خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۷۴

    خطبه اوّل

 

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، اِنَّ اللّهَ یَأْمُروُا بالْعَدْلِ وَاِلاْحْسانَ.

 قبل از شروع بحث در خطبه اوّل، عید خجسته نوروز را به عزیزان نمازگزار تبریک عرض کرده و از خداوند برای امّت سرافرازمان در سال جاری سعادت و کرامت و پیشرفت تقاضا می‏کنیم.

 همان طور که مطّلع هستید معمولاً خطبه اوّل را با بحث در مورد عدالت اجتماعی آغاز می‏کردیم. در سال گذشته چند موضوع خاص را گفتم و امروز نیز یکی از موضوعات دیگر را که از محورهای مهمّ عدالت در جامعه است و تلاشی است که انقلاب برای تحقّق در این بخش کرده برای شما بزرگواران توضیح خواهم داد.

 با تأکید بر تقوا و انجام فرایض دینی و پرهیز از منهیّات و ادامه راه الهی که از وظایف مهمّ فرد فرد ما مسلمانان است.

 ما یکی از خواسته‏های مهم‏مان در انقلاب و یکی از انتقادات جدی‏مان نسبت به نظام شاهنشاهی این بود که آنها ظلم و تبعیض در کشور روا داشته بودند و انقلاب داعی داشت و هدف گرفته بود که به جای آن تبعیض‏ها عدالت برقرار کند که هر کسی سهم واقعی و حقّ خودش رادر جامعه داشته باشد.

 واقعاً این لفظ با همه کوتاهی و کوچکی آن، محتوای بسیار عظیم و پهنه بسیار وسیعی دارد. مردم ما به خاطر عدم آگاهی، معمولاً مطّلع نبودند که چه حقوقی از آنها ضایع می‏شود و چه مقدار تبعیض و ستم وجود دارد. در یک چیزهای سطحی ستم را می‏دیدند اما عمق مسأله در مسائلی است که معمولاً از چشم مردم مخفی می‏ماند.

 بدترین ظلم این بود که پایه پیشرفت و کمال و ترقّی را در بسیاری از مناطق کشور و در بخش وسیعی از افراد جامعه از بین برده و اصولاً راه پیشرفت را برای بسیاری از بخش‏های جامعه بسته بودند، به خاطر این که مسایل اساسی و زیربنایی جامعه را که رفاه بود به چند شهر و چند فامیل داده و بقیّه مردم به کلّی از این که دستشان به جایی برسد، مأیوس بودند.

 یکی از این موارد تعلیم و تربیت بود. من در گذشته گفتم که بعد از انقلاب  و در برنامه اوّل چه کردیم. از جمله توجه به امر تعلیم و تربیت در مناطق محروم جغرافیایی بود. بخش‏های وسیعی از خاک کشورمان را محرومیّت گرفته بود و به خصوص روستاها که واقعاً بهترین مردم در روستاها زندگی می‏کنند، زحمت می‏کشند، تلاش می‏کنند، قانع هستند، مصرف کمی دارند و نتیجه زحمات آنها در قشر مرّفه مورد استفاده قرار می‏گرفت و هنوز هم چنین است.

 ما در برنامه اوّل سعی زیادی کرده‏ایم که این گونه مسایل را حل کنیم و ابتدا به چند بخش مهم از جمله آموزش، راه، بهداشت، برق، آب و چیزهایی از این قبیل پرداخیتم که اگر نباشند اصلاً راهها برای حرکت مردم بسته می‏شود.

 من در اوّل این هفته مسافرتی به بندرعباس داشتم که حتماً شما از رادیو و تلویزیون شنیدید. یک نمونه از کارهای برنامه اوّل را می‏خواهم برای شما بگویم. (این موضوع در بحثم نیست، بحث اصلی من موضوع بهداشت است). ببینید چه کارهایی باید در مناطق محروم انجام شود و می‏شود.

 ما در سراسر کشور، هر جا که استعدادی در جغرافیای کشور خود و مردم دیدیم به آنجا رفتیم تا این استعدادها را به فعلیّت برسانیم.

 روز شنبه و در اوّلین روز کاری امسال یکی از کارخانه‏های بسیار مهمّ و محصول برنامه اوّل را افتتاح کردم ولی رسانه‏ها خیلی به سادگی از کنار آن گذشتند. خودم چند جمله‏ای در این باره می‏گویم تا از طریق  این تریبون مردم ما خوشحال شوند و واقعاً این را به عنوان یکی عیدی برای مردم باید مطرح کرد.

 در آنجا (بندرعباس) یک پالایشگاهی هست که نام آن را نمی‏توان پالایشگاه نفت گذاشت  و چیز دیگری است ولی به آن پالایشگاه می‏گویند.

 نام آن پالایشگاه را آبادان گذاشته‏اند. من تعجّب کردم که آنجا چه ربطی به آبادان دارد، آنجا در بندرعبّاس و درست نقطه مقابل آبادان است. آبادان در جنوب غربی کشور است و اینجا درست در جنوب شرقی کشور است. مدیر مسؤول آنجا گفت که ما به عنوان رمز حرکت خود نام آبادان را روی این پالایشگاه گذاشتیم، چون این حرکت را رقیب نفت می‏دانیم و فکر می‏کنیم که اگر این حرکت با وسعت ادامه یابد چیزی بهتر از نفت را در کشور ما می‏تواند به ارمغان بیاورد.

 شما ببینید ما در این مناطق محروم چه نعمت‏هایی داریم و کسی تا به حال سراغ آنها نرفته است.

 این پالایشگاه بین رودان و منوجان قرار دارد. رودان در بندرعباس و منوجان در شهرستان کهنوج از توابع استان کرمان است. یک نقطه دورافتاده‏ای است که شما اگر به دانشجویان کشور بگویید آن را در نقشه کشور پیدا کنند نمی‏توانند، به این دلیل که گمنام و محروم است.

 این پالایشگاه در سلسله کوههای سر به فلک کشیده شمال جاسک و در بیابانی که همیشه در تاریخ ناامن بوده واقع است. همین دورانی که ما این کارخانه را می‏ساختیم به گونه‏ای ناامنی بود که اشرار یکی از مهندسان چینی را که به ما کمک می‏کرد، گرفتند و بردند و چند ماه اسیر بود و چند روز اخیر از دست اشرار آن را پس گرفتیم. این ناامنی تا این حدّ در آنجا بوده، حالا به آن نقطه رفتند و یک معدن و یک پالایشگاه عظیم را احداث کرده‏اند که در حال حاضر 1300 نفر جوان مشغول به کار هستند. از همین مردمی که در اطراف روستاها و در مناطق محروم با محرومیّت زیاد زندگی می‏کرده و با حقوق مکفی کار می‏کنند.

 اما چرا این پالایشگاه رقیب نفت است؟ یک معدنی در این منطقه هست به نام معدن کروم که در کوههای خیلی بلند که از پیچ‏های فراوانی باید عبور کنیم تا به آنجا برسیم قرار دارد. تخمین می‏زنند که حدود 20 میلیون تن موجودی معدن است که 3/5 میلیون تن آن در حال بهره‏برداری است.

 در حال حاضر تنها خاک‏های معدن را اگر با ماشین به کشتی انتقال دهیم، تنی 110 دلار با التماس از ما می‏خرند. از این نوع معدن در دنیا انگشت شمار است و هفت یا هشت صاحب معدن کروم هستند که یکی از آنها ما هستیم. تا به حال هشت مورد از این معادن کشف کرده‏ایم که یکی نزدیک دریا است و بیشتر از آنجا استخراج می‏کنیم.

 این پالایشگاه از هر دو تن خاک، یک تن محصول به نام " فِرّوکروم " تولید می‏کند که یک محصول آلیاژی برای صنایع ضد زنگ است و الان به مقدار زیادی در فلزّات مصرف می‏شود.

 همین حالا اوّلین محموله آن را به ژاپن 650 دلار فروختیم. ببینید تفاوت تا چه حدّی است که خاک را 110 دلار می‏دهیم و بعد به فرّوکروم تبدیل کرده و 650 دلار می‏دهیم. اگر آن را به کروم خالص و " استیلس " تبدیل کنیم این خاک بیش از دو هزار دلار برای ما ارزش دارد. ما آن را در حال حاضر وارد می‏کنیم.

 ما نفت را هم اکنون تنی نزدیک به 100 دلار می‏فروشیم، با آن همه هزینه و حفّاری ها و با آن لوله‏ها و سرمایه‏گذاریهای بزرگ، ولی اینها (معادن) سرمایه‏های کشور ما هستند که در سرتاسر کشور گسترده‏اند.

 در سیستان و بلوچستان یک معدن سنگ به من نشان دادند که 25 کیلومتر کوه بود. تمام این معدن سنگ قیمتی بوده خوب در سیستان و بلوچستان که در مناطق ناامن قرار دارد. البتّه قبلاً ناامن بوده و حال جزو مناطق امن و آباد کشور می‏شود.

 این سنگ‏های معمولی که سنگ گرانیت و مرمر که به اندازه‏ای است که هیچ وقت تمام نمی‏شود از نفت گرانتر است.

 برنامه اوّل به سراغ این طور کارها رفته است. آن هم عمدتاً در مناطق دورافتاده و بیابانها و کوهها و دشت‏هاست و نان آن را مردمی می‏خورند که اطراف آن زندگی می‏کنند این گونه کارها مناطق محروم را آباد می‏کند و ما واقعاً منابع عظیمی از این نوع داشته‏ایم. خدا لعنت کند استعمار و عوامل آن در داخل کشور را که نگذاشتند این ملّت سراغ منابع خود برود و این ملّت را بی سواد، مریض، دور افتاده و ناآگاه نگه داشتند که آنچه که می‏خواهند به اسم این که ما نفت داریم غارت کنند و در عین حال ثروت با ارزش ما را که باید به موادّ پر قیمت شیمیایی تبدیل شود اینها را این گونه ارزان ببرند.

 به هر حال جهت گیری برنامه اوّل این است که به سراغ مناطق دور دست و منابع عظیم انسانی و طبیعی برود و حقوق مردمی را که عقب افتاده‏اند، تأمین کند. نمونه آن بین منوجان و رودان است که دورافتاده‏ترین نقطه کشور و ناامن ترین نقطه کشور بود که امروز یک نقطه آباد هستند به خاطر همان تعقیب تز عدالت اجتماعی، اما بحث اوّل من این نبود بنا بود درباره بهداشت صحبت کنم.

 یکی از بدترین عوامل ضد عدالت، نبود بهداشت در جامعه است. یعنی در بهداشت تبعیض باشد و یک عدّه‏ای از همه امکانات درمانی و بهداشتی برخوردار باشند و دست اکثریّت مردم به بهداشت و درمان نرسد.

 وظیفه یک حکومت عادله این است که شرایطی را به وجود بیاورد تا یک بچّه از آن لحظه‏ای که در رحم مادر قرار می‏گیرد تا آخر عمر خود تحت نظارت امور بهداشتی باشد. مادر باردار با حمایت بهداشت باید محیط بهداشتی داشته باشد تا بچه سالم به بارآورد تا درست پرورش پیدا کند و بتواند از استعداد خدادادیش استفاده کند.

 وقتی که در روستایی آب و برق و پزشک و دارو نباشد و روستایی دسترسی به پزشک نداشته باشد، بچه مریض و کم سواد باشد این بچه چگونه رشد خواهد کرد؟

 آخر یک چوپان خوب بشود و یا یک برزگر بی‏مهارت برای کار کشاورزی بشود که یک درآمد بخور و نمیری هم داشته باشد که ما گفتیم سیاست این بود که از ابعاد آموزشی و سایر کارهای زیربنایی دنبال کار رفتیم و یکی از بخش‏هایی که دنبال آن رفتیم بهداشت و سلامتی مردم است من هنوز در مجلس بودم که آنهایی که برای مسأله درمان و بهداشت دلسوز بودند اظهار کردند که با این امکانات پزشکی که ما داریم به این زودی نمی‏توانیم به همه کشور سرویس درست درمانی و بهداشتی بدهیم یک عده از آقایان نیز طرحی ارائه دادند مبنی براین که بهداری و علوم پزشکی را در هم ادغام کنیم و از امکانات بهداری برای آموزش پزشک استفاده نماییم که آن طرح آن موقع مخالفینی داشت.

 به هر حال ما دیدیم پزشک نداریم، دارو و بیمارستان و مراکز بهداشتی و ابزار کار هم نداریم، ابزار کار درمان و بهداشت در دنیا بسیار گران است، برنامه ریزی شد و امروز نتایج آن را داریم می‏گیریم.

 ابتدا به این نتیجه رسیدیم که بیشتر باید پزشک تربیت کنیم و باید فضای لازم و ابزار لازم را برای آنها تهیه کنیم. با برنامه‏هایی که به اجرا گذاشتیم، خدمت شما می‏گویم که مردم از این پس می‏توانند چه استفاده‏هایی از این طرح ببرند.

 آخرین حرکتی که انجام گرفت مسأله بیمه درمانی بود. این بحث را امروز به این خاطر مطرح کردم تا بیمه درمانی را به عنوان یکی از بزرگترین کارهای سال 74 برای شما بگویم. من در اینجا آماری از قبل از انقلاب و قبل از برنامه و بعد از برنامه اوّل را تا سال 72 برای شما ارائه می‏کنم  قبل از انقلاب، 12 دانشگاه برای علوم پزشکی داشتیم که قبل از برنامه یعنی سال 68، این رقم به 22 دانشگاه رسید و امروز 38 دانشگاه علوم پزشکی داریم.

 تعداد دانشجویان در آخرین سال قبل از انقلاب 25 هزار و 500 نفر بود و در سال 68 و قبل از برنامه پنج ساله اوّل، 62 هزار نفر دانشجو وجود داشت. امروز 102 هزار دانشجوی پزشکی داریم که این رقم غیر از دانشگاه آزاد اسلامی است و اگر آمار آنها را اضافه کنیم خیلی بیشتر از این خواهد شد.

 اعضای هیأت علمی  و اساتید دانشگاهها قبل از انقلاب 1950 نفر بودند در سال 68 به 3600 نفر رسیده و در سال 72، قریب به 8400 استاد داشتیم. خوابگاه نیز برای دانشجویان قبل از انقلاب خیلی کم بود. در سال 68، یازده هزار دانشجو در خوابگاه بودند و امروز نیز 35 هزار دانشجو در خوابگاه‏ها هستند.

 این برنامه‏ها در زمینه آموزشی بود برای این که پزشک تربیت کرده و به آن نقطه برسیم که امکانات را به روستاها و شهرهای دور دست برسانیم، پزشک را به زور نمی‏شود فرستاد، آنجاهاییکه به زور می‏روند کار نمی‏کنند ما هنوز طرح اجباری داریم ولی زمان آن محدود است و بعداً به گونه‏ای خواهد شد که همه به صورت داوطلب خواهند رفت.

 امکانات موجود از لحاظ بیمارستان و تختخواب و ابزار در قبل از انقلاب، 350 بیمارستان بود. در سال 68، این تعداد به 625 بیمارستان رسید و امروز 724 بیمارستان در سراسر کشور داریم و بدانید اینهایی که اضافه شده عمدتاً محل های دوردست و روستاها و جاهاییکه دست هیچ کس به این امکانات نمی‏رسیده می‏باشد.

 تعداد تخت‏های بیمارستانی قبل از انقلاب  56 هزار بود. قبل از برنامه پنج سال اوّل به 82 هزار تخت رسید. و تا پایان سال 72 تعداد آن به 93 هزار رسیده است.

 تعداد پزشک قبل از انقلاب 14 هزار نفر بود که خیلی از آنها به خارج از کشور رفتند. قبل از برنامه پنج ساله نیز 21 هزار و 500 نفر پزشک داشتیم  و تا پایان سال 72 این رقم به 37 هزار نفر رسید. به حمداللّه از نظر تعداد پزشک به یک رقم خوبی رسیده‏ایم البته در دو سه سال آینده به دلیل گسترش دانشگاهها این رقم افزایش خواهد یافت.

 تعداد پزشک متخصص قبل از انقلاب 7 هزار نفر بود که خیلی از آنها نیز به خارج رفته‏اند. قبل از برنامه پنج ساله 11 هزار نفر پزشک متخصص بود و امروز به 17 هزار نفر رسیده است. بسیاری از شهرهای دور دست امروز از سرویس پزشکان متخصص استفاده می‏کنند. در قبل از انقلاب تعداد زیادی هم پزشک خارجی گاهی می‏آوردند که قبل از برنامه 2 هزار و 700 پزشک خارجی داشتیم ولی کم‏کم پزشکان خارجی را مرخص خواهیم کرد و پزشکان بومی جای آنها را می‏گیرند. هم اکنون 650 پزشک خارجی داریم که اینها هم قرارداد قبلی دارند و با اتمام قرارداد آنها، جایشان را به پزشکان خودمان خواهند داد.

 در همین دوران برنامه پنج ساله، تولید دارو پنج برابر شده است که رقم بسیار بالایی است و یکی از صادرات ما محسوب می‏شود.

 از سوی دیگر، در برنامه پنج ساله اوّل مقادیر زیادی ارز برای خریدن ابزار گران قیمت پزشکی مصرف کردیم. هم اکنون دستگاههای پیشرفته پزشکی در کشور ما هست که در بسیاری از کشورهای دنیا نیست و فقط در چند کشور پیشرفته دنیا پیدا می‏شود. این حقّ مردم ما بود که از این امکانات بهره‏مند شوند و ما اینها را وارد کشور کردیم.

 کارهای پیچیده پزشکی قبلاً در کشور کمتر انجام می‏گرفت. معمولاً پول دارها به خارج می‏رفتند و کارهای اساسی پزشکی را آنجا انجام می‏دادند. البته با ارز 7 تومانی که برای آنها خیلی صرف می‏کرد. ولی امروز در کشور، پیچیده‏ترین خدمات پزشکی را پزشکان عالیقدر به مردم ارائه می‏دهند، ما فقط یک بخش پیوند کلیه قبل از انقلاب داشتیم آن هم در تهران بود و امروز 18 بخش پیوند کلیه داریم که اکثر آنها در شهرستانها است. الان در ایران عالی‏ترین نوع جرّاحی قلب انجام می‏شود. و ما به هیچ کس توصیه نمی‏کنیم برای عمل جراحی به خارج برود. نوبت ها بسیار پائین آمده، شیوه‏ها بسیار سریع شده است و شما در خبرها می‏خوانید که کارهای پیچیده‏ای توسط پزشکان انجام می‏شود.

 من در بعضی از استانها مثل استان کرمانشاه یا سیستان و بلوچستان که دور دست هم هستند دیدم که واقعاً همان امکاناتی که در تهران و در بخش قلب وجود دارد، آنجا هم هست. پزشکان عالی مقامی به آن مناطق رفته‏اند  و کارهای بزرگی انجام می‏دهند. این امور برای تأمین درمان و بهداشت است.

 نتیجه کار حالا اینهایی شده است که من می‏گویم. در روستاها خانه‏های بهداشت و مراکز بهداشت ایجاد شده، بهداشت را ما مقدّم بر درمان می‏دانیم و این کار به همه ایران توسعه داده شده است. امروز 17 هزار خانه و مرکز بهداشت در سراسر کشور به مردم سرویس می‏دهند. به مردم و به خصوص به خانم‏ها آموزش می‏دهند. معمولاً این را در روستاها می‏برند و از خود بچه‏های روستا زن و مرد، آموزش می‏دهند و آنجا که خانواده‏ها هم آشنا هستند مردم را راهنمایی می‏کنند تا بچه‏هایشان را زیر نظر داشته باشند.

 قبل از انقلاب تعداد این مراکز بهداشت چهار هزار بود و قبل از برنامه به 10 هزار مرکز رسید و امروز 17 هزار شده است. برنامه وسیع دیگری هم داریم که تا پایان برنامه دیگر روستایی بدون خانه بهداشت نمی‏ماند. این مراکز مراقب‏اند که آب، برق و بهداشتی باشد و مردم از آب غیربهداشتی استفاده نکنند، مادر از غذای نامناسب استفاده نکند و مواظب مردم هستند که بهداشت آنها در روستاها محفوظ بماند.

 قبل از انقلاب آب آشامیدنی در روستاها که مهم‏ترین محور برای بهداشت مردم است قبل از انقلاب تقریباً در روستاها چیزی نبوده اوّل برنامه 70 درصد روستاها مردم به آن دسترسی داشته‏اند و آنجاییکه ندارند روستاهای کوچکی است که هنوز نوبت آنها نشده است. واکسن مرض‏های عمومی که معمولاً بین مردم کشتار می‏کرده قبل از انقلاب در شهرها و روستاها بوده، اما قبل از برنامه 67 درصد مردم دسترسی داشته‏اند و امروز به 95 درصد رسیده است که نتیجه آن این است که جلوی مرگ و میر کودکان را گرفته‏ایم.

 الان به خاطر این بهداشتی که هست، مرگ و میر نوزادان این گونه شده است: قبل از انقلاب از هر هزار نوزاد، 120 نفر در روستاها تلف می‏شدند. قبل از برنامه 37 نفر در هزار نفر می‏مردند و امروز 33 نفر در هزار نفر می‏میرند که یک رقم معمولی است و بهداشت جهانی ایران را در یک استاندارد خیلی خوبی در سطح دنیا می‏بیند به خاطر همین کارهای بهداشتی که، برای مردم شده است.

 برای سلامتی بچه‏های مدرسه ما یک رقم بزرگی در بودجه پیش بینی کرده‏ایم که تغذیه رایگان در مدارس مناطق محروم باشد و به بچه‏هایی که در مدرسه معمولاً به غذا دسترسی ندارند، یا شیر، خرما یا پسته می‏دهند. حدود سه میلیون نفر تحت پوشش طرح تغذیه رایگان هستند و هر روز به اینها در سراسر کشور غذا می‏دهند.

 کار دیگری که با راهنمایی های همین خانه‏های بهداشت و تبلیغات درست انجام می‏شود، کنترل جمعیت است. رشد جمعیت خطری برای ایران بود. از لحاظ این که نمی‏توانستیم اداره کنیم، قبل از انقلاب رشد جمعیت 3/9 درصد بوده و قبل از برنامه پنج ساله به 3/2 درصد رسید بوده و تا پایان سال 72، 2/3 در صد بود و امروز کمتر از این شده است. این رقم رشد خوبی است و اگر این رشد را داشته باشیم برای ما قابل اداره است.

 از کارهای مهمّ ما توجه به بیمه می‏باشد. تا به حال حرکت‏هایی کرده‏ایم که کافی نبوده و امسال گام بزرگ را برمی‏داریم حرکت‏هایی که تا به حال کرده‏ایم اینگونه بوده است. قبل از انقلاب تعداد کمی از مردم بیمه بودند. بعد از انقلاب تا سال قبل از برنامه حدود 13 میلیون نفر تحت پوشش بیمه‏های اجتماعی قرار گرفتند و امروز 17 میلیون تحت پوشش‏اند به اضافه کارکنان دولت، نیروهای نظامی و انتظامی که اینها هم یک رقم چند میلیونی را تشکیل می‏دهند.

 بقیه مردم بیمه نیستند. ما در برنامه دوّم دو کار مهمّ باید انجام بدهیم؛ یکی بیمه‏های درمانی است و دیگری بیمه‏های تأمین اجتماعی. بیمه‏های اجتماعی خیلی وسیع است که برای سالهای بعد گذاشته‏ایم، یعنی باید بیکاری را بیمه کنیم، حوادث را بیمه کنیم که مردم همه چیز را مطمئن باشند که اگر بیکار شدند یک حقوقی را دریافت می‏کنند و حدّاقلّ معیشت را داشته باشند. و این بحث امروز من نیست. آن چیزی که در بحث من هست، بیمه‏های درمانی است.

 وزارت بهداشت و درمان لایحه‏ای تهیه کرد. این لایحه به مجلس رفته و مجلس هم آن را تصویب کرد. یک اعتبار حدود 40 میلیارد تومانی نیز برای آن در نظر گرفته‏ایم. اضافه بر آن چیزی که تا به حال خرج درمان و بهداشت می‏کردیم، سال جاری یک رقم به این بزرگی هم اضافه کردیم.

 ما الان آماده‏ایم که همه مردم، روستایی، شهری، کاسب صنعت‏گر و بیکار و هر کسی، زن و مرد، کودک، تحت پوشش بیمه درمانی در بیایند و راه اصلاح وضع درمان و بهداشت هم فقط این است.

 شما الان اگر به کشورهای پیشرفته بروید می‏بینید که مشکل درمان ندارند چون همه بیمه درمانی هستند و به پزشک دسترسی دارند و در زمان بیماری یک هزینه سنگینی بر خانواده تحمیل نمی‏شود. البتّه مبلغ جزیی می‏پردازند.

 ما می‏دانیم یک عدّه از مردم هستند که نمی‏توانند حقّ بیمه خود را بدهند. برای اینها فکری کردیم و یک بودجه خاصّ در اختیار کمیته و دولت قرار دادیم و آنها می‏توانند از این مبلغ به نیازمندان کمک کنند. امداد امام گذاشته‏ایم و تمام کسانی که امکان پرداخت حقّ بیمه را ندارند کمیته می‏پردازد.

 به من گفتند تا امروز 2/5 میلیون نفر مراجعه کرده‏اند و حقّ بیمه آنها را کمیته پرداخته است. در اینجا تأکید می‏کنم که در سراسر کشور تمام کسانی که امکان پرداخت حقّ بیمه را ندارند به کمیته امداد محلّ خود مراجعه کنند. آنها رسیدگی می‏کنند و اگر ببینند که عدّه‏ای امکان پرداخت، حقّ بیمه آنها را می‏دهند و این عدّه بدون پرداخت هیچ مبلغی بیمه می‏شوند. ممکن است بگویید که پزشکان مریض‏های بیمه شده را نمی‏پذیرند، البتّه مواردی این گونه هست ولی با این فرضی که ما داریم این طور نخواهد بود. مراقبت هم می‏کنیم و همه پزشکان بعد از این خواهند دید. بنده خودم امسال در این بیمارستانهایی که بیمه شده‏ها خوابیده بودند رفتم در این بیمارستانها زایمان، جراحی و کارهای بزرگ دیگر پزشکی انجام می‏شد، رفتم بالای سر تخت بیمارستانها، سئوالات متعددی کرده‏م، بیمارها راضی راضی هستند و می‏گویند؛ بدون این که مبلغی از ما بگیرند ما را خوابانده‏اند و هیچ چیز به ما نمی‏گویند. دارو را هم می‏دهند عجله هم برای مرخص کردن ما ندارند در این مدّت هر جا بیمه شده‏ای  در بیمارستانها دیدم، راضی بودند. من توصیه می‏کنم که همه مردم بروند و خود را بیمه کنند. آنهایی که دارند کاسب، تاجر چیزی دارد و درآمدی دارد کسانی را که بیمه می‏شوند بیمه کنند حقّ زیادی بابت اینها را دولت می‏پردازد. ما براساس این حرکت تعرفه‏ها را باید اصلاح کنیم که پزشک خیال نکند وقتی بیمه شده به سراغ او آمد به آن پزشک کم می‏دهند. تعرفه مناسبی به او بدهیم که هر بیماری را بپذیرد و حقّ خود را براساس تعرفه دولتی بگیرد.

 با این فرضی که ما کردیم افراد کم درآمد و ناتوان با هزینه دولت بیمه می‏شوند، آدمهای متمکّن هم خودشان را بیمه می‏کنند و دولت هم سهم خود را می‏پردازد و ما امیدواریم طیّ یکی دو سال آینده بتوانیم همان طرحی که امروز در پیشرفته‏ترین ممالک دنیا وجود دارد در کشورمان اجرا کنیم.

 ما در حال حاضر امکانات داریم، بیمارستان کم نداریم. ما قبلاً خود را مهیّا کرده‏ایم، پزشک هم کم نداریم، دارو هم کم نداریم، ابزار پزشکی هم کم نداریم. با این مقدّماتی که فراهم شده امیدواریم با یک حرکتی که فقط همکاری مردم را می‏طلبد و اعتماد مردم را در این مورد نیاز داریم، مردم خود را بیمه کنند. البتّه این یک سال دوره انتقالی است و مردم عادت دیگری دارند.  تا بخواهند با بیمه مأنوس شوند ممکن است مشکلاتی پیش بیاید ولی این دوره، گذرا است و ممکن است چند ماه باشد. من امیدوارم با آمادگی‏ای که امروز در وزارت بهداشت و درمان وجود دارد شما (دست‏اندرکاران بهداشت) بتوانید در این بخش مهم و زیربنایی موفّق شوید. عدالت ایجاب می‏کند و عدالت اسلامی ما را موظّف می‏کند که سلامتی و بهداشت و برخورداری از صحّت و سلامتی و استفاده از استعدادهای مردم را برای آنها مهیّا کنیم. ما وظیفه خود را در دولت و مجلس به انجام رساندیم و ان‏شاءالله شما هم از این زمینه ایجاد شده خوب استفاده کنید.

 أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ »قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَمَدٌ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد«.

 

    خطبه دوّم

 

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).

 

 در خطبه دوّم مناسبت های فراوان هفته را داریم که خدمت شما باید عرض کنیم.

 در لحظات اوّل حلول سال جدید پیام رهبر بزرگوار انقلاب را داشتیم که به حمداللّه نصایِح مؤثّری را مردم دریافت کردند. من به یکی دو نکته آن اشاره می‏کنم و معتقدم که راهنمایی ایشان سرنوشت کشور را می‏تواند بسیار تحت تأثیر قرار دهد و آثار مثبتی در زندگی ما داشته باشد.

 ایشان با تأکید بر سفارشهای سال گذشته خود که در مورد کمک کردن به جریان صحیح امور در کشور بود، امسال بار دیگر روی انظباط مالی و اقتصادی و وجدان کاری تکیه کردند.

 به خصوص خواستند که ما از ابزار ارزیابی استفاده کنیم و ببینیم تا چه حد در اجرای آن نظرات موفّق بودیم. یکی از خواسته‏های رهبر که روی آن تأکید هم داشتند و در مذاکرات خصوصی من با ایشان نیز مطرح شد و می‏دانم که ایشان روی این مسأله عنایت دارند و خیر و صلاح مملکت هم همین است، جلوگیری از اسراف و تبذیر و قناعت داشتن و روحیه قناعت می‏باشد. این مرحله، مرحله سازندگی کشور است و این پیام یک توصیه و خواست استراتژیک و بنیانی است.

 البتّه خیلی ها هم ممکن است به ذهنشان چیزهای ساده‏ای خطور کند. معمولاً هم رسانه‏ها به عمق قضیّه توجّه نمی‏کنند نمی‏روند و همین شعارهای سطحی را می‏دهند و به تجمّلات ظاهری و امثال این گونه چیزها می‏پردازند، ولی عمق قضیّه غیر از اینهاست. دولت براساس خواست ایشان و خواست برنامه پنج ساله برای اجرای این دستور، اجرای الگوی مصرف را به عنوان راه کار انتخاب کرده است.

 دو سه سال ما روی الگوی مصرف کار کردیم، کتاب بزرگی تهیه شد. در همه موارد مشخّص کردیم که راه صحیح زندگی و استفاده از امکانات و هزینه کردن منابع باید چگونه باشد. البتّه اجرای این طرح را شروع کرده‏اند و صدا و سیما نیز بعضی از این الگوها را ارائه می‏کند. به نظر من باید یک دستور جامعی باشد و این را به صورت آموزش همگانی برای مردم و دولتمردان مطرح کرد.

 مخاطب ایشان هم آحاد مردم بودند  و هم دولت. من دو سه نمونه از اسراف کاری‏ها و در مقابل، راه صحیح آن را عرض می‏کنم یکی مثلاً مسأله سوخت است. وقتی ایشان از جلوگیری از اسراف می‏گویند، به ذهن هیچ کس خطور می‏کند که در مسأله سوخت چه اتّفاقی در کشور می‏افتد.

 رسانه‏ها به سراغ چیزهای ظاهری مثل اسراف در لباس و ماشین می‏روند که البتّه آنها هم هست امّا آنهایی که کشور را از بین می‏برد و ایشان روی آن تأکید دارند این گونه مسائل است. شما می‏دانید که ما الان بیشتر از همه کشورهای دنیا به طور سرانه مواد فسیلی را مصرف می‏کنیم. سوخت مواد نفتی یا مصرف بی‏رویّه چوب جنگل‏ها و چیزهایی که قبلاً مرسوم بوده است، یا مصرف علوفه‏های بیابانها که مراتع را لخت کردند و هنوز هم می‏کنند. این کارها یکی از بدترین نوع اسراف‏هاست.  هر یک لیتر بنزینی که ما اضافی مصرف می‏کنیم بی‏جاست، یک لیتر گازوئیلی که اضافی مصرف می‏کنیم بی جاست. این منابع یک ثروت با ارزشی است که از دست کشور شما خارج می‏شود و همچنین محیط زندگی شما را آلوده می‏کند و هیچ نفعی در این اسراف نیست خزانه بیت‏المال را خالی می‏کند. امروز در دنیا یک لیتر بنزین بیش از یک دلار مصرف دارد، یعنی در کشور ما مصرف بنزین بیش از 400 تومان هزینه دارد. همه جا این گونه است. به جزء دو سه کشور که آنها هم کم است. در کشورهای خیلی نفت خیز مثل عربستان و کویت که آنجا نیز حدود 40 سنت است.

 ما مؤظف هستیم که صرفه جویی کنیم، دولت باید مکانیزم هایی را در نظر بگیرد و مردم هم باید خودشان مواظبت کنند. اگر یک لیتر گاز به جای یک لیتر گازوئیل مصرف شود، برای مصرف کننده هم بهتر است. از طرف دیگر به مملکت هم خدمت کرده‏ایم بهتر است یک کارخانه سوخت خود را به گاز تبدیل کند و یا یک خانه سوختش را به گاز تبدیل کند. برق های گران بهایی که از منابع عظیم ما تا روستاها سیم کشی شد و در اختیار مردم گذاشته‏اند هزینه هنگفتی دارد که دولت از بیت‏المال هزینه می‏کند تا اینها را تولید کرده و به خانه شما منتقل کند. اسراف مصرف این منابع، آتش زدن به اموال عمومی است. بی‏جهت نباید چراغی را روشن کنیم. یک سماور بی‏جهت روشن نگذاریم، نباید یک بخاری را بی‏جهت روشن بگذاریم به اندازه‏ای که نیاز داریم مصرف کنیم. ما الان نمی‏گوییم نیاز نداریم و نمی‏گوییم در حدّ نیاز مصرف نکنید، جامعه باید در حدّ نیاز مصرف کند. همه باید تصمیم بگیریم این گونه باشیم و دولت هم باید تصمیم بگیرد این گونه عمل کند.

 این حرکتی که امسال شد یک مقدار سوخت را گران کردند، باید سالهای پیش انجام می‏شد تا اینکه امروز این قدر تفاوت قیمت نداشته باشیم. این منطقی نیست که در ایران گازوئیل دو تومان باشد و در ترکیه گازوئیل 120 تومان باشد. این تفاوت اشکالاتی ایجاد می‏کند و خطر فرار این اموال و قاچاق آنها وجود دارد. البتّه اینها را که به یک باره نمی‏شود گران کرد و به تدریج باید اصلاح کنیم. حدّاقلّ در این شرایط مردم باید مواظب باشند و بی جهت اسراف نکنند.

 موضوع دیگر مسأله نان است. حدّاقل ما سالانه دو میلیون تن گندم را تبدیل به نان می‏کنیم و به بیرون می‏ریزیم. در حال حاضر نزدیک به 7 تا 8 میلیون تن به مردم آرد می‏دهیم و شاید حدود 30 درصد از این آرد را یا نانوا بد می‏پزد و یا خانواده‏ها بیشتر از حد نیاز می‏گیرند و از سفره خود بیرون می‏ریزند. مقداری از این نانها به زباله‏ها ریخته و دفن می‏شود و یک مقدار را هم می‏خرند و به گاوها می‏دهند.

 باید به گاو ذرت بدهیم چرا نان می‏دهیم. آیا صحیح است که گندم را بخریم، بیاوریم، سیلو کنیم، آرد کنیم و نانوایی بپزد و هزینه خرج سوخت آن را بپردازیم، کارگر کار کتد و بعد آن را تبدیل به خوراک دام نماییم؟ اگر از ابتدا شما ذرت بخرید و آن را به دام بدهید نصف این هزینه‏ها از بین می‏رود. این اسراف‏ها خطرناک است.

 ما الان حدود 2/5 میلیون تن گندم وارد می‏کنیم اگر اسراف نکنیم اصلاً گندم وارد نمی‏کنیم، یعنی کشور شما غذای خود را واقعاً دارد. این خطر اسراف که رهبری داد می‏زنند چیزی نیست که فوری به ذهن شما برود و بگویید تجمّل فلان جا بوده است. اینها خطرناک است.

 در گذشته سنّت خوبی رایج بود. اگر تکّه نان کوچکی در کوچه می‏دیدیم، می‏ایستادیم و آن را بر می‏داشتیم، می‏بوسیدیم و یک گوشه‏ای می‏گذاشتیم. این را خیانت می‏دانستند که نان زیر دست و پا باشد. حالا دو سه میلیون تن نان را به زباله‏ها می‏ریزند و این گونه به نعمت خدا اهانت می‏کنند. لااقلّ این سنّت قدیمی را احیا کنند و نانواها مواظب باشند که نان را درست بپزند و خراب نکنند. دولت هم وظایف خود را برای راهنمایی کردن و ماشینی کردن نانواییها انجام می‏دهد.

 در مورد مسکن؛ فرض کنید در زمستان چطور چند صد متر فضا را گرم کنیم، با آن قیمت سوختی که گفتم. یا چطور این همه فضا را در تابستان سرد کنیم. یا اصولاً چرا با این وسعت بسازیم. ما الگوی مصرف ارائه کرده‏ایم. در تهران 75 متر و در شهرستانها 100 مترمربع، الگوی مصرف در مسکن است و دولت از ساختمانهایی که در این حدّ ساخته شود حمایت می‏کند، ساختمان سازی برای کشور هزینه زیادی دارد. هزینه مصالح ساختمانی، کارگر، چوب پرده، شیشه و چیزهایی که در خانه‏های بزرگ به کار می‏رود.

 وقتی شما به ژاپن می‏روید، خیال می‏کنید خیلی مرفه هستند در حالی که خانه یک خانواده کارمند یا متوسط ژاپنی نصف خانه‏های کارمندان ما وسعت ندارد. من خودم در خانه‏های اینها دیده‏ام که اتاقهای چوبی به صورت قوطی کبریت و میزهای کوچک وجود دارد. آنها صرفه‏جویی وسیعی کرده‏اند.

 در کشور چین سهم یک نفر در خانه حداکثر هفت تا هشت مترمربع فضا است. یعنی یک خانواده پنج نفری کمتر از 40 مترمربع خانه دارند. ولی در ایران بسیاری، 75 و 100 مترمربع فضا را قبول ندارند و وسیع‏تر از این مقدار می‏خواهند. در آمریکا و اروپا و در کشورهای خیلی پیشرفته هم این مقدار فضا که در ایران مرسوم است، آنجا رسم نیست.

 الگوی مصرف یعنی رعایت این موارد. به این صورت ما باید مواظب خود باشیم. شما ببینید به مقدار زیادی می‏توان صرفه جویی کرد. اگر ما الگوی مصرف را رعایت کنیم همین مقدار ساختمانی که در کشور وجود دارد، برای همه مردم کافی است. الان سالی 500 هزار خانه می‏سازیم ولی باز هم نیاز مردم مرتفع نمی‏شود. به خاطر اینکه خانه را وسیع می‏سازند، خانه که بزرگ شد فرش بیشتری می‏خواهد، گرمی بیشتری می‏خواهد، تعمیر بیشتری می‏خواهد و همه اینها هزینه زندگی را بالا می‏برد و در کل کشور اسراف می‏شود.

 ما هم اکنون برای همه امور زندگی الگوی معتدل داریم، به دنبال ریاضت هم نیستیم. وقتی می‏گوییم اسراف نکنید منظور این نیست که تغذیه مردم ضعیف شود، بلکه مردم باید تغذیه خوب داشته باشند تا اینکه سالم باشند و بچه‏هایشان رشد کنند. ما با اسراف مخالف هستیم و می‏دانیم هنوز هم خیلی‏ها هستند که نمی‏توانند تغذیه خوبی داشته باشند و باید با همان سیاستهای حمایتی آنها را تحت حمایت قرار دهیم.

 توصیه‏ای که مقام عزیز رهبری در اوّلین لحظات سال جدید اظهار کردند و دلسوزانه از دولت و مردم خواستند که دنبال این (انضباط مالی و وجدان کاری) برویم، من در اینجا توضیح دادم. البتّه این موضوع، بحث وسیعی است و در رسانه‏ها مطرح می‏شود تا شما ملّت روشن شوید.

 مثال دیگری که می‏خواستم بزنم مسأله تلفن است. شما نمی‏دانید چقدر برای این تلفنی که در خانه شما هست خرج شده است. در یک رشته کابل تلفن بیش از 40 کیلو مواد پر قیمت به کار رفته است. مانند مس و مواد پلاستیکی. در چنین شرایطی خانم‏ها گوشی را برمی‏دارند و وقتی که حرف می‏زنند، همه مسائل خود را تلفنی با آشنایانشان می‏گویند، بعد هم اظهار می‏کنند خرج تلفن‏مان گران شد. خوب این گونه که حرف می‏زنید تلفن خیلی خرج برمی‏دارد. سوئیچی که در مرکز تلفن هست و تشکیلات گران قیمتی که اینها را بین شهرها تنظیم می‏کند تا اینکه بخواهند حرف بزنند، وقت زیادی صرف می‏کنند. الان بابت یک پالس تلفن سوبسید می‏دهیم تا هزینه زیادی به مردم تحمیل نشود. رویّه بدی رسم شده و این موضوع هم از ثمرات سیاستهای اقتصادی نادرست گذشته بوده است که سیاست تعدیل اینها را حل می‏کند. تماس با خارج از کشور برای دولت  و کشور شما خیلی گران تمام می‏شود.

 یک تلفن که شما از اینجا به آلمان می‏زنید، اگر آلمانیها به داخل بزنند نصف هزینه آن را به صورت ارز باید به ایران بدهند، یعنی اگر دو دلار تمام شود، یک دلار آنرا باید، هر تلفنی که یک آلمانی از آلمان می‏زند به مخابرات ما بدهد حال اگر یک ایرانی به آلمان تلفن بزند ما باید یک دلار یعنی نصف هزینه تلفن را به آنها بدهیم. ولی چون در ایران هزینه تماس ارزان است و ما نتوانسته‏ایم هزینه تلفن را گران کنیم، خانواده‏هایی که آن‏طرف بچه دارند همه توصیه می‏کنند شما ایران را بگیرید، یک تلفنی که از آلمان می‏گیرند می‏بینند هفت هشت مارک برای آنها تمام می‏شود، می‏گویند ایرانی تماس بگیرد، ایرانی که می‏گیرد دولت پول آن را می‏پردازد. این 7، 8 مارک را که ما می‏دهیم، خزانه شما می‏دهد، توصیه می‏کنم که این سیاست را عوض کنید ، اگر کشور برای شما مهم باشد بگویید هر کس که بیرون هست به شما تلفن بزنند، هزینه بسیاری تحمیل می‏شود، ما الان هزاران کابل تلفن به خارج داریم، به همه کشورهای دنیا و میلیونها ساعت حرف های بی‏ربط پشت این تلفن‏ها، احوالپرسی‏ها و شرح داستانگویی در اینها می‏شود و لحظه لحظه اینها ارز از جیب کشور شما بیرون می‏رود حالا اگر از آن طرف به شما تلفن بزنند ارز به کشور شما وارد می‏شود.

 الگوی مصرف این گونه توضیحات است و راهنمایی شده که انجام دهید.

 مسأله دیگری که ما داریم مناسبت مهمّ ما روز رسمی شدن جمهوری اسلامی که در تمام دوران تاریخ بشریّت یک روز فوق‏العاده درخشان و مبارکی است و چنین روزی در تاریخمان نداریم. بسیار این روز عزیز و شریف است.

 از 1400 سال پیش تا امروز این اوّلین روزی است که تاریخ شاهد آن شده که یک ملتی، رفراندوم کند و رأی بدهد به اینکه ما می‏خواهیم زیر سایه قرآن زندگی کنیم و می‏خواهیم جمهوری اسلامی باشیم ملت ما با حرکتی که انجام داد در دنیای اسلام سرفراز شد.

 یک کار در تاریخ اسلام شد، که ماندنی است. هیچ قدرتی نمی‏تواند این حرکت عظیمی که شروع شده را خاموش کند. زیرا شما شاهد هستید، شانزده سال است که دارند جان می‏کنند و تلاش می‏کنند که این مشعل مقدس را خاموش کنند، در حالیکه این مشعل روز بروز پرفروغ‏تر می‏شود و رأی شما مردم به این رفراندوم، - رأی بالای نود و هشت و اندی درصد که سابقه در آرای آزاد مردم ندارند، - آثاری در دنیا گذاشت که امواجش به اندازه خود اسلام وسیع، جاوید و همیشگی است. چیزی است که رضای خداوند و رضای پیغمبر(ص) خدا را واقعاً به دست آورد. هیچ کس نمی‏تواند بگوید مردم ایران آن روز مجبور بودند. شما خودتان می‏دانید دولت شما در آن زمان هیچ امکانی را نداشت که مردم را مجبور کند.

 آن روز گروهکهای ضد دین بیشتر از دولت در جامعه زور می‏گفتند، در همین دانشگاه تهران آن روز اطاق کردستان بود که برای اشرار کردستان اسلحه می‏فرستادند. و چندین گروه مسلح در خیابانها ناامنی بوجود می‏آوردند حتّی در صفوف بی‏دفاع آمدند تیراندازی کردند و چندین نفر را کشتند، آنها زور می‏گفتند. مردم با میل آمدند و رأیشان را دادند و امروز هم همان مردم راضی هستند. کار بزرگی شد. خداوند روح امام بزرگوار ما را شادتر کند که ایشان اصرار بر این کار داشت. آن روز افرادی بودند، چون لیبرالها که حتّی در شورای انقلاب می‏گفتند ما " جمهوری دمکراتیک " یا " جمهوری مردمی "، یا " جمهوری " حاضر نبودند که ما بگوئیم " جمهوری اسلامی " امام گفتند نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، همین " جمهوری اسلامی "، مردم هم همین را می‏خواستند، آنها باور نمی‏کردند این قدر مردم رأی می‏دهند، فکر می‏کردند گروهکها در مردم نفوذ دارند.

 آن روزها دهها مجله و روزنامه سر خیابانها به مردم فروخته می‏شد و مردم را از این فکر می‏ترساندند ولی مردم با شعور و مسلمان رأیشان، را دادند و امروز هم دارند ثمره‏اش را می‏بینند و ما با همین اسلام، با همین جمهوری اسلامی و با همین قدرت دینی مردم می‏توانیم در مقابل این امواج متلاطم توطئه‏های استکباری آمریکا این طور مقاومت کنیم و خم به ابرو نیاوریم.

 برمردم و امت اسلامی این روز بزرگ مبارک باشد، مناسبت دیگر، که برای ما تلخ است از دست دادن فرزند عزیز و رشید و آگاه امام (ره)، برادر بسیار عزیز ما حاج احمد آقا[خمینی] است که برای ما که، ایشان را می‏شناختیم خیلی حادثه تلخ و ناگواری بود. از نوجوانی و جوانی در سنگر انقلاب با هم بودیم، و خدمات ایشان را ما می‏دانیم. ایشان هیچ وقت مسؤولیت رسمی پیدا نکرد که خدماتش را برای مردم توضیح بدهد. آن مرحوم نمی‏خواست که خدماتش توضیح داده شود. پیش از انقلاب واقعاً رابط مطمئن ما با نجف و امام (ره) ایشان بودند. اسرار مهمّی را از تهران و قم به نجف می‏برد و از نجف به قم و تهران می‏آورد. این سیم رابط برای انقلاب خیلی کار کرد.

 همراه امام ( ره ) با پاریس رفت و در حالیکه امواج توطئه‏های خطرناک و پیکار دشمنان انقلاب و اسلام در آن روز وجود داشت تا نهضت اسلامی ما را در پاریس منحرف کند به خوبی اوضاع را اداره کرد.

 بعد از پیروزی انقلاب تا امروز - خدا می‏داند که - هیچ روزی بر ما نگذشت که ایشان یک خدمت بزرگی در زمان امام به خصوص برای انقلاب نکرده باشد. در کنار امام (ره)، برای حفظ امام، به طوریکه می‏دانید امام پیرمردی بودند بیشتر از هشتاد سال با آن زجرهائی که از زندگی و تبعید کشیده بودند احتیاج به مراقبت داشتند. مراقبتهایی که احمد آقا از امام می‏کرد و من می‏دانم که چقدر از امام ( ره ) مواظبت می‏کرد؛ مخصوصاً بعد از سکته قلبی امام، با همین مراقبتها امام با آن حالت کسالت سالها برای ما نورافشانی کردند. و چه مشکلاتی که از ارگانها و دولت به خصوص ایشان در رابطه با امام حل می‏کردند. هیچ مشکلی پیش نمی‏آمد که به دست ایشان و با نظر امام در کشور حل نشود. همیشه مواظب بود مشکلاتی که دولت در جنگ پیدا می‏کرد زود به امام برساند و امام کمک کنند. در ضمن مقدور نبود که همه ماها دستمان به امام برسد. بنده و یا امثال بنده دستمان به امام می‏رسید ولی مجموعه مدیران کشور که نمی‏توانستند هر لحظه امام را ببینند، کمکهای ایشان بسیار سازگار بود و با یک تلفن مشکل حل می‏شد.

 بعد از امام(ره)، همه همت خود جهت حفظ آثار حضرت‏امام (ره) بکار گرفت و در این مورد کار بزرگی شده است، شما هنوز خیلی کم در این زمینه می‏دانید، من با آن مؤسسه آشنا هستم. همه اسناد مربوط به امام، حرکتهای امام، کارهای امام، اسرار امام، نوشته‏های امام، مکاتبات امام، پیامهای امام، همه را جمع کردند تنظیم کردند، باب بندی کردند، فهرست بندی کردند که بتدریج اینها پخش می‏شود و اینها یک سرمایه بزرگی است. ما این چنین سرمایه‏ای را در دنیای اسلام نداریم که به این اندازه وسیع و در یک شرایط انقلابی، آن هم در شرایطی مثل ما و از یک رهبر بی‏نظیری در دنیا که این مجموعه در اختیار یک ملتی باشد. این مجموعه بسیار با ارزش است و ان‏شاءاللّه در آینده بتدریج خانواده و بیت مکّرم ایشان و فرزندان باهوش و با درایت ایشان طبق وصیتنامه این کار بزرگ را ادامه می‏دهند که بتوانند این سرمایه عظیمی که از امام برای تاریخ ما مانده است حفظ کنند و برای انقلاب نگه دارند که خوشبختانه کار بزرگ را حاج احمد آقا کرده‏اند.

 ما از خداوند می‏خواهیم که روح شریف ایشان را با پدر بزرگوارشان و اجداد عظیم‏الشأنشان محشور بکند و از خداوند تقاضا می‏کنیم که صبر و اجر جزیل و کریم به خانواده شریف و بیت مکّرم امام(ره) به خصوص مادر داغداری که خیلی از این جهت ایشان زجر کشیدند، هم در شهادت فرزند بزرگشان [حاج مصطفی خمینی،] هم در رحلت امام، هم در رحلت حاج احمد آقا و مشکلاتی که در دوران مبارزه می‏دیدند و داشتند و فراغی که امروز دارند، اعضای مکرم دیگر، خواهران امام و بستگانشان که خداوند به همگی آنها صبر بدهد و به ما هم این توفیق را بدهد که قدر زحمات و خدمات اینها را بدانیم. مردم ما نشان دادند که قدردان هستند. من از شما مردم خوب تشکر می‏کنم که با این حضور وسیعتان در مراسم عزاداری مرحم بر زخم دل این خانواده و ما گذاشتید. خداوند به ما توفیق بدهد که راه امام‏مان را ادامه بدهیم.

 مسأله دیگری که به طور مختصر باید عرض بکنم، بحث تنظیم بازار است که جزء برنامه‏های مهمّ ما در سال آینده است. ما از اواخر سال گذشته شروع کردیم، همان طور که به شما گفتم، این یک برنامه بسیار جدّی، عمیق و همه جانبه است. دوره تحرک تولید ما گذشت، ما در برنامه اوّل موفق شدیم تولید را سر و سامان بدهیم. امروز بیش از 90 درصد نیازهای کشورمان را به حمدالله خودمان تولید می‏کنیم. اکنون دوره این است که توزیع را باید سازمان بدهیم که من قول دادم به مردم که وارد این برنامه وسیع می‏شوم و شدم، مقدمات کار را بخوبی فراهم کردیم، ان‏شاءالله در همین دو سه روز آینده شما فهرست طولانی از اقلام مختلف نیازهای خانگی را خواهید دید که تنظیم قیمت شده است.

 در همین جا به تولید کنندگان بگویم که ما به آنها هم زور نخواهیم گفت؛ ما حتّی قیمت اضافه شدن سوخت و کارمزد کارگران را که 20 درصد اضافه شده است را در قیمتها منظور کرده‏ایم، و شش ماه یکبار هم تجدید ارزیابی خواهیم کرد. قیمتهای واقعی و با سود مناسب برای تولید کننده و توزیع کننده در نظر می‏گیریم. جلوی اجحاف را خواهیم گرفت. تعزیرات جدّی است نه اینکه یک دفعه همه اجناس را قیمت بگذاریم. هر جا که دیدیم سوداگران سودجو و اخلال‏گر به آن طرف تمایل نشان بدهند به سراغشان خواهیم رفت. ان‏شاءاللّه بتدریج یک بازار اسلامی بعد از تقویت تولیدمان در کشورمان خواهیم داشت.

 مسأله دیگری که برای ما مهمّ است تحرّکات نامعقول و انفعالی آمریکایها است. در این دو سه هفته اخیر که آگاهی مختصری برای ملت ما ضرورت دارد. آمریکا بخاطر دو سه شکست جدّی که حیثیتش را در مقابل جمهوری اسلامی ایران زیر سؤال برد، به حالت انفعالی و غیرعاقلانه با مسائل ایران برخورد می‏کند. اینها تلاش کردند که کشورهای دیگر را از ما جدا کنند، مثل آلمان، ژاپن، فرانسه و دیگران ولی نتوانستند. آنها گوش به حرف آمریکا ندادند و مسیر خود را رفتند. دولت آمریکا هم نزد ملّت خود شرمنده شد. آمریکا تلاش کرد که قرارداد ما را با روسیه به هم بزند، قراردادی که سالم است و ربطی به اسلحه اتمی ندارد، به نیروگاه هسته‏ای است که بسیاری از کشورهای دنیا دارند و این حقّ همه مردم است، آن هم دولتی که خلع سلاح اتمی را امضاء کرده است و هر روز هم رئیس آژانس بین‏المللی شهادت می‏دهد که ایران اصلاً در مسیر ساخت اسلحه اتمی نیست، برای استفاده از نیروی بسیار مهمّ اتم و این تکنولوژی اساسی که امروز دنیا دارد، ما یک حرکت سالم فنی و اقتصادی می‏کنیم ولی آمریکا به ناحق می‏خواهد این حقّ ما را سلب کند و روسیه هم می‏فهمد که آمریکا صداقت ندارد. چون خود آمریکا الان به کره شمالی حتّی پیشنهاد می‏کند که راکتورهای آب سبک برای نیروگاه به آنها بدهد. آنها هم می‏دانند که دارند حقّ خودشان را ضایع می‏کنند. جاییکه می‏خواهند جلوی صدور یک تکنولوژی را از آنها بگیرند و ضربه اقتصادی بزنند آنها هم مقاومت می‏کنند، آمریکا در اینجا هم شکست خورده و حالت بدی دارد.

 در قضیه اسراییل بدتر از همه با آن همه فشاری که آوردند، همه کشورهای دنیا را مجبور کردند تعریف و تمجید کنند یک صلح ناحقّی را تحمیل کنند بر مردم فلسطین، به صرف این که جمهوری اسلامی یک موضع حقّی را اعلام کرد. ما دخالت عملی هم نداشتیم، فقط گفتیم این صلح نیست این حرکت ظالمانه تحمیلی است. آمریکا می‏بیند در آن میدان هم موفّق نیست و دولت آمریکا پیش ملّت خود شرمنده است در این مورد هم یک حالت انفعال گرفته. با این حالت احساس شکست، حرکتهای نامعقول را دولت مردان آمریکا دارند انجام می‏دهند. رسماً دروغ می‏گویند. خوب، این خیلی زشت است برای وزیر دفاع یک ابرقدرتی مثل آمریکا که به دروغ بگوید ایران در جزایر خلیج فارس اسلحه شیمیائی ذخیره کرده است. آنها می‏دانند که در طول جنگ هم با اینکه سه چهارم سال صدّام علیه ما اسلحه شیمیائی بکار برد ما دست به سلاح شیمیائی نزدیم. ما در این وادی اصلاً نیستیم، این را می‏دانند، و دروغ می‏گویند و این خیلی زشت است.

 یک شرکت آمریکائی در خارج از آمریکا می‏آید با ایران قرارداد فّعالیّت فنی اقتصادی در دریا را می‏بندد تا مثلاً سکّوی نفتی بسازد، این قدر دولتمردان آمریکائی حالت لج به خود گرفتند که می‏آیند این رگ اقتصادی خودشان را قطع می‏کنند شرکتشان در اینجا سود می‏برد، آرزوی اینهاست که چنین طرحی داشته باشند. در یک مناقصه برده‏اند، مناقصه‏ای بود که هم فرانسویها حضور داشتند و هم دیگران. اینها آمدند و امتیازی به ایران دادند و ارزان‏تر به ما گفتند ما طبق مقررات مناقصه‏ها، به اینها دادیم. قطعاً به نفع آنها بود. ما وقتی که آنها نیایند خودمان خواهیم ساخت. امروز قدرت ساخت ایران هم زیاد است، گر چه ما از تکنولوژی آنها در صورتی که آنها می‏ساختند استفاده می‏کردیم ولی امروز خودمان عاجز نیستیم که این طور کارها را انجام بدهیم. سرمایه‏اش را از جای دیگری می‏توانیم پیدا کنیم. بعلاوه مشتری برای انجام این طرحها کم نیست. خیلی از کشورها مشتاق هستند که در این گونه طرحها شریک شوند.

 آمریکا فقط به شرکتهای خود ضرر می‏رساند، چون می‏خواهد با حرکت لجوجانه‏ای به صورت انفعالی مقابل یک انقلاب ژست بگیرد. به نظر من شایسته است که آمریکاییها بر اعصاب خود مسلط باشند و ریشه‏های شکست خود را پیدا بکنند و از این گونه برخوردهایی که هیچ کس نمی‏پسندد پرهیز کنند مثلاً بر ژاپن فشار بیاورد که سد کارون را برای ایران نسازید. آنها که سد نمی‏سازند، آنها تأمین بودجه و تأمین اعتبار کردند. ایران امروز بزرگترین سدهای دنیا را می‏سازد. برای ما امروز مسأله سد مثل ساختن یک ساختمان معمولی است. هزینه‏های عمده ما هم ریالی است در اینجا سیمان و فولاد، نیروی انسانی، طرح، نظارت و همه چیز ایرانی است. ژاپن هم که " ین " می‏داد باید تبدیل به ریال می‏شد. در ایران ریال خرج می‏شد. این طور نیست که حالا ژاپن بسازد و یا نسازد مشکلی برای ایران پیش می‏آید. مجتمع پتروشیمی ایران و ژاپن که در گذشته و ژاپنی ها می‏ساختند ولی به خاطر ترس از جنگ آن را رها کردند و یک میلیارد دلار به ما خسارت دادند و رفتند امروز 3/5 میلیون تن مواد شیمیایی تولید می‏کند و دست ژاپن به آن نمی‏رسد و در اختیار ماست. خودمان ساختیم و خودمان هم بهره‏برداری می‏کنیم.

 ایران امروز ایران رژیم شاه نیست، ایران امروز، کشوری است که تمام کارهای نظامی، نفتی، پتروشیمی، گاز و صنایع  را خودش طراحی و اجرا می‏کند. پیمانکاران ما امروز در مناطق دیگر جهان برنده مناقصه‏های مهم می‏شوند. آمریکا اشتباه می‏کند و این  حرکتی که گفتم انفعالی است و ضرر آن متوجه خودش می‏باشد ما هم از این مسائل اصلاً ابا نداریم و راه خودمان را ادامه می‏دهیم، اگر هم ضرر کنیم انقلاب را که با این چیزها از دست نمی‏دهیم. ما پذیرفته‏ایم که بعضی از خسارتهای مادی را به عهده بگیریم ولی اصول و آرمانمان را از دست ندهیم.

 متأسفانه هنوز دنیای اسلام دچار مشکلات فراوان است، در بوسنی تجاوز، ظلم، قتل و کشتار هنوز حاکم است. در افغانستان هنوز ناامنی و عدم ثبات مردم را زجر می‏دهد و در عراق، قره‏باغ، فلسطین، لبنان و بسیاری از جاهای دیگر متأسفانه مسلمانها مظلوم هستند. خداوند غیرت کافی برای به امّت اسلامی بدهد و به همه مسلمانها توفیق شعور و حضور در صحنه را برای دفاع از کیان اسلام و امت اسلامی عطا فرماید.

 اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.