جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 153 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 153 )

  • شنبه ۹ خرداد ۱۳۶۰

جلسه یکصد و پنجاه و سوم 9خرداد ماه 1360 هجری شمسی 25رجب 1401 هجری قمری بسمه تعالی مجلس شورای اسلامی صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز شنبه نهم خرداد ماه 1360 جلسه ساعت نه و چهل و پنج دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد فهرست مندرجات صفحه 1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید ……………………………… 2 2- بیانات آقای رئیس در مورد تاخیر بعضی از نمایندگان و تسلیت بمناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) …………………………………………………………………… 2 3- ادامه بحث پیرامون لایحه اجازه انجام هزینه‌های کشور در چهار ماهه اول سال 1360 3 4- اعلام وصول 5طرح از طرف نمایندگان و ارجاع آنها به کمیسیون مربوط. (ادامه بحث پیرامون لایحه چهاردوازدهم هزینه‌های سال 1360) …………………………………………. 38 5- پایان جلسه و تاریخ تشکیل و دستور جلسه آینده ………………………………… 89 اعضای شورای نگهبان در جلسه حضور داشتند. ادره کل تندنویسی و تحریر صورت مذاکرات مجلس 1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید رئیس - بسم الله الرحمن الرحیم. با حضور 182 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه ادامه بحث بودجه است. تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالیدن احسانا اما یبلغن عندک الکبراحدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لاتنهار هما و قل لهما قولا کریما . اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهاما کما ربیانی صفیرا. ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صالحین. فانه کان للاوابین غفورا. و آت ذاالقربی حقه و المسکین و ابن السبیل و لا تبذر تبذیرا . ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه کفورا. و اما تعرضن عنهم ابتغاء رحمه من ربک ترجوها فقل هم قولا میسورا. و لا تجعل یدک مغلوله‌ الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محشورا. (صدق الله العلی العظیم - حضار صلوات فرستادند) از آیه 24 الی ایه 32 سوره الاسراء بیانات آقای رئیس در مورد تاخیر بعضی از نمایندگان و تسلیت بمناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) رئیس - بسم الله الرحن الرحیم. برنامه صحبت های پیش از دستور را امروز با درخواست از برادرانی که وقت برای صحبت کردن داشتند، خودشان هم نیستند حذف میشود یک تذکر کوتاه آنهم برای اطلاع مردم،‌جمعی از نمایندگان امروز تأخیر داشتند وبعضی ها هم آمده بودند و برای کاری از مجلس بیرون رفته بودند و در حدود دو ساعت و نیم، نزدیک به سه ساعت وقت مجلس ضایع شده است،‌ این وقت انقلاب است این وقت مردم است ما اسامی این آقایان را هر چند که عذر هم داشتند، اگر عذرشان موجه بود بعداً اعلام می‌کنیم، ولی اسامی این آقایان را از طریق رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها و مردم می‌گوئیم که مردم بدانند نمایندگانشان از این نوع مسامحه ها هم مینندو این تضییع وقت انقلاب و مردم را مخصوصاً بدلیل اینکه نزدیک /180 نفر نماینده سه ساعت در این مجلس روی این صندلی‌ها نشسته بودند منتظر آن چند نفر از آقایانی که نیامده بودند این هم ظلم به این‌ها است و به اعتبار اینها هم صدمه میخورد، به اعتبار مجلس هم صدمه میخورد غیر از آثار سوء دیگری که دارد و مخصوصاً با این بیانات اخیر امام، دیگر این آقایانی که امروز بدون عذر موجه نیامده باشند هیچ چیزی پیش خداوند و مردم ندارد. مساله دوم: تسلیت به محضر مقدس امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف، بمناسبت شهادت امام هفتم، پیشوای عظیمی که عمرشان را در زندان و تبعید و مبارزه با رژیم سفاک هارونی گذراندند که خوشبختانه در تداوم آن مبارزات، امروز در کشور ما ایران، شیعیان این رهبر عظیم الشان دارند خواسته‌های ایشان را تحقق میدهند و جمهوری اسلامی تداوم همان مبارزات مخلصانه این رهبران عظیم الشان بوده است، البته بطور معمول اگر مجلس و تشکیلات حکومتی هم بنام ایشان تعطیل میکردند چیزی نبود. اما حتما آنها دلشان بیشتر میخواهد، برای اینکه ما کار بکنیم و این انقلاب را به جائی برسانیم، تحقیقاً ارزش کارکردن از تعطیل کردن در نظر آن ائمه بیشتر است. بنابراین ما از اینکه کار می‌کنیم خودمان را در پیشگاه آنها سربلند می‌بینیم. بفرمائید بحث را شروع کنند البته نوبت هر یک از موافقین یا مخالفین که هست بیایند صحبت کنند. 3- ادامه بحث پیرامون لایحه اجازه انجام هزینه‌های کشور در چهارماهه اول سال1360 منشی - مخالف آقای دکتر احمد بهشتی هستند. محمد مجتهد شبستری - آقای ، اسامی موافقین و مخالفین را بخوانید. منشی - از مخالفین کسانی که باقی می‌مانند عبارتند از آقایان رجائیان، دکتر سامی، حسینی، صباغیان، فواد کریمی، مهدی جعفری، محمدعلی هادی، میربهزاد شهریاری و محسن رهامی، از موافقین کسانیکه باقیمانده‌اند عبارتند از آقایان هراتی، دری نجف‌آبادی، توکلی ، شرعی، موحدی ساوجی، محمدتقی رنجبر، الویری، عباسعلی ناطق نوری، و مهندس طاهری. رئیس - با این لیست مفصل از موافقین و مخالفین من تقاضا میکنم که حرفهائی را که دیگران زده‌اند آنها را صرف نظر کنند و اگر حرف‌های جدیدتری دارند بزنند. اصفهانی - و از آنهائی هم که اسم نوشته اند و صرف نظر کنند ممنون هستیم. خلخالی - ما هم از کسی که صرف نظر کند ممنونیم. رئیس - ‌آقای سید محمدمهدی جعفری صرف نظر کردند که خیلی متشکریم. احمد بهشتی - بسم الله الرحمن الرحیم . و اما الجدار فکان لغلامین یتیم فی المدینه و کان تحته کنز لهما و کان ابوهما صالحا فاراد ربک ان یبلغا اشدهما و یستخرجاکنزهاما رحمه من ربک. در این دو، سه روزی که در هفته پیش بحث بود بحث بودجه مطرح بود عده‌ای از خارج از مجلس این تذکر را داده‌اند که مجلس زیاد معطل این بحث شده است البته من هم این را تصدیق دارم. اما از جهتی هم چون مسأله بودجه اهمیت دارد بهرحال لازم است که بحثهائی که روشنگری داشته باشدانجام بگیرد ولی امیدواریم که در آئین نامه ما از این لحاظ هم تجدید نظری بشود و در عین اینکه اهمیت بحث بودجه فراموش نشود طوری هم نباشد که وقت اضافی در این راه صرف بشود و خود من باتوجه به همین نکته‌ای که عرض کردم ان‌شاءالله زیاد وقت نمایندگان محترم رانخواهم گرفت آنچه که من میخواهم عرض کنم این است که بودجه‌ای را که ما فعلاً باید تصویب کنیم یک بودجه‌ ایده‌آل نیست اما این ایده‌آل نبودن دلیل این نیست که دست‌اندرکاران تهیه این بودجه زحمت خودشان را به اندازه‌ کافی نکشیده باشند. اموری است که ما باید تدریجا به آنها برسیم و چیزی نیست که بشود مثلا یک شبه ره صد ساله را پیمود. بنابراین آنچه که من عرض میکنم فقط برای این است که ان‌شاءالله توجهات همه ما چه مسؤولین اجرائی، و چه قوه مقننه همینطوری که هست ان‌شاءالله سریعتر کوشش بشود که ما برسیم به مرحله ایده‌آل. مساله مهمی که مطرح است همان مسأله اتکا به نفت است و من این را باید باتوجه به آن آیه‌ای که تلاوت شد عرض کنم که واقعاً این کنز و یا این گنجی که در دل اراضی این آب و خاک نهفته است و روزنامه‌ها نوشته اند که شصت میلیارد بشکه ذخیره آن هست، چیزی است که متعلق است به این ملت، اما نه این نسل حاضر بلکه به همه نسل‌ها و این کنزی است، گنجی است که باید عرض کنم این جمهوری اسلامی در حقیقت همان دیواری است، همان بنائی است که روی این گنج پایه گذاری شده است و خضر زمان ما، رهبر عظیم‌الشان این انقلاب، این بنا را روی این گنج، ‌بلکه گنج‌های دیگری که در این مملکت ذخیره است بودجود آورده‌اند و حالا این ما هستیم و این مسؤولین اجرائی و این قوه مقننه، دولت، همه، که در حفظ این بنا باید بکوشیم که آن گنج محفوظ بماند برای آبادی و پیشرفت این مملکت و هیچوقت منظور این نیست که مثلاً ما از نظر قوه دفاعی خودمان را برای خاطر نفت ضعیف بکنیم یعنی حتی از دست دشمن شکست بخوریم که نفت را کمتر بفروشیم، منظور این نیست حتی من میگویم این شصت میلیارد بشکه نفتی که در دل خاک هست همه‌اش فدای یک تار موی آن جوانی که فی‌سبیل‌الله دارد جهاد میکند. در برابر آن جوانی که متعهد به اسلام است و دارد در راه خدا جان بازی میکند و به استقبال شهادت میرود این در برابر آن هیچ ارزشی ندارد، پس منظور این نیست و البته که باید قوه دفاعی تقویت بشود و این دستور قرآن است که واعدوالهم ما استطعتم من قوه تا وقتی که در دنیا مسابقه تسلیحاتی است و بشر به آن مرحله ای که دست از مسابقه تسلیحاتی بردارد نرسیده است، هر ملتی باید از لحاظ قوه دفاعی تقویت بشود ولی بهرحال ما هیچوقت نمیگوئیم که این بودجه ایده‌آل است چون ما فعلاً به این نفت وابسته هستیم. اما این وابستگی چیزی نیست که امروز و فردا تمام بشود، اهل فن میگویند که برای رفع وابستگی بیست سال وقت لازم است و من این را بعنوان یک تأسف و تاثر عرض میکنم. سومین سال پیروزی انقلاب است و اگر ما بطور طبیعی در راه رفع وابستگی حرکت میکردیم باید سه بیستم این مرحله را الان طی کرده باشیم ولیکن نکرده‌ایم، اما این تقصیر کسی نیست و من نمیخواهم بگویم که کسی مقصر است. بله تقصیر هست، مقصر هست اما مقصر آنهائی هستند که نمیخواهند بگذارند ملت‌های ضعیف به خودکفائی برسند، آن‌ها مقصر هستند والا اگر در این سه سال این درگیری‌های داخلی نبود این جنگ تحمیلی نبود مسلماً در این راه گامهای مؤثری برداشته شود بود. و اما نکته‌ای که باز هم زیاد روی آن بحث شده است، مخالف و موافق در باره آن بحث کرده‌اند این خروج از قانون محاسبات عمومی است که یکی از مسؤولین محترم قبلاً هم در یک مصاحبه‌ای فرموده بودند که هدف این است که ما ایمان و تعهد بگذاریم به جای قانون محاسبات عمومی. مطلب درست است و میشود از ایمان و تعهد به جای قانون استفاده کرد این را من موافق هستم اما فقط هشدار میدهم و آن این است که باید در شناسائی افراد امین و متعهد خیلی دقیق بود ما در روایات داریم که فریب نماز و روزه‌های افراد را نخورید «و لکن اختبروهم عندالصدق الحدیث و اداء الا مانه والبر بالاخوان». افراد را بیازمائید در صدق حدیث، در راستگوئی، در امانت‌داری، در نیکی به برادران، بلی وقتی که چنین اختیاری و چنین امتحانی و چنین آزمایشی در کار باشد بدون تردید میشود ایمان را بجای تعهد گذاشت، خود قرآن میگوید و قلیل من عبادی الشکور. پس اینجا باید خیلی محتاطانه‌تر عمل کنیم و چه خوب است که یک حد وسطی انتخاب بکنیم. آن قوانین دست و پاگیر آن باید اصلاح بشود والا حساب چیز بسیار مهمی است، اصلاً حساب داشتن و کتاب داشتن، انقلابی است، تازه خدا هم از انسان حساب میخواهد «فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب» پس حساب یک چیزی نیست که ضرر داشته باشد یک چیز بسیار خوبی است «و آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ بعنوان یک تذکر ای نکته را من خدمتتان عرض میکنم. اما در رابطه به اینکه عرض کردم بودجه باید ایده‌آل باشد من در بعضی از ارقام بودجه یک ملاحظه‌ای کرده‌ام، مثلاً آموزش و پرورش تا سطح بالا، در یک قسمت خیلی طبیعی است یعنی آموزش و پرورش از سطح دبستان تا میرسد به دبیرستان و آموزش حرفه‌ای این رشد دارد و این طبیعی است که در یک مملکت بودجه آموزش و پرورش از سطح دبستان تا سطح دبیرستان رشد بکند باید این طور باشد،‌ اما موقتی به آموزش عالی می رسیم در آنجا یک مرتبه بودجه تنزل میکند، این است که این ایده‌آل نیست. این رشد باید تا سطح بالا تا آموزش عالی ادامه پیدا بکند و حالا علت این که این چرا تنزل میکند؟ قابل تامل است یا این که در خود همین آموزش و پرورش ما یک قلم عمده‌ای داریم در مورد آموزش کودکستانی و این بودجه کمی هم ندارد چیز بسیار قابل توجهی است و البته برای ما تعجب انگیز است در کتابهای تربیتی، علمای تعلیم وتربیت یکی از نظریات قطعی که اظهار داشته‌اند این است که اصلاً آموزش کودکستانی نه تنها برای بچه فایده ندارد بلکه ضرر هم دارد. یعنی بچه کودکستانی اول پیشرفتش خوب است در مقابل آن بچه‌ای که کودکستان ندیده است ولی بعد از مدت کوتاهی آن بچه‌ای که کودکستان دیده، تنزل میکند و آن بچه‌ای که کودکستان ندیده است جلو می‌افتد. پس اصل آموزش کودکستانی نمیتواند یک چیز مفیدی باشد و بنابراین دلیلی ندارد که در شرایط فعلی بودجه مهمی صرف آموزش کودکستانی بشود ما چیز دیگری هم داریم بنام پیشاهنگی ، معلوم است که این بودجه پیشاهنگی باز در رژیم گذشته بوده است و برای یک اغراض خاص نه اغراض خدائی و انسانی بلکه اغراض شیطانی. خوب این هنوز باری است که روی دوش دولت هست، روی دوش این بودجه هست و حتی من می‌بینم این قوس صعودی دارد طی میکند یعنی الان هم که سال شصت هست این بالا رفته است. البته میشود الان از پیشاهنگی استفاده‌های انقلابی کرد ولی سؤال همین است ک آیا چنین استفاده‌ای میشود یا نمیشود؟ و آیا نمیشود این را حذف کرد و در یک راههای دیگری بکار انداخت؟ نکته دیگری که برای من جای تامل بوده است این است که یک بودجه ایده‌آل باید طوری باشد که تمام دخل‌ها و خرج‌ها در آن مشخص باشد و حتی این طبق اصل 53 قانون اساسی هم محرز و مسلم است که میگوید: «کلیه دریافتهای دولت در حسابهای خزانه داری کل متمرکز میشود و همه پرداخت‌ها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام میگیرد». من میخواهم این را عرض کنم که پولهائی که در آمریکا بلوکه شده بود و بعد از آن مصوبه مجلس مقداری بابت دیون داده شد و مقداری نصیب دولت میشود. من در این بودجه هر چه که گشتم چیزی که نشان بدهد که چقدر به خزانه وارد شده و چقدر از خزانه خارج میشود در اینجا مطرح نیست و این چیزی است که با اصل 53 قانون اساسی مغایرت دارد. مطلب دیگر این مساله کسر بودجه است که زیاد روی آن بحث شده است و مخالف و موافق مطالبشان را فرموده‌اند ولی من میخواهم عرض کنم، یکی از چیزهائی که قابل توجه است همین اموال مصادره شده است. الان ما نمیدانیم که چقدر بوده است و چه مبلغی نقدی و غیر نقدی، چه اندازه مصادره شده است. ولی این اندازه برای ما روشن است و برای ما محرز است که اینها هر چه هست از بیت‌المال ملت است و بنابراین الان باید بیت المال ملت از این اموال استفاده بکند و میشود برای جبران کسری‌های خزانه از این‌ها بهره‌برداری و استفاده کرد و حال‌ آنکه چنین کاری انجام نگرفته است و امیدواریم که این مطلب مورد توجه قرار بگیرد بلکه ما بتوانیم این کمبود را از طرق دیگری جبران بکنیم. من متأسفم که این نکته را هم عرض کنم دولت در بعضی جاها واقعاً ضرر کرده است مثلاً در حوزه انتخابیه خود من، اخیرا که من در آنجا بودم، افرادی برای من این مطلب را نوشتند که در همین ماههای آخر مقدار زیادی زمینهای موات شهری که در آن رژیم، افراد متنفذ بنام خودشان ثبت کرده بودند اینها را با قولنامه فروخته‌اند و سی‌میلیون تومان پول از یک شهر کوچک به خارج رفته است. چون آنها هم در ایران نیستاند، این هم با قولنامه. اینها جزو بیت‌المال است، اینجور زمینها اراضی موات است انفال است، جزو بیت‌المال است و متاسفانه افراد تردستی پیدا شده‌اند و اینجور سوء استفاده‌های کلان کرده اند. از یک طرف مستضعفین برای اینکه خانه ای دست و پا بکنند، پولهای زیادی داده‌اند و از یک طرف این اموالی که متعلق به ملت است، متعلق به دولت است و متعلق به بیت المال است، اینطوری به هدر رفته استو همه اینها جزو ثروتهای مملکت است، منتهی اینها ثروتهای بالقوه ما است و ما باید سعی کنیم که این ثروتهای بالقوه را، ان‌شاءالله با کار و کوشش و تلاش به فعلیت برسانیم و اجازه ندهیم که افراد فرار کرده و از مملکت رفته، اینها از سوء استفاده بکنند و اینجوری به جان مردم بیفتند، هم به مردم ضرر بزنند و هم به دولت ضرر بزنند . من باتوجه به اینکه عرض کردم زیاد وقت نمایندگان محترم را نمی‌گیرم، همین جا عرایضم را تمام میکنم و معذرت میخواهم. والسلام علیکم و رحمه الله. منشی - آقای هراتی بفرمائید. هراتی - بسم الله الرحمن الرحیم. «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی» ظریفی می‌گفت اگر جوانی داخل جیبهایش پر ازسکه طلا باشد و گام بردارد و از گوشه جیبش این سکه‌های طلا بریزد، من زیاد متأثر نمیشوم، زیرا پول از دست رفته را بدست آوردن چندان مشکل نیست، اما اگر ساعتی، حتی دقیقه‌ای و حتی لحظه‌ای بیهود بگذرد من اشک میریزم و ماتم می‌گیرم، زیرا امکان بازگشت آن هزگز نیست، اگر سخن برادران مخالف نبود و پاسخ به آنها، چرا که گاهی اوقات اذهان مشوب میشود ومتأسفانه افکار منحرف و بر ما است که از این اذهانی که امکان آلودگی و انحراف آن هست جلوگیری کنیم و روشنگری. برادرمان آقای سلامتیان که متأسفم از اینکه ایشان حضور ندارند، مطالبی را در جلسه قبل حماسه گونه مطرح کردند. اولین مسأله‌ای که ایشان مطرح کردند این بود که من، مخالف دولت هستن و همچنین مخالف بودجه. مباد آن که مخالف ما با دولت سبب شود که یک عینک گنده بدبینی و تیره به چشم بزنیم و همه چیز را از آن دید و از پشت آن عینک بنگیریم. هشدار، که مزایا، محاسن و نیکوئیها را فراموش نکنید. اگر لیوانی نود درصد آب دارد نگوئیم ده درصد آن خالی است بلکه به این نود درصد بنگریم . مسأله دومی که ایشان در ابتدا بعنوان بک برگ برنده مطرح کردند، اینکه آقا، به ما برچسب آمریکائی و طرفدار ریگان نزنید. مخالفت ما اصلاً ارتباطی با آن مسأله ندارد. چه کسی به ایشان گفته آمریکائی است؟ اگر کسی به ایشان بگوید آمریکائی است با فرد نادانی است یا می‌خواهد باری ادخال سرور یک شوخی بکند و الا ایشان یک فرد اصفهانی است نه آمریکائی، اما طرفداری از ریگان، ریگان یک فرد است، خودش مطرح نیست. یک بازیگر دلقک سینما است. در فیلمهای وسترن هفت تیرکشی می‌کرده است. یک دفعه هم مزه‌اش را چشید، اما بصورت حقیقی و بعضیها تصور میکردند که اگر ریگان کشته شود مثلاً سیاست آمریکا تغییر میکند، در حالی که ریگان یک مهره شطرنج است و آنچه که سیاست آمریکا تعیین می‌کند، سرمایه‌داران و صهیونیزمها هستند. اما باید ببینیم آن خط فکری که ریگان در این مملکت مطرح می‌کند، چیست؟ اگر کسی در مسیر آن خط فکری حرکت کرد و گام برداشت و سخن گفت و قلم فرسایی کرد، شما قضاوت کنید. ریگان ، کارتر. اینها وقتی احساس کردند که از بیرون این انقلاب ضربه پذیر نیست، یعنی حمهل به طبس و آن کودتائی که تدارک دیده بودند ناکام ماند، احساس کردند که بایستی در ابتدا این انقلاب در درون سست و لرزان شود و مردم مأیوس و بدبین شوند تا با حمله بیرونی و ضعف درونی کار یکسره شود. لذا در چندی قبل من در نطق قبل از دستورم یک نکته را اعلام کردم، گفتم آمریکا احساس کرد که پیروزی انقلاب ما با مشت گرده کرده و بانگ سرخ و آسمانی الله اکبر است، لذا یک پنجه خون آشام در درون این امت آورد که این پنجه را به زیر کشد و این صدا را در گلو خفه کند. آن پنج عاملی ار که من مطرح کردم اینها بودند: 1- ایجاد جو بدبینی و یأس در مردم نسبت به کل انقلاب. 2- تضعیف و کنار زدن روحانیت و نهایتاً جدایی دین از سیاست. 3- بزرگ کردن نقاط ضعف و طبیعی انقلاب. 4- تضعیف نهادهای انقلاب. 5- تضعیف قوای سه‌گانه مملکت. آمریکا با پیاده کردن این طرح در درون می‌خواهد نقشه خودش را پیاده کند. حالا هرکسی، هر مقامی، هر شخصیتی که در این پنج زمینه تلاش کند، پیاده کننده خط آمریکا است چه آگاهانه، چه ناآگانه، چه مغرضانه، چه ساده لوحانه. حالا بیایند ارزشیابی کنند بیانشان و قلمشان و خط مشی‌شان اگر در این مسیر است،‌ بحثی نیست، اگر در این مسیر نیست. موضوع دیگری است. شهریاری - آقای هاشمی، این مطالب ربطی به بودجه ندارد. رئیس - ایشان اظهارات مخالفین را جواب میدهند و من تقاضایم این است به مسائلی که مربوط به بودجه است بیشتر بپردازند. هراتی - مسأله سوم، اینکه بودجه باید ضد امپریالیستی باشد. این یک کلی گوئی است. کجای این بودجه امپریالیستی است؟ و بعد به قول ما خراسانیها دیگر پهلوی لوطی که کسی معلق نمی‌زند. پهلوی شخصیتی مثل رجائی که بعد از آن ضربه‌ محکمی که امام در میان زمین و آسمان به دهان کارتر کوبید و فرستاه‌اش را رد کرد، بزرگترین ضربه را در تاریخ آمریکا، کارتر وقتی نوش جان کرد که درخواست ملاقات از نخست وزیر ایران را کرد و وقتی این تقاضا و درخواست رد شد، از آن انانیت و تکبر و استکبار سقوط کرد و در همان حال در محله هارلم سیاهپوستان، همان سیاهپوستانی که آمریکائیان به اندازه یک سگ برایش ارزش قائل نیستند، آن سگ را اجازه میدهد داخل رستوران بشود، اما این انسان را می‌گوید به جرم سیاهپوست بودن در داخل رستوران راه ندارد. در همان حال در میان جمع آنها نماز گزارد، یعنی از یک سوی مبارزه با استکبار و از یک سوی حمایت از استضعاف. آیا زیره به کرمان بردن نیست؟ چهارم، تبلیغات روزنامه‌های خارجی و یک آمار از یک روزنامه بیگانه فکر می‌کنم فاینشنال تایمز بود که بله تمام نفتهایی که از ایران خارج میشود، زیر ذره بین و عینک دقیق آنها است و میدانند ما چقدر صادر کردیم. در حالیکه می‌خواهم بگویم نه، یک نمونه‌اش در خدمت برادرمان عابدین زاده به خوی رفته بودیم. از آنجا برمی گشتیم، دیدیم یک سری تانکرهایی از سوی ترکیه می‌آیند که نفت خام ببرند. کجا زیر چشم آنها است؟ و بعد هم خیلی مایه تأسف است که ما به روزنامه‌هایی استناد کنیم که این روزنامه‌ها ، امروز سالتشان کوبیدن و تضعیف این انقلاب است. اینها همان روزنامه‌هایی هستند و همان مجلاتی هستند که به هر نحوی رشد و پرورش این انقلاب را مساوی با سقوط خودشان میدانند و وقتی همین روزنامه‌ها می‌آیند و وقتی امام می‌گوید گوشتهای یخ زده‌ای که ذبح شرعی نباشد حرام است، اینها می‌آیند می‌گویند که، بله، امام این امت اعلام کرده است که اگر گوشت داخل یخچال باشد کسی بخورد، گوشت داخلی یخچالی حرام است و بعد در موقعی که امامت جمعه تهران بعهده آیت الله منتظری بود،‌اعالم کردند که بله یک نارنجکی بطرف ایشان بطرف ایشان پرتاب کردند و پاسداران در هوا خنثی کردند، در حالیکه واقعیت چه بود؟ واقعیت این بود که یک آقایی می‌خواسته است با رفیقش شوخی کند یک لنگه کفشی بطرف هوا پرتاب کرده است، لنگه کفش شده است نارنجک. (رئیس - سعی کنید کمتر حاشیه بروید) من دارم جواب آن سؤالات و اشکالات را میدهم. (رئیس - عرض کردم، ولی حاشیه کمتر بروید) در زمینه اینکه ما بیائیم هزینه‌های جنگی را با قبل از پیروزی انقلاب و همچنانکه انقلابمان به پیروزی رسید مقایسه کنیمو آنچنان طرحی را پیاده کنیم. درحالیکه در این موقعیت حساسی که ما هستیم اصلاً قیاس مع‌الفارغ است با قبل از پیروزی انقلاب، برای اینکه ما آنموقع مبارزه مسلحانه نداشتیم و آنتزی که می‌گفت «تنها ره رهایی جنگ مسلحانه است» به زباله دان تاریخ سپرده شده است. در حالیکه امروز ما با ماشین جنگی عظیم غرب و شرق در حال نبرد هستیم. و این چه هزینه سنگینی را بر دوش ما دادر بار می‌:ند من می‌خواهم بگویم که حتی‌الان این آمادگی روحی و پذیرش عمومی که در امت ما پیش آمده است از قبل از پیروزی انقلاب نیز والاتر است. آن برادر پاسداری که بر اثر ترکش خمپاره دست راستش را قطع می‌کنند، دست چپش را قطع می‌کنند، یک پایش را قطع می‌کنند، از یازده نقطه به بدنش شلنگ خون وصل می‌کنند، به محض اینکه به هوش می‌آید چه می‌گوید؟ می‌گوید گویا نماز نخوانده‌ام، برایم مهر بیاورید و آن برادر رزمنده ارتشی که دو ماه در جبهه کردستان است، بعد می‌آید به جبهه خوزستان و در‌آنجا اعلام می‌کنند که خداوند به تو فرزند پسری عنایت کرده است، بعد از چند روز برایش یک برگه مرخصی می‌آید، برگه مرخصی را پاره می‌کند و به نسیم می‌سپاره می‌گوید، هرگز تا موقعی که گور صدامیان را در این سرزمین نکنم و بر فراز ویرانه گورستان آنها پرچم پرافتخار و پرقهقهه جمهوری اسلامی را به اهتزاز در نیاورم، هرگز بر نمیگردم.مگر آنکه خبر شهادت مرا بعنوان یک هدیه برای فرزندم ارسال دارید . بله، این آمادگیهای روحی هست. پیرمرد نود و پنج ساله می‌آید جلو سپاه پاسداران التماس می‌کندو می‌گوید آقا من را به جبهه بفرستید. می‌؛ویند، تو نمیتوانی. می‌گوید به خط پشت جبهه بفرستید، می‌گویند نمی‌توانی می‌گوید لااقل بروم آنجا لباسهایشان را بشویم. کفشهایشان را تمیز کنم، یاریشان کنم. می‌گویند پدر من خیلی هستند، حالا تو دیگر عمری را خدمت کرده‌ای،‌حالا باید تو در خط دعا و نیایش برای پیروزی ما باشی. می‌گوید نه آقا ، اگر دیگر در این حد هم نمی‌توانید از من استفاده کنید، بعنوان یک کیسه شنی من را سنگر قرار بدهید و در پشتش قلب صدامیان را متلاشی کنید. اینگونه آمادگیها هست. خیلی هم بیشتر، ولی آیا الان می‌توانیم آنچنان مبارزه کنمی. یعنی با الله اکبر به جنگ توپ و تانک و مسلسل برویم؟ بعد مساله خیلی حساسی که ایشان مطرح کردند، این بود که من یک پیشنهادی به مجلس کردم در مورد اینکه این دو دوازدهم کافی نیست و بنابراین باید جهاردوازدهم بشود. آقا، این برنامه تمام صورتجلسه مذاکارت است، ایشا اصلاً چنین پیشنهادی مطرح نکردند و بعد مدعی شدند که تنها یکنفر حرکت کرده است و برای ثبت در تاریخ (آقای هاشمی هم اعلام کردند) بنده هم اعلام می‌کنم شما اصلاً چنین پیشنهادی را مطرح نکردید. تنها مسأله‌ای را که ایشان مطرح کرده، باتوجه به مطالعاتی که از بودجه‌های گذشته و جدید داشتند، این بوده است که این لایحه جدید بودجه تصویب شده، قطعی، تنقیح شده وجود داشته باشد که باز برای ماه خرداد ناگزیر به یک دوازدهم نشویم، تازه اولاً مساله یک دوازدهم است. آنهم نه بصورت پیشنهاد بلکه در نطق. مسأله بعد، ایشان اشاره‌ای به قرارداد تالبوت کردند، که این قرارداد ما را دوباره به زیر بار موتاژ و وابستگی می‌برد اصلاً این قرارداد مطرح نیست، خوب، برادر یک مقداری به خودت زحمت بده، تحقیق کن، بعد بیا این پشت یک حرفی را بزن. حالا من عیناً مصاحبه‌ای را که روزنامه چهارشنبه ششم خردادماه با مسؤول شرکت ایران ناسیونال کرده است در اینجا عرض میکنم. از رئیس هیأت مدیره شرکت ایران ناسیونال سؤال شد. تا غیر مالی مطلبی چاپ کرده است که قراردادی با تالبوت بسته شده است و به مبلغ یک میلیارد لیره استرلینگ موتوری که قرار است بدهند در اروپا از رده خارج است. چرا شرکت ایران ناسیونال به مدت پنج سال قرارداد بسته است؟ جواب آقای اسدالله شیخ‌الاسلامی رئیس هیأت مدیره شرکت ایران ناسیونال در آغاز ضمن تکذیب این خبر گفت «در تمام دوران پس از انقلاب اسلامی چنین قراردادی ما با شرکت تالبوت (انگلیس) نبسته‌ایم » افسوس که ایشان تشریف ندارند. آخرین نکته‌ای که ایشان مطرح کرد این بود که، این دولتیان میگویند که آقا شما اگر طرحی دارید، برنامه‌ای دارید، به ما بدهید. خوب اگر ما طرح داشته باشم، اگر ما برنامه داشته باشیم خودمان اجرا میکنیم، چرا به شما بدهیم؟ اولین سؤال، آقا مگر قوه مجریه چه نقشی دارد؟ غیر از این است که بازوی اجرائیه در مملکت است و مجلس که قوه قانونگذای و مغز متفکر و اندیشمند این نهاد است. این مجلس است که باید این طرحها و این برنامه‌ها را در اختیار دولت قرار بدهد که پیاده کند.شما که یکسال در این مجلس بودید چه طرحی و برنامه ای دادید که آن طرح و برنامه شما رد شد و از آ ن گذشته اگر ما با یک دولتی موافق نیستیم،‌واقعاً طرح و برنامه ای هم داریم، پس این همه امت قهرمان رزمنده جان برکف دلاور، اینها چه هستند؟ یکدفعه دیگر گفتم ما تنها وارث شصت هزار شهید نیستیم. از نخستین شهید تاریخ هابیل تا آخرین شید جبهه کربلای خوزستان ما وارثش هستیم، پس اینها چه میشود؟ یعنی واقعا طرحی دارید و برنامه ای دارید که میتوانید به نابسامانیها پایان ببخشید و ارائه نمیدهید؟ زهی بی انصافی وگاهی اوقات آدم بیاد آن ضرب المثل معروف میافتد، میگویند یک بابایی ماشینش خراب بود، پیش مکانیک برد ، نگاه کرد گفت آقا این موتورش ، دیفرانسیلش همه چیزش خراب است گفت کجایش سالم است؟ گفت فقط یک جایش سالم است. آنهم بوقش است شعاردادن و کلی گویی کردن وما داریم و نشان نمیدهیم ،آیا واقعا این دلسوزی برای انقلاب است؟ اگر کسی میخواهد و هدفی دارد (این را کلی عرض میکنم) این دولت را به خیال خودش ساقط کند، باید بداند این دولت جوشیده ازمتن این مجلس است و این مجلس تبلور امت است و امت برخاسته از روح اسلام است، پس سقوط این مساوی با این است که ما با اسلام مخالفت کنیم و چه نیکو امام گفت، که این مردم بخاطر اسلام حرکت کرده اند و در راه اسلام از هیچگونه ایثاری دریغ نخواهند داشت واین همان«من» ها میشود که امام فرمود، اگر «من» وارد شد فرشته خارج میشود و شیطان جانشین میشود و اینقدر که صحبت از وحدت میشود و امکان ندارد مگر اینکه «من»ها فراموش بشود و اما مسائل دیگری که مطرح بود وایشان و دیگر برادران اشاره داشتند، مساله تکیه بر نفت بود و مساله جنگ، (آقای دکتر غفوری که تشریف دارند) قبل ازهمه یک مقداری واقعا انصاف بخرج بدهیم . این لایحه بودجه ای را که دولت در سال 60 تقدیم کرده است، نگاه کنیم تا ببینیم مشکلاتش،گرفتاریهایش،دردسرهایش چیست؟ علاوه بر آنکه میراث شوم دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی بر دوشش‌ هست، میراث خرابی و ویرانی پنجاه و هشت سال حکومت ننگین خاندان پهلوی هم بر دوشش بار است حکومتی که کشاورزی ما را نابود کرد. کشوری که خودش صادر کننده بود. حتی یکی از دوستان نقل میکرد، امریکا احساس کرد گندمهایش را در این سرزمین نمیتواند بفروش برساند، اعلام کرد برنجکاران شمال ، من به شما کود میدهم و کود مجانی . اما در درون کودها کرم ساقه خوار برنج بود و بعد تمام آن محصولات را از بین برد، آنوقت کشتیهای گندم آمریکایی سرازیر این مملکت شد . ما کشوری هستیم که صنعتش مونتاژ است و صنعت مونتاژ حداقل پنجاه درصد وابسته به این مملکت است و ما از این صنایع ملی شده ، جز هجده میلیارد تومان فایده دیگری نصیب ما نشده است. شما هیچ اطلاع دارید که در آغاز دولت باصطلاح شریف امامی مقدار پول در گردش چهارصدوپنجاه‌میلیارد ریال بوده است و بعد ،در آغاز پیروزی انقلاب ، یعنی 22 بهمن این ملغ به هفتصدونودمیلیارد ریال رسیده است. این تورم هنوز روی دوش این دولت دارد سنگینی میکند، یعنی این تورم را نه دولت موقت ، نه شورای انقلاب و نه دولت وقت نباید انتظار معجزه از آن داشته باشید . بنابر این، این مشکلاتی است که دولت باآن دست به گریبان است. میرسد به مساله جنگ بعضی از آقایان خیلی کریمانه و بزرگوارانه میگویند هروقت ما بحث کردیم ، مرتب میگوئید جنگ ، جنگ ، جنگ ، بله اگر جنگ را درحد (ج) ودرحد (ن) و (گ) بخواهیم مطرح کنیم بله ولی اگر سری به جبهه‌ها زده باشیم ، سری در میان آوارگان زده باشیم ، سری به مؤسسات وبران شده اقتصادی زده باشیم ، میبینیم جنگ واقعا ، جنگ است، واقعا در بعد اقتصادی ضربه اش شکننده است و هولناک . من فقط یک نمونه عرض میکنم، روزانه این جنگ شصت میلیون تومان برای ما هزینه داشته است. جناب آقای دکتر غفوری ، محاسبه بفرمائید روزانه که جنگ شصت میلیون تومان برای ما هزینه داشته است، اگر ما این هزینه را صرف جنگ نمیکردیم، شما بحمدالله ریاضیاتتان هم خوب است، با این بودجه هنگفت، چقدر ما میتوانستیم روستاهایمان را آباد کنیم؟ چقدر میتوانستیم به این نابسامانیها در داخل شهر خاتمه بدهیم؟ ما الان روزانه داریم یک میلیارد و نیم ریال بابت دیر کرد کشتیها در بنادر میپردازیم، بازهم بخاطر مساله جنگ. حالا من کاری به این ندارم که اثرات معنوی این جنگ چیست، که ما متاسفانه گاهی اوقات فقط به شک فاجعه مطرح میکنیم، در حالی که نقشش در تداوم اتقلاب سخت حیاتی و کارساز است. مساله بعد اینست که ، برادری که اینقدر برای بودجه و نداشتن باصطلاح برنامه جوش میزنید. هیچوقت در طول این مدتی که دو بازوی سازنده اقتصاد ما قطع بود، جوش زدید که چرا وزیر اقتصاد وامور دارائی ندریم؟ چرا وزیر بازرگانی نداریم؟ آخر اینها نقش اساسی در برنامه ریزی دارند. شما آقایان مخالفین چند دفعه آمدید اینجا و فریاد کشیدید و ناله کردید که آقای اقتصاد مملکت دارد دچار ورشکستگی میشود ، چرا اینها انتحاب نمیشوند ؟ چرا این داد را آنجا نمیزنید؟ نزدیک پایان سال بودکه این دونفر انتخاب شدند و عجیب این است که با همین بی برنامگی واقعا بصورت معجره آسا است که این مملکت دارد میچرخد وشما که برنامه دراشتید دیدیم کوجکترین انتقادی که به شما میشد بلافصله با جربه استعا جلو میآمدید ولانها همچنان محکم و استوار با اتکائی که بخدا دارند، ایستاده اند. اما چرا تکیه بربودجه نفت. خوب تکیه بر بودجه نفت نکنیم چه راههایی وجود دارد؟ آقا بروید از بانک مرکزی قرض کنید. استقراض از بانک مرکزی خوب میدانید که ما دویست و هفتاد میلیارد تومان به بانک مرکزی مقروض هستیم و اگر دوباره بخواهیم از این بانک قرض بگیریم بعنی همه بانکهای ما دچار ورشکستگی و درش تخته میشود و اصولاً اگر ما آمدیم از بانک مرکزی این چنین قرضی را گرفتیم دیگر ریال ما در دنیا ارزش خودش را از دست میدهد و سقوط میکند. بعضی از آقایان میگویند که، اوراق قرضه داخلی، من دیگر تکرار نمیکنم چون برادرم انصاری به این مسأله جواب داد. افزایش مالیاتها ، این هم یک پیشنهادی است خیلی هم خوب است . هزارو دویست میلیارد ریال سال گذشته بازاریان سود بردند،‌باید حداقل نصف این گرفته بشود. خوب از بعد ضد سرمایه داری هم خوب جا میافتد اما برادر در مرحله اول باید ما این رکود اقتصادی را که دچارش هستیم رونق ببخشیم اول اقتصاد این مملکت به حرکت در بیاید تا بعد بشود مالیات وصول کرد. هیچ میدانید از 136 هزار میلیارد ریالی که اسکناس در جامعه پخش شده فقط 26 میلیارد ریالش در دست مردم است . بقیه را توخانه‌ها و توی زیرزمینها برده اند و مخفی کردند چون میترسند، برادری که میروی و سخنرانی میکنی و خیلی هم خوشت میآید «بگوئی آی نباید کسی در این جامعه از دویست هزار تومان ببیشتر داشته باشد» روز بعد میبینی که یکمرتبه باسیل جمعیت در بانک روبرو میشوی که دارند حسابهایشان را بیرون میکشند. چرا؟ برای اینکه فلان آقای خطیب در فلان سخنرانی گفته کسی نباید از این مبلغ بیشتر داشته باشد . والا حکومت اسلامی باید ازش بگیرد. این خدمت باقتصاد است؟ یا خیانت به اقتصاد است. پس یک اینکه اول باید این مملکت رونق اقتصادی پیدا کند تا بعد این مسأله پیش بیاید . و از آن گذشته وصول مالیات یک نظارت دقیق و حساب شده و کنترل دائمی لازم دارد. وبه همین سادگی که نمیشود مالیات وصول کرد . باید یک کادر مجهزی باشد که این کار را انجام بدهد. تازه از آن گذشته نه بزور سرنیزه ، بلکه این ایمان را در افراد بودجود بیاوریم که این مالیاتی که مطرح است، جنبه حیاتی برای اقتصاد مملکت دارد. چهارم این که اگر مالیاتها بالارفت آیا قیمتها همچنان ثابت میماند؟ آیا بدنبالش قیمتها یک سیر صعودی را طی نمیکند؟ و این امتی که اینچنین فداکارانه در زیر بار این گرانی دارد تحمل میکند دیگر جانش به لب نمیرسد کهسه صبرش لبریز نمیشود و آنوقت از نازسائی نارضائی بوجود نمیاید و آن نارضائی حکتهائی را در جامعه پدید نمیاورد؟ مساله دیگری که مطرح میکنند، کاهش هزینه ها است. خوب کاهش هزینه‌ها چه جوری ؟ ما از این بودجه حدود سی درصد از آن یعنی 90 میلیارد تومان آن فقط پول حقوق کارمندان است به کارمندان ندهیم؟ قطع کنیم؟ چه کاری دارید؟ بروید یقه آنهائی را بگیرید که قبل از تکیه بر اریکه قدرت فریاد میزدند «ما بدست کارمندان زائید بیل بدهیم بروند کشاورزی کنند و اگر نکردند از جامعه طردشان بکنیم.» بروید یقه آنهائی که اینچنین وعده هائی را میدادند بگیرند. دومین مساله ای که در کاهش هزینه ها موثر است مساله جنگ است. مساله جنگ است ما میتوانیم این هزینه ای را که جنگ بر دوش ما بار کرده است نادیده بگیریم و بگوئیم جنگ هزینه ندارد توی عالم تفکرات شخصی و مالیخولیا ورویا بنشینیم و بگوئیم جنگ هزینه ندارد با مشتهای گره کرده به جلو میرویم و از آن گذشته شکم یک فرزند جمانی که پدرش مرده است مادری دارد خواهری و برادری دارد بهش فشار میآورید که آقا کو برنامه ات؟ میگوید آقا اول بگذار شکم اینها را سیر کنم من خودم تنها نیستم که برنامه بریزم اینها را چکار کنم. بودجه باید تولیدی باشد نه مصرفی ، خوب، بله از این بودجه پنچساله ای که ادامه‌اش اجباراً بر دوش این دولت گذاشته شده است چند درصدش در اختیار خودش است؟‌ فقط هست درصدش و شما ببینید روی این هشت درصد برنامه ریزی شده است یا نشده است؟ ناگزیر به پرداخت بقیه اش بوده، چاره ای نداشته البته مسلائل دیگری هم هست که من خیلی سریع از آن میگذرم یکی از برادران مساله حذف سازمان برنامه و بودجه را مطرح کردند که چرا این سازمان برنامه و بودجه حذف بشود؟ عجیب است از یکطرف برنامه ای را که سازمان برنامه و بودجه تهیه کرده و تحت عنوان بودجه آورده است . مینالند که این برنامه نیست بی برنامگی است. فلان است بهمان است. از یکطرف هم ابقاء آنرا خواهان هستند. یک بام و دو هوا ، البته ما معتقد به این هستیم که برادرانی که در سازمان برنامه و بودجه در رژیم طاغوت بودند اینها هیچگونه اختیاری نداشتند یک برنامه دیکته شده آمریکائی میآمده و اینها مجبور میشدند در همان حد و برنامه کار کنند حالا یک مدتی به آنها فرصت میدهیم آن اندیشه هائی که در خفقان بود و حالا آزاد شده رشد پیدا بکند. شاید بتواند برنامه هائی بسازد و در این جهت به جامعه بدهد ولی اگر اینچنین نشد ما باید انقلاب را فدای سازمان برنامه و بودجه کنیم یا سازمان برنامه و بوجه را فدای انقلاب کنیم کدامیک را؟ و از آنگذشته، آنچه که مطرح است در سازمان برنامه و بودجه تغییر محتوا است ، نه شکل محتوایش باید یک محتوای اسلامی باشد که در عین دقت سرعت هم داشته باشد و مسؤولان دست اندرکار این برنامه هستند برنامه جذف مطرح نیست مساله بعد ، این بودجه تورم زا است رقمهای تورم را آنچنان میکنند خوب، آقا تو که میگوئی این بودجه تورم زا است «خوب، علت تورمش را هم بگو مردم فکر نکنند که اگر این بودجه تورم زا است بخاطر این دولت است.بگو تورم زا بودنش بخاطر حقوق بلای کارمندان است که در همه دنیا رشد کارمندی حداکثر سیزده تا چهارده درصد است و در این مملکت 44 درصد است. بگو ، تورمش بخاطر چیست بعد میگویندکه آقا ما بیشتر از بیست میلیارد ریال نمیتوانیم خرج کنیم . خوب، از یکطرف شما میگوئید ما نمیتوانیم این نفتها را بفروش برسانیم امکان فورشش برای ما فراهم نیست. از یکطرف هم میگوئید که خوب ، این بودجه بیشتر از 20 میلیارد ریالش قابل هزینه کردن نیست. خوب اگر این چنین است طبیعی است که بیست میلیارد ریال هم بدست میآید و بعد از آن گذشته شما این را بدانید که نفت با توجه باینکه کشورهای امپرالیستی بر آن احاطه دارند ،‌بالا رفتنش کار دشواری است. اما کالاها دارد روز به روز سیر صعودی طی میکند و ما اگر بصورت کالاهای حیاتی که در تداوم صنایع مان تقش حیاتی داشته باشد، گرفتیم ضروری نکردیم. شما عراق را ببینید برای مساله جنگش 18 میلیارد دلار وام گرفته است وما اگر یک مقداری اضافه آمد و این مقداری که اضافه آورده است بعنوان پشتوانه ذخایر ارزی ما باشد. چه اشکالی دارد؟‌شما از کجا میتوانید تضمین کنید که میگهای عرقی نیایند و جزیره خارک را بمباران نکنند وما تا چندین مدت نتوانیم تفت صادر کنیم اگر نتوانستیم نفت صادرکنیم و ذخایر ارزی نداشتیم چی بسر این مملکت و انقلاب میاید؟ درمورد فاضلاب اهالی زرگنده و قیطریه هم سخن گفتند عجیب است، آقا در اختیار شماست هنوز بودجه اش تصویب نشده بعد هم بگو ، مربوط به کدام شهردار است. آیا شهرداری که جدیدا آمده یا شهردار گذشته است. اگر شهردار گذشته است که خودتان باید پاسخگو باشید اگر شهردار جدید هم است شما از بودجه جدیدی که در اختیارتان است حذفش کنید ولی روی این ماده آمدن و سخن گفتن یعنی چه؟ چه چیز را میخواهد برسانید؟ و در پایان تعجب من از این است که خود این برادانی که در کمیسیون برنامه و بودجه بودند و خودشان تصویب کردند، خودشان هم میایند و مخالفت میکنند و بعد به مخالفتشان هم شک شرعی میدهند. پناه بر خدا که با این همه مشکلات و گرفتاریهائی که دولت دست بگریبان است و معجزه آسا دارد این مملکت را میچرخاند باید به مخالفتهایمان شکل شرعی هم بدهیم؟ آیا شایسته نیست که «ع» آنرا برداریم و روی «ر» یک تشدید بگذاریم؟ و دوم اینکه عجیب است من فکر میکنم که در ایران نخستین بار است که ما مخالفان بی‌برنامه داریم می‌بینیم میگویند یک بابائی گرسته بود، و یک گوشه ای نشسته بوده و یک کسی هم رد شد و دید نشسته دارد گریه میکند گفت چرا گریه میکنی؟ گفت آقا گرسنه‌ام بیچاره‌ام و فلان این هم خودش شروع کرد به گریه کردن گفت آقا تو چرا گریه می‌کنی؟ گفت من دلم بحال تو میسوزد گفت خوب از این گوشت و نان و میوه‌ای که دستت هست یک مقداری بمن بده گفت، نه گریه هر چه دلت بخواهد هست اما گوشت و نان و میوه خبری نیست تازه اگر آنچه در دستشان هست نان و میوه و گوشت باشد و سوم اینکه بعضی از برادران آگاه باشند خواب اشفته و شومی را که دیده‌اند هرگز تعبیری ندار زیرا افراد ناسلامت خواب و رویای واقعی سلامت هرگز نبیند. والسلام. (احسنت، احسنت) منشی - آقای رجائیان مخالف. رئیس - آقای رجائیان بفرمائید. رجائیان - بسم‌الله الرحمن الرحیم، یک پیشنهادی برای آقای هاشمی دارم. من فکر میکنم که لااقل برای بودجه‌های چند دوازدهم یک محدودیتی باشد و مطالبی که گفته میشود خوب اکثراً مفید است ولی فکر میکنم برای کل بودجه باشد. البته این نفع را دارد که آقایان دیگر در آنجا صحبتی نخواهند کرد ولی کلاً برای بودجه‌های چند دوازدهم یک محدودیتی پیش‌بینی بشود خیلی خوب خواهد بود. رئیس - خیلی متشکر میشویم که مده واحده‌ای چیزی به مجلس بدهید که ما روی آن اقدام کنیم. بلی، این محدودیت واقعاً لازم است ما الان باز داریم این مسأله را تجربه میکنیم و وقت زیاد مصرف کردیم. گلزاده غفوری - ان‌شاءالله بودجه چند دوازدهم دیگر ما نداشته باشیم. رئیس - ان‌شاءالله نداشته باشیم ولی بهرحال ضرری ندارد که ماده واحده‌ای باشد که جلو این بحثها را بگیرد. رجائیان - و اما باز قبل از اینکه من راجع به بودجه بگویم یک مطلبی اکثر آقایان در بودجه دو دوازدهم که در فروردین مطرح بود و هم چهار دوازدهم اکثر نمایندگان محترم، وقتی که یک نماینده‌ای در بودجه مخالفت میکند و ایراد میگیرد میگویند که این درد است اگر درد را میگوئی، درمان را هم بگو، اگر کسی درد را گفت لازم است درمانش را بگوید. من فکر میکنم این برخورد زیاد برخورد صحیحی نیست برای اینکه همه ما واقعاً معتقد به تخصص هستیم و خیلی از افراد هستند که ممکن است در بودجه اشکالی بنظرش برسد و بگوید ولی دردش و درمانش را نتواند بگوید. بنظرش نرسد مثل یک مریض که مریض است چهارتا درد دارد الان از درد میمیرد و میرود پیش دکتر دردها را دقیقاً برای پزشک شرح میدهد ولی درمان را نمیداند خوب او تخصص دارد و دردهائی را که از مریض شنیده جواب دهد پس بنابراین کسی واقعاً از بودجه ایراد میگیرد و درد را میگوید. ما از اینها نباید انتظار داشته باشیم که آقا تو اگر مخالف واقعی هستی پس درمانش را هم بگو. نه اینطور نیست. و اما راجع به لایحه بودجه، در مقدمه بودجه سال59 آمده است که بودجه سال59 یک گام نامناسب اقتصادی است که دولت باتوجه به شرائط اجتماعی و سیاسی خاص مجبور به برداشتن آن شده است و یک بودجه اضطراری است. خوب، کاملاً روشن است الان اضطرارش باتوجه به جنگ تحمیلی بیشتر هم شده است چون در این بودجه چند دوازدهم راجع به منابع درآمد اینها نمیشود زیاد وقت مجلس را گرفت. مطلبی که بنظر من گفتنش ضروری هست. در این بودجه اضطراری که خود دولت سابق هم قبول ندارد و میگوید یک بودجه اضطراری است که این بودجه هم تقریبا غیر از یک تعدادی تبصره‌ها مشابه همان بودجه است. در مورد هزینه‌های جاری متاسفانه از الان ما ارقامی می‌بینیم که باید دولت نسبت باین ارقام توجهی بکند خود دولت آقای رجائی و دولت قبلی و نمایندگان محترم، همه باتفاق در مورد کم کردن هزینه‌های جاری واقعاُ معتقدند و بارها هم گفتند که هزینه‌های جاری دستگاهها باید کم بشود. هیچ شک و تردیدی نیست. و همیشه هم نسبت به این مسأله تأکید شده و برای جلوگیری از گسترش بی رویه بودجه جاری، برای اینکه توازنی با درآمدهای غیر نفتی باشد این یک امر ضروری بنظر میرسد که فقط درآمدهای نفتی را برای سرمایه گذاری و بودجه هزینه‌های جاری تعادلی با درآمد غیر نفتی باید داشته باشد و بنابراین در بودجه جدید ما از تعهدات جدیدی که برای هزینه‌های جاری هست باتوجه به اعتقاد خود دولت و با توجه به اعتقاد همه نمایندگان این مسأله باید صد در صد حذف بشود یعنی برای هزینه‌های جاری، آقای عطاری برادرمان در گزارشی که به مجلس میدادند چنین فرمودند. «در فروردین ماه60 رقمی برابر 4/111میلیارد ریال هزینه‌های جاری پرداخت شده است و نسبت به فروردین ماه سال گذشته 7/85 درصد افزایش نشان داده است. اینجا در صورتجلسه هم هست ملاحظه بفرمائید و همچنین این ارقام تا آخر اردیبهشت 60برابر 236 میلیارد ریال است یعنی در اردیبهشت هم 49درصد افزایش نشان میدهد البته باید توجه کرد که این رقم غیر از رقم هزینه‌های جنگی است که اصلاً نباید به آن توجه کرد و رقمش را هم کاری ندایم. درآمد نفت فروردین ماه امسال یعنی سال 60 نسبت به ماه مشابه در سال59 بیست و هشت میلیارد ریال کاهش نشان میدهد. و رقم کاهش بابت سایر درآمدها مجموعاً 8/4 میلیارد ریال است یعنی بابت جذب مالیات وسایر درآمدها، ما کاهش داشتیم و این اطلاعات را از گزارش معاونت مالی سازمان برنامه نقل میکنم درآمد نفت در اردیبهشت ماه به میزان پانزده میلیارد نسبت به فروردین 60 افزایش داشته است. بعد آقای عطاری اضافه میکنند که باتوجه به گزارش بانک مرکزی برای همه نمایندگان فرستاده است. درآمد بخش خصوصی بالا رفته ولی مالیات وصول نشده است در همین گزارش که آقای عطاری به آن اشاره میکنند (البته در صورتجلسه نیست ولی اعضاء کمیسیون دادند و در گزارش فروردین ماه است) مینویسد که «در مقابل کاهش درآمدهای دولت پرداختهای دولت در ماه فروردین بیش از صدر در صد نسبت به رقم مشابه سال گذشته ازدیاد یافته است و بالغ بر 13/157 میلیارد ریال گردیده است افزایش شدید هزینه‌های جاری دولت همراه باشد پرداختهای عمرانی تواما موجب افزایش پرداختهای دولت در این ماه گردیده است (بعد آخر نتیجه میگیرد) بنابراین باتوجه به کاهش درآمدهای دولت از یک سو و افزایش شدید پرداختها از سوی دیگر، دولت با کسری درآمد معادل 5/15 میلیارد ریال بصورت برگشتی از پرداختهای سال قبل به خزانه برگشت داده شده است و لذا به دولت امکان داد از این محل سهمی از کسری خود را تأمین نموده و برای پوشاندن 6/40 میلیارد ریال بقیه از تنخواه گردان خزانه استفاده کند. اشاره میشود طی دوره مشابه سال قبل دولت نه تنها کسری نداشت بلکه معادل 59 میلیارد ریال مازاد بر درآمد پرداخت داشته است که باتوجه 2میلیارد ریال برگشتی ماه دوم سال گذشته جمعاً با 61میلیارد ریال موجودی آغاز گردیده بود». باتوجه باین گزارشی که رسماً از معاونت سازمان برنامه هست و اگر یک نگاهی به بودجه‌های جاری در سال‌های 57 و 58/ و 59 و 60بکنیم درسال 57 بودجه جاری قطعی 1287میلیارد ریال هست در سال 58زیاد شده است. 1494میلیارد ریال شده است. در سال59 که مصوب هست و قطعی نیست 1855میلیارد ریال و در سال60 که در بودجه پیش بینی کرده اند و من نگاه کردم 2052میلیارد ریال. یک ارقام دیگری هم دارد یعنی کاملا نشان میدهد که به عکس اعتقاد خود دولت و همه مسؤولان که باید بودجه جاری کمتر بشود رو به افزایش است. و درآمد هم تنزل داشته ، پائین آمده است هم از نظر نفت که مساله جنگ بوده است و هم از نظر سایر درآمدها، خوب، پس من فقط نتیجه میگریم باتوجه باینکه اینها هزینه‌های جاری هست باید توجه کرد که این مساله پیش‌بینی بشود که به این هزینه‌های جاری غیر از هزینه‌های جنگ، رقمی اضافه نگردد و حتی من از یک گزارش غیر رسمی شنیدم که در دو ماه فروردین و اردیبهشت در سال59 هزینه‌های قطعی 160میلیارد ریال بوده و در سال 60، 210میلیارد ریال شده است و اگر این عدد درستی باشد یعنی دقیقا 50میلیارد ریال ما افزایش داریم. البته غیر از هزینه‌های جنگی است یعنی 50میلیارد ریال در این دو ماه نسبت به دو ماه سال59 افزایش نشان میدهد. مساله بعد راجع به بودجه‌های عمرانی، مطلبی دارم که بعد تمام میکنم. در برنامه دولت، در فصل دوم بند2 چنین آمده است «توزیع عادلانه درآمد ملی (بودجه سرانه) و جبران ستمهائی که علیه مردم روستا شده است و اولویت دادن به روستاها و استانهای محروم.» و در فصل 6 بند5 آمده است. «تغییر در روشهای تهیه برنامه و بودجه به طریقی که در طرحهای ملی مصالح جمهوری اسلامی مورد توجه باشد و در طرحهای عمرانی ناحیه‌ای اولویت به مناطق عقب مانده روستاها داده شود و بودجه جاری فقط در موارد ضروری با رعیات عدالت اجتماعی صرف بشود که همان طرح بودجه سرانه است.» بودجه‌های عمرانی را هم مخالفین و موافقین اشاره کردند که متاسفانه ادامه همین بودجه‌های سالهای قبل از انقلاب و از سالهای 56 و 57 و 58 تا حالا ادامه دارد یعنی طرحهای در دست اجرا بوده است و بودجه‌ای هم که برای سال60 پیش‌بینی شده است بیشتر همان ادامه طرحهائی است که از پارسال یا از یکی دو سال قبل بوده است. من راجع به توزیع بودجه عمرانی که غیر عادلانه است و راجع باین مساله در بودجه‌های اصلی، من حتی ارقام درآورده‌ام که آنجا صحبت میکنم بودجه عمرانی روی حساب و کتابی بین استانها تقسیم نمیشود یعنی خود دولت معتقد است که باید جبران ستمهای گذشته بشود منظور از ستمهای گذشت؟ چه هست ؟ ما می‌بینیم در استانها، روستاها و شهرهای محروم باتوجه باینکه در رژیم گذشته بودجه‌های عمرانی ندادند. از امکانات کافی برخوردار نیستند. از مدرسه‌اش گرفته، حمامش، درمانگاهش، جاده‌اش، کشاورزیش و بقیه مسائل، برای اینکه مشخص کنیم تعریف استان محروم را در اختصاص بودجه ببینیم چه هست. خوب، باید مشخص بشود. باید دقیقا ببینیم در یک استان چند تا روستا هست. در این روستاها چه امکاناتی هست. از نظر امکانات بهداشتی، از نظر امکانات کشاورزی، امکانات ارتباطشان و خیلی چیزهای دیگر که باید دقیقا بررسی بشود. که در این بودجه 60نشده است. جبران ستمهای گذشته لااقل این 5سال اخیر را حتی از سال54 و 55 بررسی کنند ببینند که بودجه‌هائی که باین استانها اختصاص داده شده بر چه ضابطه‌ای بوده است لااقل آن استانهائی که در گذشته، قبل ازانقلاب به آنها ظلم شده است و از درآمد ملی باید به نسبت جمعیتشان، به نسبت مساحتشان، به نسبت سایر ضوابطی که هست باید تقسیم میکردند به آن توجه بشود واقعاً الان جبران بشود و باز اینکار نشده است. بودجه سرانه که مطرح میشود یعنی لااقل جمعیت استان هم یک پارامتر دیگری باشد، یک ضابطه دیگری باشد اگر در استان یک میلیون جمعیت هست در یک استان نیم میلیون جمعیت هست این باید بودجه‌اش نمیگویم صد در صد بر مبنای سرانه باشد. نه، یکی از ضوابط که خود دولت هم معتقد است، باید تعداد جمعیت استان باشد که بهیچوجه منظور نشده است من حتی در مورد تمام استانها رقم درآورده‌ام که الان جایش نیست. این را بگویم پس توزیع غیر عادلانه بودجه عمرانی بین استانها است. مساله دیگری که در بودجه سال58 و 59 و 60 به چشم میخورد. ما می بینیم بودجه عمرانی از دو طریق است (البته چنید طریق هست ولی عمده اش دو طریق است.) و مساله درآمد یک روز نفت که باز آن یک مساله جدائی بود) یکی طرحهای عمرانی هست که از طریق استانداریها انجام میشود یکی هم طرحهای ملی هست که خود وزارتخانه مجری آن هست. از نظر اسم کاملاً خوب است مثلاً اگر وزارت نیرو بخواهد یک سدی را ایجاد کند با هزینه صدر میلیون تومان، حتماً باید در مرکز تصمیم گرفته بشود و بررسی و مطالعه بشود برای اینکه سرمایه عظیم و هنگفتی است پس بهیچوجه این نمیتواند در خود استان تصمیم گیری بشود. بحثی در آن نیست این نوع طرحهای ملی را ما قبول داریم ولی اکثرا دیده میشود مشکلاتی را که در خود استان در خود منطقه است و مسؤولان اجرائی دقیقاً وارد هستند و بررسی کرده‌اند و میدانند که باید، هم آن بودجه‌های طرح ملی و هم بودجه های از طریق استانداری هر دو در اختیار استانداری باشد خود وزارتخانه اینکار را میکند و حتی در مورد خیلی از طرحها با ارقام خیلی کمتری که لزومی ندارد که خود وزارتخانه اینکار را بکند و روی هیچ ضابطه‌ای هم نیست یک روز هم به آقای دکتر عباس‌پور این را عرض کردم، در خیلی از استانها از جمله استان خودم وزارت نیرو دو ریال بعد از انقلاب در بخش آب خرج نکرده است (دقیقا دو ریال) خودشان هم تائید میکنند در صورتکیه آبهای سطحی که الان در این استانها دارد به هدر میرود و همه هجوم به آبهای زیرزمینی آورده اند مسأله کرمان مطرح شد مسأله استان زنجان هم که سطح آبهای زیرزمینی پائین رفته است و افت کرده و بهیچوجه توجه به آبهای سطحی نمیشود برای اینکه سرمایه‌گذاری نسبت به جمع‌آوریش نمیشود. مسأله دوم جذب بودجه است وقتی که بودجه جاری مملکت هر قدر صرفه‌جوئی میشود همه مسوولان خوشحال میشوند و حقش هم همین است هزینه‌ جاری مملکت هرقدر صرفه‌جوئی بشود بسیار جالب است و باید مسؤولانی که اینکار را کرده‌اندتشویق هم کرد ولی در مورد بودجه های عمرانی، وقتی که بودجه‌های عمرانی برمیگردد باز البته از نظر مسؤولانی که مسوول تنظیم بودجه هستند بر ایشان باعث خوشحالی است ولی واقعاً برای مردم مصیبت است. بودجه‌های عمرانی که در استانها، مثلا آقای عطاری رقمی به من دادند که در سال59 دویست و شصت میلیارد ریال بودجه عمرانی برگشت داده شده است. خوب، گناه مردم چه هست؟ شما ببینید در یک استانی یک مسؤول خوبی، مدیر بسیار خوبی هست. صد در صد اعتبارش را جذب میکند. مثلا در ارداه را استان زنجان واقعا صد در صد جذب کرده بود و همه را تا دینار آخر خرج کرده بود ولی یک مسؤول دیگری می‌بینیم که از پنجاه میلیون تومان یا از چند میلیون تومان دیناری جذب نکرده است خوب، گناه مردم چی هست؟ به مردم از سالها پیش وعده داده میشود. در برنامه میآید گزارش داده میشود آخر سال می‌بینیم که مثلاً باید ده میلیون تومان، بیست میلیون تومان، هر چند باید خرج بشود نتوانستند خرج کنند براحتی برگشت میدهند و به مردم باید این مسأله را واقعاً از نظر مسؤولیت جواب داد من معتقدم همانطور که شخصی در بودجه‌های جاری صرفه‌جوئی میکند باید تشویق شود کسانی هم که در عدم جذب بودجه‌های عمرانی واقعاً کوتاهی میکنند باید تنبیه شوند یعنی نتوانسته جذب کند، مسأله آخر، مسأله ای هست که آقای بهشتی هم اشاره کردند راجع به حساب و کتاب بود که چون آقای معین فر یک سری مطالبی گفتند که آقای انصاری در جواب آن من فکر میکنم که توجه به گفته آقای معین فر نکردند در بودجه دو دوازدهم آقای انصاری مطلبی گفتند که من از صورتجلسه عین آنرا میخوانم که راجع به داشتن حساب و کتاب بود. مساله بعدی گفته آقای انصاری هست در جلسه 127 مساله بعدی که باز مطرح شد این بود که ما با اینکه اطمینان بدولت داریم بی‌حساب و بی‌کتاب بودجه کلانی را در اختیار دولت بگذاریم این رسم امانت داری نیست، کاش دقت در متن لایحه میشد که آنجا مقررات مالی سال59، رعایت آن مقررات را دقیقاً شرط کرده است به آن ضوابط شاید اشتباه در برداشت شده است این است که آن ضوابط اجرائی غیر از تبصره‌های بودجه 59 هستند اینها یک مجموعه‌‌ای از مقرات آئین نامه اجرائی بودجه هستند که دولت باید در صرف این دو دوازدهم رعایت بکند بنابراین کتاب و حساب دقیقا در کار هست و طبق قوانین باید ثبت بشود. همه نمایندگان محترم خاطرشان هست که چند وقت پیش، یک هفته، دو هفته پیش در مورد بودجه جنگ‌زدگان که من فکر میکنم به تائید خود دولت به تائید خود نمایندگان، به تائید همه در اولویت قرار داد. مجلس اجازه نداد خرج بنیاد جنگ زدگان بدون رعایت محاسبا عمومی باشد که خیلی مساله مهمی هم هست بنابراین واقعا در مورد داشتن حساب و کتاب نسبت به سازمانهائی که خودش افرادش را بخواهیم در نظر بگیریم یک بلبشوئی بوجود خواه آورد. اگر واقعاً محاسبات عمومی بد است در مورد وزارتخانه‌ها ، خوب مجلس تصمیم بگیرد و همه را استثناء کند، چون اکثر وزارتخانه‌ها و خیلی از وزراء که اینجا تشریف آورده‌اند اشاره کردند به این مساله، خود مهندس کلانتری یادم هست یک موقعی راجع به این مسأله گله میکردند از مجلس که این ضوابطی را که دست و پا گیر هست برداری کمک کنید بما، خوب در مورد وزراء باید یک نواخت باشد همه وزارتخانه‌ها یک نواخت باشد، یعنی وزرائی که اینجا الان نشسته‌اند شکی در موردشان نیست، ولی هیچوقت خودشان در مورد مسائل مالی حتی یک امضاء هم نمیکنند، برای اینکه اصلاً صحیح هم نیست وقت اینکار را هم ندارند. در مورد داشتن حساب و کتاب محاسبات عمومی که ناظر بر بودجه باشد اگر خوب هست برای همه باید باشد و اگر بد هم هست برای همه نباید باشد. خیلی متشکرم. رئیس - متشکر آقایان رجائیان ، موافق را صدا کنید. منشی - آقای دری نجف‌آبادی موافق. رئیس - کم‌گوی و گزیده گوی چون در. دری نجف‌آبادی - بسم‌الله الرحمن الرحیم. والذین اذا انفقوالم یسرفوا ولم یقتروا و کان بین ذلک قواما. در رابطه با مساله بودجه قبل از اینکه شروع کنم و یک مقدار نقاط مثبت و منفی و جواب بعضی از برادران عزیز را عرض کنم یکی، دو نکته قابل توجه است. نکته اول اینکه ما تا بخواهیم بودجه چهاردوازدهم را تصویب بکنیم و به مسوولین اجرائی ابلاغ بشود مخصوصا به بعضی از استانها مثل استان چهار محال بختیاری که 5ماه، 6ماه سال بیشتر امکان کارهای عمرانی نیست از همین مقدار امکانات هم آن محرومین و اقعا محروم محرومتر می‌مانند و باید بهر کیفیت ترتیبی داده بشود که ان‌شاءالله زودتر به مسؤولین اجرائی ابلاغ بشود تا بتوانند آنها قدمی اگر بناست بردارند برای سال جاری بردارند والا بعد گردن مجلس را هم میگیرد که بله مجلس سهل‌انگاری کرده. نکته دوم این است که نوعا مساله بودجه قبل از اینکه باتوجه به واقعیات کشور و جامعه و امکانات مطرح بشود، در گذشته هم همینطور بوده در نظام طاغوتی هم همینطور بوده که بار سیاسیش چه بسا بیشتر بوده از بار اجتماعیش و اقتصادیش و دفاعیش و عمرانیش و امثال ذلک دیدیم در طول صحبتهائی که برادران حتی گاهی مخالف یا موافق مطرح میکردند بیشتر بار سیاسی داشته طرح مسائل بودجه تا یک بار واقع بینانه‌ای منطبق با شرائط و امکانات فعلی کشور ما و آنچه امروز میتواند برای دولت و برای مسؤولین اجرائی راه‌گشا باشد، حتی بیشتر مخصوصاً با کشیده شدن مسأله بودجه به روزنامه‌ها و اظهار نظرهای مختلفی که در این رابطه شده است و جو سازی‌ها و ایجاد جو ها که قطعا به صلاح کشور ملت و انقلاب و استقلال همه جانبه کشور نیست و نبوده است، درست است انتقاد سازنده را امام فرمود اسلام میگوید شکی هم درش نیست ولی اگر بیشتر جنبه تخریب داشته باشد و قبل از اینکه راه‌گشا باشد سنگی را ما در راه بیندازیم قطعا این بعنوان دلسوزی برای این ملت به حساب نخواهد آمد یعنی نتیجه‌اش دلسوزی نخواهد بود حالا ممکن است، مغرضانه باشد یا خدای ناکرده ناآگاهانه باشد و اما در توضیح مسأله چهار دوازدهم ما دو گونه میتوانیم در رابطه با بودجه بحث کنیم یکی به عنوان اینکه ایده‌آل ما، آرمان ما در جمهوری اسلامی از بودجه چیست؟ و باید چه باشد جمهوری اسلامی و سیاست کلی اقتصاد جمهوری اسلامی چیست؟ و رد چه خطی باید حرکت کند؟ سیاست صادراتش، وارداتش، اقتصاد داخلیش، بازرگانی داخلیش بازرگانی خارجیش، کشاورزیش، آنهم بصورت یک برنامه در حقیقت دراز مدتی که ما از امروز فکر بکنیم برای 10ملیون از فرزندان عزیز این آب و خاک که به مدرسه‌ها گسیل میشوند و ببینیم در فردا و پس فردا و ده سال دیگر و 20سال دیگر هر بخش از این نیروهای مقدسی که فرزندان انقلاب هستند در کدامیک از کانالهای این کشور باید مشغول فعالیتهای مختلف اقتصادی و فرهنگی و نظامی و اجتماعی و بهداشتی و غیره بشوند این قطعاً نیاز دارد به یک برنامه‌ریزی دقیق و عمیق و همه‌جانبه واگر متعهدی نسبت به اسلام و انقلاب و این ملت و وفادار به این آب و حاک هست آنچه در حیطه قدرت دارد باید دریغ نداشته باشد، همکاری بکند، هم فکری بکند که ما بتوانیم یک برنامه جامع، کامل، شامل برای درازمدت و برطبق معیارهای اسلامی و اصول اقتصادی قانون اساسی و سیاست نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی در زمینه روابط اقتصادی روابط کارگری، روابط فرهنگی البته سیاسی نظامی وفرهنگیش هم به روابط اقتصادی مربوط است برقرار کنیم که ان‌شاءالله بتوانیم قسط و عدل اسلامی را که آرزوی اسلام است و آروزی اماممان است و امام مخصوصاً تاکید داشته راجع به مستضعفین بتوانیم آنرا برقرار بکنیم و بتوانیم واقعا به خود کفائی و استقلال همه جانبه برسیم خوب این بصورت ایده‌آل و آرمان همه قبول داریم، شکی هم درش نیست و این جور برنامه‌ریزی را هم تا امروز بصورت یک چنین برنامه ریزی کامل و جامع و شامل و همه جانبه و عمیق نداشتیم دولت جناب آقای رجائی قبلاً یک دفعه اشاره فرمودند که ما تعهد کردیم بنا گذاشتیم که ان‌شاءالله این برنامه‌ریزی را برای کشور داشته باشیم، ان شاءالله آنهائی هم که تعهدی دارند تخصصی دارند، تقوائی دارند دلسوزی دارند، بهر کیفیتی همکاری‌های لازم را خواهند کرد تا بتوانیم آن برنامه ریزی دراز مدت را برای کشور، برای همه زمینه‌های کشور داشته باشیم و بدانیم که نیروهای انسانی را هر کدام را در چه بخشی باید بکار بگیریم جمعیت ما در بخشهای کشاورزی و روستاها چقدر باید باشد آیا چقدر امکانات در بخش کشاورزی داریم؟ اگر همه امکاناتمان را بسیج کنیم تکنیک لازم را هم داشته باشیم چند سال اصلاً وقت لازم دارد و تازه ما چه مقدار میتوانیم نیروی انسانی‌مان را در بخش کشاورزی مشغول بکار بنکنیم، آنهم تازه چه بخشهائی از آن بیشتر برای ما مفید و مثبت است و همچنین در بخش بازرگانی و تجارت و بازار قطعاً وضع بازار فعلی ما یک وضعی مطلوب اسلامی نیست از نظر اینکه بخش توزیع، خیلی بخش گسترده‌ای است و بسیاری بورس اسلامی نیست از نظر اینکه بخش توزیع، خیلی بخش گسترده‌ای است وبسیاری بورس بازیها و امثال ذلک در جامعه ما هست که این قطعاً با روح انقلاب اسلامی و روح کار و تلاشی که آنهمه در اسلام رویش تکیه شده است سازگار نیست یک خیابانی را من شردم در تهران قریب 200 تا بورس داشته حالا اسمش لازم نیست که من ببرم، قطعاً نمیشود فردا گفت آقا شما همه تعطیل کنید، بعد بشوند جزء بیکارهای کشور، خوب باید اگر بناست اینها را هدایت بکنیم، هدایت بکنیم به یک جنبه های مثبت و صحیحی که بتوانند لااقل خودشان در بخش صنایع یا در بخش تولیدات کشاورزی یا دامی یا بخشهای دیگری یا تعاونیها، مشغول تلاش و کار و فعالیت بشوند والا بگوئیم فردا خلی از این واسطه‌ها که بی جا هم واسطه‌اند نباید باشند دستشان قطع و جلوی واسطه گریشان گرفته بشود ما عملاً از عهده‌مان ساخته نیست که در ظرف یکی، دو سال آنها را تمام در بخشهای مثب و مفید اقتصادی بکار بگیریم باید برنامه‌ریزی کنیم از نظر فرهنگی هم باید سطح فکری جامعه‌مان هرچه بیشتر بالا بیاید و به آنها توجه بدهیم، تذکر بدهیم. خوشبختانه جامعه ما هم این آمادگی را دارد، این روحیه ایثار و ایمان را دارد، بگوئیم آقای ما میخواهیم از مصرف به تولید، از توزیع به تولید آخر باید کالائی در جامعه باشد تا بعد توزیع بشود،‌اگر کالائی در جامعه نباشد که توزیع معنا ندارد. خوب این ان‌شاءالله در آن برناه‌ریزی دراز مدت عملی است و همچنین در بخش استخدامی و اداری خوب ما میدانیم از نظر اداری و استخدامی نیروی عظیمی در حقیقت تورم کارمند داریم و نیروی عظیمی در حقیقت تورم کارمند داریم و نیروی عظیمی در بخش ادارت ما هستند. مثلا می‌گفتند در وزارت کشاورزی قریب 50درصد نیروی وزارت کشاورزی در خود تهران متمرکز هست یا در بسیاری از وزارتخانه‌ها و ادارات دیگر و میدانیم با ازدیاد پرسنل مواجه هستیم ولی حالا بگوئیم آقا شما بروید کنار، بروید بازنشسته بشوید، بازنشسته شدن هم باز حقوق گرفتن و هزینه دولت را بالا بده است . بازنشسته نشوند البته اگر پاکسازی شدند حسابش جداست. باید یک کار اقتصادی صحیحی به آنها بدهیم. هم از نظر فکری آنها را آماده کنیم. البته آنها ممکن است بعضی‌هایشان هم آمادگی نداشته باشند و بعضی‌هایشان هم واقعاً آمادگی داشته باشند ولی زمینه‌ها را باید در جامعه‌مان بوجود بیاوریم که نسل جوان ما و نسل دانش‌آموز ما ونسل امروزی ما برای فردا بجای اینکه بفکر این باشد که در بخش‌های اداری و استخدامی و غیره مشغول کار و تلاش بشود در بخشهای تولیدی مشغول تلاش و کار بشود و بتواند از آن جهت در بخش‌های مهندسی در بخش‌های مدیریت در بخشهای تکنیک و صنعت و تکنولوژی در کارخانه‌های بزرگ ما بسیار حساس کار بکند و بسیار ارزنده برای جامعه‌اش مفید باشد. این در آن برنامه دراز مدت با مسائل دیگری که همه برادران عزیز بهتر از بنده آگاه هستند و اما در برنامه کوتاه مدت، در آنچه امروز ما میتوانیم از دولت جناب آقای رجائی حالا با یک مقداری کم و زیاد بخواهیم، آنچه امروز برای دولت ما امکانش هست. این را برادران محترم توجه دارند شرائط دوران انقلاب را ، شرائط بحرانی بعد از انقلاب را یکی از مسائلی که برادران رویش خیلی تکیه داشند مساله مالیات بود و اینکه ما مالیات را بصورت صحیحی دریافت بکنیم. خوب این مساله‌ای است قابل توجه برای درازمدت، هم مساله‌ای است قابل توجه ولی برای کوتاه مدت و شرائط فعلی که تقریبا صدی نود جامعه ما آنچه امکانات دارند برای جبهه‌های جنگ برای آوارگان جنگ با کمال اخلاص و صداقت ایثار می‌کنند وبعد بگوئیم همین طبقه ضعیف و قشر محروم ما مالیات‌های کلانی هم مثلا بپردازند. مخصوصا اگر مالیات غیر مستقیم باشد. این قطعا امکانش هم نیست از نظر مالیاتی. ما اول باید قوانین مالیاتی را بصورت یک قوانین صحیح ایجاد بکنیم. قوانین صحیحی تدوین بکنیم از نظر دستگاههای اجرائی و سازمان اجرائی مالیاتی باید یک سازمان مرتب و منظم و مسوولی داشته باشیم. از نظر درآمد افراد باید کاملا جوری باشد که درآمد افراد کنترل بشود، معلوم باشد که افراد واقعا چقدر درآمد دارد تا بعد مساله مالیات مطرح باشد. اگر از اول مشخص نباشد که چه کسی چقدر درآمد دارد چه بسیار افراد فرصت طلب اصلا از قانون فرار می‌کنند و چه بسا فراد محروم محکوم به حکم قانون باشند و این قطعا خلاف مصالح جامعه و چه بسا افراد محروم محکوم به حکم قانون باشند و این قطعا خلاف مصالح جامعه و چه بسا خلاف اسلام و قرآن باشد. باید از نظر دستگاه اجرائی و از نظر درآمد افراد، این هم که باز ما مطرح میکنیم و میگوئیم آقا مالیات مستقیم مثلا صد میلیارد تومان افراد یا عده خاصی در جامعه سود ببرند و بعد یک درصدی از آن را از آنها مالیات بگیریم. این چه بسا خودش از نظر نظام اقتصادی اسلام هم خیلی کار درستی نباشد. از نظر اسلام مستحب است. اگر تاجری واسطه‌ای امکانات معیشتش را دارد و نیاز ندارد که سود روی کالا بگیرد،‌ اصلاً سود نگیرد، استفاده نگیرد به همان قیمتی که جنس را خریده است، بهمان قیمت جنس را در اختیار خریدار قرار بدهد. و اگر نیاز دارد به اندازه نیازهای روزمزد زندگیش استفاده بگیرد و مازاد را اصلاً استفاده گرفتن صرفنظر بکند. اینطور نیست که از یک طرف اسلام اجازه بدهد یک فردی در معاملاتش، صرفنظر بکند. اینطور نیست که از یک طرف اسلام اجازه بدهد یک فردی در معاملاتش، در داد و ستد داخلی و خارجی‌اش میلیونها تومان استفاده ببرد و از سوی دیگر بگوید یک درصدی از آنرا به عنوان مالیات به جامعه اسلامی و کشور اسلامی بپردازد، اصلاً زمینه‌ای برای اینکه افرادی چنین سودهای کلانی را ببرند اگر واقعاً بخواهند مقید به اسلام باشند چه بسا در جامعه اسلامی نیست. بفرض هم بود مسأله مالیات است، پس اینکه ما مسأله مالیات را مطرح میکنیم اول باید ضوابط مالیاتی و دستگاه اجرائی درست را در نظر بگیریم. از سوی دیگر این مسأله قابل توجه است. در شرایط تقریباً نیمه بحرانی اقتصادی جامعه‌ما، که گروههای چپ و چپ‌نما هر روز شعارهای تند و تیز میدهند محیط‌های کار و کارگری و کارگاههای را به تشنج و غیره میکشند. از جهتی دیگر سرمایه‌دارهای وابسته هنوز بعضی‌هایشان دست اندرکار هستند و از جهات مختلف دیگری وضع مالکیت کاملاً برای جامعه ما روشن نیست، مشخص نیست. مالکیت‌های مختلف دچار نوسانات و امثال ذلک هست قطعاً اصلا جامعه ما آن درآمد لازم را که بایست میداشت، آن کار تولیدی و فعالیتهای لازم را که میبایست انجام میداد و بعد استفاده میبرد و بعد از استفاده‌اش به دولت اسلامی مالیات میپرداخت اصلاً قرار نگرفته است. ما باید قبل از هر چیز تلاش بکنیم که ان‌شاءالله اصول اقتصاد اسلامی قرار بگیرد. استقرار پیدا بکند و راه برای فعالیت‌های تولیدی برای جامعه‌مان باز بشود و بعد آنوقت از درآمدها مثلاً خمس و مالیات‌های دیگر هم اخذ بشود (رئیس - سعی بفرمائید خلاصه‌تر بیان بکنید) مسأله‌ای که بیشتر برادرها درباره‌اش تکیه داشتند مسأله نفت و درآمد نفت بود و آن چه که دولت در سال جاری بعنوان بودجه 60مطرح کرده است که مثلاً صادرات نفت‌مان چه مقدار باشد. اولاً بودجه سال 60هنوز به مجلس نیامده است. وقتیکه بودجه 60 به مجلس آمد بعد اگر کمیسیون هم تصویب کرد که حدود صادرات نفت چقدر باشد آیا انقدر که دولت تقاضا داشته است کمتر یا بیشتر از آنقدر که دولت تقاضا داشته در اینجا قابل بحث است. آنچه که حالا در این چهار دوازدهم و یک سوم مطرح است همان است که در سال 59 و 58 مطرح بوده است. پس اینکه از یک نظر ما بیائیم و بگوئیم صادرات نفت اگر بالا برود چنین و چنان است یا تورم‌زا است یا امثال ذلک، بیشتر قابل توجه است که در رابطه با بودجه سال60 مطرح بشود، اضافه بر اینکه درآمد نفت و هر چقدر به عنوان نفت بفروشیم، خود برادران بهتر میدانید که کسری بودجه از طریق یکی از سه کانال غالباً باید تامین بشود. یا مثلا با فروش نفت در کشور ما، یا با قرض گرفتن از بانک مرکزی یا فرض کنید فروختن اوراق قرضه ملی به مردم، و از مردم کمک گرفتن، ولی حقیقتاً نه امکان هست که کشور و دولت ما از مردم آن مقدار کسری بودجه‌ای که اگر بخواهد نفت نفروشد یا کمتر بفروشد تامین بکند، بانک مرکزی هم که شما برادرهای عزیز قبلاً مطرح میکردید دولت از بانک مرکزی چقدر یعنی حدود میلیاردها ریال وام گرفته است و چقدر بدهکاری دارد و بدهکاری دولت به بان مرکزی چند برابر سرمایه بانک مرکزی است. حالا دوباره میگوئیم که یک مقداری پول بدون پشتوانه از بانک مرکزی بگیرید. ما نفت داریم. اینکه برادرمان فرمود که «و اما الجدار فکان لغلامین یتیمین» این صحیح است ولی آیات دیگر قرآن کریم هم میفرماید « وآت ذالقربی حقه» ایات دیگر قرآن کریم هم میفرماید «و‌ آتوالحقه بوم حصاده» و امثال ذلک، این نسل موجود جامعه ما هم نسبت به نفت حق دارد، تمام اینها حق آیندگان نیست. اضافه بر اینکه اگر ما نفت را فروختیم و در برابرش 10 میلیون محصل یعنی 10میلیون انسان را برای فردای این کشور ساختیم، این خدمت است. سرمایه گذاری اصلی همین است، بجای اینکه کارخانه پتروشیمی بسازیم و یا کارخانه و پالایشگاه نفت بسازیم و در اختیار هواپیماهای دشمن قرار بگیرد، اگر بیائیم 10میلیون انسان بسازیم هر یک از انسانها برای فردا میلیونها، میلیاردها ارزش دارند که اصلاً قابل اندازه‌گیری به پول و ریال نیست. در بخش بهداشت و بهداری درمان اگر آمدیم سرمایه‌گذاری کردیم در حقیقت بنفع جامعه است و در جهت این جامعه است. درست است سرمایه‌گذاری تولیدی این چنینی نیست ولی قطعا با یکدیگر رابطه دارند. قطعاً نقش دارد وقتیکه یک جامعه‌ای از نظر مزاج و سلامیت و بهبودی مزاج، سلامت داشته باشد میتواند از نظر فعالیت‌های تولیدی هم کار بکند. اگر سلامتی مزاج نداشته باشد در فلان کارخانه هم که میخواهد کار بکند چگونه ممکن است؟ اگر سلامیت مزاج در یک جامعه‌ای باشد میتوانند درس بخوانند. میتوانند مهندس و تکنیسین و دکتر و طبیب و پزشک و غیره بشوند. اگر سلامتی مزاج و بهداشت و غیره و درمان باشد. امکاناتش نیست مثلا مسأله راه، درست است که راه از یک نظر کار خدماتی است، اما یک استانی مثل استان چهار محال و بختیاری که از محرومترین استانهای این کشور است و در طول رژیم جبار پهلوی کوچکترین اقدامی نشده است حالا لااقل جمهوری اسلامی از نظر راه به این افراد کمک بکند. در سنه 56 بودجه اداره راه استان چهار محل بختیاری 16 یا 18 میلیون تومان بوده است. تازه دوازده میلیون آن هزینه شده است. در سال گذشته بودجه اداره راه استان چهار محال بختیاری 115میلیون تومان بوده است که 97درصدش هزینه شده است تازه آن چه را که هزینه شده است یک صدم آن چه باید بشود نیست. مردم نیاز خیلی شدیدی دراند و اگر ما راه بسازیم. مردمی که در روستاهای بازفت، دیناران، دورترین مناطق این کشور هستند و واقعاً میتوانند پشتوانه برای انقلاب و کشور باشند و قطعاً حق دارند میتوانند رابطه‌ای داشته بانشد که لااقل دولت بتواند قند را به قیمت عادلانه به آنها برساند نه اینک قند را کیلوئی 15تومان و گاهی هم تا مبلغ30 تومان خرید و فروش بکنند قطعاً آنها هم حق دارند وراه‌سازی حداقل یکی از حقوقی است که باید در این رابطه ، و در رابطه با این بودجه برای آنها تأمین بشود. و این سرمایه‌گذاری است برای این کشور و ملت. ما میخواهیم کشور باشد تا بتواند استقلال داشته باشد. اگر بنا باشد کشوری وملتی نباشد،‌کدام استقلال؟ نبابراین، این بودجه باتوجه به مشکلاتی که در دوران حساس قبل از انقلاب و بعد انقلاب بوده است. باتوجه به اینکه تا وقتی دولت جناب آقای رجائی، آمد انتخاب بشودو تائید بشودورای اعتماد بگیرد یک فاصله‌ای افتاد که آن هم یک برزخی است که وضع این کشور یک وضع بحرانی بود. چون وزارتخانه‌ها هم مسوولیتهای درستی نداشتند حتی 5 - 6 ماه بعد از انتخاب جناب آقای رجائی هم بعضی از وزارتخانه‌های حساس کشور مؤولین درستی نداشتند. در این فاصله بحرانی که خیلی از کمبود ها مربوط به آن فاصله بحرانی است. سفارشهای لازم داده نشده بود. امکانات لازم فراهم نشده بود بعد هم مساله جنگ و فشارهای فراوانی که پیش‌ آمده و بار سنگین کشور را مخصوصا از نظر تامین کردن واردات مورد نیاز مثل گندم و گوسفند وشکر، امثلا ذلک که این کشور سخت به آن نیازمند است. اولا برای دولت بیش از این امکانات نبوده. ثانیاً دولت که بودجه سال60 را در دو ماهه اول تقدیم مجلس کرد، این بجا بود که مجلس هرچه سریعتر ولی در عین حال این از افتخارات جمهوری اسلامی است که بررسی بودجه را اینقدر با دقت مورد توجه قرارداده و ناچارا باید دو دوادزهم تجدید کند و چهار دوازدهم بکند تا ان‌شاءالله بودجه سال 60 که برای اولین بار در مجلس شورای اسلامی تصویب میشود بتواند یک بودجه‌ای باشد که تا حدود زیادی مثبت باشد و مفید به حال جامعه باشد. مسائل دیگری را که میخواستم مطرح کنم معذرت میخواهم فقط جواب بعضی از اشکالاتی که برادران محترم داشند عرض میکنم و یکی دو تا از نقاط مثبت این لایحه را هم عرض میکنم . سپس عرضم را تمام میکنم. جناب آقای سلامتیان جمله اولی را که گفتند «چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن» این مسأله قابل توجهی است که باید آیا از اول مسأله دخل‌مان را در نظر بگیریم بعد خرج‌مان را ، یا از اول مساله خرج‌مان را در نظر بگیریم بعد دخل مان را؟ آنچه فعلا در شرایط فعلی جامعه ما مطرح است این است ک خرج‌مان را باید در نظر بگیریم و به اندازه خرج‌مان باید درآمد تامین بکنیم. البته خرجهائی که اسراف نباشد، تبذیر هم نباشد همانطوری که قرآن میگوید «عبادالرحمن» ان‌شاءالله جناب آقای رجائی و برادران عزیز هم که همه «عبادالرحمن» هستید «والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم نقتروا و کان بین ذلک قواما» ما فعلا هزینه‌هائی داریم که بما تحمیل شده، هزینه پرسنل اداری بیش از یک میلیون نفر یا بیش از دویست هزار نفر بازنشسته، تحمیل به جامه‌ما است. ما نمی‌توانیم به دویست هزار نفر یا بیشتر بازنشسته بگوئیم آقا ما پول نداریم بشما بدهیم. بهر کیفیتی است باید زندگی آنها تأمین بشود. هزینه‌های جنگ، هزینه‌هائی که در بخش‌های مختلف این کشور هست و غالبش جهات ارزنده‌ای هست، تحمیل به این جامعه است و ما باید آن هزینه‌ها را به هر کیفیتی هست تامین کنیم. نمیتوانیم اصلاً هزینه‌ها را در نظر نگیریم. باتوجه به هزینه‌ها اگر بتوانیم در بخش‌های مثل راه‌آهن ، جاده سازی، برق، کارهای دیگر و در بخشهای سدسازی و امثال ذلک سرمایه گذاری بکنیم، هرچه بیشتر بتوانیم نفت صادر بکنیم و چنین سرمایه گذاری‌های مثبت بکنیم. البته شرط اینکه در فروش نفت هم رعایت موازین اسلامی و اصول سیاسی جمهوری اسلامی بشود قطعاً مثبت خواهد بود که بتوانیم این کشور را در آن کار ایجاد بکنیم. بتوانیم محیط فعالیت و تلاش ایجاد بکنیم. از جمله مسائلی که فرمودند، فرمودند «دولت و مجلس خوب بود در همان دو ماهه اول، لایحه 4 ماهه اول را مطرح میکرد» بعضی ازاشکالات و انتقادات آنها به دولت بود که نماینده دولت ان‌شاءالله جواب خواهند داد. بعضی از انتقاداتشان به مجلس بود که تا حدودی جواب گفت شد، و مجلس در این رابطه هیچ کوتاه نیامده، بعضی از انتقاداتشان به کمیسیون برنامه و بودجه بود که مخبر محترم کمیسیون برنامه و بودجه هم جواب خواهند گفت. گفتند در این لایحه، مساله کمیسیون برنامه و بودجه مطرح شده و اگر بنا است کمیسیون برنامه و بودجه باشد. باید طبق اصل 85 قانون اساسی باشد، خوب وقتیکه بنا شد واقعا آن تصویب شود و واقعا هم نیاز باشد که اختیار بدهیم به کمیسیون برنامه و بودجه طبق اصل هشتاد و پنچم عمل بکند به کمیسیون اختیار خواهیم داد. به قرارداد «تالبوت» اشاره کردند که گفت و گوی قراردادی هست که با دولت انگلیس یا آن شرکت طرف قرارداد بسته بشود، واقعاً باید این را بررسی کرد. من نمیخواهم بگویم که صد در صد مثبت یا صد در صد منفی، شاید «خیرالشرین» باشد. بهترین دو شر این باشد که ما چنین قراردادهائی ببنیدم. چون میدانیم صنایع ما، صنایع کاملاً وابسته است. من در رابطه با کمیسیون کار و امور اجتماعی به بعضی از این کارخانه‌ها رفته ام برای سخنرانی یا احوال پرسی و امثال ذلک سرکشی بکنم . از جمله مثلا شرکت ایران کاوه. ایران کاوه شرکتی است که باید ماشین‌های بزرگ بسازد ولی شرکتی است که صد در صد وابسته به آمریکا است. وابسته به «ماک» آمریکا است. حالا چه کار بکنیم؟ اگر از هر نقطه دنیا هم ما بخواهیم برای راه اندازی این کارخانه‌ای که دو سال است تقریبا بیکار است و بیش از 700نفر پرسنل آن حقوق بگیر هستند اگر بخواهیم یک قدمی برداریم باید با «ماک» آمریکا قرار داد ببندیم و قطعات یدکی و ماشین‌آلات آن را از آنجا بخریم و بیاوریم در اینجا مونتاژ بکنیم. یا فرض کنیم جنرال موتورز، آن هم وابسته به آمریکا است تازه یک ماشینهای تزئیناتی و تشریفاتی است. مثلا کاترپیلار که ماشینهای راهسازی را میسازد نوعاً اصلاً شرکت، آمریکائی است. مربوط به آمریکا بوده است. خوب ما این کارخانه‌هائی که به عنوان ماشین سازی و غیره داریم غالباً متأسفانه وابسته به آمریکا بوده حالا جنبه تشریفاتی و تزئیناتی داشته یا نه، جنبه مثبتی هم میتوانست داشته باشد مثل ایران‌ کاوه، شاید کمترین شرکتی که از نظر وابستگی ما بتوانیم مطرح بکنیم و بتوانیم بعضی از قطعات آن را در داخل ایجاد و تولید بکنیم، بعضی از قطعاتش را از کشورهائی مثل هندوستان و غیره بخریم مثلاً همین شرکت «تالبوت» انگلیس باشد و پیکان، تازه پیکان هم لازم نیست همه اش پیکان سواری باشد، پیکان‌های باری و پیکانهای دیگر باشد. ممکن است رفته رفته بتوانیم خط تولید را هم تغییر بدهیم. ده، سیزده هزار نفر هم کارکن و کارمند و غیره در این کارخانه مشغول کار هستند. هشتاد، نود دستگاه دیگر هم در اطراف کشور در رابطه با ایران ناسیونال مشغول کار است. مجموعاص 80- 90 هزار جمعیت بصورت مستقیم و غیر مستقیم در رابطه با ایران ناسیونال هستند ما چه کار بکنیم؟ البته باید تلاش بکنیم، قرارداد هم بصورت قطعی مطرح نشده . چه بسا شرایط اقتصادی انگلیس هم ایجاب بکند که در حقیقت انگلیس گروگان ما باشد. که ما بتوانیم در قرارمان طوری قرارداد را ببندیم که صد در صد بنفع کشور ما استقلال ما باشد. البته ممکن است ضمناً منافع جنبی هم برای انگلیس در آن قرارداد مطرح بشود که آن هم یک مقداری بتواند وضع کارخانه‌هایش را راه بیندازد. میخواهم عرض کنم که اینها باید بررسی بیشتری بشود، دقت بیشتری بشود، یکطرفه به عنوان منفی بکوبیم و انتقاد، قطعا درست نیست. مساله راه دریاچه ارومیه مطرح شد. بعد حس تفحصم جویا شد از جناب آقای قره‌باغی سراغ گرفتم که آقا مساله جاده ارومیه که مطرح شد و نمیدانم کوه خراب بکنیم و بریزیم داخل دریا و پل میخواهد و اینها چیست؟ یا چه مقدار صحت دارد؟ اگر خودم رفته بودم و دیده بودم میتوانستم بدون تخصص اظهار نظر بکنم ولی متاسفانه موفق نشده بودم که بروم و ببینم. ایشان گفت. آقا اگر این کار را دولت هم انجام نمیداد ما انجام میدادیم. مسائل مختلف را مطرح کردند، مسائل سوق‌الجیشی، غیره، غیره. از جمله گفتند این راه تبریز به ارومیه را 120کیلومتر می‌کند در حالیکه راه به ارومیه از تبریز اگر بخواهیم با جاده عادی برویم 500کیلومتر است. بعد گفت خدا ساخته است. میکلانژ را از خارج خریده بودند در دریای عمان و خلیج فارس زده بودند، تپه خاکی آماده هم در آنجا است و از این سنگ‌های آهکی و غیره مرتب بر میدارند و میریزند. حدود یک کیلومتر هم حالا بحث است ه به چه کیفیت پل بزنند. مثلا 14کیلومتر را پل بکنند تا انشاءالله راه متصل بشود و اتوبان بشود که خیلی هم ارزش دارد. خوب این را مقایسه بکنیم با آنچه در زمان طاغوت بعنوان طرح و برنامه انجام میگرفته است مثلا ناو میکلانژ را از خارج خریده بودند در دریای عمان و در خلیج فارس زده بودند و بعد بالنج و غیره مسافرها را داخل ناو میکلانژ میبردند که استراحت بکنند بعد ناچار شدند میلیونها تومان هزینه بکنند تا بتوانند یک اسلکه بسازند برود وسط دریا، چون ناو میکلانژ خیلی بزرگ بوده و نمیتوانسته است کنار دریا و اسکله بایستد، تا مثلاً برود کنار اسکله بایستد و تازه 4نفر مسافر بروند در آن بنشینند. آن طور خرجها و هزینه‌های غلط و بیهوده‌ای که در زمان طاغوت میشده و آن چه امروز بصورت یک راهی که چه بسا خیلی اساسی و اصولی و مقدس باشد. و امثال ذلک که اینها کاملاً باید نظیرش را من به جناب آقای کلانتری هم گفتم و در اینجا هم عرض میکنم راه استان چهارمحال و بختیاری به خوزستان است که اصفهان تا خوزستان حدودا به 8ساعت انجام میگیرد ولی اگر بخواهیم این راه را از مسیر خوزستان خرم آباد و اندیمشک و غیره برویم 10-18 ساعت طول میکشد و مخصوصا اگر این راه درست شده بود در شرایط جنگی، خیلی میتوانست از نظر پشت جبهه برای ما کمک بکند. البته در صدد هم هستند و بفکر هم هستند امیدوارم انشاءالله اقدام بیشتری هم بکنند که جاده از این مسیر خیلی میتواند برای اقتصاد کشور و کل جامعه، نگوئید که من از استان چهارمحال و بختیاری میگویم و برای خودم میگویم خیر، برای کل جامعه‌مان میتواند مفید و مثبت باشد. مسأله دیگری که در رابطه با 5میلیارد بدهکاریها و وامهای ما آقای سلامتیان مطرح کردند قابل توجه بیشتری است. این همان مسأله در حقیقت گروگانها است و اینکه آیا دولت جناب آقای رجائی قرار داد را عمل کرده است؟ آیا بدهی‌هائیکه ما به آمریکا داشته ایم و یکجا پرداخت شده بنفع ما بوده یا بنفع ما نبوده؟ ما یک بدهکاریهائی داشتیم با 21درصد ربا و نزول و غیره و میخواستیم که رابطه‌مان با آمریکا قطع بشود، این خصم قطع بشود و آمده‌اند یکجا آنچه را که بدهکاری داشته‌ایم بریده‌اند و قطع‌کرده‌اند و ما دیگر رابطه‌مان برای همیشه ان‌شاءالله با امپریالیزم جهانخوار آمریکا قطع بشود و بتوانیم به خودمان برگردیم و بتوانیم استقلال خودمان را باز بخریم. خوب، این واقعاً آیا میشود به عنوان یک نقطع منفی مطرح کرد یا چه بسا یک نقطه مثبت باشد و باید بینش‌ها را، یک بینش های منصفانه‌تری کرد، تا انشاءالله بتوانیم بعضی از این نقاط اگر نقاط مثبتی هست ما بصورت مثبت ببینیم،‌ نه همه نقاط مثبت را حتی منفی ببینیم، اینکه برادرمان گفته که اگر یک قطه نفت در جهت تولید بکار گرفته نشود، این حرام است و گناه است و چنین وچنان، خوب تکلیف شرعی و حکم شرعی آنرا فقهای محترم شورای نگهبان هستند، میگویند آیا حرام هست یا حرام نیست و تازه تولید، یکوقت تولید مستقیم است و یکوقت تولید غیر مستقیم، ممکن است با ده واسطه هم تولید باشد و ما به تولید و خلاصه کل این جامعه برای ما مطرح هستند و حقوق این جامعه برای ما مطرح است. البته اشکالاتی هم بوده است از گذشته، اینها را باید رفته رفته قدم برداریم ان‌شاءالله آن اشکالات برطرف بشود. سیستم توزیعمان درست بشود، اسلامی بشود، در بخش توزیع مثلا بجایاینکه 50درصد جامعه‌ما در بخش توزیع کار بکنند، حداکثر مثلاً بیست درصد جامعه ما در بخش توزیع کار بکنند، بجای اینکه فرض کنید چهل درصد یا کمتر نیروی انسانی ما در بخش ادارات و امثال ذلک و خدمات باشند، خیلی کمتر باشند، امثلا ذلک که ان‌شاءالله درصدد هستیم و همه داریم به این جهت و به این سمت حرکت می‌کنیم. آنهائی هم که حرکت نمی‌کنند به این سمت یا میگویند اگر ما بتوانیم هم حرکت کنیم، حرکت نخواهیم کرد، از خر شیطان خواهش می‌کنیم پائین بیایند و به این سمت حرکت بکنند. مسأله جالبی که گفتند و قابل توجه است، شرکت‌های دولتی و وابسته به دولت بود که باید میلیاردها تومان بعنوان سوبسیت و خسارت دولت برایش پرداخت بکند، خوب اینهم شرایط انقلاب اینجور ایجاب میکرده ولی من تقاضایم از دولت جناب آقای رجائی اینست که هر چه بیشتر تلاش بشود که ان‌شاءالله این شرکت‌ها به خود کفائی برسند، لااقل احتیاج نداشته باشند از خزینه عمومی مملکت به بلعند و جیره خوار همه ملت باشند. ان‌شاءالله اینها بشود، بهر کیفیت، از نظر مدیریت خیلی حساس است. از نظر بالا بردن فرهنگ کارگری و جلوگیری از توطئه‌ها ، تشنج‌ها خیلی حساس است، مسائل دیگری هم هست که از نظر قطعات یدکی، غیره، امکانات را فراهم کردند،‌ان‌شاءالله این شرکت‌های دولتی هم بتواند لااقل خودکفا باشند نه دولت بخواهد سالیانه میلیون‌ها تومان مثلا در رابطه با شرکت واحد تهران، خسارت شرکت واحد تهران را بدهد. ما قدیم‌ها میگفتیم که واقعا روزانه شرکت واحد چقدر سود میکند. چقدر استفاده میکند، حالا بعد از مدتها که متوجه شدیم معلوم میشود که شرکت واحد و امثال شرکت واحد چقدر خسارت میدهند. جور شرکت واحد را دولت و همه ملت ایران باید بکشند. خوب قطعا این درست نیست و باید تلاش کرد که شرکت واحد، نه اینکه حالا میگویم بلافاصله بلیط‌ها چند برابر بشود،‌نه باید واقعا حساب کرد که این درآمد از چه کانال، هزینه‌ها در چه کانال،‌ایا وضع پرسنلی چه جوری است؟ ایا درست حساب شده، نظارت دقیق، کنترل‌ دقیق که وظیفه دولت است، ان‌شاءالله باشد که این شرکت‌ها لااقل زیان ده نباشد یا حداقل زیان را بپردازند که ان‌شاءالله اینها قدمی باشد به سوی خودکفائی. (یکی از نمایندگان - آقا بس نیست) بله مسأله ای که بعضی از برادرها تذکر دادند «تحریم اقتصادی یکسال و طبقات آن در وضع اقتصادی و مالی کشور و همچنین دو میلیون آوارگان جنگی‌، حدود یک میلیون و نیم آواره عراقی حدود یکصد هزار آواره عراقی، آوارگان افغانی، آوارگان جنگ، آوارگان عراقی» اینها تمام در حقیقت سربار دولت جناب آقای رجائی هستند و خوب پیدا است اینها برای کشور مشکلات فراوان ایجاد میکنند. من یک کلمه دیگر از نقاط مثبت این لایحه را عرض می‌کنم و معذرت هم میخواهم که مصدع هم شدم. یکی از نکاتی که آقای غفوری هم اشاره فرمودند این بود که ما بنا بود بودجه سری نداشته باشیم. یک جمله‌ای هم از نهج‌البلاغه امیرالمومنین سلام الله علی قرائت کردند که امیرالمومنین (ع) میگویند که از اصحاب خود چیزی را پنها ندار مثلاً، و حالا در این بودجه،‌ مساله بودجه سری هم به یک کیفیتی مطرح شده است، اشاره ایشان به دو تبصره این لایحه بود، (البته دفاع بنده بیشتر از مصوبه کمیسیون محترم است و از کمیسیون هم تشکر میکنم) تبصره 7 و تبصره8 جلوتر هم برادرهای جواب داند. تبصره7 که «بودجه سری در رابطه با مسائل دفاعی است» و آن چیزی نیست که اصلاً قابل ذکر باشد که خوب، شکی نیست که یک کشوری مخصوصاً از نظر منابع اطلاعاتی مخصوصا کشور ما باید هر چه در آینده قویتر باشد، اطلاعات اسلامی ، اطلاعات خداپسندانه، اطلاعات برای مستضعفین و علیه مستکبرین، این وظیفه همه ما است. ما همه مان باین معنا باید کارآگاهان جمهوری اسلامی ایران باشیم و از نظام و از خون بهای شهدایمان دفاع کنیم. پاسداری کنیم، حمایت کنیم، حالا اگرهزینه‌هائی هم داشته باشد خوب قطعاً دولت باید دستش باز باشد، آن هزینه‌ها را بپردازد. تبصره8 را قابل توجه است، البته روی مبلغ آن جداگانه بحث دارم. چون مبلغی که در بودجه سال60، تبصره 41 بودجه تقدیمی نخست وزیر به مجلس مطرح شده‌ بود، برای تمام امسال پانصد میلیون ریال مطرح شده بود. یعنی 50میلیون تومان حالا در این تبصره8 برای چهارماهه اول پنجاه میلیون تومان در نظر گرفت شده، این را حالا مبلغش را خود نمایندگان محترم در آیند میتوانند رویش اظهار نظر بکنند، ولی تبصره اینست «به دولت اجازه داده میشود به منظور انجام هزینه‌های ضروری تا مبلغ پانصد میلیون ریال از محل ردیف 50001 با تصویب هیات وزیران (یک قید دارد با تصویب هیات وزیران، یک قید هم اول داشت هزینه‌های ضروری) بدون رعایت قانون محاسبات عمومی و سایر مقررات هزینه نماید، اسناد این قبیل هزینه‌ با امضای نخست وزیر یا وزیر مربوط و ذیحساب به هزینه قطعی منظور خواهد شد». یک اختیاری ما داده‌ایم به جناب آقای رجائی، اینکه در درجه اول روشن است، ما قانون محاسبات را میخواهیم برای آنجائی که واقعاً اطمینان نداشته باشیم، واقعاً یوسف صدیق خزینه دار مملکت نباشد، والا از خودم امام شما بخواهید آقا طبق قانون محاسبات شما چقدر بودجه دریافت کردید، سهم امام و خمس دریافت کردید و همه مراجع تقلید و همه نمایندگان امام و مثلا نمایندگان سایر مراجع. اینجور نیست، نوعاً افرادی هستند صد در صد مورد اطمینان، صد در صد پاک و صدیق و منضبط و مواظب … و ما به آنها اطمینان داریم، اطمینان دینی و تقوائی، خوب اگر بنا شد مسؤولین باشند که اینقدر مورد اطمینان باشند، اگر بنا باشد قانون دیوان محاسبات دست و پای آنها را ببندد، باید یک مقداری آزاد گذاشت که بتوانند تلاش بکند، مثل آنچه در رابطه با طرح عشایری تصویب فرمودید، آنچه در رابطه با جهاد سازندگی مطرح میکنید. اگر بنا بود آنقدر قیودات سازمان برنامه و بودجه و دیوان محاسبات و تخصیص و امثال ذلک باشد قطعا نمیشد قدم خیری برای این جامعه و این کشور برداشت، این از این. خوب، از جمله پنجاه میلیون تومان اجازه میدهیم،‌آنهم هزینه‌های ضروری به کسی میگوئیم اختیار داری هزینه‌های ضروری را مصرف کنی که میگوید من مقلد امام هستم و با تصویب هیأت وزیران، یک چنین قیدی هم به آن میزنیم و اسناد این قبیل هزینه ها با امضای نخست وزیر یا وزیر مربوط به ذیحساب، ماده49 قانون محاسبات عمومی که اعتبار سری را مطرح میکند اینست… (یکی از نمایندگان - بحث جزئیات نیست) تمام شد آقا من تمامش کردم، اجازه بفرمائید، میخواهم بگویم آقا اعتبارات سری با این ماده8 تفاوت میکند، آنچه بعنوان اعتبارات سری آمده، نه بعنوان هزینه‌های ضروری مطرح شده، نه بعنوان تصویب هیات وزیران و امثال و ذلک مطرح شده، نه بعنوان امضاء نخست وزیر و مثلا اینها، ماده 49 اینست. «اعتباراتی که بعنوان سری در بودجه عمومی دولت منظور میشود تابع مقررات مذکور در این قانون و سایر قوانینی نیست و فقط یا صدور حواله (تنها صدور حواله میخواهد) از طرف وزیر یا رئیس موسسه مربوط پرداخت و با گواهی مصرف مقامات مزبور به هزینه قطعی محسوب میگردد». اصلاً هیچ قیدی ندارد، اینجا قید دارد. هزینه‌های ضروری، امضاء نخست وزیر، امضاء وزراء محترم و بد هم با آن قید بعدیش. بنابراین، این هم بعنوان یک هزینه سری نیست و این از افتخارات بسیار مقدس جمهوری اسلامی است و از افتخارات ملت ما است و از ثمرات انقلاب کبیر اسلامی ایران است که ملت شریف ما، پریروز هم، خدمت حضرت امام، جناب آقای هاشمی دامت توفیقاته اشاره فرمودند که ما چیزی را از ملتمان مخفی نداریم، حتی در بودجه‌ها هم که در تمام پارلمان‌های دنیا یک چیزی مخفی از غیره، از غیره‌است، خوشبختانه می‌بینم این چنین باز هیچ چیز از ملت مخفی نیست. همه در پیش چشم‌ ملت، در صدا و سیما و روزنامه‌ها و غیره و غیره و همه ملت ما میدانند و این از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است. باتشکر از همه شما والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته. رئیس - الان ظهر است. ما تقریباً دو ساعت و ربع کار کردیم، و هنوز باید دو ساعت و سه ربع دیگر کار بکنیم و دوساعت هم تنفس بیشتر نمیتواند باشد یعنی چون جلسه واحده است، فاصله فقط دو ساعت میتواند باشد، یا باید تا ساعت یک کار بکنیم و باز از ساعت 3 ادامه بدهیم، یا اگر الان تعطیل بکنیم، ساعت دو باید برگردیم اینجا. (عده‌ای از نمایندگان - ساعت2 برمیگردیم) بعضی از آقایان میگویند میخواهیم اخبار ساعت 2 را گوش کنیم ولی توجه بفرمائید که اگر فاصله از 2 ساعت بیشتر شود خلاف آئین نامه است. عده‌ای از نمایندگان - ساعت 2 میآئیم. رئیس - بسیار خوب، جلسه ساعت 2 خواهد بود و اسامی غائبین را هم بعد میخوانیم. 4- اعلام وصول 5طرح از طرف نمایندگان و ارجاع آن به کمیسیونهای مربوط رئیس - چند طرح رسیده است که وصول آنها اعلام میشود. 1- طرح قانونی ماده واحده الحاقی به قانون دادگاه مدنی خاص با 17 امضاء. 2- طرحی برای حفظ کیان خانواده و حل مشکلات آن با حدود 30امضاء. 3- طرح قانونی تشکیل جدید سازمان بازرسی کل کشور و حدود وظائف و اختیارات آن با 17امضاء. 4- طرحی برای رسیدگی به پرونده‌های کسری جمع‌داری دولت با 20امضاء. یک طرح یک فوریتی هم هست که بایستی در زمانی که اکثریت بود قرائت شود. رئیس - حالا تنفس میدهیم و من خواهشم از آقایان اینست که برای اینکه خلاف آئین نامه نشود. پیش از ساعت 2 تشریف بیاورند که اول ساعت 2 ما شروع بکنیم، یکربع ساعت به 2 اینجا تشریف داشته باشید. (جلسه ساعت دوازده بعنوان تنفس پایان یافت و مجددا در ساعت چهارده و ده دقیقه تشکیل شد) رئیس - بسم‌الله الرحمن الرحیم. جلسه برای ادامه مذاکرات رسمی است. به آقایان اعضای شورای نگهبان که آنطرف هستند، بگوئید تشریف بیاورند داخل جلسه. ضمناً یک طرح رسیده است که وصول آن اعلام میشود. منشی - اعلام وصول یک طرح قانونی با 18امضاء: 5- طرح قانونی شرایط انتخاب قضات دادگستری به هیات رئیسه رسیده است که به کمیسیون قضائی فرستاده میشود. رئیس - چند تذکر هم داریم تا شروع کار تذکرها را من میخوانم. یک تذکر به موافقین، جناب آقای غفوری تذکر میدهند که من که گفتم از جنگل‌ها و معادن و اینها استفاده نشود، منظورم نبوده که اصلاً استفاده نشود، منظورم این بوده که با برنامه و نظم و با محاسبه استفاده بشود و یک وقت مثلا به ایشان اعتراض نشود که ایشان گفته بودند که اصلا معادن و اینها میخواهد بماند، در موافقت‌ها اینرا نفرمائید. تذکر آقای رحمانی به دولت در مورد کارگذاران چند پیشه است که قبلا هم ما این تذکر را داده بودیم، تذکرات تکراری را دیگر آقایان نفرمایند. ایشان البته از تاکستان گفتند آقای قهرمان رحمانی ولی ما این تذکر را دادیم که از سرگردانی آنها را در بیاوریم. قهرمان رحمانی آقای هاشمی، 11هزار نفر تکلیفشان مشخص نیست تعدادشان خیلی زیاد است و وضعشان هم نامشخص است. رئیس - بله، همین تذکر را یکبار دادید در همه شهرستانها از اینها هستند که این را کلی یکبار گفته‌ایم. نماینده ساری آقای قاسمی در مورد قریه تاکام که دچار سانحه‌ای شده است و بسیاری از مزارعش به مشکلی برخورد کرده‌اند، چیزی شبیه زلزله، خیزش زمین بوده، از دولت میخواهند که یک کمکی سریعا به آنجا بکنند. آقای شکرالله زینعلی نماینده بهبهان میفرمایند که آنجا با اینکه خطوط گاز از کنار شهر رد میشود، طرح گازرسانی هنوز کامل نشده و میخواهند که تسریع بشود. مناسب است که مردم آنجا که توقعشان به حق هست از گاز استفاده بکنند، عده‌ای از نمایندگان فارس عبدالواحد موسوی، آقای بهشتی، آقای شجاعیان، آقای نصیری لاری، آقای سازگارنژاد، این آقایان خواسته‌اند که چون گویا یک عدم تفاهمی بین جهاد مرکزی و جهاد منطقه هست و این باعث رکود بعضی کارها شده… یکی از نمایندگان - اصلا کاری نشده. رئیس - نه، اینجا نوشته‌اند، اینطوری دیگر ننوشتند کار نشده شما حرفی که تذکر دادید، دیگر خلاف نفرمائید، آنکه تذکر دادید دیگر حاشیه نزنید. یکی از نمایندگان - منطقه با منطقه فرق میکند. رئیس - نوشته‌اید مختل شده، تذکر دادید که اشکال اقدامات برطرف بشود. آقای نوروزی نماینده آمل هم میگویند، کود شیمیائی را به ناگهانی قطع کرده‌اند، به انبار تعاونی‌ها نمیرسد، این ضرورت دارد که زود اقدام بشود. آقایان اعضاء شورای نگهبان کجا هستند؟ منشی (الویری) - نمایندگان محترم توجه بفرمایند یکی از مصوبات مجلس در مورد قانون تامین نیازمندیهای استخدامی سپاه پاسداران است، بعد از اینکه شور دومش را طی کرد و به شورای نگهبان رفت، و شورای نگهبان یک ایرادی گرفت که دوباره برگشت به کمیسیون، کمیسیون یک جمله‌ای اضافه کرد، که این جمله درتصویب نامه مجلس نبود، بعد آقای حسینعلی رحمانی تذکر دادند که در صورتجلسات مجلس وقتی بررسی شد، آن جمله مشخص شد، در تبصره5 این مصوبه آن قسمتی که باینصورت بوده «آموزش نظامی اولیه، حقوق و مزایا، شرایط خدمتی در سپاه و نحوه رفتار با آنها از لحاظ انضباطی درآئین نامه اجرائی قانون تعیین میگردد»، در کمیسیون یک چنین چیزی اضافه کردند بدون اینکه اینجا تصویب شده باشد، «در آئین نامه اجرائی که توسط سپاه تنظیم و جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم می‌گردد، تعیین می‌گردد» این جمله را کمیسیون اضافه کرده بود بدون اینکه مصوبه‌ای اینجا باشد، و وقتی که این اضافه شده، اداره قوانین توجه کرده‌اند به آن و به این ترتیب قرار شد اینجا توضیح داده بشود که چون برخلاف آن چیزی هست که مجلس تصویب کرده، یعنی چنین جمله‌ای تصویب نشده بهمین جهت از مصوبه جمله‌ای که ذکر کردم یعنی این جمله: «که توسط سپاه تنظیم و جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم می‌گردد» این جمله حذف شده. فقط جهت اطلاع بود. یکی از نمایندگان - آقای الویری یک چیزی آورده‌اند در اینجا که اصلا بطور عمومی دو مرتبه برگردانند. منشی (الویری) - بله، یعنی برمبنای همان چیزی که از اینجا فرستاده شد آئین نامه را فرستادند به مجلس در حالیکه طبق مصوبه اصلی نمی‌بایستی بفرستند، که خود به خود برمی‌گردد به سپاه. یکی از نمایندگان - یعنی احتیاج ندارد. منشی - بلی. (ادامه بحث پیرامون لایحه چهاردوازدهم بودجه) رئیس - الان با حضور اکثریت اعضای شورای نگهبان برای مذاکرات یک فوریتی جلسه رسمی است، بگوئید آقای دکتر سامی تشریف بیاورند. منشی - آقای دکتر سامی بعنوان مخالف بفرمائید. دکتر سامی - باتوجه به خستگی نمایندگان محترم و بیماری بنده و امتثال اوامر مکرر جناب رئیس که فرصت کافی برای بحث کردند در بودجه60 هست و آنچه که در اینجا در بودجه چهار دوازدهم گفته میشود، چه بسا همان مطالبی است که در بودجه عمومی و بودجه 60 باید گفته بشود، بنابراین من سعی در کمال اختصار خواهم کرد و بنابراین از این فرصتی که هست استفاده می‌کنم برای تذکر کوتاه در چند مورد که بنظرم میرسد واجب هست، ولی بحث اساسی در زمینه بودجه و مسائل اصولی که بنظرم میرسد، اگر عمری باقی بود و چنین فرصتی نصیب شد در بودجه 60 دنبال خواهیم کرد، آنچه را که بعنوان مخالف با لایحه چهاردوازدهم بودجه من میخواهم عرض بکنم، اولی آن در رابطه با همین صرف وقتی است که خیلی از آقایان نمایندگان بشدن نسبت به آن دل میسوزانند، گاهی اینجا موافقین نمیدانم شاید هم مخالفین، ولی فکر میکنم یکی از موافقین که هم دفعه پیش و هم ایندفعه در موافقت صحبت میکردند، میفرمودند که همین ثانیه و دقایق و لحظاتی که در مجلس میگذرد، مقداری صرف هزینه‌ میکنند و جزو بودجه حساب میشود. بنابراین بکوشیم که این لحظات را در یابیم. یعنی هم دلسوزی به حال مملکت و مجلس و بودجه مملکت وقتی یک چنین دلسوزی مطرح است که دقیقه و ثانیه مطرح است، اگر ما از روز سه‌شنبه تا کنون راجع به لایحه‌ چهاردوزادهم داریم صحبت میکنیم میتوانستیم که صحبت نکنیم یعنی میتوانستیم این وقت شریف و عزیز آقایان و وقت قیمتی مملکت و انقلاب را اینجوری صرف نکنیم من حق را به جانبی آن برادر نماینده میدهم که برای دقایق دل میسوزاند.و بهمین جهت هم من با بودجه چهاردوازدهم مخالفت میکنم. در موقعی که بودجه دو دوازدهم مطرح بود، بنده عرض کردم که به این علت میشود با دو دوازدهم مخالفت کرد که ما میتوانستیم دو دوازدهم نداشته باشیم. یعنی اگر ما لایحه بودجه مملکت را در موعد مقرر تنظیم میکردیم و به مجلس تقدیم میکردیم و قبل از اینکه سال مالی تمام بشود، به تصویب میرسید. طبیعی این بود که ما در آغاز سال مجبور نبودیم که یک دوازدهم و دو دوازدهم اکنون هم چهار دوازدهم را به مجلس بیاوریم. بنابراین آنچیزی که سبب صرف وقت میشود و بقول آقایان هزینه مجلس را به خودش تعلق میدهد و د حقیقت تضییع می‌کنیم، این تسامح و تکاهلی است که در تنظیم بودجه و تصویب آن و واگذاری آن بموقع به مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است. یعنی اینکه آقایان میآیند اینجا و راجع به بودجه صحبت می‌کنند این تضییع وقت نیست، این تکلیف است باید این کار را بکنیم. مگر میشود تدبیر مملکت راندیده گرفت و بی‌حساب و کتاب اجازه داد که اموال بیت‌المال حالا بمورد یا غیر بمورد مصرف بشود. مسلم این است که جایش همین اینجا هست، و باید صحبت بشود. اما آن چیزی که حساسیت ایجاد می‌کند اینکه اگر میتوانستیم این وقت‌ها را صرف نکنیم، حرف درستی است. و من فکر میکنم که میتوانستیم. بهمان دلایلی که من در موقع مخالفت با لایحه دودوازدهم گفتم، آنها را تکرار نمی‌کنم . چون شماها شنیده‌اید و قبلاً هم که در صورت جلسات مجلس منعکس شده است. اما یک نکته را من عرض میکنم. همان وقتی که لایحه دو دوازدهم مطرح بود. یکی از برادرانیکه حداقل باید خبرگی او را در زمینه مسائل برنامه و بودجه نسبت به اغلب ما بپذیریم که حق دارد در زمینه بودجه اظهار نظر بکند. سرپرست سابق سازمان برنامه و بودجه و رئیس فعلی کمیسوین برنامه و بودجه برادرمان مهندس سحابی وقتی که صحبت میکرد در موافقت با دو دوازدهم، صحبت او این بود. آنطوری که تجربه ما هست و آنطوری که ما در کمیسیون برنامه و بودجه سابقه و تجربه داریم. لایحه دودوازدهم اگر بتواند دردی را دوا بکند. حالا فروردین و اردیبهشت مرداد ماه صورت نخواهد گرفت یعنی ما بودجه 60 با همه تخمین‌ها و باضریب‌هائی که بکار برود، زودتر از مردادماه صورت نخواهد گرفت یعنی ما بودجه 60را در مردادماه میتوانیم احیاناً اگر هیچ اتفاقی نیفتد، تصویب بکنیم. و باگفتن این حرف از این تریبون بوسیله یک نفر که در این زمینه دارای کارشناسی است و اظهار نظرش صائب تر از ما هست. نباید ما این فکر را میکردیم که خوب الان که ما در فروردین‌ماه داریم لایحه دو دوازدهم را تصویب می‌کنیم و از همه مهمتر کسانی که لایحه دو دوازدهم را تنظیم کرده‌اند و از این نوع مسائل هم اطلاعی داشته اند بهتر نبود که همن جا لایحه چهاردوازدهم را مطرح میکردند. و همه مباحثی که داریم از روز سه شنبه تا امروز می‌کنیم. در همان لایحه چهاردوازدهم از اول میشد. ایا فکر نمکنید کهاین عدم توجهات اس که سبب شده است که ما این دفعه باز داریم یکباره دیگر وقت میگذارینم. اینها است که اشکال ایجاد کرده استو اگر ما نگوئیم اینکه من گفتم چند تذکری دارم. یکی آنها این بود اگر نگوئیم، پس فردا لایحه پنج دوازدهم، لایحه شش دوازدهم، هم به دنبال خواهد داشت. یا اگر امسال چنین کاری را نکنند، اگر این توجهات داده نشود. این مجلس، آخرین باری نیست که میخواهد بودجه تصویب بکند. سال بعدهم ما مواجه با این اشکال خواهیم بود. بنابراین، از الان هشدار میدهیم به تنظیم کنندگان بودجه چه در سطح سازمان برنامه و بودجه، چه در هیات دولت که این وظیفه خودشان را و تکلیفشان را طوری انجام بدهند که ما را با لایحه یک دوازدهم، دو دوازدهم، چهار دوازدهم مواجه نکنند. دفعه پیش، صحبت از این بودکه به این علت لایحه دو دوازدهم و چهار دوازدهم میآید که تنظیم لایحه بودجه کارآسانی نیست. خوب، ما این را میدانیم که کار آسانی نیست ولی در اینجا گفته شد که سازمان برنامه و بودجه، یعنی سازمانی که موظف به تنظیم بودجه هست. باید با همه ظرفیتهائی که دارد در خدمت تنظیم بودجه در طول سال باشد. همن وقتی که دیگران برنامه‌های دیگر را دارند سرو سامان میدهند، و به وظایفشان عمل میکنند این سازمان هم وظیفه اش این است که برنامه‌ریزی بکند و بودجه را که در واقع تامین هزینه‌های یکساله برنامه است، تنظیم و تدوین بکند و بموقع به مجلس و به دولت بدهد. گفته شد که نمیتوانسته است که سازمان برنامه این کار را بکند. چرا؟ شاید هم حق داشته‌اند به دلیل اینکه هر وقت شما میخواهید بودجه را تنظیم بکنید باید برنامه داشته باشد. بودجه یعنی چه؟ بودجه یعنی تنظیم هزینه‌های لازم برای یک برنامه یکساله است و تأمین منابع درآمدش و پیش بینی‌هایش. بنابراین تا شما آن برنامه را نداشته باشدی که نمیتوانید بودجه بنویسید، و تنظیم بودجه بکنید. بنابراین اگر سازمان برنامه، این ایراد را میگیرد که من برمبنای کدام برنامه، بودجه را تنظیم بکنم؟ حق با سازمان برنامه هست سازمان برنامه مجموعه‌ای از کارشناسان برنامه ریز و تنظیم کنندگان بودجه کشور را در اختیار دارد ولی اهداف و سیاستهای لازم برای تنظیم بودجه را که سازمان برنامه در اختیار ندارد سازمان برنامه بخشی از دستگاه اجرائی مملکت است. درصورتی که تنظیم سیاستهای کلی مملکت و منجمله سیاستهای اقتصادی نمیتواند فقط به بخشی از دستگاه اجرائی سپرده بشود. باید از وظایف عمومی که به مجلس متعلق است تعیین خطوط اساسی سیاستها و همچنین برنامه‌های دولت. بنابراین اگر سازمان برنامه ایرادش در تنظیم بودجه و این چیزی که ما اسمش را میگذاریم تسامح، این است که بعلت اینکه برنامه‌ای در اختیار من قرار نگرفته است. و برای اینکه ما برنام‌ای داشته باشیم، باید سیاستها و اهداف روشن باشد. و آن سیاستها و اهداف هم روشن نبوده است. بنابراین من منتظر این بودم که سیاست‌ها و اهداف را بما بدهند، وقتی که بما دادند، ما برمبنای آن بنشینیم برنامه بنویسیم. بنظر من این استدلال درستی میتواند باشد. بنابراین ایراد من در دو دوازدهم و الان هم چهاردوازدهم این است که اگر ما اشکالی در این تاخیر داریم، این اشکار بخاطر این است که ما سیاستها و اهداف را مشخص نکرده‌ایم. و برنامه معین نکرده‌ایم. شما این یکسالی را که میخواهید برایش تنظیم بودجه بکنید و هزینه‌ها را برآورد بکنید، این روی کدام برنامه هست؟ برنامه پنجساله، دهساله، 15ساله، بیست‌ساله؟ و این برنامه کجا هست که ما تا حالا ندیده‌ایم؟ و اگر نیست، ما روی چه چیز داریم بودجه مینویسم؟ خوب، یکی از برادران ما آن دفته در موافقت صحبت کردند که یکی از دلایل من این بود که ما مواجه با مشکلات فعلی مملکت منجمله جنگ بودیم و هر وقت که از مشکلات صحبت میشود بلافاصله مساله جنگ مطرح میشود و یا مشکلاتی که دولت با آن روبروهست. یعنی به این بهانه که چون مشکلات هست پس در زمینه صحبت نشود، یا کمتر صحبت بشود. درهرحال درز گرفته بشود. من عرض میکنم که این دلیل درستی نیست. به دلیل اینکه اگر جنگ سبب بشود که ما نتوانیم بودجه تنظیم بکنیم و برنامه‌هایمان را اجرا بکنیم. پس در تمام جاهائی که در دنیا تا حالا جنگ بوده است آن دولت‌هائی که در جنگ درگیر بوده‌اند، این بایستی صبر می‌کردند که جنگ تمام بشودو بعد سراغ برنامه‌هایشان و تنظیم بودجه‌هایشان بروند. یک چنین چیزی نیست. شما آمده اید تقسیم کارکرده‌اید، عده ای که در کار دفاع مملکت شرکت کرده‌اند و باید بکنند و در خطوط حساسی دارند می‌جنگند. خوب، طبیعی است که آنها در جنگ درگیرند و شما در پشت جبهه باید وظایف پشت جبهه را انجام بدهید. بنابراین آن بخشی که وظایف برنامه‌ریزی و بودجه‌گذاری مملکت بعهده‌اش هست. نمیتواند به بهانه اینکه ما در جنگ هستیم، وظیفه خودش را فراموش بکند. این بهانه هم درست نیست که چون ما یکی از منابع تامین درآمدمان یا اصلی‌ترین منبع درآمدمان نفت بوده است. و بعد از جنگ برای مدت کوتاهی خروج نفت و استخراج نفت متوقف شده است. و بعد هم متناسب با پیش بینی های گذشته صادر نشده است. بنابراین بودجه نویسان هر موقع میخواستند بودجه را تنظیم بکنند، نمیدانستند برمبنای کدام منبع مالی بودجه را بنویسند. خوب، من عرض میکنم وقتی که به آخر اسفند رسیدیم، آنوقت متوجه شدند چون حال که هنوز جنگ ادامه دارد. همان شرایط هم هست بنابراین حالا چطوری بودجه را تنظیم می‌کنند و پیش بینی می‌کنند این صرفا میتواند یک ایراد ساده باشد. ولی بنظر من اصل نیست. اینجا است که باز من معتقدم که اساس در تنظیم برنامه هست. و اگر برنامه میبود و اهداف و سیاستهای برنامه‌ریزی مشخص میبو، سازمان برنامه و بودجه، با ظرفیتهائی که در اخیتارش هست، میتوانست بموقع بودجه را تنظیم بکند و دراختیار بگذارد و ما امروز با دودوازدهم، چهاردوازدهم مواجه نباشیم. خوب، گفته میشود که نه، اینطور هم که شما میگوئید نیست یعنی اهداف و برنامه هائی هست. بخصوص که دولت برنامه‌هایش را هنگامیکه به مجلس معرفی میشد، مشخص کرد. مخصوصا در بخش اقتصادی که برنامه مفصلتری نوشته شده بود، برنامه دادند. بنابراین سازمان برنامه باتوجه به همین برنمه میتوانست بودجه را نتظیم بکند. میگویم آن برنامه‌ای که ما باید برمبنایش بودجه را تنظیم بکنیم برنامه‌های عمرانی زمان بندی شده است که ما در همان آغاز معرفی دولت هم، به آن اشاره کردیم مورد توجه قرار نگرفت. و میگفتند این برنامه و زمان بندی که شما میگوئید مسائلی است که خوب، حالا شما توجه به ضرورتهای فعلی ندارید و احتیاج نیست.درصورتیکه احتیاج هست. چرا احتیاج هست؟ برای اینکه بعد از انقلاب شما موظفید که سیستم‌های حاکم را که قبول نداشتید و دارید با انقلاب تغییرشان میدهید سیستم‌های جدید را معرفی بکنید. یعنی اهداف و سیاستهائی که جایگزین آن رژیم واژگون شده است، باید مشخص بکنید هروقت اینرا مشخص کردید، برمبنای این سیستم‌های جدید است که آنوقت میشود برنامه ریزی بکنید اما تا وقتی که شما این سیاستها را، و این اهداف را و این نظامات را در رژیم جدید، بعد از انقلاب مشخص نکرده باشید بنظر من باز این وارد است که سازمان برنامه و بودجه نمیتواند برنامه‌نویسی بکند. تا چه وقت؟ تا وقتی که قانون اساسی نداشته باشیم. یعنی از آغاز پیروزی انقلاب تا وقتی که قانون اساسی به تصویب رسید کسی نمیدانست که نظام اقتصادی مملکت چه نوع است؟ ممکن بود که حد سیاتی زده باشود یا اگر به سازمان برنامه گفته میشد آنها خودشان اهداف و سیاستهائی را پیش فرض برای خودشان داشته باشند. ولی این چیزی که مربوط به انقلاب باشد و مردم امضاء کرده باشند و به آن رای داده باشند که نیست، بنابراین شما بایستی اولین کاری را میکردید، این است که نظامات اقتصادی مملکت را پیدا میکردید. ما این کار را با قانون اساسی کردیم. شما ببینید در فصل چهارم قانون اساسی، آنجا که صحبت از بخش اقتصاد و امور مالی است گفته میشود که «برای تامین استقلال اقتصادی جامعه» یعنی هدف آن بخش از استقلال که وابسته به مسائل اقتصادی است. ما جهت گیری‌مان در جهت اقتصاد بعد از انقلاب، استقلال اقتصادی جامعه است «و ریشه‌کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد با حفظ آزادگی او. اقتصاد جمهوری اسلامی ایران براساس» این اساس حالا همان اهداف است «براساس ضوابط زیر استوار میشود» شما اینجا هدفها را می‌بینید: هدفها چیست؟ 1- تامین نیازهای اساسی است. من بقیه را دیگر نمیخوانم. 2- تامین شرایط و امکانات کار برای همه… 3- تنظیم برنامه اقتصادی کشور بصورتی که شکل و محتوا و ساعات کار آنطور باشد که برای همه امکان خودسازی معنوی سیاسی و قس علیهذا فراهم باشد. 4- رعایت آزادی انتخابات شغل… 5- منع اضرار…. 6- منع اسراف… 7- استفاده از علوم و فنون…. 8- جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور…. 9- تاکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی، صنعتی…. توجه میفرمائید، اینها خطوط اساسی اقتصادی است که شما در قانون اساسی مشخص کرده‌اید و مردم به آن رای داده اند. پس تا قبل از قانون اساسی من ایراد سازمان برنامه را می‌پذیرم ولی بعد از اینکه قانون اساسی، اهداف و سیاستها را مشخص کرده است، و در اصل چهل و چهارم میگوید. «نظام اقتصادی جمهوری اسلامی» یعنی ببینید میخواهد مشخصات نظام راتعریف بکند «نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران برپایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه ریزی منظم و صحیح استوار است» و بعد تشریح می‌کند که این سه بخش کدام هستند. خوب، وقتی که ما این اصول اهداف و سیاستها را در قانون اساسی مشخص کرده‌ایم دولت‌های بعد از قانون اسای حالا اعم از اینکه انوقت شورای انقلاب بود و بعد که دولت فعلی هست. موظف بودند که برمبنای این اهداف و سیاستها، بیایند برنامه تنظیم بکنند، یعنی چه برنامه تنظیم بکنند؟ یعنی بگویند برای اینکه ما میخواهیم بطرف استقلال اقتصادی برویم. یعنی نقطه آ، میخواهیم برسیم به نقطه ب فعلاُ ما استقلال نداریم. چون اگر استقلال داریم که این دیگر هدف نمیتواند باشد این چیزی که بدست آوردیم که هدف نیست ما چون استقلال نداریم در بخش اقتصادی، سیاسی، فرهنگی‌مان و در رژیم گذشته وابسته بودیم. و آثار این بایستگی، بخصوص در بخش اقتصادی همچنان پابرجا هست. ما میخواهیم بطرف استقلال اقتصادی برویم. یعنی از این نقطه حرکت بکنیم که آ هست به نقطه ب برویم برای حرکت از نقطه آ به ب زمان هست. یعنی باید بگوئیم که ده سا، 20سال ، 50سال این را تقسیم بندی بکنیم به زمان بندی‌های کوتاه تر یعنی اگر شما گفتید ما برای رسیدن به استقلال اقتصادی به 20سال زمان احتیاج درایم این را به چهار برنامه پنجساله تقسیم بکنیم. حالا در پنجساله اول ما باید باندازه یک چهارم این راه را برویم. باندازه یک چهارم این راه باید سرمایه گذاری بکنیم. باندازه یک چهارم این راه باید نیروی انسانی تربیت کنیم به این برنامه میگویند. وقتی شما برنامه پنجساله را مشخص کردید. حالا میآئید این را به پنج قسمت تقسیم می‌کنید یک بخشی از آن را که مال یکسال است معین می‌کنید و بودجه ای را که برای اجرای این برنامه یکساله لازم است تنظیم میکنید. این میشود همان بودجه‌ای که بمن و شما در مجلس ارائه میشود و ما باید درباره آن صحبت بکنیم. من میپرسم آن چیزی را که در سال1359 تصویب شده است و الان ما چهار دوازدهم‌اش را بر مبنای عملکرد سال 1359 میخواهیم تصویب بکنیم یک سوم از سال 1360 را با این بودجه تصویبی اداره بکنیم. ایا یک بودجه برنامه‌ای است؟ آیا واقعاً حساب‌ شده است که ما داریم به کدام جهت حرکت می‌کنیم من از شما می‌پرسم که ما داریم بطرف استقلال میرویم. دلیلتان چیست؟ شما باید برنامه ارائه کنید که این برنامه برنامه‌ای است که ما را بطرف استقلال میبرد. من در این قضیه شک دارم با ارقام و اعداد میشود صحبت کرد که البته قرار شد که ما اینها را در بودجه 1360 بگوئیم که چگونه ما بطرف استقلال حرکت کردیم یا بطرف وابستیگ بیشتر . و ما مجری کدام برنامه هستیم. یک برنامه‌ای که قانون اساسی هدفتش هست و اهدافش را از آنجا گرفت است یا یک برنامه‌ای که به ارث رسیده است از رژیمی که واژگونش کرده‌ایم . وای بحال ما اگر ما مجری برنامه های رژیم گذشته باشیم. شما خیال میکنید که ما نیستیم اجازه بدهید تا من بگویم که اینطور نیست. و ما داریم مجری برنامه‌های گذشته میشویم و این چیزی نیست که من بگویم. آقای نخست وزیر در روزی که بودجه 60 را به مجلس ارائه میدادند در مقدمه بودجه 60 بیاناتی اینجا ارائه فرمودند که من از صفحه 40 صورتجلسه شماره 135 خطوطی از این مطالب و بیانات ایشان را برای اینکه ببینید دولت مجری کدام برنامه هست قرائت می کنم: تجربه هیأت دولت در جلسات بحث و بررسی برنامه و بودجه دستگاههای دولتی این واقعیت تلخ را برای هیأت دولت روشن نمود. که هیچگونه برنامه مشخصی که نتیجه کوشش و برنامه ریزی برادران مسلمان و انقلابی هیأت دولت باشد هنوز بطور منسجم و روشنی مطرح نشده است. و اکثر برنامه‌های دستگاههای دولت ادامه برنامه پنجم رژیم گذشته منهای برنامه‌های تخریبی و مضرمی باشد. ملاحظه میفرمائید. که آنچه برنامه دولت بعنوان در دو سال گذشته مربوط به دولت آقای رحائی هم نیست. در دو سال گذشته و سال آینده اجرا خواهد شد. قسمتهائی از برنامه پنجم رژیم بعلاوه اضافاتی است که براساس ضرورت توسط برادران ما برنامه ریزی شده است (مثلا جنگ). بدین جهت هیأت دولت، امسال را سال برنامه ریزی اعلام نموده است. یعنی اعتراف صادقانه ای است به نداشتن برنامه و اعتراف صادقانه‌ای است به دنباله‌گیری برنامه پنجم رژیم گذشته و اعتراف درستی است که بر علت فقدان برنامه، امسال را ما سال برنامه‌ریزی اعلام نموده‌ایم. چند خط بعد، این حقیقت روشن‌تر میشود میفرمایند که: در حقیقت ما (این عین بیانات آقای نخست وزیر است) مجری برنامه پنجم هستیم بعلت این فشاری که طرحهای گذشته داشته است امیدواریم که امسال با پیشنهادهائی که در بودجه کرده‌ایم دست دولت باز باشد و سازمان برنامه فرصت کند یک مقداری روی برنامه همانطوری که عرض کردم کار کنیم ان‌شاءالله بیاری همه هم میهنانمان . خوب، با این بیانات و با این اعتراف صریح مشخص است که بودجه ما در حقیقت بودجه‌ای است که برای اجرای بخشی از برنامه پنجم رژیمی که شما آن رژیم را مستقل نمیدانستید. اقتصادش را اقتصاد وابسته میدانستید. راجع به این هم ما شکی نداریم. برادرانیکه در اینجا در زمینه‌های مختلف صحبت کردند، وضع اقتصادی گذشته را تصویر کردند. من قبول دارم که این اقتصاد مربوط به ما نیست. واین اقتصاد میراث آن رژیم منحط است. اما اگر قرار شد که آنچه که آن رژیم را به آنجا رساند یعنی برنامه‌هائی که باعث وابستگی ما به خارج شده بود و انحطاط را ایجاد میکرد. همچنان مورد قبول ما باشدو ادامه بدهیم. این که صرفاً بگوئیم که قسمتهای مضرش را حذف کردیم این دردی را دوا نمیکند. کل ساخت اقتصادی گذشته، ساخت وابستگی بوده است. بنابراین باید شما یک تغییر اصولی در سیستم برنامه‌هایتان بدهید. اگر ندهید، بودجه در جهت قطع وابستگی حرکت نخواهد کرد. بودجه صرفاً نشان دهنده هزینه‌های مورد لزوم است. جهت دهنده اصلی به بودجه سیاستها و برنامه‌های دولت هستند. تغییرات زیربنائی وبنیادی و تحول در سیستم‌ها و دستگاههای مملکتی و طرح برنامه های جدید، بطور طبیعی، جهت گیری بودجه را تغییر میدهد. و یکی از اساسی ترین بنیادها، که باید در هر کشور انقلابی تغییر بکند سیستم اقتصادی آن کشور است. خوب رژیم گذشته اقتصادش، اقتصادی بوده است که بر مبنای او حرکت بکنیم؟ رژیم گذشته وابسته بود. کشور را به بازار مصرف برای امپریالیزم بدل کرده بد. مبتنی بر صنایع و کارخانجات مونتاژ شده بود. یک سیستم بوروکراتیک و متورم اداری ایجاد کرده بود. و اقتصادما را تک پایه و مبتنی بر یک جو مصرفی کاذب ساخته بود. خوب، شما بدون اینکه این تصویر را و این کلیات در شکل اقتصادی رژیم را تغییر بدهید، فکر می‌کنید که بودجه کدام برنامه را می‌نویسید؟ بعد از انقلاب در جهت تغییر این سیستم کوشش چندانی بعمل نیامده است بودجه حاضر هم، همینطور عرض کردم دنباله همان عملکردها و برنامه پنج ساله آخر رژیم است ک به صحبت آقای نخست وزیر اشاره کردم. خوب، بعلت این ساختی که در اقتصاد ما حفظ شده است و این چهارچوب و اسطقس تغییری نکرده است، نتیجتا ضعفها، همچنان بر بودجه حاکم است یعنی اگر ما آنجا اقتصاد تک پایه نفت میگوئیم همچنان نفت بعنوان تأمین کننده اصلی بودجه، هم در دو دوازدهم و هم چهار دوازدهم و هم در بودجه 60خودش را نشان میدهد. هزینه های جاری نه تنها مهار نشده اند و در جهت کم شدن نیستند بلکه همینطوری که آقای رجائیان هم اشاره کردند مطابق با این عملکرد این دو ماهه (فروردین و اردیبهشت) که شما دو دوازدهم را تصویب کردید، پنجاه میلیارد ریال نسبت به مشابه هزینه‌های جاری در سال گذشته (فروردین و اردیبهشت) اضافه هزینه شده است. توجه میفرمائید یعنی‌ چه؟ یعنی نه تنها ما در جهت کم کردن بودجه‌های جاری حرکت نکرده‌ایم و نه تنها ما این هزینه‌های بخش جاری را مهار نکرده‌ایم بلکه در این بخش همچنان این ضعف را حفظ کرده ایم و داریم ادامه میدهیم. خوب، مساله دیگر، مساله اساسی که در بودجه مطرح است که من فقط دارم تیتر را میگویم این است که وقتی شما از منابع اساسی تان که منابع ملی‌تان هست. برای جوابگوئی به کسری هزینه‌هایتان استفاده کردید. ارزی که بابت قیمت نفت در اختیارتان گذاشته میشود. راهی برای تبدیل ؟؟؟؟ به ریال جز از راه واردات ندارد. یعنی چه؟ یعنی اینکه شما همچنان سیاست وارداتی تان را حفظ کرده‌اید و اقلام و ارقام نشان نمیدهد که وارداتتان کم‌کم شده است چرا؟ برای اینکه ما در بخش های تولیدی سرمایه‌گذاری حساب شده و ارشادی نکرده ایم که نتیجه آن بالا آمدن سطح تولید و کم شدن نیازمند به خارج باشیم بنابراین ارزهایمان را تبدیل می‌کنیم به وارداتی که این واردات، واردات اساسی نیست، یعنی کالاهای سرمایه‌ای نیست. غالباً کالاهای مصرفی است و روز بروز در حال تزاید است. ان‌شاءالله ارقام و اعدادش بعدها در بودجه 60 راجع به آن صحبت خواهیم کرد. بنابراین توجه بفرمائید که اصل مساله همچنان پا برجا هست یعنی آن ترکیب غلطی که ساخت بودجه را عوض می‌کند همچنان حفظ شده است. تا زمان اقتصادی دولتی ما گرفتار عملکردهای ناسالم اقتصادی باشد اصلاً سخن از بودجه متعادل و مولد، این چیزی را که هر روز ما آمده‌ایم و مخالفین راجع به آن صحبت کردند ؟؟؟؟؟ بتواند ضامن استقلال اقتصادی کشور باشد، حرف بیهوده‌ای است چرا که خروج از وابستگی است و تامین خودکفائی و دستیابی به اقتصاد شکوفان و مستقل تنها زمانی امکان پذیر است ما میتوانیم مسیر مصرفی کنونی را به نیازهای متنوع تولیدی تبدیل بکنیم. یعنی آن چیزی که یکی از مخالفین اینجا با آن شعر خواند. «چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن» ببینید ما این را دیده‌ایم که نمیتوانیم هزینه‌ها را پائین بیاوریم و این کار را نکردیم، یعنی خرج را کم نکردیم. بنابراین، نتیجتاً رفتیم سراغ اینکه مرتب منابع درآمد را که تنها منبع درآمدمان ، نفت بوده است آنجا را اضافه بکنیم. بخصوص گفته شده است که در بخش مالیات هم با این سرعت نمیتوانیم افزایش چشمگیری را داشته باشیم خوب نتیجه چه میشود؟ نتیجه این است که اگر شما به یک ملتی که انقلاب کرده نگوئید که اگر تو بخواهی با همین زندگی که به آن عادت کرده‌ای و با همین روش مصرفی که به آن خو گرفته ای ادامه بدهی، خواه و ناخواه وابسته خواهی ماند. هیچ راهی وجود ندارد. بنابراین ما باید متناسب با این حرکت‌مان و این هدف گیری به طرف استقلال، الگوی مصرف را تغییر بدهیم. نظام مصرف باید تغییر بکند. این اصل قضیه است شما امروز می بینید که ما در جنگیم ولی عده زیادی در ایران هستند که در زندگی داخلی‌شان جنگ را احساس نمی‌کنند درصورتی که هم جنگ و هم عوارض بعد از انقلاب باید روی زندگی عمومی ملت ما تأثیر می‌گذاشت و این وقتی است که مصرف عوض میشد. و در نتیجه شما آن حجم متورم بودجه را نداشتید. درحالی شما می‌بینید که تورم هم در اقلامی کلی بودجه هم در هزینه‌های جاری هست. بنابراین در یک اقتصادی که مبتنی بر تک محصولی است مثل اقتصاد ما، در یک چنین اقتصادی عملکرد بودجه خواه و ناخواه به این شکل درمیآد که هزینه های عادی دولت از درآمد ملی بصورت مالیات صورت نمی‌گیرد. بلکه هزینه‌های عمومی از محل ثروت ملی مثل نفت تامین میشود. خوب، نتیجه یک چنین کاری همان خواهد بود که من دفعه پیش در لایحه دو دوازدهم به شما عرض کردم اجازه بدهید من به مقدمه بودجه سال 1359 اشاره بکنم که سازمان برنامه و بودجه نویسان ما و ارشناسان ما در آنجا هشدارهائی داده اند که این هشدارها، بعداً مورد توجه قرار نگرفته است. و همچنان ما داریم همان راهی را که آنها گفته‌اند که اگر ما این راه را برویم سر از جای دیگر در می‌آوریم داریم ادامه میدهیم. میگوید: وقتی که بودجه جاری ما متورم میشود و نسبت بودجه جاری مان به عمرانی افزایش می یابد وتعهدات و پرداخت‌های گوناگون مان بدون تناسب و بازده تولیدی مان عمل میشود انی عدم تعادل را بیشتر می‌کنیم اگر تغییر فرم در بودجه نویسی پیدا نشود. نوشته اند که بدون شک، ادامه این روند در سالهای بعد امکان پذیر نبوده است و کشور را با بحران مالی و اقتصادی بسیار عمیقی مواجه خواهد ساخت که بیرون آمدن از آن اگر غیر ممکن نباشد محققا سخت تر و دشوارتر از شرایط کنونی است. خوب، وقتی یک چنین هشداری را ما می‌شنویم و احساس می‌کنیم که اگر ما تغییری در سیستم بودجه ندهیم مسلما داریم به جائی میرویم که هشدارش را شنیدیم. بنابراین پیش بینی بودجه نویسان سال 1359 این میشود که اگر پاسخگوئی به نیازهای موجود از طریق برداشت از ذخایر ملی صورت بگیرد. براساس قوانین اقتصادی نه تنها کمک به بهبود زندگی و معیشت عمومی نمیکند، بلکه کشور و اقتصاد ایران را به دور باطلی از افزایش قیمت‌ها و حقوق و دستمزدها دچار می سازد که پایان آن جز بحران و شکست نخواهد بود. بنابراین ما بعد از این بحث بیک نتیجه میرسیم وآن این است که قاطعانه باید اعلام بکنیم که بین استقلال میهن مان و استقلال اقتصادی کشورمان و افزایش سطح زندگی و رفاه عمومی باید یکی را انتخاب بکنیم، یعنی چه؟ یعنی همه باید بفهمند که ما داریم وارد یک مرحله سخت میشویم. این را باید به مردم بگوئیم. راه رفاه عمومی و ارتقاء سطح زندگی ملت ما از میان یک دوره سخت گیری داوطلبانه و توام با ایثار و چشم پوشی از زیاده طلبی ممکن هست درغیر این صورت همه حرفهائی که ما می‌زنیم شعار است، استقلال، استقلال بدون یک چنین روش و اتخاذ چنین سیاستی درست نیست. خوب، ما فاصله داریم بین هزینه‌های جاریمان و این یک واقعیت است و درآمدهای غیر نفتی‌مان، درآمدهای غیر نفتی چیست؟ مالیات است، یکی هم انحصارات دولت است و منابعی که اینجا گفتند و دیگر من تکرار نمی‌کنم. هزینه‌ها فراوان و این منابع درآمد غیر نفتی کم،‌یک فاصله است این فاصله را چکار کنیم؟ دو راه که بیشتر نداریم یا از طریق درآمد نفت است، همین کاری که در بودجه سال 60 پیش بنین کرده‌اند و یا از طریق درآمد نفت است، همین کاری که در بودجه سال 60 پیش بینی کرده‌اند و یا از طریق انتشار اسکناس و استفاده از وامهای سیستم بانکی است. کدام یکی و چرا ما می‌گوئیم بهتر است که روش اولی را استفاده نکنیم هم برادران دیگر در این زمینه صحبت کردند هم اجازه بدهید که دلائل متقن در این زمینه را من در بحث بودجه 60 بگویم . اما آنچه من عرض می‌کنم در بودجه چهاردوازدهم این است که متأسفانه ما هنوز این روال را به همین شکل و بر مبنای عملکرد گذشته داریم ادامه دهیم. این هشدار برای آن است که همه ما و همه مردم متوجه باشند که ما در جهت اهدافی که انقلاب به ما گفته و ما در دنبال آن حرکت می‌کنیم، عملا در این روش اقتصادیمان و بودجه‌مان نیستیم. حالا اضطرارها چیست؟ اجبارها چیست؟ آن را برادرانی که هم در موافقت صحبت کردند و هم دولت که در دفاع از بودج صحبت خواهد کرد، این مسائل را به روشنی خواهد گفت. چون من احساس کردم به خلاف قولی که داده بودم که کم صحبت بکنم دارم زیاد صحبت می‌کنم، اجازه بدهید چند نکته‌ای را تذکر بدهم در بعضی از صحبتهائی که از بعضی از موافقینی که من سخنانشان را گوش دادم و آنوقتهائی که در جلسه نبودم. آن دیگر می‌ماند. اینجا گفته شده بود که تنظیم بودجه کاری مشکل تر از تصویب آن است. یعنی اینکه ما می‌نشینیم چهار، پنج روز صحبت می‌کنیم و بعد تصویب می‌کنیم، این کار آسانی است وآنهائی که می‌خواهند یک چنین بودجه‌ای را که دارای یک مشخصاتی هم که حالا به آن شاره کردیم باشد، کار بسیار سختی است. بله،‌ما این را قبول داریم، اما معنی این سختی این است که ما نباید یک چنین بودجه‌ای را داشته باشیم؟ خوب،‌ می‌گویند این که شما می‌آئید و می‌گوئید که ما باید بودجه‌ای با این مشخصات داشته باشیم، این شعار است. این سازمان برنامه می‌خواهد و این سازمان برنامه بی‌خود است و آن را باید از جایش کند و واژگونش کرد و این چنان و آنچنان کرد… خیلی خوب، یکی از دلائلی که می‌آئیم اینجا با هم صحبت بکنیم، همین است. اگر واقعاً ایراد این است، یعنی ایراد را شما در سازمان برنامه می‌بینید، خوب، اشکال در این است که شما سازمان برنامه را درست کنید. نه اینکه ما بیائیم هر بودجه‌ای را اینجا تصویب بکنیم. یعنی آب را از سرچشمه ببندیم (اگر فکر می‌کنیم این است) من اعتقاد زیادی به این قضیه ندارم، گفته می‌شود که شما می‌گوئید این بودجه اسلامی نیست یعنی بعد با خطبی که از نهج البلاغه توسط بعضی از برادران اینجا قرائت شد با در نظر گرفتن مبانی اسلامی برای بودجه در یک کشور اسلامی گفته شد که بله، ما هم قبول داریم که این بودجه، بودجه اسلامی نیست یعنی منطبق مثلا با آن چیزی که حضرت علی فرمودند که یک قطره روغن چراغ اینجوری می شود. اینجا بریز و بپاش ممکن است که شده باشد، اسراف شده باشد،‌تبذیر شده باشد ما باید با آن خودمان را مقایسه نکنیم، چرا؟ ضمن اینکه مهم است که ما به این چیزها توجه داشته باشیم ولی بودجه اسلامی باید در جامعه اسلامی مطرح شود. (عین جمله است، من یادداشت کرده‌ام که نقل قول غلط نکرده باشم) بودجه اسلامی باید در جامعه اسلامی مطرح شده باشد. من فکر می‌کنم این حرف خیلی خوبی است و درست است. ولی شما در همه بخشها همین کار را میکنید؟ یعنی وقتیکه می‌خواهید لایحه قصاص را به مجلس بیاورید می‌گوئید قضای اسلامی باید در جامعه اسلامی پیاده شود؟ خوب، یکی از این دو تا غلط است. گفته می شود که این قانون محاسبات عمومی دست و پاگیر است. این مرتب حساب ما را رسیده و نمی‌گذارد ما کارهایمان را بکنیم. حالا واقعا این درست است؟ قانون محاسبات عمومی است که جلو پیشرفتها و سرعت را گرفته است؟ یعنی شما خیال می‌کنید با حمله به قانون، یک قانون بی زبان مساله حل می‌شود؟ اگر فرض این است که این قانون اشکال دارد، چرا قانون بی‌زبان مساله حل می شود؟ اگر فرض این است که این قانون اشکال دارد، چرا قانون را نمی‌آورید اصلاح کنید؟ چرا از خود اجرای قانون ومقید شدن به قانون فرار می‌کنید؟ من می‌گویم اینکه فرمایش امام است که چند روز پیش خدمتشان بودیم، ایشان که از اول اسال فرمودند «حاکمیت قانون» کدام قانون شما چرا نمی‌خواهید محاسبه داشته باشید؟ مرتباً می‌گوئیم سریع‌الحساب، لقب خدا هم هست و مرتب هم میخوانیم. خوب آقا حساب و کتاب باید در کار باشد. چرا نباید قانون محاسبات عمومی داشته باشیم؟ اما من قوبل میکنم شما ممکن است بگوئید قانون محاسبات عمومی اشکال دارد. خوب، این اشکالش را رفع کنید. شما قانون محاسبات عمومی راز بین ببرید، نیائید هر دقیقه‌ای بگوئید، هر بودجه‌ای که به اینجا میآید، فارغ‌ از محاسبات عمومی باشد. من عقیده‌ام این است که قانون راهنما است نه مانع و مخل چیزی که هست اشکال در این است که ممکن است شما قانون را ، قانون کافی و وافی به مقصودتان پیدا نکنید، بله من قوبل دارم میتوانیم قانون را اصلاح بکنیم ولی کارمان را متکی بکنیم به قانون مستند به قانون حرکت بکنیم. به همین علت هم است که من فکر میکنم چقدر خوب است که یکی دیگر از برادران اینجا صحبت از محاسبات کردند شاید هم در جواب یکی دیگر از آقایان که ایرادی گرفته بودند میگفتند که بله، خوب است که همه جا محاسبه داشته باشد و فلان عمارت قیمت اجاره‌اش این نیست و فلان قدر است و شما اشتباه کردید و اشاره‌ای هم کردند به سازمانی که من عضو آنجا هستم و گفتند که بهتر است که انی سازمان و سازمانهای سیاسی دیگر هم بگویند که از کجا تامین هزینه‌هایشان را میکنند . بله، این درست ترین حرفهاست. اولا سعی کنید مستن و قانونی حرف بزنید یعنی هر وقت قانونی به شما اجازه داد که شما ببینید که فلان موسسه، فلان سازمانی سیاسی، فلان تجارتخانه و فلان اداره منابع درآمدش چیست؟ شما حتما و قانونا باید بروید نظارت کنید و وظیفه‌تان هست که این کار را بکنید و بکنید به دلیل اینکه ما جزو پیشنهاد دهندگان و شخص من جزو کسانی بودم که در قانون احزاب پیشنهاد اینکه حتما باید احزاب و گروههای سیاسی درآمدشان مشخص و در دفاتر رسمی مشخص باشد و نظارت عام دولت را داشته باشد و قانون برآن نظارت بکند، بودم و طرفدار این مساله هم هستم، آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. خیلی خوب، شما این قانون را دارید یا خواهید داشت و حتما تشریف بیاورید اتفاقا این خیلی حرف درستی است که تا ببینیم، این درست همان حرفی است که ما میزنیم ک مشخص بشود که این منابع درآمد از کجاست؟ نه در این قسمت که شما به آن اشاره کرده‌اید. من اصولا عرض میکنم شما در همه زمینه‌ها باید محاسبه را ملاک قرار بدهید و نکنیم که هر روز اینجا یک طرح و لایحه‌ای بیاید فارغ از قانون محاسبات عمومی به بهانه اینکه ما میخواهیم سرعت داشته باشیم و انقلاب این سرعت را از ما میخواهد. البته یک نکته‌ای را هم دیدم که آقای غفوری تذکر داده بودند و آقای هاشمی فرمودند، واقعا این مساله که راجع به نفت است اینجا مرتب گفته شد که آقا ما ازنفت استفاده غیر منطقی و نامعقول در بودجه نکنیم نه اینکه ما در چاهای نفت را ببندیم و بگذاریم آنجا، بقول یکی از آقایان که آمد و گفت «ریگان بیاید و بردارد و ببرد» آخر چه کسی چنی حرفی را میزند؟ میگویند که شما منابع ملی را در راه رشد تولیدتان بکار بیندازید، «سرمایه گذاری» و بعد بازده تولیدتان را صرف هزینه‌های جاری بکنید هیچکس مخالف با این قضیه نیست. اگر اینطور باشد و شما بتوانید این مسیر را عمل بکنید کسی مخالف نیست که ازنفت استفاده بشود. بنابراین گفته نمیشود که نفت را استخراج نکنیم و نفروشیم، میگوئیم نفت باید بجا، بموقع و به اندازه مصرف بشود. این را حتی رژیم گذشته هم توجه کرده بود من تعجب میکنم که چرا ما نباید متوجه باشیم، گاهی گفته میشود که نه، ما مردم را در این وضعی که هستند و ناراحتند نباید همینطور سرگردان بگذاریم تا یک روزی با این مشکلات بسازند تا یک وقتی آنوقت ما بدادشان برسیم، تولید برود بالا و ما از محل درآمدهای تولیدیمان آنوقت هزینه‌هایمان را تکافو بکنیم. اگر غیر از این بکنیم، درست است که شما ملت را راضی میکنید و درست است که شما یک رفاه نسبی و موقت به مردم میدهید اما بدانیم که کشور را در جهت وابستگی حرکت خواهیم داد. بنابراین، اگر شما میخواهید که ملت همان کاری را بکنند و دولت مجری همان خواست انقلابی باشد که شعار به گفت «استقلال، آزادی، و جمهوری اسلامی» بنابراین برای دستیابی به این استقلال چاره‌ای نداریم جز اینکه سختی را بپذیریم و خودمان را از راه استخراج زیاده نفت و تامین درآمدهای ارزی وبعد واردات آنچنانی و بعد وابسته شدن به خارج توی همان سیلی بیفتیم که قبل از انقلاب افتاده بودیم همه مسائل دیگرش هم همینطور است، منتها این روزها وقتی ما میگوئیم آقا قرارداد تالبوت چیست؟ این معنی‌اش این نسیت که اصولاً ما بی‌نیاز از دنیا شده‌ایم و یک دیورا هم دور خودمان بکشیم و با هیچ جا هم مراوده نداشته باشیم. اما میگوئیم آقا صنایعی که برای ما پیکان تهیه میکرد، آن جزو صنایع مونتاژ هست یا نیست؟ و مشا اصل این صنایع مونتاژ را در اقتصاد این مبتنی بر قانون اساسی تان نفی کرده‌اید یا نکرده‌اید؟ آخر چرا ما این کار را میکنیم؟ شما اگر میخواهید قرارداد ببندید و سرمایه‌گذاری بکنید، در بخشهائی که کمتر وابستگی به خارج داشته باشد و مونتاژ نباشد یا آن درجه و نسبتش کمتر باشد و دوم اینکه این خط تولید نشان میدهد که در جهتی است که شما اقتصادتان رهبری تان میکند مگر این اقتصاد مصرفی نیست که شما تعداد ماشینهای سواری را زیاد میکنید؟ و قبل از انقلاب مگر همه ماها نبودیم که به این چیزها ایراد میگرفیتم؟ بله، اگر شما بگوئید که این خط تولید را در یکسال، در دو سال دیگر… چطور وقتی شما میگوئید که ما دانشگاه را میخواهیم عوض بکنیم، تایید میکنیم. که دانشگاه بسته باشد تا ما نظامات اسلامی را در آن حاکم بکنیم. ولی وقتی میخواهید که خط تولیدتان را در جهت استقلال بیاورید اگر یکسال دیرتر برسیم به تغییر خط تولید اشکال دارد؟ چطور آنجا اشکال دارد ولی در بخش فرنگی هیچ اشکالی ندارد؟ این تناقض است و نباید اینجوری باشد. اینجاست که شما باید خط تولید را عوض بکنید. بله، شما اگر ماشین الات کشاورزی تان را در این خط تولیدی که محتاجش هستید، استفاده میکردید و میساختید بنظر من اشکالی نداشت و حتی اگر وسائل ارتباطی عمومی تان را میساختید، یعنی اگر شما بجای ماشین‌سواری پیکان، اتوبوس که یک وسیله ارتباط عمومی برای مردم است میساختید باز آدم میتواند یک چیزی…، این است که باید مجلس هشیار باشد و با چشمهای باز مواظب این باشد که این منشور و این میثاق (یعنی قانون اساسی؟ که خونبهای شهدا و دست آورد انقلاب ما است همچنان محکم و پابرجا مورد استناد قرار بگیرد و ما از خط و سیاستها و اهدافی که قانون اساسی مشخص کرده است،‌ عدول نکنیم و برنامه‌ریزی و بودجه‌مان را هم در این جهت هدایت بکنیم. اصول دیگر قانون اساسی را در جهت رابطه با تنظیم بودجه و برنامه‌های اقتصادی مطالعه بفرمائید من بیشتر از آنچه که فکر میکردم وقت شما را گرفتم پوزش میطلبم، و امیدوارم حرفهای اساسی در زمینه بودجه را در موقع بودجه سال 60بزنم متشکرم. منشی - آقای احمد توکلی موافق بعدی. احمد توکلی - بسم الله الرحمن الرحیم. مثل آن دفعه که قول داده بوده‌ام اگر توجه بفرمائید خلاصه میکنم. این دفعه هم اگر توجه کنید قول میدهم از مبذرین وقت مجلس ان‌شاءالله نخواهم بود. این صحبتهائی که در مخالفت و موافقت شده، بیشترش سیاسی بود تا اقتصادی (نمایندگان - احسنت، احسنت) و من هم خودم را اصلاً مجاز نمیدانم که به خیلی از آنها جواب بدهم. اینقدر سیاسی بود که بعضی از دوستان را واداشت که از تمام محلهای کمبود و چیزهائی که باعث کمبود درآمد دولت میشود، به اجاره بهای فلان ساختمان حزب اشاره کند، یا برادر دیگری آنچنان از بازار دفاع کند که یادش رفت که امام در ملاقات با بازاریهای تهران فرموده بودند که. «شما نقش اصلی را در انقلاب نداشتید» (نمایندگان - احسنت ، احسنت) و باز فراموش کردند (البته من با مبنای فرمایشات آقای سحابی اصلا موافق نیستم) آن چیزی که گفته میشود. نفس مبادله چرخشی است که دارد پدر جامه را در میآورد ، اگر نه مبادله چرخشی که دادر در بازار انجام میشود صورت معامله را دارد و هیچ هم معامله فاسد نیست. اما قطعاً اضرار به جامعه است و دارد پدر جامعه را هم در میآورد و بای فکر آنرا کرد. آنجور دفاع من فکر میکنم یک مقدار سیاسی هست، انجور حمله هم یک مقدار باز بنظر من سیاسی است. و درشان مجلس مخصوصا این روزها نیست (احسنت). اما راجع به بودجه چهار دوازدهم، یک سری اشکالات به حقی بعضی از نمایندگان محترم مخالف گرفتند که در جای خودش توضیح باید داده بشود که چرا این اشکال بحق در مورد خاص فعلی ما زیاد وارد نیست آنهم فکر میکنم وظیفه نماینده دولت است که بگوید چرا ما بودجه سالانه کشور را اواخر فروردین تقدیم مجلس کردیم؟ بگوید چرا الآن دو دوازدهم دیگر آورده‌ایم این قسمت دوم رامن اشاره میکنم. هم جواب یک مقدار چیزهائی که آقای غفوری فرموده بودند، داده شد باشد وهم دقت مجلس را برساند. براساس آئین نامه داخلی مجلس، «حداکثر فرصت گزارش کمیسون به مجلس، یک ماه است» با توافق هیات رئیسه و کمیسیون مربوطه» هیأت رئیسه طی نامه‌ای به کمیسیون برنامه و بودجه نوشت که چون ما تاخیر در گزارش را جایز نمیدانیم، با تمدید این مدت موافقت نخواهیم کرد و شما بای سوم خرداد گزارشتان را تقدیم مجلس کنید. باز طبق همین ماده آئین نامه دولت میتوانست در سوم خرداد تقاضا کند کمیسیون چه گزارشش تمام شده باشد، یا نشده باشد لایحه در مجلس مطرح بشود. یعنی امروز که نهم خرداد است روز سه‌شنبه پنجم خرداد میشده است، دولت میتوانست سوم خرداد تقاضا کند که لایحه بودجه به مجلس بیاید و هیچ دو دوازدهم دیگری را هم نیاورد. ولی دولت این کار را نکرده و کار عاقلانه‌ای هم که نکرد. چرا؟ برای اینکه کمیسیون وقتی داشت لایحه را بررسی میکرد، میدید از هر دستگاهی بودجه جدید را اول شروع کرده به بررسی کردن. وقتی دقت میخواست بکند برای اولین بار در تاریخ ایران مجلس شورای اسلامی دارد با دقت بودجه را بررسی میکند من برای شما بگویم که مثلاً بوده دستگاهی که 120میلیون کل بودجه جاری‌اش بوده و کمیسیون توانسته بود /25 میلیون آن را بزند. خوب کمیسیونی که اینقدر دقت میکند و خیلی خوب هم هست، وقتی این دقت را به دولت عرضه کرد بعد خواهم گفت چرا دولت پذیرفت؟ چون دولت هم مثل خود من اعتقاد ندارد که این سازمان برنامه و بودجه میتواند ناظر بر کاری باشد. قبول کرد که شما این دقتها را انجام بدهید و با کمیسیون توافق کرد که عیب ندارد من یک، دودوازدهم دیگر هم میآورم، اما نه با تبصره‌های دو دوازدهم قبلی، تبصره‌های جدیدی که در بودجه سال60 گنجانده‌ام، آنها را میآورم که اقلاً بتوانم دو ماه بعدی را مطابق آنجور که خودم خیال میکنم خیر است، اگر مجلس اجازه داد عمل بکنیم که این دو دوازدهم جدید استو جمعاً چهار دوازدهم میشود. من اتفاقاً اعتقاد دارم که این دولت لایق است که شما این اجازه را به او بدهید. بحث بودجه سالانه کل کشور نیست که منابع تامین اعتبار دولت ریسک کرده باشد و شما انگشت بگذارید بگوئید این منبع را برایش کم قائل شده‌اید و این منبع را زیاد برایش قائل شده‌اید. اصلاً شما این لایحه را بگردید، اگر در آن یک کلمه دیدید که این درآمدها از کجا میخواهد تامین بشود؟ مخالفین عموما حملات سیاسی که جایش این است که در بودجه سال60 به دولت بکنند. چون ریز منابع دول ذکر میکند، آمدند اینجا این حملات را کردند که اصلاً جایش نبود. گفتند دولت برنامه ندارد. این دولت اولین بار است که برنامه به مجلس آورده و آن هم لایحه بودجه سال60 است و خودش هم اعتراف کرد همانطوری که آقای سامی فرمودند که چاره‌ای جز این نست، گستردگی وضع برنامه‌های قبل جوری بوده که دولت امسال فقط 8درصد از کل بودجه مملکت 33% آن بابت بودجه عمرانی است 25% درصدش ادامه کارهای قبلی است و 8% کارهای جدید است که ایشان پیشنهاد کردند و اگر یادتان باشد آندفعه آقای سحابی خیلی دقیق و مشروح فرمودند که چرا دولت مجبور است که بعضی از طرحهای گذشته را ادامه بدهد. نه این دولت، هر دولتی باشد مصلحت عامه اقتضاء میکند که بعضی از طرحهای گذشته ادامه پیدا بکند. یادم میآید یک وقتی یک بحث آزادی بود بین آقای بنی‌صدر و آقای بابک زهرائی که بابک زهرائی گفته بود من دوشبه وضع کشاورزی را درست میکنم، همه به ریشش که نه به سبیلش خندیدند، بعد آقای بنی‌صدر یک سرمقاله در روزنامه انقلاب اسلامی نوشتند و 18شرط ذکر کردند که چطوری میشود کشاورزی را تغییر داد، و واقعاً هم درست بود. حالا ممکن است که یک کسی دیگر بگوید 18تاشرط نیست، 16تا اشکال است و باید رفع بشود. این کارها به این سرعت عملی نیست. آقای غفوری مرتباً اصل قانون اساسی را میخواندند و میگفتند «رسیدگی» و روی این کلمه «رسیدگی» تأکید میکردند. انگار این مجلس میخواهد چکی همینطوری یک رای الکی به لایحه دولت بدهد. آنقدر این مجلس دارد رسیدگی میکند که لایحه بودجه در کمسیون از حداکثر ممکن قانونی دولت میخواهد استفاده کند. یعنی چه؟ یعنی تا سوم تیر، چون میداند طبق آئین نامه داخلی، حداکثر هرچه هم تقاضا بکنند دو ماهباید یک لایحه را در کمیسیون معطل بشود. میخواهد از این حداکثر فرصتش استفاده بکند، رسیدگی بهتر از این؟ دولت گفته حالا که قرار است مجلس برای اولین بار طرحی را که من داده‌ام خوب رسیدگی بکنم و منهم موافقم، پس برای این دوماه دیگر چکار بکنیم؟ گفتند یک، دو دوازدهم دیگر میآوریم که این است. آنچه که اینجا قابل ذکر است این است که ان دولت لایق است که شما این اجازه را به او بدهید. من استناد میکنم به همان آماری که برادران خواندند، نمیدانم به چه صورت خواندند که آنجوری از آب درآمد. اینکه این چیزی که جلوی من است نوشته «جدول پرداختهای حساب درآمد عمومی کشور، در دو ماهه اول سال60» اعتبارات جاری،‌پرداختی دو ماه پارسال /161 میلیارد، پرداختی دو ماه امسال/209 میلیارد. چقدر اضافه میشود؟ 48میلیارد ریال. گفتند. ببینید چقدر بد است این چه افتضاحی است؟در حالیکه شما خودتان در آن مصوبه قبلی به دولت اجازه داده بودید برای امور جنگ‌زدگان بودجه جاری بیشتر مصرف کند. این هم لیست کامپیوتری رسمی خزانه است. نوشته 5- پرداختی بموجب مجوزهای خاص 48میلیارد و دویست و شصت و چهار میلیون ریال. یعنی درست به همان اندازه‌ای که شما اجازه دادید، دقیقا همان اندازه خرج کرده است، و در بودجه جاری بیشتر خرج نکرده است اتفاقا در گزارشی که خود این آقایان خوانده بودند، ذکر شد بود. با اینکه ذکر شده بود روی این نکته تکیه نکردند که این اضافه بودجه جاری مخصوص امور جنگ زدگان است. این یک نمونه بود. اما چرا من با کل این لایحه موافقم، با این گزارشی که کمیسیون داده البته با پیشنهاداتی که بعدا در جهت همین عرضه خواهم کرد، اصل در لایحه ای که دولت نوشت که اگر فرقش را با گزارش کمیسیون ملاحظه بفرمائید، این است که سازمان برنامه و بودجه را حذف کند. واقعش این است. نظارت سازمان برنامه و بودجه را نمیپذیرد بعضی از برادران میگویند این غلط است، این چه حرفی است؟ ما قانون را برای این دولت و این سازمان برنامه و بودجه نمینویسیم. برعکس من تذکر میدهم که این قانون بودجه را مخصوصا برای همین دولت و همین سازمان برنامه و بودجه مینویسیم برای اینکه قانون بودجه، قانون موقت است یعنی اعتبارش، حداکثر آن مهلتی است که شما تعیین میکنید و مدت این مقرراتی که شما تعیین میکنید چهارماه بیشتر نیست. چرا این سازمان برنامه و بودجه نمیتواند ناظر بر کارهای این دولت باشد؟ اصل برنامه ریزی در دفاعی که مخالفین از برنامه‌ریزی کردند بلاشک درست است هر کس که منکرش باشد، غیر منصف استو اصل اینکه وقتی برنامه‌ریزی شد، دستگاه اجرائی که دارد اجراء میکند باید یک مرجعی باشد که بگوید تو درست اجراء کردی مطابق برنامه‌ریزی یا نه؟ این هم درست است. یعنی اصل هدف تجهیز سازمان برنامه و بودجه خیلی هدف خوبی است. اما شما توجه داشته باشید، شما وقتی میروید یک زمین میخرید خانه‌ای را مطابق میلتان میسازید، درش را، پنجره‌اش را، مساحت اطاقاها را جوری میسازدی که خودت میخواهی. اما اگر مجبور بشوی خانه اجاره کنی، چهارتا، پنج‌تا خانه را می‌بینی بالاخره آخری را هم که انتخاب میکنی، یخچال خانه‌ات توی خانه نمیرود. اشکافهایش جوری است که لباس شما توی آن جا نمیگیرد، اطاق مساحتش شکلی است که فرش شما با آن میزان نیست. برنامه‌ریزی حتما باید با موازین اسلامی ریخته بشود و انجام بشود. و من قطع دارم بدون اینکه حرف من به افراد خاصی ناظر باشد (چون من دارم کل سازمان را میگویم) قطع دارم که این سازمان برنامه و بودجه لایق چنین کاری نیست از طرف شما وقتی یک کسی را مامور یک کار اجرائی میکنید، بازرسی که و امیدارید برای کنترل کارش،‌حتماً باید امین‌تر از خودآن فرد باشد اگر قرار باشد مجری امین‌تر از بازرس باشد، پس برای چه بازرس میفرستید؟ شما میخواهید کسانی را که یک عمری در یک دستگاهی کرا کرده اند، (باز میگویم افراد را کار ندارم،‌کل سازمان را) سازمانی که یک عمر برنامه‌ریزش شاه بوده و همه ما میدانیم تمام رشوه هائی که میخواست گرفته بشود، تمام کلکهائی که میخواست زده بشود بین پیمانکاران و دستگاههای اجرائی، از این کانال سازمان برنامه و بودجه عبور میکرده است. شما این را ناظر میکنید مثلا به آقای عباس پور بنظر من خیلی نچسب است. این سازمان برنامه را ناظر میکنی بر کار آقای منافی که چهل روز، چهل روز، روزه مستحبش ترک نمیشود. این بنظر من خیلی نچسب است و با تغییر یک وزیر، یک سرپرست سازمان برنامه و بودجه کار درست نمیشود. کار در جهت صلاح ان‌اشاءالله تغییر میکند که بعد من تبصره‌ای پیشنهاد خواهم کرد که دولت را موظف بکنیم این حرف آقای سامی درست است . دولت را موظف بکنیم. تبصره‌ای که من پیشنهاد کرده‌ام این است. «موظف باشد شش ماهه هر تغییری دلش میخواهد در قانون برنامه و بودجه بدهد، هر تغییری دلش میخواهد در قانون محاسبات عمومی بدهد و بیاورد اینجا ما ببینیم این تغییرات درست است یا نه؟ اگر درست بود تصویب کنیم دیگر بعد از آن نباید بگوید که من اینجور کنترلها را نمیخواهم این تبصره انشاءاله پیشنهاد میشود. ولی خداوکیلی اینها صلاحیت چنین کاری را ندارند چرا؟ خیلی جالب است. الان نمونه خیلی عینی برایتان میگویم سازمان برنامه و بودجه آمد یک قانونی، یک لایحه‌ای نوشت و به دولت پیشنهاد کرد دولت دید این اصلاً مطابق آن ذوق و سلیقه‌اش نیست، یک گروهی را از وزرای فنی و اقتصادی را وادار کرد که بروند یک بودجه عمرانی جدید برای مملکت بنویسند. خوب، صد ساعت کار کردند و این را نوشتند و دیگر نمی رسیدند بودجه جاری را هم کنترل کنند. گفتند آقا بودجه عمرانی ما باضافه بودجه جاری که سازمان برنامه تنظیم کرده، این شد لایحه بودجه 60تقدیم مجلس. از قضا کمیسیون مجلس اول آمد بودجه جاری ر رسیدگی کند خدائیش از همان اولین دستگاه که سازمان برنامه بودجه بود، 3میلیون یا 9میلیون (دقیق آن یادم نیست) کسرشد. دستگاه بعدی /8 میلیون دستگاه بعدی، /25 میلیون، دستگاه بعدی 5/1 میلیون، یعنی بودجه تعدیل شده از طرف این سازمان برنامه و بودجه در کمیسیون برنامه و بودجه به این شدت احتیاج به تعدیل دارد. من میگویم چنین سازمانی با این ترکیب و با این مقررات لایق نیست نمیگویم سازمان برنامه و بودجه نباشد یک کاری کنیم الان چهارماه از سال میگذرد. این مجوز را بدست دولت میدهیم بعد با لایحه بودجه 60هم من باز اعتقاد دارم مجوزها باید جوری باشد که نظارت کنترل سازمان برنامه رادر حد اعمال قدرت، اعمال نظر حذف کند بگوئیم 6ماه دیگر آقای دولت تو باید حتماً قانون مورد نیازت را بنویسی. آنهم به من میگوید، مجلس توهم پس این لایحه پاکسازی را درست کن که افرادش را هم بتوانم عوض کنم. آنهم وظیفه ما است. لایحه بازسازی را تکلیفش را روشن کنیم، افرادش را هم عوض کند وقتی دارد لایحه بودجه سال61 را میدهد دیگر عذر و بهانه نداشته باشد. هیچی نتواند بگوید. آنجا بگوئیم آقا سازمان برنامه باید نظارت کند، باید برنامه‌ریزی کند، باید برنامه بدهی، اینجوری دیگر من دو دوازدهم ، چهار دوازدهم، برنامه‌های قبلی را که من زیاد به آنها اعتقاد ندارم، از جهت اینکه کل برنامه‌ریزی دولت را تعیین کنند، ما اینجا مجبور نباشیم تصویب کنیم. روی این حساب کمیسیون آمد یک حد وسط را گرفت یعین بین اینکه سازمان برنامه حذف حذف بشود و اینکه قادر قادر باشد بینابین را گرفت . من این بینابین را غلط میدانم. پیشنهادهائی هم در این زمینه عرضه کرده‌ام که بعد خدمتتان عرض خواهم کرد خواهشم این است که به پیشنهاد من توجه بفرمائی بعد البته ممکن است صلاح ندانید و رای ندهید. عمده توجه شما را میخواهم میماند این مساله‌ای که برادرمان فرمودند که من مخالفم با لایحه بودجه ، چرا؟ برای این که میتوانستیم کاری کنیم که بودجه اصلی بیاید. بسیار خوب، اشکالی ندارد ممکن است نماینده‌ای بگوید من ثابت میکنم دولت میتوانست جوری عمل کند که بودجه کلی را بیاورد و چون نتوانست پس کارآئی ندارد، پس لایق نیست، پس تخصص ندارد،‌ اشکال ندارد اصل 89 قانون اساسی اختیار به نماینده قرارداده که دولت را استیضاح کند. برادری میتواند بلند شود و بگوید آقا بنده دولت را استیضاح میکنم. این وزیر مشاور لایق نیست ، این نخست وزیر لایق نیست، این وزیر امور اقتصاد ودارائی لایق نیست، ولی این حرف مانع از انی نمیشود که خیلی خوب،‌این را ایشان تخلف کرده‌اند یا نکرده‌اند، یا تخلفشان را میتوانید اثبات کنید یا نمیتوانید اثبات کنید، حالا مملکت چکاربکند؟ حال این دو روز دیگری که میخواهد پول خرج بکند، چکار بکند؟ برود کنار کس دیگری را میآوری که به او اجازه میدهی خرج بکند یا به این اجازه میدهی که خرج بکند. اسم این لایحه هست «اجازه انجام هزینه» برای همین با این لایحه به نظر من هیچکس نمیتواند با کلیاتش مخالف باشد بلکه با جزئیاتش میتواند مخالفت بکند. مثلا آن آقائی که میآید اینجا در مخالفت کلی سند از این و آن رو می‌کند که بنظر من آنجا جایش نیود، جایش در حزئیات است. میخواهی بگوئی آقا فلان دستگاه، مثلاً دادگستری لایق نیست اینقدر بودجه جاری داشته باشد. اشکالی ندارد، تبصره بگذار که استثنائا دادگستری لایق نیست و باید دوسوم بودجه‌اش کسر بشود. جایش آنجا نبود. در کل من حرفهایم را خلاصه میکنم ، جهت باید برای یک بار که شد به این دولتی که ادعا میکند و بنظر من ادعایش صادق است که لیاقتش برای کارشناسی و امانت داری بیشتر از این سازمان برنامه با این قوانین موجود و این ترکیب موجود هست، اجازه بدهیم برای یکسال این کار را بکند اما به او میگوئیم 6ماه دیگر از تو نمی‌پذیرم ، برای بودجه سال61 دیگر از تو نمیپذیریم تا ببینیم واقعا چه میکند والسلام. منشی - آقای حسینی نائینی مخالف. رئیس - آقای شمس‌الدین حسینی بفرمائید. شمس‌الدین حسینی - بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدا من باستحضار نمایندگان محترم و کسانیکه صدای مرا میشنوند برسانم که من مخالف لایحه بودجه هستم و این بمعنای مخالفت با دولت نیست و نه تنها مخالف نیستم، بخاطر اینکه با دولت بخاطر سالهای متمادی و طولانی که من با آقای رجائی که رئیس دولت هستند، معاشرت نزدیک داشته ام باور کنید اگر صد نخست وزیر دیگری هم که افراد سراغ دارند بیایند و ایشان هم باشند، من به ایشان رای اعتماد میدهم بخاطر سالهای سال شناختی که از نزدیک با ایشان داشتم. بنابراین مخالفت من با بودجه از دو جهت است. اولاً- من معتقدم که این بودجه در رابطه با یک القاء ایدئولوژی خاصی تشکیل شده است و آن این است که ما انقلاب کردیم بنابراین از همین حالا باید درآمدهای مملکت طوری باشد که نفتمان را که مربوط به آیندگان است نفروشیم و از درآمد فعلی مان کشورمان را بگردانیم. این حرف، یک شعار خیلی قشنگی است. یک شعار بسیار زیبائی است . اما از نظر واقعیت با واقعیت فرسنگ‌ها و فرسنگ‌ها فاصله دارد. بنابراین من سعی میکنم خیلی مختصر صحبت کنم اما در این مختصر سخن من به دو قسمت مربوط است یکی بخش نظام اقتصادی جمهوری اسلامی در رابطه با بودجه و در رابطه با سیاستهای خارجی. این مطلب را میدانیم که انقلاب ما برای حفظ ارزشهای انسانی در سراسر جهان بوجود آمد. و مکتب ما مکتبی است که مخاطبش «ناس» است. و به همه مردم جهان و به همه مسلمانان جهان تعلق دارد، در بند 16 از اصل 3 قانون اساسی ایران میخوانیم که تنظیم سیاست خارجی ایران براساس معیارهای برادرانه نسبت به همه مسلمانان جهان، و حمایت بیدریغ از همه مستضعفان جهان است.» در اصل 11قانون اسای فکر و عقیده‌مان که ملت ما به آن رای داده است این است که همه مردم مسلمان جهان یک امت هستند. و این درست از آیه شریفه قرآن اقتباس شده است. و دولت جمهوری اسلامی ایران طبق قانون اساسی موظف است تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. در مقدمه قانون اساسی سخن از کرامت ابناء بشر بوجود آمده است. و درباره ساختن انسان، نه ساختن مردم یک ناحیه سخن رفته است. و از جامعه نمونه اسلامی نیز سخن بمیان آمده است. و از طرف دیگر ما میبینیم که امروز تقریبا همه رادیوها و همه تلویزیون‌ها و هم روزنامه‌های دنیا و با کمال تأسف روابط جمعی کشورهای اسلامی برعلیه جمهوری اسلامی ما لجن پراکنی میکنند و تبلیغات سوء میکنند و القاء ایدئولوژی ضد اسلامی (نه غیر اسلامی) را در مغز و فکر ملل مسلمان بوجود میآورند. با وجود اینها عده‌ای از افرادی که تصور میکنند ما انقلاب کردیم تا نفتمان را زیر زمین مان حفظ کنیم. سینه چاک میزنند و فریاد بر میآورند که ای وای اگر این رژیم هم نفت خودش را بفروشد باز کشور به دوران شاهنشاهی گذشته بر میگردد. چون او نفت میفروخته و ما هم نفت میفروشیم و اگر ما نتف بفروشیم امپریالیسم خوشحال میشود. وزکی یمانی به رقص و پایکوبی وادار میشود و به این افراد باید گفت اگر ما نفتمان را نفروشیم و دست روی دست بگذاریم و اجازه بدهیم که عربستان سعودی درهمه مدارس دینی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی که مسلمانها در آنجا هستند مدارس دینی آنها را تغذیه کند و به روحانیون آنجا پول بدهد تا شهریه طلبه‌های آن جا را تامین کنند و مدرسه و مسجد بسازند والقاء ایدئولوژی اسلامی آمریکائی بکنند آنگاه همان مسلمانهائی را که از آن مدارس رشد میکنند تبلیغاتی خواهند کرد که آن تبلیغات در برابر تبلیغات ناچیز ما، مسلما مارا ازنظر بین‌المللی منزوی و متروک خواهدکرد. بنابراین ما اگر چنانچه تبلیغات اسلامی خودمان را توسعه ندهیم به برادران مسلمانی که در گوشه و کنار جهان به عشق اسلام قلبشان میتپد . و امروز مشتاقانه میخواهند بفهمند که این اسلامی که یک ملتی را از زیر بار عبودیت شرق و غرب بیرون کشیده است چه چیز میگوید اگر ما به آنها نگوئیم که چه چیز میگوئیم. دیگران چیزی را به آنها خواهند گفت که خودشان میخواهند همینطوریکه ما در کشورهای دیگر یکه میرویم، روزنامه‌ها و تلویزیون و رادیوی آنها را میبینیم که چقدر مملکت ما را و انقلاب ما را و امام ما را مورد تحقیر وتوهین قرار میدهند. بنابراین، برادران عزیز ما انقلابمان فقط انقلاب برای نفت و گاز نبود. ما نمیگوئیم ما نفت نمیخواهیم و گاز نمیخواهیم. اما ما نفت و گازی را میخواهیم که حافظ مکتبمان باشد. و نگهبان عقاید اسلامی مان باشد. و در برابر ملتهای محروم جهان که امروز عقیده‌ای را یافته‌اند که آنها را از زیر بار عبودیت شرق و غرب نجات بدهند. صدای ما را به آنها برساند. ما کشته دادیم و گرسنگی خوردیم و باز هم آماده گرسنگی خوردن هستیم تا به ملتهای محرومی که در آسیا و در آفریقا و در همه دنیا و در آمریکای لاتین و در سایر جاهای دنیا از نظر عقاید دچار ناراحتی هستند و در زیر سنگی که بالای سرآنها شرق است و زیر بدن آنها غرب است و این وسط آنها دارند له میشوند ایمانمان و اسلاممان بفریاد آنها برسد. بنابراین،‌ انقلاب در این دو سال و نیم بعد از انقلاب از نظر تبلیغات خارجی بسیار کم بودجه خرج کرد و بسیار ما کوتاهی کردیم و اگر چنانچه صدای امام و حقیقت اسلام نبود، برادران عزیز خدا را گواه میگیرم امروز ما را مردم دنیا منزوی کرده بودند. این حقیقت اسلام و حقیقت امام بود که نگذارد ما شکست بخوریم. اما ما تعهدمان را در برابر ملل محروم انجام ندادیم. ما نفتمان را در زیر خاک نگاه داشتیم در چاههای مشترکی که شاید عراق و امارات متحده عربی و بعضی از کشورها از آن بسترها نفت ما را استخراج میکنند و اسلحه میکنند و علیه ما بکار میاندازاند. اما شعار اینکه اگر ما نفت بفروشیم برژیم گذشته بر میگردیم ما را ترساند تا اسلام و ایمان ما در دنیای منزوی بماند. یکی از نمایندگان - آقای هاشمی این مسائل چه ربطی به بودجه دارد؟ حسینی نائینی - عرض میکنم. من میخواهم بگویم ما برای تبلیغات اسلامی‌مان از هر وسیله و امکانیکه استفاده کنیم شایسته و بجا است. و ارتباط این مسائل را با بودجه اگر یک مقدار زیادتری توجه کنید، بیشتر عرض میکنم. مردم محروم آسیا و آفریقا امروز هم شکمشان گرسنه و هم روحشان گرسنه است. اگر ما ضمن اینکه نیازمندیهائی را که میتوانیم تا حدی از نظر مادی برآورده کنیم و همچنین روح آنها را به سرچشمه پربار اسلام آشنا کنیم. آنوقت است که انقلاب ما به جهان صادر خواهد شد. اگر میگوئید… رئیس - حالا بهرحال آیا شما مخالفید؟ حسینی نائینی- من مخالفم با این مسأله که یک میلیون و نیم یا دو میلیون بخواهند نفت بفروشند. من معتقدم فروش نفت و حتی از دست دادن جان و بدن وکشته شدن همه ما میارزد که ما اسلام و انقلابمان را به دنیا نشان بدهیم. عقیده من این است. و در این رابطه برخلاف آنچه که دیگران میگویند چرا نفت میفروشید؟ من این مسأله را میخواهم بگویم که … منشی - شما میگوئید بفروشید. حسینی نائینی - بلی، من میخواهم بگویم که اگر… رئیس - ایشان میخواهند بگویند که این مقداری که گذاشته‌اند کم است. زیادتر باید بفروشند. بهمان دلیل که نمایندگان میگفتند زیاد است و حق داشتند بحث کنند، ایشان هم میگویند کم است و بحث میکنند وفرقی ندارد. حسینی نائینی - اگر ما نفتمان را به انسان تربیت شده تبدیل کیم اگر ما بجای اینکه ذخائر ملی داریم انسانهائی باشند که ذخیره جامعه بشریت باشند، برای ما و برای انقلاب اسلامی ما بهتر است. و بنابراین من از این نظر معتقدم که ما در فروش نفت اگر قرار باشد که این نفت تبدیل به ایمان جوامع بشود، نباید خست بخرج بدهیم و همچنین اگر نفتمان تبدیل بوسیه کار و وسیله پیشرفت اقتصاد باشد باز هم نباید خست بخرج بدهیم که این مساله به بخش دوم سخن من مربوط است مطلبی را که امروزه در روزنامه‌ها زیاد از آن سخن میگویند این است که میگویند اگر ما نفتمان را بفروشیم تورم و گرانی بوجود میآید و پدر مردم در میآید و مردم بدبخت و بیچاره میشوند. البته اگر ما نفتمان را بفروشیم و بصورت ریال درآوریم و این ریال را در اختیار مردم قرار بدهیم و جنس و کالای مناسبی را در اختیارشان قرار ندهیم. این حرف بسیار صحیح است. اما اگر چنانچه ما نفتمان را به کارخانجات تبدیل کنیم و به پیشرفت کشاورزی تبدیل کنیم و لااقل کارهای جاری مملکت را که در راه کشاورزی ما به اصطلاح کارهای زیادی را شروع کردیم آنها را ادامه بدهیم آنوقت دیگر نه تنها اینمساله باعث این نمیشود که تورم ایجاد شود. بلکه باعث این میشود که تورم هم از بین برود. این سخن من در رابطه با سیاست خارجی ما بود از نظر فروش نفت و اینکه نفت ما اگر زیادتر فروخته میشود در چه راهی اگر بکار برود صلاح و صحیح است. اما درباره سیاست داخلی من سخن بسیار داشتم ولی سعی میکنم که خیلی کوتاهتر از آنچه که قرار شد صحبت کنم. در اصل 43قانون اساسی ما چنین میخواهیم «تامین شرایط و امکانات کار برای همه بمنظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر بکارند، ولی وسائل کار ندارند در شکل تعاونی از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر نه به تمرکز و تعادل ثروت در دست افراد و گروههای خاصی منتهی شود و نه دولت را بصورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد باز در اصل 44 چنین میخوانیم. اصل 44- نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی وخصوصی با برنامه‌ریزی منظم و صحیح و استوار است… بخش تعاونی شامل شرکتها و مؤسسات تعاونی و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل میشود.» همچنین اصل دیگری در قانون اساسی داریم که دولت را موظف کرده است که پولهائی را که ناشی از ربا وسایر ممر و راههای حرام است از ربا خواران بگیرد و به صاحبان حق برگرداند خوب. با توجه به این مسأله ما دیدیم که یک مرتبه در زمانی که آقای بنی‌صدر وزیر دارائی چند روزه آن روز بودند یکمرتبه اعلام کردند که ربا از سیستم بانکی ایران حذف شد و ما و همه مردم از این جریان خوشحال بودند و آنهائی که قسط داشتند و ناچار بودند صدها وهزارها تومان باصطلاح دسترنج و کارکرد خودشان را بصورت ربا بدهند یک نفس راحتی کشیدند و البته این مساله یک وسیله بسیار خوبی هم شد که ایشان محبوبیتی پیدا کنند. رئیس - آقای حسینی در رابطه با بودجه صحبت کنید. حسینی نائینی - اما بر اساس این مطلب عده‌ای از جوانان این مملکت که دیپلم و لیسانسیه بودند و فوق لیسانس داشند، دولت به اینها پیشنهاد کرد که بروند و طرحهائی را تهیه کنند و در کارهای صنعتی و کشاورزی مشغول کار شوند. و حدود 45هزار نفر از جوانان این مملکت زیر پوشش مراکز گسترش خدمات صنعتی و روستائی در سراسر ایران مشغول بکار شدند. این مساله اگر چه از نظر اقتصادی مساله بسیار مهمی بود اما از نظر فرهنگ بسیار بسیار مهمتر بود و انقلاب واقعی این مطلب بود که ما در زمان رژیم دیده بودیم که فرزندی که در مدرسه تحصیل می‌کرد، اگر پدرش مستخدم جزء مدرسه بود، ترجیح میداد تا اینکه کشاورز باشد. اما در اثر پیش‌آمدن انقلاب جوانهائی که اگر تصدیق 6ابتدائی را در زمان رژیم داشتند اینقدر می‌ماندند و این در آن در می‌زدند تا در یک اداره‌ای مشغول بشوند. دیپلمه‌ها و لیسانسیه‌ها و فوق لیسانس‌ها رفتندو بیابانها را گشتند و چاه زدند و زمینها را آباد کردند ویا در مراکزی صنایعی را که مورد احتیاج و نیاز مملکت بود،‌براه انداختند. و در بازدیدی که چندی قبل عده‌ای از نمایندگان مجلس در استان اصفهان داشتیم،‌ معاون استانداری اصفهان ما را به بعضی از این مراکز کشاورزی و صنعتی برد. جوانان مصمم و عاشقی را می‌دیدیم که میگفتند این یکی لیسانسیه است و آن دیگری فوق لیسانس است. این دیپلمه است آن، فوق دیپلم است.اما همه برادروار یا مشغول کشاورزی بودند و یا بکارهای صنعیت اشتغال داشتند. و هنگامیکه ما پای درد دل آنها نشستیم دیدیم که گفتند آقا ما به عشق اسلام و به عشق امام و برای آباد کردن مملکت‌مان و برای اجرای قانون اساسی آمدیم اینجا اما بودجه سال گذشته ما را به ما ندادند و امسال هم بما گفته‌اند که شما بروید از سیستم بانکی که ربای آن حذف نشده است دو مرتبه بهره‌برداری کنید و آنها را به ربا خواری زمان آریا مهر احاله دادند، برادران بخدا ننگ است که دو مرتبه ما سیستم ربا را در بانک‌هایمان در راه اجرای آن اصلی از قانون اساسی که نوشته شرکتهای تعاونی را دولت باید تشکیل بدهد و یا بدون ربا به آنها سرمایه بدهد تا بتوانند مملکت را به رشد و رفاه برسانند. بنابراین ، این عزیزان نگران وضع آینده شان بودند و من استدعا میکنم که در همین بودجه و در بودجه 8ماه آینده سال ببینیم که این بردران و این عزیزان چه احتیاجاتی دارند بطوریکه مقامات اقتصادی محاسبه کرده بودند و آقای معاون استاندار اصفهان می‌گفت که آمادگی برای اینکه 50هزار دیپلمه بیکار را به روستاها برای کشاورزی و بمراکز صنعتی برای رشد صنعت جلب و جذب کنیم فراهم است اما آنها از اینکه ناچر شوند که ربا بدهند و هر ماهه دست آنها بگیرند و بگویند آقا قسط خودت را بده از این جهت می ترسند و ما بدهی‌های سال گذشته‌مان را هم که تعهد کرده‌ایم هنوز داده نشده است.بنابراین، برادران و سروران ، من از دو نظر بابودجه مخالفم یکی اینکه قانون اساسی را ما باید بهر وسیله‌ای که می‌توانیم در رابطه با انقلاب و در رابطه با جهانی بودن انقلاب به اجرا درآوریم. و دیگر اینکه سیستم بانکی ربائی را که از سیستم بانکی غرب اقتباس شده است، اگر هم نمیشود یکمرتبه تصحیحش کرد، لااقل برای این مراکز گسترشی که جوان‌های ما در زیر آفتاب سوزان مشغول کشاورزی هستند، لااقل از این عزیزان ربا نگیریم و وسائل تسهیلات زندگیشان را فراهم کنیم و بعداً در آینده خواهیم دید که این افراد چه خدمت بزرگی را باین مملکت روا داشته‌اند. مساله کوچکی را که باز میخواهم بگویم این است که ما بعد از انقلاب به صنایع کوچک محلی توجه نکردیم. الان بخصوص چون مجلس ما مجلس اسلامی است، خدمت استادان و سروران روحانی می‌گویم شما اگر ده سال دیگر عبای نائینی بخواهید، عبای نائینی وجود نخواهد داشت و این صنعت زیبا و خوبی که دردوران قدیم وجود داشت الان دارد از بین می رود. آن روزی که باصطلاح آقای بجنوردی در اصفهان استاندار بودند یک طرحی ریخته شد ولیکن دنبال نشد. صنایع روستایی و صنایع محلی ما باید احیاء شود. و باید در قانون بودجه محل خاصی برای احیاء صنایعی از قبیل: قالی بافی، گلیم‌باقی، حاجیم بافی، گیوه دوزی و گیوه بافی و اشیائی از این قبیل، دو مرتبه احیاء شود و خواهران و برادرانی که در روستاها هستند حتی کارهای جمعی آن‌ها هم میتواند این صنایعی باشد که استعمار از دست ما گرفت. من برای جلوگیری از اطاله کلام در همینجا عرایض خودم را خاتمه می‌دهم. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته. رئیس - موافق بعدی را دعوت کنید. منشی - موافق آقای شرعی هستند که در جلسه نیستند. رئیس - آقای عبدالکریم شرعی در جلسه نیستند؟ نفر بعدی را دعوت کنید. منشی - آقای موحدی ساوجی بفرمائید. موحدی ساوجی - بسم الله الرحمن الرحیم. خلاصه فشرده ای از موارد محتلفی را که مخالفین لایحه چهاردوازدم تا حالا ایراد کردند، در اینجا یادآور می شوم و بعد بطور خیلی خلاصه ببینیم که در برابر این ایرادهائی که گرفت شده است، چه پاسخی میتوانیم داشته باشیم. 1- مخالفین فرموده‌اند که بودجه انفعالی است، نه فعال. یکی از نمایندگان - این سوال را جواب دادند. موحدی ساوجی - 2- ما را بطرف خروج از وابستگی نمی‌برد. 3- مصرفی است. نه تولیدی (عده‌ای ازنمایندگان - این را هم جواب دادند) 4- متکی بر فروش نفت است. (بعضی از نمایندگان - این سؤال را هم جواب دادند) آقایان این را بدانید که من از شما خیلی محکمتر و مقاومتر و زرنگترم. اول که من داشتم می‌آمدم آقایان گفتند پس بگیر. یا پس گرفت. این جوسازی است. رئیس - شروع کنید به صحبت. موحدی ساوجی - بعد هم حالا که شروع کردم به صحبت کردن آقایان میگویند که آقا این را که جواب داده‌اند این چه حرفی است؟ مگر شما میخواهید تعیین کنید که چه بگویم؟ یا من خودم باید تعیین کنم؟ رئیس- خیر شما خودتان هستید که تعیین می‌کنید. (عده‌ای از نمایندگان - تکراری است) موحدی ساوجی - آقای تکراری بودن و یا نبودن بشما ارتباطی ندارد برادر. حالا چونکه ما با هم برادر و دوست هستیم که نباید شما در برابر به کسی اهانت کنید. رئیس - بحث نفرمائید. شما خودتان صحبتتان را بکنید. البته این تذکرات باعث می‌شود که مختصر بشود. چون تکرار شده است،‌ والا حق شما است که صحبت کنید. بفرمائید. موحدی ساوجی - 5- کارها براساس احساسات انجام میشود نه براساس برنامه‌ریزی دقیق و هماهنگی. 6- بودجه تورم زا است. 7- پولیکه در اختیار جهاد سازندگی قرار میگیرد باید اولا مقررات خرجش معلوم باشد و ثانیا قابل کنترل باشد و مسوولانی هم برای پاسخگوئی داشته باشد. 8- این بودجه‌هائی را که بوزارتخانه‌های دادگستری و وزارت خارجه ، ارشاد اسلامی میدهیم باید دید چه اثر و بازدهی دارد؟ آیا در برابر این اعتبارات و هزینه‌هائی که می‌گیرند کار می‌کنند؟ برای مملکت اثری دارند یا نه؟ 9- نمی شود سازمان برنامه و برنامه‌ها و موافقت نامه‌ها و تخصیص و محاسبات را کنار گذاشت. 10- تنظیم کنندگان سیاست مالی و بودجه دولت مهارتی ندارند. 11- کشوری که میخواهد ابرقدرتها را به زانو درآورد یک بودجه صحیح و برنامه حساب شده ندارند. 12- ترجی میدهم از تمام آنچه از آمریکا ادعا و طلب داریم بگذریم ولی عزت خود را حفظ کنیم و دعاوی را به محاکم بین‌المللی نبریم، چون این امتیاز دادن به آمریکا است. 13- بودجه ما ایده‌آل نیست و وابسته به نفت است. (البته من تکراری‌های مخالفین را خودم سعی کردم تکرار نکنم) باید بطور طبیعی به سمت عدم وابستگی و استقلال از نفت پیش میرفتیم و این بیست سال طول میکشید و می‌بایستی که ما در این سه سال حداقل سه بیستم از وابستگی خود را می‌کاستیم که چنین کاری را نکردیم (این هم یکی از بیانات مخالفین.) 14- ما درد را حس می‌کنیم و می‌شناسیم اگر چه راه‌حل و طرح بهتری نداشته باشیم ما دردها را بازگو می‌کنیم تا چاره‌اندیشان متخصص به فکر درمانش باشند. 15- محاسبات عمومی اگر خوب است چرا بعضی سازمانها نداشته باشند و اگر بد است، چرا در وزارتخانه‌ها اعمال بشود. 16- اهداف و برنامه‌های انقلابی جایگزین رژیم سابق را باید دولت مشخص می‌کرد تا سازمان برنامه و بودجه بر مبنای آن بودجه را تنظیم بکند و بعد در این زمینه اصولی را از قانون اساسی به عنوان استدلال در اینجا می‌آوردند (اصول 43، 44 ، 45 قانون اساسی)، این فشرده ای بود از آنچه که آقایان مخالفین تا حالا بیان کردند که بنظر من اهم این موارد بازگشت میکند به اینکه این بودجه اولا متکی به نفت است چرا باید تک پایه‌ای باشد اقتصادمان و تک محصولی باشد و دیگر اینکه برنامه ریزیهائی که برای این بودجه شده این برنامه ریزی‌ها از گذشته است برنامه ریزیهای مشخص و حساب‌شده و دقیق و سازنده و انقلابی متناسب با شرایط ما و زمان ما نیست البته من باید عرض کنم تمام مخالفین یک وجه مشترکی داشتند و آن وجه مشترک همه‌شان این بود که مواردی را ذکر کردند بعنوان نقص و اشکال که اکثرش را هم بنده میپذیرم حتی دولت هم پذیرفته و نمایندگان هم که موافقند، می‌پذیرند و کسانی هم که در کمیسیون بودجه بودند اگرچه در ستون مخالفین ثبت نام کردند، آنها هم قبول دارند این اشاکالات را اما بحث درباره این است که این آقایان مخالفین کدامشان یک برنامه دقیقتر و یک طرح بهتری را توانستند ارائه بدهند که این طرح یا برنامه دقیقتر بطور درازمدت یا کوتاه مدت اهداف عالی را که آرمان همه ما هست استقلال اقتصادی یک چیزی نیست که ما نخواهیم همه ملت ما می‌خواهند در قانون اساسی هم آمده و همینطور برنامه ریزی‌ها دقیق و منظم و رفتن بسوی رفع همه کمبودها و نابسامانیهائی که در مملکت هست این خواست همگی است اما باید دید که با چه سیاستی با چه برناه‌ای با چه روشی باید رسید به آن اهداف و آرمانها، اینکه آقایان فقط ایرادکنند. ولی در حقیقت نتوانند هیچ چیز بهتری را ارائه کنند، نه اینکه می‌توانند و ارائه نمیکنند من یقین دارم که هیچ کدام از آقایان مخالفین یک برنامه حساب شده و مطالعه شد بهتری بخدا قسم نه دارند و نه اصلا دیده‌اند یک چنین برنامه ای را (گلزاده غفوری - قسم نخورید)قسم هم می‌خورم (عده‌ای از نمایندگان - قسم نخورید) من این را قسم می‌خورم این قسم، قسم بسیار صحیح است جناب آقای غفوری خصوصا در ارتباط با مخالفت شما،‌ شما معمولا در مخالفت با بودجه دارید (رئیس - آقای موحدی بحث بین‌الاثنین نکنید) بنده چیزی نمی‌گویم که یک ربع به ایشان وقت برسد (رئیس - آخر ایشان تریبون ندارد شما از بحث طرفین صرفنظر کنید) اینرا من بعنوان تذکر باید عرض کنم بعضی از برادران مخالف اینجوری عنوان میکنند که آقا ما باید بفهمیم که این خرجها این هزینه‌ها مهم است این بیت‌المال است باید ریزش را بدانیم حتی در ارتباط با این همه تعریفها و تمجیدهائی که از کمیسیون برنامه‌ و بودجه شد، من ضمن اینکه تقدیر می‌کنم دقتشان را ولی انتقاد هم به آنها دارم بدلیل اینکه این کتابچه به این بزرگی که آوردند برای ما بعنوان بودجه بعد این بودجه هم مسلم ریز دارد ریزهای جاری و عمرانی ما اگر بخواهیم آن جوری که من در بعضی از جلسات شرکت کردم و دیدم آقایان همینطور دارند مثل اینکه محاکمه میکنند استنطاق میکنند از مسؤولین که آقا مثلاً‌ فلان پروژه در فلان شهر این به کجا رسیده شما خوب اطلاع دارید آیا این مقدار خرج شده یا نشده اصلاً این چه ارتباط دارد به تنظیم بودجه و تصویب بودجه که پروژه‌های جزئی را بخواهند مطرح کنند جناب آقای عطاری اگر من بطور مطلق تعریف نکردم از کمیسیون بودجه معذرت میخواهم چون من مطلق گرا نمی‌توانم باشم بنابرانی وقتی که می بینیم در آئین نامه مجلس آمده که کمیسیونی یکماهه باید بودجه را بررسی کند ولی الان بیش از یماه می‌گذرد و معلوم نیست در دو ماه هم بتواند رسیدگی به آن بکند مال اینست که حتی در طرز رسیدگی و بررسی بودجه هم ما تخصص نداریم ما فر می‌کنیم که بررسی بودجه عبارت از این است که ما آن ریزه‌کاریها. خیر آقا شما خطوط کلی بودجه را باید بررسی کنید نه اینکه تمام جزئیات و مصادیق حزئی را بخواهیم بررسی کنیم (رئیس - حالا شما در موافقت بودجه صحبت کنید) به هر حال خوب علت اینکه این چهار دوازدهم را شما الان آوردید بخاطر چه هست؟ بخاطر همین است که اگر چنانچه کمیسیون زودتر رسیدگی میکرد و آمده بود اینجا دیگر نیازی نبود به اینکه چهار دوازدهم بیاید در اینجا و من میخواهم این مساله را عرض کنم که بعضی از برادران که اینقدر می‌گویند ما باید دقیق باشیم همه محاسبات را بودجه این مملکت طبق پیش بینی که شده تقریباً 330 میلیارد تومان میشود و هر کدام از شما به هر اندازه که در 24 ساعت حتی 18 ساعت هم رویش بخواهید کار کنید نمیتوانید تمام ریز این بودجه را زیر نظر بگیرید و بررسی کنید پس بایستی که اعتماد باشد اطمینان باشد اگر چنانچه افراد مورد اعتمادی ندارید، اگر به دستگاههای اجرائیتان اعتماد ندارید باید فکری برای آنها کرد ولی در اینجا موقعی که بودجه مطرح میشود بودجه باید آن رؤوس و خطوط اصلی اش بررسی بشود نه جزئیات بودجه. خوب در اینجا من میخواهم اینرا عرض کنم که بهتر میبود تمام کسانی که در روزنامه‌ها یا در مجلس تاکنون از بودجه انتقاد کردند و خرده گرفته آند چقدر خوب بود که نشان میدادند دلسوز این ملت هستند افرادی آگاه و متخصص و مطلع و بصیر و کاردان هستند و تخصص بیشتری دارند و میتوانند انگشت بگذارند روی اشکالات و بعد هم میتوانند راه‌حلش را و نسخه درمانش را ارائه بدهند تا هم ملت و هم مجلس استفاده می‌کردند اینکه ما در اینجا بیائیم و همواره ایراد بگیریم و عیب بگیریم چه وارد و چه ناوارد صرفاً بخاطر اینکه در مملکت ما اخلال ایجاد کنیم. وقت مجلس را بگیریم. و امثال ذلک، این درست نیست. و دلیلش هم این است. الان که این بودجه چهاردوازدهم در مجلس مطرح است من لااقل در ارتباط با منطقه خودم که تماس گرفتم. با اینکه ما دو دوازدهم را قبلاُ تصویب کردیم ولی هنوز اعتباراتش در این دو ماه به دستگاه‌های اجرایی شهرستان حواله نشده است. شما آخر سال میشود بعد همین کمیسیون بودجه و همین مجلس می پرسد و میگوید: آقا شما که بودجه اینقدری را به مجلس آردید ولی از بودجه‌های عمرانی شما مثلاً 50درصد یا 60درصد از آن خرج نشده است و جذب نشده است. پس معلوم میشود که برنامه‌ریزی‌تان درست نبوده است. محاسباتتان علط بوده است. امکاناتتان را بررسی نکرده بودید نمی‌دانستید مقدورات تان چقدر است. در صورتیکه وقتی که ما میگوئیم بودجه سالانه، بایستی از اول سال تا آخر سال دقیقات امکانات از نظر اعتبار و پول در اختیار دستگاه‌های اجرایی بگذارید آنوقت اگر آخر سال شد و نتوانست طرح‌ها و پروژه‌هایش را آنطور که پیش بینی میکرد عمل کند آنوقت این ایراد را بگیر. البته یکی از مواردی که به بودجه ایراد گرفتند و من هم می‌پذیرم آن اینست که هزینه‌های جاری و اعتبارات جاری خیلی بیشتر از اعتبارات عمرانی است تقریباً بیش از دو برابر اعتبارات عمرانی می‌بینیم اعتبارات جاری ماست یعنی ما اگر بخواهیم مثلاً یک کاری انجام بدهیم که صد تومان بیارزد باید بدویست تومان حتی بیشتر خرج کنیم تا یک عملی را که صد تومان ارزش دارد در خارج به آن تحقق و عینیت بخشیم و البته به هر اندازه که ما بتوانیم بطور معقول و صحیح از زوائد اعتبارات جاری بزنیم بسیار صحیح است و لازم هم هست و خیلی هم باید رویش دقت کرد اما در مورد اعتبارات عمرانی من نظرم اینست اگر چه ممکن است بعضی از برادران بخواند مقایسه کنند بین اعتبارات عمرانی سال 60 و اعتبارات عمرانی سال 59 و بعد عملکرد سال 59 رانگاه کنند بگویند آقا مثلاً در سال 59 شما اینقدر اعتبار عمرانی داشتید و اینقدر که بخودتان زور آوردید توانستید مثلاً اینقدرش را جذب بکنید بنابراین ما بیائیم محور تعیین اعتبارات عمرانی را در سال 60 همان عملکرد سال59 قرار بدهیم و بیائیم از این مقدار که دولت برای ما پیشنهاد کرده بزنیم مثلاً 50میلیاردش را بزنیم من اینرا درست نمی دانم به این دلیل، البته ما هیچ‌گونه ضمانت اجرایی نمی‌توانیم داشته باشیم و حتی شاید دلت هم نتوانست ضمانت اجرایی یعنی تضمین بکند که حتما این مقدار که برای عمرانی در نظر گرفته واقعا خرج بشود نمیتوانیم تضمین بکنیم اما در عین حال اگر چنانچه در مجلس یا در کمیسوین بودجه جناب آقای عطاری که مخبر هستند، مخصوصاً توجه بفرمایند اگر چنانچه عرض بنده قابل توجه باشد اینرا رعایت کنند وآنی که اگر شما مثلاً بیائید بعضی موارد اعتبارات عمرانی را شما بزنید شما که نمی‌آئید موارد خاصی را حذف بکنید یا در کل میگوئید اگر ما صدو چند میلیارد تومان بودجه عمرانی داریم این مقدارش مثلاً کمتر بشود خیلی خوب این مقدار کمتر بشود شما میدانید آیا کدام دستگاه اجرایی هست که امکانات عملی کردن این بودجه‌اش را ندارد ما که دقیقاً نمی‌دانیم بایستی ما این بودجه و اعتبارات عمرانی را بهمین شکل بگذاریم و دست مجریان را هم باز بگذاریم آنهائی که تواناتر و فعالتر امکانات هم فراهم می‌کنند میتوانند در این میدان مسابقه برای انجام کارهای عمرانی برای مملکت آنهائی که میتوانند انجام بدهند آنهائی که نتوانستند یا بخاطر کم توجهی یا بخاطر ضعف خودشان یا بخاطر کمبود امکانات بالاخره نتوانستند آخر سال هم برمیگردد و ما نیائیم از اول سال کم بکنیم بعد حتی آن مجریان و دستگاههای اجرائی هم که میتوانستند اعتبارات مرانی خودشان را جذب بکنند ما بیائیم از اول دست و پای آنها را ببندیم این بود خلاصه عراضی که من داشتم و امیدوارم که همه برادران و خواهران توجه بکنند به این مساله و این چهاردوازدهم بودجه الان ضرورت آنی و فوری دارد و بایستی مخصوصاً هزینه‌های اجرائی آنرا که نمیشود صرف نکرد و یا عمرانی که ضروری و لازم است والسلام علیکم و رحمه الله . رئیس - خیلی متشکر، آن ده یا بیست موردی که شمردید ما غصه‌مان شد بود خیال می‌کردیم در همه موارد می‌خواهید بحث کنید. خیلی خوب بود. مخالف بعدی آقای رهامی هستند، بفرمائید. رهامی - بسم الله الرحمن الرحیم، بنده در بودجه دو دوازدهم بعنوان مخالف صحبت کردم و حرفهائی هم که داشتیم بیشتر در رابطه با کل بودجه بود و 22موردش در رابطه با دو دوازدهم بود حالا هم هما مخالفتها سرجای خودش هت در رابطه با دو دوازدهم یعنی مجموعاً میشود چهاردوازدهم و بیشتر حرفهایمان که روی برنامه دولت است نواقص برنامه‌ای دولت است که ان شاءالله می‌گذاریم برای بودجه سال60 فقط چند تا تذکر و خیلی خلاصه خدمت دوستان عرض کنم امیدواریم که خستگی کار زیاد مجلس باعث نشود که کم توجه بشوند قبل از اینکه صحبتم را شروع کنم می‌خواستم یک تذکری خدمت برادران و خواهران عرض کنم و آن اینکه متأسفانه من صحبت مخالف ها و موافق‌ها را بعضی‌ها را یادداشت کردم آنچه هم که در مشروح مذاکرات مجلس بود و حاضر شده بود، گرفتم خواندم که بیشتر توجه کرده باشم می بینم که بیشتر مخالفتها و موافقتها مخالفت یا موافقت با دولت آقای رجائی است یا برنامه‌‌های دولت یا شخص آقای رجائی و وزراء یعنی بیشتر مخالفتها مخالفت سیاسی است و موافقین هم متأسفانه بجای اینکه در دفاع از دو دوازدهم صحبت کنند، بیشتر در دفاع از دولت صحبت می‌کنند اگر توجه کرده باشید می‌آیند میگویند که من با دولت آقای رجائی مثلاً مخالفم بنابراین با بودجه دو دوازدهم هم مخالفم یا اینکه مسائل مشابه. سلامتیان - آقای هاشمی من گفتم تنها با چهاردوازدهم مخالف نیستم، روزنامه جمهوری اسلامی صبح امروز دروغ نوشته این روزنامه به جعل و کذب همانطور که عادتش هست، تیتر کذب زده است حالا خبرنگارش اینجا هست میتواند اصلاح کند. رئیس - حالا شما دیگر همه حرفتان را یکدفعه نگوئید، میتوانید تکذیفب کنید. رهامی - آقای سلامتیان مجموع مخالفین شخص شما نمی شوید. چرا هر موقع که صحبت می‌شود شما بلند میشوید جواب میدهید ما یک روز یک حرف زدیم گفتیم چرا توی مجلس از امر انتظام صحبت میشود، به یک عده بر می‌خورد شما بلند شدید داد کشیدید ما که شما را نگفتیم مجمعه مخالفتها و موافقتها را می‌گوئیم شما قبول ندارید بردارید خودتان مطالعه کنید. صحبت اینست که دودوازدهم یا چهار دوازدهم الان به نفع مملکت هست یا نیست شما اگر مخالفتی دارید حرفی دارید، باید بزنید موافقین هم همینطور ببیدید ما موافق آقای رجائی و دولت آقای رجائی هستیم ولی وقتی مخالفت می‌کنیم با بودجه این معنی مخالفت با دولت نیست حالا هم اگر بنا باشد این دولت معرفی شود به مجلس من رای موافق میدهم این بمعنی این نیست که ما نقاط ضعف را نگوئیم اتفاقاً نگفتن نقاط ضعف و اصلاح نکردن نقاط ضعف خودش خیانت به دولت است خیانت است به ملت و اینکه بیایند اینجا تمام نقاط ضعف خودش خیانت به دولت است خیانت است به ملت و اینکه بیایند اینجا تمام نقاط ضعف را با گفتن اینکه دولت الحمدالله مکتبی است این بهترین دولت و بهترین برنامه است، هیچ چیزی مخالف اسلام ندارد و هر کسی مخالفت کند یعنی همه مخالفین را یک کاسه کردن و هرکه انتقاد کند و نقد کند، یک کاسه کردن و همه را در جهت ضد اسلام قراردادن این خودش باعث میشود که خیلی از کسان یا نخواهند حرف بزنند یا خود بخود بغلطند بلغزند بیافتند به دامن مخالفین انقلاب. اینطوری نیست ما نباید یک کاسه کنیم شاید بنده از یک وزارتخانه یا اداره‌ای یا یک قسمت از برنام ه‌ها انقاد داشته باشم نظر داشت باشم باید بتوانم بگویم و نگفتن اینها المومن مرآه المومن نگفتن نقاط ضعف نگفتن نارسائیها خودش موجب می‌شود که نارسائی و اشتباهات زیاد بشوداینجا چند تا از برادران مخصوصاً آمدند فقط ایستادند به دفاع از دولت و برنامه‌های دولت انگار که مثلا ایشان مدافع دولت هستند درحالیکه اینجا آقای اسلامی هستند بعنوان معاون پارلمانی ایشان میتوانند دفاع کنند یا خود آقای رجای هستند یا وزیر مشاور هستند اینجا در مورد بودجه دفاع می‌کردند مخبر کمیسیون هست برادران بیایند نقاط برجسته بودجه چهاردوازدهم را به ما بگویند که چه نقاط برجسته‌ای دارد و چه نقاط حسنی دارد؟ مخالفین بیایند پیشنهاداتی که در این رابطه دارند، نقاط ضعیف عمده ای دارند بیان کنند علی ای حال بنده می خواستم تذکر دوم این باشد که الان اگر می بینیم دولت توانسته در بحبوحه جنگ در شرایطی که مرزهای ما بطول هشتصد کیلومتر بیش از هشت ماه است که در هوا و زمین و دریا درگیر جنگ هستیم همه اینه را نباید به حساب دولت بگذاریم و بقول خود آقای رجائی که گفتند دولت ما کابینه‌اش 36میلیون نفر اس این ملت هستند ای نیروهای مومن به انقلاب هستد شما نباید به اینها کم بها بدهید و بقول خود دولت بیش از 50درصد بودجه جنگ و هزینه‌های مربوطه را خود مردم تقبل کردند منطقه ما که از مناطق خیلی محروم و عقب مانده ایران است. یک آماری که ما تا عید داشتیم بیش از یک میلیارد ریال روستائیان فقط پول نقد داده بودند به اضافه گوسفند و نان و غیره پس دقت داشته باشید که الان مملکت و کل نیروهای مومن به انقلاب در کنارش دولت و مجلس و انیجا چون مجلس محور قضایا است و مجلس است که باید برنامه تنظیم بکند و به دولت بدهد مجلس دارای چند کمیسیون است شما می‌آئید می‌گوئید که دولت چرا برنامه ندارد؟ شما برنامه تنظیم کنید بدهید دست دولت بگوئید که شما اجرا کن دولت مجری برنامه‌های شما است یک اشکال اصلی ما نداشتن برنامه است خوب شما که اینجا نشسته‌اید چه مخالفین چه موافقین چه مجلس یک برنامه منظم اقتصادی سیاسی کشاورزی تنظیم کنند بدهند دست دولت بگویند شما اینرا اجرا کن آنوقت هرکه اجرا نکرد بخواهند استیضاحش کنند سؤال کنند این اشکالات وارد میشود بعد بعضی دوستان می‌آیند اینجا همه قضایا را یک دست رد می‌کنند یا همه قضایا را یکدست تایید می‌کنند و تعریف می‌کنند انگار که هیچ نقطه ضعفی کارهای ما نداشته من اتفاقاً نظرم اینست که نقاط ضعفی هم کار مجلس هم دولت و با توجه به اینکه ما آدمهای باتجربه‌ای نبودیم و اعتقادم اینست که در سال 58 ، 59 این بهترین مجلس بود و بهترین دولتی بود که ما می‌توانستیم تشکیل بدهیم و نقاط ضعف را بیشتر باید بگوئیم بشکافیم در روزنامه‌ها که مقامات مختلف می‌آیند نقد مینویسند به بودجه دولت متاسفانه غیراز یک کلی گوئی‌هائی که خوب همه می‌دانیم که نفت نباید بفروشیم نفت ثروت ملی است ولی چه راهی باید بکنیم تا این اصلاح بشود؟ رئیس - کم‌کم در موضوع وارد بشوید مقدمات دارد خیلی طول میکشد. رهامی - چه امکانی باید وارد کنیم تا مملکت اصلاح بشود هیچکس ندارد علی‌ای‌حال در رابطه با بودجه چهاردوازدهم مخبر محترم کمیسیون گزارشی دادند که من چند تا ایراد فقط در آن گزارششان داشتم و چند تا پیشنهاد که ان‌شاءالله به آنها توجه بشود مخبر محترم در گزارشی که دادند فرمودند که عملکرد فروردین ماه بودجه جاری 4/111 میلیارد ریال بوده نسبت به فروردین سال قبل 7/85 درصد افزایش بودجه جاری داشتیم اگر دقت کنید که در اوایل سال59 هزینه جاری ما آن قسمتش که مربوط به بودجه نفت میشد، مربوط به پول نفت میشد، 75درصد بودجه جاری ما را پول نفت تشکیل می‌داد در اواخر سال59 بخاطر جریان جنگ که توفیق جبری بود برای ما که بیائیم تکیه بودجه جاری مان را به نفت از 75درصد برسانیم به 60درصد بخاطر اینک صدور ما پائین آمد حالا دوباره در فروردین 7/85 درصد هزینه جاری ما افزایش پیدا کرده این را اگر شما جمع کنید با آنچه که 75درصد تکیه بودجه جاری به هزینه نفت در اوایل سال59 شما می‌بینید که امسال قسمت اعظم بودجه ما رقمی خیلی بیش از 80درصد فقط هزینه‌ جاری تکیه محض به نفت دارد به اضافه یک کسری که از بابت دریافت مالیتها داشتیم درآمدهای غیر نفتی داشتیم این کسری را اگر در کنار افزایش هزینه‌ جاری قرار بدهید، می بینید که عمده هزینه جاری ما تکیه محض به فروش نفت دارد خوب بعد می‌آید در ماه بعد اردیبهشت هزینه جاری افزایشش نسبت به اردیبهشت سال قبل بیشتر می‌شود و فقط برگشتی از سال قبل حدود 58میلیارد ریال اضافه شده بعد برگشتی را می‌آیند یک نقطه حسنی می‌گیرند برای بودجه. خود این سوال است که چرا برگشت پیدا کرده این بودجه؟ بودجه عمرانی چرا برگشت پیدا میکند؟ برادران میدانند آنهائی که در نقاط مختلف کشور رفتند از نزدیک دیدند بودجه‌های زیادی ما برای عمرانی و اینها تصحیح میکنیم، بعد مخبر محترم کمیسیون آمده، گفته که فقط 2/28میلیارد ریال در فروردین هزینه عمرانی و ثابت داشتیم که نسبت به فروردین سال 59 باتوجه به اینکه هیچی بودجه عمرانی نداشتیم این نقطه حسنی میتواند باشد برای، فروردین سال60 شما می‌دانید که صرف تصویب بودجه کفایت نمی‌کند بودجه که تصویب میشود در نقاط مختلف کشور بنده شاهد بودم که بودجه میرود آنجا، امکانات لازم جذب بودجه نیست من میگویم دولت اقدام اساسی میکند که این بودجه عمرانی که میرود آنجا، شما هی بیائید اینجا رقم‌های زیادی بما بدهید که بعد ما هم بگوئیم احسنت صحیح هست و الحمدالله اینقدر بودجه عمرانی داریم، در مناطق مختلف ایران مخصوصا مناطق دور افتاده، بودجه‌ها، مدرسه داریم، را داریم یا حمام داریم که سه سال است، چهار سال است بلکه بیشتر است زیر بنایش گذاشته شده یک مقدار آهن ریخته آنجا و دارد از بین میرود بعد هم یک مقداری زیادی بودجه آنجا حیف و میل میشو بقیه‌اش برمیگردد میآید میگویند که از سال قبل اینقدر برگشتی داریم بعد این میرود توی درآمد چه فکر اساسی شما در همین دو سه ماه برای جذب بودجه‌های عمرانی در شهرستانها کردید. دادن آمار و ارقام برای ما مجموعه اردیبهشت و فروردین امسال ما بخشهای جاری و عمرانی،‌ مجموعه‌اش شده دویست و سی و شش میلیارد ریال باضافه ششصد و هشت میلیارد ریال این برای دو ماه، آنوقت چطور شد برای چهار ماه هشتصد میلیارد ریال تصویب میکنید بدون اینکه توجه داشته باشید که این جذب نمیشود و تازه فروردینن و اردیبهشت و خرداد و تیر اگر بودجه ما نرسانیم جذب نشود همین طوری که استانداران ما می‌گفتند که بودجه‌ها دو ماه هنوز عملیات عمرانی… رئیس - این مخالفت در مواد است به تبصره که رسیدید آن تبصره‌ای که مبلغ را تعیین کرده مخالفت بفرمائید. رهامی - پس کل راههای جذب بودجه عمرانی است آقای هاشمی؟ رئیس - قبول دارم حالا کلی‌اش را بفرمائید تا به جزئیات که رسیدیم آنوقت این مطالب را بفرمائید. رهامی - چشم، دو ماه عملیات عمرانی مملکت خوابیده برای اینکه ابلاغ نشده یا تشریفات اداری بوده الان هم تا این تصویب بشود ابلاغ بشود یکی دو ماه طول میکشد بعد مناطق سردسیر مثل آذربایجان، مثل زنجان، مثل کردستان یا مناطق سردسیر دیگر از آبان به آنطرف هیچ کار عمرانی نمیشود انجام داد در نتیجه امسال اگر بیائیم و همین بحث‌ها که تا بحال شده و متاسفانه از همان قبل مقابل پیش بینی بود که ما یک رقم خیلی زیادی را میبایستی در اختیار دولت میگذاشتیم یا دولت فکری میکرد که بودجه در کمیسیون و هیات دولت نمی‌تواند تا دو ماه تصویب بشود فکر نمی‌کرد که یک قرارداد بستن با یک شرکت در مورد راه یا جاده‌ یا دیگر مسائل طوری نیست که ماه به ماه ما قرارداد، ببندیم خیلی از استانداری‌های ما مقامات ما، مقاماتی که کار عرانی به عهده‌شان هست نتوانستند قرار داد را ببندند کارها عاطل و باطل مانده تا بودجه 60هم تصویب و ابلاغ بشود هیچ قراردادی دیگر نمیشود سال60 بست در نتیجه ما سال60 کلا کار عمرانیمان متوقف خواهد بود بگذریم از اینکه بقول یکی از برادرها فرمودند که 8% بودجه عمرانی امسال فقط کارهای جدید احداثی است یعنی بقیه سی در صدش همه‌اش تکمیل کارهای برنامه 5ساله رژیم است و شما اگر توجه داشته باشید که برنامه‌های 5ساله‌های سابق 5ساله اول، دوم، سوم تا پنجم فقط برای جذب فرآورده‌های کشورهای صنعیت غب بوده برای ایجاد کالاهای کاذب بوده هیچکدام براساس منافع ملت نبوده، 30درصد بودجه عمرانی امسال که ما 4ماهش را براساس عملکرد 59 تصویب میکنیم و خود 59 براساس عملکرد سال58 تصویب شده بود و خود 58 براساس 57 تصویب شد بود ما میآئیم بودجه ها را براساس آن برنامه‌ای می چینیم که رژیم برای جذب فرآورده‌های کشورهای صنعتی، کشورهای استعمارگر غرب اینجا تنظیم کرده بودند، خودتان اذعان دارید که برنامه‌های سازمان برنامه و بودجه هیچکدام بر اساس فکر ملی، فکر ایرانی و منافع مردم نبوده براساس آنچه بوده که آنها چه تولید میکردند آنها چه چیز زیادی داشتند یعنی آنها چه چیزهای زیادی داشتند که جنس هائی که میخواستند اینجا قالب کنند، آب کنند، یک کارهائی کاذبی خصوصا بعد از 1350 یا 1351 به این طرف که پولهای باد آورده دلارهای نفتی را آمریکا میخواست برای ودش جذب کند و در ایران برای اینکه ظاهر قضیه‌ای را یک سر پوشی بگذارد روی نارضائی مردم، کارهای کاذب ایجاد شود، کارهای عمرانی برنامه پنجم را توسعه دادند و ما حالا دو دوادزهم، چهاردوازدهم همه‌اش براساس تکمیل همان برنامه های عمرانی کاذب است، در هم دو دوازدهم هم چهار دوازدهم و هم بیشتر شاره‌ای بشود ان شاءالله برای بودجه سال60 و سالهای بعد که برادران ما عمده‌گیرمان این است که بودجه جذب نمیشود و علت جذب نشدنش اینست که نیروی انسانی ماهر و متخصص نداریم ما در روستاها و شهرستانها در مناطق عظیمی از ایران دبیرستانهائی هست که فقط دیپلمه‌ میدهد بیرون و سال 57 ما سیصد و سی هزار کنکوری دیپلمه پشت کنکور داشتیم در سال پیش رسید به بیش از نیم میلیون نفر و امسال شاید قریب یک میلیون نفر شود. برنامه فرهنگی شما، برنامه آموزشی شما، برنامه صنعتی شما چه است؟ شما چکار میخواهید بکنید؟ صرف اینکه بودجه بدهید به استانداری زنجان یا به استانداری آذربایجان بگوئید شما چند میلیارد بودجه عمرانی دارید؟ کفایت میکند؟ و با چه مغزهائی می‌خواهید این بودجه را جذب کنید؟ کدام آموزشگاه حرفه‌ایتان؟ کدام آموزشگاه صنعتیتان؟ چرا ما تغییر اساسی در آموزش حرفه‌ای و صنعتی کشورمان ندهیم؟ اینکه جذب نمیشود نه اینکه شهرستانهای درو دست و استانهای دوردست ماشین‌آلات و شرکتهای پیمان‌کارهائی که تقبل بکنند این کارها را ندارند، ما را در شهر خودمان وقتی که به آموزش و پرورش رجوع میکنیم می گویند آقا ما بودجه 50 تا مدرسه داریم نمی‌دانم طرح چند تا جاده را داریم جهاد میگفت ما بودجه نامحدود اصلا می‌خواهیم ولی عملا هیچ چیز جذب نشد. در طول یکسال جهاد فقط آمد دو سه تا حمام ساخت حتی یک کیلومتر جاده نتوانست بسازد، دولت بیاید برسد که چرا در استانهای محروم بودجه جذب نمیشود چطوری میشود در مثلاً کردستان یا آذربایجان یک شرکتی را مجبور کرد برد آنجا، یک شرکت ایجاد کند نصف بودجه‌های عمرانی بگذارند برای اینکه این بودجه جذب شود آنجا، ما برای 50کیلومتر جاده که میخواستیم برای شهر خودمان اسفالتش را تجدید کنیم، اسفالت گرم بکنیم از پارسال خدا شاهد است به صد جا مراجعه کردیم 50کیلومتر هم توانستیم اسفالت کنیم هیچ شرکتی حاضر نیست بیاید آنجا سرمایه گذاری بکند برای 50کیلومتر، آنوقت بعد مردم دسته، دسته بخاطر نبودن جاده، و بالا بودن مرگ و میر آواره میشوند بزرگترین پشتیبان انقلاب همین توده مردم روستائیند، حالا بعضی برادران ماشاءالله سنگ تمام میگذارند و بعد که میخواهند تعریف کنند، میروند تعریف بازاریها و طبقه نمیدانم شهر نشین و بازار نشین و اینها، بزرگترین پشتیبان انقلاب روستائی ها، کارگران و محرومین شهرهای دور افتاده ما هستند. آمار مهاجرت روستائیان ما، توجه کنند دوستان ما آماری که من دهاتش را دارم، اسم میدهم دستتان یک دهات 200خانواری از 5 ، 6ماه قبل به این طرف 50خانوار، 60خانوار کوچ کردند آمدند تهران ما 20مورد، 30مورد ، 40موردش را که من خودم رفتم رجوع کردم قریب 25% سکنه ده در عرض 6ماه کوچ کردند، اگر شما دقت کنید که بنیاد مسکن آمد، آقائی که مسوول بنیاد مسکن بود یه مصاحبه کرد که ما خانه میدهیم به مستضعفین، دهاتی که نه نان داشت، نه آب داشت نه‌ کا رداشت، کارش را رها کرد آمد تهران حالا ما در گیریم به اینکه مسکن را نمیتوانیم حل کنیم. ترافیک را نمی‌توانیم حل کنیم، برق را نمی‌توانیم حل کنیم، روستائی هم بر نمی‌گردد آنجا، تمام امکانات که درشهر وجود دارد، شما در ده برایش ایجاد نکنید بر نمی‌گردد، بودجه چه فکری بار این کار کرده، صرف اینکه 300تومان بیائیم به پیرمرد بالای 60سال بدهیم این کار درست میشودآن پیرمرد نیست که فرار میکند در سن شصت و چند، مثلا، 300تومان بهش بدهید. اینها جوانهایش هستند مناطق کشاورزی آذربایجان و زنجان و کردستان فقط 3ماه از سال کار دارند، 9ماهش بیکارند، آقایانی که اهل آذربایجان و زنجان هستند بفرمائید، این 9ماه بیکارند یا باید جلوی آفتاب بنشینند یا بیایند در تهران عملگی یا مقنی‌گری کنند شما چه فکر اساسی برای این توده مردم روستانشین کرده‌اید با کدام صنعت، کدام کارخانه، کدام کار، کدام کار فصلی میخواید نگاهشان دارد آنجا، صرف وعده دادن به اینها که پیرمرد میخواهد با سیصد تومان چه کار کند؟ پسرش آمده، جوانش آمده تهران عمله‌گری میکند، مناطق روستائی بخاطر اینکه تنها محصولشان گندم است و گندم در مقایسه با محصولات شهری ترقی قیمت ندارد و دولت مجبور است جلوی ترقی قیمتش را بگیرد در نتیجه یک خانواده که مثلا 5تن گندم تولید میکند، این درآمدش خالصش بعد از حذف هزینه‌هایش در سال میشود سه هزار یا دو هزار تومان در حالیکه در شهر کارگری میکند روزی 120تومان، 150 لی 200 تومان میگیرد، یعنی درآمد یکسال را در یکماه کارگر شهر در میآورد، روستاهای ما روز به روز ویران تر میشود بعد از انقلاب که فشار استبداد و خان‌ها و دولت و ژاندارمری های سابق از سر روستائیان برداشته شد دسته دسته آواره میشوند میآیند شهر، ما در بودجه‌های دو ماهه نمی‌توانیم وعده بدهیم ان‌شاءالله در 60 تصویب میکنیم یا در سال 61 چند تا از دوستان موافق گفتند ان‌شاءالله در بودجه های آیند فکر خواهد شد تا کی میخواهید وعده بدهید به این مردم؟ با وعده دادن که دهاتی نمی‌ماند. آنجا جمعیت تهران بعد از پیروزی انقلاب تا امروز بنابر آماری که میدهند بما حالا چقدر صحت دارد و یا کم یا زیاد باشد. یکی از نمایندگان - چهل درصد. رهامی - این بیست و پنج درصد چکار میکنند تهران، شما تشریف ببرید در مناطق کارگر نشین نه فرهنگ دارند نه بهداشت دارند نه آموزش من نمی‌گویم اینها را انقلاب درست کرده، باز فردا ننویسند که بله در مخالفت بودجه اینها مثلاً تقصیر آقای رجائی است یا تقصیر دولت است نه تقصیر همه ماست، همه ما باید درست کنیم اینها سالهای سال فساد و رژیم دو هزار و پانصد ساله نه 50 ساله ویران کرد، خرابه کردیم‌ آنهارا درستش کنیم هی رفتن و شعار دادن و سخن رانی کردن درست نمیکند ما خودمان بنشینیم اینجا، همینکه مجلس ما امروز 30 ساعت دیر تشکیل شده این خیانت است به این توده مردم هی شعار بدهیم که بله ما خدمت میکنیم، رفتن و سخنرنی کردن که بله توده مردم دهقانها یا کشاورزها ما طرفدار شما هستیم. هیچ کاری را برای ما نمی‌کند، چه فکر اساسی، چه نقش اساسی برای یک بخش مثل بخش افشارات زنجان که بیش از 150 تا روستا در یک بخشی که اینها شاهسون بودند زمانهای سابق اینها را آورده بودند آنجا، اسکانشان دادند تا جلوی تهاجم مردمان غرب را بگیرند خدا شاهد است 14ماه مسؤول بخشداری نبوده و بارها ما رجوع کردیم به وزارتخانه مربوطه که آقا بخشداری ندارد، امروز و فردا میکردند و مردم برای انجام کارهایشان مجبور بودند بلند شوند به تهران بیایند امسال مناطق روستائی شما میگوئید گازوئیل کم است بلکه جنگ است من نقاط جنگ زده نقاط مثل ابادان و خرمشهر بارها رفته ام بازدید کرده‌ام، از نزدیک دیده‌ام که پالایشگاه ما بیش از 8ماه است که دارد میسوزد روزی 600هزار بشکه گازوئیل و نفت ما که تولید میشد از دست رفته ولی این دلیل نمیشود که تبعیض باشد دهاتی‌ها و مردمان ما نمی گویند که تا انقلاب شده امام بیاید پول نفت و پول چیزهای دیگر را نقد کند و بگذارد در جیب ما آنها حرفشان این است که چرا بی‌عدالتی هست، چرا تبعیض هست، چرا در حالی که کم است، کم راهم باید بطر عادلانه توزیع کرد، توزیع عادلانه نیست، بودجه‌های بهداشتی، شما چقدر بودجه های بهداشتی را افزایش دادید؟ اینکه اینجا تصویب کردیم ما حالا میگوئیم مال 59 است ، 59 را هم که میگویند مال 58 است پس هیچ تعییر عمده‌ای تا 4 ماه، 5ماه برای مردم نمی‌توانید قول بدهید، خوب مردمی که بخاطر یک دکتر یا 4تا قرص زنش میمیرد بچه‌اش را برمیدارد کوچ میکند میآید تهران تا شما بیائید بجنبید و برنامه‌های آینده تان را بهشان قول بدهید روستاهای ما ویران شده خراب شده، ما روستا داریم که الان بیش از 20، 25 سکنه از صد خانوارش نمانده در آن، آقایان تشریف بیاورید یک موقع اگر فرصت هست آدرس می‌دهم خودشان از نزدیک ببینند که متأسفانه نه خبرنگار میرود. ما یک روز به خبرنگار کیهان، اطلاعات گفتیم آقا آنجا چرا شما نمی‌نویسید گفتند چون تیراژ روزنامه‌های ما و فروش ما در شهرستانهای شما کم است ما نمی توانیم این خبر را بنویسیم ما خبر آن شهرستانهائی را می‌نویسیم که تیراژشان بالاست، خرید روزنامه بالاست، مسأله امنیت قضائی را من در، دو ماه اول سال را تأکید کردم، باز هم تأکید میکنم در سال 60 هم حرف مفصلی دارم بردران عزیز آقایان اعضای هیات دولت، نماینده‌های دولت امنیت قضائی وقتی ما میگوئیم تنها نیست که فلان، کسی که تا دیروز در زرورق پیچیده بودندش حالا می‌خواهد در خیابانها بالای شهر شعار بدهد یا مثلاً حزب و گروه از خودش درست کند بعد بگویدکه امنیت من را تأمین کنید ما میگوئیم انیت قضائی برای توده 90درصد 80درصد روستائی‌های محروم و مناطق محروم کشور در یک منطقه ای مثل مناطق ما بعد از دو سال که از انقلاب میرود و مراجعات مکرر نه دادستان انقلاب داریم نه شهربانی داریم نه رادیو شهرستان درایم نه حاکم شرع داریم، ما نمی‌خواهیم راجع به اهل حوزه مان اینجا بگوئیم ولی نمونه است که خودتان بدانید که وضع مناطق محروم چه است؟ روستائیانی که بخاطر درگیری های کوچک مجبورند ده ها فرسخ راه بروند با تراکتور و با وانت بروند مثلاً مرکز استان زنجان بعد امروز دیر شد پرونده‌اش می‌افتد یکماه بعد، یک درگیری کوچک موجب شده در یک روستا چند نفر زخمی بشوند و کشت بشوند و دهها خانوار از ده کوچ کنند، در روستاهای ما دولت چه بودجه‌ای برای تعمیم امنیت قضائی برای توسعه پاسگاه ژاندارمری برای توسعه دادگاهها شهرستان، دادگاههای بخش، برای توسعه دادگاهها استان دادگاهها انقلاب حاکم شرع چه برنامه‌ای دارد؟ من بارها رجوع کردم به شورای عالی قضائی خدمت آقای بهشتی، خدمت آقای قدوسی گفتم آقای مردم امنیت قضائی ندارند شما حاکم شرع ندارید گفتند که شما معرفی کنید ما بفرستیم خوب اینکه نمیشود. یکی از نمایندگان - آقای رهامی برو تو بودجه. شهریاری - این چه ربطی به بودجه دارد؟ رهامی - خیلی هم اتفاقا ربط دارد بودجه دو ماهه یا 4ماهه چه فکری برای امنیت قضائی مردم کرده؟ (همهمه نمایندگان) من میگویم که اگر ما فکر اساسی در بودجه‌هایمان برای تأمین امنیت اجتماعی، تأمین بهداشت تأمین فرهنگ برای مردم محروم نکنیم ما نمی‌توانیم انقلاب را داشته باشیم، شما اگر میخواهید انقلاب را داشته باشید باید رضای خدا را بدست بیاورید رضای خدا بدست نمی‌آید الا در رضای خلق محرومش خلق مستضعفش رضای خلق محروم و مستضعف با شعار و با اینجا آمدن و من متاسفم به خیلی از برادرها عرض کنم که ما خودمان که میآئیم اینجا متأسفانه مینشینیم روی صندلیهائی که شریف امامی‌ها نشسته بودند خدای ناکرده ‌ممکن است که ما خودمان استحاله بشویم، اصلا فراموش کنیم که از کجا آمدیم به کجا رسیدیم (همهمه نمایندگان - عده از نمایندگان اینجور نیست آقای رهامی). رئیس - حالا سعی کنید که کوتاه کنید. رهامی - عده ای از برادرها گفتند که شما خودتان هم دچار (یکی از نمایندگان اینها پابرهنه بودند حالا توی مجلس نشسته‌اند) نمی‌گوئیم صندلی بسازیم برادرها نمی‌گوئیم مجلس را ویران کنیم برویم دم مسجد بنشینیم. رئیس - حالا بحث خودتان را شما بکنید دیگر. رهامی - فراموش کردن تعهدها، برادرها گفتند که خدمات چشم‌گیر را نادیده گرفتن، انگشت گذاشتن روی چند نقطه ضعف بی‌انصافی نیست، و خلاف نظر امام نیست، نقاط حسن را که همه می‌بینیم، همینکه شما توانستید در این شرایط بحرانی مملکت را داشته باشید آماری که برادرهای موافق از جهاد دادند از آبادی‌ها دادند از مدارس دادند از حمام‌ها دادند، برادرمان آقای ناطق نوری از جهاد سازندگی آمارهای زیادی دادند خوب ما که اینها را نفی نمی‌کنیم، آنچیزی که هست، هست خوب همه آنرا می‌بینند ولی اگر نقاط ضعف را ما خودمان جبران نکنیم نیائیم اصلاحشان بکنیم، نقاط ضعف می‌ماند مثل یک غده سرطانی رشد میکند بعد ما هی بیائیم مخالفها را بگوئیم که شما خفه شوید حرف نزنید اگر خودمان نقاط ضعف را اصلاح کنیم مخالف چیزی ندارد بگوید. رئیس - سعی بفرمائید حاشیه زیاد نروید. رهامی - برای همین دو ماهه من باز پیشنهاد میکنم، دوستها برگردند، تکیه بودجه را به فروش نفت بیاورند روی 60درصد یا زیر 60درصد، بودجه‌های جاری را بهیچوجه اجازه ندهند بهیچوجه امکان ندارد ما اجازه بدهیم بودجه‌های جاری نیست به اوایل سال59 این برادران افزایش نشان دادند 80درصد یا چقدر اجازه ندهند بودجه جاری افزایش پیدا کند، چرا افزایش پیدا کند جلوی افزایش بودجه جاری را بهر نحوی هست بگیرند این دو تا نظر عمده‌ای است که اگر ما توجه کنیم هم کسر بودجه میآید پائین ، تورم میآید پائین روی حقوق کارگرها و حقوق کارمندها من تاکید میکنم صرف اضافه‌ کردن حقوق کفایت نمی کند شما اگر می‌خواهید خدمت بهشان بکنید حقوقشان را زیاد نکنید، که حقوق زیاد کردن خود باعث تورم میشود و خود باعث مسأله دیگری در جامعه میشود و بجای این بیائیم ببینیم که مشکل کارگری که 20سال 25سال است کار میکند، خوب اینکه مسؤولش شما نبودید ما که نگفتیم که مسؤول آن شما هستید و هنوز خانه ندارد، مسکن ندارد، با اضافه کردن حقوقش، اجاره خانه‌اش دو برابر میشود فکر اساسی تر بشود در مورد سرمایه گذاریها حال مسأله تالبوت و اینها را زیاد اشاره کردند و آنطور که آقای نعمت زاده فتند حتماً به مجلس میآورندش، من سرمایه گذاری خارجی را مخصوصاً تاکید دارم که حتما به مجلس میآورندش، من سرمایه‌گذاری خارجی را مخصوصا تاکید دارم که حتماً باید به مجلس بیاید و مجلس تعلق بیشتری روی این سرمایه‌گذاری‌ها بکند در مورد تبصره‌ای که مخبر محترم کمیسیون اشاره کردند. رئیس - در مودر تبصره بعداً صحبت میکنید. رهامی - فقط اینها گفتند که بانک مرکزی، تبصره‌ای بود که تنخواه‌گردان را بانک مرکزی در اختیار بانک کشاورزی میگذارد برای خرید محصولات کشاورزی و بعد خودشان گفتند که این هیچ عملکردی هیچ نتیجه‌ای بما نداده با همه غلاظ و شدادها تا بحال نفهمیدیم که بودجه کجا خرج شده چطوری خرج شد و با همه اینها ما باز تصویب کردیم خوب شما اگر میدانید اینطوری است (تبصره 32 را عرض میکنم.) اگر میدانید اینطوری است چرا تصویب کردید خوب جلوی این تبصره 32 را حتماً بگیرید من پیشنهادهای ریزش را در پیشنهادهائی که در جزئیات می‌دهم خدمتتان عرض میکنم یک تذکری برادر رجائیان دادند که آقای توکلی ضمن صحبتهایشان فرمودند که 48میلیارد ریال دولت در هزینه‌های جاری دو ماهه فروردین و اردیبهشت اضافه خرج داشته این ناشی از تحمیلات جنگ بوده که در بودجه دودوازدهم اجازه داده شده بوده، برادرمان گفتند که خیر این 48میلیارد ریال فقط اضافه هزینه جاری بوده نه هزینه‌های جنگی، هزینه‌های جنگی رقم دیگری دارد که رقمش مشخص نیست اینجا و این 48میلیارد فقط هزینه جاری بوده. یکی از نمایندگان - نه اینطور نگفتند، گفتن اجازه برداشت.. رهامی - من چند پیشنهادی در مورد تبصره‌ها دارم، آقای هاشمی این را اینجا بگویم. رئیس - اینها را موقع تبصره‌ها میگوئید. رهامی - آن تبصره‌ای که مربوط به تصویب کمیسیون نوشتند در طرحهای جدید من با این مخالفم شما که هنوز بودجه سال60 را نمی‌توانید تصویب کنید وقتتان مشغول است و همه‌اش صبح، و بعد از ظهر جلسه است، چرا طرحهای جدید را به خود دولت اجازه نمی‌دهید که خود دولت این طرحها را پیش‌بینی کند وتصویب کند، چون همه را مشهود کردید که بیاید کمیسیون از کانال کمیسیون بودجه و برنامه مجلس بگذرد، این صحیح نیست آقایان موافقت نکنند که هر طرح جدید را دولت خواست پیاده کند بیاید کمیسیون تصویب کند اگر شما به دولت اعتماد دارید نظر دولت را میدانید، آمار و ارقام دستش هست این تبصره‌ها را حذف کنید اضافه نکنید دست و پای دولت را بیش از این نبندید و این 4-5 تا تبصره‌ها را آقای رفسنجانی فرمودند که در جزئیات بگوئیم ان‌شاءالله در جزئیات مطرح مینم اصل حرفم در برنامه ها بماند برای بودجه سال60 ان‌شاءالله. رئیس -متشکر، موافق آقای رنجبر (رنجبر پس گرفتم.) آقای رنجبر هم پس گرفتند (احسنت) آقای الویری (عده ای از نمایندگان - آقای الویری هم پس گرفتند) (الویری - اصراری ندارم) اگر اصراری ندارید آقای الویری هم پس گرفتند. آقای مهنس طاهری بفرمائید آقای مهندس طاهری دستشان هم آسیب دیده لابد خیلی ملاحظه ما را میکنند حالا دیگر با این حالت (یکی از نمایندگان - وقت تمام شد.) ما یک ربع دیر شروع کردیم حالا ایشان هم معلوم نیست بیشتر صحبت کنند دیگر مخالف موافق تمام میشود… مهندس طاهری - بسم الله الرحمن الرحیم، چون آخر وقت هست، بنده خیلی وقت مجلس را نمی‌گیرم، چند دقیقه ای بیشتر صحبت نمی‌کنم چون بحد کافی صحبتهای لازم شد و اما چند مطلب که لازم هست تذکر داده بشود که ان‌شاءالله در مرحله دوم یعنی در جزئیات بهش توجه بشود لازم است که در کلیات عرض کنم، متاسفانه بودجه ما هنوز در همان چهارچوب کلی که از نظام طاغوت برای ما این برنامه تنظیم شده تغییرات چندانی نکرده، یعنی تغییراتش خیلی جزئی است بلکه ما باید سعی کنیم در برنامه 60 ان‌شاءالله تغییرات اساسی و کلی بدهیم و بعد توجه داشته باشیم که وضع اقتصاد ما که بزرگترین عاملی هست برای تداوم انقلاب ما باید خیلی جدی و اساسی به آن توجه کنیم همینطور که پیغمبر فرمودند که عبادت را اگر ده قسمت کنید 9قسمت آن طلب رزق حلال هست یا در روایت دیگر «من المعاش له لامعادله»، و یا «کادالفقران یکون کفرا» و امثال این روایات بما نشان میدهد که مسأله اقتصاد در عین حال اینکه هدف نیست ولی اصل و وسیله بسیار مهمی هست همانطوری که استعمار سعی داشت که سیاست را از دین جدا کند و به این وسیله اسلام را کنار بزند افکار ایادی امروز کوشش دارند که اقتصاد اسلامی رااز اسلام و انقلاب اسلامی جدا کنند اسلام اقتصادش خط مستقل و روشنی دارد که نه شرقی هست و نه غربی یعنی نه به سیستم سرمایه‌داری هست نه به سیستم سوسیالیزم که رژیم سوسیالیستی چیزی نیست مگر همان تکامل سرمایه داری و تکامل یافته نظام سرمایه داری که انحصار هست در دست عده معدودی انحصارات میآید در دست دولتو اگر دولت هم دلسوز مردم باشد ماهیت نظام سرمایه داری دولتی چنین است که افت واصطکاک در میان جامعه زیاد میکند، باز اینجا مهلت نیست که من بخواهم مسأله را بشکافم که چطوری یک نظام سوسیالیستی راندمان در جامعه افت میکند و بطور کلی تورم در آنجا هم بشکلی و نحوی بالا میرود در رژیم طاغوت در زمان شریف امامی آن موقع تصویب کردند که حقوق کارمندان و کارگران زیاد بشود، آن روزی که این لایحه را تصویب کردند از همان موقع معلوم بود که اینها رفتنی هستند و دارند چاه ویلی برای رژیم آیند میکنند و آنها دقیقا حساب شده، آن لوایح را بردند به مجلس طاغوتی و تصویب کردند اما آنها خودشان اجرا نکردند ولی متاسفانه رژیم دولت موقت آن لایحه منحوس را به اجرا گذاشت و باعث یک تورم عظیمی در اقتصاد ما شد که هنوز است گریبانگیر این تورم هستیم، مسأله تورم یک مساله اساسی و حیاتی هست، همان طوری که حضرت رسول فرمودند که در امت من از آن بلاهای عجیب و غریب نیست اما هرچه از اسلام دور شوند گرفتار تورم میشوند یعنی روزبروز، سال به سال گرانی و تورم بیشتر میشود و این یک واقعیت روشنی هست که بی‌کاریها و تقلب‌ها و غش در معاملات و امثال اینها باعث تورم میشود و بزرگترین غشی در معامله همین مسأله‌ای هست که در بودجه‌های طاغوتی بوده و متأسفانه در این بودجه ما هم هست مسأله کسر بودجه یا زیاد کردن حجم اسکناس در گردش است، علت احتکاری که در جامعه ملاحظه میفرمائید علت اصلیش وجود همین اضافه کردن حجم اسکناس در گردش هست باز فرصت نیست که رابطه احتکار و با این عملی که دولت انجام میدهد اینجا ما روشن کنیم اما ما متأسفانه همیشه با معلول مبارزه میکنیم بلکه وظیفه داریم با علت مبارزه کنیم یعنی بودجه را باید طوری تنظیم کنیم که سال به سال مساله سر بودجه و حجم اسکناس در گردش کمتر بشود و متناسب با اقتصاد ما بشود چطور یک انسان اگر به او مرتبا خون تزریق کنیم و این خون در گردش زیادتر بشود انواع مرض‌ها بوجود میآورد علت اصلی زیادی خون هست. این قانون در تمام امور طبیعت وجود دارد گردش آب و بخار آب در طبیعت، گردش فرضاَ آمونیاک در یک موتور یخچال با همه اینها طبق یک قانونی معینی حجم معینی از مواد لازم باید در گردش باشد و اگر مقداری زیادتر یا کمتر بشود مفاسدی بوجود میآید پس برای اینکه اقتصاد ما سالم بشود باید حتما سعی کنیم هرچه زودتر این مسأله تورم یعنی ثابت نگاه داشتن حجم اسکناس در گردش را تضمین کنیم و اگر ما موفق بشویم این را ثابت کنیم اقتصاد ما نود درصد سالم میشود اصلاح بقیه امور، مبارزه با احتکار مبارزه با سایر جنایات اقتصادی امری است بسیار ساده، و اما این پیشنهاد باز کاری است عملی، برای اینکه ما تورم را کم بکنیم در همین بودجه ما خرج‌ها و هزینه‌هائی است که ما میتوانیم حتماً اینها را حذف یا کم کنیم و همچنین از یک سری … رئیس - شما مخالف بودجه‌اید یا موافق؟ مهندس طاهری - موافقم، موافق مشروط، حالا عرض میکنم باتوجه به تمام این مسایل علت موافقت خودم را عرض میکنم، اینها مقدمه است. رئیس - تازه اینها مقدمه‌ است؟ (یکی از نمایندگان - امروز وقت تمام میشود بقیه را برای فردا بگذارید) وقت که تمام نمیشود حداقل 5ساعت است حالا ایشان صحبتهایشان چند دقیقه طول بکشد نمیدانم اگر برای فردا بگذاریم آنوقت تازه نفس میآیند و میخواهند صحبت کنند. مهندس طاهری- من در این چند دقیقه صحبتم را تمام میکنم که ان‌شاءالله زودتر از کلیات امروز عبور کنیم و اقلاً تصویب بشود و از فردا وارد جزئیات بشویم. یکی از چیزهائی که ما باید بسمت آن حرکت کنیم این است که تمام ظلم ها و استثمارها در مالیاتهای غیر مستقیم است، چه مالیات مثبت و چه مالیات منفی، بصورت سوبسیدو امثال اینها و آنها را برداریم وقتی که ما مالیات از تمام مردم میگیریم اقلاً یک سوم ملت ما مستضعفین هستند که آنها مشمول مالیات نمیشوند و این ظلم است و خلاف اقتصاد اسلام است. اقتصاد اسلام اساسش بر مالیاتهای مستقیم از قبیل خراج و عوارض و امثال اینها است. فرضا در مساله گندم که الان دولت… رئیس - اینها که در موافقت نیست. مهندس طاهری - هزینه‌ زیادی را متحمل میشود. در واقع اگر ما این هزینه سنگین را که کمک به ملت است مشاهده کنیم می‌بینیم که نود و دو درصد به طبقه مرفه کمک میشود، هشت درصد هم به طبقه ضعیف و فقیر است که در واقع یک نوع ظلم است یعنی آن نود و دو درصد شهری که وضع اقتصادی و مالیش خوب است و میتواند نان را با قیمت بیشتری تهیه کند دلیل ندارد که ما آن هشت درصد را فدای نود و دو درصد کنیم. باید نظام اقتصادی ما طوری باشد که بر همان اساس قسط و عدل اسلامی یعنی مشخصاً به طبقه ضعیف و طبقه‌ای که شرعاً فقیر شرعی گفته میشود یعنی کسی که درآمدش از خرجش کمتر است و تقریباً‌حدود یک سوم بلکه بیشتر، جمعیت کشور را فرا می‌گیرد کمک شود. اینها مسائلی است که ما ان‌شاءالله باید هر چه زودتر در بودجه و برنامه طوری تنظیم کنیم که این ظلمها و استثمارها نباشد. امروز بعضیها زیاد شعار میدهند. این را باید توجه داشته باشیم که یک وقتی فکر نشود رژیم سرمایه داری یک رژیمی است ظالم و از آن ظالمتر سوسیالیستی است. هر دو به ضرر بشر است و بشریت را به قهقهرا و انحطاط میبرد ومتاسفانه بودجه ما و خط اقتصادی ما نیمه سرمایه‌داری و نیمه سوسیالیستی باست. باید هر چه زودتر وارد خط اصیل اسلامی بشویم. شعار میدهیم علیه سرمایه‌دار خوب، شعار به حقی است اما الان مجموعه دستگاه اداری ما، مجموعه حقوق بگیران ملت ایران از قبیل خود کارخانه‌هائی که ملی شده و همچنین دستگاههای ما، خود این مجموعه دارند این مملکت را استثمار میکنند، مجموعه عرض می‌کنم یک وقتی اشتباه نشود. رئیس - آقای طاهری چند مرتبه تذکر دادم اینها هیچکدام مربوط به موافقت شما نبود. مهندس طاهری - چشم، کارگران زیادی در کارخانه‌ها هستند، شخصاً و فرداً خیلی فعالیت می‌کنند ولی به لحاظ اینکه نظام وسیستم طوری است که مجموعه ضرر میدهد یعنی مجموع مملکت و ملت را استثمار می‌کند. در واقع مشمول همان آیه «و یل للمطففین» است یعنی مجموعه کاری را که با هجتماع عرض می‌کند از پول و حقوقی است که میگیرد و این یک ظلم بزرگی است که ما ناظر و شاهد بودیم و باید این را از بین ببریم و اما در رابطه با چهاردوازدهم یا دو دوازدهم با توجه به همه این مشکلات و همه این خلاف کاریهائی که کلاً در بودجه ما هست اما یک مساله استثنائی و ضروری وجود دارد که اولاً عبور از کلیات است. ثانیا این راهی است طولانی که یک شبه حل نخواهد شد.دلیل من در موافقت همیناست که ما باید جهت حرکت برنامه‌ریزی و بودجه‌مانرا طوری تنظیم بکنیم که به سمتی برویم که مرتباً هم تورم کم بشود و هم وارد خط اصیل اقتصاد اسلامی بشویم و در همین بودجه، در مرحله دوم یعنی به موقع جزئیات هم این امکان وجود دارد که بوسیله پیشنهادات و تغییراتی به این راه نزدیک بشویم. چون چنینامکانی وجود دارد. من با قسمت اول یعنی عبور از کلیات موافق هستم که هر چه زودتر از کلیات بگذریم و وارد جزئیات بشویم و در جزئیات تمام مسائل را مورد توجه قرار بدهیم و ان‌شاءالله بتوانیم یک قدم به عدالت نزدیک بشویم. والسلام علیکم و رحمه الله. رئیس - مخالفین دیگر در جلسه حضور ندارند و موافق هم با اینکه حضور دارد صحبت نمیکنند. این بحثها این مسأله را روشن کرد که نا محدود بودن هیچ بحثی در مجلس مطرح نیست و نباید هم باشد. صحیح نیست برای اینکه نا محدود در بین 270 نفر آن هم همه اهل فکر و اهل نظر و دلسوز آنوقت تمام نشده خسته بشوند و دیگر صرف نظر بکنند که حرف بزنند. بنابراین ان‌شاءالله ما باید برای آیند فکری بکنیم که دچار چنین چیزهائی نشویم. ببینید موافقتنامه‌ها، قراردادها، عهد نامه‌ها، بودجه، همه را آئین نامه میگوید غیر محدودند. حال یک موافقنامه‌ای بیاوریم، یک دفترچه بزرگ هم باشد بخواهیم اینجا نامحدود رویش بحث کنیم چه میشود؟ فواد کریمی - پس شما میخواهید چشم بسته تصویب بکنیم؟ 5- پایان جلسه و تاریخ تشکیل و دستور جلسه بعد رئیس - باید محدود باشد،‌ نه چشم بسته. مثلاً بگویند 10ساعت یا 20نفر مخالف، یک چیزی باید بگویند که یک حدی داشته باشد که بدانیم حالا این، یک حاشیه ای بود که من زدم و میخواستم نتیجه گیری بکنم. جلسه امروز را تمام میکنیم و جلسه فردا ساعت 7صبح شروع میشود و نمایندگان دولت و کمیسیون اگر حرفی در رابطه با اظهارات آقایان دارند میگویند و بعد از کلیات عبور میکنیم. فعلاً جلسه را ختم می‌کنیم. (جلسه در ساعت هفده و ده دقیقه پایان یافت) رئیس مجلس شورای اسلامی - اکبر هاشمی رفسنجانی