خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

1- نماز و اسلام، جایگاه سلام در اسلام 2- امام رضا(ع)، علامه طباطبایی، آیت‌الله خاتمی، روز کتاب و کتاب‌خوانی، روز جهانی دیابت، روز بسیج، روز نیروی دریایی، بحران جهانی اقتصاد، دیدار نخست‌وزیر سابق فرانسه، مسائل هسته‌ای، اوضاع فلسطین

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱ آذر ۱۳۸۷
خطبه اول: نماز، اوّلین برنامه پیامبر(ص) بعد از بعثت/ نماز، مهمترین شعار اسلام/ شباهت‌های نماز و احرام برای مسلمانان/ اهمیت سلام در اسلام/ جایگاه سلام در ادیان دیگر/ سلام و تفاوت‌های گفتاری و رفتاری آن در ملل و نحل/ ارجحیت سلام بالاتر به پایین‌تر در اسلام/ وجوب جواب سلام در اسلام/ واجب بودن سلام در نماز/ اسلام، دین صلح/ ماهیت دفاعی جنگ‌های پیامبر(ص)/ فضای باز و مطرح کردن منطق، رویه اسلام در جوامع/ محتویات با برکت سلام/ تهمت خشونت دشمنان به اسلام / جدّیت دفاع در اسلام / سه سلام مسلمانان در نماز / اجماع مسلمانان در سلام نماز / تفاوت‌های لفظی سلام نماز در میان مسلمانان/ اکمال نماز با سلام/ سلام، یکی از زیباترین نامهای خداوند/ سلام خداوند به بندگان/ سلام خدا به نوح/ سلام مستقیم خداوند به انبیا در قرآن/ تأکید قرآن برسلام پیامبر(ص) به مومنین/ صراحت دستور قرآن به پیامبر(ص) برای سلام به مومنین/ سلام حضرت ابراهیم به پدر یا عمو/ تعبیر قرآن برسلام به مشرک/ فاصفح عنهم وقل سلام/ سلام ملائکه به اهل بهشت/ مصرحّات قرآن برای سلام ملائکه به اهل بهشت/ سلام متعارف‌ترین گفت و گوی اهل بهشت/ آیه قرآنی برای نشان مسلمان بودن سلام / وجود سلام در نماز نشانه ماهیت صلح‌آمیزی اسلام/ آمادگی جهانی برای شنیدن صدای لطیف اسلام در سلام/ سلام درسی برای مسلمانان در جهت صمیمیت/ تأکید قرآن بر دوری از آسیب رسانی مسلمانان به هم خطبه دوم: روایت امام صادق(ع) به امام موسی کاظم(ع) درباره تولد امام رضا(ع)/ تولد امام رضا(ع) بعد از شهادت امام صادق(ع)/ هجرت اجباری امام رضا(ع) به خراسان / اوج تفکرات شیعی در زمان امام صادق(ع)/ حاکمیت فراگیر اسلام در جهان در زمان شهادت امام صادق(ع)/ علامه طباطبائی، استاد بزرگ فقه و اصول و تفسیر/ علامه جعفری، استاد بزرگ فلسفه / آیت‌الله خاتمی، از بزرگان دوران مبارزه/ توصیه‌های اسلام درباره کتاب و کتابخوانی/ لزوم همکاری همه جانبه برای مبارزه با مرض دیابت/ تأسیس بسیج، ابتکار ارزشمند امام / تعبیر معنادار امام در ارتش 20 میلیونی/ تأسیس بسیج در سالهای قبل از جنگ/ با مسّما بودن بسیج مستضعفین/ جنگ، مهمترین میدان آزمایش بسیج/ حضور گسترده بسیج در جبهه‌ها/ حضور اقشار مختلف مردم در بسیج/ بسیج حلاّل بسیاری از مشکلات پیچیده جنگ/ ایثارگری‌های فراوان بسیج در جنگ/ حضور گسترده بسیج در دوران سازندگی/ نقش بسیج در اجرایی شدن طرحهای بزرگ/ لزوم حفظ ماهیت بسیج/ لزوم حفظ حالت فراجناحی بسیج/ لزوم حفظ قداست بسیج/ هفتم آذر، روز نیروی دریایی ارتش/ حساسیت خلیج‌فارس در جنگ‌های منطقه‌ای/ نقش تسلط ایران بر خلیج‌فارس در پیروزی سیاسی جنگ/ انهدام نیروی دریایی عراق در عملیات مروارید/ حضور غیر موثر ارتش عراق در جاهایی از خلیج‌فارس/ تلاش دشمنان انقلاب برای کم شدن نقش ایران در خلیج فارس/ حفظ امنیت نسبی خلیج‌فارس در طول 8 سال دفاع مقدس/ عملیات مروارید، پایه انهدام نیروی دریایی عراق/ حضور مستقیم آمریکا برای جنگ با ایران در خلیج‌فارس/ محاصره غزه، بدترین منظره انسانی در قرن حاضر/ اوضاع اسفبار مردم در غزه/ چشم پوشی جهانیان از وحشی‌گری‌های اسرائیل در غزه/ مقاومت و حمله خودجوش فلسطینی‌ها علیه اسرائیل/ سابقه جنایات ضدبشری اسرائیل در تاریخ/ سکوت مرگبار کشورهای عربی در برابر جنایات اسرائیل/ بحران اقتصادی، عامل نگرانی جهانی/ اقدامات استکبار باعث شیوع بحران اقتصادی/ آسیب ملت‌های ضعیف و وابسته در بحران اقتصادی/ خطرناک بودن عدم رونق اقتصادی برای دنیا/ آمادگی ایران برای حل بحران اقتصادی/ شرحی از مذاکرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با نخست وزیر سابق فرانسه/ تکرار واهی همکاری ایران در مسئله هسته‌ای توسط غرب/ اعتراف آژانس در عدم انحراف فعالیت‌های هسته‌ای ایران/ حرفهای دو پهلوی البرادعی درباره پرونده هسته‌ای ایران / زورگویی غرب در مسئله هسته‌ای/ انتظار ایران از بی‌طرفی آژانس/ مخالفت ذات اسلامی ایران با ناامنی دنیا/ آرامش و اعتدال، منطق اسلام در مسایل جهانی

خطبه اول:

بسم الله‌الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله‌ ائمه‌ المعصومین

والله یدعوا الی دارالسلام*

یهدی من یشاء علی صراط المستقیم**

اوصیکم عبادالله به تقوی الله فانه من یتقی الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له ‌اجرا.

خداوند به ما و همه‌امت اسلامی توفیق تقویت ملکه تقوا و روحیه ‌اطاعت از اوامر الهی و پرهیز از منهیات اسلام عطا بفرماید.

مستمعان ما فراموش نمی‌کنند که بحث من در شکل‌گیری نظام بر محور قرآن است. به بحث عبادات وارد شدیم و اولین عبادت را نماز انتخاب کردیم؛ برای اینکه‌اولین برنامه پیامبر(ص) بعد از بعثت بود. در محتوای نماز چند خطبه‌ایراد کردیم. امروز می‌خواهم یک خطبه دیگر درباره سلام که آخرین بخش نمازهاست؛ عرض کنم تا اهمیت این شعار اسلامی را که ماهیت اسلام را خوب معرفی می‌کند؛ با مستمعانمان در میان بگذاریم.

همه می‌دانند که نماز با تکبیره‌الاحرام آغاز می‌شود که یک نوع احرام کوچک است. چون انسان بعد از تکبیره‌الاحرام حالتی پیدا می‌کند که خیلی از کارها برایش جایز نیست. حرف زدن خارج از اذکار موجود و معروف؛ حرکت‌های نادرست قطع نماز و خیلی چیزها از این نوع برای انسان حرام می‌شود. مثل احرام حج نیست؛ ولی بخشی از محرمات احرام را دارد و با سلام از این حالت احرام بیرون می‌آید.

درباره بحث‌های دیگر نماز حرف زده‌ایم. ولی می‌خواهم بحث سلام را قدری مستوفاتر خدمتتان عرض کنم. خیلی روشن است که‌اسلام و قرآن به شعار سلام زیاد اهمیت داده‌اند. حدود 50 آیه در قرآن هست که همه آنها با بار مثبت از سلام یاد می‌کنند. موارد زیادی درباره سلام بین مردم؛ سلام اهل قبور؛ سلام خدا؛ سلام انسان و حتی سلام پیغمبر است. البته شعار سلام در ادیان دیگر الهی هم بوده که در قرآن سلام بر نوح و سلام بر ابراهیم وقول حضرت عیسی درباره خودش یعنی «سلام علی یوم ولد یوم اموت و یوم ابعث حیا»آمده‌است.

مضمون سلام همیشه در ادیان الهی بوده؛ چون ادیان الهی ماهیت‌شان «سلامی» است. در ملل و دول دیگر همیشه برای هنگام مواجهه‌ انسان‌ها آداب و رسومی هست که گاهی با لفظ؛ گاهی مثلاً با کلاه‌از سر برداشتن؛ گاهی با پا زدن شبیه نظامی‌ها؛ گاهی با دست بلند کردن و امثال اینها معمولاً به هم احترام می‌کنند که خضوع در این حرکات خوابیده‌ است. اما فکر می‌کنم حالت مرسوم در سلام و تحیت ملتهای غیرالهی حالت استکباری داشته؛ یعنی طبقه پایین‌تر به طبقه بالاتر سلام می‌دهد و از پایین به بالاست و احترامی که‌انجام می‌شود؛ احترام به بزرگتر است.

 

جالب این است که در اسلام این معکوس شده‌است. یعنی در اسلام سلام از بالا به پایین مستحب است. البته ‌از هر طرف مستحب است که سلام کنند؛ اما آن که ‌ارجح است؛ این است که بالا به پایین سلام کند. پیاده باید سلام‌گیر باشد و سواره باید سلام بدهد.

هر کس که مقام خودش را بالاتر می‌بیند؛ باید سعی کند به زیردستان و کسانی که در عرف زندگی پایین‌تر هستند؛ اقدام به تقدّم در سلام کند. آن قدر مهم است که جواب سلام واجب است و شما می‌دانید که‌ اگر کسی در نماز باشد و کسی وارد شود و بدون توجه سلام کند؛ نمازگزار باید جواب سلام را در حال نماز بدهد. نمازی که با تکبیره‌الاحرام خیلی چیزها در آن حرام می‌شود؛ جواب سلام در آن واجب است و باید جواب سلام را داد. این نکته اهمیت سلام را به خوبی می‌رساند.

عجیب است که در یک دوره‌ از تاریخ؛ دشمنان اسلام سعی کردند ضد آن را نسبت به ‌اسلام تحمیل کنند و اسلام را دین شمشیر قلمداد نمایند. حقیقتاً اسلام دین صلح است و کاملاً می‌توان از زندگی پیغمبر(ص) که ناب‌ترین تاریخ ماست؛ استفاده کرد. تمام جنگ‌هایی که در زمان حضرت رسول(ص) بود؛ ماهیت دفاعی داشته‌است. یا بعد از حمله دشمن و یا موقعی بوده که معلوم شده دشمن درصدد حمله کردن است و پیغمبر(ص) پیشدستی کرده‌اند و جلوی حمله را گرفته‌اند. چون اصل رویه ‌اسلامی این است که فضا باز باشد و با مطرح کردن منطق اسلام که منطق فطرت و عقل است؛ مردم را دعوت می‌کند. معمولاً مستکبران جلوی این حرکت پیغمبر(ص) را می‌گرفتند. همان طور که- شما خوب می‌دانید- مانع می‌شدند که مردم گوش به قرآن بدهند یا منظره نماز پیغمبر(ص) را ببینند. چون می‌دیدند اینها تأثیر دارد.

 

اسلام دین منطق و فطرت و برپایه فضای آرام است. این سلام را این‌گونه در نظر بگیرید. در سلام خیلی چیزها خوابیده‌است. در سلام سلامت؛ امنیت؛ برکت؛ آرامش؛ امان دادن به طرف؛ خاطر طرف را آرام کردن و در عین حال فضای دوستانه و محبت‌آمیز در جامعه‌ ایجاد کردن خوابیده‌است. این روح سلام است که شعار همیشگی مسلمانان است.

آنهایی که می‌خواهند درباره‌اسلام تحقیق کنند؛ کافی است همین 50 آیه‌ای که عرض کردم درباره سلام در قرآن، بخصوص آنچه که در تفسیر این آیات آمده؛ مطالعه کنند. خوب می‌فهمند که‌اسلام چه می‌خواهد و چگونه دشمنان اسلام این دین مظلوم را متهم به دین خشونت یا تحمیل عقیده می‌کنند.

بله؛ دفاع در اسلام جدّی است. اسلام اجازه نمی‌دهد دیگران حمله کنند و اسلام را شکست بدهند یا ضعیف کنند. این حق است. حق هر ملتی و هر انسانی و بلکه وظیفه‌ است. انسان نباید اجازه دهد حقوقی که خداوند به ‌او داده و حق است؛ پایمال شود. دفاع مشروع‌ترین حق برای همه ازجمله مسلمانان است.

من چند مورد از اهمیت سلام را عرض می‌کنم تا توجه کنید که در نماز چقدر دقت شده ‌است. معمولاً آخر نمازها سه سلام می‌خوانیم. البته ‌این مخصوص شیعیان است. اصل سلام به عنوان بند آخر نماز اجماعی است. همه مسلمانان قبول دارند که با سلام از نماز بیرون می‌روند. اما در کیفیت خیلی اختلاف هست. در اهل تسنن هم هر یک ازفرقههای حنفی؛ مالکی؛ شافعی و دیگران متفاوت گفته‌اند. یکی سلام می‌گوید؛ یکی یک جمله‌ از سلام را می‌گوید. ما هم یک سلام را واجب می‌دانیم یا سلام دوم یا سلام سوم. سلام اول را باید با تشهد ببینیم که‌این یک بحث دیگر دارد.

ولی سه سلام این‌گونه است که همه فقهای ما قبول دارند. با این سه سلام، نمازکامل می‌شود. با روایاتی که داریم و عمل بزرگانمان، به‌اینجا می‌رسیم.

یکی از حرف‌های اول من این است که سلام اسم خداوند است. یکی از اسما خدا که بعضی‌ها می‌گویند زیباترین اسم خدا است، همین سلام است. «الملک القدوس السلام» در سوره حشر آیه ما قبل آخر اسم خداوند است. اینکه ‌اسم خداوند سلام است، حرف خیلی جالب و معناداری است. در میان این همه صفت‌هایی که برای خداوند هست، سلام را انتخاب کرده و در آیه‌ای که چند اسم بزرگ خدا آمده، آورده است.

دوم اینکه خداوند در موارد زیادی به بندگانش سلام کرده است. من چند موردش را می‌گویم. شما اگر بخواهید، می‌توانید خیلی بیشتر پیدا کنید. مثلاً وقتی جریان طوفان و کشتی نوح به پایان می‌رسد و بناست یاران نوح از کشتی پیاده شوند، به حضرت نوح خطاب می‌شود که: «یا نوح اهبط به سلام و برکاته علیک و علی امم ممن معک؛ با یاد خدا از کشتی پیاده شوید، سلام خدا و برکات خدا همراه شما و امم دیگری است که با شما خواهند بود.» یعنی مخصوص پیغمبر(ص) نیست. یا سلام به‌اهل بهشت که آیات زیادی داریم و من بعضی‌هایش را می‌خوانم. از جمله «سلام قولاً من رب رحیم» این در سوره یاسین است. سلامی که‌ از طرف رب رحیم شما به بهشت می‌رسد. آیه 58 سوره یاسین است.

یا آیات زیادی می‌بینید که سلام بر حضرت نوح، ابراهیم، هارون، موسی، آل یاسین و سایر انبیاست. مستقیماً سلام خدا بر اینهاست.

و اما سلام دیگران. یکی از سلام‌هایی که رویش تأکید شده، سلام پیغمبر(ص) بر مؤمنین است که باز از آیه قرآن برایتان می‌خوانم. اگر می‌خواستم مبسوط صحبت کنم، در تفاسیر و روایات درباره‌این آیات نکات جالبی وجود دارد که در یک خطبه نمی‌گنجد. لذا من فقط به قرآن تمسّک می‌کنم. اصولاً این بحث، یک بحث قرآنی است و گاهی برای استشهاد از روایات استفاده می‌کنم. «و اذا جاک الذین یومنون به‌ آیاتنا فقل سلام علیکم؛* وقتی که مومنین پیش تو می‌آیند، به آنها سلام کن.»

به پیغمبر(ص) دستور می‌دهد. این تکلیف است. حضرت ابراهیم به پدرش سلام کرده است. یعنی باید حتّی به‌افراد غیر خودی سلام داد. وقتی که آن حالت جدایی توحیدی و شرک بین ابراهیم و پدر یا عمویش پیش آمد و خواستند از هم جدا شوند، «قال سلام علیک فاستعفر لک ربی». با سلام این مسئله را رفع می‌کند.** حتی پیغمبر بر غیرمومنان سلام می‌کند و اینجا هم سلام ابراهیم بر غیر مومنان است. چون پدرش مشرک بوده است.

«و قیله یا رب ان هولا قوم لایومنون فاصفح عنهم و قل سلام».*** پیغمبر(ص) گفت: «اینها دیگر ایمان نمی‌آورند.» از طرف خدا به پیامبر(ص) دستور رسید که «فاصفح عنهم»؛ از اینها بگذر و به آنها سلام بگو و تمام کن».

مورد دیگری که‌ آیاتش خیلی زیاد است، سلام ملائکه به‌اهل بهشت است. موارد زیادی در قرآن داریم که ملائکه با کلمه سلام و تهنیت جواز ورود بهشت و تهنیت برکات بهشت را می‌دهند. یکی دو آیه را می‌خوانم. «و ناد اصحاب الجنه سلام علیکم». این مال ملائکه‌ و قبل از ورود به بهشت است که در سوره‌ اعراف و آیه 46 است. هنگام ورود انسان‌ها به بهشت ملائکه می‌گویند: «سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعلمون، سلام بر شما، وارد بهشت شوید به خاطر عمل خودتان.»* «ادخلوها به سلام آمنین؛ وارد بهشت شوید با امنیت کامل.» در بین خود اهل بهشت که با هم صحبت می‌کنند، متعارف‌ترین و شایع‌ترینش سلام است.

«لایسمعون فیها لغوا ولا تاثیما الا قیلا سلاما سلاما». در قرآن نشان مسلمانی را سلام دانسته‌اند. به مسلمان‌ها می‌گوید: «ولاتقولوا لمن القی علیکم سلام است مؤمنا؛ اگر کسی به شما سلام می‌دهد شما با سوءظن نگویید که تو مسلمان و مؤمن نیستی. بپذیرید که‌ این علامت است، البته‌این مربوط به داستانی می‌شود که بعضی‌ها برای یک سریه‌ رفته بودند و در آنجا با کسانی که‌ آنجا بودند، برخورد کردند و اینها قبول نکردند و با آنها جنگیدند. آنها گفتند: «این کار را نکنید. وقتی که سلام کردند، سلام را علامت اسلام تلقی کنید و بپذیرید.»

آیات زیادی را در فصول مختلف برای شما گفتم. خیلی روشن است که مسئله سلام شعار بسیار خوبی در بین ماست. مهم این است که خداوند این را در نماز آورده است. نماز چیز کوچکی نیست. حداقل در روز چند بار با سلام در نماز مواجه می‌شویم که روح و ماهیت صلح‌آمیز اسلام را نشان می‌دهد.

اگر واقعاً دشمنان ما، امپریالیسم خبری صهیونیست‌ها و دیگر امپریالیست‌ها به همین توجه می‌کردند، می‌فهمیدند که با اسلامی مواجه هستند که طرف آنها طرف جنگ و نزاع نیست و با صلح و آرامش حرکت می‌کند. امروز افکار عمومی دنیا با صلح آشنا شده‌ است. افراد زیادی باسوادند و می‌خواهند با مطالعه راهشان را انتخاب کنند. وقت این است که ما بیشتر این راه را انتخاب کنیم. سلام با رحمت همراه‌است و موضع روشن ماست. البته باید صلابت اسلام را هم حفظ کنیم. این موضوع یک درس داخلی برای خودمان دارد. وقتی این آیات را داریم، وقتی این شعار را داریم، وقتی این حکم نماز را داریم، باید بین خودمان رفاقت کنیم. صمیمی ‌باشیم و محبت داشته باشیم. به همدیگر کمک کنیم و به یکدیگر آسیب نرسانیم و برای هم سلام، امنیت و همدلی بخواهیم.

بسم الله‌الرحمن الرحیم

والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

 

* سوره مبارکه یونس، آیه شریفه 25

** سوره مبارکه نور، آیه شریفه 46

* سوره مبارکه انعام، آیه شریفه 54

** سوره مبارکه مریم، آیه شریفه 47

*** سوره مبارکه زخرف، آیات شریفه 88 و 89

* سوره مبارکه نحل، آیه شریفه 32

خطبه دوم:

بسم الله‌الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه‌الطاهره و سبطی الرحمه و علی علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد والحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین

اوصیکم عبادالله ونفسی بتقوی الله

امیدواریم که خداوند به ما توفیق اطاعت از اوامر و پرهیز از نواهی را در همه زندگی عنایت بفرماید.

باید درباره مناسبت‌های این هفته حرف بزنیم. قبل از همه میلاد حضرت امام رضا(ع) است(1) که بقول مشهور در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری قمری بوده‌است. روایتی داریم که‌امام صادق(ع) یک‌بار به حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمودند: «خداوند از تو فرزند بسیار عزیزی بوجود می‌آورد که من آرزو دارم ایشان را در زندگی خود ببینم»، اما این آرزو محقق نشد. حضرت صادق(ع) طبق روایت مشهور چند ماه قبل از ولادت حضرت رضا(ع) شهید شدند و ایشان وقتی به دنیا آمدند که جدّشان حضور نداشتند تا ایشان را ببینند.

می‌دانید که امام رضا(ع) اواخر عمرشان مجبور به هجرت از مدینه به خراسان شدند و با توطئه‌ای که مأمون‌الرشید داشت، این هجرت انجام شد که این روزها سالگرد آن است و در این‌باره هم مطالبی عرض می‌کنیم.

شیعه در زمان امام صادق(ع) از لحاظ فکری و آموزشی به ‌اوج رسیده بود و در زمان این امام بزرگ و شخصیت بزرگوار، با حرکت نیروهای شیعی در سراسر دنیای اسلام به یک موقعیت ممتازی رسیده بود.

 

وقتی ایشان شهید شدند، شیعه در بخش زیادی از مناطق و بنای وسیع اسلام از شرق تا غرب یا حضور یا حاکمیت داشت و یا به عنوان یک مکتب مبارز، مولد، ضدظلم و ستم مطرح بود که که همین‌ها در روایات مربوط به تولد ایشان آمده ‌است.

مناسبت‌های دیگر سالگرد رحلت مرحوم علامه طباطبایی،(2) استاد بزرگ فقه و اصول و فلسفه و تفسیر حوزه علمیه قم و همچنین علامه محمدتقی جعفری استاد نیرومند فلسفه در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها و همچنین رحلت آیت‌الله سیدروح الله خاتمی(3) است که‌ از بزرگان دوران مبارزه بودند و حیاتشان بعد از پیروزی انقلاب زیاد ادامه پیدا نکرد. به همه خانواده‌های این شخصیت‌های بزرگ تسلیت عرض می‌کنیم و امیدواریم امت ما قدر اینها را به خوبی بدانند.

روز کتاب و کتابخوانی(4) را داریم که توصیه‌های زیادی شنیدیم که‌انشاءالله ملت ما بیش از گذشته به فکر خواندن کتاب و تحصیل دانش و اطلاعات و آگاهی باشند.

روز جهانی دیابت(5) را داریم که جمعیت دیابتی‌ها امروز در دنیا و بخصوص در ایران خیلی زیاد شده است. از مرض‌های بسیار موذی است که می‌طلبد حکومت‌ها و مردم همکاری کنند تا از رنج و گرفتاری این نوع بیماران کم نمایند.

مناسبت مهم دیگر پنجم آذر، یعنی روز تأسیس بسیج مستضعفان است(6) که حقیقتاً یک ابتکار بسیار ارزشمند از امام راحل و نشانی از آینده نگری و تیزبینی ایشان است. آن‌ روزها کسی به‌ اندازه‌ امام واقف بر پیشامدهایی که ممکن بود داشته باشیم، نبود. می‌دانید که حدود ده ماه و یا ده ماه و چند روز بعد از پیروزی انقلاب، امام بسیج مستضعفان را که‌ ارتش 20 میلیونی نامگذاری کردند، تأسیس نمودند.

خیلی‌ها آن ‌روز نمی‌فهمیدند چرا امام این حرکت را انجام دادند؛ البته با توضیحاتی که آن‌موقع دادیم، مسئله برای خیلی‌ها باز شد. اما در عین حال عمق این حرکتی که‌ امام کردند، بعدها معلوم شد. هنوز وارد جنگ نشده بودیم و عراق به ما حمله نکرده بود. البته شورش‌های داخلی و نظایر آن را داشتیم و آن‌ موقع سپاه پاسداران وجود داشت و وظیفه خود را به خوبی انجام می‌داد. کمیته ‌انقلاب هم بود که نیروهای فراوانی در همه‌ جا داشتند، اما تشکیل بسیج چیز دیگری بود که امام مسئله را از سطح یک نهاد کاملاً دولتی بیرون بردند و مردمی کردند. هدف ویژه‌ای هم برای آن قرار دادند که در اسم آن هست. یعنی بسیج مستضعفان که در تعبیر قرآن، مستضعفان همان‌هایی هستند که خداوند وعده داده که روزی حق اینها را خواهد داد و اینها را بر مستکبران پیروز خواهد کرد. این بسیج در خدمت مستضعفان خواهد بود و یا خودشان از مستضعفان شروع می‌کنند.

به هر حال حرکتی که ‌امام کردند، برای اهل نظر، آن روز و برای توده مردم در جنگ جا افتاد. اولین میدان آزمایش نیروهای بسیجی در جنگ پیش آمد. آن روزی که ارتش بطور کافی آماده رزم نبود، به خاطر اینکه در حال تصفیه شدن بود. روابطش با منابع تسلیحاتی قطع شده بود. بعضی از فرماندهانش رفته یا بیرون شده بودند و داشت خود را آماده می‌کرد. بدنه‌ارتش آماده بود، اما به زمان احتیاج داشت تا نواقصی را که در این تحول پیش آمده بود، جبران شود. سپاه پاسداران بسیار جوان و تازه تأسیس بود و هنوز ماهیت نظامی به خود نگرفته بود و بیشتر حرکت‌های انتظامی و امنیتی برای رفع خطرها داشت.

جنگ که ‌آغاز شد، نیاز به حضور مردم در جبهه جدّی شد. آن روز ارزش فرمان امام روشن شد و بسیجی‌ها فوج فوج از همه بخش‌های جامعه‌، از دانش‌آموز و دانشجو، از کارگر و کارفرما، از کشاورز و کاسب، از روحانی و غیرروحانی و حتی از طرفداران ادیان دیگر که در کشور ما رسمیت داشتند و از همه بخش‌ها وارد میدان شدند و در پوشش بسیج به جبهه رفتند. این قسمت را ما و فرماندهانی که در میدان بودند، باید شهادت و گواهی بدهیم که نقش بسیجی‌ها در دوران دفاع مقدس چه بود. من کمتر عملیاتی را می‌بینم که در آن موفق شدیم دشمن را به عقب برانیم که نقش صف‌شکنی و خط‌شکنی را بسیج انجام نداده باشد.

البته بسیج تنها نبود، سپاه و ارتش همراهی می‌کردند، اما بهرحال نقطه بسیار حساس کار را بخاطر حالت اختیاری و انتخابی و عشق به شهادت که‌ اینها را به میدان می‌آورد، بسیج حل می‌کرد. فضای آن روز هم فضای انسان‌سازی دوران دفاع مقدس بود که‌ این حالت را تقویت می‌کرد. واقعاً در طول جنگ مرهون رشادتهای بسیجیان بودیم. خیلی آسیب دیدند و خیلی شهید و خیلی جانباز دادند و آزاده‌های زیادی از آنها هست و هنوز مفقودان زیادی از آنها هست که به آنها جاویدالاثر می‌گوییم و خانواده‌هایشان حقیقتاً جانفشانی و ایثار کردند و هرچه می‌توانستند در دفاع از اسلام و انقلاب بکار گرفتند.

بعد از جنگ هم که فکر می‌شد دیگر بسیج کاری ندارد، در دوران سازندگی بخش مهمی از طرح‌های را از طریق بسیج عمل کردیم. یک بار فرماندهی آن زمان سپاه‌ آماری داد که فکر می‌کنم از هزار طرح بیشتر بود. نمایشگاهی گذاشته بودند و من از آن بازدید کردم. طرح‌های کوچک و بزرگ مهمی بودند. حقیقتاً کارهای بزرگی در سازندگی کردند.

امروز هم مسئله بسیج سازندگی در همه‌ارکان مطرح است که قدرت بالای سازندگی دارد و در خدمت سازندگی است که دارد انجام وظیفه می‌کند.

ولی بدنه بسیج و حضور بسیج در جامعه مسئله اساسی است و من تأکید دارم که همان چیزی که به نام فرهنگ بسیجی از اول مطرح شد، حفظ شود. این حرف بی‌معنا و شعار نبود. یک واقعیت به‌این اسم نامیده شد.

تأکید دوم من این است که مسئولان بسیج سعی کنند که بسیج همچنان فراجناحی در خدمت همه‌ اسلام و انقلاب و بلکه دنیای اسلام بماند تا کسی خود را از بسیج جدا نداند و
آنها هم خودشان را از ملت جدا ندانند. در این فرض است که بسیج می‌تواند همیشه و در هر شرایطی برای کشور و انقلاب کارایی داشته باشد. این مسئله هم انشاءالله مراعات می‌شود.

سعی کنید تقدّسی را که بسیج در دوران دفاع مقدس کسب کرد و در سازندگی قدرت خود را نشان داد، حفط کنید. باید با عمیق کردن دانش بسیجی‌ها و بردن علوم مختلف کشور در میان آنها و اگر هم هست، تقویت آنها، این نهاد را متناسب با نیاز جهانی و منطقه‌ای و داخلی حفظ کنیم و توسعه بدهیم. (تکبیر و شعارهای هاشمی هاشمی خدانگهدار تو از سوی نمازگزاران)

خداوند نگهدار شما. ما همیشه مرهون فداکاری‌های این مردم در برنامه‌هایمان بوده‌ایم و خداوند شما را نگه‌دارد.

مناسبت دیگر هفتم آذر و روز نیروی دریایی ارتش است(7) که حقیقتاً این روز هم برای ما مهم است. بنده که مسئولیت جنگ را در بخش مهمی از تاریخ دفاع برعهده داشتم، می‌دانم کاری که نیروهای دریایی ارتش به کمک نیروهای هوائی ارتش انجام دادند، چقدر اهمیت دارد!

حساس‌ترین نقطه در جنگ‌هایی که‌ اخیراً در منطقه ما پیش آمده، خلیج فارس است. گرچه عمدتاً در زمین جنگ می‌شد، اما همه می‌دانستند که دروازه طلائی خلیج فارس است که تکلیف جنگ را تعیین می‌کند. اگر خلیج فارس از دست ایران بیرون می‌رفت، هیچ تضمینی نداشت که بتوانیم جنگ را تا پیروزی ادامه بدهیم. اگر عراق بر خلیج فارس مسلط می‌شد، خیلی اذیت برای ما داشت. همه چیز را آماده کرده بودند. آنها اولاً در آغاز جنگ در شمال خلیج فارس حضور داشتند. ثانیاً قراردادی با ایتالیا بسته بودند که مبلغ آن دو میلیارد دلار بود. ناوهای سنگین و ابزار دریائی جنگی پیشرفته را خریده بودند و آماده بودند که وارد خلیج فارس کنند.

هفتم آذر اتفاق مهمی افتاد. یک درگیری میان نیروی دریایی ارتش ایران با ارتش بعثی عراق پیش آمد که در آن درگیری کوتاه و با تلفات کم فقط یک ناوچه مهم و چند شهید دادیم - حقیقتاً نیروی دریائی عراق منهدم شد و چیزی برایش نماند.

بقایایی هم که ماندند، مجبور شدند بروند و در ام‌القصر بمانند. گاهی شبانه‌از خور عبدالله به شمال خلیج فارس می‌آمدند و چون‌ امنیت نداشتند، برمی‌گشتند.

لذا کاری که نیروی دریایی ارتش در آن قطعه تاریخ انجام داد، ما را تا آخر جنگ راحت کرد. در طول جنگ، مخصوصاً در سالهای آخر که صدام به نفس نفس افتاده بود، همت استکبار جهانی این بود که دست ما را از خلیج فارس کوتاه کند. کشتی‌های ما را می‌زد. سکوهای ما را منهدم می‌کرد. کاروان‌های کالای ما را می‌زدند. بنادر ما را ناامن می‌کردند. اواخر جنگ نیروی دریائی سپاه هم به کمک نیروی دریایی ارتش آمده بود و نیروی هوائی هم با اف ـ 14 که حقیقتاً سرمایه بزرگی برای دفاع هوائی در جنگ به شمار می‌رفت، دست بالا را در خلیج‌فارس داشتیم. وقتی اف 14 در جایی پرواز می‌کرد، دشمن تا صد و یا دویست کیلومتری ما نزدیک نمی‌شد. چون موشک‌هایی که‌اینها داشتند، دویست کیلومتر برد و دقت خیلی خوبی داشتند. در تمام این سالها امنیت نسبی خلیج‌فارس را حفط کردیم. البته خیلی از کشتی‌های ما را زدند و در خارک و سیری خیلی شرارت کردند. اما در مجموع حاکمیت خلیج فارس در دست ما بود. پایه‌ این امنیت با انهدام نیروی دریایی عراق ریخته شد، بطوری که مأیوس شدند. حتّی معامله‌ای را که با ایتالیا کرده بودند، فسخ کردند و ایتالیا کشتی‌ها را بجای دیگری فروخت و به عراق نیامدند و تا آخر این‌گونه بودند.

در آخر آمریکایی‌ها وارد جنگ شدند که دست ما را در خلیج فارس ببندند. سکوها را زدند، کشتی را زدند و ایرباس را زدند. چون برای آنها اهمیت داشت. خوشبختانه تا روز آخر جنگ موفق نشدند ما را از خلیج فارس بیرون کنند. لذا ما با تشکر از نیروی دریایی ارتش و کسانی که به‌ آنها کمک کردند، برای شهدایی که در آن روز شهید شدند و همه شهدا رحمت خاص خداوند را تقاضا می‌کنیم.

بحث دیگر مسائل روز خودمان است. چند مسئله هنوز باقی است. یکی مسئله فلسطینی‌هاست که شاید این روزها بدترین منظره آن محاصره غزه ‌است. چند روز است که‌اسرائیل غزه را محاصره کرده و حداقل امکانات را بطور محدود اجازه می‌دهد تا وارد شود. برق خیابانها، خانه‌ها، کارخانه‌ها و مراکز بیمارستانی در اکثر اوقات قطع و مواد غذایی بسیار کم است. مردم با جیره بندی دارند خودشان را نگه می‌دارند. دارو بسیار کم است. چنین محاصره‌ای را در هیچ جا سراغ نداریم که این‌قدر غیرانسانی باشد.

چشم قدرت‌های جهانی و حامی اسرائیل می‌بیند، ولی جلوی این جنایت را نمی‌گیرند. وحشی‌گری در حدّ اعلا است. بهانه آنها یک بهانه غیرانسانی است. می‌گویند چرا وقتی اسرائیل به فلسطینی‌ها حمله هوایی می‌کند، فلسطینی‌ها جواب آن را با موشک می‌دهند؟ فلسطینی‌ها که هواپیما و تانک ندارند. حمله وسیع زمینی که نمی‌توانند بکنند. وقتی شما با هواپیما آنها را منهدم می‌کنید، آسانترین کارشان این است که حرکتی از خودشان نشان بدهند. آنها امروز به‌این قدرت موشکی دست پیدا کرده‌اند. خودشان می‌سازند و در مقابل بمب شما، یک موشک به طرف شهر شما پرتاب می‌کنند. این جوابش است.

از صهیونیست‌ها خیلی انتظار رفتار انسانی نداریم. از اول در فلسطین ضدانسانی عمل کرده‌اند. اما از دنیا و سازمان ملل انتظار یک اقدام انسانی داریم. دبیرکل سازمان ملل فقط با یک بیانیه نمی‌تواند مسئولیت خود را زمین بگذارد. حتماً باید اقدام کند. اعضای شورای امنیتی که مثل آب خوردن علیه کشورهایی که دوستشان نیست، قطعنامه صادر می‌کنند، چرا اینجا به میدان نمی‌آیند؟ چرا واقعاً جلوی این فاجعه ‌انسانی را نمی‌گیرند؟ ظلمی که دارند می‌کنند، روز به روز بیشتر می‌شود. متأسفانه مثل اینکه کشورهای عربی بنا ندارند در حمایت از مردم فلسطین که هم زبان و هم دین‌های خودشان و انسان‌های مظلومی هستند، اقدام مؤثری را انجام دهند. اینها خیلی می‌توانند کار کنند.

بنابراین واقعاً یک مسئله بسیار جدی در سطح منطقه ما و بین‌الملل است که باید روی آن حساب شود.

مسئله دیگری که ‌امروز تقریباً همه را نگران کرده، بحران جهانی است. تا به حال این بحران‌ها بیشتر در مناطق محروم و کشورهای عقب‌افتاده و یا کشورهای در حال توسعه‌ اتفاق می‌افتاد. ولی این بار از جایی شروع شد که فکر می‌کنند در دنیا بحران زاست. زیرا همه بحرانها را آنها تحریک می‌کردند. الان از آنجا شروع شده‌ است. یعنی آب برای تخریب آنها و توسط خودشان به مرکز فتنه رسیده است. کسی هم وارد نکرد. این نه تدبیر ما بود و نه دیگران، بلکه حرکتشان این‌گونه بود و غلط عمل کردند و خودشان به‌ آن اعتراف دارند. اینکه چگونه غلط عمل کردند؟ تحلیل جامعی می‌خواهد.

به هر حال امروز تبدیل به یک جریان جهانی شد و متأسفانه در این حرکت باز ملتهای ضعیف‌تر و وابسته‌تر آسیب می‌بینند. بیکاری بسرعت دارد در دنیا پخش می‌شود. وقتی یک کارخانه تعطیل می‌شود، به خیلی جاها وابستگی پیدا می‌کند و کارخانه‌های دیگر هم تعطیل می‌شوند. کارخانه‌های ما در دنیا کارگران را بیکار می‌کنند. بانک‌ها نمی‌توانند به تعهدات خود عمل کنند. محصولات مهمی که رونق هر کشوری هست، خریدار ندارند. عدم رونق اقتصادی برای دنیا خطرناک است. چون اینها مثل ظروف مرتبط همه دنیا را تحت تاثیر قرار می‌دهند و حقیقتاً امروز احتیاج به یک همکاری جهانی است تا این خطرها مهار شود.

 

ممکن است دل ما برای قدرتهایی که همیشه آسیب می‌رسانند، نسوزد. اما دل ما حتماً برای عامه مردم که دارند آسیب می‌بینند، می‌سوزد. لذا ایران یکی از کشورهایی است که‌ آماده همکاری است. منتها آنها فضا را خراب می‌کنند.

من روز پنجشنبه با یکی از شخصیت‌های سابقه‌دار، یعنی نخست‌وزیر سابق فرانسه که به تهران آمده بود، ملاقات داشتم. به‌ایشان گفتم: ‌امروز نشان می‌دهد که شما نیاز به همکاری ما دارید و باید در این همکاری اول اعتماد ایجاد شود. وقتی شما اینقدر با ما بدرفتاری می‌کنید، چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟ تاریخ جنگ را گفتم که فرانسه، ‌انگلیس، آلمان، آمریکا و شوروی چقدر به دشمن ما کمک و علیه ما عمل کردند!! ما را از چیزی که پولش را داده بودیم، محروم کردند. به ایشان گفتم: همین الان ده درصد از کارخانه‌های غنی‌سازی اورانیوم شما مال ماست و با سرمایه ما تولید شده و شما حق سهم ما را می‌دهید. چطور به شما اعتماد کنیم؟

بحث‌شان این بود که شما با دنیا در مسئله هسته‌ای همکاری کنید تا بتوانیم با هم همکاری وسیع‌تری داشته باشیم. من هم گفتم: شرط اول آن، این است که شما آن حالت غیرصحیح و زورگویی را که داشتید، اصلاح کنید. الان در همین مسئله هسته‌ای شما دارید به ما زور می‌گوئید. به ‌اینجا رسیدیم که هرچه تا به حال اعلام کرده‌ایم و واقعاً هم همه را اعلام کرده‌ایم، آژانس پذیرفته که انحراف نداشته‌اند.

آمریکایی‌ها ادعا کرده‌اند که‌ ایران چیزهائی دارد که‌اعلام نمی‌کند. این حرف که حدّی ندارد و هرکسی می‌تواند چنین ادعایی کند. سندی هم ارائه نمی‌دهند. حتی سندی هم به ‌آژانس نمی‌دهند.

یکی از حرف‌های البرادعی این است که اسناد خود را به ما بدهید تا ببینیم اینهایی که شما مدعی هستید، چیست. در پاسخ آمریکایی‌ها می‌گویند: منابع جاسوسی ما فاش می‌شود و نمی‌توانیم ارائه کنیم.

من به ‌ایشان گفتم: این ادعا که‌ادعای درستی نیست. متأسفانه آقای البرادعی هم هروقت حرف می‌زند، دوپهلو حرف می‌زند. همین دفعه که حرف زده، ‌اول گفته آنچه که ‌ایران تا به حال اعلام کرده، انحراف ندارد و ما تأئید می‌کنیم. اما آنها که‌اعلام نکرده، جواب ما را نمی‌دهد و ما نمی‌توانیم تأئید کنیم.

مثلاً اجازه نمی‌دهند ما آب سنگین اراک را ببینیم. در قانون آژانس نیست که ما برای آب سنگین باید اجازه بدهیم. چون ربطی به کار آنها ندارد. البته علنی است، منتها زور می‌گویند.

انتظار ما از آژانس که باید بی‌طرف باشد و عادلانه قضاوت کند، این نیست که‌ دوپهلو حرف بزند. آنهایی هم که‌انتظار دارند ایران همکاری کند، بدانند منهای خواست آنها، هر کاری از ما ساخته باشد، برای امنیت منطقه و جهان انجام خواهیم داد. ما خواستار ناامنی در دنیا نیستیم، طبیعت اسلام این است.

بحثی را که در خطبه ‌اول گفتم، مقدمه این است که افکار ما اسلامی است و طمع نداریم. ما اهل سلام هستیم. اهل آرامش، اعتدال و منطق هستیم. اگر منطق ما برندگی داشته باشد، پیش می‌رود. به هر حال حقیقتاً باید از رفتاری که در شورای امنیت و در آژانس هسته‌ای علیه‌ ایران مظلوم می‌شود، شاکی باشیم.

 

حقیقتاً نمی‌توانیم ببخشیم و اجازه نخواهیم داد که حقوق مسلّم یک ملت انقلابی، مسلمان و پرنشاط به‌این آسانی پایمال شود. (تکبیر نمازگزاران)

بسم الله‌الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ ان شانئک هو الابتر.

پی نوشت ها:

 

1- علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، کنیه‌اش، ابوالحسن و مشهورترین لقبش رضا است. برخی منابع گفته‌اند مأمون لقب رضا را به او داد؛ ولی در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که این لقب از سوی خداوند به پدرش داده شده است. صابر، رضی و وفی از دیگر القاب آن حضرت است.

زادروزش را پنجشنبه یا جمعه ۱۱ ذی‌القعده، یا ذی‌الحجه و یا ربیع الاول سال ۱۴۸ یا ۱۵۳ق نقل کرده‌اند. کلینی سال تولدش را ۱۴۸ق نقل کرده. بیشتر علماء و مورخین با کلینی هم عقیده‌اند.

شهادتش را جمعه یا دوشنبه آخر ماه صفر، یا ۱۷ صفر، یا ۲۱ رمضان، یا ۱۸ جمادی‌الاولی، یا ۲۳ ذی‌القعده، یا آخر آن، در سال ۲۰۲، یا ۲۰۳، یا ۲۰۶ نقل کرده‌اند. کلینی، وفاتش را در ماه صفر سال ۲۰۳ق. در ۵۵ سالگی ذکر می‌کند. طبق نظر بیشتر علماء و مورخین سال شهادت حضرت، ۲۰۳ق. بوده است. طبرسی روز شهادت را در آخر ماه صفر نقل می‌کند.

در سن حضرت نیز با توجه به اختلاف در تاریخ ولادت و شهادت، اختلاف پیش آمده است که از ۴۷ تا ۵۷ سال گفته شده است. طبق قول اکثریت مذکور در مورد ولادت و وفات، سن وی ۵۵ سال بوده است.

 

2- علامه طباطبایی در آخرین روز ماه ذیحجه سال 1321 هـ.ق در شاد آباد تبریز متولد شد و81 سال عمر پربرکت کرد و در صبح یکشنبه 18 محرم الحرام سال 1402 هـ.ق سه ساعت به ظهر مانده رحلت کردند.

اجداد علامه طباطبایی از طرف پدر از اولاد حضرت امام حسن مجتبی(ع) و از اولاد ابراهیم بن اسماعیل دیباج هستند و از طرف مادر اولاد حضرت امام حسین(ع) می‌باشند. در سن پنج سالگی مادرشان و در سن نه سالگی پدرشان بدرود حیات می‌گویند و از آنها اولادی جز ایشان و برادر کوچکتر از ایشان بنام سید محمد حسن کسی دیگر باقی نمانده بود.

سید محمد حسین به مدت شش سال (1290 تا 1296هـ.ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد آثاری چون گلستان، بوستان و... را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید از این جهت به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال 1297 تا 1304 هـ.ش مشغول فراگیری دانش‌های مختلف اسلامی گردید. علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز همراه برادرشان به نجف اشرف مشرف می‌شوند و ده سال تمام در نجف اشرف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول می‌شوند.

مرحوم علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بودند به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست می‌آمد مجبور به مراجعت به ایران می‌شود و مدت ده سال در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول می‌شوند. فرزند ایشان مهندس سید عبدالباقی طباطبائی می‌گوید:

به هر حال علامه طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم می‌گیرد تا به قم عزیمت نماید و بالاخره این تصمیم خود را در سال 1325هـ.ش عملی می‌کند.

ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 هـ.ق به محضر ثامن الحجج علیه السلام مشرف شدند و 22 روز در آنجا اقامت نمودند، و بعد به جهت مناسب نبودن حالشان او را به تهران آورده و بستری کردند، ولی دیگر شدت کسالت طوری بود، که درمان بیمارستانی نیز نتیجه‌ای نداشت.

قریب یک هفته در بیمارستان بستری می‌شوند و دو روز آخر کاملاً بیهوش بودند تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 هـ.ق سه ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی انتقال یافت.

 

3- آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی شامگاه دوشنبه دهم رمضان سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در اردکان دیده به جهان گشود. این فقید عالیقدر در مدت حیات پربارش، به ترویج اخلاق، قسط و عدل و آزادی پرداخت و شاگردان و مستمعان ایشان همه فضایل نیکوی انسان را نه تنها از زبان وی که از منش و رفتار آن بزرگوار درک کردند.

از سیزده سالگی نیز به عنوان طلبه، مجدانه به آموختن علوم دینی در زادگاه خود تحت نظر پدر پرداخت.

تحصیلات تکمیلی خود را در حوزه‌ی علمیه‌ اصفهان به سرانجام رسانید و از آیت‌الله فشارکی اجازه‌ اجتهاد گرفت و مرحومان ”حاج میرزا علی آقای شیرازی”، ”شیخ محمد خوانساری”، سید محمد نجف‌آبادی” و ”حاج رحیم ارباب” از جمله استادان او بودند.

وی در اردکان، در فضایی مملو از اختناق ضد دینی دولت رضاخان به فعالیت‌های مذهبی و روشنگرانه پرداخت و در کنار آن، هیچگاه از مبارزه با تحجر و مقدس‌مآبی غافل نشد. هنگامی که نخستین جرقه‌های انقلاب اسلامی با سخنان امام خمینی(ره) در سال 1341 شمسی شعله‌ور شد، به سرعت به ندای حضرت امام(ره) لبیک گفت و فعالیت سیاسی خود را شدت بخشید و یکی از ارکان انقلاب اسلامی را در یزد و اردکان پی افکند.

پس از پیروزی انقلاب، وی با حکم حضرت امام(ره) به عنوان امام جمعه‌ی اردکان و پس از شهادت سومین شهید محراب حضرت آیت‌الله صدوقی به سمت امام جمعه‌ یزد و نماینده‌ امام(ره) در آن دیار منصوب شد.

آیت‌الله سیدروح الله خاتمی سرانجام پس از عمری مجاهدت در پنجم آبان ماه 1367 شمسی در بیمارستان شهدای تجریش تهران به لقاءالله پیوست.

از مرحوم آیت‌الله سید روح الله خاتمی دو اثر، یکی «روزه‌ راستین» شرح دعای روزهای ماه مبارک رمضان و دیگری «آینه‌ مکارم» شرح دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیه‌السلام، به چاپ رسیده است.

 

4- 24 آبان در سال 1372 به عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز می‌باشد.ارزیابی شرایط و امکانات موجود فرهنگی مبین این است که کتاب به عنوان وسیله‌ای مطمئن و کارآمد در بسترسازی موجود فرهنگ می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه، اولاً به توجه بیشتر مسئوولان فرهنگی و آموزشی کشور نیاز دارد، ثانیاً محتاج تلاشی همه‌جانبه فراگیر و ملی است.

از این رو به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکاری نهادهای فرهنگی و ارشاد اسلامی و در اجرای فرمان مقام معظم رهبری در مورد توسعه نمایشگاه‌های کتاب در سطح کشور و تشویق مردم به کتابخوانی، نخستین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در روزهای چهارم تا دهم دی ماه سال 1372 با پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد.

در سال 1387 هفته کتاب از 21 آبان با نام «کتاب، پدیدآورندگان و خادمان نشر» آغاز شد و تا 29 آبان ادامه داشت.

 

5- شکل گیری و توسعه پدیده شهرنشینی، تغییر الگوی غذایی و کاهش تحرک و فعالیت بدنی مناسب، شرایط مساعدی را برای افزایش میزان قند خون و ابتلاء به بیماری دیابت پدید آورده است. جهت شناساندن و افزایش سطح آگاهی در زمینه بیماری دیابت، روز ۲۳ آبان به عنوان روز جهانی دیابت نامگذاری شده است. انجمن دیابت ایران (ادا) نیز در سال ۱۳۶۹ با هدف ارائه برنامه‌های آموزشی و افزایش آگاهی جامعه نسبت به بیماری دیابت تأسیس گردید.

 

6- امام امت در پنجم آذر ماه سال 1358؛ یعنی در مدتی کمتر از یک ماه بعد از اشغال لانه جاسوسی، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمودند: «یک مملکت بعد از چند سالی که 20 میلیون جوان دارد باید 20 میلیون تفنگدار داشته باشد و 20 میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب‌پذیر نیست.»

 مردم دلسوخته و مسلمان پاکباخته که دل در گرو عشق به انقلاب و هدف‌های والای آن داشتند، با آمادگی و قصد و اراده خلل‌ناپذیر جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب، گروه‌های مقاومت مردمی را در پایگاه‌های بسیج و در آن زمان در مساجد سراسر کشور تشکیل دادند.

 

7- به مناسبت رشادت‌ها و دلاور مردی‌های نیروی دریایی ارتش در دفاع از جزایر، بنادر، سواحل و دریاهای کشور و به ویژه دفاع از آبادان و خرمشهر و آب‌های نیلگون خلیج فارس در دوران جنگ تحمیلی و در نطفه خفه کردن نیروی دریایی دشمن بعثی، در ابتدای دوران دفاع مقدس، با تأیید امام قدس سره هفتم آذر روز نیروی دریایی ارتش نام گرفت تا همه ساله حماسه‌ی با شکوه دریادلان نیروی دریایی و یاد شهدای عزیز و گرانقدر دریایی گرامی داشته شود.

هفتم آذر سالروز حماسه آفرینی پرسنل ناوچه‌ی موشک‌انداز «پیکان» می‌باشد. یوم الله هفتم آذر تبلور ایثار و جان فشانی‌های پرسنل قهرمان و جان بر کف نیروی دریایی در برقراری ثبات و امنیت در آ ب‌های نیلگون خلیج فارس و دریای عمان می‌باشد.

پرسنل نیروی دریایی در دوران دفاع مقدس حماسه‌های بزرگ آفریدند. دشمن بعثی با بسیج کامل نیروی دریای و هوایی خود از پایانه‌های صدور نفت «البکر» و «الامیه» مراقبت می‌کرد. علی‌رغم چنین حالتی، سپید جامگان نیروی دریایی در ششم آذر ۱۳۵۹، به این سکوها تاختند و با همکاری تیزپروازان نیروی هوایی ارتش، ضمن وارد آوردن ضربات کوبنده بر پیکره‌ی نیروی دریایی و هوایی دشمن، بیش از دو سوم این پایانه‌ها را منهدم کرده و پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی ایران را بر مرتفع ترین دکل این پایانه‌ها به اهتزاز در آوردند.

پایانه‌های نفتی البکر و الامیه از بزرگترین مراکز صدور نفت است که در شمال خلیج فارس، در دهانه‌ی خور عبدالله، نزدیک جزیره بوبیان کویت قرار گرفته و از شاهرگ‌های حیاتی اقتصاد عراق از طریق دریا به حساب می‌آید.

در این نبرد دریایی سخت، دو فروند ناوچه‌ی موشک انداز از نوع «اوزا» و ۱۳ فروند از هواپیماهای جنگنده‌ی دشمن به قعر آب‌های خلیج فارس فرستاده شد. به علاوه تعدادی از تکاوران دریایی عراق کشته و تعدادی نیز به اسارت در آمدند.

دشمن بعثی برای جبران این شکست‌ها در شب هفتم آذر ۱۳۵۹، با اعزام تعدادی شناور جنگی از طریق بندر نظامی «ام القصر» در خور عبدالله، سعی در باز پس گیری پایانه‌ها کرد که در این مصاف، ۱ فروند از شناورهای عراقی غرق و ۲ فروند صدمه دیده و بقیه از صحنه‌ی عملیات گریخته و به ام القصر بازگشتند.

در سپیده دم هفتم آذر ۱۳۵۹، دشمن با تمام قوا از هوا و دریا با برخورداری از پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی کشورهای منطقه و آواکس‌ها و ماهواره‌های کشورهای استکباری و یاری گرفتن از تأسیسات نظامی ساحلی کشورهای نزدیک صحنه‌ی عملیات، بار دیگر در صدد باز پس‌گیری این پایانه‌ها برآمد. اما در یک مصاف نابرابر ناوچه‌ی پیکان به تنهایی توانست تعداد دیگری از کشتی‌ها و هواپیماهای عراقی را از صحنه‌ی عملیات خارج کند.

سرانجام پس از ساعت‌ها نبرد بی امان، هنگام ظهر ۷ آذر ۱۳۵۹، در حالی که دلاورمردان آخرین گلوله‌های خود را به سوی دشمن نشانه می‌رفتند، ناوچه‌ی پیکان مورد اصابت چند موشک قرار گرفت و با پرسنل شجاع خود در شمال خلیج فارس، در دل آب‌های گرم و نیلگون آن جای گرفت و صفحه‌ی زرین دیگری بر تاریخ نبردهای دریایی کشور افزوده شد و نتیجه‌ی این مصاف، انهدام بزرگترین پایانه‌های صدور نفت منطقه و از کار انداختن بیش از ۵۰% از توان رزمی نیروی دریایی عراق، بود.

این نبرد آنچنان در روحیه‌ی افراد دریایی دشمن اثر گذاشت که تا پایان جنگ حرکت چندان مهمی در دریا از آنها مشاهده نگردید. و فعالیت دریایی دشمن، با استفاده از هواپیماها و تجهیزات اهدایی از شرق و غرب، از جمله میراژها و سوپر اتانداردها، محدود به حمله‌ی ناجوانمردانه علیه هدف‌های غیر نظامی و بی‌دفاع کشتی‌های تجاری و نفتکش‌ها شده بود.

جان برکفان دریایی با اجرای عملیات‌های مختلف در آب‌ها، سواحل و بنادر کشور به ندای هم رزمان شهید خود پاسخ مثبت دادند و تا پایان دفاع، بنادر و خطوط کشتیرانی و جریان صدور نفت را باز نگه داشته و از آب‌های سرزمینی و سواحل و جزایر کشور به خوبی دفاع کردند.