نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
) بحثی در مورد اعجاز قرآن و آیات الاحکام. 2) مناسبتهای هفته، دهه غبارروبی مساجد؛ ساماندهی اعزام مبلّغ از حوزههای علمیه؛ هفته کشاورزی؛ سالگرد تاسیس نهضت سوادآموزی؛ برگزاری مناسب کنفرانس اسلامی در تهران و ماه مبارک رمضان و اهمیت آن در خودسازی فردی و اجتماعی
ِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، «اِنَّ هَذا آلْقُرانَ یَهْدی الِلَّتیِ هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ آلْمُؤمِنیِنَ[1]».
عِبادَالله اُوْصیکُمْ بتَقْوَی الله وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ.
امیدوارم ملّت مسلمان، باهوش و متعهد ما همیشه و روز به روز بهتر و عمیقتر به انجام وظایف اسلامی و انسانی و ملی خودش پایبند باشد تا با روحیهای که از دوران مبارزه تا امروز داشتهایم، بتوانیم بندگان خوبی برای خدا و پیروان خوبی برای اسلام و قرآن باشیم و تقوا را همیشه به عنوان یک هدف کارساز در وجود خودمان تقویت کنیم.
خطبه اول را به شیوهای که از چند ماه در پیش داریم، درباره قرآن صحبت میکنیم که به بحث اعجاز قرآن رسیده بودیم.در اعجاز قرآن، بحثی راجع به الفاظ و ترکیب از لحاظ عددی بود که تمام شد و بخشی از ناحیه محتوا را شروع کردیم که گفتیم قرآن میتواند معجزه باقیه و خالده باشد و آن بیشتر به خاطر محتواست.
محتوایی که تا همیشه جهان و تا قیامت قابل اجرا و انطباق است و با علم بهاینکه دنیا در تطّور و تحول است و زمان رو به پیشرفت است و هر روز در اماکن و ازمنه مختلف شاهد تحوّل هستیم، قرآن باید به گونهای باشد که در همهی زمانها بهعنوان یک کتاب راهنما، کارساز باشد.
محتوای اعجازانگیز قرآن را از چند زاویه و چند دید میشود نگاه کرد. از بُعد معارف، مسائل فکری، عقیدتی، جهانبینی و ایدئولوژی که اساس هدایت قرآن است. نکته اساسی در محتوای کتاب همانجا است. تبیین جهان، مبدأ، معاد، انسان، حرکت آفرینش، در مورد انسان از پیدایش تا نهایت زندگی و رابطه انسان با خدا و دیگر مخلوقات، پیام الهی به زمین با رُسُل الهی و راهنماییهایی که بهطور فکری و تربیتی برای انسان در قرآن وجود دارد.اینها همه معارف جاویدان است.
چیزهایی که با هر زمانی و هر شرایطی قابل استفاده است و نکته مهم کتاب هدایت و ابدی بودن قرآن همین جا است که خداوند با علم حضوری که به جهان و انسان و نیاز انسان و فطرت انسان دارد، آن اصول ثابت و بی تغییر را به صورت سنن آفرینش و مقتضیات زندگی انسان در این کتاب گنجانده است. البته بحثهای منهاج[2] هم در قرآن فراوان هست که من فکر میکنم اگر به هر بخشش یک خطبه را اختصاص بدهیم، میارزد تا مردم ما به بخشهای مختلف قرآن توجه ویژه بکنند. بخشی از آیات قرآن مربوط به احکام فقه، وظایف عملی انسان و جامعه انسانی است که اینها را مفسران به نام «آیات الاحکام» اسم بردهاند و نکته جالب این است که اینها خیلی نیست و چیز قابل توجهی است و در میان بیش از شش هزار آیه قرآن، حدود 500 آیه بهطور روشن و تعدادی آیه هم قابل تطبیق با آیات الاحکام است. مثلاً حدود 10 درصد و بعضیها، تا 750 آیه را هم جزو آیات الاحکام شمردند، آنها آیات کلّی که روابط خارجی، روابط با کفار و مسائل اجتماعی را که حکم از آن استفاده میشود، جزو آیات الاحکام آوردند. بعضیها کمتر از 500 آیه را حساب کردند، ولی به هر حال حدود 10 درصد از آیات قرآن مربوط به مسائل فقهی است.
اولین سؤال این است که چرا این قدر کم؟ قرآن کتابی است که میخواهد زندگی ما را تأمین کند و وظایف عملی جزو مهمترین ارکان رسالت است. شاید یکی از علل مهم این باشد که در مقوله احکام، انعطاف و تحوّلپذیری مهم است. از زمانی مثل جامعه جاهلیت عرب تا زمانی که خدا میداند تا کی- که مردم تحصیل کرده و پیشرفته و متمدن زندگی میکنند-، با این احکام سروکار دارند.احکام جزمی که در قرآن آمد، قابل خدشه نیست. باید تا قیامت هم عمل شود. لذا قرآن در مورد احکام به یک سری مسلّمات ثابت ابدی اکتفا میکند و بقیه را به صورتی در زمان وحی به پیغمبر(ص) محول کرده که با سنّت برای مردم گفت. مقداری هم باید به اجتهاد مربوط شود که در طول تاریخ و زمان، دنیا و علما بهاین احکام میرسند. مثلاً شما به نماز نگاه کنید که در رسالههای عملیه این همه فرع و مسئله برای آن میبینید، امّا در قرآن چند آیه؛ آن هم در حد کلیّات، بیشتر نیست. عمل و توضیح پیغمبر(ص) نماز را برای مردم- آنچه که بایست انجام شود- روشن کرد. در بقیه موارد هم اینگونه است. این میتواند یک دلیل باشد.
البته آنهایی که وارد این بحث شدند، ادلّه دیگری را مطرح میکنند که قابل توجه است. ولی من چون نمیخواهم آن بحثها را مطرح کنم، وارد آن نمیشوم. فقط اشاره کردم تا شما بدانید که تعداد یک دهم آیات قرآن مربوط به احکام است. خوشبختانه از روشنترین و محکمترین آیات قرآن، همین آیات الاحکام است. شاید دلیل مهمش این باشد که آن به دست فقها افتاده است. فقها در فقه به این آیات رسیدند، معمولاً هر آیهای راجع به هر حکمی که است، درباب خودش در فقه مطرح میشود. در نکاح، طلاق، ارث، نماز و حج و... مطرح میشود.فقها به صورت مبسوط بحث میکنند، همهی احتمالات را مطرح میکنند. هم در فقه اهل سنّت و هم در فقه شیعه، اجتهاد واقعی و محققانه در مورد آیات الاحکام شده است. بههمین دلیل آیات الاحکام وضع روشنی دارد وای کاش همین کار را در مورد، مثلا آیات اخلاق هم کرده بودند. اگر چه دربارهی آیات اخلاق خیلی جاها محققانه بحث شده، امّا موارد زیادی هست که وعاظ و نویسندگان و خیلیهای دیگر بهصرف دیدن یک روایت در ذیل یک آیه، آن را ملاک قرار میدهند و به عنوان یک حکم قطعی، نسبتی را به قرآن میدهند که مثل آیاتالااحکام چنین تحقیقی در آن نشده است.
از همان اوائل اسلام در مورد آیات الاحکام کتاب نوشته شد و اولین کتابی که الان شناخته شده، مال فقه شیعه و متعلق به « محمدبن سائب کوفی» است(1) که حدود سال 145 فوت کرده است.این کتاب را کی نوشته است؟ نمیدانیم. ممکن است مثلاً 50 سال یا 30 سال قبلش نوشته شده باشد. یعنی اوّل قرن دوم. ما این اولین کتاب را داریم.
گویا اهل سنّت کتابشان مربوط بهاواخر این قرن میشود که «محمدبن ادریس شافعی»(2) نوشته است.از آن به بعد دائماً در طول تاریخ، کتاب آیاتالاحکام داریم و هنوز هم این جریان ادامه و راه تکاملی دارد. بنابراین یکی از جاهایی که ما منابع غنی داریم، مخصوصاً برای طلبهها و اهل فقه در کتب درسی زیاد تفسیر و تحقیق شده، آیات الاحکام است.
بنابراین عمده مسائل زندگی ما که به حکم و تکلیف احتیاج دارد، در آیات الاحکام یا مفصّل و یا مجمل آمده است. همهی ابواب، در باب عبادات، راجع به نماز، روزه، حج، دعا و خیلی از عبادات دیگر که دو جنبه دارند. ما در قرآن تفسیر و فقه این آیات را بهصورت منقح[3] داریم. در باب معاملات، تجارت، انواع کسب، شامل کسبهای حلال و حرام، ربا، بیع، رهن و صلح و خیلی چیزهای دیگر، در قرآن احکامی آمده و فقه اینها را تکمیل کرده است.
در مسائل خانواده، ازدواج، طلاق، و سایر مسائلی که به ارتباط زن و مرد و مسائل جنسی و مسائل حقوقی بین خانوادهها، مربوط میشود، تقریباً همه رئوس ابوابش در قرآن هست.درباب طهارت، وضو، غسل، تیمم و سایر مسائلی که مربوط میشود، باز قرآن مسائل آنها را دارد. درباب مسائل اجتماعی، قضاء، شهادت و آنچه که مربوط به قضاوت و فصل خصومت است، در قرآن آیات و تصریحات، ظواهر و یا اشارات داریم که در کتب قضائی فقه تکمیل شده است.در مسائل مالی، کفارات، دیات، ارث، و حدود میبینیم که آیات روشن و گویایی در فقه هست، من الان نمیخواهم به همه اشاره بکنم. همهی ابواب فقه که ما در باره ی آن کتاب داریم و درس میخوانیم و تحقیق میکنیم و مسئله مینویسیم و همهی اینهایی را که شما در کتب فارسی توضیحالمسائلها میبینید، از قرآن اتخاذ شده است.اصولاً در فقه ما چهار منبع برای معین کردن تکلیف داریم که قرآن، سنت - شامل عمل و گفتار پیغمبر(ص) و ائمه(ع)، عقل و اجتهاد است که از طریق اجماع به دست ما برسد.
اجتهاد از چهار منبع اجماع، عقل، کتاب و سنت تغذیه میکند و احکام آن از کتابهای رسائل علمیه که در اختیار شما ست، بیرون میآیدکه مهمترین و اساسیترین آنها قرآن است.
اگر سنتی با قرآن معارض باشد، نمیپذیریم، معارضش روشن باشد، نمیپذیریم. حکم عقلی برخلاف قرآن نداریم و اجماع برخلاف مضامین قرآن شکل نگرفته است. از دید اسلام، قرآن اصیلترین منبع تعیین تکلیف و تبیین حدود و حقوق و تکالیف و مسائل فقهی برای جامعه بشری است. واقعاً جالب است که انسان میبیند در جزیرهالعرب، در محیطی که هیچ نظام روشن حقوقی، قضایی و خانوادگی و تکالیف اجتماعی و شخصیتی وجود نداشته است، قرآن چنین نظامی را پایهگذاری کرده باشد که امروز این سلسله احکام با مجموعهی فروعی که تصریح شده، بر این مبادی اصلی ما چنین نظام مهم فقهی و حقوقی و قانون و وظایف فردی و اجتماعی در جامعه بشریت و بینظیر به وجود آمده است. ما در هر مرجعی، هر مجمعی، هر سمیناری و هر همایشی که بخواهیم مقایسه کنیم، مقارنه* کنیم و مصوّبات و تشریع اسلامی را که ریشه قرآنی دارد، با هر یک از مکاتب دیگر دنیا بسنجیم، سرفراز بیرون میآییم.
از نظر بنده یکی از معجزات بسیار بسیار روشن و گویا و یک سند غیرقابل خدشه، همین سلسله و نظم قانونگذاری عملی و تکلیفی قرآن است که امروز که 1400 سال از شروع آن میگذرد، سرافراز است و ما مطمئن هستیم که هر چه دنیا به پیش برود، این وضع رو به بهبودی میرود و جلوه و جلال قرآن برای بشریت بازتر میشود.
البته اگر لازم بود، من در خطبهای دیگر یک مقدار وارد مصادیق و مقایسه میشوم و چیزهایی را عرض میکنم. اگرچه هنوز بحثهای فراوانی دربارهی قرآن در برنامه فکریام دارم که سعی میکنم با اختصار و فهرستوار بگذرم. فکر میکنم با مطرح شدن این مسائل در سطح عمومی، اهل تحقیق و نظر و آنهایی که میخواهند دنبال اینگونه مسائل بروند، برایشان کافی است و خودشان دنبال مطلب را بگیرند.عمده نظرم این است که با مطرح کردن این مسائل در یک تریبون عامی که همه نوع شنونده دارد، نقطههای اصلی اهمیت قرآن را در زندگیمان مشخص کنم که طبیعتاً به صورت فهرست در میآید.
اَعُوُذُ باللهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.
[1] سوره مبارکه الاسرا؛ آیه شریفه 9
[2] منهاج. [مِ] (ع اِ) به معنی منهج. (منتهی الارب). راه روشن. (ترجمان القرآن). راه گشاده. (آنندراج). راه راست و گشاده. (غیاث). راه فراخ. ج، مناهیج. (مهذب الأسماء). راه روشن و پیدا. (دهار). راه پیدا و گشاده. ج، مناهیج. (ناظمالاطباء). طریق واضح. (اقرب الموارد). طریق واضح. راه پیدا و گشاده. نهج. منهج. راه فراخ. راه دین. ج، مناهج. (یادداشت مرحوم دهخدا): لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجاً. (قرآن5/48)
[3] منقح } م ُ ن َق ْ ق َ { (ع ص) پاک کرده شده. (آنندراج). پاک و پاکیزه ساخته شده. (لغت نامه دهخدا)
* مقارنه: مقایسه کردن؛ برابرکردن؛ با هم سنجیدن؛ مقایسه؛ تطبیق؛سنجش و برابری (فرهنگ معین)
خطبه دوم:
ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).
چند مناسبت در هفته و روز داریم که بهصورت اختصار در خطبهی دوم خدمت شما عزیزان مطرح میشود.
الان در دهه غبارروبی مساجد هستیم که اوّلین بحث من در مناسبتهای هفته است. یکی از کارهای مهمی است که در سال های اخیر ابتکار شده و بهتدریج جای خود را باز میکند و این یک نیاز واقعی و جدّی عصر ما است. اگر اسم این اقدام را غبارروبی یا چیز دیگری بگذاریم، مهم نیست. اسم دیگری هم میتواند داشته باشد. امّا آنچه که روح مسئله است، این است که ما باید مساجد خود را به گونهای آماده کنیم که بخشها و اقشار مختلف جامعه، به خصوص جوانها را تشویق کند که رغبت و شوق پیدا کنند و به مساجد بیایند، ممکن است کلمه غبارروبی رمزی برای پاک کردن هر شائبهای که انسانها را به مسجد بیعلاقه میکند، باشد. اگر همین غبارروبی ظاهری هم باشد، اشکالی ندارد. بههر حال مساجد را ما باید از لحاظ ظاهری تمیز نگه داریم. فرشهای مساجد همیشه باید تمیز باشد.
نباید اجازه دهیم درون مساجد بوی عرق پا یا بوهای مشمئز کنندهی دیگری وجود داشته باشد. نظافت مسجد باید به گونهای باشد که انسان بتواند در هر نقطهی مسجد، حتّی روی زمین بنشیند و از فضای مسجد استفاده کند. افرادی که به مسجد میآیند؛ باید سعی کنند لباسشان مناسب و تمیز باشد.
در و دیوار مسجد واقعاً باید تمیز باشد. الان یک دهه برای غبارروبی وجود دارد و پیش از ماه رمضان این کار را انجام میدهند. امّا این عمل قاعدتاً باید به عنوان عبادت و یک سنت در جامعه باشد و هر کسی به خودش بقبولاند که برای پاک و تمیز نگهداشتن مسجد تلاش کند. این حالت باید هفتگی، روزانه یا ماهانه باشد و اهالی محلات کار را نوبتی انجام دهند.
پاکیزگی مسجد یک عبادت محسوب میشود. خدمت کردن به مسجد، نماز و نمازگزار برای اینکه ما محل اجتماع و محل عبادتمان را آن طوری که قرآن از ما خواسته است، تمیز کنیم. «خُذُواْ زینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[1] حتماً شامل این میشود که خود مسجد هم زینت و جاذبهدار باشد. انشاءالله بتوانیم این سنت را تقویت کنیم، توسعه بدهیم و جامعتر باشد و مردم، خانم ها، آقایان، بهخصوص جوان ها، جزء وظایف خودشان بدانند که در اینکار خوب و اسلامی به نحوی شریک باشند. انسان میتواند حتّی نذر کند که بهخاطر خداوند چند ساعت وقتم را صرف تمیز کردن مسجد یا گونهای دیگر برای مرغوب کردن محیط مسجد بنمایم.
البته کارهای اساسیتر این است که محتویات مسجد را بالا ببریم. سخنرانیها، برنامهها، آموزشها، معاشرتها، مراودتها، آنهایی که در مسجد هست، فضای گرم برادرانه اسلامی در محیط مسجد درست کردن و کمکها تا نیازمندها بتوانند در مسجد نیازهای خودشان را ببینند و کسانی که اضافه دارند، بتوانند از طریق مسجد بهدیگران کمک برسانند و چیزهایی که روح اسلام میخواهد، در اجتماعاتمان باشد.
دومین مناسبت ما که باز هم ابتکار خوبی است که این روزها هست که بنده (دیروز) برای همین به قم رفته بودم، سنت جدید اعزام مبلّغ است. از زمان قدیم که ما طلبه بودیم، اعزام مبلّغ نظم درستی نداشت. اوایل همیشه پیش از ماه رمضان یا محرم و یا مناسبتهای دیگر، طلبههایی که برای تبلیغ احساس وظیفه میکردند و بعضیها که برای زندگیشان احساس نیاز میکردند یا هر دو، بدون برنامه و بدون دعوت و بدون هدف روشن برای تبلیغ اسلام،به مناطق مختلف جغرافیایی میرفتند. اتفاق میافتاد که به شهرها میرفتیم و معطل میشدیم. جایی برای پذیرش نبود که برویم برای مردم تبلیغ کنیم.
برنامهی خوبی نبود، البته همان هم برای ما قابل تحمّل بود و انجام میدادیم و رفته رفته این وضعیت شکل گرفته و دارد معمول میشود که مردم نیازهایشان را قبل از محرم یا ماه رمضان یا وقتهای دیگر، به حوزه میگویند. مثلاً از فلان شهر، امام جمعه یا فرد دیگری، یا از هر روستایی مستقیماً به حوزه مینویسد که ما احتیاج به تعدادی واعظ و مسئلهگو، در چه سطحی داریم، حالا بعضیها هزینهها را میدهند که معمولاً باید بدهند و بعضیها هم هزینه ندارند و میگویند ما هزینه نداریم. ولی به واعظ نیاز داریم.
من (دیروز) که به قم رفتم، از سوی دفتر تبلیغات حوزهی علمیه و سازمان تبلیغات که متصدی این کار هستند، گفتند 8 هزار تقاضا رسیده است. این حرکت الان به ثمر رسیده، البته نیاز، بیش از اینهاست. از اینکه من از این تریبون صحبت میکنم، هدفم این است که مردم مطلع بشوند که چنین جریانی وجود دارد و درخواستشان را به حوزههای مشهد، قم، اصفهان، تهران، شیراز و خیلی شهرستان های دیگر بفرستند. البته مرکز قم است. سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات آمادگی دارد که افراد مناسب را برای هر جایی بفرستد. ما حدود 35 هزار روستای بالای 20 خانوار داریم که این روستاها در مناسبتها احتیاج به واعظ دارند. گاهی اینها نزدیک هم هستند و هر واعظی میتواند دو - سه روستا را اداره کند و گاهی هم روستا بزرگ است که به بیش از یک نفر نیاز دارند. در مجموع ممکن است تعداد زیادی از نیازمندان در سراسر کشور دستشان به مبلّغ نرسد، در حالی که مبلّغ در قم یا جاهای دیگر وجود داشته دارد. بههمین خاطر این ارتباط سازماندهی شده است. انشاءالله مردم تقاضا خواهند کرد و حوزهها هم جواب مساعد و به موقع خواهند داد. بلیغات رو در رو و مشافهه بسیار مؤثر است که بهصورت سؤال و جواب و رسیدن به نیازهای دینی مردم که این روزها فوقالعاده زیاد شد، انجام میشود. به علاوه مسایل سیاسی و اجتماعی هم امروز با اطلاعاتی که مردم از رسانهها میگیرند، احتیاج به مفسّر و توضیح دهنده دارند که حضور مبلّغین در این مراکز هم برای مردم و هم برای انقلاب بسیار بسیار کارگشاست که سطح آگاهیهای مردم را بالا میبرد.
دو مناسبت ارگانی هم داریم که درباره آنها هم مطالب را به عرض شما نمازگزارن و ملت عزیز میرسانم. یکی مناسبت هفته کشاورزی[2] است که این روزها در جریان است. بحمدلله کشاورزی در این دوران - در دوران 8 ساله بعد از جنگ – گام های مؤثری به جلو برداشته شده و کارهای زیربنایی مهمی انجام شده است. امّا هنوز باید پیگیری کنیم. کشاورزی در برنامههای ما در اولویت بوده که بهاینجا رسید. با اینکه در الویت بوده، امّا هنوز با وضع مطلوب فاصله داریم.
طرحهای بسیار مهمی مصوّب شد و در جریان است. مثلاً تعاونیهای روستایی که یکپارچهسازی زمین را دارند. زمین های کوچک و خرد که با مشارکت به زمین های بزرگ تبدیل میشود که هم اداره کردن آن آسانتر میشود، هم آب کمتر میبرد، هم محصول بیشتری میدهد، هم هزینه ماشینآلات کمتری میبرد، هم هزینه نیروی انسانی کمتری میبرد و هم کشت و محصول درست انتخاب میشود. بذر مناسب و صرفهجویی در نیرو و هزینه و محصول بیشتر، که کشاورزان استقبال هم کردند، باید ادامه بدهیم.
طرحهای مهمی مثل آبیاری تحت فشار که میتواند سطح زیر کشت ما را دو - سه برابر بکند، ظرف 10 سال آینده که مصوّب است و اعتبار دارد، باید جدّیتر گرفته شود. طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری که این سفرههای فقیر آب را تقویت میکند و بیلانهای منفی را تبدیل به مثبت میکند و آب های هرز رو را به زمین تزریق میکند که خیلی کارساز است و در سالهای اخیر رواج پیدا کرد و دارند ادامه میدهند. ساختن سدها، مهار آبها، کانالکشیها و اصلاح بذر و مکانیزه کردن کشاورزی که در دستور بود، در برنامه هست.
امیدوارم با همان جدّیتی که طرّاحی و تصویب شده و در جریان عمل قرار گرفته است، پیگیری شود که ما از این بُعد عقب نیفتیم که واقعاً استقلال با کشاورزی پیشرفته نسبت بسیار جدّی دارند که اگر هر کدامشان ضعیف شوند، دیگری را ضعیف میکنند.
مناسبت دیگر بحث سوادآموزی(3) است که این روزها سالگرد آن است. با آمار روشنی که ارائه کردند، کاری که تا به حال انجام دادند، افتخارآمیز است. این از یادگارهای امام راحلمان است. اوایل پیروزی انقلاب دیدیم 53 درصد مردم بیسوادند و امام آن دستور بسیار کارساز را دادند و سازمانی تشکیل شد و آقای قرائتی انصافاً در این مدّت زحمت کشیدند. وزارت آموزش و پرورش در همهی مراحل کار کرد. معلّمان زیادی خدمت کردند. الان نسبت را از 53 درصد به حدود 20 درصد بیسواد رساندیم. یعنی الان 80 درصد مردم، آنهایی که باید سواد داشته باشند، باسوادند. عدّهای از این 20 درصد افراد مسن هستند. پیرمردها، بهخصوص پیرزنها، آن هم در روستاها و بیشتر در مناطق اهل سنّت که آنها از این جهت یک مقدار عقب بودند.
به هر حال، شاید نرسیم که عدّهای را باسواد کنیم. به همین خاطر الویت را به افراد زیر 40 سال دادیم. این سالها خیلی التماس و از مردم خواهش کردیم که ما کلاس درست میکنیم، معلم میبریم، هزینه میکنیم تا مثلاً 10 یا 15 نفر درس بخوانند. اگر 30 نفر هم بیایند، برای دولت همین مقدار خرج دارد و خرج اضافی ندارد. خواهش میکردیم که بیایند مسئله را جدّی بگیرند که تا بهحال این مقدار موفق بودیم. باز در اینجا به عنوان یک وظیفه اسلامی و دینی تأکید میکنم که دولت این مسئله را جدّی گرفته، مردم هم جدّیتر بگیرند. البته این سالها ما یک مقدار نیروها را گذاشتیم روی آنهایی که باسواد شدند، تا باسوادتر بشوند. درس را فراموش نکنند، کلاسهای بالاتر را بخوانند که سوادشان در زندگی آنها مؤثر باشد. در عین حال این سفره همچنان باز خواهد بود که ما در سالهای آینده انشاءالله در کشورمان بیسواد نداشته باشیم. حیف است این سفره مبارک و هزینه بیتالمال کشور اسلامی باز و گسترده داشته باشد و افرادی از این موقعیت استفاده نکنند. این ضرر بیجهتی است که به خودشان میزنند.
دو مسئله دیگر هم از مناسبتهای مهم ماست. یکی مسئله کنفرانس اسلامی(4) است که البته از آن فاصله گرفتیم. امّا فکر میکنم دو سه نکته را باید راجع به این کنفرانس عرض بکنم.
بحمدالله یک حادثه خوب در تاریخ انقلاب اتفاق افتاد. این کنفرانس اسلامی از چند جهت قابل توجه است. یکی از جهت تدارکات است. همانطور که دیدید، به خوبی تدارک شد. از نظر ساختمان، محل اقامت میهمانها، رفت و آمدها، امنیت و وسایل ارتباطی و آنچه را که بسیار دشوار بود در این مدّت تهیه شود، به خوبی و در سطح مناسبی که همهی میهمانهای ما به خوبی آن اذعان کردند، به وجود آمد. شما کمتر آشنا هستید.
ما در کنفرانسهای دیگر که شرکت کردیم، نوعاً دولتها از دیگرکشورهای اسلامی کمک میگیرند. یکی هزینه هتل را میدهد، یکی فرش میآورد، یکی ماشین میدهد، یکی وسایل حمل و نقل میدهد و خودمان هم در بعضی از این کنفرانسها کمک کردیم. اینجا همه چیز از خودمان بود. حتّی سعی کردیم ماشینهای حمل و نقل هم از خود ایران باشد. وسایل ساختمانی و هرچه که در کشور ممکن بود، از لحاظ مدیریت، واقعاً در سطح مطلوبی بود. همهی کسانی که کارهای پشتیبانی میکردند و اداره اجتماعات و کمیسیونها توسط شخص رئیس جمهور محترم و وزارت خارجه و سایر متصدیان مستقیم و غیرمستقیم خوب برگزار شد. کم اشکال و مایع افتخار بود. از بعد تصمیمات، تصمیمات قابل توجهی گرفته شد.به طور عمومبُعد سیاسی، نکتهی مهمتر قضیه است. از روز اوّلی که انقلاب شد، آمـریکا( به خصوص) و ایادی او تصمیــم گرفتند که ایـران میزبان این کنفرانس نشود.[3] زمانی بود که جنگ بود و میگفتند که ایران نمیتواند چنین کنفرانسی را برگزار کند، همان حالت، بهانه خوبی بود. میگفتند ایران و عراق نمیتوانند میزبان باشند.
چون در حالت جنگ بودیم، آن موقع فشار نیاوردیم، ولی بعد از جنگ اولین بار که من برای کنفرانس به سنگال رفتم و میزبانی حق ما بود، پیشنهاد کردیم، دیدیم ایادی آمریکا بهشدّت مخالفت میکنند. یکی از پیروزی های آن موقع این بود که تصمیم گرفتیم، البته نتوانستیم سال بعد را بگیریم، شش سال فاصله گرفتیم، یعنی یک دوره در جای دیگری برگزار شد و دورهی بعدی آن را به ما دادند که آن یک پیروزی بود و همان جا هم شیطنتهای عجیبی را دیدیم. منتهی صریح به ما گفتند که ما نمیگذاریم کنفرانس در تهران برگزار شود و گفتیم خداوند به ما کمک خواهد کرد.
در طول این شش سال هم همیشه مخالفت کردند، نمیخواهم تاریخچه آن را بازگو کنم و یا نام دولتها را ببرم. اینها خوب نیست. تا نوروز امسال مطمئن نبودیم که کنفرانس در تهران برگزار میشود، حتّی کنفرانس پاکستان را به بهانهای درست کردند که بدل اینجا شود و گفتند که یک یا دو سال باید فاصله بگیرد که اینجا برگزار نشود و آخرین تصمیم را ما توانستیم در کنفرانس پاکستان تحمیل کنیم، اوائل امسال مسئله جدّی شد. البته کارشکنی میشد و همه جا دست آمریکاییها را پشت قضیه میدیدیم. بحمدلله خداوند کمک کرد و وضع اینگونهشد که درست همان موقعی که آمریکا در کنفرانس دوحه(5) شکست خورد و از طرف خیلیها تحریم شد، خداوند عظمت و شکوه را در تهران جلوهگر کرد و دیدیم که دوست و دشمن اعتراف کردند بهاینکه در صحنه سیاسی، در صحنه مشاجره و کشاکشی که بین ایران و آمریکا بود و میخواستند که ایران را منزوی کنند، ایران پیروز شد و آمریکا شکست خورد.
مسئله مهم دیگر این است که ما در این سه سال بتوانیم با تدبیر، گامهای مؤثری در جهت مصالح جهان اسلام و پایگاه اسلام که ایران است، برداریم و باعث عزّت و شوکت و پیشرفت قرآن و اسلام شویم.
آخرین مناسبتی که دربارهی آن صحبت میکنم، ماه مبارک رمضان است که در پیش داریم. معمول پیغمبر اکرم(ص) در مدینه، در جمعهی آخر شعبان، قبل از ماه رمضان، جامعهی اسلامی را برای استقبال مناسب و بهرهگیری مناسب از ماه رمضان آماده میکردند. البته جامعه آن روزها شاداب بوده و قرآن هر روز برای مردم نازل میشد و مردم با آسمان مستقیماً ارتباط داشتند و وضع با زمان ما خیلی متفاوت بوده است که تارهای عنکبوت غفلت در وجدانها و افکار امروز فراوان است و آن روزها شفاف بود. در عین حال پیغمبر اکرم(ص) از این فرصت ارزشمند الهی در آستانه ورود به ماه رمضان برای جامعه بشری استفاده و مردم را متنبّه میکردند. واقعاً ماه رمضان برای بشریت فرصت خوبی است. چون تبلور رحمت الهی است. همان خطبه معروفی که پیغمبر(ص) در یکی از جمعهها خواندند و توضیحاتی که در عظمت و برکات و آثار ماه رمضان برای مردم دادند، متن موقّری است که در اختیار اکثر شما هست.(6)
شما این را میتوانید در کتابهای دعا و اخلاق فارسی فراوان که در اکثر خانههای مسلمانان هست، پیدا کنید و بخوانید. ماه بسیار پربرکتی است. مثل این است که خداوند عمداً و با عنایت و با لطف بهانه درست میکنند که ما را - اگر انحراف کجی و آلودگی داریم - در این ماه اصلاح کنند و دوباره به فطرت و طبیعت اسلامی و انسانی خودمان بازگردیم و این تعبیه ماه مبارک رمضان با این خصوصیتها در سال برای انسان و مسلمانها، بزرگترین رحمت سازندهی الهی است.
خود روزه حقیقتاً یک کار سازندهای است، قبلاً از لحاظ گرسنگیها و تشنگیها تشکیکهایی میشد، امروز به اعتقاد اطباء این یک کار مفید جسمی است. مخصوصاً برای زمان ما که یک مقدار وضع زندگی، روی صندلی نشستن و اینطور چیزها شده که روزه تأثیر زیادی دارد. منتهی قبلاً در محور آثار و برکات جسمی ذکر نمیشد. روی بُعد جدّی آثار جسمی خیلی تکیه نمیکنم.
گرچه همیشه در روایت داریم که منشاء صحت و سلامتی است، از بُعد روانی اینقدر ثواب برای روزه، برای قرآن، برای عبادتها - چه شب، چه روز - برای ذکر، برای انفاق، برای آشتی کردن با مردمی که قهر هستید، برای کمک به ضعفا، برای دستگیری نیازمندان به دستگیری - چه مالی و چه انواع دیگر - برای خوش اخلاقی، برای برخوردهای محبتآمیز، برای همهی اینها ثوابهای مضاعف و اجر اضافی قرار دادهاند و بیشتر از ایام دیگر، نفسهای انسان روزهدار را تسبیح حساب کردند، بالاخره انسان بدون اختیار نفس میکشد و نمیشود که نفس نکشد و هیچ زحمتی هم نمیکشد.
اگر با شرایط روزهدار باشیم، همهی اینها تسبیح است. خواب که یک حرکت طبیعی است و ما نیاز داریم و مجبوریم بخوابیم، برای روزهدار عبادت حساب شده است، اینها مواردی است که غیر از اینکه بخواهند رحمت تزریق کنند و ما را مورد عفو قرار دهند؛ توضیح دیگری ندارد، برای چه اینها اینگونه شده است؟ پیغمبر اکرم(ص) صریحاً میفرماید: «شقی واقعی کسی است که این ماه رمضان بر او بگذرد و آخر ماه که میرسد، مشمول رحمت خداوند و آمرزش خداوند نشده باشد.»[4] این حرف کاملاً روشن است.
آنهایی که نمیتوانند روزه بگیرند، کسی از آنها روزه نخواسته، از پیرمردها و پیرزنها، از مریضها و کسانی که بچه شیر میدهند و یا حامله هستند، روزه نخواسته، از کسانی که مسلماً روزه برای آنها ضرر داشته باشد و به هر دلیلی نتوانند، نخواسته و از مسافر، نخواسته است. فقط برای کسانی که میتوانند بدون دردسر جدّی روزه بگیرند، گفتهاند که روزه بگیرند. اصلاً عبادت تحمیلی نیست، انتخابی است. برای هر ساعت آن، صبح و ظهر و شب آن، سحر و افطارش، دعاهایی را در اختیار ما گذاشتهاند، هر وقت خواستیم و عشق داشتیم این دعاها را بخوانیم که الحمدلله اینها در اختیار همه هست. سفرهای است که به پهنای همه جهان اسلام گسترده است، در تمام خانهها هست و همه جا وجوددارد. امروز اگر از سفره نعمت الهی استفاده نکنیم، انصافاً به خودمان ظلم کردهایم و امیدواریم که هیچ روزه خور مقصرّی در جامعه نداشته باشیم و همه این وظیفهی مهم حیاتی و سازنده را انجام بدهند، اگر کسانی هستند که نمیتوانند به هر دلیلی روزه بگیرند، سعی کنند حرمت ماه رمضان، حرمت جامعه اسلامی و حرمت فضای پر از روحیات معنوی را که در ماه رمضان در جامعهی ما به وجود میآید، نشکنند.
سعی کنند تظاهر به روزهخواری نکنند، در خیابانها و اماکن عمومی، ظاهر را حفظ کنند. باطن هم که خداوند میداند و محبت و لطف و انفاق و دستگیری فقرا و افطاری دادن و تجسس از حال همسایههایی که احتمال میدهند مشکل داشته باشند، مدیرانی که برخی از کارمندان و کارگرانشان را میشناسند که نیازمند هستند، در این ماه ثواب و اجر بسیاری دارد که این همداستانی و همراهی و محبت اسلامی و انسانی را در جامعهمان تقویت کنیم و از رحمت خداوند استفاده کنیم. خداوند هم برکتش را بههرحال برای ما خواهد فرستاد. اگر امروز این انقلاب با طراوت را داریم، قطعاً یکی از عوامل مهم آن ماه رمضانهای پر برکتی است که در روزهای قبل از انقلاب و دوران مبارزه داشتیم. انشاءالله برکاتی که در این دوره میگیریم، باعث پیشرفت، عظمت، توسعه و تکامل روحی و مادی جامعهی ما در سالهای آینده باشد.
أَعُوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/
«قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ/ اَللّهُ الصَمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد».[1] سوره مبارکه اعراف؛ آیه شریفه31
[2] پیرو مصوبه دولت در سال 1372 هر ساله اول تا هفتم دی ماه در تقویم جمهوری اسلامی به عنوان هفته کشاورزی شناخته می شود.
[3] شعار «مرگ بر آمریکا»از سوی نمازگزاران
[4] «إنّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ غُفرانَ اللّه ِ فی هذا الشَّهرِ العَظیمِ » (عیون أخبار الرِّضا : ۱/۲۹۵/۵۳ ) به نقل از سایت اینترنتی تبیان
پی نوشت ها:
5/10/1376
1- محمد بن سائب بن بشر، ملقّب به کلبی وکوفی و مکنّی به ابن سائب و ابوالنضر
- که در کتب رجالی بر شیعه بودن وی تصریح شده-، در سال 146 هجری قمری درکوفه به دنیا آمد و از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و نویسنده اولین تفسیر در باره احکام قرآنی به نام «احکام القرآن» یا «تفسیر آیات الاحکام» است. این اثر غیراز تفسیرکامل قرآن است که محمد بن سائب نوشته ودر کتابخانه استانبول به صورت خطی موجود است. وی یکی ازاولین مفسّران مهم شیعه در قرن دوّم بوده و سیوطی در« الاتقان» مینویسد: «وی صاحب بزرگترین تفسیر قرآن بوده است.» (رجال مامقانی، 3/ 119، میزان الاعتدال، ذهبی، 3/ 556) ابن ندیم در کتاب« الفهرست» هنگام یادکرد کتابهای نوشته شده در موضوع احکام قرآن، می نویسد: «احکام القرآن للکلبی رواه عن ابن عباس»
2- احکام القرآن، محمد بن ادریس بن العباس بن عثمان الشافعی(150-204) سنی شافعی، بنیانگذار مذهب شافعی و دارای دو اثر در موضوع احکام القرآن است:
الف) مطبوع؛ گردآوری شده از نوشتههای وی توسط بیهقی صاحب سنن(م: 458) دمشق: مطبعة النّوری، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1400، دار احیاء العلوم، 1410.
ب) اثر خود مؤلف که زرکشی در البرهان (128/ 2) بدان اشاره و ابن ندیم (/ 41، 464)ازآن یاد کرده است. با این وجود نباید این کتاب را که حتی در سده 5 ق ازمیان رفته بود، با احکام القرآن منسوب به شافعی که در واقع، از نوشتههای بیهقی است وسالها پس از تألیف فهرست ابن ندیم نوشته شده، اشتباه کرد.
3- پس از انقلاب اسلامی در دی ماه ۱۳۵۸ با صدور فرمانی از جانب رهبر انقلاب اسلامی همه بیسوادان برای یادگیری و همه باسوادان زن و مرد برای یاددادن دعوت شدند. در این فرمان نکات برجستهای مطرح شده است، از جمله:
- توجه به آموزش همگانی به عنوان نیاز اولیه هر ملت.
- تأکید برطلب علم به عنوان فریضه.
- توجه به برنامهریزی درازمدت برای تشکیل فرهنگ مستقل و خودکفا.
- بسیج عمومی برای مبارزه با بی سوادی به طور ضربتی، بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خستهکننده.
- تأکید بر تلاش وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات و پرهیز از کاغذ بازی برای مبارزه با بیسوادی و ریشهکن کردن این نقیصه اجتماعی.
- دعوت از ائمه اجتماعات شهر و روستا بر تحریض و آموزش بیسوادان در مساجد و تکایا.
- تشویق افراد باسواد خانوادهها به آموزش بیسوادان خانواده خود.
برای باسواد کردن بیسوادان کشور، سازمان نهضت سوادآموزی به عنوان یک سازمان وابسته وزارت آموزش و پرورش با اساسنامه و آئیننامههای مختلف به وجود آمد و به تدریج در مرکز، استان ها، شهرستانها و بخشها گسترده شد.
4- دولت ایران در سال 1335 شمسی پیشنهاد کرد کنفرانسی از کشورهای اسلامی و مخصوصاً خاورمیانه تشکیل شود که مورد استقبال کشورهای عضو پیمان بغداد قرار گرفت؛ اما به دلیل عدم تمایل عربستان، این مسئله نتوانست به صورت گستردهای منعکس شود.در دهه 1340 شمسی که نهضت پانعربیسم با محوریت جمال عبدالناصر؛ رییس دولت مصر گسترش یافت؛ این تفکر بار دیگر در صحنه سیاسی مطرح شد. به دنبال پیشنهاد آدم عثمان، رئیس جمهور سومالی در سال 1343 مبنی بر تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی، ملک فیصل نیز در سال 1344 در کنفرانس عمومی اسلامی که در مکه برپا شده بود، درخواست برپایی کنفرانس سران اسلامی را مطرح کرد. اما اولین قدمها جهت به عینیت درآوردن این تمایل در ملاقات بین شاه ایران و ملک فیصل در 17 آذر 1344 در تهران برداشته شد و طرفین در اعلامیه نهایی خود، تمایل خود را برای فراخوانی جهت ایجاد کنفرانسی از سران کشورهای اسلامی که فرصتی را برای موضوعات مرتبط با جهان اسلام فراهم کند، مطرح ساختند.
به آتش کشیدن بخشی از مسجدالاقصی قبله اول مسلمانان توسط اسراییل حادثهای بود که خشم مسلمانان جهان را برانگیخت و هیجان اسلامی را که میتوانست زمینهساز تقویت تفکر وحدت اسلامی در مبارزه با دشمنان باشد، به وجود آورد. روز 30 مرداد 1348 - یک سال پس تصرف بخش شرقی بیتالمقدس توسط اسرائیل در جریان جنگ 6 روزه - بخشی از مسجدالاقصی در فلسطین اشغالی توسط افراد متعصب صهیونیست به آتش کشیده شد. این زمینهها باعث ایجاد شرایط مطلوب برای محقق شدن طرح ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی شد. به دنبال این جریانات به دعوت شاه مراکش کنفرانس فوقالعادهای جهت بررسی خطرهایی که مقدسات اسلامی را تهدید میکند؛ در مراکش با شرکت 24 کشور تشکیل شد و روزنامه الاهرام مصر، تشکیل این کنفرانس را فینفسه تحولی فوقالعاده ارزنده دانست، اما ناصر به بهانه بیماری در آن شرکت نکرد و رژیم انقلابی لیبی نیز در سطحی پایین در آن شرکت کرد. چهار کشور سوریه، عراق، یمن جنوبی و سودان نیز تصمیم به بایکوت آن گرفتند.
منشور سازمان کنفرانس اسلامی طبق ماده 102 منشور سازمان ملل در تاریخ اول فوریه 1974 در 14 مورد به ثبت رسید. این سازمان در مجموع 57 عضو دارد که از لحاظ جغرافیایی به سه گروه آسیایی و آفریقایی و عرب تقسیم میشوند. کشورهای آسیایی شامل 12 کشور جمهوری آذربایجان، افغانستان، اندونزی، ایران، برونئی، بنگلادش، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ترکیه و مالزی، کشورهای آفریقایی شامل 17 کشور اوگاندا، بورکینافاسو، توگو، چاد، تانزانیا، سنگال، سیرالئون، کامرون، کومور، گابن، گامبیا، گینه بیسائو، مالدیو، مالی، موریتانی، موزامبیک، نیجر و نیجریه، گروه کشورهای عربی شامل 21 کشور اردن، الجزایر، امارات متحده عربی، بحرین، تونس، جیبوتی، سودان، سوریه، سومالی، عراق، عربستان سعودی، عمان، دولت فلسطین، قطر، کویت، لبنان، لیبی، مراکش، مصر، موریتانی و یمن از جمله اعضای سازمان کنفرانس اسلامی هستند. علاوه بر اینها کشور آلبانی تنها کشور اروپایی است که در سال 1993 به سازمان کنفرانس اسلامی ملحق شده است. کشور سورینام هم از قاره آمریکا در سال 1996 به سازمان کنفرانس اسلامی پیوست. ساختار این سازمان نسبت به سازمانهای دیگر ساده است و رکن عالی آن، پادشاهان و رؤسای کشورها و سران دولتهاست که هر سه سال یک بار در پایتخت یکی از کشورهای عضو سازمان برگزار میشود. علاوه بر اجلاس کشورهای اسلامی، یک اجلاس دیگر توسط وزرای خارجه کشورهای اسلامی هر سال یک بار و در صورت لزوم چند بار تشکیل میگردد.
هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی اولین دورهای بود که از زمان تاسیس قرار بود در ایران برگزار شود. مقدمات برگزاری این اجلاس از زمان ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی با کلنگ خوردن محل برگزاری این مراسم آغاز شد. این اجلاس اما سرانجام بعد از چند سال با ورود سران و نمایندگان عالیرتبه بیش از 50 کشور اسلامی به تهران، صبح روز 18 آذرماه 1376، با سخنان آیتالله خامنهای افتتاح و در سالن اجلاس سران به ریاست سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری وقت، آغاز به کار کرد. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره همان روز با اشاره به افتتاح این اجلاس نوشت: «از اوایل بامداد دیروز تا نیمه شب گذشته سران و نمایندگان کشورهای اسلامی با ورود به فرودگاه مهرآباد مورد استقبال رئیس جمهور و همچنین معاون اول رییس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان قرار گرفتند. تا آخرین ساعات شب گذشته تعداد 25 رئیس جمهور، 2 امیر، 2 ولیعهد و 10 نخستوزیر و معاون رئیس جمهور وارد تهران شدهاند. همچنین دبیرکل سازمان ملل متحد، دبیرکل اتحادیه عرب، دبیرکل فائو، دبیرکل اکو و چند شخصیت بینالمللی دیگر برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی وارد تهران شدهاند.» به نوشته این روزنامه بیش از 120 خبرنگار، عکاس و فیلمبردار رسانههای داخلی و خارجی کار پوشش خبری و تصویری این رویداد بزرگ را عهدهدار بودند. آیتالله خامنهای در سخنان مراسم افتتاحیه با تأکید بر اینکه «ایمان، مجاهدت و پرهیز از تفرقه تنها شروط تحقق اعتلای علمی و عزت سیاسی مسلمانان است»، افزود: «سازمان کنفرانس اسلامی میتواند مظهر اتحاد حقیقی کشورهای مسلمان در مسائل و منافع مشترک آنان باشد، این کنفرانس باید قطعنامههای خود را تا اجرای کامل پیگیری کند تا این اجلاسها برای ملتهای ما دستاوردی داشته باشد.» رهبر انقلاب افزود: «حضور دشمنی مانند حکومت صهیونیستی در قلب قلمرو اسلامی، شاید میتوانست ما را به یکدیگر نزدیکتر سازد، ولی دستهای مرموز استکبار این خطر را هم از برابر خود برداشت و با ما کاری کرد که ما اینک از یکدیگر بیشتر میترسیم تا از دشمن!» سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری اسلامی ایران که ریاست سازمان کنفرانس اسلامی را برعهده داشت نیز در این نشست گفت: «سازمان کنفرانس اسلامی باید نقش مهمی در حل اختلافات جهان اسلام داشته باشد.»
برگزاری هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در تهران بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی و منطقهای داشت. از جمله شبکه تلویزیونی «سی. ان. ان» همزمان با این اجلاس به نقل از یک تحلیلگر امور خاورمیانه اعلام کرد «در حالی که آمریکا نتوانست همپیمانان خود را در کنفرانس دوحه گرد هم آورد، ایران بیش از پنجاه و پنج کشور اسلامی را در تهران گرد هم آورده و این یک پیروزی پر ارزش است .گردهم آمدن سران این تعداد از کشورها که برخی از آنها کینه و خصومت شدیدی با یکدیگر دارند؛ تنها به احترام ایران انجام گرفته است؛ زیرا آنها معتقدند باید روابط با تهران بهبود یابد.» روزنامه الشرقالاوسط چاپ همزمان لندن و بیروت هم در سرمقاله خود با اشاره به اهمیت این اجلاس نوشت: «مسلمانان جهان به همایش تهران چشم امید دوختهاند.»
5- چهارمین نشست اقتصادی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که به مدت سه روز در آذر ماه سال 1376 در دوحه برگزار شد، به دلیل اختلافات شدید اعراب شرکت کننده و هیأت نمایندگی رژیم صهیونیستی موفق به صدور قطعنامه نشد و با انتشار بیانیهای بیمحتوا و بدون پشتوانه به کار خود پایان داد.
در این بیانیه از رژیم صهیونیستی خواسته شد که اصل «صلح در برابر زمین» و نیز قطعنامههای 238 و 232 شورای امنیت سازمان ملل که در آنها بر لزوم عقب نشینی از اراضی اشغال شده بعد از جنگ 6 روزه 1326 و بازگشت همه آوارگان به سرزمین فلسطین تأکید شده است را رعایت کند.
هیأت نمایندگی رژیم صهیونیستی بدون امضای این بیانیه خواستار پیشرفت گفتگوهای صلح و ادامه جلسات دورهای همکاریهای اقتصادی خاورمیانه و شمال آفریقا گردید.
اجلاس دوحه برای همه آنهایی که عامل، محرک و مشوق تشکیل آن بودند و برای میزبانان و برای میهمانان یک ننگ و رسوایی بود، در کنفرانس دوحه که از چند ماه پیش از آن آمریکاییها تبلیغات فراوانی برای شرکت کشورهای عرب در آن به عمل آورده بودند و هیأتهای فراوانی را به طور پنهان و آشکار به منطقه فرستاده بودند از 22 کشور عرب دعوت شده تنها 5 کشور عربی یعنی کویت، اردن، یمن، تونس و عمان در سطحی پایینتر از وزیران خارجه شرکت کردند.
در این کنفرانس همچنین وزیر خارجه رژیم صهیونیستی نیز حاضر به شرکت نشد و وزیر اقتصاد خود را اعزام کرد. در حقیقت اجلاس دوحه ضعیفترین اجلاس در نوع خود طی سال 1373 تاکنون بوده است.
عدم شرکت اعراب در اجلاس دوحه تنها به خاطر اعتراض به سیاست نتانیاهو نبوده، بلکه علاوه بر آن، دولتهای عرب قصد اعتراض به روش نسنجیده کاخ سفید و عملکرد نامطلوبش در قبال روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را نیز داشته اند آنها به روشنی میدانند که اسرائیل با برخورداری از حمایت یکجانبه و وسیع آمریکایی ها، روند گستاخی علیه کشورهای عرب خاورمیانه را به حد اعلای خود رسانده است.
دستاورد این روند طی یک سال اخیر توقف کامل مذاکرات موسوم به «صلح»، افزایش فعالیتهای تروریستی برون مرزی اسرائیل، افزایش ساخت شهرکهای صهیونیست نشین در کرانه باختری رود اردن، انتقال مرکز حکومت اسرائیل به بیت المقدس و حمایت آمریکا از این اقدام و سپس وتو کردن همه قطعنامههای ضد صهیونیستی در سازمان ملل توسط آمریکاییها بوده است.
در بیانیه پایان اجلاس دوحه محل برگزاری پنجمین نشست اقتصادی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به علت مخالفت کشورهای عربی جهت میزبانی آن مشخص نشد برخی منابع شرکت کننده در اجلاس اقتصادی دوحه احتمال دادند که نشست آتی اقتصادی در سلطان نشین عمان یا تونس برگزار شود.
به هر حال اجلاس دوحه با آن همه تبلیغات مقدمات و سکوت شرمآور پایانی که حاکی از شکست مفتضحانه آن بود به پایان رسید و داغ و رسوایی آن بر پیشانی همه آنهایی که برای اجرای باشکوه آن علیرغم گرایش افکار عمومی جهان سنگ تمام گذاشتند، نقش بست.
6- حضرت امام رضا(علیه السلام) از پدرش از جدش این روایت را نقل کردهاند که امام علی(ع) چنین فرمود: «در روزی از روزهای آخر شعبان و در آستانه ماه مبارک رمضان رسول خدا(ص) خطبه مهمی خواند.» این خطبه به خطبه شعبانیه معروف است و 26 فراز دارد که متن و ترجمه خطبه به شرح ذیل میباشد:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَاللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است. ماهی که نزد خدا، بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست.»
«هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَه اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بنِیَّاتٍ صَادقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابهِ..ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کردهاند و شما در آن از اهل کرامت خدا شدهاید. نفسهای شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیتهای راستین و دلهای پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.»
«فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بجُوعِکُمْ وَ عَطَشکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَی فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَارْحَمُواصِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ. پس شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بیبهره شود. در این ماه باگرسنگی و تشنگی خود، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران و درماندگان کمک ویاری کنید. به پیران و کهنسالان احترام و به کودکانتان ملاطفت و مهربانی نموده و با خویشاوندان رفت و آمد داشته باشید.»
«وَ احْفَظُوا أَلْسنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَی أَیْتَامِ النَّاس یُتَحَنَّنْ عَلَی أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبکُمْ. زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید. دیدگان خود را از دیدن ناروا و حرام بپوشانید و گوشهای خود را از شنیدن آنچه نادرست است، باز دارید. با یتیمان مردم مهربانی کنید تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانی کنند. از گناهان خود به سوی خدا توبه و بازگشت کنید.»
«وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدیَکُمْ بالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَاتِکُمْفَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بالرَّحْمَةِ إِلَی عِبَادهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ. در اوقات نماز، دستهای خود را به دعا بردارید، زیرا که وقت نماز بهترین ساعتهاست و در این اوقات، حق تعالی با رحمت، به بندگانش مینگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیکشان گوید و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.»
« أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا باسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بطُولِ سُجُودکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ أَقْسَمَ بعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ.ای مردم! جانهایتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج کنید. پشت شما از بار گناهان سنگین است، پس با طولانی کردن سجده ها، آن را سبک گردانید و بدانید که حق تعالی به عزت خود سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.»
«أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَی مِنْ ذُنُوبهِ، قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَیْسَ کُلُّنَا یَقْدرُ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بشقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.ٍ ای مردم! هرکه از شما روزه دار مؤمنی را در این ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت.برخی از اصحاب گفتند: یا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نیستیم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهیزید اگرچه به نصف دانه خرما و یا به یک جرعه آب باشد.»
«أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ مَنْ خَفَّفَ فِی هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ وَ مَنْ کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ أَکْرَمَ فِیهِ یَتِیماً أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ.ای مردم! هرکس اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز که قدمها، بر آن بلغزد. هرکس در این ماه کارهای غلامان و مستخدمان خود را سبک گرداند، خدا در قیامت حساب او را آسان کند. هرکس در این ماه از آزار رساندن به مردم خودداری کند، حق تعالی، روز قیامت،خشم خود را از او بازدارد. هرکس در این ماه یتیم بی پدری را گرامی دارد، خدا او را در قیامت عزیز گرداند.»
«وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ برَحْمَتِهِ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِیهِ بصَلَاةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّی فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّی سَبْعِینَ فَرِیضَةً فِیمَا سوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ. هرکس در این ماه صله رحم کند و با خویشان بپیوندد، خدا او را در قیامت به رحمت خود واصل گرداند و هرکس در این ماه رابطه اش را با خویشان خود قطع کند،خداوند در قیامت رحمت خود را از او دریغ نماید. هرکس در این ماه نماز مستحبی بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و کسی که نماز واجبی بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب در ماههای دیگر را به او عطا کند.»
«وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازینُ وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ.هرکس در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد، خداوند کفه سبک اعمال او را سنگین گرداند. وهرکس که در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثواب کسی را دارد که در ماههای دیگر قرآن را ختم کرده باشد.»
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَنْکُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ وَالشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ.ای مردم! درهای بهشت در این ماه گشوده است، از پروردگار خود بخواهید که آنها را بر روی شما نبنددو درهای جهنم در این ماه بسته است، از خدا بخواهید که آنها را بر روی شما نگشاید.شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند. از خدا بخواهید که آنها را بر شما مسلط نگرداند.»
«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ. امام علی(ع) میفرماید: در این حال از جا برخاسته و عرض کردم،ای پیامبر خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟ حضرت فرمود:ای ابا الحسن! برترین اعمال در این ماه پرهیز از محرمات است.»( عیون اخبار الرضا ج۱، ص ۲۹۵)