خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

1- قرآن و نظام اسلامی، توحید، شعار پیامبر اسلام(ص)، از تعلیم و تربیت پیامبر(ص) تا کادرسازی، تأثیرات عبادات و قرآن در قلوب مردم 2- امام باقر(ع)، امام موسی کاظم(ع)، ابوا، محل دفن مادر پیامبر(ص)، از امام راحل تا حاج حسن آقا خمینی، شهادت عماد مغنیه، شهید محلاتی، سالگرد مجمع تشخیص، مسائل هسته‌ای

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶
خطبه دوم شکل‌گیری نظام اسلامی بر محور قرآن/ نیاز پیامبراکرم(ص) به تربیت انسان‌هایی که پایه اصلی حکومت باشند/ بهترین راه تربیت انسان‌ها وارد شدن از مسیر عبادت/ سابقه نماز در ادیان دیگر و قبل از بعثت/ مشکل بودن تعلیم و تربیت در خفقان جامعه پر از شرکت و تبعیض/ توحید و خداشناسی اولین قدم پیامبر(ص) در مقابل بت‌پرستان و خدایان آنها/ القای نماز و عبادت در جامعه توسط پیامبر(ص)/ استفاده از چند ذکر و سوره حمد برای نماز و استفاده از رکوع و سجود که در ادیان گذشته سابقه داشت/ به وجود آوردن ترکیبی زیبا از نماز توسط پیامبر(ص)/ آموزش توحید و نبوت از طریق نماز به مردم/ روشن شدن همه چیز در معجزات پیامبر و تعلیم یافتن ایشان/ تعلیم و تزکیه، اصل برنامه‌های انبیاء/ مهم بودن اخلاق و آموزش آن در ادیان و به خصوص اسلام/ کادرسازی پیامبر(ص)، معجزه مهم ایشان/ مورد اذیت قرار گرفتن اصحاب از اصلی‌ترین ایذای پیامبر(ص)/ تحت فشار بودن افراد جدیدالاسلام توسط مشرکان و اربابانشان/ صبر پیشه کردن پیامبر(ص) و تأثیر نماز و قرآن/ تأثیر بیرونی نماز پیامبر(ص) بر دیگران/ توصیف چگونگی برپایی نماز پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و خدیجه(س) توسط یکی از مشرکان/ شرح یحیی‌بن‌عفیف از نماز پیامبر(ص)/ مسلمان شدن عده‌ای تحت تأثیر خواندن قرآن توسط برده‌ها یا پیامبر(ص)/ جلب توجه مردم، ساختن کادر و انداختن مشرکان در چالش از تأثیرات خواندن نماز و قرآن در زمان پیامبر(ص) خطبه دوم تبریک به مناسبت میلاد حضرت امام باقر(ع) و حضرت امام موسی کاظم(ع)/ امام باقر(ع)، مجمع النورین و علوی بین علویین/ تعبیر امام صادق(ع) درباره مادر امام باقر(ع)/ داستان جالب مادر امام کاظم(ع)/ حمیده مصفات، اسم و لقب مادر امام کاظم(ع)/ شرح چگونگی انتقال مادر امام کاظم(ع) از بردگی به منزل امام محمدباقر(ع)/ احترام زیاد امام باقر(ع) به کنیز خریداری شده/ سؤال و جواب و گفتگوی امام باقر(ع) با کنیز/ ازدواج امام صادق(ع) با کنیز آزاد شده/ ابوا، منزلی مهم بین مکه و مدینه/ ابوا، محل دفن مادر پیامبر(ص)/ وجود پنج هزار اثر اسلامی شناخته شده در عربستان/ شرح تولد امام کاظم(ع) در ابوا از زبان امام صادق(ع)/ شخصیت‌های اهل بیت، هدایای آسمانی به مسلمانان/ هوشیاری امام، خاری در چشم دشمنان انقلاب/ شوق و عشق مردم برای ابراز وفاداری به نظام/ امام، سرمایه‌ای عظیم برای انقلاب/ حرکت‌های جاهلانه بعضی‌ها نسبت به بیت امام/ حجت‌الاسلام حسن خمینی، ناقل سخنان امام درباره عدم ورود نظامی‌ها در انتخابات/ تلاش مرموز جریان خاص برای تضعیف جایگاه بیت امام در بین مردم/ جهل مرکب تخریب‌کنندگان بیت امام(ره)/ تلاش جریان مرموز برای ایجاد فاصله بین مردم و روحانیت/ ماندگاری اعتباری بیت امام، یعنی ماندگاری افتخار به امام(ره)/ نقش مؤثر امام در بسیج توده‌های مردم در مبارزه/ شرح داستانی تاریخی از نادر شاه برای بیان اهمیت رهبری امام/ مشت‌های گره کرده سربازان امام در مقابل تانک‌های رژیم پهلوی/ لزوم توجه به وصایای امام(ره)/ شهادت مظلومانه عماد مغینه/ اتهامات واهی به شهید مغنیه/ شهادت مغنیه پرونده‌ای دیگر در جنایات مدعیان مبارزه با تروریسم/ ایران، مظلوم‌ترین کشور در قضیه تروریسم/ فضاحت مدعیان دفاع از حقوق بشر/ سیدعباس موسوی، رهبر شهید حزب‌الله لبنان/ اعلام رسمی شهادت سران حماس توسط اسرائیل/ مخالفت ایران با ترور و موافقت با مقاومت/ تفاوت مقاومت باترور/ سالگرد شهادت شهید محلاتی و همراهان/ مجمع تشخیص، یکی از ابتکارات بی‌نظیر امام/ روند تدریجی سوابق تأسیس مجمع تشخیص/ جایگاه مصلحت در فقه اسلامی/ وظایف مجمع تشخیص براساس قانون اساسی/ اصرار استکبار بر نظامی بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران/ تعجیل غیرقابل قبول کشورهای استکباری در اعلام مواضع هسته‌ای/ انحصارناپذیری دانش و تکنولوژی/ پشیمانی نهایی دشمنان در مسائل هسته‌ای ایران/ لزوم سعی شورای نگهبان برای برگزاری انتخابات درست/ لزوم توجه به سلایق مختلف در انتخابات/ حضور مردم، باعث خلق صحنه‌ای دیگر در تاریخ انقلاب

خطبه اول:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین

یا ایها الذین آمنوا استعینو بالصبر والصلوه ان الله مع الصابرین

اوصیکم عبادی الله بتقوی الله فانه من یتق الله یکفر عنه سئیاته و یعظم له اجرا

خدا کند که بتوانیم گوهر تقوا را در وجودمان تقویت کنیم و با استفاده از این هدیه الهی وظایف دینی، ملی و انسانی خودمان را بهتر انجام دهیم.

نمازگزاران عزیز یادشان هست که بناست خطبه‌اول را درباره شکل‌گیری نظام اسلامی بر محوریت قرآن ایراد کنم و تا به حال چند خطبه در این خصوص ایراد شده که نوعاً جنبه مقدماتی داشته و کم‌کم به بحث‌های اصلی می‌رسیم.

گفتیم قبل از اینکه پیغمبراکرم(ص) موفق شوند نظام اسلامی را تشکیل دهند و حکومتی داشته باشند، نیاز به کادرسازی و تربیت انسان‌هایی داشتند که پایه اصلی حکومت باشند و گفتیم اولین آیاتی که برای پیغمبر آمد، درست روی همین نکته پافشاری کرد که هدف تربیت انسان مومن، عالم و معتدل و پرهیز از انحصارگری، طغیان و تجاوز به حقوق دیگران است. گفتیم برای این منظور آن هم قبل از اینکه حکومتی باشد، بهترین راه وارد شدن از مسیر عبادت است که بخش مهمی از تعلیمات همه ادیان اسلامی آسمانی و بخصوص اسلام و قرآن است.

گفتیم در این سوره نازله شاید با فاصله‌ای بین دو بخش سوره نماز مطرح شده است. در میان عبادات، سابقه نماز را در ادیان دیگر و قبل از بعثت و نحوه نماز پیغمبر(ص) در قبل از بعثت و شروع نماز را بعد از بعثت عرض کردم. از این به بعد بحث‌های اصولی ما این است که پیغمبر(ص) چگونه با عبادت، آموزش و تعلیم، کادر مورد نیاز حکومت آینده خودشان را تربیت کردند؟ آن هم در شرایطی که هر فردی که به پیغمبر(ص) می‌پیوست، می‌بایست جان خود را در کف دستش بگذارد و آماده شهادت و شکنجه باشد. کادرسازی در چنان خفقانی، آنهم از انسان‌هایی که سابقه تعلیم و تربیت از این نوع را نداشتند و در یک جامعه شرک و تبعیض زندگی می‌کردند، خودش معجزه بزرگی است.

پس پیغمبر(ص) چه کرد؟ سال‌های اول چه می‌کرد؟ این کار را چگونه می‌ساخت؟ مبانی روشن است. اولین کاری که پیغمبر(ص) باید بکند، مسئله توحید و خداشناسی بود. خدا را معرفی کند. خدای واحد را در مقابل آن همه خدایانی که بت‌پرستان در اطراف کعبه نصب کرده بودند و می‌پرستیدند، معرفی می‌کند. دین شایع جزیره‌العرب همین بت‌پرستی و شرک بود. آنقدر برای بت‌ها تعصب داشتند که فرزندانشان را برای آنها قربانی می‌کردند و خون بچه‌هایشان را بر بت‌های تراشیده و ساخته شده می‌مالیدند.

پیغمبر(ص) با چنین جامعه‌ای سروکار داشت. در سا‌ل‌های توحیدی پیامبر(ص) نماز و عبادت القا می‌شد. انشاءالله نماز را در یکی از خطبه‌ها باز می‌کنم. چند کلمه بیشتر نیست و هر کدام از این کلمات دریایی از معارف را در خودشان دارند. برای پیامبر(ص) خیلی ساده بود که این چند کلمه را به اعراب اطراف خود آموزش بدهند. اذان و اقامه و یک سوره از قرآن که ظاهراً همان سوره «حمد» بود.

چون می‌گویند سوره «حمد» دوبار نازل شده است. یک بار در مکه و یک بار درمدینه بود و در مکه برای نماز نازل شده است. چند ذکر دیگر مثل «سبحان‌الله»، «الحمدلله» و «اشهد ان ‌لا اله ‌الا الله» که هم در اذان و هم در بخش‌هایی از نماز هست. حرکاتی مثل رکوع و سجده که در ادیان گذشته سابقه داشت و مردم با این موضوع خیلی آشنا بودند.

پیغمبر اکرم(ص) با وحی الهی ترکیبی از نماز بوجود آوردند که بهترین شعار مسلمانان بود. حتی همین امروز که نگاه کنید، بعد از 1400 سال هیچ منظره‌ای به اندازه نماز جماعتی که مردم با هم می‌خوانند، زیبا نیست. در صفوف مرتب و با لباس‌های تمیز و با ادب و نزاکت و با حرکات منسجم است. دست‌ها با هم برای تکبیر بالا می‌روند و با هم رکوع و سجده می‌کنند، با هم تشهد می‌گویند و با هم قیام می‌کنند که مظهر نظم است.

دل کسانی که از دور به این منظره نگاه می‌کنند، بخصوص اینکه این منظره را در اطراف کعبه می‌بینند که دور خانه خدا حلقه‌هایی از انسان با آن حال خاص آن گونه عبادت می‌کنند، تکان می‌خورد. این حرکت در صدر اسلام هم سابقه دارد که عرض خواهم کرد.

بهترین سرمایه آموزش پیغمبر(ص) خود نماز بود. چون پیغمبر(ص) نماز توحید را به مردم آموزش می‌داد که اثبات وجود خدا در مقابل این همه کفر و الحاد و بعد از وحدانیت خدا خیلی راحت بود. اینها جزو متون نماز است. بعد نبوت را آموزش می‌دادند که خودشان مسئولش بودند و خودشان دلیل مجسم آن رسالت و نبوت بودند و مردم در قامت پیغمبر(ص) صدق رسالت و حقیقت رسالت را می‌دیدند.

در معجزات پیغمبر(ص) همه چیز برایشان روشن می‌شد و خیلی آسان تعلیم داده می‌شدند. معاد را هم که سابقه طولانی در ادیان دیگر داشت، خیلی واضح برای مردم تشریح می‌کردند. بخصوص بعد از معراج که از مشاهدات خودشان از آسمان، ملائکه، بهشت، جهنم و امثال اینها گفتند. اصولاً تعلیم و تزکیه در اصل برنامه‌های انبیا بود، چون اینها ماندگار است. پیامبران می‌آیند و می‌روند، ولی تعلیم و تزکیه آنها تا هزاران سال می‌ماند. انسان‌ها را جلو می‌برد. شعارهایی هم لازم دارند که هم خود انسان‌ها، یعنی شاگردانشان را قانع و هم چشم دیگران را جذب کند. یعنی برای آنها هم سئوال انگیز باشد و دنبال سئوال بیایند و آنها هم یاد بگیرند و جذب شوند.

در بین اینها بتدریج سیستم اخلاقی که در ادیان، بخصوص در اسلام، در زندگی انفرادی خانوادگی و ارتباطاتی که همین تعداد معدود یاران پیغمبر(ص) داشتند، بسیار مهم بود. سیستم اخلاقی هم آموزش داده شده بود. اینجا حکومت نیست، نظام نیست، اجبار نیست و دستورات قوانین لازم الاجرا نیست، اما معلوماتی است که انسان‌ها را اخلاقی، توحیدی و معتقد به رسالت و امامت - امامت هم در همان روزهای اول مطرح می‌شود - معتقد به معاد و انساندوستی و معتقد به دانش و عاشق تزکیه و تعلیم بار می‌آورد.

معجزه مهم پیامبر(ص) که روی آن کم حرف زده شده است، همین کادرسازی پیامبر(ص) است که ان‌شاءالله من چند خطبه را در این مسیر با استناد به آیات قرآن خدمت شما عرض می‌کنم که پیغمبر(ص) چطور این دوره سخت را گذراند و به حکومت رسید. آن جملاتی که از پیغمبر(ص) نقل شده که هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد، در این دوره است.

چون پیغمبر(ص) بعد از آنکه به مدینه می‌آیند، این مشکلات کم‌کم در زندگیشان پیدا می‌شود.

معمولاً گویندگان، نویسندگان و خطبای ما وقتی صحبت از ایذای پیامبر(ص) می‌شود، صحبت از شکستن دندانشان و اذیت جسمی ایشان مثل خار ریختن بر سرراهشان یا سختی‌های شعب‌ابی‌طالب می‌کنند، ولی برای من روشن است - ادل‌های هم دارم که بعداً عرض می‌کنم - اذیت اصلی پیغمبر(ص) این بود که اصحاب جدیدالاسلام را اذیت می‌کردند و ایشان کاری نمی‌توانستند بکنند.

خود پیغمبر(ص) تحت حمایت طایفه عظیم قریش و شخصیت‌های بزرگ قریش بودند. در ضوابط قبیلگی که با هم زندگی می‌کردند، نمی‌توانستند شخص پیامبر(ص) را زیاد اذیت کنند، اما کسانی مثل بلال حبشی، زیدبن حارثه و دیگران که برده مشرکان بودند، وقتی مسلمان می‌شدند، تحت فشار عظیم مشرکان و اربابانشان قرار می‌گرفتند. قانونی هم نبود که جلوی شکنجه را بگیرد. بیرون شهر مکّه در برابر چشمان مردم و در هوای گرم روی سنگ‌های داغ اینها را تا حدّی شکنجه می‌دادند و مردم هم تماشا می‌کردند و هورا می‌کشیدند و پیغمبر(ص) نمی‌توانستند کاری بکنند.

اذیتی از این بالاتر برای پیامبر(ص) مقدور نیست. پیامبر می‌سوختند، ولی فرمودند:«صبرا.» این بخش از تأثیر نماز و قرآن را که از شعارهای اصلی پیامبر(ص) بود و برنامه‌های تبلیغی پیامبر(ص) در همین‌ها نهفته بود، در خطبه‌ای باز می‌کنم. تأثر دارد. خودم وقتی می‌خوانم و یا می‌گویم، بسیار متأثر می‌شوم. لابد شما هم همین حالت را پیدا می‌کنید.

امروز فقط یکی دو نمونه از تأثیر بیرونی نماز پیامبر(ص) را عرض می‌کنم که ببینید چگونه بوده و چرا مشرکین از نماز پیغمبر(ص) هم عصبانی بودند؟! هر کس منظره نماز پیغمبر(ص) را که معمولاً در هفته‌ها و ماه‌های اول به همراه حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(س) می‌خواندند، می‌دید، دلش تکان می‌خورد و به فکر می‌افتاد و دنبال سئوال می‌آمد که این چیست؟ چه می‌گویند؟ این چه کاری است؟ این چه نحوی است؟

یک نمونه‌اش را عرض می‌کنم. یکی از مشرکان بنام «یحیی بن عفیف» می‌گوید: «من مهمان عباس عموی پیغمبر(ص) بودم. گفتیم صبح زود که هنوز زیاد شلوغ نشده، کنار کعبه برویم و در آنجا حالی پیدا کنیم. با هم کنار کعبه آمدیم. از دور نگاه کردم که مرد میانسالی با قیافه دوست داشتنی و نورانی وارد شد. نزدیک کعبه آمد و چشمش را به آسمان دوخت و چیزی خواند. چند لحظه گذشت، دیدم جوانی نورسیده با گام‌های محکم آمد و سمت راست آن مرد ایستاد. لحظه‌ای گذشت و دیدم خانمی‌ باشکوه و مجلل، آمد و تنها پشت سر این دو نفر ایستاد و مشغول عبادت شدند. چیزهایی خواندند که ما نمی شنیدیم. تکبیر گفتند و بعد مقداری ذکر کردند و بعد رکوع رفتند که برای من تکان دهنده بود. بعد هر سه نفر به سجده افتادند، خودم را نزدیکتر کردم که ببینم چه می‌گویند. فقط زمزمه یک آهنگ را می‌شنیدم. چیزی به گوشم نمی‌آمد. نمازشان را تمام کردند و دعا کردند و رفتند.

از عباس پرسیدم: اینها چه بود؟ من منظره عجیبی دیدم. خیلی به کلیساها، دیرها و جاهای دیگر رفتم، امّا چنین چیزی ندیدم. این چه بود و اینها چه کسانی بودند؟ عباس گفت: آن برادرزاده من بود. آن یکی هم برادرزاده دیگر من بود و آن خانم هم خدیجه همسر آن شخصیتی که می‌پرسی، بود و این دستوری است که خداوند به اینها داده است تا این گونه عبادت کنند. تا آنجا که اطلاعات من نشان می‌دهد، در زیر آسمان فقط همین سه نفر هستند که اینگونه نماز می‌خوانند.»

یحیی بن عفیف می‌گوید: «من در دلم چنان آشوبی را احساس کردم که منتظر بودم خلوتی پیدا کنم و آنها را ببینم و از ذکر و عملشان توضیح بخواهم.»

این یک نمونه است. نمونه قرآنی بسیار فراوان است که در اثر خواندن قرآن توسط یکی از همین برده‌ها یا خود پیغمبر(ص) عده‌ای مسلمان و جذب شدند.

اگر بخواهم این موارد را به عنوان نمونه بگویم، تمام خطبه‌ها به این نمونه‌ها می‌گذرد. در آینده و خطبه‌های بعدی برای نمونه در تأثیر راهی که پیغمبر(ص) برای اغنای افراد و کادرشان و ساختن آنها می‌رفتند و همچنین برای جذب نیروهایی که از بیرون مشاهده ‌کردند و یا می‌شنیدند و موفق می‌شدند با این دو وسیله بسیار موثر، یعنی نماز و قرآن هم کادر بسازند، هم مردم را جلب کنند و هم مشرکین را به چالش بسیار شدیدی بیندازند که - انشاءالله- به اینها خواهم پرداخت.

بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ ان شانئک هوالابتر.*

 

* سوره مبارکه کوثر

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الهادی المهدی(عج).

اوصیکم عبادی الله و نفسی بتقوالله.

در خطبه دوم مناسبت‌ها را کوتاه و مختصر اما زیاد و متعدد عرض می‌کنم.

اولین و دومین آنها میلاد حضرت امام باقر(ع)(1) و حضرت امام موسی کاظم(ع)(2) است که به همه دوستداران اهل بیت تبریک عرض می‌کنم. مایلم در این دو میلاد ولایت دو مطلب کوچک را عرض کنم که هدیه میلاد این بزرگواران خدمت شیعیان عزیز باشد. همه می‌دانیم که چون این بزرگواران جزو ائمه هستند، در رابطه با مادر، پدر و ولادتشان نکات آموزنده‌ای است.

 

مادر حضرت امام باقر(ع) در سوم صفر سال 57 هجری قمری - چهار سال قبل از فاجعه عاشورا - بدنیا می‌آیند. البته قولی هم هست که در ماه رجب به دنیا آمدند که اولی ارجح است. مادرشان حضرت فاطمه دختر امام حسن(ع) و پدرشان حضرت علی بن الحسین(ع) پسر امام حسین(ع) می‌باشند که هر دو علوی هستند. لذا حضرت باقر(ع) در تعبیر ما، مجمع‌النورین یا علوی بین علویین است.

حضرت امام صادق(ع) درباره مادر حضرت امام باقر(ع) می‌فرماید:«در تمام فرزندان امام حسن(ع)، دختری صالح‌تر از مادر کریمه امام باقر(ع) نداشتیم.» شما می‌دانید در فرزندان امام حسن(ع) چقدر شخصیت‌های مجاهد، مبارز، شهدا و بزرگان بودند که اکثر نهضت‌های شیعی را در سراسر دنیا اداره می‌کردند. با این همه، این تمجید از مادر امام باقر(ع) بسیار مهم است.

اما در مورد امام کاظم(ع) که ایشان هم در هفتم صفر سال 128 هجری قمری متولد شدند، نکات جالبی است که خود من وقتی ‌خواندم، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و به فکر فرورفتم. مادر ایشان «حمیده مصفات» است. داستان جالبی دارد که در روایات ما آمده است. راوی می‌گوید: «من خدمت امام باقر(ع) بودم که امام صادق(ع) هم وارد شدند. دیدم امام صادق(ع) بزرگ شده‌اند. گفتم: آقا ایشان به بلوغ رسیده‌اند، چرا ازدواج نمی‌کنند؟ امام باقر(ع) فرمودند: کمی صبر کن. گروهی برده با یک برده‌دار وارد شهر ما می‌شوند و در فلان خانه سکونت می‌کنند. وقتی آمدند من تو را خبر می‌کنم. طولی نکشید که امام فرمودند: آنها آمدند. در فکر بودم که چه ارتباطی بین سئوال من و این جواب حضرت امام باقر(ع) وجود دارد!! امام مرا دعوت کردند و گفتند: این کیسه پول را بگیر و به خانه فلانی برو. در آنجا به کنیزی برخورد می‌کنی که از چهره‌اش می‌فهمی چقدر بزرگ است! او را تحویل بگیر و به اینجا بیاور. به عنوان متقاضی خریدن کنیز به آن خانه رفتم.

صاحب برده‌ها گفت: دیر آمدی، همه آنچه که داشتیم، فروختیم. جز دو نفر که چون گرانبها هستند، در اینجا مشتری برایشان نمی‌بینیم. شاید به جاهای دیگر برگردانیم. گفتم: بیاورید تا ببینیم. آوردند و دیدم یکی از آنها همان چهره‌ای است که امام باقر(ع) ترسیم کرده بودند، قیمت بالایی گفت که 70 اشرفی بود - قاعدتاً دینار بود که خیلی گران بوده است گفتم: این خیلی گران است. این بهای برده‌ها در شهر ما نیست. گفت: همین است و جای بحث نیست. کیسه‌ای که آورده بودم، به او دادم. باز کرد و شمرد. دیدیم درست 70 سکه است که حضرت گذاشته بودند. کنیز را تحویل گرفتم و خدمت امام باقر(ع) آوردم و داستان را گفتم.»

در اینجا نکته‌ای است که گفتنش قدری برای من سخت است، ولی عرض می‌کنم. چون نکته تاریخی مهمی است و باید توجه کنیم. حضرت امام باقر(ع) خیلی خوشامد گفتند و احترام زیادی به این کنیز کردند که قبل از این ندیده بودم با یک زن، آن هم کنیز این گونه برخورد کنند.

بعد احوال و جریان برده شدن او را پرسیدند. یک سئوال سخت از این کنیز کردند و پرسیدند شما ثیب هستید یا باکره؟ پاسخ داد: باکره. حضرت فرمود: عجب، تا آنجایی که ما می‌دانیم، برده‌دارها معمولاً نمی‌گذارند کنیزهای جوانشان این گونه بمانند و فساد ایجاد می‌کنند. ایشان جواب داد: صاحب من هم می‌خواست چنین کاری بکند، اما به محض اینکه خواست به من تعرض کند، دیدم شخصیتی با چهره‌ای نورانی و با محاسن و سر سفید جلو آمد و آنچنان سیلی به صورت آن مرد متجاوز زد که او را منصرف کرد و دیگر هم اتفاق نیفتاد و الان در خدمت شما هستم.

حضرت امام باقر(ع) توصیفات زیادی کردند و فرمودند: «حمیده المصفات» یعنی شما حمیده تنها نیستید، حمیده مصفات هستید. این دختر کنیز را آزاد کردند و با حضرت صادق(ع) ازدواج کردند. به میلاد امام کاظم(ع) که می‌رسیم، خود داستان جالبی است.

در ابوا بوده است. ابوا جایی بین مکه و مدینه است. منزل مهمی بوده است. سابقاً خیلی از شخصیت‌های شیعه در آنجا امکانات و اموال داشتند. این ابوا، همان جایی است که حضرت آمنه، مادر پیغمبر(ص) در آنجا مدفون است.

حتی ابوسفیان وقتی برای جنگ بدر با پیغمبر(ص) می‌آمد، به اینجا که رسیدند - از مکه به مدینه می‌رفتند - عده‌ای از مشرکین می‌خواستند قبر حضرت آمنه را بشکافند و جنازه ایشان را بیرون بیاورند و نبش قبر کنند که ابوسفیان مخالفت کرد و گفت: این کار نتیجه‌ای برای ما ندارد و این کارها نمی‌تواند خشم شما را آرام کند. متاسفانه الان قبر ایشان مورد استفاده نیست و حتی خیلی از شخصیت‌های بزرگ اهل سنت هم در آنجا دفن هستند.

در سفری که به عربستان رفته بودم، پرسیدم: چرا این سرمایه‌ها را از دست می‌دهید؟ والی مدینه گفت: «ما پنج هزار اثر اسلامی شناخته شده در کشور داریم که متاسفانه از آنها استفاده نمی‌شود. اخیراً تصمیم گرفتیم که کم‌کم اینها را احیا کنیم، منتها سلفی‌ها و وهابی‌های تندرو نمی‌گذارند این کار انجام شود، ولی باید به تدریج بشود.»

در آنجا به حضرت صادق(ع) اطلاع دادند که حمیده وضع حمل کرد. زیرا در این سفر باردار بود. ظاهراً از زیارت کعبه برمی‌گشتند و در برگشت این اتفاق افتاده است. حضرت امام صادق(ع) بلند شدند و به خیمه حمیده رفتند و برگشتند و برای اصحابشان گفتند: به خیمه حمیده که رفتم، مشاهده کردم، طفلی که خداوند به حمیده داده، دست‌هایش یا سرش - را به آسمان بلند کرده و با خدا مناجات می‌کرد و آیه‌ای از قرآن را می‌خوانند که «وآتیناه الحکم صبیا»

واقعاً این شخصیت‌ها و این تاریخ مشعشع که در اهل بیت وجود دارد، پیش خداوند از پیش تنظیم شده است. هدایای آسمانی است که به ما داد. در مکتب اهل بیت این افتخارات را داریم و الحمدلله به یمن زحماتی که مورخان و محدثان کشیده‌اند، در کتب ما هم حفظ شد. خداوند ما را از صمیم قلب عاشق و دوستدار این بزرگان اهل بیت بگرداند.

مناسبت دیگر سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است که الحمدلله امسال با شعور و هوشیاری شما مردم خوب در سراسر کشور باشکوه و جلال برگزار شد. خاری در چشم دشمنان انقلاب بود که با تبلیغات سنگینی که کرده بودند، فکر می‌کردند امسال مراسم خلوتی داریم.

خودم در راهپیمایی دیدم که مردم با چه شوق و با چه عشق و چه آمادگی در این مسیر حضور دارند!! هرچه به شهرهای دورتر با فیلم‌ها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مردم چقدر بانشاط و سرحال از انقلابشان دفاع می‌کنند!!

امسال با برنامه‌هایی که اجرا شد، عشق مردم را به امام(ره) راحل دیدیم و دیدند. معلوم شد که چقدر امام(ره) در دل مردم بزرگ هستند! امام(ره) چه سرمایه عظیمی برای این انقلاب و چه تکیه‌گاهی هستند! اسم امام(ره) هنوز خیلی‌ها را مثل پروانه‌هایی که دور شمع جمع می‌شوند، دور خود جمع می‌کند.

متأسفانه در پایان این مسائل شاهد یک حرکت جاهلانه بودیم که بعضی‌ها نسبت به بیت حضرت امام(ره) کردند.(3) به فرزند یادگار امام(ره)، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج حسن خمینی ناجوانمردانه اهانت کردند. این کار درست نبود. نمی‌دانم کسانی که این کار را کردند، چرا کردند؟ آیا می‌فهمند که دارند چه می‌کنند یا نمی فهمند؟ واقعا حرفی که ایشان زده بود و حرف امام(ره) را تازه کرده بود که نظامی‌ها نباید در انتخابات دخالت کنند، این حرف مگر چقدر خلاف بود که این همه عصبانیت در مقابل این به چشم بخورد؟! خیلی حرکت زشتی بود که انجام شد.

حدس می‌‌زنم و علائمی دارد که یک جریان وجود دارد. نمی‌تواند طبیعی باشد. قاعدتاً باید تحریکاتی از خارج باشد که می‌خواهند مقدسات و تکیه‌گاه‌های انقلاب را بشکنند. چون اینها می‌دانند که اگر این تکیه‌گاه‌ها ضعیف شوند، انقلاب ضعیف می‌شود. می‌دانند افراد و جریان‌های کم ریشه و یا بی‌ریشه در مقابل کوران‌ها و حوادثی که اتفاق می‌افتد، نمی‌توانند مقاومت کنند. لذا به فکر افتاده‌اند که این سنگرها را بشکنند، این ستون‌ها را بشکنند و این سدها را بردارند.

ممکن است کسانی که این کارها را جاهلانه می‌کنند، فکر می‌کنند دارند راه خودشان را برای اهدافشان صاف می‌کنند و بزرگراه می‌سازند. اما اگر حقیقتاً این‌گونه فکر می‌کنند، اشتباه می‌کنند. خدا کند که آگاهانه نباشد و من هم نمی‌دانم که آگاهانه است یا نه. هیچ کس را متهم نمی‌کنم که آگاهانه می‌خواهد این کار را بکند، ولی می‌فهمم که جریانی وجود دارد و می‌خواهد فاصله‌ای بین روحانیت و مردم بیاندازد. فاصله بین امام(ره) که همه چیز انقلاب هستند و مردم بیاندازد. بین نیروهایی که می‌توانند در مواقع خطرناک به یاری مسئولان بیایند.

این مسئله هست و وجود دارد و ما باید هشیار باشیم و این اشتباه را تکرار نکنند و بگذارند بیت مکرم امام(ره) و کلمات امام(ره) و یادگارهای ارزشمند، سودمند و هدایتگر امام(ره) در جای خودش معتبر بماند و به آنها پایبند باشیم. چون اگر پایبند نباشیم، خیلی چیزها پشت سر اینها خواهد ریخت. همان‌طوری‌ که در گذشته هم بود. نام پیغمبر(ص)، حضرت علی(ع) و نام بزرگان همیشه سرمایه حفاظت از متون اسلام بوده و با نام آنها بسیاری از مشکلات را حل می‌‌کردند و این یک واقعیت است.

ما در انقلاب خودمان می‌بینیم که چقدر گروه‌ها آمدند و رفتند، مبارزه کردند، زندان رفتند و آب از آب تکان نخورد، اما وقتی یک مرجع تقلید مثل امام(ره) حضور پیدا کرد و آن درخت تنومند تاریخی انقلاب شاخ و برگ و بارش را بر سر مردم گستراند، یک دفعه توده مردم در پناه این شخصیت و مرجع تقلید توانستند خودشان را نشان بدهند.

داستانی از نادرشاه و سربازانش نقل می‌کنند که بعد از اینکه فتح خیلی خوبی کرد و
سربازها خوب جنگیدند، نادرشاه می‌خواست از آنها تقدیر کند و گفت: در روزهایی که دشمن حمله می‌کرد و هر روز یک قطعه‌ از خاک ایران را می‌گرفت، شما کجا بودید؟ یکی از اینها بلند شد و گفت: ما بودیم، اما نادر نبود. اگر فرمانده‌ای مثل نادر داشتیم، این‌گونه نمی‌شد.

درست داستان ما و امام(ره) است. وقتی شخصیتی مثل امام(ره) پیدا شد، این همه سرباز در سراسر خاک ایران روئید. سربازهایی که به خیابان می‌آمدند، الله‌اکبر می‌گفتند و مشتشان را گره می‌کردند. در آن طرف غرش توپ، تانک و مسلسل بود، اما پیروز شدیم و این انقلاب پیروز شد.

انشاءالله که در داخل کشور ما چنین جریاناتی نباشند و اگر خارجی‌ها هم تحریک می‌کنند، نقطه تحریک را بشناسیم و نگذاریم نقاط مورد اعتماد مردم آسیب ببینند، علی‌الخصوص امام(ره)، وصایای امام(ره) و بیت امام(ره) (شعار هاشمی هاشمی خدا نگهدار تو نمازگزاران).

خدا نگهدار شما. عرض کردم که در آخر کار، حرف اساسی را شما می‌‌زنید. امام(ره) هم اگر شما را نداشت، مثل نادری بود که سرباز نداشت و سربازان هم اگر امام(ره) را نداشتند، مثل سربازانی بودند که نادر را نداشتند.

 

مناسبت دیگر ما شهادت حاج «عماد مغنیه»(4) است که مظلومانه شهید شد و مظلومانه دارند علیه او تبلیغات می‌کنند. این روزها هزاران مقاله در رسانه‌های عربی و غربی درباره فهرستی از ترورهایی که در گذشته بود، نقل می‌شود و همه را منتسب به این مرد بزرگ می‌کنند که خودش نیست تا دفاع کند. باید دوستان و همراهانش از او دفاع کنند. این مرد دو برادر شهید دارد که به دست اسرائیل شهید شده‌اند. (شعار مرگ بر اسرائیل نمازگزاران).

مقالات و نوشته‌های منفی در مورد این شهید مظلوم، ده‌ها برابر دفاعیاتی است که از ایشان می‌شود. البته در جاهایی مثل ایران بخوبی دفاع می‌شود، اما در جاهای دیگر اکثریت با آن‌گونه مطالب عجیب و غریب است. نقطه‌ای که برای استکبار، هم آمریکایی‌ها، هم اسرائیلی‌ها و هم برخی دیگر از غربی‌ها خیلی فضاحت دارد، این است که از ترور این شخصیت صریحاً ابراز خوشحالی و شادمانی کردند.

اینها همان‌هایی هستند که پرچم مبارزه با تروریسم را ظاهراً به دست گرفته‌اند. اینها همان‌هایی هستند که لشکرکشی آنها به منطقه ما در افغانستان و عراق و فشارهایی که به ایران می‌آورند، به دلیل ادعای مبارزه با تروریسم است. در حالی که این یک ترور، آن هم یک ترور مشخص است. نمی‌توانید به ما تروریست و حامی تروریست بگویید. چون ما در ایران مظلوم‌ترین کشور در مسئله تروریسم هستیم. از ابتدای پیروزی انقلاب چقدر از بهترین فرزندان انقلاب، بزرگان ما، شهدای محراب، رئیس جمهور، نخست‌وزیر، رئیس قوه‌قضائیه و چقدر از جمعیت ما را ترور کردند!! همین تروریست‌ها الان در عراق زیر سایه آمریکا زندگی می‌کنند و در کشورهای غربی به پارلمان آنها می‌روند و همه هم می‌دانند.

ایران به عنوان مظلوم‌ترین کشور قربانی تروریسم متهم به حامی تروریسم می‌شود. به بهانه این اتهام این همه دارند به ما ستم می‌کنند. واقعاً فضاحت اینها در این قضیه روشن شد. بالاخره اگر از ته دلشان هم خوشحال شدند، قاعدتاً می‌بایست ترور را محکوم می‌کردند. هر تروری را باید محکوم کنند. ترور راه درستی برای نجات هر هدفی نیست.

به هر حال این ترور هم در سالگرد شهادت سیدعباس موسوی آن شخصیت بزرگ و رهبر 

حزب‌الله لبنان اتفاق افتاد که اسرائیلی‌ها در سال 70 از هوا، ماشین وی را زدند و خودش و بچه‌هایش را شهید کردند. این اسرائیل است و نمونه کارهایش ترورهایی است که امروز دارد در غزه می‌کند.

اسرائیلی‌ها رسماً و علناً اعلام کردند که ما سران حماس را ترور می‌کنیم و بارها هم تکرار کرده‌اند. از روز محاصره غزه تا امروز 95 نفر شهید از مردم مظلوم غزه گرفته‌اند که عمدتاً با ترور بوده است. یا از هوا با هلیکوپترهایشان، ماشین و یا خانه مشخصی را زدند و یا از راه‌های دیگری عمل کرده‌اند.

از شما متشکرم که اعلام کردید بعد از نمازجمعه مراسمی برای شهید حاج عماد مغنیه و شهدای دیگر دارید. در برنامه‌تان شهدای غزه و یاد شهید موسوی را هم داشته باشید که این حرکت شما تاریخی است. با ترور در هر جا که باشد، مخالفیم. ولی با جهاد و مقاومت برای گرفتن حق و مبارزه با اشغالگری برای بیرون راندن دشمن از خاک هرکسی که باشد، موافقیم و آنها را ترور نمی‌دانیم، بلکه آن را قیام می‌دانیم که با ترور تفاوت دارد. کاری که اسرائیل با مردم و کاری که مردم با اسرائیل می‌کنند، مثل هم نیستند. اینها یک‌عده مظلومند که سرکوب می‌شوند و حداکثر می‌توانند چنگالی به صورت دشمن بزنند، اما آنها می‌توانند مردم را قتل‌عام کنند که دارند می‌کنند.

بنابراین واقعاً این حرکت ایرانی‌ها بخصوص نیروهای انقلاب که شجاعانه از حق مظلومان دفاع می‌کنند، قابل تشکر و تقدیر است.

سالگرد شهادت شهید محلاتی و همراهانش است(5) که با هواپیمایی به جبهه می‌رفتند و صدام هواپیمای اینها را ساقط کرد. ایشان و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس و تعدادی از قضات و شخصیت‌های خوب کشورمان در این جنایت صدامیان شهید شدند که به روح آنها و به شجاعت آنها و همچنین به خانواده آنها هم احترام می‌گذاریم و هم تسلیت عرض می‌کنیم. انشاءالله خون آنها بی‌جواب نمی‌ماند که تابه حال هم بحمدالله نمانده است.

مسئله دیگری که داریم، سالگرد تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است(6) که یکی از ابتکارات بی‌نظیر امام(ره) و در تاریخ اسلام بی‌سابقه است. وقتی یک حکومت مذهبی مثل حکومت ما تشکیل می‌شود، مسائل ثابتی دارد و اینها را نمی‌توان به آسانی دور زد. وقتی می‌خواهند قانونی بگذارند، نباید با شرع و قانون اساسی در تضاد باشد. در سال‌های اول انقلاب گرفتار شده بودیم. شورای نگهبان بحق و به خاطر تشخیصی که در مورد قانون اساسی و احکام اسلامی می‌داد، با مصوبات مجلس مخالفت می‌کرد.

به امام(ره) مراجعه کردیم و بسیاری از لوایح مهم ما روی زمین مانده بود و امام(ره) این راه را اول با اجازه دو سوم رأی نمایندگان پذیرفتند که جواب نداد. در مرحله بعد تشخیص مصلحت را تأسیس کردند تا بتواند در این خطرها، بن بست‌ها و معضلات داوری کند. صدها مورد در تاریخ داریم که اگر اینها نبود، بن بست‌های زیادی روی دست مسئولان کشور بود. با این تدبیر امام(ره) هم این تصمیمات شرعی شد و هم قانون‌ها توانستند از بن بست بیرون بیایند و مصالح در نظر گرفته شود.

چون مسئله مصلحت در فقه اسلامی و فقه شیعه و هم فقه سنی محوری برای فتواهاست. شما یک کتاب فقهی را نمی‌بینید که ده‌ها فتوا در آن نباشد که فقط به خاطر مصلحت و تقدم مصلحت اقوا بر مصلحت اضعف یا تقدم مصلحت بر مفسده و از این قبیل چیزها می‌باشد.

امام(ره) این کار بزرگ را کردند و قانون اساسی جدید راه امام(ره) را تکمیل کرد و امروز سیاست‌های اساسی را که باید رهبری معین کند، مجمع تهیه می‌کند و خدمت ایشان می‌فرستد و ایشان اصلاح و تأیید می‌کنند. اینها می‌تواند ثبات و استقرار را در نظام ما بوجود بیاورد که متأسفانه این سیاست‌ها معمولاً هنوز مراعات نمی‌شود، به خاطر اینکه سابقه اجرایی ندارد. مشکلاتی داریم که باید به تدریج یاد بگیریم که چگونه این سیاست‌ها را اجرا کنیم.

مسئله دیگری که داریم، مسئله هسته‌ای ماست که هنوز کشورهای استکباری آن را رها نمی‌کنند و دنبال قطعنامه سوم هستند. دو سه روز پیش جلسه‌‌ای سرّی از نمایندگان شورای امنیت گذاشتند و خوشبختانه این بار کشورهای غیرمتعهد به میدان آمدند و گفتند: «چرا عجله دارید؟ صبر کنید تا آقای البرادعی و آژانس نظرشان را بدهند. اینکه دو هفته دیگر بیشتر طول نمی‌کشد. بگذارید آنها نظر بدهند تا رأی بدهیم. این تعجیلی که می‌کنید، برای ما قابل قبول نیست.»

آمریکا اصرار داشت که بزودی قطعنامه صادر کند و پیش از رأی و نظر آژانس منتشر شود، ولی این بار نیروی غیرمتعهدها کارساز شد که معمولاً در جاهای دیگر کارساز نبود.

فعلاً به تاخیر انداخت و باز کشورهای انحصارگر را نصیحت می‌کنم که نخواهند در همه چیز و حتی در علوم انحصار داشته باشند. این یک علم، یک دانش و یک تکنولوژی است. بحث هسته‌ای نظامی از این جداست. لذا روی این مسئله صحبت، مذاکره، بازرسی و سئوال کنید. ما هم جواب می‌دهیم تا مسائل حل شود.

چرا دنبال تحریم و کارهای تند می‌روید؟ نتیجه‌ای نخواهید گرفت. من مطمئنم اینها بالاخره پشیمان خواهند شد، ولی در این دوران تا پشیمان شوند و بفهمند، زحماتی برای خودشان، ما و منطقه درست می‌کنند.

آخرین صحبت ما مسئله انتخابات است. خوشبختانه با اقدام اخیر شورای نگهبان فضا به طور نسبی آرام‌تر شد، ولی به نظر من شورای نگهبان که ظرفیت واختیارات خوبی دارد، با بحث‌های عمیق‌تر سعی کنند شرایطی را فراهم کنند که در این دوره انتخابات پُرشوری را با حضور همه هواداران انقلاب داشته باشیم.

بحث مخالفان انقلاب نیست، بحث اپوزیسیون ضدانقلاب نیست، هواداران انقلاب با سلیقه‌های مختلف به گونه‌ای عمل کنند تا همه کسانی که علاقه‌مند هستند در انتخابات شرکت کنند، راه برایشان باز باشد. باید امسال مثل راهپیمایی 22 بهمن با انتخابات پُرشوری مواجه شویم تا افتخار دیگری در تاریخ ایران انشاءالله ثبت شود (تکبیر نمازگزاران).

بسم الله الرحمن الرحیم

اذا جاء نصرالله و الفتح/ و رأیت ‌الناس یدخلون فی‌دین‌الله افواجا/ فصبح بحمد ربک و استغفرهُ کانَ توابا.*

 

* سوره مبارکه نصر

پی نوشت ها:

 

1- همه منابع محل تولد امام محمد باقر(ع) را مدینه نوشته، ولی در سال ولادتشان اختلاف دارند.

بیشتر منابع شیعی تولد آن حضرت را در ۵۷ هجری دانسته‌اند (مجلسی بیشتر اقوال را آورده است)، و برخی از مورخان اهل سنت نیز بر این قول‌اند، امّا عدّه‌ای سال ۵۶ را ذکر کرده‌اند.

در روز تولد ایشان نیز اختلاف است.شیخ طوسی فضل بن حسن طبرسی و دیگران روز ولادت آن حضرت را روز جمعه اول ماه رجب و به گفته طبرسی بعضی تولّد ایشان را در سوم صفر می‌دانند.

از معاصران نیز، سید محسن امین و حاج شیخ عباس قمی آن را سوم صفر یا اول رجب؛ و از اهل سنّت، ابن خلّکان سوم صفر ضبط کرده‌اند.

 

2- امام موسی کاظم(ع) به سال ۱۲۸ ه. در ابواء، جایی میان مکّه و مدینه به روز یکشنبه هفتم صفر به دنیا آمد و در پنجاه و پنج سالگی به شهادت رسید.

 

3- روزنامه کیهان در شماره 20 بهمن 86 به نقل از محمدعلی جعفری،  فرمانده کل سپاه پاسداران نوشت: «حمایت از جریان اصولگرایی ‏ضرورتی قطعی، اجتناب ناپذیر و تکلیف الهی نیروهای انقلابی و ارزشی کشور به شمار می‌آید. امروز وحدت اصولگرایان که نقطه استراتژیک این جریان است باید تقویت شود و در ‏این راه اقشار مختلف جامعه به خصوص بسیجیان وظیفه ای سنگین بر عهده دارند.»

به فاصله یک روز پس از انتشار این سخنان، اظهارات سید حسن خمینی نوه پسری آیت‌الله خمینی بنیانگذار ‏جمهوری اسلامی درشهروند منتشر شد که به نقل از آیت‌الله خمینی به شدت بر منع نظامیان از دخالت در سیاست ‏تاکید کرده بود. سیدحسن خمینی در آن مصاحبه «تنبه امام به اینکه نظامی‌ها نباید در سیاست دخالت بکنند» را یکی ‏از دغدغه‌ها و مسائل اخیر ‏ارزیابی کرده و گفته بود: «یکی از بزرگترین معیارهایی که می‌توان گفت، جامعه از ‏راه امام خارج شده است یا نه، ‏‏حضور نظامیان در عرصه سیاست است.»‏

این گفتگو و بازتاب اظهارات سید حسن خمینی در رسانه‌ها بود که موجب حمله گسترده رسانه‌های حامی دولت ‏به وی شد.‏

سایت «نوسازی» که در کنار سایت «رجا نیوز» و برخی دیگر از سایت‌های مشابه از رسانه‌های غیررسمی ‏دولت به شمار می‌رود، سیدحسن خمینی را مورد حمله قرار داد و در مطلبی با عنوان «راز لپ ‏های سرخ حسن خمینی» نوشت: «جناب آقای سید حسن خمینی شاید ما نیز اگر در زمان دولت اصلاحات قدرت آن را داشتیم که به نحوی برایمان یک ماشین BMW، هشتاد میلیون تومانی(قیمت همان موقع) خریداری شود که بحمدالله برای شما شد و از هوای بالای شهر تهران تنفس می‌نمودیم و احیانا سونای بخارمان ترک نمی‌شد...

توفیق آن را می‌داشتیم که با لپ‌های گل انداخته درد مستضعفین و محرومین را رصد کنیم و راه حضرت روح‌الله را در دفاع از محرومین ادامه دهیم و مواظب باشیم خدای ناکرده حق یاران و یاوران همیشگی انقلاب مانند حزب مشارکت ضایع نگردد و بازهم خدای ناکرده لطمه‌ای به جمهوریت نظام وارد نشود.»

بعد از آن موج اعتراض‌ها از مراجع، علما، نمایندگان مجلس، وزرا و همه و همه بلند شد که یکی از آنها آیت‌الله توسلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند.

آیت‌الله توسلی نیز در جلسه شنبه 26 بهمن‌ماه 1386 مجمع تشخیص مصلحت نظام از بی‌احترامی‌ها به نوه امام و پیش‌بینی امام از این اعمال در آینده‌ای نزدیک خبر داد و در حالتی که بغض کرده بودند و این سخنان را می‌گفتند، به یک یاره سکته قلبی کردند و دار فانی را وداع گفتند.

متن کامل این سخنان به شرح زیر است:

آقای توسلی: ایستادند در مقابل دشمنان خارجی که این چنین به انقلاب اسلامی وفادار هستند و حضرت امام(ره) که فرمودند: «جانم فدای تک تک این ملت.» امام(ره) این ملت را شناخت و با عرض تسلیت به پیشگاه مقام معظم رهبری و ملت عزیز لبنان و حزب الله، در رابطه با شهادت عماد مغنیه و با تاسف از اینکه در ایام دهه فجر(که از روز ورود حضرت امام(ره) تا 22 بهمن، روز خوشحالی ملت ایران و همه به یاد امام(ره) بودند.) جای تاسف است که در چنین ایامی به بیت رفیع حضرت امام(ره) آن طور اهانت‌ها و تهمت‌ها و دروغ پردازی‌هایی شد که حتی رادیوهای بیگانه همه کلمات این سایت را نقل کردند. همانطور که حضرت‌عالی فرمودید ما نمی‌دانیم که چه کسی هست. اما متوجه می‌شویم که یک دستی در کار است که بیت امام(ره) و شخصیت‌های مبارز اسلام را که به انقلاب دلبستگی داشتند، آنها را از صحنه خارج کنند.

آقای حاج حسن آقای خمینی، دو تا مطلب ذکر کرد. که حالا منشاء آن هم، من یک خوابی که ایشان دیده بودند بگویم حدود دو ماه قبل، بعضی از بزرگان اطلاع دارند، ایشان گفتند که من خواب دیدم امام(ره) به من فرمودند که: «حسن من را دارند از این خانه بیرون می‌کنند» گفتم آقا چه کسی شما را از این خانه بیرون می‌کند. باز خواب دیدم دوباره که امام(ره) فرمودند: «حسن من را دارند از این خانه بیرون می‌کنند.» تا سه مرتبه من این خواب را دیدم. البته من نمی‌گویم که خواب حجت است، اما گاهی خوابهایی است که انسان از آنها چیزهایی را متوجه می‌شود. من در کلمات حضرت امام(ره) مطالعه کردم و دیدم که این پیش‌بینی را خود امام(ره) کرده است:« در تاریخ 23 آبان 61، اینجانب هیچگاه میل نداشتم و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم. لکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق (جل و علا) مقصر و مجرم هستم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است. و در نزد مسلمان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور، تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم. اما در پیش گروه‌هایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم. و احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقام جویی از من به بعضی نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها که من آنها را ناروا می‌دانم بزنند. و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند. و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» این نامه‌ای است مفصل از امام(ره).

آقای هاشمی(رئیس): این نامه کجا است؟ آیا این نامه چاپ شده؟

آقای توسلی: بله، عین نامه هست. البته این نامه مفصل است و من قسمتی از آن را خواندم.

آقای هاشمی(رئیس): این در صحیفه نور و اینها هم هست؟

آقای توسلی: در صحیفه امام(ره) هست، و در وعده دیدار امام(ره) هست. این نامه در وعده دیدار امام(ره) هست و این نامه ای است..

آقای صانعی: در دو سه جا هست.

آقای توسلی: این نامه در دو، سه جا هست. شما ببینید آقای حاج حسن آقا یک مسئولیتش نگهداری...، موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) مربوط به ایشان است. و اگر او نخواهد، امام(ره) را حفظ کند و کلمات امام(ره) را نگهداری کند، خوب چه کسی باید بکند؟ حاج حسن آقا یک کسی است که هم تولیت آستانه حرم امام(ره) را دارد و هم مسئول موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) است. خوب وقتی که نگاه می‌کند و می‌بیند که کلمات امام(ره) دارد طور دیگری معنا می‌شود.

این وصیت نامه امام(ره) است در بند (ل) وصیت نامه: وصیت برادرانه من در این آخرین قدم‌های آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، آن است که: ای عزیزان که به اسلام عشق می‌ورزید، بیدار باشید و هوشیار. وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که از مقررات نظام، عدم دخول در احزاب و گروه‌ها و جبهه‌ها است، به آن عمل نمایید و قوای مسلح، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، درهیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی‌های سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می‌توانند قدرت نظام خود را حفظ کنند.»

امام(ره) در آنجا می‌فرمایند: به عنوان دفاع از من، ارزش‌های انقلاب امام(ره) فقط به روضه خوانی و سینه زنی و اینها نیست. ارزشهای انقلاب امام(ره) به آن چیزهایی است که امام(ره) از آنها خون دل می‌خورد. شما ببینید منشور روحانیت امام(ره) در سال 67 است. می‌فرمایند که در 15 خرداد 42، مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر اینها بود مقابله را آسان می‌نمود. بلکه علاوه بر آن گلوله حیله مقدس نمایی، تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‌سوخت و می‌درید. عده‌ای مقدس نمای واپس‌گرا، همه چیز را حرام می‌دانستند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی‌ها دیگران نخورده است.

امام(ره) آمد ارزش‌های انقلاب را که بگوید تهمت نزنید، دروغ نگویید، ریا نکنید. من یک روز داشتم می‌رفتم در اتفاق، دیدم که مرحوم حاج احمد آقا، با یکی از دوستان دارند صحبت می‌کنند و به ایشان می‌گویند که امروز خدمت امام(ره) نروید ایشان هر روز خدمت امام(ره) می‌رفتند. ایشان گفتند: که برای چه؟ حاج احمد آقا فرمودند: آیا شما در جایی صحبتی کردید؟ ایشان گفت:‌ بله، فرمودند که امام(ره) صحبت‌های شما را گوش کرده، شما در صحبت‌هایتان ظاهرا یک چیزهایی گفتید که مثلاً گفتید امام(ره) خدمت امام زمان(عج) می‌رسد. فریاد امام(ره) بلند شد که:« این نسبت‌ها چه هست که به من می‌دهند. من هم خودم یک فرد عادی هستم. چرا این حرف‌ها را به من نسبت می‌دهند. این حرف‌ها چه هست که نسبت به من می‌زنند.» شما خودتان در خاطرتان هست.

آقای هاشمی(رئیس): این مسئله چه بود؟ آیا این مسئله سری است.

آقای توسلی: حالا نام ایشان را من چرا ببرم. اگر خواستید من به طور خصوصی به شما می‌گویم.

آقای هاشمی(رئیس): حالا در مجمع که، در حضور آقایان ایرادی ندارد.

آقای توسلی: عرض شود که آن چیزی که شما خودتان می‌دانید، آن سه نفری که آمدند و می‌خواستند بگویند که ما خدمت امام زمان(عج) می‌رسیم، شما واسطه بودید. دو نفر مرد بودند و یک خانم بود.

آقای هاشمی(رئیس): نه یک زن و شوهر بودند.

آقای توسلی: به هر حال، یک کتاب خطی هم آوردند و بردند خدمت امام(ره) رسیدند و گفتند که ما خدمت امام زمان(عج) می‌رسیم. امام(ره) فرمودند که من «سه تا سئوال دارم»، اول اینها را از آقا سئوال کنید و برای من بیاورید، من با شما صحبت می‌کنم.

1- حادثه‌ی ربط حادث به قدیم برای من لاینحل مانده است.

2- آن چیزی که من به آن خیلی علاقه دارم چه هست؟

3- و یک چیزی هم گم کرده‌ام که آن چه هست؟

مقصود امام(ره) از آن گم شده است...

آقای هاشمی(رئیس) : ایشان به یک عکسی علاقه مند بودند.

آقای توسلی : که مقصود ایشان یکی از دیوان ایشان بود و یکی هم عکس رسول الله که روبروی امام(ره) در اتاقشان عکس مبارک رسول الله بود. بنا شد که بروند و خبر بیاورند، دو روز آمدند و سر سه راه، به مرحوم حاج احمد آقا، فرمودند که: «برو ببین که چه می‌گویند.»

من متوجه نشدم که چه چیزی گفتند به مرحوم حاج احمد آقا، که وقتی برگشت، امام(ره) فرمودند و به ایشان گفت: «شیادها، دست از این حرف‌هایتان بردارید و دنبال این شیادی‌ها نروید.» برنامه امام(ره) این بود، نمی‌خواستند مردم را با این حرف‌ها سرگرم کند. و حرف امام(ره) این بود .... (در این لحظه آیت‌الله توسلی دچار عارضه قلبی شده و دارفانی را وداع می‌گویند.)

 

4- عماد مغنیه معروف به «حاج رضوان» در سال ۱۹۶۲ میلادی (۱۳۴۱ هجری شمسی) در روستای طیر دبا از توابع صور، در خانواده متدین و مشهور به دنیا آمد.

عموی او حجت‌الاسلام و المسلمین جواد مغنیه از علما و برجستگان شیعه در لبنان است که کتاب‌های فقهی او برای همه شخصیت‌های علمی و دینی شناخته شده‌ است.

شهید عماد مغنیه در فضایی معنوی رشد خویش را آغاز کرد و هنوز شانزده سال او تمام نشده بود که برای خدمت به آرمان مقدس فلسطین در سنگرهای مختلف از جمله فتح و امل برضد رژیم صهیونیستی به جهاد پرداخت.

پس از ربوده شدن سید موسی صدر، شهید حاج عماد که خود را مصیبت زده می‌دانست با تمام وجود عشق حضرت امام خمینی(ره) را سر لوحه خود قرار داد و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به همراه گروهی از جوانان همفکر خود از پایگاه مساجد مبارزات نظامی و فرهنگی خود برضد اشغالگری رژیم صهیونیستی را سازماندهی کرد.

با اشغال لبنان در سال 1361 (1982 میلادی) مغنیه با همان جوانان همپیمان خود در مدخل ورودی بیروت در منطقه خُلد جنگ با اشغالگران اسراییلی جنگ بی‌نظیر و عظیمی کرد و از آنجا وی و یارانش به نیروهای "المخینیون" معروف شدند.

شهید عماد مغنیه پس از تأسیس حزب‌الله لبنان به جمع آنان پیوست و در میان همه فعالیت‌ها نبرد و جنگ رو در رو با اشغالگران صهیونیست را برگزید و در مدت کوتاهی او که سرشار از اخلاص، ایثار و تقوی زکاوت و شجاعت بود فرمانده لایق و شایسته‌ای شد که حضورش در هر صحنه نبرد به معنای پیروزی رزمندگان اسلام در آن صحنه بود.

در نبردهای قهرمانانه حزب الله با ارتش اشغالگر رژیم اسراییل در سال 2000 که منجر به آزادی جنوب لبنان شد نقش شهید حاج عماد معجزه‌آسا بود.

در همین عملیات‌ها بود که برادرش به نام «جهاد مغنیه» به شهادت رسید و این شهادت به او روح والاتری برای ادامه مبارزه اعطا کرد.

در جنگ تابستان 1385 مشهور به جنگ 33 روزه اوج مردانگی، رشادت و حکمت این فرمانده عزیز اسلام برای همگان به ویژه دشمن شکست خورده آشکار شد.

پس از این شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی برای جبران این زبونی و خاری فقط تنها راه را در عملیات تروریستی ذلیلانه بر ضد حاج عماد یافت.

البته رژیم صهیونیستی در سال 1996 طرح ترور رسمی و اعلام شده‌ای را برضد حاج عماد در بیروت به اجرا گذاشت که برادر وی به نام «فواد مغنیه» در آن عملیات تروریستی به شهادت رسید.

عماد مغنیه در سه شنبه 23 بهمن 1386 (12 فوریه 2008) و در شب شهادت حضرت رقیه(س) و در حرم‌های مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) به برادران و همسنگران شهیدش ملحق شد.

 

5- رژیم صدام در یکی از وحشیانه‌ترین جنایات خود با حمله به یک هواپیمای مسافربری ایرانی 50 تن از شخصیت‌های مملکتی و روحانیون و یاوران انقلاب را به شهادت رساند.

این یاران انقلاب که در میان آنان حجت الاسلام حاج شیخ فضل الله محلاتی نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هشت تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بنامهای شهید ابوالقاسم رزاقی شهید مهدی یعقوبی شهید ابوالقاسم موسوی دامغانی شهید غلامرضا سلطانی شهید سید نورالدین رحیمی شهید سید حسن شاهچراغی شهید علی معرفی زاده شهید محمد کلاته ای و چند تن از قضات دادگستری وجود داشتند در حالی که توسط هواپیمای مسافربری متعلق به شرکت هوائی آسمان عازم اهواز بودند در نزدیکی شهر اهواز از سوی دو فروند از جنگنده‌های متجاوز عراقی هدف حمله قرار گرفتند و در منطقه ویسی در 25 کیلومتری شمال اهواز با سقوط هواپیمایشان به شهادت رسیدند.

طبق معمول این جنایت وحشیانه از سوی کشورهای جهان و مجامع بین المللی محکوم نگردید و همچنان بر فعالیت‌های سبعانه صدام مهر تایید خورد.

حضرت امام خمینی قدس سره الشریف در بخشی از پیامشان در این باره چنین فرمودند: «جنایتکاران عفلقی که در جنگ‌ها و بویژه جبهه فاو خود را عاجز می‌بینند و سراسیمه به هر دری می‌زنند و برای نجات خود به هر حشیشی متوسل می‌شوند به جنایت مفتضحانه دیگری دست زدند که آبروی نداشته آنان را در مجامع آزاد جهان بر باد داد... ملتی که برای رضای حق تعالی انقلاب کرد و برای ارزش‌های معنوی انسانی به پا خاسته است چه باک دارد از شهادت عزیزان و آسیب دیدن نور چشمانش و تحمل سختی‌ها و مکاره که جنت لقاءالله که فوق تصور عارفان است محفوف به مکاره است ... امید آن است که ولی نعم. این میهمانان را که به سوی او می‌روند از محضر خود کامیاب فرماید و به این رزمندگان غرورآفرین قدرت بیشتر و قوت والاتر عنایت نماید و به همه ملت عزیز بویژه آنان که در این جهاد فی سبیل الله فعالیت و دخالت داشته‌اند عزت و عظمت مرحمت کند و به این عزیزانی که در این جنایت هوائی به سوی او پرواز کرده‌اند اجازه ورود به محفل خاص خود دهد و حجت‌الاسلام حاج شیخ فضل الله محلاتی شهید عزیز را که من و شما او را می‌شناسیم که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهره‌های درخشان انقلاب بود و در این راه که راه خداوند است تحمل سختی‌ها نمود و رنج‌ها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد اجازه ورود در محضر شهدای صدر اسلام مرحمت نماید و به بازماندگان محترم تمامی شهدا صبر و اجر مرحمت فرماید و به روحانیون عزیز و قضات محترم و وکلای ارجمند و محافظین عزیز و خدمه محترم هواپیما و سایرین که در این جنایت عظیم عفلقیان و با جاسوسی منافقین ملحد به شهادت رسیده‌اند جزا و اجر فوق تصور ما عنایت فرماید.»

از آنجا که این گروه عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل بودند و در جمع آنان تعداد زیادی از علما و روحانیون مبارز به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، این روز «روز روحانیت و دفاع مقدس» نامگذاری گردید.

 

6- آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی، به روند تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایران و نامه نگاری های تاریخی در آن مقطع پرداخت و گفت: عنوان احکام حکومتی و احکام مصلحتی گرچه به اختلافات اخباری و اصولی هم مرتبط است ولی زمینه و قلمرو آن بسیار وسیع‌تر از این بخش است.

یکی از موارد مهمی که اهمیت نقش و اعتبار عقل و عقلا را در تشریع و قانونگذاری و تبیین معارف اسلامی نشان می‌دهد، موارد فراوان اخذ به مصلحت اقوی هنگام تعارض با مصلحت ضعیف یا پرهیز از مفسده بزرگ هنگام تعارض با مفسده کوچک یا به طور کلی حفظ یا تقویت مصلحت اجتماعی یا حتی فردی است که تمامی اینها موارد فراوانی در ابواب فقه دارند و بسیاری از فقهای معتبر فتوی به اخذ مصلحت اقوی و پرهیز از مفسده بُزرگتر و یا توجه به مصالح داده‌اند. جلوتر از آن بحث مهم تعادل و ترجیح در علم اصول فقه است که با ادلّه بسیاری از ادلّه احکام معتبر و بسیاری از آنها غیرمعتبر شناخته می‌شود.

کمتر محقق اسلام شناسی از فراوانی احکام حکومتی در ابواب فقه بی‌اطلاع است و روشن است که سند احکام حکومتی عمدتاً حکم عقل است که به خاطر تشخیص مصلحت توسط فقیه جامع الشرایط متکی به نیابت از امام معصوم، حکمی صادر می‌کند و جالب است که اجرای این‌گونه احکام بر همه حتی فقهای دیگر لازم است. این‌گونه احکام بر احکام رایج و جاری حاکم است؛ البته موقت و محدود به بقا و دوام مصلحت است.

امروز که به لطف خداوند و جهاد علما و مردم متدین و ایثار و جانبازی نیروهای مجاهد از شهدا، جانبازان، مفقودان، آزادگان و عموم رزمندگان جمهوری اسلامی بر مبنای مکتب اهل بیت در کشور عزیز و عظیم ایران شکل گرفته، ضرورت استفاده از مصلحت و احکام حکومتی در بسیاری از موارد بدیهی و غیرقابل انکار است.

تأسیس نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط امام راحل که در علم، تقوی، هوش و تدبیر ایشان جای تردید نیست و اظهاراتی که در این خصوص و نیز اعتبار احکام حکومتی حاکم اسلامی و اعتبار مصالح در صدور احکام شرعی، اجتماعی و سیاسی فرموده‌اند، زنده‌ترین سند برای این بحث من است. خوشبختانه همه این اسناد در مجموعه صحیفه نور امام و در آرشیو‌های صوتی و تصویری موجود قابل دسترسی است.

از سال 1360 که در اثر اختلافات غیرقابل حل بین مجلس و شورای نگهبان این بحث‌ها شروع شد، جواب امام به نامه من و نیز جواب ایشان به نامه آیت‌الله خامنه‌ای و سپس فرمان تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سرانجام دستور بازنگری قانون اساسی و گنجاندن مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی (چهل روز قبل از رحلتشان) و مطالب مهمی که در این نامه‌ها آمده در اعتبار بخشیدن به این بحث حائزاهمیت بسیار است.

او در ادامه با استناد به منبع صحیفه امام، به نامه خود در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی اشاره و متن آن را چنین نقل می‌کند:

محضر شریف حضرت آیتالله العظمی امام خمینی مّدظله العالی

چنانکه خاطر مبارک مستحضر است،‌ قسمتی از قوانین که در مجلس شورای اسلامی به تصویب میرسد به لحاظ تنظیمات کلی امور و ضرورت حفظ مصالح یا دفع مفاسدی که برحسب احکام ثانویه به طور موقت باید اجرا شود و در متن واقع مربوط به اجرای احکام و سیاستهای اسلام و جهاتی است که شارع مقدس راضی به ترک آنها نمیباشد و در رابطه با این گونه قوانین به اعمال ولایت و تنفیذ مقام رهبری که طبق قانون اساسی هم قوای سهگانه را تحتنظر دارند، احتیاج پیدا میشود. علیهذا تقاضا دارد مجلس شورای اسلامی را در این موضوع مساعدت و ارشاد فرمایید.

در ادامه حضرت امام(ره) به نامه هاشمی رفسنجانی چنین پاسخ می‌دهند:

بسمالله الرحمن الرحیم

آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد که فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام میشود و آنچه ضرورت دارد که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل یا ترک آن مستلزم حرج است، پس از تشخیص موضوع به وسیله اکثریت وکلای مجلس شورای اسلامی با تصریح به موقّت بودن آن مادام که موضوع محقق است و پس از رفع موضوع خود به خود لغو میشود،مجازند در تصویب و اجرای آن و باید تصریح شود که هر یک از متصدیان اجرا از حدود مقرر تجاوز نمود،مجرم شناخته میشود.

هاشمی رفسنجانی ادامه می‌دهد: پس از آن در سال 1366 امام جمعه ی تهران مطالبی را  درباره برداشت‌های مختلف از نظر امام(ره) در نمازجمعه تهران مطرح کردند و نامه‌ای هم از سوی امام جمعه تهران خدمت امام(ره) نوشته شد، امام(ره) در پاسخ ایشان فرمودند:

پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود و عقیده دارم که در این مواقع، سکوت بهترین طریقه است و البته نباید ماها گمان کنیم که هرچه میگوییم و میکنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا آنچه را که درنظر دارم به طور فشرده عرض میکنم.

از بیانات جناب‌عالی در نمازجمعه اینطور ظاهر می‌شود که شما حکومت را به معنای ولایت مطلقه‌ای که از جانب خدا به نبی‌اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم واگذار شده و اَهَمّ احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهّیه تقدم دارد، صحیح نمی‌دانید. و تعبیر به آنکه اینجانب گفته‌ام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است به کلی بر خلاف گفته‌های اینجانب بود. اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبیاسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) یک پدیده بیمعنی و محتوا باشد. اشاره میکنم به پیامدهای آن که هیچ کس نمیتواند ملتزم به آنها باشد؛ مثلاً خیابان کشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه و اعزام الزامی به جبههها و جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا و منع احتکار در غیر دو سه مورد و گمرکات و مالیات و جلوگیری از گرانفروشی، قیمتگذاری و جلوگیری از پخش مواد مخدره و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد و صدها امثال آن که از اختیارات دولت است، بنا بر تفسیر شما، خارج است، و صدها امثال اینها.

باید عرض کنم حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم است یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.

حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند؛ حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند؛ حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یکجانبه لغو کند و میتواند هر امری را چه عبادی یا غیر عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است جلوگیری کند؛ حکومت میتواند از حج که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست، موقتاً جلوگیری کند.

آنچه گفته شده است تاکنون یا گفته میشود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها، با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض میکنم که فرضاً چنین باشد این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن مسایلی است که مزاحمت نمیکنم.

انشاءالله تعالی خداوند امثال جناب‌عالی را که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.

هاشمی رفسنجانی در ادامه نامه سران قوا به حضرت امام را بیان می‌کند:

محضر مقدس‌ رهبر عظیمالشان ‌حضرت آیتالله‌العظمی امامخمینی دامت برکات وجوده الشریف

در سایه اظهارات اخیر آن وجود مبارک از لحاظ نظری مشکلاتی که در راه قانونگذاری و اداره جامعه اسلامی به چشم میخورد برطرف شده و همانگونه که انتظار میرفت این راهنماییها مورد اتفاق نظر صاحبنظران قرار گرفت. مسالهای که باقی مانده شیوه اجرایی اِعمال حق حاکم اسلامی در موارد احکام حکومتی است. در حال حاضر لوایح قانونی ابتدا در وزارتخانههای مربوط و سپس در کمیسیون مربوط در دولت و سپس در جلسه هیأت دولت مورد شور قرار میگیرد و پس از تصویب در مجلس معمولا دو شور در کمیسیونهای تخصصی دارد که با حضور کارشناسان دولت و بررسی نظرات متخصصان که معمولاً پس از اعلام و انتشار به کمیسیونها میرسد انجام میشود و معمولاً یک لایحه در چند کمیسیون به تناسب مطالب مورد بررسی قرار میگیرد و دو شور هم در جلسه علنی دارد که همه نمایندگان و وزرا یا معاونان وزارتخانههای مربوط در آن شرکت میکنند و به تناسب تخصصها اظهارنظر میکنند و پیشنهاد اصلاحی میدهند و اگر کار به صورت طرح شروع شود، گرچه ابتدا کارشناسی دولت را همراه ندارد ولی در کمیسیونها و جلسه عمومی همانند لوایح، کارشناسان مربوط نظرات خود را مطرح میکنند پس از تصویب نهایی شورای نگهبان هم نظرات خود را در قالب احکام شرعی یا قانون اساسی اعلام میدارد که در مواردی مجلس نظر آنها را تأمین مینمایند و در مواردی از نظر مجلس قابل تأمین نیست که در این صورت مجلس و شورای نگهبان نمیتوانند توافق کنند و همینجاست که نیاز به دخالت ولیفقیه و تشخیص موضوع حکم حکومتی پیش میآید گرچه موارد فراوانی از این نمونهها در حقیقت اختلاف ناشی از نظرات کارشناسانه است که موضوع احکام اسلام یا کلیات قوانین اساسی را خلق میکند.

اطلاع یافتهایم که جناب‌عالی درصدد تعیین مرجعی هستید که در صورت حل نشدن اختلاف مجلس و شورای نگهبان از نظر شرع مقدس یا قانون اساسی یا تشخیص مصلحت نظام و جامعه، حکم حکومتی را بیان نماید. در صورتی که در این خصوص به تصمیم رسیده باشید باتوجه به این که هماکنون موارد متعددی از مسایل مهم جامعه بلاتکلیف مانده سرعت عمل مطلوب است.

سیدعلی خامنهای، عبدالکریم موسوی، میرحسین موسوی، سیداحمد خمینی، اکبر هاشمی رفسنجانی

به گفته هاشمی رفسنجانی، امام به سران چنین پاسخ می‌دهند: گرچه به نظر اینجانب پس از طی این مراحل، زیر نظر کارشناسان که در تشخیص این امور مرجع هستند، احتیاج به این مرحله نیست لکن برای غایت احتیاط در صورتی که بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعی مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حججاسلام خامنهای، هاشمی، اردبیلی، توسلی، موسوی خوئینیها و جناب آقای میرحسین موسوی و وزیر مربوط برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد و در صورت لزوم از کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورتهای لازم رأی اکثریت اعضای حاضر این مجمع مورد عمل قرار گیرد. احمد در این مجمع شرکت مینماید تا گزارش جلسات به اینجانب سریعتر برسد. حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمّهای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز میگردد.

امروز جهان اسلام نظام جمهوری اسلامی ایران را تابلوی تمامنمای حل معضلات خویش میدانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمّهای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سوال برد و اسلام آمریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانة میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. از خدای متعال میخواهم تا در این مرحله حساس آقایان را کمک فرماید.

او در ادامه دستور امام(ره) برای بازنگری در قانون اساسی را یادآوری می‌کند:

جناب حجت‌الاسلام آقای خامنه‌ای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران دامت افاضاته

از آنجا که پس از کسب ده سال تجربه عینی و عملی از اداره کشور اکثر مسوولین و دست‌اندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این عقیده‌اند که قانون اساسی با اینکه دارای نقاط قوت بسیار خوب و جاودانه است، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جو ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه کمتر به آن توجه شده است، ولی خوشبختانه مسأله تتمیم قانون اساسی پس از یکی دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر جامعه اسلامی و انقلاب ماست و چه بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدت‌ها قبل در فکر حل آن بوده‌ام که جنگ و مسایل دیگر مانع از انجام آن می‌گردید.

اکنون که به یاری خداوند بزرگ و دعای خیر حضرت بقیه‌الله روحی له الفدا، نظام اسلامی ایران راه سازندگی و رشد و تعالی همه جانبه خود را درپیش گرفته است، هیاتی را برای رسیدگی به این امر مهم تعیین نموده‌ام که پس از بررسی و تدوین و تصویب موارد و اصولی که ذکر می‌شود، تأیید آن را به آرای عمومی مردم شریف و عزیز ایران بگذارند.

الف) حضرات حجج اسلام والمسلمین و آقایانی که برای این مهم درنظر گرفته‌ام:

- حضرات حجج اسلام و المسلمین و آقایانی که برای این مهم درنظر گرفته‌ام: 1- آقای مشکینی 2- آقای طاهری خرم‌آبادی 3- آقای مؤمن 4- آقای هاشمی رفسنجانی 5- آقای امینی 6- آقای خامنه‌ای 7- آقای موسوی نخست‌وزیر 8- آقای حسن حبیبی 9- آقای موسوی اردبیلی 10- آقای موسوی خوئینی‌ها 11- آقای محمدی گیلانی 12- آقای خزعلی 13- آقای یزدی 14- آقای امامی کاشانی 15- آقای جنتی 16- آقای مهدوی کنی 17- آقای آذری قمی 18- آقای توسلی 19- آقای کروبی 20- آقای عبدالله نوری، که آقایان محترم از مجلس خبرگان و قوای مقننه و اجرائیه و قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت و افرادی دیگر و نیز پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به انتخاب مجلس انتخاب شده‌اند.

ب: محدوده مسائل مورد بحث:

     رهبری، مرکز در مدیریت قوه مجریه، تمرکز در مدیریت قوه قضائیه، مرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتیکه قوای سه‌گانه در آن نظارت داشته باشند، تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد، راه بازنگری به قانون اساسی و غییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی

ج: مدت برای این کار حداکثر دو ماه است.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ادامه توضیح می‌دهد: در اول کار امام به اکثریت مطلق و سپس به اکثریت دو سوم نمایندگان مجلس اجازه دادند که با کارشناسی عالمانه و به عنوان ضرورت و بصورت موقت و بدون نیاز به موافقت شورای نگهبان قانون بگذارند و حکم صادر نمایند. پس از آنکه مشکلاتی از این رهگذر بروز کرد، مجمع را با تعیین افرادی معین تأسیس کردند و سرانجام چهل روز قبل از رحلت جانگذازشان دستور گنجاندن مجمع تشخیص مصلحت را در قانون اساسی صادر کردند. گرچه این اقدامات عملی و توضیحی امام در تاریخ منحصر به فرد است، اما اصل این مطالب در کتب اکثر فقها در تاریخ فقه شیعه وجود دارد.

در ابواب قضاء، امر به معروف و نهی از منکر،  ولایت و جاهای دیگر به تناسب موضوعات گوناگون احکام حکومتی اسلامی مورد بحث و استدلال است. در موارد تعیین زکات بر اموال خاص، تقیه یا نفی تقیه، تخریب ساختمان‌ها در موارد خاص، فروش اموال محتکران، مصادره اموال، رؤیت هلال ، تعزیرات و... بحث‌های قابل توجهی از بعد اختیارات حکومت اسلامی و ولی‌فقیه وجود دارد که نقش عقل و عقلا در تشخیص موضوع با حکم شرعی واضح است.

او به یک خلاء نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: متأسفانه جای یک کتاب و یک تألیف جامع و مستقل در کتب فقهی ما برای فقه حکومتی و احکام حکومتی و نقش مصلحت در تشخیص موضوعات شرعی و احکام شرعی خالی است.

شاید فقهای ادوار گذشته عذر موجّهی به خاطر نبودن حکومت اسلامی یا عدم التزام دولت‌های مسلمان به اجرای نظرات فقها داشته باشند اما امروز آن عذرها نیست.

حکومت اسلامی بر مبنای مکتب اهل بیت تشکیل شده و مستقر گردیده و در قانون اساسی حاکمیت احکام اسلامی برهمه مقررات مورد تأکید قرار گرفته و با تأسیس شورای نگهبان، ضمانت اجرایی آن تأمین گردیده و با تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و ادله محکمی که امام راحل آیت‌الله العظمی خمینی(ره) اقامه کرده‌اند، راه‌حل مسایل جدیدالاحداث و مورد ضرورت و مصالح مرسله و سدّ ذرایع که در فقه اهل‌سنت مورد توجه و مقدمات واجب

یا حرام شناخته و قانونی شده است.

انتظار این است که در تحقیقات، درس‌ها، مقالات و کتب اصولی و فقهی صادره از حوزه‌های علمیه این مسایل موشکافانه و عالمانه مورد بحث قرار گیرد و علوم دینی و تحصیل فقه به غنای لازم برسد.