سخنرانی در جمع روحانیون، فرهنگیان، عشایر رزمنده و مهاجرین نوسود، انجمنهای اسلامی سیستان و بلوچستان
بسماللهالرحمنالرحیم
بسماللَّهالّرحمنالرّحیم اَلْحَمْدُلِلَّهِ و الصَلوةُ علی رسول اللَّه و آله؛ واعتَصِموا بحَبْل اللَّه جمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا و اذکروا نِعمتَ اللَّه علیکُم اِذْکُنْتُم اعداءً فَأَلّف بَیْنَ قُلوبکُم فَاَصْبَحُتم بنِعمتهِ اِخواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شفا حُفَرةٍ مِن النَّار فَاَنقَذَکُم مِّنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهتَدوُنَ.
از اجتماعات بسیار خوب و انشاءاللَّه با ثمر، همین اجتماع شماست و این اجتماع میتواند منشاء اثر عمیقی در امروز و فردای جامعه ما و نسلهای آینده ما باشد و اثرش آن قدر میتواند زیاد باشد که تصورش و مجسم کردن همه نتایجش بسیار مشکل است.
من یک مقداری امروز با شما برادران به مناسبت هفته وحدت - با توجه به اینکه اینجا حضور دارید و اکثراً از مناطقی هستید که سخت نیازمند به اتحاد است، در ثمرات این وحدت که اگر بوجود آید و واقعی باشد و پایدار باشد - صحبت میکنم که قاعدتاً در این هفته شما از این حرفها زیاد شنیدهاید و قاعدتاً در سابقه ذهنتان هم از این گونه حرفها بوده که تمایلی به این حرکت نشان دادید، اما مسأله این قدر مهم است که تکرارش و تحلیل و تجزیهاش میتواند مؤثر باشد.
باید دائماً خودمان را در این حالت نگه داریم؛ چون حالت اختلاف و درگیری طوری است که همیشه از درون و از برون عوامل پیدا میکند. این طور نیست که چند نفر در گوشهای که با هم دعوا میکردند، اگر امروز آشتی کردند، فکر کنیم که تا آخر دیگر اینها مسألهشان حل است. دائماً پیش میآید که کسانی میآیند تفرقه میاندازند با آن عوامل اختلاف که در فکر و ایده انسانها است بروز میکند دوباره به اصلاح نیاز پیدا میکند و لذا باید همیشه مواظب بود.
وحدت از آن درختهای طیبهای است که پُر خیر و برکت است؛ ولی به شدت احتیاج به باغبان و آبیاری و مواظبت و حفظ از سرما و گرما دارد. و اختلاف هم آنچنان شجره خبیثی است که به درختهای بیآب میماند که در کویرها و باتلاقها رشد میکنند و هر چه شما شاخه و برگش را بزنید دوباره میبینید جوانههای سرطانیش را در آورد و لذا نمیشود آسوده خوابید. خلاصه در جامعه موجود ما خیلی باید مواظب بود، مخصوصاً اگر بخواهیم درست زندگی کنیم در شرایط موجود، مهم است و یک ادله خاص تاریخی دارد و اختلاف در قدیم هم همین طوری بوده، برای امروز نیست که در جامعه اسلامی میبینیم. از زمان پیغمبر(ص) مسأله این چنین بود، خود حضرت رسول(ص) دائماً باغبان این شجره مقدس وحدت بودند و در قرآن مکرر درباره اتفاق مسلمین آیه آمده و اگر نیاز نبود، همین آیهای را که خواندم این قدر نمیگفتند؛ حضرت محمد(ص) میفرماید: »شما اگر با هم به نزاع بپردازید، شکست میخورید و این همه اعتبار از دست میرود«.
بهترین نعمت، نعمت وحدتی بود که پیغمبر(ص) با اعراب جزیره داشتند بعد از پیغمبر(ص) متأسفانه مشکل و اختلاف پیش آمد و باز هم بخاطر اینکه سران اسلام ارزش وحدت را میدانستند، نگذاشتند مسائل خیلی گُل کند، وقتی که حضرت علی(ع) مواظب بودند که خلفای راشدین در زمان ایشان به مسجد بیایند و نماز جمعه را با آنها بخوانند، وقتی که مردم به خاطر علی(ع) میخواستند مقاومت کنند، دیدند خودش میآید و پشت سر آنها نماز میخواند، دیگر زبانشان بسته میشد؛ یعنی در آن حال به فکر دعوا نمیافتادند و یا در زمان علی(ع) ارتشی که از طرف خلفاء اعزام میشد در بعضی از جنگها مخصوصاً امام حسن(ع) را که همه میشناختند، شرکت میدادند و مواظب بودند که مسألهای این چنین در مقابل کفار پیش نیاید. بعداً دیگر احتیاطها از دست رفت و کم کم اختلافات جدیتر شد و خسارت هم خیلی دیدیم، از آن موقع تا به حال هم این جریان اختلافات اینجا و آنجا همیشه بروز کرده که میبینید، همیشه وجود دارد و آثار منفیاش را گذاشته است، حداقل آن این است که آثار مثبت وحدت را کم میکند. حالا گاهی پانصد نفر هستند دعوا نمیکنند؛ اما این قدر هم رفیق نیستند که با هم همکاری کنند و این دو تا ضرر است، یکی دعوا نکنند اما اگر همکاری نکنند ضرر عدم همکاری خیلی زیاد است.
دشمن از این عدم همکاری استفاده میکند، در این دویست، سیصد سال اخیر دشمنان اسلام؛ یعنی، کفار دنیا که به فکر سلطه بر جهان افتادند از تنها جایی که وحشت داشتند، دنیای اسلام بود. دنیای اسلام قدرت عظیمی است؛ شما نقشه دنیا را که هر شب روی تلویزیون میبینید در ذهنتان مجسم کنید و ببینید درکجاهای آن مسلمانها قرار دارند، آن وقت میتوانید بفهمید که اگر این مسلمانها هماهنگ حرکت میکردند امروز چه میشد؟! دنیای اسلام چقدر عزیز بود؟! حالا ما بیش از پنجاه کشور مستقل هستیم؛ یعنی پنجاه رأی موجود، مسلمانان در سازمان ملل دارند، که این پنجاه تا اگر بخواهند با هم همکاری کنند، کافی است که همیشه برای خودشان نفری یک رأی دیگر پیدا کنند، از جاهای دیگر میتوانند همه آراء سازمان را در جهت مسلمان کردن؛ یعنی در جهت منافع اسلامی داشته باشند، هر جا به یک کشور اسلامی ظلم شد؛ آنها دفاع کنند. هر جا به مسلمانان داخل یک کشور دیگری ظلم شد، آنها قدرتشان را داشته باشند. علاوه بر این، یک میلیارد آدم؛ یعنی یک چهارم دنیا تقریباً مسلمانان هستند.
ما تنها همین پنجاه کشور نمیشویم؛ مثلاً، در روسیه هم شصت، هفتاد میلیون مسلمان هستند! شصت، هفتاد میلیون مسلمان در روسیه آن هم در جوار کشورهای اسلامی مثل ترکیه، ایران، افغانستان و این قسمتها خیلی حرف بزرگی است، در هندوستان میگویند یکصد و هفتاد میلیون مسلمان است! آن رقم خیلی بزرگی است حتی در اروپا و در انگلستان نزدیک چهار میلیون نفر ما مسلمان داریم، چهار میلیون؛ یعنی به اندازه این چند تا کشورهای خلیج فارس! اگر همین مسلمانان همان جا با هم متحد بودند، آنجا هم 200 هزار یهودی است؛ یعنی از یک دهم ما کمتر یهودی است. میگویند این یهودیها، سی و هفت تا نماینده در مجلس دارند، اما مسلمانان هیچ حضور جدی ندارند! در فرانسه دو میلیون مسلمان است، دو میلیون مسلمان اگر بخواهند کار کنند، در کشور رقم بزرگی هستند، در کشوری که صحبت از آزادی هم هست! خیلی جاهای دنیا ما حضور جدی داریم که اینها قابل توجه است. کارخانههای مهم اروپا کارگرانش عمدتاً یا تُرک هستند یا آفریقایی هستند و یا عرب هستند. نیم قرن است که روی کارگر خیلی حساب میشود. اینها در کشورهای خارجی یک اهرم بسیار نیرومندی هستند که اگر بخواهند آنجا با مسلمانان بد رفتار کنند، کل اینها را در نظر بگیرید، چطور ما هستیم.
از لحاظ جغرافیایی نگاه کنید این دریای مدیترانه را، در تاریخ و در نقشهها که نگاه میکنید زیاد میبینید، وقتی که در تلویزیون میآید ببینید، بحر متوسط طوری واقع شده که درست وسط این منطقه معموره دنیا است، جنوبش کشورهای آفریقایی است، از آن نقطه اول از مراکش شروع میشود تا این قسمت آخر که میرسد از کانال سوئز عبور میکند و از مصر بیرون میآید تا سومالی که وارد چین میشود و شمال آن، کشورهای اروپایی هستند، یک قسمتی ترکیه و بقیه کشورهای اروپایی آن طرفش تنگه جبل الطارق است که یک طرفش مسلمانان، یک طرفش اروپاییان که البته قبلاً هر دو طرفش مسلمانان بودند، آن طرف را از مسلمانان گرفتند، آن طرفش کانال سوئز و بعد باب المندب است که همهاش مسلمان هستند.
منطقه خلیج فارس که شاهرگ دنیا است از لحاظ انرژی اینجا قرار دارد و کل آن منطقه هم اسلامی است، بعد یک چنین منطقه حساسی در اختیار این جامعه اسلامی است، اگر اینها با هم متحد بودند، کسی نمیتوانست به ما زور بگوید، ما که اهل زور نیستیم، ما هر چه هم قدرت داشته باشیم، نسبت به دیگران و به مسیحیت و یهودیت و به سایر مذاهبی که قبولشان داریم و به دیگران، زور نمیگوییم، اصلاً ما اهل زور نیستیم، ممکن است اهل ارشاد باشیم ولی کاری به این که فشار بیاوریم نداریم، اسلام چنین اجازهای به ما نمیدهد، ما برای اینکه کلاه خودمان را نگه داریم باید متحد باشیم.
کفار نمیخواهند بگذارند ما با هم متحد باشیم، تنها به این اختلاف موجود ما هم اکتفا نمیکنند، غیر از اختلافاتی که از قدیم بین مسلمانان درست کرده بودند، اخیراً هم آمدند اینها چیزهای جدیدی مثل بهائیت و امثال اینها را در جامعه اسلامی خلق کردند. دین درست میکنند و بعداً خودشان حمایت میکنند، حالا؛ مثلاً آمریکا یا انگلستان بیایند از بهائیت حمایت کنند؛ یعنی چه؟ اگر آنها از مسیحیت حمایت میکردند، یک معنایی داشت و میگفتند دینمان است تا از بهائیتی. بهائیتی که باید از اینجا عبور کرده باشد؛ یعنی، مسلمان هم باشد، شیعه هم باشد؛ چون میخواهد از امام زمان استفاده کند. بعد از آن بیاید و بگوید امام زمان ظهور کرده، آنها رفتند و از اینها حمایت میکنند، به عنوان اینکه یک خنجری در قلب مسلمانها باشد و یک وسیله تفرقه جدید درست کنند و هر چه که بدانند و بشود اختلاف درست کنند، میکنند، میبینید در هندوستان نمیگذارند آشتی بر قرار شود؛ بخاطر اینکه مسلمان زیاد است، هندو هم زیاد است.
پاکستان را میبینید؛ یک دعوای خیابانی بین مسلمانان درست میکنند برای اینکه نگذارند به فکر وحدت بیفتد. در همه جا این طوری است، در بعضی کشورها مشکل قویتر است، اگر بخواهد دعوا باشد در بعضی جاها، نه آنجاهایی که اقلیتهای مذهبی قویتر باشد مثل ایران، افغانستان، عراق، پاکستان، کشورهای جنوب خلیج فارس، لبنان، این جاهایی که قدرت وجود دارد، اینها بیشتر نیاز به دقت دارند و دشمنان ما هم این طور جاها بیشتر سرمایهگذاری میکنند و از قدیم هم میکردند. ما هر وقت یادمان است و تاریخ میخوانیم، میبینیم این اهرم را به کار میبردند، این یک مسألهای بین خودمان است، یک مسألهای هم بیرون از خودمان که باید مواظب باشیم. ما بعضی مسائل داریم که میتوانیم با هم، همه اختلافات را کنار بگذاریم و روی آن مانور وحدت دهیم، البته اختلاف آنجا سنی و شیعه و حنفی و مالکی و امثال آن نیست، مشکلات سیاسی است، این طور دیگری است که باید اینها حفظ شود که ببینیم چه کار باید بکنیم.
مثلاً مسأله فلسطین چرا باید این چنین باشد؟ این تعداد کمی صهیونیست از اطراف دنیا از روسیه، آمریکا، از هند، از آلمان از گوشه و کنار جمع شوند تا در قلب ما یک مملکت بسازند و ما را بیرون بریزند، دو، سه میلیون مردم فلسطین را آواره کنند تا بروند در اردوگاهها، بعد آنجا بمانند و بعد هم هر چه میخواهند زور بگویند. این را به چه منطقی میشود پذیرفت؟ شما در جایی که خودتان هستید، اگر مثلاً هزار نفر باشید و پنج نفر بیایند یک گوشهای و آن هزار نفر را بخواهند همیشه دست بیاندازند، اصلاً قابل قبول است؟ منطقاً اینها احساس حقارت نمیکنند؟ این هزار نفر نمیگویند که آخر ما چرا این طور شدیم که این پنج نفر آمدند اینجا و خانه ما را گرفتند و این طور هم دارند با ما بد میکنند؛ عیناً چنین چیزی است.
آن روزی که یهودیان شروع کردند، شش در صد کل مردم فلسطین بودند. شش درصد در خود فلسطین تازه شروع کردند با حمایت همین انگلیس و سایرین تا کار را رساندند به اینجا و حالا این وضع را میبینید، چهار میلیون فلسطینی تقریباً آوارهاند و این همه فلسطینی در خود فلسطین است. نزدیک یک میلیون شاید فلسطینی - من رقم دقیق را نمیدانم - داخل فلسطین است اما صهیونیستها آمدند و با این بدی دارند رفتار میکنند. حالا اگر ما کشورهای اسلامی متحد بودیم و با وحدت عمل میکردیم، در یک سال حتی بدون جنگ، ما میتوانستیم این را از پای در بیاوریم تا چه برسد به جنگ.
اگر کشورهای مسلمان همان عربستان، کویت، این کشورهای نفتی؛ الجزایر، لیبی، ایران اینها جمع شویم؛ یعنی، این پنجاه کشور مسلمان بیایند با آن بایکوتی که قانونش را هم پذیرفتهاند - ولی عمل نمیکنند - بگویند هر کس با اسرائیل رابطه دارد، ما رابطهمان را با آن قطع میکنیم، کار سختی هم نیست، رابطه قطع میکنیم؛ یعنی نفت نمیفروشیم، در عوض جنس هم از او نمیخریم، این کار آسانی هم است؛ یعنی وزارت اقتصاد این پنجاه کشور میتوانند این کار را اجرا کنند، دعوایی هم با کسی نداریم، اگر ما دو سال دندان روی جگر بگذاریم و نفت به این کشورهای حامی اسرائیل نفروشیم، جنس هم از آنها نخریم پدر آنها در میآید. دو، سه ماه اول به ما فشار میآورد که مثلاً یک جنس نخریدیم و نفت نفروختیم اما از آن به بعد کارخانههایشان، جنسهایشان در انبارها پر میشود و بازار ندارند. کارگرهایشان حقوق ندارند، در کارخانههایشان علیه آنها تظاهرات میکنند و انرژی برای سوخت کارخانههایشان ندارند، کار به اینجا میرسد که در درون آنها این انفجار در میآید، همه هم این را میدانند و این چیزی نیست که من کشف کرده باشم.
این مسلمانان چرا این مقدار کار نمیکنند؟ چرا نباید متحد باشند که یک کاری به این آسانی را برای چهار میلیون آواره تحمل کنند و بعد آثارش را تا آخر بگیرند. دو سال تحمل مشکلات بکنیم، ما بعد از دو سال اسرائیل را که ساقط کردیم و مسلمانان فلسطین آنجا رفتند، یک کانون جنگی از منطقه میرود بیرون، دیگر سوریه نباید این همه پول بابت خرید اسلحه بدهد، سوریه دیگر نباید این همه مردمش را در میدان برای سربازی نگه دارد، لبنان این همه مصیبت ندارد، مصر این همه سرباز نمیخواهد، کشورهای عربی این همه خرج نظامی ندارند. بعد از دو سال کار، اصلاح میشود، این نتیجه تفرقهای است که ما داریم.
در خود اوپک؛ قضیه نفت یک چیز بسیار روشنی است. اگر دست آمریکاییها یا انگلیسیها بود، هنوز هم یک بشکه نفت یک دلار یا کمتر بود، اینها اصلاً حاضر نبودند یک سنت هم بیایند بالا و طوری عمل میکردند که چاههای نفت ما را میکشیدند میبردند و هیچ چیز گیر صنعت نفت نمیآمد. ما فقط راضی بودیم به این که در کنار کارگران انگلیسی، چند تا کارگرمان کار میکنند. اینها هم بیایند نفت خودمان را مصرف کنند. این حرف کوچکی نیست، جدی است و این یادگار قدیم هم نیست، یادگار همین سه، چهار سال پیش است.
ما وقتی انقلاب کردیم این لولههای گازی که آدم پهلوی آن بایستد به اندازه قد آدم است با همین قطرش گاز میآید و میرود به شوروی و گازهای منطقه را جمع میکرد و میداد به شورویها. وقتی که آخر سال خرج را جمع میکردیم، قیمت آن قدر پایین بود که هیچ چیز آن نمیماند! یعنی گاز را میفروختیم اما به خرج فقط گاز استخراج کردن و از زمین درآوردن و منتقل کردن و خرج این تلمبهها و کارگران و نگهبانان و تعمیر لوله را بدهیم، چیزی ته آن نماند؟! در بودجه سالانه میگفت چند سال قبل نفت هم همین وضعیت را داشت.
نفت ده سال پیش یک تکانی خورد به یک ادلهای، بعد، انقلاب اسلامی بود که تکان داد و حالا این چنین شده است. خوب! کشورهای نفت خیز مسلمان اگر متحد شوند و بگویند ما یکسال نفتمان را از این کمتر نمیدهیم، واقعاً هم ندهیم و این اتحاد را داشته باشیم، بعضی سالها به زحمت میافتیم برای اینکه عرضه ممکن است نداشته باشیم و یا کمتر داشته باشیم و بعضی چیزها را نخریم به مردم هم بگوییم که این یک سال پارچه جدید نخرید شما و یا با لباسهای یک سال قبل بسازید، مردم روی چشمشان میگذارند و قبول میکنند. - مردم نوعاً قدرت تحملشان در این گونه موارد خیلی است - و غذای خارجی کمتر بخورید و لزومی ندارد بخورید، بیشتر زمین را بکارید و فعلاً به هر شکلی که میشود از زمین در بیاورید، ماشینها را کمتر سوار شوید، یک قدری اجناس خارجی را کمتر مصرف کنید، اجناس خودتان را بهتر حفظ کنید. فوری جبران میشود، به علاوه یکی فرشش را میفروشد، یکی چیزهای دیگری که دارد میفروشد؛ برای اینکه چیزهای دیگر تهیه کند و راه باز میشود که بعد از یک سال حقمان را بگیریم و بعد این یک سال را جبران کنیم. خوب! متأسفانه نمیکنند، این اتحادی که برای کار خودشان باید بکنند، این چنین وجود ندارد، ببینید اینجا چه ضرری میبریم، چقدر مسلمانان در سایه عدم اتحاد ضرر میکنند.
مسائل جهانی زیادی ما به این شکل داریم. دو تا از این مسائل جهانی را من برای شما مثال زدم و از این چیزها خیلی داریم که هر روز برای ما پیش میآید. همه چیز، عقل، احساس، دنیا دوستی، خدادوستی، بهشت خواهی و از جهنم فرار کردن هر چیز که شما فکر کنید، میگوید که شما متحد باشید با هم خوب باشید. سر چیزهایی که هیچ نفعی ندارد، چه اختلافی ما با هم داشته باشیم.
حالا ما بیاییم خط و خط کشی کنیم بین خودمان، یک عده به عنوان شیعه، یک عده به عنوان سنی با هم اختلاف داشته باشیم؛ چون آن روز مثلاً حضرت علی(ع) و دیگران اختلاف داشتند و خودشان میرفتند پشت سر هم نماز میخواندند! ما حالا بیاییم سر این مسائل با هم جنگ کنیم، این چقدر منطقی است؟ معلوم است که این دعوا کردن بی عقلی است، آن روز آنها حاضر نشدند این قضیه را این قدر ادعا کنند، حالا ما بیاییم این قضیه را ادعا بکنیم.
اصل قضیه، تاریخی است، صحبت سر عمل امروز است، بله؛ یک اختلافات فتوایی وجود دارد که مردم میخواهند عمل کنند، بالاخره میخواهد وضو بگیرد، این جور بگیرد، یا آن جور بگیرد، اختلاف میشود. شما با هم نماز جماعت میخوانید؛ یک عده دستشان را این جور میکنند و یک عده دستشان را آن جور میکنند. در کنار هم وضو میگیرید، ما در هر مذهبی هم میتوانیم بین علمای خودمان اختلافاتی بیشتر یا ضعیف تر از این مسائل داشته باشیم، این را نمیشود تمام کرد.
اختلاف نظر را در مسائل قانونی و فقهی تا روزی که باب اجتهاد باز باشد - که همیشه هم باید باز باشد - هست؛ چون نمیشود باب اجتهاد را بست. یکی از ضربههایی که به دنیای اسلام خورد، سد باب اجتهاد بود. باب اجتهاد باید باز باشد. همیشه اختلاف نظر پیش بین دو مجتهد شیعه پیش میآید، بین دو مجتهد سنی پیش میآید و بین یک مجتهد شیعه و یک مجتهد سنی پیش میآید، بین حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی هم پیش میآید، باید آنقدر سعهصدر باشد که بگویند: »این با نظامِ عالمِ خودش رفتار میکند و آن با نظامِ عالم خودش«. یک سال است که مقررات اجتماعی میخواهد قانون شود و در جامعه حاکم شود، راه حل همین است که ما انتخاب کردیم، توقع ما از کشورهای اسلامی هم همین است، هیچ مانعی ندارد بپذیریم که مذهب، رسمی شود. آنهایی که رأی اکثریت دارند و آنهایی که در اقلیتند از مذهبشان هیچ چیز کم نشود. اگر مثلاً در افغانستان حکومت اسلامی برقرار شد، شیعه آنجا نباید بگوید که دو تا مذهب رسمی یکی ما و یکی شما! او چنین حرفی نباید بزند؛ چون عملی نیست که مسأله را با اکثریت حل کنند، اما در عمل باید کوچکترین مسألهای برای هیچ کس نباشد، در مدرسه باید درسش را بخواند، کتاب خودش را داشته باشد، در دادگاه بتواند به حل مسائل خودش بپردازد، هرجا که لازم است، مسائل فقهی رعایت شود، در مسجد کار خودش را بکند و با هم درگیری نداشته باشند، مثل دو تا مقلد مجتهد مختلف.
این شیعهای که ما در مملکت خودمان داریم، میتواند برای تمام اسلام و بین هر کشوری با کشورهای دیگر الگو باشد. راه باز است و الحمدللَّه ما این پنج سال دیدیم که چقدر خوب است. اگر ما این طور نکنیم طاغوتها بر ما حکومت میکنند. ما مسلمانان اگر با هم متحد باشیم، جا به آنها نمیدهیم، ما سر وضو گرفتن با هم مسأله داریم، اما آنها ریشه خدا و حجاب را می خواهند قطع کنند. اگر ما متحد باشیم آن وقت مجبور میشوند که خودشان را تابع کنند، آنها تابع قدرت هستند. اگر ما با هم متحد باشیم به جاهای خوبی میرسیم.
ما از وضعی که پیش آمده تا حدودی راضی هستیم. مرز نشینان کشور ما سنی مذهب هستند و به خوبی عمل میکنند. در غرب کشور، برادران اهل سنت ما هستند که برای مبارزه با ضد انقلاب و متجاوزان عراقی خونها دادند و در هر طرف یک نوع آرامش را حفظ میکنند و این نشان ارتباط بین کل جامعه است و نوید از یک آینده بهتری برای ما میدهد. ما قدر این پیشرفت را باید بدانیم ولی باید این نهال نو را آبیاری کنیم و به فکر آینده باشیم و خودمان را متحدتر کنیم و به فکر این طرز تفکر همزیستی باشیم که این فقط در جامعه ما نباشد و به جامعههای اسلامی و کشورهای اسلامی منتقل شود تا آنجاها هم، همین طوری شود. انشاءاللَّه که ما بانی یک عمل خیری باشیم که بعد هم خداوند اجر این کار را به ما عنایت فرماید. برای ارواح شهداء از خداوند طلب علو مقام و برای شما از خداوند طلب موفقیت و رحمت و برای همه جوامع اسلامی تقاضای سعادت و عظمت میکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته