مصاحبه آقای هاشمی با شرکت کنندگان در کنفرانس اندیشمندان اسلامی پیرامون تشکیل حکومت اسلامی و بیداری مسلمانان و آینده جنگ ایران و عراق
س - وضع فعلی عراق نشان میدهد رژیم عراق سقوط خواهد کرد، لذا از نقشههای آینده جمهوری اسلامی سئوال بهمیان میآید که نقش اساسی مجلس اعلای انقلاب اسلامی چیست؟ ما در کشورهای خود در اروپا میشنویم که قدرت این مجاهدان عراقی مشخص نیست و احتمال میرود که اینها هم قادر به رهبری ملت عراق نیستند؟
ج - ما نظرمان را نسبت به آینده عراق بارها اعلام کردیم؛ نظرمان این است که ملت عراق باید سرنوشت خودشان را روشن بکنند. ما انشاءاللّه وقتی که حزب بعث را از میدان بیرون کردیم نقشمان در عراق، از دور این خواهد بود که دستهای بیگانهای که بهطرف ملت عراق دراز میشود، آن دستها را کوتاه بکنیم و ملت عراق را آزاد بگذاریم که هرگونه خودشان مایل هستند، نظام خودشان را انتخاب بکنند و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق هم مورد حمایت ماست. ما آن آقایان را میشناسیم، بهآنها اعتماد داریم اما معنای این حرف این نیست که ما میخواهیم اینها را بر عراق تحمیل بکنیم. اگر ملت عراق این آقایان را قبول دارند که با هم همکاری میکنند. نقش ما در آینده عراق فقط جلوگیری از دخالت بیگانگان در عراق است و تا این حد بیشتر پیش نخواهیم رفت.
س - ما در لبنان دچار، اختلاف هستیم؛ آیا شما از اختلافات موجود در آنجا اطلاع دارید یا خیر؟
ج - بلی، ما هم در کشور خودمان، در انقلاب خودمان از اینگونه اختلاف نظرها داشتهایم تا آنجایی که صاحبنظرها حسننیت دارند مسأله قابل حل است. آنجایی که سوءنیت باشد، کار یک قدری مشکلتر است ولی بهرحال همینطور که در عرایضم گفتم؛ یکی از مشکلات ما همین اختلافنظرهاست اما باید مشکلات را حل کرد.
س - با اینکه خیلی از نهضتهای اسلامی دارای تاریخ پاکی هستند و شاید کاملاً با خط انقلاب اسلامی مطابق باشند ولی میبینیم که جمهوری اسلامی با یک مقدار تردید به آنها مینگرد که شاید این امر به غبن این نهضتها بیانجامد. در مقابل میبینیم که جمهوری اسلامی به عدهای از نهضتهای تازه متشکل شده اهمیت میدهد، جنابعالی در این زمینه چه نظری دارید؟
ج - البته اینطور نیست که ما همه نهضتهای موجود جهان اسلام را به خوبی بشناسیم، بعضیهایشان را میشناسیم، بعضیها را خوب نمیشناسیم. اینطور هم نیست که قدرت داشته باشیم، در یک زمان آن هم در شرایط جنگ و اوضاعی که داریم با همه نهضتهای جهان اسلام رابطه جدی برقرار کنیم.
طبعاً آنهایی را که بهتر میشناسیم و بیشتر بهآنها ایمان داریم و در نظر ما اولویت دارند، امکانات ما فعلاً محدود است. ما اولویت را به نهضتهایی که از لحاظ ما صد در صد مطمئن هستند و عملاً هم در مراحل بعدی به نهضتهایی که درصدی از مقبولیت را در نظر ما داشته باشند، به آنها میدهیم. شرایط مختلف سیاسی و محدودیتهای روابط خارجی و اینها را هم ما داریم. آقایان باید توجه بکنند که ما در شرایطی به سر میبریم که در بعضی از کشورها محدودیت داریم. اگر بخواهیم آنجا جسارت بهخرج بدهیم، ممکن است علاوه بر اصل انقلاب آن پایگاه، خود نهضتهای اسلامی هم ضعیف بشود، لذا این سیاست را از ما بپذیرید، انشاءالله این کمکم سیر تکاملی خواهد داشت.
س - شما دائماً از وحدت سخن میگویید و این وحدت امر مقدسی است که باید برای آن کوشش کنیم، ولی شما میدانید که بعضی از فرق اسلامی عقیده بهولایت فقیه ندارند. پس چرا در شعارهای شما مسأله مرگ بر ضد ولایت فقیه مطرح است؟
ج - اولاً ما خیلی کوتاه نظر نیستیم که فکر کنیم هرکس که مثلاً شیعه نیست و ولایت فقیه را بهاین معنایی که ما قبول داریم، او قبول ندارد و بخواهیم با او مخالفت کنیم. نه، اینجور نیست. مسلمانها ممکن است خیلیهایشان بهاین اصل معتقد نباشند اما آن شعار، شعار علیه دشمنان نظام موجود است. اینجا یک نظامی بنام نظام ولایت فقیه حاکم است.
اصل قانون اساسی ما این را پذیرفته است، 99 درصد مردم ما بهاین رأی دادند، حتی برادران اهل سنت ما که در این کشور هستند بهاین قانون اساسی رأی دادند و وفادار هم هستند.
وقتی که ما میگوییم ضد ولایتفقیه؛ یعنی، ضد نظام و این معنایش این نیست که کسی که از لحاظ عقیدتی ولایتفقیه را قبول ندارد ما بخواهیم بهاو چیزی بگوییم، نه اینطور نیست. کسانی هم هستند که بعضی از اصول قانون اساسی را قبول ندارند، خوب! اینها از نظر ما کافر که نمیشوند.
یک قسمتی را قبول ندارند و ما هم با آنها دعوا نمیکنیم ولی با نظام نباید بجنگند، خلاصه معنای این شعار این است. این یک شعار عقیدتی نیست، این یک شعار سیاسی علیه مخالفان سیاسی نظام است.
س - آیا حکومت شاه بدتر بود یا حکومت صدام که این همه جنایات را مرتکب میشود؟ اگر بدتر میدانید در رابطه با صلح یا پایان جنگ چرا اقدامی نمیکنید؟
ج - اولاً نظام صدام را ما از نظام شاه بهتر نمیدانیم، شاید هم بدتر بدانیم. ماهیت هر دو یکی است. هر دو عامل بیگانه هستند، صدام یک مقدار تظاهرش به کفر بیشتر از شاه است؛ چون، حزب بعث اصولاً مبنای الحادی دارد و تظاهر به کفر میکرده، و الان دست صدام بیشتر از شاه بهخون مردم آلوده است. در خود عراق رفتار صدام با مخالفانش بهمراتب شدیدتر از رفتار شاه در آن زمان است و جنایتی که در مورد ایران کرده، یک جنایت بیسابقهای است، بنابراین ما او را در مجموع بدتر میدانیم. در مورد اینکه جنگ چه راهی میتواند داشته باشد؟ ما خیلی محاسبه کردیم و هیچ راهی بهجز سقوط حزب بعث نمیتواند منطقه را آرام بکند، این را شما بدانید؛ یعنی، اگر فرض کنیم که ما الان جنگ را تعطیل کرده و آتشبس را بپذیریم، صدام با همان وضعی که دارد میخواهد از همه گذشته خودش، دفاع بکند. او که نمیتواند در مملکت خودش بگوید که من اشتباه کردم، اگر بگوید؛ یعنی، باید برود. باید از جنگ، این همه کشتار و نوکری اجانب دفاع بکند.
از طرفی نسبت بهدنیای عرب هم ادعا دارد و میگوید؛ من دفاع از دنیای عرب میکنم، باجخواهیش را در آنجا اضافه میکند. از طرفی بهخاطر ضعفهایی که دارد مجبور است فرمان شوروی، آمریکا، انگلیس، فرانسه و همه را هم اطاعت کند؛ یعنی به یک ژاندارم بیاراده مسلحی تبدیل بشود که جان سالم بدر برده و دیگر نمیشود هیچکار کرد.
آدمهای خوب ملت عراق را قتل عام میکند و از دنیای عرب باج میگیرد و مانع پیشرفت کار در مبارزه با اسرائیل میشود. او در گذشته هم که ماهیتش رو نشده بود با اسرائیل نمیجنگید. حالا که این شرایط پیدا شده، دیگر با اردن و مصر آمده رابطه برقرار کرده و به این شکل با صمیمیت برخورد میکند. اسرائیل را هم بهرسمیت خواهد شناخت، در این صورت بدترین عنصر در دنیای اسلامی میشود. کشور عراق هم یک کشور عادی نیست، کشوری است با ذخایر عظیم نفت و با جمعیت نسبتاً وسیع در دنیای عرب، کشوری است با مردم بسیار خوب.
ما چگونه میتوانیم جنگ را اینجوری ختم بکنیم؟ فقط کاری که میتوانیم بکنیم این است که جنگ را بگونهای اداره کنیم که کمتر تلفات و کشتار داشته باشیم. اینکه میبینید مدتی است میدانها را راکد نگه داشتیم؛ برای این است که در یک شرایطی عمل بکنیم که دیگر بعد از آن، نتایج قطعی باشد و مردم دچار زحمات نشوند. حتیالامکان جنگ را با یکی دو ضربه قاطع تمام بکنیم.
س - امکان پیاده شدن حکومتی اسلامی نظیر آنچه که در کشور ایران هست در برخی از کشورهای منطقه نظیر عربستان، کویت، پاکستان چقدر انتظار میتوان داشت؟
ج - اینجا اکثریت شیعه هستند حکومت یک جور دیگر است. در کشورهایی که اکثریت آنان سنی هستند نوع حکومت قاعدتاً سنی میشود. باید هم بشود. ما حکومت اکثریت را قبول داریم که باشد، حکومت اسلامی کاملاً ممکن است. مردم این کشورهایی که شما اسم بردید در عقایدشان شبیه مردم ما هستند و بنابراین امکان دارد، البته مشکل هم هست باید یک مقدار تلاش زیادی بکنند.
س - یک مسلمان آمریکایی چه کمکی میتواند بهایران در مورد جنگ داشته باشد؟
ج - من نمیدانم چه کمکی، اگر پول دارد میتواند با دادن پول بهجنگ کمک کند، اگر زبان دارد میتواند حرف بزند، اگر در آمریکا آزادی هست، میتواند آنجا مقاله بنویسد، اگر سیاستمدار است، میتواند در سیاست آمریکا نفوذ کند که این همه شرارت نکنند و هر کاری از دستش برمیآید. آن مسلمان با مسلمانهای دیگر فرق میکند و اگر هیچ کاری از دستش ساخته نیست؛ دعا بکند. همین که مایل باشد بهما کمک کند ما خیلی ممنون میشویم.
س - چرا جمهوری اسلامی ایران در پایان دادن بهجنگ ایران و عراق چه صلح و چه هجوم منجر به پیروزی تعلل میورزد؟
ج - این در سئوالات قبلی پاسخ داده شده است. ما با صدام صلح که نخواهیم کرد، اما در هجوم منتظر زمان مناسب هستیم. جنگ هم الان برای ما همان طور که آقای خامنهای فرمودند؛ یک مقدار ماهیت سیاسی دارد، یعنی فعلاً ما کشتن سربازان عراقی که میتوانند اینجور مثل این اسرا بشوند، برایمان خیلی خوب نیست بلکه بسیار تلخ است. کشته دادن، شهید دادن هم از طرف خودمان دشوار است، میخواهیم جوری عمل بکنیم که از این تلفات کمتر باشد و این احتیاج بهیک شرایطی دارد. شرایط سیاسی مهم است که داریم تأمین میکنیم.
س - شما فرمودید که ما توانستیم در ایران از وضع اختلافآمیز بگذریم ولی ما در شرق آفریقا مبتلا بهاختلاف فقهی هستیم؛ به نظر شما چه راهحلی برای این مسأله هست؟
ج - ما هم در اینجا نتوانستیم همه ریشه اختلاف را بکنیم؛ بهرحال وجود دارد، منتهی مبارزان با مجاهده میتوانند نظر خودشان را تأمین بکنند. یک جاهایی هم این اختلافات آدم را زمینگیر میکند. من هم قبول دارم. حالا من نمیدانم شما کجا هستید و مسائل اختلافی شما چیست که آدم بتواند قضاوت کند. در کل باید برای حل اختلافات تلاش کرد.
س - با درنظر گرفتن اینکه ما در کنفرانس اندیشه اسلامی هستیم چه برنامههای فکری دیگری برای انعقاد این نحو کنفرانسها در بین ملتهای شایق اندیشه انقلاب اسلامی و شناخت مبانی فکری دارید؟
ج - ما تا بحال انواع کنفرانسها را تشکیل دادهایم. این یک نوع از آن کنفرانسها است، انواع دیگری هم داریم. یک چیز دیگر هم به ذهنمان رسیده که شاید انجام بدهیم و آن این است که یک کنفرانس از الهیون عالم اینجا برگزار کنیم، متدینین بهادیان آسمانی در همه دنیا نیروهای خالصی دارند؛ مخصوصاً مسیحیها در کلیساهای آمریکای لاتین نمونههای خوبی دارند و باید از اینگونه کنفرانسها هم تشکیل داد که آنها بهاینجا بیایند و یک تحرکی در مقابل الحاد جهانی راه بیفتد.
س - چرا اینچنین کنفرانسی در سال منحصر به یک بار است، پیشنهاد میشود برای معرفی اسلام به دنیا از کلیه دانشمندان داخلی و خارجی دعوت شود و در سال چند بار تکرار شود؟
ج - ببینید ما یک مشکلی داریم و آن اینکه الان که در جنگ هستیم و شرایط خاصی که داریم، بسیاری از شخصیتهای خوب دنیا که مایلند اینجا شرکت کنند میترسند اگر شرکت بکنند به کشورشان که برگشتند دولتهای دست نشانده، اینها را از فعالیتهایشان ممنوع کنند و مزاحمشان بشوند. ما انشاءاللّه یک قدری که شرایطمان بعد از جنگ بهتر شد که آن وحشت برای دانشمندان نبود و این خطر رفع شد، ممکن است کنفرانسهای بیشتری درست بکنیم، امکاناتمان هم بیشتر میشود، امنیت کشورمان هم قویتر میشود که بتوانیم اینکار را به طور طولانی انجام بدهیم و به فکر تأسیس دانشگاه بینالملل اسلامی هستیم که انشاءاللّه آن دانشگاه بهصورت کنفرانس دایم اینجا خواهد بود. ما باز هم از حوصلهای که حضار محترم به خرج دادند و از زحمتی که مسئولین این برنامه کشیدند، تشکر میکنیم. خداوند بههمه شما و ما انشاءاللّه توفیق بدهد.