خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۷۲

    خطبه اوّل  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، یا اَیَّاالذّینَ اَمَنُوا اَطیعُواللَّه وَاَطیعَوا الرَّسُولُ، اِذا دُعاکُمْ یما یَحْییکُمْ، اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَ اَتَّباعُ اَمْرَهُ وَ نَهْیِ".  در خطبه اوّل بحث کوتاهی درباره نتایج عباداتهای ماه رمضان و خودسازیهای آن روزها عرض می‏کنم و خطبه دوّم را مجموعا" به مسایل فلسطین و قدس و شرایط جهانی این مسأله مهم، اختصاص می‏دهم. قبل از شروع صحبت تأکید بر مراعات تقوا و انجام وظایفی دارم که در بحث خطبه اوّل خودش از جایگاه مهمّی برخوردار است. این آیه‏ای که از قرآن تلاوت کردم، ما را به سوی خدا و پیغمبر که همین برنامه اسلامی و قرآنی است، دعوت می‏کند که تا بدانها لبیک بگوییم.  قرآن می‏گوید اگر این دعوت را بپذیرید، زنده می‏شوید، حیات خودمان را در گرو پذیرش دعوت خدا و قرآن و اسلام می‏داند. تمام صحبت من در این خطبه همین است، ما حیات واقعی را اینجا می‏دانیم و ماه مبارک رمضان را برنامه سازنده عبادی - سیاسی و این ماه را عامل حیات و کمال جامعه می‏دانیم. به نظر من اگر دیده تیزبین، جامعه ما را در این ماه زیر نظر می‏گرفت [t1]و با جوامعی که از این موهبت الهی محروم هستند، مقایسه می‏کرد، قضاوت آسان است که حیات اجتماعی را، زندگی واقعی را، ما در برنامه‏ها مجسّم می‏بینیم.

 مساجد مملوّ از جمعیّت، بحثهای سازنده، روحیه‏های خدایی و فداکارانه که ثمره‏اش را در زندگی و بالندگی جامعه می‏توانیم ببینیم، مرهون همین برنامه‏های عبادی اسلام در ماه رمضان است.

 ما روزه را با مقداری گرسنگی و تشنگی و ضعف جسمی تصوّر می‏کنیم، امّا ضعفی که قوّت واقعی را به ما تزریق می‏کند، ریاضت مشروع و برنامه‏ریزی شده آسمانی که برای تقویت اراده و حتّی تقویت جسم و سلامت زندگی ما طرّاحی شده که ما آثارش را می‏بینیم. حضور انبوه و پرشکوه و گویای امروز مردم ما در خیابانهای تهران در محیط اطراف دانشگاه با این شعارهای پرمعنا و پرمفهوم و روحیه‏های اسلامی و انقلابی که انسان در تمام بخشهای جامعه مشاهده می‏کند، اعم از جوانان، پیرمردها، خانمها، آقایان، نوجوانان، اینها ثمره همین است. ما اصلا" یک قدم هم که عقب‏تر برویم، محصول انقلاب خودمان را هم همین می‏بینیم، شاید انقلاب ما در دنیا تنها انقلابی باشد که از مسجد، حسینیه و روضه و امامزاده و مراکز دینی جوشیده است. در گذشته یک چنین موقعیّتی هیچ وقت نصیب اسلام نشده بود، برای اینکه چنین شرایطی وجود نداشته است. پایه انقلاب ما، پیروزی ما، موفقیّت در دفاع، موفقیّت در سازندگی و مقاومت ما در مقابل توطئه‏ها به نظر من همه در اینجاست. ماه رمضان، یعنی که طرح الهی برای بنیه جامعه از طریق ساختن افراد و تقویت روابط درست میان انسانها به خاطر استحکام یک جامعه در در این ماه است. آیات قرآن، روایات ما همین توضیح را می‏دهد و در عمل هم تجّسم نتایج کار هم همین را تبیین می‏کند. اگر انسانهای مستحکم و پولادین، از لحاظ عقیده و عمل نبودند آن فشارهای دیوانه‏وار رژیم پهلوی، ما را در بین راه سرکوب می‏کرد.  اگر این سازندگیهای عظیمی که افراد ما در عبادات با دعاهای نیمه شب، با قرائت قرآن، با مطالعه تاریخ بزرگان ادیان الهی که وجود خودشان را تقویت می‏کنند - نبود، ما در میدان نبرد با آن همه امکاناتی که دشمنان ما در اختیار صدّامیان قرار داده بودند، نمی‏توانستیم از خودمان به آن صورت دفاع کنیم. و اگر این سرمایه عظیم معنوی در میان افراد ما و در میان فرد، فرد جامعه ما نبود، ما برای بازسازی ویرانیهای کشورمان از جنگ و جبران عقب ماندگیهای فراوان اقتصادی ناچار می‏شدیم که در مقابل دشمنان خودمان خضوع نماییم و یا عقب و منحط بمانیم. لیکن ما شاهدیم که در همه این صحنه‏ها وضعیّت غیر از این شده است. با این توضیحات می‏خواهم عرض کنم که ملّت ما با دقت و با بررسی و ارزیابی نتیجه این همه عبادت و ریاضت مشروع ارزش این برنامه ها را بدانند. یک وقت آن تحلیلهای نادرست و ناقص بعضی از مدّعیان روشنفکری که در حقیقت کار یک فکری هست، آنها را به این فکر بیاندازند که نیرو مصرف کردنها و این اوقاتی که صرف دعا و عبادت و روزه امثال اینها می‏شود، همینها ممکن است که باعث عقب ماندگی در مسایل اقتصادی و امثال اینها شود. اصلا" اگر اینها هم نباشد، بر فرض هم که اقتصاد مترقی داشته باشیم، آخرش یک کشور پیشرفته غربی می‏شود که هیچ وقت هدف ما دستیابی به آن نبوده است. تازه امکان ندارد، بدون این پایه‏های اساسی ساخت انسان که انسانها اجزاء این بنای مهمّ بشری هستند، بدون این پایگاه انسانی نمی‏شود جامعه محکم و قوی داشته باشیم. شما در دنیای امروز می‏بینید، چگونه امواج خروشان استکبار و استعمار پشت سر هم بر سر و صورت کشورهای جهان سوّم می‏کوبد و نمی‏گذارد که اینها بلند شوند و روی پای خودشان بایستند. ما، مایه مقاومت خودمان را در همین عبادات می‏دانیم هر چند که به نظر بعضیها عوامانه می‏آید، لیکن عمیقا" عارفانه و سازنده است. تأکید من در این خطبه این است که ما، در این توشه‏ای که از ماه مبارک رمضان گرفته‏ایم، مثل سالهای قبل، این سال استثنایی نیست. این توشه را برای حفظ روحیه تقوای خودمان در دوران سال استفاده کنیم بخصوص که ما، در آستانه سال جدید قرار داریم. ما با همین سرمایه امروز، کشور خودمان را در مقابل این همه توطئه و شرارت به سرعت به پیش می‏بریم.  من به عنوان مسؤول اجرایی کشور می‏گویم، بدون این نیروهای مخلص در صحنه نمی‏شود کشوری را با این همه دشمن، با این سَبْکی که امروز ساخته می‏شود، با این سرعت به پیش برد. ما اگر توانستیم در مقابل توطئه جدید نیروهای استکباری در مورد اسقاط قیمت نفت خم به ابرو نیاوریم و راه خودمان را ادامه دهیم، من رمزش را در همین پایه‏های محکم جامعه و آگاهی مردممان می‏بینم. ملّتی که یکباره 30 درصد از درآمدهایش از دستش می‏رود - نمی‏شود، ولی در عین حال برنامه‏هایش را به طور عادّی ادامه می‏دهد و حالت اضطراری اعلام نمی‏کند و این همه تبلیغات و برنامه‏های شرورانه دلسرد کننده مردم که گاهی از زبان افراد ناآگاه و شاید هم با حُسن نیّت داخلی هم سر داده می‏شود، این جامعه مسیر خودش را طی می‏کند. ما الان در دوران سازندگی هستیم، شعار عمده ما سازندگی است، ضربه‏ای که می‏خواستند بزنند، خواستند این راه را بر ما ببندند، در دوران جنگ ما را بایکوت می‏کردند که تا سلاح دریافت نکنیم. یا اینکه در داخل آشوب می‏کردند که امنیّت ما را بر هم بزنند. در دوران سازندگی، مایه سازندگی که بودجه است را در صددند که از ما بگیرند. ولی امروز می‏بینند که سرشان به سنگ خورده است، کشور همان طور مثل سال گذشته به مانند نیمسال اوّل در حال بازسازی است. من یک شاخصی را بیان می‏کنم که شما می‏توانید این شاخص را در تمام موارد مطرح کنید. ما امسال یک میلیون تن بیش از سال گذشته سیمان تولید کردیم، سیمان شاخص بسیار روشنی از سازندگی است. همه سیمانی که در کشور تولید می شود، 16 میلیون تن است که کلا" به مصرف می‏رسد. سیمان چیزی است که نه کسی در انبارها نگهداری می‏کند و نه آن را احتکار می‏کند و احتکار کردن آن نیز مقرون به صرفه نیست.  این شاخص است که شما ببینید، حرکت سازندگی در کشور اصلا" دچار رکود نشده است و دلیل عمده آن این است که این کشور آن چنان با برنامه درست پی و بنیان خودش را در برنامه اوّل محکم کرد که مردمش این چنین در صحنه و آگاهی و شعور و دلسردی مدیران کشور همه دست به دست هم می‏دهند. یک شوک بسیار بزرگی که برنامه ریزی می‏شود برای اینکه ما را به زانو در آورند، بسان نسیمی از بالای سر جامعه می‏گذرد. اگر چنانچه تأخیری در بعضی از امور پیش بیاورد جامعه آن قدر آگاه هست که می‏تواند به خوبی درک کند. من عرض می‏کنم که آن توطئه‏ها و برنامه‏ریزیها دیگر این ملّتی را که با اسلام و قرآن و ماه رمضان و با ذکر خدا و با ارتباط با ائمّه اطهار احیاء شده، این ملّت دیگر مردنی نیست. این انقلاب که همچنان با برنامه‏های بسیار آموزنده و سازنده امام راحلمان به راه افتاده است، راه خودش را تداوم می‏بخشد و در صحنه جهانی هم روز بروز گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد و من آرزومندم که دنیای اسلام با دقت این مسیر درست حرکت ایران را بفهمد و توجیه شود و راه نجاتش را همان طور که ملّت ما پیدا کرده است، در اسلام، قرآن، عبادت و ارتباط با خداوند و فداکاری و جهاد ببیند. اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.     خطبه دوّم  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).  با تأکید بر توجّه به تقوا و انجام وظایف، خطبه دوّم را مخصوص مسایل فلسطین به مناسبت روز جهانی قدس ایراد می‏کنم و قبل از خطبه از حضور چشمگیر مردم ما در این روز مقدّس در مراسم روز قدس که مایه امید و نشاط همه است. همچنین افتخار و آبروی ایران است از این حضور مردم تشکّر می‏کنم. گزارشهای اولیّه حاکی از این است که اکثر شهرستانهای کشور دارای وضعی مشابه وضعیّت تهران است که واقعا" این مردم ستودنی و دوست داشتنی هستند. من در مقابل فکر نافذ امام راحلمان خضوع می‏کنم که آن بزرگمرد تاریخ و آن اسطوره زمان، کسی که از زبان آن خداوند بسیاری از چیزها را برای ما هدیه داد که امروز را در تاریخ ما تعبیه کردند. خدا می‏داند که روز جهانی قدس حتّی اگر به طور ضعیف هم در بعضی از کشورها و برگزار شود، چه تأثیری در زنده نگهداشتن این مسأله اساسی ما و دنیای اسلام و جهان سوّم دارد. امروز وقت مناسبی است که تا ما نظری به حادثه عجیب تاریخ خودمان یعنی مسأله فلسطین بیندازیم. خیلی روشن است که این پدیده کاملا" هویّت استکباری و استعماری دارد و یک قطعه تاریخی است که سر تا پا استعماری است. اعم از طرّاحی، شیوه‏های عملی، حمایت و آثار آن و یا هر چیزی که درباره اسراییل انسان بررسی می‏کند، بیشتر به رد پای استعمار در این مسأله دست می‏یابد. اسراییل در منطقه ما جای پای استعمار رسمی و کهن گذاشته است. دوره‏ای که با استعمار رسمی و قیمومیّت و سرپرستی کشورهای غربی، کشورهای "جهان سوّم" اداره می‏شدند، کم‏کم کهنه شد. اواخر جنگ جهانی دوّم روشن شد که دیگر آن رویّه عملی نیست. شوروی مقتدر شده و شرایط جدیدی به وجود آمده بود. استعمار به دقت یک برنامه دیگری را برای منطقه ما طرّاحی کرد. برای جاهای دیگر هم فکرهایی کردند. انگلیسیها، طرّاح بودند. بعدا" ضعیف شدند و نتوانستند امپراطوری شان را آن طور که باید حفظ کنند، امپراطوری را که همیشه می‏گفتند، هیچ وقت آفتاب در آن غروب نمی‏کند، تحویل آمریکاییها دادند که آنها نیرومندتر و قوی‏تر بودند و مدّتی است که دست آمریکاییهاست و دیگران حمایت می‏کنند.  طرح این بود که در خاورمیانه، در قلب کشورهای اسلامی یک قدرت بیگانه‏ای را به وجود آورند که بتواند اهداف استعماری را حفظ کند. این مسأله حالا خیلی جای بحث دارد. حالا جایش کجا باشد. مناسب‏ترین جا را تشخیص دادند. از کانال سوئز تا شمال خلیج فارس که تعبیرشان از فرات تا نیل است.  امروز باید خلیج فارس را اسم برد و کانال سوئز را و مدیترانه و خلیج‏فارس. هنوز هم طرح همین است و یکی از حرفهای مهمّی که جامعه ما و مسلمانان باید بفهمند، عجیب است با اینکه نزدیک به نیم قرن از این دوره می‏گذرد یک ذرّه هم این طرح از اهدافش و کیفیّتش، تفاوت نکرده است که حالا من یک مقداری آنها را بطور واضع می‏گویم. هم برای جلوگیری از حرکت ملّتها، هم برای کنترل منابع ثروت، هم برای کنترل نقاط حسّاس و استراتژیک و هم به عنوان یک جبهه مطمئن‏تر در مقابل رو به پیش آن روز شوروی سابق. کار هم اهداف جنبی دیگری داشت. صهیونیستها در جنگ جهانی دوّم نشان دادند که برای جامعه اروپا پر خطر  و مزاحم و موی دماغ هستند.  بیرون انداختن خطر صهیونیسم از اروپا و انداختن آنها در منطقه اسلامی این از مواردی است که روی آن کم کار شده است و باید یک مقدار نمونه‏های بیشتر و روشن‏تری بگویند. طبعا" وقتی آنها آنجا باشند، مسایل زیادی خواهد بود. نا امنی برای کشورها، مانع شدن از انقلابهای اساسی، تحمیل هزینه‏های سنگین نظامی و در این ابزار کاملا" پیش بینی شده بود که ملّت فلسطین آواره شوند و در کشورهای اسلامی متفرق شوند.  حضور صدها هزار فلسطینی مهاجر در هر کشوری می‏توانست مشکلی برای کشور میزبان باشد. همان طور که در بسیاری از کشورها این مسأله را می‏بینیم. همه اطراف قضیه را وقتی نگاه می‏کنم، چیزی است که منفعتش به جیب استعمارگران می‏رود. شیوه کار باز امروز همان شیوه اوّلیّه است. ظاهرا" طرّاحی شده است که تا به حال هم در شیوه کار موفق بوده‏اند و اوّلش آسان بود. انگلیس در اینجا سرپرست و قیّم بود و می‏خواست از اینجا برود و بسیاری از امکاناتش را به صهیونیستها که از اطراف آمده بودند - داد. شیوه کار هم این بود که با ارعاب و تهدید، مردم را از خاکشان بیرون کنند و به جای آنها مهاجرین صهیونیستی را بیاورند و بهانه هم یک بهانه‏ای بود که وقتی یک قدری روی آن کار تبلیغی کرده بود در بین آدمهای خام بویژه غربیها جا می‏افتاد. می‏گفتند: این سرزمین به یهود تعلّق داشته است و اینها می‏خواهند به سرزمین شان برگردند و اسمش را هم گذاشتند "وطن ملّی یهود" و بالفور نانجیب اوّلین وطن یهود را آن گونه مطرح کرد. شیوه دائمی، ارعاب و بیرون کردن نیروهای بومی و فلسطینی و حداقل به اقلیّت رساندن، آنها در منطقه بوده است و برنامه هم گام به گام و تدریجی اجرا شد. چون یک دفعه نمی‏شد یک منطقه وسیعی را خالی کرد. این طبیعی است که باید گام به گام باشد. اوّل آمدند و نیمی از فلسطین را گرفتند. فلسطین حدود 28 هزار کیلومتر است و حدود 14 هزار مترش را گرفتند. عمده عربها، مسیحی و مسلمانان را بیرون کردند. بعد که پایشان در آنجا محکم شد، با یک هجوم دیگری یک سوّم دیگر را گرفتند. حدود 20 هزار کیلومتر را گرفتند. یک مقدار گذشت، سال 67 یک جنگی اتفاق افتاد و همه فلسطین را گرفتند و در این برنامه آخری یک شگرد دیگری به کار گرفتند که حاشیه‏های امنیّتی هم برای خودشان درست کردند. از سوریه، لبنان و مصر گرفتند و اردن چون به رود اردن می‏رسید و یک خطّ طبیعی بود، نشد که جلو بیایند که این حاشیه‏های امنیّتی هم تکلیفش روشن بود. اوّلا" این سر پل برای حرکت بعدی است و واقعیّت قضیه این است، منتها در یک مرحله تثبیت دستآوردهای این مرحله از این سر پلها برای مذاکره، چانه‏زنی، ایجاد ناامنی در کشور مجاور و خیلی چیزهای دیگر قابل استفاده بود که طرح اصلی این است که این جای پا در لبنان، مصر، سوریه برای گامهای بعدی حفظ شود و عجیب هم این است که همیشه بعد از حرکتی که در هر مرحله انجام می‏دادند، مذاکره صلح برای برگرداندن آواره‏ها بود. شما اگر تاریخ فلسطین را بخوانید تعجّب می‏کنید که این همه تاریخ شبیه به هم تکرار می‏شود و طرفهای خام اسراییلیهای غاصب، بعد از چند سال دوباره همان سناریوی قبلی را تکرار می‏کنند. همیشه اینگونه بوده است. یک حرکتی می‏کردند و عدّه‏ای را بیرون می‏کردند، سر و صدای آواره‏ها بلند می‏شد، مذاکره برای برگرداندن آواره‏ها و پس دادن زمین شروع می‏شد و 7 - 8 سال طول می‏کشید و قدم بعدی را بر می‏داشتند، قدم قبلی اصلا" فراموش شده بود. عجیب این است که شیوه مذکور هم تا به حال عوض نشده است.  گروههای تروریستی به وجود می‏آوردند، آنها کارهای خشن و غیرانسانی و هولناک انجام می‏دادند، مردم را می‏ترساندند، زن و بچّه بی‏پناه فرار می‏کردند. حالا شما امروز نمونه آن را می‏بینید و تازگی دارد. ولی در تاریخ از قبیل مسأله مسجد ابراهیم در شهر الخلیل که اخیرا" اتّفاق افتاد، خیلی شنیع‏تر اتفاق افتاده است. وقتی که مثلا" قریه دیریاسین را آن گونه نابود و ساکنین آنجا را قتل عام کردند و بعد دخترهای جوان را سوار کامیونهای روباز می‏کردند، کف کامیون را پر از دختران جوان و نیمه برهنه می‏کردند و در خیابانها می‏گرداندند و چشم همه را می‏ترساندند، خوب در این حادثه کسی نمی‏ماند. همه می‏ترسیدند و خانواده‏ها فرار می‏کردند. به آن شکل عمل می‏کردند و بعد می‏گفتند: "فلان گروه تروریستی این کار را انجام داده است." اعضای این گروههای تروریستی مثل » آرغون « که همان "آرغونها"، عناصر اصلی حکومت اسراییل هستند. یعنی همان افراطیها و تروریستهای که آن روز در رسانه‏های غربی محکوم می‏شدند، الان سردمداران اداره حکومت اسراییل هستند. امروز هم شکل دیگرش در مسجد الخلیل در جایی که عبور آن همه پیغمبر بزرگوار خداست و در عارفانه‏ترین لحظات که مردم دارند در حال سجده و در ماه رمضان - آن طور مردم نمازگزار را قتل عام می‏کنند. همیشه هم همین موجها بوده است. یعنی بعد روزنامه‏های غربی محکوم می‏کردند. خبرنگاران با گریه گزارش می‏دادند. چند ماهی بدین منوال می‏گذرد، بعدش این حادثه هم فراموش می‏شود. هیجانی هم در دنیای اسلام به وجود می‏آید. این هم تمام می‏شود و بعد سردمداران برای مذاکره مرحله بعدی می‏نشینند. پس ببینید شیوه همیشه ارعاب، فرار دادن مردم و جایگزینی اینها با یهودیانی که از اطراف دنیا می‏آورند. اسراییل هیچ فرقی نکرده است. اگر یک ذره‏ای این سیاست استعماری مخدوش شده بود، الان معنا نداشت که مهاجر بیاورند. ولی همین الان با هزینه‏های هنگفت از روسیه و اطراف دنیا مهاجر به اسراییل می‏آورند. پیداست که اسراییل تفاوتی نکرده است و هویّت استعماری خودش را حفظ کرده و نمی‏تواند غیر از این باشد. البتّه این نکته هم باید اضافه شود، اسراییل اگر بخواهد هویّت استعماری خود را از دست بدهد مساوی است با نابودی‏اش. چون اسراییل نمی‏تواند اینگونه بماند.  یک کشوری با چند میلیون آدم و همه غیر بومی و با هزینه سرسام‏آور نظامی و دفاعی با جای تنگ از لحاظ منابع، در محاصره دشمنان، با 4 میلیون مهاجری که از آنجا رفتند و همه آنها طلبکارند و همه آنها می‏خواهند برگردند. خوب، مگر می‏تواند تنها بماند. موقعی می‏تواند بماند که قدرتهای بزرگ دنیا پشت سرش باشند و آنها چرا پشت سر کشوری قرار می‏گیرند؟ آمریکاییها و انگلیسیها چرا باید هزینه اسراییل را بدهند؟ برای اینکه منافع شان محفوظ بماند. برای اینکه اینها را برای اهدافشان که اشاره کردم نیاز دارند. به نظر می‏رسد هر آدم آشنایی با الفبای سیاست و کشورداری می‏فهمد که قبول کردن وجود اسراییل در منطقه یعنی قبول کردن ادامه منافع استعمار در منطقه. اسراییلیها هم این را می‏فهمند. می‏فهمند که آنها ابزار استعمار هستند، ولی با این فهمشان، منافع شان و خودشان هم در همان جریانها هستند. اینها جدای از هم نیستند.  سردمداران اینها در همان جریانهای استکباری هستند. فکر می‏کنند، خوب تنها راه نجات و حفظ خودشان در اینجاست. به نظر می‏رسد تز صلح هیچ معنای درستی ندارد. یعنی شما تصوّر اینکه یک کشوری با چنین ویژگی در میان کشورهایی که میزبان صدها هزار آواره هستند، نمی‏شود که یک کشور عادّی آنجا بماند. در این طرح صلح هم هیچ فکری برای اینها نکردند. خوب، اگر یک بندی داشت که مسأله آواره‏ها را چگونه حل کنیم، آدم می‏فهمید که فکر نهایی می‏کنند، ولی می‏دانند که این حرف حل نشده است.  با این وضع شرایط به گونه‏ای است که متأسّفانه خیلی از کشورهای اسلامی خیال خام صلح را برای ملّتشان جا می‏آندازند و تشویق و حمایت می‏کنند. آدم فکر می‏کند که اینها نمی‏فهمند، بنده که بعید می‏دانم این آدمهایی که همه چیز دنیا را می‏فهمند این را نتوانند بفهمند. پس چرا این کار را انجام می‏دهند؟ جوابش را خودشان باید بدهند. واقعا" این انتحار است. نمی‏شود که بپذیریم چیزی که هویّتش استعماری است و ماهیّتش خدمت به استکبار است، بیاید در بین کشورهای ما و با صلح و صفا با ما زندگی کند و در عین حال منافع ما را تهدید نکند. البتّه در حال پیگیری این فکر غلط هستند. متأسّفانه به ما که این حرف حق و تحلیل روشن را ارائه می‏دهیم، می‏گویند. اینها ضدّ صلح هستند. صلح اگر بود، هیچ‏کس مخالفت نمی‏کرد. ما این صلح را نمی‏دانیم. چطور می‏شود که یک نفر آدم به خانه بیاید و قسمت عمده خانه را بگیرد و گوشه خانه را برای صاحبخانه بگذارد و بعد بگوید بیایید با هم صلح کنیم و به طور مسالمت آمیز در این خانه زندگی کنیم.  اصلا" جور در نمی‏آید. باید یک طرف آن قدر ضعیف باشد که فکر کند، خوب، حالا به همین می‏سازیم. بله اینگونه صلحی وجود ندارد. اینگونه صلح که قرارداد نمی‏خواهد، خودش همین جوری شده است. فلسطینیها حالا همین بدبختی را دارند. دست اسراییل را هم باز گذاشتند. هر روز هم که فلسطینی بفهمد که می‏تواند مقداری از حقّش را بگیرد، دست برنمی‏دارد و می‏گیرد. نه در این طرف روحیه صلح پیدا می‏شود و نه آن طرف و او هم به این اکتفا نمی‏کند. خوب، اگر اکتفا می‏کند در لبنان چه می‏خواهد؟ در جولان چه می‏خواهد؟ بعضیها می‏گویند، ببینید سینا را به مصر پس داد. بله این کار را انجام داد امّا به قیمت از هم پاشیدن جبهه اعراب انجام داد. این کار را ممکن است با سوریه هم انجام دهد، منتها به همین قیمت. جولان را پس می‏دهد و سوریه را مثل مصر از میدان بدر می‏کند.  سوریه هم که مثل مصر شد، دیگر فردا اسراییل جلو خودش نفس‏کش نمی‏بیند و هر جا می‏تواند برود. این روزگاری که به سر عراق آمد، با نادانی و بی‏عقلی خودشان چیزی در دنیای عرب اطراف خودشان که بترسند. نمی‏شود اسمش را صلح گذاشت.  شیوه‏ها همان است. البته اینجا یک مسایل مثبتی هم می‏توانیم ارزیابی کنیم که اتّفاق افتاده، ولی دنیای سوّم درست استفاده نمی‏کند. این شیوه عمل اسراییل بسیاری از ادّعاهای استعمارگران و استکبار چیان را نقش برآب کرده است. همه ادّعاهایشان بدون استثناء در اسراییل می‏باشد. اگر "حقوق بشر" را تبلیغ می‏کنند، خوب، دیگر نمونه نقض "حقوق بشر" از سرزمینهای اشغالی کجا هست.  واقعا" این صحنه‏هایی که روتوش شده به رسانه‏ها می‏رسد، اگر در جاهایی مثل ایران و یا جاهای دیگر اتّفاق می‏افتاد، دنیا همین جوری با آن برخورد می‏کرد؟ معلوم است که زیر نظر خودشان است و با چشم رضایت می‏گذرند.  سلاح کشتار جمعی یکی از ابزار غربیهاست که هر کشوری بخواهد برای خودش قدرت دفاعی یا تهاجمی درست کند، فشار می‏آورند. اسراییل همه اسلحه‏های اتمی و شیمیایی را ساخته است و اینها می‏دانند و با پول اینها ساخته است. با پول خودش که نساخته است. خوب، بالاخره من نمی‏دانم متفکّرین این دنیا خواب رفته، غرب چگونه فکر می‏کنند. این تصویر زشت خودشان را چطور می‏توانند در آیینه ببینند.  از یک طرف به این دلیل در کشورهای دیگر دخالت می‏کنند، از طرف دیگر دست نشانده خودشان سلاحهای اتمی، شیمیائی و میکروبی می‏سازد. این اصل در دنیاست که اشغالگر باید امنیّت مناطق اشغالی را حفظ کند و مسؤولیّت دارد و اسراییل چقدر امنیّت مردم آنجا را حفظ کرده است. این اتّفاق چگونه توجیه می‏شود. نَفْس اشغال هنوز پابرجاست و شما می‏بینید، هنوز بین روسیه و ژاپن در مورد چند جزیره مسایل جدّی مطرح است، بعد از آن هم گذشت و تصرّفات رسمی چطور این همه سرزمین اشغالی در اختیار یک کشور کوچک باشد و این همه قطعنامه و "شورای امنیّت" و "سازمان ملل"، جامعه بین‏المللی هم محکوم کنند و خم به ابرو نیاورد و دوستان آنها هم چیزی نگویند، در عراق که نسبت به کویت آن کار را انجام داد - دنیا لشکرکشی کرد و عراق را از کویت بیرون کرد. چطور در اینجا این اتّفاق نمی‏افتد. منطق دنیای غرب با وجود اسراییل سخت معیوب و آسیب پذیر است و اینها نمی‏خواهند چهره‏شان اینگونه شود، اینها می‏بینند که چقدر ریاکاری می‏کنند که چهره‏های ظاهری درستی داشته باشند، امّا اینجا سرشان به سنگ خورد و آن قدر اسراییل برای آنها مهمّ است که این نام ننگ را حاضرند با خودشان به گور ببرند و حاضرند همه ادعایشان مخدوش شود به خاطر یک موجود پلید استکباری که اینگونه رفتار می‏کند. امّا حالا واقعا" ماندنی است و این آخرین فصل صحبت ماست که عرض می‏کنیم. به نظر بنده قطعا" ماندنی نیست. آن موجود که مثل جسم خارجی در پیکر زنده‏ای وارد شده، نمی‏تواند طولانی باقی بماند، البتّه یک مدّتی ممکن است بماند و شاید باز هم برنامه‏های توسعه‏ای اجرا شود و قدری هم جلو بروند، ولی این ماندنی نیست، بالاخره راه نجات هم به نظر من اسلام است آن چیزی که می‏تواند کاری انجام دهد  و مردم را در صحنه نگاه دارد و این جهاد طولانی و پر خطر را می‏تواند برای مدّت طولانی حفظ کند، "اسلام" است. همه ایده‏های دیگر، وطن دوستی، زبان دوستی، ناسیونالیستهای فرهنگی، یا جغرافیایی، پای اینها می‏لنگد و وقتی که به مشکلات افتادند که نمونه‏های آن را در خیلی از جاها دیده‏ایم. اینکه آدم حاضر است برای او زنده باشد و برای آن بمیرد و شکنجه را تحمّل کند و گرسنگی و آوارگی را تحمّل کند، این روحیه دینی و اسلامی است که ما، در ایران آن را تجربه کرده‏ایم. تجربه ما تجربه بسیار خوبی است، ما در زندانها این تجربه را به دست آورده‏ایم، ما با مارکسیستها با هم وارد زندان می‏شدیم، در همان روزهای اوّل بازجویی، مارکسیستها می‏بریدند، ولی مسلمانها می‏ماندند. یک مارکسیست می‏آمد و پشت سر خودش عدّه زیادی از همکارهای خودش را می‏آورد و زیر شکنجه ها اعتراف می‏کرد. ولی یک مسلمان زیر شکنجه می‏مرد، ولی حاضر نبود اسرار مبارزه خودش را فاش کند.  ما عینا" این چیزها را تجربه کرده‏ایم، در میدانهای وسیع‏تر هم اینگونه است. در میدان نبرد ما با عراق، همین مسأله اتّفاق افتاد و ما قدرت ایمان را در مقابل مشکلات لمس کردیم. تا به حال نمی‏گذاشتند، مسلمانها به اینجا بیایند. یک تجربه نبود، من نمی‏گویم. شعارهای عروبت را بگیریم، چرا؟ به هر حال آن هم انگیزه است، زبان هم هست، خاک هم هست، فرهنگهای قومی هم هست. اینها همه عدّه‏ای را بسیج می‏کند، آنها را باید حفظ کنیم. امّا اگر یک روزی پایه اصلی و این در جهاد روی پاشنه اسلام بچرخد آدم مطمئن می‏شود که این ماندنی است و این اتّفاق در فلسطین می‏افتد. البتّه فلسطین تنها نمی‏تواند و ما نباید توقع داشته باشیم که فقط مردم فلسطین بتوانند اسراییل را شکست دهند و این تصوّر ایده‏آلی است و به معجزه شبیه است و ما معجزه را نداریم. باید پشتیبانیهای اسلامی از سراسر دنیا بیاید، باید مسأله الجزایر، مصر و افتادند عراق حل شود و مردم آن کشورها مثل مردم کشور ایران صمیمی باشند، باید نترس باشند. باید آمریکاییها و انگلیسیها محاسبه کنند، یا کلّ دنیای اسلام را از دست بدهند، یا اسراییل را و اگر به این روز رسید، ما راه پیروزی فلسطینیها را داریم و این راه، راه محالی نیست. البتّه دریای پرتلاطمی است و بیابان پر خطر و راه بسیار پر خطر است. ولی توشه‏ای که این راه به همراه خودش دارد. با این خطرها و این مشکلات مناسب است و خوشبختانه ما، در سالهای اخیر این حرکت را در فلسطین جدّی می‏بینیم و با این حرکتی که در فلسطین هست و باید از آن حمایت شود و آنهایی که فکر می‏کنند با امضاء شدن صلح مسلمانها دست بر می‏دارند. اینگونه نیست من خیال می‏کنم، احتمالا" این پدیده مثبتی باشد، بگذارید دولتها صلح را امضاء کنند. امّا ملّتها بفهمند که راهشان از این دولتها جداست. آنها تکلیف خودشان را می‏دانند، الان به بعضی از ظواهر دوستی در بعضی جاها امید بسته‏اند، فکر می‏کنم به هر حال این حرکت مسیر خودش را می‏رود، اسراییلیها اشتباه می‏کنند از اینکه از اطراف دنیا صهیونیستها می‏آیند. اینجا و استکبار هم دیگر کافی است که این چند دهه اگر مسلمانها را به حال خودشان بگذارد و بالاخره عادلانه این مسأله حل شود. ما هم ترجیح می‏دهیم. ولی با این سماجتی که اسراییل دارد که حتّی در غزّه و اریحا هم حاضر نیست، یک پلیس به فلسطینیها بدهد و برای یک راهی که معبر است به جای دیگری این هم سرسختی می‏کند، معلوم است که دنبال صلح و آشتی نیست.     ترجمه خطبه عربی     بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وآله عباداللّه المتَقیِنْ. عِبادُاللّه اُوصیکُمْ بتَقْوَی اللَّه". در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس یاد امام را حلمان را گرامی می‏داریم که با اعلام این روز عظیم به جهاد آزادسازی فلسطین قوّت و نشاط جدیدی بخشید. امسال جنایت زشت انجام شده در حرم شریف ابراهیمی منجر به بیداری ملّتهای جهان و مخصوصاً امّت اسلام و توجّه آنان به مسأله قدس به عنوان مسأله اوّل اسلام گردیده و صهیونیسم نیز با برداشتن نقاب از چهره زشت و متجاوز خود رسوا شده است. بنابراین آنچه که بعضیها جهت دراز کردن دست دوستی به سوی اشغالگران غاصب و نادیده گرفتن جنبش جهاد - که چندین سال است مجاهدان شروع کرده و در این مدّت شهدای آزاده زیادی تقدیم کرده‏اند - ساده لوحانه است و اینها صف جهاد و مبارزه را با خیال اینکه سران اسراییل در فلسطین به آنها امتیازات مخصوصی خواهند داد، ترک کرده‏اند. مسأله فلسطین خود به روشنی به حقانیّت جهاد ملّت مسلمان فلسطین دلالت دارد و هیچ احتیاجی به اتّفاقاتی همچون حادثه حرم ابراهیمی نیست تا انسان متوجّه فریبکاریهای صهیونیسم و عدم صداقت سران و حامیانش در گفتارهاشان پیرامون صلح در خاور میانه شود. بنابراین ما باید یک بار دیگر به آنهایی که از راه صحیح منحرف شده‏اند هشدار دهیم. لذا به آنها می‏گوییم، باید به جنبش جهاد در کنار مردم مسلمان و مجاهدان شجاع فلسطینی برگردند و جوانب وحدت اسلامی را تحکیم بخشند و نسبت به آنچه که اسلام و قرآن برایشان مقرر کرده، قیام کنند و مطمئن باشند برای باز پس گیری حقوق ضایع شده مردم مظلوم فلسطین راهی جزء جهاد و پایداری وجود ندارد زیرا صهیونیستها حامیان توسعه طلبشان جزء با جهاد مردم مسلمان - که خداوند برایش وعده پیروزی و عزّت داده است - از روح دشمنی و توسعه‏طلبی خود دست برنخواهند داشت. "و ما النصر الاّمن عنداللّه". بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیم/ اِذاجاءَ نَصْرُاللَّهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواَّبًا.