سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در سمینار مسؤولین روابط عمومی‏های مرکز پیرامون گردنه جدید انقلاب وجنگ تبلیغاتی حربه جدید استکبار

سخنرانی آقای هاشمی در سمینار مسؤولین روابط عمومی‏های مرکز پیرامون گردنه جدید انقلاب وجنگ تبلیغاتی حربه جدید استکبار

  • یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۶۳

 سخنرانی در سمینار مسؤولین روابط عمومی های مرکز

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 اینکه انتظار داشته باشید من مطالب فنی راجع به کار شما بگویم، طبعاً انتظار واقع بینانه‏ای نیست؛ چون من با کار شما به اندازه خود شما آشنایی ندارم و شما خودتان هر یک مدتی کار کرده‏اید در این میدان و بهتر می‏دانید و شیوه کاری هم انتخاب کرده‏اید که به نظر بسیار صحیح می‏آید که همین کمیسیونها در همین چند موضوعی که مطرح بود کار کنند. ان‏شاءاللَّه محصول کار این کمیسیونها و این سمینار به یک لایحه خوبی تبدیل شود و بیاید مجلس، ما هم در مجلس طبعاً کار خواهیم کرد و در نهایت مسأله روابط عمومی در همه نهادها و ارگانها وضع روشنی پیدا می‏کند.

 من در مجلس که با برادران روابط عمومی سرو کار دارم، کاملاً برایم روشن است که یک نوع ابهامی در وظایف، روابط، مسؤولیتها و حقوق و حدود وجود دارد که کاملاً برایم روشن است و از سمینار شما انتظار داریم که این مسأله را حل کنید، اما آنچه که فکر کردم مهم است با شما مطرح شود روح مسأله روابط عمومی هاست.

 در این مقطع تاریخ من خیال می‏کنم که اگر روابط عمومیها منسجم و متحدو یکپارچه و حساب شده کار کنند، درست در آن نقطه حساس نیاز تاریخیِ ما می‏توانند نقش مهمی را در این چند سال آینده - که پایانش را من نمی‏دانم چه زمانی هست - داشته باشند.

 به نظر می‏رسد که بعد از این، مراحلی که از گردنه‏هایی که انقلاب بایست عبور می‏کرد، پشت سر می‏گذاشتیم. مدتی است که در یک گردنه خاصی با دشمنان مان درگیر هستیم؛ آن مسأله، جنگ تبلیغاتی و جنگ روانی است. اگر امروز برای ابر قدرتها بین خودشان - شوروی و آمریکا - مسأله جنگ سیارات است، جنگ در فضا است و چگونه خنثی کردن موشکهاست. برای ما و دنیای استکباری که در مرحله جنگ روانی و جنگ تبلیغات قرار گرفته‏ایم، آنها مسائل اقتصادی را آزمایش کردند و دیدند که ما را محکمتر می‏کند، مسائل نظامی را هم مطرح کردند که به نفع ما تمام شد، تروریسم را مطرح کردند و پیش آوردند، آن هم مایه تصفیه جامعه ما شد و نیروهای فاسد و خودباخته شناخته شدند و طرد شدند. اگر امیدی داشتند که روزی یک کوران سیاسی در مملکت ایجاد کنند، با گروههای مخالف با آن نفرتی که در جامعه از مخالفین جمهوری اسلامی در اثر تروریسم اینجا شد، حربه تروریسم هم دیگر در ایران خیلی مؤثر نیست، فقط موی دماغ است، مزاحم است.

 آنچه که امروز من احساس می‏کنم وجود دارد و دشمن روی آن حساب کرده، جنگ تبلیغاتی است. این جنگ تبلیغاتی با همه ابعادش از طرف دشمنان ما دامن زده می‏شود، یک چیز در داخل مملکت دارند که من اسمش را می‏گذارم، سیاست تو دل خالی کن؛ یعنی، ذهن مردم را با تبلیغات مسموم خالی کنند، از این که این انقلاب خدمت مؤثری برای جامعه نکرده است. این کار را به وسعت، مدتی است مشغول هستند که هرگونه بتوانند با ادعاها، آمار و ارقام دروغ دادن روی زندانیها، روی اعدامیها، روی تلفات جنگ و ندیده گرفتن خدماتی که در روستاها در نقاط محروم و در کل کشور از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سایر ابعاد انجام شده، اینها را کوچک جلوه بدهند تا دل مردم را خالی کنند که پشتوانه مردمی انقلاب را از این نقطه بگیرند. متأسفانه گاهی دوستان خوب ما هم؛ یعنی، نیروهای خود ما هم، بدون توجه در خدمت آنها قرار می‏گیرند، آنها از روی دلسوزی می‏خواهند انتقاد کنند، اما انتقاد تبدیل می‏شود به حربه‏ای در راه دشمن که ما در این مورد مشکلی داریم.

 انتقاد چیز خوبی است و باید باشد اما یک زیرکی می‏خواهد که این انتقاد تو دل خالی کن نباشد؛ یعنی سیاست دشمن را اجرا نکند. لذا من از همین جا به ملت مان هشدار می‏دهم که به کسانی که بی‏مهابا به مسائل انقلاب و دولت و جریان‏های خدمتگزار مملکت می‏تازند که اگر اطمینان به آنها ندارند، با شک به آنها نگاه کنند که وضع به ابهام وجود دارد و در کل دنیا با این همه رادیوی بیگانه و روزنامه‏ها واقعاً یک توطئه وسیع و حساب شده‏ای است که آدم فکر می‏کند، کار گردانش، سازمانهای اطلاعاتی دنیا و سازماندهی شده صهیونیستها، امپریالیستها و کمونیستها هستند و همه اینها دست به دست هم داده‏اند و یک حرکت تبلیغاتی منفی علیه ما شروع کرده‏اند. من فقط به یک نمونه آن اشاره می‏کنم ولی این کار را باید تعقیب کرد. آدمهای با هوش لازم داریم که بنشینند و اینها را تحلیل کنند و نقاط را پیدا کنند، آن رگه‏های برنامه‏ریزی شده دشمن را پیدا کنند و قطع کنند.

 همین داستان اسرا را که این روزها مسأله روز ماست، من این را مطرح می‏کنم و از این مسائل خیلی داریم. شما این داستان را تجزیه و تحلیل کنید که قضیه از صلیب سرخ شروع می‏شود و با یک حادثه‏ای که کاملاً برای ما روشن است که آنها خودشان محرک بودند؛ یعنی، وقتی که رفتند بازدید و ملاقات از اسرا، آنجا حادثه‏ای درست کردند، تحریک کردند اسرای بعثی را که شلوغ کنند و هیاهویی در دنیا راه انداختند که واقعاً غیر عادی بود؛ یعنی اگر سازماندهی شده نبود، هیچ دولتی، هیچ قدرتی امروز در دنیا وجود ندارد که این همه در سراسر دنیا بتواند یک تبلیغاتی را هدایت کند، باید از پیش برنامه‏ریزی شده باشد.

 یک دفعه ما دیدیم در کشورهای کوچک هم برنامه‏ریزی می‏شود برای روزنامه‏ها، رادیوها، مجامع بین‏المللی، سازمانهای مثلاً وابسته به پارلمانهای دنیا، در پارلمانها شروع کردند، سازمان ملل را در کار کشیدند. آنها برنامه ریختند که بیایند ایران را ببیند. آن روزها حرف حقی را مطرح کردیم، گفتیم ما ادعایمان نسبت به این عراقیها خیلی بیشتر است. اگر بخواهید اول بروید عراق، بعد بیایید ایران و یک مدتی تأخیر انداختند. بالاخره عراق تسلیم شد و آنجا یک شکست خوردند؛ یعنی، ما این را نپذیرفتیم که این اتهام را شما متوجه ما کردید. ما سالهاست می‏گوییم که آنجا اسرای غیر نظامی داریم، وزرای ما آنجا هستند و امثال اینها که شما اصلاً به حرفهای ما گوش نمی‏دهید. بالاخره این را پذیرفتند و بعد که اینجا آمدند، فکر نمی‏کردند، چون واقعاً از بس که دروغ گفته بودند، خودشان هم باور کرده بودند، این طبیعت دروغ است. دروغ که زیاد تکرار شود، خود دروغگو هم کم کم یک کمی ذهنیتی برایش پیدا می‏شود، این یک حالت روانی است که وقتی در کل جامعه باشد، مطلب بازتر است.

 از بس که رسانه‏ها گفتند، خود این سازمانهایی که طراح این توطئه بودند، خودشان هم گفتند شاید یک چیزهایی باشد، وقتی که آمدند با اطلاعاتی که ما از داخل این هیأت سازمان ملل داریم این است که اینها شوکه شده بودند. وقتی که به اردوگاههای ما رفتند چیز عجیبی دیده بودند. آنها دیده بودند که این اسرا با اینکه چهار سال است اینجا اسیرند با اینحال شیفته نظام جمهوری هستند و عاشقند و بیشتر از حزب الهی‏های خود ما، به نفع جمهوری اسلامی و علیه صدام و علیه آمریکا شعار می‏دهند. حتی آن حادثه گرگان را که در آن اردوگاهی که اتفاق افتاده بود، اینها ساعتی آنجا بدون حضور شاهد با هر اسیری که خودشان خواستند، انتخاب و مذاکره سری کردند، هیچ چیز دستشان نیامد بلکه برعکس دیدند که اینجا اصلاً حرف دیگری است. آنها در تاریخ دنیا چنین اردوگاههایی ندیده بودند که اسرای چهارساله تبدیل شده باشند به نقطه قوت برای جمهوری اسلامی و حتی آماده‏اند که از اردوگاهها بیرون بیایند و به نفع جمهوری اسلامی وارد جنگ شوند.

 وقتی که رفتند که گزارش دهند، باز ما اطلاع داریم در گزارش دادن، دچار دشواری شدند، فشارها از اطراف شروع شد که اگر چنین گزارشی تهیه بشود، همه چیزها را برعکس می‏کند، آمدند یک گزارش دادند که گزارش شان جالب است، متن گزارش را شما باید بخوانید. در سراسر گزارش تنها نقطه ضعفی که برای ایران پیدا کردند؛ این است که ایران از لحاظ تبلیغاتی، ایدئولوژیکی روی اسرا کار می‏کند که این نقطه قوت ماست. اینها با آن تفسیری که می‏کنند درست خواستند ذم کنند، مدح کردند.

 ملت ما می‏دانند و دنیا هم می‏داند که مگر به زور می‏شود کسی را وادار به تغییر عقیده کرد؟ حداکثرش این است که سکوت می‏کند، افسری که دوره ستاد را دیده، امروز اینجا اسیر ما شده است، مگر می‏شود به زور از او حزب‏اللهی ساخت. بلکه باید گفت زندگی و رفتار و برخورد ما، صدا و سیمای ما، روزنامه و مأمورین ما طوری رفتار کردند که اینها به این نقطه رسیده‏اند که آن ظالمها و بی‏انصافها اسم این را شعار ایدئولوژیکی گذاشته‏اند. اگر فشار ایدئولوژیکی است، چطور آن بعثیهایشان آمدند و اینها را کشتند؟

 با اینکه در شرایط مساوی با دیگران قرار داشتند در یک اردوگاه، اکثریتی این‏گونه عقیده پیدا کردند و یک اقلیتی هم همان فکر خودشان را دارند. این چه حرفی است شما می‏زنید. اولاً این اسرایی که ما گرفتیم، اگر این آقایان واقعاً منصف بودند، همان موقع که ما در خرمشهر اینها را اسیر کردیم، همان جا هم علیه صدام شعار می‏دادند، اینها از سنگرشان که بیرون می‏آمدند احساس آزادی می‏کردند، این طور نبود که اینها خیال کنند همه آنها را هم ما ساخته‏ایم، بسیاری از آنها از صدام متنفر بودند وقتی اسیر که شدند، در اینجا آزاد شدند. بسیاری از خانواده‏هایشان هم پس از اسارت فرزندانشان فرار کردند و به اینجا آمدند، به اردوگاهها می‏روند و ملاقات می‏کنند.

 تنها عیبی که اینها به زبان خودشان و به عقیده خودشان طرح می‏کنند، عیب فشار ایدئولوژیکی است. فشار ایدئولوژیکی اگر به معنای آزادی عقیده است و گفتن حرف است، این فشار نیست؛ یعنی، شما می‏گویید انسانها را باید از حقایقی که در عالم وجود دارد، جدا کرد و با آنها حرف نزنیم، رادیو به اینها ندهیم، تلویزیون به اینها ندهیم، روزنامه به اینها ندهیم اگر ندهیم که آنها در اردوگاههایشان خفه می‏شوند.

 عکس این در اردوگاههای عراقی است که اسرای ما در آنجا هستند. آنها حرف حسابی که ندارند، دائماً رادیو می‏گذارند و چیزهایی که خودشان می‏خواهند پخش می‏کنند. اگر آنها را مجبور می‏کنند به گوش دادن و آنها هم سیم رادیو را قطع می‏کنند. بچه‏های ما هم هیچ حرفی ندارند، هر چه دارند، بگذارند و ببینید برای اینکه سازمان ملل یک نکته‏ای در این قضیه بگذارد که خوراک موقتی باشد برای رسانه‏های استکباری باشد که یک ابهامی ایجاد کرد، گفت: دو طرف فشار می‏آورند، اما در ایران فشار ایدئولوژیکی است و در عراق فشار باطوم است! شلاق است! شوک الکتریکی است! شکنجه بدنی است! بیخوابی است. بی‏انصافها، این فشار با آن فشار، یکی است؟! شما متمدن در دنیا هستید! در دنیا وضع اینها این طوری است، بعد این را دست رسانه‏های جمعی دادند.

 من در این دو سه روز، رسانه‏های جمعی که گزارشاتش برای ما می‏آید، مطالعه کردم. اینقدر غیر منصفانه این روزنامه‏ها و بعضی از رادیوها برخورد کردند که از وضع تبلیغاتی امروز دنیا، آدم تهوعش می‏گیرد که بشریت در این قرن و فضا این قدر سقوط کرده که اینها سازندگان افکار عمومی دنیا هستند. خبیثتر از همه، روزنامه‏های ترکیه که ادعای دوستی هم با ما دارند. بالاخره همان تخم و تیره آتاتورک هستند که شبیه رضاخان در اینجا بود. ضد دینی‏شان محفوظ است. آن زهری که می‏توانستند در روزنامه‏هایشان پاشیدند. ببینید همه حرف هم این است که در ایران، در اردوگاهها، برای سربازهای عراقی تبلیغ دینی گذاشتند و اسمش را گذاشتند شکنجه، آن وقت تبلیغی هم که اثرش این شده که اینها جذب اسلام شدند. خودشان هم می‏گویند؛ یعنی باعث شده که در اردوگاهها عده زیادی به اسلام گرویده‏اند و بعد چون یک عده‏ای مسلمان مخلصند، یک عده‏ای نیستند، با هم دعوا دارند. ما حرفی نداریم، اینها هر چه بخواهند، داوطلبانه از هم جدا شوند ما جدایشان می‏کنیم. بنابراین این زمینه دنیاست در داخل و در خارج و این شما هستید.

 روابط عمومیها وظیفه عمده‏شان این است که آن حقایقی که در اداره متبوعشان می‏گذرد، این را منعکس کنند. آن نقاط قوه‏ای که در اداره است، اخبار صحیحی که آنجا اتفاق می‏افتد و آن چیزی که برای ملت خوراک می‏شود تا ملت بفهمند که انقلابشان چه برایشان آورده، اینها را باید منعکس کنند. باید آن توطئه دل خالی کن را، در داخل، شما خنثی کنید و با مطرح کردن مسائلی که در اداره شما اتفاق می‏افتد، جامعه را روشن کنید تا تبلیغات دیگران را خنثی کنید و زمینه را دست دستگاههای تبلیغاتی دیگر ما دهید.

 صدا و سیما، روزنامه‏ها، وزارت ارشاد، سینماها، فیلمبردارها، هنرمندان دیگر بتوانند از چیزهایی که شما خوراک تهیه می‏کنید از اداره خودتان، جامعه را هدایت کنند و هم جواب دشمنان را دهند. در این جنگ تبلیغاتی که علیه جمهوری اسلامی که جنگ جدی در آینده ماست و جنگ روانی که اینها راه انداختند، ما بتوانیم پیروز در بیاییم که الحمدللَّه با پایه‏های ایدئولوژیکی که داریم و با دست پُری که از معارف داریم و با خلوصی که مسؤولان ما امروز در کشور دارند و سلامتی که اکثر مسؤولان ما دارند - که اینها سرمایه عظیمی است - ما می‏توانیم این مرحله را به خوبی پشت سر بگذاریم و دشمن را شکست دهیم. این در سایه تفاهم شما، همکاری شما، رابطه بیشتر شما و داشتن ارتباطات، تبادل اطلاعات شما می‏تواند این خدمت را بکنید و من امیدوارم که موفق هم بشوید.

 ان شاءاللَّه که ما در آینده، بعد از این سمینار، تحولی در روابط عمومیهای همه ارگانها و نهادهایمان ببینیم. شما را به خدا می‏سپارم.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته