خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

1- قرآن و شکل‌گیری نظام اسلامی، تسبیح، از واژه تا معنا و محتوا، نماز، تجلی‌گاه رضایت متقابل خدا و بنده 2- امام زمان(عج)، شهید لاجوردی، شهید اندرزگو، شهیدان عراقی، 8 شهریور، آزادگان، مجلس خبرگان قانون اساسی و رهبری، سیاست‌های کلی برنامه پنجم، مسائل گرجستان و قفقاز، پرونده هسته‌ای

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱ شهریور ۱۳۸۷
خطبه اول: تقوا، ملکه وجودی انسانها/ شکل‌گیری نظام اسلام بر محور قرآن، بحث خطبه‌های اوّل/ اهمیت حمد و تسبیح در ساخت انسانهای مسلمان/ معنای لفظی و اصطلاحی تسبیح/ خداوند، کامل صفات/ وجود آثار فراوان تسبیح در قرآن و روایات/ ماه رمضان، بهار سجده/ استجابت دعا، اوّلین اثر تسبیح/ نجات حضرت یونس بعد از دعا/ راز و نیاز یونس در شکم ماهی/ وعده خداوند به قبول استغفار/ وعده خداوند به مومنین برای استجابت دعا/ تکرار داستان حضرت یونس در سوره انبیاء/ ارزش تسبیح در زندگی انسانها/ رفاع عمر و اندوه اثر دوم دعا/ توصیه خدا به پیامبر برای استفاده از توسل در گرفتاری‌ها/ فرمایش خداوند به پیامبر درباره تسبیح و نیاز انسانها به تسبیح در مشکلات زندگی امروزی/ یافتن قدرت صبر اثر بعدی تسبیح خداوند/ مقام رضا حقیقتی دیگر از تسبیح و تمجید پروردگار/ رضایت مومنین از رضایت خداوند از آنان بالاترین نعمت در بهشت/ مشاهده مقام رضای اباعبدالله(ع) و زینب(س) در وقایع عاشورا و پس از آن/ آیه‌ای از قرآن، نشانه وجود رابطه بین نمازهای پنج گانه و حالت رضا به عنوان بزرگترین نعمت برای انسان‌ها/ نورانیت محیط و محل زندگی انسانها اثر دیگر تسبیح و تمجید پروردگار خطبه دوم: اهمیت میلاد حضرت حجت و حضور ایشان در جهان و توجه به خرافات در این زمینه / یادی از شهدای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی/ تنظیم هفته دولت در تاریخ انقلاب اسلامی نشانه‌ای از شهدای 8 شهریور/ بازگشت اولین کاروان آزادگان ایرانی در بند بعثیان به وطن، نشانه‌ای از نعمت خداوند برای ملت ایران/ تلاش صدام برای مخدوش سازی تعهدات به وجود آمده ناشی از قطعنامه شورای امنیت در سال 67/ حمله به کویت راهی برای رها شدن از مشکلات و فشارهای ناشی از جنگ با ایران/ ورود اولین گروه آزادگان به وطن نتیجه مثبت مکاتبات با عراق/ نمایشی از عشق آزادگان به انقلاب در لحظه ورود و فعالیت مفید آنان هم اکنون در جمهوری اسلامی/ نقش مهم مجلس خبرگان در تدوین قانون اساسی در گذشته و تعیین رهبری در حال/ قرار داشتن دو مسئوله هسته‌ای و یارانه‌ها در دستور کار خبرگان در اجلاس قریب الوقوع/ دعوت از صاحب نظران برای کمک به اجرای سیاست‌های کلی برنامه پنجم/ همراهی‌های قوای سه گانه و نهادهای مربوطه در خصوص سیاست‌های کلی/ اهمیت تأیید رهبری در تبدیل سیاست‌های کلی به قانون و نقش مهم مشورتی مجمع تشخیص مصلحت در این باره/ اولویت دادن به زیربناها در برنامه پیشنهادی به رهبری و ذکر دلایل و نشانه‌هایی از نقش مهم زیربناها در سالیان گذشته/ حرکت کشور به سوی توسعه با توجه به برنامه پنجم و جلوگیری از روز مرگی درمسائل اصولی مملکت/ قرار گرفتن در بین قوی‌ترین کشورهای جهان سوم در عرصه دفاعی با توجه به تجربه بعد از جنگ/ اجرای پروژه‌های مهم زیربنایی و البته بی برنامگی و سستی در برخی قسمت‌ها/ دانایی محوری مهمترین محور چشم انداز 20 ساله / خظر تقابل هسته‌ای ناتو و روسیه در مسئله قفقاز و گرجستان و آسیب پذیری منطقه خاورمیانه/ حق مسلم دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای صلح‌آمیز برای ایران و بهانه‌گیری غربیان به دلیل تسویه حساب‌های گذشته و حال با انقلاب/ تمایل دوباره کشورها، حتی کشورهای نفت خیز به ذغال سنگ برای تأمین انرژی خطری منهدم کننده برای زیستگاه بشر / ضرورت دستیابی به انرژی‌های نو و غیر مضر توسط ملل جهان / اجحاف قدرت‌های بزرگ در دستیابی کشورها به فناوری هسته‌ای

خطبه اول:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین.

اوصیکم عبادالله بتقوی الله فانه من یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا.

خداوند به همه امت اسلامی و بخصوص شما نمازگزاران عزیز توفیق تکمیل ملکه تقوا و حفاظت از وظایف و خیرات اخلاقی را عنایت کند.

مطلعید که بحث من در خطبه‌های اول نماز جمعه مربوط به شکل‌گیری نظام بر محور قرآن است. بخش اول را به عبادات اختصاص دادیم و در عبادات نماز را انتخاب کردیم. تا به حال در نماز چند بحث را گفته‌ایم و آخرین خطبه به تسبیح و تحمید رسیده بود که بنا شد بحث خطبه قبل را با توضیحات بیشتری تکمیل کنم. حمد و تسبیح در زندگی ما و در ساخت انسان‌های مسلمان، متعهد و صالح بسیار اهمیت دارد. این آیه‌ای که در مطلع صحبتم است، هم تسبیح، هم تحمید و هم سجده را دارد. امروز بنای من براین است که بحث کوتاهی داشته باشم که هم رکوع، هم سجده و هم تسبیح و تحمید را با مطالب فراوانی که دارند، خدمت شما عرض کنم.

اولاً تسبیح در لغت به معنای حرکت سریع، رو به کمال و پیشتاز است که در قرآن هست «وکل فی فلک یسبحون» که حرکت ستاره‌ها، شمس، قمر و کرات را با تعبیر «یسبحون» آورده است و در اصطلاح متشرعه و دینی که تسبیح خداوند را عرض می‌کنیم، یعنی خدا را از همه نقص‌ها و بدیها مّبرا می‌داریم. وقتی حمد خدا را می‌کنیم، یعنی خدا را مّتصف به همه صفات خوب و شایسته می‌بینیم که در این ذات مقدس نه نقصی وجود دارد و نه کمالی ناقص است. همه چیز را که خیلی از آنها در تصور ما هم نمی‌آید، به کمال دارد. خداوند ذاتی است که مجمع جمیع صفات و کمالات و منزه از همه عیوب و نقایص است و دارای فرزند و توالد پدر و مادر هم نیست. فقط یکی است و آن خدا صمد است و احد.

وقتی انسان تسبیح و تحمید می‌کند، این‌گونه مطالب را باید درذهن خود داشته باشد که چه می‌گوید. امروز فقط می‌خواهم بخشی از آثار تسبیح، تحمید، رکوع و سجده را براساس
 قرآن عرض کنم. اگر بخواهیم به روایات بپردازیم که غیرمتناهی است. چون نمی‌توان این همه روایت را در یک وقت خطبه گفت. ولی چند آیه‌ای که عرض می‌کنم، مطلبم را می‌رساند. چهار پنج اثر دعا، سجده، رکوع و تسبیح را بخصوص از قرآن برای شما مطرح می‌کنم. امیدوارم در روحیه مردم تاثیر داشته باشد که توجه بیشتری به این عبادت ارزشمند کنند، به خصوص اینکه در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم که بهار سجده، نماز و رکوع است.

اولین اثر تسبیح این است که به استجابت دعا کمک می‌کند. اگر کسی چیزی از خداوند بخواهد و از دل تسبیح و تحمید کند، یعنی با کسی حرف می‌زند که هیچ عیبی ندارد. با کسی حرف می‌زند که همه چیزهای خوب را دارد و یکی از آن خوبی‌ها این است که تقاضای نیازمندان را اجابت می‌کند. همانطور که خداوند از ما خواسته است که اگر سائلی به در خانه ما آمد، او را مأیوس نکنیم و به نحوی که می‌توانیم او را راضی کنیم. این یک حسن است. این حسن در خداوند خیلی بیشتر از ماست.

آیاتی که می‌خواهم بخوانم، از داستان حضرت یونس است. دو آیه را از دو سوره خدمتتان عرض می‌کنم. وقتی حضرت یونس بخاطر مسائلی که در اطرافشان اتفاق افتاد، به دریا می‌افتند و نهنگی ایشان را می‌بلعد و آنجا حضرت به خدا متوسل می‌شود، دعا می‌کند و تسبیح می‌گوید، خداوند نجاتش می‌دهد.

این داستان را خداوند گفته و از این آیه می‌فهمیم که تسبیح چه اثری دارد! وقتی حضرت یونس در شکم ماهی گرفتار شد، دعا کرد و گفت: «سبحانک انی کنت من الظالمین» با تسبیح خداوند شروع کرد، ولی خداوند می‌فرماید «فاستجبنا له ونجیناه من الغم وکذالک ننجی المومنین». با این دعا و تسبیحی که کرد، ما او را نجات دادیم و دعایش را مستجاب کردیم. همین کار را با مومنان دیگر هم می‌کنیم. این صریح آیه است.

یعنی کسانی که در تقاضای خودشان از خداوند با شرایط دعا، تسبیح و تحمید و اگر گناهی کرده‌اند، با استغفار به در خانه خدا بروند، این آیه به ما وعده قطعی می‌دهد. خداوند که بی‌جهت وعده نمی‌دهد. ملاحظه ندارد که در مورد بندگانش وعده ناحق بدهد. وعده خداوند با شرایطی که دارد و شرایطش هم در دعاها آمده، حتماً عملی می‌شود. بنابراین مطمئن باشید اگر به این آیات با شرایطش عمل کنیم، نتیجه می‌گیریم.

همین مضمون که درباره حضرت یونس در این آیه عرض کردم، در سوره انبیا هم در دو آیه 77 و 78 آمده که الان عرض می‌کنم. باز همین است: «ولولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون». خداوند می‌فرماید اگر یونس در شکم ماهی از تسبیح استفاده نمی‌کرد و با این وسیله خوب به درگاه خدا نمی‌آمد، باید تا قیامت در همان حالت می‌ماند. اینکه چرا حضرت یونس این‌گونه شد، بحث دیگری است.

ببینید این دو آیه را که کنار هم می‌گذاریم، ارزش تسبیح را در زندگی ما خیلی خوب در استجابت دعای نشان می‌دهد. بنابراین الان که به بهار دعا در ماه رمضان می‌رسیم، به تسبیحاتی که می‌گویید، توجه داشته باشید. چون در استجابت دعاها موثر است.

اثر دوم رفع غم و اندوه است. برای این موضوع هم از قرآن استفاده می‌کنیم. به پیغمبر(ص) می‌فرماید: «ولقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون فسبح بحمد ربک وکن من الساجدین».

خداوند در این آیه به پیغمبر می‌فرماید: «می دانیم رفتاری که مشرکین و کفار و اشرار با شما می‌کنند، شما را اذیت و قلب شما را آزرده می‌کنند.» برای نجات از اندوه و غمی که از این ناحیه برایتان پیش می‌آید، راه عملی نشان می‌دهد و می‌گوید: «به تحمید، تسبیح و سجده متوسل شوید.» البته ممکن است افرادی فکر کنند با همین سجده، رکوع، تحمید و تسبیح سطحی که دلشان هم همراه نیست، به این نتیجه می‌رسند که این اشتباه است.

اثری که می‌خواهیم بگیریم، با توجه است. باید خدا را، به عنوان ذات مستجمع با صفات کمال حمد کنیم و از همه عیب‌ها منزه بدانیم. می‌دانیم که یکی از عیب‌های هر موجود، به خصوص انسان‌ها این است که به نیازهای دیگران توجه نمی‌کنند. آن موقع با امید بیشتری به در خانه خدا می‌رویم و خداوند به پیغمبر می‌فرماید: «برای نجات از اندوه و غمی که از ظلم مشرکان و فشار مشرکان بر تو و همراهانت وارد می‌کند، خودت را با تسبیح، تحمید، رکوع و سجده آرام کن» اینها واقعاً درس‌های مهم انسانی است و برای ما در زندگی که امروز بسیار هم پیچیده است، عملی می‌باشد. این اثر دوم.

اثر سوم یافتن قدرت صبر است که باز از مضامین صریح قرآن می‌باشد و نمی توان در آن تشکیک کرد. «فاصبر علی ما یقولون فسبح بحمد ربک». به خود پیغمبر می‌فرماید که مضمون آن هم بالاست. برای بالابردن تحمل و صبر پیغمبر و اطرافیانش می‌فرماید: «تسبیح داشته باش و حمد خدا را بگو و خداوند در مقابل این همه ناراحتی به تو صبر می‌دهد.»

اثر چهارم میل به مقام رضا بین بنده و خداست. اگر ما حقیقت تسبیح، تحمید، رکوع، سجود و نماز را در زندگی خود داشته باشیم، بین ما و خدا حالت رضا حاکم می‌شود و برای انسان در همه نعمت‌های الهی هیچ نعمتی به اندازه حالت رضایت بین خدا و بنده نیست.

در آیه‌های دیگر وقتی نعمت‌های مومنین در بهشت را می‌شمارد، می‌گوید: اینها وارد باغ‌ها می‌شوند و زیر سایه‌ها و آب‌های روان با حورالعین هستند و آخرش می‌فرماید
«و رضوان‌ من‌ الله‌اکبر». از همه این نعمت‌هایی که در بهشت برای بندگانش تهیه شده، بالاترین آن حالت رضایتی است که انسان بین خودش و خدا داشته باشد. یعنی آنچه که خدا درباره انسان خواسته، با نهایت رضایت و دل آرام بپذیرد و خداوند هم از بنده خودش که در مسیر او حرکت می‌کند، راضی باشد.

افرادی که این مرحله از حالت رابطه خدا و انسان را در تاریخ زندگیشان دیده‌اند، حاضر نمی‌شوند هیچ چیز را با آن مقایسه و عوض کنند. اگر انسان به این حالت برسد که واقعاً از خداوند در همه مراحلی که پیش می‌آید، راضی باشد و خداوند را حکیم و عادل و عالم ببیند، چرا ناراضی باشد؟ حضرت اباعبدالله(ع) در عاشورا آن همه مصیبت را که در یکی دو روز بر خودش و خانواده‌اش آمد و واقعاً مصیبت‌هایی که کوه را آب می‌کند، در لحظه آخر زندگیش مناجاتی در قتلگاه با خداوند دارد و حالت رضایت را مطرح می‌کند و می‌فرماید: «من راضی هستم از آنچه که می‌بینم.» حضرت زینب(س) در مجلس ابن زیاد با چنین مضمونی ابن زیاد را شکست و قدرت روحی خود را در مجلسی که گرفته بودند، نشان داد و مجلس را تکان داد. این حالت یک حالت بسیار باارزش است و من واقعاً خواهش می‌کنم و از زبان قرآن توصیه می‌کنم که سعی کنید با تفکر و با خداشناسی حالت رضایت را بین خودتان و خداوند بوجود بیاورید.

در چنین فرضی هیچ وقت شکست نمی‌خورید و شکسته نمی‌شوید و هیچ وقت احساس مرارت نمی‌کنید. ممکن است انسان راجع به آنچه در اطرافش می‌گذرد، ناراحت شود، ولی هیچ وقت برای خودش ناراحت نمی‌شود. این آیه را ببینید «و فسبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من آنا اللیل و فسبح واطراف النهار لعلک ترضی». دستور نمازهای پنج گانه است. البته مفسرّان نظرات مختلفی گفته‌اند، ولی مجموعه پیش و بعد از طلوع آفتاب در دو طرف روز و در دل شب همین پنج وقت می‌شود. اینجا هم تسبیح و حمد را دارد. همه اینها را می‌آورد و می‌گوید: «بین خود و خدا حالت رضایت پیدا کنید.» در صورت درست عمل کردن حالت رضا برای انسان پیش می‌آید که بزرگترین نعمت خداوند برای ماست که از طریق عبادتها و تفکرها بدست می‌آید.

پنجمین اثری که یادداشت کردم نورانیت محیط و محل زندگی انسان با تسبیح، تحمید و عبادت است. نور خدایی که نور آسمان و زمین است، جلوه در خانه‌هایی پیدا می‌کند که در آن خانه‌ها انسانهایی در شب و روز تسبیح می‌کنند و تجارت و بیع و منافع مادی نمی‌تواند آنها را از ذکر خدا و تسبیح و عبادت خداوند جدا کند. اینها نور را در زندگی و محل خانه خود احساس می‌کنند و حقیقتاً هم چنین است.

عرض کردم آثار تسبیح و تحمید و عبادت خیلی بیشتر از اینهاست و من نمی‌توانم در بحث‌های نماز به آنها مفصل بپردازم. این مقدار را امروز و در این خطبه آوردم و بخصوص چون در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم که انشاءالله بتواند در روحیات مردم ما و مستمعان ما تاثیر بگذارد که از این راهی که خداوند برای استجابت و رفع غم و اندوه و جلب رضایت خداوند و استفاده از نورانیت خداوند در محیط کار و زندگیمان در نظر گرفته است، بیشتر استفاده کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ انک شانئک هو الابتر*

 

* سوره مبارکه کوثر

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی امیرالمومنین و علی سیده الطاهره و سبطه الرحمه و علی ابن الحسین و محمد ابن علی و جعفر بن محمد و موسی ابن جعفر و علی ابن موسی و محمدابن علی و علی ابن محمد والحسن ابن علی و خلف هادی المهدی صلوات علیهم اجمعین

اوصیکم عبادالله و نفسی به تقوی الله.

در خطبه دوم معمول این است که مناسبت‌های هفته و مسایل روز را مطرح کنیم.

میلاد حضرت حجت(ع)(1) که البته مربوط به هفته گذشته بوده و من به خاطر اهمیت این مناسبت و به خاطر اینکه امروز همه ما در سایه امام زمان(عج) زندگی، می‌کنیم، فقط یادآوری می‌کنم. این حجت خدا روی زمین و امید بشریت است برای اینکه روزی با نور او جهان روشن، مشکلات بشریت حل و بهشت خداوند در زمین هم مشاهده شود. جز مراسم مهم ماست و الحمدالله به اندازه کافی و متاسفانه گاهی مخلوط با خرافات و اقداماتی ناشایست این مراسم برگزار می‌شود.

شهدای فراوانی داشتیم که در این مقطع، یعنی یکی دو هفته قبل و بعد سالگرد شهادت آنها بود و فقط در حد گرامی داشت یادشان صحبت می‌کنیم و نمی‌رسیم به زندگیشان و آثارشان بپردازیم.

شهید بزرگوار لاجوردی،(2) شهید عزیز اندرزگو،(3) شهید بزرگوار عراقی(4) و فرزند رشیدش حسام از شهدایی هستند که قبل از پیروزی انقلاب با همه وجودشان در صحنه بودند و بعداً به شهادت رسیدند و خداوند آنها را به بزمی برد که انبیا و اولیا هستند و انشاءالله با مقدساتی که در مسیر آنها هستند و زندگیشان را با آن تنظیم کرده بودند، محشور باشند.

 

سالگرد شهدای 8 شهریور است که شهید رجایی، شهید باهنر، شهید بلندیان و شهید دستجردی(5) دریک توطئه شوم، این عزیزان که مصدر کارهای مهم کشور بودند، به شهادت رسیدند. بعد از از دست رفتن جمع کثیری از بزرگان انقلاب در حادثه 7 تیر اینها زمامدار امور بودند و منافقین اینها را از انقلاب و ما گرفتند. به خاطر همین فاجعه بزرگ هفته دولت در مراسم سالانه تاریخ انقلاب اسلامی تنظیم شده و هنوز هم هست که هم تاریخ گفته می‌شود و هم تجلیل و تعظیم این بزرگواران خواهد بود.

در مناسبت‌های دیگر، یکی از مناسبت‌های 26 مرداد سال 69 است که آزادی آزادگان ما و اسرایی که در عراق داشتیم، شروع شد. آن روز جزو بهترین روزهای ملت ماست. در تاریخ ما و برای بنده که آن موقع مسئول جنگ بودم، درخشان‌ترین روز در تاریخ زندگی است. اینقدر آن روز برای من یادآور نعمت‌های خداوند است که هیچ وقت قدرت شکرش را در خودم ندیدم.

دو سال قبل از آن در سال 67 قطعنامه را پذیرفته بودیم. دو سال گرفتار چانه‌زنی‌ها و بهانه‌جویی‌های صدام بودیم. صدام با اینکه قطعنامه را قبول کرده بود، تلاش می‌کرد تعهدی را که در قطعنامه شورای امنیت به دوشش آمده، مخدوش کند. بهانه گیری می‌کرد. فقط به خاطر اینکه جمهوری اسلامی به تنگ بیاید و بپذیرد و تفسیر مورد رضایت صدام و بعث عراق از قطعنامه واضح باشد.

طرفش هم بیشتر من بودم. اول که شروع کرد، نامه‌ای به رهبری نوشت و بعد بنا شد من مذاکرات و مکاتبات را ادامه بدهم. خیلی اذیت کرد و واقعا جنگ اعصاب به راه انداخت. دو سال در این ماجرا گیر بودیم. تا به موقعی رسیدیم که برنامه‌ای برای خودش در عراق تنظیم کرد. فضا برایش مشکل شد. او بیشتر از ما در ایران اسیر داشت. بیش از اسرایی که ما در عراق داشتیم، او در ایران اسیر داشت و خانواده‌ها دنبال اسرایشان بودند. به علاوه هزینه‌های جنگ و خرابی‌ها و خیلی چیزها و عدم دستاوردی که از این جنگی که شروع کرده بود، او را در فشار گذاشته بود.

می‌خواست خودش را خلاص کند. به این فکر افتاد که کویت را بگیرد و آنچه را که در ایران به دست نیاورده، از کویت به دست بیاورد که فکر می‌کرد لقمه آسانی هست. وقتش تنگ شد و مکاتبات را تمام کرد و در آخرین نامه همه آنچه را که در نامه‌هایم به عنوان خواسته - نه خواسته‌های اضافی، به عنوان محتوای قطعنامه که می‌خواستیم - پذیرفت و گفت: من تمام خواسته‌های شما را پذیرفتم.

مکاتبات ما تمام شد و دو روز بعد از آن یا چند روز بعد اولین گروه از آزادگان به طرف ایران حرکت کردند. لحظه‌ای که اسرای ما بعد از جنگ، وارد ایران شدند، خیلی شیرین بود. در زمان جنگ تحمل برایشان آسان‌تر بود. بعد از اینکه جنگ تمام شد و آنها مجبور بودند در آن زندانهای مخوف دوباره با آن شرایط بمانند، هم برای آنها و هم برای ما سنگین بود. لحظه‌ای که اینها به خاک ایران رسیدند و آن نمایشی که از عشق و علاقه به انقلاب، اسلام و ایران در لحظه ورود از خودشان نشان دادند، از لحظات بسیار شیرین تاریخ ماست بحمدالله آمدند و امروز در بخشی از جامعه ما فعال هستند و حقیقتاً مایه دلخوشی در جامعه هستند و خیلی هم به جریان انقلاب کمک کرده‌اند و می‌کنند.

مناسبت دیگر ما گشایش اولین مجلس خبرگان در سال 58 است.(7) البته آن برای اینکه قانون اساسی را بنویسند، تاسیس شد. نتیجه کار آنها این قانون اساسی است که جزو قوانین اساسی مترقی دنیاست، بخصوص به خاطر محتواهای اسلامی و ملی‌اش. همان مجلس که خبرگان قانون اساسی بود، بعدها خبرگان رهبری شد و تا امروز پشتوانه عظیم این ملت و مایه آرامش خاطر مردم است که هیچ وقت دچار خلا رهبری نشویم. به علاوه خبرگانی هستند که می‌توانند صالح‌ترین فرد را شناسایی و انتخاب کنند. تجربه آنها عملاً مورد تأیید ملت قرار گرفت و رفراندمی شد که در زمان خودش انجام شد. روزهای آینده اجلاس خبرگان را داریم که اخبارش را خواهید شنید. دو مسئله از مسایل مهم مورد نیاز کشور در دستور خبرگان است: یکی مسئله هسته‌ای و دیگری مسئله یارانه هاست که هر دو اینها مسئله روز است و خبرگان از مسئولان ذیربط دعوت کرده‌اند که بیایند در اجلاس و توضیح بدهند و خبرگان در اجلاس اظهارنظر کند.

مسئله دیگری که باز از مسائل روز ما و مهم است و من اهمیت زیادی به آن می‌دهم و خواهش می‌کنم از صاحب نظران که کمک کنند تا مطلبی که الان عرض می‌کنم، کامل کامل به اجرا در بیاید، سیاست‌های کلی برنامه پنجم است. می‌دانید طبق قانون اساسی سیاست‌ها در اختیار رهبری انقلاب است و در قانون اساسی گفته شده که باید با مشورت با مجمع تشخیص مصلحت این سیاست‌ها را تدوین و ابلاغ کنند. وقتی ایشان تأیید و ابلاغ کردند، آن موقع تبدیل به حکم جدی و قانونی می‌شود. خوشبختانه امسال دولت، قوه قضائیه، مجلس و نهادهای ذیربط همراهی زیادی کردند و در مجمع تشخیص مصلحت بحث شد. خیلی طولانی بود و بحث‌های جدی شد. جلسات فوق‌العاده گذاشتیم و هفته گذشته تکمیل کردیم که خدمت رهبری ارسال می‌شود.

البته اینها تا به حال پیشنهاد است. اصولاً هر سیاست کلی که در مجمع تصویب می‌شود، قبل از اینکه رهبری تأیید کنند، حکم نیست. مجمع تشخیص مصلحت به عنوان مشاور اینها را بررسی می‌کند و نظر مشورتی را به ایشان می‌دهد و ایشان هم بررسی، تأیید و ابلاغ می‌کنند. بعد از اینکه رهبری سیاست‌ها را ابلاغ کردند، قانون می‌شود. فکر می‌کنم سیاستهایی که تنظیم شده، می‌تواند برنامه پنجم را در زمان خاص ما، برنامه نیرومندی کند که جایگاه حرکت انقلاب اسلامی را به طرف رفاه، توسعه و پیشرفت انشاءالله ارمغان داشته باشد.

در پیشنهاداتی که خدمت رهبری داده‌ایم، روی مسایل مهمی در همه زمینه‌ها به خصوص روی زیربناها تکیه کرده‌ایم. از لحاظ پایه حرکت، روی زیر بناها تکیه بیشتری شد. بعضی از آنها الان باید اولویت خاص خود را داشته باشند. یادمان نرفته، بعد از جنگ که همه چیز دچار عقب‌افتادگی بود، در دوران دو برنامه‌ای که به عنوان سازندگی مطرح شد، زیربناها را تا حدودی آماده کردیم و در سایه همان زیربناهایی که آماده شد، سالهای بعد و تا نزدیک امروز مشکلات زیربنایی نداشتیم. برق قطع نمی‌شد، آب قطع نمی‌شد، گاز قطع نمی‌شد و خشکسالی‌هایی که می‌آمد، این‌قدر آسیب نمی‌رساند. در این دوره‌ها گاهی چندین سال خشکسالی داشتیم، ولی به خاطر زیربناهای موجود، مهار آبها و برنامه‌ها نمی‌توانست این‌قدر ما را اذیت کند.

انتظار داریم بعد از این هم با برنامه پنجم که می‌نویسیم و انشاءالله در مجلس تصویب می‌شود، به‌گونه‌ای عمل شود که کشور در مسایل اصولی روزمره عمل نکند و پایدار حرکت کنیم.

با تجربه بعد از جنگ توانستیم امکانات فراوانی را در صنایع دفاعی به وجود بیاوریم و با همان تجربه و همان زیربنا امروز یکی از مقتدرترین کشورهای جهان سوم در عرصه دفاعی هستیم. توانستیم صنعت سدسازی، نیروگاه سازی، سیلوسازی، اتوبان‌سازی، بندرسازی و پالایشگاه‌سازی را به دست بیاوریم و اجرا کنیم. در آخرین حرکت پالایشگاه‌سازی، فاز دوّم پالایشگاه بندرعباس را برای صادرات بنزین ساخته بودیم که اگر با همان ظرفیت جلو می‌آمدیم، امروز به جای نفت خام می‌توانستیم فرآورده‌ها را با قیمت بهتری بفروشیم.

اگر یک خشکسالی مثل امسال که پیش آمد، این‌قدر آب پشت سدهایمان ‌داشتیم، می‌توانستیم زهر خشکسالی را از کشاورزان بگیریم و دچار قطع برق و گاز واین چیزها نشویم. اینها همه چیزهایی است که در سایه کارهای زیربنایی و بنیانی برای ایران مقدور است. انسان‌های شایسته و دانش شایسته را داریم. مهم‌ترین محور چشم‌انداز 20 ساله و برنامه 5 ساله بعدی همین دانایی محوری است که باید کشور را با انسان‌های دانا، عالم، آشنا و مجرب، در این دنیای واویلا که می‌بینید هر روز فتنه انگیزی می‌شود، پیش ببریم. انشاءالله این اتفاق با کمک صاحب‌نظران، دولت و مجلس شورای اسلامی در آینده نزدیک عملی خواهد شد.

مسئله دیگر از مسایل روز، شرایط منطقه است که مسئله گرجستان و قفقاز هم اضافه شد. در قفقاز خطر رویارویی دو قدرت بزرگ دنیای هسته‌ای، یعنی ناتو از یک طرف و روسیه از طرف دیگر پیش آمد. البته کمی آرام گرفته و هنوز تمام نشده و باید در حل مسائل خیلی عاقلانه و مدبرانه عمل کرد. به خاطر یک مسئله کوچک در جامعه بشری این تهدیدهای قدرت‌های بزرگ هسته‌ای را مطرح کردن بسیار خطرناک است. تا این لحظه تا حدودی پیش رفته‌اند. دعا می‌کنیم و امیدواریم عقل حاکم شود و این خطرها برای جامعه بشری بخصوص برای منطقه ما پیش نیاید.

راجع به خودمان هم هنوز مسئله مهم ما مسئله هسته‌ای است. از لحاظ بین‌المللی که حقیقتاً مظلوم 

هستیم و خیلی واضح است که دارند، برای تسویه حساب‌هایی که با انقلاب دارند، بهانه‌گیری می‌کنند. خودشان قبول دارند که ایران می‌تواند صاحب تکنولوژی هسته‌ای صلح‌آمیز باشد و ما هم همین را می‌خواهیم. امروز دنیا کاملاً دارد احساس می‌کند که به طرف و مشکل انرژی پیش می‌رود. به حدی که امروز اکثر کشورهای دنیا دارند دوباره به انرژی ذغال سنگ برمی‌گردند. چیزی که در گذشته باعث تخریب منابع زیستی بشر شده است. معلوم است برقی که بخواهد از ذغال سنگ به وجود بیاید، تخریب محیط زیستش خیلی بالاست. ولی دنیا به خاطر مشکلات انرژی دارد به این طرف می‌رود.

همین امروز در خلیج‌فارس آنجایی که منبع نفت است، اینها قراردادهای بزرگ نیروگاه ذغال سنگی می‌بندند. ذغال سنگ در دنیا آسان‌ترین وسیله تهیه برق است. در اکثر کشورها هم در دسترس است. احتمالاً بشر به آن سمت خواهد رفت، ولی حقیقتاً زیستگاه بشر را منهدم می‌کند. همین الان داریم آثارش را در گرم شدن کره زمین و آب شدن یخ‌های قطب‌ها می‌بینیم که اینها خطرات اساسی است. در آینده می‌تواند بسیار نگران کننده‌تر باشد.

رفتن به طرف انرژی‌های نو، بخصوص خورشیدی، بادی و هسته‌ای به ویژه از نوع گداخت هسته‌ای و صنعت جوش هسته‌ای ضروری است که قدرت‌های بزرگ دارند می‌روند و ما هم باید برویم.

سخت‌گیری قدرت‌های بزرگ دنیا در مورد ایران که تحت تحریم خودش را به اینجا رسانده که می‌تواند صنعت صلح‌آمیز هسته‌ای داشته باشد، انصافاً هم ظلم به ما و هم ظلم به بشریت است. باید به گونه‌ای تنظیم کرد که خطر سلاح هسته‌ای نباشد، اما بشریت بتواند از این منبع الهی که قدرت عظیم درون هسته است، استفاده کند که انشاءالله این کار را می‌کند. همه با هم همکاری کنیم تا به تکنولوژی هسته‌ای برسیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد*

 

* سوره مبارکه توحید

پی نوشت ها:

 

1- امام زمان(عج) نیمه شعبان سال 255 هجری در سامرا متولد شدند. نام ایشان محمد بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و کنیه ‏اش ابوالقاسم است. ایشان از فرزندان حضرت زهرا(س) و از اولاد امام حسین(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است. مادرش کنیزی به نام نرجس، صیقل و سوسن است.

یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری(ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می‌آیند.

شب این میلاد خجسته را «شب برات» ‌و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق در کمال‌الدین نقل می‌کند نرجس خاتون روزی مشاهده می‌کند که نوری وارد بدن او می شود و به امام حسن عسکری موضوع را گزارش می‌کند و امام او را نوید به بارداری امام زمان می‌دهد و می فرماید: پسری می‌آوری که نامش محمد است و پس از من، جانشین من خواهد بود.

چون پدرش وفات کرد، او 5 ساله بود و مشهور بین علماء نیز همین تاریخ است و کسی در این جهت اعتراضی نکرده، مگر کلینی در کافی و صدوق در کمال‌الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال 255 و بار دیگر 256 نوشته‌اند، اما هر سه بیشتر سال 255 هجری را قبول دارند. برای ولادت ایشان تاریخ‌های دیگری هم ذکر شده است.

علت اینکه در تاریخ تولد ایشان عده‌ای اختلاف دارند، ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد. بنابراین اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ است و در این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچ‌گونه اختلافی نیست.

 

2- شهید «سیداسدالله لاجوردی» در سال 1314 ش در خانواده‌ای مذهبی در جنوب تهران دیده به جهان گشود و در کانون گرم خانواده با تعلیمات اسلامی ‌پرورش یافت. دوران کودکی وی مصادف با حکومت استبدادی رضاخان و اشغال ایران در1320 ش و دوران جوانی شهید لاجوردی نیز مصادف با حوادث مهمی ‌در عرصه‌ی سیاست ایران است. نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد، از جمله حوادث مهم این دوره‌اند که تأثیر فراوانی بر روحیات و عواطف وی داشتند. سیداسدالله به علت فقر مالی ناچار شد دبیرستان را ترک کند و به کار در بازار مشغول شود. در همین زمان از طریق آشنایی با حاج صادق امانی زمینه‌ی حضور لاجوردی در گروه شیعیان فراهم می‌شود.

در دهه‌ی 1330 به همراه ‌یاران خود در گروه شیعیان به فعالیت‌های فرهنگی- مذهبی مشغول می‌شود و در مسائل سیاسی دخالت نمی‌کند. از آنجایی‌ که وی در جریان مبارزات فداییان اسلام و آیت‌الله کاشانی قرار می‌گیرد، به فعالیت‌های سیاسی هم کشیده می‌شود و با آغاز نهضت امام‌خمینی(ره) در زمره‌‌ی یاران وی درمی‌آید. با مشاهده‌ی اولین اعلامیه‌ی امام(ره) سخت تحت ‌تأثیر قرار می‌گیرد و از این زمان با اشتیاق وصف‌ناپذیری به همراه دوستان خود، تکثیر و توزیع اعلامیه‌های امام را آغاز می‌کند. شهید لاجوردی در سال‌های تبعید امام به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی سه بار دستگیر و به زندان محکوم می‌شود و مورد شکنجه قرار می‌گیرد. یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد وی مقاومت در برابر شکنجه‌های سنگین ساواک بود که هیچ‌گاه نتوانستند از وی اعتراف بگیرند؛ به طوری که وی را «مرد پولادین زندان‌ها» لقب دادند. لاجوردی بلافاصله پس از اینکه از زندان آزاد می‌شد، به فعالیت‌های خود ادامه می‌داد. وی در معیت بزرگ‌مردانی چون شهیدصادق امانی و شهیدمهدی عراقی به تشکیل جمعیتی مبارز با عنوان «هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی» دست یازید که‌ یکی از تشکل‌های مؤثر در تبلیغ و ترویج پیام امام و پیشبرد نهضت انقلابی ایشان به شمار می‌رفت و تا کنون نیز پابرجاست.

در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌نقش فعالی ایفا کرد و با توجه به شناخت جریانات سیاسی کشور، در سمت دادستانی نظام جمهوری اسلامی ‌قرار گرفت و در برخورد با جریانات فکری و سیاسی ضدانقلاب وظیفه‌ی سنگینی پذیرفت. وی به تعقیب و خنثی‌کردن توطئه‌های گروهک‌های معاند سیاسی، به‌ویژه گروهک فرقان و منافقین پرداخت و در این زمینه تلاش‌های فراوانی کرد. بدین‌ترتیب لاجوردی عهده‌دار حفظ و حراست از نظام نوپای جمهوری اسلامی‌گردید و توانست گروهک‌های منافقین و فرقان را از بین ببرد. مقارن با پایان جنگ تحمیلی، لاجوردی به ریاست سازمان زندان‌های کشور منصوب شد و با توجه به شرایط دشوار زمانی و مشکلات عدیده‌ای که پس از جنگ گریبانگیر جامعه‌ای ایران شده بود، توانست هم در عرصه‌ی تربیت و بازپروری مجرمین و هم در عرصه‌ی مدیریت سازمان زندان‌ها به توفیقات زیادی دست پیدا کند. وی در سال1376 ش از ریاست سازمان زندان‌ها، و اقدامات تأمینی تربیتی کشور استعفا داد و بار دیگر به حجره‌ی کوچکش در بازار تهران بازگشت. شهید لاجوردی در اول شهریور 1376 ش توسط اعضای گروهک منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید.

 

3- شهید سیدعلی اندرزگو در رمضان سال 1318 شمسی در خیابان شوش تهران در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. در جوانی با شخصیت بزرگ تاریخ اسلام شهید نواب صفوی آشنا شد و این آشنایی تاثیر شگرفی در روح و منش زندگی او گذاشت.

 در جریان قیام 15 خرداد سال 1342، شهید اندرزگو دستگیر و تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت و با این که در زیر شکنجه بی‌هوش شده بود، به سبب عزمی محکم کوچک ترین کلامی که بتواند شکنجه‌گران را به مقصودشان رهنمون سازد بر زبان نیاورد.

پس از رهایی از زندان با شهید حاج صادق امانی و دیگر دوستانی که از سابق می‌شناخت ارتباط برقرار کرد و وارد شاخه نظامی هیئت موتلفه جمعیت‌های اسلامی شد.

در همین زمان مسئله ترور حسنعلی منصور نخست وزیر خائن رژیم طاغوت مطرح شد و او به همراه دیگر افراد شرکت‌کننده در این ترور، در مراسم تحلیف شرکت کرد و اولین نفری بود که دست روی قرآن گذاشت و سوگند یادکرد که تا آخرین قطره خون خود نسبت به نهضت و آرمان‌های اسلامی آن وفادار بماند.

 با دستگیری همه‏ یاران شهید اندرزگو که در ترور منصور نقش داشتند، او زندگی مخفی خود را آغاز کرد و ساواک مدت 15 سال سایه‌وار دنبالش می‌گشت.

 با وجود تلاش دستگاه‌های امنیتی رژیم که حتی خانواده و نزدیکان شهید اندرزگو را نیز نشانه گرفته بود، وی توانست مخفیانه و با زیرکی و هوشیاری از کشور خارج شده و به عراق سفر کند.

 کبری‏ سیلسپور همسر شهید اندرزگو در این مورد می‌گوید: «سید با شناسنامه جعلی سوار کشتی می‌شود و با ترفندی ناخدا را راضی می‌کند که کشتی را به سوی ساحل عراق در اروند ببرد و قبل از آنکه ناخدای کشتی متوجه شود پیاده می‌شود و به سوی خطوط مرزی عراق حرکت می‌کند. مرزبانان عراق راه را برای آنان می‌بندند و از آنان کارت شناسایی طلب می‌کنند که شهید اندرزگو می‌گوید:«ما طلبه هستیم و برای درس خواندن کنار دریا آمده ایم و کارت شناسایی در نجف است» و بدین صورت به نجف می‌رود.»

شهید اندرزگو در سال 1345، به ایران بازگشت و درحالی که ساواک به شدت به دنبال دستگیری وی بود به قم رفت و در کسوت روحانیت در حوزه علمیه با نام مستعار «شیخ عباس تهرانی» به تحصیل پرداخت و مجدداً سرگرم فعالیت‌های انقلابی شد.

هر وقت فرصتی پیش می‌آمد با سخنرانی‌های پرشور خود در شنوندگان تاثیر بسزایی می‌گذاشت و آنان را به تحرک وامی‏داشت.

در سال 1346 به وسیله یک نفوذی ساواک بازگشت شهید اندرزگو اطلاع داده می‌شود اما این بار نیز ساواک موفق به دستگیری او نمی‌شود.

در قم وی با وجود مراقبت‌های شدید ساواک، مبارزه اش علیه رژیم پهلوی را ادامه داد و در جریان ساخت سینما در قم که هدف از آن ترویج فرهنگ مبتذل غربی بود به مبارزه پرداخت. فعالیت وی چنان بود که ساواک پرونده‌ای را به نام «شیخ عباس تهرانی» تشکیل داد.

افزایش حساسیت‌های ساواک باعث شد تا وی به مدرسه علمیه چیذر رفته و در آنجا به وعظ و اقامه نماز مشغول شود.

در چیذر تحصیل علوم دینی و مبارزاتش را از نو و در بعدی دیگر آغاز کرد. در همین جا بود که ازدواج کرد و یک سال و نیم در یک اتاق اجاره‌ای با همسرش زندگی کرد.

وی به مرور زمان بر وسعت فعالیت‌های انقلابی خود افزود و برای این که شناسایی نشود، منزلش را مرتب عوض می‌کرد.

 در سال 1351 شمسی، یکی از دوستان وی دستگیر و در زیر شکنجه‌های طاقت‌فرسا به مواردی در رابطه با شهید اندرزگو اعتراف کرد و ساواک از سر نخی که به دست آورده بود، درصدد دستگیری وی برآمد، اما شهید توانست مثل همیشه از دست ساواک بگریزد و به قم برود.

در قم مجدداً با نام مستعار و با ظاهری دیگر، اتاقی اجاره کرد و مشغول فعالیت شد و با گروه‌های مبارز مسلمان به برقراری ارتباط پرداخت و برای آنها پول و اسلحه و مهمات و امکانات فراهم ساخت.

در مشهد چندین خانه عوض کرد و پنهانی به سفر حجّ مشرف شد. در سفر دیگری که عازم انجام حجّ عمره شده بود، خود را به نجف اشرف رساند و به زیارت حضرت روح الله نایل آمد. سپس به سوریه و لبنان سفر کرد و بر تجربه‌های مبارزاتی خویش افزود.

شهید در لبنان با نماینده امام در سازمان «الفتح» تماس گرفت و ضمن دیدن تعلیمات نظامی، طرز استفاده از سلاح‌های سنگین را فرا گرفت.

پس از بازگشت به ایران همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی تصمیم به نابودی شاه گرفت. لذا طی یک برنامه شش ماهه، رفت و آمدهای شاه را تحت نظر گرفت تا بتواند با وارد کردن مواد منفجره از فلسطین، هدف خود را پیاده کند و به کمک شخصی در داخل کاخ سلطنتی به این مهم دست یابد که با شهادتش توفیق اجرای آن را از دست داد.

 در سال 1351، به دنبال دستگیری یکی از دوستان شهید اندرزگو ساواک سرنخ‌هایی از وی به دست آورد و مجدداً تلاش‌ها برای دستگیری وی افزایش یافت.

از آن جایی که ماموران ساواک به طور دائم در جست وجوی وی بودند، توانستند اطلاعاتی حین شکنجه تعدادی از مبارزان اسلامی، از اندرزگو به دست آورند. ساواکی‌ها در چارچوب این اطلاعات تلفن‌های قسمت وسیعی از شهر تهران را تحت کنترل گرفتند تا توانستند، رد مکالمات او را به دست آورند و با جست‌و‌جوی پرونده‌ها، یکی از دوستان قدیمی اش به نام «حاج اکبر صالحی» که لبنیات فروشی داشت را پیداکردند؛ و ازهمین جا پی بردند شهید اندرزگو با نام مستعار «جوادی» در مشهد سکونت دارد و روز 19 ماه مبارک رمضان سال 1357 افطار را در منزل او خواهد بود.

 شهید اندرزگو، نزدیکی غروب آن روز با یک موتورگازی راهی منزل دوستش شد؛ ماموران ساواک قبلاً منطقه را به محاصره در آورده بودند.

 وی پس از ورود به خیابان «سقا باشی» متوجه حضور ماموران ساواک شد، اما برای فرار از مهلکه، دیگر دیر شده بود.

 وی با پناه گرفتن در پشت یک اتومبیل سعی در گمراه کردن ماموران داشت، اما ماموران رژیم از فاصله دور پاهای او را مورد هدف قراردادند.

  شهید اندرزگو درحالی که خون، به شدت از پاهایش جاری بود، با خوردن کاغذهای حاوی شماره تلفن دوستان و نزدیکانش و آغشته کردن بقیه مدارک به خون خود و نابود کردن آن‌ها، مانع از آن شد که نشانی کسی به دست ساواک بیفتد. سیّد همواره گفته بود: «زنده مرا نخواهند یافت» و سرانجام نیز چنین شد.

شهید اندرزگو پس از سال‌ها مبارزه با رژیم پهلوی 19 رمضان برابر با دوم شهریور 1357، در کمین نیروهای ساواک گرفتارشده و به شهادت رسید.

 

4- صبح روز یکشنبه چهارم شهریورماه ۱۳۵۸، سه موتورسوار از گروهک فرقان، حاج مهدی را هنگامی که مانند هر روز، به همراه حسین مهدیان و حسام، فرزند کوچکش، روانه موسسه کیهان بودند، به رگبار گلوله بستند و پدر و پسر را به شهادت رساندند. به فرمان امام(ره) پیکر حاج مهدی را به قم منتقل کردند و در کنار حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. امام نیز در تشیع جنازه وی شرکت کردند. شب هنگام، امام خمینی(ره) بر مزار آن شهید حاضر شدند و بیست دقیقه به دعا مشغول بودند که رویدادی کم‌مانند در رفتار امام(ره) شمرده می­شود. مهدی عراقی و یارانش، در فراز و نشیب انقلاب اسلامی و پس از آن در جمهوری اسلامی ایران، همواره پیرو رهبری و ولی­فقیه بودند .

 

5- هوشنگ وحید دستجردی در سال ۱۳۰۴ در اصفهان متولد شد و پس از پشت ‌سر گذاشتن دروس ابتدایی و متوسطه، در سال ۱۳۲۸ وارد آموزشگاه شهربانی شد و بعد از گذشت ۳۲ سال خدمت در پست‌های مختلف بازنشسته شد.

دستجردی از طرفداران جمهوری اسلامی به رهبری آیت‌الله خمینی به شمار می‌رفت و پس از پیروزی انقلاب، در اسفند ۱۳۵۷ به خدمت دعوت گردید و در ۲۴ اسفند ۱۳۵۹ به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد.

سرهنگ وحید دستجردی در واقعه انفجار دفتر نخست‌وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ به شدت زخمی شد و شش روز بعد بر اثر جراحات وارده، به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

 

6- دوره نخست مجلس خبرگان رهبری (۱۳۶۱-۱۳۶۹) در روز ۲۴ مردادماه ۱۳۶۲ گشایش یافت. انتخابات آن به موجب قانون اساسی در ۱۹ آذر ۱۳۶۱ برگزار شد. مجلس خبرگان رهبری نمونه تکامل یافته‌ای از مجلس خبرگان قانون اساسی بود و چهار سال پس از پیروزی انقلاب زمینه‌های شکل‌گیری‌اش فراهم شد.