نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
1- سند چشمانداز، سوابق و اهداف، اهمیت بهرهوری در اقتصاد، دورنمای چشمانداز 2- مناسبتهای هفته، میلاد امام باقر(ع)، جهاد علمی امام باقر(ع)، شهادت محلاتی و روز شهدای روحانی، سالگرد قیام تبریز، مجلس خبرگان، از اتخابات تا اولین اجلاس دوره چهارم، انتظارات رهبری از اصلاح اصل 44 و اهمیت آن، تلاش دشمنان اسلام برای تعمیق اختلافات شیعه و سنی، اتفاقات تفرقهانگیز زاهدان، بیمنطقی غرب در پرونده هستهای ایران
خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول اله و علی آله الائمه المعصومین، اوصیکم عبادالله بتقوی الله، فانه من یتق الله یکفرعنه سیئاته و یعظم له اجرا
خداوند به همه امت ما توفیق عنایت بفرماید که از این موهبت الهی که روحیه تقوا و تسلیم در مقابل حق است، بهرهمند شوند. در خطبه اول آخرین بحث راجع به سند چشمانداز 20 ساله را که وعده داده بودم، تکمیل میکنم و انشاءالله از خطبه بعد وارد بحث قرآنی میشوم. در خطبه اول مدتها بود که در مورد قرآن بحث میکردیم و بحثهای سند چشمانداز به خاطر توضیح دادن اهمیت این سند، استثناء بود.
تا به حال چند خطبه درباره سند چشمانداز عرض کردهام. روند شکلگیری آن را گفتم که از زمان دوران سازندگی به عنوان «ایران 1400» یا تمدن بزرگ اسلامی آغاز شد. البته به صورت برنامه 25 ساله بود که ناتمام ماند. در مجمع تشخیص مصلحت با دستور رهبر انقلاب مسئله دیگری بنام سند چشمانداز مطرح شد که چشمانداز 20 ساله است. برنامه باید از این سند بیرون بیاید که برنامه چهارم هم بر اساس احکام سند 20 ساله نوشته شده و در حال اجراست.
مبانی نظری، عقلی و منطقی سند را در چند خطبه عرض کردم و خطبهای هم درباره فرصتها و تهدیدهای موجود، واقعیتهای داخلی و خارجی عرض کردم و خطبههای دیگری هم بود که با یادآوری آن وقت را نمیگیرم.
امروز خیلی مختصر درباره اهداف کمی سند عرض میکنم و یک بحث دیگر باقی میماند که آن الزامات است. الزامات را هنوز در مجمع تکمیل نکردیم. لذا بحث آن را فعلاً در خطبه انجام نمیدهم و منتظر میمانم که این بحث در مجمع تمام شود.
الزامات بخش مهم کار است، یعنی آن چیزهایی که باید در نظر گرفت تا به اهداف این سند برسیم. از طرفی خود مجمع یک همایش جامع تشکیل داده که در اواخر همین هفته آغاز بکار میکند. مقالات بسیار زیادی از طرف اندیشمندان کشور رسیده که در آن همایش مطرح میشود و نیاز ما را به توضیحات کم میکند. انشاءالله رسانهها به آن مطالب مهمی که در همایش خواهد آمد، توجه خواهند کرد و مردم را بیشتر آشنا میکنند.
اما اهداف کمی و مقداری این سند، قرار است در پایان این 20 سال به کشور اول منطقه در همه مسائلی که شاخصهای یک کشور پیشرفته است، تبدیل شویم و این کار کوچکی نیست و کار بزرگی است. چون بقیه کشورها هم دارند بسرعت کار میکنند. باید در آنجاهایی که عقب افتادگی داریم، جبران و سرعتمان را بیشتر کنیم تا از دیگران جلو بیفتیم و اول شویم و این حق ملت ماست.
چون در منطقه ما کشوری به اندازه استعداد و ویژگیهای ایران نداریم. وسعت خاک، منابع عظیم، انسانهای باهوش و متکی به 2500 سال تمدن و شاید بیشتر و مکتبی مثل قرآن و اسلام و اهل بیت(ع) سرمایه ماست که قبلاً در بحث امکانات گفتهام. انصافاً کوتاهی کردن در عملیاتی نمودن این سند، ظلم به کشور و خدمت در راه عملی شدن این سند، بسیار ارزشمند و از موارد جهاد همه جانبه به حساب میآید که انشاءالله همه به این راه کمک میکنند.
در اینجا یک مقدار اهداف علمی و فرهنگی داریم که کمّی کردنش آسان نیست. دیدهایم که در پایان 20 سال چه مقدار از جامعه ما باید تحصیلات عالی داشته باشند! چه مقدار باید تولید علم و نرمافزار داشته باشیم و چه تعداد دانشجو داشته باشیم و به طور کلی سطح سواد جامعه کجا باشد. اینها همه در آنجا دیده شده است. همه بخشهای فرهنگی، هنری، ادبی و میراث فرهنگی و مسائل اخلاقی با عدد، رقم و حدود مشخص شدهاند.
در مسائل اقتصادی باید در هر سال رشد مستمر اقتصادی بزرگی داشته باشیم. 5/8 درصد در هر سال یک رقم عالی است. البته این رقم منحصر به ما نیست. چینیها همین الان حدود 10 درصد رشد دارند و اگر بخواهیم به اهدافمان برسیم، باید رشد 5/8 درصد را حفظ و تقویت کنیم.
در دو سالی که از تصویب سند گذشته، به این هدف نرسیدهایم. الان حدود 5/4 یا 5 درصد است که نسبت به هدف خیلی کم است. یا رشد اقتصادی سرانه یعنی وقتی فرد فرد کشور را نگاه و سرشکن کنیم، رشد ما بر سرانه باید 27 درصد باشد. یعنی اگر همه رشد امروز کشور را بر 70 میلیون تقسیم کنیم، به هر نفر چنددرصد برسد؟ این در چشمانداز 7 2 درصد دیده شده است. یعنی، ما باید بیش از 7 درصد رشد سرانه داشته باشیم که این هم در این دو سال بعد از سند تحقق پیدا نکرده است.
فرایند دیگر رشد جمعیت است. ما باید رشد جمعیت را مهار و کنترل کنیم و آنقدری که مصلحت است، رشد داشته باشد که ما 3/1 درصد گرفتهایم. الان حدود 15/1 درصد است. البته بد نیست و اگر این رشد زیاد شود، خطرش این است که جامعه فقیر و اشتغال کم میشود و مشکلات زیادی برای رفاه مردم پیش میآید. سطح تحصیلی و خیلی از چیزهای دیگر متناسب نیست. اگر رشد جمعیت بیش از حد کم شود، در آینده به کمبود نیروی کار مبتلا میشویم که الان اروپاییها مبتلا شدهاند و مجبورند نیروی کار را از سراسر دنیا وارد کنند و واردات نیروی کار یعنی مهاجرپذیری که مشکلات فراوانی را در زندگی آنها فراهم آورده است. ما باید این اعتدال را در رشد جمعیت حفظ کنیم.
فرایند دیگر، رشد بهرهوری است که الان رشد ما خوب نیست. قبل از انقلاب که اصلاً خوب نبوده است و بعد از انقلاب هم به خاطر شرایطی خوب نیست. معنای بهرهوری این است که از موجودی که داریم، از امکانات طبیعی زمین و آب، از امکانات دیگر طبیعی کشور، از سرمایهای که میگذاریم، از ماشینآلات و ساختمان و سایر فضاهای کاری که درست میکنیم و از انسانهایی که در اینها کار میکنند، نتیجه مطلوب تولیدی و بازده درست گرفته شود که وضع ما در این جهت خوب نیست.
الان اگر خودمان را با کشوری مثل آلمان یا ژاپن مقایسه کنید، میبینید آنها چند برابر ما بهرهوری دارند. یعنی از یک مقدار سرمایه معین و یک مقدار مواد اولیه طبیعی معین و یک مقدار نیروی کار معین در فضای مشخص چند برابر ما بهره میبرند. اگر نقص بسیار جدّی ما حل شود، تولید ما با همین سرمایهای که میگذاریم و با همین نیرویی که خرج میکنیم، بالا میرود. مثلاً اگر هزار نفر در یک کارخانه کار میکنند و این مقدار سرمایهگذاری، این مقدار مواد خام و این مقدار انرژی مصرف میشود، مقدار تولیدی که آنها میگیرند، چند برابر ماست و این مایه عقبافتادگی یک کشور است.
در نظر گرفتیم در این سالها 54 و یا 44درصد رشد بهرهوری داشته باشیم. اگر این اتفاق نیفتد، کار ما به جایی نمیرسد و متأسفانه در این دو سال نداشتیم.
رشد صادرات غیرنفتی باید بطور مستمر حداقل 8/15 یعنی نزدیک 16 درصد باشد. این تحقق پیدا کرده است و نسبتاً خیلی خوب است و شاید گاهی جلوتر هم میزند. در سرمایهگذاری خارجی، کشور باید مقادیر زیادی سرمایه از بازار جهانی پول جمع و در داخل مصرف کند. این کار هم امنیت، هم تخصص و هم فناوری خوب میآورد و هم بهرهوری را بالا میبرد. چون فرض بر این است که آنهایی که سرمایه میآورند، با تکنولوژیهای پیش رفته میآیند و آموزش هم میدهند. ما باید در اینجا سالانه 23 درصد رشد داشته باشیم که خیلی عقب هستیم. در این دو سال عقب هستیم و باید در سالهای بعد بیشتر بیاوریم. البته شرایط خاصی درست شده که جذب سرمایه را مشکل کرده است.
من چند شاخص را عرض میکنم. شاخصههای زیادی دیدهایم که مهمهایش را عرض میکنم. یکی رشد نقدینگی است. زیاد بودن پول در دست مردم خطرناک است و هر سال پول زیادی در جامعه پمپاژ میکنیم. چون در مقابل اینها تولید نمیکنیم و این پولها در بازار تقاضا ایجاد میکند. یا واردات اضافه میشود که خطرناک است. یا تورم بوجود میآید که خطرناکتر است. دیدهایم که نقدینگی باید 16 درصد رشد کند، ولی در این دو سال 30 تا 40 درصد رشد نقدینگی داشتهایم و تورمی که الان مطرح است، یک مقدار زیر سر همین نقدینگی زیاد است.
رشد سرمایهگذاری غیر از سرمایه خارجی که جذب میکنیم، باید سالانه 11 درصد بیشتر از سال قبل باشد و این هم تحقق پیدا نمیکند. رشد پس انداز جامعه درست نیست که هرچه پیدا میکند، مصرف میکند. جامعهای موفق میشود که مقداری از درآمدش را پسانداز کند. افراد، خانوادهها، شرکتها، مؤسسات و حتی خود دولت بتوانند مبالغی از پولشان را پسانداز کنند که این پس اندازها از طریق بانکها دوباره وارد جامعه شده و در رشتههای مؤثر، سازنده، اشتغال زا و توسعه آفرین بکار گرفته میشوند.
تعدادی از شاخصها را عرض کردم. در بخش کشاورزی، صنعت، خدمات، بانک، بیمه، بهداشت و درمان و غیره هم شاخص معین کردهایم. اگر این شاخصها در سالهای آینده تحقق پیدا کند، به هدف چشمانداز میرسیم و تحقیقاً ایران میتواند یک کشور پیشرفته نسبت به 28 کشور منطقه باشد. البته الان از برخی از این کشورها جلو هستیم، ولی باید بیشتر جلو بزنیم.
امیدی که ما الان داریم، راه عملیاتی که مجمع طراحی کرد و رهبر معظم انقلاب هم تائید کردند و امروز دارند پیگیری میکنند، مسئله سیاستهای جدید در اصل 44 است که من این را در خطبه دوم عرض میکنم. اگر با تأکیداتی که رهبری کردند، این سیاستها اجرایی شوند، بسیاری از عقبماندگیهایی که اشاره کردم، اصلاح میشوند و ما به آن مسیر طبیعی که سند چشمانداز باید داشته باشد، برمیگردیم. انشاءالله با این دستوراتی که ایشان دادند و پیگیریهایی که قرار شد سه قوه بکنند و مجمع تشخیص مصلحت هم به عنوان ناظر باید جریان پیشرفت را زیر نظر بگیرد، شرایطی بوجود بیاوریم که فاصله خود را با اهداف چشمانداز 20 ساله کم کنیم و در مسیر همانجایی که سالانه باید باشیم، قرار بگیریم.
بسمالله الرحمن الرحیم
والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الاّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات/ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطه الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلواه الله علیهم اجمعین
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله.
در خطبه دوم چند مناسبت مهم داریم که روی یکی از آنها تأکید میکنم وسعی میکنم با اختصار عبور کنم که شما بزرگواران را در این سرمای زمستان کمتر اذیت کنم.
اولین مسئله میلاد حضرت امام باقر(ع) امام پنجم ماست(1) که اینگونه مناسبتها باید در تاریخ ما روز بزرگی محسوب شوند. امام باقر(ع) در موقعیتی قرار گرفتند که آثار خیلی زیادی از ایشان در تاریخ اسلام، به خصوص در تاریخ تشیّع ثبت شد و امروز به دست ما رسیده است.
ایشان در بین ائمه(ع) از لحاظ ایجاد آثار ارزشمند فکری، عملی، تربیتی، اخلاقی و سیاسی فقط با فرزندشان امام جعفر صادق(ع) قابل مقایسه میباشند. امروز در هر یک از بابهای اخلاقی، فقهی، کلامی و فکری وارد میشویم، از امام باقر(ع) در آنجا اسناد ارزشمندی داریم که به ما اطمینان میدهد تا راهمان را انتخاب کنیم. اخیراً دارم دورهای از کتابها و آثار امام باقر(ع) را در بحثهای فقهی، اخلاقی، توحیدی و کلامی میخوانم که هر جا نیازمندم مطلبی را به ائمه منتسب کنم، از امام باقر(ع) مطلبی پیدا میکنم که بسیار بسیار ارزشمند است.
ایشان از لحاظ زندگی دوره سختی را گذراندند. در فاجعه عاشورا کودک چند سالهای بودند و حضور داشتند و بعداً دوران سخت دوران بنیامیه را پشت سر گذاشتند که بیشترین فشارها بر شیعیان و پیروان علی بن ابیطالب(ع) و مکتب اهل بیت بوده است.
در دوران امامت پدرشان حضرت امام سجاد(ع) اگرچه مسئولیت امامت نداشتند، ولی در میدان مسائل علمی و فقهی و سنتهای نبوی بسیار فعال بودند و در دوران امامت خودشان هم با مسئولیت امامت این وظیفه را بنحواحسن انجام دادند و موفق شدند شاگردان خیلی زیادی تربیت کنند که هر یکی چراغ و مشعلی در محیط خود برای تربیت دیگران بودند و هستند.
آن دورهای که امام باقر(ع)مشغول نورافشانی بودند، دوره اشاعه انحرافات بود. بعد از رسالت پیغمبر(ص) در شرایطی که اهل بیت به عنوان مفسّران واقعی قرآن نمیتوانستند در میان مردم حضور داشته باشند، افکار فراوان انحرافی در جامعه پیدا شده بود که خطرناکترین آنها مسئله غلّو بود. امام باقر(ع) با امکانات محدودی که داشتند، با همه این انحرافات مبارزه کردند.
برای شناخت انحرافات آن زمان به آثار امام باقر(ع) که مراجعه میکنیم، وضعیت مردم را در آن تاریخ به خوبی میفهمیم. حکومت بنی امیه اصلاً توجهی به این مسئله نداشت. به فکر ترویج اسلام نبود. اعتنایی نمیکرد که کسانی بیایند و اسلام را منحرف کنند. به این مسایل فکر نمیکرد و گاهی هم برعکس بود و میخواست بعضی از ارزشهای فرهنگی و فکری اسلام که مزاحم سلطه، تجاوزات و انحرافات آنها بود، از میان مردم برود و به این مسایل دامن میزد.
من چند مورد از آنها را عرض کنم، البته انحرافات خیلی زیاد است. یکی از آنها مسئله غلّو است. یک عده در چنین شرایطی افکار غلّوآمیز را در میان مردم پخش میکردند که گاهی در جهت حکومتها و قدرتهای جائر و گاه درباره مقدسات خودشان بود. کار امام باقر(ع)در این مسئله خیلی سنگین بود. میبایست جلوی این حرفهای نادرست را بگیرند. شما در جامعه فعلی هم گاهی به برخی از این نمونهها برخورد میکنید. انسانهای چاپلوس و متملّقی پیدا میشوند و حرفهای عجیب و غریبی نسبت به انسانهای خوب و یا بد میزنند. وقتی این افکار به صورت یک جریان فکری در میآید، مثل خوره به جان جامعه میافتد و جامعه را از ریشه علیل میکند. امام باقر(ع) در این میدان حرفهای مهمی دارد.
مشکل دیگر افکار خوارج بود. خوارج نهروان بعد از شهید شدن حضرت علی(ع) و حتی بعد از جنگ نهروان که آن صدمه بزرگ را خوردند، از بین نرفتند. آنها با افکارشان در خیلی از نقاط دنیا فعال شدند. شرق ایران یکی از مراکز مهم آنها بود که ترویج میکردند. افکار بسیار خطرناک تندروانهای را در متن جامعه پخش میکردند و روی آن میایستادند که امام باقر(ع)رشتههای آنها را پنبه کردند. بعد از امام باقر(ع) اینها کمکم در جامعه اسلامی میدان پیدا کردند.
افکار جبریه و قدریه* که بنیه جامعه اسلامی را ضعیف میکرد و ریشه تحرک و پیشرفت را میسوزاند و جامعه را بیخاصیت میکرد، به خاطر فشارهایی که حکام بنی امیه به مردم وارد آورده بودند، عجیب رشد میکرد. یعنی مردم در مصیبتهای خود به تفکرات جبری و قدری پناه میبردند و میگفتند: «اینها خواست خداست و هر چه خدا بخواهد، همان میشود!»
امتی که اینگونه فکر کند، برای هیچ مشکلی اقدام نمیکند، برای هیچ دردسری دارو درست نمیکند و میگوید همه چیز را خداوند درست میکند. در صورتی که «لیس للانسان الا ما سعی»* و آیات فراوان از محکمات قرآن مسئولیت بهتر کردن زندگی را بر عهده خود انسانها گذاشته است.
این تفکر در میان شیعه هم داشت نفوذ میکرد که امام باقر(ع) به خوبی این مسائل را روشن و جبر و تفویض مطلق را محکوم کردند. مسئولیت انسانی را در کنار حضور اراده الهی در اداره جامعه درست تبیین کردند. اینها معارف ارزشمندی هستند که امروز هم که ما داریم زندگی میکنیم، به آنها نیاز داریم و باید خیلی مواظب باشیم و آن تاریخ را ببینیم که چکار کردند.
مسائل سیاسی کار امام باقر(ع) سختتر بود. تعرّض به حکام مروانی کار بسیار مشکلی بود و امام باقر(ع) خیلی ظریف پایههای آنها را سست کردند. آن زمان علمای درباری خیلی زیاد بودند که در ادبیات امام هم زیاد میشنوید که دلشان از دست آنها خون بود. علمای درباری، علمایی بودند که مسئولیت خودشان را توجیه حکومتهای دیکتاتور، مخرب و خطرناک بنیامیه میدانستند. حدیث جعل میکردند. دروغ میگفتند. احادیث پیغمبر(ص) را طور دیگری معنا میکردند. برای آیات قرآن شأن نزول درست میکردند. روایات بنیاسرائیلی را که نفوذیهای یهودی ساخته بودند، به نفع حکومتها بین مسلمانان پخش و کار آنها را توجیه میکردند.
اگر فضای آزادی بود، مبارزه با این چیزها سخت نبود. چون اسلام منطق دارد، اما فضا آزاد نبود. گفتن خیلی از چیزها خطر سیاسی داشت. هم به حکومتها و هم به علمای درباری برخورد میکرد و هم افکار فریب خورده جامعه تحمل نمیکردند.
اگر به خدمات اصلاحی فکری و حراستی امام باقر(ع) در این دوره نگاه کنیم، میفهمیم که ائمه معصوم ما چقدر تلاش کردند تا نگذارند مبانی اصلی قرآن و اسلام مندرس شوند و در جامعه بمانند. شاید آن موقع افکار آنها خیلی پخش نمیشد، اما اینها در تاریخ بین متفکران ماند و کم کم راه خود را باز کرد و امروز باید بیشتر از آنها استفاده کنیم.
مناسبت دوم روز شهدای روحانی در دفاع مقدس است که اول اسفند سال 64 هواپیمایی که حامل شهید محلاتی و هشت نفر از نمایندگان مجلس و جمع زیادی از قضات و شخصیتهای دیگر بود که به میدان جنگ و جبهه میرفتند، در شمال اهواز توسط صدامیها سرنگون شد و همه سرنشینان شهید شدند.(2) روز سختی بر ما بود که اینها از بین ما رفتند. همه آنها شخصیتهای موثر و ارزشمندی بودند. البته همه شهدای ما اینگونه هستند و چون مناسبت امروز با آنها تناسب دارد، درباره آنها عرض میکنم.
شهادت اینها نمونهای از حضور روحانیت در جبههها و ایثارگریهاست. وقتی آمار شهدا و ایثارگران روحانی را با مجموعه شهدا و ایثارگران، با توجه به نسبت روحانی با کل جمعیت مقایسه میکنیم، میبینیم روحانیت در شهادت هم پیشتاز بود. البته این حق است و باید اینگونه باشد. چون این روحانیت بود که مردم را دعوت به ایثار و فداکاری کرد. روحانیت بود که جهاد مقدس را در دفاع مقدس لازم میدانست. روحانیت بود که از مردم دعوت میکرد تا با رهبری امام با رژیم پهلوی مبارزه کنند.
طبیعی است روحانیت که پیشتاز و در صف مقدم، به نقطه خطر نزدیک باشند. میدانید که بسیاری از بزرگان روحانی، درحد رئیس قوه قضائیه و نخستوزیر و ائمهجمعه با فداکردن جان، به انقلاب، روحانیت و مردم اعتبار دادند و باعث شدند که مردم از عمق جانشان به انقلاب وفادار بمانند و به صدق و اعتقاد رهبرانشان ایمان بیاورند. خداوند به همه شهدا و به خانوادههایشان رحمت خاص خود را نازل بفرماید. (آمین)
مناسبت دیگر قیام مردم تبریز در 29 بهمن سال 56 است که سهم زیادی در سرعت پیروزی انقلاب داشت.(3) مردم تبریز بعد از فاجعه خونین قم برای چهلم شهدا مراسم گرفتند و رژیم سفّاک خیلی قساوتمندانه با آنها برخورد کرد که در نتیجه حدود 13 شهید و 118 مجروح گرفت و صدها نفر اسیر و زندانی شدند.
خبر قیام تبریز مثل بمب در دنیا منتشر شد. آذربایجان همیشه در حرکتهای انقلابی - وقتی به میدان آمد – نقشآفرین و الهام بخش بوده است. قم بطور طبیعی جلودار شد. چون قم در مبارزه هم جلودار بود و مرکز روحانیت و امام بود. بعد از قم، مردم تبریز واقعاً حرکت عظیمیکردند. بعد از این واقعه آنچه که در گذشته در مراسم چهلم شهدا واقع میشد، در مراسم هفت هم واقع شد و سرعت مبارزه بالا رفت. به شهدا و بازماندگانشان تبریک و تسلیت عرض میکنیم.
سومین مناسبت ما برگزاری اولین اجلاس مجلس خبرگان است که همین دیروز تمام شد. این دوره چهارم است. این دوره از لحاظ ترکیب شبیه دورههای قبل است. شخصیتهایی که آمدهاند، زیاد تفاوت ندارند. اولین اجلاسی که داشتیم، بیشباهت به اجلاسهای گذشته نبود. البته متناسب با روز، شرایط جدید مثبتی هم اضافه شده بود.
اهمیت مجلس خبرگان در این دوره در انتخاباتش بود.(4) انصافاً انتخابات خبرگان – و حتّی شوراها - نقطه روشن و ارزشمندی را در تاریخ امروز ما ثبت کرد. به خاطر اینکه مسئولیت خبرگان بیشتر روی تعیین رهبری در شرایط خطری است که گاهی پیش میآید. خبرگان با نظارت غیرتبلیغاتی بر عملکرد رهبری، در رسانهها و مسائل روز حضور ندارند. گاهی ماهها میگذرد و یک خبر هم از خبرگان داده نمیشود. گاهی مردم از نمایندگان مجلس خبرگان در شهرهای خودشان گله میکنند. از آنها خواستههایی دارند که مربوط به شغل و سمتشان نیست. فکر میکنند آنها هم مثل نمایندگان مجلس باید به همه مسائل روز آنها توجه کنند. اخبار قانونگذاری و بحثهای مجلس هر روز نمایندگان را در جریان افکار جامعه قرار میدهد، اما خبرگان این را هم ندارند. ششماه یکبار یک اجلاس است و خبرهای مختصر از مذاکرات فراوان منتشر میشود.
فکر میشد که در این انتخابات جمعیت زیادی شرکت نکند. چون دشمنان انقلاب تبلیغات منفی و دلسرد کنندهای در خارج و داخل داشتند. حتی بعضیها فکر میکردند هدف نظام از اینکه انتخابات شوراها و خبرگان را یکی کردند، این بوده که از حضور شوراها برای تقویت انتخابات خبرگان استفاده کنند. البته این تصور واهی بود و هیچوقت چنین هدفی نبود.
الان سالهاست که گفته میشود انتخابات
زیادی داریم و خوب است بعضی از آنها را تجمیع کنیم که هزینهها کم شود و التهابهای انتخابات زیاد نباشد. هدف عمدتاً این بود. اما وقتی انتخابات شد، مسئله جور دیگری نمایان شد. 28 میلیون یعنی حدود 62 درصد مردم در انتخابات خبرگان - و کمتر در شوراها- شرکت کردند. البته برای ما انتخابات شوراها، خبرگان مجلس و دولت فرق نمیکند. دل ما میخواهد همه مردم شرکت کنند، اما اتفاقی که افتاد، برعکس آن تصور بود و جمعیت قابل توجهی بدون تبلیغات شرکت کردند.
این مجلس با این همه رأی قابل توجه است و نشان از این است که سطح آگاهی مردم بالا رفته است. دوره قبل حدود 18 میلیون نفر شرکت کردند. در این دوره با این همه تبلیغات منفی 10 میلیون نفر به رأی دهندگان اضافه شد. این حضور مردم نشان میدهد که مردم ارزیابی و توجه دارند. بخصوص به شرایط زمان توجه دارند که دشمنان داخلی و خارجی میخواستند بگویند که مردم از نظامشان فاصله گرفتند و اهمیت نمیدهند. به نظر میرسد مردم با هوشیاری کار بزرگی را انجام دادند و دهان خیلیها را بستند و قلمها و زبانهای زیادی را خفه کردند که دائماً سمپاشی میکردند.
خداوند به این مردم خیر و جزای خیر دهد. پاداش الهی نصیب مردم شود. به خبرگان هم توفیق دهد که از عهده مسئولیتی که قبول کردند و بسیار مهم و حساس است، بربیایند.
مسئله چهارم مناسبتهای ما اظهارات بسیار مهم رهبر بزرگوار انقلاب درباره اصل 44 قانون اساسی است. ایشان به حق فرمودند: «من از اعلام این سیاستها انتظار انقلاب اقتصادی دارم و فکر میکنم که باید اقتصاد ما را به سرعت رونق بخشد. »
اهدافی که انقلاب در ابعاد اقتصادی و رونق اشتغال و پیشرفت و توسعه داشته، با به میدان آوردن بخش خصوصی و با امکانات - چه مالی و چه انسانی و ابتکارات – این بخش محقق میشود. در شرایط گذشته، بخصوص در شرایط جنگ و دهه اول، به صدر اصل 44 توجه میشد(5) و به ذیل آن توجه نمیشد. البته ما در دوره سازندگی بتدریج شروع به عمل کردن ذیل اصل 44 کرده بودیم. مثلاً با همکاری شورای انقلاب به بخش خصوصی اجازه دادیم در رشته هواپیمایی، کشتیرانی، معدن، تجارت خارجی و خیلی چیزهایی که درصدر اصل 44 است، به تدریج وارد شود. اما این دفعه اصل سیاستهایش روشن شد و رهبری تایید کردند که انتظارات زیادی هست.
دو بخش است که هر دو بخش مهم است: یک بخش این است که چیزهایی که در این دورهها دولتی شد، لازم نبود دولتی باشد و نباید دولتی باشد. اینها بتدریج به بخش خصوصی واگذار میشود.
کار دوم این است که از این به بعد دولت وارد اینگونه چیزها نشود و اینها را به بخش خصوصی بدهد. مثلاً اگر نیروگاه میساختیم و بایستی میساختیم، دولت و یا شرکتهای دولتی میساختند. از این به بعد دولت نباید بسازد. اگر فرودگاه میساختیم، اگر خطوط هواپیمایی راه میانداختیم، اگر کشتیرانی دولتی به کار میگرفتیم، اگر معادن را خود دولت اداره میکرد و اگر تا به حال پتروشیمی، صنایع نفت، بانکها، بیمهها و.. . را دولت اداره میکرد و مالکش بود، از این به بعد نباید به دولت میدان بدهیم و باید به بخش خصوصی میدان دهیم.
باید به آنها اعتماد کرد. آنها احتیاج به فضای امن اقتصادی دارند. قوه قضاییه در اینجا نقش بسیار مهمی دارد. مجلس در اینجا برای نوشتن قوانین اطمینان بخش نقش بسیار مهمی دارد. قوه اجرایی که اصل کار در دستش است، نقش مهمی دارد. توقع رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام این است که از رهگذر این تفسیر جدید ذیل اصل 44 راهکار اجرای سند چشمانداز 20 ساله و آن اهدافی را که در خطبه اول توضیح دادم، آسان کنیم و به آن اهداف بسیار مهم که در زندگی ماست، برسیم.
مسئله پنجم سیاستهای تفرقهافکنانهای است که استکبار جهانی علیه دنیای اسلام و بخصوص ایران و تشیع در پیش گرفته که بسیار مهم است. اگر فرصت داشتم الان تاریخچهای از سیاست «تفرقهانداز و حکومتکن» استکبار را در این دو صد ساله اخیر عرض میکردم که متن سیاستهایشان این بود.
حتی تقسیمهای جغرافیایی که بعد از جنگ در منطقه ما کردند، این بود که کشورها، مذاهب، فرقهها و قومیتها را به جان هم بیندازند و دستشان را پیش اربابان خارجی دراز کنند تا بر رقیبشان غلبه کنند و به آنها محتاج باشند و نیروهایشان به جای همکاری، همدیگر را خنثی کنند. این سیاست رسمی آنهاست. عربها جمله خیلی کوتاهی دارند که میگوید: «فرّق تسد» این یک سیاست شوم ضدانسانی، ضد اخلاقی و ضد بشری است.
الان به این سیاست برگشتند. علتش هم شاید این باشد که اولاً جنبش اسلامی و خیزش جهان اسلام بعد از پیروزی و ثبات انقلاب اسلامی بتدریج دارد اوج میگیرد. این کار، دشمنان را به شدت نگران کرده است. چون وجود 5/1 میلیارد جمعیت، با 58 کشور مستقل و بهترین مناطق سوقالجیشی دنیا و منابع طبیعی بخصوص منابع انرژی در دنیای اسلام با اینکه سالها مسلمانان تحقیر و تضعیف شدهاند، برای استکبار یک رقیب بزرگ فکری و عملی ساخته است و آنها نمیخواهند این قدرت عظیم سربلند کند. این اصل سیاستشان بوده است.
آمریکاییها با از میدان در رفتن شوروی به فکر تک قطبی کردن دنیا افتادند و یکی از کارهای تکقطبی کردن را این دیدند که در خاورمیانه حضور مؤثرتری داشته باشند که مرکز منابع انرژی دنیاست. طرح بزرگ خاورمیانه بزرگ بوش همین است. بخصوص بعد از 11 سپتامبر(6) بوش تکیه اصلی سیاست خارجی را روی این موضوع گذاشت. چند کشور مهم منطقه را به عنوان محور شرارت معرفی کرد که بیشترین هدفش روی ایران بود.(7) به همان دلیلی که عرض کردم، چون ایران را محور حرکت جدید استقلال اسلامی و کفرستیزی میبیند و روی این بیشتر تکیه دارد. این طرح شکست خورد که شرح طولانی دارد.
اول به عنوان دموکراسی آمدند و گفتند همه کشورهای خاورمیانه باید دموکرات شوند و مردم انتخابات کنند. کمی که جلو رفتند، دیدند بهترین دوستانشان را در منطقه از دست میدهند. چون اکثر آن کشورها با انتخابات زندگی نمیکنند. یا شرقی و یا جور دیگر هستند. بعد به فکر افتادند که با زور اهدفشان را عملی کنند. کارشان را از عراق و افغانستان شروع کردند و به روزی افتادند که میبینید. رفتند صیدی از دریا بگیرند که خودشان در دام افتادند و باید دست و پا بزنند که خودشان مثل ماهیها در دریای بزرگ و اقیانوس خاورمیانه شکار نشوند. الان در باتلاق گرفتارند و پایشان در دام است.
یک راه که انتخاب کردند، همین است. چون در عراق انصافاً آثار شومی از تفرقه بین شیعه و سنی میبینیم که خیلی بد است. شاید عامل اصلی خود اشغالگرها باشند و شاید هم افراد افراطی که بیشتر در همین گروههای تکفیری که همین جنایات را میکنند، باشند.
به هر حال تندروهای دو طرف به جان هم افتادند. البته شیعیان به خاطر مقابله به مثل و تکفیریها و بعثیها و... به خاطر مسائل دیگر عمل میکنند. صحنههای بدی در عراق است. این صحنهها دل هیچکس را شاد نمیکند. اینکه انسانها را شب از خانههایشان بیرون بکشند و سر ببرند و 50 تا 60 جسد در خیابانها جمع کنند و یا مسجد را منفجر کنند و یا بقعه مبارکی مثل سامرا را منفجر کنند و یا بمبی در بازار منفجر کنند و یا در جمعیت عزادار شیعه در کربلا، کاظمین و نجف بمب منفجر کنند، هم تنفرآمیز است و هم به حیثیت اسلام ضربه میزند که خیلی بد است.
آمریکاییها از این صحنهای که خودشان مسئول هستند، بهانهای درآوردند و تحریکاتی کردند که بین شیعه و سنی تفرقه ایجاد کنند که اوج آن را در کنفرانس دوحه دیدیم که علمای اسلام هم که عمده آنها جزو علمای مجمع التقریب هستند، علیه همدیگر صحبت کردند که مایه نگرانی است. فتواهای بدی صادر و چیزهای بد گفته شد. دلسوزان امت اسلامی به فکر افتادند تا جلوی این حرکت شوم را بگیرند که واقعاً خطرناک است.
قبل از همه رهبر بزرگوار انقلاب در یک سخنرانی اختلاف بین شیعه و سنی را به شدت محکوم و دعوت به اتحاد کردند. همان کاری که ما از اول انقلاب به دستور امام میکردیم و هفته وحدت داشتیم، ایشان هم همان سیاست را تأکید کردند. بعد جمعی از دلسوزان اتحادیه علمای جهان اسلام اقدام کردند و با مجمع التقریب در ایران تماس گرفتند و آمدند مذاکره کردند که علمای دلسوز جلوی این فتنه را بگیرند. طراحی دادند که محاورهای بین من و آقای قرضاوی(9) که از بزرگان اهل سنت است و تا بحال هم حامی انقلاب اسلامی هستند و در این ماجرا میخواستند او را نیز وارد کنند، به صورت علنی و زنده در تلویزیون الجزیره باشد که انجام شد.
طبق گزارشهایی که از آن طرف به من رسید، آنهایی که قبلاً نگران بودند، ابراز خوشحالی میکنند و میگویند: این برنامه آبی بود که روی آتش ریخته شد. ولی نیاز است که این کارها ادامه پیدا کند.
من در اینجا از علمای بزرگ همه فرق، به خصوص شیعه و سنی و بزرگان و اهل قلم و رسانهها درخواست میکنم به عظمت و اهمیت موضوع توجه کنند. اگر دشمن موفق شود که تخم تفرقه را در شرایط فعلی بین فرق اسلامی و ادیان دیگر بکارد و بریزد، با خیال راحت بر ما مسلط میشود. لذا ما باید وحدت خود را حفظ کنیم. افراد تندرو زبانشان را کنترل کنند. این روزها بعضی حرفهای ساده هم ممکن است یک خطر بزرگ برای اسلام پیش بیاورد. مواظبت کنند که دشمن را خوشحال نکنند و آنچه آنها میخواهند از زبان ما بشنوند، نشنوند.
اختلافنظر در بین همه فرق و ادیان هست. در خود شیعه میبینید که علمای ما در مسائلی اختلاف نظر دارند. حتی در موقع محرم، در موقع ماه رمضان و سایر مواقع حتی در هلال ماه نو اتفاق نظر نمیشود. در اجتهادها مختلط نتیجه میگیرند. بین اهل شیعه و اهل سنت در مبانی و خیلی از مسائل اختلاف است. ولی همه اختلافات قابل قبول است. اینها میتواند باعث رشد و تکامل فکری شود. اختلاف نظریهای است که ابراز میشود و اگر اشتباه باشد، باید با بحث حل شود. نباید اینها را وسیله تفرقه قرار دهیم. امروز مهمترین کار برای امت اسلامی حفظ وحدت و اتحاد و همکاری برای شکستن طلسم خطرناک سلطه کفار بر دنیای اسلام است.*
مسئله دیگری هم که فقط اشاره میکنم، حوادث تلخ زاهدان است که انصافاً نشانهای از خودباختگی افراد معدودی است که کشورشان را در چنین شرایطی دچار یک مشکل حرکت تروریستی و جمعی از مردم را در خیابانها شهید میکنند. البته این فتنه ریشه خارجی دارد که همه ما میدانیم و اسنادش هم هست. باید همه ما هوشیار و مواظب باشیم. در محیطهایی که هستیم، حواس ما جمع باشد. این روزها ممکن است دشمنان ما فکر کنند از طریق ناامن کردن کشور و یا در مرزها به اهداف خود برسند. این هم نوعی از تفرقه و شاخه دیگرش است.
مسئله آخر، مسئله هستهای است که متأسفانه زورگویان دنیا دست از زورگویی برنمیدارند. به دنبال گزارش مدیرکل آژانس
هستهای دوباره یک حرکت تند همراه با تهدید را شروع کردند که به فکر قطعنامه دیگری باشند. من به آنها صریح و قاطع میگویم از این راه به نتیجه نمیرسند و جز مشکل درست کردن برای خودشان و همه دنیا، به خصوص منطقه ما هیچ نتیجهای نخواهند گرفت. راه درست این است که دست از این شرطهای زورگویانه بردارند. پیش شرط خود را ندیده بگیرند. باید سر میز مذاکره بنشینیم.
حرف مهم شما این است که میگویید به ایران اعتماد نداریم که این صنعت را در خدمت نظامی قرار ندهد. ما هم حاضریم به شما اطمینان کامل دهیم و میدانیم اگر در شرایط درست به مذاکره بنشینیم، شما مطمئن میشوید که ایران همانی را که خودتان برای ما حق میدانید، یعنی استفاده صلحآمیز میخواهد.
چیزی غیر از آن در برنامه ایران نیست و ما این را قبلاً در عمل اثبات کردیم. بارها حوادثی بود، ولی خود را گم نکردیم که دست به کارهایی بزنیم که به نفع هیچکس نیست. استفاده از سلاحهای کشتارجمعی اصلاً در قاموس ایران نمیگنجد. تفکر ما این را نفی میکند. لذا من میگویم که اگر شما به این راه زورگویانه ادامه بدهید، قطعاً برای خودتان، دنیا و منطقه مشکلات زیادی ایجاد خواهید کرد.
بسمالله الرحمن الرحیم
قل هوالله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد/ و لم یکن له کفواً احد.*
* سوره مبارکه توحید
* تکبیر نمازگزاران
* جبریه، فرقهای است قائل بجبر، خلاف قدریه. جماعتی است که میگویند بنده را در کار اختیار نیست و بسکون با خطا است. (غیاث اللغات). در کشاف اصطلاحات الفنون چنین آمده است: بفتح جیم و باء موحده خلاف قدریه است. علی ما فی الصراح. و در منتخب اللغات گفته که فتح باء غلط مشهور است یا خواستهاند به مناسبت قدر این کلمه را هم مفتوح الفا و العین تلفظ کنند و جبریه گروهی از بزرگترین فرق اسلامیهاند مانند جهمیه و آنان یاران جهم بن صفوان ترمذی میباشند. میگویند بنده را توانایی نیست اصلاً نه مؤثره و نه کاسبه بلکه بنده در حکم جماد است و خدای تعالی عالم به چیزی نیست و علم او حادث باشد و در محل قرار نیافته.
قدریه،کسانی هستند که گمان کنند هر کس آفریدگار کار خویش است و کفر و معاصی را به تقدیر خدا ندانند. (تعریفات جرجانی). طائفهای از معتزلهاند. از معتزله بیست مذهب منشعب گشته که یکی از آنان قدریه است و همه در چند امر با هم اتفاق کلمه دارند یکی اینکه منکر صفات ازلی خداوند هستند و گویند خدا را علم و قدرت و حیات و سمع و بصر نیست و هیچ صفت ازلی ندارد و بر این اضافه کنند که خدای در ازل اسم و صفتی نداشته است. دیگر اینکه خدای را به چشم نتوان دید و گویند که خداوند خویشتن را نمیبیند و کسی نیز او را نتواند دید. دیگر بر حادث بودن کلام خدا و حدوث امر و نهی و خبر او همداستانند و گویند مردم در کار و پیشه خود آزادند و خداوند را در کار و پیشه ایشان و دیگر جانوران قدرت و کاری نیست و از جهت این سخن مسلمانان آنان را قدریه گویند و دیگراینکه مسلمان فاسق نه مومن است و نه کافر بلکه جای وی در میان این دو است و از اینرو آنان را برای کنارهگیری از سخن دیگر مسلمانان معتزله نامند. (الفرق بین الفرق).
قدریه فرقه ای بودند که در روزگار بنی امیه پدید آمده قائل به قدرت انسان در اعمال خود شدند وگفتند آدمی را اراده آزاد است و آنان اولین فرقهای بودند که بر اساس دینی فلسفی غیرسیاسی پدید آمدند و کار آنان به آنجا رسید که دو خلیفه اموی معاویه بن یزید و یزید بن ولید به مذهب ایشان درآمدند.( لغتنامه دهخدا)
* سوره مبارکه نجم، آیه شریفه 39
پی نوشت ها:
1- محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مشهور به امام باقر(ع) (۵۷-۱۱۴ق) و ملقب به باقرالعلوم، امام پنجم شیعیان است که حدود ۱۹ سال امامت آنان را بر عهده داشت.
دوره امامت امام باقر(ع) مصادف با ضعف دولت بنیامیه و درگیری امویان بر سر قدرت بود. امام باقر(ع) در این دوره، جنبش علمی وسیعی را پدید آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. گفتهاند که وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت، سرآمد بود. از آن حضرت روایات بسیاری در زمینه فقه، توحید، سنت نبوی، قرآن، اخلاق و آداب نقل کردهاند. در دوره امامت او، گامهای بزرگی در تدوین دیدگاههای شیعه در رشتههای گوناگون اخلاق، فقه، کلام، تفسیر و... برداشته شد.
بزرگان اهل سنت نیز به شهرت علمی و دینی وی گواهی دادهاند. ابن حجر هیتمی میگوید: «ابوجعفر محمدباقر، گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار نمود. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین به جایی رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد.»
2- اولین روز از اسفند ماه سالروز عروج آسمانی جمعی از فرزندان ایران است. حجتالاسلام والمسلمین شهید فضل الله محلاتی؛ نماینده امام(ره) در سپاه و دبیرجامعه روحانیت مبارز، حجتالاسلام والمسلمین شهید سید رشید موسوی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ساحل عاج و جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی؛ شهیدان والامقامی همچون سید حسن شاهچراغی، مهدی یعقوبی، سید ابوالقاسم داود الموسوی دامغانی، علی معرفی زاده، محمد کلاتهای، سید نورالدین رحیمی، ابوالقاسم رزاقی، غلامرضا سلطانی و تعدادی دیگر از قضات ارشد و نظامی کشور در این روز درنزدیکی آسمان اهواز مورد حمله جنگندههای دشمن بعثی قرار گرفتند و به فیض شهادت نائل آمدند.
3- روز 29 بهمن 1356، که مصادف با چهلم فاجعه 19 دی قم بود، در بسیاری از شهرها و نقاط کشور، مجلس ختم و سوگواری برگزار شد. در روز نوزدهم دی، قیام مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله اهانتآمیز با امضای مستعار احمدی رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات، توسط عوامل رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شد و در چهلم این فاجعه، مردم نقاط مختلف ایران خود را آماده برگزاری مراسم میکردند. در شهر تبریز نیز قرار بود مردم در مسجد قزللی (میرزاآقایوسف مجتهد) تجمع کنند.دعوت از سوی آیتالله قاضی طباطبایی و ده تن دیگر از علمای تبریز صورت گرفته بود. در روز 29 بهمن، مردم در مقابل این مسجد اجتماع کردند. سرگرد مقصود حق شناس، رییس کلانتری بازار به همراه عدهای مأمور، به مردم اعلام کرد که متفرق شوند و با توهین به مسجد از ورود مردم جلوگیری کرد. جوانی غیرتمند به نام محمد تجلی از این توهین برافروخته میشود و با وی گلاویز میشود که حق شناس با اسلحه کمریاش این جوان 22 ساله را به شهادت میرساند. مردم خشمگین جنازه خون آلود شهید را برداشته و در خیابانها به راه میافتند و بتدریج راهپیمایی گستردهای شکل میگیرد. یحیی لیقوانی رییس ساواک تبریز با توجه به گسترش قیام مردمی با تهران تماس میگیرد و شاه به جمشید آموزگار دستور حفاظت از مناطق مهم و سرکوب شدید مردم را میدهد. شورای امنیتی استان، دستور استقرار یگانها و ادوات نظامی از جمله تانک و نفربر را در سطح شهر میدهد که با مقاومت و پایمردی مردم تبریز، این شهر از خون جوانان، بازاریان، دانشجویان، مردان و زنان، رنگین شده و پس از فاجعه خونین قم، جنایت دیگری بر جنایتهای رژیم افزوده میشود. سرانجام ساعت 5 بعدازظهر نیروهای نظامی بر شهر مسلط شدند. در آمار ساواک چنین آمده است: « 581 نفر دستگیر، 9 نفر کشته، 118 نفر زخمی. 3 دستگاه تانک، 2 سینما، یک هتل، کاخ جوانان، حزب رستاخیز و تعدادی اتومبیل شخصی و دولتی به آتش کشیده شدند.» کشتار مردم تبریز، شاه را غافلگیر کرد چرا که او به خیال خود توانسته بود پردهای ضخیم بر روی فاجعه قم بکشد حتی اقدام دبیر کل سازمان ملل را به سود خود تمام کند و افکار خارجیان را از درک واقعیت فاجعه قم منحرف سازد؛ اما با قیام مردم تبریز، تقدیر به گونه دیگری رقم خورد.
4- انتخابات چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری همزمان با انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در ۲۴ آذر ۱۳۸۵ برگزار شد و در حوزه انتخابیه استان تهران افراد ذیل حایز اکثریت آرا شدند:
1- اکبر هاشمی بهرمانی (هاشمی رفسنجانی) باکسب 1 564 197 رأی
2- محمدآقا امامی (امامی کاشانی) باکسب 1 27 767 رأی
3- علی اکبر فیض (مشکینی) باکسب 1 15 500 رأی
4- محمد یزدی باکسب 970 192 رأی
5- احمد جنتی باکسب 929 403 رأی
6- تقی مصباح (مصباح یزدی) باکسب 879 883 رأی
7- حسن روحانی باکسب 844 190 رأی
8- قربانعلی دری نجف آبادی باکسب 736 387 رأی
9- محسن کازرون (کازرونی) باکسب 716 828 رأی
10- سیدمحسن آقا میرمحمدعلی (خرازی) باکسب 688 212 رأی
11- رضا استادی مقدم باکسب 650 391 رأی
12- عبدالنبی نمازی باکسب 602 96 رأی
13- محمدباقر باقری (باقری کنی) باکسب 598 352 رأی
14- محمد محمدی دعویسرائی (محمدی گیلانی) باکسب 574 688 رأی
15- محسن قمی باکسب 543 951 رأی
16- محمدحسن مرعشی باکسب 518 129 رأی
5- اصل ۴۳قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به بیان رهنمودهای کلی و دیدگاههای و انتظارات از اقتصاد در جمهوری اسلامی پرداختهاست و اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به بیان ساختار اقتصاد کشور از دید حقوقی. در این اصل تاکید شده که بنیان اقتصاد ایران دولتی است و فعالیت بخش خصوصی بهعنوان مکمل و پایین دست پذیرفته میشود. به استناد این دو اصل بخش عظیمی از کارخانجات، شرکتها و املاک پس از انقلاب ۵۷ مصادره شده بود. این دو اصل در بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸نیز تغییری نکرد. آیتالله خامنهای در خرداد سال ۸۴ طی ابلاغیهای در این اصل تجدید نظر کرد و فعالیت بخش خصوصی را در بخشهای بالادستی و بنیانی اقتصاد مجاز شمرد. وی سال بعد بند "ج" این ابلاغیه را که مربوط به واگذاری بخشهای کلان اقتصاد ایران به بخش خصوصی بود را نیز به دولت ابلاغ کرد.
با اجرای این تغییر بخشهای عظیمی از اقتصاد دولتی ایران که ۸۰٪ اقتصاد ایران را شامل میگردد، به بخش خصوص واگذار خواهد شد که آثار گسترده اقتصادی و اجتماعی مثبت یا منفی میتواند داشته باشد. به نظر میرسد اغلب احزاب و کارشناسان (فارغ از غیر قانونی بودن شیوه اجرای این تغییرات توسط علی خامنهای) اساس این تغییرات اقتصادی ایران را برای هماهنگی با اقتصاد جهانی و افزایش رشد اقتصادی مناسب میدانند. گرچه معتقدند همه انتقادها از اقتصاد دولتی هم قابل قبول نیست و بخشی از ضعف دستگاههای دولتی پیش از آنکه به دولتی بودن آن مربوط بوده باشد به ضعف مدیران مربوط است. از سویی نحوه واگذاری با توجه به فساد بالا در دستگاه حاکمیتی ایران و حجم عظیم واگذاریها جای تامل فراوان دارد. میزان واگذاریها ۹۶ هزار میلیارد تومان اعلام شدهاست. از سویی برخی دیگر از کارشناسان (که در اقلیت قرار دارند) با اساس این تغییران مخالف بوده و آن را زمینه ساز شکاف طبقاتی گسترده در ایران میدانند.
اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی
برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشهکن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار میشود:
- تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.
- تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامهریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
- تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
- رعایت آزادی انتخاب شغل، و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهرهکشی از کار دیگری.
- منع اضرار به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام.
- منع اسراف و تبذیر در همه شیون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف، سرمایهگذاری، تولید، توزیع و خدمات.
- استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور.
- جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور.
- تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند.
اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی
- نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است.
- بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است.
- بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است.
- مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانونی جمهوری اسلامی است.
- تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین میکند.
ابلاغیه رهبر ایران به رؤسای قوای سهگانه سال ۸۴
بخشهای "الف"، "ب"، "د"، "ه " ابلاغیه که در تاریخ ۸۳/۰۹/۲۱در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب و در تاریخ ۸۴/۰۳/۰۱به روسای قوای سهگانه و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد. آیتالله خامنهای از مجلس و دولت خواست قوانین لازمه را در این باره تصویب کنند و از مجمع تشخیص مصلحت نیز خواست تا بر اجرای آن نظارت داشته باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با توجه به ذیل اصل ۴۴ قانون اساسی و مفاد اصل ۴۳ و به منظور: - شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی - گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تأمین عدالت اجتماعی - ارتقای کارآیی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری - افزایش رقابت پذیری در اقتصاد ملی - افزایش سهم بخشهای خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی - کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیتهای اقتصادی - افزایش سطح عمومی اشتغال - تشویق اقشار مردم به پس انداز و سرمایهگذاری و بهبود درآمد خانوارها مقرر میگردد:
الف - سیاستهای کلی توسعه بخشهای غیردولتی و جلوگیری از بزرگ شدن بخش دولتی:
دولت حق فعالیت اقتصادی جدید خارج از موارد صدر اصل ۴۴ را ندارد و موظف است هرگونه فعالیت (شامل تداوم فعالیتهای قبلی و بهرهبرداری از آن) را که مشمول عناوین صدر اصل ۴۴ نباشد، حداکثر تا پایان برنامه پنج ساله چهارم (سالیانه حداقل ۲۰٪ کاهش فعالیت) به بخشهای تعاونی و خصوصی و عمومی غیردولتی واگذار کند.
با توجه به مسئولیت نظام در حسن اداره کشور، تداوم و شروع فعالیت ضروری خارج از عناوین صدر اصل ۴۴ توسط دولت، بنا به پیشنهاد هیأت وزیران و تصویب مجلس شورای اسلامی برای مدت معین مجاز است. اداره و تولید محصولات نظامی، انتظامی و اطلاعاتی نیروهای مسلح و امنیتی که جنبه محرمانه دارد، مشمول این حکم نیست.
سرمایهگذاری، مالکیت و مدیریت در زمینههای مذکور در صدر اصل ۴۴ قانون اساسی به شرح ذیل توسط بنگاهها و نهادهای عمومی غیر دولتی و بخشهای تعاونی و خصوصی مجاز است:
- صنایع بزرگ، صنایع مادر (از جمله صنایع بزرگ پایین دستی نفت و گاز) و معادن بزرگ (به استثنای نفت و گاز)
- فعالیت بازرگانی خارجی در چارچوب سیاستهای تجاری و ارزی کشور.
- بانکداری توسط بنگاهها و نهادهای عمومی غیر دولتی و شرکتهای تعاونی سهامی عام و شرکتهای سهامی عام مشروط به تعیین سقف سهام هر یک از سهامداران با تصویب قانون
بیمه.
- تأمین نیرو شامل تولید و واردات برق برای مصارف داخلی و صادرات.
- کلیه امور پست و مخابرات به استثنای شبکههای مادر مخابراتی، امور واگذاری فرکانس و شبکههای اصلی تجزیه و مبادلات و مدیریت توزیع خدمات پایه پستی.
راه و راه آهن.
- هواپیمایی (حمل و نقل هوایی) و کشتیرانی (حمل و نقل دریایی)
- سهم بهینه بخشهای دولتی و غیر دولتی در فعالیتهای صدر اصل ،۴۴ با توجه به حفظ حاکمیت دولت و استقلال کشور و عدالت اجتماعی و رشد و توسعه اقتصادی، طبق قانون تعیین میشود.
ب - سیاستهای کلی بخش تعاونی:
- افزایش سهم بخش تعاونی در اقتصاد کشور به ۲۵ درصد تا آخر برنامه پنج ساله پنجم.
- اقدام مؤثر دولت در ایجاد تعاونیها برای بیکاران در جهت اشتغال مولد.
- حمایت دولت از تشکیل و توسعه تعاونیها از طریق روشهایی از جمله تخفیف مالیاتی، ارایه تسهیلات اعتباری حمایتی به وسیله کلیه مؤسسات مالی کشور و پرهیز از هرگونه دریافت اضافی دولت از تعاونیها نسبت به بخش خصوصی.
- رفع محدودیت از حضور تعاونیها در تمامی عرصههای اقتصادی از جمله بانکداری و بیمه.
- تشکیل بانک توسعه تعاون با سرمایه دولت با هدف ارتقای سطح بخش تعاونی در اقتصاد کشور.
- حمایت دولت از دستیابی تعاونیها به بازار نهایی و اطلاع رسانی جامع و عادلانه به این بخش.
- اعمال نقش حاکمیتی دولت در قالب امور سیاستگذاری و نظارت بر اجرای قوانین موضوعه و پرهیز از مداخله در امور اجرایی و مدیریتی تعاونیها.
- توسعه آموزشهای فنی و حرفهای و سایر حمایتهای لازم به منظور افزایش کارآمدی و توانمندسازی تعاونیها.
- انعطاف و تنوع در شیوههای افزایش سرمایه و توزیع سهام در بخش تعاونی و اتخاذ تدابیر لازم به نحوی که علاوه بر تعاونیهای متعارف امکان تأسیس تعاونیهای جدید در قالب شرکت سهامی عام با محدودیت مالکیت هریک از سهامداران به سقف معینی که حدود آن را قانون تعیین میکند، فراهم شود.
- حمایت دولت از تعاونیها متناسب با تعداد اعضا.
- تأسیس تعاونیهای فراگیر ملی برای تحت پوشش قرار دادن سه دهک اول جامعه به منظور فقرزدایی.
ج- سیاستهای کلی توسعه بخشهای غیردولتی از طریق واگذاری فعالیتها و بنگاههای دولتی:
سیاستهای کلی این بند متعاقباً تعیین و ابلاغ خواهد شد.
د- سیاستهای کلی واگذاری:
الزامات واگذاری:
- توانمندسازی بخشهای خصوصی و تعاونی بر ایفای فعالیتهای گسترده و اداره بنگاههای اقتصادی بزرگ.
- نظارت و پشتیبانی مراجع ذیربط بعد از واگذاری برای تحقق اهداف واگذاری.
- استفاده از روشهای معتبر و سالم واگذاری با تأکید بر بورس، تقویت تشکیلات واگذاری، برقراری جریان شفاف اطلاع رسانی، ایجاد فرصتهای برابر برای همه، بهرهگیری از عرصه تدریجی سهام شرکتهای بزرگ در بورس به منظور دستیابی به قیمت پایه سهام.
- ذینفع نبودن دست اندرکاران واگذاری و تصمیم گیرندگان دولتی در واگذاریها.
- رعایت سیاستهای کلی بخش تعاونی در واگذاریها.
- مصارف درآمدهای حاصل از واگذاری: وجوه حاصل از واگذاری سهام بنگاههای دولتی به حساب خاصی نزد خزانه داری کل کشور واریز و در قالب برنامهها و بودجههای مصوب به ترتیب زیر مصرف میشود:
1- ایجاد خوداتکایی برای خانوادههای مستضعف و محروم و تقویت تأمین اجتماعی.
2- اختصاص ۳۰ درصد از درآمدهای حاصل از واگذاری به تعاونیهای فراگیر ملی به منظور فقرزدایی.
3- ایجاد زیربناهای اقتصادی با اولویت مناطق کمتر توسعه یافته.
4- اعطای تسهیلات (وجوه اداره شده) برای تقویت تعاونیها و نوسازی و بهسازی بنگاههای اقتصادی غیردولتی با اولویت بنگاههای واگذار شده و نیز برای سرمایهگذاری بخشهای غیردولتی در توسعه مناطق کمتر توسعه یافته.
5- مشارکت شرکتهای دولتی با بخشهای غیردولتی تا سقف ۴۹ درصد به منظور توسعه اقتصادی مناطق کمتر توسعه یافته.
6- تکمیل طرحهای نیمه تمام شرکتهای دولتی با رعایت بند الف این سیاستها.
هـ- سیاستهای کلی اعمال حاکمیت و پرهیز از انحصار:
- تداوم اعمال حاکمیت عمومی دولت پس از ورود بخشهای غیردولتی از طریق سیاستگذاری و اجرای قوانین و مقررات و نظارت به ویژه در مورد اعمال موازین شرعی و قانونی در بانکهای غیردولتی.
- جلوگیری از نفوذ و سیطره بیگانگان بر اقتصاد ملی.
- جلوگیری از ایجاد انحصار توسط بنگاههای اقتصادی غیردولتی از طریق تنظیم و تصویب قوانین و مقررات.
ابلاغیه رهبر به روسای قوای سهگانه سال ۸۵
آیتالله خامنهای بند "ج" ابلاغیه را که آن را موکول به بررسی بیشتر کرده بود و به واگذاریها مربوط میشود 10/4/84 به روسای قوای سهگانه و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ کرد:
- بند ج سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی ج. ا. ا: با توجه به ضرورت شتاب گرفتن رشد و توسعه اقتصادی کشور مبتنی بر اجرای عدالت اجتماعی و فقرزدایی در چارچوب چشم انداز ۲۰ ساله کشور
- تغییر نقش دولت از مالکیت ومدیریت مستقیم بنگاه به سیاستگذاری و هدایت و نظارت
- توانمند سازی بخشهای خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمایت از آن جهت رقابت کالاها در بازارهای بینالمللی
- آمادهسازی بنگاههای داخلی جهت مواجهه هوشمندانه با قواعد تجارت جهانی در یک فرایند تدریجی و هدفمند
- توسعه سرمایه انسانی دانش پایه و متخصص
- توسعه و ارتقاء استانداردهای ملی و انطباق نظامهای ارزیابی کیفیت با استانداردهای بینالمللی
- جهتگیری خصوصیسازی در راستای افزایش کارایی و رقابتپذیری و گسترش مالکیت عمومی و بنا بر پیشنهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام بند ج سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی ج. ا. ا. مطابق بند ۱ اصل ۱۱۰ ابلاغ میگردد.
- واگذاری ۸۰ درصد از سهام بنگاههای دولتی مشمول صدر اصل ۴۴ به بخشهای خصوصی شرکتهای تعاونی سهامی عام و بنگاههای عمومی غیردولتی به شرح ذیل مجاز است:
- بنگاههای دولتی که در زمینه معادن بزرگ، صنایع بزرگ و صنایع مادر (از جمله صنایع بزرگ پایین دستی نفت و گاز) فعال هستند؛ به استثنای شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای استخراج و تولید نفت خام و گاز
- بانکهای دولتی به استثنای بانک مرکزی ج. ا. ا. بانک ملی ایران، بانک سپه، بانک صنعت و معدن، بانک کشاورزی، بانک مسکن و بانک توسعه صادرات
- شرکتهای بیمه دولتی به استثنای بیمه مرکزی و بیمه ایران
- شرکتهای هواپیمایی و کشتیرانی به استثنای سازمان هواپیمایی کشوری و سازمان بنادر و کشتیرانی
- بنگاههای تامین نیرو به استثنای شبکههای اصلی انتقال برق
- بنگاههای پستی و مخابراتی به استثنای شبکههای مادر مخابراتی، امور واگذاری فرکانس و شبکههای اصلی تجزیه و مبادلات و مدیریت توزیع خدمات پایه پستی
- صنایع وابسته به نیروهای مسلح به استثنای تولیدات دفاعی و امنیتی ضروری به تشخیص فرمانده کل قوا
الزامات واگذاری:
الف) قیمت گذاری سهام از طریق بازار بورس انجام میشود ب) فراخوان عمومی با اطلاع رسانی مناسب جهت ترغیب و تشویق عموم به مشارکت و جلوگیری از ایجاد انحصار و رانت اطلاعاتی صورت پذیرد. ج) جهت تضمین بازدهی مناسب سهام شرکتهای مشمول واگذاری اصلاحات لازم درخصوص بازار، قیمت گذاری محصولات و مدیریت مناسب براساس قانون تجارت انجام گردد. د) واگذاری سهام شرکتهای مشمول طرح در قالب شرکتهای مادر تخصصی و شرکتهای زیرمجموعه با کارشناسی همهجانبه صورت گیرد. ه) به منظور اصلاح مدیریت و افزایش بهرهوری بنگاههای مشمول واگذاری با استفاده از ظرفیتهای مدیریتی کشور اقدامات لازم جهت جذب مدیران با تجربه، متخصص و کارآمد انجام پذیرد. فروش اقساطی حداکثر ۵ درصد از سهام شرکتهای مشمول بند ج به مدیران و کارکنان شرکتهای فوق مجاز است. و) با توجه به ابلاغ بند ج سیاستهای کلی اصل ۴۴ و تغییر وظایف حاکمیتی، دولت موظف است نقش جدید خود در سیاستگذاری، هدایت و نظارت بر اقتصاد ملی را تدوین و اجرا نماید. ی) تخصیص درصدی از منابع واگذاری جهت حوزههای نوین با فناوری پیشرفته در راستای وظایف حاکمیتی مجاز است.
در جریان اجرای سیاستهای ابلاغی دولت آیتالله خامنهای سهام بسیاری از شرکتها از جمله شرکت مخابرات به سپاه پاسداران و ستاد فرمان امام یا شرکتهای وابسته به آنان واگذار و اقتصاد ایران بر خلاف اعلام اولیه مجریان، نه تنها به سمت خصوصی سازی پیش نرفت بلکه تبدیل به اقتصاد شبه دولتی شد که کمترین نظارت را از سوی مجلس و نهادهای نظارتی دارد.
6- حوادث ۱۱ سپتامبر یک سری حملات انتحاری و تروریستی است. این عملیات با هماهنگی کامل میان عناصر تروریست در این روز در سال ۲۰۰۱ به وقوع پیوست.
صبح 11 سپتامبر 19 نفر، که بنا به گفته منابع غربی اعضای القاعده بودند و یا با این گروه در ارتباط بودند؛ چهار هواپیمای تجاری را ربودند و خلبانی هر یک از این هواپیماها را بر عهده گرفتند.
ربایندگان با قصد قبلی دو هواپیمای (یونایتد ایرلاینز پرواز شماره 175 و آمریکن ایرلاینز پرواز شماره 11) را به دو برج تجارت جهانی کوبیدند
برج اول ساعت 8:46:30 مورد اصابت قرار گرفت و هواپیمای دوم ساعت 9:02:59 برج دوم را مورد هدف قرار داد. هر یک از این هواپیماها به دو برج شماره یک و دو تجارت جهانی برخورد کردند.
مدت کوتاهی پس از این حادثه، هر دو برج فرو ریختند (برج اول پس از 102 دقیقه و برج دوم پس از 56 دقیقه) و خساراتی نیز به ساختمانهایی که اطراف این دو برج بود؛ وارد آمد.
ربایندگان پرواز سوم نیز هواپیمای آمریکن ایرلاینز پرواز شماره 77 را به یکی از اضلاع ساختمان پنتاگون (مقر وزارت دفاع آمریکا) واقع در آرلینگتون کاونتی در ایلات ویرجینیا کوبیدند.
در نزدیکی واشنگتن دی سی نیز مسافران و خدمه هواپیمای چهارم (یونایتد ایرلاینز پرواز 93) تلاش کردند کنترل مجدد هواپیما را از ربایندگان باز پس گیرند، اما این هواپیما در زمینی واقع درنزدیکی شهر کوچک شاکسویل در ایالت پنسیلوانیا سقوط کرد.
در حوادث 11 سپتامبر 2001 علاوه بر 19 رباینده این چهار هواپیما، 2.974 نفر نیز جان باختند. یکی دیگر از قربانیان نیز به دلیل عارضه ریوی درگذشت و 24 نفر هم بر اثر وقایع 11 سپتامبر 2001 مفقود شدند.
7- 29 ژانویه 2002، زمانی که جورج بوش در سخنرانی معروف سالانه خود عراق، ایران و کره شمالی را در زمره گروهی موسوم به«محور شرارت» قرار داد، بسیاری از تحلیلگران خاورمیانه و منتقدین سیاست خارجی آمریکا اعلام کردند، جنگ علیه تروریسم از مسیر خود خارج شده و از هدف اصلی فاصله گرفته است.
لارنس کورب، دستیار وزیر دفاع آمریکا در زمان ریاست جمهوری ریگان، در مقالهای تحت عنوان «محور شرارت!»مورخ 12 مارس 2002نوشت: بوش، ایالات متحده را وارد جنگی میکند که هیچ کشوری توانایی پیروزی در آن را نخواهد داشت.
با اعمال سیاستهای خصمانه بوش و تیم نو محافظه کار مسلط بر واشنگتن علیه این 3 کشور که بلافاصله با حمله به عراق و اشغال نظامی این کشور همراه بود، بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی بار دیگر اعلام کردند قطع رابطه دیپلماتیک با کشورهایی که بوش آنها را حکومتهای یاغی توصیف میکند، غیر سازنده و شاید مخرب باشد.
8- شبکه خبری الجزیره در یک کنفرانس ویدئویی با حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و شیخ یوسف القرضاوی رئیس اتحادیه علمای مسلمان اهل سنت ترتیب داد.
مجری برنامه الجزیره در این گفت وگوی ویژه اظهار داشت: هر یک از دو شخصیت نظر اسلام را از دیدگاه خود درباره مشکلات امروز امت اسلامی و بحران هایی که با آنها مواجه است همچنین راههای برون رفت از این بحرانها و چگونگی تعامل با جهان پیرامون وحدت دیدگاههای امت اسلام مطرح میکنند.
مجری گفت: این گفت و گو به دعوت اتحادیه جهانی علمای مسلمین و در پی سفر هیاتی از این اتحادیه به تهران صورت گرفته است.
در این برنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی به طور مستقیم با مجری برنامه در تهران و شیخ یوسف القرضاوی از طریق تماس تلفنی از دوحه شرکت داشتند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت باتوجه به فرصت چند دقیقهای که شبکه خبری الجزیره ابتدا در اختیار وی گذاشت گفت: میدانم که اتحادیه جهانی علمای مسلمین به لحاظ اهمیت زیادی که برای وحدت اسلامی قائل است تلاش کرد که این گفت و گو انجام شودواز خداوند تعالی میخواهم که برکات این برنامه برای همه امت اسلامی باشد.
آنچه من میدانم این است که یکی از اصول مهم پیشرفت اسلام همواره وحدت بوده است و اگر این وحدت فراهم شود در برکت آن همه مسلمانان شریک هستند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی برای ایجاد وحدت و نزدیک کردن امت اسلامی انجام دادیم و البته این راهی بود که مرحوم آیتالله « بروجردی » و علامه « شیخ محمد عبده » آغاز و در این زمینه دارالتقریب را تاسیس کردند. « ما نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی هفته وحدت را مطرح کردیم و امام راحل و همچنین رهبر انقلاب آیتالله خامنهای این روش را با جدیت ادامه دادند و الحمدلله پیشرفت هم کردیم و دستاوردهای زیادی در این زمینه داشتیم.»
وی تصریح کرد: بسیاری از علما از جمله جناب آقای شیخ قرضاوی و بسیاری از علمای مصر تونس مغرب عراق عربستان سوریه و همه کشورهای اسلامی در کنفرانس هاشرکت کردند و از این تلاشها نتیجه هم گرفتیم و به یکدیگر نزدیکتر شدیم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: امیدوار هستیم دستاوردهایمان باقی و پایدار بماند و از خداوند میخواهیم که این دستاوردها را حفظ و تقویت کند.
آقای هاشمی رفسنجانی یادآور شد: البته در روزهای اخیر با یک موج فتنه در پی برخی مسایل در عراق افغانستان و لبنان مواجه شدیم. همه این مسایل با تلاش دشمنان است که موج تازهای ازاختلاف و تفرقه افکنی را میان مسلمانان آغاز کرده و برخی نگرانیها را برای ما به وجود آورده و کوشیده است تا تلاشهای وحدت آفرین علما و شخصیتهای جهان اسلام را برای ایجاد وحدت اسلامی از بین ببرد.
وی گفت: من تصور میکنم که آمریکاییها در برنامه خاورمیانه بزرگ که میخواستند از طریق آن بر منطقه ما مسلط شوند شکست خوردهاند و اهدافی که آمریکایی هااز حضورشان در منطقه ما و همچنین از اشغال عراق داشتند محقق نشده است و مشکلات آنها بیشتر هم شده است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: آنان فکر میکنند که باید از طریق ایجاد تفرقه میان امت اسلامی همان اهداف را پیگیری کنند.
وی گفت: شکست اسراییل در جنگی که علیه لبنان آغاز کرد و پیروزی ملت فلسطین در انتخابات و تقویت مقاومت در همه کشورهای اسلامی از جمله عناصر و عواملی است که دشمن را وادار میکند به تفرقهافکنی روی بیاورد و این توطئه را به طور جدی پیگیری کند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: نباید فریب بخوریم، زیرا ما فرزندان اسلام و قرآن هستیم و این حکم صریح قرآنی را داریم که میفرماید: «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم » این حکم صریح قرآن است و از طرف خداوند به ما امر شده است که وحدت خود را حفظ کنیم.»
همچنین خداوند میفرماید که «انما المومنون اخوه» و واقعاً علمای اسلام مسوولیت خیلی سنگینی به ویژه در برابر این مسایل در موقعی که ما با توطئه تفرقه افکنی در عراق لبنان فلسطین افغانستان و با مشکلات مربوط به سودان و سومالی و سایر جاها مواجه هستیم بر عهده دارند و همه اینهافقط با وحدت کلمه قابل حل است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: سخنان تفرقهانگیزی که امروز به عنوان جدال شیعه و سنی از آن یاد میشود در حقیقت سخنان شیطان است و ما نباید به وسوسههای شیطان توجه کنیم و فریب آن را بخوریم.
وی افزود: علما و مردم ایران از صمیم قلب به وحدت اسلامی دل بستهاند و میدانم که قلب علمای اهل سنت نیزمثل قلوب ماست و نمیخواهند میان مسلمانان تفرقه وجود داشته باشد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: اما انسانهای نادانی وجود دارند که حرف هایی میزنند و عقلا و علمای امت اسلامی باید خیلی بالاتر از سخنان افراطیها و آدمهای تندرو به این نوع سخنان توجه نکنند.
وی افزود: امیدوارم در این گفت و گویی که با جناب آقای قرضاوی خواهیم داشت به امت اسلامی و اسلام خدمت کنیم.
شیخ یوسف القرضاوی نیز سخن خود را این گونه آغاز کرد: به جناب آقای هاشمی رفسنجانی درود میفرستم. حدود هشت سال پیش در سفر به تهران دیداری که باایشان داشتم که به گرمی از من استقبال کرد و کتاب تفسیر قرآن خود را به من هدیه کرد.
آقای قرضاوی در بخشی از این گفتوگو با تاکید بر ضرورت حفظ اتحاد بین مسلمانان اعم از شیعه و سنی و حمایت قوی از حق داشتن انرژی صلحآمیز هستهای توسط جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که ما به صورت آشکارا و قاطع در کنار ایران علیه دشمنان آن ایستادهایم.