خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

1- بحث چشم‌انداز، اهداف و محورهای آن 2- میلاد حضرت زهرا(س)، سالگرد اقامه نماز جمعه تهران، سالگرد آیت‌الله کاشانی، اقدامات سازمان بهزیستی، مسئله فلسطین و لبنان

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۳۰ تیر ۱۳۸۵
خطبه‌ی اول اهمیت حفظ تقوا در برهه کنونی/ چشم‌انداز، سند ساخت جامعه الگوی اسلامی/ هدف سند چشم‌انداز ارائه الگوی مطلوب جامعه اسلامی/ دانایی و دانش محوری در سند چشم‌انداز/ نگاه سند به تأمین امنیت فردی و اجتماعی/ تقویت عدالت فردی و اجتماعی در جامعه/ ضرورت نگاه جدی به مقوله عدالت فردی و اجتماعی/ رشد پایدار و متوازن، هدف سند چشم‌انداز/ مدیریت جامع و اصولی، زمینه‌ساز رشد پایدار و متوازن/ ارتقای بهره‌وری، ضرورت رشد و توسعه کشور/ لزوم تأمین بهره‌وری در کشور/ تونل رسالت، نمونه‌ای کندی طرحها/ خسارات ملی در تأخیر پروژه‌ها/ نیروگاه بوشهر، نمونه اعلای کندی پروژه‌ها/ ضرورت تسریع در اجرای طرح‌های عمرانی و صنعتی/ پرداختن به نوآوری و بهره‌گیری از دستاوردهای جدید، اهداف سند چشم‌انداز/ تقویت معنویت و فرهنگ اسلامی و ملی در سند چشم‌انداز/ محوریت اقتصاد رقابتی در سند چشم‌انداز و نتایج مثبت آن/ قطع وابستگی بودجه کشور به نفت/ افزایش وابستگی بودجه کشور به نفت/ گسترش همکاری‌های جهان و منطقه‌ای و بهره‌گیری از تجارت و بازار/ افزایش سطح رفاه، آگاهی، بهداشت و نشاط عمومی/ تحکیم خانواده و ارتقای موقعیت زنان/ ضرورت توجه به حفظ محیط زیست و منابع بین نسلی/ تعمیم و تحکیم مشارکت عمومی در پیشبرد امور/ رونق دادن به ارتباطات الکترنیک خطبه‌ی دوم تبریک زاد روز حضرت زهرا(س)/ تشکر از فعالان سازمان بهزیستی/ فلسطین و لبنان مسائل اصلی جهان اسلام/ جنایات صهیونیستها به بهانه اسارت دو سرباز اسرائیلی/ اسیر گرفتن، طبیعت هرجنگ و درگیری/ برخورد سبعانه اسرائیل به بهانه اسارت دو سرباز/ حمله به لبنان، یک طرح اسرائیلی و آمریکایی/ لزوم تأمل در اقدامات عکس‌العملی اسرائیل/ هدف اصلی آمریکا و اسرائیل، خلع سلاح حزب الله لبنان/ جنایات اسرائیل در لبنان در برهه کنونی/ مناطق شیعه‌نشین لبنان، هدف اصلی اسرائیل/ بمباران گسترده لبنان از سوی اسرائیل و مقاومت حزب‌الله/ ضربه‌های حیثیتی حزب الله به اسرائیل/ اوضاع به هم ریخته لبنان/ قدرتهای استعماری مانع اجرای آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل/ سکوت مجامع بین‌المللی در مقابل جنایات اسرائیل/ مواضع ضعیف کشورهای اسلامی و عربی در خصوص جنگ/ حضورمشکوک برخی سربازان کشورها در لبنان/ مظلوم نمایی اسرائیل/ جنگ لبنان و اسرائیل در راستای اهداف خاورمیانه بزرگ آمریکا/ قطعنامه‌های شورای امنیت در پی تحقیر ایران/ تلاش استکباری برای وادار کردن ایران به تعلیق/ ضرورت پرهیز از تفرقه و ایجاد اتحاد در مقطع کنونی/ وحدت، عامل همه پیروزی‌ها

خطبه اول:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله ائمه المعصومین، اوصیکم عبادالله بتقوی الله، یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا.

به تقوا بیش از هرچیز دیگری نیازمندیم، مخصوصاً در زمانی که فتنه‌ها، شبهه‌ها و هجمه‌ها از در و دیوار بر سر امت اسلامی می‌بارد و خداوند با این جوهر ارزشمند راه خدا و فرهنگ اصیل اسلامی و بشریت جامعه ‌اسلامی را محافظت می‌کند. انشاءالله که بتوانیم این هدیه الهی را در وجود خودمان درست پاسداری کنیم.

طبق معمول خطبه اولم را درباره سند چشم‌انداز 20 ساله ایراد می‌کنم، اما این بار کوتاه و مختصر بیان می‌کنم، برای اینکه در خطبه دوم فرصتی باشد که بیشتر به مسایل بسیار مهم زمان بپردازیم.

 

درباره چشم‌انداز 20 ساله که سند ساخت الگوی اسلامی و جامعه ‌اسوه امروز و ایجاد تمدن اسلامی است، تا به حال چند خطبه ایراد کرده‌ام و امروز درباره اهداف و سیاست‌های سند چشم‌انداز فهرستی عرض می‌کنم و شاید یک خطبه دیگر لازم باشد تا این فهرست را باز کنیم و توضیح بدهیم.

هدف از این سند چشم‌انداز 20 ساله این است که ما جامعه‌اسلامی مورد نظر اسلام و مکتب اهل بیت(ع) را در تاریخ معاصر به عنوان اسوه و الگوی جوامع اسلامی و دیگران که مایلند در راه خدا باشند، عرضه کنیم. برای این چند موضوع مهم، چند سرفصل در اهداف ماست. اما هر یک از این سرفصل‌ها زیرمجموعه‌های زیادی دارند که باید اجرایی کنیم:

1- تقویت بنیه علمی و اتکای توسعه و مدیریت کشور بر دانایی، اصل را بر این گذاشتیم که جامعه‌ای آگاه، عالم، دانا، متخصص و دارای سرمایه‌های علمی می‌تواند این اسوه و الگو را خلق کند. با جهل و با ریزه‌خواری از سفره دیگران برای علوم و فنون نمی‌توان جامعه‌ای مستقل، آباد و مسلمان ساخت. الحمدلله با کارهایی که در گذشته شد و با توسعه دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقات و تربیت نیروهای بسیار زبده علمی، در این زمینه مشکلی نخواهیم داشت و اگر درست بهره‌برداری شود، از این سرمایه‌ای که بعد از انقلاب اسلامی تا امروز برای آموزش، دانایی و تحقیق به وجود آمد و اگر این نخبه‌های ارزشمند و مغزهای مستعد را دلسرد نکنند، بزودی می‌توانیم این هدف را تأمین کنیم و امروز در بسیاری از موارد دانشمندان جمهوری اسلامی می‌درخشند.

2- تقویت امنیت ملی، فردی و اجتماعی به عنوان زندگی و تلاش به عنوان شرط زندگی اسلامی و پیشرفت است. تحقیقاً اگر در جامعه‌ امنیت نباشد و افراد در زندگی خصوصی خود امنیت نداشته باشند و در برنامه‌هایشان تحت فشار باشند، یا جامعه و کشور مشکلات امنیتی داشته باشد، در فضای ناامن خیلی از سرمایه‌ها راکد می‌ماند و خیلی از استعدادها خفقان می‌گیرد. یکی از لازم‌ترین کارها را تأمین امنیت عمومی می‌دانیم که خیلی‌ها باید کار کنند. فقط نیروهای مسلح و اطلاعاتی نیستند. این یک کار عمومی است که بخشی از آن فرهنگی، بخشی مدیریتی و قسمت عمده‌اش قضایی است که یک قضاوت عادلانه و مطلوب امت و خدا را در جامعه داشته باشد.

3- تقویت عدالت فردی، اجتماعی و توازن منطقه‌ای، نباید در جامعه‌احساس تبعیض شود. اگر افراد احساس کنند که حقشان ادا نمی‌شود یا حقشان پایمال می‌شود یا در محاکم قضایی قدرت دفاع از حقشان را ندارند یا قانون از آنها حمایت نمی‌کند، ناامید و سرخورده می‌شوند. اگر از لحاظ اجتماعی عدالت با تصمیمات عمومی مخدوش شود و سهم و حق هر کسی به خود او نرسد و اگر توازن منطقه‌ای نباشد، مناطقی برخوردار و مناطقی محروم باشند، تحقیقاً جامعه ‌الگو و اسوه اسلامی تحقق پیدا نمی‌کند. ممکن است که پیشرفت‌هایی بشود، اما این الگو، اسوه و مطلوب نیست. بنابراین برای تأمین عدالت فردی، اجتماعی و منطقه‌ای باید اقدامات موثرتری انجام شود. اینها عمل می‌خواهد، با شعار نمی‌شود. باید اقدام کرد و مردم نتیجه اسلامی را در وجود و زندگی خود حس کنند.

4- رشد پایدار برای توسعه و تأمین نیازهای پیشتازی و جبران عقب‌ماندگی، ممکن است گاهی در بخشی با سرمایه‌گذاری بیشتر، یک موج پیشرفت و رشد پیدا کنیم. این رشد پایدار نیست، این یک حرکت بادکنکی است که با یک سوزن که به بادکنک بخورد، پاره می‌شود و از دست می‌رود. رشد پایدار امروز در دنیا تعریف دارد و مشخص است و همه شرایط و زمینه‌هایش را علما و متخصصین توضیح داده اند و مشخص کرده‌اند. خیلی کارها باید انجام شود، مثلاً اگر به محیط زیست آسیب برسد، این برنامه پایدار نخواهد بود. اگر برنامه‌ای تداوم نداشته باشد، پایدار نخواهد بود. رشد حساب نمی‌شود. سرطان است. اگر بنا باشد این رشد مقطعی در بخشی از کارها باشد، فرض کنید فلان محصول یا اقدام، جواب توسعه پایدار را نمی‌دهد. باید با برنامه جامع و مدیریت جامع رشد را بگونه‌ای تنظیم کنیم که براساس طراحی درست پیش برود. هر سال هم باید شاخص‌ها نشان بدهد. مثلاً دوره‌ای که الان در آن هستیم، در سند چشم‌انداز رشد سالانه را 5/8 درصد در نظر گرفته‌ایم. اگر این رشد تحقق پیدا نکند، رشد پایدار به دست نمی‌آید و این رشد 5/8 درصد هم باید در همه زمینه‌ها پخش شود. الان که 1 سال و نیم از تصویب سند چشم‌انداز می‌گذرد، وقتی در مجمع به آن و برنامه 5 ساله تصویب شده نگاه کردیم، رشد نیمی از این هدف را نشان می‌دهد. اگر رشد سریع درآمد نفت را در نظر نگیریم که در محاسبات ما نبوده است، این رشد ضعیف است و ما را در بین راه نگه می‌دارد.

5- بهره‌وری مناسب و استفاده کامل از سرمایه ها، نیروی انسانی، فضا و امکانات، سرمایه مالی، سرمایه انسانی، سرمایه فضا و شرایط کشورما یک امکان خدادادی است که داریم. اگر از اینها بهره‌وری درستی نکنیم، طبعاً هدف چشم‌انداز تأمین نمی‌شود. الان یک مشکل واقعی جمهوری اسلامی در این دوره ـ مخصوص این دولت هم نیست و از گذشته داشته‌ایم- این است که بهره‌وری خیلی پایین است. وقتی خود را با ژاپن و خیلی از جاهای دیگر مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم بیشتر تولیدما در مواد اولیه ارزان یا امکانات مثلاً ماشین‌آلات و امثال اینهاست. ولی اینها خلاف رشد واقعی و پایدار است. باید به گونه‌ای تنظیم کنیم که این بهره‌وری تأمین شود. بسیاری از طرح‌های ما آن‌قدر در اجرایشان کوتاهی می‌شود که به جای اینکه ثمربخش باشند، غیراقتصادی می‌شوند یا لااقل از منافعش کمتر استفاده می‌کنیم.

یکی دو مثال برای شما می‌زنم. از این مثال‌ها خیلی فراوان است. یکی همین تونل رسالت است که بحمدالله این روزها موفق شدیم از این تونل استفاده کنیم. در سال 1374 این تونل و یک تونل دیگر در پایان اتوبان شهید صدر، آنجایی که وارد اتوبان شهید مدرس می‌شود، طراحی شد که مسیر شرق و غرب تهران را آسان کند. طرح اتوبان صدر را اصلاً شروع نکردند و صورت مسئله را پاک کردند. بنا بود از زیرزمین به خیابان سئول متصل شود. یا قرار بود تونل رسالت در سال 1378 تمام شود. تونل رسالت 7 سال تاخیر دارد. بحمدالله شد و باید از کسانی که این کارها را کردند، تشکر کنیم، اما من کلی حرف می‌زنم. این 7 سال چه مقدار سرمایه خوابیده و چندین برابر در اجرا گران و چه مقدار ضرر مادی و از لحاظ وقت بر مردم تحمیل شد و چه مقدار سوخت هدر رفته است! مردمی که بنا بود از 1800 متر عبور کنند، چند کیلومتر را دور زده‌اند و باید با یک ترافیک سنگین خود را به هدف شرق یا غرب برسانند. این محاسبه خیلی ساده و مثل روشنی است.

یا نیروگاه هسته‌ای بوشهر، این نیروگاه در سال 67 یعنی 18 سال پیش که من به روسیه سفر کرده بودم، قرارش را با آقای گورباچف گذاشتیم و بعد قراردادش را بستیم.(1) پیش قسط را به روس‌ها دادیم و کار شروع شد. بنا بود این نیروگاه 8 سال پیش تمام شود. نیروگاهی که 1000 مگاوات برق می‌دهد. نیروگاهی که بنا بود بعد از تکمیلش نیروگاه دوقلوی دیگری در کنارش ساخته شود. تا به حال در 8 سال، هزارمگاوات برق ضرر کرده‌ایم و پولمان هم خوابیده است و ضررهای دیگری از این ناحیه می‌کنیم. از این نوع کارها فراوان است. اگر بخواهم لیست این‌گونه طرح‌ها را بشمارم، فکر می‌کنم هم وقت ندارم و هم مردم بیشتر آزرده می‌شوند. باید همت کنیم که طرح‌ها در موقع خودشان تمام و به جای خود عمل شوند و باید به آنهایی که زودتر عمل می‌کنند، جایزه بدهیم.

6- نوآوری همراه بهره‌گیری از دستاوردهای جدید بشری که در دنیا هست و استفاده از استعدادهای درخشان در نوآوری‌ها، همین دو سه روز پیش ملاقاتی با جمعی از مخترعان و مبتکران داشتم که در نمایشگاه نوآوری سوئیس شرکت کرده‌اند.

 

با اینکه از طرف دولت هم نرفته‌اند و از طرف سازمان غیردولتی رفته‌اند و پشتیبانی درستی هم نشدند، در بین 45 کشور مختلف دنیا که شرکت کرده بودند، جمهوری اسلامی نایب قهرمان شد. یعنی دومین کشوری که قدرت نوآوری، اختراع و ابتکارش را نشان داد. این ظرفیت خیلی مهم است. اگر ما نوآوری‌هایمان را انجام ندهیم و منتظر بمانیم دیگران تکنولوژی درست کنند و ما از آنها بخریم و کپی کنیم، به جایی نمی‌رسد.

7- تقویت معنویت و فرهنگ اسلامی و ملی.

اگر در صنعت، اقتصاد، سیاست و همه چیز پیشتاز و اول باشیم و اگر معنویت و افتخارات ملی و دینی را نداشته باشیم، دیگر آن جامعه ‌اسوه نیستیم. خیلی از کشورها در دنیا هستند که موفق هستند و واقعاً دانش و پیشرفتشان خوب است. خیلی کارها دارند. تنها اشکالشان معنویت است. راه خدا که اساس مسیر تکامل بشری است، در آنها فراموش می‌شود.

امتیازی در دنیا داریم، عمده‌اش به خاطر اسلام، قرآن، ائمه و افتخارات ملی ماست. بالاخره ایران 2500 سال تاریخ و فرهنگ افتخارآمیز شناخته شده دارد. شاید هزاران سال هم ناشناخته باشد. این افتخارات باید محفوظ بماند و تقویت شود.

8- اقتصاد پویا و انعطاف‌پذیر با مدیریت علمی، اقتصادی و تمرکززدایی و رقابت، اقتصادهای بسته جواب نمی‌دهد. امروز دولتی کردن کارها جواب نمی‌دهد. اقتصاد بدون رقابت نمی‌تواند شکوفا شود. ملت ضرر می‌کند. بدون رقابت بنجل‌ها بر مردم تحمیل می‌شوند. در فضای رقابتی همه سعی می‌کنند کار خودشان را اصلاح و مشتری جلب کنند. باید سلیقه مردم و جامعه حاکم شود. اگر بناباشد هر جنسی را که به مردم دادند، مجبور باشند قبول کنند و قانون «می‌خواهی بپذیر، می‌خواهی نپذیر» باشد، جواب نمی‌دهد. سیستم‌های تحمیلی و کوپنی و غیررقابتی و انعطاف‌ناپذیر که نتوانند خودشان را با شرایط منطبق کنند، با تعویض شرایط ورشکسته می‌شوند و با سند چشم‌انداز سازگاری ندارند.

9- قطع وابستگی به نفت و ایجاد تنوع در منابع با استفاده از ذخایر طبیعی و انسانی، چند سال پیش از طرف رهبری به ما پیشنهاد شد که ما در مجمع تشخیص مصلحت نظام برنامه قطع وابستگی به نفت را طراحی کنیم و بنویسیم. ما این کار را کردیم و رهبری هم ابلاغ کردند که ما باید سالی 10 درصد از درآمد نفت جدا شویم و به درآمدهای دیگر، بخصوص به درآمدهای کاری، شغلی و انسانی متکی شویم. چون معلوم است که وابستگی به نفت تمام می‌شود و اگر با همین وضع ادامه دهیم، چند سال دیگر ممکن است صادرات نفت نداشته باشیم. باید درآمد نفت را به تولیدهای پرسود تبدیل کنیم. می‌توانیم 10 برابر درآمد نفت را از تولید درآوریم.

متأسفانه عقب رفته‌ایم و وابستگی‌ما به نفت بیشتر از گذشته شده است. سند چشم‌انداز 20 ساله به جای اینکه 5/1 ساله پیشرفت داشته باشد، 5/1 سال عقب افتاده است. باید سرعت بیشتری به اجرای سند چشم‌انداز 20 ساله بدهیم.

10- گسترش همکاری‌های جهانی و منطقه‌ای و بهره‌گیری از تجارت و بازار و همکاری‌های دیگران، قطعاً در زمان ما یک کشور در درون خودش نمی‌تواند شکوفا شود. از درون خودش شکوفا می‌شود، اما در درون شکوفا نمی‌شود. ما باید با بازارهای جهانی، با صنایع جهانی، با دانش جهانی و با تجارب جهانی تعامل و باید رفتاری داشته باشیم تا بتوانیم در تعامل با آنها زندگی خودمان را توسعه بدهیم. الان برعکس است. دیگران محصولات بنجل خود را یا با قاچاق یا با تعرفه وارد ایران می‌کنند و شما می‌بینید که بازار از محصولات دیگران خفه شده است. این تعامل نیست. تعامل موقعی درست است که ما هم مثل آنها از بازار وسیع جهانی استفاده 

کنیم. مسایل علمی و فنی و همکاری‌های سیاسی هم این‌گونه است. اگر این اهداف تأمین نشود، کار ما دشوار می‌شود.

11- ارتقاء سطح معیشت و رفاه عمومی و رفع فقر و رشد آموزش و بهداشت و نشاط عمومی، جامعه‌ای که از اینها خالی باشد، اگر هم در اصل غنی باشد، اگر هم در زیرزمین منابع داشته باشد، در بانک‌ها منابع داشته باشد، اگر هم پیشرفت‌های دیگری در سطوح نظامی و جاهای دیگر داشته باشد، این جامعه نه همکاری دارد و نه روحیه. این ناحق است که اموال مردم بگونه‌ای مصرف شود که بخشی از فقر بمیرند و بخشی از زیاده‌خوری ندانند چه کنند. معیشت عمومی مهم است و عدالت اینجا خودش را خوب می‌تواند نشان بدهد.

12- تقویت و ارتقای موقعیت زنان و تحکیم خانواده، اگر نیمی از جامعه ما احساس تبعیض کند و فکر کند حقش ضایع می‌شود و فکر کند که در قانون مدنی یا در دستگاه قضایی یا در تصمیمات دولتی و مدیریتی یا در فرهنگ عمومی تحقیر می‌شود، این نیم جامعه بر نیم دیگر هم اثر می‌گذارد و جامعه را فشل می‌کند. ارتقای موقعیت خانواده بسیار مهم است. اگر خانواده را با ارتقا متزلزل کنند، این ارتقاء نیست. زن باسواد، دانشمند و آگاه و در عین عاشق خانواده می‌تواند در تربیت فرزند مناسب و نشاط دادن به جامعه بسیار مؤثر باشد.

13- محیط زیست وتوجه به نسل‌های آینده در ساخت زیربناها، ممکن است بتوانیم با مصرف نفت و آوردن کالا و امثال اینها کارهایی بکنیم، اما اگر نسل آینده را در نظر نگیریم، محیط زیستش را تخریب کنیم که در آینده تنفس برایش مقدور نباشد، اگر زیربناها را نسازیم و دنبال روبناها برویم و اگر منابع خدادادی که مال همه نسل‌هاست، به سرعت مصرف کنیم و چیزی برای دیگران در آینده نگذاریم و اگر انسان‌های صالح که خودشان خلاقیت دارند، با تربیت انسان‌های نخبه، مخترع و مبتکر، آینده را ترسیم نکنیم، فکر می‌کنم به نسل آینده خیانت
می‌شود و به طور کلی هدف چشم‌انداز را تأمین نمی‌کند، بلکه از اهداف دور می‌شویم.

14- توسعه و تحکیم مشارکت عمومی با سیاست‌ها ومقررات و مدیریت‌ها، زمینه این مشارکت هم با خواست رهبری و تلاش زیاد مجمع تشخیص مصلحت در تدوین سیاست‌های کلی و تعیین سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی کاملاً فراهم است.(2) زمینه و مقررات و اصول سیاست کاملاً آماده است. قبلاً گفته می‌شد که اصل 44 قانون اساسی مانع مشارکت است که این حل شد.

15- ایجاد مرکز الکترونیک که امروز ضروری است. امروز بسیاری از کارها از طریق الکترونیک انجام می‌شوند. اطلاع‌رسانی با امواج نیرومندش همه دنیا را فرا گرفته است. بسیاری از کارهایی که ما با هزینه‌های زیاد انجام می‌دهیم، هزینه‌هایش با الکترونیک کم می‌شود. بسیاری از این سفرها حذف می‌شوند. رفتن به ادارات حذف می‌شود. رفتن به بانک‌ها حذف می‌شود. اطلاع‌گیری به بایگانی نیاز ندارد. تصمیم‌گیری‌ها سریع است و با این کار می‌توان کشور را با جمعیت معدود اداره کرد. هیچ راهی برای ما جز ایجاد مرکز الکترونیکی باقی نمانده است. انشاءالله مسئولان ما در این جهت خیلی باید تلاش کنند.

بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک و انحر/ ان شانئک هو الابتر.

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی وجعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی والخلف الهادی المهدی(عج).

اوصی عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره.

مناسبت‌های زیادی داریم، ولی من از آنها فقط اسم می‌برم و وارد بحث اصلی می‌شوم که حوادث جاری منطقه، کشورما و دنیاست.

میلاد حضرت زهرا(س)(3)، این شخصیت اول زمان تاریخ بشریت را که برای ما بسیار عظیم است، به پیروان اهل بیت و به همه زنان مسلمان تبریک عرض می‌کنیم. روز مادر و روز زن به این مناسبت آمده که فرصتی برای تبیین جایگاه مادر و زن است که بحمدالله رسانه‌ها به آن پرداختند.

یاد سالگرد شروع نمازجمعه در تهران به امامت آیت‌الله بزرگوار آیت‌الله طالقانی(4) و همچنین یاد شخصیت بزرگوار آیت‌الله کاشانی را که نقش عظیمی در تاریخ معاصر ایران داشته‌اند، گرامی می‌داریم.(5)

از سازمان بهزیستی(6) برای کمک به معلولان، ناتوان‌ها، آموزش‌ها، پیشگیری‌ها و درمان‌ها و خدماتشان و تجهیز مردم برای کمک به اینها تشکر می‌کنیم. این روزها زحمات زیادی می‌کشند و امیدواریم توفیق پیدا کنند که بیشتر از این خدمت کنند و همه گروه‌های امدادی همکاری نمایند.

اما مسئله اصلی ما امروز مسئله فلسطین و لبنان و در کنارش برای خودمان هم مسئله هسته‌ای است.

 

آنچه که امروز در منطقه فلسطین و لبنان می‌گذرد، یک افتضاح تاریخی است. افتضاحی که برای سازمان‌های بین‌المللی، برای قدرت‌های بزرگ جهانی، برای بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی در تاریخ یک لکه ننگ و یک فضاحت تاریخی خواهد بود. در کنارش یک حماسه است که یک گروه کوچک از انسان‌های مؤمن و متعهد دارند در تاریخ ثبت می‌کنند که واقعاً مثال‌زدنی و نمونه است و می‌تواند برای دیگران الگو باشد.

الان خیلی‌ها حادثه را تحلیل می‌کنند و معمولاً رسانه‌های استکباری تحلیل انحرافی دارند. قضیه را ازشروع عملیات حزب الله برای اسارت دو سرباز اسرائیلی شروع می‌کنند(7) که ظلم به تاریخ است. باید قدری باز کنیم. در فلسطین هم اسارت یک سرباز اسرائیلی را مبداء حوادثی قرار دادند که در غزه و کرانه باختری می‌گذرد. می‌خواهم قدری این موضوع را باز کنم تا لااقل از تریبون نمازجمعه تهران افشاگری شود. البته می‌دانم که صدای ما به درستی به دنیا نمی‌رسد، اما این حرف از جاِی رسمی مطرح می‌شود.

مسلماً اینجوری نیست که مسئله از اینجا شروع می‌شود. به نظر می‌رسد که خیلی روشن است. اگر منصف باشند، خوب می‌فهمند که این حوادث طراحی آمریکا و اسرائیل است. از چند هفته پیش طرحشان آماده بود و حتی مانورش را هم دوسه هفته قبل از این حادثه در شمال اسرائیل داده‌اند، مطمئناً اگر آماده نبودند، به این سرعت نمی‌توانستند بعد از حادثه با این وسعت وارد فاز نظامی‌شوند.

حالا فرض کنید می‌توانستند و ما به این احتمال خیلی اکتفا نمی‌کنیم. این فقط یک نشان است. مسئله ما اطلاعات و اسناد غیرقابل انکار است. به صورت تحلیلی هم می‌توان قبول کرد.

در جایی که جریان مقاومتی از کشور و سرزمین خود دفاع می‌کند، با دشمن هم درگیر می‌شود. جای انکار هم نیست. یعنی هر دو طرف هم قبول دارند که درگیری دارند و گاهی همدیگر را زده‌اند. طبیعی است در چنین شرایط مرزی گاهی یکی اسیر یا گاهی کشته ‌می‌شود. از دوطرف هم این اتفاق می‌افتد. اگر کسی ریگی در کفش نداشته باشد، کار متقابل دارد. آنها اگر دو نفر را اسیر کردند، اینها می‌توانند 5 نفر را اسیر کنند، بخصوص در غزه که خیلی مسئله روشن تر است. برای اینکه مکرر اسرائیل آن روزها مردم غزه را بمباران کرد.

مردم مجاهد غزه هم عملیات کوچکی کردند و به یک پاسگاه نظامی اسرائیل حمله و چند نفر را تلف کردند و یکی را اسیر گرفتند.

این حرکت در مقیاس بحث‌های جهانی واقعاً یک حرکت معمولی است. هر کس که انصاف داشته باشد، هر کس که نخواهد قلمش را به غرض آلوده کند و هر کس که‌نخواهد کشور خود را درتاریخ طرفدار ناحق و باطل نشان دهد، خیلی آسان می‌تواند این تحلیل را بپذیرد. اما چه شد که در غزه آن حملات آغاز شد و تانک‌های اسرائیلی تا مرکز شهر رفتند؟ بخشی را اشغال و بخشی را بمباران و تعداد زیادی از وزیران و نمایندگان مجلس را بازداشت کردند وبه اسرائیل بردند. مگر می‌توان در مقابل اسارت یک سرباز این‌گونه رفتار کرد؟ اسرائیل الان 10 هزار فلسطینی و تعداد زیادی لبنانی را اسیر کرده و در زندانها دارد. کدام منصفی در دنیا هست که بپذیرد این منطق درست است که به خاطر دویا سه اسیر این اتفاق مهم در دنیا بیفتد؟

تا اینجا می‌خواهم بگویم که اصلاً طرح را شما یک طرح کاملاً اسرائیلی، آمریکایی و شاید انگلیسی بدانید و این تبلیغات، گمراه‌کننده است که می‌خواهند آغازگر را حزب‌الله قرار بدهند، گمراه‌کننده‌تر از کار کسانی است که می‌خواهند بگویند سوریه و ایران این کار را بدست حزب الله انجام می‌دهند. این دیگر واقعاً عدم تعهد به حرفی است که انسان می‌زند و عدم تعهد به تاریخ و بی‌مبالاتی در اظهارنظر است، آن هم از سوی کسانی که مسئولند و نباید این‌گونه حرف بزنند.

به هر حال این یک مسئله است و عکس‌العملی که اسرائیل انجام داد، جای تأمل دارد. مقامات غربی من جمله فرانسه، دبیرکل سازمان ملل و خیلی‌ها گفتند که این عکس‌العمل مناسب آن عملیات حزب الله نیست. دو اسیر گرفتن با یک کشور را منهدم کردن چطور می‌تواند با هم تناسب داشته باشد؟ این همه شهید گرفتن، این همه زخمی گرفتن واین همه زیربنای یک کشور فقیر را نابود کردن، جواب چنین عملیاتی نیست. اصلاً چه کسی این را باور می‌کند؟ خودشان هم قبول دارند که این درست نیست.

پس باید بگوییم چیز دیگری است. باید احتمال این را بپذیریم، البته هر کس انصاف داشته باشد، می‌پذیرد. خود آنها هم دلهایشان قبول دارد و زبان‌هایشان قبول ندارد. این وضع روشن است. واقعیت قضیه این است که از مدت‌ها پیش به فکر این هستند که حزب الله رادر لبنان خلع سلاح کنند. قطعنامه‌ای هم در شورای امنیت گذرانده‌اند که نتوانستند اجرا کنند. دنبال بهانه‌ای بودند که دخالت کنند و این کار خودشان را انجام دهند. همه اهداف در لبنان به این برمی‌گردد. ولی اگر عقبه این حرف وآینده این را نگاه کنیم، اهداف مهمتری دارند که لازم نیست الان به آن اهدافشان بپردازم. اما مطمئناً حرکتی که در آنجا می‌کنند، مقدم حرکات مهمتر است. اصلاً خلع سلاح حزب الله برای اهداف مهمتری است. حتی قبل از این عملیات باید روی آن حساب کرد، البته کسانی که باید حساب کنند، حساب می‌کنند.

در عملیاتی که اتفاق افتاد، تقریباً همه سنگینی ارتش اسرائیل ـ زمینی، هوایی و دریایی ـ در لبنان بکار گرفته می‌شود. نیروی دریایی اسرائیل نزدیک ساحل آمد و بخشی از بمباران‌ها به عهده آن بود که با خوردن یک کشتی پیشرفته دیدند در ساحل نمی‌توانند بمانند و عقب رفتند و فعلاً کاری نمی‌توانند انجام دهند. نیروی زمینی هم در این چند روز کمی وارد می‌شود. خودشان می‌گویند شناسایی لازم است. منتها هر قدمی که پیش می‌روند، تلفاتی می‌دهند و به عقب برمی‌گردند. آنچه که فعلاً در حال انجام است، عملیات هوایی است. نیروی هوایی اسرائیل گاهی تا روزی 100 سورتی پرواز بمبارانی انجام می‌دهد. تاریخ جنگ خودمان را نگاه کنید. تعداد سورتی‌های پرواز در روز بجز در مواقع خاص که عملیات بزرگی انجام می‌شد و هوایی‌ها وارد عملیات می‌شدند، در پشتیبانی نیروی زمینی در دفاع یا حمله، معمولی بود. اینها گاهی تا 100 سورتی پرواز انجام می‌دهند. واقعاً چه را می‌زنند؟ سربازی نیست که بزنند، پادگانی نیست که بزنند، انبار مهماتی نیست که برنند، می‌آیند آپارتمانی را می‌زنند که ممکن است چهار مجاهد هم در آن زندگی کنند، بلوک ساختمانی را خراب می‌کنند. (شعار مرگ بر اسرائیل).

کسی نمی‌تواند ادعای پراطلاعی کند که از لبنان وارد است. لبنان کشور کوچکی است که اسرائیل هم در آن جاسوس فراوان دارد و آنهایی که در آنجا هستند، لبنان را مثل کف دستشان می‌شناسند. اینها اطلاعات دارند. پل‌ها را می‌دانند، راه‌ها را می‌دانند، نیروگاه‌ها را می‌دانند، فرودگاه‌ها را می‌دانند، همه اینها با ابعاد و موقعیت جغرافیایی در اسرائیل و لبنان ثبت و روشن است. کار قهرمانانه‌ای نیست. وقتی مشخصات هدف را به هواپیماهای جنگنده بدهند، هواپیما بطور اتوماتیک به آنجا که برسد، بمب می‌ریزد که به خانه‌های مردم، پل، فرودگاه و... اصابت می‌کند. حتی جاده‌های خاکی را بمباران می‌کنند. پلهای زیادی را شکستند. عجیب است که عمده این خرابی‌ها در منطقه شیعه‌نشین است. البته برای ما سنی و شیعه و حتّی مسیحی فرقی ندارند. همه لبنانی هستند. هر جا را که بزنند، بد است. ولی اگر اهل اطلاع باشید و به نقاط بمباران شده نگاه کنید، می‌فهمید که اینها دارند چکار می‌کنند.

در همین چند روز، نیروهای حزب‌الله کار عظیمی کردند. ده روز است که مقاومت می‌کنند و تلفات نیروهای رزمی آنها از تلفات اسرائیل کمتر است. مردم لبنان، بخصوص زن و کودک نتوانسته‌اند به موقع از محلشان بیرون بروند و تعدادی از آنها شهید شدند. خیلی‌ها هنوز در روستاهایی هستند که بمباران می‌شوند. یک جنگ نظامی که اینجوری نیست. لبنان دفاع هوایی ندارد. هواپیماهای اسرائیل با خیال راحت در فضایی که انتخاب کردند، می‌آیند و هر نقطه‌ای را که می‌خواهند، می‌زنند و برمی‌گردند. 

لذا در خاک لبنان تا بحال یک هواپیما سقوط نکرده است. اگر دو سه هلی کوپتر سقوط کردند، در مرز لبنان و اسرائیل بود که دو فروند به هم برخوردند و افتادند و یکی هم به هر دلیلی ساقط شده است. دفاع هوایی نیست. هوا برای اسرائیل کاملاً آزاد است. راحت می‌آیند و می‌روند. لبنان با این شرایط، به عنوان یک منطقه کوچک، با این بمباران‌ها و با این جاسوس‌ها و با این چیزهایی که می‌بینیم و با این جنگ تبلیغاتی عجیبی که راه انداخته‌اند، خیلی قابل مطالعه است. الان ده روز است که مانده اند و انصافاً خوب مقاومت کرده‌اند. هم حزب‌الله و هم شخص رهبری حزب الله برادر عزیزمان آقای سیدحسن نصرالله که در شرایط کنونی یک مرد تاریخی جهان است، قهرمان هستند.

از آن طرف اسرائیل هم ضربه دید. ضربه‌های اسرائیل بیشتر از لبنان است، خرابی‌هایش زیاد نیست، ولی ضربه‌های اقتصادی، سیاسی، حیثیتی و روانی فوق‌العاده بالاست، در منطقه‌ای که الان موشک‌های حزب‌الله می‌خو‌رد، یک میلیون و 800 هزار اسرائیلی زندگی می‌کنند که جزو فعال‌ترین بخش اقتصادی و سیاحتی اسرائیل هستند. هتل‌ها، تفریح خانه‌ها، ساحل‌ها، کارخانه‌ها، بندرها و خیلی چیزهای دیگری در آن است. این روزها همه آنها تعطیل است، هتل‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و کارخانه‌ها تعطیل هستند. مردم یا در پناهگاه زندگی می‌کنند و یا به بندر عقبه رفتند و منتظر نتیجه هستند. این صدمات برای اسرائیل خیلی فراوان است. وقتی یک عده انسان متعهد، مومن و مجاهد حتی تا همین امروز این مقـدار مقاومــت کرده‌انــد، حماسه تاریخی است. در آینده هم فکر می‌کنم مشکلات فراوانی برای ستمگران در پیش است، البته مسائل مهمتر از این حرف‌هاست که دلمان را به اینها خوش کنیم.

اسرائیل خیلی صریح می‌گوید باید حزب الله خلع سلاح شود، باید تا نهر «لی تانی» عقب‌نشینی کند. یعنی همانجایی که قبلاً اسرائیلی‌ها بودند و جنوب لبنان را داشتند. حرف مهمی که با جهان و سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای مقتدر داریم، مسئله مهمتری است.

هر جا جنگی می‌شود، ولو به صورت ظاهر هم که شده قدرت‌ها و مجامع جهانی سخن از آتش بس می‌زنند. حتی جنگ عراق علیه ایران روز بعد از شروع دعوت به آتش بس بلند شد، اما مسئله عجیبی است که در لبنان این اتفاق افتاد و آمریکا و انگلیس اجازه نمی‌دهند شورای امنیت یک مصوبه را بگذراند. پیشنهاد آتش بس می‌شود و آنها وتو می‌کنند، گروه «جی 8» که هشت قدرت بزرگ جهانی هستند و خودشان را برای حفاظت از جهان آماده کرده‌اند، این فاجعه را دیدند و تکان نخوردند. حرف‌های دوپهلویی به نفع اسرائیل زدند و عملاً حزب الله را محکوم کردند.

دبیرکل سازمان ملل پیشنهادهایی را می‌دهد که اسرائیل می‌خواهد. پیشنهاد آتش بس را می‌دهد، اما همان حرف است. حتی کشوری مثل فرانسه امروز نخست وزیرش در بیروت است و با اینکه خودشان گفتند این عملیات جواب کار حزب الله نبوده، هیچ اقدامی برای آتش بس نمی‌کنند. دنیا دارد می‌بیند روزانه 100 سورتی پرواز بمبارانی به سر مردم بی‌پناه زده می‌شود. فرد نظامی نیست که کشته شود. فقط خانه‌های مردم خراب می‌شود و مردم آواره می‌شوند. این اتفاقات می‌افتد، ولی اینها نگاه می‌کنند و منتظر چیز دیگری هستند.

انسان باید در دنیای امروز هوشیار باشد. اسفبارتر از همه اینها مواضع کشورهای اسلامی و عربی است که انصافاً خیلی کم و کمرنگ است. چطور می‌شود که مردم مسلمان باشند، دولتشان مسلمان باشد، مسلمانان در جایی توسط کفار له و قطعه قطعه شوند و به قربانگاه بروند، آنها راحت بنشینند و محکوم هم نکنند؟! در سازمان ملل هم اقدامی نکنند؟! رسانه‌هایشان هم کار بزرگی نکنند؟! این واقعاً یک فاجعه و یک فضاحت تاریخی است. مسئله‌ای است که ما نظیرش را ندیدیم. برای فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها، در غزه و کرانه باختری و شهرهای دیگر روزانه بمباران، شهادت و تخریب است. مردم غزه چه دارند؟

به هر حال فکر می‌کنیم این اتفاقی که در دنیا می‌افتد، نشان می‌دهد که وجدان جهان آنطوری که ادعا می‌شود، وجدان بشری نیست، حتی گروه‌های حقوق بشری که معمولاً برای زندانی شدن یک نفر یا حادثه کوچکی هیاهو در دنیا بلند می‌کنند، این روزها ـ جز از عده‌های معدود ـ سروصدایی نمی‌شنوید.

یک مسئله جدیدی که دارند، مطرح می‌کنند وخود این هم قابل توجه است و افشاگری لازم دارد، این است که می‌گویند منطقه حایل از «لی تانی» تا مرز باشد. گاهی می‌گویند اسرائیل آنجا را مثل گذشته بگیرد. گاهی می‌گویند ارتش لبنان بیاید که حزب الله نتواند عبور کند و گاهی می‌گویند نیروهای سازمان ملل بیایند و آنها اینجا را حفظ کنند. اسرائیل نیروهای سازمان ملل را قبول ندارد و می‌گوید: «داوری نمی‌خواهیم. دفاع می‌خواهیم.» ارتش لبنان را هم بعید است که قبول کند. امروز بعضی از شخصیت‌های اسرائیلی گفتند: «باید سربازان کشورهای عضو ناتو بیایند و از اسرائیل دفاع کنند. » علایمی هم برای بردن شهروندانشان هست. کشورهای بزرگ دنیا مثل کانادا، آمریکا و انگلیس دارند نیروهای نظامی می‌آورند. البته ظاهرش این است که می‌خواهند شهروندانشان را ببرند، ولی ممکن است اتفاقات دیگری بیفتد.

به هر حال یک نقشه طراحی شده شیطانی و شاید برای بخشی از طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا باشد که دارد اتفاق می‌افتد. با تبلیغاتی که کردند، در داخل آمریکا هم که اتحاد و اتفاقی نداشتند و افکارشان متلاشی شده بود، دارند هماهنگی بوجود می‌آورند که نمونه اش تصویب مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکاست که در همین هفته اتفاق افتاد. دو مصوبه واقعاً ظالمانه و خطرناک علیه حزب الله و ایران و سوریه تصویب کردند، می‌بینید در آنجا هم دارند زمینه را فراهم می‌کنند.

به هر حال وضع به گونه‌ای است که باید خیلی از مسائل را در نظر بگیریم. در مسئله هسته‌ای هم دوباره حرکت ظالمانه‌ای را شاهد هستیم. از زمینه‌ها برای نزدیک کردن نظراتشان استفاده می‌کنند. همین الان طرح قطعنامه‌ای در دستور شورای امنیت است که دارند روی آن مشورت می‌کنند ومدعی هستند که اختلاف چندانی ندارند. بناست یک ظلم تاریخی دیگری را نسبت به ایران بکنند. با اینکه ایران بارها و بارها اعلام کرد که آماده مذاکره است. آنها عمداً چیزی در پیشنهادشان گذاشته‌اند که یا ایران را تحقیر کنند و یا پیشنهادشان عملاً قابل قبول نباشد. پیش شرطی را گذاشته‌اند و گفته‌اند اول شما تعلیق کنید و بعد بیایید مذاکره کنیم. (شعار مرگ برآمریکای نمازگزاران)

معنای این شرط این است که نتیجه مذاکره را قبل از مذاکره بدست بیاورند. چون آنها می‌خواهند مذاکره کنند که ما را وادار به تعلیق کنند. می‌گویند قبلاً شما این کار را بکنید و بعد بیایید بنشینید تا حرف بزنیم. مثل اینکه حرف زدن برای ما موضوعیت دارد، لذا واقعاً در پیشنهاد خود یک بمب ساعتی انهدامی گذاشته‌اند که قضیه عملی نباشد. اگر هم ایران بپذیرد، معنایش تسلیم شدن و دست بالا بردن است. هر دوی اینها برایشان مهم است.

برادران و خواهران عزیز اسلامی و انقلابی کشور، ما در این شرایط احتیاج به اتحاد، انسجام و همکاری داریم. باید از هر چیزی که جامعه را مورد هجوم و امت اسلامی را مورد خطر قرار می‌دهد، مثل؛ تفرقه و بازکردن رخنه نفوذ دشمن پرهیز کنیم. نگذاریم آن اتفاق بیفتد. الان بوضوح می‌بینم افرادی در جاهای حساس مسئولیت دارند و بر خلاف توصیه همه مسئولان و شخص رهبری که در مرقد امام گفتند، عمل می‌کنند. الان اتحاد و انسجام جزو واجب‌ترین نیازهای ماست و تفرقه گناه کبیره است. تخم تفرقه می‌پاشند و کاری می‌کنند که این جامعه نتواند انسجام خود را حفظ کند. اگر مرموز نباشند، لااقل باید بگویم جاهل و فریب خورده هستند و انشاءالله خداوند هدایتشان کند.

در پایان عرایضم خدمت امت بزرگوار عرض می‌کنم که ملت ایران در تمام تاریخش، در مبارزاتش، در دوران شرارت‌های شورش‌های مسلحانه، در دفاع مقدس، در سازندگی و در همه مراحل با اتحاد، انسجام و همکاری مراحل را پشت سر گذاشت و امیدواریم این بار هم با هوشیاری و مراقبت بتوانیم این مرحله را که می‌خواهند برای ما مشکل درست کنند، خوب وبه سلامت و پیروزمندانه پشت سر بگذاریم. (تکبیر نمازگزاران)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

والعصر/ انّ ‌الانسان لفی خسر/ الاّ ‌الذین آمنوا و عملوا الصالحات/ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

پی نوشت ها:

 

1- در سال ۱۳۵۵، ۲ سال بعد از تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران، این سازمان با بخش تکنولوژی و تحقیقات سازمان انرژی اتمی آلمان غربی موافقتنامه‌ای برای همکاری‌های بلندمدت امضا کرد و در پی آن شرکت "کرافت ورک یونیون" یکی از شرکت‌های وابسته به زیمنس آلمان ساخت ۲ واحد نیروگاه اتمی هر یک به توان اسمی ۱۲۹۳ مگاوات و توان خالص ۱۱۹۶ مگاوات را در بوشهر برعهده گرفت.

اما در سال ۱۳۵۷ در شرایطی که حدود ۷۵ درصد از واحد اول و ۶۰ درصد واحد دوم نیروگاه ساخته شده بود با پیروزی انقلاب در ایران طرف آلمانی کار بر روی پروژه را متوقف کرد.

دولت ایران از شرکت آلمانی در دادگاه بین‌المللی شکایت کرد که براساس رای ۱۳ مارس ۱۹۸۲ دادگاه بین‌المللی، مقرر شد، کلیه قطعات و دستگاه‌های ساخته شده دو نیروگاه بوشهر تا آن زمان، به اضافه نیمی از سوخت هسته‌ای به مالکیت ایران درآید و پیمانکار موظف شد که این قطعات را به صورت تحویل در بندر بوشهر، به ایران تحویل دهد.

در دهه ۶۰ بار دیگر کار درنیروگاه بوشهر از سر گرفته شد، اما همزمان با حضور کارشناسان آلمانی در نیروگاه، حمله موشکی عراق به بخشی از ساختمان نیروگاه بوشهر، آلمان را از ادامه پروژه منصرف کرد.

در اوایل سال ۱۳۶۸ با سفر علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس جمهور وقت به روسیه، موافقتنامه همکاری هسته‌ای میان دو کشور تدوین شد و متعاقب آن در ۲۴ اوت سال ۱۹۹۲ (۲ شهریور ۱۳۷۱) موافقتنامه کاملی از همکاری‌های هسته‌ای ایران و روسیه امضا شد.

در نوامبر ۱۹۹۴ قرارداد تکمیل واحد اول نیروگاه بوشهر ایران و روسیه به امضا رسید. به موجب این قرارداد مقرر شد ساخت نیروگاه تا پایان ۲۰۰۰ به پایان برسد. این قرار داد در ژانویه ۱۹۹۶ میان سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت اتم استوری اکسپورت روسیه اعتبار اجرایی پیدا کرد. طرف روس متعهد شد تا سال ۲۰۰۰ ساخت نیروگاه را به پایان برساند. همچنین ایران متعهد شد، پسماند سوخت نیروگاه هسته‌ای بوشهر را به روسیه بازگرداند.

با وجود اینکه زمان آغاز به کار نیروگاه اتمی بوشهر از سوی مقامات روسیه سال 2000 اعلام شده بود، ولی خلف وعده های مکرر روس ها تا حدود 10 سال ادامه داشت.

 

2- متن ابلاغیه رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی به شرح زیر است: (تاریخ ابلاغ: 1/3/1384)

سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مطابق بند 1 اصل 110 ابلاغ می‌گردد لازم است نکاتی را در این زمینه یادآور شوم:

- اجرای این سیاست‌ها مستلزم تصویب قوانین جدید و بعضاً تغییراتی در قوانین موجود است؛ لازم است دولت و مجلس محترم در این زمینه با یکدیگر همکاری نمایند.

- نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام بر حسن اجرای این سیاست‌ها با اتخاذ تدابیر لازم و همکاری دستگاه‌های مسئول و ارائه گزارش‌های نظارتی هر سال در وقت معین مورد تأکید است.

- در مورد «سیاست‌های کلی توسعه بخش‌های غیردولتی از طریق واگذاری فعالیت‌ها و بنگاه‌های دولتی» پس از دریافت گزارش‌ها و مستندات و نظریات مشورتی تفصیلی مجمع راجع به رابطه خصوصی‌سازی با هریک از عوامل ذیل اصل 44، نقش عوامل مختلف در ناکارآمدی بعضی از بنگاه‌های دولتی، آثار انتقال هر یک از فعالیت‌های صدر اصل 44 و بنگاه‌های مربوط به بخش‌های غیردولتی، میزان آمادگی بخش‌های غیردولتی و ضمانت‌ها و راه‌های اعمال حاکمیت دولت، اتخاذ تصمیم خواهد شد. انشاءالله.

سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

با توجه به ذیل اصل 44 قانون اساسی و مفاد اصل 43 و به منظور شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی، گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تأمین عدالت اجتماعی، ارتقاء کارایی بنگاه‌های اقتصادی و بهره‌وری منابع مادی و انسانی و فناوری، افزایش رقابت‌پذیری در اقتصاد ملی، افزایش سهم بخش‌های خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیت‌های اقتصادی، افزایش سطح عمومی اشتغال، تشویق اقشار مردم به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و بهبود درآمد خانوارها.

مقرر می‌گردد:

الف) متن ابلاغیه در خصوص سیاست‌های کلی توسعه بخش‌های غیردولتی و جلوگیری از بزرگ شدن بخش دولتی

- دولت حق فعالیت اقتصادی جدید خارج از موارد صدر اصل 44 را ندارد و موظف است هرگونه فعالیت (شامل تداوم فعالیت‌های قبلی و بهره‌برداری از آن) را که مشمول عناوین صدر اصل 44 نباشد، حداکثر تا پایان برنامه پنج‌ساله چهارم (سالیانه 20% کاهش فعالیت) به بخش‌های تعاونی و خصوصی و عمومی غیردولتی واگذار کند.

با توجه به مسوولیت نظام در حسن اداره کشور، تداوم و شروع فعالیت ضروری خارج از عناوین صدر اصل 44 توسط دولت، بنا به پیشنهاد هیأت وزیران و تصویب مجلس شورای اسلامی برای مدت معین مجاز است.

اداره و تولید محصولات نظامی، انتظامی و اطلاعاتی نیروهای مسلح و امنیتی که جنبه محرمانه دارد، مشمول این حکم نیست.

- سرمایه گذاری، مالکیت و مدیریت در زمینه‌های مذکور در صدر اصل 44 قانون اساسی به شرح ذیل توسط بنگاه‌ها و نهادهای عمومی غیردولتی و بخش‌های تعاونی و خصوصی مجاز است:

1- صنایع بزرگ، صنایع مادر (از جمله صنایع بزرگ پایین‌دستی نفت و گاز) و معادن بزرگ (به استثنای نفت و گاز)

2- فعالیت بازرگانی خارجی در چارچوب سیاست‌های تجاری و ارزی کشور.

3- بانکداری توسط بنگاه‌ها و نهادهای عمومی غیردولتی و شرکت‌های تعاونی سهامی عام و شرکت‌های سهامی عام مشروط به تعیین سقف سهام هر یک از سهامداران با تصویب قانون.

4- بیمه.

5- تأمین نیرو، شامل تولید و واردات برق برای مصارف داخلی و صادرات.

6- کلیه امور پست و مخابرات به استثنای شبکه‌های مادر مخابراتی، امور واگذاری فرکانس و شبکه‌های اصلی تجزیه و مبادلات و مدیریت توزیع خدمات پایه پستی.

7- راه و راه‌آهن.

8- هواپیمایی (حمل و نقل هوایی) و کشتیرانی (حمل و نقل دریایی)

سهم بهینه بخش‌های دولتی و غیردولتی در فعالیت‌های صدر اصل 44، با توجه به حفظ حاکمیت دولت و استقلال کشور و عدالت اجتماعی و رشد و توسعه اقتصادی، طبق قانون تعیین می‌شود.

ب)متن ابلاغیه در خصوص سیاست‌های کلی بخش تعاونی

- افزایش سهم بخش تعاونی در اقتصاد کشور به 25% تا آخر برنامه پنج‌سالة پنجم.

- اقدام مؤثر دولت در ایجاد تعاونی‌ها برای بیکاران در جهت اشتغال مولد.

- حمایت دولت از تشکیل و توسعه تعاونی‌ها از طریق روش‌هایی از جمله؛ تخفیف مالیاتی، ارایه تسهیلات اعتباری حمایتی به وسیله کلیه مؤسسات مالی کشور و پرهیز ازهرگونه دریافت اضافی دولت از تعاونی‌ها نسبت به بخش خصوصی.

- رفع محدودیت از حضور تعاونی‌ها در تمامی عرصه‌های اقتصادی از جمله بانکداری و بیمه.

- تشکیل بانک توسعه تعاون با سرمایه دولت با هدف ارتقاء سهم بخش تعاونی در اقتصاد کشور.

- حمایت دولت از دستیابی تعاونی‌ها به بازار نهایی و اطلاع‌رسانی جامع و عادلانه به این بخش.

- اعمال نقش حاکمیتی دولت در قالب امور سیاست‌گذاری و نظارت بر اجرای قوانین موضوعه و پرهیز از مداخله در امور اجرایی و مدیریتی تعاونی‌ها.

- توسعه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و سایر حمایت‌های لازم به منظور افزایش کارآمدی توانمندسازی تعاونی‌ها.

- انعطاف و تنوع در شیوه‌های افزایش سرمایه و توزیع سهام در بخش تعاونی و اتخاذ تدابیر لازم به نحوی که علاوه بر تعاونی‌های متعارف، امکان تأسیس تعاونی‌های جدید در قالب شرکت سهامی عام با محدودیت مالکیت هر یک از سهامداران به سقف معینی که حدود آن را قانون تعیین می‌کند، فراهم شود.

- حمایت دولت از تعاونی‌ها متناسب با تعداد اعضا.

- تأسیس تعاونی‌های فراگیر ملی برای تحت پوشش قرار دادن سه دهک اول جامعه به منظور فقرزدایی.

ج) متن ابلاغیه در خصوص سیاست‌های کلی توسعة بخش‌های غیردولتی از طریق واگذاری فعالیت‌ها و بنگاه‌های دولتی که درتاریخ 12/04/1385 به روسای سه قوه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ گردیده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به ضرورت شتاب گرفتن رشد و توسعه اقتصادی کشور مبتنی بر اجرای عدالت اجتماعی و فقرزدایی در چارچوب چشم‌انداز 20 ساله کشور، تغییر نقش دولت از مالکیت و مدیریت مستقیم بنگاه به سیاستگذاری و هدایت و نظارت، توانمند‌سازی بخش‌های خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمایت از آن جهت رقابت کالا‌ها در بازار‌های بین‌المللی، آماده سازی بنگاه‌های داخلی جهت مواجهه هوشمندانه با قواعد تجارت جهانی در یک فرآیند تدریجی و هدفمند، توسعه سرمایه انسانی دانش و پایه و متخصص، توسعه و ارتقای استاندارد‌های ملی و انطباق نظام های ارزیابی کیفیت با استاندارد‌های بین‌المللی جهت‌گیری خصوصی سازی در راستای افزایش کارآیی و رقابت‌پذیری و گسترش مالکیت عمومی و بنا بر پیشنهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام، بند ج سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مطابق بند 1 اصل 110 ابلاغ می‌گردد.

واگذاری 80 % از سهام بنگاه‌های دولتی مشمول صدر اصل 44 به بخش‌های خصوصی شرکت‌های تعاونی سهامی عام و بنگاه‌های عمومی غیر دولتی به شرح ذیل مجاز است:

- بنگاه‌های دولتی که در زمینه‌های معادن بزرگ، صنایع بزرگ و صنایع مادر (از جمله صنایع بزرگ پایین‌دستی نفت و گاز) فعال هستند به استثنای شرکت ملی نفت ایران و شرکت‌های استخراج و تولید نفت خام و گاز

- بانک‌های دولتی به استثنای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بانک ملی ایران، بانک سپه، بانک صنعت و معدن، بانک کشاورزی، بانک مسکن و بانک توسعه صادرات

- شرکت‌های بیمه دولتی به استثنای بیمه مرکزی و بیمه ایران

- شرکت‌های هواپیمایی و کشتیرانی به استثنای سازمان هواپیمایی کشوری و سازمان بنادر و کشتیرانی

- بنگاه‌های تامین نیرو به استثنای شبکه‌های اصلی انتقال برق

- بنگاه‌های پستی و مخابراتی به استثنای شبکه‌های مادر مخابراتی، امور واگذاری فرکانس و شبکه‌های اصلی تجزیه و مبادلات و مدیریت توزیع خدمات پایه پستی

- صنایع وابسته به نیروهای مسلح به استثنای تولیدات دفاعی و امنیتی ضروری به تشخیص فرمانده کل قوا

الزامات واگذاری:

الف) قیمت‌گذاری سهام از طریق بازار بورس انجام می‌شود.

ب) فراخوان عمومی با اطلاع رسانی مناسب جهت ترغیب و تشویق عموم به مشارکت و جلوگیری از ایجاد انحصار و رانت اطلاعاتی صورت پذیرد.

ج) جهت تضمین بازدهی مناسب سهام شرکت‌های مشمول واگذاری اصلاحات لازم درخصوص بازار، قیمت‌گذاری محصولات و مدیریت مناسب بر اساس قانون تجارت انجام گردد.

د) واگذاری سهام شرکت‌های مشمول طرح در قالب شرکت‌های مادر تخصصی و شرکت‌های زیرمجموعه با کارشناسی همه‌جانبه صورت گیرد.

هـ) به منظور اصلاح مدیریت و افزایش بهره‌وری بنگاه‌های مشمول واگذاری با استفاده از ظرفیت‌های مدیریتی کشور، اقدامات لازم جهت جذب مدیران باتجربه، متخصص و کارآمد انجام پذیرد.

فروش اقساطی حداکثر 5% از سهام شرکت‌های مشمول بند «ج» به مدیران و کارکنان شرکت‌های فوق مجاز است.

و) با توجه به ابلاغ بند «ج» سیاست‌های کلی اصل 44 و تغییر وظایف حاکمیتی، دولت موظف است نقش جدید خود در سیاست‌گذاری، هدایت و نظارت بر اقتصاد ملی را تدوین و اجرا نماید.

ی) تخصیص درصدی از منابع واگذاری جهت حوزه‌های نوین با فناوری پیشرفته در راستای وظایف حاکمیتی مجاز است.

د) سیاست‌های کلی واگذاری

- الزامات واگذاری:

- 1 توانمندسازی بخش‌های خصوصی و تعاونی بر ایفای فعالیت‌های گسترده و اداره بنگاه‌های اقتصادی بزرگ.

- 2 نظارت و پشتیبانی مراجع ذی‌ربط بعد از واگذاری برای تحقق اهداف واگذاری.

- 3 استفاده از روش‌های معتبر و سالم واگذاری با تأکید بر بورس، تقویت تشکیلات واگذاری، برقراری جریان شفاف اطلاع‌رسانی، ایجاد فرصت‌های برابر برای همه، بهره‌گیری ازعرضة تدریجی سهام شرکت‌های بزرگ در بورس به منظور دستیابی به قیمت پایه سهام.

- 4 ذی‌نفع نبودن دست‌اندرکاران واگذاری و تصمیم‌گیرندگان دولتی در واگذاری‌ها.

- 5 رعایت 

سیاست‌های کلی بخش تعاونی در واگذاری‌ها.

- مصارف درآمدهای حاصل از واگذاری:

وجوه حاصل از واگذاری سهام بنگاه‌های دولتی به حساب خاصی نزد خزانه‌داری کل کشور واریز و در قالب برنامه‌ها و بودجه‌های مصوب به ترتیب زیر مصرف می‌شود:

1- ایجاد خوداتکایی برای خانواده مستضعف و محروم و تقویت تأمین اجتماعی.

2- اختصاص 30% از درآمدهای حاصل از واگذاری به تعاونی‌های فراگیر ملی به منظور فقرزدایی.

3- ایجاد زیربناهای اقتصادی با اولویت مناطق کمتر توسعه‌یافته.

4- اعطای تسهیلات (وجوه اداره شده) برای تقویت تعاونی‌ها و نوسازی و بهسازی بنگاه‌های اقتصادی غیردولتی با اولویت بنگاه‌های واگذاری شده و نیز برای سرمایه‌گذاری بخش‌های غیردولتی در توسعه مناطق کمتر توسعه‌یافته.

- 5 مشارکت شرکت‌های دولتی با بخش‌های غیردولتی تا سقف 49% به منظور توسعة اقتصادی مناطق کمتر توسعه‌یافته.

- 6 تکمیل طرح‌های نیمه‌تمام شرکت‌های دولتی با رعایت بند «الف» این سیاست‌ها.

هـ) سیاست‌های کلی اعمال حاکمیت و پرهیز از انحصار:

- تداوم اعمال حاکمیت عمومی دولت پس از ورود بخش‌های غیردولتی از طریق سیاست‌گذاری و اجرای قوانین و مقررات و نظارت به ویژه در مورد اعمال موازین شرعی و قانونی در بانک‌های غیردولتی.

- جلوگیری از نفوذ و سیطرة بیگانگان بر اقتصاد ملی.

- جلوگیری از ایجاد انحصار توسط بنگاه‌های اقتصادی غیردولتی از طریق تنظیم و تصویب قوانین و مقررات.

 

3- در تاریخ تولد فاطمه(س) در بین علمای اسلام اختلاف است. لکین در بین علمای امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادی‌الثانی سال پنجم بعثت تولد یافته است.

مکان تولد حضرت زهرا(س) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله‏ای است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنی کوچه عطارها می‏گفتند. رسول خدا(ص) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکی که بارها در آن فرشته وحی بر پیامبر(ص) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد.

 از آنجا که محل نزول وحی و بخشی از قرآن، زیستگاه پیامبر(ص) و مکان تولد حضرت زهرا(س) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوی و قداستی خاص داشت. از این رو بارها در طول تاریخ هم‏زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بنای آن اقدام کردند.

4- روز جمعه 5 مرداد سال 1358 برابر با سوم ماه مبارک رمضان سال 1399 قمری، اولین نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی در دانشگاه تهران برگزار شد.

 امام خمینی(ره) چند روز قبل از این تاریخ این مهم را به ایشان سپردند و حکم برپایی و اقامه نماز جمعه را صادر فرمودند.

ملت عظیم و عزیز با شرکت خود باید این سنگر اسلامی را هر چه عظیم تر و بلند پایه‌تر حفظ نمایند تا به برکت آن، توطئه‌های خائنان و دسیسه های مفسدان خنثی شود."و از آن تاریخ تا به امروز نماز جمعه تهران هیچگاه تعطیل نشد و حتی در دوران تهدید مکرر رژیم بعثی عراق به موشکباران نمازجمعه تهران در برگزاری آن خللی وارد نگردید تا از مرز برگزاری 1500 نمازجمعه به تازگی عبور نمود. در 24 دیماه 1358حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از سوی بنیانگذار کبیر انقلاب به عنوان امام جمعه تهران منصوب شدند و در 6 تیرماه 1360 با انفجار بمب در مقابل ایشان در مسجد اباذر تهران به شدت مجروح گردیدند. پس از سوءقصد و ترور نافرجام ایشان توسط منافقین و در دوران نقاهت، نیاز به امام جمعه موقت در تهران بیشتر احساس گردید. در کل، شهر تهران در طول برگزاری این مراسم سیاسی عبادی، به غیر از رهبر فرزانه انقلاب یازده امام جمعه دیگر نیز به خود دیده است: حضرات آیات طالقانی، منتظری، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، امامی کاشانی، ربانی املشی، یزدی، مهدوی کنی، جنتی، طاهری خرم آبادی و خاتمی. (به ترتیب اقامه اولین نماز) در این میان شهید آیت الله ربانی املشی با اقامه 3 نماز کمترین و آیت الله هاشمی رفسنجانی با اقامه بیش از 400 نماز بیشترین تعداد برپایی نمازجمعه را به خود اختصاص داده اند. نمازجمعه تهران برای اولین بار در دانشگاه تهران اقامه شد که این دانشگاه در طول این سالها بیشترین تعداد نمازجمعه ها را به خود اختصاص داد، اگرچه 6 نمازجمعه در بهشت زهرا، 18 نمازجمعه در حرم مطهر حضرت امام خمینی(ره)، و یک نمازجمعه نیز در مصلی تهران برگزار گردید.

 

5- آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی در سال 1364 شمسی، در خانواده‌ای روحانی در تهران قم به عرصه وجود نهاد. پدر آیت الله سید مصطفی، ‌از علما و مراجع بزرگ عصر خویش بود که در سال 1280 شمسی،‌ به نجف اشرف هجرت نموده و در آنجا مشغول تدریس و تحقیق شد و در جنگ اول جهانی به صوف مجاهدان پیوست و رهبری نیروهای عراقی علیه تجاوز انگلیس را بر عهده گرفت. سید ابوالقاسم به همراه پدر، ‌عازم عراق شده و در حوزه نجف به ادامه تحصیل پرداخت و از اساتیدی همچون میرزا محمدتقی شیرازی، ‌آخوند خراسانی و میرزا حسن خلیلی بهره‌های فروانی برد و در 25 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد.

 مبارزات علیه استعمار: ایشان در عراق به همراه پدر، پدر ف رهبری نیروهای ملی عراق را برعهده داشت به طوریکه انگلیسی‌ها که وجود ایشان را بزرگ ترین مانع پیشرفت خود در عراق می‌دانستند، ‌حکم اعدام ایشان را صادر کردند، اما ایشان قبل از دستگیری، ‌عراق را به سمت ایران ترک کرد. بعد از برکناری رضاخان در شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، آیت‌الله کاشانی، اعلامیه‌ای با این مضمون که ایران مال ایران است و ذخایر آن به خصوص نفت از آن ایرانیان است، انتشار داد. ایشان همچنین در قم اعلامیه و شبنامه علیه انگلیسی ها صادر می‌کرد تا اینکه سرانجام در خرداد 1323 بازداشت و تبعید گردید و تا پایان جنگ جهانی در ارودگاه‌های متفقین زندانی بود.

مبارزات علیه استبداد داخلی: ‌آیت‌الله کاشانی پس از پایان جنگ دوم جهانی،‌ در فعالیت های اجتماعی و مبارزات سیاسی فعالانه حضور یافت و در مقابل سیاست بازی‌های قوام ایستاد و در نتیجه در سال 1324 بار دیگر دستگیر و تبعید شد. اما در دی ماه 1324 در دوره پانزدهم مجلس به نمایندگی انتخاب شد و علیه دولت های دست نشانده هژیر و ساعد به مبارزه پرداخت. در پی ترور نافرجام شاه،‌ بار دیگر آیت‌الله کاشانی دستگیر و در قلعه فلک الافلاک خرم‌آباد زندانی و از آنجا به لبنان تبعید شد. پس از تبعید ایشان،‌ مبارزات مردم همچنان ادامه یافت و شهید نواب صفوی رابطه مستقیم با آیت‌الله کاشانی برقرار نموده و اعلامیه‌های ایشان را پخش می کرد. بعد از ترور هژیر توسط فدائیان اسلام در 27 اسفند 1328، ‌کابینه ساعد سقوط کرد و در انتخابات دوره شانزدهم، آیت‌الله کاشانی غیابا از طرف مردم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و منصورالملک نخست وزیر وقت،‌ طی تلگرافی از ایشان عذرخواهی کرده و ایشان به ایران بازگشت. عمده فعالیت ایشان پس از آن، ‌در رابطه با ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن دولت مصدق بود که در ملی شدن صنعت نفت نقش ممتازی را ایفا کرده و رهبری مردم در قیام 30 تیر 1331 را برعهده داشت. پس از آنکه مصدق دوباره روی کار‌آمد بنای اختلاف با آیت‌الله کاشانی گذاشت. نصیحت های آیت الله کاشانی فایده‌ای نکرد تا اینکه کودتای 28 مرداد اتفاق افتاد. پس از کودتای 28 مرداد که قرار داد کنسرسیوم در دولت زاهدی منعقد شد، ‌آیت‌الله کاشانی طی اعلامیه‌ای شدیداللحن آن را محکوم کردند و از درجه اعتبار ساقط دانستند. در سال 1334، پس از دستگیری سران فداییان اسلام،‌ باز دیگر آیت‌الله کاشانی به عنوان دخالت در قتل رزم‌آرا دستگیر و در معرض محاکمه و اعدام قرار گرفت. اما بر اثر پافشاری مقامات روحانی و هشدار جدی آنان، آزاد گردید. سرانجام 23 اسفند 1340 به رحمت خدا رفت.

 

6- سازمان بهزیستی کشور از مهمترین نهادهای حمایتی دولتی است که از طریق بودجه عمومی به افراد معلول و محروم جامعه کمک می‌نماید. پس از پیروزی انقلاب، سازمان بهزیستی کشور از ادغام سازمان‌های خیریه و حمایتی که در این بخش فعالیت می‌کردند، آغاز به کار کرد.

پس از بررسی و مطالعات شهید گرانقدر دکتر محمد علی فیاض‌بخش، سازمان بهزیستی کشور به موجب لایحه قانونی مورخ 24/4/1359 و در جهت تحقق مفاد اصول سوم، بیست‌ویکم و بیست‌ونهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از ادغام 16 سازمان، نهاد، موسسه و انجمن تشکیل شد تا با اتخاذ تدابیر و ارائه خدمات و حمایت‌های غیربیمه‌ای با حفظ ارزش‌ها و کرامت والای انسانی و تکیه بر مشارکت‌های مردم و همکاری نزدیک سازمان‌های ذیربط، در جهت گسترش خدمات توانبخشی، حمایتی، بازپروری و پیشگیری از معلولیت‌ها و آسیب‌های اجتماعی و کمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی گروه‌های کم درآمد، اقدام نماید.

در تیرماه سال 1383 بر اساس قانون ساختار وزارت رفاه و تأمین اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به همراه سازمان های تأمین اجتماعی و بیمه خدمات درمانی از وزارت بهداشت، درمان و آموزش منفک و به زیر مجموعه وزارت رفاه و تأمین اجتماعی ملحق شد.

 قانون  تشکیل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ هشتم تیرماه یکهزار و سیصد و نود مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 11/4/1390 به تأیید شورای نگهبان رسید: به موجب این قانون ادغام سه وزارتخانه تعاون، کار و امور اجتماعی و رفاه و تأمین وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی تشکیل می‌شود و کلیه وظایف و اختیاراتی که طبق قوانین برعهده وزارتخانه های یادشده بوده است به وزارتخانه جدید و وزیر آن منتقل می‌گردد.

بر همین اساس در تیرماه سال 1390 بر اساس قانون ادغام سه وزارتخانه تعاون، کار و رفاه و تأمین اجتماعی، سازمان بهزیستی کشور به زیر مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ملحق شد.

 

7- اسرائیل در 21 تیر ماه 1385 حملات همه جانبه علیه حزب الله لبنان به بهانه اسارت دو سرباز اسرائیلی آغاز کرد ، اما پس از 33 روز جنگ تمام عیار ارتش رژیم صهیونیستی که از ابتدای پیدایش ، در هیچ جنگی شکست نخورده بود ،در جنگ با رزمندگان مقاومت حزب الله لبنان به زانو در آمد.

تا قبل از ژوئن 2006 کلیه جنگ‌های اعراب و اسرائیل کمتر از هفت روز و در عملیات خوشه‌های خشم 16 روز ادامه داشت.زیرا در استراتژی جنگی اسرائیل به علت عمق استراتژیک محدود و حساسیت تلفات نیروی انسانی، ارتش این کشور، در کلیه جنگ‌های خود به دبنال وارد آوردن ضربات برق آسا و سریع در کمتر از یک هفته و سپس آغاز مذاکرات با طرف مقابل بوده است. اما در جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزب الله لبنان سرنوشت جنگ به گونه‌ای دیگر رقم خورد.

اسرائیلی‌ها که تا آن روز از انهدام حزب الله و اعدام کادرهای مرکزی آن سخن می‌گفتند، در روز پنجم جنگ به «خلع سلاح» حزب الله بسنده کردند و اقدام نظامی خود را مقدمه فرآیند سیاسی خلع سلاح خواندند.

این جنگ در نوع خود دارای ویژگی های منحصر می‌باشد که می‌توان به بعضی از آنها این‌گونه اشاره کرد:

- اولین ویژگی مهم جنگ نامتقارن حزب الله علیه اسرائیل استفاده از اصل غافلگیری است. غفلت یک طرف متخاصم سبب استفاده از اصل غافلگیری طرف دیگر می‌شود. ابتدا حزب الله با حمله به نیروهای اسرایئلی در روز 12 ژوئیه 2006 در آغاز عملیات نسبت به اسرائیل پیش دستی کرد این پیش دستی، ارتش اسرائیل را که از ماه‌ها قبل تهاجم به لبنان و حزب الله را طراحی کرده بود کاملا غافلگیر کرد اقدامش یک شوک و بهت شدیدی بر ارتش اسرائیل وارد نمود.

یک مقام ارشد نظامی رژیم صهیونیستی در گفتگو با هاآرتص در رابطه با غفلت این رژیم در مورد حزب الله می‌گوید:« پس از عقب‌نشینی ارتش ما از جنوب لبنان در سال 2000 فرصت طلائی 6 ساله‌ای در اختیار نیروی حزب الله گذاشتیم و از آن غافل شدیم تا با فراغ بال، استحکامات و تجهیزات نظامی پیشرفته خود را در این منطقه سوق‌الجیشی (جنوب لبنان)‌، مستقر نماید و اینک آن به دژی تسخیر ناپذیر تبدیل شده است.

-دومین ویژگی جنگ نامتقارن حزب الله علیه رژیم صهیونیستی از بین بردن اراده دشمن برای ادامه جنگ بود. جنگ فرسایشی در عملیات نامتقارن به مانند خرید وقت و زمان، به منظور ضربه زدن به دشمن در فرصت‌های مناسب است و همین امر سبب گردید تا رژیم صهیونیستی در جایگاه، زمان و اهداف جنگ سیطره نداشته باشد و عملیات برق‌‌آسا و استراتژی ضربه اول با ناکامی روبرو گردید.

پس از پایان دو هفته از جنگ 33 روزه در هفته سوم وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به صراحت اعلام کرد که ما توان مقابله با حزب الله را نداریم.

جنگ فرسایشی حزب الله علیه 

این رژیم توانست توان ارتش را به تحلیل ببرد.

- سومین ویژگی استفاده از «دفاع متحرک همه جانبه» حزب الله علیه ارتش رژیم صهیونیستی است. با توجه به نامتقارن بودن این جنگ، حزب الله از لحاظ استعداد نیروی نظامی نسبت به ارتش اسرائیل در اقلیت به سر می‌برد.

اصل تحرک، حزب الله را قادر ساخت که کمبود نیروی نظامی خود را جبران نماید و با فشار بر نقاط ضعف و آسیب‌پذیر اسرائیل حریف قوی خود را به زمین بزند.

حزب الله با این توانایی محدود خود در نیروی انسانی و با استفاده از دفاع متحرک در قالب جنگ چریکی و ضربات برق‌آسا و نامرئی توانست عملکردی از خود بروز دهد که در طول تاریخ جنگ رژیم صهیونیستی بی‌سابقه بوده است.

منابع پزشکی رژیم صهیونیستی اعلام کردند که 245 نظامی اسرائیلی بر اثر صدمه روحی جنگ علیه لبنان در تابستان 1385 گذشته دچار بیماری روانی شدند. که این حاکی از بی‌انگیزگی ارتش اسرائل در جنگ با حزب الله بوده است و همین امر، شکست روانی ارتش اسرائیل را به همراه داشته است.

-یکی از مهمترین ویژگی‌های جنگ 33 روزه که آن را از سایر جنگ‌های چریکی و کلاسیک متمایز می‌سازد، کسب، حفاظت و ضد اطلاعات نظامی از سوی حزب الله می‌باشد. سیستم اطلاعاتی و ضد جاسوسی پیشرفته و پیچیده، حزب الله را قادر ساخت در عین حفظ اسرار نظامی خود، اطلاعات فوق سری را از ارتش و اهداف اسرائیل به دست آورد؛ به نحوی که یکی از دلایل ناکامی ارتش اسرائیل را عدم اطلاعات دقیق و کافی از تجهیزات، تسلیحات، مهارت‌های جنگی و رزمی نیروهای حزب الله از یک سو و دسترسی حزب الله به اطلاعات فوق سری ارتش اسراییل از سوی دیگر می‌دانند.

حداقل از روز هیجدهم جنگ مشخص شد که شکست نظامی حزب الله ممکن نیست و در این نتیجه گیری، مقامات اسرائیل - اعم از سیاسیون و اکثر نظامی ها -، مقامات آمریکا و مقامات اروپا، مقامات چین، روسیه و نیز دولت های عربی هم پیمان تجاوز اسرائیل همداستان شدند. از اینجا پروژه «پایان آبرومندانه»، جایگزین پروژه «صلح پایدار» گردید که به منظور حذف سیاسی و نظامی حزب الله مطرح شده بود. از اینجا فرانسوی ها که در بخش مسیحی و اهل سنت لبنان دارای پایگاه سیاسی بودند، فعال شدند و محور انگلیس - حداقل در ظاهر - از معادله سیاسی حذف گردید.

در ایام فرانسه به گمان اینکه در بین طرف های مختلف بهترین موقعیت را دارد، پیش نویس قطعنامه ای را برای پایان دادن به جنگ تهیه کرد. پیش نویس قطعنامه‌ی فرانسه با مخالفت ظاهری رژیم صهیونیستی مواجه شد و مقامات آمریکا آن را نیازمند اصلاح ارزیابی کردند. در واقع پذیرش بحث راجع به پایان جنگ در حالی که غرب به هیچکدام از اهداف خود نرسیده بود، به تنهایی بیان کرد که کار در بخش نظامی قفل شده است که آنان درصدد برآمده‌اند با استفاده از قدرت سیاسی به جنگ خاتمه دهند. در اینجا یک نظریه شکل گرفت: «عملیات سریع و گسترده نظامی برای پایان دادن سیاسی به جنگ با حزب الله»

براساس این نظریه اسرائیل باید امتیازاتی را در «زمین» بدســت می‌آورد تا براساس آن اولا طرف مقابل ناچار به پذیرش هر قطعنامه ای بشود و ثانیا وقتی قطعنامه تصویب می‌شود اسرائیل دچار بحران داخلی نشود و دولت بتواند به شهروندان یهودی بگوید که بعد از دست یافتن به پیروزی، قطعنامه را پذیرفته است.در مقطع «هفته آخر»، در پنج نقطه زمینی عملیات زمینی رژیم صهیونیستی شامل: محور مارون الراس محور کفرکلا، محور حولا، محور عیتاالشعب و محور ناقوره به مرور شدت گرفت. ارتش رژیم صهیونیستی در اولین روز این عملیات در منطقه کفرکلا و الطیبه ضربه سنگینی خورد، 23 تانک آن منهدم گردید، حدود 30 نفر از نظامیان آن کشته شدند و حدود 100 نفر از آنان شامل دو فرمانده گردان مجروح گردیدند؛ تاجایی که نظامیان صهیونیستی این روز را روز سیاه ارتش اسرائیل لقب دادند. عملیات نظامی در مناطق دیگر هم سرنوشت بهتری نداشت و بخصوص در محور عیتاالشعب، ضربات بسیار سنگینی متوجه رژیم صهیونیستی گردید. دشمن وقتی متوجه شد در همه این محور ها امکان پیشروی زمینی ندارد، تلاش کرد تا راه ورود حزب الله و پشتیبانی نظامی و غیرنظامی از آنان را سد نماید. از این رو از یک طرف شهر شیعه نشین صور و جاده اصلی ترانزیت صیدا به صور و صور به شهرهای جنوبی لبنان را با شدت تمام از طریق بمباران های هوایی و توپ های دریایی زیر آتش گرفت و بطور متوسط روزانه 5000 گلوله توپ را به این منطقه شلیک کرد تا جایی که بعضی از روستاهای استان صور با خاک یکسان گردیدند. از سوی دیگر عملیات زمینی علیه منطقه کفر کلا و الطیبه شدت گرفت. منظور آنان این بود که حد فاصل نقطه مرزی کفر کلاً تا رود لیتانی که طول آن در این نقطه به حدود سه کیلومتر می‌رسید، را به تصرف درآورده و عملاً ارتباط جنوب لیتانی را با شمال آن قطع نمایند. در همان حال آنان با زدن کلیه پل های روی رودخانه لیتانی، عملیات امدادرسانی را مختل کردند، در این مرحله بخش غربی دره ی بقاع را هم زیر آتش شدید هوایی گرفتند و ارتباط بقاع را با جنوب قطع کردند. عملیات نظامی بخصوص بمباران شدید هوایی در این ده روز از شدت بسیار بالایی برخوردار بود، ولی کماکان ارتش اسرائیل تلفات می‌داد.