خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

رهبر معظم انقلاب، در دیدار رئیس جمهور و هیأت دولت با ایشان فرمودند: «آقای هاشمی در دوره ریاست جمهوری با همت بلند، شجاعت، هوشمندی و نوآوری، کارهای بزرگی انجام داده است.» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، پنج‌شنبه (9 مرداد76) در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت با ایشان، طی سخنانی کارنامه عملکرد هشت ساله دولت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را در مجموع مثبت، واضح و بی‌ابهام ارزیابی کردند و آن را دوره‌ای آکنده از کار و تلاش و عایدی برای کشور دانستند. رهبر معظم انقلاب فرمودند: «آنچه برعهده این دولت بود و در طول هشت سال در زمینه بازسازی می‌توانست انجام بگیرد، بحمدالله به بهترین وجهی‌انجام گرفته است.» ایشان افزودند: «جناب آقای هاشمی، به عنوان یک روحانی انقلابی، کارآمد، متدین و متعبد، برای مردم ما مطرح هستند و این خصوصیاتی است که در ایشان ‌هست.»

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۷۶
خطبه اول اهمیت آشنایی مردم با اهمیت قرآن/ لزوم تقویت بحث‌های قرآن در جامعه/ مباحث تفسیری و فلسفی معجزه و علل و اسباب آن/ معجزه، یکی از راههای پذیرش دعوت پیامبران از سوی مردم/ حکومت انبیاء بر قلوب مردم/ اهمیت شرایط زمانی و مکانی معجزات انبیاء/ قرآن، معجزه پیامبر اسلام در همه اعصار/ قرآن، معجزه‌ای دست‌نخورده و خالده/ قرآن، اساسی‌ترین راه برای تشخیص حق و باطل/ تفاوت قرآن با دیگر معجزات پیامبر(ص)/ قرآن کتاب کلی هدایت/ اعجاز قرآن در لفط و معنا/ سوره کوثر خطبه دوم مناسبت‌های هفته/ روال عادی مسائل کشور در زمان انتقال مسئولیت اجرایی/ تفاوت ایران با کشورهای دموکراتیک در زمان خلاء انتقال قدرت/ تعابیر رهبری درباره کارنامه دو دوره دولت سازندگی/ امیدواری به تداوم پیشرفت‌ها در دولت آقای خاتمی/ اشغال کویت توسط عراق و عوارض آن برای منطقه/ اعتراف صدام در پذیرش قطعنامه 1975 الجزایر/ حضور آمریکایی‌ها با هزینه سرسام‌آور کشورهای عربی در منطقه/ کشورهای عربی، انبار سلاح‌های جنگی غربی‌ها/ هزینه حضور کارشناسان نظامی غربی در منطقه/ تلاش آمریکا برای القای ایران‌هراسی در منطقه/ مشروطه، حرکتی مقدس در تاریخ معاصر ایران/ نکات مثبت و منفی مشروطه/ استفاده از تجربیات مشروطه در انقلاب اسلامی/ هیروشیما، نمایشگاه قساوت آمریکایی‌ها/ بی‌شرمی آمریکا در توجیه بمباران اتمی هیروشیما و تبلیغات علیه فعالیت‌های صلح‌آمیز اتمی ایران/ تکرار عمل فرعون برای جلوگیری از تولد موسی از سوی خلفای عباسی در زمان امام حسن عسکری(ع) برای جلوگیری از تولد امام زمان(عج)/ وقاحت آمریکا در حمایت از اسرائیل در مذاکرات صلح و نادیده گرفتن تعهدات گذشته/ آشکار شدن ماهیت آمریکا در تشدید تحریم‌ها علیه ایران/ تداوم پیشرفت‌های ایران در سایه بی‌توجهی به تحریم‌های آمریکا/ سرعت سازندگی کشور در اوج تحریم‌ها/ اظهار پشیمانی آمریکا در جلوگیری از انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از طریق ایران// سوره نصر

ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. عِبادَالله اُوْصیکُمْ بتَقْوَی الله وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیِه.

 

تأکید بر انجام وظایف دینی و اخلاقی و وظایف ملی و میهنی و توجه به حقوق اجتماعی و فردی و خانوادگی، از ابزار و وسایل تکامل و سعادت‌ ماست که امیدواریم همیشه این راه حق را بپیماییم.

بحث‌های خطبه‌های اول من در گذشته، چند جمله‌ای مربوط به قرآن بود. مدتی هم این بحث ادامه خواهد یافت و فکر می‌کنم یکی از کارهای مهم ما در این دوران سرنوشت‌ساز این است که عامه مردم را به اهمیت قرآن و نقاط بسیار مهمی که درباره قرآن باید آموخت، آشنا کنیم.

گرچه به طور متفرقه مردم ما چون سروکارشان با قرآن است، خیلی از این‌چیزها را می‌دانند، اما فکر می‌کنم یا یک بحث مرتبط و هماهنگ در مورد قرآن می‌شود برداشت‌هایی بسیار جدید به مردم داد و من به صورت جدّی معتقدم که ‌ما محوری مهمتر و سازنده‌تر و برای نزدیک شدن به خدا، میان‌بُرتر از قرآن نداریم.

با آنکه قرآن همیشه در بین مسلمانان، عزیز بوده، توجه به عمق این هدیه‌ الهی ودیعه خداوند زیاد در عامه مردم نیست. یک حالت
تقدس و حبّی نسبت ‌به قرآن در وجود انسان‌های مسلمان هست. این غیر از این است که انسان بداند چیست و چه نعمتی است که خداوند در زمین گذشته
]است[.

من هدفم از این بحث‌ها این است که این بخش را تقویت کنم. بحث‌هایی که تا به حال کرده‌ام، نتیجه‌اش این شده که آنهایی که این خطبه‌ها را گوش داده باشند می‌دانند که قرآن چگونه نازل شده، ماهیت وحی چیست، چگونه قرآن را پیغمبر(ص) حفظ و جمع کرده و چگونه بعد از پیغمبر(ص)، این قرآن به‌صورت این کتاب درآمده و چه زحمت‌هایی کشیده شده است که راه تحریف و عوض کردن را ببندند و متن اصلی قرآن و سند واقعی آسمانی را برای نسل‌های‌آینده بگذارند که امروز ما این سند را داریم و حقیقتاً باید از کسانی که این کارها را در گذشته کرده‌اند، ممنون باشیم.

بعد، شروع کردیم به بخش‌های مختلفی از معارفی که اطراف قرآن هست و اولین بحث را معجزه قرار دادیم. در خطبه قبل به این نقطه رسیدیم که وعده‌ دادم؛ در خطبه‌های بعد ادامه بدهم. این هم بحث مهمی است که فکر می‌کنم‌ یک مقدار برای جامعه ما آشنایی با این بحث خوب باشد.

هستند در دنیا کسانی که اصلاً معجزه را قبول ندارند و می‌گویند دنیا و جهان ‌آفرینش، جهان علل و اسباب است و قانون علیت عامه که همه فلاسفه‌می‌پذیرند، حکم می‌کند که چیزی به نام معجزه نداشته باشیم؛ هر چه هست، عمل علت‌هاست که نتیجه‌اش تحقق معلول‌هاست و معجزه اگر می‌خواهد در این ‌سلسله علل و معالی خدشه وارد کند، خارج از گردونه نظام خلقت است که این از بحث‌هایی است که شما در تفاسیر می‌بینید، خیلی هم مفسّرین و متکلمین و فلاسفه بحث کرده‌اند، اما خلاصه‌اش این است. من وارد بحث‌های پیچیده‌ علمی- تحقیقی از این نوع نمی‌شوم، چون مخاطلب من عامه مردم هستند.

می‌خواهم به گونه‌ای صحبت کنم که برای مستمعین پیچیدگی غیرقابل درک ‌نداشته باشد. نتیجه همه بحث‌هایی که شده، از نظر علما و دانشمندان اسلامی‌این است که معجزه هم خارج از جریان علت و معلول جهان نیست. ما هم ‌قبول داریم که هیچ چیزی بدون علت نیست و وقتی که علت تامه هر چیزی‌پیدا شد، آن معلول به وجود می‌آید و این یک حالت جبری است. منکر این ‌بحث نیستیم، اما معجزه علت‌هایی را به کار می‌برد که برای ما شناخته شده ‌نیست یا برای بشر قابل استفاده نیست، از علت‌ها و عواملی استفاده می‌کند که‌ خارج از شناخت سیطره انسان است؛ حالا یا در زمان معجزه یا همیشه.

بنابراین، ما که می‌گوییم معجزه، نمی‌خواهیم اصل علت و معلول را مخدوش کنیم؛ این سر جای خودش محکم است، می‌خواهیم حقیقتی را در جهان‌بینی بشری روشن کنیم که چیزهایی هست که خارج از اقتدار بشر و حتی خارج از شناخت بشر است و معجزه در آن بخش واقع شده است.

انبیاء وقتی که می‌آیند یک ادعای بزرگی می‌کنند؛ یک انسان از میان خود مردم که تا دیروز با مردم زندگی می‌‌کرده و بزرگ شده، مدرسه رفته، زندگی‌عادی دارد، خوردن و خوابیدن، ازدواج کردن، مریض شدن، مرگ و همه چیزش مثل مردم است، یک دفعه ادعا می‌کند که من از طرف خداوند پیام برای‌شما دارم و پیام‌هایی هم که می‌دهد باید همه اطاعت کنند، خوب، مگر می‌شود همین جوری قبول کرد که کسی که مثل خود ما در مدرسه یا بازار با هم بوده‌ایم، حالا پیامی آورده و بسیاری از معتقدات ما را به هم می‌ریزد و می‌گوید اینهایی که شما انجام می‌دهید، درست نیست ]و[ باید این جوری ‌انجام دهید ]و[ اگر انجام ندهید، چه می‌شود.

همین چیزهایی که شما در دین می‌بینید، به چه دلیل مردم بپذیرند؟ به چه‌دلیل مردم راه گذشته خود را فراموش کنند، اعتقادشان را فراموش کنند، راه پدرانشان را محکوم کنند و سنت‌های اجتماعیشان را از دست بدهند و تکالیفی ‌بپذیرند و اموالی را خرج کنند؟ اینها
دلیل می‌خواهد.

معمولاً یا کسی می‌آید و حکومتی درست می‌کند، یا با جنگ یا با حزب و یا رأی، حکومتی درست می‌کند و قدرتی به دست ‌می‌آورد و می‌گوید دستورات را باید عمل کنید. انبیاء که این کار را نمی‌کردند. انبیاء اصلاً مسیرشان سیر اعتقادی است؛ از طریق قلوب و ایمان مردم وارد می‌شوند.

حتی بعد از اینکه حکومت هم تشکیل می‌دادند، آن بخش اساسی تکالیف انبیاء از طریق خاضع کردن قلوب مردم بوده است. بنابراین باید استدلال کنند. یا باید مردم آن قدر دانش و شعور داشته باشند که بفهمند این معارف و قوانین و عقاید همه حق است، که این کار آسانی نیست، اختلاف هم می‌شود و برای همه هم قابل تشخیص نیست؛ یا باید پایه‌ای بدهند، یک جا بپذیرند که ‌این آدم حرف‌هایی که می‌زند، درست است. بعد از آن چیزهایی را در حرف‌هاش می‌فهمیم که حق است و چیزهایی را نمی‌فهمیم.

اینجا دیگر همان تفاوت دینی با قوانین دیگر است. بر این اساس، معجزه تنها و تنها وسیله خضوع جامعه در برابر آورده‌های انبیاء است. خوب، معجزه هم باید از سنخ همان ادعایی که می‌کند، باشد؛ می‌گوید از طرف خداوند آمده‌ام، خداوند علت‌العلل است. خداوند قادر مطلق است. خداوند محیط به همه موجودات و مخلوقات است. باید علایمی نشان دهد که این چیزها را از طریق‌ خداوند نشان دهد. من هر چه که خودم منصفانه فکر کردم، در بحث معجزه چیزی جایگزین معجزه ندیدم. حالا اگر مستمعین ما بعداً چیزهایی دیدند،خوب است با ما در میان بگذارند و جاهای دیگر ببینیم پیدا می‌شود یا نه.

به هر حال، معجزه به عنوان سند انبیاست و ضرورت دارد، باید باشد. آن حرف قبل هم یادتان باشد که گفتم معجزه به معنای به هم زدن مقررات علل و معلول نیست، استخدام عوامل و علت‌های خاصی است که بر ما مجهول است ‌و یا در اختیار و امکان ما نیست و شکست‌ناپذیر هم است. این خاصیت‌ها را باید داشته باشد؛ یعنی، آن عامل اعجاز به گونه‌ای باید باشد که هیچ کس نتواند آن‌ معجزه را به هم بزند و روی دست او چیزی نباشد.

اگر چنین چیزی پیدا شد، آن می‌شود معجزه و همه انبیاء هم داشته‌اند. این انبیایی که ما در قرآن می‌شناسیم، همه‌شان سروکارشان با معجزه بوده، نه‌اینکه زندگی عادیشان با معجزه بوده است. باز یکی از چیزهایی که باید همین ‌جا تذکر بدهم، ]این است که [این جور نبوده که پیغمبر(ص) همه زندگی‌اش را با معجزه تنظیم می‌کرده، با معجزه مردم را قانع می‌کرده که حق است.

وقتی که مردم قبول کردند آن حق است، آن موقع دیگر عادی بوده؛ جنگ‌بوده، صلح بوده، گرسنگی بوده، قحطی بوده، مسافرت بوده، کار بوده، کاسبی بوده و هر چه که هست. یکی از اشتباهاتی که معمولاً در اذهان عامه مردم پیدا می‌شود، ]این است که[ فکر می‌کنند که پیغمبر(ص) همه چیز را با معجزه حل می‌کردند. ]استفاده از معجزه در[ یک جاهای معینی و فقط برای ایجاد ایمان و اعتقاد جدّی در پیروان و همراهان ]صورت می‌گرفته است[.

ما از خود قرآن الان صحبت می‌کنیم و با تاریخ هم در آنجایی که ما قبل تاریخ است، نمی‌شود استدلال کرد. آن قدری که به تاریخ می‌رسد، بعضی معجزات هم در تاریخ آمده؛ حضرت نوح(ع) معجزه دارد، حضرت ابراهیم(ع)معجزه دارد، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و پیامبران غیر اولوالعزم‌ همه معجزاتی دارند.

در قرآن معجزاتشان هست، ولی آن معجزات، همه الان داستان و تاریخ‌است؛ یعنی، ما نمی‌توانیم الان اثبات کنیم، اعجاز حضرت موسی(ع) را نمی‌توانند برای یهودیان امروز اثبات کنند و پیروان حضرت عیسی(ع) هم‌اگر انجیلشان معجزه نباشد، نمی‌توانند اثبات کنند که مرده زنده می‌کرد.

 

بحثمان این است که قرآن را خداوند انتخاب کرده برای اینکه سند حقانیت ‌دین اسلام تا قیامت باشد و همه خلق خدا ببینید، این برای جزیره‌‌العرب‌نیست. برای عرب زبان‌ها نیست که کسی فکر کند که اعجاز قرآن در همین الفاظ ‌و ادبیات عربی است. برای آن زمان نیست، برای آن زمانی است که مردم به‌ مریخ و مشتری هم سفر می‌کنند. برای زمانی است که مردم با عقل خودشان‌ توانسته باشند نور خورشید را هم مهار کنند و مثل غلام حلقه به گوش او را تحت سیطره بگیرند و چیزهایی هم بالاتر از این که ممکن است علوم بشر، خیلی از زوایای غیرقابل رؤیت امروز را در آینده برای ما روشن کند.

هر قدر بشر آگاه و دانشمند شود، به اعتقاد ما قرآن برای آنها هم سند حقانیت ‌اسلام باید باشد، لذا معجزه «خالد» می‌گوییم. دین پیغمبر(ص)، دین محدود به زمان نیست. دین آخر است و دین خاتم است و تا قیامت هست و آخرین ‌انسانی که در آینده روی زمین زندگی کند، موظف به اطاعت از این ‌پیغمبر(ص) است.

بنابراین، این سند باید باشد. گفتیم کار بزرگ گذشتگان ما این بوده این سند را حفظ کرده‌اند و همین جا تأکید کنم بدترین گناه را کسانی مرتکب می‌شوند که شبهه تحریف قرآن را مطرح می‌کنند. بعضی از آدم‌های کم‌اطلاع هستند که به خاطر بعضی از اهداف بد یا اینکه با حسن‌نیت وقتی یک چیزی را می‌خواهند ثابت کنند، متوسل می‌شوند به اینکه مثلاً این در قرآن بوده و بعداً برداشته شده ‌است. اینها خیلی ظلم و جنایت می‌کنند. اینها نمی‌فهمند که چه می‌کنند.

خوب، اگر شما ادعا کردید که به قرآن دست برده شده، دیگر هیچ چیز قرآن را نمی‌توانید اثبات کنید و یک سند مخدوش می‌شود. لذا هیچ حسن‌ظن و هیچ هدفی نمی‌تواند در مقابل این هدف مقدس که اصالت، صحت و باطل‌ناپذیری قرآن است، وجود داشته باشد.

«اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»* و « لا یَأْت الْباطِلُ مِنْ بینِ یَدْیِه وَ لامِنْخَلْفِهِ»* اصلاً باطل راهی به این قرآن ندارد. طبق صراحت قرآن اینها با این تفکر خیلی به دین و قرآن و جامعه اسلامی ظلم می‌کنند. شاید با سوءنیت نباشد و بی‌عقلی باشد.

به هر حال این معجزه ابدی و خالص در اختیار ماست و مهمترین وسیله بین‌ زمین و آسمان و اساسی‌ترین راه تشخیص حق و باطل است و به تعبیر امیرالمؤمنین در همه فتنه‌ها و شبهات و ابهامات و گرفتاری‌ها چیزی روشن‌تر از قرآن نمی‌تواند باشد. ما روایت هم داریم، اما روایت، بالاخره، اشکالاتی داردکه شما می‌دانید چون قطعیتی که در قرآن هست، در هیچ روایتی نیست، حتی روایات متواتر هم نمی‌تواند کنار قرآن عرض‌اندام کنند.

بنابراین، اساس را بگذاریم بر قرآن و جامعه اسلامی را با این نعمت و موهبت الهی آشنا کنیم و پاسدار این نوری که خداوند به ما تابانید و تا قیامت ‌باید بشریت را روشن کند، باشیم و ما باید این مسیر را همیشه برویم.

برای مردم عوامی که دورش می‌آمدند و معجزه می‌خواستند و نمی‌توانستند از قرآن به عنوان یک معجزه استفاده بکنند، پیغمبر(ص) معجزات دیگری هم داشتند؛ مثل اینکه سنگ‌ریزه حرف بزند، درخت حرکت کند و چیزهایی از این ‌قبیل که در روایات و تاریخ آمده است، اما آن که سند ماندنی است، این قرآن است و آینده هم همین است.

حالا چرا قرآن معجزه هست، چه چیزی قرآن دارد و اینکه یک کتاب عربی‌است و به تعدادی سوره و هر سوره به تعدادی آیه تفسیر شده و مسائلی که‌آنجا مطرح است، چیزهایی است که در خطبه‌های آینده، من به تدریج می‌آورم ‌و بحث می‌کنم.

چند بعد دارد: اولاً فکر نکنید اینکه ما می‌گوییم همه چیز در قرآن هست، یعنی همه ریزه‌کاری‌های علوم دقیقه و علوم مادی و مسائل علمی و فنی و تکنولوژیک و تاریخ و همه این‌جور چیزها در قرآن هست، این‌جوری نیست. این یک کتاب هدایت است. همان روزی که قرآن نازل شد، اگر می‌خواستیم علوم جهان را در همان سطح که آن روز جمع می‌کردند، جمع کنیم، باید کتابخانه‌ای به اندازه همه این
دانشگاه می‌داشتیم تا علوم آن روز را جمع می‌کردیم و امروز اگر ما بخواهیم علوم جهان را جمع کنیم، شما می‌دانید چقدر باید مخزن کتاب و دیسک برای کامپیوترها پر کنیم تا علوم را جمع کنیم. اینکه نیست، قرآن برای هدایت است، به مسائل فلسفی می‌پردازد، به عنوان اصل و جهان‌بینی به طور کلی جهان را به نحو مطلوبی ترسیم می‌کند و به ایدئولوژی‌ها و عقاید می‌پردازد و به عنوان راهنمای زندگی، آن راهنمایی‌ها را برای بشریت دارد و به اخلاق و اصول اخلاق می‌پردازد، به عنوان شیوه‌های زندگی اجتماعی و فردی و خانوادگی و به تاریخ می‌نگرد و یک کتاب تاریخ نیست.

اگر داستان حضرت موسی(ع) را شما می‌بینید، چند فرازش را می‌گوید و تکرار هم می‌کند، اما یک داستان چند ده ساله و جنگ‌ها و صلح‌ها و زندگی‌ها را نمی‌گوید. وارد این مسائل نمی‌شود، از تاریخ به عنوان معبری برای رسیدن به‌مسیر ساخت و هدایت انسان استفاده می‌کند.

به معارف و به طور کلی، به علوم هم اشاره می‌کند، به علم هیأت، به علوم‌ برّی و بحری، زمین‌شناسی و اکثر علوم مهم امروز هم اشاراتی دارد، قواعد کلی ‌حاکم بر آفرینش را گاهی مورد استفاده قرار می‌دهد؛ همه را، مثلاً فرض کنید قانون زوجیت را در یک زمانی مطرح می‌کند که هیچ کس اصلاً در فکرش نبوده‌که همه موجودات جهان با یک قاعده کلی زوجیت می‌توانند رشد کنند و یا ادامه حیات بدهند.

بنابراین، هر جا اشاره می‌کند، به منظور هدایت است که وظیفه خود قرآن است و خود قرآن هم اسم خودش را گذاشته کتاب هدایت و این باید دنبال شود. لذا ما چند جنبه از اعجاز قرآن را در بخش‌های مختلف، در الفاظ، در ترکیب آیات و کلمات، در اشاره به قواعد مسلمی که امروز هم استحکامش اثبات شده و در اشاره به معارف کلی، بحث‌های فلسفی و عقیدتی و چیزهایی‌که در یک بخشنامه و راه ساخت انسان و خلق فرهنگ بشری و باز کردن راه‌سعادت انسان اهمیت دارد، می‌گوییم و انشاءالله در بحث‌های بعدی به بعضی از معجزات قرآن، اشاره خواهم کرد.

اَعُوُذُ باللهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/

اِنّا اَعْطَیناکَ الکَوْثَر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.

 

* سوره مبارک حجر؛ آیه شریفه 9

* سوره مبارک فصلت؛ آیه شریفه 42

 

خطبه دوم

ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِره وَعَلی سبْطَیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّد بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ(عج).

با تأکید بر تقوا و وظیفه‌شناسی، مناسبت‌های فراوان این هفته را با اشاره مطرح می‌کنیم:

اولین وضع و بحثی که باید امروز مورد توجه قرار دهیم، وضع خودمان است. جامعه ما در این شرایط که شرایط بین دو دوره مسئولیت اجرایی است ‌و دولتی به پایان کارش می‌رسد و دولتی آماده شروع به کار می‌شود - و همین را دوران انتقال می‌گوییم و به تعبیری انتقال قدرت و به تعبیر بهتری انتقال مسئولیت می‌نامیم- خود این جریان‌هایی که عبور می‌کند، قابل توجه است و واقعاً جای درنگ و فکر و
اظهارنظر و تحلیل دارد.

می‌بینید که از زمان شروع بحث‌های انتخابات تا به امروز که به تشکیل کابینه جدید نزدیک می‌شویم، امور کشور و امور جاری کشور چگونه به صورت عادی جریان خودش را طی می‌کند! واقعاً در کشورهای دیگری که انتخابات آزاد و انتقال قدرت دارند، همین منظره به آسانی یافت نمی‌شود.

در خیلی جاها هست که پیش بیاید، اما معمولاً این‌گونه نیست. در بعضی‌نقاط خیلی جا افتاده دمکراتیک، مثل آمریکا و فرانسه خیلی روشن است که از چند ماه قبل از انتخابات و تا چند ماه بعد از انتخابات معمولاً تصمیمات ‌اساسی گرفته نمی‌شود و کشور حالت انتظاری دارد و مدیران هم در حالت انتظار هستند. این را اهل سیاست خوب می‌دانند و ما خودمان که با کشورهای خارجی سروکار داریم، معمولاً در آستانه انتخابات و روزهای بعد از انتخاباتشان کاری به آنها نداریم، ولی واقعاً در ایران این حالت خلاء دیده‌ نمی‌شود، کارهای کشور در حال انجام است و حتی مدیرانی که می‌دانند فردا هم ممکن است نباشند، وظیفه خودشان را دارند انجام می‌دهند. حالت جالبی است که ناشی از همین روحیه اسلامی و انقلابی و وظیفه‌شناسی ]است[ که انقلاب و اسلام به جامعه ما داده و این خیلی اهمیت دارد و ما باید این فرهنگ را تقویت کنیم و نگذاریم ضعیف شود.

در اینجا توقع است که بحثی از گذشته را تجدید کنیم. حرف آخر و فصل‌الخطاب را رهبر عزیز و بزرگوار انقلاب در جلسه‌ای که هیأت وزیران برای خداحافظی خدمت ایشان رفتند، فرمودند. همه آنچه که لازم بود درباره ‌زحمت مسئولان اجرایی گذشته گفته شود، در تعبیرات ایشان بود، کارنامه بدون ابهام و تعبیر افتخارآمیز چیزی است که ما از زبان رهبر و شخصیتی که‌ حرف را بدون حساب نمی‌زند، شنیدیم و خودشان با لفظ خودشان گفتند که منتشر هم شد.(1)

تعبیراتی که ایشان کردند، برای توضیح کارنامه گذشتگان کافی است که امیدواریم ما بتوانیم در پیش خداوند روسفید و سرافراز باشیم و ]در[ دوره‌ای‌که امور این مردم خوب و مسئولیت اداره این کشور امام زمان(عج) و این ملت‌عزیز و در صحنه و شایسته خدمت و فداکاری ]را[ انجام داده‌ایم، بتوانیم بگوییم که به وظایفمان عمل کرده‌ایم.

ما اگر خدمتی کرده‌ایم، خودمان می‌دانیم بدون پشتوانه ملی و مردمی و کمک شما نمی‌توانستیم انجام بدهیم و اگر نواقصی در کار باشد، به عهده می‌گیریم که مطمئن هستیم که نمی‌شود یک دوره 8 ساله بدون نقص و اشکال باشد. ‌به هر حال - انشاءالله - عمدی نباشد. به آینده هم کاملاً امیدواریم و بحمدلله- مسیر تصمیم‌گیری‌ها با مطالعه و دقت توسط ریاست جمهوری‌جدید، جناب آقای خاتمی، دارد ادامه می‌یابد و من خیلی امیدوارم که به زودی دولت توانمندی مسئولیت امور اجرایی کشور ]را[ به عهده بگیرد و با وفاق‌ ملی که در گذشته وجود داشته و پشتوانه مردمی که همیشه انقلاب ما از آن ‌برخوردار بوده، کارهای کشور حتی بهتر از گذشته ادامه پیدا کند و حتی ما یک‌ روز هم عقب‌گرد و توقف نداشته باشیم و مسیر کمال که حق ملت و وظیفه هر انسانی است که روزانه به طرف کمال برود، به خوبی ادامه یابد.

مناسبت‌های دیگری داریم که بعضی از آنها هم بسیار مهم هستند و باید با اشاره باید عبور کنیم. یکی از مناسبت‌ها که مربوط به هفته گذشته است، سالگرد اشغال کویت توسط بعث عراق(2) که یک حادثه مهم تاریخی در قرن ماست؛ مثل حادثه تجاوز عراق به ایران که پشت آن جنگ 8 ساله و هنوز آثار جنگ هست.

آن هم حادثه مهمی بود، گر چه چند هفته بیشتر طول نکشید که صدام را از کویت بیرون کردند، اما واقعاً مسئله مهمی بود که در تاریخ منطقه ما ثبت شده است.کاری بود که آمریکایی‌ها حداکثر سوءاستفاده را از آن کردند و با انبوه نیروها و هم‌پیمانشان وارد منطقه شدند و هنوز هم با
وسعت در منطقه حضور دارند، بر اثر همان اشتباه بزرگی که یک دولت کرد و آب‌های خلیج‌فارس و کشورهای جنوب خلیج‌فارس را با حضور استکباری و نامشروع خودشان آلوده کرده‌اند.

خدا کند که به هر حال روزی به خود بیایند و آثار شوم این دوره بد از منطقه و دنیا جدا شود. البته ایران بحمدالله- با درایت و تدبیر با اینکه در معرض خطر جدّی قرار گرفت و کنار کانون آتش بود، خوب خودش را حفظ کرد و به جای خسارت، بهره هم برد. ما در همان شرایط توانستیم رژیم عراق را وادارکنیم که قرارداد سال 1975 الجزایر(3) را که تا آن تاریخ نپذیرفته بود، بپذیرد و در آخرین نامه‌ای که رئیس جمهور عراق به من نوشت، تعبیر بسیار روشنی داشت که گفت: «ما همه خواسته‌های شما را که در این نامه‌های متعدد مطرح شده بود، پذیرفتیم.»(4) البته متأسفانه این پذیرش هنوز ناقص باقی مانده، چون هنوز همه اسرا از دو طرف نیامده‌اند و هنوز تکلیف خسارت‌ها روشن نیست و مسائل‌دیگری داریم. گرچه در مصوبه سازمان ملل و کارشناسی سازمان ملل تکلیف خسارت‌ها روشن شده،(5) در عمل هنوز اجرا نشده است، ولی این حادثه قابل فکر است و نباید بگذاریم این مسئله فراموش شود که یک تجاوز نابجا چه مقدار خسارت به منطقه و به خود عراق و سایر کشورها وارد کرد!

شما می‌دانید امروز چقدر از پول‌های مردم مسلمان جزیره‌‌العرب دارد به ‌جیب آمریکا می‌رود، یکی به خاطر اینکه اینها هزینه این حضور نظامی را بسیار گران از کشورهای میزبان می‌گیرند. هر ساعتی که یک سرباز آمریکایی در اینجا می‌ماند و بیخود هم آمده، باید خرج آن را اعراب بدهند، به ‌اضافه اینکه حالت تهدیدی هم درست کرده‌اند. برادران عرب ما را فریب دادندکه ایران خطر است و یا عراق در آینده می‌تواند خطر باشد و مرتب دارند اسلحه می‌فروشند و آن هم خیلی گران و اسلحه‌هایی می‌فروشند که به درد اینها نمی‌خورد، یک کشور کوچک مگر چقدر می‌تواند از این اسلحه‌های گران استفاده کند؟ شما دیدید وقتی عراق به طرف کویت رفت، ظرف چند ساعت از خاک امیر کویت سردرآورد و هر چه بود، برداشت و برد!

نمی‌توانند از این سلاح‌ها، هواپیماها، کشتی‌ها، موشک‌ها، این همه مهمات و... استفاده کنند. فقط پول‌های آنها را می‌گیرند و این سلاح‌ها را در آنجا می‌ریزند که با کارشناس و حفظ قطعات یدکی، خرج دارد. خدا را شکر که ما خودمان رانجات دادیم. این هواپیمایی که در آشیانه خوابیده، همین‌طور که دارد زمان می‌گذرد، با گذشت زمان هزینه تعویض قطعه برای آن نوشته می‌شود، کسی هم خبر ندارد، چون کامپیوتر می‌نویسد که این قطعه مثلاً عمر آن هزار ساعت شد و باید عوض شود، معلوم است که باید از فلان کارخانه آمریکا بیاید و در اینجا نصب شود و چند صد هزار دلار هم پای آن می‌نویسند. البته پول آن را هم قبلاً در حساب‌ها برده‌اند.

با همان یک اشتباه بسیار خطرناک حزب بعث و با یک تجاوز این جوری دارند خون مردم و ملت مسلمان را می‌مکند. ما آثار شوم آن اشتباه را در 8 سال زمان دفاع مقدسمان فهمیدیم که چیست.

مسئله دیگری که دنبال می‌کنند، همین است که دائماً ایران را خطر معرفی کنند. خوشبختانه اخیراً شنیده می‌شود بعضی از اهل نظران کشورهای ‌مسلمان مجاور دارند اظهارنظر می‌کنند که ما فریب خوردیم، آمریکا ایران را خطر معرفی کرده، اما ایران خطر نیست، بلکه سهم بزرگی در امنیت دارد و بدون ‌ایران نمی‌‌توان امنیت در منطقه ایجاد کرد که این از حرف‌های تازه‌ای است که داریم می‌شنویم.

مسئله دیگری که داریم و قطعه تاریخی خود ماست، مربوط به سالگرد مشروطه است که 14 مرداد می‌باشد. بعد از انقلاب اسلامی، دیگر مشروطه رنگی ندارد، ولی به عنوان یک قطعه تاریخی باید این را حفظ کنیم، خیلی مهم ‌است. مشروطه یک حرکت بسیار مقدس بود که استبداد قجر را شکست و ایران را در مقطعی از شرّ سلسله سلاطینی که حاکمیت ایران را به ارث در خانواده‌هایشان می‌خواستند حفظ کنند و بجای اینکه به مردم خدمت کنند، به بیگانگان خدمت می‌کردند، نجات داد.

 

اگر مشروطه به اهدافش می‌رسید، ایران امروز غیر از ایران فعلی بود. متأسفانه، مشروطه هم به همان شیوه‌هایی که می‌دانید، دچار مشکل شد. آدم‌های ناباب و دست اجانب دخالت کردند و نگذاشتند سیر حکومت اسلامی مشروطه‌خواهان واقعی تحقق پیدا کند و دوباره ده‌ها سال عقب ‌افتادیم و گرفتار خانواده شوم پهلوی شدیم که به شکل‌گیری ادامه زندگی همان‌ سلسله‌های قجر مانند بود که در بد موقعی هم این انحراف پیش آمد.

آن چند دهه گذشته درست زمانی است که کشورهایی که پیش رفتند، در همین مقاطع پیش رفتند و آنهایی که عقب افتادند، در همین مقاطع عقب‌ افتادند. اگر ایران آن روز آن مسیری را که امروز می‌پیماید، پیموده بود، الان‌ حتماً در دنیا یا اول بود یا از هر جهت جزو دو، سه کشور اول دنیا بود.

همین‌طور که در ساخت زیربناها، کشاورزی، دامداری، دریا، فولاد، آلومینیوم، مخابرات، نیروگاه، سد، راه‌آهن، بهداشت، درمان، دانشگاه‌ها،آموزش و پرورش، فرهنگ و همه بخش‌های کشور قدم‌های خوبی برداشتیم، اگر این کارها را مثلاً 70 سال پیش کرده بودند، بعد از 70 سال حال قدم‌هایی که روی این زیربناها می‌شود برداشت، اهمیت دارد که طبعاً خودش می‌آورد، راه هموار شده و توقف آن آسان نیست و آسان است که راه را ادامه بدهیم.

متأسفانه آن موقع آن خسارت عمده را دیدیم و نتیجه‌اش این شد که علما هشیارتر شدند و این دفعه وقتی انقلاب کردند، فهمیدند که چگونه انقلاب کنند که از همان روز اول امام اصرار کردند که جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. همین را از مردم نظر گرفتیم که رأی دادند و رفراندوم کردند و قانون اساسی را بر این اساس نوشتیم و ولایت فقیه را محور نظام قرار دادیم. ستون خیمه‌ای را که برپا کرده بودیم، با ولایت فقیه محکم کردیم و می‌بینید که الان آسیب‌ناپذیریم و یا آسیب زدن به ایران بسیار سخت‌ شده است.

استحکام نظام را با درس از انحراف مشروطه تأمین کردیم و این نتیجه یک تجربه تلخ است، ولی هنوز آثار ده‌ها سال خسارت و عقب‌افتادگی باقی ‌است و ما باید به پیش‌قراولان مشروطه احترام بگذاریم و بر منحرف‌کنندگان آن نفرین کنیم که این قطعه مهم تاریخی را از دست ما و ایران گرفتند. انشاءالله دیگر این اشتباهات تکرار نخواهد شد.

مناسبت دیگری که این روزها مهم است و از لحاظ جهانی روی آن می‌توانیم تکیه کنیم و یادآور شویم که این خطر هنوز در دنیا وجود دارد، سالگرد انفجار اتمی در هیروشیما است.(6) کاری که آمریکایی‌ها کردند. جای تعجب است که هنوز اینها این جنایت خودشان را قبول نمی‌کنند و به شرمندگی‌ ابراز نمی‌کنند، در یک لحظه یک شهر پیشرفته و آباد را با یک انفجار اتمی به ‌خاکستر تبدیل کردند.

من پیش از انقلاب یک بار توانستم بروم و هیروشیما را ببینم. واقعاً نمایشگاهی از قساوت و خونریزی و بی‌رحمی آمریکایی‌هاست. آنجا فیلم، نمایش، گزارش و این چیزها هم دارند، آدم وقتی به آنجا می‌رود، چیزهای ‌خوبی می‌فهمد. 140 هزار نفر را در چند لحظه نابود کردند و تا چند کیلومتر اطراف، همه چیز ذوب و یا با خاک یکسان شد و مردم سوختند که آثار آن هنوز هم مانده است. انسان‌هایی تحت تأثیر اشعه انفجار اتمی مریض شده‌اند و این مرض به نسل‌های بعدی هم انتقال یافت. واقعاً یک فاجعه بزرگی است که آمریکایی‌ها مرتکب شدند.

عجیب است که الان آمریکایی‌ها همین را توجیه می‌کنند و می‌گویند اگر ما بمب اتم نزده بودیم، جنگ جهانی تمام نمی‌شد و یک جور دیگر کشتار می‌شد. مردمشان را برای توجیه جنایتشان فریب می‌دهند. هنوز هم این خطرها هست. امروز هم اینها این بمب‌ها را دارند، افکار عمومی را که این‌قدر از این کار عصبانی است، به طرف ظلم جهت می‌دهند. بجای اینکه آنها شرمنده‌ باشند، بجای اینکه آنها
محاکمه شوند، بجای اینکه آنها را تحت بازجویی قرار دهند، کسانی مثل ایران را متهم می‌کنند و می‌گویند ایران می‌خواهد بمب ‌اتمی بسازد و باید از همه چیز محروم باشد!

خیلی شیطنت و رذالت لازم دارد که آدم گناه خودش را خنجر کند و به سرآدم‌های بی‌گناه بزند و با خنجر گناه خویش متهمینی بسازد که آنان را از حقوقشان محروم کند که الان این کار در دنیا می‌شود. هر جا که می‌خواهند ملتی را که قدری اقتدار دارد، اذیت کنند، همین حرف‌ها را به او می‌زنند، می‌گویند یا شیمیایی می‌سازد و یا اتم می‌سازد و بعد جلوی صنعت او را می‌گیرند، جلوی تجارتش را می‌گیرند. همین‌طوری که می‌بینید.

در هفته آینده یکی از مناسبت‌های مهم ما میلاد مسعود امام حسن عسگری(ع) است.(7) این شخصیت معصوم و امام مظلوم که در جوانی از جامعه بشریت گرفته شد، در سن بیست و هشت سالگی در حالتی که در محاصره مطلق بود، در سامرا شهیدش کردند، فقط به خاطر روایات و اعتقاداتی که در مردم بود که خلفای عباسی می‌دانستند که از نسل این شخص باید حضرت‌حجت(عج) در دنیا ظهور کند و ظلم‌ها و فسادها را نابود کند.

با نادانی کاری که فرعون می‌خواست به سر تاریخ حضرت موسی(ع) و بنی‌اسرائیل بیاورد، تکرار کردند. امام جوان در 22 سالگی به امامت می‌رسند. فقط 6 سال امام هستند و همیشه تحت محاصره و یا در زندان بودند. سه خلیفه ‌در دوران ایشان عوض شده‌اند و دو بار ایشان را به زندان بردند و اذیت کردند، برای اینکه نگذارند آن اراده الهی که در معارف اسلام بود که باید در دنیا تحقق پیدا کند، تحقق پیدا کند.

از مسائل مهم جهانی که ما داریم، دو مسئله است که آمریکایی‌ها جدیداً مطرح کرده‌اند که برای بنده مهم است که آن را خدمت مردممان عرض کنم. ظرف همین دو روز آمریکایی‌ها دو تصمیم گرفته‌اند که نشان از روحیه و شرایطی است که بر اینها حاکم است: یکی در مورد اسرائیل و فلسطینی‌هاست. یک دفعه رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا مطرح کردند که در مذاکرات صلح، اصل اولی امنیت اسرائیل است و همه چیز تابع این اصل است و بر این اساس هرگونه مقاومتی که مردم فلسطین داشته باشند، ضد صلح معرفی شود.

در عین حال مردم را به مقاومت تحریک می‌کنند؛ مثلاً در شهر الخلیل که شهر اسلامی و عربی است و تعداد کمی یهودی در آن زندگی می‌کنند، تصمیم گرفتند ساختمان‌ها و منازل جدید مسکونی برای یهودی‌ها بسازند، معلوم است که تحریک‌آمیز است، معلوم است که مسلمان‌ها و اعراب مقاومت نشان می‌دهند.

از همین جا می‌خواهند بگویند شما به صلح عقیده ندارید و قراردهای گذشته را که زیر پای آن امضا کرده‌اند و رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور روسیه و دیگران، تعهد و ضمانت کردند و میانجی شدند، می‌خواهند همه را زیر پا بگذارند و تقصیرش را به گردن فلسطینی‌های مظلوم، مخصوصاً آن عده‌ای که این حرف‌ها را باور نمی‌کنند و به مقاومتشان ادامه می‌دهند، ]بیندازند[ که واقعاً یک خطر جدّی و جدید است. گرچه گوش بوق‌های تبلیغات استکباری به این حرف‌ها خیلی بدهکار نیست و روی این مسائل تکیه نخواهند کرد و اهمیتی به آن نمی‌دهند، اما یک حرکت بسیار خطرناک و انحرافی است. حتی از همان سازشی که ما قبول نداریم و خودش یک نوع ظلم است، می‌دانیم.

مسئله دوم که باز ماهیت آمریکا را دارد نشان می‌دهد، این است که آمریکایی‌ها اعلام کردند که تحریم ایران را شدیدتر می‌کنیم، اگر تا امروز محدودیت 40 میلیون دلاری برای سرمایه‌گذاری در امور نفت و گاز در ایران بوده که این را به 20 میلیون دلار تقلیل می‌دهیم. چون این روزها شایعاتی بود که آمریکا ممکن است تحت تأثیر بعضی از مسائل در ایران تغییر مسیر بدهد، درست یک اقدامی کرده که ماهیت خودش را نشان داده و ما هم می‌دانیم. ما که به آن حرف‌ها هیچ‌ وقت توجهی نداشتیم، ولی این نشان می‌دهد که ما چه مردمی داریم و چه
قدرت‌هایی با ما طرف‌اند!، با اینکه کارهایی در گذشته کردند، هیچ نتیجه‌ای نگرفتند.

این مدتی که تحریم آمریکا و محدود کردن سرمایه‌گذاری در ایران مطرح بود، ایران به خاطر توجهی که کرد و به خاطر آمادگی‌هایی که پیدا کرد، وضع را خیلی بهتر از گذشته کرد، اصلاً مثل اینکه یک پشه از مقابل گوشمان گذشته وفقط یک «وز» عبور پشه را شنیده باشیم، هیچ تأثیری در ایران نداشت، ولی باز می‌بینیم که برای نشان دادن چنگ و دندان دوباره چنین تصمیمی را اعلام‌ می‌کنند.

شما اوضاع کشور را می‌بینید؟ چه چیزی در کشور کم است؟ کدام طرح‌ها متوقف شد؟ در این دورانی که آمریکا فشار آورد، هر روز یک طرح بزرگ در صنایع یا بنادر یا نفت یا گاز یا پتروشیمی یا مخابرات یا راه‌آهن یا کشاورزی و یا دامداری در ایران سر از زمین در آورد و آینده خیلی از این قوی‌تر به چشم می‌خورد.

همین دیشب اعلام کردند که تا آخر امسال 8 کارخانه سیمان به بهره‌برداری می‌رسد و طرح‌های بزرگی مثل لاستیک بیرجند یا آلومینای جاجرم یا متروی تهران یا سدهای بزرگ اهر و ایلام و خیلی جاهای دیگر افتتاح می‌شوند. همه منتظرند که ‌فرصتی برای رئیس جمهور جدید پیدا شود تا بروند افتتاح کنند و خیلی‌ها کارهایشان را شروع کرده‌اند و منتظر اعلام افتتاح رسمی هستند. وقتی که کشور دارد این جوری پیش می‌رود، آمریکا هم دارد اینها را می‌بیند، هیچ نتیجه‌ای از این تحریم نمی‌گیرد.

حتی این مدتی که ممنوع کردند که گاز و نفت شمال از ایران عبور کند، همین ‌حالا اعلان پشیمانی کردند و گفتند نه ما مخالف نیستیم، چاره‌ای ندارند. نه‌ اینکه مخالف نباشند، گاز بردن از ترکمنستان به اروپا هیچ راه درستی جز ایران‌ندارد، از هر جا که بخواهند ببرند، گران می‌شود. باید از طرق ناامن عبور کنند.

بحث‌های اقتصادی که نمی‌تواند با سیاست خیلی مخلوط بشود. گاز اگر 5 سنت گران‌تر بخواهد به فروش برود، مشتری ندارد، یک خط جدید در مقابلش قد علم می‌کند. آنهایی که اهل اقتصادند و راه اقتصادی را دنبال می‌کنند، می‌دانند. آمریکا بالاخره مجبور شد بپذیرد گاز از این طرف برود، بقیه حرف‌هایش هم همین‌طور است، اما فقط اعلام جنگ روانی است و فقط اعلام خصومت است که مبادا خیال دوستان ما راحت شود و بفهمند که این نظام ثبات و استقرار دارد، ولی اگر بخواهد یا نخواهد نظام ثابت است و استقرار دارد و رو به پیش است و انشاءالله- به کوری چشم آمریکا به همه اهداف علمی و فنی و صنعتی خود خواهد رسید.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم/

اِذاجاء نَصْرُاللهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواّبًا.

 

پی نوشت ها:

                                                                                                                     17/5/1376

1- آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار فرمودند: «بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم؛ این یک آزمایش جدید برای جمهوری اسلامی است که بحمداللَّه دولتی در پایان یک دوره طولانی - که متشکّل از دو دوره ریاست جمهوری است - می‌تواند کارنامه واضح و بی‌ابهامی را از کارکرد خود ارائه دهد؛ و با احساس رضایت وجدانی از آنچه که انجام داده، و رضایت از حسّ خدمتگزاری نسبت به مردم، صحنه خدمت را به مجموعه دیگری تحویل دهد.

امیدواریم که انشاءالله خداوند متعال، جناب آقای هاشمی و آقایان محترم - همکاران گرامی ایشان - را مشمول اجرهای وافر خودش قرار دهد. بنده هم وظیفه اخلاقی می‌دانم که احساس خودم را نسبت به جنابعالی - جناب آقای هاشمی - و همکارانتان عرض کنم.

این دوره هشت ساله، برای کشور، یک دوره بسیار پرکار و پر تلاش و پر عاید و حقیقتاً دوره بازسازی بود. بازسازی برای ما یک آرزو بود. من فراموش نمی‌کنم، روزهای بعد از جنگ در آن جلسه‌ای که به دستور امام تشکیل شد، چند نفری برای طرح خطوط اصلی بازسازی کشور نشستیم؛ به نظر خودمان آرزوهای بزرگی را در آن نوشته‌ها آوردیم، بحث کردیم و تصور نمودیم، که انشاءالله در طول چندین سال انجام گیرد. آنچه در این هشت سال ریاست جمهوری شما اتفاق افتاده، از آنچه که آن روز ما آرزو داشتیم، بیشتر است و حقیقتاً کشور بازسازی شد. کشوری که قبل از ویرانی‌های جنگ هم، حقیقتاً هیچ میراث زیربناییِ قابل توجّه و قابل قبولی از رژیم گذشته - که استقلال این ملت را نشان دهد - نداشت. بسیاری از آن‌چه را هم که بود و در طول سالهای متمادی به دست آمده بود، جنگ از دست ما گرفت. بعد از جنگ، ساختن و راه انداختن کشور، راه انداختن مردم و مشتعل کردن احساس کار و تلاش و ابتکار و نوسازی و بازسازی، همّتِ بلند و کار پرمرارتی را می‌طلبید، که این دولت، این وظیفه را بر عهده گرفت و با موفّقیت انجام داد. من به شما به خاطر این زحمت هشت ساله، «خسته نباشید» عرض می‌کنم. همچنین به همه برادرانی که در دولت شما هستند و بودند - بعضی هم بودند و در خلال این مدّت رفته‌اند - «خسته نباشید» عرض می‌کنم. در همه‌ زمینه‌ها خیلی زحمت کشیدید، خیلی کار کردید و حقیقتاً کشور را پیش آوردید. من نمی‌خواهم بگویم که همه آرزوهای ما برآورده شده است. از قبیل مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و مسائل مربوط به قشرهای گوناگون، کارهای زیادی وجود دارد که بایستی به مرور انجام گیرد و انشاءالله دولت‌های بعدی آنها را انجام خواهند داد؛ ولی آنچه که بر عهده این دولت بود و در طول هشت سال در زمینه بازسازی می‌توانست انجام بگیرد، بحمداللَّه به بهترین وجهی انجام گرفته است. خداوند انشاءالله به همه شما اجر دهد و از شما راضی باشد و به این تلاشی که کردید و به نتایج کارتان، برکت دهد، که بتواند زمینه خوبی برای کارهای بعدی باشد.

لازم می‌دانم - بخصوص - نظر خودم را درباره بخشی از علل موفّقیت این دولت ذکر کنم. هم اینها برای مردم نافع است، هم برای مسؤولینی که در طول زمان - در آینده - حضور خواهند داشت، بلاشک نافع است. بخش قابل توجّهی از این، به خصوصیّات شخصِ آقای هاشمی برمی‌گردد؛ یعنی واقعاً برخی از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامی در این موفّقیت‌ها داشته؛ از قبیل برخورداری ایشان از روحیه کار - پرکاری - روحیه ابتکار و نوآوری و ورود در میدان‌های جدید و ناپیموده، همّت بلند در امر سازندگی و نترسیدن از طرحهای بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهای بزرگ، شیوه مدیریّت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان می‌داد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند. ایمان عمیق به توانایی خود نیز نقش زیادی داشت. همچنین هوشمندی در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راه‌حل‌ها، بخشی از خصوصیاتی است که بلاشک مؤثّر بود. یک مقدار هم به کابینه برمی‌گردد که آن هم کاملاً قابل توجّه است. بخشی از آن، مربوط به لیاقتـ‌های آقایانی است که در مجموعه دولت حضور داشتند- اعم از وزرا، معاونین و مسئولان سازمان‌های مختلف و وابسته به ریاست جمهوری - که آنها در حدود متفاوتی است.

در ضمن، یک نکته مهم در راز موفقیّت‌ها این بود که این کابینه، یک کابینه کاری بود، نه یک کابینه سیاسی. معنای کابینه کاری این نیست که اشخاصی که در این کابینه‌اند، اهل سیاست نیستند، یا در سیاست دخالت نمی‌کنند؛ بلکه معنایش این است که نقطه مشترک و کاری و التقاء آنها - دور آن میزی که اسمش هیأت دولت است - اهتمام به انجام کارِ کشور است. این، نقش زیادی داشت و خیلی خوب بود. خدا را شکر می‌کنیم. جناب آقای هاشمی، به عنوان یک روحانی انقلابی، کارآمد، متدیّن و متعبّد، برای مردم ما مطرح هستند و این خصوصیّاتی است که در ایشان هست. من در تمام طول مدّت هشت سال، در جریان کارهای شما آقایان قرار داشتم؛ هم به وسیله گزارش‌های مستقیم، هم از طرقی که برای اطّلاع گیری، در دسترس من بوده است. علاوه بر این‌که به طور مستمر - اقلاً هفته‌ای یک بار - جناب آقای هاشمی با من ملاقات می‌کردند. در این ملاقاتها و جلسات، گزارش کارها، طرح مسائل، طرح مشکلات، نظرخواهی و مشاوره در امور گوناگون نیز بوده است. این جلسات، جلساتِ پربرکتی بود. من هم، چه در آن مواردی که کاری را که دولت انجام می‌داده است، به تمام معنا قبول داشتم و به آن معتقد بودم و چه در مواردی که بخشی از مجموعه برنامه دولت را قبول هم نداشتم - اتّفاق هم افتاده است که در مجموعِ برنامه دولت، من به گوشه‌ای از کار اعتقادی نداشتم. این جاهایی هم که اعتقاد نداشتم، گاهی به این صورت بوده است که لازم می‌دانستم اظهارنظر قطعی بکنم و تغییر آن را بخواهم. گاهی هم نه؛ در این حد لازم نمی‌دانستم، بلکه نظر پیشنهادی داشتم، مطرح می‌کردم و مورد توجّه قرار می‌گرفته، اقدام می‌شده یا نمی‌شده - در همه این احوال خودم را موظّف می‌دانستم که از این دولت - که یک دولت حقیقتاً خدمتگزار و با ایمان و دارای حسّ خدمتگزاری و دلسوزی نسبت به مردم بوده است - حمایت کنم. این، وظیفه ماست. مردم هم حقّاً و انصافاً از دولت شما حمایت و از شما قدردانی کردند. حال، عمر این دولت با همین احساس خوب، به پایان رسید. همه چیز در دنیا، اوّلی و آخری دارد. به پایان رسیدن مدّتها و سرآمدنِ اَمَدها، جای تعجّب نیست، و جایی برای استنکار آن هم نیست. آنچه مهمّ است، این است که محصول این مدّت‌ها چیست؟ مدّت عمر ما هم تمام می‌شود؛ ناگزیر هم باید تمام شود. آنچه مهمّ است، این است که ما در پایان عمر، چنانچه خودمان بتوانیم محاسبه‌ای در کار خودمان بکنیم - که «فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید (سوره مبارکه ق، آیه شریفه 22)» چشم انسان تیز می‌شود و می‌تواند چیزهای ریزتر را که در امور زندگیش گذشته، ببیند - آیا وجداناً از آنچه که انجام داده‌ایم، راضی و خوشحال خواهیم بود، یا نه؟ در مسئولیت‌ها نیز همین‌طور است. انسان بایستی در حین مسئولیت، وقتی به گذشته خود نگاه می‌کند، ببیند آیا کاری که خدا و وجدان خود او را راضی کند، انجام داده است یا نه؟ خوشبختانه شما آقایان خوب کار کردید؛ خوب تلاش کردید. البته این، پایان دوران مسئولیت و کار شما هم نیست. حالا این کار تمام شد، امّا بلاشک هر انسانی در جمهوری اسلامی، وظیفه دارد تا آخرین لحظاتی که اندک توانایی‌ای در او هست، به وظایف خودش عمل کند و در هر میدانی که می‌تواند، به کشور خدمت نماید. شما همه، باید آماده باشید که در جاهای مختلف - چه در دولت آینده، چه در حواشی دولت، چه در کارهای اساسی که مربوط به امور کشور است - خودتان را آماده خدمتگزاری بدانید و قرار دهید. این، وظیفه ماست. این مشاغل، مناصب و عنوانها، فی نفسه ارزشی ندارد. همان‌طوری که امیرالمؤمنین فرمود، «الاّ ان اُقیم حقّاً (نهج‌البلاغه: خطبه 33)»؛ مگر این‌که انسان با امکانی که در اختیار او قرار می‌گیرد، حقّی را بتواند اقامه کند؛ کاری را بتواند انجام دهد. همّت باید این باشد و رضایت و خشنودی نیز باید از این باشد. بنده دائماً شما را در طول این سالهای متمادی دعا می‌کردم؛ شخص آقای هاشمی را به نام و حداقل در هر شبانه‌روزی یک مرتبه - و بیش از این - و شما را نیز همین‌طور، معمولاً دعا می‌کردم. باز هم دعا خواهم کرد. امیدوارم انشاءالله خداوند به شما توفیق دهد، بتوانید کارهایی را که در آینده بر عهده‌تان است، به بهترین وجهی انجام دهید و کسانی هم که خواهند آمد، بتوانند دنباله این کارها را بگیرند. همان‌طور که عرض کردم، کار اداره یک کشور و به سامان رساندن مسائل یک کشور و آرزوهای بزرگ، کاری نیست که در کوتاه مدّت انجام گیرد. بخشی از کارها - که همین کار سازندگی است - به بهترین وجهی انجام گرفته است. مراحل دیگری در پیش داریم؛ کارهای بزرگ دیگری در پیش است که بایستی انجام گیرد. امیدواریم همه کسانی که در این میدان خواهند بود و مسئولیت خواهند داشت، بتوانند این وظایف را به بهترین وجهی بر عهده گیرند.

ارزیابی من از این دوره خدمتی و کاریِ شما مثبت است و امیدوارم انشاءالله رضایت مردم از شما، موجب رضایت پروردگار باشد و اگر کمبودی هم در کارها بوده است، خدای متعال به لطف و رحمت و فضل خودش آن را مورد گذشت و مرحمت قرار دهد. چنانچه ملاحظه شده است، بعضی اوقات افرادی از بعضی از مسئولین انتقاد می‌کنند - نسبت به بعضی از چیزها - انتقادها نباید به معنای نفی خدمت‌ها و کارهای انجام شده، باشد. انتقاد به جای خود محفوظ است؛ باید خدماتِ اشخاصی که خدمت و تلاش خالصانه کرده‌اند، مورد نظر باشد. هیچ‌گاه انتقاد، به معنای نادیده گرفتن خدمات و کارهای بزرگ نیست. امیدواریم انشاءالله خداوند متعال لطف خودش را همواره شامل حال شما قرار دهد، و روح مطهّر امام بزرگوار را از شما راضی و خشنود کند، و انشاءالله قلب مقدّس ولیّ عصر را از شما خشنود و شما را مشمول دعای آن بزرگوار گرداند» (پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم رهبری)

2- پایان جنگ ایران و عراق هم‌زمان با بروز تشنّج عراق و کویت بود. ارتش عراق در زمان حکومت صدام حسین و حزب بعث عراق در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۱۹۹۰ م. ) به کویت حمله و این کشور را اشغال کرد. عراق با این حمله باعث بروز بحرانی بین‌المللی گردید و اخطار شورای امنیت را نپذیرفت. آمریکا در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۱) با ائتلافی از کشورهای دیگر به کویت و سپس به عراق حمله کرد و ارتش عراق را از کویت بیرون راند.

دلیل حمله عراق به کویت مشکل بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق به کویت و تلاش عراق برای بازسازی اقتصاد عراق بود که در جنگ ایران و عراق نابود شده بود. عراق معتقد بود چون جنگ ایران و عراق به سود کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بوده‌است، دولت‌های عربی باید بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق را ببخشند. کویت زیر بار نرفت و تشنج با کویت بروز کرد.

از جنگ خلیج فارس به عنوان جنگ اول خلیج فارس و یا در بعضی منابع جنگ دوم خلیج فارس نیز یاد می‌شود. از عملیات حمله آمریکا به عراق در سال ۱۳۶۹ شمسی (۱۹۹۱ میلادی) به عنوان طوفان صحرا یاد می‌شود.

3- عراق قبل از تأسیس امپراطوری عثمانی بخشی از خاک ایران بوده و خاندان آق قویونلو برآن حکمروایی می‌کردند. امپراطوری عثمانی، با شکست امپراطوری روم شرقی و فتح قسطنطنیه توسط سلطان محمد دوم در سال 1453 میلادی تأسیس گردید و در صدد کشور گشایی و از جمله فتح ایران برآمد. سلسله صفویه در ایران برای مقابله با هجوم ترکان عثمانی در سال 1502 توسط شاه اسماعیل صفوی و با پذیرش مذهب شیعه، حیات خویش را آغاز کرد. در طول 400 سال و تا زمان سقوط امپراطوری عثمانی در جنگ اول جهانی حدود 18 عهدنامه و قرارداد بین دو کشور امضا شده است که در این جا به مهم‌ترین عهدنامه‌های منعقده بین دولت ایران و دولت عثمانی به‌طور اختصار اشاره می‌شود. :

- قرارداد آماسیه در( 1555 میلادی)

- قرارداد ذهاب یا قصر شیرین ( 1639 میلادی)

- قرارداد کردان یا گردان (1746 میلادی)

- قرارداد اول ارزروم(1823)

- قرارداد دوم ارزروم (1847):

- پروتکل 1911

- پروتکل 1913

- قرارداد 1937

- قطعنامه 348 سازمان ملل

- قرارداد 1975 الجزایر:

در اجرای قطعنامه 348 نمایندگان دو طرف از 21 مرداد تا 6 شهریور 1353هـ. ش در استامبول با یکدیگر ملاقات و مذاکره و همچنین وزرای خارجه ایران و عراق در ژانویه 1975 دی ماه 1353هـ ش در استامبول ترکیه با یکدیگر ملاقات کردند که نتیجه‌ای در پی نداشت.

در تاریخ 6 مارس 1975م- 15 اسفند 1353- در جلسه سران اوپک در پی مذاکرات طولانی بین شاه ایران و صدام حسین (معاون رئیس جمهوری وقت عراق) و میانجی گری«هواری بومدین» رئیس جمهوری وقت الجزایر قرارداد 1975 الجزایر بین دو کشور به امضا رسید.

وزرای خارجه‌ی وقت عراق و ایران در تاریخ‌های 24 اسفند 1353 و 30 فروردین 1354 شمسی در تهران، بغداد و الجزایر سه نشست داشتند که  سرانجام در 24 خرداد 54 عهدنامه مربوط به مرز مشترک و حسن همجواری بین دو کشور امضا شد. این عهد نامه و پروتکل‌های مربوطه نهایتاً به اعضا مجالس قانونگذاری طرفین رسید و در تاریخ مرداد 1355ش در تهران مبادله شد و در دبیرخانه سازمان ملل متحد به عنوان سند به  ثبت رسید.

هویدا نخست وزیر وقت ایران و صدام معاون وقت رییس جمهوری عراق و وزرای خارجه و مسئولین دو کشور، بارها به کشورهای همدیگر مسافرت کردند و نهایتاً از تیرماه سال 1355.ش اجرای مفاد عهدنامه و موافقتنامه‌ها شروع شد.

- مقرر شد تحویل و تحول املاک، ساختمان‌ها، اراضی، تأسیسات عمومی یا خصوصی که تعلق ملی آنها پس از علامت‌گذاری مجدد مرزها تغییر یافته بود؛ از تیرماه 1355 به مدت6 ماه انجام شود. در این راستا کمیسیون‌های مختلط تشکیل شد.

هیأت ایرانی در 24 اردیبهشت تا 10 خرداد 1357 آمادگی خود را برای تحویل و تحول مستحدثات خصوصی و عمومی اعلام کرد. اما هیأت عراقی اعلام کرد، محل 21 میله مرزی باید تغییر کند، و این در حالی بود که بر سر همه‌ این موارد توافق صورت گرفته و اسناد آنها، بین دو طرف مبادله شده بود.

- عراقی‌ها از ناآرامی‌های ایران سوء‌استفاده کرده و با اهمال و بی‌توجهی برای خروج از عهدنامه 1975 به بهانه‌جویی و فرصت‌سوزی ادامه دادند تا انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید. رژیم بعث عراق هرچند مایل به پذیرش قرارداد الجزایر نبود؛ ولی به دلیل ضعف سیاسی و نظامی و مشکلات داخلی قرارداد را پذیرفت.

مفاد قرارداد 1975 الجزایر

- دو کشور مرزهای زمینی خود را براساس پروتکل قسطنطنیه (استامبول) مورخه1913 و صورت جلسه‌های کمیسیون تعیین مرز مورخه1914 تعیین کنند.

-  مرزهای آبی خود را براساس خط تالوگ تعیین کنند.

- طرفین متعهد شدند در مرزهای خود کنترل دقیق و مؤثری به منظور قطع هرگونه رخنه و نفوذی که جنبه‌ی خرابکارانه داشته باشد؛ اعمال کنند. (کتاب تاریخ دفاع مقدس نوشته اسماعیل منصوری لاریجانی، انتشارات خادم الرضا (1382) از صفحه 15تا 45)

4- کتاب «دوازده نامه» شامل مکاتبات روسای جمهور ایران و عراق در سال 1369 و حاوی نامه پیشنهاد ملاقات با مقامات ایرانی توسط صدام حسین و نیز پاسخ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به آن در سال 69 توسط وزارت امور خارجه و در سال 1386در 5000 نسخه و با مقدمه تازه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و یادداشتی از محسن هاشمی توسط دفتر نشر معارف منتشر شد.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مقدمه کتاب آورده است: «علائمی از تغییر سیاست طرف ما دریافت می‌شد و اطلاعات و قراین و محاسبات، راه درست حرکت را به ما نشان می‌داد. در تاریخ 5 اردیبهشت سال 1369 مطلع شدیم که نامه سربسته‌ای از رئیس جمهوری عراق و آقای یاسر عرفات برای مقام معظم رهبری و رئیس جمهوری کشورمان رسیده است. حامل نامه، فردی از سازمان آزادی‌بخش فلسطین بود و ابتدائاً با ناباوری با این ادعا برخورد شد، چون وضع ما و عراق در شرایطی نبود که با عرف دیپلماتیک، ارسال پیک و نامه قابل توجیه باشد. بررسی‌های ابتدایی از لحاظ مضامین و امضای نامه و مهر و آرم و با توجه به شناخته شده بودن حامل نامه و همراهی با نامه عرفات، اطمینان نسبی ما را درخصوص صحت ادعا جلب کرد. برای بررسی مضامین و تهیه جواب و برخورد مناسب با موضوع در تاریخ 8 اردیبهشت سال 1369 جلسه‌ای در محضر مقام معظم رهبری با حضور اعضای شورای عالی امنیت ملی و مشاوران سیاسی رهبری و من تشکیل شد. گرچه در سال‌های گذشته آقای صدام حسین چند بار اقدام به ارسال پیام از طریق نمایندگی‌های عراق در آلمان و سوئیس و جاهای دیگر کرده بود و پیشنهاد مذاکره حضوری و رودرروی روسای دو کشور را داده بود و تا مرحله مذاکره مقدماتی در سطح روسای نمایندگی‌ها بدین منظور پیش رفته بودیم و ابتکار آن بی سابقه نبود، ولی ویژگی‌های مضامین نامه کافی بود که مطلب را جدی بگیریم که گرفتیم.»

گفتنی است دیگر نامه‌های این کتاب را «میانجیگر»، «صلح پایدار»، «گشایش باب گفتگو»، «پاسخ به ادعاها»، «نماینده مذاکرات»، «پیشنهاد جدید»، «در انتظار موافقت»، «معاهده 1975 پایه مذاکره»، «تحقق خواسته ها» و «مکتوب آخر» تشکیل می‌دهد.

5- خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سازمان ملل، طی نامه‌ای مورخه31 جولای 1991 (9 مرداد70) خطاب به رئیس شورای امنیت که در سند 22863/ اس منتشر شد، به سرپرستی معاون پیشین دبیرکل، آقای عبدالرحیم‌ای فرح، گزارشی از تیم کارشناسان اعزامی به جمهوری‌اسلامی ایران ارائه داد.

وی در گزارش خود که پیرو پاراگراف7 قطعنامه 598، نسبت به موظف ساختن دبیرکل سازمان ملل جهت تهیه گزارشی درباره خسارت‌های وارده به دو کشور ایران و عراق برای کمک بین‌المللی به بازسازی خرابی‌های دو کشور و ارائه گزارش به شورای امنیت صورت گرفت، جزئیاتی از خسارت‌ها، ماهیت و وضعیت تلاش‌های بازسازی و مشاهدات هیأت از مناطق و تأسیسات آسیب‌دیده را به اطلاع شورای امنیت رساند.

31 می‌1991 تا 21 ژوئن 1991 (10 مرداد 1370 تا 31 مرداد 1370)، هیئتی از جمهوری اسلامی ایران بازدید کرد؛ گزارش‌ این هیئت، در حقیقت، توصیفی از وسعت خرابی‌ها و برآوردهای مالی خسارت‌های وارده به ایران بود. هیأت اعزامی، علی‌رغم سفر کوتاه و توقف‌های کوتاه مدت اعضای آن در شهرها، مراکز و تأسیسات، تصویری از ویرانی‌ها و آسیب‌هایی که در طول جنگ به ایران وارد شده بود؛ ارائه داد؛ و در گزارش خود، تلاش نمود تا حد امکان، با تشریح وضعیت مناطق مورد بازدید و نیز گزارش‌هایی که از سوی مقامات ایرانی دریافت کرده بود، وسعت خرابی‌ها را بیان کند و کمبودها و نواقص اطلاعات در ایران را نیز گوشزد نماید. این گزارش، تقریباً از تمامی اطلاعات آماری که مقامات ایرانی در اختیار هیأت قرار داده‌اند، استفاده کرد. در ذیل، به قسمت‌هایی از گزارش و چکیده مطالب بسنده می‌نماییم:

از 24 استان کشور،5 استان صحنه نبرد بود و 11 استان دیگر هدف حمله‌های هوایی و موشکی مکرر قرار گرفت. این16 استان، دوسوم جمعیت50 میلیونی کشور را در خود جای می‌داد. منطقه نبرد به طول 200/ 1 کیلومتر در امتداد مرز و به عمق80 کیلومتر، عمدتاً در خاک ایران است.

طبق اظهارات مقامات ایرانی، بیش از 50 شهر و شهرستان و نزدیک به 4 هزار روستا در این جنگ به میزان مختلف متحمل خسارت گردیدند. و تعداد بسیاری نیز با خاک یکسان شده‌اند که می‌بایست آنها را به این تعداد اضافه کرد. در مجموع، کل واحدهای مسکونی که بنا به گزارش‌ها در جنگ تخریب شد، بیش از 13 هزار بود و 190 هزار واحد نیز به‌شدت خسارت دید. هیأت سازمان ملل تعداد قابل ملاحظه‌ای از این محل‌ها را مورد بازدید قرار داد و خسارات وارده را تأیید کرد. این جنگ در تخریب مناطق مسکونی و غیرنظامی، تأثیر مستقیم و اسفباری داشت که بر طبق برآوردهای دولت، 14 هزار غیرنظامی کشته و هزار نفر مجروح شدند که از این تعداد، حدود37 هزار نفر معلول هستند. به‌علاوه، در حدود یک میلیون و دویست و پنجاه هزار نفر نیز مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. همچنین، برآورد می‌شود، خسارت مستقیم به بخش‌های اقتصادی بالغ بر 414/ 811/ 30 میلیون ریال و خسارات غیرمستقیم به مراکز اقتصادی، بالغ بر360/ 535/ 34 میلیون ریال است.

تأسیسات نفتی نیز که از صنایع راهبردی کشور هستند، هدف تخریب گسترده قرار گرفتند، از آن جمله پالایشگاه آبادان که یکی از بزرگ‌ترین پالایشگاه‌های جهان است، به‌طور قابل توجهی تخریب شد. انهدام حوزه‌های نفتی و گازی جزیره خارک که از بزرگترین تأسیسات بارگیری نفتی جهان است به ‌شدت آسیب دید؛ و توانایی این کشور در ایجاد منابع کافی برای رفع نیازهای ملی را، به‌شدت کاهش داد. جمهوری اسلامی ایران به‌منظور مقابله با این شرایط، بلافاصله پس از اعلام آتش‌بس، برنامه بازسازی خود را در زمینه صنعت نفت و هم‌چنین در سایر بخش‌های صنعت سرعت بخشید.

هیأت اعزامی، از بیشتر تأسیسات حمل و نقل، نیرو و ارتباطی که در جنگ آسیب‌دیده بود، دیدن کرد. در بسیاری از مناطق، بازسازی در حال جریان بود. هیأت متوجه شد، بسیاری از این بازسازی‌ها تحت شرایط جنگی و با تعبیه قطعاتی انجام گرفته است که از مواد داخلی با مصرف دوباره‌ مواد زاید، تهیه شده بودند، نتیجه کار این است که قسمت عمده تعمیراتی که تا به امروز انجام شده است، راه‌حل‌های پانسمانی با عمری محدود هستند.

این هیئت، بیشتر آسیب‌های شهرها و بنادر خرمشهر و آبادان را آن‌گونه که دولت گزارش کرده بود، تایید کرد. کاهش ظرفیت تولید نیروگاه‌ها و خطوط انتقالی عمده که در اثر جنگ آسیب‌دیده بودند، مانع از تولید نیرو به حدّی می‌شد که بتواند جوابگوی حداکثر مصرف باشد؛ و این امر، سبب خاموشی‌های گسترده در مراکز صنعتی عمده گشت. تقریباً،800 واحد از صنایع سبک و سنگین، آسیب دیده و یا از میان رفتند.

کشاورزی نیز که تکیه‌گاه اصلی اقتصاد در استان‌های غربی و جنوبی است (مناطق عمده تولید مواد غذایی در کشور)، در اثر این مناقشه به‌شدت آسیب دید؛ و به دلیل احداث محوطه‌هایی برای سنگ چینی‌ها، خاکریزها و تردد وسایل نقلیه و هم‌چنین، رفت و آمد بسیار تانک‌ها و سایر وسایل نقلیه نظامی، مناطق وسیعی از زمین‌های مزروعی و زیر کشت ویران شد. این شرایط با وجود میدان‌های مین گسترده؛ هم‌چنان جان افراد را به مخاطره می‌اندازد و از شروع فعالیت برای آماده‌سازی زمین و کشت و زراعت جلوگیری می‌کند.

صنعت خرما ضایعات عمده دید و آسیب وارده آن‌چنان وسیع است که آثار آن تا10 یا15 سال آینده، احساس خواهد شد.

هفت میلیون درخت بارور در خوزستان کاملاً از بین رفت که بیانگر از میان رفتن 155 هزارتن تولید خرما در سال است.

دولت در گزارش‌های رسمی خود، به آسیب‌های جنگی بخش‌های اجتماعی نظیر بهداشت، آموزش و پرورش و حوزه‌ فرهنگ اشاره‌ای نداشت، و اطلاعات اولیه، در ملاقات با مقامات به دست آمد، اما هر یک از این بخش‌ها به مطالعات بیشتری نیازمند است.

هیأت اعزامی، توجه عمده خود را بر خسارت‌های وارده به زیربنای اقتصادی کشور و نیز گام‌هایی که دولت برای بازسازی برداشته بود، معطوف ساخت. اما ابزار لازم برای تحقیق درباره‌ خسارات غیرمستقیم بر اقتصاد کشور را نداشت.

عمده فعالیت دولت در بخش بازسازی مسکن و اسکان مردم متمرکز شده بود. از جزئیات مبالغی که تاکنون برای بازسازی و احیای ظرفیت‌های تولیدی کشور به‌کار گرفته شده، اطلاعاتی ارائه نشده است. در این مدت زمان محدود نیز امکان دست‌یابی به اطلاعات درباره‌ برنامه‌های بازسازی مناطق و تأسیسات آسیب دیده وجود نداشت.

دولت پس از شروع جنگ، برنامه بازسازی را پیگیری نمود و در برنامه‌های خود، تجدید نظر کرد تا بتواند پاسخگوی احتیاجات روزمره باشد. اهداف عمده این برنامه عبارت‌است از: نوسازی و تجدید حیات محیط زیست، اقتصاد، مراکز صنعتی شهرها و روستاهایی که در طول جنگ به‌شدت آسیب دیده بودند.

تلاش‌ها و تعهدات دولت و مردم جمهوری اسلامی ایران، تأثیر بسیاری بر هیأت داشت. تاکنون، اقدامات قابل ملاحظه‌ای برای بازسازی صورت گرفته، با این وجود، بازسازی بخش عظیمی، هم‌چنان باقی مانده است. (پایگاه اینترنتی پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس؛ مورخ 18/9/89)

6- در روز 6  اوت سال 1945 میلادی(15 مرداد 1324 هجری شمسی) در ساعت 2و30 دقیقه بامداد به وقت محلی شرایط جوی هیروشیما ایده‌آل بود.

بمب افکن بی 29 انولا گای (به افتخار مادر خلبان تیبتس این نام به هواپیما داده شده بود) از فرودگاه نظامی آمریکایی تینیان در مجمع الجزایر ماریان واقع در اقیانوس آرام به هوا برخاست.

خلبان تیبتس تنها فردی در این هواپیما بود که از ماهیت بمب 4. 5 تنی به نام «لیتل بوی» که حمل می‌کرد، باخبر بود. در ساعت 8 و 9 دقیقه شهر هیروشیما از ورای ابرها پدیدار می‌شود. در ساعت 8 و 15 دقیقه و 17 ثانیه بمب رها می‌شود.

در این روز تابستانی بسیاری از مردم شهرهای نزدیک به هیروشیما آمده بودند تا به پاکسازی ویرانی‌های ناشی از بمباران چند روز پیش بپردازند.

جمعیت شهر در آن روز حدود 350000 نفر تخمین زده می‌شد، با این که تابستان بود و دانشگاه‌ها و مدارس تعطیل بودند، اما هیچ یک از دانشجویان یا دانش‌آموزان به تعطیلات نرفته بودند.

دانش‌آموزان دختر و پسر به دلیل جنگ هر روز در کارخانه‌های نظامی کار می‌کردند، یا به پاکسازی ویرانی‌های ناشی از بمباران‌ها می‌پرداختند. آنها از همه جا بی خبر نمی‌دانستند که تا ثانیه هایی دیگر چه فاجعه‌ای در انتظارشان است.

خلبان تیبتس پس از رهاکردن بمب اتمی به سرعت از محل دور شد و از فاصله‌ای دور از لحظه انفجار عکس گرفت و به پایگاه خود بازگشت.

انفجار 43 ثانیه بعد در ارتفاع 600 متری برفراز مرکز شهر هیروشیما رخ می‌دهد. پس از انفجار بمب اتمی تأثیر ویرانگر آن نمایان می‌شوند.

در نخستین میلیونیم ثانیه انرژی حرارتی در فضا آزاد شده و هوا در محوطه‌ای به شعاع یک کیلومتر به گلوله آتش مبدل می‌شود و حرارتی معادل چند میلیون درجه برای چند ثانیه بر فراز هیروشیما آسمان را به آتش می‌کشد.

در زمین هنگام رسیدن هرم گرما درجه حرارت چندین هزار درجه سانتی گراد است. در شعاع یک کیلومتری ناگهان همه چیز بخار شده و به خاکستر تبدیل می‌شوند.

در محوطه‌ای به شعاع 4 کیلومتر ساختمان‌ها و انسان‌ها ناگهان آتش می‌گیرند و در شعاع 8 کیلومتری مردم دچار سوختگی‌های شدید درجه 3 می‌شوند.

پس از حرارت، نوبت موج انفجار است که تأثیر ویرانگر خود را نشان دهد؛ به دلیل آزاد شدن گازهای بسیار گرم موج انفجار با سرعت 1000 کیلومتر در ساعت مشابه یک دیوار جامد هوا است که در شعاع 2 کیلومتر همه چیز را به غبار تبدیل می‌کند.

از مجموع 90 هزار ساختمان شهر هیروشیما 62 هزار ساختمان به کلی از میان می‌روند.

سپس نوبت تأثیر سوم انفجار اتمی می‌رسد که در سال 1945 میلادی هنوز چندان شناخته شده نبود، در حالی که شاخصه ویژه انفجار هسته‌ای است، تأثیر تشعشعات رادیواکتیو که موجب انواع سرطان‌ها، بیماری‌های خونی و... می‌شود. این یکی از همه وحشتناک‌تر است؛ زیرا آثار آن روزها، ماه‌ها و حتی سال‌ها پس از انفجار خود را نشان می‌دهند.

بمب اتمی را که بر فراز هیروشیما منفجر شد؛ آمریکایی‌ها «لیتل بوی» نامیده بودند و قدرت آن معادل انفجار 13 هزار تن تی‌ان‌تی بود.

در انفجار بمب اتمی 80 هزار نفر از مردم هیروشیما کشته شده و 70 هزار نفر مجروح می‌شوند که اغلب آنها نیز اندکی بعد جان خود را از دست می‌دهند.

3 روز بعد، در روز 9 اوت سال 1945 میلادی نوبت شهر ناگازاکی ژاپن می‌شود تا این بلای ساخته دست بشر را تجربه کند.

مخوف‌ترین سلاح جهان تأثیرات مخرب خود را در هیروشیما و سپس در ناگازاکی نشان می‌دهد.

بلافاصله پس از انفجار بمب اتمی، کاخ سفید در چند کلمه خبر بمباران هیروشیما را به مردم آمریکا اطلاع داد: ما هم‌اکنون بمبی را روی هیروشیما در ژاپن رها کردیم که قدرت خورشید در آن نهفته است، ما موفق به مهار انرژی عظیم عالم شده ایم!!

7- امام حسن عسکری(ع)، فرزند امام هادی(ع)، در روز هشتم ربیع‌الثّانی یا 24 ربیع‌الاوّل سال 232 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. نام مادر گرامی آن حضرت را، سوسن و بعضی «سلیل» و «حُدَیْث» نیز گفته‌اند. آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش در 22 سالگی به مقام امامت رسید.

او در هشتم ربیع‌الاوّل سال 260 هجری قمری با توطئه معتمد خلیفه عبّاسی در شهر سامرّا، در 28 سالگی به شهادت رسید. (پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه)