سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع روحانیون، فرهنگیان، عشایر رزمنده و مهاجرین نوسود، انجمنهای اسلامی سیستان و بلوچستان پیرامون اهمیت هفته وحدت آمار مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی

سخنرانی آقای هاشمی در جمع روحانیون، فرهنگیان، عشایر رزمنده و مهاجرین نوسود، انجمنهای اسلامی سیستان و بلوچستان پیرامون اهمیت هفته وحدت آمار مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی

  • پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۶۳

 سخنرانی در جمع روحانیون، فرهنگیان، عشایر رزمنده و مهاجرین نوسود، انجمنهای اسلامی سیستان و بلوچستان

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 بسم‏اللَّه‏الّرحمن‏الرّحیم اَلْحَمْدُلِلَّهِ و الصَلوةُ علی رسول اللَّه و آله؛ واعتَصِموا بحَبْل اللَّه جمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا و اذکروا نِعمتَ اللَّه علیکُم اِذْکُنْتُم اعداءً فَأَلّف بَیْنَ قُلوبکُم فَاَصْبَحُتم بنِعمتهِ اِخواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شفا حُفَرةٍ مِن النَّار فَاَنقَذَکُم مِّنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهتَدوُنَ.

 از اجتماعات بسیار خوب و ان‏شاءاللَّه با ثمر، همین اجتماع شماست و این اجتماع می‏تواند منشاء اثر عمیقی در امروز و فردای جامعه ما و نسلهای آینده ما باشد و اثرش آن قدر می‏تواند زیاد باشد که تصورش و مجسم کردن همه نتایجش بسیار مشکل است.

 من یک مقداری امروز با شما برادران به مناسبت هفته وحدت - با توجه به اینکه اینجا حضور دارید و اکثراً از مناطقی هستید که سخت نیازمند به اتحاد است، در ثمرات این وحدت که اگر بوجود آید و واقعی باشد و پایدار باشد - صحبت می‏کنم که قاعدتاً در این هفته شما از این حرفها زیاد شنیده‏اید و قاعدتاً در سابقه ذهنتان هم از این گونه حرفها بوده که تمایلی به این حرکت نشان دادید، اما مسأله این قدر مهم است که تکرارش و تحلیل و تجزیه‏اش می‏تواند مؤثر باشد.

 باید دائماً خودمان را در این حالت نگه داریم؛ چون حالت اختلاف و درگیری طوری است که همیشه از درون و از برون عوامل پیدا می‏کند. این طور نیست که چند نفر در گوشه‏ای که با هم دعوا می‏کردند، اگر امروز آشتی کردند، فکر کنیم که تا آخر دیگر اینها مسأله‏شان حل است. دائماً پیش می‏آید که کسانی می‏آیند تفرقه می‏اندازند با آن عوامل اختلاف که در فکر و ایده انسانها است بروز می‏کند دوباره به اصلاح نیاز پیدا می‏کند و لذا باید همیشه مواظب بود.

 وحدت از آن درختهای طیبه‏ای است که پُر خیر و برکت است؛ ولی به شدت احتیاج به باغبان و آبیاری و مواظبت و حفظ از سرما و گرما دارد. و اختلاف هم آنچنان شجره خبیثی است که به درختهای بی‏آب می‏ماند که در کویرها و باتلاقها رشد می‏کنند و هر چه شما شاخه و برگش را بزنید دوباره می‏بینید جوانه‏های سرطانیش را در آورد و لذا نمی‏شود آسوده خوابید. خلاصه در جامعه موجود ما خیلی باید مواظب بود، مخصوصاً اگر بخواهیم درست زندگی کنیم در شرایط موجود، مهم است و یک ادله خاص تاریخی دارد و اختلاف در قدیم هم همین طوری بوده، برای امروز نیست که در جامعه اسلامی می‏بینیم. از زمان پیغمبر(ص) مسأله این چنین بود، خود حضرت رسول(ص) دائماً باغبان این شجره مقدس وحدت بودند و در قرآن مکرر درباره اتفاق مسلمین آیه آمده و اگر نیاز نبود، همین آیه‏ای را که خواندم این قدر نمی‏گفتند؛ حضرت محمد(ص) می‏فرماید: »شما اگر با هم به نزاع بپردازید، شکست می‏خورید و این همه اعتبار از دست می‏رود«.

 بهترین نعمت، نعمت وحدتی بود که پیغمبر(ص) با اعراب جزیره داشتند بعد از پیغمبر(ص) متأسفانه مشکل و اختلاف پیش آمد و باز هم بخاطر اینکه سران اسلام ارزش وحدت را می‏دانستند، نگذاشتند مسائل خیلی گُل کند، وقتی که حضرت علی(ع) مواظب بودند که خلفای راشدین در زمان ایشان به مسجد بیایند و نماز جمعه را با آنها بخوانند، وقتی که مردم به خاطر علی(ع) می‏خواستند مقاومت کنند، دیدند خودش می‏آید و پشت سر آنها نماز می‏خواند، دیگر زبانشان بسته می‏شد؛ یعنی در آن حال به فکر دعوا نمی‏افتادند و یا در زمان علی(ع) ارتشی که از طرف خلفاء اعزام می‏شد در بعضی از جنگها مخصوصاً امام حسن(ع) را که همه می‏شناختند، شرکت می‏دادند و مواظب بودند که مسأله‏ای این چنین در مقابل کفار پیش نیاید. بعداً دیگر احتیاطها از دست رفت و کم کم اختلافات جدیتر شد و خسارت هم خیلی دیدیم، از آن موقع تا به حال هم این جریان اختلافات اینجا و آنجا همیشه بروز کرده که می‏بینید، همیشه وجود دارد و آثار منفی‏اش را گذاشته است، حداقل آن این است که آثار مثبت وحدت را کم می‏کند. حالا گاهی پانصد نفر هستند دعوا نمی‏کنند؛ اما این قدر هم رفیق نیستند که با هم همکاری کنند و این دو تا ضرر است، یکی دعوا نکنند اما اگر همکاری نکنند ضرر عدم همکاری خیلی زیاد است.

 دشمن از این عدم همکاری استفاده می‏کند، در این دویست، سیصد سال اخیر دشمنان اسلام؛ یعنی، کفار دنیا که به فکر سلطه بر جهان افتادند از تنها جایی که وحشت داشتند، دنیای اسلام بود. دنیای اسلام قدرت عظیمی است؛ شما نقشه دنیا را که هر شب روی تلویزیون می‏بینید در ذهنتان مجسم کنید و ببینید درکجاهای آن مسلمانها قرار دارند، آن وقت می‏توانید بفهمید که اگر این مسلمانها هماهنگ حرکت می‏کردند امروز چه می‏شد؟! دنیای اسلام چقدر عزیز بود؟! حالا ما بیش از پنجاه کشور مستقل هستیم؛ یعنی پنجاه رأی موجود، مسلمانان در سازمان ملل دارند، که این پنجاه تا اگر بخواهند با هم همکاری کنند، کافی است که همیشه برای خودشان نفری یک رأی دیگر پیدا کنند، از جاهای دیگر می‏توانند همه آراء سازمان را در جهت مسلمان کردن؛ یعنی در جهت منافع اسلامی داشته باشند، هر جا به یک کشور اسلامی ظلم شد؛ آنها دفاع کنند. هر جا به مسلمانان داخل یک کشور دیگری ظلم شد، آنها قدرتشان را داشته باشند. علاوه بر این، یک میلیارد آدم؛ یعنی یک چهارم دنیا تقریباً مسلمانان هستند.

 ما تنها همین پنجاه کشور نمی‏شویم؛ مثلاً، در روسیه هم شصت، هفتاد میلیون مسلمان هستند! شصت، هفتاد میلیون مسلمان در روسیه آن هم در جوار کشورهای اسلامی مثل ترکیه، ایران، افغانستان و این قسمتها خیلی حرف بزرگی است، در هندوستان می‏گویند یکصد و هفتاد میلیون مسلمان است! آن رقم خیلی بزرگی است حتی در اروپا و در انگلستان نزدیک چهار میلیون نفر ما مسلمان داریم، چهار میلیون؛ یعنی به اندازه این چند تا کشورهای خلیج فارس! اگر همین مسلمانان همان جا با هم متحد بودند، آنجا هم 200 هزار یهودی است؛ یعنی از یک دهم ما کمتر یهودی است. می‏گویند این یهودیها، سی و هفت تا نماینده در مجلس دارند، اما مسلمانان هیچ حضور جدی ندارند! در فرانسه دو میلیون مسلمان است، دو میلیون مسلمان اگر بخواهند کار کنند، در کشور رقم بزرگی هستند، در کشوری که صحبت از آزادی هم هست! خیلی جاهای دنیا ما حضور جدی داریم که اینها قابل توجه است. کارخانه‏های مهم اروپا کارگرانش عمدتاً یا تُرک هستند یا آفریقایی هستند و یا عرب هستند. نیم قرن است که روی کارگر خیلی حساب می‏شود. اینها در کشورهای خارجی یک اهرم بسیار نیرومندی هستند که اگر بخواهند آنجا با مسلمانان بد رفتار کنند، کل اینها را در نظر بگیرید، چطور ما هستیم.

 از لحاظ جغرافیایی نگاه کنید این دریای مدیترانه را، در تاریخ و در نقشه‏ها که نگاه می‏کنید زیاد می‏بینید، وقتی که در تلویزیون می‏آید ببینید، بحر متوسط طوری واقع شده که درست وسط این منطقه معموره دنیا است، جنوبش کشورهای آفریقایی است، از آن نقطه اول از مراکش شروع می‏شود تا این قسمت آخر که می‏رسد از کانال سوئز عبور می‏کند و از مصر بیرون می‏آید تا سومالی که وارد چین می‏شود و شمال آن، کشورهای اروپایی هستند، یک قسمتی ترکیه و بقیه کشورهای اروپایی آن طرفش تنگه جبل الطارق است که یک طرفش مسلمانان، یک طرفش اروپاییان که البته قبلاً هر دو طرفش مسلمانان بودند، آن طرف را از مسلمانان گرفتند، آن طرفش کانال سوئز و بعد باب المندب است که همه‏اش مسلمان هستند.

 منطقه خلیج فارس که شاهرگ دنیا است از لحاظ انرژی اینجا قرار دارد و کل آن منطقه هم اسلامی است، بعد یک چنین منطقه حساسی در اختیار این جامعه اسلامی است، اگر اینها با هم متحد بودند، کسی نمی‏توانست به ما زور بگوید، ما که اهل زور نیستیم، ما هر چه هم قدرت داشته باشیم، نسبت به دیگران و به مسیحیت و یهودیت و به سایر مذاهبی که قبولشان داریم و به دیگران، زور نمی‏گوییم، اصلاً ما اهل زور نیستیم، ممکن است اهل ارشاد باشیم ولی کاری به این که فشار بیاوریم نداریم، اسلام چنین اجازه‏ای به ما نمی‏دهد، ما برای اینکه کلاه خودمان را نگه داریم باید متحد باشیم.

 کفار نمی‏خواهند بگذارند ما با هم متحد باشیم، تنها به این اختلاف موجود ما هم اکتفا نمی‏کنند، غیر از اختلافاتی که از قدیم بین مسلمانان درست کرده بودند، اخیراً هم آمدند اینها چیزهای جدیدی مثل بهائیت و امثال اینها را در جامعه اسلامی خلق کردند. دین درست می‏کنند و بعداً خودشان حمایت می‏کنند، حالا؛ مثلاً آمریکا یا انگلستان بیایند از بهائیت حمایت کنند؛ یعنی چه؟ اگر آنها از مسیحیت حمایت می‏کردند، یک معنایی داشت و می‏گفتند دینمان است تا از بهائیتی. بهائیتی که باید از اینجا عبور کرده باشد؛ یعنی، مسلمان هم باشد، شیعه هم باشد؛ چون می‏خواهد از امام زمان استفاده کند. بعد از آن بیاید و بگوید امام زمان ظهور کرده، آنها رفتند و از اینها حمایت می‏کنند، به عنوان اینکه یک خنجری در قلب مسلمانها باشد و یک وسیله تفرقه جدید درست کنند و هر چه که بدانند و بشود اختلاف درست کنند، می‏کنند، می‏بینید در هندوستان نمی‏گذارند آشتی بر قرار شود؛ بخاطر اینکه مسلمان زیاد است، هندو هم زیاد است.

 پاکستان را می‏بینید؛ یک دعوای خیابانی بین مسلمانان درست می‏کنند برای اینکه نگذارند به فکر وحدت بیفتد. در همه جا این طوری است، در بعضی کشورها مشکل قویتر است، اگر بخواهد دعوا باشد در بعضی جاها، نه آنجاهایی که اقلیتهای مذهبی قویتر باشد مثل ایران، افغانستان، عراق، پاکستان، کشورهای جنوب خلیج فارس، لبنان، این جاهایی که قدرت وجود دارد، اینها بیشتر نیاز به دقت دارند و دشمنان ما هم این طور جاها بیشتر سرمایه‏گذاری می‏کنند و از قدیم هم می‏کردند. ما هر وقت یادمان است و تاریخ می‏خوانیم، می‏بینیم این اهرم را به کار می‏بردند، این یک مسأله‏ای بین خودمان است، یک مسأله‏ای هم بیرون از خودمان که باید مواظب باشیم. ما بعضی مسائل داریم که می‏توانیم با هم، همه اختلافات را کنار بگذاریم و روی آن مانور وحدت دهیم، البته اختلاف آنجا سنی و شیعه و حنفی و مالکی و امثال آن نیست، مشکلات سیاسی است، این طور دیگری است که باید اینها حفظ شود که ببینیم چه کار باید بکنیم.

 مثلاً مسأله فلسطین چرا باید این چنین باشد؟ این تعداد کمی صهیونیست از اطراف دنیا از روسیه، آمریکا، از هند، از آلمان از گوشه و کنار جمع شوند تا در قلب ما یک مملکت بسازند و ما را بیرون بریزند، دو، سه میلیون مردم فلسطین را آواره کنند تا بروند در اردوگاهها، بعد آنجا بمانند و بعد هم هر چه می‏خواهند زور بگویند. این را به چه منطقی می‏شود پذیرفت؟ شما در جایی که خودتان هستید، اگر مثلاً هزار نفر باشید و پنج نفر بیایند یک گوشه‏ای و آن هزار نفر را بخواهند همیشه دست بیاندازند، اصلاً قابل قبول است؟ منطقاً اینها احساس حقارت نمی‏کنند؟ این هزار نفر نمی‏گویند که آخر ما چرا این طور شدیم که این پنج نفر آمدند اینجا و خانه ما را گرفتند و این طور هم دارند با ما بد می‏کنند؛ عیناً چنین چیزی است.

 آن روزی که یهودیان شروع کردند، شش در صد کل مردم فلسطین بودند. شش درصد در خود فلسطین تازه شروع کردند با حمایت همین انگلیس و سایرین تا کار را رساندند به اینجا و حالا این وضع را می‏بینید، چهار میلیون فلسطینی تقریباً آواره‏اند و این همه فلسطینی در خود فلسطین است. نزدیک یک میلیون شاید فلسطینی - من رقم دقیق را نمی‏دانم - داخل فلسطین است اما صهیونیستها آمدند و با این بدی دارند رفتار می‏کنند. حالا اگر ما کشورهای اسلامی متحد بودیم و با وحدت عمل می‏کردیم، در یک سال حتی بدون جنگ، ما می‏توانستیم این را از پای در بیاوریم تا چه برسد به جنگ.

 اگر کشورهای مسلمان همان عربستان، کویت، این کشورهای نفتی؛ الجزایر، لیبی، ایران اینها جمع شویم؛ یعنی، این پنجاه کشور مسلمان بیایند با آن بایکوتی که قانونش را هم پذیرفته‏اند - ولی عمل نمی‏کنند - بگویند هر کس با اسرائیل رابطه دارد، ما رابطه‏مان را با آن قطع می‏کنیم، کار سختی هم نیست، رابطه قطع می‏کنیم؛ یعنی نفت نمی‏فروشیم، در عوض جنس هم از او نمی‏خریم، این کار آسانی هم است؛ یعنی وزارت اقتصاد این پنجاه کشور می‏توانند این کار را اجرا کنند، دعوایی هم با کسی نداریم، اگر ما دو سال دندان روی جگر بگذاریم و نفت به این کشورهای حامی اسرائیل نفروشیم، جنس هم از آنها نخریم پدر آنها در می‏آید. دو، سه ماه اول به ما فشار می‏آورد که مثلاً یک جنس نخریدیم و نفت نفروختیم اما از آن به بعد کارخانه‏هایشان، جنسهایشان در انبارها پر می‏شود و بازار ندارند. کارگرهایشان حقوق ندارند، در کارخانه‏هایشان علیه آنها تظاهرات می‏کنند و انرژی برای سوخت کارخانه‏هایشان ندارند، کار به اینجا می‏رسد که در درون آنها این انفجار در می‏آید، همه هم این را می‏دانند و این چیزی نیست که من کشف کرده باشم.

 این مسلمانان چرا این مقدار کار نمی‏کنند؟ چرا نباید متحد باشند که یک کاری به این آسانی را برای چهار میلیون آواره تحمل کنند و بعد آثارش را تا آخر بگیرند. دو سال تحمل مشکلات بکنیم، ما بعد از دو سال اسرائیل را که ساقط کردیم و مسلمانان فلسطین آنجا رفتند، یک کانون جنگی از منطقه می‏رود بیرون، دیگر سوریه نباید این همه پول بابت خرید اسلحه بدهد، سوریه دیگر نباید این همه مردمش را در میدان برای سربازی نگه دارد، لبنان این همه مصیبت ندارد، مصر این همه سرباز نمی‏خواهد، کشورهای عربی این همه خرج نظامی ندارند. بعد از دو سال کار، اصلاح می‏شود، این نتیجه تفرقه‏ای است که ما داریم.

 در خود اوپک؛ قضیه نفت یک چیز بسیار روشنی است. اگر دست آمریکاییها یا انگلیسیها بود، هنوز هم یک بشکه نفت یک دلار یا کمتر بود، اینها اصلاً حاضر نبودند یک سنت هم بیایند بالا و طوری عمل می‏کردند که چاههای نفت ما را می‏کشیدند می‏بردند و هیچ چیز گیر صنعت نفت نمی‏آمد. ما فقط راضی بودیم به این که در کنار کارگران انگلیسی، چند تا کارگرمان کار می‏کنند. اینها هم بیایند نفت خودمان را مصرف کنند. این حرف کوچکی نیست، جدی است و این یادگار قدیم هم نیست، یادگار همین سه، چهار سال پیش است.

 ما وقتی انقلاب کردیم این لوله‏های گازی که آدم پهلوی آن بایستد به اندازه قد آدم است با همین قطرش گاز می‏آید و می‏رود به شوروی و گازهای منطقه را جمع می‏کرد و می‏داد به شورویها. وقتی که آخر سال خرج را جمع می‏کردیم، قیمت آن قدر پایین بود که هیچ چیز آن نمی‏ماند! یعنی گاز را می‏فروختیم اما به خرج فقط گاز استخراج کردن و از زمین درآوردن و منتقل کردن و خرج این تلمبه‏ها و کارگران و نگهبانان و تعمیر لوله را بدهیم، چیزی ته آن نماند؟! در بودجه سالانه می‏گفت چند سال قبل نفت هم همین وضعیت را داشت.

 نفت ده سال پیش یک تکانی خورد به یک ادله‏ای، بعد، انقلاب اسلامی بود که تکان داد و حالا این چنین شده است. خوب! کشورهای نفت خیز مسلمان اگر متحد شوند و بگویند ما یکسال نفتمان را از این کمتر نمی‏دهیم، واقعاً هم ندهیم و این اتحاد را داشته باشیم، بعضی سالها به زحمت می‏افتیم برای اینکه عرضه ممکن است نداشته باشیم و یا کمتر داشته باشیم و بعضی چیزها را نخریم به مردم هم بگوییم که این یک سال پارچه جدید نخرید شما و یا با لباسهای یک سال قبل بسازید، مردم روی چشمشان می‏گذارند و قبول می‏کنند. - مردم نوعاً قدرت تحملشان در این گونه موارد خیلی است - و غذای خارجی کمتر بخورید و لزومی ندارد بخورید، بیشتر زمین را بکارید و فعلاً به هر شکلی که می‏شود از زمین در بیاورید، ماشینها را کمتر سوار شوید، یک قدری اجناس خارجی را کمتر مصرف کنید، اجناس خودتان را بهتر حفظ کنید. فوری جبران می‏شود، به علاوه یکی فرشش را می‏فروشد، یکی چیزهای دیگری که دارد می‏فروشد؛ برای اینکه چیزهای دیگر تهیه کند و راه باز می‏شود که بعد از یک سال حقمان را بگیریم و بعد این یک سال را جبران کنیم. خوب! متأسفانه نمی‏کنند، این اتحادی که برای کار خودشان باید بکنند، این چنین وجود ندارد، ببینید اینجا چه ضرری می‏بریم، چقدر مسلمانان در سایه عدم اتحاد ضرر می‏کنند.

 مسائل جهانی زیادی ما به این شکل داریم. دو تا از این مسائل جهانی را من برای شما مثال زدم و از این چیزها خیلی داریم که هر روز برای ما پیش می‏آید. همه چیز، عقل، احساس، دنیا دوستی، خدادوستی، بهشت خواهی و از جهنم فرار کردن هر چیز که شما فکر کنید، می‏گوید که شما متحد باشید با هم خوب باشید. سر چیزهایی که هیچ نفعی ندارد، چه اختلافی ما با هم داشته باشیم.

 حالا ما بیاییم خط و خط کشی کنیم بین خودمان، یک عده به عنوان شیعه، یک عده به عنوان سنی با هم اختلاف داشته باشیم؛ چون آن روز مثلاً حضرت علی(ع) و دیگران اختلاف داشتند و خودشان می‏رفتند پشت سر هم نماز می‏خواندند! ما حالا بیاییم سر این مسائل با هم جنگ کنیم، این چقدر منطقی است؟ معلوم است که این دعوا کردن بی عقلی است، آن روز آنها حاضر نشدند این قضیه را این قدر ادعا کنند، حالا ما بیاییم این قضیه را ادعا بکنیم.

 اصل قضیه، تاریخی است، صحبت سر عمل امروز است، بله؛ یک اختلافات فتوایی وجود دارد که مردم می‏خواهند عمل کنند، بالاخره می‏خواهد وضو بگیرد، این جور بگیرد، یا آن جور بگیرد، اختلاف می‏شود. شما با هم نماز جماعت می‏خوانید؛ یک عده دستشان را این جور می‏کنند و یک عده دستشان را آن جور می‏کنند. در کنار هم وضو می‏گیرید، ما در هر مذهبی هم می‏توانیم بین علمای خودمان اختلافاتی بیشتر یا ضعیف تر از این مسائل داشته باشیم، این را نمی‏شود تمام کرد.

 اختلاف نظر را در مسائل قانونی و فقهی تا روزی که باب اجتهاد باز باشد - که همیشه هم باید باز باشد - هست؛ چون نمی‏شود باب اجتهاد را بست. یکی از ضربه‏هایی که به دنیای اسلام خورد، سد باب اجتهاد بود. باب اجتهاد باید باز باشد. همیشه اختلاف نظر پیش بین دو مجتهد شیعه پیش می‏آید، بین دو مجتهد سنی پیش می‏آید و بین یک مجتهد شیعه و یک مجتهد سنی پیش می‏آید، بین حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی هم پیش می‏آید، باید آنقدر سعه‏صدر باشد که بگویند: »این با نظامِ عالمِ خودش رفتار می‏کند و آن با نظامِ عالم خودش«. یک سال است که مقررات اجتماعی می‏خواهد قانون شود و در جامعه حاکم شود، راه حل همین است که ما انتخاب کردیم، توقع ما از کشورهای اسلامی هم همین است، هیچ مانعی ندارد بپذیریم که مذهب، رسمی شود. آنهایی که رأی اکثریت دارند و آنهایی که در اقلیتند از مذهبشان هیچ چیز کم نشود. اگر مثلاً در افغانستان حکومت اسلامی برقرار شد، شیعه آنجا نباید بگوید که دو تا مذهب رسمی یکی ما و یکی شما! او چنین حرفی نباید بزند؛ چون عملی نیست که مسأله را با اکثریت حل کنند، اما در عمل باید کوچکترین مسأله‏ای برای هیچ کس نباشد، در مدرسه باید درسش را بخواند، کتاب خودش را داشته باشد، در دادگاه بتواند به حل مسائل خودش بپردازد، هرجا که لازم است، مسائل فقهی رعایت شود، در مسجد کار خودش را بکند و با هم درگیری نداشته باشند، مثل دو تا مقلد مجتهد مختلف.

 این شیعه‏ای که ما در مملکت خودمان داریم، می‏تواند برای تمام اسلام و بین هر کشوری با کشورهای دیگر الگو باشد. راه باز است و الحمدللَّه ما این پنج سال دیدیم که چقدر خوب است. اگر ما این طور نکنیم طاغوتها بر ما حکومت می‏کنند. ما مسلمانان اگر با هم متحد باشیم، جا به آنها نمی‏دهیم، ما سر وضو گرفتن با هم مسأله داریم، اما آنها ریشه خدا و حجاب را می خواهند قطع کنند. اگر ما متحد باشیم آن وقت مجبور می‏شوند که خودشان را تابع کنند، آنها تابع قدرت هستند. اگر ما با هم متحد باشیم به جاهای خوبی می‏رسیم.

 ما از وضعی که پیش آمده تا حدودی راضی هستیم. مرز نشینان کشور ما سنی مذهب هستند و به خوبی عمل می‏کنند. در غرب کشور، برادران اهل سنت ما هستند که برای مبارزه با ضد انقلاب و متجاوزان عراقی خونها دادند و در هر طرف یک نوع آرامش را حفظ می‏کنند و این نشان ارتباط بین کل جامعه است و نوید از یک آینده بهتری برای ما می‏دهد. ما قدر این پیشرفت را باید بدانیم ولی باید این نهال نو را آبیاری کنیم و به فکر آینده باشیم و خودمان را متحدتر کنیم و به فکر این طرز تفکر همزیستی باشیم که این فقط در جامعه ما نباشد و به جامعه‏های اسلامی و کشورهای اسلامی منتقل شود تا آنجاها هم، همین طوری شود. ان‏شاءاللَّه که ما بانی یک عمل خیری باشیم که بعد هم خداوند اجر این کار را به ما عنایت فرماید. برای ارواح شهداء از خداوند طلب علو مقام و برای شما از خداوند طلب موفقیت و رحمت و برای همه جوامع اسلامی تقاضای سعادت و عظمت می‏کنم.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته