خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

1) ادامه بحث‌های قرآنی، قرآن و پایه‌گذاری تمدن ماندگار انسانی، احکام اداره جامعه در اسلام. 2) مناسبت‌های هفته: سالگرد رحلت حضرات آیات گلپایگانی، اراکی و شهید قاضی طباطبایی، سالگرد شهادت امام دهم(ع)، کاپیتولاسیون و مبارزه امام، روز جوان و نوجوان، سفر جیانگ زمین به آمریکا، اختلاف آمریکا و عراق بر سر بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل.

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۹ آبان ۱۳۷۶
خطبه اول: قرآن، معجزه پیامبر(ص)/ اعجاز محتوایی قرآن در همه اعصار/ قرآن، کتاب هدایت و پایه‌گذار تمدن ماندگار انسانی/ اهمیت توجه به شرایط زمانی و مکه در بحث اعجاز قرآن/ امّی بودن پیامبر اسلام، بعدی دیگر از اعجاز قرآن/ وجود نیازهای یک جامعه مطلوب متفکران در قرآن/ خدشه ناپذیری معارف عالی قرآن/ اسلام، مکمّل ادیان ماقبل/ بی نظیری سیستم حقوقی و جزایی اسلام/ اصلاح سنت‌های غلط و آداب مانع تکامل از سوی اسلام/ تعبیر قرآن از هدف بعثت پیامبر/ اسلام، عصاره ی عالی ترین تمدن‌های جهانی/ تکامل جامعه قرآنی در مشکلات 23 ساله ی صدر اسلام/ فطرت انسانی، خاستگاه تعالیم اسلام/ وجود همه ی ابعاد فکری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در معارف اسلام خطبه دوم: مناسبت‌های هفته/ سالگرد فقدان حضرات آیات گلپایگانی، اراکی و شهید قاضی طباطبایی/ شخصیت فوق‌العاده امام هادی(ع) در تاریخ اسلام/ تصویب کاپیتولاسیون و افشاگری تاریخی امام(ره)/ سخنرانی غرّای امام(ره) در مخالفت با کاپیتولاسیون/ کاپیتولاسیون، نقطه آغاز معارضه آمریکا با اسلام/ نقش شهادت دانش‌آموزان 13 آبان در تسریع پیروزی انقلاب/ شکست هیمنه آمریکا در تسخیر لانه جاسوسی/ روز نوجوان و یادآوری ایثار آنان در دفاع مقدس/ حضور عاشقانه و داوطلبانه نوجوان در سنگرهای خط مقدم دفاع/ شهید فهمیده، اسوه نوجوانان ایرانی/ تداوم دشمنی‌های آمریکا علیه مردم ایران/ تلاش آمریکا برای بسیج افکار عمومی جهان علیه ایران/ ایران، مسئله مهم دیدار رؤسای جمهور ایران و چین/ تناقضات گفتاری و رفتاری آمریکا درباره ایران/ اوج مشاجره آمریکا و عراق درباره بازرسین تسلیحاتی سازمان ملل/ سوره توحید

ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ،"اِنَّ هَذا آلْقُرانَ یَهْدی لِلَّتیِ هِیَ أَقْوَمُ[1]، عِبادَالله اُوْصیکُمْ بتَقْوَی الله وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ".

 

مطابق معمول، در اولین خطبه، درباره قرآن و ادامه بحث اعجاز قرآن صحبت می‌کنیم.

گفتم که قرآن به عنوان معجزه پیغمبر(ص) است و در بحث‌های گذشته، در اصل ضرورت معجزه برای هر پیغمبر(ص) ]صحبت شد[ و اشاره‌ای به معجزه پیغمبر(ص) خودمان که قرآن است، داشتیم گفتیم، قرآن از جهات مختلف‌ معجزه است: از جهت ادبی، فصاحت و بلاغت، که ملموس آن زمان بود و ازجهت اصلاح تاریخ منحرف شده گذشتگان، که کاری بزرگ ]است[ و قرآن حق بزرگی ]از نظر روشن کردن[ تاریخ انبیاء و واقعیت‌های تاریخ اولیای گذشته به‌گردن ما دارد. همچنین، پیشگویی‌هایی که در زمان نزول قرآن به تحقق رسید.

اما اعجاز قرآن به عنوان معجزه‌ای که تا قیامت باید معجزه شناخته شود، بیشتر در محتوای قرآن است. محتوای قرآن مجموعه‌ای کامل از مجموعه معارفی است که تمدن انسانی در هر قطعه‌ای از تاریخ به آن نیاز دارد.

مهم این است که پایه‌های تمدنی ریخته شود که بتواند برای عصر گذشته، عصر امروز و عصرهای آینده پایه باشد و اگر بشود ما این مطلب را خوب توضیح دهیم و اهل فکر و نظر و توده مردم بتوانند این خاصیت قرآن را درک‌کنند، به نظر من یک کار ارزشمند از نظر ادای حق تبلیغ اسلام و قرآن خواهد بود.

کاری که اسلام براساس و محور قرآن کرده است، حقیقتاً معجزه مشهود است. کمی انصاف و تفکر و تعقل لازم دارد و من سعی می‌کنم فهرست‌وار در یکی، دو خطبه این مسئله را توضیح دهم. قرآن کتاب هدایت است و شما زیاد شنیده‌اید که همه چیز در قرآن است، این معنا قطعاً این نیست که همه ریزه‌کاری‌های علوم و فنون و حوادث گذشته و آینده در قرآن است؛ این نیست. به احتمال قوی، منظور این است که به عنوان یک کتاب هدایت و پایه‌گذار تمدن ماندگار انسانی همه چیز در قرآن هست؛ یعنی، اگر رسالت انبیاء را برای این در نظر بگیریم، برای تحقق این رسالت این حقایق مورد احتیاج در قرآن هست.

کاری که در عربستان؛ مکه و مدینه اتفاق افتاده، خود این یک پایه معجزه است. امروز مثلاً ]اگر[ کشورهای پیشرفته و دانشگاه‌های بزرگ دنیا با ارتباطاتی که در سراسر دنیا هست، مجامع بین‌المللی تشکیل بدهند و عقل همه انسان‌ها را روی هم بریزند و از مجموعه تجربیات، تفکرات و دریافت‌های علمی و اجتماعی، یک سازمان و یک سیستم مدیریت و نیازهای اجتماعی جوامع را طراحی کنند و الگویی برای دیگران بشود، نمی‌شود نام آن را معجزه گذاشت.

تفکرات را جمع‌بندی و کتاب و مسئله‌ای را حل شده مطرح می‌کنند. اما ببینید، تمدن اسلامی در مدینه و مکه اتفاق افتاده و آورنده این تمدن و پایه‌های عمیق، اصیل و جاودان آن، انسان تحصیل‌نکرده‌ای است که نه مشاوری داشته، نه الگویی، نه مترجمی و نه ارتباطی که از چین، هند، مصر و ایران بگیرد. این حرف‌ها نبوده است؛ ولی موفق شده از جزیره‌العرب که فاقد یک مکتبخانه مؤثر و فاقد ارتباطات و یک سیستم فرهنگی، علمی و آموزشی است، تمدنی ]را[ که پایه‌های آن را عرض خواهم کرد، عرضه کند و در عمل هم موفق شده است. این یک فکر کلی غیرقابل پیاده شدن هم نیست. یک شیوه را با فصول و فروع مطرح می‌کنند و بعد براساس آن تمدن اسلامی به تدریج در دنیا شکل می‌گیرد که به اعتراف همه مورخین و صاحب‌نظران، فوق تمدن‌های دیگر دنیا تا آن روز بوده است.

این کار در مکه و مدینه شده و محور آن هم قرآن است. برای یک جامعه‌ مورد نظر قرآن و یا مطلوب خیرخواهان و متفکران دنیا چیزهایی لازم است که‌آنها در قرآن هست. مجموعه‌ای را شما حساب کنید: اول، بخشی از آن ‌فکری و عقیدتی است، بخشی راهنمای اجرایی و برنامه‌هاست و بخشی از آن‌ هم احکام، مقررات، قوانین، روابط و غیره است.

این سیستم‌ها بعد از قرن‌ها در دنیا شکل گرفته، اما در اسلام این سیستم به‌ طور طبیعی و به صورت اجرایی و در کارهای روزمره زندگی با یک مبنای درست در جامعه یثرب یا «مدینه پیغمبر(ص)» به وجود آمد.

از لحاظ جهان‌بینی و شناخت جهان و افکار و عقاید درست انسان که بتواند برای حرکت و عمل مبنا باشد، عالی‌ترین معارف را که تا امروز کسی نتوانسته است خدشه‌ای بر آن وارد کند، آورد. خدا، رسالت، انسان، وحی، ملائکه، غیبت، معاد و سایر چیزهایی ]را[ که از دسترس تفکرات مادی انسان‌ها بیرون بودند، به صورت منطقی و قابل استدلال به خود مردم داد و مطرح کرد و امروز هم بعد از اوج این همه علوم و معارف در دنیا حقیقتاً مترقی‌ترین کار است.

در گذشته هم افکاری بود؛ نه اینکه نبود، مسیحیت بود، یهودی‌ها بودند، بت‌پرست‌ها بودند، در آن محیطی که پیغمبر(ص) بودند و دورتر از آن هندوها و بودایی‌ها بودند که دور از دسترس مردم جریزه بودند، اما آن افکار هیچ شباهتی‌با آنچه که قرآن آورده، ندارد. یک مشت خرافات آلوده به افکار منحط، به نام سلسله معارف الهی مطرح بود که امروز واقعاً اگر بخواهند با همان صورت‌مطرح کنند، مضحکه است. بارها اینها را بزک و اصلاح کردند و به زبان روز درآوردند، ولی باز هم قابل طرح کردن در مجامع علمی دنیا نیست. علم فلسفه ‌و علم اخلاق اسلامی امروز متکفل توضیح این مسائل است.

از این یک قدم پایین‌تر بیاییم، به سلسله اخلاقیات، احکام فقهی و مقررات اجتماعی جامعه می‌رسیم. در جزیره‌العرب چیزی که قابل توجه باشد، در این باب وجود نداشته، سیستم‌های عشایری و طایفه‌ای با اصول بسیار منحط ]وجود داشت[ و کمی مترقی‌تر از آنها یهودی‌ها و نصارا یک سیستم‌ ارتباطاتی برای خودشان داشتند که بسیار ابتدایی بود. متأسفانه، ما هنوز برای‌آن سیستم اخلاق اسلامی یک سیستم مناسب زمان خودمان و با زبان روز و باتوجه به علوم جامعه‌شناسی، روانشناسی و علوم اجتماعی در دنیا عرضه نکرده‌ایم.

نمونه سیستم حقوقی و جزایی اسلام را که در فقه اسلام و در بحث‌های حوزوی رشد و تکامل پیدا کرده، در هیچ مکتب دیگر از مکاتیب مورد توجه دنیا نداریم، البته مقررات اجتماعی، حقوقی و اخلاقی در دنیا هست، خیلی از آنها گرفته شده از همین‌هاست، ولی ما از مکتبی صحبت می‌کنیم که هزار و چهارصد سال پیش در مکه بی‌سواد و عشیره‌ای تحقق پیدا کرده و از این جهت ‌می‌گوییم، معجزه است.

بسیاری از مسائل مشکل و دست و پاگیر، سنت‌های غلط و آداب مانع تکامل و رشد، در جوامع آن روزی و به خصوص در اعراب بادیه‌نشین بود که دست و پای مردم را بسته و قفل کرده بود که نمی‌توانستند تحرک کنند. اگر انسان بخواهد با آن آدابی که از سنن مشرکین یا یهود و نصارا، یا چیزهای قبیله‌ای جامعه زندگی کند، باید همیشه به همان صورت منحط و عقب‌مانده بماند.

اینکه قرآن خودش تصریح می‌کند و در رسالت پیغمبر(ص) می‌فرماید: این پیغمبر(ص) آمده که بارهای سنگین را از دوش شما بردارد و غل و زنجیرهایی‌را که به دست و پای شما بسته شده، باز کند و راه رسیدن به یک تمدن و زندگی انسانی مناسب را برای شما بگشاید، یکی از معانی بسیار قابل توجه آن همین است؛ باز کردن عقده‌ها و گره‌ها و سنن و آداب و عقایدی که انسان را مثل سنگ به زمین دوخته بود و راهی برای پرواز نگذاشته بود.

این مجموعه یک بخش در معارف عقیدتی است که عرض کردم در توحید و رسالت و معاد و مسائل مربوط به غیب درمی‌آید و یک بخش مربوط به‌احکام اجتماعی و مقررات جزایی و حقوقی، خانوادگی، حکومتی و مردمی است ]که[ به صورت مقررات حکومتی، یا ارتباطات خانوادگی و انسانی تبلور پیداکرده و یک بخش مهمتر از همه اینها در عمل سیستم اخلاقی اسلام است که‌انسان‌ساز و راه‌گشاست و صفا و طراوت و شادابی و سلامت و صحت را به زندگی انسانی می‌دهد.

هر یک از اینها احتیاج دارد که حداقل درباره‌شان یک خطبه ایراد کنیم که من ‌فکر می‌کنم در ظرف سه خطبه دیگر بتوانیم در بحث عقاید و افکار در اخلاقیات و سیستم فقهی به معنای احکام، نشانی از اعجاز را در احکام قرآن و مترتب بر فقه و اخلاق و کلام و فلسفه که ریشه در کتاب هدایت و تمدن‌ساز اسلامی دارد، توضیح بدهیم.

اگر مجموعه اینها را حساب کنیم، هم عقاید، هم ایدئولوژی و اصول ‌راهنمای زندگی، هم خطوط اصلی سیاست‌های کلی عملی و هم رفتار روزمره وکارهای اجرایی همه بخش‌های جامعه‌مان را در آن می‌بینیم. در این مجموعه شما کمی فکر کنید، جوانان فکر کنند، آنهایی که دنبال حق می‌گردند، به ‌وجدان خودشان مراجعه کنند، اگر امروز عالی‌ترین محصول تجربه همه ‌تمدن‌های دنیا را جمع کنیم، آسان نیست یک چنین سیستم اصیلی را ارائه بدهیم. یک چنین سیستمی را قرآن ارائه داده است، این نکته را هم اضافه کنیدکه این سیستم ظرف 23 سال در زندگی پیغمبر(ص) به وجود آمده است.

خیلی مهم است که یک نفر 23 سال محور تعلیمات و ارشادات و مدیریت جامعه باشد، در تمام این 23 سال با تفاوت‌های فراوانی هم مواجه باشد. (یک ‌روز جنگ است، یک روز صلح است، یک روز پیغمبر(ص) در اقلیت محض‌ در مکه است، یک روز در عزت و حاکمیت در مدینه است، یک روز قدرت فائقه نظامی است، یک روز مسلمان‌ها باید در وحشت زندگی کنند، گاهی در فقر است، گاهی در غناست، یک وقت از موضع یک جمعیت غنی حرف می‌زند، یک بار از موضع ‌یک جمعیت فقیر و محتاج صحبت می‌کند، در مسافرت، در خانه و در همه جا حالات مختلف در 23 سال بر پیغمبر(ص) گذشته باشد.) و الفاظ و جمله‌بندی‌هایش، همه در کتابی ثبت شده باشد که در آن دست هم نبرده‌اند و بین اینها اختلاف نباشد. اصلاً چنین چیزی می‌توانید پیدا کنید؟

یک مجلس قانونگذاری را در نظر بگیرید، 23 سال بگذرد، این تفاوت‌ها در جامعه هم باشد، ببینید قوانین آن چقدر باید اصلاح شود و چقدر تبصره بخورد و جابجا شود! یا معارفی که عرضه می‌کنند! مبنای حرکتی که عرضه‌ می‌کنند، اصول اخلاقی که عرضه می‌کنند. مگر امکان دارد اصول اخلاقی حاکم بر جمعیت بادیه‌نشین و اصول اخلاقی حاکم بر یک جمعیت شهرنشین متمدن یکی باشد؟ اگر اصالت نداشته باشد، اگر از فطرت برنخاسته باشد و اگر راهنمای از فوق بشری نداشته باشد، نمی‌شود چنین چیزی اتفاق بیفتد.

این تازه همان 23 سال است، بعد از 23 سال هم هر چه اضافه شده، روی این مبناست و هر چه رشد کرده، روی این مبناست، ما الان نمی‌توانیم حکم صریحی را بپذیریم که با آنچه که پیغمبر(ص) گفته یا به طور مسلّم در میان مسلمانان صدر اسلام عمل می‌شده، متناقض باشد.

چنین سیستم فکری و فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی و روابط انسانی- با کفار، روابط با مسلمین، روابط با اهل ذمه، روابط با دوست و دشمن، در جنگ و صلح- را در این 23 سال طراحی کرده، و عمل‌کرده باشند و بعد هم تمدن فائق دنیا را در بخشی از زمین به وجود آورده باشند، معجزه‌ای از این روشن‌تر نمی‌شود پیدا کرد که - انشاءالله- در خطبه‌های بعدی اینها را به عنوان اثبات معجزه بودن قرآن و معجزه ابدی توضیح خواهیم داد.

اَعُوُذُ باللهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اِنّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.

 

[1] سوره مبارکه الاسرا، آیه شریفه 9

 

 

خطبه دوم 

ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقه الطّاهِره وَ عَلی سبْطَیِ الرّحْمَه الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ‌بْن‌الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ‌عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِبْنِ‌مُحَمَّدٍ وَ موُسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ‌بْنِ‌مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ‌عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ(عج).

امیدواریم که همیشه جامعه خودمان و ملت بزرگوارمان را در صراط مستقیم، در مسیر تقوا و اخلاص حسنه و راه خدا و دور از انحراف و کجروی ببینیم و ارزش این دستاوردهای دینی و اخلاقی و اسلامی را که بر پایه این شهادت و ایثار، به وجود آمده، مردم ما و به خصوص نسل جوان ما بفهمند و آن را حفظ کنند.

مناسبات هفته را به طور فشرده عرض می‌کنم. در مورد دو هفته گذشته و آینده، چند مناسبت مهمتر را انتخاب کرده‌ام که درباره آنها چند جمله‌ای عرض می‌کنم.

سالگرد درگذشت حضرت آیات، گلپایگانی(1)، اراکی(2) و شهید قاضی طباطبایی(3)، این بزرگوار شهید محراب، را به ملت عزیز و به خانواده‌های بزرگوارشان تسلیت عرض می‌کنم.

قبل از بحث‌های دیگر، اشاره‌ای به شهادت امام دهم(4)، حضرت هادی(ع)، داریم که از مناسبت‌های مهم این روزها و شخصیت فوق‌العاده مهمی در تاریخ اسلام است که در اوج تمدن اسلام در حکومت‌های غاصب عباسی و هم عصر با چند خلیفه ستمگر، این امام عزیز را خیلی اذیت کردند و در مدینه و سامرا رنج دادند و نگذاشتند انوار مقدس این خورشید تابان، آن‌‌گونه که شایسته بود، به‌دنیای آن روز برسد، ولی در همان مدت کوتاه تحت محاصره و سانسور و مراقبت شدید مأموران دولت‌های متعدد، خدمات علمی و افشاگری و آموزشی ‌و فرهنگی‌ که از این امام بزرگوار بروز کرده، در حدّ کتاب قطوری شد.

انسانی با این مشکلات زندگی و این همه آثار سازنده و خلاق واقعاً چیز جالبی است که بحمدالله- این روزها با تشکیل حکومت اهل بیت(ع) در ایران اسلامی، زمینه و راهی باز شده که جوامع بشری بتوانند راهی به این مراکز نور و هدایت پیدا کنند که خوشبختانه، امروز حوزه‌های علمیه و علما و محققین این وظایف را به خوبی دارند انجام می‌دهند.

در مراسم این هفته مسائلی در مورد کاپیتولاسیون(5) و آن سخنرانی تاریخی و افشاگر حضرت امام راحل را داریم که حقیقتاً نقطه عطفی در تاریخ معاصراست و کسی نمی‌تواند تأثیر شگرف این اقدام امام را که تا امروز هم هنوز امواجش دارد به ساحل‌ها می‌خورد، ندیده بگیرد.(6)

امام در موقعیت حساسی، به یک خطر بزرگ توجه کردند؛ زیرا، آمریکایی‌ها به فکر افتاده بودند که به اسم جدید، استثمار گذشته انگلیس را در ایران تجدید کنند و از طریق مجلس شورای آن روز با توصیه شخص شاه بنای‌ قانون نحس کاپیتولاسیون را گذاشتند که خبر آن درز کرد و به امام رسید و امام تحقیق کردند. بنده خودم یکی از کسانی بودم که در مسیر این تحقیق قرار داشتم و از طرف ایشان به تهران آمدم و چند روز اینجا بودم و با کسانی که با مجلس ارتباط داشتند، ملاقات کردم. متن مذاکرات مجلس، متن مصوبه ‌مجلس و مخالفت‌ها و موافقت‌ها و تحلیل‌هایی را که روی آن شد، گرفتم و به خدمت امام بردم.

کسان دیگری هم در این جهت کمک کردند تا خیلی واضح شد که خطر بزرگی استقلال ایران را تهدید می‌کند و امام در شرایطی که رژیم فکر می‌کرد بعد از بیرون آمدن از حبس و حصر بنا دارند در حوزه آرام بنشینند و تدریس کنند، این خطر را تحمل نکردند و آن حرکت عظیم را ایجاد کردند.

آن سخنرانی خیلی مهم است، رژیم و آمریکا هم ترسیدند و فکر کردند باید زود بر روی این مسئله سرپوش بگذارند. راه را همین دیدند که امام را از ایران بیرون کنند، که تبعید امام پیش آمد و مسائل بعدی، که می‌دانید.

از آن روز یک‌ معارضه شدید بین نهضت اسلامی آن روز، و انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی امروز با دولت آمریکا شروع شد و همین امروز هم که نگاه کنید، (در پایان خطبه بحثی خواهیم داشت) هنوز داریم آن مسئله را پیگیری می‌کنیم و آمریکا درست همان مسئله کاپیتولاسیون و همان اهداف سلطه‌گرانه‌ را دنبال می‌کند. منتها در این مدت، آمریکایی‌ها خیلی عقب‌نشینی و اسلام و ملت ما خیلی پیشرفت کردند. اما هنوز فکر می‌کنم راه طولانی برای آینده داریم.

اصلاً نقطه شروع این مسائلی که ما در آن هستیم، از اینجاست. براساس این، دو حادثه مهم هم اتفاق افتاده که یکی مربوط به دانش‌آموزان ]است که[ در همان مناسبت در مبارزاتی که با رژیم داشتند، به شهادت رسیدند.(7)

شهادت جمع زیادی از دانش‌آموزان نوجوان تأثیر شکننده‌ای بر رژیم منحوس پهلوی داشت و عواطف ملت ما را سخت تحریک کرد و آنهایی که‌ حاضر نبودند به خاطر مسائل دینی به متن مبارزه بپیوندند، وقتی که آن خون‌آشامی رژیم را دیدند، عده زیادی به مبارزه پیوستند و مبارزه را همان شهادت ‌دانش‌آموزان، یک گام به جلو برد.

بعد هم به همین مناسبت تسخیر لانه جاسوسی پیش آمد که آن حرکت‌ انقلابی هیمنه آمریکا را شکست(8) و به دنیا نشان داد که این غول بسیار حجیم و وحشتناک آسیب‌پذیر است و می‌شود از آن نهراسید و با آن پنجه در پنجه ‌انداخت و با او بر سر مسائل حق ]به[ نزاع برخاست.

در همین رابطه، ]در[ هفته گذشته روز "جوان و نوجوان" را برای دانش‌آموزان خود داشتیم، دانش‌آموزان بسیجی‌ای که 36 هزار نفرشان در دوران دفاع مقدس به قربانگاه میدان‌های نبرد رفتند و حقیقتاً رقم بزرگی است. اینها همه‌کسانی هستند که نزدیک به همه آنها داوطلبانه و با عشق از کلاس مدرسه ‌بریدند و به جبهه‌ها رفتند و بعضی از آنها بارها به جبهه رفته بودند که من در طول دوران دفاع، با اینها خیلی حشر و نشر و همخوانی داشتم و در موارد زیادی در عملیات، قبل از عملیات و بعد از عملیات با آنها صحبت کرده و از نزدیک با روحیاتشان آشنا بودم.

این چیز مهمی است. البته آن روزها رسانه‌های غربی، ما را متهم می‌کردند که ما نوجوانان را به زور به جبهه‌ها می‌بریم و به ما ظلم تاریخی می‌کردند. خانواده‌ها، مسئولان، مدارس و معلمان می‌دانند که این بچه‌ها و بعضی از آنان با حیله، خودشان را به جبهه می‌رساندند، یا با شفاعت پدر و مادر به مراکز ثبت‌نام ‌می‌آمدند و خودشان را بر ثبت‌نام‌کنندگان تحمیل می‌کردند و به عنوان همراه پدر و برادر راهی سفر می‌شدند و از آنجا اسلحه برمی‌داشتند. این شکل نبود که ‌ایران سرباز کم داشته باشد و بخواهد از جوانان و آنهایی که هنوز سرباز نیستند، استفاده کند.

این حرکت برخاسته از عشق بود، یک جریان غیرقابل توصیف الهی بود که ]علت[ آن‌روح ملکوتی امام بود. صاحب آن فکر امام بود که بسیج را این شکل تشکیل دادند و این راه را باز و جوانان را به جهاد و ایثار دعوت کردند.

این اتفاق عظیم افتاد. البته، خسارت بزرگی است و حقیقتاً باید به ‌خانواده‌هایی که این عزیزانشان را از دست داده‌اند، تسلیت عرض کنیم، ولی ‌جای تبریک هم دارد. هم آن خانواده که این چنین همت و درک عالی دارد که‌ چنین قربانی‌هایی می‌دهد و هم آن جوانی که چنین درک بالایی دارد و این ‌راه را عاشقانه انتخاب می‌کند و آثاری که از این حرکت عظیم برای حفظ اسلام‌و انقلاب و ایران و دمیدن روح شجاعت و ایثار و فداکاری و روح انقلابی به‌ جامعه ما داشته، هم جای تسلیت و هم جای تبریک ]دارد[. این پدیده را نباید بگذاریم در تاریخمان به فراموشی سپرده شود.

اگرچه دشمنان ما آن موقع به عنوان یک نقطه ضعف مطرح می‌کردند، ولی ما می‌دانستیم که این مقدار که جوان‌ها و نوجوان‌ها می‌روند، واقعاً از قدرت ما خارج بود. من به عنوان فرمانده جنگ بارها به مراکز بسیج گفتم که جوان‌های‌ زیر سن معین شده را نگذارید که به جبهه بیایند، آنها هم سخت‌گیری می‌کردند.

البته، آنها هم نوعاً در همان سنین مجاز بودند، تعداد کمی ممکن است زیر سنین مجاز بوده باشند که در بین آنها شخصیت فوق‌العاده حماسی جوان‌ها، همین «شهید فهمیده»(9) است که آن دیگر مسئله اعزام و امثال اینها نبود. او که در خانه و در شهر خودش بود، وقتی که دید تانکها دارند می‌آیند، و نیازبه یک قربانی و ذبح عظیم دارد، خودش تصمیم گرفت و خودش اقدام کرد.

بعضی‌ها با مقدمات اقدام می‌کردند، او بدون مقدمه اقدام کرد. ]در[ این حرکت‌ حماسی، نفْس کار قابل توجه است، در قاموس دنیاپرستان شاید نشود این راخیلی جا انداخت، اما اهل نظر می‌فهمند. این یک قلعه از یک سلسله جبالی ‌است که انقلاب اسلامی ساخت. این یک موج است از یک اقیانوس خروشانی که انقلاب اسلامی در دنیا به وجود آورد و این موج ارزشمند است و تاریخ باید به این بها بدهد، و تاریخ‌ساز و تاریخی است.

مسئله دیگری که فکر می‌کنم مهم باشد و روی آن به عنوان مسئله روز حرف ‌بزنیم، شرایط خودمان است که جزو وظایف مهم خطبای جمعه است که واقعیت‌هایی را که می‌فهمند، برای مردم خود توضیح بدهند. شرایط ما الان بسیار قابل توجه است. گفتم که آن رزمی که از چهارم آبان 43 با سخنرانی افشاگر امام علیه آمریکا و کاپیتولاسیون شروع شد، ادامه دارد و ما امروز در موقعیت خاصی از آن رزم و جهاد و جنگ هستیم.

در همین یکی، دو روز گذشته می‌بینید که آمریکایی‌ها چقدر دارند دست و پا می‌زنند و چطور دارند جنود ابلیس ]را[ علیه نظام مقدس اسلامی و علیه جمهوری مظلوم اسلامی ایران بسیج می‌کنند. بیش از 200 نماینده بی‌انصاف‌آمریکا به رئیس جمهورشان نامه می‌نویسند که چرا یک گروه تروریستی را که ‌خود آمریکایی‌ها را هم قبلاً کشته بودند، تروریست معرفی می‌کنید؟ همه همت دولت آمریکا در یک ملاقات تاریخی، آنجا که شرق و غرب به هم می‌رسند، آنجا که کشور بزرگ بیش از یک میلیاردی چین با کشور بزرگ آمریکا، رؤسایشان بعد از سال‌ها و سال‌ها بحث و مقدمه و مذاکره، ملاقات می‌کنند، حساس‌ترین نقطه بحث رئیس جمهور آمریکا این است که چگونه دولت چین را تحریک کند که رابطه‌اش را با ایران ضعیف کند.

مسئله خیلی جالب است، نماینده‌های بسیاری از این پارلمان‌های اروپایی باز همین حرکت را دارند انجام می‌دهند. آمریکا با روسیه، چین و فرانسه، سه قدرت اتمی دنیا، سه قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت، سه قدرت هم عرض و نزدیک با آمریکا، الان به خاطر ایران درگیر است.مسئله کوچکی نیست. اسرائیل است و آمریکا و این مباحثی که می‌بینید، قضیه چیست؟ همانی که آن روز دستور صریح تبعید امام را داد، همانی که آن روز دستور صریح کشتار 17 شهریور را داد، همانی که در همه این‌ جریان‌ها دست ظالمانه‌اش روشن بود، امروز هم در مقابل ما همین صف‌کشی‌ را منتها با این ابعاد جهانی دارد.

البته، ما معتقدیم که این حرکت هم مثل بقیه حرکت‌ها ابتر است و به جایی ‌نخواهد رسید، اما قابل تأمل است. آمریکا دچار تناقض است؛ مشکل آمریکا فقط این نیست که حالا یک ایران اینجا دارد چه کار می‌کند؟! ببینید، به محض‌ اینکه با ایران با ناو نیمیتز حرف زد، یک دفعه نفت چند دلار گران شد. این تناقض را دنیای غرب مادی نمی‌تواند تحمل کند.

خود آمریکا روزی هشت میلیون بشکه، یعنی دو برابر مجموعه تولیدی ایران، نفت وارد می‌کند، هر «سنتی» که گران بشود، هزینه سنگین ارزی به او تحمیل می‌شود. تصمیمی است که حتی روستائیان آمریکا هم برایشان ملموس است و می‌فهمند که زندگیشان گران شده است و این تصمیم‌گیری آسان نیست.

همین دیروز به محض اینکه با عراقی‌ها بر سر بازرسین آمریکایی مشاجره کردند، یک‌باره قیمت نفت بالا رفت. با اینکه عراق اکنون سهم چندانی در نفت دنیا ندارد، ولی منطقه نفت‌خیز ]است[ و اینجا روی گنج منابع حرکت دنیا است، سردی و گرمی دنیا به اینجا بستگی دارد، بازی کردن با اینجا، بازی کردن با آتش است و لذا آمریکا خیلی دستش باز نیست که مانور بدهد، ولی در عین حال با اینکه آثار و خسارت‌هایش را می‌بیند، دست‌بردار نیست.[1]

خداوند نگهدار شما مردم خوب باشد که ما به اتکای شما و با شعور و پشتیبانی‌های شما، این مسیر مشکل را تا اینجا آمده‌ایم و - انشاءالله- با اتحاد و همدلی و رفاقت این راه را خواهیم رفت و رسانه‌ها، تریبون‌ها و دلسوزان و مرشدان جامعه هم حافظ این اتحاد و همدلی خواهند بود، که آمریکا خیلی آرزو دارد ما این همدلی را از دست بدهیم و این حرکت‌ها آسیب ببیند.

أَعُوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/

قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ/ اَللّهُ الصَمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد

 

[1] شعار «هاشمی هاشمی خدا نگه دار تو» از سوی نمازگزاران

 

 

پی نوشت ها

                                                                       

                9/8/1376

1- آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی (زاده:۱۳۱۶ هجری قمری در گلپایگان - درگذشت: ۱۸ آذر ۱۳۷۲ قم) از مراجع تقلید شیعیان در دوران معاصر بود.وی پس از درگذشت سیدحسین طباطبایی بروجردی در کنار حضرات آیات محمدکاظم شریعتمداری و سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، یکی از سه مرجع اصلی حوزه علمیه قم، معروف به مراجع ثلاثه شد. وی از مخالفین رژیم پهلوی بود و برخوردهای شدیدی با حکومت داشت. در زمان اعتراضات امام خمینی، وی از همراهان او بود و پس از تبعید امام به عراق، بر دامنه واکنش‌هایش در برابر حکومت افزود. پس از درگذشت امام خمینی در سال ۱۳۶۸ در جلسه مجلس خبرگان رهبری ۱۳ نفر از نمایندگان عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گلپایگانی را برای رهبری پیشنهاد کردند که پس از رأی‌گیری، همان ۱۳ رأی را آورد.

2- آیت‌الله محمدعلی اراکی، فقیه، مرجع تقلید شیعه و از ائمه جمعه در ۲۴ جمادی‌الثانی ۱۳۱۲ در شهر اراک به دنیا آمد. وی در تأسیس حوزه علمیه قم مشارکت داشت و پس از وفات آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی به ‌عنوان یکی از مهمترین مراجع تقلید شیعیان ایران شناخته شد. پس از یادگیری خواندن و نوشتن، در نوجوانی وارد حوزه علمیه اراک شد و در درس سید جعفر شیثی حضور یافت. دروس سطح را نزد آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری گذراند و همزمان با تحصیل دوره سطح، در درس شرح منظومه محمدباقر اراکی شرکت کرد. وی همچنین در درس حضرات آیات آقا نورالدین اراکی و عبدالکریم حائری یزدی نیز شرکت کرده‌ است.

مناسک حج، توضیح المسائل، رساله استفتائات، کتاب النکاح و الطلاق، شرح و حاشیه بر عروه الوثقی، حاشیه بر درر الاصول عبدالکریم حائری، تقریرات درس محمد سلطان العلمای اراکی، تقریرات درس فقه سید محمدتقی خوانساری، تقریرات درس فقه و اصول عبدالکریم حائری یزدی و مقدمه بر تفسیر «القرآن و العقل» سید نورالدین اراکی، از آثار اوست.

آیت‌الله اراکی، در ۲۳ مهر ۱۳۷۳ در قم درگذشت و در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.

3- آیت‌الله محمدعلی قاضی طباطبایی، در سال 1293 شمسی در تبریز متولد شد. در سال 1316 هنگام قیام مردم تبریز به اتفاق پدرش، به خاطر مبارزه، به تهران تبعید گردید و پس از چند ماه تبعید در تهران و ری به تبریز بازگشت. در سال 1318 جهت ادامه تحصیل علوم دینی به قم عزیمت کرد و درسال 1328 راهی نجف گردید و در این دو شهر از محضر علما و بزرگان کسب فیض نمود. شهید قاضی طباطبایی در سال 41، با شروع نهضت اسلامی، به علت فعالیت علیه رژیم، توسط مأموران دستگیر و به زندان قزل قلعه منتقل و سپس به شهرهای بافت و کرمان و زنجان و پس از آن به عراق تبعید شد، ولی پس از یک سال به ایران بازگشت و به هدایت مردم و روشنگری و تبلیغ اسلام پرداخت و تا پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزات خود و ارشاد مردم ادامه داد. شهید قاضی طباطبایی اولین شهید محراب در دهم آبان 1358 شمسی، مصادف با عید قربان، نماز عید را اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط منافقین مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به فیض شهادت نائل می‌گردد.

4- ابوالحسن، علی‌بن‌محمد‌بن‌علی‌بن‌موسی‌الهادی‌النقی العسکری، دهمین امام است که شیعیان از ایشان با عنوان امام علیّ نقی یا امام هادی یاد می‌کنند. جز هادی، معروف‌ترین لقب او نقی است. نام او، «علی» و کنیه‌اش «ابوالحسن ثالث» و از القابش نقی، هادی، امین، طیب، ناصح و مرتضی را ذکر کرده‌اند. ایشان و فرزندش حسن‌بن‌علی(ع) را «امامین عسکریین» می‌خوانند، زیرا در شهر نظامی سامراء (عسکر)، زیر نظر خلفای عباسی بودند. زندگی این امام مصادف با ضعف عباسیان بود. از ایشان رساله‌ای در جبر و اختیار و چند زیارت نقل شده ‌است. امام علی‌النقی(ع) در نیمه ذی‌الحجه ۲۱۴ قمری در روستای صریا در نزدیکی مدینه به دنیا آمد و سرانجام به دستور معتز در روز ۳ رجب سال ۲۵۴ قمری در ۴۱ سالگی در زندان کشته شد. مدت امامت ایشان ۳۳ سال بود.

5- کاپیتولاسیون (capitulation) (برابر نهاده فرهنگستان زبان فارسی: قضاوت ‌سپاری)، سپردن حق رسیدگی قضایی جرایم اتباع خارجی به نماینده حقوقی دولت خارجی است؛ این حق اول بار در سده ۱۹ میلادی برای حمایت از کارگزاران دولت‌های استعماری از جانب دولت‌هایی مانند ایران و عثمانی داده شد.

در تاریخ ایران حق قضاوت کنسولی یا کاپیتولاسیون چند بار به بیگانگان اعطا شده است. شاه سلطان حسین صفوی و فتحعلی‌شاه (پس از شکست در جنگ ترکمانچای)، از این امتیاز برای حفظ تاج و تخت خود استفاده نمودند تا از اشغال پایتخت توسط بیگانگان جلوگیری کنند. با این حال این عمل به قدری در نظر مردم قبیح جلوه می‌کرد که این پادشاهان به عنوان خائنین به ایران در تاریخ ثبت شده‌اند. اما باید گفت مفتضحانه‌ترین تصویب لایحه کاپیتولاسیون در زمان محمدرضاشاه رخ داد که در مجلس، آن هم در زمانی اعطا می‌گردید که اکثر مردم بیدار شده‌ بودند. سردمداران مملکت در ازای دریافت دویست ‌میلیون ‌دلار وام مرتکب چنین خیانتی ‌شدند. در واقع شاه در مقام شخص اول کشور در حالی این ننگ را احیا می‌کرد که چندی قبل لغو شده بود. با سفر شاه به آمریکا در تیرماه 1343 و مذاکراتی که صورت گرفت، آمریکا اعطای کمک‌های نظامی را به وضع مقرراتی در زمینه مسائل قضایی منوط کرد. شاه برای دریافت دویست ‌میلیون ‌دلار کمک نظامی، به آمریکا قول مساعد داد. پس از بازگشت شاه از آمریکا، لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا طرح گردید. در سوم مرداد 1343 مجلس سنا جلسه فوق‌العاده‌ای تشکیل داد تا به بررسی لایحه چندفوریتی بپردازد. این جلسه از صبح تا نیمه‌شب ادامه داشت و سرانجام در نیمه‌شب لایحه کاپیتولاسیون مطرح گردید. حسنعلی منصور نخست وزیر وقت، برای طرح لایحه تقاضای فوریت کرد. مجلس سنا وارد شور گردید و جلسه سرانجام ساعت دوازده شب خاتمه یافت. در این جلسه، عده‌ای از سناتورها ناراضی بودند، ولی نمی‌توانستند نارضایتی خود را ابراز نمایند. پس از این، لایحه در تاریخ بیست‌ویکم مهرماه 1343 در مجلس شورای ملی نیز مطرح شد و در غیاب رئیس مجلس و 25 تن از نمایندگان به تصویب رسید. لایحه مزبور با هفتادوچهار رأی موافق و شصت‌ویک رأی مخالف تصویب گردید. لایحه کاپیتولاسیون سرانجام سه‌ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تصویب شورای انقلاب و دولت موقت، لغو گردید.

6- رژیم پهلوی که به خوبی می‌دانست بازتاب عمومی این لایحه ننگین تا چه حد خطرناک خواهد بود، سانسور شدیدی بر رسانه‌های گروهی حاکم کرد تا هیچ‌گونه خبری در مورد لایحه کاپیتولاسیون به بیرون درز پیدا نکند. ولی چند روزی از تصویب این لایحه نگذشته بود که مجله داخلی مجلس شورای ملی که متن کامل مذاکرات مجلس را دربرداشت، به دست امام خمینی(ره) رسید.

امام خمینی(ره) به منظور افشای این خیانت تصمیم گرفتند که طی ایراد نطقی، این عمل رژیم شاه را به اطلاع عموم برسانند. قبل از هر چیز، ایشان برای آگاه ساختن علما و روحانیون مرکز و شهرستان‌ها، پیک‌هایی همراه با نامه به اطراف و اکناف کشور روانه نمودند و خود نیز با مقامات روحانی قم به گفتگو نشستند. رژیم شاه که از برنامه سخنرانی حضرت امام(ره) اطلاع پیدا کرده بود، برای جلوگیری از این سخنرانی نماینده‌ای به قم اعزام داشت. این فرد نتوانست به دیدار امام خمینی(ره) نایل گردد، ولی در دیدار با فرزند امام، حاج آقا مصطفی خمینی، پیام تهدید آمیز  را برای حضرت امام(ره) فرستاد.

این تهدیدات کوچکترین اثری در عزم راسخ حضرت امام(ره)، نداشت و ایشان در روز 4 آبان 1343، سخنرانی بسیار آتشین، کوبنده و افشاگرانه به عمل آوردند و مردم ایران را از جزئیات این خیانت مطلع ساختند.

حضرت امام خمینی(ره) این سخنرانی را علاوه بر اینکه در روز تولد حضرت فاطمه زهرا(س) ایراد فرمودند، سخنان خود را با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع نمودند و طی آن شدیدترین حملات را مستقیماً علیه آمریکا و شاه وارد نمودند.

امام(ره) در بخش‌هایی از سخنرانی خود چنین فرمودند: «...قانون در مجلس بردند، دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویب نامه را در چند روز پیش از این، برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام وقعود، مطلب را تمام کردند و باز نفسشان در نیامد. در این چند روز این تصویب‌نامه را بردند به مجلس شورا و درآنجا صحبت‌هایی کردند، مخالفت‌هایی شد، بعضی از وکلا هم مخالفت‌هایی کردند، صحبت‌هایی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگ‌های آمریکا پست‌تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست از او می‌کنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی، شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد، چرا؟ برای اینکه می‌خواستند وام بگیرند از آمریکا. آمریکا گفت این کار باید بشود (لابد اینجور است) بعد از سه چهار روز، وام دویست میلیون دلاری تقاضا کردند .....»

امام خمینی(ره) به ایراد سخنرانی اکتفا نکردند و در همان روز، اعلامیه‌ای روشن و غنی نیز علیه احیای کاپیتولاسیون صادر کردند. در بخشی از این اعلامیه که با آیه (نفی سبیل) (لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا) شروع شده بود، چنین آمده است: «...آیا ملت ایران می‌داند در این روزها در مجلس چه می‌گذشت؟ می‌داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می‌داند مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضا کرد؟ اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد، قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف‌های چندین ساله سران قوم، ایران را از عقب‌افتاده‌ترین ممالک دنیا پست‌تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه‌داران نمود؟ حیثیت دادگاه‌های ایران را پایمال کرد؟ به ننگین‌ترین تصویب‌نامه دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریکایی‌ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیرنظامی آمریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند؟ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد، دادگاه‌های ایران حق رسیدگی ندارد، چرا؟ برای آنکه آمریکا مملکت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار. امروز که دولت‌های مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج می‌کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می‌کنند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله، با لاف هم ردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین‌ترین و موهن‌ترین تصویب‌نامه غلط دولت‌های بی‌حیثیت رأی می‌دهد و ملت شریف ایران را پست‌ترین و عقب‌افتاده‌ترین ملل به عالم معرفی می‌کند و با سرافرازی هرچه تمام‌تر، دولت از تصویب غلط دفاع می‌کند و مجلس رأی می‌دهد. از برخی منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی پیشنهاد کرده‌اند و هیچ کدام زیر بار این اسارت نرفته‌اند، تنها دولت ایران است که این‌قدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می‌کند و آن را به باد فنا می‌دهد ...»

7- در 13 آبان 1357 و همزمان با روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی، ده‌ها نفر از دانش‌آموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت شاه قرار گرفته و به شهادت رسیدند. در این حادثه که توسط دولت «آشتی ملی» شریف امامی صورت گرفت،‌ به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یک از دانش‌آموزان نتوانستند از آتش گلوله‌‌های مأموران بگریزند و این امر تلفات آنها را افزایش داد.

حادثه 13 آبان 1357 بعد از حادثه 17 شهریور در همان سال، دومین کشتار و حادثه خونین در دولت شریف امامی بود، در حالی که عمر سیاسی این دولت از 70 روز تجاوز نمی‌کرد. ابعاد حادثه به حدّی بود که وقتی در برنامه اخبار شبانگاهی گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانش‌آموزان در دانشگاه از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر علوم بلافاصله استعفا داد و فردای آن روز کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. روز 13 آبان به همین دلیل «روز دانش‌آموز» نامیده می‌شود.

8-از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران یعنی 13 آبان 1358، دیپلمات‌های آمریکایی مستقر در این سفارتخانه‌ از هیچ تلاشی در جهت مقابله با نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران فروگذار نمی‌کردند. تماس با سرکردگان گروه‌های ضد انقلاب، حمایت از شبکه‌های کودتا و براندازی در داخل کشور و تأمین مالی گروهک‌های تروریستی در غرب و جنوب ایران که به انفجار لوله‌های نفتی و ایجاد ناامنی و بی‌ثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند، از عملکردهای مأموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت آمریکا بود.

با این حال سفارت آمریکا زمانی توسط دانشجویان تسخیر شد که آمریکا، خواسته مشروع ملت ایران در استرداد شاه و اموال و دارایی‌های بلوکه شده ایران را نادیده گرفت و حتی امکاناتی وسیع در اختیار فراریان گذاشت تا تشکیلات خود را علیه انقلاب سازماندهی و فعال کنند. امام(ره) تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان را «انقلاب دوم» لقب دادند و در سخنانی، از این اقدام حمایت کردند: «شما می‌بینید که الان مرکز فساد آمریکا را جوان‌ها رفته‌اند گرفته‌اند و آمریکایی‌ها را هم که در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و جوان‌ها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.»

9-هشتم آبان هر سال، یادآور خاطره رزمنده کوچکی است که با نثار جان خود، بر سرخی و طراوت خون شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. او در نوجوانی به یک‏باره قله‏های شرف و غیرت را پیمود که چه بسیار اهل ریاضت و سیر و سلوک، در پیمودن این راه پرفراز و نشیب، بر این رهگذر الهی غبطه می‏خورند. شهید محمد حسین فهمیده، در اردی‏بهشت سال 1346، در خانواده‏ای مذهبی در محله پامنار، از محله‏های قدیمی شهر قم، دیده به جهان گشود. سال 1352 راهی مدرسه ابتدایی شد. سال 1357 کلاس پنجم را به دلیل انتقال خانواده‏اش به شهر کرج، در مدارس این شهر سپری کرد. و پس از پیروزی انقلاب با تشکیل بسیج در آذر سال 1358 به فرمان امام (ره)، به این نهاد انقلابی پیوست. پس از حوادث کردستان، با وجود سن کم و جثه کوچکش راهی آنجا شد، ولی به علت کمی سن، او را بازگرداندند. این قهرمان کوچک آرام ننشست و با شرکت در آموزش‏های رزمی، تابستان سال 1359 را گذراند و هم‏زمان با شروع جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، خود را به جبهه ‏های جنوب رساند. در خط مقدم جبهه بود که با مشاهده تانک‏های عراقی که به طرف رزمندگان هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها بودند، تاب نیاورد و در حالی که تعدادی نارنجک به کمر بسته و در دستش گرفته بود، به طرف تانک‏ها حرکت کرد. در این هنگام، تیری به پایش خورد و او را مجروح ساخت، ولی به راهش ادامه داد و  تصمیم خود را عملی ساخت و از لابه ‏لای تیرهایی که از هر سو به طرفش می‏ آمد، خود را به تانک پیشرو رساند و با استفاده از نارنجک، موفق شد آن را منفجر کند و خود نیز تکه تکه شد. صدای جمهوری اسلامی ایران، با قطع برنامه‏ های عادی خود، اعلام کرد که نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته، آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام (ره) در پیامی به مناسبت دومین سال‏گرد پیروزی انقلاب اسلامی فرمود: «رهبر ما آن طفل سیزده‏ساله‏ای است که با قلب کوچک خود، ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‏تر است. با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید».  بقایای پیکر شهید محمدحسین فهمیده در بهشت زهرای تهران، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده شد، امّا فداکاری حسین فهمیده  در تاریخ پرشکوه سرافرازی‏های ایران ثبت شد و جاودانه ماند.