سخنرانی در سمینار مسؤولین روابط عمومی های مرکز
بسماللهالرحمنالرحیم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«
اینکه انتظار داشته باشید من مطالب فنی راجع به کار شما بگویم، طبعاً انتظار واقع بینانهای نیست؛ چون من با کار شما به اندازه خود شما آشنایی ندارم و شما خودتان هر یک مدتی کار کردهاید در این میدان و بهتر میدانید و شیوه کاری هم انتخاب کردهاید که به نظر بسیار صحیح میآید که همین کمیسیونها در همین چند موضوعی که مطرح بود کار کنند. انشاءاللَّه محصول کار این کمیسیونها و این سمینار به یک لایحه خوبی تبدیل شود و بیاید مجلس، ما هم در مجلس طبعاً کار خواهیم کرد و در نهایت مسأله روابط عمومی در همه نهادها و ارگانها وضع روشنی پیدا میکند.
من در مجلس که با برادران روابط عمومی سرو کار دارم، کاملاً برایم روشن است که یک نوع ابهامی در وظایف، روابط، مسؤولیتها و حقوق و حدود وجود دارد که کاملاً برایم روشن است و از سمینار شما انتظار داریم که این مسأله را حل کنید، اما آنچه که فکر کردم مهم است با شما مطرح شود روح مسأله روابط عمومی هاست.
در این مقطع تاریخ من خیال میکنم که اگر روابط عمومیها منسجم و متحدو یکپارچه و حساب شده کار کنند، درست در آن نقطه حساس نیاز تاریخیِ ما میتوانند نقش مهمی را در این چند سال آینده - که پایانش را من نمیدانم چه زمانی هست - داشته باشند.
به نظر میرسد که بعد از این، مراحلی که از گردنههایی که انقلاب بایست عبور میکرد، پشت سر میگذاشتیم. مدتی است که در یک گردنه خاصی با دشمنان مان درگیر هستیم؛ آن مسأله، جنگ تبلیغاتی و جنگ روانی است. اگر امروز برای ابر قدرتها بین خودشان - شوروی و آمریکا - مسأله جنگ سیارات است، جنگ در فضا است و چگونه خنثی کردن موشکهاست. برای ما و دنیای استکباری که در مرحله جنگ روانی و جنگ تبلیغات قرار گرفتهایم، آنها مسائل اقتصادی را آزمایش کردند و دیدند که ما را محکمتر میکند، مسائل نظامی را هم مطرح کردند که به نفع ما تمام شد، تروریسم را مطرح کردند و پیش آوردند، آن هم مایه تصفیه جامعه ما شد و نیروهای فاسد و خودباخته شناخته شدند و طرد شدند. اگر امیدی داشتند که روزی یک کوران سیاسی در مملکت ایجاد کنند، با گروههای مخالف با آن نفرتی که در جامعه از مخالفین جمهوری اسلامی در اثر تروریسم اینجا شد، حربه تروریسم هم دیگر در ایران خیلی مؤثر نیست، فقط موی دماغ است، مزاحم است.
آنچه که امروز من احساس میکنم وجود دارد و دشمن روی آن حساب کرده، جنگ تبلیغاتی است. این جنگ تبلیغاتی با همه ابعادش از طرف دشمنان ما دامن زده میشود، یک چیز در داخل مملکت دارند که من اسمش را میگذارم، سیاست تو دل خالی کن؛ یعنی، ذهن مردم را با تبلیغات مسموم خالی کنند، از این که این انقلاب خدمت مؤثری برای جامعه نکرده است. این کار را به وسعت، مدتی است مشغول هستند که هرگونه بتوانند با ادعاها، آمار و ارقام دروغ دادن روی زندانیها، روی اعدامیها، روی تلفات جنگ و ندیده گرفتن خدماتی که در روستاها در نقاط محروم و در کل کشور از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سایر ابعاد انجام شده، اینها را کوچک جلوه بدهند تا دل مردم را خالی کنند که پشتوانه مردمی انقلاب را از این نقطه بگیرند. متأسفانه گاهی دوستان خوب ما هم؛ یعنی، نیروهای خود ما هم، بدون توجه در خدمت آنها قرار میگیرند، آنها از روی دلسوزی میخواهند انتقاد کنند، اما انتقاد تبدیل میشود به حربهای در راه دشمن که ما در این مورد مشکلی داریم.
انتقاد چیز خوبی است و باید باشد اما یک زیرکی میخواهد که این انتقاد تو دل خالی کن نباشد؛ یعنی سیاست دشمن را اجرا نکند. لذا من از همین جا به ملت مان هشدار میدهم که به کسانی که بیمهابا به مسائل انقلاب و دولت و جریانهای خدمتگزار مملکت میتازند که اگر اطمینان به آنها ندارند، با شک به آنها نگاه کنند که وضع به ابهام وجود دارد و در کل دنیا با این همه رادیوی بیگانه و روزنامهها واقعاً یک توطئه وسیع و حساب شدهای است که آدم فکر میکند، کار گردانش، سازمانهای اطلاعاتی دنیا و سازماندهی شده صهیونیستها، امپریالیستها و کمونیستها هستند و همه اینها دست به دست هم دادهاند و یک حرکت تبلیغاتی منفی علیه ما شروع کردهاند. من فقط به یک نمونه آن اشاره میکنم ولی این کار را باید تعقیب کرد. آدمهای با هوش لازم داریم که بنشینند و اینها را تحلیل کنند و نقاط را پیدا کنند، آن رگههای برنامهریزی شده دشمن را پیدا کنند و قطع کنند.
همین داستان اسرا را که این روزها مسأله روز ماست، من این را مطرح میکنم و از این مسائل خیلی داریم. شما این داستان را تجزیه و تحلیل کنید که قضیه از صلیب سرخ شروع میشود و با یک حادثهای که کاملاً برای ما روشن است که آنها خودشان محرک بودند؛ یعنی، وقتی که رفتند بازدید و ملاقات از اسرا، آنجا حادثهای درست کردند، تحریک کردند اسرای بعثی را که شلوغ کنند و هیاهویی در دنیا راه انداختند که واقعاً غیر عادی بود؛ یعنی اگر سازماندهی شده نبود، هیچ دولتی، هیچ قدرتی امروز در دنیا وجود ندارد که این همه در سراسر دنیا بتواند یک تبلیغاتی را هدایت کند، باید از پیش برنامهریزی شده باشد.
یک دفعه ما دیدیم در کشورهای کوچک هم برنامهریزی میشود برای روزنامهها، رادیوها، مجامع بینالمللی، سازمانهای مثلاً وابسته به پارلمانهای دنیا، در پارلمانها شروع کردند، سازمان ملل را در کار کشیدند. آنها برنامه ریختند که بیایند ایران را ببیند. آن روزها حرف حقی را مطرح کردیم، گفتیم ما ادعایمان نسبت به این عراقیها خیلی بیشتر است. اگر بخواهید اول بروید عراق، بعد بیایید ایران و یک مدتی تأخیر انداختند. بالاخره عراق تسلیم شد و آنجا یک شکست خوردند؛ یعنی، ما این را نپذیرفتیم که این اتهام را شما متوجه ما کردید. ما سالهاست میگوییم که آنجا اسرای غیر نظامی داریم، وزرای ما آنجا هستند و امثال اینها که شما اصلاً به حرفهای ما گوش نمیدهید. بالاخره این را پذیرفتند و بعد که اینجا آمدند، فکر نمیکردند، چون واقعاً از بس که دروغ گفته بودند، خودشان هم باور کرده بودند، این طبیعت دروغ است. دروغ که زیاد تکرار شود، خود دروغگو هم کم کم یک کمی ذهنیتی برایش پیدا میشود، این یک حالت روانی است که وقتی در کل جامعه باشد، مطلب بازتر است.
از بس که رسانهها گفتند، خود این سازمانهایی که طراح این توطئه بودند، خودشان هم گفتند شاید یک چیزهایی باشد، وقتی که آمدند با اطلاعاتی که ما از داخل این هیأت سازمان ملل داریم این است که اینها شوکه شده بودند. وقتی که به اردوگاههای ما رفتند چیز عجیبی دیده بودند. آنها دیده بودند که این اسرا با اینکه چهار سال است اینجا اسیرند با اینحال شیفته نظام جمهوری هستند و عاشقند و بیشتر از حزب الهیهای خود ما، به نفع جمهوری اسلامی و علیه صدام و علیه آمریکا شعار میدهند. حتی آن حادثه گرگان را که در آن اردوگاهی که اتفاق افتاده بود، اینها ساعتی آنجا بدون حضور شاهد با هر اسیری که خودشان خواستند، انتخاب و مذاکره سری کردند، هیچ چیز دستشان نیامد بلکه برعکس دیدند که اینجا اصلاً حرف دیگری است. آنها در تاریخ دنیا چنین اردوگاههایی ندیده بودند که اسرای چهارساله تبدیل شده باشند به نقطه قوت برای جمهوری اسلامی و حتی آمادهاند که از اردوگاهها بیرون بیایند و به نفع جمهوری اسلامی وارد جنگ شوند.
وقتی که رفتند که گزارش دهند، باز ما اطلاع داریم در گزارش دادن، دچار دشواری شدند، فشارها از اطراف شروع شد که اگر چنین گزارشی تهیه بشود، همه چیزها را برعکس میکند، آمدند یک گزارش دادند که گزارش شان جالب است، متن گزارش را شما باید بخوانید. در سراسر گزارش تنها نقطه ضعفی که برای ایران پیدا کردند؛ این است که ایران از لحاظ تبلیغاتی، ایدئولوژیکی روی اسرا کار میکند که این نقطه قوت ماست. اینها با آن تفسیری که میکنند درست خواستند ذم کنند، مدح کردند.
ملت ما میدانند و دنیا هم میداند که مگر به زور میشود کسی را وادار به تغییر عقیده کرد؟ حداکثرش این است که سکوت میکند، افسری که دوره ستاد را دیده، امروز اینجا اسیر ما شده است، مگر میشود به زور از او حزباللهی ساخت. بلکه باید گفت زندگی و رفتار و برخورد ما، صدا و سیمای ما، روزنامه و مأمورین ما طوری رفتار کردند که اینها به این نقطه رسیدهاند که آن ظالمها و بیانصافها اسم این را شعار ایدئولوژیکی گذاشتهاند. اگر فشار ایدئولوژیکی است، چطور آن بعثیهایشان آمدند و اینها را کشتند؟
با اینکه در شرایط مساوی با دیگران قرار داشتند در یک اردوگاه، اکثریتی اینگونه عقیده پیدا کردند و یک اقلیتی هم همان فکر خودشان را دارند. این چه حرفی است شما میزنید. اولاً این اسرایی که ما گرفتیم، اگر این آقایان واقعاً منصف بودند، همان موقع که ما در خرمشهر اینها را اسیر کردیم، همان جا هم علیه صدام شعار میدادند، اینها از سنگرشان که بیرون میآمدند احساس آزادی میکردند، این طور نبود که اینها خیال کنند همه آنها را هم ما ساختهایم، بسیاری از آنها از صدام متنفر بودند وقتی اسیر که شدند، در اینجا آزاد شدند. بسیاری از خانوادههایشان هم پس از اسارت فرزندانشان فرار کردند و به اینجا آمدند، به اردوگاهها میروند و ملاقات میکنند.
تنها عیبی که اینها به زبان خودشان و به عقیده خودشان طرح میکنند، عیب فشار ایدئولوژیکی است. فشار ایدئولوژیکی اگر به معنای آزادی عقیده است و گفتن حرف است، این فشار نیست؛ یعنی، شما میگویید انسانها را باید از حقایقی که در عالم وجود دارد، جدا کرد و با آنها حرف نزنیم، رادیو به اینها ندهیم، تلویزیون به اینها ندهیم، روزنامه به اینها ندهیم اگر ندهیم که آنها در اردوگاههایشان خفه میشوند.
عکس این در اردوگاههای عراقی است که اسرای ما در آنجا هستند. آنها حرف حسابی که ندارند، دائماً رادیو میگذارند و چیزهایی که خودشان میخواهند پخش میکنند. اگر آنها را مجبور میکنند به گوش دادن و آنها هم سیم رادیو را قطع میکنند. بچههای ما هم هیچ حرفی ندارند، هر چه دارند، بگذارند و ببینید برای اینکه سازمان ملل یک نکتهای در این قضیه بگذارد که خوراک موقتی باشد برای رسانههای استکباری باشد که یک ابهامی ایجاد کرد، گفت: دو طرف فشار میآورند، اما در ایران فشار ایدئولوژیکی است و در عراق فشار باطوم است! شلاق است! شوک الکتریکی است! شکنجه بدنی است! بیخوابی است. بیانصافها، این فشار با آن فشار، یکی است؟! شما متمدن در دنیا هستید! در دنیا وضع اینها این طوری است، بعد این را دست رسانههای جمعی دادند.
من در این دو سه روز، رسانههای جمعی که گزارشاتش برای ما میآید، مطالعه کردم. اینقدر غیر منصفانه این روزنامهها و بعضی از رادیوها برخورد کردند که از وضع تبلیغاتی امروز دنیا، آدم تهوعش میگیرد که بشریت در این قرن و فضا این قدر سقوط کرده که اینها سازندگان افکار عمومی دنیا هستند. خبیثتر از همه، روزنامههای ترکیه که ادعای دوستی هم با ما دارند. بالاخره همان تخم و تیره آتاتورک هستند که شبیه رضاخان در اینجا بود. ضد دینیشان محفوظ است. آن زهری که میتوانستند در روزنامههایشان پاشیدند. ببینید همه حرف هم این است که در ایران، در اردوگاهها، برای سربازهای عراقی تبلیغ دینی گذاشتند و اسمش را گذاشتند شکنجه، آن وقت تبلیغی هم که اثرش این شده که اینها جذب اسلام شدند. خودشان هم میگویند؛ یعنی باعث شده که در اردوگاهها عده زیادی به اسلام گرویدهاند و بعد چون یک عدهای مسلمان مخلصند، یک عدهای نیستند، با هم دعوا دارند. ما حرفی نداریم، اینها هر چه بخواهند، داوطلبانه از هم جدا شوند ما جدایشان میکنیم. بنابراین این زمینه دنیاست در داخل و در خارج و این شما هستید.
روابط عمومیها وظیفه عمدهشان این است که آن حقایقی که در اداره متبوعشان میگذرد، این را منعکس کنند. آن نقاط قوهای که در اداره است، اخبار صحیحی که آنجا اتفاق میافتد و آن چیزی که برای ملت خوراک میشود تا ملت بفهمند که انقلابشان چه برایشان آورده، اینها را باید منعکس کنند. باید آن توطئه دل خالی کن را، در داخل، شما خنثی کنید و با مطرح کردن مسائلی که در اداره شما اتفاق میافتد، جامعه را روشن کنید تا تبلیغات دیگران را خنثی کنید و زمینه را دست دستگاههای تبلیغاتی دیگر ما دهید.
صدا و سیما، روزنامهها، وزارت ارشاد، سینماها، فیلمبردارها، هنرمندان دیگر بتوانند از چیزهایی که شما خوراک تهیه میکنید از اداره خودتان، جامعه را هدایت کنند و هم جواب دشمنان را دهند. در این جنگ تبلیغاتی که علیه جمهوری اسلامی که جنگ جدی در آینده ماست و جنگ روانی که اینها راه انداختند، ما بتوانیم پیروز در بیاییم که الحمدللَّه با پایههای ایدئولوژیکی که داریم و با دست پُری که از معارف داریم و با خلوصی که مسؤولان ما امروز در کشور دارند و سلامتی که اکثر مسؤولان ما دارند - که اینها سرمایه عظیمی است - ما میتوانیم این مرحله را به خوبی پشت سر بگذاریم و دشمن را شکست دهیم. این در سایه تفاهم شما، همکاری شما، رابطه بیشتر شما و داشتن ارتباطات، تبادل اطلاعات شما میتواند این خدمت را بکنید و من امیدوارم که موفق هم بشوید.
ان شاءاللَّه که ما در آینده، بعد از این سمینار، تحولی در روابط عمومیهای همه ارگانها و نهادهایمان ببینیم. شما را به خدا میسپارم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته