سخنرانی آقای هاشمی در جمع مسؤولین ستاد برگزاری دهه فجر پیرامون دهه فجر زنده نگهداشتن ارزشهای انقلاب
سخنرانی در جمع مسؤولین ستاد برگزاری دهه فجر
بسماللهالرحمنالرحیم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«
با تشکر از حضور برادرانمان و زحماتی که کشیدید و میکشید برای کار بسیار مهمی که زنده نگه داشتن ارزشهای انقلاب در اذهان مردم [میباشد]. من نمیدانم در ظرف این چهار سال ما چقدر موفق شدهایم آن جای واقعی دهه فجر را در دل مردم باز کنیم تا بتواند پایگاه اصلی خود را تصرف کند.
حقیقت این است که ما یک دهه را به نام دهه فجر انتخاب کردیم که از لحاظ آثارش به عنوان نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ اسلام و در تاریخ منطقه و دنیا به حساب بیاید. ما به خاطر اینکه سرگرم مسائل روزمره انقلاب هستیم و مردم هم تا حدودی همین طور و غرق در این نعمت هستیم، بنابراین توجهمان شاید آن طوری که باید و شاید به این مسأله جلب نشود و به عمق مسأله توجه نکنیم.
وقتی که دشمنان ما، آنهایی که این انقلاب را اصلاً قبول ندارند، مجبور میشوند بپذیرند که آثار این انقلاب به لحاظ اهمیت، چیزی شبیه انقلاب کبیر فرانسه یا انقلاب اکتبر روسیه است و قبول میکنند که این مسأله محدود به ایران نیست و از لحاظ مکتبی یک انقلاب شیعی نیست، بلکه انقلابی اسلامی است. این مقدار حرف را از روی ناچاری و آن هم برای اینکه طرفدارانشان را و مخالفان اسلام را هشدار بدهند که قضیه مهم است، ادا کردند. باتوجه به اینکه اگر ما قبول داریم و باید هم قبول بکنیم در تاریخ اسلام این اولین بار است که یک انقلابی با این وسعت و با این پایهها برای یک تحرک جهانی اتفاق افتاده است.
در گوشه و کنار دنیای اسلام، انقلاب زیاد بوده است اما انقلابی با این خصوصیت و در این مقطع زمان که شرق و غرب نیروهایش را برای حفظ سلطه دائمی خودشان متمرکز کردهاند، ما جای جدیدی در دنیا برای آن کاروان اصلی تمدن اسلام باز کردیم. بعد از 1400 سال به طور جدی اسلام به عنوان یک تمدن، یک مکتب و به عنوان یک راه در مقابل راههای دیگر که خیلی مطرح شدهاند و به عنوان گشودن بنبستی که در تاریخ بشریت در این قرن اخیر مطرح شده تحقق یافته است و با توجه به اینها، اهمیت این انقلاب خیلی باید برای ما ملموس باشد.
این انقلاب واقعاً مهم و نقطه عطف است. این ما هستیم که اگر موفق شویم و بتوانیم این انقلاب را به آرمانهای خودش برسانیم، آن موقع کار به نقطه مطلوب رسیده است. یکی از کارهایمان هم، همین است که ذهن مردم را دائماً آماده نگه داریم که این انقلاب، انقلاب زنده و بالندهای است و دائماً این انقلاب باید گام بردارد و انقلاب تمام شدهای نیست. جشن اصلی را موقعی باید بگیریم که این انقلاب پایههایش را در منطقه محکم کرده و آرمانهای خارج از محدوده کشورمان را آن مقدار تحصیل کرده باشد که قابل قبول ما باشد.
الان مقطع جنگ تبلیغی است. آنها از جنگهای اشغال ایران و تروریست و جنگهای اقتصادی نتوانستند نتیجه مطلوبشان را بگیرند، مگر در حد مشغول کردن ما، البته یک مقدار نتیجه گرفتهاند که ما را به مسائلی مشغول کردند که اگر این جنگها نبود و این درگیریها نبود، ما الان دنبال آنها بودیم، منتها در جریان این جنگها ما هم یک بهرههایی داشتیم که آن بهرهها ممکن است پایههای انقلاب را محکمتر بکند و ما را صمیمیتر، جدیتر، علاقهمندتر و واقف تر به ارزش کارمان کرده است. ممکن بود از همین سال اول در رخوت پیروزی گرفتار میشدیم و آن روحیه انقلابی مردم گرفته میشد و مسیر انقلاب طور دیگری میشد.
حالا این پیش آمده است و این طور قابل تفسیر است که الان، بیشتر دوران جنگ تبلیغی است؛ یعنی، اینها الان خودشان را مجهز کردهاند که اگر نتوانند در درون ما، روحیه مردم ما را تضعیف بکنند و ارزش انقلاب را در نظر مردم کم بکنند بنابراین، روی این کار بیشتر انگشت میگذارند و روی مسائل رفاهی و چیزهایی که از تبعات جنگ و انقلاب و از تبعات حوادثی است که بر ما تحمیل کردند.
با نهایت تأسف میگویم که خیلی از این کسان، از خودمان هستند که با حسن نیت برای اینکه مشکلات را رفع بکنند، آنها هم با بزرگ کردن مشکلات و انتقاد کردن بی مورد از چیزهایی که قابل انتقاد نیست و یا برای مطرح شدن خودشان و برای اینکه یک چیزی را به جامعه بگویند که ما این درد شما را فهمیدیم، اینها باعث میشوند که آن خواسته دشمنان ما تأمین شود که آنها از زبان خود ما خوراک بگیرند و به مردم بگویند.
حالا اصل مطلب این است که دشمنان ما امروز تلاششان این است که با بزرگ کردن کمبودهای طبیعی انقلاب و جنگ، روحیه مردم ما را تضعیف بکنند. خوب! مردم هم در میان خودشان آدمهایی دارند که آلوده باشند که اینها هم دامن بزنند. بالاخره کمبودهای عادی و مشکلات مادی که در بعضی قسمتها هست و اینها هم محرک میشود.
به اضافه آن قشر، تعدادی هم که در این انقلاب خلع سلاح شده و از حاکمیتش پایین افتاده و از تخت حکومتش سقوط کرده است. آن هزار فامیل حاکم بر این کشور که زبان دار هم هستند و خیلی جاها هم حضور دارند، آنها هم در داخل به همین جریان دامن میزنند، لذا برادرانی که در این دهه فجر زحمت میکشند، ضمن اینکه به روح کار خودشان توجه دارند، باید متوجه باشند که دشمن دارد به کجا میزند و آنها هم همان نقطه را در مقابل دشمن آسیب ناپذیر کنند.
ممکن است بخاطر اینکه ما به طور مکرر به دستاوردهای انقلاب اشاره کردهایم برخی فکر میکنند که تکرار کردن این مسائل چه فایدهای دارد، مردم یک بار شنیدند یا دوبار شنیدند، نه این طور نیست؛ اولاً دشمن ما را که رها نکرده است یک بار گفته است، ده بار گفته است و صد بار دیگر هم میگوید و حوادث جدیدی هم که پیدا میشود، او استفاده میکند. بنابراین ما هم باید بگوییم. ثانیاً این گونه مسائل اگر به یاد مردم نیاید، مردم فراموش میکنند که چه کردهاند، ما که این کارها را نکردیم بلکه خود مردم کردند. ما هم جزء مردم بودیم و باید به یاد مردم آورد که شما چه کار بزرگی کردهاید.
بخشهای گوناگون این انقلاب را در نظر بگیرید، آن دستاوردها را؛ مثلاً مسائل سیاسی از جمله؛ ریشه کن کردن حاکمیت آمریکا، رژیم پهلوی، ساواک و عُمّالشان را از این مملکت، کار کوچکی نیست. اگر شما هیچ کاری غیر از این نداشتید، مردم باید به اینها بگویند. اگر شما فقط همین کار را کرده بودید و موفق میشدید، باید به خودتان ببالید و نسلهای آینده هم به خودشان ببالند که چنین کاری توسط اجداداشان واقع شده است.
مردم با دست خالی و فقط با همت و ایمان رفتند و این کار را کردند؛ هم در بعد سقوط سیاسی و هم در بعد حاکمیت سرمایه که در این کشور دارند. ما میدانیم که در این مملکت یک گروه سرمایهدار و پولدار که خیلی از آنها پولهایشان غاصبانه بود و به دلیل وابستگی به خانواده پهلوی و ساواک، فلان وزیر و یا فلان نخست وزیر و یا چیزهای دیگر، اینها همه شئون کشور، زیر نظرشان بود. هر کاری در این کشور انجام میشد، حاکمیتش در دست یک گروه سرمایهدار بود. اکثریت مردم ما اصلاً کوچکترین سهمی در جریان کشور نداشتند. شما با این کارتان موفق شدید، ملت ما با این کار موفق شد که حاکمیت این جریان را خرد بکند، هم سرمایهشان را که وسیله حکومتشان بود؛ از دستشان بگیرد و هم خودشان را تحقیر کند و تعداد زیادی از آنها به خارج فرار کردند و آنهایی هم که اینجا ماندند، ذلیل شدهاند.
خیلی کار بزرگی است که آدم فکر میکند یک جریان مرموزی که الان آمریکا و - این فیلمهای سلطه را لابد آقایان در تلویزیون میبینند - این سرمایهداران چگونه همه مواضع قدرت، بانکها، مطبوعات، صدا و سیما، فیلمها و هر چیز که قابل نفوذ است را قبضه میکنند و مردم باید فقط کار بکنند و ثمره کارشان را آنها ببرند و اینها نان بخور و نمیر داشته باشند. ما این جریان را در کشورمان از بین بردیم، واقعاً سرمایهداران حاکم بر این کشور امروز به کلی خلع سلاح شده و فراری هستند، اگر هم تعدادی از آنها اینجا هستند، جرأت نمیکنند سرشان را بلند کنند و در مقابل مردم خجالت میکشند. حالا یک گوشهای کسی در یک جایی نفسی بکشد، مسألهای نیست.
این از لحاظ اقتصادی خیلی عظیم است که به همین جا وصل میشود، درست است که هنوز در این جریان جنگ و گرفتاری های ما، یک عده احتکار چی و بعضی دیگر، سودهایی بردند، اما اینها دیگر آنها نیستند، اینها یک افراد وابسته جدیدی هستند با تکه پارههایی از آنها که دارند اینجا فساد میکنند، ولی واقعاً امروز هشتاد درصد از صنعت کشور ما از دست این زالوها خارج شده و در اختیار ملت قرار گرفته است. دیگر جریان تجارت خارجی این طور نیست که هر آدم سود طلبی بخواهد یک رشته انحصاری باز کند، بخواهد کالایی وارد کند و یکدفعه میلیونر شود. دیگر جریان صنعت این طور نیست که هر قُلْدُر وابسته به دستگاه، بتواند یکدفعه امتیازی بگیرد و چه کارها که نکند. دیگر جریان کشاورزی این طور نیست که یک کسی برود و یک بیابانی را به اسم خودش ثبت بکند و ده حلقه چاه بزند و یکدفعه میلیونر شود.
در تجارت داخلی هم، دیگر این طور نیست، البته دزدیهایی در احتکار و بازار سیاه هست، اما اینها دیگر خارج از محیط کار است؛ یعنی، اینها را دیگر باید به یک شکلی اصلاح کرد، اما اصل جریانهایی مثل بانکها، دیگر در اختیار بخش خصوصی نیست که نشسته باشند و سود سرمایه دائماً مثل آب روان در جیبشان بیاید و اضافه شود. هر جا که مجرایی برای بزرگ شدن یک گروه بود، دولت آن را بسته است.
این مسأله را نباید مردم فراموش کنند، که چه چیز بوده و چه شده است "القانیان" و "هژبریزدانی" که سلاطین اقتصاد این کشور بودند و به شرق و غرب کشور میتاختند، دیگر نمونههایشان در مملکت نیست، هیچ جانیست. بله! من قبول دارم محتکرانی هستند که زیر زمین یا اینجا و آنجا با دزدی یک مقدار درآمدهای غیر مشروع دارند، اما دیگر این تبدیل نمیشود به جریان سرافراز حاکم بر جامعه که همه جا میخواهند نفوذ خودشان را نشان دهند. اینها سرشان زیر خاک است و از خجالت جرأت هم نمیکنند که اموالشان را نشان دهند. تیپ اینها، تیپ واقعاً دزد است.
بنابراین این دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی است و اگر مملکت ما را آن طور که شاه اداره میکرد، آن طوری که نفتش فروخته میشد، مردم همین طور کالاهای خارجی را آن گونه که میخواستند، استفاده بکنند و روزی شش میلیون بشکه نفت صادر میشد، هفت، هشت سال دیگر، در این مملکت باید روی خاک سیاه زندگی میکردیم. عادت به کالاهای خارجی کرده بودیم، ارز هم نداشتیم و صنایع هم که وابسته بودند، قطعه و مواد که نمیدادند، صنایع هم میخوابید. هم اکنون کشور روی جریان درستی در حال حرکت به سویی است که پایههایش را محکم کند.
از لحاظ فرهنگی دیگر بهتر از این و زیباتر از این نمیشود که دانشگاههای ما آن روز بدترین محیط را داشتند و حتی دبیرستانهای ما مختلط بود و در خود دانشگاهها که محیط فرهنگی است، مترقیانش مارکسیستها بودند.
در دانشگاههای آن روز، اصلاً خدا را نفی میکردند و آن مرفهینی که معلوم بود چه کسانی بودند، محیطی درست کرده بودند که بچه به دانشگاه میرفت، سالم بیرون آمدنش، معجزه لازم داشت ولی اکنون جریان معکوس شده است. ضد انقلاب، ضد مذهب و ضد اخلاق در دانشگاه سخت تحت فشار است و خودش را باید با هزار گونه گریم نگه دارد که ماهیتش را نشناسند.
آن روز آنها سرشان را بلند گرفته بودند و اگر یک دختر چادری میخواست وارد دانشگاه شود، برایش عذاب بود و یا بچهای که میخواست آن جا نماز بخواند، او را انگشتنما میکردند. جریان در مدارس، همین مدارس متوسطه و یا در کل جامعه و صدا و سیما چه بود؟
امروز وقتی از صدا و سیما یک فیلم خارجی گذاشته می شود که یک زن بی حجاب را میخواهد نشان دهد، مردم اعتراض میکنند. ولی چند سال پیش شما میدیدید که صدا و سیما چه وضعی داشت، اصلاً ما نمیتوانستیم یکبار این تلویزیون را روشن بکنیم. هر وقت روشن میکردیم، یا رقص بود، یا یک لختی داشت خودش را نمایش میداد و امثال اینها. رادیو غیر از موسیقی چیز دیگری نداشت، البته چیزهایی داشت، اما فاسد بود.
جریان فیلمها در سینماها، اصلاً سردر سینماها را تبدیل کرده بودند به نمایشگاه سکسی. داخل سینما چه خبر بود، کافهها کابارهها، کثافت کاریها، میفروشیها، میکدهها، شب تا صبح این خیابانها آلوده بود. ولی الان کل قضایا به شکل دیگر شده است. ما مسائل جزیی دیگری داریم که باید تصفیه بکنیم. در جریان فرهنگی وضع این طوری بود، وضع سیاسی آن طوری بود، وضع اقتصادی جور دیگری بود. سیاست خارجی ما در آن روز، همپالکی اسرائیل و آفریقای جنوبی و نوکر آمریکا بودیم.
امروز در این دنیا، هر جا آدم مترقی و انسان مبارزی پیدا میشود؛ اولین امیدش به جمهوری اسلامی است. لبنان، نیروهای حماسه آفرینش، آنهایی هستند که وفادار به ما هستند و در بقیه آنها یک نوع انحراف وجود دارد. در دنیا هر جا که کانون بحران است، آنجا جمهوری اسلامی در طرف حق مردمش ایستاده است، در افغانستان از مردم افغانستان حمایت میکنیم، در صحرا از مردم صحرا حمایت میکنیم، در فیلیپین از مردم فیلیپین حمایت میکنیم، در هر گوشه دنیا که شما بروید که حق در مقابل باطل ایستاده، ما هستیم. بچههایمان را به لبنان فرستادیم و داریم آنجا با اسرائیل میجنگیم و این افتخار بزرگی است.
آن روز - زمان شاه - ما چه بودیم، سرمان پیش انسانهای شریف پایین بود. درست است که کارتر میآمد اینجا و تعریف میکرد از رژیم، ولی این ارزش نداشت، این ضد ارزش بود، زرق و برق بود. حالا آنها دیگر خوابش را هم نمیبینند که به ایران بیایند. خوب! این سیاست خارجی با آن سیاست خارجی، چقدر قابل مقایسه است. اگر به آن طرف قضیه دست بگذارید، در داخل کشور جهت گیری به سوی مردمی است که تمام عمرشان و پدرانشان مظلوم و محروم بودند.
مردم روستا در زمان شاه، اصلاً امید نداشتند که روزی به آنجا برق بیاید، آب بیاید و توقعی هم نداشتند. اگر امروز حرف است، به خاطر این است که مردم توقع دارند. همان چیزهایی که در تهران به دست شمیرانیها میرسد، به دست روستاهای دور هم میرسد. اگر چیزی در اینجا کم است، آن جا هم کم است. این تعاونیها که در روستاهای سیستان و بلوچستان اشیاء مصرفی را دریافت میکنند، تعاونیهای شمیران و نیاوران هم همین را دریافت میکنند.
حالا اگر یک عده سود پرست پیدا میشوند که بازار سیاه درست میکنند و میآیند جلوی پولدارها و چیزهایی را دزدانه مطرح میکنند، اینها با پول زیادی که دارند، میروند و میخرند. این جریان در کشور نیست، اینها جریانی استثنایی است که به خاطر گرفتاریهای ما نتوانسته جا بیفتد، اما کل کشور دارد به این طرف میرود.
امروز روستایی سر بلند است و میداند که جهادی آمده است که به خانهاش آب بیاورد، شرکت نفت آمده است که گاز بیاورد، پست و تلگراف و تلفن آمدهاند، تلفن و تلگراف بیاورند، وزارت نیرو رفت به آنجا و آب برد، وزارت راه آنجا راه میسازد، همه متوجه قسمتهای محروم شدهاند.
مجلس شورای اسلامی را با مجلس شورای ملی گذشته مقایسه میکنیم، متوجه میشویم که جریان قانون گذاری در گذشته، یک جریان استکباری و در خدمت سرمایهدار و در خدمت خارجی و خائن به کشور بوده است. امروز افرادی که اینجا جمع شدهاند، ماهیتاً مسلمان متعهد و طرفدار خدا و قرآن، مظلومان، محرومان و در چهارچوب قوانین اسلامی میخواهند قانون بگذرانند.
در گذشته دستگاه قضایی، دستگاهی بوده که شما میدانید که در محاکم گذشته چه کسی حاکم بود.
این حرف این طوری است که کل قضایا در این نهادهای انقلابی، در هرجا که دست میگذاریم میبینیم که جهت خوب است، راه خوب است، حرکت خوب است، موفقیت فراوان است، اما خرابی، آنقدر زیاد عمیق بود که اصلاحش طول میکشد و یک سرو صورت گریم شده هم در شهرها و جاهای مرفه بود که این گریم را ما به هم زدیم، چیزهای زیادی مشخص شدهاست و توقعات دیگری هم پیدا شده است. آن کسانی که آینده خودشان را تأمین نمیبینند، دنبال تبلیغات سوء افتادهاند، لذا ما وظیفه داریم که در این جریانها، در این دههها و امثال اینها و به هر مناسبتی، به مردم بفهمانیم که چه بودیم و چه شدیم تا مردم بدانند که چقدر جلو آمدهاند.
البته حرف زیاد است و این حرفها را باید در دهه فجر زد ولی ما اشاره کردیم و از شما تشکر میکنیم که دنبال این راه هستید، انشاءاللَّه که موفق باشید و خداوند به شما توفیق بدهد که گوشهای از واقعیات را برای مردم روشن بکنید و خداوند به رزمندگان ما توفیق بدهد که اینها بتوانند حرکت اصلیشان را در میدان نبرد ادامه دهند و افتخار و عظمت و امنیت را برای کشور به ارمغان بیاورند و به رهبر عظیمالشأنمان، این موجود استثنایی در این قرن، عمر بیشتر و سلامتی کامل تر عنایت بفرماید که ما در سایه ایشان بتوانیم وظایفمان را بهتر انجام دهیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته