نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
1- کادرسازی پیامبر(ص) در مدینه، اهمیت صبر و نماز در اسلام، نگاه فقهی به احکام نماز 2- حضرت زینب(س) و پرستاران، کنفرانس وحدت اسلامی، تفرقههای مسلمانان و نصیحتهای ائمه شیعه(ع)، صلیب سرخ، هلال احمر و شیر سرخ، بیماران خاص، مطبوعات و انقلاب اسلامی، سالگرد پایان جنگ دوم جهانی، سالگرد تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی، مسائل عراق، لبنان و فلسطین و تناقضات گفتاری و رفتاری غربیها، تروریستها و حسینیه سیدالشهدای شیراز، اشغالگران و عراق افغانستان
خظبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه و السلام علی رسول الله و علی آله ائمه المعصومین
یا ایهاالذین آمنوا استجیبوالله ورسول اذا دعاکم لمایحییکم .
اوصیکم عبادالله ونفسی به تقوی الله انه من یتقی الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا.
خداوند به ما نعمت کسب تقوی و صیانت از گوهر استعدادهای الهی را عطا فرموده و باید دائماً مواظبت کنیم تا این نعمت الهی را پاس بداریم و تقوی را که وسیلهای برای رسیدن به سعادت و قرب به خداوند است، همیشه مد نظر داشته باشیم.
مخاطبان ما فراموش نمیکنند بحث خطبههای اول درباره شکلگیری نظام اسلامی بر محور قرآن بوده است. تا به حال چندین خطبه را عرض کردهام و گفتم که در بدو
شروع کار پیغمبر اکرم(ص) کار اصلی پیغمبر(ص) انسان سازی و کادرسازی برای ایجاد نظام اسلامی بوده است. در آن دورانی که تعداد مسلمانان بسیار کم و تحت فشار مشرکان بودند، طبعاً نظام اجتماعی و حکومتی از دید اسلام وجود نداشت که بخواهند روی آنها معارفی را بیان کنند.
گفتیم از میان همه بخشها، از بخش عبادت شروع شد و در بخش عبادت هم از نماز شروع شد. نماز با تعلیم قرآن، اخلاق و عقاید به افرادی که جذب میشدند، آموخته میشد و انسان سازی و کادرسازی میشد و با نماز و قرآن به عنوان تابلوهای خوب و جذاب اسلام با دیگران موجه میشدند.
تاکنون نقش قرآن را در جذب دیگران و نقش نماز را در چند خطبه عرض کردهام. وعده دادم که کم کم وارد محتوای بحث شوم و امروز وارد محتوای اولین برنامه عملیاتی پیغمبر(ص) که نماز است، میشوم. فکر میکنم بحث مهمی است و شاید چند خطبه را محتوای نماز و آثار نماز بگیرد.
امروز هم این بحث برای ما بحث روز است. بحث تاریخی نیست. تاریخ است، اما تاریخی است که تا انتهای تاریخ بشر در جهان تاریخساز است، لذا روی نماز قدری بیشتر تکیه میکنیم. چون نماز مهم ترین برنامهای بود که پیغمبر(ص) با آن کارها را در مسیر خود قرار دادند.
آیات قرآن را راجع به نماز خواهم آورد. حدود 98 آیه با لفظ صلوه یا مشتقات صلوه در قرآن هست که هر یکی از آنها پیام دارند. ترتیب نزول را هم عرض میکنم. البته ترتیب خیلی مکتوب نیست .طبق روایاتی که در ترتیب نزول آیات داریم، عرض میکنیم. مطمئن نیستیم که در واقعیت هم این گونه باشد. ولی تا حدودی میتوان از این روایات استفاده کرد. روایات دو آیه را جلو میاندازند که از لحاظ ترتیب اصولی در مکه نازل نشدهاند و در مدینه نازل شدهاند. منتها چون میتوانیم محور توجه به نماز را در بیاوریم، امروز اینها را مطرح میکنم. بعد به شکل دیگری سراغ آیات دیگری میرویم.
در سوره بقره که در مدینه نازل شد، دو آیه درباره نماز و صبر وجود دارد که یکی در آیه 45 و دیگری در آیه 153 است و این دو آیه با هم مطرح شدند و بسیار معنادار هستند. در آیه 45 میفرماید: «واستعینوا بالصبر و الصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین» و در آیه 153 میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر والصلوه ان الله مع الصابرین» واقعاً جالب و آموزنده است.
خداوند صبر و صلوه را با هم آورده و به نکاتی اشاره کرده است. این دو آیه نماز را محور کار پیغمبر(ص)، اسلام و ما در امروز و فردا قرار خواهد داد. اولاً « استعینوا» دارد. یعنی از نماز و صبر کمک بگیرید.این آیه معنای خاصی دارد. همین جا وعده میدهد که خداوند با صابرین و نمازگزاران است. چون این دو، یعنی صبر و نماز با هم هستند. کلمه صبر هم تقریباً70 مورد در قرآن آمده است. این دو به موازات هم جلو آمدهاند.
کلمه صلوه هم اینگونه است. آنچه تکرار کلمه صلوه را در قرآن قدری بیشتر میکند، مشتقات صلوه است و اگر بخواهیم آیاتی را که با غیر لفظ صبر به صبر اشاره میکنند، بیاوریم، خیلی بیش از اینها میشود. اینکه از صبر و صلوه استعانت کنیم، یعنی چه؟ باید یک مقدار جلو برویم تا متوجه شویم چقدر این کلمه معنا دارد.!
پیغمبر اکرم(ص) و مسلمانها در ابتدای ظهور اسلام از صبر و صلوه به عنوان دو عنصر اساسی خیلی بهره بردند. صبر، مقاومت است. فقط اشاره به تحمل مصیبت نیست. پایداری و استقامت در مسیری که انسان باید برود و نماز عوامل این استقامت، صبر به تحمل و مقاومت عمیق را برای انسان تامین میکند.
استعانت بعد دیگری هم دارد و آن، این است که اگر نماز واقعی آنگونه که در صدر اسلام بود، در جامعه حاکم باشد، میتوانیم با همین نماز به اهداف دیگر اسلام و جامعه اسلامی برسیم. در این بخش که صحبت میکنم، دقت کنید.
در شبانهروز بارها با نماز سروکار داریم. خوب است نماز را با توجه بخوانیم و این نکاتی را که عرض میکنم، برای نماز خواندن مدنظر داشته باشیم. فکر میکنم اعجاز قانونگذاری و تشریع در نماز است و نماز یکی از نمونههای بسیار روشن تشریع الهی اسلام است. تدبیرهایی که در نماز به کار رفته، مهم است و میتوانیم از مجموعه شرایط نماز، یعنی مقدمات، محتوا، کیفیت و الفاظ نماز آثار بسیار ارزشمندی را استنباط کنیم. اولاً نماز جزو موارد معدودی است که لفظ عربی در آن شرط است. یعنی نماز را نمیتوان به زبان فارسی، انگلیسی، اردو و امثال اینها خواند.این یک تدبیر مهم اسلامی است. وقتی اسلام یک دین جهانی است و باید برای همه بشر و برای همه تاریخ تا پایان عمر بشر وجود داشته باشد، یک زبان بینالمللی لازم دارد تا همه بشر از طریق آن یک ارتباط لفظی با هم داشته باشند.
در قرآن که به عربی آمده،این متن هست. خداوند هم زبان عربی را انتخاب کرده است. از لحاظ ادبیات هم میتوانیم ادلّه زیادی بیاوریم که انصافاً زبان عربی جامعترین زبان بشریت است. امروز مردم بیشتر به زبان انگلیسی توجه دارند. ولی انصافاً زبان عربی مزایای بسیار یبشتری دارد. این یک بحث ادبی است که الان نمیخواهم وارد شوم. فقط میخواهم بگویم اسلام در برنامه جهانی شدنش یک زبان مشترک لازم دارد و به نظر میرسد آن زبان، زبان عربی است و قرآن هم به همان زبان آمده است.
نماز کلمات بسیار محدودی دارد. تعدادشان بسیار کم است. مجموعه کلمات نماز بسیار کم است که برای هر کسی مقدور است کلمات و جملات نماز را یاد بگیرد و حفظ کند و خیلی راحت آنها را ادا کند. این یکی از تدبیرهای بسیار مهم است که خداوند برای عمومی شدن نماز در نظر گرفته است. محتوایی که به این کلمات و جملات داده، تقریباً کپسولی از مجموعه آنچه که در متن اسلام به طور اصولی آمده، میباشد. توحید، رسالت، معاد و مسایل اجتماعی مهم را دارد. که چهار رکن برای یک انسان مسلمان است و جزو اولین و ضروری ترین چیزهایی است که باید در ذهن انسان وجود داشته باشد و با فطرت عجین و ملکه شود و به اینها اعتقاد داشته باشد و دائما تکرار کند که راه خودش را گم نکند. شرایطی را که برای نماز قرار دادهاند، بسیار مهم هستند. البته بعضی از آنها شرط صحت نماز و بعضی از آنها شرط قبولی نماز هستند.
طهارت از مهمترین چیزهایی است که انسان نمازگزار را به خدواند نزدیک میکند. هم لباس و هم پاکی از نجاستها در لباس و بدن انسان و محل نماز تا حدودی که به سجده و نماز مربوط میشود، از ضروریات است. قبله هم همه مسلمانها را در یک جهت قرار میدهد و در شبانه روز بارها و بارها جهت دهی مسلمانها را تعیین میکند.
قبله میتوانست به هر طرفی باشد. ولی نقطه کانونی قبله، خانه خدا و بیت الله است. یعنی همه توجه انسان باید به کانون قبله باشد.در خیلی از کارها نیت مهم نیست، ولی در عبادات نیت به قصد قربت مهم است و در نماز اهمیت فوقالعادهای دارد. باید همراه با حضور قلب باشد. ممکن است وقتی نماز میخوانیم، خیلی از کلمات را با حضور قلب ادا نکنیم.
اما به هر اندازه که انسان در نمازش حضور قلب داشته باشد، درجه نماز و مقبولیت نماز و قرب به خداوند و اثر نماز در وجود او بیشتر دیده میشود و از اشتباهات انسانهاست در این وقت محدودی که چند بار در روز به نماز میپردازیم، با ذهن و فکر به بقیه مسایل توجه کنیم و از محتوای نماز عافل باشیم. بعضی از علما و فقها فتوی میدهند که سوره حمد را که میخوانیم، باید به قصد قرائت قرآن بخوانیم و نه به عنوان القا یا انشا مطلبی که در آیه هست. مثلا وقتی میگوئیم«ایاک نعبد و ایاک نستعین» با قصد قرائت کنیم و نه با قصد اینکه داریم با خدا حرف میزنیم و خدا را مخاطب قرار بدهیم.
برای من جالب است که امام راحل(ره) در تفسیر سوره حمد این نظر را رد میکنند و میگویند: «اینگونه نیست، درست است که ما باید به عنوان قرائت قرآن این را بخوانیم، اما حقیقت نماز این است که مضمون و محتوا را هم در نظر داشته باشیم.» این بیان امام خمینی(ره) نکتهای مهم و نقطه عطف در نماز است.
سوره حمد را نمیتوان از نماز حذف کرد. سوره بعدی میتواند هر سورهای از قرآن، جز سورههایی که سجده واجب دارند، باشد. سوره حمد وضع خاصی دارد که باید درباره آن قدری بیشتر حرف بزنیم. اذکار نماز،تسبیحات، حمد،صفات، اسلام و تشهد هم مهم هستند که باید درباره اش در آینده حرف بزنیم.
از اذان شروع میکنیم. اذان و اقامه جزو نماز نیست. اگر اذان و اقامه را نخوانیم، نماز ما درست است. مستحب است. البته مستحب مؤکد. در آماده شدن انسان برای مواجه با خداوند بسیار اثر دارد و تاکید براین است که فراموش نکنیم و همیشه بخوانیم.در اینجا تاریخچهای از اذان و اقامه عرض میکنم که بخشی از محتوا و بخشی از تاریخ نماز است که از آنجا داریم وارد میشویم.
آنچه درباره تاریخ اذان و اقامه آمده است، خیلی روشن نیست. متأسفانه بارها در خطبههایم گفتهام. به خاطر اینکه تاریخ اسلام در عهده پیامبر(ص) نوشته نشد، باید به خیلی چیزها با اختلافنظر نگاه کنیم. درباره اذان حرفهای متفرقه زیادی زدهاند.
بعضیها گفتهاند از همان اول همراه نماز بوده و بعضیها پا را جلوتر گذاشتهاند و گفتهاند اذان همراه حضرت آدم(ع)، یعنی هنگام هبوط به زمین آمده است. بعضیها میگویند اذان در مدینه آمده است. یعنی وقتی پیامبر(ص) به مدینه رفتند و این امکان پیش آمده که در مسجد نماز جماعت بخوانند، خدمت پیغمبر(ص) بحث شد که چگونه مردم را مطلع کنیم؟ آن وقتها خبررسانی آسان نبود. بعضیها گفتند: از ناقوس مسیحیها استفاده کنیم. بعضیها گفتند: از شیپور یهودیها استفاده کنیم. طرحهای دیگری هم داده شد. در آن جلسه تصمیم پیغمبر(ص) برآن شد که کلمات اذان به صورت فریاد بلند از بالای دیوار مسجد برای مردم خوانده شود. بلال مأمور این کار شد.
در اینجا بحث عجیب و غریبی پیش آمده است. اکثر اهل سنت میگویند: در آن جلسه عبدالله زید به پیامبر(ص) گفت که آن کلماتی را که باید بگویید، من در خواب دیده ام. اذان و اقامه را در خواب دیدهام و برای پیامبر(ص) نقل کرد. پیغمبر(ص) هم پسندید و گفت: «همینها خوب است.»
اما شیعه این را قبول ندارد. شیعیان میگویند: «اذان مثل نماز از آسمان آمده است.» البته در این زمینه هم روایات متفاوت است. بعضیها میگویند: اذان و اقامه در معراج به پیامبر(ص) گفته شده است. جبرئیل اذان و اقامه را در معراج گفته و همان بعدها در دستور عملیاتی مسلمانها آمده است. بعضیها میگویند: اذان را مشخصاً حضرت جبرئیل به زمین آورد و به پیامبر(ص) تعلیم داد و پیامبر(ص) در کنار حضرت علی(ع) بودند، به گونهای که حضرت علی(ع) هم صدای جبرئیل را شنیدند.
البته بعضی از اهل سنت هم نظر بقیه اهل سنت را قبول ندارند. از جمله امام مالکی میگوید: اذان مهمتر از این است که ما آن را مستند به خوابی بکنیم که یک فرد صحابی ـ هر چند هم بزرگوار باشد ـ دیده باشد. نمیتوانیم چنین برنامه ترتیبی و سازندهای را متکی به یک خواب کنیم. عجیب این است که وقتی روات سنی این را نقل میکنند، میگویند: «چند روز بعد عمر خدمت پیامبر(ص) آمد و گفت من هم چنین خوابی دیدهام.» گفتند: «چرا زودتر نگفتی؟» عذری آورد.
ما منکر خواب دیدن نیستیم. ممکن است کسانی در خواب چیزهایی را ببینند، اما خواب غیرمعصوم نمیتواند مبنای تشریع نماز شود. از لحاظ شیعه اذان در حد فصول خود و کلمات نماز از آسمان و توسط جبرئیل آمده است.
به طور مسلّم در معراج پیامبر(ص) خود نماز تکمیل شده و اذان هم در معراج تکمیل شده و مجموعه نماز در سفر آسمانی حضرت رسول(ص) آموزش داده شده است. نماز پنجگانه با این صورت و با این خصوصیات، در سفر معراج پیامبر(ص) به عنوان هدیه به زمین آمده است.
این نماز با این محتوی و با این شرایط سرمایه اتحاد همدلی و توجه به خداوند است و سرمایهای در اختیار ما است. در خطبههای بعدی ابعاد بیشتری از نماز را خواهم گفت.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ ان شانئک هوالابتر.*
* سوره مبارکه کوثر
خظبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و الخلف الهادی المهدی(عج)
اوصیکم عبادی الله و نفسی بتقوی الله.
فهرست مناسبتهای این هفته طولانی، اما مطالبش مختصر است. در مجموع باید به چیزهایی زیادی بپردازیم.
اولین آنها میلاد حضرت زینب(س) است(1) که حقیقتاً شخصیت بسیار بزرگ، موثر و تاریخی در تاریخ اسلام است و خیلی روشن میتوان گفت که بعد از مادرشان حضرت زهرا(س) شخصیت دوم زنان مسلمان در جهان اسلام هستند.ایشان در سال پنج هجری قمری به دنیا آمدند و پیغمبر با اطلاع از ولادت حضرت زینب(س) محبتهای زیادی نسبت به ایشان میکرد که برای شیعیان و اهل بیت خیلی معنادار است. تاریخ زندگی حضرت زینب(س) را هم همه میدانیم. شخصیت بسیار بسیار تاثیرگذاری هستند. در خیلی از جاها حضور داشتند و کارهای بزرگی کردند، ولی حضورشان در کربلا و در دوران اسارت آنچنان برجسته شده که بقیه مواضع ایشان را تحتالشعاع قرار داده است. حقیقتاً نقش ایشان در کربلا و در رساندن پیام عاشورا به جهان نقش اول است.این را در همه بحثها، روضهها و خطابهها شنیدید و خیلی نیاز به تاکید من ندارد.
به مناسبت میلاد حضرت زینب(س) روز پرستار را در تاریخ ثبت کردیم، برای اینکه پرستاران از حضرت زینب(س) الهام بگیرند. البته پرستاران مخصوص به زنها نیستند، آقایان هم هستند.
موقعی که این بحث بین ما مطرح بود، موضوعی در نظر گرفته شده بود که الان آن را غایب میبینم.عظمت کار پرستاران، مسئولیت بزرگی که بر عهده گرفتند، رنجهای فراوانی که میبرند، قبول سمتی که همراه با دیدن مشکلات و رنجهای مریضهاست که طبعاً زندگی انسان را قدری تلخ میکند، خیلی اهمیت دارد. بحث هم میشود و شخصیت پرستاران را معرفی میکنند. این روز از میلاد حضرت زینب(س) به عنوان پرستار امام سجاد(ع) در کربلا الهام گرفته شد، والّا حضرت زینب(س) که در زندگی خود پرستار نبودند.
نکته اساسی که در پرستاری بود، مکالماتی است که حضرت زینب(س) هنگام رفتن از کربلا، در قتلگاه به امام سجاد(ع) یادآور شدند. حضرت سجاد(ع) مریض بودند و پایشان را زیر شکم شتر بسته بودند و حالت بدی داشت. حضرت زینب(س) با دیدن آن منظرههای واقعاً تاسفبار در میدان کربلا منقلب شده بودندو با اینکه امام سجاد(ع) امام ایشان بودند، به ایشان دلداری میداد که چرا ناراحتی!؟ چرا داری از اندوه منظرهای که میبینی جان میدهی! با اتکا به اخباری که از جدّ و پدرشان و دیگران شنیده بودند، آینده کربلا، و صحنه عاشورا و آثار خونهای عاشوراییان را برای حضرت سجاد(ع) یادآوری میکنند.
اینها چیزهایی نبوده که حضرت سجاد(ع) ندانند. اما مسئله مهم دلداری به مریض و واقعاً ناراحت و هیجانزده است که از این صحنه بسیار بد و زشت برای انسان پیش میآید. این نکته در نظر بود و در تربیت پرستاران باید به گونهای عمل شود که همراه بادانش روانشناسی و برخورد روحی با مریض و قدرت آرامش دادن به مریض و مطرح کردن مسائل مهم با مریضها باشد که حالتشان برای گرفتن مطالب خوب و الهی آمادگی دارد.
باید این حالت را در پرستاران داشته باشیم که من جای این را هم در تعلیمات پرستاران و هم در عمل خالی میبینم.ممکن است پرستاران در بیمارستانها خوب به وظایفشان عمل کنند، ولی آموزشها میتواند پرستاران را به گونهای تربیت کند که آنها در بیمارستانها تبدیل به معلمان نیرومند و سازنده برای مریضها شوند که انشاءالله مسئولان آموزش و شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال این مسئله باشند.
از طرف دیگر بخاطر شغل سخت پرستاران حقیقتاً نظام ما باید بیشتر به حقوق اینها توجه کند. نارضایتیها وگلههایی از پرستاران میبینیم، برای انجام چنین وظیفه سخت و مشکلی مناسب نیست. پیگیری مسایلی که یک پرستار گرفتار این مشکلات نباشد، سخت نیست و قابل حل است و باید حل کنیم. پس باید در دو بعد آموزش و رفاه برای پرستاران اقدامات مؤثری کنیم.
مسئله بعد تشکیل کنگره وحدت بود که این هفته در تهران برگزار شد.(2) در این اجلاس روی میثاق وحدت که تازگی داشت، بحث کردند. کار مهمی است که جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب به عهده گرفته است و تا به حال آثار خوبی داشت. مقداری از سم پاشی شیاطین را خنثی کردیم، ولی به اندازه کافی پیشرفت نداشته است.
فکر میکنم باید تعمیق کرد، به خصوص الان که علیرغم این کنگرهها و صحبتها اختلافات دارد در دنیای اسلام بیشتر میشود. میبینید که اختلافات خونین شده است. حتی همین روزها میبینید که در خیابانهای بیروت درگیریهای خونین بین مردم آنجا ست و در سطح منطقه و در سطح جهان هم مشکلات واقعی داریم. متأسفانه تفکرات افراطی شیعه و سنی مایه دور شدن دو بخش مهم جهان اسلام میشود.
فکر میکنم باید روی این مسائل بیشتر کار کنیم. حیف است که ظرفیت بزرگ جهان اسلام با بیش از5 میلیارد مسلمان و نزدیک 20 درصد تولید جهانی و بهترین نقاط حساس دنیا که در اختیارشان است، اینگونه باشد که قدرت فائقه جهان نباشند.
روایتی را به این مناسبت از امام رضا(ع) نقل میکنم که فکر میکنم میتواند در کسانی که درباره جهان اسلام قدری دچار افراط و یا تفریط شدهاند، تأثیر داشته باشد. این روایت را امام رضا(ع) به شخصی به نام «ابراهیم بن ابی محمود» در خراسان فرمودهاند که مطلب مهمی در آن است. این آقا از اصحاب « سر» بوده و چیزهای زیادی از شیعیان در اختیار داشته و حتی گاهی دستخطهای ائمه قبل را در اختیار داشته است. اینها نشان از قرب و منزلتی برای اوست.
او از امام رضا(ع) سئوال کرد: «آیا میتوانیم مطالبی را از مخالفین خودمان درباره شیعیان و خودمان و ائمه میشنویم، نقل کنیم؟» حضرت رضا(ع) درسی به او دادند و فرمودند: «مخالفین ما مسائلی را نسبت به ما جعل کردند که سه نوع دارد و هر سه نوع برای ما ضرر دارد. اولین آن غلو است.» روایاتی را نقل کردند که مخالفین ما درباره ما غلو میکنند.
«در شأنی که نیستیم، برای ما قائل میشوند، دوم کوتاهی در امر ماست.» کوتاهی در امر میتواند دو مصداق داشته باشد: یکی اینکه خودمان درباره وظایفی که در امامت داشتیم، کوتاهی کردیم و یا اینکه دیگران کوتاهی کردند.
«سوم هم اینکه عیوب دشمنان و مخالفان ما را تصریح و بیان میکند.» اشکالاتی از آنها را مطرح میکند که جعلی است.
بعد میفرمایند: «هر یک از اینها یک ضرر عمده برای مکتب ما دارد.» بعد میفرمایند: «وقتی که مردم میبینند درباره ما غلو شده و چیزهایی که مال خداست، به ما نسبت میدهند، آنها شیعه را تکفیر میکنند.»
همین که الان دارد اتفاق میافتد. شما میبینید که وقتی در کتابهای اهل سنت ودر محافل اهل سنت مسائل غلوآمیز را در کتابهای ما و روایات ما میخوانند، چقدر دنیا را به رخ ما میکشند و ما را تکفیر میکنند و میگویند شما مشرک هستید!! متأسفانه این نوع مطالب هم خیلی زیاد است.
در مورد تقصیر که دومی است، میفرمایند: «آنها میخواهند وضع موجود را تثبیت کنند و این هم ناحق است» البته این احتیاج به بحث دارد. سومی آن که مهم است، میفرمایند: «وقتی دیگران میبینند شیعیان ما عیبهای بزرگان اهل سنت میگویند، آنها هم با اسم به ما اهانت میکنند و این ضرر بسیاری دارد.»
پس ببینید وقتی به صحابه حضرت رسول(ص) و خلفای راشدین که پیش دیگران تقدس دارند و ممکن است ما آنها را قبول نداشته باشیم، اهانت شود، اثرش این است که آنها هم به ائمه و بزرگان ما اهانت میکنند.
خود امام رضا(ع) برای این ابراهیم ابی محمود این آیه قرآن را میخواند و میگوید که خداوند به مسلمان گفت شما به خدایان و مقدسات مشرکان اهانت نکنید، چون آنها هم متقابلاً به مقدسات شما و خدا اهانت میکنند. آنها را وادار نکنید که گناه بیشتری کنند و گرفتاری بیشتر برای خودشان درست شود.»
امام رضا(ع) سه نکته بسیار مهم را درباره مسائل اختلافی مطرح کردند که اگر در جامعه مراعات کنیم، این اختلافات خیلی کم میشود و دیگر یک سلفی یا وهابی به خودش حق نمیدهد شیعه را شهید کند و ما هم به خودمان حق نمیدهیم که به آنها اهانت کنیم.
موضوع دیگر مربوط به بحثی است که در خطبه قبل درباره خلیج فارس مطرح کردم. صحبتهای زیادی در این یک ماه از اطراف به من رسید و سئوالی هم مطرح شد که معلوم شد بعضیها به محتوای آن خطبه خوب توجه نکردند. سئوالی که مطرح کردند، این بود که در قرآن جایی به صراحت نیامده که اینجا خلیج فارس یا دریای فارس است. اسم فارس نیست، بلکه گفته دو دریا با هم تلاقی میکنند.
من نگفتم که در قرآن میگوید این، دریای فارس است. گفتم: مفسرّان در تفسیر این آیاتی که دو دریا را به هم نزدیک و وصل معرفی میکند، چنین نظری دارند. به خصوص در سوره کهف که درباره نقطه ملاقات خضر و حضرت موسی(ع) بوده است، تقریباً 95 درصد مفسرّان از صدر تا امروز گفتهاند که آن دو دریا دریای فارس و دریای روم هستند.
میخواستم بگویم در کتب دینی معتبر ما همه جا صحبت از دریای فارس است که سندهای مهم وارزشمندی هستند.می خواستم به این سندها استناد کنم که قرآن هم اشارهای به این دارد.ولی درباره اسم بحث نکردیم که در قرآن هست. گفتیم قرآن میگوید که «مجمع البحرین» و مفسران و روات میگویند «مجمع البحرین» نقطه تلاقی بحر فارس و بحر روم است که مدیترانه امروزی میباشد. آنها اینگونه تفسیر کردهاند و این سندها ارزش تاریخی دارد.
مورد دیگر، بحث مربوط به سالگرد تأسیس هلال احمر و صلیب سرخ جهانی است که روز آن را داریم.(2) موضوع بسیار مهمی در جامعه ماست و باید بیشتر بخصوص از طرف مردم مورد توجه قرار گیرد. میدانید که این صلیب سرخ را یک بازرگان سوئیسی در قرن نوزدهم با دیدن وضع فلاکت بار مصدومان جنگهایی که آن موقع به خصوص در اروپا فراوان بود، تأسیس کرد. از مردم دعوت کرد تا تحت عنوان یک فرد بیطرف که نه سیاسی باشد و نه طرف حکومتها، کمک کنند. فقط به خاطر رسیدن به مصدومان و حادثهدیدهها تأسیس کرد.
بسیار کار مهمی بود که جا افتاد و کمکم در همه کشورهای دنیا تأسیس شد و امروزه در همه جا خدمت میکنند. درکشور ما در قبل از انقلاب با نام شیر و خورشید شناخته میشد و بعد از انقلاب چون شیر و خورشید از پرچم برداشته شد، هلال احمر آمد. هدف ما این بود که کلمهای بگوییم که مسلمانان میگویند. چون صلیب سرخ بود و در کلمه صلیب یک پیام مذهبی بود، کشورهای اسلامی گفتند بگوییم هلال احمر. اکثر مسلمانان میگفتند هلال احمرو ما هم مانند کشورهای اسلامی اسم آن را هلال احمر گذاشتیم.
الان هلال احمر و صلیب سرخ یک جور کار میکنند. اینها در میادین مختلف به خصوص در امداد و نجات، وقتی حوادثی پیش میآید، سیلی، زلزله ای، جنگی و هر حادثه دیگری پیش میآید، حضور پیدا میکنند و خطر را تحمل میکنند.
کمکهای دولت به این سازمان بالاست، اما کمکهای مردمی بسیار مهمتر است که مردم هم خیلی خوب کمک میکنند. در پیشگیریها بسیار موثر است. آموزشهای زیادی برای مبتلا نشدن مردم میدهد. کارهای فرهنگی میکندکه این وظیفه مربوط به سازمان جوانان است و حجم زیادی از جوانان عضو این سازمان هستند و خدمات با ارزشی دارند. شما میدانید الان در بسیاری ازخانوادهها به محرومان کمک میکنند و آموزش میدهند. فکر میکنم این سازمان باارزش یکی از میدانهای خوب انفاق و کمک به نیازمندان است.
باز امروز روز جهانی تالاسمی را داریم(4) که یکی از موارد بیماریهای خاص است. چند بیماری در دنیا وجود دارند که وضعشان برای بیماران خیلی مشکل وسخت است. هم صعبالعلاج، هم رنجآور و هم معالجاتش پرهزینه و بسیار طولانی است. معمولاً افراد بیبضاعت و افراد طبقات متوسط مبتلا هستندکه حتی نمیتوانند از عهده این هزینهها بر بیایند. بخصوص در کشورهایی مثل کشور ما که پیشگیری کم بوده، از این نوع بیماریها زیاد است .بیماران کلیوی، هموفیلی و سرطانی خیلی زیاد شدهاند و باید اینها را هم ملحق کنیم. اما متأسفانه اینها هنوز رسماً جزو بیماران خاص شناخته نشدهاند. متاسفانه تراینکه اخیراً گرفتاران به ایدزهم اضافه شدهاند که آنها از همه رنجورتر و مشکل دارتر هستند.
بعد از جنگ و در دوران سازندگی سازمانی را برایش درست کردیم.این سازمان موفق بود که مددهایی را بکند و درخیلی از موارد کمک میکند. دیالیزیها و غیره کمکهای زیادی را دریافت میکنند.دولت هم کمک میکند.هدیه ایثار را دولت میدهد. ولی فکر میکنم کم است. این بیماران در جامعه ما رنجورهایی هستند که در بین ما وجود دارند و در کنار قلههای رفاه، بدترین وضع زندگی را دارند. دولت یک جور کمک میکند. شما مردم هم به عنوان یک وظیفه انسانی و اسلامی باید به این گونه انسانهای حقیقتاً محروم و نیازمند کمکهای بیشتری کنید.
روز جهانی مطبوعات را داریم(5) که بسیار اهمیت دارد. مطبوعات در قرون اخیر میدانداری میکنند، در حالی که در گذشته در حد کتابها و کتیبهها بوده است.
توسعه مطبوعات و اطلاعرسانی الان جزو دستاوردهای عصر تمدن جدید است که واقعاً کار بزرگی است. اطلاع رسانی برای بالا بردن اطلاعات مردم، برای نظارت عمومی بر رفتار قدرتمندان و حکومتها و مرفهین و توصیههای لازم و بسیج کردن مردم در جهت دولت بهترین ابزار است. اطلاعرسانی شأن انبیاست که امروز در بخش زیادی از جامعه به عهده مطبوعات گذاشته شده است.
در جمهوری اسلامی بخاطر تلخیهایی که از دوره رژیم ستمشاهی در مورد مطبوعات داشتیم، در قانون اساسی توجه زیادی به مطبوعات کردیم. چهار اصل از اصول قانون اساسی مخصوص مطبوعات و یک اصل مخصوص صدا و سیماست که اطلاع رسانی صحیح انجام شود. با سانسورها به شدت مخالفت و به آزادی مطبوعات توجه زیادی شده است. حتی در رسیدگی به تخلّف مطبوعات دستور حرکت عادلانه داده شده است. مجموعهای از مطالب باارزش در قانون اساسی ماست که عرض میکنم هنوز با آن وضعی که در قانون اساسی دیده شده است، فاصله داریم. باید مطبوعات ما خیلی بالندهتر، نیرومندتر، بهروزتر، صحیحتر و مسئولانهتر با مسائل واقعی جامعه برخورد کنند.
روز ارتباطات و روابط عمومی جهانی را هم داریم که باز نقش بزرگی در روابط عمومی و ارتباطات ماست. دنیا به سرعت دارد اینها را الکترونیکی و دیجیتالی میکند، امّا روابط عمومی ما هنوز با شیوههای سنتی اداره میشود که باید در این بخش هم حرکت نیرومندی شود.اینها ابزار آگاهی انسان هستند و آگاهی انسان مایه سعادت و پایه تمدن و پیشرفت است. موفقیت انسان بدون آگاهی نیرومند نیست. انسانهای آگاه. سرمایههای تاریخ بشری هستند، لذا این چیزها باید کاملاً مورد توجه باشند.
مناسبت دیگر این هفته سالگرد شصتمین سال پایان جنگ جهانی دوّم است(6) که این جنگ جهانی حقیقتاً باید یک تابلوی عبرتآموز برای بشریت باشد و نباید فراموش کنیم. افرادی مثل هیتلر و مشابهان او جهان را به جنگ کشیدند و حداقل 40 میلیون آدم در آن جنگ کشته شد و خسارات، زخمیها و مصدومان قابل شمارش نیست. کینهها و آثار فراوانی هم برجا گذاشت که 60 سال از آن میگذرد. ولی الان فضایی در روحیات ابرقدرتها میبینیم که هنوز این درس لازم را از تاریخ نگرفتهاند و گاهی از مرز مدنیت تجاوز میکنند. باید در این میدان هوشیار باشند تااتفاقات ناگواری برای امت و جامعه بشری پیش نیاید.
همچنین شصتمین سال تأسیس اسرائیل و اشغال فلسطین است(7) که این دوره 60 ساله مملو از ظلم، ستم، کشتار، آوارگی، تبعیض و ناامنی در منطقه ما و تا حدودی در جهان است. از کارهای بسیار بد انگلیسیهاست که وقتی سرپرستی و قیومیت فلسطین را داشتند، این کار را کردند و فلسطین را از دست اهلش بیرون آوردند و میلیونها آواره را در جهان بدون پناه و بدون حمایت گذاشتند و یک جنگ و درگیری دائمی بوجود آوردند.
در خود کشوری که اسرائیل اسم گذاشتهاند هم نتوانستند ادعاهایشان را عمل کنند. اول وعده بهشت میدادند.الان برای یهودیها دوره خوبی نیست. ممکن است بعضی از آنها خوشحال شده باشند که یک دولت به نام آنهاست. اولاً در داخل اسرائیل تبعیض بین عرب و غیر عرب بسیار کشنده است. بیش از 5 میلیون عرب در آنجاست. مسیحی و مسلمان شهروند درجه دو و مظلومند.
از یهودیها هم بخشی اشک نازی هستند که از اروپا آمدهاند و انسانهای برتر حساب میشوند. بخشی سفاردیم هستند که از شرق، یعنی از کشورهای آفریقائی،آسیایی و خاورمیانه آمدند که اینها شهروند درجه دوم هستند.خیلی تبعیض وجود دارد.
در داخل اسرائیل فقط با فضای امنیتی اینها را متحد نگاه میدارند. چون میگویند در معرض تهدید کشورهای اسلامی هستیم و هنوز مستقر نشده ایم. باید با هم بسازیم و دعوا نکنیم. اگر روزی این حربه را بگیرند و بتوانند سایه دشمن خارجی را از سر اسرائیل دور نشان بدهند، آن موقع داخل اسرائیل منفجر میشود. چون در آنجا هیچ عدالتی نیست.
از طرف دیگر در کنارشان فجایعی در غزه و کناره باختری برای آوارگان و غیره اتفاق میافتد که دارید میبینید. اینها مسؤول این وضع هستند. یهودیها قبل از اینکه دولت اسرائیل تشکیل شود،در هر جاکه بودند، وضعشان خوب بود. جزدر اروپا که هیتلر و نظایر وی با آنها بد کردند. آن هم بخاطر مزاحمتهایی که با پول و رسانه هایشان برای دولتها ایجاد میکردند.
اما در کشور ما میدیدید که یهودیان خیلی راحت زندگی میکردند. به آنها حق نمایندگی در مجلس داده بودیم و هنوز هم دارند، ولی با کاری که کردند، برای یهودیها در سراسر دنیا و بیشتر از همه برای دنیای اسلام مشکل درست کردند. کار اشتباهی بود که مرتکب شدند و سنگی را به چاه انداختند.
در کنار این مسئله شرایطی در عراق، افغانستان، لبنان و غیره میبینیم که واقعاً شرایط نامطلوب و نشان از تجاوز و دوگانه عمل کردن قدرتهای استکباری است. آنها اسلام را متهم به تروریست پروری میکنند، درحالی که خودشان همین دیروز پریروز در دادگاههای انگلیس برای تروریستهایی که خون آزادگان ایران هنوز از چنگال آنها میچکد، حکم به عدم تروریست بودن دادهاند. در پارلمانهای خودشان اینها (منافقان) را میبرند و از آنها استفاده ابزاری میکنند.
آمریکا رسماً گروههای تروریست مسلح پژاک را در کردستان عراق تحت حمایت میگیرد و با آنها همکاری میکند. القاعده را همینها در منطقه ما کاشتند و به وجود آوردند. آن موقع برای مبارزه با شوروی بود، ولی امروز دامن خودشان را گرفته است و چیزهای دیگری را که میبینید.
در داخل کشور شاهد یک حرکت زشت تروریستی در حسینیه سیدالشهدای شیراز بودیم.(7) مردمی را که برای شنیدن قرآن، موعظه و دعا جمع شده بودند، آن گونه به خاک و خون کشیدند. گرچه مسئولان امنیتی ما روزهای اول منکر بودند و به مردمی که آنجا مجروح شدند، ظلم کردند و به 200 نفر آسیب دیده،جفا کردند و کسانی را که واقعاً شهید بودند، شهید نشناختند، ولی وزیر اطلاعات دیروز این مسئله را حل کرد و اعلام نمود که این انفجار تخریب است. با این خبر عقدهای را از دل مردم شیراز که دیدند و شنیدند نظریه اول درست نیست، باز کردند.
غربیها همین کار را تحسین و کلی ترویج میکنند. اما ماو دیگران را متهم به تروریست پروری میکنند. این وضع در منطقه ما بسیار بسیار بد است و در دنیا هم بد است. این کار بدآموزی و آثار منفی دارد.
در مسئله عراق شاید هیچ کشوری از کشورهای اسلامی به اندازه ما برای راحت شدن مردم عراق، برای اینکه اینها بتوانند بر سرنوشتشان حاکم باشند، بتوانند پارلمان داشته باشند، بتوانند با رأی مردم زندگی کنند و بتوانند تفرقه فرقهای نداشته
باشند، هزینه نکرده باشد. ما هیچ چیز را بهتر از این نمیدانیم که عراق یکپارچه و متحد باشد و کرد، سنی، شیعه و غیره همه با هم درست زندگی کنند.
اشغالگران منشا فتنه هستند و برای نجات خودشان فرافکنی میکنند.این هم یک ظلم است و راهکار درستی نیست. باید از همسایگان استمداد کرد تا معضلات عراق حل شود.
سالهاست که در افغانستان اینها حضور دارند. ناتو را با همه حجم و هیمنهاش آوردهاند، ولی هیچ کاری برای مردم مظلوم افغانستان که الان نیم قرن است که گرفتار این بلایاها هستند، نکردهاند. مواد مخدر را بیشتر کردهاند. ناامنی را میبینید و هر روز خبرهای بدی میشنوید. درآنجا هم دارند فرافکنی میکنند.
از همه اینها بدتر ظلمی است که در مورد کارهای علمی و دانش جهان سوم میکنند. چه کسی به آنها اجازه داده که انحصار تکنولوژیهای بسیار پیشرفته مثل هستهای در اختیار آنها باشد؟ این چه ظلم تاریخی است! چون در شورای امنیت سازمان ملل حق وتو دارند، چنین حقی را بخودشان میدهند! این که قانون جنگل است. این قانون متمدن نیست که این گونه رفتار میکنند.
ایران در درگیریهای که بارژیم صدام داشت، ثابت کرده اهل استفاده از سلاحهای غیرمشروع و غیرمتعارف نیست. سالها ما را با سلاح شیمیائی کوبیدند. همین الان هر روز خبر شهادت یکی از مصدومان شیمیایی خودرا در رسانههای مشاهده میکنیم. سالها گذشته، ولی هنوز انسانهایی دارند رنج میبرند. ایران میتوانست مقابله به مثل کند، ولی نکرد. برای اینکه نمیخواستیم مردم عراق آسیب ببینند.
یکی از دلایل که ما را تشویق کرد تا قطعنامه را زودتر بپذیریم، این بود که دیدیم دنیای استکباری به صدام چراغ سبز داده و او بیرحمانه با سلاح شیمیایی به همه جا حمله میکند که نمونه آن را در حلبچه دیدیم که فاجعه است. ما که نمیتوانیم مسابقه استفاده از سلاح شیمیائی بدهیم و وارد آن شویم. این روحیه ماست و ما مسلمانیم و میخواهیم از قرآن و از لطافت قرآن و رحمانیت و رحمت خداوند استفاده کنیم.تکیه بر قساوتها و خشونتها هیچ وقت در زندگی ما نبوده ونخواهد بود.
ایرانی اینگونه نیستند و این خیلی روشن است. بنظر میرسد که حرفهایشان فقط بهانه است. میگویند شاید شما به طرف سلاح هستهای بروید! میخواهند با این بهانه ما را از حق مسلّم داشتن دانش هستهای محروم کنند! طبیعی است ایران نمیتواند چنین تبعیض و چنین ظلمی را بپذیرد. (تکبیر نمازگزاران ).
خیلی آسان میتوان ثابت کرد که بسیاری از مشکلات دنیا امروز در اثر همین منطق زورگویانه استکباری است. اگر بخواهیم راه درستی انتخاب کنیم، باید دست از این منطق زورگویی و استکباری بردارند و با طرفهای دیگر به صورت مساوی بنشینند و مذاکره کنند. آن روز دنیا میتواند دنیای امن، آرام و بدون دغدغهای باشد. انشاءالله عقلای انسانها به خصوص در غرب که منشأ خیلی از این تبعیضها هستند، به ریشه مشکلات توجه کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد/ الله الصمد/ لم یلد ولم یولد و لم یکن له کفواً احد*
* سوره مبارکه توحید
پی نوشت ها:
1- زینب ( دختر امام علی(ع) و حضرت زهرا(س)، پنجم جمادی الاولی در سال پنجم یا ششم هجرت، در مدینه متولد شد. وی همسر عبدالله بن جعفر بود و در واقعه کربلا با دو فرزندش در کنار برادرش امام حسین(ع) حضور داشت. فرزندانش در این جنگ به شهادت رسیدند. با پایان یافتن جنگ، وی و دیگر بازماندگان کاروان امام(ع) به اسارت درآمدند و به کوفه و از آنجا به شام برده شدند. خطبههای او در کوفه و شام (در مجلس یزید)، معروف است. او را به سبب مصیبتهای فراوانی که دیده، اُمّ المَصائب لقب دادهاند.
2- آیتالله هاشمی رفسنجانی، صبح یک شنبه، 15 اردیبهشت 87، در مراسم افتتاح بیست و یکمین کنفرانس وحدت اسلامی شرکت کرد و به بیان دیدگاههای خود پرداخت.
ایشان با تاکید بر ضرورت وحدت بین جهان اسلام گفت: ما در همه اجلاسهای وحدت اسلامی مسائل روز را مطرح میکردیم اما نیاز است که امروز این جریان را تبدیل به گامهای اجرایی کنیم و باید از رهبر انقلاب برای پیشنهاد تدوین منشور وحدت اسلامی و میثاق اسلامی تشکر کنیم.
رئیس مجلس خبرگان رهبری گفت: امروز ما از جهات مختلف وظیفه داریم که برای تقویت وحدت اسلامی و از بین بردن و زدودن تفرقهها و خصومتها کار کنیم شرایط فعلی چیزی شبیه روزهای اول هجرت پیامبر اسلام(ص) به شهر مدینه است. آن زمان نیاز به وحدت بین مسلمین و اهل کتاب مدینه چنان بالا بود که اولین کار پیامبر میثاقهای وحدت بود و بعد از آن میثاق همکاری با یهود و مسیحیان مدینه بسته شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: این حرکت پیامبر در ایجاد وحدت چنان کارساز بود که همه خطرها را در آن دوره سخت از اسلام دور کرد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه وحدت اسلامی یک ضرورت داخلی و خارجی جهان اسلام است، خاطر نشان کرد: امروز از نظر جهان اسلام و شرایط درونی مسلمین اختلافات اسفبار است و با وجود علمای بزرگ ما شاهد تفرقه تکثیر افراط و غلو هستیم.
ایشان افزود: تفرقه مسلمین برای کفر جهانی و دشمنان اسلام بهترین هدیه است خیلیها از این القائات و تحریکها برای ضربه زدن به اصل اسلام استفاده میکنند مومن زیرک است و نباید تحت تاثیر این فریب کاریها قرار گیرد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری معضل عراق و افغانستان را از سرچشمههای ایجاد اختلاف در جهان اسلام توصیف کرد و گفت: دخالتها باعث شده وضعیت افغانستان عراق پاکستان و لبنان موجب رویارویی مسلمانان با یکدیگر شود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی قبل از سخنرانی در اجلاس وحدت اسلامی پایگاه خبری تقریب وابسته به مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را افتتاح کرد.
ایشان در جریان افتتاح این پایگاه خبری با بیان اینکه ما در جهان اسلام در زمینه اخبار خلا داریم گفت: تاکید من این است که پایگاه تقریب جز اولین خبردهندگان در جهان اسلام باشد و شما قبل از همه اخبار را روی آنتن ببرید.
3- 8 مه و 18 اردیبهشت روز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر است. ایده تأسیس این سازمان پس از جنگ داخلی ایتالیا در سال ۱۸۵۹ توسط یک سوئیسی به نام هنری دونانت مطرح شد و سپس در سال 1863 با همراهی چهار نفر دیگر بنیانگذاری شد.
نخستین کوشش ایرانیان برای پیوستن به کنوانسیونهای بینالمللی در مورد تشکیلات بینالمللی صلیب سرخ به دوران پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار باز میگردد. ایران در زمان حکومت او و در دسامبر سال 1874/ شوال 1291، کنوانسیون مصوب 1864 ژنو را پذیرفت. اما عملاً برای دهها سال پس از این تاریخ هیچگونه اقدامی برای تأسیس مؤسسه، یا سازمانی که عامل اجرایی این کنوانسیون در ایران باشد صورت نگرفت.
در سال 1929 کنوانسیون ژنو در سومین نشست خود پس از به پایان رسیدن جنگ جهانی اول که در کشور سویس و شهر ژنو برگزار شد، نماینده دولت ایران و دولت ترکیه از شرکتکنندگان در کنفرانس خواستند که نشان شیر و خورشید (ایران) و هلال احمر (ترکیه) در سراسر دنیا به رسمیت شناخته شود. .این کنوانسیون پروانه داد که ایران از نشان خود یعنی نشان شیر و خورشید سرخ ایران و ترکیه از نشان هلال احمر استفاده کنند و این دو نشان از جانب کنوانسیون به رسمیت شناخته شد.
در سال 4 سپتامبر 1980 پس از انقلاب اسلامی 1357، ایران رسماً اعلام کرد که نشان شیر و خورشید را دیگر استفاده ننموده از این پس فقط از نشان هلال احمر استفاده خواهد نمود.در23 ژوئیه 2000 جمهوری اسلامی به دولت سویس اعلام داشت که حق این را محفوظ میدارد که هر گاه که بخواهداز نشان شیر و خورشید سرخ دوباره استفاده کند و از وزارت خارجه سویس در خواست کرد که دولت سویس دیگر کشورهای عضو کنوانسیون ژنو 1949 از تصمیم جمهوری اسلامی ایران آگاه سازد.
4- 8 ماه میمصادف با 18 اردیبهشت هر سال بنام روز جهانی تالاسمی نامگذاری شده است .هدف از نامگذاری این روز به نام این بیماری، توجه بیشتر مسئولین و مردم به مسئله تالاسمی است. فراهم آمدن امکانات درمانی مطابق با استانداردهای جهانی و دستیابی به خون سالم و کافی برای همه بیماران تالاسمی و عدم تولد بیمار تالاسمی درکشوراهداف عمدهای است که همه افراد و سازمانهای درگیر در این بیماری به آنها میاندیشند و برای دستیابی به آن تلاش میکنند.
تالاسمی واژهای است که برای نخستین بار در سال ۱۹۲۵ میلا دی یک پزشک متخصص کودکان روی بیماران مبتلا به کمخونی شدید با علائم بزرگی طحال و تغییر شکل استخوان صورت و جمجمه گذاشت.
تالاسمی یک بیماری ارثی است که بدلیل نقص در ساخت زنجیره هموگلوبین حادث میشود و هموگلوبین معیوب قادربه اکسیزن رسانی مطلوب به اعضای بدن نیست. این بیماری به صورت شدید (ماژور) و خفیف (مینور) ظاهر میشود.
5- چهاردهم ثور (سوم می) برابر است با روز جهانی مطبوعات. این روز بنا به پیشنهاد بخش فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) پس از تصویب مجمع عمومی این سازمان در نوامبر سال 1991 به عنوان روز جهانی مطبوعات نامگذاری گردید و از آن تاریخ به بعد، این روز همه سال از سوی کشورها و سازمانهای مختلف دفاع از حق آزادی بیان و اهل رسانه با بررسی اوضاع، احوال و چالشهای که مطبوعات در جهان با آن مواجه اند مورد تجلیل قرار میگیرد.
6- جنگ جهانی دوم در سپتامبر1939، در قارهی اروپا و قسمتی از قاره آفریقا و در سال 1941، در قارهی آسیا آغاز و در نهم ماه مه 1945پایان یافت. در نخستین سال جنگ، ارتش آلمان به خوبی نشان داد که در ترکیب مؤثر تانکها و هواپیماها، پیاده نظام و توپخانه از حریفان خود بسیار جلوتر است. در سپتامبر 1939، آلمانیها تاکتیکهای جنگ برقآسا را در لهستان به کار گرفتند. مقاومت لهستان طی سه هفته در هم شکست. درآوریل سال 1940، آلمانیها، دانمارک را تصرف و نروژ را نیز طی دو هفته فتح کردند و نیروهای بریتانیا را که برای حفظ شمال نروژ تلاش میکردند بیرون رانده و سپس سوئد را متصرف شدند.
در ماه ژوئن، آلمانیها به طرف جنوب و غرب فرانسه پیشروی کردند و خط دفاعی "ماژینو" ( خط ماژینو، سیستم استحکامی فرانسویها در امتداد مرز شرقی فرانسه و آلمان از مرز سویس تا بلژیک بود که به دستور آندره ماژینو وزیر جنگ فرانسه در سالهای 32-1929، ساختن آن آغاز شد) توسط ارتش آلمان فرو ریخت. در حالی که فرانسویها درآستانه شکست بودند، ایتالیا اعلان جنگ کرد.
فرانسه در 22 ژوئن تسلیم شد و نیروهای آلمان، شمال و غرب فرانسه را به اشغال خود درآوردند. پس از آن، هیتلر توجه خود را به بریتانیا معطوف کرد وبه بمباران وحشتزای این کشور اقدام کرد، اما مردم بریتانیا مقاومت به خرج دادند.
در سال 1941، بریتانیا با یک استراتژی دفاعی به جنگ ادامه داد و هیتلر تصمیم گرفت نیروی زمینی و هوایی خود را در نیمه ماه مه سال 1941 علیه اتحاد شوروی سابق، وارد عمل کند و رژیم استالین را طی شش ماه و پیش از فرا رسیدن زمستان نابود سازد؛ پس در 22 ژوئن 1941، با انبوه نیروهای مسلح خود به شوروی حمله کرد. در سرتاسر تابستان، تاکتیکهای جنگ ِبرقآسا، پیروزیهای چشمگیری برای آلمانیها و متحدانش به بار آورد. نیروی هوایی شوروی نابود شد، ارتش آن کشور در جبهههای مختلف به محاصره درآمد و 4 میلیون سرباز تسلیم شدند. با این حال در پاییز همان سال، تهاجم آلمان رو به افول نهاد و علت آن، نارسایی در حمل و نقل، هوای نامساعد، بُعد مسافت و نیروهای ناکافی برای انجام مأموریتهای متعدد بود. در این دوره، استالین خود را تقویت کرد و مقاومت سرسختانهای را در جبهههای مسکو- لنینگراد سازمان داد و در نتیجه هیتلر مجبور شد نبرد را متوقف کند .
در این مدت، سه چهارم ارتش یک میلیون نفری نازی نابود شد. سربازان هیتلری تدارکات و لباس گرم کافی در اختیار نداشتند و تجهیزات آنها براثر فرسایش و سرمای شدید، رو به نابودی نهاد. روسها که توانسته بودند با مقاومت سرسختانه از شکست رهایی یابند، در طول زمستان دست به ضد حمله زدند و آلمانیها را از مسکو عقب راندند. در همین حال لنینگراد در محاصره قرار داشت و گرسنگی آغاز شده بود و حدود یک میلیون روس تا ژانویه 1944 (زمان پایان محاصره) در این شهر جان خود را از دست دادند.
هیتلر که تا سال 1941 برتری خود را بر اروپا تحمیل کرده و اجرای نظم نوینی را آغاز کرده بود، توانسته بود بخش عمدهای از کشورهای لهستان، چکسلواکی، بخشهایی از یوگسلاوی، و فرانسه را در اختیار بگیرد. دراین سرزمین که به اصطلاح موطن نژاد برتر آریایی محسوب میشد، بر اساس بینش نوین هیتلر، یهودیها و کولیهای اروپا باید نابود میشدند.
در 8 دسامبر 1941، ایالات متحده آمریکا به ژاپن اعلان جنگ داد و آلمان و ایتالیا نیز متقابلاً در 11 دسامبر همان سال به آمریکا اعلان جنگ کردند.
در سال 1942، آتش جنگ با ابعاد وسیعتری در سراسر جهان شعله ور شد. در حقیقت، جنگ، دو منازعه مختلف را در بر میگرفت که به موازات هم جریان داشت. در اقیانوس آرام و شرق آسیا، ایالات متحده آمریکا با کمک بریتانیا و چین، علیه ژاپن میجنگید. دراروپا وشمال آفریقا نیز، آمریکا و شوروی با کمک بریتانیا و دیگر متحدان کوچک خود درگیر جنگ با آلمان بودند. قدرتهای محور، یعنی آلمان، ایتالیا و ژاپن ( متحدین) برخلاف روسیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا (متفقین) بر سر اولویتهای استراتژیک به توافق رسیده بودند .
در خلال سال 1944، روسها به پیشروی سرسختانه خود به سمت غرب ادامه دادند، بخش عمدهی بالکان را پاکسازی کردند و به بوداپست و ورشو رسیدند. سپس از لهستان گذشتند و به مرز آلمان دست یافتند. در دسامبر همان سال در حالی که نیروهای متفقین در مرز آلمان مستقر بودند، ارتش آلمان در منطقه " آردن" دست به ضد حمله زد؛ آلمانیها دیگر قادر نبودند به تهاجم خود ادامه دهند و بخش عمدهی نیروهای مکانیزه خود را نیز از دست دادند. دربهار سال 1945، آلمان در میان دو نیروی سهمگین گرفتار آمده بود؛ نیروهای متفقین که از رودخانه راین گذشته بودند، به سمت شرق پیش میرفتند و نیروهای شوروی، برلین را در محاصره گرفته بودند و سرانجام نیروهای کشورهای غرب و شوروی درمرکز آلمان (برلین) به یکدیگر پیوستند. در هشتم ماه مه سال 1945، تمامی واحدهای آلمان در اروپا تسلیم شدند و جنگ در اروپا خاتمه یافت.
هنگامی که برلین سقوط کرد (30 آوریل 1945) هیتلر 56 ساله در پناهگاهی واقع در این شهر با شلیک گلولهای به مغزش، به زندگی خود خاتمه داد و همسر وی " اوا براون" نیز با خوردن سم سیانور خودکشی کرد.
چرچیل نخست وزیر انگلستان با توافق سه دولت متفق خود یعنی آمریکا، شوروی و فرانسه ضمن اعلام خبر تسلیم بدون قید و شرط آلمان، این روز را عید پیروزی نامگذاری کرد و به این ترتیب جنگ شش ساله بین متفقین و متحدین با شکست آلمان پایان پذیرفت.
در بهار سال 1945، ژاپن نیز در آسیا و اقیانوس آرام در حال عقب نشینی کامل بودند: چینیها نیروهای ژاپن را به عقب راندند. در عین حال فرماندهی نظامی آمریکا به پایگاههای هوایی ِ نزدیک به ژاپن نیاز داشت تا بتواند متحد دیگر آلمان، یعنی ژاپن را به زانو در آورد. به همین دلیل جزایر" ابوجیما" و " اوکیناوا" را با دادن تلفات سنگین اشغال کرد. دفاع
سرسختانه ژاپنیها در این دو جزیره، تلفات هولناکی را برای طرفین به بار آورد.
همزمان با این وقایع، دانشمندان متفقین به بمب اتمی دست یافتند. پس از مرگ "روزولت" ( آوریل 1945) و روی کار آمدن " هری ترومن"، رئیس جمهور جدید آمریکا اجازه استفاده از بمب اتمی را در جنگ صادر کرد. در نتیجه در ششم اوت همان سال، اولین بمب اتمی بر روی شهر هیروشیما و در نهم اوت بمب اتمی دیگری بر روی شهر ناکازاکی فرو ریخته شد. در اثر انفجار عظیم این دو بمب و آثار رادیو اکتیویته ناشی از آن 200 هزار ژاپنی کشته شدند و خسارات فراوانی به بار آمد. از طرف دیگر تا مدتهای مدید اثرات ثانویه این انفجارات، قربانی میگرفت. سرانجام در 14 اوت 1945، ژاپن شکست خورد و در دوم سپتامبر آن سال به طور کامل تسلیم گردید.
دادگاه نظامی بینالمللی نورنبرگ نیز در 30 سپتامبر همان سال، محاکمهی 22 نفر از رهبران نازی را شروع کرد و 11 نفر از آنان را به مرگ محکوم نمود.
7- ماجرای تولد رژیم صهیونیستی به اشغال فلسطین توسط انگلستان در جریان جنگ جهانی اول باز میگردد؛ زمانی که یهودیان صهیونیست که از دههها قبل با مهاجرت به فلسطین، ایده تاسیس کشوری یهود را دنبال میکردند. پس از آنکه انگلیس قیومیت فلسطین را از آن خود کرد، گامهای نخستین تاسیس کشور یهود را بر داشتند.
یکی از مهمترین این اقدامات برای تاسیس کشور مستقل در سال ۱۹۱۷ انجام گرفت؛ «لرد روچیلد»که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم در انگلستان را به عهده داشت، پیش نویس لایحهای را به «بالفور»، وزیر خارجه وقت انگلیس تحویل داد که در آن خواستار حمایت از تشکیل کشوری یهود در فلسطین شده بود. بالفور نیز در اعلامیهای حمایت انگلیس از تشکیل یک دولت یهود در فلسطین را اعلام کرد.
از این تاریخ تا ۱۴ می۱۹۴۸ مقاومت مردم فلسطین با اشغالگری صهیونیستها به اشکال مختلف انجام گرفت؛ اما جنگ جهانی دوم و نسلکشی یهودیان به دست آلمان نازی باعث شد تا صهیونیستها بتوانند مهمترین گام برای تأسیس دولت یهود را بر دارند.
از سوی دیگر با آغاز دوران قیومیت انگلیس موج مهاجرت یهودیان به فلسطین به راه افتاد به طوری که در طی ۳۰ سال، جمعیت یهودیان ۱۲ برابر شد. مهاجران با حمایت بریتانیا سازمان نظامی کاملی تشکیل دادند و همزمان زمینهای فلسطینیان را به چند برابر قیمت تصاحب کردند.
در ۱۴ میسال ۱۹۴۸ قیومیت بریتانیا بر فلسطین به پایان رسید، اما صهیونیستها بلافاصله و در همان روز با انتشار منشور استقلال، موجودیت کشور اسرائیل را اعلام کردند؛ فلسطینیان این روز را «روز نکبت» نام گذاری کرده اند.
8- ساعت 9 و 15 دقیقه شب شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ (برابر با ۱۲ آوریل ۲۰۰۸) انفجاری در حسینیه شهدا وابسته به کانون رهپویان وصال در شهر شیراز مرکز استان فارس ایران رخ داد و چهارده نفر به شهادت رسیدند. احتمال بمبگذاری در اظهار نظرهای اولیه منتفی اعلام شد و در ساعات بعدی نیز فرمانده انتظامی استان فارس اعلام کرد: این انفجار خرابکاری نبوده و احتمالاً علت این حادثه به دلیل سهلانگاری بودهاست، زیرا چندی پیش در همین محل یک نمایشگاه در وصف جنگ ایران و عراق برپا شده بود و احتمال میرفت مهمات باقیمانده در محل عامل این انفجار بوده باشد.
در ۲۸ فروردین ۱۳۸۷ (۱۶ آوریل ۲۰۰۸) شورای امنیت کشور با صدور اطلاعیهای اعلام داشت که مطالعات و بررسیهای انجام شده نشان میدهد که عامل انفجار در حسینیه سیدالشهدا در شهر شیراز وجود برخی از مهمات جنگی در این محل بوده است و انفجار هرگونه بمب یا انتقال مواد انفجاری از بیرون توسط «عوامل و عناصر معاند اعم از داخلی و خارجی» در این حادثه منتفی است.
در ۱۸ اردیبهشت، آقای پور محمدی، وزیر کشور در دیدار با خانواده قربانیان گفت: «برای عرض تسلیت آمده بودم، اما در اواسط راه، یکی از برادران با من تماس گرفت و گفت که بمبگذاران حادثه اخیر را دستگیر کردیم. این تروریستها که در یکی از استانهای دیگر؛ در حال عملیات برای انجام بمب گذاری بودهاند، دستگیر شده و به بمب گذاری در حسینیه شیراز اعتراف کردهاند.»
ساعتی بعد از انتشار خبر متنی از سوی وزارت اطلاعات در اختیار خبرگزاریها قرار داده شد که در آن آمده بود:«وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی از لحظه اول کار تحقیقات در این خصوص را به جد شروع کردند، اما در صحنه حادثه تیم فنی آنچه را به دست آورد، بیانگر آن بود که این مسایل حاکی از اقدامی عمدی نبوده، ولی تحقیقات ادامه یافت. پس از مدتی عوامل بمبگذاری توسط نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفتند و عامل اصلی که قصد بمبگذاری در دیگر نقاط کشور را داشت و تلاش میکرد از کشور خارج شود، دستگیر شد.»
وزیر اطلاعات ارتباط داشتن بمبگذاری با گروههای اسلامی (خصوصاً با توجه به تهدیدات القاعده) را رد کرد و آن را به گروههای سلطنت طلب و با حمایت «کشورهای داعیه دار حقوق بشر و دفاع از حقوق ملتها و ضدتروریسم» نسبت داد.