خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۹ شهریور ۱۳۷۵

 

    خطبه اوّل

 

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ،

 اِنَّ هَذا الالْقُرانَ یَهْدی لِلَّتیِ هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤمِنیِنَ. عِبادَاللَّه اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیهِ".

 

 قبل از بحث خطبه‏ها بر توجه عموم مستمعین به وظیفه مهم و سازنده تقوا و حفظ امانت الهی و انجام تکالیف و پرهیز از منهیّات تأکید داریم.

 در خطبه‏های اوّل معمولاً بحث در مورد قرآن داشتیم که امروز بخاطر فراوانی موضوعات و مناسبتها استثنائاً بحث قرآنی را نداریم.

 خطبه اول را در مورد " هفته دولت " به عنوان یک گزارش خدمت شما عزیزان، نمازگزاران و مردم بزرگوارمان ایراد می‏کنیم و خطبه دوّم را به مناسبتهای دیگر هفته می‏پردازیم در مورد "هفته دولت"، این سنّت همیشه بوده که در نمازهای جمعه گزارش سالانه‏ای تقدیم مردم می‏شده و امروز هم در همه نمازهای جمعه چنین چیزی هست. منتها امسال بخاطر اینکه سال آخر یک دوره هشت ساله‏ای از کابینه موجود است گزارش جامع‏تری را می‏دهیم که فشرده‏ای از دستاوردهای دوران هفت ساله از کابینه فعلی است و سعی می‏کنم که فقط فهرست مسایل را بگویم، چون نمی‏شود چیزهای زیادی را در این فرصت کوتاه مطرح کرد.

 ابتدا تحلیل کوتاهی دارم از آنچه که فعلاً داریم و اینکه چگونه پیش آمده و توقعاتی که دشمنان ما داشتند چه بوده؛ بعد بخشی از دستاوردها را عرض می‏کنیم.

 تقریباً برای همه روشن است که از اول پیروزی انقلاب، آمریکاییها و اقمارشان تمایلی به موفقیت انقلاب نداشتند، از همان روزهای اوّل که محتوای کار را دیدند، توطئه‏ها شروع شد و بطور صریح هم می‏گفتند، قبل از آن هم فکر می‏کردند که بدون جنگ از طریق شورشهایی داخلی می‏شود نظام را شکست داد و نشد، جنگ را به وجود آورند و فکر می‏کردند که با فهمیدند که اشتباه کرده‏اند و قضیه معکوس شد، کار این طوری پیش می‏رفت که ایران پیروز شود و عراق شکست بخورد و ما حاکمیتمان از مرزهایمان هم آن طرف‏تر برود و لذا دیدید اواخر جنگ همه‏شان تقریباً با ما وارد جنگ شدند و آمریکا رسماً در خلیج فارس اهداف مهم ما را مورد تجاوز قرار داد. سکّوها را خراب کرد، کشتیها را مورد هدف قرار داد و عملاً وارد جنگ شد.

 بالاخره در جنگ حداکثر این شد که جلوی پیروزی رسمی ما که سقوط حکومت بغداد باشد گرفته شد؛ امّا همه دنیا فهمیدند که ایران پیروز شد و بعد از آن هم در میدان سیاست پیروز شدیم، یعنی در مجامع بین‏المللی اعتراف به حقّانیت ما و متجاوز بودن عراق شد، چیزی که سالها تبلیغ کرده بودند که ایران جنگ طلب است و ایران است که صلح را نمی‏خواهد و آخر پذیرفتند و این خیلی دستاورد مهمّی بعد از جنگ بود که ما الان از عراق، به عنوان متجاوز طلبکاریم.

 این جنگ حرف آخر را می‏زنند، و برای ما خیلی روشن بود و در اظهاراتشان هم هست که می‏گفتند: جنگ یا حکومت اسلامی را ساقط یا تسلیم می‏کنند.

 تسلیم حکومت را شاید آنها بهتر می‏خواستند از ساقط کردن، چون نمی‏دانستند بعد از ساقط کردن چه اتفاقی می‏افتد و تسلیم هم این بود که ایران مثل گذشته در اختیار آمریکا قرار بگیرد و دیکته‏های آمریکا را بپذیرد. در دوران جنگ خیلی زود فرو می‏دهند این بود که ایران مثل گذشته در اختیار آمریکا باشد و دیکته‏های آمریکا را بپذیرد خسارتهای جنگ را هم بالاخره یک روزی خواهیم گرفت پس در جنگ پیروز نشد و از لحاظ اقتصادی آن چنان آسیب دیده که بعد از جنگ مجبور می‏شود، تسلیم شود. در تحلیلهای مادّی هم ظاهراً این درست است، یعنی اگر کشور معمولی غیرانقلابی و غیر اسلامی بود این تحلیل می‏توانست همین جور باشد، بالاخره یک کشوری بود که هزار میلیارد دلار خسارات جنگ دیده، هزار میلیارد دلار یعنی اگر ما سالی 20 میلیارد دلار درآمد نفت داشته باشیم 50 سال درآمد نفت که ما هم نداریم این مقدار را، یعنی همه هستی درآمد ما را برای دهها سال بلعیده بود، خوب ما یادمان هست که بعد از جنگ چه شرایطی در ایران بود، این همه خسارت داشتیم، مقدار زیادی از زمینهایمان هنوز دشمن در داخلش بود، تعداد زیادی از شهرهایمان مخروبه بود. هزارها روستا منهدم شده بود. پنج استان تقریباً نیمه جان بودند. شهرها همه نیمه ویرانه بود، چون در طول جنگ امکاناتشان به جبهه‏ها رفته بود. خزانه کشور خالی بود.

 ما در سال 67 پنجاه و یک درصد بودجه‏مان کسری داشت که باید از بانک مرکزی قرض کنیم که کردیم. کارخانه‏ها یا منهدم شده بودند یا بخاطر نبودن مواد اولیه نیمه تعطیل بودند یا قطعه نداشتند، برق ما کم بود، سوخت به همه جا نمی‏رسید. جیره‏بندی بود، گازمان به چند شهر رفته بود و بقیه مردم منتظر بودند. مراکز عمده تولید گازمان مثل بید بلند و کنگان خراب و منهدم شده بود.

 از لحاظ کار، نیروهایی که از جبهه برگشته بودند و بخاطر اینکه تولیدی در کشور نبود عمدتاً بی‏کار و یا کم‏کار بودند، بازار خالی بود، روش زندگی مردم بیشتر توزیع سهمیه بود که کار بسیار دشواری برای ما بود، بازار نمی‏توانست با عرضه و تقاضا بگردد.

 دانشگاههایمان خیلی وضع درستی نداشتند، عمدتاً نمی‏توانستیم به روستاها برسیم و حقّشان را بدهیم، حقوق کارمندان را سالها بود اضافه نکرده بودیم، در دوران جنگ، با بنها و با سهمیه‏ها جبران می‏کردیم. خوب طبعاً بقیه مسایل هم همین‏طور بود.

 آنها حسابشان این بود که اگر یک مقدار به‏ایران فشار بیاوریم ایران تسلیم می‏شود و لذا آمریکا بایکوت و تحریمش را عملاً ادامه داد و مزاحمتهایشان را در مراکز دنیا همه جا داشتند. آنچه به نظر می‏رسد که دو معجزه بزرگ و تاریخی در ایران اتفاق افتاد که برای دیگران قابل فهم نیست، امّا برای ما قابل فهم است.

 یکی معجزه پیروزی در دفاع مقدّس بود که یک کشور تنها با آنهمه دشمن اینجوری افتخارآمیز از میدان بیرون آمد و امروز هم وضع خودمان را با عراقیها مقایسه می‏کنیم و می‏بینیم خداوند چگونه به مظلوم نصرت داد.

 دوّمی پیروزی در ساختن کشور و بازسازی ایران بود که بعد از جنگ هم بلافاصله زلزله کم سابقه در تاریخ ایران اتفاق افتاد و دو استان دیگر را هم ملحق کرد به استانهای جنگ زده و مخروبه و ما با این چنین مسایلی مواجه بودیم که دشمنان ما هم توقع داشتند و پیش خودشان فکر می‏کردند و تحلیل می‏کردند که ما می‏توانیم ایران را وادار به تسلیم کنیم.

 در معجزه اوّل آنها نتوانستند قانع شوند که نصرت الهی همراه این مردم است و امروز در معجزه دوّم قرار گرفته‏اند که باز هم دم از شکست انقلاب و تسلیم کردن ایران می‏زنند. من خودم از لحاظ برداشت قرآنیم برایم روشن است، فکر می‏کنم برای شما هم روشن است.

 ما وعده‏های صریح الهی را داریم که فرموده است، مردمی که استقامت می‏کنند خداوند نصرش را بر آنها نازل می‏کند.

  " إنْ تَنْصُرُو اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبْتَّ اَقْدامَکُمْ " این خیلی صریح است "

 إنَّ الَّذینَ قالُواْ رَبُّنَااللَّهُ ثُمّ اسْتَقامُوْا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِم الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوْا وَ لاَ تَحْزَنُوْا وَأَبْشرُوْا بآلجَنَّةِ التَّیِ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ".

 ما از اینها، در قرآن  خیلی داریم، ایمان به این حرفها هم داریم و ما برایمان روشن است که زمینه نزول نصرت‏الهی را مردم ما فراهم کردند. این مقاومت عجیب مردم، این صبر مردم، این هوشیاری مردم، این ایثار کم‏نظیر ایثارگران ما، در جبهه‏ها و بعداً خانواده‏های آنها در طول دوران جنگ و بعد از جنگ این صحنه‏های استقامت که مشخص‏ترین مصداق استقامتی است که قرآن از مردم خواسته، خوب اتفاق افتاده و وعده الهی هم همراه این است و ما قبلش هم تردید نداشتیم که خداوند بندگان خودش را در دست ظلمه رها نمی‏کند و حالا که دیگر تحقق وعده‏های الهی را  به این محکمی می‏بینیم، خیالمان راحت‏تر می‏شود. نمی‏گوییم قبلاً خیالمان راحت نبود، البته همیشه یک چیزهایی هست که ما نمی‏فهمیم، مصالحی هست که گاهی باید بیشتر صبر کرد، بیشتر استقامت کرد، اینها یک چیزهایی است که بعداً می‏شود کشف کرد. لذا آدم نمی‏تواند بطور قاطع بگوید که چه وقت وعده الهی می‏رسد. امّا در مورد ایران تا بحال وعده الهی هم در دوران پیروزی انقلاب و هم در دوران جنگ و هم امروز در دوران سخت‏تر سازندگی و دوران خرابیها خداوند این وعده‏هایش را واقعاً داده و این لطف خدا و نصرت خدا را ما می‏توانیم فیلمی از آن برداریم، آنقدر محسوس و ملموس است که می‏توانیم به هر شکلی تصویر فیلم، مقاله، شعر و آهنگ می‏توانیم، آنها را به دنیا عرضه کنیم. چشم بازی می‏خواهد که اینها را ببیند. یک کمی جوهره عرفان و معنوی می‏خواهد که اینها را ارتباط به خدا بدهد. واقعاً دستاوردهای انقلاب در همه این سه دوره، بیش از حدّی است که ما عوامل مادّی صرفاً روی آن حساب کنیم یک چیزی باید اضافه کنیم که آن نصرت خداوند است و این بشارت می‏دهد که در آینده هم اگر ما صبر کنیم همین است.

 "بَلَی إِنْ تَصْبرُواْ وَتَتَّقُواْ وَ یَأْتُوکُمْ مِّن فَوْرِهِمْ هَذا یُمْددْ کُمْ رَبُّکُمِ بخَمْسَةِ أالَفِ مِّن الْمَلائِکةَ ..."

 وقتی که ملائکه در بدر می‏آیند، من که نمی‏دانم ملائکه در بدر چگونه آمدند و چگونه عمل کردند. روایات خوب چیزهایی می‏گویند. ما امروز نزول ملائکه را خوب لمس می‏کنیم. حالا دوران جنگ که به‏اندازه کافی شما خودتان می‏دانید.

 من هم این دوران سازندگی را یک کمی اینجا بیشتر باز کنم. تصویری که من عرض کردم از سال 67 مقایسه کنید با تصویری که امروز در کشورمان داریم و در این دوره هم ما ریاضتی واقعاً تحمّل نکردیم. مردم با ما خوب همکاری کردند، امّا ما سعی کردیم که همیشه در حدّ تورّم حقوقها را بالا ببریم، سعی کردیم همیشه نیازهای ضروری کشور را داشته باشیم، غذای مردم، سوخت مردم، حمل و نقل مردم، بازار مردم همه نیازهایی که در کشورهای معمولی مثل ما هست. بطور متوسّط در ایران هم بوده و دقیقاً هم همراه تورّم بعد از جنگ ما سال به سال حقوقها را بالا بردیم و حتّی سال گذشته که تورّم قدری شدیدتر بود. با اینکه ظاهر را و وضع عادّی را حفظ کردیم، امّا کارهای بسیار بسیار عظیمی در کشور اتفاق افتاد که این 7 سال در یک دولت معمولی و در شرایط معمولی کافی نیست. برای این همه تحول شما همه این چیزها را می‏توانید ببنید، از دانشگاهها شروع کنید، پزشکی و غیر پزشکی یک میلیون و سیصد هزار دانشجو  را نگاه کنید تا روستاهای چند خانواده هم ما مدرسه بردیم، اگر یک مدرسه‏ای در روستای چهار پنج خانواده نمی‏شد، هفت، هشت خانواده را با اتوبوس جمع می‏کنیم در یک جایی، مدرسه شبانه روزی درست می‏کنیم و خرج بچّه‏هایشان را هم می‏دهیم که درس بخوانند. دیگر اگر امروز کسی مدرسه نرود، خودش به خودش ظلم کرده، ما همه چیز را فراهم کردیم. حتّی برای بچّه‏های فقیر در مدرسه تغذیه هم می‏دهیم تا انرژی‏شان برای تحصیل بالا برود و بتوانند درس بخوانند. به روستاهای فراوان و پراکنده آب و برق دادیم، خیلی جاها را تلفن دادیم، راه دادیم، خانه بهداشت دادیم و چیزهایی که قبلاً در شهرها هم پیدا نمی‏شد. در همین زمان، در همین دوره‏ها بردیم.

 روی کارهای فرهنگی بسیار سرمایه‏گذاری کرده‏ایم. در همه مسایل فرهنگی شما خودتان می‏بینید چقدر هزینه می‏شود.

 در مسایل برنامه و بودجه، سال 67 چهار هزار و صد میلیارد ریال بودجه ما بوده و امروز بودجه عمومیمان که خزانه می‏پردازد 60 هزار میلیارد ریال تقریباً 15 برابر است که با احتساب بودجه، شرکتها 30 برابر می‏شود.

 در این دوره همه مسایل زیربنایی را با برنامه عمل کردیم، یعنی آن چیزی را که فکر می‏کردیم به‏این حد باید برسد مثل آب، برق، گاز، نفت، پتروشیمی، مسکن و همه مصالح ساختمانی، کشاورزی با شیوه مدرن، کودش، سمش، آبش و خرید محصولاتش به قیمت تضمینی که کشاورز ضرر نکند، به‏آن حد رسانده‏ایم و یا جلوتر رفته‏ایم.

 امنیت کشور را که شما می‏بینید زیربنایی ترین کار کشور می‏باشد، کشور ما جز کشورهای مثال زدنی دنیاست.

 کارهای صنعتی را واقعاً دارید می‏بینید که فوق‏العاده است، در کشورهای پیشرفته که ما نمایشگاه می‏زنیم، صنایع ما در آنجا جلوه می‏کند. اکثر محصولات ما را اگر خودمان نیاز نداشته باشیم، بازار برایشان داریم. بخاطر اینکه کیفیت خوبی دارد. مثل فولاد، مس، سرب، فروکرمها، فرو آلیاژ و...

 در بخش راه، راه‏آهن، بزرگراه و بندر و خطوط کشتیرانی و هر چه که ضرورت حمل و نقلش مثل اتوبوس و تاکسی شهری که فراوان شده و جای خالی آنها پر شده است.

 در بخش مهندسی برای همه انواع سازندگیهایمان ما ماشین آلات سنگین مثل لودر و بولدوزر و سایر نیازهای تونل‏بری و چیزهای دیگری که خیلی هم گران قیمت است عمده‏اش را در داخل می‏سازیم.

 در بخش دفاعیمان یکی از نیرومندترین کشورهای دنیا هستیم. جز چهار پنج کشوری که وضع خاصی دارند. قدرت دفاعی ایران قابل مقایسه با هیچ یک از اینها نیست، بخصوص از این جهت که همه اینها را خودمان تأمین می‏کنیم. پولمان را خرج چیزهایی که هیچ وقت در جنگ به درد نمی‏خورد نمی‏کنیم. شما در هر جای دنیا به جز چند کشوری که از آنها بگذرید کشوری مثل ایران پیدا نخواهید کرد که تمام نیازهای دفاعی‏اش را خودش بسازد.

 در بخش شیلات، بر دریاها مسلط شدیم، واقعاً امروز قسمت عظیمی از نیازهای پروتئینی‏مان را از دریا تأمین می‏کنیم.

 در صنایع طیور و دام، کاملاً به‏خودکفایی رسیده‏ایم و اگر یک مقدار صرفه‏جویی نماییم می‏توانیم قسمت زیادی را مثل شیر، پنیر و انواع لبنیات و کنسروهای غذایی صادر نماییم.

 صنایع تبدیلی برای همه محصولاتمان، برای کشاورزی، برای دامداری، برای انواع آن صنایع جنبی درست کردیم که محصول در دست تولید کننده، نماند و دلالان و سلف خرها اینها را اذیّت نکنند و کارخانه‏ها این محصولات را در اختیار بگیرند. سردخانه‏هایی را در سراسر کشور ساخته‏ایم که محصولات را سالم نگهدارند.

 بخش بهداشت و درمان ما، جزء بهترینهای دنیاست. امروز معمولاً عملهای جراحی پیچیده‏ای که در کشورهای غربی انجام می‏شود در ایران هم قابل انجام است، بجز دو سه مورد کوچک، بقیه در ایران قابل انجام است. داروها همه در ایران تولید می‏شود بجز چند قلم دارو که اگر نباشد هیچ اتفاقی رخ نمی‏دهد. پزشکانمان کاملاً ایرانی و تربیت شده ایران هستند.

 بیمه را عمومی کردیم، چون آگاه باشند نباید امروز یک نفر مشکل دارو و درمان داشته باشد، چون ما به بیمارستانها گفته‏ایم هر کسی به بیمارستان مراجعه کرد، اگر بیمه نبود خواست باید همانجا بیمه شود ولو بعداً عمل یک میلیونی داشت. بعضیها مثلاً عمل قلب دارند و بیمه نیستند، به بیمارستان می‏روند همان جا بیمه‏شان می‏کنند و پنج‏هزار تومان می‏گیرند و بعداً تا آخر معالجه می‏شوند. ممکن است همان پنج هزار تومان را نیز نداشته باشد که این را هم کمیته امداد پرداخت می‏کند. در این رابطه 17 میلیارد تومان نیز به کمیته امداد داده‏ایم که فقرا را بیمه نماید.

 در بخش بازرگانی، تقریباً صادراتی وجود نداشت، الان واقعاً صادرات رشد پیدا کرده و ما هستیم که یک مقدار کنترل می‏کنیم که بازار داخلی قوی شود. اگر مقداری صادرات را باز نگهداریم و امتیاز به‏صادرکنندگان بدهیم، در این بخش یک جهش خواهیم داشت. توزیع داخلی که نقطه ضعفی بود از دو سال پیش شروع کردیم و امروز بازار را تنظیم کردیم و می‏بینید که چه آرامشی در بازار حاکم است و بتدریج که فروشگاههای بزرگ زنجیره‏ای سراسر کشور را می‏گیرد، یکی از مدرن‏ترین نظامهای توزیع را خواهید دید که نمونه‏هایش را در جاهای مختلف دیده‏اید، منتها هنوز به همه جا نرسیده است.

 در بخش مخابرات، آنچنان داریم جلو می‏رویم و به روستاها و شهرهای دور امکانات پیشرفته مخابراتی که فقط در بعضی از کشورهای پیشرفته و چند کشور "جهان سوّمی" بدست می‏آید امسال بیش از دومیلیون شماره تلفن واگذار می‏کنند، از یک میلیون رساندیم به شش میلیون و از این به بعد دیگر آنقدر باز است. صنایع این بخش مثل فیبرنوری، نیازهای کابلی و و ... و کارهای اجرایی آن همه‏اش در داخل تأمین و انجام می‏شود.

 در بخش مالیات، به‏همان حدّی که در برنامه تنظیم کرده بودیم مالیات را وصول می‏کنیم. با همه فشاری که آمریکاییها آوردند، درآمدهای کشور، بدون کسر بودجه دارد پیش می‏رود. نیازهای ارزی دیگر برای کشور مشکلی نیست، از این به بعد شما برای همیشه ذخایر ارزی زیاد دارید که یک سیستم مطمئنی برای شما شده است. برای اینکه مصرف ارز ما کم شده است. ما آن سازندگی که مثلاً درسال 70 با 30 میلیارد دلار انجام دادیم، همان را امسال با ده و یا کمتر از ده میلیارد دلار می‏توانیم بسازیم. یعنی عمده نیازهای سازندگی را در داخل کشور خودمان تأمین می‏کنیم. سدها، لوله‏کشیها، برق، نیروگاه، انتقال برق و خیلی از این چیزهایی که تمامش قبلاً ارزبری داشته، توسّط خود مردم انجام می‏شود.

 در استفاده از صنعت پیشرفته هسته‏ای که خیلی تحت فشار هستیم وآمریکاییها همه همّتشان را گذاشته‏اند که ما از این موهبت الهی استفاده نکنیم، پیشرفتهای بسیار خوبی در جهت صلح داریم که هر روز شما خبر داروهای هسته‏ای را می‏شنوید که اعلام می‏کنند که دیگر فلان دارو را وارد نمی‏کنیم و خودمان تولید می‏کنیم. به نظر این وضعی که من در همین چند دقیقه مجسم کردم، اگر مقایسه شود با آن وضعی که چند دقیقه قبلش بعد از جنگ من این دو صحنه را تصویر کردم، این وضع را با آن مقایسه کنید، مطمئن باشید که اگر نصرت الهی و امدادهای غیبی که در زمینه صبر و استقامت مردم همراه با ملائکه خداوند نازل می‏شود و بر افراد و ملّتها نبود، نمی‏شد در مقابل این همه توطئه که علیه ما هست و با این همه فشار و تهدیدی که وجود دارد این دستاوردها را داشته باشیم. این به‏حساب خود شما باید گذاشته شود، به حساب این رزمندگان و ایثارگران و این روحیه ایثاری که در جامعه ماست و باعث جلب رضایت خداوند است می‏تواند گذاشته شود.

 برای بنده شیرین‏تر از اینها نیست که ببینم رهبر عزیز و گرانقدرمان ابراز رضایت می‏کنند و گامهایی برداشته شده را تأیید می‏کنند، که مردم هم همین کار را دارند انجام می‏دهند. ما در برخورد با مردم و شما عزیزان می‏فهمیم که مردم این مسایل را بخوبی درک می‏کنند. شیرینی این دستاوردها موقعی در ذائقه انسان خودش را نشان می‏دهد که در مقابلش یک دشمنی مثل آمریکا داشته باشد که هر روز خطّ و نشان می‏کشد برای اینکه ایران را خالی کند، ایران را تضعیف کند، ایران را تحریم می‏کند، برای اینکه گرسنگی را بر ما تحمیل کند. مردم ما می‏بینند، اراده یک قدرت جهنمی دنیا این مقدار بی‏اثر در زندگی خودشان است و می‏توانند و با کار و تلاششان مشت آهنیشان را بر سر دشمن‏شان فرود آورند. این مردم احساس لذّت و احساس پیروزی واقعی می‏کنند

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیم/ اِذاجاءَ نَصْرُاللَّهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواَّبًا.

 

    خطبه دوّم

 

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).

 

 مناسبتهای فراوانی در این هفته داریم که من با عبور از بعضیها و ذکر اسم آنها و بقیه را هم با توضیحاتی مطرح می‏کنم.

 ولادت با سعادت امام یازدهم را داریم که درباره آن بحث خواهیم کرد. همچنین حادثه انفجار نخست‏وزیری را و مناسبتهای روز، سیاسی را که شرایط سیاسی کشور و اشاره‏ای به سفرهایم.

 قبل از آنها ما در هفته آینده مناسبت شهادت شهید مهدی عراقی و فرزندشان را داریم. مناسبت شهید بزرگوار آیت اللّه قدّوسی را داریم، رحلت آیت اللّه عظیمی مرعشی را داریم که به‏مردم‏مان و خانواده‏های آنها تسلیت می‏گوییم.

 همچنین آغاز "هفته تعاون" را در پیش داریم که وزیر تعاون توضیحاتشان را امروز دادند که خوشبختانه یکی از کارهای پر خیر و برکت و عدالت آفرین نظام اسلامی است که به قوّت و قدرت پیگیری می‏شود.

 "هفته دولت" را که ما به مناسبت شهادت دو عنصر اصلی دولت، رئیس جمهور و نخست وزیر، شهیدان رجایی و باهنر داشتیم و درباره این دو بزرگوار این روزها خیلی صحبت شده، بنده هم به شما و خانواده‏های عزیز آنها تسلیت عرض می‏کنم و فقط عرض می‏کنم که ضربه کاری به ما بوده. بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی که افراد چندی از بهترین شخصیتهای انقلاب را از ما گرفت ضربه انفجار نخست وزیری که تازه دولت هم تشکیل شده بود، بعد از آن همه مشکل که باز ما را دچار وقفه کرد. ولی آنچه که در گذشته جبران کرد و بعد ها جبران کرد، این ضایعات و این فاجعه‏ها حقّانیّت ما را نشان داد که این از آثار وضعی خون شهید است، شهدا آنچه که در طول حیاتشان برای جامعه انجام می‏دهند، به اندازه آنچه را که خونشان به جامعه خدمت انجام می‏دهد نیست که البته تفاوت می‏کند که خداوند تضمین کرد که این خون شهدا بجوشد، در همان محدوده‏ای که شهید شناخته می‏شود و سازنده باشد و دعوت کند انسانها را به راه حق که ما این را داریم و خدا کند که ارواح شهدا در دوران ما از عملکرد ما راضی باشند، چون ما آنها را به عنوان پیشتازان خودمان در این مسیر داریم که خداوند آنها را برای بزم الهی‏اش انتخاب کرده.

 مسأله دیگری که به عنوان مناسبتهای هفته عرض می‏کنم دو سفری است که در فاصله این دو نماز جمعه من داشتم. یکی به چهار محال بختیاری، یکی به اصفهان، گر چه گزارشهایش را در مصاحبه‏ها دادم، ولی معمولاً اگر نزدیک جمعه باشد در نماز جمعه هم عرض می‏کردم که چند کلمه‏ای هم درباره آنها می‏گویم.

 واقعاً مردم ما در استانها و در شهرستانهای دور دست از مرکز بسیار هوشیار عمل کنند و دوست داشتنی و در صحنه هستند. ما در تهران زندگی عادّی داریم بین شما همیشه هستیم، رفت و آمد داریم و نیازی نیست که شما ابراز محبت کنید چون بطور طبیعی در یک خانواده بزرگی داریم زندگی می‏کنیم، وقتی که به شهرستانها می‏رویم و آنجا مردم میهمان نوازی می‏کنند، صفای مردم، روحیّات شاد مردم، شادابی مردم، طراوت انقلاب و علاقه‏مندی همه اصناف مردم را به انقلابشان می‏بینیم توان بیشتری می‏گیریم و واقعاً این زیباییهایی که در انقلاب ما هست، ستودنی است. آن هم از بعد مردمی بودن آن، هر چه که بگوییم و هر چه که تصویر نشان بدهیم و توضیح دهیم آن واقعیتهایی که برای ما در دور افتاده‏ترین نقاط و در روستاهایی که گاهی برای کشاورزی و طرح‏هایمان می‏رویم، ملموس است. چیزهای بسیار زیبایی است و من خوب لمس می‏کنم که اقتدار نظام به‏این حضور مردم بستگی دارد، البته مردم لمس می‏کنند که واقعاً نظام دارد برایشان خدمت می‏کند. یک وقتی بود که در دولت زمان رژیم پهلوی، همه دولتهایش، که فقط چند نقطه را اینها انتخاب می‏کردند و بودجه مملکت را در آنجا می‏بردند و یک کارهای نمایشی می‏کردند و همیشه هم به رخ مردم می‏کشیدند، ولی خیلی وضع عوض شده واقعاً "عدالت اجتماعی" در این انقلاب خودش را نشان می‏دهد، مردم می‏بینند که به دورافتاده‏ترین نقاطی که هیچ کس در گذشته به‏فکرشان نبود توجّه می‏شود. مأموران عالی رتبه می‏روند. متخصصان می‏روند، وسایل می‏برند، راه می‏برند، مدرسه و بهداشت می‏برند.، دلسوزی می‏کنند، بیمارستان می‏سازند، گاز، برق، وسایل بهداشتی می‏برند و اینها را که مردم لمس می‏کنند خودشان آنجاها که زندگی می‏کنند، خوب حقّانیّت نظام را بهتر درک می‏کنند و علاقه‏مندی شان به نظام بیشتر می‏شود و لذا این جلوه‏ها خلق می‏شود که بسیار هم با ارزش است. کارهای آنجا هم واقعاً دیدنی است. تلاشهایی که مأمورین در آن نقاط سخت کار کردن می‏کنند، در این سفر چهار روزه من به اصفهان که ما فقط توانستیم یک دهم یا کمتر از یک دهم را آنچه که بود، این بود که 1200 طرح را به ثمر رساندند که خیلی از آنها را خود مردم انجام داده بودند که ما چندتا از آنها را رفتیم و دیدیم که شما هم خبرهایش را شنیدید.

 در چهار محال هم همین طور، این استان قبلاً یک استان عقب مانده‏ای بود. وقتی که انقلاب پیروز شد، فقط یک کارخانه در آنجا بود و یک هزارم صنعت ما در آن استان بود. امروز 9 هزارم صنعت‏مان آنجاست. این نسبت را که نگاه می‏کنید 9 برابر است و نزدیک شده است به معدل کشور و صدها کارخانه با 5 شهرک صنعتی و بسیاری از مسایل کشاورزی، راه و خدمات روستایی و دامداریی، اینها که اصلاً یک استان دیگر شده، استانی که اصلاً راه نداشت، یکی از راههای بزرگ مرکزی کشور را ما از آن طریق احداث کردیم که آنجا را از بن بست هم درآوردیم، بلندترین سد کشور را در آنجا می‏سازند.

 به هرحال این عدالت و این توجه به مناطق و هوشیاری مردم و لمس خدمات، آنها را سخت علاقه‏مند، وفادار و در صحنه نگه داشته که اینها از اوّل انقلاب همین طور بودند. البته آن روزهایی که این حرکتها نبود، جنگ بود و مردم سرباز می‏فرستادند و فقط بسیجیها از روستاها می‏رفتند. آن موقع این آبادانیها هنوز نشده بود، ولی همین وفاداری را در مردم می‏دیدیم. شاید دشمنان ما فکر می‏کردند، بعد از جنگ مردم توقعاتشان را برآورده نخواهد شد و مخالف می‏شوند. ولی آن اتفاق نیفتاده و این یکپارچگی و اتحادی که امروز در کشور ما دیده می‏شود واقعاً جالب است.

 امّا اصلی‏ترین مناسبت هفته، ولادت حضرت امام عسگری(ع)، امام یازدهم است که من چند جمله‏ای در این باره صحبت می‏کنم.

 امام عسگری(ع) در دوران سختی زندگی می‏کردند. مخصوصاً از این جهت که آن روز برای حکومت عبّاسی یک نکته‏ای روشن بود تقریباً برای همه مردم هم چنین بود که مردم منتظر ظهور امام زمان بودند و تقریباً همه می‏دانستند، داستان ظهور امام زمان مثل داستان کربلا بود که از پیش هم می‏دانستند. اینجا هم این طوری بود. شیعه منتظر بود که دوازدهمین امامش ظهور کند و حکومتهای سّفاک را خلع سلاح می‏کند و عدل اسلامی را اجرا می‏کند. معلوم هم نبود مثلاً چه وقت اتفاق می‏افتد، ممکن است مثلاً روز بعد از فوت امام یازدهم این اتفاق بیفتد. مثل همین حالا که معلوم نیست. ما هم نمی‏دانیم که این حادثه الهی که اتفاق می‏افتد، لذا خلفای بنی‏عبّاس سخت هوشیار بودند و آن نقطه محتمل را زیر نظر داشتند که این اتفاق نیفتد، فکر می‏کردند می‏توانند جلویش را بگیرند، هم امام عسگری(ع) و هم امام هادی از این جهت خیلی تحت فشار بودند و لذا اینها را به سامرا آورده بودند، برای اینکه کاملاً زیر نظر باشند، ملاقاتهایشان، رفت و آمدهایشان، همه چیز زیر نظر بود و حتّی امام عسگری(ع) مجبور بودند هفته‏ای دو سه بار به دربار خلیفه بروند که آن ارتباط را داشته باشند. در خانه‏شان مأمور بود. حضرت خیلی هم عمر نکردند، همه عمر ایشان ظاهراً 28 سال بود که فقط 6 سال را دوران امامتشان تشکیل می‏دهد با این وضع، با این تحت فشار بودن، همیشه در خطر بودن، همین 6 سال کوتاه سه خلیفه همزمان ایشان شدند.

 خلیفه‏ای که خلافت خودش را یکسال بود مدّتی از این یکسال را ایشان را در زندان نگه داشت، اینقدر اینها نسبت به‏امام حسّاس بودند، چون شیعه خیلی زیاد شده بود. چون بعد از امام رضا (ع) در دنیا شیعه خیلی رشد کرده بود، خراسان و ری و قم و قسمتهای مازندران و گیلان و کوفه و بصره و در آفریقا و در غرب آفریقا همه جا شیعه به عنوان یک قدرت ملّی وجود داشت، مرکزشان هم در سامرا بود که زیر نظر خلفا تحت نظر بودند و خلفا سخت می‏گرفتند.

 چیز عجیبی که در تاریخ زندگی امام (ع) هست، امام رسماً ازدواج نکردند، با اینکه 28 سال از عمرشان گذشته و شاید این عدم ازدواجشان با این مسأله مربوط می‏شود و امام زمان از یک کنیز که در خدمت امام عسکری(ع) بودند به دنیا می‏آیند، البته می‏شد ازدواج کنند که چنین اتفاقی بیفتد، ولی احتمال دارد اینقدر مواظبت می‏کردند که حضرت این گونه ظاهر قضیه را به شیوه دیگری نشان می‏دادند و لذا این فرزند پنج یا شش ساله امام عسکری(ع) اصلاً دیده نمی‏شد، از یک کنیز به وجود آمده بود، خصیصین می‏دانستند و خودشان و فقط برای اینکه حجّت تمام شود و بعد افراد شک نکنند. علامتهای مطمئنی را گذاشته بودند و شیعیان خاص در سراسر دنیا کم و بیش می‏دانستند و این مسأله را بعداً تقویت کردند. حتّی آن لحظه‏ای که حضرت امام عسگری(ع) از دنیا می‏روند و قرار بود قبل از اینکه نماز به طور رسمی خوانده شود که عوامل حکومت می‏خواندند، نماز را در خانه دیگری خوانده شود. برادرشان جعفر که حالا به نام جعفر کذّاب بین ما معروف است، نوجوانی آمد و عبای او را گرفت و عقب زد و گفت: حق شما نیست، بگذارید من نماز بخوانم، او هم مقاومت نکرد آنهایی که حاضر بودند می‏شناختند و نماز خوانده شد.

 با مشکلات این دوره شش ساله که عمده وقت هم زندان بودند و بیرون بودن ایشان برای او از زندان سخت‏تر بود و سخت هم تحت نظر بودند و هر ارتباطی را توسّط مأموران خلیفه که آدمهایی خشن بودند - محاکمه می‏شد. آن دوره ترکانی بودند که در دربار خلیفه حاکم بودند و حقیقتاً آنها حکومت را می‏گرداندند و بسیار خشن با دوستان و اولاد پیغمبر رفتار می‏کردند.

 به هرحال امروز به عنوان ولادت ایشان هم سخن می‏گوییم و نمی‏خواهیم مصیبت ایشان را بخوانیم. برای ما به عنوان پدرامام زمان (عج)، روز مهمّی است و ما امروز در انتظار یک شخصیتی هستیم که همه دنیا به نحوی انتظار او را می‏کشند و به‏اسم دیگری در ادیان خودشان و در تمام ادیان آسمانی وعده یک روز خوب را برای دنیا داده‏اند، منتها مشخص‏ترین آن را ما، در شیعه داریم.

 نکته دیگری که در صحبتها باید عرض شود، شرایط روز کشورمان در دنیا است که بحمداللّه این روزها در صحنه جهانی هم درخشش ایران روشن است. عمدتاً کشورهای خارجی پیشرفتها و موفقیتهای ایران را فهمیدند و تبلیغاتی که علیه ما شده، به عنوان اینکه انقلاب نمی‏تواند سازنده باشد، اخیراً تمامی آنها نقش بر آب شده و اهل نظر در دنیا می‏دانند که در ایران چه اتفاقی رخ داده است و امید زیادی به کمک ایران دارند و کشورهای "جهان سوّم" و عقب نگهداشته شده الان دست کمک بسوی ما دراز می‏کنند و ما هم آمادگی پیدا کرده‏ایم که با تخصص مان و با نیروهای سازنده کشورمان که در سخت‏ترین شرایط توانستند کشوری را آباد کنند، آمادگی خودمان را برای آنها اعلام کنیم. این یک بخش از زیباییهای امروز تاریخ ماست.

 و بخش دیگر آن انفعالی که برای آمریکا پیش آمده، این شکست و ضربه حیثیتی که امروز بر دولت ابرقدرت آمریکا نازل شده، واقعاً لطف دیگری از الطاف خداوند است که نمونه همان الطافی است که قبلاً دیده شده است و این هم نتیجه صبر و استقامت شماست.

 اگر ما، در مقابل تهدیدهای توخالی آمریکا جا خالی می‏کردیم، استحقاق چنین نصرتی را نداشتیم. این لطفی که خداوند به ما عطا کرده  و مردم دنیا را هوشیار کرده که آمریکاییها زور می‏گویند و راست نمی‏گویند و تروریست و ساخت سلاح اتمی را بهانه کرده‏اند و از این عناوین و الفاظ زیبا که مطرح می‏کنند، در پشت سر آن اهداف شوم و پلیدی نهفته است و زیر این نقاب رنگارنگ و دلفریب، یک چهره کریه و دیو صفتی خوابیده است که در صدد بلعیدن یک ملّت مظلومی است و این را ملّت و مردم می‏فهمند و با این هوشیاری است که دیده می‏شود، موج مخالفت در دنیا بر علیه آمریکا است و این نه به عنوان حمایت از ماست، بلکه این جواب زورگویی است. به عنوان مخالفت با تک روی و انحصارطلبی است، به عنوان مخالفت با یک حرکت در مجلس کشوری است که قانون بگذارند و بقیه کشورها را محدود کنند، چه حقّی دارد یک پارلمانی برای دیگران قانون بگذارد، او از طرف مردم خودش وکیل است و نه از طرف مردم دیگر کشورها. چون زورگویی می‏کند، خداوند بدین صورت آمریکا را رسوا می‏کند و دوستان و همراهان او وادار می‏شوند تا به او بگویند که زور می‏گویی. نتیجه آن می‏شود که در این میان، ایران اسلامی بتواند نفس راحتی بکشد.

 همان وضعی که در زمان صدر اسلام بود، دو قدرت بزرگ جهانی با یکدیگر به معارضه پرداخته بودند و مسلمانها توانستند جای پای خودشان را باز کنند، کمی شبیه به آن است. اینجا یک حرکت غلطی است، کسانی که خودشان را مظلوم می‏بینند در این حرکت و از حق خودشان دفاع می‏کنند، نتیجه آن را هم ما می‏گیریم و دلیل به وجود آمدن این وضع را من همان راه صحیح خودمان، به استقامت خودمان و مسیر صحیحی که ما تحت لوای اسلام برای احقاق حق خودمان انتخاب کرده‏ایم و برای آن تلاش می‏کنیم می‏دانم.

 اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.