مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی با روزنامه جمهوری اسلامی پیرامون کیفیت مجازات متجاوز ،ورود هیئت های صلح و آینده حکومت عراق
س - نظر شما درباره کیفیت مجازات متجاوز چیست؟
ج - من فکر نمیکنم رزمندگان ما از بابت این هیأتهایی که میآیند، نگرانی داشته باشند. ما یک حرف داریم و آن حرفی است که هم رزمندگان قبول دارند و هم امام قبول دارد و مسؤولان مملکت و مردم هم، همین را میخواهند. ما حقوقی داریم که آن را تعیین کردهایم و تا آنها را ندهند، نمیتوانیم صلح کنیم. متجاوز، بدون قید و شرط باید غرامت را پرداخت کند. محکوم کردن متجاوز هم مرحله بعد است و برای آن هیأتی باید تعیین شود. اکنون بازگشت آوارگان عراقی را هم به شرایطمان اضافه کردهایم.صدام پس از انجام این شرایط نمیتواند به حکومت خود ادامه دهد و اگر نظر ما را تأمین نکنند، ما کارمان را ادامه خواهیم داد، تا با زور حق خود را بگیریم. این هیأتها هم که میآیند ـ البته هیأت اخیر قدری به موضع ما نزدیک شده بود ولی هنوز با خواستههای ما فاصله دارند ـ هیچ کدام نمیگویند که این خواسته شما، حق نیست. اما میگویند شما گذشت کنید و کوتاه بیایید. ما میگوییم صدام خودش را در چاه انداخته و این ما نیستیم که با دادن امتیاز و کمک به صدام او را نجات بدهیم. بنابراین برای ما دو طرف قضیه، هدف است؛ یا ما با پیروزی کامل در میدان جنگ به هدفمان میرسیم و حقوقمان را میگیریم، یا با تسلیم شدن حزب بعث عراق نتیجه آن هم برای صدام، که جواب این همه مظالم را باید بدهد، به غیر از سقوط نیست.
س - گروهی معتقدند که بعد از هر پیروزی، فعالیت گروهی صلح، بیشتر میشود. نظر خود را درباره انگیزه رفت و آمد این هیأتها بیان کنید.
ج - اگر این فرض را صحیح بگیریم که بعد از هر پیروزی، فعالیتها تشدید میشود، باید بگوییم به این دلیل است که کسانی وجود دارند که مایل نیستند ما با پیروزی مطلق از جنگ بیرون بیاییم، و تلاش میکنند تا صدام را حتّی در حالت نیمهجان حفظ کنند. چون بعضی از این هیأتها، از روزهای اوّل جنگ و موقعی که ما پیروزی هم نداشتیم، به ایران میآمدند، با این تفاوت که اگر در آن زمان نظر این هیأتها را میپذیرفتیم، عراق در خاک ما میماند و باید سالها صبر میکردیم و امتیاز میدادیم تا عراق از ایران بیرون میرفت. آن موقع هم این سخنان برای ما گران میآمد، تا این چندی پیش هم که میآمدند، میگفتند اول مذاکرات را شروع کنید، بعد عراق بیرون برود. ولی الاَن دیگر این را هم نمیگویند، و به این نتیجه رسیدهاند که عراق باید بدون مذاکره بیرون برود. در این جمع هم افرادی خیرخواه هستند که میخواهند جنگ تمام شود و ما هم میخواهیم که جنگ تمام شود، منتها باید این جنگ بحق تمام بشود.
س - به عقیده محافل سیاسی بینالمللی ، عمر رژیم صدام به سر آمده و به زودی سقوط میکند؛ نظر شما درباره آینده عراق و ماهیت آن چیست؟ و روابط ایران با رژیم جدید عراق را چگونه میبینید؟
ج - من نمیدانم شما عقاید محافل بینالمللی را از کجا به دست آوردهاید، اگر منظورتان بلندگوهای غرب است که اینها یکی به نعل میزنند و یکی به میخ. اگر مجامع منصف دنیا هستند، بله، صدام جنگ را به عنوان یک وسیله برای حفظ حکومتش شروع کرد. وقتی این فشار عظیم را بر مردم عراق وارد آورد، مسلم است که مردم عراق با رژیم صدام مخالف میشوند، آشکار است که عمر صدام سرآمده و باید با همین شیوهها، خودش را حفظ کند. اما در مورد آینده عراق، عراق با ایران قدری فرق دارد؛ این وحدت کلمهای که بین مردم ایران با رهبری قاطع حضرت امام و حضور روحانیت وجود دارد، در عراق نیست. آنچه که به نظر میرسد، سرنوشت نهایی و صحیح عراق است و هرچه اکثریت مردم خواستند آن خواهد شد. اگر حکومت به دست مردم بیفتد، یعنی حکومتی که از طرف مردم باشد، بر سر کار بیاید و اگر از طرف هیچ کشور دیگری تحمیل نشود، این راه حل، صحیح است، و اگر این نشود، عراق یا دچار یک دیکتاتوری شدید و بدتر از دیکتاتوری بعث عفلقی خواهد شد، برای اینکه مردم توقعات بیشتری دارند و خاموش کردن مردم نیاز به جلاّدی بیشتری دارد و یا گرفتار تجزیه میگردد و آن بدتر است. پس راه درست و سرنوشت صحیح برای مردم عراق، حکومت مردمی است و اگر کسانی دوست مردم عراق و دوست اسلام هستند، باید تلاش کنند تا بدون دخالت خارجیها، مردم عراق به این هدفشان برسند.
س - نظر خود را درباره بیانیه مدرسین حوزه علمیه قم در رابطه با آقای شریعتمداری بفرمایید.
ج - این آقایانی که به نام جامعه مدرسین بیانیه میدهند، همهشان یا اکثریت قاطع آنان، مجتهد و اهلنظر و خبره هستند و در حوزه بودهاند و جریانات را هم خوب میشناسند. نظر اینها نظر محکمی است، یعنی نمیتوان از نظر اینها گذشت و قطعآ هم مطلب درست است؛ یعنی ایشان (آقای شریعتمداری) با صراحت گفته است که «من اطلاع داشتم». من آمدم گفتم که قبول کنیم که همکاری ایشان در همین حد بوده است و بیش از اطلاع نبوده است. البته آقای قطبزاده گفته است که ایشان قول تأیید داده بودند، و پانصدهزار تومان هم پول پرداخت کردهاند. مطلب دیگری اگر باشد ما هنوز پی نبردهایم.اگر فرض کنیم که در همین حد باشد که خود آقای شریعتمداری گفته است؛ یعنی ایشان فقط اطلاع داشتهاند، باز هم جرم ایشان کم نیست. اگر کودتا پا میگرفت، حداقل عدّهای از مردم کشته میشدند. البته آنها به هدفشان نمیرسیدند، ولی تلفات و خرابیهایی به بار میآمد. به فرض اینکه ایشان میگویند من جمهوری اسلامی را قبول دارم، اگر قبول دارند چرا برای جلوگیری از کودتا فکری نکردند. اگر عواقب این خطر را درک نمیکرد، دلیل ضعف درک ایشان است، و ضعف درک، صلاحیت مرجعیت را از مجتهد سلب میکند. اگر کسی این مقدار درک نداشته باشد، صلاحیت مرجعیت هم ندارد و اگر درک کرده و خطر را تشخیص داده و در عین حال نادیده گرفته است، این هم یک نوع بیتقوایی است، چطور میشود که مردی این خطر را برای مردم و حکومت و جامعه اسلامی ببیند و فکری برای جلوگیری از آن نکند. یک مرجع نمیتواند تا این حد، بیدرک و بیتقوا باشد. به نظر میرسد این جریانات، با اعتراف صریحی که خود ایشان کرده و مطلب را روشن کرده است، دلیلی است برای آنهایی که ایشان را صالح میدانستند، -البته ما قبلا هم ایشان را صالح نمیدانستیم - با این بیان راهی دیگر برایشان باقی نمانده است. این نکته هم قابلتوجّه است که قبل از کشف توطئه اخیر، رادیوهای بیگانه، از جمله رادیوی عراق، سلسله درسها و گفتارهایی راجع به حرمت آقای شریعتمداری پخش میکردهاند.
س - شما چه رابطهای بین رژیم عراق و توطئه کودتا میبینید؟
ج - تا آن حدّی که به من اطلاع دادهاند، در تحقیقات نقطه معینی روشن نشده است و رابطه مشخصی را به نظر نرسیده است. امّا براساس محاسبات، حدس میزنیم که تمام مراکز ضدّ انقلاب در عراق، پاریس، آمریکا، و شاید کشور عربستان سعودی نیز در این کودتا دست داشتهاند.از جمله مطالبی که در این اظهارات به دست آمده، این است که قرار بوده در آن روزی که اینها در ایران کار را شروع میکنند، یکی از کشورهای مرتجع منطقه نیز، در عراق اقدامی داشته باشد. لابد آمریکا هم در این برنامه دخیل بوده است؛ از سخنان آقای ریشهری در توضیح این جریان، روشن میشود که سر نخ آن به دست آمریکا بوده است. طبعآ کشوری مانند عراق که امروز به آلت دست آمریکا تبدیل شده، نمیتواند در حادثهای، این چنین بیاطلاع باشد و قاعدتآ مطلع بوده است. این حرفها اگر پیش از کشف توطئه مطرح بوده، بعد از کشف آن، صریحتر و بیشتر شده است. امروز تقریبآ همه رادیوهای بیگانه، مسأله را به صورت خاصی مطرح میکنند. چهرههایی مانند بختیار، ازهاری، بنیصدر، امینی، رجوی، رضا پهلوی و رادیوهای آمریکا، بیبیسی، کلن، اسرائیل و ... همه مسأله را به عنوان جریانی وانمود کردند که در ایران میتواند بخشی از مردم را تحریک کند. و آن قدر اظهار اندوه و غصه میکنند و میگویند که منزل آقای شریعتمداری را پاسدارها محاصره کردهاند. خود آقای شریعتمداری میخواهند که پاسدارها در حول و حوش منزلشان باشند، زیرا ایشان از مردم میترسند و ترس هم دارد. البته ما از مردم میخواهیم که اقدامی نکنند. مبادا یک وقت به منزل ایشان نزدیک شوند، چون مسؤولان قضائی و امنیتی وظیفه خود را انجام میدهند و پاسدارها هم از آنجا محافظت میکنند و حتّی از پشتبام خانه ایشان هم مواظبت میشود که کسی عملیاتی ایذایی نکند. این سرو صداها را آنها به راه میاندازند و من فکر میکنم غیر از ملّت ایران و دوستان ما، بقیه به سروصدا افتادهاند و ریاکارانه اظهار اندوه میکنند.