفایت سیاسی وی میباشند. خود شما نمایندگان محترم دراین چند روز شاهد جمع شدن افراد زیادی در جلو مجلس و فریادهای ”مرگ بر بنی صدر” بودهاید. آیا این است روش منطقی که در آینده این جمهوری باید برای برکناری روسای جمهور و مسوولین امور مملکتی بکار برد؟ جالب اینکه نخست وزیر کشور هم در سخنرانی که میکند از جمعیتی بنام حزب الله که اینچنین در صحنه حضور یافته اند تشکر میکند و معلوم میشود آنچه در آینده باید دراین مملکت حکومت کند قانون نیست بلکه بستگی دارد به اینکه چه کسی میتواند حزب اللهی بیشتری بسیج کند نمایندگان محترم ، در چنین جوی است که مساله باین مهمی مطرح میشود آیا نحوه مقابله با چنین مساله بزرگ و داوری که دراین شرایط صورت میگیرد عادلانه و منطقی است؟ اما در مورد اصل موضوع که پیشنهاد عدم کفایت سیاسی است. وقتی در گفتارها و نوشتههاو دلایل مخالفین آقای بنی صدر دقت میکنیم، مطالبی را ذکر میکنند که اعم از آنکه صحیح باشد یا نادرست، در اطراف تخلفات آقای بنی صدر از قانون اساسی یا جرمهایی است که به ایشان نسبت میدهند که رسیدگی باین امور در صلاحیت قوه قضائیه است. نه قوه مقننه واین مسائل ربطی به کفایت یا عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور ندارد ما مجلسیان با ورود در این مسائل نسبت به اعمال و رفتار آقای بنیصدر که آیا مخالف قانون اساسی و قوانین کشور بوده است یا نه، داوری کرده ورای میدهیم؟ آیا این امر دخالت در قوه قضائیه نیست؟ و مخالف با اصل 57 قانون اساسی جمهوری اسلامی که استقلال قوا را تامین میکند، نمیباشد؟ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عزل رئیس جمهور را از دو کانال در اختیار رهبر گذارده است یکی از طریق حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی ، و دیگری رای مجلس دایر بر عدم کفایت سیاسی ایشان . اگر قرار بود صرف تخلف رئیس جمهور از وظایف قانونی با تشخیص مجلس موجب پیشنهاد عزل او گردد، لزومی نداشت به حکم دیوان عالی کشور، یعنی محاکمه رئیس جمهور در قانون اساسی پیش بینی شود بنابراین موضوع تخلف از وظایف قانونی، نمیتواند دلیلی بر عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور تلقی شود و مجلس نمیتواند به استناد تخلفات رئیس جمهور رای عدم کفایت سیاسی صادر کند. بلکه این دیوان عالی کشور است که باید حکم صادر کند برای اینکه عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور بررسی شود ابتدا باید دید که رئیس جمهور دارای چه وظایفی است و در ایفای وظایف خود چه ناتوانیهایی داشته است؟ اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی ، رئیس جمهور را مسوول اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه و بعنوان عالیترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری میشناسد. با این ترتیب اگر در کشور، در اجرای قانون اساسی تعللی شده باشد و یا برخلاف قانون اساسی عملی صورت گرفته باشد و رئیس جمهور از تذکر و پیگیری در این باره خودداری کرده باشد ، باید او را ناتوان گفت در حالیکه همه نمایندگان محترم شاهد هستند که آقای بنی صدر در هر مورد که عملی را برخلاف قانون اساسی دید با صراحت و اصرار اعلام کرد، با این ترتیب نه تنها در ایفای وظیفه خود کوتاهی نکرده است ، بلکه همین پافشاریها موجب دشمنی کسانی گشته است که خود پا از دایره قانون اساسی فراتر گذارده اند . نمونه هایی از این پیگیریها که بحق از طرف رئیس جمهور اعلام شده واگر وی شخص وظیفه نشناس و بی کفایتی بود خود را آشنای به این مسائل نشان نمیداد اعتراضاتی است که به شورای عالی قضائی در مورد اعمال خلاف قانون اساسی آن شورا نمود آقای بنیصدر که بر طبق اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی مسوول روابط بین قوای سه گانه است به حق نسبت به مداخله قوه قضائیه در قوه مقننه اعتراض کرد. البته جمعی از نمایندگان مجلس هم به موقع خوئد این اعتراضات را کردند و سوالاتی هم تقدیم شد که متاسفانه ترتیب اثری از طرف قوه قضاییه به آن داده نشد وحتی جواب سوال نمایندگان مجلس که طبق قانون اساسی موظف به پاسخ بودند ، ندادند، از این جمله است، دخالت دادستان دیوان کشور در نصب سرپرست برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ابلاغ دستورالعمل شورای عالی قضائی در تعیین مجازاتهایی برای جرائم ضد انقلاب که باید قانون آن به تصویب مجلس میرسید ولی شورای عالی قضائی بدون اینکه به مجلس توجهی کند و یا حتی با کمک از تعدادی از نمایندگان این قسمت از قانون جزا را بصورت طرح تقدیم مجلس کند راسا در امور مقننه دخالت نمود. بنظر من اگر آقای بنی صدر در مقابل این تجاوز آشکار قوه قضائیه به قوه مقننه سکوت میکرد بی کفایتی خود را نشان داده بود نه اینک که اعتراض کرده است . رئیس جمهور در مورد موافقتنامه ایران و آمریکا که به صراحت با اصول 52 و 53 و 75 و 125 قانون اساسی مغایرت داشت، بموقع خود اعتراض کرد واگر غیر از این کرده بود باید نسبت به کفایت ایشان تردید میکردیم نه آنکه در برابر وظیفه قانونی که انجام داده است وی را مسوول و متهم به بیکفایتی کنیم اما در خصوص ریاست قوه مجریه همه شما شاهدید که برخلاف اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی چگونه نخست وزیری آقای محمدعلی رجائی به رئیس جمهور تحمیل گردید در حالیکه باید طبق قانون اساسی نخست وزیر مورد قبول رئیس جمهور باشد آیا ایشان بارهانگفت که آقای رجائی را برای اداره امور کشور ناتوان میداند؟ و آیا این مجلس نبود که نخست وزیر را به ایشان تحمیل کرد؟ ممکن است گفته شد که چرا آقای بنی صدر زیر بار این تحمیل رفت؟ و باید شخص مورد نظر خود را برای نخست وزیری معرفی میکرد و در صورت عدم کسب رای تمایل شخص دیگری را نامزد میکرد تا موقعی که شخص معرفی شد، مورد قبول مجلس باشد من هم با این سخن موافق هستم واگر از طرف قوه مقننه چنین تحمیلی صورت نمیگرفت و نقش مجلس فقط رد یا قبول شخص یا اشخاصی بود که از طرف رئیس جمهور معرفی میشدند این مشکل پیش نمیآمد ودرآن موقع بود که اگر رئیس جمهور نمیتوانست ظرف مدت معقولی شخص واجد صلاحیتی را که مورد قبول مجلس باشد برای نخست وزیری معرفی کند، ممکن بود به عدم کفایت سیاسی متصف گردد. ولی در حالتی که قوه مقننه خود پای از چهارچوبی که قانون اساسی برایش تعیین کرده است ، بیرون گذارده است آیا میتواند رئیس جمهور را باستناد ضعفی که ناشی از تحمیل قوه مقننه بر وی بوده است متصف به عدم کفایت سیاسی کند؟ در جمهوری اسلامی ایران با ترتیبی که در قانون اساسی پیش بینی شده که هم رئیس جمهور وهم نمایندگان مجلس مستقیما با رای ملت انتخاب میشوند این احتمال داده میشد که بین رئیس جمهور و مجلس اختلاف نظر پدید آید ولی اگر قانون اساسی دقیقا اجرا میشد احتمال اینکه بین رئیس جمهور یعنی رئیس قوه مجریه ونخست وزیر که هر دو جزو قوه مجریه هستند اختلاف حاصل شود خیلی بعید بود بنابراین علت اصلی این مشکلات ناشی از عدم رعایت قانون اساسی بوده است و گر رئیس جمهور در این قسمت که تسلیم نظر مجلس شده است مقصر باشد مجلس خود در این تقصیر که تحمیل نظر کرده است سهم بسزائی دارد. گفتیم عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور باین معنی است که در انجام وظایف خود کوتاهی و بی لیاقتی کند . اصل یکصد و بیست ودوم قانون اساسی صراحتا میگوید: ”رئیسی جمهور در حدود اختیارات و وظایف خویش در برابر ملت مسوول است نحوه رسیدگی به تخلف از این مسوولیت را قانون معین میکند ”بنابراین اولا چه حدود و اختیارات و وظایفی جز آنچه قانون اساسی صراحت دارد برای رئیس جمهور معین شد و چه قانونی از طرف مجلس گذشته است که نحوه رسیدگی به تخلفات را معین کند؟ شخصی را ملت برای ریاست جمهوری معین کرد و از روز نخست عوامل قدرت مدار حاکم در راه ایفای وظایف قانوننیش سنگ انداختهاند وبه امید سقوطش بوده اند واکنون بیاییم و بگوییم که او کفایت سیاسی لازم را نداشته است؟ آیا این صحیح است؟ از یکطرف رئیس جمهور را بعنوان اینکه آلولوی سرخرمن است و به هیچ کار نباید دخالت کند، میشناسیم و میگوییم واز طرف دیگر میگوییم ناتوان برای اداره مملکت است. یک با م و دو هوا؟ نمایندگان محترم توجه فرمایید ما در مقامی قرار نگرفته ایم که حق داشته باشیم رئیس جمهوری که مطابق عقیده وخواست ما نباشد تعویض کنیم و قانون اساسی چنین اجازه ای را بما نداده است انتخابات ریاست جمهوری دو درجه ای نیست که تصویب مجلس را هم لازم آید و باین معنی نیست که ملت رای خود را بدهد و مجلس بتواند این رای را وتو کند حقی که قانون اساسی به مجلس داده است منحصرا مربوط به تشخیص عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور است نه اینکه تحت این عنوان رئیس جمهوری را که با خواست مجلس هماهنگ نباشد، بتوان برکنار ساخت در طرحی که به مجلس تقدیم شده است با استفاده از عنوان عدم کفایت سیاسی میخواهند به عزل رئیس جمهوری که به نظر مخالفین ، سر سازگاری ندارد اقدام کنند در هیچ کجای قانون اساسی این اجازه داده نشده است که اگر مجلس یا رئیس جمهور موافق نبود حق داشته باشد که درخواست برکناری او را بنماید این است که اینجانب معتقدم عملی را که اکنون ماانجام میدهیم و به بهانه عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری را که با او موافق نیستیم از کار برکنار میسازیم. برخلاف قانون اساسی است و اگر دلائل ما تخلفات فرضی ایشان از قانون اساسی است که باز هم رسیدگی در مورد آن در صلاحیت ما نیست و دادگستری باید حکم لازم را صادر کند اما نمایندگان محترم گذشته از همه این بحثها اعم از اینکه شما رای به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور بدهید و یا توجه فرمایید که طبق قانون اساسی با دلائل موجود مجوزی برای اینکار ندارید من معقتدم که آقای بنی صدر با جو فعلی که ایجاد شده است میتوانند عملا به خدمت خود در مقام ریاست جمهوری ادامه دهند ولی چرا باید امور از مجاری غیرعادلانه صورت گیرد و چرا باید در اولین دوره ریاست جمهوری چنین سابقه ای از خود به یادگار بگذاریم ؟ آنچه مورد نظر اینجانب است بودن یا نبودن آقای بنی صدر در مقام ریاست جمهوری نیست توجه به انگیزه هایی است که موجب شده است چنین وضع نامناسبی در کشور بوجود آید و عواملی که برای قضیه کردن کامل مملکت و در اختیار گرفتن همه چیز از هیچگونه فعالیتی خودداری نمیکند با برکناری آقای بنی صدر بر طبق قانون اساسی، شورای جمهوری، مرکب از نخست وزیر، رئیس مجلس و رئیس دیوان عالی کشور تشکیل میشود اگر چه طبق قانون اساسی باید ظرف مدت 50 روز انتخابات ریاست جمهوری انجام شودولی با وجود جنگ و مشکلات دیگر بعید بنظر میرسد که عملا به این وظیفه قانونی عمل شود و باین ترتیب عملا تمام قدرتها در یک گروه خاص متمرکزخواهد شد و با سابقهای که از این گروه داریم که هر کس که با آنها نیست مخالف خود دانسته و طرد خواهند کرد چندی نمیگذرد که دیکتاتوری وحشتآوری به کشور تحمیل خواهد شد. نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی آنچه خواست ما و آرزوی یکایک ماست حکومت اسلامی و پیاده کردن قسط اسلامی و بخصوص پیاده کردن بدون کم و کاست احکام اسلامی در جامعه خودمان است که بتوانیم نمونه و الگوئی را به جهانیان تشنه عدالت نشان دهیم ”وکذالک جعلناکم امة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً ” ولی راهی که میرویم راه انتقال همه قدرتها به گروه و قشر خاصی است و از بین بردن تمام آزادیهایی است که اسلام و تحت نام جمهوری اسلامی است بطوریکه موجب خواهد شد چهره اسلام عزیز وارونه جلوه کند و نسلهای آتیه جهان برای قرون متمادی در شناخت حکومت اسلامی به اشتباه افتند. اگر امروز در برابر سیستم تک حزبی، مقاومت نشود باید در انتظار دیکتاتوری موحش و شدیدی نظیر دیکتاتوری کشورهای کمونیستی منتها با آب و رنگ اسلامی باشید که خلاصی از آن به مراتب مشکل تر از خلاصی از رژیم شاهنشاهی است ، ای امام امت وای نمایندگان مردم، من گفتم آنچه را که صلاح میدانستم، ”انا لله وانا الیه راجعون. ” رئیس- آقای معین فر 27 دقیقه صحبت کردند. موافق طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را دعوت کنید. منشی- آقای دکتر ولایتی بفرمایید. رئیس- من از برادران نماینده و حضار تشکر میکنم که همین گونه دربحث مخالف و موافق انضباط را مراعات کنند و تحمل شنیدن حرفهای مخالف و موافق را داشته باشند. دکتر ولایتی – بسم الله الرحمن الرحیم. ”ان فرعوت علافی الارض وجعل اهلها شیعاً” قبل از هر چیز لازم میدانم که به مردم انقلابی وشهیدپرورمان تبریک بگویم که برای اولین بار در تاریخ سیاسی جهان نشان دادند که مراقب درستآوردهای انقلاب خویش ولو اینکه زمانی نسبتا طولانی بر آن گذشته باشد هستند و به خلاف جناب آقای معین فر این حضور مردم در اطراف مجلس و فعال تر شدنشان در صحنه جامعه، دلایل امیدوارکننده برای این انقلاب هستند. یعنی آفتی که همه انقلابات را تهدید میکند حداقل دراین انقلاب کارآمد نیست. مادامیکه مردم اینچنین حضورشان را در صحنه نشان بدهند در مورد کفایت سیاسی آقای رئیس جمهور اول باید یک تعریفی از کفایت سیاسی داشته باشیم و بعد در رابطه با وظایفی که بر طبق قانون اساسی بعهده آقای بنی صدر یا هر رئیس جمهور دیگری گذاشته شده، ببینیم که اعمال ایشان منطبق هست با این شرح وظایفی که از قانون اساسی استنباط میشود یا خیر؟ کفایت سیاسی عبارت است از میزان توانائی و صحت عملکرد یک رجل سیاسی در رابطه با وظایفی که بر طبق قانون بعهدهاش گذاشته شده است . اگر یک فهرستی از وظایف آقای رئیس جمهور از قانون اساسی تهیه بکنیم میتوانیم به شرح ذیل آن را بطور خلاصه بیان بکنیم. 1- مسؤول اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه . جز در امور مربوط به رهبر. 2- رئیس جمهور موظف است نتیجه رای مجلس یا همه پرسی را امضاء و ابلاغ نماید. 3- نامزد کردن یک فرد صاحب صلاحیت برای نخست وزیری و معرفی آن به مجلس و کسب رای تمایل و صدور حکم. 4- امضاء قراردادها ، عهدنامهها، مقاولهنامههایی که ایران برطبق تصویب مجلس با دول خارجی منعقد میکند. 5- ملاحظه تصویبنامهها و آئیننامههای دولت و انطباق آن با قوانین موضوعه. 6- امضاء استوارنامههای سفرای خارجی. 7- اعطای نشانهای دولتی و بالاخره برای اینکه معلوم بشود ایشان چه تعهدی از پشت همین تریبون و در همین مکان بر طبق مفاد قسمنامهای که در قانون اساسی درج شده است بعهده گرفتند. بخشهایی از قسمنامه را بعرضتان میرسانم: ”بخداوند قادر متعال سوگند میخورم (که ایشان سوگند خوردند)000 که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشیم (و باز چند کلمه بعد)000 و خود را وقف خدمت به مردم واعتلای کشور و ترویج دین و اخلاق و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم واز هر گونه خودکامگی بپرهیزم. قدرتی را که ملت بعنوان امانتی مقدس به من سپرده است ، همچون امینی پارسا و فداکار نگهدار باشم”. همانطوری که آقای معین فر گفتند و بحق هم گفتند جرایم مربوط به قوه قضائیه از حیطه اختیارات مجلس خارج است. خوب بود که ایشان تامل میکردند و میدیدند که موافقین این طرح ، آیا در این محدوده صحبت میکردند یا اینکه صرفا به امر کفایت سیاسی میپرداختند؟ در دو جهت بیکفایتی ایشان را ما میتوانیم بررسی بکنیم . یکی اینکه ایشان رئیس جمهور اولین جمهوری اسلامی بعد از صدر اسلام، یا به تعبیر صحیح تر اولین حکومت اسلامی بعد از اوایل اسلام است و باید یک الگوی مجسم از رفتار و سلوک اسلامی باشند. حالا اگر ما دلائلی در دست داشته باشیم از رفتار و سلوک ایشان، که ایشان اعمالش بر موازین اسلامی منطبق نبوده، مقداری از کفایت سیاسی ایشان متزلزل میشود. یکی از خصوصیاتی که ایشان از خودش نشان داد و زیبنده یک رئیس جمهور کشور اسلامی نیست، دوروئی و دوچهرگی بوده یعنی معنی دقیق ، نفاق، شما میبینید که قبل از انتخاب شدن به ریاست جمهوری، ایشان در مساجدو محافل مذهبی حضور بهم میرسانیدند (و تظاهر به اعمال بعدیشان نشان میداد که آن تظاهر بود) و تظاهر به مسلمان بودن میکردند و حتی با گروههای مخالف اسلام ومنافقین والتقاطیون بحثهایی میکردند که برای همه مردم این تصور حاصل شده بود که ایشان همواره طرف اسلام را میگیرند و جانب طرف دیگر را میکوبند. بعد از انتخاب شدن به ریاست جمهوری رفتار ایشان در این زمینه بخصوص در این اواخر برعکس قبل از انتخاب شدن به ریاست جمهوری بود. یعنی کنار آمدن با ملحدین ، (نمونه اش مائوئیست ها ، رنجبران وغیره00) کنار آمدن با دشمنان قسمخورده اسلام مثل منافقین، پیکار وغیره 00 بالاخره یک مثال کافی است ، اما رفتار ایشان در رابطه با موازین اسلامی یعنی رفتار وسلوک غیر اسلامی دشمن به این شرحی که عرض میکنم. یکی از بزرگترین اشکالاتی که به ایشان وارد است، ترویج اخلاق استکباری در جمهوری اسلامی بوده است . اینها چیزی نیست که ما مدعی باشیم و قابل رؤیت نباشد کسانیکه اسکورت ایشان را موقع عبور از خیابانها دیدهاند ، نمایندگانی که ماشینشان در کنار خیابان فلسطین پارک بودوآقای بنی صدر میخواستند فاصله سیصد قدم از کاخشان را به دانشکده افسری طی بکنند شاهد بودند که با منجنیق پیکان نمایندگان (آقای دکتر هنجنی اشاره میکنند که یکی از ماشینها، ماشین ایشان بوده است) را کنار بردندوبعد در دو طرف خیابان مامورین را رو به مردم و پشت به خیابان واداشتند و همان تشریفات غیرضروری که هیچ توجیهی بجز یک توجیه استکباری ندارد، ایشان بجای اینکه از امام الگو بگیرند واز بقیه دستاندرکاران حکومت ، در یک کاخ بازمانده از زمان طاغوت(که میتوانید ببینید در فاصله 100 قدمی مجلس است) اقامت کردهاند و دیگر اینکه یکی از آن مصادیق مورد خطاب این آیه شریفه ”ولاتمش فی الارضا مرحا” بوده اند. یعنی با یک نخوت و تبختری حرکات و سکناتشان را انجام میدادند که این از چشم هیچکس پوشیده نیست یعنی این چیزی نیست که ادعاباشد، همه این را شاهد بوده اند و فقط میشود رویش تکیه کرد واتخاذ سند کرد. فقدان انصاف و مروت اسلامی که بیدلیل مخالفینشان را میکوبیدند ، مخالفین ایشان اگر در نهایت صداقت اسلامی هم بودند و هیچ نکته سوئی به آنها نمیچسبید، ایشان آنها را بمنزله شمر قلمداد میکردند و اگر موافق وی بود، اگر شمر هم بود در قاموس ایشان تبرئه بود. یعنی معیار حق وباطل ، موافقت یا عدم موافقت با شخص ایشان بوده است . عدم پایبندی به تعهدات و توافقها، ”یا ایهاالذین آمنوا اوفوا باالعقود”. ایشان به تعهدهایی که کردهاند ، به خلاف گفته آقای معین فر که فرمودند نخست وزیر به ایشان تحمیل شده، همه ما در جلسه غیرعلنی اینجا شاهد بودیم که بواسطه گره کوری که ظاهرا پیش آمده بود، یعنی ایشان کسانی را مطرح کرده بود که از مجلس به ایشان خبر دادند که اینها رای نمیآورند و بعد برای حفظ آبروی ایشان گفته شد که اگر شما یکی یکی مطرح بکنید و مجلس رد بکند، در حقیقت بنیاد این جمهوری اسلامی بطور اعم و آبروی شما بطور اخص متزلزل میشود. خود ایشان در این جلسه غیرعلنی حضور پیدا کردند و پیشنهاد کردند که (از تمام جناحها از مجلس ، ازطرف ایشان و حتی امام راهم پیشنهاد کردند) نمایندگانی باشند که اینها بنشینند و یک فردی را مرضی الطرفین پیدا بکنند و اینها نشستند و آقای رجائی را انتخاب کردند یعنی افراد مختلفی مطرح شدند و بالاخره بر سر آقای رجائی به توافق رسیدند. البته در ابتدای امر آقای بنی صدر قبول نمیکرد ولی بعدامضاء کردند ، امضاء ایشان در اسناد مجلس هست، خوب این تعهد است این تعهدی است که در مقابل مجلس ایشان بعهده گرفته اند و بعد هر جا نشستند (همانطور که آقای معین فر هم الان استناد به همان میکنند) گفتند که این نخست وزیر را به من تحمیل کردهاند. مگر شما پای آن ورقهای را که آقای رجائی رابه مجلس معرفی کرده بودید امضاء نکردید؟ و بعدیک نکته مهم و ضد اسلامی که ایشان میخواهم بگویم محور همه گرفتاریها است که برای خودش و برای مملکت بوجود آورده است، خودمحوری ایشان هست که دقیقا با روح اسلام مخالف است یعنی ایشان برعکس آنچیزی که آقای معین فر فرمودند ، این مجلس نبود که میخواست رئیس جمهور با آن هماهنگ باشد، بلکه آقای رئیس جمهور بودو به همین نام و برای اولین بار و اولین کاربرد این اصطلاح برای این بود که آقای رئیس جمهور میخواست مجلس هماهنگ (این را بارها در صحبتهایشان گفتهاند) با رئیس جمهور داشته باشد و دفتر همکاریهای مردم با رئیس جمهور یعنی همین دفتر هماهنگی را ایشان تاسیس کردند و ماجرای استادیوم صدهزار نفری آزادی را بعضیها بخاطر دارند که ایشان مردم را جمع کرد و با آن ستادهایی که در سراسر مملکت ایجاد کرده بود که مردم به کاندیداهایی رای بدهند که در استادیوم آزادی زیر نظر دفتر هماهنگی معرفی شده بود. پس آن کسی که میخواست هماهنگ باشد و در این راه پیشقدم بود آقای بنی صدر بود، نه به قیمت تفاهم، به قیمت اینکه این مجلس عبدآقای بنیصدر باشد و طبیعی است که یک دولت عبدی انتخاب میکند و طبیعی است که همه چیز به سمت یک شاهنشاهی مجدد منتها تحت نام ریاست جمهوری شبیه قضیه انورسادات در مصر اینجا ایجاد بشود. اما در مورد بیلیاقتی ، ما همانطور که عرض کردم دقیقا روی بیلیاقتی و بیکفایتی سیاسی ایشان صحبتهایی داریم. در زمینه جنگ همانطور که دیروز هم آقای خامنه ای در نماز جمعه اشاره کردند 7 ماه قبل از جنگ عراق ایشان فرماندهی کل قوا را داشتند و کم وبیش از چند ماه قبل همه میدانستیم که بالاخره عراق یک روزی حمله میکند و نقطه مورد نظرش هم خوزستان است. اگر خاطرتان باشد در جلسه غیرعلنی مجلس هم سران ارتش آمدند و قبل از شروع جنگ این را گفتند وآقای بنی صدر بعنوان فرمانده کل قوا مسؤول تدارک ارتش بود00 قره باغ- مساله جنگ خارج از موضوع است. رئیس- آقای قره باغ شما به چه اجازه ای حرف میزنید . مگر به تصدیق شما است؟ ولایتی – ایشان گفتند که 24تانک در خوزستان داشتیم بعد از 7 ماه که ایشان فرمانده کل قوا بودند، 24 تانک باید در خوزستان داشته باشند؟ گفتند ارتش ازهمگسیخته بود، چه کسی مسؤول هماهنگ کردن ارتش ازهمگسیخته است؟ آیا جز فرماندهی کل قوا که این امر به ایشان تفویض شده بود؟ و بعد هم ماجرای هویزه وخرمشهر که همه اطلاع دارید . عقب نشینی آنچنانی که زیر نظر فرماندهای که هیچ احاطهای بکار خودش ندارد و بیش از هر کسی مدعی است، موجب از دست رفتن خون بیش از 150 نفراز عزیزان ما شد و بعد با تخلیه بی جهت نیمه غربی خرمشهر، در حالیکه کسانیکه آنجا بودندو ماهها بود که آنجا را حفظ کرده بودند، آنها حاضر بودند بمانند و تا آخرین فشنگ بجنگند و کار به آنجا نرسید و قبلا به این افراد گفتند تخلیه کنید ، دستور از بالا است. میخواهیم بمباران بکنیم آن قسمت را و آنها آن قسمت را تخلیه کردند و بمباران هم نشد و عراق اشغال کرد. اما در زمینه سیاسی . موسوی خوئینی ها- این بیکفایتی نظامی است نه بیکفایتی سیاسی مساله بیکفایتی نظامی خارج از موضوع است. رئیس- این تذکر با من است که بگویم 00 دکتر ولایتی – البته این تشخیص با رئیس مجلس است. در زمینه سیاسی ایشان بجای اینکه موجب حفظ آبروی مملکت بشوند بیش از هر کسی موجب از بین رفتن آبروی مملکت بخصوص در رابطه با کشورهای خارجی بودهاند. رئیس- شما از وقتتان را به آقای یزدی دادهاید؟ ولایتی – بلی، چقدر وقت است صحبت کردهام؟ رئیس- شما 16 دقیقه صحبت کردهاید. دکتر ولایتی – اجازه بفرمایید پنج دقیقه دیگر صحبت کنم. ایشان بجای اینکه موجب حفظ آبروی مملکت بشوند نه تنها معایب را زیر ذرهبین میگذاشتند ، بلکه آن چیزهایی که اصلا وجود نداشت بعنوان یک عیب به این سیستم میچسبانیدند ، مسأله شکنجه یکی از آن چیزهایی است که تمام رادیوهای خارجی به نقل ازایشان نقل میکردند و تکیه شان روی مصاحبه وصحبتهای ایشان بود. در مورد مسائل مالی که ایشان خیلی تکیه داشتند همانطور که گفته شد آقای رجائی وارث یک وضع نابسامانی بود و جالب است که تا همین چند روزه اخیر محور مسائل مالی که بانک مرکزی باشد در دست یکی از یاران نزدیک ایشان بود. اگر نابسامانی در مسائل مالی داشتیم ، معلول سوء سیاست ایشان بود با توجه به اینکه ما تا همین اواخر وزیر اقتصاد وبازرگانی هم به برکت مقاومت بی دلیل روحانیت در امور و عدم رضایت مردم از آنها ، نظرتان چیست؟ تفتیش عقاید در مورد استخدامها نظرتان چیست؟ راجع به کودتا در ایران و احتمال کودتا در ایران نظرتان چیست؟ و بعد بنی صدر استعفا کرده است (راجع به این خبر) راجع به تروری که قرار است از جانب آقای رجائی، بهشتی ، رفسنجانی، آقای بنی صدر بشود، نظرتان چیست؟ و یکچنین شایعهای هست، نظرتان چیست؟ بالاخره یک حرف شرمآوری در مورد امام زده که من از پشت این میکروفون نمیخوانم (نمایندگان: لطفا بخوانید) سوال کردهاند که نظرتان راجع به اینکه امام دست نشانده آمریکا است چیست؟ این است رئیس جمهور با حسن نیتی که میخواهد حافظ کیان اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اسلامی و حافظ خون شهدا باشد و آقای معین فر گفتند که ایشان دقیقا میخواهد در مجرای قانون اساسی عمل بکند و دیگران نمیگذارند ، همان دیگرانی که شما به آنها اشاره میکنید و مردم هم میدانند که شما به چه کسانی میگویید، کسانی بودند که از جانب دوستانشان مورد اعتراض قرار گرفتند که توصیهکنندگان به امام بودند راجع به این که فرمانده کل قوا هم به ایشان داده بشود. واصلا وجود خود شما، خودآقای معین فر و دولت موقت 10 ماه بعد از انقلاب بر سر کارها این بود که روحانیت و این جناحی که مورد حمله شما هست، اینها انحصار طلب نیستند، اینها انقلابی که کرده بودند و در جلوی مردمی که در خیابانها راه میافتادند و جلوی مسلسلها میرفتند به محض اینکه انقلاب به پیروزی رسید که دودستی تقدیم شماها کرده بودند که این مبارزه کور میدانستید و مبارزه سیاسی وابقای شاه را خواستار بودید این انحصارطلبی است؟ بعد از اینکه دوسال و اندی از انقلاب میگذرد و آقای بنی صدر واسلافشان نشان دادند که در اداره مملکت و جمهوری اسلامی بی کفایت هستند، حالا مردم قیام کردهاند و امام به خروج آمده که دیگر مانع از سقوط جمهوری اسلامی بشود. عرض کردم که دلائل عدیدهای وجود دارد مبنی بر اینکه اصلا قضیه بی کفایتی نیست. قضیه توطئه است. یا بی اعتبار کردن نهادهای انقلابی است که نمونههایش رادیدهاید. بی اعتبار کردن اسلام و رشد ملی گرائی وهر نوع مکتب ضد اسلامی که میتواند در مقابل اسلام مانعی ایجاد بنماید، آقای بنی صدر از آن حمایت میکرده است ، بیاعتبار کردن یاراان امام، هر نوع تهمتی در روزنامه ایشان وتوسط ایادی ایشان، سنجش افکار ایشان به یاران امام زده میشود. آقای هاشمی ، آقای بهشتی میخواستند آقای بنی صدر را ترور بکنند؟ که این را بعنوان القاء شبهه مثل این میماند که یک آدم سالم و صحیح با چندین سال آبروداری در یک محلی باشد، بعد یک کسی برودو بپرسد که این فردی که الان در این محل است، فلانکس ، آیا این دزدی کرده؟ آیا این دزدی نکرده؟ وقتی نمیکند، سوال را که مطرح بکند،اعم از اینکه نقیا یا اثباتا باشد،القاء شبهه است، ایجاد خدشه در ذهن آن کسانیکه سالها به یک نفر اعتماد کردهاند، و در انتها من لازم میدانم که نتیجه آن چیزهایی که در رابطه با بیکفایتی آقای بنی صدر به نظرم میرسد، بعنوان یک ادعانامه سیاسی علیه آقای بنی صدر اعلام بکنم وبر طبق مفاد این ادعانامه به سهم خودم رای به عدم کفایت سیاسی ایشان میدهم و میخواهم که نمایندگان محترم مجلس بدون محافظه کاری عمل بکنند و بنظر من رای ممتنع دادن نوعی بی تفاوتی نسبت به سرنوشت اسلام است. 1- ایشان به جای تنظیم کننده روابط قوا, تفکیک کننده قوا بودند، موارد اتهام را عرض میکنم. 2- رفتار ایشان در طول این مدت و با استناد به دلایل ذکر شده حاکی از دوروئی و دوچهرگی و غدر و حیله بوده و با توجه به اینکه رئیس اجرائیه این کشور اسلامی باید تجسم عینی اسلام باشد، ایشان خلاف این بود. 3- عدم صداقت سیاسی . 4- رفتار و سلوک غیراسلامی و بی توجهی به احساسات مردم. (یادتان میآورم ماجرای عاشورا را) 5- ترویج اخلاق استکباری. 6- فقدان مراعات وانصاف و فتوت 7- ترویج و اعمال خودمحوری که همه زحمات و صدمات و تلفات و خلاصه حاصل تلاش مردم انقلابی را این خودمحوریها به باد میدهد. 8- اتحاد با دشمنان قسم خورده داخلی وخارجی اسلام. شما ببینید که رادیو بغداد هم حتی میگوید (آنجایی که اسم امام را با ا هانت میبرد) که پرزیدنت بنی صدر چطور 00 9- تلاش برای بی اعتبار کردن نهادهای انقلابی که استوانه های این انقلاب هستند. 10- بی اعتبار کردن اسلام و رشد ملی گرائی وهر نوع مکتب وتفکر ضد اسلامی در مقابل اسلام. 11- بی اعتبار کردن یاران امام. 12- متشکل کردن ضد انقلاب زیر چتر دفتر هماهنگی . (اسنادی که از دفتر هماهنگی بدست آمده این را نشان میدهد). 13- ایجاد جو روانشناسی تخریب. 14- منکر جلوه داده معروف و معروف جلوه دادن منکر. 15- تلاش برای بی اعتبار کردن رهبر و سرانجام بزرگترین دلیل برای اینکه ایشان کفایت سیاسی ندارد،این است که همان مردمی که به ایشان رای دادهاند ، اکنون قیام کردهاند که رای خود را پس بگیرند. چه بیکفایتی از این بالاتر؟ والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته. رئیس- ایشان 26 دقیقه صحبت کردند 4 دقیقه از وقتشان برای آقای یزدی مانده است که محفوظ میماند تا وقت دیگری هم بگیریم بعد صحبت کنند. مخالف بعدی صحبت کنند. منشی- آقای حجتی کرمانی مخالف بعدی هستند. حجتی کرمانی- ممکن است من به عنوان آخرین نفر صحبت کنم؟ رئیس- نوبتی است چون اکثر مخالفین در مجلس نیستند. نوبتها به این ترتیب بوده است. آقای معین فر که صحبت کردند، آقای حجتی، آقای محمد مجتهد شبستری که ایشان هم نیستند. آقای صباغیان هم که تشریف ندارندآقای نقوی هم نیستند. آقای سید محمد مهدی جعفری مخالف بعدی هستند اگر آقای حجتی موافق باشند ایشان صحبت کنند. حجتی کرمانی – من بعدا صحبت خواهم کرد. رئیس- آقای جعفری بفرمایید. محمد مهدی جعفری- بسم الله الرحمن الرحیم. وعدالله الذین آمنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً و من کفر بعد ذلک فاوالئک هم الفاسقون. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر تحقق همین وعده خدائی است . وعده ای که به مومنینی که عمل صالح میکنند. داده است تا به شرط ایمان و عمل صالح در زمین جانشین گردند همانگونه که امتهایی پیش ازآنها در زمین جانشین شدهاند. و تمکنی به آنها بخشد که آن دین ارتضاء و انتخاب واصطفاء شده را برقرار سازند وآن خوفی را که پیش از آن داشتند برای اجرای احکام دینی شان تبدیل به امنیت فرماید . و شرط استمرار این وضع عبادت بدور از شائبه شرک پروردگاری است . هر کس که بعد از بدست آوردن این شناخت وداشتن این شرایط باز هم کفر ورزد، فاسق واقعی همین کسان هستند. مبارزانی که در طول سالیان دراز دراین کشور ودیگر کشورهای اسلامی انجام گرفت برای این بود که چنین محیطی ایجاد شود ولذا ما باید آن شرایط را بکار بندیم. علاوه بر ایمان عمل صالح را پیوسته در برابر چشمان خود داشته باشیم. اینک جمهوری سالامی برقرار شده است . جمهوری اسلامی یک شکل دارد که همان جمهوریش باشد، شکل و فرمی است که این روش حکومت بخود گرفته است وانتخاب شده است. تحمیلی از جائی بر این مردم نشده است و آگاهانه هم انتخاب کرده اند . بر اثر فراهم شدن جو کاذبی بوجود نیامده است . محتوای این جمهوری، اسلامی است و این کلمه بس بزرگی است. البته حکومت اسلامی نیست وما امیدواریم با آگاهی وهشیاری مردم و به فضل پروردگار و با هشیاری وبیداری بیشتر رهبر به سوی تحقق حکومت اسلامی رهسپار بشویم. اما این شکلی که فعلا انتخاب کرده ایم در حال حاضر مناسبت ترین شکل است برای رسیدن به آن مرحله (انشاءالله) بنابراین باید خوب توجه داشته باشیم که ظرفی متناسب با مظروف و وسیله ای متناسب با هدف انتخاب کنیم تا در مسیر دچار انحراف وحتی کندی هم نشویم. انقلاب مستمر به این مناسبت است که ما اگر فکر کنیم بعداز پیروزی نخستین ، بعد از پیروزی سیاسی کارمان تمام شده وباید برویم در خانه بنشینیم یا دنبال یک زندگی رفاهی برویم، دچار اشتباه و ساده اندیشی وخدای نکرده شکست میشویم. از این جهت این انقلاب باید پیوسته با همان خصوصیاتی که ما را به پیروزی نخستین رسانید ادامه یابد. بعد از مدتی که نهادهای انقلابی یکی پس ازدیگری مستقر شد ، انتخابات ریاست جمهوری انجام گرفت قبل از انتخابات ریاست جمهوری گروهها. افراد . سازمانها ، احزاب ، همه کاندیداهایی داشتهاند و یا به نفع این کاندیدا تبلیغ میکردند ، بنده هم به اتفاق دوستانم به نتیجه رسیدیم که در چهاچوب یک حزب و سازمان فعالیت کردن بطور کلی به معنای از انقلاب منحرف شدن و عقب افتادن است . لذا برای اینکه از هر نوع دستور تشکیلاتی واز هر نوع ضابطه سازمانی آزاد باشیم، بطور مستقل به راه خود ادامه دادیم و کاندیدائی معرفی کردیم که بنظر خودمان میتوانست در این جمهوری اسلامی منشاء اثری باشد و از تعالیم اسلامی و روش اسلامی منحرف نگردد، که البته حائز آراء اکثریت نشد اما این به آن معنا نبود که ما با جمهوری اسلامی قهر کنیم و به کناری بنشینیم و به وظایف اسلامی وانسانی خود عمل نکنیم ، چون آنچه که مورد نظر ما نبوده انجام گرفته است وامام هم بعد از انتخاب شدن آقای بنی صدر به ریاست جمهری دستور فرمودند که همه مسؤولین چه در شورای انقلاب و چه در بیرون با هم هماهنگ شوند واین راه را همراه با هم و بدون هیچ اختلافی ادامه بدهند. این وظیفه ای بود برای هم مردم و هم مسؤولین که باز هم مردمند و لذا ما هم این دستور را بعنوان ویک وظیفه شرعی و یک وظیفه دینی تلقی کردیم و اطاعت از رئیس جمهوری ویا همراه بودن با رئیس جمهوری را در پیش گرفتیم که حکم او بوسیله امام انفاذ شده است کارهای پس از آن را خود میدانید در جریان انتخابات مجلس که بنده به عنوان یک کاندیدا در حوزه انتخاباتی خودم معرفی شده بودم ، سوالات فراوانی از بنده میشد، که به چه گروهی، به چه شخصی وابستگی داری؟ و نظرت در باره فلان گروه ، فلان شخص چیست؟ و من همه را آنطور که حق بود، جواب میدادم البته فکر نمیکنم این شبهه برای کسی پیش بیاید که ما طرفدار کاندیدایی در انتخابات ریاست جمهوری بودیم که نفر دوم شد . بلکه برای آقای دکتر حبیبی تبلیغ و حمایت میکردیم و نه کسی دیگر بنابراین اگر هر کسی دیگر در نظر هست انشاءالله رفع شبهه بشود. بهر حال در آنجا در باره آقای بنی صدر از بنده پرسیده بودند من گفتم حالا که امام فرمودهاند که باید بدون اختلاف وهماهنگ در این جمهوری، ریاست جمهوری ایشان را بپذیریم، حرفی که باعث اختلاف بشود من نمیزنم چون همانجا هم مرا میشناختند که طرفدار آقای بنی صدر نیستم و برای ایشان رای نداده ام ولی چون از من سوال کرده اید و به گفته امام علی بن ابی طالب علیه السلام جواب دادن به سوال واجب است و باید آنرا بیان کرد آنچه که در عرض این 20 سال از آقای بنیصدر میدانیم دو چیز است: یکی آن ، خودمحوری وخودخواهی است که در باره آقای بنی صدر میگویند و به شوخی بعضی کتاب ”کیش شخصیت” ایشان را میگویند که اتوبیوگرافی خودش هست. بعضی هم شوخی میکنند که خودش این را نخوانده است. نکته دوم ، افرادی است که در اطراف آقای بنی صدر هستند و بعضی از آنها را بنده از سال 40 به بعد میشناختم میگفتم امیدوارم انشاءالله با نکات مثبتی که دارند بتوانند جبران این دو نکته منفی را بکنندو ما وظیفه داریم که فعلا دست به دست هم بدهیم، مبادا این جمهوری نوپای اسلامی در مقابل دشمنان خدشه دار شود. همین حرف برای بنده گناه کبیرهای شد که در نماز جمعه برازجان یا راه نمیدادندبرای صحبت کردن یا وقتی هم که برای نماز خواندن حاضر میشدم به بنده با کنایه و سرزنش و طعنه ، که چرا پشت سر رئیس جمهوری غیبت کردی؟ الحمدالله بعدا متوجه درستی صحبت من شدند. مسائلی که بعد از انتخابات پیش آمده، همه برادران و خواهران در مجلس بهتر شاهدند و نمیخواهم تاریخچه عرض بکنم اما این نکته را میخواهم بیان بکنم که ما نباید در اینجا به شخص نظر داشته باشیم همانطور که آن آئین نامه ای که تصویب شد نظر به شخص آقای بنی صدر نداشت بلکه برای همیشه چون چنین آئین نامه ای وجود نداشت ، تصویب شد که اگر با چنین مساله ای روبرو شدیم، چگونه عمل کنیم؟ همه هم با کمال اخلاص شرکت کردهاند که اقلا روش کار روشن باشد. در اینجا هم این موضوع که پیش آمده، باز ما باید به جمهوری اسلامی و آینده جمهوری اسلامی و قضاوتی که نسلهای آینده در باره ما میکنند، توجه داشته باشیم. بارها به برخی از برادرانی که در مجلس صحبت میکردم به عرضشان رساندم که فلان لایحه یا طرح که به مجلس داده میشود، نباید به امروز نظر باشد بلکه ما باید قانونی به تصویب برسانیم که برای همیشه کارآ و مفید باشد. اگر مثلا فردا جای رئیس جمهوری ونخست وزیر با آن خصوصیاتی که دارند عوض شد آیا باز هم باید یک لاحیه و طرح دیگری بیاوریم وآنچه را که خود تصویب کرده ایم یا دوره قبل از ما تصویب کرده اند، دوباره عوض کنیم ؟ این برای جمهوری اسلامی مفید نیست و نمایندگان باید فکر خیلی عمیق تر و آیندهنگرتر داشته باشند که انشاءالله امیدواریم داشته باشند. لذا من میخواهم قبل از بیان اصل مطلب این نکته را تذکر بدهم که در اینجا مخالفتم با طرح عدم کفایت سیاسی بهیچوجه بمعنای طرفداری از آقای بنی صدر نیست. قبل از انتخابات ریاست جمهوری بنده طرفدار نبودم بعدا هم به عنوان وظیفه شرعی بعضی از برادران وخواهران خانم طالقانی شاهدند که دراوایل جنگ ما به دزفول رفتیم وبا ایشان تماس گرفتیم ، در جلساتی دیگر برای اینکه مبادا کاری از طرفین انجام بگیرد که جمهوری اسلامی به خطر بیفتد، خدمت جناب آقای دکتر بهشتی میرفتیم با برادرمان جناب آقای هاشمی بارها بنده تماس گرفتهام با برادرمان آقای رجائی که به علت سوابق دیرین هم سنگری اگر خدا قبول کند و بسیاری از مسائل دیگر، تماسهایی که میگرفتیم خیلی صمیمانه تر بودو زبان یکدیگر را خیلی بهتر متوجه میشدیم و احتیاج به مقدمهچینی نبود که من منظورم چیست؟ همه برای این بود که این جمهوری اسلامی با روش اسلامی درستی به کار خود ادامه بدهدوما هم به عنوان یک فرد کوچک، چه در مجلس و چه در بیرون مجلس وظیفه داشتیم وداریم که نگذاریم خدشهای به آن وارد بشود. و در بعضی از مسائل دیگر بعضی از برادران سؤالاتی از من میکردند که فکر میکنم مورد تردید شاید برخی دیگر هم باشد برادرمان آقای حائری فومنی توجه دارند که گاهی برادرانه از من میپرسیدند و به ایشان هم عرض کردم اگر تفتیش عقاید نباشد من خدمتتان عرض میکنم ایشان در باره ولایت فقیه ونظر بنده را در باره ولایت فقیه میخواستند گفتم خوشبختانه من دو سخنرانی دارم یکی در جامعه اسلامی دانشگاهیان دانشگاه تهران و دیگری در مسجدالجواد مربوط به حالا هم نیست و در آنجا میتوانید مراجعه بفرمایید که من معتقدم ولایت فقیه دنباله ولایت الله ، رسول الله و امامان هست و حتی بعد از عصر غیبت انشاءالله در زمان ظهور امام زمان، و بعداز اینکه خود امام آن ولایت امامت خودشان را به عهده گرفتند و بعد هم که انشاءالله حرکت انسانیت و اسلام ادامه دارد باز ولایت فقیه به عنوان یک اصل حاکم خواهد بود. لذا اینها را برای رفع شائبه گفتم که مبادا مخالفین با این طرح. مخالفت با نظر امام، مخالفت با ولایت فقیه یا طرفداری از شخص خاصی نه آقای بنی صدر و نه مخالف آقای بنی صدر قلمداد بشود بلکه من بارها عرض کردم و معتقدم و خودم عمل کردم که جمهوری اسلامی فعلا ظرفیت این گروه گرائیها ، حزبها ،حتی آقای دکتر بهشتی گفتند ”صد تحزب شدی؟ ” گفتم خیر،صد تحزب نشدم ولی حزب بطور کلی،سازمان، گروه، اینها را فعلا برای جمهوری اسلامی مناسب نمیدانم. برای اینکه همه امت به دنبال رهبر به حرکت افتادهاند و اگر بخواهیم اینها را تقسیم بکنیم، به گروهها و سازمانهای موافق و مخالف ، آن وحدتی که در اول داشتهاند (همانطور هم که شده) در آن خلل وراد میشود و آن حرکت را نمیتوانیم انجام بدهیم ولذا من برای این امر نکته ای را که باید عرض کنم این است که دلایلی که برای عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری (هر کسی باشد) بیان میشود باید دلایل له وعلیه باشد یعنی همانطوری که عدم کفایتش گفته میشود، اگر کفایتی در بعضی جاها بروز داده (که فکر نمیکنم خالی از آن بوده باشد) باید بیان شود. ما دیدیم که در این جنگ ، در هنگامی که به شهادت همه فرماندهان ، نیروی هوائی فقط ده درصد ظرفیت را داشت، نیروی دریائی یکی دو درصد داشت و نیروی زمینی هم در درصد بسیار پائینی بود ، چگونه ، البته نمیخواهم به یک نظر مربوط بکنم ولی آن یک نفر هم به عنوان فرمانده کل قوا موثر است. نمیتوان نقش آقای بنیصدر را برای هماهنگ کردن نیروها نادیده گرفت اگر ملتی وجود نداشت ، اگر سپاه پاسداران نبود، اگر ایمان خود برادران ارتشی نبود، اگر بسیج نبود، اگر عشایری نبودند، مسلما نه فرمانده کل قوا ونه رهبر هم نمیتوانست کاری بکند. اما اینها با هم هماهنگ میشوند ودر یک محور و مدار قرار میگیرند که کارآ و موثر واقع میشوند. در برخورد با مسائل خارجی ایشان گاهی سخنان غیرمسؤولانه بیان کردهاند که صحیح نبود، از شخص رئیس جمهوری حالا اگر یک نفر مسؤول بود اشکالی نداشت، مثل مطرح کردن مساله شکنجه، ولی یک رئیس جمهوری نباید به دنیا اعلام کند در کشوری که من رئیس جمهوری آن هستم شش زندان وجود دارد و شکنجه هست، تو مسوولی که جلو اینها را بگیری به عنوان تنظیم کننده سه قوه ورئیس قوه مجریه. اماگاهی هم در مصاحبه ها سخنانی گفته اند که آبروی جمهوری اسلامی حفظ شده است. نباید آن قسمتهایی را در نظر داشته باشیم که به زیان این ملت بوده البته خوب بود آن قسمتها را اصلا نمیگفتند. و از طرفی بیان معایب و نواقص یک طرف ، باعث پوشیده شدن معایب طرف دیگر نشود. این وضعی که پیش آمده مسلما یک طرف نداشته است بلکه طرفین به مسوولین اسلامی خود آنچنان که بایدعمل نکرده اند و کار را به اینجا کشانیده اند یکی ممکن است شدیدتر بوده است بیشتر به چشم میخورده است ودیگری خفیف تر بوده است و کمتر به چشم میآمده است. و لذا اولا باعث این نشود که با رای دادن به عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر دیگری چه مخالفش و چه کسی که مترصد فرصت نشسته است خود را به وسط میدان بیندازد که من کفایت دارم من بودم که این کار را کردم ، آن کار را کردم ، و نه باعث شود که مسوولیتهای دیگران نادیده گرفته شودو عدم رعایت وظایف در جمهوری اسلامی. من فقط میخواهم در پایان نظر خواهران و برادران را، نظر همه ملت قهرمان و پیوسته در صحنه ایران را به یک نکته تاریخی جلب بکنم که اگر ما به سنتهای خود توجه نداشته باشیم، دچار انحرافات واشتباهاتی میشویم ونمیتوانیم حق را از باطل تشخیص بدهیم همانطوری که امام علی بن ابی طالب فرمود ” و من صرحت له العبر عمابین یدیه من المثلات ججزته التقوی عن تقحم الشبهات” اگر ما مثلات ، پیشآمدها، حوادث ، نشیب و فرازها را به عنوان درس در مقابل چشم خودقرار بدهیم و همیشه بطور واضح در مقابل مان باشد به تقوایی ، به ضابطه کنترلی، و به معیار نگهدارنده ای میرسیم که از فرو افتادن در شبهه ها ما را مانع خواهد شد ، خودآن بزرگوار همیشه عملش و گفتارش ، آنچنانکه انتظار میرود یکسان بود. وقتیکه انقلابیون از مصر و کوفه و بصره و بیابانها ومکه و جاهای دیگر آمدند عثمان را محاصره کردند پیوسته امام مقاومت و مخالفت کرد و گفت روش شما صحیح نیست. او بهیچوجه روش عثمان را تایید نمیکرد ولی روش آنها را هم تایید نمیکرد . درست نمیدانست . اسلامی تلقی نمیکرد و پیوسته میرفت پیش عثمان ومیگفت عثمان، دست از اینکارها بردار . مردم را عصبانی نکن. خواستهای مردم را انجام بده. بهر حال بعد از اینکه کار به درازا کشید و حلقه محاصره تنگ شد، امام رفت پیش عثمان، و گفت ”انی انشدک الله ان لاتکون امام هذه الامة المقتول، فانه کان یقال” یعنی پیغمبر صلوات الله علیه میفرمود : ”یقتل فی هذه الامة امام یفتح علیها القتل والقتال الی یوم القیامه، و یلبس امورها علیها و بیت الفتن فیها فلا یبصرون الحق من الباطل. یموجون فیها موجا و یمرجون فیها مرجا فلاتکونن لمروان سیقه یسوقک حیث شاء” . تو را بخدا سوگند میدهم مبادا پیشوای مقتول این امت شوی، چه میفرمود ”در میان این امت پیشوایی کشته میشود که با کشتن او درهای کشت وکشتار در روز قیامت به روی آنها گشوده میشود. کارها برایشان مشتبه و درهمآمیخته و آشوبها در بینشان پراکنده میگردد و در نتیجه حق را از باطل تمیز نمیدهند کارشان سخت به اختلال و تزلزل کشیده میشود و به شدت دچار تشویش و نگرانی میگردند. پس با این همه سالخوردگی و گذراندن سالیان دراز آلت دست مردان نباش که هر جا خواست تو را بکشاند ” بهر حال مساله شخص آقای بنی صدر و یا دیگری مطرح نیست مساله جمهوری اسلامی مطرح است. در این جمهوری اسلامی نمیتوان تحمل آشوبهایی را کرد که بر اثر مسائل شخصی فراهم آمده باشد. انقلاب خود نابسامانیهایی دارد که باید آنها را استقبال کرد وباعث رشد افراد انقلابی و خود انقلاب است اما طرح مسائل شخصی باعث منحرف شدن افراد از مساله اصلی میگردد البته این را من از پشت این تریبون عرض بکنم هیچ ضدانقلابی ، هیچ دشمنی و هیچ منحرف و سادهاندیشی نمیتواند وحدت امت در صحنه ما را خدشهدار سازد ولی اختلافاتی پیش میآید که بجای اینکه نیروهای خود را صرف سازندگی این انقلاب صرف بیرون راندن دشمن متجاوز از سرزمینهای خود وصرف رشد فرهنگی وعقیدتی این مردم بکنیم. ناچار باید صرف رفع آن اختلافها بکنیم برادرمان آقای رجائی وهیات دولت به استان بوشهر آمدندو درآنجا دیدند که این مردم حتی آب خوردن ندارند و ما وقتی که به آن دهات وحتی شهرهایی که آقای شهریاری گفتند چهار فرمانداری در اختیارشان هست، ولی میخواهم عرض بکنم که این چهار فرمانداری به اضافه دو سه فرمانداری دیگر استان بوشهر اصلا آب خوردن ندارند، بیاییم تمام نیروهای خود را صرف رفع استضعاف محرومیتهایی بکنیم که این ملت البته برای نان انقلاب نکرد ولی برای این هم انقلاب نکرد که باز گرفتار اختلافات شخصی و دودستگیها شود و ضدانقلاب و دشمن خارجی هم از فرصت سوء استفاده کند وراه تبلیغات و زمینه تبلیغات را به رویشان باز کنیم. بنابراین من امیدوارم که با توجه به آینده جمهوری اسلامی وبا توجه به نقشی که این مردم در مقابل نسلهای آینده وامتهای مستضعف جهان در سراسر گیتی به عهده دارند ، تصمیم خود را بگیرند و کاری شتابزده نکنند که باعث پشیمانی شودو ما خود بعد ندانیم که چه کرده ایم و یا بگوییم چرا چنین کرده ایم؟ بنابراین امیدوارم انشاءالله همه این گرفتاریها وهمه اختلافات تبدیل به وحدت شودهمه وظیفه خودشان را در چهارچوب قانون اساسی و در چهارچوب وظایف اسلامی تشخیص بدهند و آراء ما دراینجا بر اساس حق باشد و من اعلام میکنم که رای مخالفم بهیچوجه بعنوان طرفداری از آقای بنی صدر نیست، بلکه در حال حاضر با رای قاصر خود بانظر قاصر خود اینچنین میبینم که رای به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری به نفع این جمهوری تمام نخواهد شد. باز هم خود دانید و آگاهی و رشدی که الحمدالله در همه وجود دارد. والسلام علیکم ورحمة الله . رئیس- بیشتر بخاطر تماشاچیها که خیلی فشرده ودر گرما و زحمت هستند، ما یک ربع ساعت تنفس میدهیم ولی آقایان زود برگردید. (جلسه در ساعت 10 بعنوان تنفس تعطیل و مجددا در ساعت 35/10 به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد). رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. جلسه برای ادامه مذاکرات رسمی است ، دومین مخالف صحبت کرد، بگوییددومین موافق برای صحبت تشریف بیاورند. منشی- آقای دکتر زرگر موافق بعدی هستند. دکتر زرگر – بسم الله الرحمن الرحیم. فان حزب الله هم الغالبون، الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون، توجه همه شنوندگان را جلب میکنم به اینکه بقول یکی از برادران بین عزت وذلت فقط یک موی فاصله هست. خدایا یاریم کن که جز به رضای تو سخنی نگویم، قلمی نزنم و قدمی برندارم. خواهران و برادران، آنچه میگویم مشاهدات واستنباطات خود از سال 1328 تا به امروز است و من هیچگونه تاثیر قابل ذکری در این انقلاب نداشته ام و برای خود کوچکترین حقی قائل نیستم. بلکه فقط بصورت ناظری در صحنه بوده ام اینک یافته های خود را جهت اطلاع ملت شهیدپرور ایران وتمام مسلمانان وانقلابیون جهان عرضه میدارم واما بعد در بررسی عملکرد آقای بنی صدر ابعاد مختلفی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتنداز : 1- تخلفات ایشان از قوانین عادی و قانون اساسی که آنها را به دیوان عالی کشور و مراجع عالی قضائی و یا سخنرانان دیگر واگذار میکنم. 2- عدم کفایت سیاسی ، برای اینکه عدم کفایت سیاسی ایشان بررسی شود. لازم است توطئه سیاسی در انقلابات جهان و بخصوص در انقلاب اسلامی ما شناخته شود. ادله کافی وجود دارد که این اتفاقات حساب شده حاکی از یک توطئه سیاسی بزرگ امپریالیسم و درحقیقت یک جریان ضدانقلابی است وقتی این توطئه را شکافتیم و به اثبات رسید، آن وقت با آقای بنی صدر شاه مهره این توطئه بوده است که مساله بالاتر از عدم کفایت سیاسی است. و یا اینکه ندانسته و ناآگاهانه در دام این توطئه گرفتار شده است که آن خود بزرگترین عدم کفایت سیاسی ایشان میباشد. اول – شمهای از توطئه های سیاسی در انقلابات جهان: ملت مسلمان عراق انقلاب میکند، و نوری سعیدها را بچوبه دار میسپارد. ولی میشل عفلق صهیونیست با حزب بعث انقلاب را از مسیر اسلام منحرف و طولی نمیکشد که صدام خائن این دیکتاتور خونآشام و عامل امپریالیسم سرنوشت ملت مظلوم عراق را بدست میگیرد. ملت مسلمان مصر قیام میکند انگلیسیها را بیرون میریزد و کانال سوئز را ملی میکند، اما سادات خائن را در کنار عبدالناصر داخل آب نمک نگه میدارند و پس از فوت عبدالناصر در جنگ صحرای سینا از سادات قهرمانی میسازند و با این ترفند این نوکر آمریکا را بر ملت مظلوم مصر تحمیل میکنند. اما در ایران انقلاب مشروطه به رهبری روحانیت به حکومت استبدادی پایان میبخشد. ولی صدای شیخ فضل الله نوری را که برای ایجاد حکومت مشروعه اسلامی بلند شده بود، با دار کشیدنش خاموش میکنندو بالاخره از رضاخان سردار سپه سپهسالار و شاهی دیکتاتور ساخته و بر ملت مظلوم ایران تحمیل میکنند. اما مبارزات ملی شدن صنعت نفت، که از اینجا به بعد شاهد صحنه مبارزات ملت رشید ایران بودم برای اولین بار ندای مرحوم شهید نواب صفوی را که مردم را به اسلام دعوت میکرد ، در محیط بازار شنیدم، در مساجد و میدانها مستمع بیانات مرحوم آیت الله کاشانی ویاران او بودم ودیدم، با اعدام انقلابی رزمآراء توسط شهید خلیل طهماسبی نفت ملی ودکتر مصدق نخستوزیر شد من هم مثل همه جوانان هم سن و سال خود، در طرفداری از چهرههای سیاسی آن روز شعار دادم، کم کم از مصدق قهرمانی ملی و بتی در ذهن جوانان و همه مردم ساختد. ما دیری نپایید که مصدق ساقط شد. در سی ام تیر ماه با اعلامیه مرحوم کاشانی مردم به بهارستان ریختندو چه جوانان عزیزی که در خون خود غلطیدند و مصدق را مجددا نخستوزیر کردند . اما پس از چندی 25 مرداد فرا رسید و شاه فرار کرد واز بستگان دکتر مصدق شنیدم تنها کسی از یاران مصدق که از او خواست که مردم را مسلح و جمهوری اعلام کند دکتر فاطمی بود ولی مصدق نپذیرفت و این خوشحالی طولی نکشید و در 28مرداد با یک کودتا مصدق ساقط شد و تنها کسی از یاران او که اعدام شد دکتر فاطمی بود. دیکتاتوری و خفقان همه جا را فرا گرفت ونتیجه این همه شهادتها این شد که نفت و کشور از دست انگلیس، آن دزد قهار بدست دزدی قهارتر یعنی آمریکا و شرکت چندملیتی افتاد. دردانشگاه خون جوانانی چون بزرگ نیا، قندچی، رضوی، سنگ فرشها را گلگون کرد. و من به تحصیل در دانشگاه ادامه میدادم. و در جریان ملی شدن کانال سوئز تظاهرات واعتصاب دانشجویان را مشاهده کردم . تحصیل طب تمام شد، برای ادامه تحصیل و تخصص به بیمارستانهای جدیدی راه یافتم. و در یکی از این بیمارستانها که پاتوق چهرههای سیاسی بود، از نزدیک با این چهرههای سیاسی ملی وهمراه آنها با چهرههای مربوط به رژیم شاه آشنا شدم و این بیمارستان محل تجمع بظاهر اضداد مینمود. 14 سال تمام خوب در این شخصیتها از هر دو گروه دقیق شدم بیهودگی و سرگردانی و بقول فلاسفه امروز پوچی(آپسوردیته) را در آنها از نزدیک مشاهده کردم و سرخورده از اینکه ملت ما و جوانان ما برای کسانی دل خوش کرده وخونها دادهاند ، یک روز در بحثی با یکی از این سران باصطلاح ملی باو گفتم این چهره های سیاسی که برای این ملت بصورت بتی بودند، مرا بیاد این شعر میاندازد: کوه با آن عظمت آنطرفش صحرا بود دست بردامن هر کس که زدم رسوا بود. تا اینکه حرکت پیامبرگونه امام از قم آغاز گشت . و ندای بازگشت به اسلام و مبارزه در راه قرآن واسلام را با قدرت تمام سر داد. امام دستگیر و پس از چندی تبعید شد اما جوانان گمشده خود را یفاته بودندو با مطالعه و بررسی وغور در تاریخ با تمام وجود دریافتم که تنها رهبری امتها را باید پیامبران که مبعوث خداوندند و معصومین که از خطاو لغزشها بری هستند، بعهده بگیرند. و اگر آنها غایب بودند، تنها فقهایی شایسته وقابل اعتمادند که از ارزشهای الهی چون تقوا، عدل ، صیانت نفس و مخالفت با هوی برخوردار باشند، و این شرایط انتخاب رهبر همان است که در ولایت فقیه تجلی مییابد و تنها اوست که میتواند ره گشای امتها بفلاح باشد و بس. اینک من قسمتی از توطئه سیاسی در ارتباط با این انقلاب اسلامی هر چند از میانه راه است اشاره میکنم. صدام کافر بدستور اربابان آمریکائیش مانع از اقامت امام در عراق میشودو دولت کویت نیز بدستور اربابان خود مانع از ورود امام به کویت میگردد. هر چندامام علاقمندند به یک کشور اسلامی بروند اما مشیت الهی بر این قرار میگیرد که امام در قلب استکبار جهانی یعنی فرانسه بمبارزات خود ادامه داده و مردم جهان را انذار کنند. فرانسه همان جائی است که فراماسیونها و صهیونیستهای مشهورش برای شکست انقلابات جهان سوم رهبران بدلی تربیت میکنند و با کمی دقت بنظر میرسد کارتر و ژیسکاردستن و تاچر بر روی کشتی درگوادلوپ ماموریت شکست انقلاب ایران را به ژیسکاردستن واگذار میکنند . و مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین. شعار مردم ایران، استقلال، آزادی، حکومت اسلامی است نمیدانم و شاید جهت مصلحت مسلمانان امام شعار جمهوری اسلامی را میپذیرند و برای اولین بار جبهه ملی در نشریه شماره 57 خود که تا به آن روز از اسلام سخنی ننوشته است بمبارکی این پیروزی شعار استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی را بالای نشریه خود درج میکند. و ایضاً امام نظر خود را باینکه نمیخواهند روحانیون رئیس جمهور شوند اعلام میکنند و بدین ترتیب گردانندگان صحنه اولین بارقههای امید را برای طرح ریزی توطئه سیاسی مشاهده میکنند. کوشش سران جبهه ملی و همفکرانشان و روحانیون وابسته جهت حفظ شاه بجائی نمیرسد. بختیار خائن یکی از سران جبهه ملی کابینه ضدانقلابی خود را تشکیل میدهد، شاه فرار میکند، کوشش بختیار برای جلوگیری از بازگشت امام بشکست میانجامد انقلابیون بدلی قبلا تربیت شده پس از فرار شاه خود را داخل صف یاران امام کرده و همراه ایشان به ایران میآیند و به علت این همراهی و به یمن وجود مبارک امام شهرتی کسب میکنند و شاید جاده برای به ریاست جمهوری رسیدن این انقلابیون بدلی قبلا با شهادت مرحوم دکتر شریعتی هموار شده باشد، 22 بهمن انقلاب به پیروزی میرسد بختیار را فرار میدهند. و عناصر سازشکار و انقلابیون بدلی بجای انقلابیون اصیل وارد صحنه شده و پستهای حساس را اشغال میکنند. (توجه شما را بخصوص مدنیها، امیرانتظامها، نزیه ها، مقدم مراغهای هادر صحنه آنروز جلب میکنم) انقلاب قدم بقدم با رهبری قاطعانه امام به پیش میرود وامت رزمنده ایران به پیروی از امامش به رژیم جمهوری اسلامی ایران رای قاطع مثبت میدهد . انتخابات مجلس خبرگان انجام شده و خبرگان ملت مشغول تدوین قانون اساسی میشوند. آنروزها در میز کردی که در رادیو با برادران، عسکراولادی ، شیبانی ، عباسپور داشتم فکر میکنم گفته باشم به نظر من حکومت اسلام حکومتی است مخصوص بخود که تحت نظر ولی امر اداره میشود. مجلس خبرگان پیشنویس کذائی قانون اساسی را که تمام اختیارات را به رئیس جمهور تفویض میکرد و در دولت موقت تدوین شده بود رد میکند وقانون اساسی جدید و ولایت فقیه را بتصویب میرساند . و مخالفتهای عناصر شناخته شده با ولایت فقیه بجایی نمیرسد. امپریالیسم نومیدانه و شکست خورده در صدد انحلال مجلس خبرگان برمیآید ودراین حال طبق فرموده حضرت آیت الله منتظری آقای بنی صدر میگوید اجتهاد شامل 160 علم است که فقط من دارم و افرادی مثل آقای منتظری را مجتهد میداند. اما این علوم مربوط به اجتهاد را در فرانسه از چه کسی آموخته است؟ آیا اسنادیکه رهبران بدلی برای جهان سوم تربیت میکنند به او نیاموختهاند؟ والله اعلم ، رفراندوم در تایید قانون اساسی با موفقیت انجام میشود و اینک نوبت انتخاب رئیس جمهور است کاندیداهای انتخاب ریاست جمهوری معلوم میشود جلالالدین فارسی تنها کسی که در بین کاندیداها مطابق طبع امپریالیست نیست برایش خطرناک است در آخرین فرصت با ترفندی جالب از صحنه خارج میشود و امپریالیسم نفس راحتی میکشد و این شگرد بقدری حساب شده ودقیق بکار میرود که هر گونه فرصتی را از نیروهای اصیل اسلام برای معرفی کاندیدای جدید سلب میکند. آقای بنیصدر که از پیشرفتهترین روشهای تبلیغاتی و بقولی روش تبلیغاتی مارپیچ بهره مند است بطور غیرطبیعی در سرتاسر ایران با سخنرانی و در تمام نقاط حتی ده کورهها باعکس و پوستر قهرمان صحنه میشود و در این زمان امام دچار عارضه قلبی میگردند و هنوز برای من روش نیست که آیا این بیماری از حیلههای امپریالیسم بود یاخیر، و آیا این بیماری از شیوه از همان شیوههایی نبود که بنیامیه و بنیعباس جهت مسموم کردن و بشهادت رساندن اجداد مطهرش بکار میگرفتند؟ روز انتخابات امام در بیمارستان قلب بستری است ، و همه جا برای آقای بنی صدر حتی در میان اطرافیان امام با شعار بنی صدر صددرصد تبلیغات گسترده ای میکنند. برادر امام در تایید بنی صدر اعلامیه میدهد بالاخره امام رای خود را بصندوق میاندازند و کوشش ما برای اینکه بفهمیم امام به چه کسی رای داده است بجایی نمیرسد ولی دستهای قوی شایعه میکنندکه امام به بنی صدر رای داده است واین شیوه حتی در من القاء شبهه میکندومن که معتقدم اگر بناست رئیس جمهور داشته باشیم وقتی مشروعیت خواهد داشت که امام به او رای داده باشد و در این شبهه باقی هستم که این بازیها یک توطئه سیاسی است برای اینکه آقای بنی صدر از صندوق بیرون آورده شود دچار شک و تردید میشوم که اگر امام به او رای داده باشد صلاح نیست که من به او رای ندهم اما چگونه شد که به او رای ندادم چاره کار در این دیدم که بقرآن کریم روی بیاورم. لذا از جناب آقای اشراقی که شاهد است درخواست کردم که برایم استخاره کند ونیت کردم که آیا به آقای بنی صدر رای بدهم یا خیر، و ایشان پس از استخاره فرمودند بسیار بد آمد. روشنفکران مسلمان ، وغیرمسلمان دقیقا توجه فرمایید که قرآن کریم آنروز چگونه جواب میدهد ”ونسوق المجرمین الی جهنم وردالایملکون الشفاعة الامن اتخذ عندالرحمن عهدا” (آیات 86 و 87 سوره مریم) و بدکاران را به آتش دوزخ درافکنیم. در آنروز هیچکس مالک شفاعت نباشد مگر کسیکه در پرستش حق از خدای مهربان (عهدنامه توحید کامل) دریافت کره باشد. بالاخره آقای بنی صدر انتخاب میشوند فشار شدید برای تنفیذ حکم ریاست جمهوری از راههای مختلف با استفاده از بیماری و مخالفتهای من بعلت نامساعد بودن حال امام بجائی نمیرسدو آقای بنی صدر به ریاست جمهوری منصوب میشوند و شدیداً فعالیت میکنند تا تمام مراکز قدرت را بدست گیرند با جانشینی فرمانده کل قوا (قدرت نظامی) و یا ریاست شورای انقلاب قوه مقننه و با تعیین وزیر اقتصاد و دارائی و رئیس کل بانک مرکزی بمیل خود (قدرت اقتصادی ) و با گماشتن یاران نزدیکش آقایان سلامتیان و غضنفرپور در رادیو و تلویزیون (قطب تبلیغاتی) را با انحصارطلبی کامل بدست میگیرند. دفتر هماهنگی بدون هیچ ضابطه قانونی تاسیس و با معرفی کاندیداهای نمایندگی مجلس شورا از طرف این دفتر آشکارا در قوه مقننه دخالت میکنند و همه جا فریاد برمیآورند که مردم باید به نمایندگی هماهنگ با رئیس جمهورشان رای دهند ولی در این مسیر شکست میخورندو آرزوها را بر باد رفته میبینند با اعتراض شدید به انتخابات آنرا خدشهدار عنوان میکنند و انتخابات مرحله دوم را به تأخیر میاندازد. اینک در فکر انتخاب نخست وزیر وتشکیل دولت بمیل خود برای بدست گرفتن تمام قوه مجریه را آغاز میکنند و بدنبال این تصمیم یک روز در حضور ما در هیأت وزیران اعلام میکنند که سنجش افکار دفتر هماهنگی نشان داده است که مدنی با 22% بیش از همه کاندیداهای نخست وزیری محبوبیت دارد ولی گویا امام با نخست وزیری مدنی موافقت نمیکنند لذا بفکر نخست وزیری دیگر میافتد. این بار نیز موافقت حاصل نشده و تشکیل دولت و اینجانب نخست وزیر بزمانی پس از تشکیل مجلس شورا موکول میگردد. در اینجا آقای بنی صدر بفکر جلب وزراء برمیآید از جمله از طریق آقای اشرافی بمن که کاندیدای نمایندگی مجلس شدم پیشنهاد ماندن در وزارت را میدهد اما من که خطر را احساس کرده ام پیشنهاد ایشان را رد کرده بیش از پیش عزمم را برای رفتن به مجلس جزم میکنم. بهبودی امام از طرفی وعدم برآورده شدن آرزوهای آقای بنی صدر توسط گروه هفت نفری بررسی انتخابات ضربه دیگری است که بر او وارد میشود. یاران ایشان بعلت تخلفات مکرر توسط امام از رادیو تلویزیون اخراج میگردند. مجلس شورای اسلامی با اکثریتی قاطع از نمایندگان پیرو خط امام تشکیل میشود، ودولتی مکتبی باتمام کارشکنیهای آقای بنی صدر از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد میگیرد ولی او هنوز حاضر نیست قطبهای مهمی مثل وزارت اقتصاد و دارائی، وزارت بازرگانی و وزارت خارجه را از دست بدهد اما مقاومت هایش در مقابل مجلس بجائی نمیرسد وقتی مجلس تصویب میکند که نخست وزیر مسؤولیت وزارتخانه های بی وزیر را بعهده بگیرد از امضای قانون سربار میزند وبا تمام قوا برای تضعیف ودر نهایت انحلال مجلس، تضعیف شورای نگهبان ، تضعیف قوه قضائیه، دادگاههای انقلاب، سپاه پاسداران ، کمیته ها ، و تمام نهادهای قانونی وانقلابی حملاتش را تشدید میکند. علنا با مطرح کردن وجود شکنجه در زندانهای ایران اعتبار جمهوری اسلامی را در جهان خدشهدار میکند وبا حملات شدید خود به دولت جمهوری اسلامی رسما در راه براندازی دولت قانونی قدم برمیدارد. با اینکه همیشه طرفدار آزادی گروگانها بود و میگفت که با گروگان گیری ما گروگان آمریکا شده ایم پس از آزادی گروگانها، آنرا خیانتی نابخشودنی مینامد ودولت را متهم به اختلاس بیتالمال میکند. کوشش همه افراد خیر جهت براه آوردن ایشان بجائی نمیرسد و من اینجا هشدار امام را در ابتدای کار آقای بنی صدر در بیمارستان بیاد خواهران و برادران میآورم. سخنان امام: من یک کلمه برای آقای بنی صدر تذکر میدهم که این یک کلمه تذکر بهمه ملت است ”حب الدنیا راس کل خطیئه” (هر مقامی که برای بشر حاصل میشود چه مقامهای مادی ، چه مقامهای معنوی ، روزی گرفته خواهد شد وآن روز هم نامعلوم است توجه داشته باشید همه کسانیکه برای بشر خدمت میکنند، همه کسانی که دارای مقامی هستند دارای پستی هستند مقام آنها را مغرور نکند. این مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است. من از آقای بنی صدر میخواهم که مابین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در احوال روحیشان تفاوتی نباشد . تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است، اما این نصیحت وسایر نصایح امام در ایشان موثر واقع نشد و بالاخره براهی رفتند که کشور را به پرتگاه سقوط بکشانند .امام فرماندهی کل قوا را از ایشان گرفت . و او شروع به اعلامیه دادن ونامه سرگشاده نوشتن کردو بخصوص نامه ای که با کمال بی ادبی در پاسخ امام نوشت و من نمیخواهم از محتوای آن ذکری بکنم. بنظر اینجانب آقای بنی صدر که طبق اصل 113 قانون اسای مسؤولیت اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه گانه را دارد و طبق اصل 121 که سوگند یاد کرده است پاسدار مذهب رسمی ، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشد و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ابقاء مسؤولیتهایی که به عهده گرفته است بکار گیرد و خودرا وقف خدمت به مردم واعتلای کشور کندواخلاق ودین را ترویج نماید و از حق وگسترش عدالت پشتیانبی و ازخودکامگی پرهیز کند نه تنها کفایت سیاسی انجام وظایف خود را نداشته بلکه در جهت عکس اهداف فوق به صورت جریانی همراه با سایر نیروهای ضد انقلاب حرکت کرده است. و او حتی نتوانسته است روابط خود را با قوه مجریه بر اصل قانون وحسن نیت تنظیم کند چه رسد به اینکه روابط قوای سه گانه نزدیک شدن به امام و سوء استفاده تبلیغاتی از این حسن نیت امام بدست آورده است و با کمال تأثر این همه نصایح پدرانه امام را که با کمال دلسوزی در راه ارشادش بیان میکند بهیچ میانگارد . و او که میبیند این ملت ، در مدتی کوتاه عدم کفایت سیاسی کارتر و ژیسکاردستن را امضاء کرده است ، نمیتواند بفهمد که مجلس منتخب این ملت خواهد توانست عدم کفایت سیاسی او را امضاء کند. و با این دلایل واضح وهمراهی و همکاری آشکار آقای بنی صدر با این جریان امپریالیستی باید بگویم این امام واین ملت واین مجلس مدتی است اضافه بر عدم کفایت سیاسی به عدم کفایت عقلی او رای داده است. والسلام. رئیس- آقای زرگر 22 دقیقه صحبت کردند وهشت دقیقه بقیه وقتشان را به آقای خلخالی داده اند، آقای خلخالی بفرمایید. خلخالی- بسمه تعالی. به صبر کوش که ای دل خدا رها نکند چنین عقیق نگینی به دست اهرمنی با اینکه من به دعوت مسلمانهای ماوراء قفقاز تاشکند، سمرقند و دوشنبه و جاهای دیگر دراتحاد جماهیر شوروی بودم ولی با تلکسی که از وزارت امور خارجه برای احضار من زدند احساس وظیفه کردم با اینکه اجازه رسمی هم از مجلس گرفته بودیم آمدیم که در این مجلس سرنوشت ساز شرکت کنیم و اگردر تب 40درجه هم بودم من به این مجلس میآمدم وباید ملت ایران رشد فکری خودش را نشان بدهد ملت بزرگ ایران با شهدای پرارجش 15 خردادو 17 شهریور و جریانات خونین دیگری را پشت سرگذاشته است و تسلیم توطئه ها نمیشود. آن شبی که آقای بنی صدر در دفتر امام بودند با ایشان صحبت کردیم ایشان صراحتا گفتند که من چهار سال که رئیس جمهور هستم چهارسال دیگر هم رئیس جمهورم وشاهدش هم جناب آقای ابطحی بودند و من به ایشان گفتم که با این وضعی که من در شما میبینم بیشتر از شش ماه رئیس جمهور نخواهی بود. حالا خلاصه کم و زیادش خیلی مهم نیست. ما باید نگاه کنیم ببینیم که آیا آقای بنی صدر کفایت سیاسی دارند و یا نه؟ در کمال بیغرضی من میخواهم بگویم که ایشان کفایت سیاسی ندارند بچند دلیل . به دلیل اینکه بهانه به دست ضد انقلاب میدهد. در خارج و در داخل کسانی که با قانون اساسی، یا مجلس ، با همه نهادهای انقلابی سرسختانه مخالفت دارند در دورو اطراف او جمع میشوند ، مجاهدین خلق، فدائیان خلق ، تاجران محتکر، فراریها حتی چندی قبل با مدارک آمدند به من گفتند که دختر ناجی معدوم سپهبد قاتل مردم جنگجوی اصفهان در دفتر آقای بنی صدر بوده ودر دفتر هماهنگی رفت و آمد میکند. تمام بچه های طاغوتیان طرفداران دودمان پهلوی. تاجران محتکر جمهوری خلق مسلمان، همه اینها بالای سرشان نمیتوانند بگویند که درجمهوری اسلامی ایران پدران ما را اعدام کرده یا فراری داده اند روی این جهت به عنوان طرفداری از بنی صدر عنوان میکند و خودشان رامطرح میکنندو بزرگترین ضربه را میخواهند به پیکر جمهوری اسلامی ایران بزنندواینجا است که میخواهیم بگوییم که ایشان بینش سیاسی و کفایت سیاسی ندارد. برای خاطر اینکه این معانی را میفهمد درک میکند یا درک نمیکند. حالا شبهه را قوی بگیریم اگر درک میکند که خوب، درد بی درمان واگر درک نمیکند خوب، این آدم وقتی که این جور مسائل را درک نمیکند نمیتواند در راس یک مملکتی بوده باشد که مسوولیت بزرگی به عهده او هست بهانه به دست رادیوهای خارجی میدهد. شما این روزها مخصوصا شبها نگاه کنید رادیوی بختیار، رادیوی اسرائیل ، رادیوی آمریکا، مطالب را حتی در جلو مجلس تظاهرات میلیونی تشکیل میدهند ، آمریکا صدایش بلند است و میگوید که خیر، اینها همه به نفع بنی صدر هستند و پیدا است که اینها همه دست به دست هم داده اند که از این آب گلآلود امروزه استفاده کنند و ایشان همه اینها را میفهمند و کسانی را دارد که به این رادیوها گوش میکنند، باید بفهمد که چطور شده یک دانه از این رادیوها وقتی که امام حرف میزنند پشتیبانی که نمیکنند، با نفرت از مطالب امام یاد میکنند ولی از مطالب آقای بنی صدر تجلیل میکنند. خود این مساله میفهماند که ایشان بینش سیاسی ندارد. این است که همیشه از نهادهای انقلابی چه قبل از جنگ و چه بعد از جنگ انتقاد میکرده است. یکی از آن نهادها سپاه پاسداران است. سپاه پاسداران از همین طبقه مستضعفی که پدرانشان، برادرانشان ، خواهرانشان را از دست دادند و روی کار آمدند ایشان در دزفول ودرماهشهر ودر جاهای دیگر در خود اهوازدر آن دفتری که تشکیل شده بوده برای شورای عالی جنگ واینها رسما از پاسداران بد میگفت و این معنا را مردم در ک میکنند یک نهاد انقلابی که این همه خون داده چرا یک رئیس جمهور این همه از این نهاد انقلابی بخواهد صحبت کند انتقاد کند بد بگوید حتی به این جوری که سه میلیون اسلحه را سپاه برداشته برده یک جائی قایم کرده و نمیدانم مامنتظر هستیم که امام خدای نکرده چه جوری بشود که من با اینها تصفیه حساب بکنیم. خوب، کسی که اینقدر بینش ندارد، بینش سیاسی ندارد، تعزیر رادر دادگاههای انقلاب اسلامی اسمش را شکنجه میگذارد و بعدهم بوقش را میزند بجوری که بهانه را به دست ضد انقلاب در خارج وداخل میدهد این را نمیشود گفت که صلاحیت سیاسی برای ریاست جمهوری داشته باشد . در سخنرانیها هیچوقت ندشه است که ایشان مطابق میل امام بوده باشد . خدا میداند من نه بنی صدر را آدم منافقی میدانم، عقیده خودم این است نه یک آدم کافری میدانم ، مسلمست ، نماز هم میخواند. اما بینش و کفایت سیاسی یک مساله دیگری است ایشان بینش و کفایت سیاسی ندارد ، مردمی که همه پشت سر امام هستند خوب، این را میفهمد ودرک میکند. رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید. خلخالی- در سخنرانیهایش عوض اینکه پیرو خط امام بوده باشد همیشه حرفهایی میزند که مخالف خط امام بوده باشد. خوب، ایشان مرتب تکیه میکند که 11 میلیون جمعیت به من رای دادهاند خوب، ما هم قبول داریم به ایشان رای داده اند . اما رای برای خاطر چه داده اند؟ برای خاطر اینکه مردم درک کردند و فهمیدند حالا به اشتباه هم بوده است. توهم کردند که ایشان در خط امام است. خوب وقتی دیدنددرخط امام نیست مردم برگشتند . حالا که برگشتند در اینجا باز هم ایشان اصرار کند که شما باید در صحنه باشید. در چهاردهم اسفند در دانشگاه آن بازی را درآوردند و بعد هم آقای سلامتیان رفته در همدان شکست خورده است.عینا همان مساله است که آقای بنی صدر میرود جبران شکست او را بکند و برادرش را از صندوق بیرون بیاورد. تمام افرادی که با بنی صدر مخالف خونی بودند، آقای قطب زاده وقتی که بنیصدر روی کار آمد گفت فاجعه تاریخ اتفاق افتاد. حالا میبینیم که با آقای بنی صدر با هم هستند. من بخود آقای بنی صدر گفتم، دولت آقای بازرگان غیرانقلابی است ، گفت تعجب از شما است، اینها ضد انقلابند. غیر انقلابی یعنی چه؟ خدا میداند که یک ذره دروغ نمیگویم ، یک ذره هم مجامله نمیکنم. گفت آن چه حرفی است که شما میزنید؟ از شما بعید است اینها غیرانقلابی نیستند، اینها ضد انقلاب هستند که باید نمیدانم چه بشوندوازاین حرفها، حالا میبینم که آقای بازرگان از ایشان حمایت میکند آقای قطب زاده ،دیگران و دیگران وهمه آنهایی که لیبرال هستند این نمیتواند در خط امام بوده باشد. رئیس- وقتتان تمام شد. به ترتیب نوبت آقایان مهنسد سحابی است که تشریف دارند، آقای حجتی بعد از اقای سحابی بودند، منتها چون آقایان معین فر و سحابی وقتشان با هم عوض شد،لذا آقای حجتی مقدم هستند اگر خودشان میخواهند ، تشریف بیاورند( حجتی کرمانی: بنده عرض کردم که اگر بعدش باشد بهتر است) آقای مهندس سحابی اگر الان آمادگی دارند، تشریف بیاورند. والا خانم اعظم طالقانی تشریف بیاورند. سحابی – آمادگی دارم. رئیس- آقای مهندس سحابی بفرمایید. عزت الله سحابی- بسم الله الرحمن الرحیم. ”ولاتکونوا کالتی نقضت عزلها من بعد قوة انکاثا تتخذون ایمانکم دخلا بینکم ان تکون امة هی اربی من امة” بنده که بعنوان مخالف این طرح ، اسمنویسی کردهام قبل از اینکه دلیل مخالفتم راعرض کنم، توضیحی میدهم. بر اینکه دراین مخالفت نشانهای و حاکی از آن نیست که من با همه اعمال آقای بنی صدر موافق باشم. کسانی که در سال گذشته در شورای انقلاب تشریف داشتند ، برادرانی که در آنجا بودند، درسال 1358 بموجب ایام انتخابات ریاست جمهوری و همچنین قبل از آن و بعد از آن ، آقایان اختلاف نظر بنده را با آقای بنی صدر شاهد بودند. ولی از آن روزی که ایشان به ریاست جمهوری انتخاب شد، من با خودم اینجور گفتم که ایشان از این به بعد رئیس جمهور واولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی است. ما بدلیل تعهد ودلبستگی وعشقی که به جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی داریم موظف هستیم که اگر اختلاف نظری ، اختلاف دید، اختلاف بینش، تحلیل، هر چه هست. یا حتی اگراشکالاتی به خصوصیات وخصلتهاداریم، اینها را به زمین بگذاریم که دست بدست هم بدهیم که این جمهوری واین نهال جوان بیاری خدا ریشه دار شود. چندی بعد، در همین ایامی که مجلس تشکیل شده بود، یکی دیگر از برادران جناب آقای خامنه ای به من گفتند که تو که ایشان را میشناختی، تو چرا حالا داری حمایت میکنی؟ خدمت ایشان گفتم که اگر شما هم رئیس جمهور شده بودید، حالا من از شما هم حمایت میکردم، چرا؟ برای ما اصل، بقاء و حفظ کیان جمهوری اسلامی است. واین جمهوری اسلامی راهم به طرق مختلف میشود تعریف کرد. خیلیها به ماهیت آن اعتراض دارند. خیلیها به آنچه که دردرون این جمهوری و در درون این کشور میگذرد، اعتراض دارند ، و اعتراضات هم بجا است، نقائص زیاد است، اشکالات حتی . اعمال خلاف شرع، خلاف قانون بسیار انجام میگیرد. ولی کیان جمهوری اسلامی با این اعمال فقط خلاصه وتعریف نمیشود جمهوری اسلامی ، معنایش برآن آرمانها و هدفهایی که به هنگام انقلاب در طی چند سالی که مردم مبارزه کردند، شکنجه شدند، زندان رفتند، شهید شدند و بالاخره درخیابانها به مبارزه پرداختند و شعار میدادندواز ته دل آرزوها داشتند کیان جمهوری اسلامی را آن آرزوها و آن آرمانها تعیین میکند. اگر ما هیچ جنبه ایجابی یا مثبت نتوانیم برای جمهوری اسلامی، برای تعریف آن بیان کنیم. لااقل از جنبه سیاسی میتوانیم این را بگوییم که جمهوری اسلامی یعنی استعمار و ابستگی نه، جمهوری اسلامی یعنی استثمار و تبعیضات سیاسی واقتصادی و فرهنگی نه، جمهوری اسلامی یعنی بازگشت به ارزشها و مبانی اصولی واخلاقی اسلام. جمهوری اسلامی یعنی خارج کردن و رها کردن انسان از زندگی یک بعدی مصرفی. لااقل اگر ما تعریفی در جهت ایجاب نتوانیم بکنیم، یعنی اگر نتوانیم بگوییم امروز چیست؟ میتوانیم بگوییم که امروز چه نیست؟ یا بر چه اساس تشکیل شده است. بهر حال حفظ این کیان، حفظ این وجود برای ما اصل است ولو آنکه درماهیت ودر کیفیت اموری که در درون این جمهوری میگذرد، ما بسیار معترض باشیم. خود بنده یکی از معترضین بسیار نسبت به اعمالیکه انجام میشود، و روندهایی که وجود دارد هستم، اما این اعتراض ما ، انتقاد ما، نسبت به ماهیت، نسبت به کیفیت امور ، حتی نسبت به اشخاص ومسؤولین ، اگر بخواهد تاآنجا پیش برود که وجود را نفی کند ، ما خلاف اصل قدم برداشته ایم . ما یکی از موارد اختلاف مان با جناب بنی صدر، این بود. این توضیح را برای این میدهم که این سوء تفاهم از اذهان خارج شود که اگر من بنام مخالف صحبت میکنم، نه به دلیل این است که بگویم که آقای بنی صدر خالی از عیب و نقص است. ولی مخالفت من بر چه مبنا است؟ بر این مبنا است که آنچه که در اعلام این طرح آنچه که دراین روندهایی که امروز به اینجا کشیده و در این مجلس، امروز مطرح است ومسالهای تاریخی وحساس وسرنوشت ساز است برای این امت واین انقلاب ، اینها روندهای سالمی نبوده است. من صریحا عرض میکنم شاید از یکسال ودوماه پیش در شورای انقلاب این اختلافات مطرح بود. بین آقای بنی صدر یکطرف، و برادرانی که سران ورهبران حزب جمهوری اسلامی هستند از طرف دیگر. این اختلافات مطرح بود و گاه در روزنامهها، سخنرانیها ونطقها وخطابه ها بروز میکرد. سرانجام به ما اطلاع دادند که امام بسیار رنجیده وناراحت هستند وایامی هم بود که به تازگی از مریضی برخاسته بودند و از بیمارستان به منزل آمده بودند. دوران نقاهتشان بود، وایشان ما را احضار کردند و ما همه به آنجا رفتیم وایشان ناراحتی شدیدخودشان را ابراز کردند. آقای خامنه ای و آقای هاشمی شاید در آنجا تشریف داشتند و ایشان صریحا امر کردند که بروید، اختلافاتتان را حل کنید و به اصطلاح اعلامیه رفع اختلاف را هم بدهید. ولی همین رفع اختلاف واین اعلامیه، حدود شاید یکماه ونیم طول کشید و در آنجا ما شاهد بحثها وگفتگوهایی بودیم ، گواینکه ما تا حدودی در دعوایی که بین آقای بنی صدر و سران حزب جمهوری بود و در شورا بیشتر مطرح بود ما تا حدودی کنار و بیطرف بودیم ولی خوب، ناظر و شاهد بودیم. از آن زمان یکی از حرفهای آقای بنی صدر این بود که ”یک حرکاتی، روندهایی. یا به تعبیر خودشان توطئه هایی علیه من در جریان است” و منجمله دو نوار رامطرح کردند واین دو نوار هم حضور امام رسیده بود، ایشان هم شنیده بودند و دستور هم داده بودند که نسبت به اینها رسیدگی بشود. این یکی از موارد اختلاف بود000 و یکی از دردهای ایشان این بود که میگفت که ”طرف مقابل من دارد اینگونه اعمال راعلیه من انجام میدهد”. بنابراین، اگر من بخواهم مسؤولیتهایی را که قانون اساسی به عهده رئیس جمهوری گذاشته است، انجام بدهم با این بازیها نمیتوانم. خوب، آن جلسات بجاهایی رسید، حالا میثاق نامه ای نوشته شد و بعد از آن هم به آن میثاق نامه عمل نشد. و من صریحا میگویم که از دو طرف عمل نشد. هم از طرف حزب جمهوری عمل نشد وهم از طرف آقای بنی صدر. حال آن روندهایی را که ایشان آنروز ابراز واظهار میکرد واز آن شکایت داشت ودر آن نوارها منعکس بود. آن روندها همچنان به عملکرد خود ادامه دادند ولحظه به لحظه در برهههای مختلفی که دراین فاصله یکسال و خرده ای پیدا شد آقای بنی صدر را به مواضعی کشاند که برای حفظ خود، یا برای دفاع از خود ویا حیثیت وحق خود، کارهایی بکند، حرفهایی بزند، سخنانی بگوید یا احتمالا مصاحبههایی بکند. من عرض میکنم که آن روندها امروز دارد میوه اش را میدهد. من به پیدایش این میوه، به ریشههای تکوین این میوه، به این طرحی که امروز در این مجلس تهیه شده است، به این معترضم، من میگویم این روند، روند سالمی نبود، بنی صدر عیبش این بود یا هست که حرف زیاد میزند، مرتب میگوید و پردهدری میکند، خیلی جاها هم از حدود احساس مسؤولیت خارج میشود، و یکی از ایرادات من همین است. از احساس مسؤولیت آنجور خارج میشود که کیان و وجود جمهوری را در معرض سوال و خطر قرار میدهدو بهانه بدست دشمنان و معاندین این انقلاب واین جمهوری میدهد. اما این ظاهر بیان است. او در اینجا مقصر، خیلی خوب، ولی طرف مقابل هم عمل میکرد. آرام در تمام سطوح عمل میکردو پیشرفت میکرد. یعنی آنچه را او و خیلی از مخالفین میگفتند روندهای انحصارگرانه دراین جامعه وجود دارد وجامعه به طرف انحصار دارد میرود، این انحصار همچنان ادامه پیدا کرد. ما نمیتوانیم به لحاظ اخلاقی، به لحاظ تعهد، به لحاظ احساس مسؤولیت نسبت به انقلاب، بگوییم تو طرف مقابل ، یا آقای بنی صدر ساکت باش واینها راتحمل کن. ولو اینکه منجر بشود به اینکه خودت هم از بین بروی. ما در عالم اخلاق ودر عالم تعهد، این حق را داریم، ولیکن به لحاظ قانونی ، در اینجا چه گناهی صورت گرفته است؟ یکطرف تعرضی کرده و طرف دیگر دفاعی کرده است. بنابراین ، اگر تقصیری هست ، تقصیر دو طرف است. یکطرف نیست. این طرح، ایکاش اینجور اصلاح میشد که آقای بنی صدر عدم کفایت سیاسی ، طرف مقابل هم مقصر در ایجاد این زمینه های عدم کفایت سیاسی ،ولی ما زمینه ها را اینجور نمیبینیم ، حرف ما در اینجا است که ممکن است یک کسی را شما به انواع مختلف اذیت بکنیدو شکنجه بدهید. ولی اوفریاد بزند، مردمی که دور هستند فریاد او را میشنوند ولی آن عملیاتی را که با او انجام میگیرد ، نمیبینند، مساله اینجا است. جناب آقای خامنه ای در روز قبل در سخنرانی خطبه نماز جمعه فرمودند که همه چیز تقصیر آقای بنی صدر است، ارتش اگر چنین است، تقصیر بنی صدر است، روزی که عراق به ایران حمله کردو ارتش آمادگی نداشت، تقصیر با بنی صدر است. اقتصاد اگر خراب است، تقصیر بنی صدر است. خیلی خوب، ما همه چیزها را میتوانیم بگوییم تقصیر دیگری است، ولی من میگویم جناب آقای خامنه ای برادر عیز، جنابعالی از تیر یا مرداد سال 1358 دروزارت دفاع تشریف داشتید معاون وزارت دفاع بودید، نماینده امام بودید، مورد اعتماد ایشان بودید، همه جور حمایت از شما وجود داشت ، قدرت شما در وزارت دفاع به تصدیق همه کسانی که در آن ایام در شورای انقلاب ، یا در مصادر امور بودند، از وزیر دفاع بسیار بالاتر بود. خودشما چه کردهاید؟ اگر عدم آمادگی ارتش در روز حمله عراق به ایران، به خاک وطن ما، تقصیر بنی صدر است، خوب، بنی صدر عملا از فروردین سال 1359 یا اواخر اسفند ماه 1359 وارد مسؤولیت فرماندهی کل قوا شد، ولی جنابعالی از هشت ماه، نه ماه قبل از آن تشریف داشتید و بعداز آن هم همیشه تشریف داشتید. بعد از آن هم شما عضو شورای عالی دفاع بودید. و شما حضور در مناطق جنگی داشتید، اگر تقصیری هست، اگر اشکالی ونقصی درامور جنگی ، یا در ارتش ، یا در قوای دفاعی کشور وجوددارد، شما هم دراین سهیم هستید. آیا شما کاری خواستید بکنید، برنامه ای برای پیشرفت، برنامه ای برای اصلاح تجدید سازمان ارتش ،آمادگی ارتش داشتید وارائه کردید و بنی صدر مخالفت کرد و جلویش را گرفت؟ خوب اگر اینها را شما سند ومدرک و نمونه وشاهدی دارید، بفرمایید. بنده حرفم این است، در هر امری که بفرمایید ، در امور اقتصادی بلی، آقای بنی صدر ، سه ماه یا چهارماهی (رشیدیان: طبق آئین نامه آقای خامنه ای باید یکربع ساعت دفاع کنند) خوب،ایشان که نوبت صحبت موافقت دارند جواب میدهند. بهر حال حرف ما این است که مثلا آقای بنی صدر میتواند بگوید هر آنچه گوئی هستم، لیکن تو چنانچه مینمایی هستی؟ آیا آن جبهه مخالف ایشان، آن جبهه مخالف، آیا واقعا دلسوزانه برای انقلاب ، دلسوزانه برای امام، در خط امام واقعا حرکت کرد؟ این همه امام، بجز ایام اخیر که خوب، واقعا ایشان ناامید شدند از اینکه بتوانند سازش و تفاهمی در میان سران و مسؤولین کشور ایجاد کنند و تصمیم خودشان را گرفتند، قبل از این ایام ، این همه امام خواهش کردند، توصیه کردند، نصیحت کردند، دستور دادندکه با هم سازش کنید، با هم همکاری کنید، هدفتان ضدیت با هم و نفی همدیگر نباشد. در این دعوا آیا فقط یکطرف بود؟ فقط یکطرف حمله میکرد؟ طرف دیگر سالم بودو تحمل میکرد؟ از سر بی نظری و بیطرفی اگر به روندهای یکسال وخرده ای اخیر نگاه کنید، میبینید طرف مقابل هم، اینجور نبود. بی تقصیر نبود، سهل است که تقصیراقدام، تقصیر تعرض را داشت، منتها تعرضی که بی سر و صدادر عمل انجام میگرفت،آنطرف هم تقصیر این را داشت که بی پرده میگفت، در آن حد پرده دری میکرد که آبروی جمهوری را میبرد. در امور اقتصادی هم تقصیرها به گردن آقای بنی صدر افتاد. بنی صدر یک پای موضوع بود. سه ماه یا چهارماه بعداز سقوط دولت موقت، اواسط یا اواخر آبان سال 1358 بود تا اواخر بهمن ماه که ایشان به ریاست جمهوری انتخاب شد، مسؤولیت وزارت دارائی را داشت، بعد هم که وزارت دارائی رفت، چندصباحی هم معاونین او بودند و بعد هم که وزیری را انتخاب کردند و شورای انقلاب هم آن وزیر را تایید وانتخاب کرد. حالا بنده یکی از مخالفین آن وزیر بودم ولی بالاخره شورای انقلاب هم رای داد. آقایان دیگری هم که در شورای انقلاب تشریف داشتند، آنها هم رای دادند. آقایان دیگر به معاونین وزارت دارائی اعتراضی نکردند، آقایان دیگر نسبت به انتخاب آقای نوبری به عنوان رئیس کل بانک مرکزی اعتراضی نکردندتا این ایام اخیر که درگیریها و مخالفتها به بن بست کشید وبه دهان مردم افتاد. آنموقع اعتراضات شروع شد. مخصوصا از زمان جنگ ودرگیریهایی که دولت آقای رجایی با نوبری داشت. این مسائل مطرح شد. حتی تا اسفند ماه سال 1359. چند روز قبل از عید، بعد از حوادث 14 اسفند و غیره امام آن پیام تاریخی وده مادهای خودشان را دادند ودر آن پیام آقای بنی صدر را بعنوان رئیس جمهور، بعنوان فرمانده کل قوا تثبیت کردند. حتی شورای عالی دفاع را در آن حدودی که آقای بنی صدر به آن اعتراض داشت، در آن حدود تغییر دادند. آیا امام را هم میتوانیم بگوییم که ایشان هم اشتباه کردند؟ یا تحت تاثیر مثلا تبلیغات بنیصدر قرار گرفتند؟ حداقل شما دیگر ، این را نمیتوانید بگویید که تا اعلامیه 20 یا 25 اسفند که حالا من دقیقا تاریخ آن یادم نیست، تا پیام آن روز امام ، به دلیل همان پیام، بنی صدر فاقد صلاحیت بوده است، ولی از آن به بعد چه شد؟ چند عمل را آقای بنی صدر انجام داد. یکی ، نامه نگاریها و نامه پراکنیهایی بود که ایشان به مجلس وغیره و حتی سخنرانیهایشان در باره مساله گروگانها بود. این مساله گروگانها که از آبان ماه سال 1358 دراین کشور مطرح شده بود و خیلی از ما دلی در گروه این حادثه گذاشته بودیم . یعنی این حادثه را یک حادثه تاریخی میدانستیم. یک واقعه تاریخی که یک ملت ستم کشیدهای. فریاد برآورده قوانین را نقض کرده، زنجیرها را گسسته وسفارت آمریکا را اشغال کرده است و ابهت و حیثیت آمریکا را در دنیا لکه دار کرده ، این حادثه همچنان ادامه داشت و بحثها بر سر آن زیاد بود، راه حلها گاه پیدا شد، راه حلی در اواخر سال 1358 در شورای انقلاب مطرح شد. کورت والدهایم از آمریکا به ایران آمد. درجلسه شورای انقلاب شرکت کرد. طرحی بود، آن طرح را شورای انقلاب هم تصویب کرد و وزارت خارجه و رئیس جمهور هم مامور تعقیب آن طرح شدند، ولی خوب، آن طرح را نگذاشتند عمل بشود، عمل نشد تا اینکه بالاخره بعداز جنگ در یک شرایط اضطراری در یک شرایط تنگنا ، نزدیک انتخابات رئیس جمهوری آمریکا در یک شرایط ”فرس ماژور” بالاخره به نحوی مساله حل شد. خوب، یک عده ای اعتراض دارند، مجمله بنده که آن چهار ماده شرایط حل مساله را که مجلس شورای اسلامی تعیین کرد، آن شرایط تاریخی را در عمل اجرا نکردند یا آنچه که در عمل اجرا شد، مطابق با آن شرایط نبود. ولی تا این لحظه به آن اعتراض هیچکس جواب نداده است. یکی از حرفهای آقای بنی صدر این چیزها بود، خوب، بر سر این مساله ، او نامه پراکنی کرد واینطرف و آنطرف و مصاحبه هایی و ازاین قبیل حرفها که خوب ، بنظر بنده بعضیهایش هم زیاده روی بود، خوب، اعتراض را یکجا میگویند، به یک مقاماتی منعکس میکنندو مینشینند دنبال تعقیب قانونی مساله ، ولی تا امروز جوابی داده نشده است . آنروزی که آقای نبوی به اینجا تشریف آوردند ومطالبی گفتند بنده دقت کردم بالاخره تا آخر کار حمله به این وآن و این معترض وآن معترض واینها بود. ولی پاسخ مساله نبود. بعد آمد، حرکتهای دیگری شروع شد که آقای بنیصدر اسم اینها را حذف رئیس جمهوری میگذاشت یا روندهایی که بطرف حذف رئیس جمهوری میرود. یکی از آنها که بنده سخت به آن معترض بودم وهستم، همان قانونی بود که تحت این نام ”لغو فرمان همایونی” . این قانون بیش از آنکه متوجه آقای بنی صدر باشد، بیش از آنکه مثلا بخواهد اختیاراتی را از ایشان بگیرد ، یا حق امضائی را ازایشان بگیرد، توهینی به شورای انقلاب بود، و من تعجبم از این است که برادرانی که در شورای انقلاب تشریف داشتند، چرا اینجا دفاع نکردند؟ اصلا ”فرمان همایونی” در آن تاریخ وجود نداشت. اصلا دروغ بود. ”فرمان همایونی ” در تاریخ اردیبهشت ماه که آن لایحه در مجلس، مطرح شد ، یک چنین چیزی وجود خارجی نداشت. بلی در کتابهایی که دهها هزار و شاید صدها هزار جلدش چاپ شد و دست مردم است و مجموعه های قوانین وغیره این لغت بود. ولی تکلیف این، در شورای انقلاب معلوم شده بود. حذف شده بود. مثلا یکسری از اختیارات را به رئیس جمهور داده بودند ، یکسری از احکام خاص بود که از خصوصیات و ویژگیهایی بود که بایستی مقام رهبری انجام میدادند، تکلیف اینها معلوم شده بود. بنابراین، از آن تاریخ، یعنی از حوالی اردیبهشت ماه 1359 تا آن روزی که آن لایحه مطرح شد، فرمان همایونی در نظام جمهوری اسلامی وجود نداشت وجود واقعی و تحقق خارجی نداشت. چرا در کتابچههاو یادر کتابها لغتش نوشته شده بود.ولی در این مجلس ، متاسفانه تحت این نام. آن را معرفی کردند و در حقیقت حذف بعضی از اختیارات رئیس جمهور، در امضاء وانتصابات وغیره بود. ولی بنام حذف نام ”فرمان همایونی” یا حذف اختیارات پادشاه گذشته و غیره اینجا معرفی شد. حالا . آقای بنی صدر هیچ و باصطلاح یکطرف موضوع است و اختیاراتی را دارند از او میگیرند هیچ، ولی دیگران هم اینجا حق اعتراض داشتندو بسیار هم جای اعتراض داشتند که آخر چرا در مجلس، این خلاف شان مجلس شورای اسلامی است. اگر دولت هم آورده واشتباه کرده، باید مجلس این را اصلاح کند. بگوییم ما میخواهیم آن مصوبه شورای انقلاب را اصلاح کنیم. بگوید میخواهیم آن مصوبه شورای انقلاب را بدلیل نقایصی که دارد، ما به دلیل اینکه همه جا را به تفسیر مشخص نکرده میخواهیم، این را اصلاح کنیم. یا بدلیل اینکه بسبب مشکلات سیاسی که پیش آمده است، در بعضی جاها که حق امضاء وحق انتصاب نهایی را به رئیس جمهور داده است، میخواهیم آنها را حذف کنیم. خوب، آن یک واقعیت بود. شاید همه هم رای میدادند ، ولی اشکال این است که گندم نمائی و جوفروشی شد و بنده به این قانون از این جهت اعتراض داشتم. خوب، یکطرف معترض این مساله بنی صدر بود، ولی طرف مقابلش چه کسی است ؟ طرف مقابلش هم تنظیم کنندگان این قانون و تصویب کنندگان این قانون بودند. بهر حال، بنده فکر میکنم با شرایطی که پیش آمده است واین جوی که امروز حاکم است، و صرفنظر از اینها ، با موضعگیریهایی که اخیرا آقای بنی صدر کرده است،ایشان دیگر نمیتواند رئیس جمهور باشد. حداقل رئیس جمهور، کسی است که حسب قانون اساسی تنظیم کننده قوای ثلاثه است. چنین کسی بایستی در میان این سه قوه از اعتبار وحیثیت واحترامی برخوردار باشد وامروز این وجود ندارد . ولو آنکه این مجلس، به فرض محال این رای عدم کفایت سیاسی را رد کند. باز آقای بنیصدر نمیتواند رئیس جمهور باشد. و چه خوب بود که ایشان خودش استعفا میداد و نمیگذاشت کار به اینجا کشیده بشود. برای اینکه نمیتواند بااین شرایط و با این وضع و باصطلاح فقدان نفوذ واعتبار لازم، در میان قوای ثلاثه کشور آن وظایف هماهنگی را انجام بدهد. بنابراین، آنچه را که من میگویم بخاطر این نیست که آقای بنیصدر از این ببعد رئیس جمهور باشد، یااین طرح به این دلیل رد شود. مخالفت من با این طرح، بخاطر آن سوابق است. بخاطر آن مجموعه حوادث و روندهایی است که صورت گرفته،تا این طرح زائیده شده است. اما حالا فرض میکنیم و حتما هم اینجور خواهد بود باین اکثریتی یعنی تعداد موافقین این طرح، که هم اسم نوشته اند و هم آن طرح را امضا کرده اند ، بنابراین بطور خیلی جازم وقاطع میتوانیم بگوییم که این طرح در مجلس ، تصویب خواهد شد. ولی بعد چه خواهد شد؟ این بنی صدر از سر راه برداشته میشود. (رئیس: دو دقیقه دیگر وقت دارید) آیا همه مسائل اینجا حل خواهد شد؟ همه مشکلات کشور حل خواهد شد؟ (عده ای از نمایندگان : انشاءالله ) امیدواریم، ما آرزو داریم و خداوند به ما توفیق بدهد که درراه حل مسائل با خلوص بدون گرایشهای خاص شخصی و گروهی اقدام کنیم و عمل کنیم در جهت وحدت بیشتر بکوشیم و نه در جهت فرقت . ولیکن من باز با مجموعه شرایطی که پیش آمده است و دارد پیش میرود این نگرانی شدید را دارم که بعد از این اوضاع بدتر شود یعنی روند خشونت آمیزی که امروز در پیش گرفته شده است ، آقایان ما همیشه طرفدار این بوده و هستیم که مخصوصا در شرایط انقلابی این مردم هستند که تعیین کننده هستند ، مردم باید در صحنه باشند این قبول است اما اگر قرار باشد عزل نصبها قضاوت در باره تخلفات اشخاص ، حالا مسؤولین بالا هستند و یا افراد پائین اینها همه با تظاهر و راهپیمایی وشور و هیجان واحساسات مردم صورت بگیرد، پس قوه قضائیه اصلا به چه درد میخورد؟ اصلا دراسلام چرا گفتند که قاضی باید مستقل باشد. یک وجه استقلال همین است که اوضاع و جو وشرایط و احساسات عمومی واین حرفها در رای قاضی تاثیری نداشته باشد در یک چنین شرایطی قاضی آزاد نیست حالا بنی صدر اینجا کنار میرود اگر این روندی که امروز وجود دارد هر چیزی را ما بخواهیم ، با ریختن مردم به خیابان و تهیج مردم و بسیج مردم همه مسائل کشور را حل کنیم خود شما آقایان خود کسانیکه قوه مقننه هستید یا قوه قضائیه یا مسؤولین اجرائی کشور به زودی در مقابل مشکل وبن بست قرار خواهید گرفت، همیشه هم مردم یکدسته نیستند. رئیس- وقتتان تمام است. یکی از نمایندگان- خود مردم آمده اند. مهندس سحابی- مردم آمده اند ولی اینطور که مجلس را تحت فشار قرار بدهند و کسی اینجا مثلا تحت فشار قرار بگیرد یا قوه قضائیه یا غیره این برای آینده خود شما بد است یعنی در اینده آقای بنی صدر هم میرود کنار، شما در مقام مسؤولیت اجرائی قرار میگیرید میخواهید یک طرحی و یک قراردادی را میخواهید امضا کنید آنقدر شور و راهپیمایی وهیجان است و همیشه هم که مردم یکدست نیسیتند ومردم که دارای یک ترکیب واحد نیستنددر میان اینها ضد انقلاب هم هست، دشمن هم هست و آنها هم اینکارها را خواهندکرد. رئیس- وقتتان تمام است. مهندس سحابی- بهر صورت بنده برای اینکه صادقانه نقطه نظر خودم را خدمت آقایان گفته باشم این است که من دراین که آقای بنی صدر نمیتواند رئیس جمهور باشد حرفی ندارم و موافقم ولیکن بدلیل سابقه تکوینی این طرح من بااین طرح مخالفم و اصلا در رای آن شرکت نمیکنم. رئیس- موافق بعدی آقای سید محمد خامنه ای هستند. آقای آیت و آقای سید علی خامنه ای چون آقای مهندس سحابی نسبت به آنها مطالبی گفته اند خواسته اند از ماده 66 استفاده کنند ، عیبی ندارد در وقتتان استفاده کنید ، آنموقع اضافه میکنیم به وقتتان . آیت و خامنه ای – الان میخواهیم صحبت کنیم. رئیس- پس اول آقای آیت صحبت کنند. آیت – از وقتم استفاده میکنم. رئیس- بسیار خوب آقای سید علی خامنه ای بفرمایید. یکی از نمایندگان – آقای هاشمی تذکر نفرمودید که مجلس زیر هیچ فشاری نیست این خیانت است که بگویم زیر فشار است. رئیس- من اینها را یادداشت کرده ام ومیگویم من یکبار دیگر به خواهران وبرادران تماشاچی تذکر میدهم طبق آئین نامه مجلس شماها نباید و حق ندارید حرفی بزنید ویا اظهاری بکنید و یا شعاری بدهید (به هیچ نوی) خواهش میکنم نظم ما را مراعات کنید. سیدعلی خامنه ای – بسم الله الرحمن الرحیم00 رئیس- طبق ماده 66 آئین نامه اگر نماینده ای در ضمن صحبتش نسبتی به نماینده دیگری بدهد آن نسبت ناصحیحی و یا چیزی که موهن باشد یا حرفش را عوض بکند آن نماینده تا یکربع ساعت حق دارد وقت مجلس را در همان جلسه بگیرد و دفاع بکند آقای مهندس سحابی به آقای خامنه ای در مورد وزارت دفاع و حضورشان آنجا اعتراضاتی داشتند که در جواب حرفهای دیروز آقای خامنه ای بود ، آقای خامنهای میخواهند از این حق استفاده کنند ولیکن خواهش من این است که احتیاجی هم نیست که از تمام یکربعشان استفاده کنند، سعی کنید این جوابتان را کوتاهتر بدهید که وقتمان را زیاد نگیرد. سید علی خامنهای- من با مسلم بودن حق جواب ایشان ، از خود ایشان سوال میکنم، از خود ایشان که من در نوبت خودم صحبت کنم 00 رئیس- من گفتم ایشان گفتند که نمیخواهند اجازه بدهید ایشان قبول نکردند حالا آقای خامنهای شما صحبت کنید. محمد خامنه ای – اگر ایشان قبول کند. رئیس- قبل از شما بنده پیشنهاد کردم و ایشان نپذیرفتند. سید علی خامنه ای – بسم الله الرحمن الرحیم. البته من از آقای مهندس سحابی تعجبی نمیکنم که تشریف بیاورند اینجا و در پوشش مخالفت با این طرح یک سری مسائلی را مطرح کنندکه بین ما وایشان همواره آن مسائل وجود داشته است. یعنی با شیوه ای که ما از آقای مهندس سحابی سراغ داریم اینکار میساخت و خود این روش ایشان نشان دهنده میزان صحت این ادعائی است که ایشان کرده اند وگفته اند که در شورای انقلاب یکطرف قضیه سران حزب جمهوری بودندوآقای بنی صدر در طرف دیگر قضیه قرار داشت و ما (یعنی ایشان وبعضی دیگر از دوستانشان) داخل در دعوا نبودیم، نوع عمل ایشان نشان میدهد که چقدر این حرف میتواند درست باشد ، خیر ، ایشان ودوستانشان هم در منازعات شرکت داشتند یعنی اگر این چنین که ایشان گفتند بین ایشان و آقای بنی صدر اختلافات زیادی بود، اما در یک نقطه با هم مشترک بودندوآن نقطه مخالفت با حزب جمهوری اسلامی نبود مخالفت با عناصری در شورای انقلاب بود که جامع آنها دفاع از یک خط خاصی بود، حالا آن خط را ما خودمان خط اسلام فقاهت میدانیم، خط اسلام متنی کتاب و سنت میدانیم، ایشان میتوانند آن را اسم دیگری برایش بگذارند در آن جمعی که در مقابل آقایان در شورای انقلاب قرار داشتند افراد حزب جمهوری اسلامی نبودندکسانی هم بودند که ذعضو حزب جمهوری اسلامی مطلقا قرار نداشتند اما در مورد 00 مهندس سحابی- آقای هاشمی ، پس من هم میتوانم حرف بزنم. رئیس- ایشان که هنوز به شما چیزی نگفته اند، اگر چیزی گفتند البته که میتوانید. آقای خامنهای من خواهش میکنم روی افرادی که دراین مجلس هستند چیزی نفرمایید شما از خودتان دفاع کنید . قبلا هم ما عین این جریان را برای آقای منتطری داشتیم که دوباره از ماده 66 استفاده کردند. سید علی خامنه ای- مساله بودن بنده در وزارت دفاع را که ایشان مطرح کردند برای من واقعا مایه تعجب شد برای خاطر اینکه آقای مهندس سحابی بایستی توجه میکردند که وزارت دفاع طبق هیچ قانونی، نه قانون جمهوری اسلامی ، و نه رویه ای که قبل از تنظیم قانون وجود داشت و نه در قوانین قبلی حاکم بر سرنوشت ارتش نبوده است و الان هم نیست یعنی وزیر دفاع به قول خود نظامیها در چانل فرماندهی در ارتش مطلقا قرار ندارد نه وزیر دفاع و نه هیچیک از عناصر وزارت دفاع، وزارت دفاع صرفا یک واحد پشتیبانی کننده از ارتش است یعنی تولیدات ارتش را وزارت دفاع عهدهدار است مسائل سیاسی و قراردادهای گوناگونی را که ارتش احتیاج دارد یا خارج از کشور بگذارد یا با واحدهای تولیدی داخل کشور، تمام آنها را وزارت دفاع انجام میدهد رابط ارتش و قوه مقننه و دولت هم وزارت دفاع است. در فرماندهی و تشکیل یگانهای نظامی وادره آنها و تعیین فرماندهان آن مطلقا وزارت دفاع هیچ مسؤولیتی نه آن وقت داشته است نه طبق قوانین ما دارد و نه در گذشته قبل از انقلاب داشته است. بنده در وزارت دفاع اول یک چندماهی بعنوان معاون وزیر دفاع بودم وبعد که دولت سقوط کرد بعنوان نماینده شورای انقلاب در وزارت دفاع. (این عین متن آن حکمی است که برای من صادر شده است) در آن ایام ماالبته در مورد واحدهایی که مربوط به وزارت دفاع بود مثل اتکا و سازمان صنایع ملی و غیرذلک تلاشهای زیادی کردیم که خوشبختانه به نتایج خوبی هم رسید علاوه بر این با اینکه بنده بطور قانونی در ارتش هیچگونه دخالتی نمیتوانستم داشته باشم با استفاده از علاقمندی وایمان عناصر نظامی که به من بعنوان یک فرد مومن به انقلاب اظهار علاقه میکردندو گزارشهایی میدادند با استفاده از این ایمان وعلاقه آنها خیلی کارهای مثبت هم توانستیم در ارتش انجام بدهیم که اگر چنانچه آن کارها انجام نمیگرفت بعد معلوم میشد کمااینکه یک مقداری هم معلوم شد که خلاء حضور یک فرد وابسته به انقلاب در آن تشکیلات چگونه خساراتی را ببار میآورد لکن ازاین که بگذریم (یعنی از آن ارتباطات شخصی که بین بنده و بعضی از عناصر نظامی بود مطلقا رابطه قانونی وجود نداشت واختیاری وجود نداشت حدود اوایل اسفند ماه بود (شاید هم چند روزی جلوتر ویا عقب تر) آقای بنی صدر فرمانده کل قوا شدند یعنی نماینده امام و نماینده فرمانده کل قوا در حقیقت شدند وبه این نام نامیده میشدندو آمدند بنده دیدم که دیگر بودن من در وزارت دفاع هم یا ضرورت ندارد ویا امکان ندارد برای خاطر اینکه آقای بنی صدر اجازه فعالیت بما نمیدادند، هم چنانی که در شورای عالی دفاع هم بعد از آنکه حالا خواهم گفت اجازه فعالیت و تلاش را به ما مطلقا ایشان نمیداد. لذا این بود که من با دوستانم مشورتی کردم واستعفائی نوشتم وآقای بنی صدر هم از اینکه من استعفا کردم خیلی استقبال کرد و من حدود اول اسفند 1358 (یعنی اول یا دوم اسفند ماه) بود که از وزارت دفاع و از همان سمتی که بود خارج شدم به مجری که بنده بیرون آمدم اولا در همان روزها که استعفای بنده منتشر شد در داخل ستاد مشترک بعضی از عناصر که بعدها شناخته شدندو کارهایشان هم دانسته شد تلفنی و حضوری بهم تبریک گفتند پانزده روز حدودا بعد از خروج من طبق تحقیقاتی که بعدا از کودتاچیان بعمل آمد اولین جلسه توطئه برای کودتا تا حدودا پانزدهم اسفند تشکیل شد. در حدود اردیبهشت ماه اولین حرکات (یا اواخر فروردین) اولین تحریکات ضد انقلاب در ارتش آغاز شد وبالاخره در بیستم یا هیجدهم تیرماه بود که تمام مقدمات کودتا آماده شده بود و قرار بود که کودتا انجام بگیرد یعنی حدودا در ظرف 4 ماه که حضور نماینده امام در ارتش در حقیقت وجودنداشت اینهمه حوادث پیش آمد از اینجا میتوان فهمید که حضور نماینده امام بقول شما ونماینده شورای انقلاب آنچنان که بود حتی در وزارت دفاع چه اثری در ارتش میتوانست بگذارد بنده مفتخرم که در مدت بودن در وزارت دفاع با آنکه مستقیما در ارتش هیچگونه دخالتی نکردم اما کمترین کاری که انجام گرفت این بود که این حضور خودمیتوانست، حضور انقلاب درارتش تلقی بشود حالا اقداماتی که ما در آنجا کردیم اقداماتی بود که متناسب با من بود یعنی من بعنوان یک روحانی عضو شورای انقلاب در آنجا و نه بعنوان یک فرمانده میتوانستم سازمان سیاسی ایدئولژیک را تشکیل بدهم واینکار را کردم. میتوانستم انجمنهای اسلامی را در ارتش بوجود بیاورم و اینکار را کردم وبوجود آوردم. میتوانستم در یگانها بعنوان یک فرد روحانی حضور پیدا کنم و سخنرانی کنم و فرماندهان را گرم کنم میتوانستم برای فرماندهان سطح بالا جلسات توجیهی داشته باشم و هر هفته یعنی در اواخر هر دو هفته یکبار اینکارها را داشتم واینکارها را کرده ام حالا من در آن جا چه کردهام خیلی نمیخواهم به این پاسخ بدهم من میخواهم مقایسه ای که این برادر محترم مان در اینجا کردند آشکار بشود که چقدر میتواند این مقایسه منصفانه باشد. آقای بنی صدر از اول اسفندماه فرمانده کل قوا شدند یعنی تمام مسؤولیتها آمد زیر دست ایشان بعد به اختیار و به تمایل ایشان فرماندهان و رئیس ستاد انتخاب شدند از آنجا به پایین همه چیز دراختیار ایشان است یعنی همه فرماندهانی که انتخاب شده اند و همه کسانی که به کار گماشته شدهاند وهمه عملکردها از پائین به بالا میرود در راس مخروط ومسؤولیتش متمرکز میشود این خاصیت فرماندهی است وقتی کسی قبول کرد که فرماندهی این است ، مسؤولیت هم همه در آنجا متمرکز میشود بعد من سوال میکنم که چرا بایستی کودتا انجام بگیرد آنچه که دیروز من خیلی روی آن تکیه نکردم این مساله بود (در نماز جمعه) که کودتا چرا باید انجام بگیرد؟ آقای بنی صدر مثل اینکه حضورش به معنای یک امنیت برای کسانی بود که میتوانستند این فکر را درارتش در ذهنشان بگذرانند بعد ازآن که یکسال و خردهای (یکسال و یک ماه ) تقریبا از انقلاب میگذشت واین فکر در ذهنشان حتی بصورت عملی خطور نکرده بود این در مورد مساله ارتش ،البته بعد از آن (رئیس: شما از پانزده دقیه دو دقیقه وقت دارید) بنده دیگر در ارتش نبودم البته در اردیبهشت ماه امام ، بنده و آقای دکتر چمران را بعنوان نماینده خودشان در شورای عالی دفاع انتخاب کردند ما تلاشهای زیادی کردیم آقای بنی صدر جلسه شورای عالی دفاع را تشکیل ندادند از روزی که ما به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع منصوب شدیم تا شروع جنگ، گمانم جلسات شورای عالی دفاع حداکثر دو جلسه تشکیل شده بود یعنی از اردیبهشت تا سی و یکم شهریور ماه که من به امام مراجعه کردم و گفتم که ایشان تشکیل نمیدهند امام ایشان را مورد مؤاخذه قرار دادند تازه در شروع جنگ هم جلسات شورای عالی دفاع تشکیل نشد تا آنوقتی که امام آن فرمان را دادند . این وضع است و من اگر چنانچه انشاءالله یک روزی نه در این مجلس که وقت کم ومحدوداست (انشاءالله فرصت پیدا کنم در یک محضر عظیم جزئیات مطالبی را که در زمینه شورای انقلاب (و در آن مورد هم البته متاسفانه وقت من تمام شد) و همان میثاق هم که ایشان گفتند من نظر دارم یک کلمه هم اینجا عرض بکنم آن شبی که میثاق را وشتیم که اعضای شورای انقلاب به احترام فرمان امام از اختلافاتشان بگذرند فردای همان روز روزنامه انقلاب اسلامی دو، سه ساعت هم زودتر از وقت موعود درآمد با تیتر درشت ”توطئه آیت” یعنی حتی یک نصف روز هم مهلت ندادند بلافاصله بعد از آنکه آن میثاق امضاء شد اینکار را کردند . بنابراین من از اینکه ایشان آنطرف را مدافع و اینطرف را متعرض جلوه دادند بحثهای دیگری دارد که بعد عرض میکنم در زمینه مسائل نظامی هم این خلاصه مطلب بود که عرض کردم مطالب فراوانی دارم که نه در پاسخ ایشان که پاسخ ایشان داده شد برای روشن شدن اذهان ملت انشاءالله در آینده خواهم گفت. رئیس- بسیار خوب، آقای سید محمد خامنه ای نوبتشان است، همانطور که میدانید چون دراین بحث رای زیاد گرفته نمیشود، یک قدری تاب مجلس برای ادامه بحث بیشتر است. چون اگر بخواهیم زمان کمتر طول بکشد من پیشنهاد میکنم که حداقل یکساعت وقت را امروز تمدید بکنیم (عدهای از نمایندگان: آقای هاشمی، بعدازظهر بگذارید) بعدازظهر نمیشود. اگر برای بعدازظهر گذاشتید این بحث حساسی است مردم میخواهند گوش بدهند،میخورد به وقت اخبار ، آنوقت مردم نمیتواننند گوش بدهند . آئیننامه میگوید ما دو ساعت بیشتر نمیتوانیم در یک جلسه تنفس داشته باشیم . فعلا آقایان اگر موافقند تا ساعت یک تمدید میکنیم تا ببینیم، کسانی که با یکساعت تمدید وقت موافقند قیام کنند. (اکثر برخاستند) تصویب شد. آقای سید محمد خامنه ای برای صحبت تشریف بیاورند. لطفا همهمه نباشد. هم تماشاچیان و هم آقایان نمایندگان. سید محمد خامنه ای – بسم الله الرحمن الرحیم. ”الحمدالله الذی لبس العز و الکبریا و اختار همالنفسه دون خلقه والصلوة علی سیدالانبیاء و خیرخلقه و علی المعصومین من ولده و علی ائمة المومنین وعلی الشهداء والصدیقین والسلام علیکم و رحمة الله (نمایندگان: سلام علیکم) مطلبی که ناگفته بماند بنظر من با حضور برادرانی که در صف موافقین هستند نخواهد بود. من به حسب بضاعت کمی که دراین بین دارم و داشتم سهمی را برای خودم در نظر گرفتم که با اجازه برادران آن را بعنوان مقدمه ای بر مطالب سایر برادران به سمع ملت بزرگ ایران رسانده باشم. ولی مطالبی که آخرین مخالف اظهار داشتند، من را برآن داشت که مقدمه ای هم ذکر کنم.مطلب این است که ملت ایران دقیقا وعمیقا بداند که این مجلس امروز برای چه کاری نشسته است و ماهیت آن از این لحظات قلب نشود و اشتباهی پیش نیاید. مسیر کار را به مسیرهای شخصی نبرند . یک عمل صحیح وعمیق ملت ایران واساس قانونی را به حساب تسویه حسابهای شخصی نکشند. تمام حاضرین تا آخرین لحظات معتقد به قدرت و قوت و استحکام مقام ریاست جمهوری در قانون هستند و بودندو به شهادت ملت ایران که سخنرانیهای من را شنیده، مصاحبههای من را دیده وخواندهاند ودر این مجلس صحبت کردم، در عرض مدت ریاست ایشان از ناحیه من مخالفتی اظهار نشد با اینکه تا ساعت 12 شب انتخابات به شهادت یکی از برادران که (آقای شاه آبادی مثل اینکه تشریف ندارند) خود ایشان جزو کسانی بود که من برای انصراف عده ای از دوستان از حمایت ایشان بدون تعصب عیوب کار را میگفتم، ما دنبال حزب ، شخص، اشخاص و اغراض نیستیم، این را ملت ایران بدانند و هیچگاه این را بصورت دیگری درنیاورند. اگر حسابهای شخصی بود واگر کار آقای بنی صدر عکسالعمل بود، امام نمیفرمود ”من یکسال صبر کردم” امام یکسال به طرفداری حزب یا اشخاصی صبر فرموده بود؟ یا اینکه مسائل مطلق، بدون آلایش در سطح منافع مردم بود و ایشان رنج میکشید و تحمل میکرد؟ و آیا این رنج را از کسان دیگری میکشید و تبعیض قائل میشد؟ کسی را رسوا میکرد و دیگری را نمیکرد؟ آنطور نیست . بعلاوه با اینکه در ردیف صحبتهای من نبود، من دو نکته را از ایشان گرفتم که اثبات بی کفایتی رئیس جمهور را میکند. یکی اینکه ایشان در مقام مقابله برمیآمد و هر ناسزائی را به ناسزائی و گاهی بالاتر جواب میگفت در عرف ما این درست برخلاف موازین شخصی است که شغل عمومی میگیرد و به اصطلاح حاکم است . در قرآن از آیات مشهوری که بر افواه هست همین آیه است که : ”ولا یجرمنکم شنئان ق. علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی” و تقوی یکی از شرایط ریاست جمهوری است که من اصلش را خواهم خواند. دوم اینکه ایشان اشاره کردند که آقای بنی صدر قدرت تحمل و تسلط بر زبان را نداشت و از این رو مطالبی میگفت که مضمون کلامشان این بود که به رسوای میکشید و ملت وانقلاب و جمهوری را در انظار عالمیان خوار میکرد . این خود دلیل دومی بر بی کفایتی یک چنین شخصی است. بنابراین همانطور که صریحا هم ایشان گفتند، بیان ایشان دفاع از بی کفایتی نبود،ایشان بی کفایتی را صریحا وتلویحا وتضمینا پذیرفتند ، ولی در آخر این را هم افزودند که دعوا شخصی است. حالا که ایشان را حکم بر بی کفایتی میکنید، بیایید در شهر هر آنچه هست گیرید واین قسمت دومش مورد قبول ما و مجس نیست ، بنابراین ، این مساله بنظر ما حل شده است. جز این یک نکته که تذکر داده شد، ملت بدانند ما بر حسب وظیفه شرعی وقانونی در این مجلس به این مطلب میپردازیم. مسائل شخصی را شش ماه قبل هم میتوانستیم بکنیم ومن بشخصه کسی هستم که اگر وظیفه شرعی اقتضا کند هر لحظه باشد حرفم را میزنم. حرمت قانون و حرمت مقام بود که تاکنون دم بسته بودیم و امروز بعنوان اینکه ایشان صلاحیت ندارد صحبت میکنیم. در مقدمه صحبت بنظر من مدخلی لازم است و ضمیمه و توضیحی. اولا کلام از بی کفایتی است هر مطلبی مشعر بر تخلف در صحبتهای ما باشد از این نظر نیست که به تخلف و رسیدگی تخلفات میپردازیم . بدلیل اینکه در صلاحیت مجلس نیست. مربوط به دیوان کشور است و ما در مقام اثبات بی کفایتی واظهار آن به گونه ای که ملت عقیده ما را بدانند و من معتقد نیستم که چیزی بر معلومات مردم خواهم افزود. جز چند کلمه که بدانند ما مدخل فکریمان چیست. ما وقتی بی کفایتی مطرح میکنیم از رئیس جمهور چه برداشتی داریم و چه میخواهیم و چه شایستگیهایی در او شرط است که بالفعل نیست و ماشخص را بعنوان فقدان آنها از مقامش پائین میآوریم . در اصل 115 جزو صفاتی که ذکر کرده که از رجال مذهبی و سیاسی باشد وایکاش قبل از انتخاب هم روی این صفات دقت میشد و صفاتی که ذکر شده ”مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه وامانت و تقواو چیزهای دیگری که مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور”. اینها را ما فرد، فردش را میتوانیم در باره اش بحث کنیم ولی من میدانم که مطالبی هست که برادرانمان در چنته دارند ومن در صدد این نیستم که تمام مطالبی را که میدانم بگویم. در نظر دارم بحثی را بعنوان مدخل وبیشتر برای اینکه ملت ایران بدانند که ما چگونه فکر میکنیم و چگونه میخواهیم عمل کنیم بیان کنم. در فرهنگ ما ازاصول اولیه اسلام و منابعش یکی کتاب است ودیگر سنت که از طریق عترت میرسد و میدانیم که اگر عترت نبود، قرآن مفسرو مبین نداشت من بدلیل اینکه در قرآن مشخصات روشنی از تقوا و متقین به حدی که بتوانم اینجا در بارهاش بحث کنم نیست و ”حمال ذووجود” به تعبیر امام، یعنی آیات قرآن تفاسیر گوناگون برمیدارد به نهجالبلاغه رجوع کردم که در آنجا خوشبختانه عترت به تفسیر قرآن برخاسته و خطبه ها و نامه های متعددی از امام هست که تقوی را تعریف کرده است برای تیمن و تبرک مواردی را در نظر گرفتم که بخوانم وعبور کنم و حتیالمقدور وقت کمتری را صرف کرده باشم ”فاعتبروابما اصاب الاصم المستکبرین من بلکم من بأس الله و صولاته ووقایعه و مثلاته واتعظوا بمثاوی خدودهم ، و مصارع جنوبهم” . امم مستکبر را در نظر داشته باشید آرامگاه آنها ، جای آنها را ببینید و روی تکبر و اثرات آن دقت کنید وبعد ”واستعیذ وابالله من لواقح الکبر کماتستعیذونه من طوارق الدهر” از اثرات کبر هم به خدا پناه ببرید، در بخش دیگری ، فالله الله فی عاجل البغی وآجل و خامه الظلم و سوء عاقبة الکبر فانها مصیدة ابلیس العظمی و مکیدته الکبری” کبر مشخصه ایست که دام ولانه ای از ابلیس است و کسی که بکر داشت، اسیر شیطان است. ”التی تساور قلوب الرجال مساوره السموم القاتله” کبری که همچون سم در تمام نهاد وجود انسان و بعد در جامعه اثر میگذارد، چون در مقام خواندن و ترجمه کردن نیستم و صفات والی را هم لازم است مقدمتا اشاره کنیم ، در مواردی از فرمان امام به مالک اشتر مشخصاتی را باز نشان کردیم که توجه اجمالی به آنها لازم است. ایاک و مساماء الله فی عظمته والتشبه به فی جبروته فان الله یذل کل جبار و بهین کل مختار” . از شرایط اول ولایت و قبول حکومت اسلامی این است که شخص از تشبه در جبروت و کبریا به خدا دوری کندوامام به کسی که این صفات را داشت فرمان حکومت نمیداد خصوصیات دیگری نیز هست که من اشارتا میگویم برای اینکه ما در آینده اثبات بی کفایتی رئیس جمهور را در تطبیق با این موارد به دست خواهیم آورد ”ولیکن ابعد رعیتک منک و اشنعهم عندک اطلبهم لمعایب الناس” بدترین کسان درمیان مردم کسانی هستند که عیب جوئی میکنندوهنرشان باز کردن عیوب مردم (و به تعبیر مخالفی که اینجا پردهدری تعبیر کرد) پردهدری میکنند که اینها سزاوار فرمانداری و حاکمیت بر ملت اسلام ندارد، ”وانما علیک تطهیر ما ظهر لک ” آنچه را که میبینید پردهپوشی کنید و پاک کنید واز طرق و وسایل مناسب برای اصلاح آن بکوشید ”ولاتدخلن فی مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل ” ودر بخش دیگری ”فلایکونن لک بطانیه فانهم اعوان الاثمة واخوان الظلمه” تکیه گاه سوم در این روال عبارت است از صفاتی که در یاران والی وحاکم باید باشد. برای اینکه کسانیکه برای پیشینیان کمک و دستیار فاسد بودند اینها نمیتوانند برای مسلمین خیرخواه و خیراندیش باشند، ”وان ظنت الرعیه بک حیفافا صحر لهم بعذرک واعدل عنک ظنونهم با صحارک” صفات چهارم یا پنجم آنکه . حاکم اسلامی باید با مردم مقابله نکندوآنها را در مقابل نظرات خودش مجبور به تسلیم نسازد . بلکه باید در مقام عذرخواهی دربیاید. ”وایاک والاعجاب بنفسک والثمة بما یعجبک منها وایاک والاستئثار بماالناس فیه اسوة” این مشخصات و بسیار دیگری که وقت کافی نیست من میل داشتم به همین اکتفا کنم و وقتی را هم برای بعضی از دوستان باقی بگذارم و سعی میکنم فقط ارتباط اینها را با قضیه بصورت کبرایی برای صغرای منظور نظر ما بیان کنم. صفات یک حاکم اسلامی در آقای بنی صدر وجود نداشت . نه اینها بلکه چیزهای دیگری که میتوانستیم و میتوانیم آنها را ارائه کنیم و با یک حساب سرانگشتی ساده کسی که فاقد حتی یکی از اینها باشد سزاوار نیست ومن بیش از 5 یا 4 آن را اینجا ذکر کردم که باز هم هست. من کبر و کبریای این مرد را، و هر آنچه را که میدانستم به کناری گذاشته بودم. ولی از خاطر نمیبرم، برخورد اولیه گرفتن فرمان از امام را و این طلیعه بدی بود با علم باین که این ارتباط ناشی از ارتباطی است که منشا قدرت یک رئیس جمهور ولی فقیه است ، وقتی رابطه متزلزل باشد ، پاره خواهد شد یا رئیس جمهوری نخواهد ماند یا ولی فقیه به کنار گذاشته خواهد شد. این روش در طول تمام مدت ادامه داشت. من معتقدم کسانیکه از ملت ایران میشنوند ، کاغذ و قلمی بردارند واین موارد را شمارهگذاری کنند مبادا که معتقد به این باشند که دلایل بی کفایتی واهی بوده و با چند چیز مختصر دلایل بی کفایتی آقای بنی صدر متعدد است و ما از همین جا مایه میگیریم و بدون اینکه وارد بحثهای جدلی بشویم و چیزهایی راکه مورد اختلاف هست به میان بکشیم با یک حساب ساده نگاه میکنیم که رئیس جمهور ایران شایستگی این مقام را در عرض این مدت نداشته وامروز آن بی کفایتی را به نهایت رسانده است و بنابراین از نظر ما قابل دوام نیست. چیزهایی که صحبت خواهد شد، ایشان از حدود خودش ، و مقررات حاکم بر خودش و از سوگندی که در قانون اساسی خورده بود کراراً و مراراً تعدی کرده است. از همان اول اشاره شد دخالت ایشان در صدا و سیما، در انتخابات مجلس شورا تاسیس دفتر هماهنگی غیرقانونی، تاسیس گارد و تضییع اموال مردم که در تعبیر امام ”حایف الدول ” از صفات صریح ، به صراحت این را امام دارند که در ذیل قانون اساسی هم خوشبختانه آمده است . ”لاینبغی ان یکون الوالی علی افروج والدماء والمغانم وامامة المسلمین00 الخائیف للدول فیتخذ قوما دون قوم00” ایشان به حکم همین یک قاعده از مقام عزل میشود وعزل کننده آن امیرالمومنین علی (ع) است با این بیان که حضرت فرمود ”سزاوار نیست که کسی والی بر مسلمین باشد و بر همه سرنوشت آنها حکومت کند واین صفات را داشته باشد که به برخی چیزی را از اموال مسلمین بدهد که به دیگران نداده است” من ارجاع میکنم به همان اوراقی که پخش شد و در دسترس همه بود. پولهایی که ایشان به اشخاص مخصوص داد، به حواله کرد سفارت فرانسه و سفارتهای دیگر داده میشد، حوالهجاتی که ایشان به بانک مرکزی داده بود وحیف ومیلهایی که دراین باب شده بود، برخی استادشان را یادم میآید آقای آیت خواندند ، بسا بعد هم بخوانند و بسا دیگران داشته باشند. من یقین دارم که در این زمینه صحبت خواهد شدما به همین یکی اگر کفایت کنیم، امیرالمؤمنین ایشان را بی کفایت ونالایق دانسته وکسی که این صفت را داشته باشد سزاوار بقا بر مسند نیست. ایشان حمایت از منافقین کرده است و خود در این عمل نفاق کرده است ، یعنی اول با آنان مخالفت کرده است ولی بعد از آنها پشتیبانی نموده است. از فجار، از فرخ روپارساها، از اعدامیها ، از کوتاچیها حمایت کرده است و این صریح عبارتی که من خواندم از یک والی شایسته نیست. مقامی است که برخلاف شان وبرخلاف وظیفه ای که برای اعتبار جمهوری اسلامی داشته است مصاحبههای مکرر ایشان در زمینههای مختلف در اثبات بی لیاقتی دولت ، در خروج ملت از صحنه وانزوای ملت ایران بمناسبت مساله گروگانها و گروگان بودن ملت ایران و مصاحبه ای که ایشان در اشغال جزایر سه گانه کرد و بهانه به دست دشمنان داد وگفت که شاه پول داده واین جزایر را گرفته است واین حرف را جز دشمن کسی نمیزند. شایعه شکنجه و این مطلب که امام کانالیزه شده است و دسترسی به وقایع و حقایق ندارد. اینها مسائلی بود که شایسته مقام ریاست جمهوری نبود وکسی که این عمل را کرده باشد، به دست خود و به بیان خود، خود را از مقام خود پائین آورده و بی کفایتی خود را ثابت کرده است. مساله بیتوجهی به قانون از قبیل افشای اسرار مجلس در روزنامه و در کارنامه، استنکاف از امضاء ، امضای مصوبات قطعی مجلس ، استنکاف از تعیین وزیر که جزو وظایف رئیس جمهور بود نه حقوق واختیارات او، دعوت مردم به مقابله با مجلس و به مقابله با ارگانهای رسمی و تحقیر مجلس از اول (از آن ساعت اول) من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت داشتم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخارا همان ساعت اول مجلس نامه ای نوشتند و نامی از مجلس نبردند و من همان جا اعتراض کردم وجلسه را ترک کردم ومعتقد بودم که اگر جلو نامه اول ایشان گرفته میشد، کار به این زودیها به اینجاها نمیرسید. مطالب دیگری هست که چون در نظر داشتم مقداری وقت را باقی بگذارم و مثل اینکه کمتر از ده دقیقه وقت دارم، (رئیس: سه دقیقه وقت دارید) من صحبت را ختم میکنم. و این مقدار را هم برای بقیه دوستان میگذارم. من معتقدم مطالبی که بوده است نگفتم، من در مقام این بودم که کلی قضیه وکبرای قضیه را بیان کنم. محور کار ما نهج البلاغه و قرآن است و به نص صریح ، بی کفایتی رئیس جمهور ایران ثابت میشود و ما بدون هیچگونه سخن پردازی این حقیقت را درمییابیم وبا ملت در میان میگذاریم واگر چیزی غیر ازاین باشد ملت قضاوت خواهند کرد ، والسلام علیکم و رحمه الله . رئیس- متشکر. یکی از نمایندگان – آقای هاشمی تکلیف وقت را معلوم کنید. 00 رئیس- من اول تعیین کردم. کسانی که دیروز تعیین وقت کردند آنها مقدمند وقتشان را میتوانند به کسانی بدهند که امروز ثبت نام کرده اند . خودشان اگر بدهند ما میپذیریم .الان نوبت آقای حجتی کرمانی است. حجتی کرمانی- الان هم مجلس خسته است و هم من. رئیس- الان چاره ای نداریم چون کسی نیست. حجتی کرمانی – از مجلس رای بگیرید که 000 رئیس- رای گرفتیم که مجلس یکساعت ادامه پیدا کند، دوباره نمیشود. معادیخواه- آقای هاشمی وقت مجلس را از بین نبرید. رئیس- آقای حجتی وقت مجلس ضایع میشود چاره ای نداریم. حجتی کرمانی- پس اگر اجازه بدهید خانم طالقانی بیایند صحبت کنند. رئیس- خانم اعظم طالقانی میتوانند صحبت کنند. دیالمه – آقای هاشمی مخالفین وقتشان را بدهند به موافقین به خدا قسم خیلی حرف داریم. این آقایان هم تا حالا مطالبی نگفتند. وقتشان را آقای حجتی بدهند تا ما بیاییم بعنوان موافق بگوییم. (رئیس: مخالف که نمیشود00) ما این همه مطلب را در عرض دو سال جمع آوریم کردیم پنج دقیقه وقت نداریم. رئیس- حالا امروز ایشان که صحبت کردند تمام میشود حالا تا بعد ببینیم خانم طالقانی بفرمایید. اعظم طالقانی – بسم الله الرحمن الرحیم ”ربنا لاتجعلنا فتنة للقوم الظالمین و نجنا برحمتک من القوم الکافرین” من اول یک اخطار قانون اساسی دارم بر اساس اصل 86 که چند روز پیش یکی از برادران از تریبون مجلس فرمودند که نمایندگان باید دانه به دانه موضع خودشان را مشخص کنند.اصل 86 در قانون اساسی میگوید ”نمایندگان مجلس در مقام ایفای نمایندگی و اظهار نظر ورای خود کاملا آزادند و نمیتوان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اند یا آرائی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده اند تعقیب یا توقیف کرد,” این مفهوم اینکه باید بیایند موضع خودشان را فرد فرد مشخص بکنند من فکر میکنم برخلاف قانون اساسی بود. یکی از نمایندگان – چه کسی گفته است؟ اعظم طالقانی – آقای کیاوش. رئیس- آقای کیاوش پریروز این حرف را زدندمن هم جواب دادم گفتم که 00 کیاوش – یک ربع وقت باید به من بدهید. رئیس-من خودم هم شهادت میدهم که شما این حرف را فرمودید. ایشان که چیز بدی به شما نسبت ندادند. البته فقط اشکال اینکه این اخطار نیست چون اخطار را همان روز باید میفرمودید وآن هم جریان مجلس نبود، اعتراض بود. کیاوش – آقای هاشمی چون حرف من تحریف شده است طبق ماده 66 اجازه بفرمایید دفاع کنیم. رئیس- خیلی خوب شما بعدا دفاع کنید. خانم اعظم طالقانی بفرمایید. اعظم طالقانی – مطالبی که عرض میکنم ، درک من از بطور کلی این مساله است اولا ما موقعی که مساله رئیس جمهور مطرح بود، همانطور که آقای جعفری هم گفتند، اصلا آقای بنی صدر را نه کاندید کردیم، نه رای دادیم، حتی با این مساله درگیر هم بودیم، که بعضیها به ما اعتراض میکردند چرا رد میکنید؟ و ما آمده بودیم ملاک را بیشتر روی نسبت تقوی گرفتیم وهمان موقع هم آقای دکتر حبیبی را کاندید کردیم. ولی مساله اینجا است که من میبینم آن کسانی که آنروز دفاع میکردند و ما با آنها درگیر بودیم، امروز آنچنان مخالفت میکنند که گاهی احساس میشود که معیارها و ملاکهای اسلامی فراموش میشود. چند سوال اینجا مطرح است. آیا آقای بنی صدر در آنروز عامل استعمار بوده یا نبوده است؟ آیا آنروز مکتبی بوده و امروز نیست؟ آیا عامل رژیم بوده یا نبوده است وامروز چیز دیگری شده است؟ آیا در قانون اساسی که شرایط رئیس جمهور را مطرح میکند مساله تدبیر وتدبر و مدیر بودن را که مطرح میکند ما همان موقع هم وقتی با طرفداران ایشان صحبت میکردیم یکی از دلایل رای دادن را همین مدیر ومدبر بودن مطرح میکردند امروز این را از دست داده است بهر حال چه شده است که این جریان یک سیری را طی کرده است و به اینجا رسیده است این واقعا برای کسانی که میخواهند به یک حقایقی برسند سوال است. ما بارها اعتراضاتمان را به خود آقای بنی صدر هم گفتیم هر بار هم مسالهای را حتی در رزونامه انقلاب اسلامی میدیدیم اعتراض میکردیم وتلفن میکردیم، ایشان از خودش سلب مسؤولیت میکرد و بسیاری از مسائل مطرح میشد که بعد افراد را میخواستندو توبیخ و مسائل دیگری مطرح بود حتی یکبار در باره سخنرانی یکی از آقایانی که صحبتهایی کرده بودند وقتی به ایشان اعتراض میشود که چرا شما میخواهید این بیاید صحبت بکند میگوید من کجا گفتم میگویند آقای تقوی گفته است. تقوی را میخواهند واو را مورد سرزنش قرارمیدهند بهر حال اینها مسائلی است که چون میدانم ودرجریان بوده ام حداقل وظیفه خودم میدانم که بگویم حالا بقیه مسائل بجای خودش. اما اینکه چه شدکه به اینجا رسید؟ اگر چه اینقدر مساله حساس و ظریف است که قضاوت آن بسیار مشکل است ولی هر روزی که هر لحظه ای که ما فکر بکنیم توطئه دشمنان خارجی و ایادی اینها در داخل این کشور قطع شده است درواقع از انقلابمان ناامید میشویم چون تا زمانیکه این انقلاب سازندگی دارد و در دنیا در بین ملتها حرکت ایجاد میکند دشمنان هیچوقت از این توطئه فروگذاری نخواهند کرد و این طبیعی است. یک انقلابی که درتمام کشورهای شرق وغرب آنچنان اثر میگذارد که حتی (فرض بفرمایید ) در کشور چین تا زمانیکه انقلاب اسلامی شد مسلمانها قرآن را حق نداشتند که چاپ کنندوباید بنشینندو رونویسی کنندوبعد از انقلاب ایران نظام کمونیست چین اجازه میدهد که بلافاصله قرآن چاپ بشود و یا در شوروی و یا در کشورهای دیگر در کشورهایی که دستنشانده امریکا است در تمام این کشورها یک حرکتی یک موج بوجود آمد که تمام دولتها را به وحشت انداخت یعنی پس هیچوقت این دشمنان ساکت نمینشینند. صاحب نظری میگفت اگر دو سال دیگر این انقلاب به همان ترتیب بماند، حداقل منطقه خاور میانه منفجر میشود این مسائلی است که هست واما دشمن وقتی میخواهد که توطئه بکند بالاخره باید یک نقاط ضعف و قوتی که وجود دارد اینها را ارزیابی بکند بر اساس این نقاط قوت وضعف برنامه ریزی کند وببیند که چه کار باید بکند. از یکطرف آمدند و فرهنگ اسلامی را تحت مطالعه گذاشتند که ببینند پادزهرش چیست، در رابطه با موقعیت ومسائل داخلی نقاط ضعف را بررسی کردند و نقاط ضعف بطور کلی از یکطرف غرور و قدی و خودبینی و در نظر نگرفتن نقش اساسی امام امت که سکان دار کشتی این انقلاب است واز طرف دیگر و در عین حال بعضی از افراد ناهماهنگ با انقلاب اسلامی در اطراف رئیس جمهور و از طرف دیگر تنگ نظریها، ناواردی، وخشونت را به جای انقلابی بودن تلقی کردن وفکر کردند که خشونت میتواند مشکلات را حل بکند ویا اینکه عدم عدالت را از اینطرف در هر حال اینها نقاط ضعفی بود که دشمن از این استفاده کرد و برنامه اش را آنچنان تنظیم کرد که میبینیم که بر پیکر این انقلاب اسلامی ضربه کاری اش را بزند که نهاد ریاست جمهوری را در دنیا خدشه دار کند مساله شخص نیست. مساله نهاد ریاست جمهوری است ودرد ما روی همین مساله است من این توطئه را از طرف امریکا، شوروی وانگلیس و آنهایی که سمپات اینها هستند درک میکنم ومیبینم و سیری که طی کرده است تا به اینجا رسیده است این را برای من روشن کرده است خدا کند که اشتباه کرده باشم ولی تا به این جا به این رسیده ام آن چنان دست ها در کار بود که این نقاط ضعف را از هر طرف بزرگ کند و مسائل را آنچنان بزرگ نشان بدهد و یادامن بزندکه تا به اینجا برسید که هیچ راهی نداشته باشیم جز اینکه بنده هم که اینجا ایستاده ام بگویم بلی، رئیس جمهور دیگر نمیتواند دراین مملکت رئیس جمهور باشد. احمد توکلی- سمپاتش را اسم ببر. خانم طالقانی – سمپاتهای دول خارجی. احمد توکلی – اسم ببرید بهتر است. خانم طالقانی- فرانسه ویا کشورهای دیگر00 احمد توکلی – در داخل سمپاتهای آمریکا را اسم ببرید. خانم طالقانی- سمپاتی وهماهنگی دول خارجی، والبته ایادی داخلی هم دارد. احمد توکلی – اسم ببرید. خانم طالقانی- هستند آقا، گروههای سیاسی هستند. رئیس- (زنگ رئیس) آقایان خواهش میکنم دخالت نکنید میل خودشان است که اسم ببرند یا اسم نبرند این مسائل را خودشان میدانند بفرمایید ادامه بدهید. خانم طالقانی – بهر حال آنچنان ضربه کاری زدند که واقعا جای تاسف وتاثر دارد خدا گواه است که من هیچ خوشحال نیستم چون مساله نظام است ونظام جمهوری اسلامی است. مساله این نیست که این فرد برود و آن فرد بیاید. اصلا فرد به معنای فردپرستی در تفکر اسلامی ما، در مکتب ما جائی ندارد ولی بالاخره آن سیری که جلو آمد و این مسائلی که ما شاهد بودیم وحتی من گاهی میدیدم در مجلس هم وقتی مسائلی مطرح میشود خاطرم نیست کدامیک از برادران بودند. ولی حتی وقتی اصل 113 قانون اساسی مطرح میشد این خاطرم هست که این تنظیم کننده قوای سه گانه رامطرح میکردند و من همان جا تعجب میکردم ولی اینکه این مسؤولیت اجرای قانون اساسی به عهده اش است و مسؤولیت لازمه اش اختیار است این اصلا مطرح نمیشد حتی یکبار هم من به یکی از برادران اعتراض کردم مورد تعرض قرار گرفتم ببینید این نشد ، ما واقعا میخواهیم روی عدالت و صداقت حرکت کنیم واگر این چنین حرکت کنیم موفق خواهیم بود و مردم دنیایی که به این انقلاب امید بسته ند با هر حرکت ما که زیر ذره بین گذاشته اند و ناظرند و دارند میبینند. من نمیدانم برادرها پایشان را که از این مملکت بیرون میگذارند میبینند که مردم دنیا روی این انقلاب چه حسابی میکنند یک گوشه ای از زمین آنچنان تحولی بوجود آمده است که نمیشود این را نادیده گرفت که چقدر امید ایجاد کرده است. آنوقت شما خیال میکنید این برنامه هایی که پیش میآید همه آنها حداقل چرا؟ چرا؟ برایشان مطرح است. البته این مساله را تاکید میکنم که یک مطالبی در دفتر هماهنگی بود و ما هم قبول داریم که درآنجا افراد نایابی بودند ما هم تذکر میدادیم همانطور که هر جا واقعا بنظرمان مساله ای برسد مطرح میکنیم وتذکر میدهیم حالا طرف قبول بکند یا نه آن بحث دیگری است. آنجا هم تذکر میدادیم ولی در همین رابطه این یادم است که آقای بنی صدر از خودش سلب مسؤولیت کرده هم در رابطه با دفتر هماهنگی وهم روزنامه انقلاب اسلامی. همینجا هم ما به این آقایانی که در مجلس بودند و آقای سلامتیان و آقای غضنفرپور ، بارها این نکته را که آقا این روزنامه یک مقدار مسائلی دارد واین را برطرف کنید، درستش کنید ، تیترهایی که میزند ، مطالبی که دارد سوءاستفاده میشود ولی یک مساله است برادرها مگر فقط روزنامه انقلاب اسلامی بود که اینکار را میکرد روزنامه صبح آزادگان نمینوشت؟ و نمینویسد؟ عدالت کجا رفته است ؟ من در روزنامه صبح آزادگان هم سرمقاله و مطالبی که میخوانم میبینم که آنهم یک مقدار برنامه هایی دارد ویک مقدار فحاشی میکند، چطور میشود که من بیایم و بگویم که این را بگذارید کنار وآن را بیاورید وسط، نه، واقعا باید روی یک خط مستقیم حرکت کرد(شجونی: میزان بهترین روزنامه است) برادران وخواهران این توطئه به اینجا ختم نمیشود این توطئه ادامه دارد این توطئه آنقدر ادامه دارد واینقدر نگران کننده است که اگر لطف خداواینکه امام امت با هشیاری ودقت عمل میکنند اگر نباشد من نمیدانم چه میشود این نگرانی در ما هست واز خدا کمک میخواهیم . اما اگر بخواهیم این توطئه را دقیقا خنثی کنیم من بنظرم میآید که بایستی ما یک مقدار زیادی ازاین مساله عبرت بگیریم دولتمردان ما و مسؤولین ما عبرت بگیرند که منیت وخودخواهی به کجا میرسد؟ این را اقلا همه ما عبرت بگیریم، ببینیم سرنوشت کسیکه منیت وخودخواهی دارد وعمل میکند در ارتباط با این همینطور که نمونه زنده ای الان داریم میبینیم به کجا میرسد. و من نقطه ضعف اصلی در آقای بنی صدر را روی همین تکیه دارم که ایشان همینطور که فکر میکرد من اینقدر رای آورده ام به همین ترتیب به اینجا رسید خوب آنقدر رای آوردهای این رای را میشود که تغییر داد. ولی گفتن این و تکیه کردن روی این مساله بدون اینکه واقعا پروردگار را در نظر بگیریم ونقش امام را میخواهم بگویم سرنوشتش آخر به کجا میرسد پناه میبرم به خدا، در حال نگرانی است واگرمسؤولین به این مسائل توجه نکنند و همان تنگ نظریها ، بی عدالتیها ، در جامعه ادامه پیدا کند این برنامه ادامه خواهد داشت و من در اینجا میگویم ای امام امت ای مردم مسلمان و متعهدو معتقد بدانید که اگر جلو این گرفته نشود جمهوری اسلامی ومسلمانها، و مسلمانها از بین خواهند رفت انشاءالله خدا کمک بدهد. واما اینکه مطرح میشود تخلفات رئیس جمهور، دراین تخلفات بیشتر آن مسائل قانونی مطرح است مجلس قوه مقننه است، قوه قضائیه که نیست من فکر میکنم این باید به قوه قضائیه ارجاع بشود و آنها حکم بدهند ووقتی که قوه قضائیه حکم داد آن موقع میتوانیم با طیب خاطر نظر بدهیم ومن تا الان که اینجا ایستاده ام به هیچوجه هنوز خودم به این نتیجه نرسیده ام که اجازه بدهم و واقعا یک حکم قطعی بدهم فقط فکر میکنم که بایستی تمام این مدارک ، مدراکی هست ، مطالبی هست چون اعلامیه داده میشود ومطالبی نوشته میشود، آیا آنهایی که در آن اعلامیه ها نوشته میشود مدرک وجود دارد؟ خوب اینها را مطرح کنید در اعلامیه مساله هویزه مطرح میشود . من این را قبلا شنیده بودم و خدا کند که آقای خامنه ای این را در اینجا مطرح کنند که من هم روشن بشوم. شنیده بودم بطور غیر مستقیم که آقای خامنهای فرموده بودند که نه ما دیدیم باید عقبنشینی کنیم ( من اینطور شنیدم) به آن بچه ها گفتیم شما هم عقب نشینی کنید و نکردید، و نتیجه اش این شد ببینید وقتی ما مطالب را از چند جا میشنویم برای ما قضاوت کردن سخت است (همهمه نمایندگان) ما اینطور شنیدیم (رئیس: آقای خامنه ای توضیح میدهند) من فکر میکنم الان بیش از همه دشمنان این انقلاب خوشحالند از اتفاق افتادن چنین مساله ای و همانطوری که امام فرمودند این شیطان بزرگ ودیگرانی که با او همدست و همپالگی هستند، دندانهای گرازشان را دارند به ما نشان میدهند اینها یک مسائلی است که امیدوارم مسؤولین و ما نمایندگان (خدا شاهد است) جز امید چیزی مرا فعلا روی پا نگه نداشته است چون دلمان برای این انقلاب میسوزد ما درد داریم واز موضع دردمان داریم حرف میزنیم برایمان هم همانطور که گفتم این وآن مطرح نیست جز اینکه آن چه که عمل میشود قوت به این نظام اسلامی بدهد و قدرت بدهد و این انقلاب را جلو ببرد این چیزی است که خواسته ما است و خواسته همه کسانی که متعهد نسبت به این انقلاب هستند بنابراین دشمن صددرصد از این اتفاق خوشحال است واگر شما میگویید رادیو بغداد این مسائل را مطرح میکند شما از رادیوبغداد توقع دارید رادیو بغداد میخواهد از هر مساله ای ، از هر کاهی کوهی بسازد رادیو بغداد میآید اعلام میکند سخنرانیها در کجا و کجا و کجاست به مناسبتها ، رادیو بغداد آنقدر توطئه و مساله را در آنجا مطرح میکند که برای هر شنونده ای روشن است که چه برنامه ای است در پشت این پرده، شما تکیه میکنید روی رادیوهای خارجی اصلا رادیوهای خارجی به دنبال این مساله میگردند روزی بود در این مجلس، آقای هاشمی نبودند آقای پرورش بودند مساله پیگرد روزنامه انقلاب اسلامی و مسؤولین اینجا مطرح شد من از همانجا یادداشت دادم برادران این را الان مطرح نکنید این به صلاح انقلاب نیست . همان شب صدای آزاد آمریکا میگفت که امروز در مجلس شورای اسلامی چنین مساله ای مطرح شد، و مجازات چنین جرمی اعدام است ببینید چقدر مسائل را بزرگ میکنند، شما تکیه روی رسانه های گروهی خارج میکنید؟ طبعیی است آنها پول میگیرند و صهیونیستها اداره شان میکنند بایستی چنین مسائلی را مطرح کنند ولی این دلیل نمیشود که شما بخواهید بگویید پس آقای بنی صدر عامل آنهاست آخر تقوی کجا رفته برادر، شما این را چطور میآیید با طیب خاطر مطرح میکنید؟ بلی، همینطور که برادران دیگر هم گفتند آقای بنیصدر وقتی که حکم نخست وزیر را امضاء کرد بایستی تحمل میکرد وهمکاری میکرد و پیش میرفت نه اینکه از آنموقع ببعد هم یک مقدار مسائل شروع شود ما این انتقاد را به ایشان داریم و گفتیم که شما یا باید قبول نمیکردید یا وقتی کردید برای انقلاب و بخاطر پیشرفت این انقلاب و برای اینکه خطر و ضربات کمتر بشود اینها را تحمل میکردی و همکاری میکردی، کمک میکردی، اینها را قبول داریم ولی من میخواهم ببینم این مساله واقعا همانطور که گفتند یکطرفه بوده ؟ برادرها، واقعا یک طرفه بوده؟ خدا به ما کمک بدهد بتوانیم قضاوتی بکنیم که در محضر عدل الهی که قرار گرفتیم با سرفرازی قرار بگیریم نه اینکه آنجا خدای نخواسته سرافکنده باشیم من دیگر حرفی ندارم. رئیس-متشکر. معادیخواه- آقای هاشمی یک تذکری دارم. رئیس- نوشتم، آقای محمد یزدی چهار دقیقه بیشتر وقت برایشان نمانده . یکی از نمایندگان – آقای هادی هم میخواستند توضیح بدهند. رئیس- حالا شما تذکرتان را ضمن توضیحات فردای تان بدهید دیگر الان نمیشود (همهمه نمایندگان) وقت زیادی تا ساعت یک نداریم. آقای فواد کریمی نوبتشان است. فواد کریمی- آقا بگذارید فردا من یک جا صحبت کنم من نیمساعت میخواهم صحبت کنم. 5- تذکرات آقای رئیس در رابطه با اظهارات آقایان مهندس سحابی و معین فر. رئیس- خیلی خوب پس این ده دقیقه را استقاده نمیکنیم فقط یک تذکری من بدهم به دوستان و کسانی که صدای ما را میشنوند در اظهارات آقای مهندس سحابی و آقای معین فر ، مساله (جو و اینکه مجلس تحت تاثیر جو حرکت نکند) بود من بعنوان مدافع مجلس این تذکر را میدهم آقایان یادتان هست تقاضای سلب کفایت سیاسی که شده بود حتی پیش از سخنرانی امام بود یعنی 120 نفر از آقایان امضا کرده بودند اوایل هفته گذشته هنوز این تظاهرات نبود این شعارها نبود و نمایندگان در این راه پیش قدم بودند و وقتی که 120 نفر پیش از این جریانها رای خودشان را بآن تقاضا دادند دیگر این صحیح نیست که ما به نمایندگان بگوییم که شما تحت تأثیر جو حرکت کردید مجلس پیشقدم و پیشگام دراین مساله بود این دفاع از مجلس لازم است که بشود حالا اسامی غائبین خوانده بشود و بعد جلسه را ختم میکنیم. قائمی (منشی)- بسم الله الرحمن الرحیم. جلسه روز شنبه امروز 30/3/60 غائبین غیر موجه : آقایان: ابراهیم یزدی از تهران، هاشم صباغیان از تهران ، علی گلزاده غفوری از تهران، مهدی بازرگان از تهران، یدالله سحابی از تهران، کاظم سامی ازتهران، ابوسعید منوچهری از جیرفت، رضا اصفهانی از ورامین، سلامتیان از اصفهان، غضنفرپور از لنجان، صدر حاج سید جوادی از قزوین، محمد مجتهد شبستری از شبستر، شهاب محمودی از بروجن ، سید علی نقوی از قائنات ، اخوتیان از ساری،ضمنا آقای ارومیان به علت غفلت غیبت کردند و به آقای هاشمی تلفن کردند چو ماموریتها طبق اعلام قبلی از طریق رسانه های گروهی لغو شد آقای دکتر حبیبی که مامور در ستاد انقلاب فرهنگی بودندو آقای دکتر چمران هم که مامور در جبهه هستند غائب به حساب میآیند. ضمنا امروز سه نفر بیمار داریم آقای عباسی فرد که بسیتری است آقای احمدی فروشانی که بستری است وآقای لاهوتی که بر اساس گواهی بستری است خانم طالقانی 130 دقیقه تأخیر داشتند آقای مهندس جعفری هم 120 دقیقه، مجددا باطلاع میرسانم که کلیه مرخصیها و ماموریتهای نمایندگان محترم از طریق رئیس مجلس شورای اسلامی لغو اعلام شده است. 6-پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده رئیس- جلسه بعدی ما فردا ساعت 7 صبح است اما من از همین حالا پیشنهاد میکنم آقایان وقت بعدازظهر خودشان را فارغ نگهدارند که اگر فردا خواستیم جلسه را ادامه بدهیم بتوانیم انشاءالله ادامه بدهیم که آقایان تعهد نداشته باشند آخر وقت برای رأی گیری حضور همه ضرورت دارد. جلسه تعطیل است. (ساعت یک بعدازظهر جلسه پایان یافت). رئیس مجلس شورای اسلامی-ا کبرهاشمی رفسنجانی