نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
خطبه اوّل
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، اِنَّ اللّهَ یَأْمُروُا بالْعَدْلِ وَاِلاْحْسانَ.
قبل از شروع بحث در خطبه اوّل، عید خجسته نوروز را به عزیزان نمازگزار تبریک عرض کرده و از خداوند برای امّت سرافرازمان در سال جاری سعادت و کرامت و پیشرفت تقاضا میکنیم.
همان طور که مطّلع هستید معمولاً خطبه اوّل را با بحث در مورد عدالت اجتماعی آغاز میکردیم. در سال گذشته چند موضوع خاص را گفتم و امروز نیز یکی از موضوعات دیگر را که از محورهای مهمّ عدالت در جامعه است و تلاشی است که انقلاب برای تحقّق در این بخش کرده برای شما بزرگواران توضیح خواهم داد.
با تأکید بر تقوا و انجام فرایض دینی و پرهیز از منهیّات و ادامه راه الهی که از وظایف مهمّ فرد فرد ما مسلمانان است.
ما یکی از خواستههای مهممان در انقلاب و یکی از انتقادات جدیمان نسبت به نظام شاهنشاهی این بود که آنها ظلم و تبعیض در کشور روا داشته بودند و انقلاب داعی داشت و هدف گرفته بود که به جای آن تبعیضها عدالت برقرار کند که هر کسی سهم واقعی و حقّ خودش رادر جامعه داشته باشد.
واقعاً این لفظ با همه کوتاهی و کوچکی آن، محتوای بسیار عظیم و پهنه بسیار وسیعی دارد. مردم ما به خاطر عدم آگاهی، معمولاً مطّلع نبودند که چه حقوقی از آنها ضایع میشود و چه مقدار تبعیض و ستم وجود دارد. در یک چیزهای سطحی ستم را میدیدند اما عمق مسأله در مسائلی است که معمولاً از چشم مردم مخفی میماند.
بدترین ظلم این بود که پایه پیشرفت و کمال و ترقّی را در بسیاری از مناطق کشور و در بخش وسیعی از افراد جامعه از بین برده و اصولاً راه پیشرفت را برای بسیاری از بخشهای جامعه بسته بودند، به خاطر این که مسایل اساسی و زیربنایی جامعه را که رفاه بود به چند شهر و چند فامیل داده و بقیّه مردم به کلّی از این که دستشان به جایی برسد، مأیوس بودند.
یکی از این موارد تعلیم و تربیت بود. من در گذشته گفتم که بعد از انقلاب و در برنامه اوّل چه کردیم. از جمله توجه به امر تعلیم و تربیت در مناطق محروم جغرافیایی بود. بخشهای وسیعی از خاک کشورمان را محرومیّت گرفته بود و به خصوص روستاها که واقعاً بهترین مردم در روستاها زندگی میکنند، زحمت میکشند، تلاش میکنند، قانع هستند، مصرف کمی دارند و نتیجه زحمات آنها در قشر مرّفه مورد استفاده قرار میگرفت و هنوز هم چنین است.
ما در برنامه اوّل سعی زیادی کردهایم که این گونه مسایل را حل کنیم و ابتدا به چند بخش مهم از جمله آموزش، راه، بهداشت، برق، آب و چیزهایی از این قبیل پرداخیتم که اگر نباشند اصلاً راهها برای حرکت مردم بسته میشود.
من در اوّل این هفته مسافرتی به بندرعباس داشتم که حتماً شما از رادیو و تلویزیون شنیدید. یک نمونه از کارهای برنامه اوّل را میخواهم برای شما بگویم. (این موضوع در بحثم نیست، بحث اصلی من موضوع بهداشت است). ببینید چه کارهایی باید در مناطق محروم انجام شود و میشود.
ما در سراسر کشور، هر جا که استعدادی در جغرافیای کشور خود و مردم دیدیم به آنجا رفتیم تا این استعدادها را به فعلیّت برسانیم.
روز شنبه و در اوّلین روز کاری امسال یکی از کارخانههای بسیار مهمّ و محصول برنامه اوّل را افتتاح کردم ولی رسانهها خیلی به سادگی از کنار آن گذشتند. خودم چند جملهای در این باره میگویم تا از طریق این تریبون مردم ما خوشحال شوند و واقعاً این را به عنوان یکی عیدی برای مردم باید مطرح کرد.
در آنجا (بندرعباس) یک پالایشگاهی هست که نام آن را نمیتوان پالایشگاه نفت گذاشت و چیز دیگری است ولی به آن پالایشگاه میگویند.
نام آن پالایشگاه را آبادان گذاشتهاند. من تعجّب کردم که آنجا چه ربطی به آبادان دارد، آنجا در بندرعبّاس و درست نقطه مقابل آبادان است. آبادان در جنوب غربی کشور است و اینجا درست در جنوب شرقی کشور است. مدیر مسؤول آنجا گفت که ما به عنوان رمز حرکت خود نام آبادان را روی این پالایشگاه گذاشتیم، چون این حرکت را رقیب نفت میدانیم و فکر میکنیم که اگر این حرکت با وسعت ادامه یابد چیزی بهتر از نفت را در کشور ما میتواند به ارمغان بیاورد.
شما ببینید ما در این مناطق محروم چه نعمتهایی داریم و کسی تا به حال سراغ آنها نرفته است.
این پالایشگاه بین رودان و منوجان قرار دارد. رودان در بندرعباس و منوجان در شهرستان کهنوج از توابع استان کرمان است. یک نقطه دورافتادهای است که شما اگر به دانشجویان کشور بگویید آن را در نقشه کشور پیدا کنند نمیتوانند، به این دلیل که گمنام و محروم است.
این پالایشگاه در سلسله کوههای سر به فلک کشیده شمال جاسک و در بیابانی که همیشه در تاریخ ناامن بوده واقع است. همین دورانی که ما این کارخانه را میساختیم به گونهای ناامنی بود که اشرار یکی از مهندسان چینی را که به ما کمک میکرد، گرفتند و بردند و چند ماه اسیر بود و چند روز اخیر از دست اشرار آن را پس گرفتیم. این ناامنی تا این حدّ در آنجا بوده، حالا به آن نقطه رفتند و یک معدن و یک پالایشگاه عظیم را احداث کردهاند که در حال حاضر 1300 نفر جوان مشغول به کار هستند. از همین مردمی که در اطراف روستاها و در مناطق محروم با محرومیّت زیاد زندگی میکرده و با حقوق مکفی کار میکنند.
اما چرا این پالایشگاه رقیب نفت است؟ یک معدنی در این منطقه هست به نام معدن کروم که در کوههای خیلی بلند که از پیچهای فراوانی باید عبور کنیم تا به آنجا برسیم قرار دارد. تخمین میزنند که حدود 20 میلیون تن موجودی معدن است که 3/5 میلیون تن آن در حال بهرهبرداری است.
در حال حاضر تنها خاکهای معدن را اگر با ماشین به کشتی انتقال دهیم، تنی 110 دلار با التماس از ما میخرند. از این نوع معدن در دنیا انگشت شمار است و هفت یا هشت صاحب معدن کروم هستند که یکی از آنها ما هستیم. تا به حال هشت مورد از این معادن کشف کردهایم که یکی نزدیک دریا است و بیشتر از آنجا استخراج میکنیم.
این پالایشگاه از هر دو تن خاک، یک تن محصول به نام " فِرّوکروم " تولید میکند که یک محصول آلیاژی برای صنایع ضد زنگ است و الان به مقدار زیادی در فلزّات مصرف میشود.
همین حالا اوّلین محموله آن را به ژاپن 650 دلار فروختیم. ببینید تفاوت تا چه حدّی است که خاک را 110 دلار میدهیم و بعد به فرّوکروم تبدیل کرده و 650 دلار میدهیم. اگر آن را به کروم خالص و " استیلس " تبدیل کنیم این خاک بیش از دو هزار دلار برای ما ارزش دارد. ما آن را در حال حاضر وارد میکنیم.
ما نفت را هم اکنون تنی نزدیک به 100 دلار میفروشیم، با آن همه هزینه و حفّاری ها و با آن لولهها و سرمایهگذاریهای بزرگ، ولی اینها (معادن) سرمایههای کشور ما هستند که در سرتاسر کشور گستردهاند.
در سیستان و بلوچستان یک معدن سنگ به من نشان دادند که 25 کیلومتر کوه بود. تمام این معدن سنگ قیمتی بوده خوب در سیستان و بلوچستان که در مناطق ناامن قرار دارد. البتّه قبلاً ناامن بوده و حال جزو مناطق امن و آباد کشور میشود.
این سنگهای معمولی که سنگ گرانیت و مرمر که به اندازهای است که هیچ وقت تمام نمیشود از نفت گرانتر است.
برنامه اوّل به سراغ این طور کارها رفته است. آن هم عمدتاً در مناطق دورافتاده و بیابانها و کوهها و دشتهاست و نان آن را مردمی میخورند که اطراف آن زندگی میکنند این گونه کارها مناطق محروم را آباد میکند و ما واقعاً منابع عظیمی از این نوع داشتهایم. خدا لعنت کند استعمار و عوامل آن در داخل کشور را که نگذاشتند این ملّت سراغ منابع خود برود و این ملّت را بی سواد، مریض، دور افتاده و ناآگاه نگه داشتند که آنچه که میخواهند به اسم این که ما نفت داریم غارت کنند و در عین حال ثروت با ارزش ما را که باید به موادّ پر قیمت شیمیایی تبدیل شود اینها را این گونه ارزان ببرند.
به هر حال جهت گیری برنامه اوّل این است که به سراغ مناطق دور دست و منابع عظیم انسانی و طبیعی برود و حقوق مردمی را که عقب افتادهاند، تأمین کند. نمونه آن بین منوجان و رودان است که دورافتادهترین نقطه کشور و ناامن ترین نقطه کشور بود که امروز یک نقطه آباد هستند به خاطر همان تعقیب تز عدالت اجتماعی، اما بحث اوّل من این نبود بنا بود درباره بهداشت صحبت کنم.
یکی از بدترین عوامل ضد عدالت، نبود بهداشت در جامعه است. یعنی در بهداشت تبعیض باشد و یک عدّهای از همه امکانات درمانی و بهداشتی برخوردار باشند و دست اکثریّت مردم به بهداشت و درمان نرسد.
وظیفه یک حکومت عادله این است که شرایطی را به وجود بیاورد تا یک بچّه از آن لحظهای که در رحم مادر قرار میگیرد تا آخر عمر خود تحت نظارت امور بهداشتی باشد. مادر باردار با حمایت بهداشت باید محیط بهداشتی داشته باشد تا بچه سالم به بارآورد تا درست پرورش پیدا کند و بتواند از استعداد خدادادیش استفاده کند.
وقتی که در روستایی آب و برق و پزشک و دارو نباشد و روستایی دسترسی به پزشک نداشته باشد، بچه مریض و کم سواد باشد این بچه چگونه رشد خواهد کرد؟
آخر یک چوپان خوب بشود و یا یک برزگر بیمهارت برای کار کشاورزی بشود که یک درآمد بخور و نمیری هم داشته باشد که ما گفتیم سیاست این بود که از ابعاد آموزشی و سایر کارهای زیربنایی دنبال کار رفتیم و یکی از بخشهایی که دنبال آن رفتیم بهداشت و سلامتی مردم است من هنوز در مجلس بودم که آنهایی که برای مسأله درمان و بهداشت دلسوز بودند اظهار کردند که با این امکانات پزشکی که ما داریم به این زودی نمیتوانیم به همه کشور سرویس درست درمانی و بهداشتی بدهیم یک عده از آقایان نیز طرحی ارائه دادند مبنی براین که بهداری و علوم پزشکی را در هم ادغام کنیم و از امکانات بهداری برای آموزش پزشک استفاده نماییم که آن طرح آن موقع مخالفینی داشت.
به هر حال ما دیدیم پزشک نداریم، دارو و بیمارستان و مراکز بهداشتی و ابزار کار هم نداریم، ابزار کار درمان و بهداشت در دنیا بسیار گران است، برنامه ریزی شد و امروز نتایج آن را داریم میگیریم.
ابتدا به این نتیجه رسیدیم که بیشتر باید پزشک تربیت کنیم و باید فضای لازم و ابزار لازم را برای آنها تهیه کنیم. با برنامههایی که به اجرا گذاشتیم، خدمت شما میگویم که مردم از این پس میتوانند چه استفادههایی از این طرح ببرند.
آخرین حرکتی که انجام گرفت مسأله بیمه درمانی بود. این بحث را امروز به این خاطر مطرح کردم تا بیمه درمانی را به عنوان یکی از بزرگترین کارهای سال 74 برای شما بگویم. من در اینجا آماری از قبل از انقلاب و قبل از برنامه و بعد از برنامه اوّل را تا سال 72 برای شما ارائه میکنم قبل از انقلاب، 12 دانشگاه برای علوم پزشکی داشتیم که قبل از برنامه یعنی سال 68، این رقم به 22 دانشگاه رسید و امروز 38 دانشگاه علوم پزشکی داریم.
تعداد دانشجویان در آخرین سال قبل از انقلاب 25 هزار و 500 نفر بود و در سال 68 و قبل از برنامه پنج ساله اوّل، 62 هزار نفر دانشجو وجود داشت. امروز 102 هزار دانشجوی پزشکی داریم که این رقم غیر از دانشگاه آزاد اسلامی است و اگر آمار آنها را اضافه کنیم خیلی بیشتر از این خواهد شد.
اعضای هیأت علمی و اساتید دانشگاهها قبل از انقلاب 1950 نفر بودند در سال 68 به 3600 نفر رسیده و در سال 72، قریب به 8400 استاد داشتیم. خوابگاه نیز برای دانشجویان قبل از انقلاب خیلی کم بود. در سال 68، یازده هزار دانشجو در خوابگاه بودند و امروز نیز 35 هزار دانشجو در خوابگاهها هستند.
این برنامهها در زمینه آموزشی بود برای این که پزشک تربیت کرده و به آن نقطه برسیم که امکانات را به روستاها و شهرهای دور دست برسانیم، پزشک را به زور نمیشود فرستاد، آنجاهاییکه به زور میروند کار نمیکنند ما هنوز طرح اجباری داریم ولی زمان آن محدود است و بعداً به گونهای خواهد شد که همه به صورت داوطلب خواهند رفت.
امکانات موجود از لحاظ بیمارستان و تختخواب و ابزار در قبل از انقلاب، 350 بیمارستان بود. در سال 68، این تعداد به 625 بیمارستان رسید و امروز 724 بیمارستان در سراسر کشور داریم و بدانید اینهایی که اضافه شده عمدتاً محل های دوردست و روستاها و جاهاییکه دست هیچ کس به این امکانات نمیرسیده میباشد.
تعداد تختهای بیمارستانی قبل از انقلاب 56 هزار بود. قبل از برنامه پنج سال اوّل به 82 هزار تخت رسید. و تا پایان سال 72 تعداد آن به 93 هزار رسیده است.
تعداد پزشک قبل از انقلاب 14 هزار نفر بود که خیلی از آنها به خارج از کشور رفتند. قبل از برنامه پنج ساله نیز 21 هزار و 500 نفر پزشک داشتیم و تا پایان سال 72 این رقم به 37 هزار نفر رسید. به حمداللّه از نظر تعداد پزشک به یک رقم خوبی رسیدهایم البته در دو سه سال آینده به دلیل گسترش دانشگاهها این رقم افزایش خواهد یافت.
تعداد پزشک متخصص قبل از انقلاب 7 هزار نفر بود که خیلی از آنها نیز به خارج رفتهاند. قبل از برنامه پنج ساله 11 هزار نفر پزشک متخصص بود و امروز به 17 هزار نفر رسیده است. بسیاری از شهرهای دور دست امروز از سرویس پزشکان متخصص استفاده میکنند. در قبل از انقلاب تعداد زیادی هم پزشک خارجی گاهی میآوردند که قبل از برنامه 2 هزار و 700 پزشک خارجی داشتیم ولی کمکم پزشکان خارجی را مرخص خواهیم کرد و پزشکان بومی جای آنها را میگیرند. هم اکنون 650 پزشک خارجی داریم که اینها هم قرارداد قبلی دارند و با اتمام قرارداد آنها، جایشان را به پزشکان خودمان خواهند داد.
در همین دوران برنامه پنج ساله، تولید دارو پنج برابر شده است که رقم بسیار بالایی است و یکی از صادرات ما محسوب میشود.
از سوی دیگر، در برنامه پنج ساله اوّل مقادیر زیادی ارز برای خریدن ابزار گران قیمت پزشکی مصرف کردیم. هم اکنون دستگاههای پیشرفته پزشکی در کشور ما هست که در بسیاری از کشورهای دنیا نیست و فقط در چند کشور پیشرفته دنیا پیدا میشود. این حقّ مردم ما بود که از این امکانات بهرهمند شوند و ما اینها را وارد کشور کردیم.
کارهای پیچیده پزشکی قبلاً در کشور کمتر انجام میگرفت. معمولاً پول دارها به خارج میرفتند و کارهای اساسی پزشکی را آنجا انجام میدادند. البته با ارز 7 تومانی که برای آنها خیلی صرف میکرد. ولی امروز در کشور، پیچیدهترین خدمات پزشکی را پزشکان عالیقدر به مردم ارائه میدهند، ما فقط یک بخش پیوند کلیه قبل از انقلاب داشتیم آن هم در تهران بود و امروز 18 بخش پیوند کلیه داریم که اکثر آنها در شهرستانها است. الان در ایران عالیترین نوع جرّاحی قلب انجام میشود. و ما به هیچ کس توصیه نمیکنیم برای عمل جراحی به خارج برود. نوبت ها بسیار پائین آمده، شیوهها بسیار سریع شده است و شما در خبرها میخوانید که کارهای پیچیدهای توسط پزشکان انجام میشود.
من در بعضی از استانها مثل استان کرمانشاه یا سیستان و بلوچستان که دور دست هم هستند دیدم که واقعاً همان امکاناتی که در تهران و در بخش قلب وجود دارد، آنجا هم هست. پزشکان عالی مقامی به آن مناطق رفتهاند و کارهای بزرگی انجام میدهند. این امور برای تأمین درمان و بهداشت است.
نتیجه کار حالا اینهایی شده است که من میگویم. در روستاها خانههای بهداشت و مراکز بهداشت ایجاد شده، بهداشت را ما مقدّم بر درمان میدانیم و این کار به همه ایران توسعه داده شده است. امروز 17 هزار خانه و مرکز بهداشت در سراسر کشور به مردم سرویس میدهند. به مردم و به خصوص به خانمها آموزش میدهند. معمولاً این را در روستاها میبرند و از خود بچههای روستا زن و مرد، آموزش میدهند و آنجا که خانوادهها هم آشنا هستند مردم را راهنمایی میکنند تا بچههایشان را زیر نظر داشته باشند.
قبل از انقلاب تعداد این مراکز بهداشت چهار هزار بود و قبل از برنامه به 10 هزار مرکز رسید و امروز 17 هزار شده است. برنامه وسیع دیگری هم داریم که تا پایان برنامه دیگر روستایی بدون خانه بهداشت نمیماند. این مراکز مراقباند که آب، برق و بهداشتی باشد و مردم از آب غیربهداشتی استفاده نکنند، مادر از غذای نامناسب استفاده نکند و مواظب مردم هستند که بهداشت آنها در روستاها محفوظ بماند.
قبل از انقلاب آب آشامیدنی در روستاها که مهمترین محور برای بهداشت مردم است قبل از انقلاب تقریباً در روستاها چیزی نبوده اوّل برنامه 70 درصد روستاها مردم به آن دسترسی داشتهاند و آنجاییکه ندارند روستاهای کوچکی است که هنوز نوبت آنها نشده است. واکسن مرضهای عمومی که معمولاً بین مردم کشتار میکرده قبل از انقلاب در شهرها و روستاها بوده، اما قبل از برنامه 67 درصد مردم دسترسی داشتهاند و امروز به 95 درصد رسیده است که نتیجه آن این است که جلوی مرگ و میر کودکان را گرفتهایم.
الان به خاطر این بهداشتی که هست، مرگ و میر نوزادان این گونه شده است: قبل از انقلاب از هر هزار نوزاد، 120 نفر در روستاها تلف میشدند. قبل از برنامه 37 نفر در هزار نفر میمردند و امروز 33 نفر در هزار نفر میمیرند که یک رقم معمولی است و بهداشت جهانی ایران را در یک استاندارد خیلی خوبی در سطح دنیا میبیند به خاطر همین کارهای بهداشتی که، برای مردم شده است.
برای سلامتی بچههای مدرسه ما یک رقم بزرگی در بودجه پیش بینی کردهایم که تغذیه رایگان در مدارس مناطق محروم باشد و به بچههایی که در مدرسه معمولاً به غذا دسترسی ندارند، یا شیر، خرما یا پسته میدهند. حدود سه میلیون نفر تحت پوشش طرح تغذیه رایگان هستند و هر روز به اینها در سراسر کشور غذا میدهند.
کار دیگری که با راهنمایی های همین خانههای بهداشت و تبلیغات درست انجام میشود، کنترل جمعیت است. رشد جمعیت خطری برای ایران بود. از لحاظ این که نمیتوانستیم اداره کنیم، قبل از انقلاب رشد جمعیت 3/9 درصد بوده و قبل از برنامه پنج ساله به 3/2 درصد رسید بوده و تا پایان سال 72، 2/3 در صد بود و امروز کمتر از این شده است. این رقم رشد خوبی است و اگر این رشد را داشته باشیم برای ما قابل اداره است.
از کارهای مهمّ ما توجه به بیمه میباشد. تا به حال حرکتهایی کردهایم که کافی نبوده و امسال گام بزرگ را برمیداریم حرکتهایی که تا به حال کردهایم اینگونه بوده است. قبل از انقلاب تعداد کمی از مردم بیمه بودند. بعد از انقلاب تا سال قبل از برنامه حدود 13 میلیون نفر تحت پوشش بیمههای اجتماعی قرار گرفتند و امروز 17 میلیون تحت پوششاند به اضافه کارکنان دولت، نیروهای نظامی و انتظامی که اینها هم یک رقم چند میلیونی را تشکیل میدهند.
بقیه مردم بیمه نیستند. ما در برنامه دوّم دو کار مهمّ باید انجام بدهیم؛ یکی بیمههای درمانی است و دیگری بیمههای تأمین اجتماعی. بیمههای اجتماعی خیلی وسیع است که برای سالهای بعد گذاشتهایم، یعنی باید بیکاری را بیمه کنیم، حوادث را بیمه کنیم که مردم همه چیز را مطمئن باشند که اگر بیکار شدند یک حقوقی را دریافت میکنند و حدّاقلّ معیشت را داشته باشند. و این بحث امروز من نیست. آن چیزی که در بحث من هست، بیمههای درمانی است.
وزارت بهداشت و درمان لایحهای تهیه کرد. این لایحه به مجلس رفته و مجلس هم آن را تصویب کرد. یک اعتبار حدود 40 میلیارد تومانی نیز برای آن در نظر گرفتهایم. اضافه بر آن چیزی که تا به حال خرج درمان و بهداشت میکردیم، سال جاری یک رقم به این بزرگی هم اضافه کردیم.
ما الان آمادهایم که همه مردم، روستایی، شهری، کاسب صنعتگر و بیکار و هر کسی، زن و مرد، کودک، تحت پوشش بیمه درمانی در بیایند و راه اصلاح وضع درمان و بهداشت هم فقط این است.
شما الان اگر به کشورهای پیشرفته بروید میبینید که مشکل درمان ندارند چون همه بیمه درمانی هستند و به پزشک دسترسی دارند و در زمان بیماری یک هزینه سنگینی بر خانواده تحمیل نمیشود. البتّه مبلغ جزیی میپردازند.
ما میدانیم یک عدّه از مردم هستند که نمیتوانند حقّ بیمه خود را بدهند. برای اینها فکری کردیم و یک بودجه خاصّ در اختیار کمیته و دولت قرار دادیم و آنها میتوانند از این مبلغ به نیازمندان کمک کنند. امداد امام گذاشتهایم و تمام کسانی که امکان پرداخت حقّ بیمه را ندارند کمیته میپردازد.
به من گفتند تا امروز 2/5 میلیون نفر مراجعه کردهاند و حقّ بیمه آنها را کمیته پرداخته است. در اینجا تأکید میکنم که در سراسر کشور تمام کسانی که امکان پرداخت حقّ بیمه را ندارند به کمیته امداد محلّ خود مراجعه کنند. آنها رسیدگی میکنند و اگر ببینند که عدّهای امکان پرداخت، حقّ بیمه آنها را میدهند و این عدّه بدون پرداخت هیچ مبلغی بیمه میشوند. ممکن است بگویید که پزشکان مریضهای بیمه شده را نمیپذیرند، البتّه مواردی این گونه هست ولی با این فرضی که ما داریم این طور نخواهد بود. مراقبت هم میکنیم و همه پزشکان بعد از این خواهند دید. بنده خودم امسال در این بیمارستانهایی که بیمه شدهها خوابیده بودند رفتم در این بیمارستانها زایمان، جراحی و کارهای بزرگ دیگر پزشکی انجام میشد، رفتم بالای سر تخت بیمارستانها، سئوالات متعددی کردهم، بیمارها راضی راضی هستند و میگویند؛ بدون این که مبلغی از ما بگیرند ما را خواباندهاند و هیچ چیز به ما نمیگویند. دارو را هم میدهند عجله هم برای مرخص کردن ما ندارند در این مدّت هر جا بیمه شدهای در بیمارستانها دیدم، راضی بودند. من توصیه میکنم که همه مردم بروند و خود را بیمه کنند. آنهایی که دارند کاسب، تاجر چیزی دارد و درآمدی دارد کسانی را که بیمه میشوند بیمه کنند حقّ زیادی بابت اینها را دولت میپردازد. ما براساس این حرکت تعرفهها را باید اصلاح کنیم که پزشک خیال نکند وقتی بیمه شده به سراغ او آمد به آن پزشک کم میدهند. تعرفه مناسبی به او بدهیم که هر بیماری را بپذیرد و حقّ خود را براساس تعرفه دولتی بگیرد.
با این فرضی که ما کردیم افراد کم درآمد و ناتوان با هزینه دولت بیمه میشوند، آدمهای متمکّن هم خودشان را بیمه میکنند و دولت هم سهم خود را میپردازد و ما امیدواریم طیّ یکی دو سال آینده بتوانیم همان طرحی که امروز در پیشرفتهترین ممالک دنیا وجود دارد در کشورمان اجرا کنیم.
ما در حال حاضر امکانات داریم، بیمارستان کم نداریم. ما قبلاً خود را مهیّا کردهایم، پزشک هم کم نداریم، دارو هم کم نداریم، ابزار پزشکی هم کم نداریم. با این مقدّماتی که فراهم شده امیدواریم با یک حرکتی که فقط همکاری مردم را میطلبد و اعتماد مردم را در این مورد نیاز داریم، مردم خود را بیمه کنند. البتّه این یک سال دوره انتقالی است و مردم عادت دیگری دارند. تا بخواهند با بیمه مأنوس شوند ممکن است مشکلاتی پیش بیاید ولی این دوره، گذرا است و ممکن است چند ماه باشد. من امیدوارم با آمادگیای که امروز در وزارت بهداشت و درمان وجود دارد شما (دستاندرکاران بهداشت) بتوانید در این بخش مهم و زیربنایی موفّق شوید. عدالت ایجاب میکند و عدالت اسلامی ما را موظّف میکند که سلامتی و بهداشت و برخورداری از صحّت و سلامتی و استفاده از استعدادهای مردم را برای آنها مهیّا کنیم. ما وظیفه خود را در دولت و مجلس به انجام رساندیم و انشاءالله شما هم از این زمینه ایجاد شده خوب استفاده کنید.
أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ »قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَمَدٌ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد«.
خطبه دوّم
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).
در خطبه دوّم مناسبت های فراوان هفته را داریم که خدمت شما باید عرض کنیم.
در لحظات اوّل حلول سال جدید پیام رهبر بزرگوار انقلاب را داشتیم که به حمداللّه نصایِح مؤثّری را مردم دریافت کردند. من به یکی دو نکته آن اشاره میکنم و معتقدم که راهنمایی ایشان سرنوشت کشور را میتواند بسیار تحت تأثیر قرار دهد و آثار مثبتی در زندگی ما داشته باشد.
ایشان با تأکید بر سفارشهای سال گذشته خود که در مورد کمک کردن به جریان صحیح امور در کشور بود، امسال بار دیگر روی انظباط مالی و اقتصادی و وجدان کاری تکیه کردند.
به خصوص خواستند که ما از ابزار ارزیابی استفاده کنیم و ببینیم تا چه حد در اجرای آن نظرات موفّق بودیم. یکی از خواستههای رهبر که روی آن تأکید هم داشتند و در مذاکرات خصوصی من با ایشان نیز مطرح شد و میدانم که ایشان روی این مسأله عنایت دارند و خیر و صلاح مملکت هم همین است، جلوگیری از اسراف و تبذیر و قناعت داشتن و روحیه قناعت میباشد. این مرحله، مرحله سازندگی کشور است و این پیام یک توصیه و خواست استراتژیک و بنیانی است.
البتّه خیلی ها هم ممکن است به ذهنشان چیزهای سادهای خطور کند. معمولاً هم رسانهها به عمق قضیّه توجّه نمیکنند نمیروند و همین شعارهای سطحی را میدهند و به تجمّلات ظاهری و امثال این گونه چیزها میپردازند، ولی عمق قضیّه غیر از اینهاست. دولت براساس خواست ایشان و خواست برنامه پنج ساله برای اجرای این دستور، اجرای الگوی مصرف را به عنوان راه کار انتخاب کرده است.
دو سه سال ما روی الگوی مصرف کار کردیم، کتاب بزرگی تهیه شد. در همه موارد مشخّص کردیم که راه صحیح زندگی و استفاده از امکانات و هزینه کردن منابع باید چگونه باشد. البتّه اجرای این طرح را شروع کردهاند و صدا و سیما نیز بعضی از این الگوها را ارائه میکند. به نظر من باید یک دستور جامعی باشد و این را به صورت آموزش همگانی برای مردم و دولتمردان مطرح کرد.
مخاطب ایشان هم آحاد مردم بودند و هم دولت. من دو سه نمونه از اسراف کاریها و در مقابل، راه صحیح آن را عرض میکنم یکی مثلاً مسأله سوخت است. وقتی ایشان از جلوگیری از اسراف میگویند، به ذهن هیچ کس خطور میکند که در مسأله سوخت چه اتّفاقی در کشور میافتد.
رسانهها به سراغ چیزهای ظاهری مثل اسراف در لباس و ماشین میروند که البتّه آنها هم هست امّا آنهایی که کشور را از بین میبرد و ایشان روی آن تأکید دارند این گونه مسائل است. شما میدانید که ما الان بیشتر از همه کشورهای دنیا به طور سرانه مواد فسیلی را مصرف میکنیم. سوخت مواد نفتی یا مصرف بیرویّه چوب جنگلها و چیزهایی که قبلاً مرسوم بوده است، یا مصرف علوفههای بیابانها که مراتع را لخت کردند و هنوز هم میکنند. این کارها یکی از بدترین نوع اسرافهاست. هر یک لیتر بنزینی که ما اضافی مصرف میکنیم بیجاست، یک لیتر گازوئیلی که اضافی مصرف میکنیم بی جاست. این منابع یک ثروت با ارزشی است که از دست کشور شما خارج میشود و همچنین محیط زندگی شما را آلوده میکند و هیچ نفعی در این اسراف نیست خزانه بیتالمال را خالی میکند. امروز در دنیا یک لیتر بنزین بیش از یک دلار مصرف دارد، یعنی در کشور ما مصرف بنزین بیش از 400 تومان هزینه دارد. همه جا این گونه است. به جزء دو سه کشور که آنها هم کم است. در کشورهای خیلی نفت خیز مثل عربستان و کویت که آنجا نیز حدود 40 سنت است.
ما مؤظف هستیم که صرفه جویی کنیم، دولت باید مکانیزم هایی را در نظر بگیرد و مردم هم باید خودشان مواظبت کنند. اگر یک لیتر گاز به جای یک لیتر گازوئیل مصرف شود، برای مصرف کننده هم بهتر است. از طرف دیگر به مملکت هم خدمت کردهایم بهتر است یک کارخانه سوخت خود را به گاز تبدیل کند و یا یک خانه سوختش را به گاز تبدیل کند. برق های گران بهایی که از منابع عظیم ما تا روستاها سیم کشی شد و در اختیار مردم گذاشتهاند هزینه هنگفتی دارد که دولت از بیتالمال هزینه میکند تا اینها را تولید کرده و به خانه شما منتقل کند. اسراف مصرف این منابع، آتش زدن به اموال عمومی است. بیجهت نباید چراغی را روشن کنیم. یک سماور بیجهت روشن نگذاریم، نباید یک بخاری را بیجهت روشن بگذاریم به اندازهای که نیاز داریم مصرف کنیم. ما الان نمیگوییم نیاز نداریم و نمیگوییم در حدّ نیاز مصرف نکنید، جامعه باید در حدّ نیاز مصرف کند. همه باید تصمیم بگیریم این گونه باشیم و دولت هم باید تصمیم بگیرد این گونه عمل کند.
این حرکتی که امسال شد یک مقدار سوخت را گران کردند، باید سالهای پیش انجام میشد تا اینکه امروز این قدر تفاوت قیمت نداشته باشیم. این منطقی نیست که در ایران گازوئیل دو تومان باشد و در ترکیه گازوئیل 120 تومان باشد. این تفاوت اشکالاتی ایجاد میکند و خطر فرار این اموال و قاچاق آنها وجود دارد. البتّه اینها را که به یک باره نمیشود گران کرد و به تدریج باید اصلاح کنیم. حدّاقلّ در این شرایط مردم باید مواظب باشند و بی جهت اسراف نکنند.
موضوع دیگر مسأله نان است. حدّاقل ما سالانه دو میلیون تن گندم را تبدیل به نان میکنیم و به بیرون میریزیم. در حال حاضر نزدیک به 7 تا 8 میلیون تن به مردم آرد میدهیم و شاید حدود 30 درصد از این آرد را یا نانوا بد میپزد و یا خانوادهها بیشتر از حد نیاز میگیرند و از سفره خود بیرون میریزند. مقداری از این نانها به زبالهها ریخته و دفن میشود و یک مقدار را هم میخرند و به گاوها میدهند.
باید به گاو ذرت بدهیم چرا نان میدهیم. آیا صحیح است که گندم را بخریم، بیاوریم، سیلو کنیم، آرد کنیم و نانوایی بپزد و هزینه خرج سوخت آن را بپردازیم، کارگر کار کتد و بعد آن را تبدیل به خوراک دام نماییم؟ اگر از ابتدا شما ذرت بخرید و آن را به دام بدهید نصف این هزینهها از بین میرود. این اسرافها خطرناک است.
ما الان حدود 2/5 میلیون تن گندم وارد میکنیم اگر اسراف نکنیم اصلاً گندم وارد نمیکنیم، یعنی کشور شما غذای خود را واقعاً دارد. این خطر اسراف که رهبری داد میزنند چیزی نیست که فوری به ذهن شما برود و بگویید تجمّل فلان جا بوده است. اینها خطرناک است.
در گذشته سنّت خوبی رایج بود. اگر تکّه نان کوچکی در کوچه میدیدیم، میایستادیم و آن را بر میداشتیم، میبوسیدیم و یک گوشهای میگذاشتیم. این را خیانت میدانستند که نان زیر دست و پا باشد. حالا دو سه میلیون تن نان را به زبالهها میریزند و این گونه به نعمت خدا اهانت میکنند. لااقلّ این سنّت قدیمی را احیا کنند و نانواها مواظب باشند که نان را درست بپزند و خراب نکنند. دولت هم وظایف خود را برای راهنمایی کردن و ماشینی کردن نانواییها انجام میدهد.
در مورد مسکن؛ فرض کنید در زمستان چطور چند صد متر فضا را گرم کنیم، با آن قیمت سوختی که گفتم. یا چطور این همه فضا را در تابستان سرد کنیم. یا اصولاً چرا با این وسعت بسازیم. ما الگوی مصرف ارائه کردهایم. در تهران 75 متر و در شهرستانها 100 مترمربع، الگوی مصرف در مسکن است و دولت از ساختمانهایی که در این حدّ ساخته شود حمایت میکند، ساختمان سازی برای کشور هزینه زیادی دارد. هزینه مصالح ساختمانی، کارگر، چوب پرده، شیشه و چیزهایی که در خانههای بزرگ به کار میرود.
وقتی شما به ژاپن میروید، خیال میکنید خیلی مرفه هستند در حالی که خانه یک خانواده کارمند یا متوسط ژاپنی نصف خانههای کارمندان ما وسعت ندارد. من خودم در خانههای اینها دیدهام که اتاقهای چوبی به صورت قوطی کبریت و میزهای کوچک وجود دارد. آنها صرفهجویی وسیعی کردهاند.
در کشور چین سهم یک نفر در خانه حداکثر هفت تا هشت مترمربع فضا است. یعنی یک خانواده پنج نفری کمتر از 40 مترمربع خانه دارند. ولی در ایران بسیاری، 75 و 100 مترمربع فضا را قبول ندارند و وسیعتر از این مقدار میخواهند. در آمریکا و اروپا و در کشورهای خیلی پیشرفته هم این مقدار فضا که در ایران مرسوم است، آنجا رسم نیست.
الگوی مصرف یعنی رعایت این موارد. به این صورت ما باید مواظب خود باشیم. شما ببینید به مقدار زیادی میتوان صرفه جویی کرد. اگر ما الگوی مصرف را رعایت کنیم همین مقدار ساختمانی که در کشور وجود دارد، برای همه مردم کافی است. الان سالی 500 هزار خانه میسازیم ولی باز هم نیاز مردم مرتفع نمیشود. به خاطر اینکه خانه را وسیع میسازند، خانه که بزرگ شد فرش بیشتری میخواهد، گرمی بیشتری میخواهد، تعمیر بیشتری میخواهد و همه اینها هزینه زندگی را بالا میبرد و در کل کشور اسراف میشود.
ما هم اکنون برای همه امور زندگی الگوی معتدل داریم، به دنبال ریاضت هم نیستیم. وقتی میگوییم اسراف نکنید منظور این نیست که تغذیه مردم ضعیف شود، بلکه مردم باید تغذیه خوب داشته باشند تا اینکه سالم باشند و بچههایشان رشد کنند. ما با اسراف مخالف هستیم و میدانیم هنوز هم خیلیها هستند که نمیتوانند تغذیه خوبی داشته باشند و باید با همان سیاستهای حمایتی آنها را تحت حمایت قرار دهیم.
توصیهای که مقام عزیز رهبری در اوّلین لحظات سال جدید اظهار کردند و دلسوزانه از دولت و مردم خواستند که دنبال این (انضباط مالی و وجدان کاری) برویم، من در اینجا توضیح دادم. البتّه این موضوع، بحث وسیعی است و در رسانهها مطرح میشود تا شما ملّت روشن شوید.
مثال دیگری که میخواستم بزنم مسأله تلفن است. شما نمیدانید چقدر برای این تلفنی که در خانه شما هست خرج شده است. در یک رشته کابل تلفن بیش از 40 کیلو مواد پر قیمت به کار رفته است. مانند مس و مواد پلاستیکی. در چنین شرایطی خانمها گوشی را برمیدارند و وقتی که حرف میزنند، همه مسائل خود را تلفنی با آشنایانشان میگویند، بعد هم اظهار میکنند خرج تلفنمان گران شد. خوب این گونه که حرف میزنید تلفن خیلی خرج برمیدارد. سوئیچی که در مرکز تلفن هست و تشکیلات گران قیمتی که اینها را بین شهرها تنظیم میکند تا اینکه بخواهند حرف بزنند، وقت زیادی صرف میکنند. الان بابت یک پالس تلفن سوبسید میدهیم تا هزینه زیادی به مردم تحمیل نشود. رویّه بدی رسم شده و این موضوع هم از ثمرات سیاستهای اقتصادی نادرست گذشته بوده است که سیاست تعدیل اینها را حل میکند. تماس با خارج از کشور برای دولت و کشور شما خیلی گران تمام میشود.
یک تلفن که شما از اینجا به آلمان میزنید، اگر آلمانیها به داخل بزنند نصف هزینه آن را به صورت ارز باید به ایران بدهند، یعنی اگر دو دلار تمام شود، یک دلار آنرا باید، هر تلفنی که یک آلمانی از آلمان میزند به مخابرات ما بدهد حال اگر یک ایرانی به آلمان تلفن بزند ما باید یک دلار یعنی نصف هزینه تلفن را به آنها بدهیم. ولی چون در ایران هزینه تماس ارزان است و ما نتوانستهایم هزینه تلفن را گران کنیم، خانوادههایی که آنطرف بچه دارند همه توصیه میکنند شما ایران را بگیرید، یک تلفنی که از آلمان میگیرند میبینند هفت هشت مارک برای آنها تمام میشود، میگویند ایرانی تماس بگیرد، ایرانی که میگیرد دولت پول آن را میپردازد. این 7، 8 مارک را که ما میدهیم، خزانه شما میدهد، توصیه میکنم که این سیاست را عوض کنید ، اگر کشور برای شما مهم باشد بگویید هر کس که بیرون هست به شما تلفن بزنند، هزینه بسیاری تحمیل میشود، ما الان هزاران کابل تلفن به خارج داریم، به همه کشورهای دنیا و میلیونها ساعت حرف های بیربط پشت این تلفنها، احوالپرسیها و شرح داستانگویی در اینها میشود و لحظه لحظه اینها ارز از جیب کشور شما بیرون میرود حالا اگر از آن طرف به شما تلفن بزنند ارز به کشور شما وارد میشود.
الگوی مصرف این گونه توضیحات است و راهنمایی شده که انجام دهید.
مسأله دیگری که ما داریم مناسبت مهمّ ما روز رسمی شدن جمهوری اسلامی که در تمام دوران تاریخ بشریّت یک روز فوقالعاده درخشان و مبارکی است و چنین روزی در تاریخمان نداریم. بسیار این روز عزیز و شریف است.
از 1400 سال پیش تا امروز این اوّلین روزی است که تاریخ شاهد آن شده که یک ملتی، رفراندوم کند و رأی بدهد به اینکه ما میخواهیم زیر سایه قرآن زندگی کنیم و میخواهیم جمهوری اسلامی باشیم ملت ما با حرکتی که انجام داد در دنیای اسلام سرفراز شد.
یک کار در تاریخ اسلام شد، که ماندنی است. هیچ قدرتی نمیتواند این حرکت عظیمی که شروع شده را خاموش کند. زیرا شما شاهد هستید، شانزده سال است که دارند جان میکنند و تلاش میکنند که این مشعل مقدس را خاموش کنند، در حالیکه این مشعل روز بروز پرفروغتر میشود و رأی شما مردم به این رفراندوم، - رأی بالای نود و هشت و اندی درصد که سابقه در آرای آزاد مردم ندارند، - آثاری در دنیا گذاشت که امواجش به اندازه خود اسلام وسیع، جاوید و همیشگی است. چیزی است که رضای خداوند و رضای پیغمبر(ص) خدا را واقعاً به دست آورد. هیچ کس نمیتواند بگوید مردم ایران آن روز مجبور بودند. شما خودتان میدانید دولت شما در آن زمان هیچ امکانی را نداشت که مردم را مجبور کند.
آن روز گروهکهای ضد دین بیشتر از دولت در جامعه زور میگفتند، در همین دانشگاه تهران آن روز اطاق کردستان بود که برای اشرار کردستان اسلحه میفرستادند. و چندین گروه مسلح در خیابانها ناامنی بوجود میآوردند حتّی در صفوف بیدفاع آمدند تیراندازی کردند و چندین نفر را کشتند، آنها زور میگفتند. مردم با میل آمدند و رأیشان را دادند و امروز هم همان مردم راضی هستند. کار بزرگی شد. خداوند روح امام بزرگوار ما را شادتر کند که ایشان اصرار بر این کار داشت. آن روز افرادی بودند، چون لیبرالها که حتّی در شورای انقلاب میگفتند ما " جمهوری دمکراتیک " یا " جمهوری مردمی "، یا " جمهوری " حاضر نبودند که ما بگوئیم " جمهوری اسلامی " امام گفتند نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، همین " جمهوری اسلامی "، مردم هم همین را میخواستند، آنها باور نمیکردند این قدر مردم رأی میدهند، فکر میکردند گروهکها در مردم نفوذ دارند.
آن روزها دهها مجله و روزنامه سر خیابانها به مردم فروخته میشد و مردم را از این فکر میترساندند ولی مردم با شعور و مسلمان رأیشان، را دادند و امروز هم دارند ثمرهاش را میبینند و ما با همین اسلام، با همین جمهوری اسلامی و با همین قدرت دینی مردم میتوانیم در مقابل این امواج متلاطم توطئههای استکباری آمریکا این طور مقاومت کنیم و خم به ابرو نیاوریم.
برمردم و امت اسلامی این روز بزرگ مبارک باشد، مناسبت دیگر، که برای ما تلخ است از دست دادن فرزند عزیز و رشید و آگاه امام (ره)، برادر بسیار عزیز ما حاج احمد آقا[خمینی] است که برای ما که، ایشان را میشناختیم خیلی حادثه تلخ و ناگواری بود. از نوجوانی و جوانی در سنگر انقلاب با هم بودیم، و خدمات ایشان را ما میدانیم. ایشان هیچ وقت مسؤولیت رسمی پیدا نکرد که خدماتش را برای مردم توضیح بدهد. آن مرحوم نمیخواست که خدماتش توضیح داده شود. پیش از انقلاب واقعاً رابط مطمئن ما با نجف و امام (ره) ایشان بودند. اسرار مهمّی را از تهران و قم به نجف میبرد و از نجف به قم و تهران میآورد. این سیم رابط برای انقلاب خیلی کار کرد.
همراه امام ( ره ) با پاریس رفت و در حالیکه امواج توطئههای خطرناک و پیکار دشمنان انقلاب و اسلام در آن روز وجود داشت تا نهضت اسلامی ما را در پاریس منحرف کند به خوبی اوضاع را اداره کرد.
بعد از پیروزی انقلاب تا امروز - خدا میداند که - هیچ روزی بر ما نگذشت که ایشان یک خدمت بزرگی در زمان امام به خصوص برای انقلاب نکرده باشد. در کنار امام (ره)، برای حفظ امام، به طوریکه میدانید امام پیرمردی بودند بیشتر از هشتاد سال با آن زجرهائی که از زندگی و تبعید کشیده بودند احتیاج به مراقبت داشتند. مراقبتهایی که احمد آقا از امام میکرد و من میدانم که چقدر از امام ( ره ) مواظبت میکرد؛ مخصوصاً بعد از سکته قلبی امام، با همین مراقبتها امام با آن حالت کسالت سالها برای ما نورافشانی کردند. و چه مشکلاتی که از ارگانها و دولت به خصوص ایشان در رابطه با امام حل میکردند. هیچ مشکلی پیش نمیآمد که به دست ایشان و با نظر امام در کشور حل نشود. همیشه مواظب بود مشکلاتی که دولت در جنگ پیدا میکرد زود به امام برساند و امام کمک کنند. در ضمن مقدور نبود که همه ماها دستمان به امام برسد. بنده و یا امثال بنده دستمان به امام میرسید ولی مجموعه مدیران کشور که نمیتوانستند هر لحظه امام را ببینند، کمکهای ایشان بسیار سازگار بود و با یک تلفن مشکل حل میشد.
بعد از امام(ره)، همه همت خود جهت حفظ آثار حضرتامام (ره) بکار گرفت و در این مورد کار بزرگی شده است، شما هنوز خیلی کم در این زمینه میدانید، من با آن مؤسسه آشنا هستم. همه اسناد مربوط به امام، حرکتهای امام، کارهای امام، اسرار امام، نوشتههای امام، مکاتبات امام، پیامهای امام، همه را جمع کردند تنظیم کردند، باب بندی کردند، فهرست بندی کردند که بتدریج اینها پخش میشود و اینها یک سرمایه بزرگی است. ما این چنین سرمایهای را در دنیای اسلام نداریم که به این اندازه وسیع و در یک شرایط انقلابی، آن هم در شرایطی مثل ما و از یک رهبر بینظیری در دنیا که این مجموعه در اختیار یک ملتی باشد. این مجموعه بسیار با ارزش است و انشاءاللّه در آینده بتدریج خانواده و بیت مکّرم ایشان و فرزندان باهوش و با درایت ایشان طبق وصیتنامه این کار بزرگ را ادامه میدهند که بتوانند این سرمایه عظیمی که از امام برای تاریخ ما مانده است حفظ کنند و برای انقلاب نگه دارند که خوشبختانه کار بزرگ را حاج احمد آقا کردهاند.
ما از خداوند میخواهیم که روح شریف ایشان را با پدر بزرگوارشان و اجداد عظیمالشأنشان محشور بکند و از خداوند تقاضا میکنیم که صبر و اجر جزیل و کریم به خانواده شریف و بیت مکّرم امام(ره) به خصوص مادر داغداری که خیلی از این جهت ایشان زجر کشیدند، هم در شهادت فرزند بزرگشان [حاج مصطفی خمینی،] هم در رحلت امام، هم در رحلت حاج احمد آقا و مشکلاتی که در دوران مبارزه میدیدند و داشتند و فراغی که امروز دارند، اعضای مکرم دیگر، خواهران امام و بستگانشان که خداوند به همگی آنها صبر بدهد و به ما هم این توفیق را بدهد که قدر زحمات و خدمات اینها را بدانیم. مردم ما نشان دادند که قدردان هستند. من از شما مردم خوب تشکر میکنم که با این حضور وسیعتان در مراسم عزاداری مرحم بر زخم دل این خانواده و ما گذاشتید. خداوند به ما توفیق بدهد که راه اماممان را ادامه بدهیم.
مسأله دیگری که به طور مختصر باید عرض بکنم، بحث تنظیم بازار است که جزء برنامههای مهمّ ما در سال آینده است. ما از اواخر سال گذشته شروع کردیم، همان طور که به شما گفتم، این یک برنامه بسیار جدّی، عمیق و همه جانبه است. دوره تحرک تولید ما گذشت، ما در برنامه اوّل موفق شدیم تولید را سر و سامان بدهیم. امروز بیش از 90 درصد نیازهای کشورمان را به حمدالله خودمان تولید میکنیم. اکنون دوره این است که توزیع را باید سازمان بدهیم که من قول دادم به مردم که وارد این برنامه وسیع میشوم و شدم، مقدمات کار را بخوبی فراهم کردیم، انشاءالله در همین دو سه روز آینده شما فهرست طولانی از اقلام مختلف نیازهای خانگی را خواهید دید که تنظیم قیمت شده است.
در همین جا به تولید کنندگان بگویم که ما به آنها هم زور نخواهیم گفت؛ ما حتّی قیمت اضافه شدن سوخت و کارمزد کارگران را که 20 درصد اضافه شده است را در قیمتها منظور کردهایم، و شش ماه یکبار هم تجدید ارزیابی خواهیم کرد. قیمتهای واقعی و با سود مناسب برای تولید کننده و توزیع کننده در نظر میگیریم. جلوی اجحاف را خواهیم گرفت. تعزیرات جدّی است نه اینکه یک دفعه همه اجناس را قیمت بگذاریم. هر جا که دیدیم سوداگران سودجو و اخلالگر به آن طرف تمایل نشان بدهند به سراغشان خواهیم رفت. انشاءاللّه بتدریج یک بازار اسلامی بعد از تقویت تولیدمان در کشورمان خواهیم داشت.
مسأله دیگری که برای ما مهمّ است تحرّکات نامعقول و انفعالی آمریکایها است. در این دو سه هفته اخیر که آگاهی مختصری برای ملت ما ضرورت دارد. آمریکا بخاطر دو سه شکست جدّی که حیثیتش را در مقابل جمهوری اسلامی ایران زیر سؤال برد، به حالت انفعالی و غیرعاقلانه با مسائل ایران برخورد میکند. اینها تلاش کردند که کشورهای دیگر را از ما جدا کنند، مثل آلمان، ژاپن، فرانسه و دیگران ولی نتوانستند. آنها گوش به حرف آمریکا ندادند و مسیر خود را رفتند. دولت آمریکا هم نزد ملّت خود شرمنده شد. آمریکا تلاش کرد که قرارداد ما را با روسیه به هم بزند، قراردادی که سالم است و ربطی به اسلحه اتمی ندارد، به نیروگاه هستهای است که بسیاری از کشورهای دنیا دارند و این حقّ همه مردم است، آن هم دولتی که خلع سلاح اتمی را امضاء کرده است و هر روز هم رئیس آژانس بینالمللی شهادت میدهد که ایران اصلاً در مسیر ساخت اسلحه اتمی نیست، برای استفاده از نیروی بسیار مهمّ اتم و این تکنولوژی اساسی که امروز دنیا دارد، ما یک حرکت سالم فنی و اقتصادی میکنیم ولی آمریکا به ناحق میخواهد این حقّ ما را سلب کند و روسیه هم میفهمد که آمریکا صداقت ندارد. چون خود آمریکا الان به کره شمالی حتّی پیشنهاد میکند که راکتورهای آب سبک برای نیروگاه به آنها بدهد. آنها هم میدانند که دارند حقّ خودشان را ضایع میکنند. جاییکه میخواهند جلوی صدور یک تکنولوژی را از آنها بگیرند و ضربه اقتصادی بزنند آنها هم مقاومت میکنند، آمریکا در اینجا هم شکست خورده و حالت بدی دارد.
در قضیه اسراییل بدتر از همه با آن همه فشاری که آوردند، همه کشورهای دنیا را مجبور کردند تعریف و تمجید کنند یک صلح ناحقّی را تحمیل کنند بر مردم فلسطین، به صرف این که جمهوری اسلامی یک موضع حقّی را اعلام کرد. ما دخالت عملی هم نداشتیم، فقط گفتیم این صلح نیست این حرکت ظالمانه تحمیلی است. آمریکا میبیند در آن میدان هم موفّق نیست و دولت آمریکا پیش ملّت خود شرمنده است در این مورد هم یک حالت انفعال گرفته. با این حالت احساس شکست، حرکتهای نامعقول را دولت مردان آمریکا دارند انجام میدهند. رسماً دروغ میگویند. خوب، این خیلی زشت است برای وزیر دفاع یک ابرقدرتی مثل آمریکا که به دروغ بگوید ایران در جزایر خلیج فارس اسلحه شیمیائی ذخیره کرده است. آنها میدانند که در طول جنگ هم با اینکه سه چهارم سال صدّام علیه ما اسلحه شیمیائی بکار برد ما دست به سلاح شیمیائی نزدیم. ما در این وادی اصلاً نیستیم، این را میدانند، و دروغ میگویند و این خیلی زشت است.
یک شرکت آمریکائی در خارج از آمریکا میآید با ایران قرارداد فّعالیّت فنی اقتصادی در دریا را میبندد تا مثلاً سکّوی نفتی بسازد، این قدر دولتمردان آمریکائی حالت لج به خود گرفتند که میآیند این رگ اقتصادی خودشان را قطع میکنند شرکتشان در اینجا سود میبرد، آرزوی اینهاست که چنین طرحی داشته باشند. در یک مناقصه بردهاند، مناقصهای بود که هم فرانسویها حضور داشتند و هم دیگران. اینها آمدند و امتیازی به ایران دادند و ارزانتر به ما گفتند ما طبق مقررات مناقصهها، به اینها دادیم. قطعاً به نفع آنها بود. ما وقتی که آنها نیایند خودمان خواهیم ساخت. امروز قدرت ساخت ایران هم زیاد است، گر چه ما از تکنولوژی آنها در صورتی که آنها میساختند استفاده میکردیم ولی امروز خودمان عاجز نیستیم که این طور کارها را انجام بدهیم. سرمایهاش را از جای دیگری میتوانیم پیدا کنیم. بعلاوه مشتری برای انجام این طرحها کم نیست. خیلی از کشورها مشتاق هستند که در این گونه طرحها شریک شوند.
آمریکا فقط به شرکتهای خود ضرر میرساند، چون میخواهد با حرکت لجوجانهای به صورت انفعالی مقابل یک انقلاب ژست بگیرد. به نظر من شایسته است که آمریکاییها بر اعصاب خود مسلط باشند و ریشههای شکست خود را پیدا بکنند و از این گونه برخوردهایی که هیچ کس نمیپسندد پرهیز کنند مثلاً بر ژاپن فشار بیاورد که سد کارون را برای ایران نسازید. آنها که سد نمیسازند، آنها تأمین بودجه و تأمین اعتبار کردند. ایران امروز بزرگترین سدهای دنیا را میسازد. برای ما امروز مسأله سد مثل ساختن یک ساختمان معمولی است. هزینههای عمده ما هم ریالی است در اینجا سیمان و فولاد، نیروی انسانی، طرح، نظارت و همه چیز ایرانی است. ژاپن هم که " ین " میداد باید تبدیل به ریال میشد. در ایران ریال خرج میشد. این طور نیست که حالا ژاپن بسازد و یا نسازد مشکلی برای ایران پیش میآید. مجتمع پتروشیمی ایران و ژاپن که در گذشته و ژاپنی ها میساختند ولی به خاطر ترس از جنگ آن را رها کردند و یک میلیارد دلار به ما خسارت دادند و رفتند امروز 3/5 میلیون تن مواد شیمیایی تولید میکند و دست ژاپن به آن نمیرسد و در اختیار ماست. خودمان ساختیم و خودمان هم بهرهبرداری میکنیم.
ایران امروز ایران رژیم شاه نیست، ایران امروز، کشوری است که تمام کارهای نظامی، نفتی، پتروشیمی، گاز و صنایع را خودش طراحی و اجرا میکند. پیمانکاران ما امروز در مناطق دیگر جهان برنده مناقصههای مهم میشوند. آمریکا اشتباه میکند و این حرکتی که گفتم انفعالی است و ضرر آن متوجه خودش میباشد ما هم از این مسائل اصلاً ابا نداریم و راه خودمان را ادامه میدهیم، اگر هم ضرر کنیم انقلاب را که با این چیزها از دست نمیدهیم. ما پذیرفتهایم که بعضی از خسارتهای مادی را به عهده بگیریم ولی اصول و آرمانمان را از دست ندهیم.
متأسفانه هنوز دنیای اسلام دچار مشکلات فراوان است، در بوسنی تجاوز، ظلم، قتل و کشتار هنوز حاکم است. در افغانستان هنوز ناامنی و عدم ثبات مردم را زجر میدهد و در عراق، قرهباغ، فلسطین، لبنان و بسیاری از جاهای دیگر متأسفانه مسلمانها مظلوم هستند. خداوند غیرت کافی برای به امّت اسلامی بدهد و به همه مسلمانها توفیق شعور و حضور در صحنه را برای دفاع از کیان اسلام و امت اسلامی عطا فرماید.
اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.