سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در سمینار حج پیرامون اهمیت حج و جنبه اجتماعی فقه اسلام

سخنرانی آقای هاشمی در سمینار حج پیرامون اهمیت حج و جنبه اجتماعی فقه اسلام

  • شنبه ۹ تیر ۱۳۶۳

 سخنرانی در سمینار حج

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 قبل از شروع صحبت، از عواطف و احساسات پاک و مقدس شما که درباره افرادی ناقابل؛ مثل بنده ابراز می‏شود، تشکر می‏کنم و امیدوارم خداوند به ما توفیق دهد بخشی از مسؤولیتهای سنگین این الطاف، محبتها و اعتمادها را که به عهده ما می‏گذارید، بتوانیم انجام دهیم.

 برای این جمعیت انبوه و سرنوشت ساز که حامل مسؤولیت بزرگی است در این مقطع زمانی، حرف برای گفتن فراوان است، من متأسفانه جزئیات مطالبی که سایرین در اینجا صحبت کرده‏اند، نمی‏دانم و ممکن است بعضی از حرفهایی را که می‏زنم تکرار حرفهای آنها باشد. از قبل این معذرت را بخواهم بخاطر عدم اطلاع از بعضی صحبتها.

 حج یکی از مظاهر تبلور ماهیت معارف و مقررات اسلام است که تقریباً به تنهایی می‏تواند مشخصه ویژگیهای اسلام باشد و معرف ماهیت این مکتب انسان ساز. همه ابعاد آن چه را که حج باید نشان دهد از اسلام، نه در یک سخنرانی می‏شود گنجاند و نه تاکنون به طور مستقل و مفصل روی آنها کار شده که انسان آماده صحبت شود. کم کم باید ما در کنار سایر اقداماتی که برای شناخت و معرفی اسلام می‏کنیم، در مورد حج هم در میدان تفکر و عمل چنین کاری را انجام دهیم.

 یک حرف را که بطور قاطع انسان می‏تواند بگوید؛ این است که اسلام در تمام معارفش، تعلیماتش و دستورالعمل‏هایش، جنبه اجتماعی دارد، و توجه به وضع جامعه، نسبت به نیازهای فردی و تکامل فردی می‏چربد، و هیچ اغراق نیست بگویند که توجهات فردی که در معارف اسلام است، ضمن اینکه خودش اصالت فردی دارد جنبه مقدم شدیدی هم برای تکامل جمع و جامعه دارد، به نظر می‏رسد که دید قرآن و اسلام این است که جامعه را بدون اصلاح فرد نمی‏شود اصلاح کرد. لذا یک سلسله چیزها برای اصلاح افراد تنظیم شده برای ساختن تک تک انسانها، اما در هیچ وقت و در هیچ جا غفلت نشده که این فردسازی و انسان سازی برای ایجاد یک جامعه بهتر است.

 البته همانجا هم که به جامعه می‏رسیم، باز می‏بینیم خود جامعه هم پُلی است برای ساختن افراد، از فرد شروع می‏کند به جامعه می‏رسد و دوباره از جامعه برای ساختن فرد هم استفاده می‏کند. از نظر تحلیل منطقی هم، این مطالب کاملاً صحیح است. اگر ما بخواهیم یک مجموعه سالم داشته باشیم - هر چه می‏خواهد باشد - هم باید مجموعه ترکیبی آن درست باشد و هم باید تک تک اجزاء آن مجموعه سالم باشد؛ مثلاً اگر در همین ساختمان، ابزار و مصالح ساختمانی معیوب باشد، غیر ممکن است که این ساختمان، ساختمان مفید و مؤثری باشد. اگر ابزار هم خوب باشد ولی ترکیب درستی نباشد، باز لغزش دارد. یک چنین چیزی است.

 از مجموعه اراده یک جامعه صحیح و از جامعه صحیح، استفاده می‏شود. باز برای ساختن افراد صحیح، به نظر من، عبادات و اجتماعیات اسلام، یک چنین چیزی است. وقتی که اصلاً آدم فکر می‏کند، عبادت محضی که هیچ توجهی به اجتماع نداشته باشد، آدم نمی‏تواند پیدا کند. شاید فردی ترین عبادتی که ما در معارف اسلامی داریم، نماز شب باشد که در دل شب، در خانه، در تاریکی و تنهایی که با جماعت هم نمی‏شود این نماز را خواند، همه معیارهای خلوت در آن مراعات شده و کاملاً فردی به نظر می‏رسد که وقتی پیغمبراکرم(ص) می‏فر ماید: "تو شب را باید نماز بخوانی و عبادت کنی،" می‏رسد به این نقطه که همان خلوتها و همان ناله‏های عارفانه انسانهای متهجد هم، مقدمه قول ثقیل است که آن پیام الهی و رسالت آسمانی است که پیغمبر(ص) بر عهده گرفته برای اصلاح جامعه و ساختن جامعه صحیح. »یآ اَیُّهَا اْلمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ اِلاَّ قَلیلاً نِصْفَهُ اَوِ اْنقُصْ مِنُه قَلیلاً اَوْزدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ القرانَ تَرْتیلاً«. این دیگر خصوصی‏ترین و خلوت‏ترین و فردی‏ترین عبادتی است که ما می‏توانیم روی آن تکیه کنیم. یک قدری جلوتر می‏آییم و می‏بینیم که نماز، خوب! هیچ کس نیست که منکر باشد، از فقها و یا اخلاقیون و یا سایر معلمان این مکتب که نماز جماعت، بهتر از نماز فردی است و معلوم می‏شود که جنبه فردیت اینجا مستهلک است.

 باز می‏بینیم نماز جمعه که آن همه برای آن احترام قائل می‏شوند، ما اینجا را می‏گوییم نماز عبادی سیاسی و تحقیقاً نماز جماعت هم نماز عبادی و سیاسی است و با آن توضیح که من دادم، نماز شب هم عبادی و سیاسی است، منتها آنجا جلوه عبادت و اینجا جلوه سیاست، زیادتر می‏شود.

 فقه اسلام را ببینید، فقهی که در اختیار ماست؛ از اول تا آخرش مسائل اجتماعی آن خیلی فراوانتر از دیگر چیزهاست. از چند کتاب عبادت، می‏بینیم نمازش بدین صورت بود که توضیح دادم، زکاتش اصلاً جنبه اجتماعی دارد، خمس آن اصلاً ماهیت اجتماعی دارد. دفاع و جهاد با این که عبادت است، ماهیت اجتماعی دارد، حج هم، وضع آن روشن است. از اینها یک مقداری می‏رویم جلوتر و می‏رویم به کتاب قضاوت و شهادات که کاملاً ماهیت اجتماعی دارد، و یک مقداری هم که رساله‏ها از ماهیت اجتماعی تنازل پیدا می‏کند در نکاح، طلاق، خلق و مبالات، و اینها که باز جنبه خانوادگی دارد و از فردی یک مقدار بالاتر است و در خانوادگی هم باز یک مقدار ماهیتش اجتماعی است.

 کتاب احیاءالموات و حدود و دیات، و همه اینگونه کُتبی که عنوان فقهی دارد و یکی از سرفصلهای دروس طلبه‏هاست؛ همین اجتماعی است که فقه یک مجموعه سازندگی و اداره کردن جامعه خوب است. منتها عبادات را ریختن در آن که با این واقع بین یک مسائل صالح این جامعه که مصالح ساختمانی و پیکره این جامعه باشند، اینها را قبلاً خوب بسازند. این یک واقعیت است و یک حقیقت، و با انسانهای فاسق و مادی و دنیاپرست و خودخواه و زورگو...، با اینها نمی‏توان یک جامعه خوبی را ساخت. بنابراین اگر عبادات را که ساختن انسانها در ضمن ساختن جامعه است، از انسان و از جامعه بگیریم، هر چه هم که تربیت قوی باشد و هر چقدر هم که معلمها خوب باشند و هر چه هم که کارهای فرهنگی نیرومند شود، تیپی مثل جوامع غربی بوجود می‏آید که ما می‏بینیم جزء بدترین نوع جوامع تاریخ بشریت است.

 با این حساب یک نقطه اساسی توی صحبتهای امروز من است که روح حرف‏های من است و همه بحثهای دیگر هم باید این را توضیح دهد. پیام اساسی اسلام این است که یک جامعه صحیحی را بوجود بیاورد از طریق صحیح؛ که کمی توضیح دادم و من حج را یکی از این مظاهر می‏دانم؛ یعنی، یکی از بهترین مظاهر می‏دانم، و نماز جمعه هم، همین است، و سایر ابواب فقه هم معین است، و سایر فنون هم همین است. طلوع جلوه این مسأله، این است که در حج خیلی روشنتر است جنبه جهانی بودنش و جنبه بین‏المللی بودنش و تکیه روی شعائر که در هیچ کدام از مذاهب این همه روی شعائر تکیه نشده که شعارها اصلاً در محیط اجتماعی مطرح است، نه در محیط فردی، مناسکی که برای عبادات وجود دارد، قسمتی از آن می‏تواند فردی باشد.

 اما اینجا تعبیر شعائر بیشتری دارد، مسجد هم از شعائر خداست؛ برای اینکه جای اجتماع است و این جا یکی از نقطه‏های بروز ماهیت اسلام است، و یکی از جاهایی که ما با دنیای کفر و دنیای استکباری مواجه می‏شویم و بین ما و آنها برخورد پیش می‏آید اینجاست. در داخل جامعه، نماز جمعه و مساجد و راهپیمایی ها و حضور در مراسم اعیاد و وفات و جلوه‏های وحدت جامعه، تمامش یک نوع برخورد با کفر و استکبار دارد، اما، آنچنان مماس نیست. اینجا اولین نقطه جدی برخورد اسلام به معنای واقعی است با آنچه که کفر در آن با اسلام مبارزه دارد.

 یک مطلب دیگری که حتماً زیاد شنیدید که این روزها خیلی باید توجه کنید و شاید یکی از ابعاد عظیم این انقلاب به حساب می‏آید و رسالت این انقلاب است؛ آن چیزی است که در طول این هزار و چهار صد سال، همه دشمنان اسلام تلاششان این بوده که آن را از اسلام بگیرند و جای آن یک چیز دیگری را بگذارند و آن خاصیت اساسی اسلام را از بین برده باشند، این نقطه بود که حالت فردگرایی در جامعه تزریق شود و حالت جامعه گرایی و بطور کلی به انسانیت اندیشیدن را از اسلام بگیرند. بقیه تحریفاتی که از اسلام آمده، نسبت به این تحریف آنها، شاخ و برگ است.

 مهمترین تحریفی که ما در تاریخ اسلام از آن رنج برده‏ایم، این تحریف معنوی است. این تحریف خطرناکی است که القا کنند به مسلمانها که هر کسی گلیم خودش را از آب بیرون بکشد، هر کسی رابطه خودش را با خدا درست کند و روحِ توجه به جامعه و دیدن صلاح فرد در صلاح جامعه و پل زدن به اصلاح جامعه از طریق فرد و معکوس، این را از ما بگیرند و مسائل را از هم جدا کنند.

 هیچ کافری و هیچ جریان کفری زیاد اهمیت نمی‏دهد به یک انسان عابد مقدسی که تصمیم گرفته زندگی خودش را در یک کنجی، در یک راهب خانه‏ای، در مسجد و زیارتخانه‏ای بگذراند، و این برای آنها هیچ مهم نیست، می‏ترسند که دین بخواهد با جامعه رابطه پیدا کند. من تردیدی ندارم اگر همه روحانیون ایران و همه مسلمانان ایران، هر یکی برای خودشان یک معبد کوچک بسازند و در و دیوار آن معبد را پر از شعار کنند علیه آمریکا و استکبار جهانی و کفر و سرمایه‏داری و ... ولی از آنجا بیرون نیایند و همه چیزشان داخل باشد، نه تنها دنیای استکباری عصبانی نمی‏شود، بلکه حاضرند بودجه زندگی اینها را هم بپردازد که همین طور بمانند و عبادتشان را انجام دهند.

 آنچه که آنها برایشان سنگین است، این پلی است که برای انسانهای جامعه ساخته می‏شود و پل معکوسی است و راه برگشتی است که جامعه اصلاح شده به طرف انسانها، راه باز می‏کند و روی این جریان و دنیای استکباری و کفر؛ خیلی کار کرده است. متأسفانه موفق هم بوده است همین حالا خیلی کسانی هستند که اگر مکه می‏روند - حرم، غار حرا و ... - برای عبادت و صاف کردن دلشان است، این خوب است، اما اگر هدف از حج این باشد و دنبال آن چیزی نباشد، این بوی همان انحراف را می‏دهد، حج را این جوری نمی‏شود انجام داد.

 در قرآن می‏گوید: "وقتی که کار تمام شد، از همانجایی که مردم می‏روند، باید بروید،" تکیه دارد روی جمعی بودن مسأله. بعضیها، همه عشقشان این است که عرفه را درک کنند و در آن دعای عرفه را با خلوص نیت بخوانند. برای اینکه قلب خودشان را صاف کنند. ما با پاک کردن قلب، خیلی موافقیم و بدون آن به جایی نمی‏رسیم و به شدت روی این مسأله تکیه داریم؛ اما کسی که هدفش آنجاست؛ این هدفش دچار انحراف است. این قلب را پاک کند، برای اینکه این پاکی اثرش را در جامعه نشان دهد و بیاید در جامعه، مدیر پاک باشد، باید در جامعه‏ای که رهبرش پاک باشد، همان جا همسایه‏اش را هم پاک کند، این طوری باید حرکت کرد.

 ما برخوردمان در انقلاب اسلامی با دنیای استکباری همین جاست. اختلاف عمده ما با کشورهای ارتجاعی و سیاستهای ضد اسلامی حاکم بر منطقه همین‏جا باید باشد. اگر آقایان دیده باشند و مطلع باشند؛ در محیطهای اهل سنت و کشورهای عربی و همان سعودی، از بعضی جهات حفظ ظواهر از لحاظ اسلامی، نسبتاً بد نیست ولی قشری است، انحراف در آن است. البته اگر با زمان شاه، ایران را مقایسه کنیم، اکثر کشورهای عربی و اسلامی از ایران بهتر بودند، پاکستان و بنگلادش و ... . اینها همه ظاهر زندگیشان از ظاهر ایرانیهای زمان شاه لااقل بهتر بود، اگر می‏خواستیم از دید اسلامی قضاوت کنیم، اما واقعیت این است که ما آن اسلام را قبول نداریم و آنها چیزهایی را که به اسم اسلام درست می‏کنند، آن نیست.

 این کارهایی که الان "نُمیری" دارد در سودان انجام می‏دهد و یا پاکستانیها هم گاهی این حرفها را می‏زنند و از اسلامی کردن جامعه صحبت می‏کنند، اینها، آن اسلامی که ما از آن دم می‏زنیم و قرآن خواسته، و روح اسلام است؛ آن نیست. آنها یک قشری گریهایی است که هیچ کس از آن نمی‏ترسد. لذا ما الان می‏بینیم که دنیای استکباری، جامعه سعودی را به عنوان یک دنیای اسلام می‏پذیرد و هیچ کس هم روی آن حرف نمی‏زند و هیچ مخالفتی هم با آنها ندارد، ولی قبل از اینکه یک جمهوری مثل جمهوری اسلامی در دنیا بوجود بیاید، جامعه سعودی را مسخره می‏کردند، اگر یادتان بیاید تا هفت و یا هشت سال قبل از این، در جراید اروپا و رسانه‏های جمعی دنیای غرب، همیشه اسلام را مسخره می‏کردند - با محور اسلامی سعودی.

 اسلام سعودی را به رخ دنیا می‏کشیدند و از این طریق اسلام را می‏کوبیدند. این یکی از ترفندهای تبلیغاتی ضد اسلامی بود و سعی می‏کردند که دنیای اسلامی را به الحاد بکشانند - به الحاد کامل. چیزی که رژیم پهلوی به دنبالش می‏رفت و یا آتاتورک در ترکیه به دنبال آن بود. این دو تا هم، چنین چیزی می‏خواستند، حالا که مواجه شدند با واقعیت اسلام و جمهوری اسلامی که حرکت به طرف اسلام واقعی را شروع کرده، الان برای اینها، جامعه‏ایی مثل جامعه "نمیری" و یا جامعه شیوخ سعودی و اسلامی، مثل اسلام پاکستان که به رهبران پاکستان معرفی می‏کنند؛ این یک چیز دلچسبی شده و به اصطلاح مرگ آمده سراغشان و آنها به تب راضی شدند؛ چون آنها آن قدر هم از اسلام خوششان نمی‏آمد و اما حالا که بخواهند این اسلام واقعی را بکوبند، ترسی ندارند که آن سطح از اسلام را بپذیرند.

 خوب! من می‏گویم که یکی از انحرافات اساسی که برای مسلمانها در این قرون متمادی بوده، این بوده و روح بسیاری از انحرافات اینجاست که اسلام را به صورت یک اسلام فردساز، و مناسک اسلامی را به عنوان مناسک فردساز، و رابطه بین انسان و خدا معرفی کردند و خطر بزرگی برای خنثی کردن کاربرد اسلام راستین و اسلام علی‏ابن ابیطالب(ع) و اسلام ابوذرها و اسلام امام صادق(ع)، اینها بوجود آوردند که یکی از کارهای بسیار مهم ما این است که در جامعه‏مان اولا؛ تلاش کنیم که آن اسلام واقعی را و آن روح واقعی اجتماعی را زنده کنیم و در دنیا هم رسالت شما برادران روحانی، شما کسانی که در حج مسؤولیتی پذیرفته‏اید و آنهایی که به عنوان مسلمان به حج می‏روند، در این مسافرت بسیار مهم، باید این باشد.

 آنجا نقطه برخورد این دو طرز تفکر است. شما می‏بینید که در مراسم حج - خواهید دید - آنهایی با شما مواجه می‏شوند که با شما مخالفند. بیشتر از این طریق لطیف، شما را می‏کوبند. عربستان سعودی جزء تبلیغاتش این است که ما اینجا ماکتی درست کردیم که مردم بیایند عبادتشان را بکنند و برگردند!و ایرانیها می‏خواهند این محیط عبادت را به هم بزنند. ببینید چقدر شیطنت است و چقدر هم نفهمی است، اگر این را نمی‏فهمند و راست می‏گویند، این جهل است و اینها فکر کردند که عبادت همین است که اینها بیایند طوافشان را بکنند و دعایشان را بکنند و برگردند، مسأله تمام است، این طرز تفکر انحرافی است. اگر این را بهانه کردند برای اینکه نگذارند ماهیت حج روشن شود، شیطنت است و یا جهل است که من شیطنت می‏دانم. حتی آن روحانیونی که همزبان اینها می‏شوند و به شکلی این حرفها را می‏گویند، اینها هم یا جاهل‏اند و یا شیطان.

 ما این مسأله را در زندگی خودمان حفظ کردیم، در دورانی که در ایران مبارزه می‏شود. عیناً مسأله برای ما همین بوده، خیلی از شما این رنج را کشیدید در این مبارزه، در همین کشور خودمان چقدر ما خون دل خوردیم؟ چقدر رنج کشیدیم؟ چقد عقب افتادیم؟ از این طرز تفکری که در بعضی از روحانیون و مقدسین بودند که به ماها می‏گفتند: شما چه کار دارید، شما درستان را خوب بخوانید و عبادت خود را خوب انجام دهید و به مردم مسأله بگویید، و چه کار به این دارید. این طرز تفکر چقدر به ما رنج داد و چقدر وحدت ما را به هم زد، و چقدر مساجد ما را از دست ما گرفت، و چقدر خیلی از ما را ممنوع المنبر کرد و ... . دیدید که هنوز هم این طرز تفکرها در جامعه هست و حتی در جمهوری اسلامی افرادی این طرز تفکر را دارند و خیال می‏کنند خوبیها جای دیگری است.

 این ضربه‏هایی که ما خوردیم و لمس کردیم با همه وجودمان، حالا در مرحله وسیعتری با آن مواجه هستیم، آن موقع داخل ایران بود و حالا وقتی که می‏خواهیم برویم حج، مواجه می‏شویم با این مشکل، مواجه می‏شویم با حکومتهایی که اینها نمی‏خواهند و مواجه می‏شویم با بوقهای تبلیغاتی دنیا که نمی‏خواهند این ماهیت اسلامی روشن شود.

  این آیات حج در قرآن را یک بار بخوانید، دو نکته در اینجا زیاد به چشم می‏خورد و آدم فکر می‏کند که در این آیات هدف گیری شده؛ یکی منافعی که خود مردم می‏برند و دیگری چیزی که عاید خدا می‏شود. اینها از هم جدا شده و این دو تا کاملاً با هم مربوط است. آن چیزی که گیر خدا می‏آید و آنچه خدا در مراسم حج بعد از قربانیها بدست می‏آورد، می‏فرماید: »نه این گوشتها و نه این خونهایی که شما می‏ریزید، اینها چیزی به دست پروردگار نمی‏دهد، آنی که به خدا می‏رسد، آن تقوایی است که شما پیدا می‏کنید، همین تقوا موجب آن می‏شود که در روزهای تشرف نجات یابید«.

 ذکر خدا و تقوا، این یک مطلب است. تقوا نتیجه ذکر خداست، منافعی که برای اینها دارد چیست؟ منابع تفاسیر را ببینید. می‏گویند که منافع دو نوع است. منافع شخصی، اجتماعی، مادی و معنوی، و یکی یکی اینها را هم توضیح می‏دهند، که در حج وجود دارد، این مسافرتی که ما امسال یکصد و پنجاه هزار نفر مسلمان را در شرایطی که به این نیروی انسانی در جبهه‏ها و در میدانهای اقتصادی به شدت نیاز داریم ولی به کارهای فرهنگی می‏فرستیم و بیش از دویست میلیون دلار ارز را که در این مقطع برای جمهوری اسلامی یک چیز ضروری است، مصرف می‏کنیم در خارج از کشور، و برنامه‏های سیاسی که روی آن از پیش سرمایه‏گذاری شده، این باید یک منافعی داشته باشد، کار لغوی نمی‏خواهد انجام دهد.

 یکی از چیزهایی که خداوند خواسته تا به اسم سهم خدا حساب شده، آن تقوایی است که شما در این مسافرت بدست می‏آورید و یاد خدا می‏کنید. انسانهای فردی اینجا جمع می‏شوند مصالح ساختمانی مورد نظر خداوند؛ یعنی راه رسیدن به اهداف خدا در مسیری که اسلام دارد صاف می‏کند، از این طریق باز می‏کند؛ یعنی اهداف الهی از ارسال رسُل و از تشریح مکه و کعبه، حج و از تبیین این همه مناسک، اگر انسانهای باتقوا و یاد خدا در سینه دارند، اینها اگر از این سفر برگشتند، خداوند سهم خودش را از این سفر گرفته است؛ یعنی جامعه در مسیر مطلوب خداوند افتاده است.

 منافعی را هم که خود ما به دست می‏آوریم که باز جداگانه، هرگونه ارتباط اجتماعی و هرگونه منافع تجاری و ... . نتیجه‏ای را از این آیه می‏گیریم که در مورد تقوا صحبت می‏شود این است که انسانهایی در این جامعه و در این سفر و در این مسیر عبادت ساخته می‏شوند که اهداف الهی را در روی زمین بتوانند پیاده کنند، این مهم است.

 خوب! این نقطه برخورد ماست با دنیای استکباری در بیرون از مرزهایمان. دنیای استکباری همه تلاشش را می‏کند تا ما را از اهداف واقعی حج محروم کند. این مسأله‏ای که حالا دارم وارد آن می‏شوم، برای روحانیونی که می‏خواهند زبان انقلاب باشند در این سفر، در برخوردها بسیار مهم است که توجه کنید؛ توجه به آن رمز حیله‏هایی که دشمنانمان دارند به کار می‏برند و توجه به رمز مبارزه با حیله‏هایی که علیه ما بکار گرفته می‏شود.

 الان سیاست دنیای کفر در مقابل انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت جدید که هم الهی است و هم ضد استکباری و هم ضد انحصار است؛ این است که از ما یک قیافه وحشتناک متجاوز و توسعه طلب و بی‏اصول و غیر مبادی به آداب بسازند، و طوری کنند که دنیا را وادار کنند که از ما فاصله بگیرند. این کار را هم در سطح کل دنیا دارند می‏کنند و هم در جنگی که آنها بر ما تحمیل کردند، دارند انجام می‏دهند، و حتی در تروریسمی که بر ما تحمیل کردند، دارند انجام می‏دهند و هم در حج که یکی از جلوه‏های آن در حج است.

 همه بوقهای استکباری الان به راه می‏افتد که این طوری در دنیا ارایه دهند که مسلمانان ایرانی، آدمهای شلوغ و متجاوزی هستند که می‏خواهند افکار خودشان را بر بقیه تحمیل کنند و مزاحم دیگران باشند. نظر به امنیت کشورهای مجاور دارند، نظر به آرامش کشورهای مجاور دارند و هرج و مرج طلبند. روح تبلیغات اینها، این است که می‏خواهند این طوری ظهور کنند، و می‏خواهند مسلمانان دیگری را از سراسر دنیا آنجا بیاورند و تحقیقاً در اثر برخورد با مسائل در طول سال، عطش فهمیدن ماهیت اسلامی را دارند و می‏خواهند از شما چیزی بفهمند.

 سیاست استکباری در مکه این خواهد بود که از شما چهره این طوری بسازد که اینها برگردند به شهرهایشان و بگویند اینها نمی‏توانند پیام اسلام را به ما برسانند و ما را به عنوان یک گروه نژاد پرست دارای تعصب ایرانی، دارای تعصب فرقه‏ای مذهبی و عدم تقّید به اصول که در جهان حاکم است؛ معرفی کنند. بسیار ظریف است و امکانات آنها هم بسیار فراوان است و صدای ما هم خیلی رسا نیست. نقطه مثبت راه ما این است که با فطرت مردم رابطه دارد و با عقاید مردم. خود به خود یک جایی در قلوب مردم داریم و از برکت قرآن و آن ماهیت اسلام، این نقطه مثبت را داریم. وظیفه ما این است که در این سفر، آن واقعیت اسلام را هم عملاً نشان دهیم و هم قولاً.

 اولاً باید واقعاً در مکه، در مدینه و در برخوردها، کار کنید روی این مسأله که این روح فردگرایی را از مغز متحجر مبلغان به نام اسلامی را در بیاورید و رشته اینها را که سالها رشته‏اند، پنبه کنید. این کار مشکل است و آن را می‏دانیم، اما ما باید این کار مشکل را بکنیم و کاری بود که ما در این مرز بوم؛ یعنی ایران کردیم و شد. باید در دنیا ما این راه را برویم و به مردم بگوییم که این مغز را خالی کنید، از این تفکر که یک انسان خود ساخته و مجزایِ از جامعه و بدون هدف اجتماعی، مورد نظر خداست و می‏تواند مطلوب خدا باشد، این را از اینها بگیرید. بعد روشن کنید که جمهوری اسلامی نه تنها طمعی در جامعه اسلامی ندارد بلکه ما حاضریم فداکاری کنیم برای دنیای دیگر و مسلمانها. همین کاری که الان داریم می‏کنیم.

 ماهیت جنگ تحمیلی را روشن کنید، این ما نبودیم که جنگ کردیم، این ما نبودیم که تجاوز را آغاز کردیم، ما دفاع کردیم و هنوز هم دفاع می‏کنیم. این ما نبودیم که اسلحه سمی و شیمیایی به کار بردیم. این ما نبودیم که شهرها را در طول دو سه سال، آن طور بی رحمانه کوبیدیم. این ما نبودیم که غیر نظامیها را اسیر کردیم. این ما نبودیم که در خلیج فارس آتش افروزی کردیم و محیط زیست را خراب کردیم. این ما نبودیم که تروریسم را در دنیا برقرار کردیم. این ما نبودیم که تخریب کردیم. همه اینها را دشمنان ما و عراقیها کردند. بعد الان هم که چهار سال جنگ کردیم و این همه فداکاری کردیم، آن هدف اصلی ما نجات مردم عراق است. می‏گوییم همین حالا مردم عراق را آزاد کنید تا ما در مرزهایمان ترمز کنیم، و ببینید، اگر کار به این جا برسد که مردم و مسلمانان عراق سرنوشتشان به دست خودشان بیفتد، نه تنها چیزی از مردم عراق طلبکار نیستیم، بلکه علاوه بر آنچه که تاکنون در این مصاف پرداخته‏ایم، حاضریم باز از نیروی انسانی و مالی و فنی‏مان خرج کنیم، به خاطر اینکه ملت عراق هم براهی که اسلام می‏خواهد برود.

 در مورد کشورهای دیگر؛ روشن کنید که اینها به دروغ دارند شما را از ما می‏ترسانند. کویت، قطر، بحرین و اینها چی هستند که این قدر تهدیدشان کنند تا بروند اسلحه گران قیمت بخرند مثل حالا، کویت چند وجبی و بحرین آن طوری، اینها چقدر می‏توانند، حالا همه آنها سرباز بشوند و همه آنها بشوند موشک و هواپیمای مدرن، چقدر می‏توانند در مقابل ایران - اگر روزی ایران قصد سویی نسبت به آنها داشته باشد - مقابله کنند. عراق با پانزده و یا شانزده لشگرش با آن همه نیرویی که از دنیا می‏گیرد و با آن همه امکانات و پولش چه طرفی بست از دشمنی با ایران، بی خود اینها را ترساندند. به اینها بگویید اگر بنا بود ما نسبت به اینها نظر کج داشتیم، وقتش همین حالا بود، همین حالایی است که آنها به یک نحوی دستشان در این جنگ آلوده است، می‏بینید ما چند سال است چشممان را بستیم، اینها را مثل بچه‏های بازی گوش داریم نگاه می‏کنیم که قابل عفو باشند. این چه نادانی است که اینها دارند؟ اینها را توضیح دهید. عربستان سعودی اگر در راه حق قدم بردارد، نه تنها، نباید از ما بترسد بلکه باید به پشتیبانی ما اعتماد کند، ما حرفمان این نیست که ما بیاییم مدینه و مکه را اداره کنیم، حرف ما این است که بگذارید این بیت عقیق برای حج، به این خانه خدا بیایند، این خانه‏ای که قرآن تهدید می‏کند؛ کسی که مردم را از آن باز بدارد و به بدترین جنایات مبتلا شده و بدترین گناه را کرده و در حکم مرتد و مشرک با او برخورد می‏شود. این خانه را خودتان خوب اداره کنید و بگذارید مردم بتوانند از این خانه، آن اهدافی را که قرآنشان ترسیم کرده؛ اهدافی که ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح داشتند در بنای این کعبه مقدس، این اهداف پیاده شود. والا صحبت مدیریت و اینکه ما از اینجا بخواهیم آنجا را اداره کنیم، این حرفها نیست.

 مشکل امروز دنیای اسلام این است که تمایل آمریکا، تمایل انگلیس و تمایل فرانسه در مدیریت کعبه مقدسه، بیشتر از تمایل مسلمانها نقش دارد، این مشکل اساسی است. ما اگر با عربستان سعودی حرف داریم، این را می‏گوییم، این مناسک کعبه هم نیست، نفت هم همین طور است. همین حالا که می‏خواهند قیمت نفت را تعیین کنند، شما یادتان است پارسال، همین عربستان پنج دلار از هر بشکه نفت بی جهت زد، و در ظرف یک سال، پنجاه و یا شصت میلیارد از پولهای مسلمانان فقیر را داد به کارتلهای نفتی دنیا. همین مسأله در کعبه هم هست، در مدینه هم هست، نباید این گونه باشد. ما حرفمان این است که اگر این حرف حسابی است و اگر این دو، دو تا چهار تاست، اگر مسأله روشن است، خوب! قبول کنید. اگر نیست، دیگر متهم نکنید که ما قصدمان تجاوز به عربستان است، ما حرف حساب می‏زنیم.

 حالا ما انقلاب اسلامی ایران را فعلاً چون نوپاست، چیزی نمی‏گوییم. شما در مورد فلسطین، بطور آزاد، آنجا در کعبه و مدینه چه می‏کنید؟ خوب! از این صحبت کنید و از اینجا حرف را شروع کنید. آیا فلسطین غصب شده است یا نه؟ آیا صهیونیسم یک بقعه‏ای از بهترین بقعات دنیای اسلامی را، غصب کرده است یا نه؟ آیا »اْلمَسْجِد اْلاَقْصَا الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ ایاتِنآ« که این همه در قرآن به آن عنایت شده، از دست مسلمانان به زور و عنف درآمده‏است یا نه؟ آیا جنوب لبنان با محرومانش، در اشغال اسرائیلیها هست یا نه؟ اینها را که نمی‏شود منکر شد. آیا این مسأله دنیای اسلام است یا نه؟ می‏گویند نه، خوب! اگر گفتند نه، که دیگر طرف ما نیست، و حرفی نمی‏زنند و من خیال می‏کنم که یک مسلمانی که آمده مکه این را نگوید؟! همه این را قبول دارند که این مسائل هست، از این مرحله به جلو می‏رویم، آیا در این اجتماع عظیم مسلمانهای سراسر دنیا یک قدمی برای نجات فلسطین باید برداشت یا نه؟ اگر بگویند نه. مسلمان نیستند و اگر بگویند: باید برداشت.

 سوال بعدی این است که "عربستان سعودی مدیریت حرمین، چه کرده و چه برنامه‏ای برای این ریخته‏است"؟ چرا آن‏جا یک صندوقی نیست برای اینکه هر مسلمانی یک مقدار پول دهد؟ چرا آنجا یک اسلحه خانه نیست برای اینکه هر مسلمانی یک قطعه اسلحه دهد؟ چرا آنجا یک پادگان داوطلب نیست که هر داوطلبی در آنجا نام نویسی کند و چند صباحی در مرز فلسطین بجنگد، خوب! برنامه‏ریزی کنند، مدیریت معنایش این است، خادم الحرمین معنایش این است.

 آنجا که مردم با این خلوص آمده‏اند و با این امکانات آمده‏اند، یک زمینه‏ای درست شود که مردم بتوانند به اهداف اسلامی و به اهداف اجتماعی اسلامیشان و به اهداف مهم اسلامیشان عمل کنند. خوب! معلوم است که اینها ضعف است، و اینها را به رخشان بکشید، ما این حرفها را می‏زنیم، اگر این حرفها ارتجاع است، و اگر هرج و مرج و یا تجاوز است، و اگر این حرفها ترویج تروریسم است، اینها بیایند روی این حرفها تکیه کنند. حرف حسابی امروز در دنیا، بهتر از ما، در این مسائل اجتماعی و درگیری با استکبار، کسی جرأت آن را ندارد بزند، ما نمی‏گوییم که بلد نیستند، بلکه می‏ترسند، عراقی ها می‏ترسند، اردونی ها می‏ترسند، سوری ها و لیبیایی ها می‏ترسند و ... جرأت نمی‏کنند حرف بزنند. این جمهوری اسلامی است که حرفش را می‏زند. ما خودمان را آزاد کرده‏ایم و حرف حسابمان را می‏زنیم و کار خودمان را هم انجام می‏دهیم، برای اینکه این منطق را کور کنند. آنها یا جرأت نمی‏کنند و یا نمی‏فهمند این حرفها را بزنند، ما را متهم می‏کنند به این اتهاماتی که شما دارید می‏بینید، نمونه‏های فراوانی دارد تا به حال چند تا از هواپیماهای ما را - تروریست‏ها - برداشتند بردند عربستان و از آنجا پرواز کردند و رفتند به جای دیگر.

 عربستان چطور به ما می‏تواند بگوید که شما طرفدار تروریسم هستید؟ ما به عربستان چه کردیم؟ آن کشور ضعیف درمانده تا به حال در مقابل ما آلوده به تررویسم شده و یا ما آلوده به تروریسم هستیم؟ در مقابل آنها، همین بحرین نیم وجبی و قطر، چند بار هول شدند بر اینکه هواپیماهای ما آنجا بنشینند و سوخت‏گیری کنند و برگردند؛ یعنی ما زورمان به اینها نمی‏رسد، ما یک مشت محکم به اینها بزنیم، زیر مشت ما می‏خوابند.

 شما باید فوق العاده هوشیار و بیدار باشید که دشمنان ما نتوانند از کیفیت حرکت شما، این حربه دروغین را که علیه ما تیز کرده‏اند، تیزتر کنند. آن تبلور واقعی اسلامی را در حج نشان دهید؛ افراد صالح در حرکت سالم برای جامعه سالم و برای اهداف صالح برای کل دنیا و اسلام، این طوری خودتان را آنجا نشان دهید. ماهیت عبادی حج را خوب بروز دهید. واقعاً اهداف سیاسی جهان اسلام را در شعارهای مشخص نشان دهید، هوشیار باشید. حربه‏های بسیار ناجوانمردانه‏ای که علیه یک انقلاب مظلوم و یک امت مظلوم و ملت مظلوم و کشور مظلومی ساخته‏اند، اینها را بشناسید و به دیگران بشناسانید. از ارتباطی که با میلیونها نفر آدم، مستقیم یا غیر مستقیم برقرار می‏کنید، در این سفر استفاده کنید. به مدیران عربی سعودی بگویید. همان طوری که تلاش می‏کنید برای مردم، مسائل مادی را تأمین کنید. پارچه بیاورید، رادیو بیاورید، تلویزیون بیاورید و مشروبات بیاورید، مرغ و گوشت بیاورید و ما از همه اینها هم تشکر می‏کنیم و خوب است، این امکانات را برای حاجیها فراهم می‏کنید و ما ممنون هستیم، ولی هدف حج اینها نیست. اگر هدف حج اینها بود، خداوند این کعبه را به جای اینکه در آن بیابانهای خشک و کنار آن دریای شور بسازد، در منطقه‏ایی مثل مرجع الزراع شام می‏ساخت و یا در دره‏های کشمیر می‏ساخت و یا در شمیران تهران می‏ساخت و یا در تفریحگاههای بسیار مجهز اروپا می‏ساخت. آنجایی که در اطرافش به طور طبیعی همه چیز باشد و لازم نباشد که از آن سر دنیا بیاورند. در نهج البلاغه هم این مسأله توضیح داده شده است و آن وادی غفر را که برای اصلاح زمینش باید مقادیری خرج کرد، آنجا ساختن برای این بوده که یک مقدار مردم را از این زرق و برق مادیات در بیاورد.

 حالا شما این امکانات را برای حاجیها تأمین کردید، ما حرفی نداریم، اما امکانات اساسی را تأمین کنید، آن تقوا و ذکر خدا را تأمین کنید، آن وسیله بیداری مردم را تهیه کنید، آنچه که در حجةالوداع پیامبر(ص) دیدید، تهیه کنید. پیامبر(ص) با آن زحمت خودش را رساند به مکه و با این اصرار آمد برای اینکه این بتهایی که آن بالا بوده را بر زمین بریزد و خرد کند و در منزل مردم و با شرک و با آن سختی آشتی ناپذیری خود را در اول سفرش نشان دهد. شما هم این کار را بکنید. شما اجازه ندهید که در این محیط اسلامی و محوطه وحی، اراده خداهای بدتر از هبل‏ها و بتهای مردم مکه، حاکم باشد.

 آمریکا امروز به مراتب از بتهای طلایی یا سنگی آن روز مکه، خطرناکتر است. انگلیس، فرانسه، جباران دست نشانده طاغوت صفت و عامل این فرعونهای زمان، به مراتب از آن بتها و بتکده‏ها خطرناکترند و به مسلمانها اجازه دهید که این بتها را بشکنند.

 وجود اسرائیل به عنوان یک خنجر در قلب مسلمانان جهان که یک میلیارد مسلمان را همیشه آزار می‏دهند، تحقیقاً از بتهای آن روز مکه، کمتر نیست و به مسلمانها اجازه دهید برای شکستن این بتها حرکت کنند. ما مدیریت صحیح مکه را این می‏دانیم و نمی‏گوییم که این مدیریت مال ما است، در کشور شما است و مال شما است، شما خوب اداره کنید و اگر نمی‏توانید اداره کنید، دعوت کنید از متفکران دنیا، بیایند برای شما اداره کنند و شما امکانات مادی آن را تهیه کنید. اگر می‏توانید به خوبی اداره کنید، والا جمهوری اسلامی ایران این قدر به اصول بین المللی پایبند است که متفکرینش فکر نکنند که باید مکه را از دست کسی که بر آن کشور حاکم است، با زور در بیاورند؟

 آن خانه خداست و حرم پیغمبر(ص) مال همه این مردم است و با یک میلیارد قلب مسلمانها ارتباط دارد با آن مقبره کوچک در مدینه مطهره، خوب بگذارید اینها آنجا بیایند و ارتباطشان را نشان دهند و کارشان را انجام دهند. دنیا غلط می‏کند که توقعی غیر از این دارد. شما اگر این حرف را برای دنیا توضیح دهید، نه آمریکا و نه شوروی و ... هیچ کس جرأت نمی‏کند به شما بگویند که مسلمانها را در مکه و مدینه به نفع استکبار جهانی در زنجیر بکشید، کعبه را در زنجیر بکشید، شما بخواهید و شما مسائل جهانی را بگذارید آنجا مطرح شود.

 شما بگذارید سرنوشت افغانستان، این همه مردم خوب و شریف و آزاده که هر روز بمبهای روسی دمار از روزگارشان در می‏آورد و هر روز یک دهکده بمباران می‏شود و بدنهای اینها در برابر بمبهای روسی می‏سوزد، بگذارید مسأله اریتره که مسلمانها در مقابل تهاجم کفر مسیحیت و مارکسیسم قرار گرفتند، آنجا مطرح شود.

 بگذارید آنجا مسأله صحرا، این مردم عشایر گرفتار محروم و فقیر و عزاداری که جوانهایشان در جبهه‏های مراکش دارند خون می‏دهند برای آزادی وطنشان و اسلامشان، بگذارید مسأله‏های آنها در آنجا مطرح شود.

 بگذارید مردم و مسلمانهای فیلیپین بیایند و فریاد بکشند از جور استکبار و آنچه که به سرشان در آنجا آمده است.

 بگذارید هر جا که مسلمانها تحت فشارند، نفس کِشی در مکه ببینند و درد دل خود را در مکه بگویند. بگذارید در اطراف کعبه و در اطراف خانه خدا، بندگان خدا، بتوانند هر یک دفتری داشته باشند و یک نشریه‏ای داشته باشند و برای حجاج، نیازهای خود را بگویند و مردمان مسلمان به آنها کمک کنند. این حرفها اگر می‏تواند به عنوان ماجراجویی و تروریسم و تجاوز و بی اصولی، تلقی شود. خوب! دیگر پیامبر(ص) و همه انبیاء تاریخ را شما محکوم کنید و آنها هم همین حرفها را می‏زنند.

 البته اگر از طرف ما یک بی‏نظمی و بی‏اصولی در آنجا پیدا شود و بهانه دست آنها دهد، این درست نیست. اگر در سخنرانیها، آقایان مطالبی بگویید که حربه‏ای بشود در دست آنها و بگویند آمدند در کشور ما و دارند امنیت ما را به هم می‏زنند، اینها درست نیست. می‏بینید که آنها از هیچ خطایی، خنجر می‏سازند. بنابراین از یک مطلب کوچک می‏توانند یک بمب برای ما بسازند، اینکه شما مراعات خیلی چیزها را باید بفرمایید، اما منطقتان و حرفتان و هدفتان متکی به آیات قرآن و بیشتر روی قرآن تکیه کنید و استدلالها را از کلمات پیامبر اکرم(ص) که مورد اتفاق همه مسلمانهاست، در کتب اهل سنت هم آمده، از آنها در بیاورید، از آیات صریح قرآن استفاده کنید که اهداف این حرکت اسلامی را هم درست انجام دهید و هم توضیح دهید برای مردم تا اینکه ما بتوانیم حج را آن طوری که از ما خواستند، برگزار کنیم.

 البته من نمی‏توانم مدعی باشم که الان حجی که ما می‏کنیم، صد درصد حج مطلوب پیامبر(ص) است، خیلی محدودیتها داریم، ما هنوز محدودیتهایی در فهم داریم، در درک اهداف حج داریم، محدودیتها در امکانات خودمان داریم و محدودیتهای بیشترمان هم بر اثر موانعی است که بر سر راهمان ایجاد کرده‏اند ولی می‏توانیم مدعی باشیم که راه را باز می‏کنیم و به عنوان یک نظام و به عنوان یک حکومت، این مهم است، به عنوان یک دولت با الهام از اسلام برای اولین بار بطور رسمی در دنیا، اهداف حج را می‏خواهیم در اطراف خانه خداوند، در معرض دید همه مسلمانها بگذاریم. رهبری انقلاب، ولی فقیه، مرجع تقلید و تنها حکومت مشروع اسلامی دنیا، رسماً این مراسم را زیر نظر گرفته و نماینده رسمی تعیین کرده و به اسم اسلام و به اسم مرجع تقلید مسلمانها و به اسم حاکم شرعی ولی فقیه، این مسأله را می‏خواهند دنبال کنند.

 من در خاتمه برای همگی شما آرزوی موفقیت می‏کنم و خداوند برای شماتوفیق دهد و ان‏شاءاللَّه بتوانیم این حج را به خوبی برگزار کنیم.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته