خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه و تحلیل هایش ، رسانه ها را از کسالت خبری در می آورد و صاحب نظران را به فکر وا می داشت، حتی اگر بحث اسلامی « جامعه بر محور قرآن » باشد.

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱۸ مهر ۱۳۷۶
خطبه اول: تاکید بر مراعات اوامر و نواهی الهی/ طرح مباحث قرآنی در خطبه‌های جمعه/ اعجاز لفظی و محتوایی قرآن/ افزایش توجه به اعجاز محتوایی قرآن در پیشرفت تدریجی علوم/ درخشش ادبیات قرآن بر قله‌های ادبی تاریخ عرب/ اعتراف همه ادبا به اعجاز بلاغی قرآن/ اعجاز قرآن در بیان تاریخ و داستان‌ها/ بیان تاریخ انبیاء در قرآن/ تعجب اعراب از اطلاعات تاریخی پیامبر(ص) در قرآن/ تحقق پیش‌بینی‌های قرآن/ نمونه‌هایی از پیش‌بینی‌های قرآن/ پیش بینی قرآن از فتح مکه/ اشارات علمی قرآن و تصدیق کشفیات جدید/ نقش قرآن در تحرّکات علمی تمدن‌های دنیا/ محتوای غنی آیات الاحکام قرآن/ تصدیق تعالیم قرآنی در منشور سازمان ملل/ اعجاز اخلاقی قرآن در معارف انسانی/ سوره کوثر خطبه دوم: مناسبت‌های هفته/ شهادت حضرت فاطمه (س)/ اقوال دو گانه در باره ایام فاطمیه/ مظلومیت حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در مدینه پس از پیامبر(ص)/ حضرت زهرا(س)، عزیزترین زن تاریخ بشریت/ اهمیت و ارزش روز جهانی کودک برای جوامع/ توجه انقلاب اسلامی به سلامت و تحصیل کودکان ایران/ اهمیت ارتباطات و نقش پست در جوامع اسلامی/ تجهیز پست به ابزار لازم در برنامه‌های اول و دوم/ نقش استاندارد در ارتقای کیفی تولیدات/ توجه به استاندارد؛ لازمه ی همراهی با پیشرفت‌های جهانی/ اهمیت استاندارد در صنعت و کشاورزی/ مهاجرت اجباری امام از عراق به فرانسه/ تسریع مبارزه در هجرت امام به پاریس/ اشغال خرم شهر، از مصائب ایران/ نقش شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی در انقلاب/ برنامه‌ها و اهداف اجلاس سراسری نماز در ارومیه/ گزارش سفر به مناطق مرزی در شمال غرب/ زندگی رقّت بار مردم در آن سوی مرزهای ایران در شمال غرب/ حمایت معنادار مردم مناطق مرزی از انقلاب و مسوولان/ گزارشی از سفر کوتاه به شهر نخجوان در کشور آذربایجان/ برنامه‌های ایران برای رونق اقتصادی و کشاورزی در مناطق مرزی/ گلایه مسولان و مردم مرز نشین از کندی روند سازندگی در کشور/ اهداف، برنامه‌ها و دستاوردهای مانور ذلفقار/ پیشرفت ایران در صنایع هواپیما سازی/ ناراحتی آمریکا از پیشرفت‌های دفاعی ایران/ نمایشگاه بین المللی بازرگانی، محلی برای رقابت کالاهای ایرانی با خارج/ مازاد 7 میلیارد و نیمی تجارت خارجی ایران در سال75/ خود کفایی ایران در بسیاری از کالاهای وارداتی/ جلوگیری از خروج ارز از کشور در سال‌های سازندگی/ پارس جنوبی، بزرگترین مخزن گاز دنیا/ برنامه‌های ایران برای برداشت از مخازن مشترک با قطر در پارس جنوبی/ تنگ نظری‌های آمریکا و بی توجهی غرب برای مشارکت در طرح‌های مهم با ایران/ نگرانی آمریکا و حرکت ناو مینیتز به سوی خلیج فارس/ سیاست یک بام و دو هوای آمریکا در برخورد با کشورها/ حق ایران در بمباران پایگاه‌های منافقین در خاک عراق/ اقدام پست اسرائیلی‌ها در ترور خالد مشعل/ ضررهای آمریکا و غرب در عدم توجه به ایران در راه انتقال گاز/ خط انتقال گاز آسیای میانه به اروپا و کارشکنی‌های آمریکا/ انفعال مکرر آمریکا در تروریسم شناختن مجدد منافقین/ پیشرفت‌های سازندگی ایران در اوج تحریم‌‌های آمریکا

بسمِ الله الرّحمنِ الرَّحیمْ

اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ الِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ،«قُلْ لَئنْ اِجْتَمَعَتِ اْلأنسُ وَ الْجِنُّ عَلی اَنْ یَأتُوا بمِثْلِ هذاالقُرآنِ، لایَأتُونَ بمِثْلِهِ وَ لَوْکانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً»[1]، عِبادَالله اُوْصیکُمْ بتَقْوَی الله وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ.

 

با توجه دادن مستمعان محترم به وظایف دینی  و مراعات اوامر و نواهی الهی و اخلاقی اسلامی، اولین خطبه را مطابق معمول درباره اعجاز قرآن کریم ایراد می‌کنیم.

یادتان هست که درمباحث مر بوط به  قرآن، اهمیت قرآن، وحی، حفظ قرآن، جمع قرآن و یکی کردن نسخه‌های قرآن و بعد تاریخ این مراحل، گذشت و بحث اعجاز قرآن مطرح شد و در آخرین بحث، از معنای اعجاز، ضرورت معجزه برای همه انبیاء و معجزات پیغمبر(ص) و معجزه خالده اسلام که قرآن‌است، ]صحبت کردیم[.

کلیاتی هم در خطبه گذشته راجع به معجزه قرآن گفتیم. امروز بخش دیگری‌در همین زمینه صحبت می‌کنم تا ببینیم قرآن از چه زاویه معجزه است. این یک ‌بحث طولانی است و من هم سعی می‌کنم در چند خطبه به طور مختصر فقط فهرست جهات اعجاز قرآن را بگویم و کسانی که اهل تحقیق و مطالعه باشند، خودشان یا می‌دانند یا با شنیدن این بحث‌ها برای مطالعه بیشتر، انگیزه پیدا می‌کنند.

در یک تقسیم کلی، قرآن هم از لحاظ لفظ و عبارت و هم از لحاظ محتوا معجزه است. در گذشته، به خصوص در زمان نزول، قرآن از لحاظ لفظ بیشتر مورد توجه بوده و به تدریج که دنیای اسلام علوم، فنون و معارف را به صورت کلاسیک در پیروان خود ترویج نمود و جامعه‌ای دانشمند و عالم به وجود آورد، توجه به محتوا بیشتر شد.

هر چه از صدر اسلام به این طرف جلو می‌آییم، وزنه اعجاز لفظی کمتر و اعجاز محتوایی، بیشتر می‌شود؛ گرچه ]بر [اعجاز لفظی هم همیشه تأکید می‌کنند.

اگر ما ]به[ کتاب‌هایی که در طول تاریخ درباره اعجاز قرآن که نوشته شده، نگاه ‌کنیم، این واقعیت تاریخی ]را[ خوب می‌فهمیم که بحث محتوایی اعجاز در معارف و علوم و احکام از موقعی اوج می‌گیرد ]که[ جامعه اسلامی با فلسفه‌احکام و اخلاق و معارف آشنا می‌شود.

من درباره اعجاز لفظی در خطبه قبل صحبت کردم و با ]توجه به[ اینکه اکثر خطبه‌های زمان‌های گذشته روی این بوده و اکثر کتاب‌ها روی همین اعجاز ادبی ‌قرآن بوده است، نمی‌خواهم در این زمینه حرف بزنم.

دلیلش هم همین است که چون جامعه ما جامعه عرب زبان نیست و مستمعین ما چون فارسی زبان هستند، توضیح نکات جالب اعجاز ادبی قرآن ‌کار موفقی نیست.

ما با کسانی می‌توانیم این بحث‌ها را مطرح کنیم که خودشان آشنا با علوم ادبی ‌و عربی باشند که در جامعه ما فراوان هستند، اما عامه مردم که می‌خواهند از این خطبه‌ها بهره بگیرند، کمتر می‌توانند از این بحث استفاده کنند.

لذا ما به همان کلیاتی که گفتیم، اکتفا می‌کنیم، فقط توضیح می‌دهم که‌ فصاحت، بلاغت و علوم ادبیّات ـ صرف، نحو، منطق، معانی و بیان، عروض‌ و هم بخش‌های ادبیات عرب ـ بهترین مثل‌ها و نمونه‌های قابل الگوگیری ‌خودشان را از قرآن می‌گیرند و در تمام متون ادبی
تاریخ عرب هیچ وقت نمی‌توانند به قلّه ادبیات قرآن برسند.

حجت در بحث‌های ادبی اینجا تمام می‌شود. فقط الفاظ هم نیست، ترکیب آیات، ترکیب جملات، توالی بحث‌ها و به طور کلّی آن شاکله کتاب مقدّس آسمانی قرآن مجموعه‌ای است که برای صاحب‌نظران به عنوان یک کتاب ‌بی‌نظیر از بُعد ادبی قابل تردید نیست. من بیش از این نمی‌خواهم راجع به آن صحبت کنم. از اینکه بگذریم، به محتوا وارد می‌شویم.

چند بخش مهم داریم: یکی بخش تاریخ گویی قرآن است. دوم پیشگویی‌های قرآن است. سوم معارف و علوم انسانی و عقیدتی قرآن و چهارم احکام و مقرّرات و قوانین اجتماعی قرآن است که آیات‌الاحکام متکّفل اینهاست و پنجم آیات مربوط به اخلاق اجتماعی و جامعه بشری و معاشرت و رفتار و مسائل فرهنگی جامعه است.

البته هر یک از اینها هم باز بحث‌های مختلفی دارند و بی‌شک، اگر ما بخواهیم حتی فهرست این بحث‌ها را بگوییم، از حدود حوصله خطبه‌های نماز جمعه خارج می‌شود. لذا خواهید دید که من خیلی فشرده و جهت آشنا کردن توده‌مردم با وجوه آیات قرآن از این بحث‌ها عبور می‌کنم. امیدوارم که در پایان این ‌بحث‌ها بتوانیم ملت خود را آشناتر و علاقمندتر به قرآن بنماییم.

در مورد تاریخ و داستان‌های قرآن، نقطه اعجازش این است که آن روز در جزیره‌‌العرب مطالبی که راجع به انبیاء گذشته و داستان‌های قدیم و اسطوره‌ها مصرف می‌شد، مخلوطی از حرف‌های باطل و مزخرف و پوچ و عوامانه بود که ‌به صورت داستان‌های اجنّه و دیوها و چیزهایی از این قبیل در بین مردم رایج بود. و برای اولین بار قرآن از زبان یک انسان تحصیل‌نکرده و کتاب‌نخوانده و غیرآشنا ـ به صورت ظاهر ـ با تاریخ گذشتگان، این داستان‌ها را به صورت واقعی و معقول و تاریخی عرضه کرد.

مطرح شدن مسائل همه انبیاء از آدم تا حضرت مسیح(ع) و داستان‌هایی مثل «اصحاب کهف» و «اخدود»(1) ]در[ قرآن به آن صورت منطقی، باعث شد که یک شناخت تازه و جدید در جزیره‌العرب برای توجه به تاریخ گذشته ‌به وجود بیاید.

دشمنان اسلام وقتی در مقابل این موج توجه به قرآن از این بابت قرار گرفتند، تهمتی را مطرح کردند و گفتند: پیغمبر(ص) اینها را از افراد بشر دیگری می‌گیرد که گاهی به سلمان فارسی اشاره می‌شود و گاهی به یک راهب که‌احتمالاً در سفر حضرت پیغمبر(ص) به شام بوده که یک برخورد با یک راهب مسیحی داشتند. می‌خواستند آن را به عنوان یک نقطه ایجاد تردید مطرح کنند. البته مردم می‌فهمیدند که خود آن راهب‌ و خود سلمان و هیچ کس‌ دیگر از این واقعیات مطلع نیست و اینها چیزهایی است که فقط از زبان قرآن می‌شود شنید و بعداً هم در طول تاریخ نقطه زیباترش این است که از آن به ‌بعد برای اولین بار توجه همه جلب شده و دشمنان به فکر افتادند ]با[ معارضه و مبارزه نادرست این تاریخ‌گویی‌ها و باستان‌شناسی‌ها را روشن کنند. ولی هرچه‌ پیش رفتند و هرچه تحقیق کردند، دنیا به حقانیت این داستان‌ها توجه کرد، به ‌طوری که امروز قصص قرآن و فرهنگ قصص آن یکی از علوم تاریخی بسیار زیبا و سرمایه ماندگار علوم تاریخی و انسانی بشر است. برای ما و مردم ما هم آشنایی با این فصل آسان است و من مخصوصاً ]به [جوان‌ها تأکید می‌کنم که در این بخش مطالعه کنند.

بخش دیگری که از لحاظ محتوا ]به آن[ توجه شد و زیاد هم نیست، پیشگویی‌ها و غیب‌گویی‌های قرآن است، که مواردش محدود است.

از مکه شروع شد: وعده‌هایی که در خود مکّه، پیغمبر(ص) به مسلمان‌ها داد؛ از پیروزی بدون استثنا در مقاطع تاریخ بعدی در زمان خود پیغمبر(ص)، همه تحقق پیدا کرد.

پیروزی مسلمانان و شکست مشرکان و تأکید صریح بر سرنوشت ابولهب و همسرش(2) و بسیاری از اشراف مکه که مزاحم پیغمبر(ص) بودند، همه به تدریج ]به صورت[ واقعیتی در تاریخ درآمد. نیز پیروزی روم بر ایرانیان بعد از حادثه‌مهم پیروزی ایرانیان بر رومیان(3) که تأثیر
عمده‌ای بر جزیره‌العرب داشت، از این نوع است.

به مدینه که آمدند، اولین اخبار آینده‌شان از سرنوشت جنگ بدر بود که: «وَاِذْیَعِدُکُمُ اللّهُ اِحْدیَ الطّائِفَتَیْنِ اَنَّها لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ اَنَّ غَیْرَذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُم»* یکی از آنهاست. این هم یک فصل از اعجاز قرآن است که آینده تاریخ را در موارد متعددی که لازم بود و می‌بایست برای تقویت روحیه مردم مطرح کند، مطرح می‌کرد. اما در آن موقع (در زمان نزول آیه) یک وعده بود. سالهای بعد تبدیل به یک معجزه می‌شد؛ حادثه فتح مکه، در موقعی که قرآن وعده فتح مکه را می‌داد، موقعی بود که سفر به مکه شکست خورده بود و پیغمبر(ص) در مقابل مشرکین عقب‌نشینی کرده بودند و همان موقع «لَتَدْ خُلَنَّ الْمَسْجِدَالْحَرامَ اِنْشاءاللّه آمِن مُحَلِّقینَ رُؤُسَکُمْ ...»** مطرح شد که خیلی‌ها با تمسخر با آن مواجه می‌شدند، اما وقتی که عین همین ماجرا در سال فتح مکه اتفاق افتاد، مسلمان‌ها سجده شکر کردند و به وعده قرآن بیشتر اعتماد کردند و تبدیل به یک وسیله تبلیغ قرآن شد.

این هم یک فصل دیگر از معجزات قرآن و فصل سوم و چهارم و پنجم از محتوا، به نظر من از بحث‌های امروزی ماست که باید یک مقدار روی آنها صحبت کنیم. تا اینجا که عرض کردم، بیشتر به مسلمین مخاطب قرآن در صدر اسلام مربوط می‌شد.

از این به بعد، ما وارد محتوای معارف قرآن می‌شویم؛ بخشی در علوم و فنون، که به تدریج در قرون اخیر مطالبی که در گذشته قرآن به صورت کوتاه و مختصر از حقیقت جریان آفرینش مطرح کرده، امروز تبدیل به علم شده است. راجع به خلقت آسمان، زمین، کوه‌ها، دریاها، نقش آب، خاک، تلقیح، موجودات، زوجیت و بسیاری از قوانین ثابت و اثبات شده امروز دنیای علوم،آن روز تعبیرات کوتاه یک جمله‌ای در قرآن بوده که کسی نمی‌فهمیده که اینها یعنی چه؟ تعبیر عوامانه‌ای از تفسیر قرآن داشتند، ولی وقتی به جلو می‌آییم، اینها در آزمایشگاه‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز علمی غیرمسلمین در درجه اول، به صورت فرضیه و بعداً به صورت علم و مسئله محقّق مطرح می‌شود.

تازه ما مسلمان‌ها متوجه می‌شویم که این را که تعبیر صریح قرآن بوده، چطور متوجه نشدیم و به همین دلیل خیلی از محققان تاریخ علوم و تمدن غرب به طور جدی باور دارند که بعد از جنگ‌های صلیبی(4) و انتشار کتب اسلامی در دانشگاه‌های اروپا و آشنا شدن اروپاییان با کتب و علوم اسلامی، پایه اساسی این همه پیشرفت و تمدن و علم و دانش ریخته شده ]است[ که ما ضمن بیان ‌بخشی از این موارد، اشاره خواهیم کرد که قرآن در تحرّک علمی و تمدن جدید چه تأثیری داشته است.

اینها یک مقدار ملموس و محسوس و آسان‌تر است. بحث عمیق‌تر آن به وادی معارف، جهان‌بینی، خدا، انسان، معاد، و رابطه خدا، انسان و قیامت و قوای عالم، ]مربوط می‌شود[ که با فلسفه، کلام و علم‌الاجتماع و فرمول‌های ریاضی و نتیجه‌گیری‌های طبیعی در علم خیلی سروکار نداریم که بخش دیگر صحبت است که باز در برنامه‌های خطبه‌های آینده خواهید دید.

آیات الاحکام هم فصل دیگری است. قرآن 1400 سال پیش در جزیره‌العرب در جایی که مردم نه سابقه قانونگذاری، مجلس، مسائل حقوقی و تحلیل‌های علمی اجتماعی نداشته‌اند، احکام اجتماعی اسلام در امور مالی، کشاورزی، مسائل خانوادگی، روابط خارجی و داخلی، زندگی سیاسی، همه به صورت مسئله در قرآن ذکر شده است.

محرمات، محللات*، طیبات و این چیزها مربوط به 1400 سال پیش است و در فضای مکه و مدینه و فضایی که خواندن و نوشتن مهمترین پیشرفت انسان بوده است، آن معارفی که به صورت احکام تجلی کرده، امروز بعد از1400 سال مبنای یک تمدن اسلامی در منطقه‌ای مثل ایران می‌شود که ما هرچه در این سال‌های اخیر از عظمت و استقلال و پیشرفت داریم، متکی به این‌پایه‌های اساسی است. چه معجزه‌ای از این بالاتر است؟!

 

چطور می‌شود یک انسان درس نخوانده در زندگی قبیلگی 1400 سال قبل، مقرراتی را وضع کند که امروز ما وقتی با منشور سازمان ملل یا ]میثاق[ جامعه ملل و با قله‌های فکری قانونگذاران دنیا بعد از تجربیات طولانی مواجه ‌می‌شویم، باز هم مطمئن باشیم و ببینیم در مقایسه با آنچه خودمان داریم، مترقی‌تر است و آنها چیزی بهتر از این را نتوانسته‌اند ارائه بدهند؟!

این خیلی مهم است. ما در دریای آب شیرین هستیم و قدر آب را نمی‌توانیم بفهمیم. امروز بشریت کتابخانه‌هایش پر از قوانین تجربه شده مترقی شده است. این بحث قدری زیادی به نظر می‌رسد، اما ما داریم مطالبی می‌گوییم که با لفظ و عبارت و جمله‌بندی 1400 سال پیش نوشته و امروز مترقی است.

همچنین در بخش اخلاقیات و مسائل معارف انسانی و فرهنگ آن انشاءالله- در خطبه‌های بعد که مختصر هم خواهد بود، از هر یک از این ‌بحث‌ها نمونه‌هایی را خواهیم آورد و سعی می‌کنیم که شما در پایان این سلسله بحث فهرستی از نمونه‌های مشخص اعجاز قرآن داشته باشید.

اَعُوُذُ باللهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/

اِنّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَر

 

[1] سوره مبارکه الاسراء، آیه شریفه 88

* سوره مبارکه انفال، آیه شریفه 7

** سوره مبارکه بقره، آیات 6 و 7

* اسم مفعول از حلال ؛ به معنی حلال شده ‌ها (لغتنامه دهخدا)

 

 

خطبه دوم

ِبسْم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقه‌الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ‌عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِبْنِ‌مُحَمَّدٍ وَ موُسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ‌بْنِ‌مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ‌عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی‌اْلمهْدیّ(عج).

 

در خطبه دوم، فهرست زودگذری از مناسبت‌های فراوان این دو هفته و یک‌بحث تحلیلی از شرایط روز در ایران، منطقه و دنیا خواهیم داشت.

اولین ‌مناسبت، روزهای عزا برای حضرت صدیقه زهرا است که حقیقتاً این روزها جامعه ما عزادار است و حق هم هست که عزادار باشیم. روزهای تلخی بر اهل‌ بیت پیغمبر(ص) گذشته است؛ یا ]در[ مثل این روزها یا به قول دیگر 20 روز قبل، در گذشت حضرت زهرا(س) 75، یا 95 روز بعد از رحلت حضرت پیغمبر(ص) است، هر دو قولش هم سندهای قابل توجهی دارد، لذا معمولاً به‌هر دو قول در محیط‌های شیعه و اسلامی عمل می‌کنند.(5)

فقط کافی است کمی فکر کنیم و عمق مصیبت و درد را بفهمیم و لمس کنیم. اهل بیت و خانواده‌ای که تا چند روز و چند هفته پیش محور همه چیز در کشور بودند؛ عزیز، مکرّم، تصمیم‌گیر، مدیر و شمع همه پروانه‌ها بودند، با رفتن پیغمبر اکرم(ص) از میان آنها و یتیم شدن این خانواده و مردم، یک دفعه وضع معکوس شده و خانواده‌ای که از لحاظ عرفی و شرعی صاحب حق‌است، و مصلحت جامعه هم همان جاست، یک دفعه به یک جریان منزوی و خانه‌نشین تبدیل شوند و مورد سوءظن و فشار برای جدا نگاه داشتن آنها از جامعه قرار بگیرند.

 

به خصوص که صاحب خانه اهل بیت احساس کند که این حالت به ضرر اسلام و دین و این مردم است، این حالت برای خانواده بسیار گران تمام می‌شود. حضرت زهرا(س) حلقه مهم و مستحکم جریان اطرافیان حضرت علی(ع) با پیغمبر(ص) و این خانواده با تاریخ اسلام بودند.

این روزها شما خیلی‌چیزها شنیدید و من نمی‌خواهم چیز جدیدی از تاریخ برای شما عرض کنم، فقط می‌خواهم مجسّم کنم که شما این حالت را ببینید که حضرت زهرا(س) می‌بینند همه زحمات پدر و یاران پدرش، آن شهادت‌ها، آن رنج‌ها و آن دوران‌سخت مکه، مسیر دیگری پیدا کرده و خون دل بخورد و نتواند دفاع کند، و می‌داند که دفاع هم به قیمت تفرقه جامعه اسلامی تمام می‌شود و شوهرش علی‌بن‌ابیطالب(ع) از این هم بیشتر ]در رنج بود[ تا آنجایی که او باید جواب اعتراضات عاطفی زهرا(س) را هم بدهد که او چرا این چنین در خانه نشسته ‌است؟!

به هر حال بی‌جهت نیست که ما در تاریخ می‌خوانیم که حضرت زهرا(س) از ]شنیدن[ خبر رحلت خودشان و رفتن به جهان دیگر تبسّم می‌کند و خوشحال می‌شوند و با توجه به آن همه محبتی که به فرزندان، شوهر و بیت خود داشت، مصیبت سنگینی وارد شد و به خصوص قبل از رفتن حضرت زهرا(س) ملاحظاتی می‌کردند که با رفتن زهرا(س) مقداری از آن ملاحظات هم از دست رفت.

این مصیبت عظمی و شهادت این عزیزترین زن تاریخ بشریت را به همه شما و سادات مکرّم و رهبر عزیز و بزرگوارمان تسلیت عرض می‌کنیم.

مناسبت بعدی ما روز جهانی کودک[1] بود که در هفته گذشته داشتیم که روز مقدسی برای جامعه و بسیار مهم و ارزشمند است. توجه خوبی هم در رسانه‌ها شد، ولی من تأکید می‌کنم که این مسئله را بسیار جدی بگیرید، امروز بحمدالله کودکان ما به شرایط خوبی رسیده‌اند.

آن زمانی که در هر خانه‌ای تعداد زیادی کودک بود که نه وسیله آموزش و تربیت آنها بود و نه کار و شغل و به امید خدا رها می‌شدند، گذشت. امروز هم مهاری روی جمعیت است که ـ بحمدالله ـ به حالت طبیعی سالمی درآمده] است[، وسایل آموزشی هم تا دورترین نقاط کشور رفته و هیچ خانواده‌ای نیست که دیگر نتواند بچه‌هایش را به مدرسه بگذارد.

مدارس معمولی و یا مدارس شبانه‌روزی برای مناطق محروم یا روستاهای کوچک درنظر گرفته‌ایم و جاهایی مثل کانون پرورش فکری کودکان برای تغذیه این نونهالان برنامه‌های بسیار خوبی دارند؛ کتابخانه‌های سیار، برنامه‌های هنری، فکری، آموزشی، سرگرمی و یک حرکت عظیم توجه به سرمایه‌های آینده کشور الان در جامعه هست و ابزار آن هم خوب است. شما خانواده‌ها الان فقط مسؤولید که مواظب باشید تا بچه‌هایتان از این چیزها استفاده کنند و این سرمایه‌های الهی و ودیعه‌های خدایی را آن طوری که‌ حقشان است، برای زمان خودمان تربیت کنیم.

مسئله دیگری که برای ما امروز به عنوان یک مناسبت مطرح است، مسئله روز جهانی پست(6) است که امروز جمعی از عزیزان پست را در اجتماع خودمان، در برنامه نماز جمعه، داریم. این نهاد بسیار ارزنده زمان ما که یکی از قدیمی‌ترین وسایل ارتباط کشورها و ملت‌ها و مردم است، آن قدر ارزشمند است که ارزش دارد که ما برای انس گرفتن مردم با این وسیله روی آن تکیه بیشتری‌کنیم.

این نهاد امروز در کشور ما در سایه برنامه‌های اول و دوم هم مجهز به ابزار لازم شده، هم سرعت عمل بسیار بالایی در صرفه‌جویی در هزینه دارد و هم سرعت عمل بسیار بالایی در ارتباطات و رساندن امانات و کم کردن هزینه‌های ‌نیروی انسانی و استفاده از وقت.

با ابتکار چیزهایی مثل پست سریع و پست بانک و چیزهایی از این قبیل که‌امروز انواع خدمات را به جامعه ما می‌دهند، گرچه سریع پیش رفته‌ایم، تا آن عددی که انتظار داریم مردم از پست استفاده کنند، ]نبوده است.[ ما امروز حدود هفتصد میلیون محموله را جاب
جا می‌کنیم که در گذشته (پیش از برنامه)، حدود صد تا دویست میلیون بوده است، این باید به میلیاردها برسد. مردم در خیلی از کارها از وسایل دیگر استفاده می‌کنند که راه صحیح آن همین پست است.

مناسبت دیگرمان روز جهانی استاندارد(7) است که اهمیت آن هم امروز در کشور ما مثل همین پست است و یک کار مادر است که حد و حسابی روی محصولات تولیدی و مصرفی و بسیاری از امور زندگی ما می‌گذارد و به محصولات سالم و صحیح و مقاوم و مستحکم آن‌طوری که باید باشد، درجه می‌دهند. در مسائل مواد غذایی، دارویی و همه زندگی الان به‌یک علم تبدیل شده است و در ایران سابقه دارد، اما تا این اواخر توجه جدی نبوده و در سال‌های اخیر استاندارد را جدی گرفتیم؛ چون، رئیس جمهور، رئیس شورای عالی آن است و ما پیگیری کردیم.

بخش قابل توجهی از محصولات صنعتی و کشاورزی ما امروز مُهر استاندارد می‌گیرند، اما هنوز عمومی نیست. اگر بخواهیم از این پیشرفت‌های کشور استفاده کنیم، اگر بخواهیم مردم لذت پیشرفت‌ها را بچشند و در زندگی و نیازهای مصرفی آسایش و امنیت داشته باشند (از کالاهای مصالح ساختمانی گرفته تا محصولات صادراتی، وارداتی، مصرفی، ماشین‌آلات، قطعات و هر چه که در زندگی مصرف می‌کنیم)، راه درست این است که به توصیه‌های استاندارد گوش بدهیم.

صنعتگران ما، کشاورزان و تولیدگرهای و به طور کلی نیروهای خدماتی سعی کنند خودشان را منطبق کنند. شما می‌بینید که امروز رقابت در دنیا بسیار جدّی است، ما کم‌کم وارد بازارهای جهانی می‌شویم و اگر بخواهیم آبروی کشور و اسلام و ایران و انقلاب و صنعت‌گرانمان را حفظ کنیم، باید در تولیدات و محصولات ما این نمونه مناسب از نظم دیده شود و استاندارد را یک کار تشریفاتی و تحمیلی ندانیم. واقعاً یک کار ضروری است که ما باید به‌آن بیشتر توجه کنیم.

در هفته گذشته، مناسبت هجرت امام از عراق به پاریس را داشتیم(8) که سایه‌ای است از هجرت پیغمبر(ص) از مکه به مدینه است و همان‌گونه منشاء اثر شد که شما می‌دانید با رفتن امام از آن محیط بسته عراق به آن محیط باز پاریس، یک دفعه صدای امام و ندای انقلاب به گوش دنیا رسید و ما هم از فاصله دور بهتر توانستیم با این مرکز نور آشنا شویم که آثار آن را فراموش‌نخواهیم کرد، گرچه ظاهر آن یک مصیبت بود.

وقتی ایشان را از عراق اخراج می‌کردند، ما در زندان خون دل می‌خوردیم، چند روز بعد دیدیم که نه، خداوند گاهی از طریق دشمن کارها را پیش می‌برد. «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» یک مصداق روشن آن این است.

در هفته آینده سالروز اشغال شهر خرمشهر(9) را داریم که جزو مصائب تاریخی ما بود که ـ بحمدالله ـ با جهاد رزمندگانمان تبدیل به یک فتح و یک روز عید واقعی برای ما شد. آن روز گرفتاری و آن روز آزادی هر دو در تاریخ ما ارزشمند است.

]مناسبت دیگر[ سالگرد شهادت پنجمین شهید محراب آیت‌الله اشرفی اصفهانی(10) است که شخصیت واقعاً ارج‌داری بودند و غرب کشور و جبهه‌های غرب از ایشان نورانی بود.

مناسبت‌های دیگری هم هست که حالا یادمان نمی‌ماند. گزارش مختصری هم خدمت شما بدهم. من در این فاصله بین دو نماز جمعه، به طور خصوصی چند سفر کردم که نکات قابل توجهی را می‌خواهم خدمت شما عرض کنم.

سفری به ارومیه برای اجلاس مبارک نماز رفتیم(11) که خداوند به ستاد اقامه نماز توفیق دهد که نماز را دارند در کشور ما در سایه انقلاب، عزیز می‌کنند. باید به زحمات آنها توجه کنیم و از آنها قدردانی کنیم و به نصایح آنها گوش‌دهیم که عظمت و عزت نماز یعنی عظمت و عزت اسلام و قرآن، که حتماً ملت ما به این مسئله بیشتر از گذشته توجه می‌کند.

 

نقصی که امروز در جامعه ما در مقایسه با بعضی از کشورهای اسلامی دیگر است، این است که حداقل به صورت ظاهر آنها به نماز بیشتر از ما اهمیت می‌دهند، حالا اگر باطن به گونه دیگری باشد، ما باید ظاهر را هم حفظ کنیم و جلال و شکوه نماز را در همه زمینه نگه داریم.

در همان سفر فرصتی پیدا کردیم، به طور خصوصی به عنوان یک کار مهم روز به مرز رفتیم. می‌دانید امروز در مرزهای شمال غربی ما به خاطر شرایطی که آمریکایی‌ها دارند، در منطقه قفقاز و به خصوص آذربایجان پای اسرائیلی‌ها را به آنجا باز می‌کنند و همچنین به خاطر شرایطی که در ترکیه در حال اتفاق‌ است، حساسیتی وجود دارد.

در رابطه با اسرائیل لازم بود که ما یک مراقبتی را در مرزها داشته باشیم. ازپیش طرحمان این بود که مناطق مرزیمان را آباد و معمور کنیم و مردمی آنجا حضور داشته باشند که خودشان مرزبانان طبیعی کشور باشند و ـ بحمدالله ـ امکانات آنجا هم چنین زمینه‌ای را برای ما باز کرده است.

از دو سه سال پیش در این منطقه‌ای که من رفتم، از سرچشمه ارس و در طول این رودخانه پربرکت ـ که فعلاً رودخانه مرزی است و در گذشته رودخانه‌در داخل کشور ما بوده ـ و زمین‌ها و امکاناتی که آنجا هست، طرحی را ریخته‌ بودیم که آنجا را با آن آب و زمین آباد کنیم و تعاونی‌های رزمندگان، با حضور رزمندگان و ایثارگران تشکیل شود که بتوانند به عنوان نیروهای مخلص مرزدار در آنجا بمانند. طرح‌های بسیار مهمی هم از همان نقطه بالای قره‌سو نزدیک آرارات ‌شروع کردیم تا مغان؛ در دشت زنگنه، در دشت شبلو، در دشت جلفا طرح‌های ‌انتقال آب از رودخانه به دوردست و همچنین زیردست سد ماکو، سد مارون، همه آن اراضی کانال‌‌کشی می‌شود و آب پمپاژ می‌شود و نمونه‌هایی هم از این‌ تعاونی‌ها تشکیل شده و به علاوه آنجا منطقه عشایرنشین است و برای اسکان‌ عشایر برنامه‌های خوبی را جهاد تنظیم کرده است؛ شهرک‌هایی را می‌سازند و وزارت نیرو، وزارت جهاد و خیلی از وزارت خانه‌های دیگر در آنجا کار می‌کنند.

بنده برای اینکه ببینم آن طرح‌ها سامان گرفته و اهدافش را پیگیری می‌کند، سفر خصوصی دو روزه‌ای ]به[ آنجا داشتیم، بعد از سدهای حسنلو و شرچای در اطراف ارومیه دیدن کردیم؛ واقعاً کارهای عظیمی می‌شود. آنجا برای ما بسیار باارزش است، خوشبختانه مردم منطقه فهمیده‌اند که نظام دارد برای آنها کار می‌کند و به نیروهای فداکار و عاشق میهن و انقلاب خودشان تبدیل ‌شده‌اند. من در این سفر کوتاه ]در[ شهرهای ماکو، بازرگان و پل‌دشت هم توقف‌ و دیدار کوتاهی با مردم داشتم؛ همه هم غیررسمی بود، اما حضور مردم را واقعاً همان‌گونه دیدم که در سفرهای رسمی قبل خودم می‌دیدم و به خصوص در روستاها، از هر روستایی که عبور می‌کردیم، مردم را در صحنه می‌دیدیم.

در یک منطقه روستاهای سنی‌نشین عشایر بود، بنده دیدم این اهل سنت نجیب، زحمتکش و مرزبانان ما عمیقاً مثل روستاهای شیعه‌نشین ما در صحنه هستند و علاقمندند. بنده از همه آنها قدردانی می‌کنم. گرچه برنامه‌ای ‌برای آنها نداشتیم، واقعاً دیدم کار درستی انجام می‌شود.

در جلفا توفیقی پیدا کردیم، ]به[ لب مرز روی پل رفتیم، برادران آذری نخجوانیمان، آن طرف در شهر جلفا ما را دیدند، آمدند خواهش کردند که همین‌طور که در ماشین هستید، یک سری به ما بزنید. ما را از مرز به آن طرف بردند و گشتی در شهر کوچک 20 هزار نفری جلفا زدیم. خیلی دلمان برای آذری‌ها و مردم منطقه نخجوان سوخت که این طور در اثر جنگ خانمان‌سوزی که در قره‌باغ هست، به سختی‌ها مبتلا شدند. این طرف جلفا شهر ما یک شهرآباد و پررونق ]و[ آن طرف، شهر آنها شهری خاموش و مرده است.

ساعاتی در خیابان‌ها گشتیم، همه مغازه‌ها خالی و پارک‌ها افسرده ]بود[. حتی نمی توانستند آب را از ارس که در کنارشان هست، بگیرند، به خاطر اینکه پمپ‌هایشان خراب شده است. همین کالاهایی را که از بازارچه‌های مرزی ما بردند؛ مثلاً، سیب‌زمینی، پفک یا غذاهای دیگر، در آن طرف
در مغازه‌ها یا کنار خیابان‌ها می‌فروشند. واقعاً آن صحنه‌ای را که من دیدم، دلخراش بود. انشاءالله این ‌جنگ خانمان‌سوز تمام شود و مردم نخجوان ارتباطشان با کشور مادرشان برقرار گردد و این مشکلاتی که مردم به آن مبتلا شده‌اند، حل شود.

البته ما آنجا هم کمک می‌کنیم، بازارچه‌های مرزی داریم. خرید و فروش‌های محدودی دارند. اما، از ما هم محدودتر است. سدهایی که بر ارس می‌بندند و بناست آب‌های هرز رونده رودهای مرزی را استفاده کنند، دیدم. بحمدالله حرکت ‌سازندگی به خوبی ادامه دارد و فقط گله‌ای مدیران و کارکنان طرح‌ها داشتندکه من به رسانه‌ها منتقل می‌کنم. از ما گله می‌کردند که این روزها آن تشویق و ترغیبی که رسانه‌ها از سازندگی و طرح‌های بزرگ می‌کردند، کمتر می‌شنویم و باعث افسردگی عزیزان ما در این مرزهای خطرناک و حساس بود. من از رسانه‌ها می‌خواهم که نگذارند این حرکت خاموش شود و نیروهای مخلصی ]را[ که در بیابان‌ها و راه‌های دور، واقعاً دارند تلاش می‌کنند و این کشور امام ‌زمان(عج) را آباد می‌کنند، دلگرم کنند. اینها سربازان واقعی استقلال و عظمت ما هستند.

اما بحث کلی و تحلیلی که راجع به کشورمان و منطقه و جهان داریم، یک بحث مادر است. حوادث متفرقه‌ای اطراف ما اتفاق افتاده و رویدادها و خبرهای مهمی ]هست[ که تحلیل خوبی از آن بیرون می‌آید که به نظر من ‌مثبت و خوشحال‌کننده است. شما در اطراف خودتان چند رویداد دیدید: یکی مسئله پارس جنوبی و قرارداد توتال بود که انجام شد. قبل از آن هم مانور ذوالفقار و نکات جالبی که اطرافش بود و بعد چیزهای دیگر: نمایشگاه بین‌المللی بازرگانی ما، اعلان توازن تجاری و مازاد تجاری که در تجارت‌ خارجی‌مان هست. در کنار این، حرکت با عجله و خارج از استاندارد ناو مینیتز آمریکا به منطقه، حوادثی که در عراق در رابطه با ما و ترکیه اتفاق افتاد و حادثه‌ای که در فلسطین و اردن، در رابطه با ترور شخصیت بزرگ حماس پیش آمد. این مجموعه، یک چیز بزرگ و مسئله بزرگی را می‌رساند.

مجموعه این مسائل را که به هم ربط بدهیم، موقعیت نیرومند ایران و سیاست انفعالی و سردرگمی آمریکا را می‌تواند اثبات کند.

مانور ذوالفقار که اتفاق افتاد، خود مانور و جمعیت زیاد آن حساب دیگری است. دو نکته در آن بود که توجه آنها را به خود جلب کرد: یکی پرواز هواپیمای بمب‌افکن آذرخش بود که یک محصول کاملاً ایرانی است.

حدود 8 سال پیش تیمسار شهید ستاری، فرمانده نیروی هوایی وقت به‌کمک یک مهندس بسیار با ذوق این طرح را آوردند و با گرفتن 30 میلیون تومان طرحشان را شروع کردند، کارگاهشان را تنظیم و به تدریج تقویت کردند، سرمایه‌هاشان هم نیروهای متخصص نیروی هوایی و بخش‌های فنی‌شان بود و کسی هم باور نمی‌کرد.

من در آن دوران گزارش پیشرفتشان را در هفته می‌گرفتم. چند بار خودم به آنجا رفتم، طرحی بود که خودمان یک هواپیمای جنگنده، چیزی در حدو اف پنج یا اف چهار بسازیم که گرفتار این کمبودهای سخت زمان جنگ نباشیم. آرام و بی‌صدا خیلی کار کردند، البته موتور اولین هواپیمای ساخت آنها وارداتی است. اکثر هواپیماها موتور را از جای دیگر می‌گیرند و می‌گذارند. بقیه کار، طراحی خودمان است. قالب‌ها و کارگاهش را خودمان ساختیم و امروز تعداد زیادی از اینها در ردیف تولید هستند.

در اولین پروازی که در مانور کردند و بمب انداختند، رهبر بزرگوار انقلاب حضور داشتند. ایشان منظره پرواز و بمب‌اندازی هواپیما و مشابه خارجی‌اش را که ما فراوان داریم، دیده بودند و فرموده بودند، خیلی زیباتر از بقیه ‌هواپیماها مانور داد و عملیات خودش را انجام داد که باعث خوشحالی ایشان و همه ماهاست.

این کار بزرگ حتماً برای آمریکایی‌ها و دشمنان ما علامت خوبی نیست و آنها از این کار ناراحتند و در همان مانور، موشک دوربرد ضدهوایی ما آزمایش شد که 250 کیلومتر در فضای دور در ارتفاع بالا می‌تواند هدف را بزند. ما در جنگ بیشترین بردی که داشتیم،
حدود 30 کیلومتر بود و اصلاً چنین چیزی در منطقه نبوده و این قدرت برای دفاع از کشورمان است که ما می‌توانیم از پشت کوههای زاگرس،
]از[ فضای خلیج فارس خودمان دفاع کنیم. این یک قدرت بزرگ دفاعی است که قاعدتاً چشم‌های بیگانه به این چیزها حسودی می‌کنند.

وقتی اینها نمایشگاه بین‌المللی بازرگانی را همراه خبرهای دیگر دیدند، اوج پیشرفت ایران را خوب فهمیدند. امسال تبلیغات نمایشگاه به اندازه سال‌های گذشته نبود، اما واقعیت‌هایی که آنجا دیده شد و آنهایی که رفتند و دیدند، خبرهای خیلی‌ خوبی برای شما دارد. عمدتاً دیده شد که از لحاظ کیفی محصولاتمان دارد به سطح رقابت با بسیاری از کشورهای پیشرفته می‌رسد. وسعت، کمیت و کیفیت بسیار خوب شده، کمتر بیننده واردی آنجا رفت که‌ احساس غرور نکند. البته حضور کشورهای مختلف دنیا هم به صورت وسیع ‌نشان دیگری از وضع خوب اقتصادی کشور بود که آنها رویش حساب می‌کردند که بیایند برای نمایشگاه سرمایه‌گذاری کنند.

خبرهایی که در کنار نمایشگاه دادند، مهمترینش این بود که ]در[ سال 75، سال گذشته، مازاد تجارت خارجی ما 7 میلیارد و نیم دلار بوده؛ یعنی، یک‌ سوم درآمد ارزی کشور ذخیره می‌شود و از مصارف ما اضافه است. 22 میلیاردو نیم درآمد و 15 میلیارد دلار هزینه که تحلیلگران خارجی را دستپاچه کرده ‌است.

من دیدم خارجی‌ها یک تحلیل انحرافی می‌کنند و می‌گویند که این ضربه‌ خواهد خورد. چشمشان را می‌بندند و حرف می‌زنند. اگر چشمشان را باز کنند، می‌بینند که این نیست. بنای آن، این است که خیلی از چیزهایی را که ما وارد می‌کردیم، الان خودمان می‌سازیم. قدری به خودتان زحمت بدهید و ببینید در بخش‌های مختلف، مثلاً در بخش مخابرات، ما 8-7 سال پیش چه وارد می‌کردیم و امروز چه کار می‌کنیم! در ساختن نیروگاه‌ها، سدها، خطوط تولید کارخانه‌ها، در واردات مواد غذایی، گوشت، مرغ، تخم‌مرغ و در واردات نیازهای مصرفی، مصالح ساختمانی و مهمتر از همه در نیروی انسانی که ما کارهایمان را دربست به خارجی‌ها می‌دادیم، حالا خودمان انجام می‌دهیم.

آن آقای تحلیل‌گر اقتصادی که پست استادی دانشگاه را هم یدک می‌کشد، این‌قدر به خودش زحمت نمی‌دهد، تحلیل کند که اینها کارها را خودشان انجام ‌می‌دهند. ما چقدر دانشجو به خارج می‌فرستادیم! چقدر مریض به خارج می‌فرستادیم! چقدر دارو وارد می‌کردیم! همه اینها را خودمان داریم تولید یا تربیت می‌کنیم، آن وقت می‌گویند اینها در آینده عقب می‌مانند، نخیر، خیلی ‌هم جلو می‌افتیم و الان اضافی داریم که باید در کشورهای دیگر آنها را مصرف کنیم.

در کنار این چیزهایی که از دید محافل مطلع غربی مخفی نیست، داستان پارس جنوبی اتفاق می‌افتد. این را خوب است ملت ما بیشتر بدانند، این یک‌ خبر تصادفی و امروزی نیست، توتال خیلی وقت است که می‌داند اینجا چه مخزن عظیمی است و آمریکایی‌ها هم می‌دانند. اولاً مخزن گاز پارس جنوبی‌ ما گویا بزرگترین مخزن دنیاست و رقم اعلام شده‌اش 8 تریلیون فوت گازاست و طبقه جدیدی که کشف کردیم، ذخیره این مخزن را خیلی بیشتر می‌کند، ما فعلاً روی این، پنج طرح داریم و هر طرحی حدود یک میلیارد دلار هزینه‌دارد که حدود 30 میلیون مترگاز را در روز به ما می‌دهد؛ یعنی در حدود 150 میلیون متر و دو برابر مصرف فعلی ما در شرایط عالی گاز از این مخزن بیرون می‌آید.

ضمناً این مخزن بین ما و قطر مشترک است و قطری‌ها با سرمایه‌های غربی‌ها شروع به استخراج کردند. ما هم خودمان شروع کرده بودیم، حالا داریم عجله می‌کنیم و اگر ما برداشت نکنیم، شریکمان ‌برداشت می‌کند که حقش است و می‌تواند ببرد. لذا ما باید به سرعت برسیم، کار یک فازش را قبلاً نیروهای خودمان شروع کردند، پیشرفت کردند، فرانسوی‌ها دیدند که ما می‌توانیم این کار را کنیم، غربی‌ها خوب متوجه شدند، (تا به حال فکر می‌کردند ما می‌مانیم) بعد آمدند قراردادش را پیش‌نویس‌کردند.

فشار آمریکایی‌ها شروع شد، مدتی فشار آوردند و تهدید کردند. شل که شریک فرانسه بود، کنار رفت، اما مالزی و روسیه آمدند، قدرتمندتر از شل وارد ماجرا شدند، دو فازش را به آنها دادیم و تا پنج فاز، دو فاز دیگر هم باقیست. برداشت این با برداشت نکردن این خیلی تفاوت دارد؛ این فازی که ما یک میلیارد خرج می‌کنیم، فقط مایعات گازی است و در یک دوران پنج، شش ساله هزینه را می‌پردازد؛ چون گازی که از زمین می‌آید، یک مقدارش گاز می‌شود، گاز خشک که شما مصرف می‌کنید، یک مقدارش رطوبتی ]است[ که می‌گیرند؛ مثل نفت است و آن را جداگانه می‌فروشند.

قرارداد ما این است که از آن رطوبتی که از گاز می‌گیرند، آنها هزینه‌های خود را بردارند و گاز را تحویل ما بدهند تا هزینه‌هایشان تمام شود. خوب آمریکایی‌ها از این کار عصبانی می‌شوند.

آنها حقیقتاً نمی‌خواهند ما پیشرفته باشیم، نمی‌خواهند ما زیربناهایمان را بسازیم، نمی‌خواهند ما چنین نمایشگاهی داشته باشیم، نمی‌خواهند منابعمان را برداریم. ]اینکه می‌گویند[ بمب اتم، اسلحه شیمیایی یا موشک ‌می‌گیرند، آنها همه حرف و بهانه‌جویی است.

در همین شرایط حالا دلیل بهانه‌جویی را مطرح می‌کنیم: وقتی که این کارها اتفاق می‌افتد، ناو نیمیتس آمریکا به بهانه اینکه ایران عراق را بمباران کرده، حرکت می‌کند، برنامه قبلی خود را به هم می‌زند و به طرف ایران می‌آید. البته‌ اخیراً که دیدند بد شد، می‌گویند ما به خاطر ایران نمی‌آییم، به خاطر عراق می‌آییم که آنها مقررات را نشکنند! با این دلیل‌هایی که عرض می‌کنم، حالت انفعالی و سردرگمی پیدا کردند.

ترکیه هر روز دارد عراق را بمباران می‌کند، نیروهای زرهی‌اش نیز در خاک عراق هستند، آمریکا هیچ اعتراضی ندارد، تأیید هم می‌کند. اما ما رفتیم تروریست‌ها را سرکوب کردیم و فقط یک حمله کردیم و برگشتیم، به خاطر ما ناو هواپیمابر مینیتز را حرکت می‌دهند. این یک بام ]و[ دو هوا یعنی چه؟

اگر مرزهای عراق باید محفوظ بماند، چطور برای ترکیه مباح است و برای ایران‌ مباح نیست که ضدانقلاب شرورش را تنبیه کند؟!

در مسائل ترور، این روزها روشن شد که اسرائیل در سطح نخست وزیر، هیأت دولتش، وزیر دفاع یا امنیتش اقدام به جعل تذکره کانادایی کردند (جعل ‌اسناد کشور دیگر در کشور ثالث؛ اردن) خالد مشعل را ترور کردند، این یک ‌صحنه تروریستی روشن است. شما اگر دنبال مبارزه با تروریست می‌گردید، این پرونده روشن را چرا فراموش می‌کنید و ایران را به خاطر تهمت تروریست‌پروری چرا فراموش نمی‌کنید؟

آمریکا چه جوابی برای افکار عمومی خودش دارد؟ چه جوابی برای این سؤال‌ها که در ذهن چند میلیارد آدم هست، دارد؟ اینها رسوایی است. البته به‌ خاطر همین فشارها، ]در[ همین حرکتی که کرد، ضرر کرد، ایران هیچ ضرری ‌نکرد، ناو حرکت کرد، یکی دو دلار نفت گران شد، ما بهره‌مان را می‌بریم، آمریکایی‌ها باید هزینه‌اش را بپردازند و جواب مردم و کشورهای دوستشان را باید بدهند، آنها روزی هفت تا هشت میلیون بشکه نفت وارد می‌کنند و هر دلاری که ‌اضافه شود، برای آنها قیمت سنگینی دارد، یک ماجراجویی برای او این‌جوری می‌شود.

قبلاً در مسیر لوله‌های گاز ترکمنستان و کشورهای آسیای میانه به دنیای غرب ایران را پنج، شش سال تحریم کردند و دارند حرکت‌های نوسانی می‌کنند تا شاید راهی پیدا کنند. یک بار فکر کردند از شمال روسیه، یک بار از گرجستان، یک‌بار از طریق آذربایجان و ارمنستان، یک بار هم خواستند برگردند و از شرق و از طریق چین ]این کار را بکنند[ و یک بار از طریق افغانستان و پاکستان، درجا زدند، حالا مردمشان می‌فهمند که راه طبیعی، کوتاه، ارزان، مطمئن و امن ایران‌را فراموش کردید ]و[ دنبال راه‌های بیابانی می‌گردید؟

هر که گریزد زخراجات ‌شهر          بارکش غول بیابان شود

اینها باعث شد که آمریکا حرکت انفعالی از خودش نشان بدهد و چراغ سبز نشان بدهد که از ایران هم می‌توانید عبور کنید. من در همین سفر ارومیه از کنار خط لوله عظیمی عبور کردم که وزارت نفت دارد می‌کشد ]تا[ گاز را از منطقه تبریز به مرز ترکیه برساند و به سرعت دارند پیش می‌روند. قرارداد بسته شده و اگر ترکیه در سر تاریخش گاز نبرد، باید پولش را بپردازد. قرارداد بسیار محکم است، آقایان چاره‌ای ندارند، این را به عنوان هدیه مطرح می‌کنند!

این رسوایی مسئله تروریستی که پیدا کردند، در لیستشان قبلاً هم گفته بودند و عمل نکرده بودند. منافقین را به عنوان سازمان تروریستی شناختند، قبلاً هم شناخته بودند، اما همین‌ها در خاک آمریکا هر روز میتینگ و ملاقات با نماینده‌ها و کنگره دارند، اعانه جمع می‌کنند و از آنجا علیه ما تبلیغ می‌کنند، آنجا در سازمان ملل کاغذ را از دست وزیر خارجه در حال نطق گرفتند، همین‌هایی که منافقین را تروریست شناخته بودند، اینها را آزاد گذاشتند، حالا باز تأکید کردند که اینها تروریست هستند.

اینها حرکت‌های انفعالی است. در آمریکا الان سیاست‌های کنگره و کاخ سفید و شخص آقای کلینتون زیر سؤال است، رقبایشان در اروپا از این موقعیت خوب استفاده کردند، وارد خلیج فارس شدند، اما آنها عقب ماندند.

وضع ایران این‌گونه است، ایران مسلمان و انقلابی، از همه مواهب معارف دینی خودش استفاده کرده است و کشوری ]است[ که روی پای‌ خودش، خود را ساخته و امروز نمایشگاهش سند این ادعای سازندگی است. برای آمریکا تحریم کردنش شوم است و همین است که می‌بینید.

امیدوارم با این چیزهایی که می‌بینیم، آمریکایی‌ها بیدارتر شوند و دست از مزاحمت بردارند، خلیج فارس را برای مردم خلیج فارس بگذارند و بگذارند مردم سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و اروپایی‌ها که به نظر می‌رسد کمی هوشیارند و اظهار تمایل به همکاری بیشتر با ایران می‌کنند، جواب روشنی برای فشارهای آمریکا داشته باشند.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم

اِذاجاء نَصْرُاللهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواّبًا

 

[1] 20 نوامبر (30 آبان) روز جهانی کودک و سالگرد تصویب پیمان‌نامه جهانی حقوق کودکان است.

 

 

پی نوشت ها

                                                                                                                     18/7/1376

1- اخدود به گودال‌ها و خندق‌های بزرگ گویند. منظور آیات ۴ تا ۸ سوره بروج، خندق‌های عظیمی است که مملو از آتش بود تا شکنجه‌گران مؤمنان را در آن بیفکنند و بسوزانند. معروف این است که ذونواس، آخرین پادشاه حمیر )حمیر یکی از قبایل معروف یمن بود) به دین یهود در آمد و گروه حمیر نیز از او پیروی کردند و یهودی شدند.

مدتی بر این منوال گذشت تا به او خبر دادند که در سرزمین نجران (در شمال یمن) هنوز گروهی بر آیین نصرانیت باقی هستند، یهودیان ذونواس را تحریک کردند تا اهل نجران را وادار به پذیرش آیین یهود کنند. ذونواس وارد نجران شد وساکنان آنجا را جمع و دین یهود را بر آنان عرضه کرد، اما آنها زیر بار نرفتند، حاضر شدند بمیرند، ولی از دین خود بر نگردند. ذونواس دستور داد خندق بزرگی حفر کنند، آن را پر از هیزم کردند و آتش زدند. گروهی از نصارا را زنده زنده در آتش انداختند و سوزاند و گروهی را با شمشیر کشتند و قطعه‌قطعه کردند.

2- سوره «مسد» در مقام رد ابولهب نازل شد؛ در آیه «تَبَّتْ یَدَا أَبی لَهَبٍ وَتَبَّ»، کلمه «تب» به معنی «بریده می‌شود» است؛ یعنی قرآن کریم از آینده خبر می‌دهد که دست‌های او بریده می‌شود. آیه «مَا أَغْنَی عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ» هم به این اشاره دارد که «ابولهب» همراه برادرش «عباس» در کار تجارت بود؛ او از این تجارت اموالی برای خود اندوخت؛ قرآن کریم اشاره دارد که این مال نمی‌تواند از «ابولهب» دفاع کند و او را از آسیب‌ رسیدن نجات دهد.آیه «سَیَصْلَی نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ» تعبیر از این است که «ابولهب» بر روی آتش شعله‌وری سوزانده خواهد شد؛ «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَب؛ فِی جِیدهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ» می‌فرماید «در حالی که همسر او (ام جمیل بنت حرب) هیزم بیاور معرکه است، طنابی به گردن او هست، همراهش به آتش انداخته می‌شود.

ابولهب عموی پیامبر بـوده است. وی آدمی ثروتمند، بانـفـوذ، باهـوش، فـعـال اجـتـماعـی و از دشـمـنـان محمد بوده است. این آیات سرنوشت وی و همسر وی را تعـیین کرده اند. در ایـن آیات هـمـه اسـلام در گروی یک جـمـلـه یا یـک چرخش از طـرف یـک دشمن خونین قـرار داده شده است.

اگر ابولهب یا زن وی هر کدام در یک جمله گفـته بودند: «ایمان آوردم»؛ یا جملاتی مشابه آن- حتّی به دروغ، شوخی و ریا- در آن صورت همه چیز می‌سوخت. چرا ابـولـهب یا زن وی به جای ایـنکـه آن هـمـه زحـمـت مـبـارزه با محمد به خود بدهـنـد، در یک جمله نگفـتند: ما ایمان آوردیم!؟

روشن است که کسی که جملات مزبور در مورد سرنوشت ابولهـب و زن وی گفـتـه، می‌دانسته که هیچ یک از این افراد هرگز نخواهند گفت: «ایمان آوردم». این تـنـهـا خـداسـت که می‌تواند دینی را در گروی یک جمله از طرف  چنین افـرادی بگذارد.

3- خداوند در آیات آغازین سوره مبارکه روم می‌فرماید: «الم/ غُلِبَتِ الرُّومُ/ فِی أَدْنَی الأرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْد غَلَبهِمْ سَیَغْلِبُونَ/ فِی بضْعِ سنِینَ لِلَّهِ الأمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ » بر حسب تاریخ جنگی بین ارتش ایران به فرماندهی خسرو دوم و پادشاه روم (هراکلیوس) در زمان بعثت پیامبر(ص) رخ می دهد.محل وقوع جنگ در نزدیکی بحر المیت کنونی بوده و در این جنگ سپاه روم شکست خورده و اورشلیم یا قدس توسط ارتش ساسانی فتح می شود. خیلی‌ها فکر کردند که این پایان کار دولت بیزانس شرقی (روم) خواهد بود.این خبر سبب مسرت مشرکان در شبه جزیره عربستان می گردد و به پیامبر گفتند که چگونه خداوند نتوانست روم مسیحی را بر ساسانیان غلبه دهد؛  مگر نه آنکه رومیان مسیحی و اهل کتابند؟پس خداوند در مقابله با مشرکین این آیات را بر پیامبر(ص) وحی می کند که به زودی و در کمتر از ده سال ارتش ساسانی از رومیان شکست سنگینی خواهد خورد.پس مسلمانان از این خبر خوشحال شدند و با مشرکین شرط بستند که خواهند دید چگونه ارتش رومیان ارتش ساسانیان را شکست خواهد داد.7 سال بعد از نزول این آیات مبارک بار دیگر ارتش ایران با ارتش روم می جنگد و در سرزمین نینوا (درست طبق گفته پروردگار) متحمل شکست بزرگی از ارتش روم می‌شود. به گونه‌ای که ارتش ایران از ترس شکست های دیگر صلحی را با روم شرقی منعقد می کند که طبق مفاد آن ایرانیان مجبور شدند از تمامی تصرفات خود بدون قید و شرط عقب نشینی کرده و صلیب مقدس را که طبق عقیده رومیان؛  حضرت عیسی  به وسیله آن کشته شد و در جنگ قبلی به دست ایرانیان افتاده بود؛ بار دیگر به رومیان بازگرداند. آن روز کافران خشمگین و مسلمانان خوشحال شدند.

4- جنگ‌های صلیبی به زنجیره‌ای از جنگ‌های مذهبی گفته می‌شود که به دعوت پاپ توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب برای بازپس‌گیری سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان برافروخته‌شد. صلیبیان از جای‌جای اروپای غربی در جنگ‌هایی مجزا بین سال‌های ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ شرکت ‌داشتند. جنگ‌های مشابهی نیز در شبه‌جزیره ایبری و شرق اروپا تا قرن ۱۵ میلادی برپا بود. مبارزان صلیبی، مسیحیان کاتولیکی بودند که علیه مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس در قلمرو روم شرقی و در ابعاد کوچک‌تر با اسلاوها؛ پگان، مغول‌ها و خوارج مسیحی جنگیدند.

صلیبیان در ابتدا با هدف بازپس‌گیری اورشلیم و سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان شروع به جنگ کردند و مبارزات آنها در حقیقت پاسخی  به درخواست رهبران امپراتوری روم شرقی برای جلوگیری از پیشروی ترکان سلجوقی در آناتولی بود. همچنین، عبارت جنگ‌های صلیبی برای توصیف مبارزاتی همزمان و پس از آن در قرن ۱۶ به کار می‌رود که در خارج از شام به دلایل مختلف مذهبی، اقتصادی و سیاسی معمولاً علیه پگان‌ها و خوارج مسیحی و افراد تکفیر شده انجام‌شد. رقابت‌ها بین مراکز قدرت مسیحی و مسلمان گه‌گاه منجر به اتحاد بین جناح‌های مذهبی در برابر مخالفان خود، مانند اتحاد مسیحیان با سلجوقیان روم در جنگ صلیبی یکم شد .

صلیبیان در ابتدا موفقیت‌های موقتی داشتند، اما سرانجام از سرزمین‌های مقدس بیرون رانده شدند. با این حال جنگ‌های صلیبی تأثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمی بر اروپا گذاشت.

5- ایام فاطمیه یا ایام شهادت فاطمه زهرا(س) جمعاً ۶ روز می‌باشد، ۳ روز در ماه جمادی‌الاول و ۳ روز در ماه جمادی‌الثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادی‌الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی‌الثانی می‌باشد که شیعیان به عزاداری برای حضرت فاطمه(س) می‌پردازند.

6- اتحادیه جهانی پست (به انگلیسی:Universal Postal Union  یاUPU)‏ نخستین انجمن در جهت همکاری بین کارکنان بخش پست و از مؤسسات تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد است. اتحادیه جهانی پست با تصویب معاهده برن در سال ۱۸۷۴ تأسیس و در 9 اکتبر (17 مهر) ۱۸۷۸ عنوان اتحادیه عمومی پست‌ها (به انگلیسی:General Postal Union  یاGPU )‏ تبدیل به اتحادیه جهانی پست شد. هر یک از دولت‌های عضو سازمان ملل متحد می‌توانند عضو اتحادیه جهانی پست شوند. هر کشوری که در سازمان ملل متحد عضویت ندارد، می‌تواند درخواست عضویت دهد و در صورتی که حداقل ‏ سه چهارم اعضای اتحادیه موافق باشند، به عضویت پذیرفته می‌شود. هم‌اکنون اتحادیه ۱۹۲ عضو دارد.

7- اندیشه تشکیل سازمان بین‏المللی استاندارد، در چهاردهم اکتبر(22 مهر) سال 1946 میلادی در نشست روسای مؤسسه‏های استاندارد 25 کشور جهان در لندن شکل گرفت؛ پس از آن، مجمع عمومی سازمان بین‏المللی استاندارد، در سال 1969 میلادی مقرر داشت که از سال1970، چهاردهم اکتبر به نام روز جهانی استاندارد، تعیین و نامگذاری شود. در نهایت با تصویب سازمان ملل، این روز با عنوان روز جهانی استاندارد اعلام شد.

8- در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک تصمیم به اخراج امام خمینی(ره) از عراق گرفته شد. روز اول مهر 1357 منزل امام در نجف به‏وسیله قوای بعثی محاصره گردید. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به‏خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می‏کند. حاضر به سکوت و هیچ‏گونه مصالحه‏ای نیست (شرح ماجرا را از زبان امام خمینی در بیانات ایشان خطاب به هیأت کویتی، مندرج در کتاب کوثر: مجموعه سخنرانی‌های حضرت امام خمینی(س)؛ ج 3، ص 532)

روز 12 مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز کویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود؛ اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان (حجت‏الاسلام حاج سیداحمد خمینی) تصمیم به هجرت به پاریس گرفتند. (شرح چگونگی هجرت امام از نجف به مرز کویت و بازگشت به بغداد و هجرت به پاریس و وقایع اتفاق‌افتاده در این مسیر از زبان فرزند امام خمینی در کتاب کوثر: مجموعه سخنرانی های حضرت امام خمینی(س)؛ ج 1، ص 434) در روز 14 مهر  وارد پاریس شدند  و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. مأمورین کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که این‌گونه محدودیت‌ها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود؛ باز دست از هدف‌هایش نخواهد کشید. ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه در خاطرات خویش نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود؛ ولی در آخرین لحظه‏ها نمایندگان سیاسی شاه که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشت، خطر واکنش تند و غیرقابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند.( قدرت و زندگی: خاطرات رئیس جمهور فرانسه؛ ترجمۀ محمود طلوعی؛ ص 102)

9- بعد از ظهر روز دوشنبه 31 شهریور ماه 1359، ناگهان بارانی از آتش بر خرمشهر باریدن گرفت و شهر را غرق در آتش و دود ساخت. برای اغلب مردم بروز چنین وضعی قابل تصور نبود. در واقع پس از حملات هوایی عراق بر فرودگاه های ایران در بعد از ظهر روز 31/ 6/ 59، یگان‌های زمینی عراق ماموریت خود را شروع کردند. دشمن با شناسایی قبلی از میزان توان و نیروهای مستقر در پاسگاه‌ها و مرز و اطلاع از نقاط ضعف خودی، اقدام به هجوم کردو قبل از حرکت، اجرای آتش روی پاسگاه های مرزی و جاده های اصلی را تشدید نمود و علاوه بر اجرای آتش توپخانه، تانک‌ها و خمپاره‌اندازها، جاده خرمشهر- اهواز، پاسگاه کیلومتر 25 و پاسگاه شلمچه را زیر بمباران هوایی خود گرفت. عراق ابتدا سعی کرد عقبه اصلی خرمشهر یعنی جاده خرمشهر- اهواز را تهدید کند و امکان مقاومت نیروهای مستقر در مرز و پاسگاه‌های مرزی را خنثی سازد.

طبق طرحی که از قبل مورد توافق مسئولین اتاق جنگ خرمشهر قرار گرفته بود، در صورت حمله عراق، وظیفه دفاع از مرزها را ارتش و ژاندارمری به عهده داشته و در صورت پیشروی دشمن و عبور از مرز شلمچه و رسیدن به دروازه های شهر، برادران سپاه به همراه مردم، دفاع از شهر را به عهده گیرند. با توجه به کمبود امکانات و ضعف فرماندهی پاسگاه‌ها و پایگاه های مرزی که حتی از این حداقل امکانات استفاده لازم صورت نگرفت، در طول 45 کیلومتر مرز مورد هجوم دشمن در منطقه خرمشهر، پاسگاه‌ها به تدریج سقوط کرده یا تخلیه شدند. در سومین روز تهاجم عراق (2/ 7/ 59) هشدارها نسبت به سقوط خرمشهر افزایش یافت و درخواست کمک شد. در روز 2/ 8/ 59 نتیجه سه روز هجوم دشمن، شهادت 480 غیرنظامی زن و مرد و کودک، مجروح شدن بسیاری از مردم و ویرانی ساختمان‌ها بود. بسیاری از انبارها، فروشگاه‌ها و غیره طعمه حریق شدند. اغلب ادارات بدون تخلیه امکانات و اسناد، تعطیل شدند.ترک شهر توسط خانواده‌ها و کسانی که توان مقابله نداشتند، ادامه یافت،  امّا عده بسیاری تصمیم به دفاع گرفتند. رژیم عراق که قصد داشت سه روزه خوزستان را اشغال کند و به سرعت به اهداف خود برسد و افسران عراقی پیش‌بینی کرده بودند که خرمشهر را ظرف چند ساعت تصرف کنند، با گذشت شش روز از آغاز هجوم و به کارگیری بخش اعظم ارتش عراق، نه تنها در اشغال استان خوزستان موفقیتی کسب نکرده بودند، بلکه پشت دروازه های خرمشهر مجبور به توقف شدند. همزمان با آغاز حمله در 16/ 7/ 1359، اجرای آتش سنگین، خسارت فراوانی را بر خرمشهر وارد کرد و ستون‌های عظیم دود حاصل از آتش­سوزی­های متعدد، آسمان شهر را سیاه نمودند. در این مرحله نیروهای دشمن ضمن پیشروی در داخل بندر، به مراکز شهر نیز نزدیک شدند و ساختمان­های پیش ساخته را به تصرف در آوردند؛ اما جاده خرمشهر- اهواز همچنان در تصرف نیروهای خودی قرار داشت.

عراقی‌ها تا 19 مهر همچنان در مدخل خرمشهر و حوالی آن درگیر بودند و مقاومت قدم به قدم سلحشوران مسلمان ادامه یافت تا روز 24 مهرماه که خرمشهر، شهر خون شد و «خونین شهر» نام گرفت.

10- شهید محراب آیت‌الله اشرفی در شعبان المعظم 1322 هجری قمری برابر 1281 شمسی در سده (خمینی شهر)‌ اصفهان در خانواده‌ای روحانی متولد گردید. تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در سده (خمینی شهر) ‌نزد مرحوم سیدمصطفی تلمذ کرد. در سن دوازده سالگی برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و طی قریب ده سال دروس ادبیات و سطح فقه و اصول، همچنین یک دوره درس خارج اصول را در محضر اساتید بنام این شهر آموخت. در بیست سالگی برای ادامه تحصیل و نیل به مقامات عالیه علمی و درجه اجتهاد در سال 1343 هجری قمری رهسپار قم گردید. ابتدا مدت یک سال در مدرسه رضویه اقامت گزید. پس از آن در معیت آیت‌الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی به مدت دو سال در مدرسه فیضیه سکونت کرد. در حوزه علمیه قم مورد توجه خاص فضلا و علما به خصوص آیات و مراجع ثلاث قرار می‌گیرند و به تحصیل ادامه می‌دهند و حتی در امتحانات اجباری که از سوی رژیم پهلوی تنظیم گشته بود؛ شرکت می‌کنند و موفق می‌شوند جواز پوشیدن عمامه و لباس را دریافت دارند.

خدمات آن شهید بزرگوار:

- تأسیس حوزه علمیه امام خمینی در باختران و اداره این حوزه با بیش از 60 نفر طلاب.

- بازسازی مدرسه مرحوم آیت‌الله بروجردی.

- توسعه کتابخانه مدرسه مرحوم آیت‌الله بروجردی که قریب دو هزارجلد به کتاب‌های آن اضافه نمودند.

- تأسیس حوزه علمیه جهت خواهران، که پس از شهادت ایشان به نام حوزه علمیه شهید محراب نامگذاری شد.

- ایجاد وحدت کامل بین روحانیت شیعه و سنی که از بزرگترین خدمات آن شهید است .

- بازسازی کامل مسجد جامع باختران .

- باز نمودن شماره حساب‌های متعدد به نام مهاجرین جنگی و جبهه جنگ و بازسازی مناطق جنگی و همچنین کمک به سیل زدگان خوزستان و زلزله کرمان و طبس .

با آغاز جنگ تحمیلی و بسیج همه‌جانبه مردم و قوای مسلح برای حضور در جبهه و پشتیبانی جبهه‌های جنگ، آیت‌الله اشرفی نیز با مهم توصیف کردن مسئله جنگ، در مدت 25 ماه در تمام خطبه‌های نماز جمعه و مصاحبه‌ها و پیام‌های خود به حضور مردم در جبهه‌ها تأکید می‌ورزیدند خود نز بارها به جبهه اعزام شد.

یک بار پس از عزیمت به منطقه جنوب، عازم شهر آزاد شده بستان گردید و زیر بمباران وحشیانه دشمن وارد شهر شد و از آنجا عازم آبادان شد. هنگام آغاز عملیات فتح‌المبین در دوم فروردین 1361، در قرارگاه حضور یافت و پیشنهاد کرد عملیات به نام حضرت زهرا(س) نامگذاری شود.

در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند. بعد از ظهر همان روز علی‌رغم مخالفت فرماندهان، وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شدند و پس از ورود به شهر، به مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافت.

ایشان پس از 80 سال زندگی و خدمت به اسلام و قرآن در ساعت 15/ 12 ظهر 23 مهرماه 1361 در سنگر نماز جمعه مسجد جامع کرمانشاه و در محراب نماز به افتخار شهادت نائل آمد.

11- آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به عنوان نخستین سخنران اجلاس سراسری نمازکه در ارومیه برگزار شده بود، در سخنانی گفت: «نماز و برقراری ارتباط با خدا بهترین راه نجات در زندگی بشر و به خصوص جوان‌ها به شمار می‌رود.»

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: «فطرت انسان نیازمند موجود قابل پرستش است و عبادت از اینجا ناشی می‌شود. بشریت امروز راه اصلی را رها کرده و دنبال راه‌های فرعی است تا جوانان را از سردرگمی نجات دهد.»

وی نماز را مهمترین پایه‌های عبادت توصیف کرد و گفت: «اگر نتوانیم جوانان را از راه توضیحات فلسفی قانع کنیم، می‌توانیم آنها را از طریق عبادت، اذکار و حضور در محیط‌های معنوی در مسیر قرار دهیم.»

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: «در میان عبادات، نماز بی‌اشکال‌ترین وسیله ارتباط از زمان (حضرت) آدم تا امروز در همه ادیان بوده است.»

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی افزود: «نماز هدیه‌ای الهی و دست بزرگ و تبلور ربوبیت خداست که آن را از طریق نماز و سایر عبادات در وجود ما قرار داده و امیدواریم به تدریج ملت ما خصوصاً جوانان قدر نماز را بدانند و اگر نمازگزار واقعی در جامعه زیاد داشته باشیم، بسیاری از مشکلات و تهاجم فرهنگی در جامعه وجود نخواهد داشت و همین امر می‌تواند به عنوان نقطه آغازین برای یک اصلاح عمیق و ماندنی باشد.»