نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
خطبه اوّل بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، یا اَیَّاالذّینَ اَمَنُوا اَطیعُواللَّه وَاَطیعَوا الرَّسُولُ، اِذا دُعاکُمْ یما یَحْییکُمْ، اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَ اَتَّباعُ اَمْرَهُ وَ نَهْیِ". در خطبه اوّل بحث کوتاهی درباره نتایج عباداتهای ماه رمضان و خودسازیهای آن روزها عرض میکنم و خطبه دوّم را مجموعا" به مسایل فلسطین و قدس و شرایط جهانی این مسأله مهم، اختصاص میدهم. قبل از شروع صحبت تأکید بر مراعات تقوا و انجام وظایفی دارم که در بحث خطبه اوّل خودش از جایگاه مهمّی برخوردار است. این آیهای که از قرآن تلاوت کردم، ما را به سوی خدا و پیغمبر که همین برنامه اسلامی و قرآنی است، دعوت میکند که تا بدانها لبیک بگوییم. قرآن میگوید اگر این دعوت را بپذیرید، زنده میشوید، حیات خودمان را در گرو پذیرش دعوت خدا و قرآن و اسلام میداند. تمام صحبت من در این خطبه همین است، ما حیات واقعی را اینجا میدانیم و ماه مبارک رمضان را برنامه سازنده عبادی - سیاسی و این ماه را عامل حیات و کمال جامعه میدانیم. به نظر من اگر دیده تیزبین، جامعه ما را در این ماه زیر نظر میگرفت [t1]و با جوامعی که از این موهبت الهی محروم هستند، مقایسه میکرد، قضاوت آسان است که حیات اجتماعی را، زندگی واقعی را، ما در برنامهها مجسّم میبینیم.
مساجد مملوّ از جمعیّت، بحثهای سازنده، روحیههای خدایی و فداکارانه که ثمرهاش را در زندگی و بالندگی جامعه میتوانیم ببینیم، مرهون همین برنامههای عبادی اسلام در ماه رمضان است.
ما روزه را با مقداری گرسنگی و تشنگی و ضعف جسمی تصوّر میکنیم، امّا ضعفی که قوّت واقعی را به ما تزریق میکند، ریاضت مشروع و برنامهریزی شده آسمانی که برای تقویت اراده و حتّی تقویت جسم و سلامت زندگی ما طرّاحی شده که ما آثارش را میبینیم. حضور انبوه و پرشکوه و گویای امروز مردم ما در خیابانهای تهران در محیط اطراف دانشگاه با این شعارهای پرمعنا و پرمفهوم و روحیههای اسلامی و انقلابی که انسان در تمام بخشهای جامعه مشاهده میکند، اعم از جوانان، پیرمردها، خانمها، آقایان، نوجوانان، اینها ثمره همین است. ما اصلا" یک قدم هم که عقبتر برویم، محصول انقلاب خودمان را هم همین میبینیم، شاید انقلاب ما در دنیا تنها انقلابی باشد که از مسجد، حسینیه و روضه و امامزاده و مراکز دینی جوشیده است. در گذشته یک چنین موقعیّتی هیچ وقت نصیب اسلام نشده بود، برای اینکه چنین شرایطی وجود نداشته است. پایه انقلاب ما، پیروزی ما، موفقیّت در دفاع، موفقیّت در سازندگی و مقاومت ما در مقابل توطئهها به نظر من همه در اینجاست. ماه رمضان، یعنی که طرح الهی برای بنیه جامعه از طریق ساختن افراد و تقویت روابط درست میان انسانها به خاطر استحکام یک جامعه در در این ماه است. آیات قرآن، روایات ما همین توضیح را میدهد و در عمل هم تجّسم نتایج کار هم همین را تبیین میکند. اگر انسانهای مستحکم و پولادین، از لحاظ عقیده و عمل نبودند آن فشارهای دیوانهوار رژیم پهلوی، ما را در بین راه سرکوب میکرد. اگر این سازندگیهای عظیمی که افراد ما در عبادات با دعاهای نیمه شب، با قرائت قرآن، با مطالعه تاریخ بزرگان ادیان الهی که وجود خودشان را تقویت میکنند - نبود، ما در میدان نبرد با آن همه امکاناتی که دشمنان ما در اختیار صدّامیان قرار داده بودند، نمیتوانستیم از خودمان به آن صورت دفاع کنیم. و اگر این سرمایه عظیم معنوی در میان افراد ما و در میان فرد، فرد جامعه ما نبود، ما برای بازسازی ویرانیهای کشورمان از جنگ و جبران عقب ماندگیهای فراوان اقتصادی ناچار میشدیم که در مقابل دشمنان خودمان خضوع نماییم و یا عقب و منحط بمانیم. لیکن ما شاهدیم که در همه این صحنهها وضعیّت غیر از این شده است. با این توضیحات میخواهم عرض کنم که ملّت ما با دقت و با بررسی و ارزیابی نتیجه این همه عبادت و ریاضت مشروع ارزش این برنامه ها را بدانند. یک وقت آن تحلیلهای نادرست و ناقص بعضی از مدّعیان روشنفکری که در حقیقت کار یک فکری هست، آنها را به این فکر بیاندازند که نیرو مصرف کردنها و این اوقاتی که صرف دعا و عبادت و روزه امثال اینها میشود، همینها ممکن است که باعث عقب ماندگی در مسایل اقتصادی و امثال اینها شود. اصلا" اگر اینها هم نباشد، بر فرض هم که اقتصاد مترقی داشته باشیم، آخرش یک کشور پیشرفته غربی میشود که هیچ وقت هدف ما دستیابی به آن نبوده است. تازه امکان ندارد، بدون این پایههای اساسی ساخت انسان که انسانها اجزاء این بنای مهمّ بشری هستند، بدون این پایگاه انسانی نمیشود جامعه محکم و قوی داشته باشیم. شما در دنیای امروز میبینید، چگونه امواج خروشان استکبار و استعمار پشت سر هم بر سر و صورت کشورهای جهان سوّم میکوبد و نمیگذارد که اینها بلند شوند و روی پای خودشان بایستند. ما، مایه مقاومت خودمان را در همین عبادات میدانیم هر چند که به نظر بعضیها عوامانه میآید، لیکن عمیقا" عارفانه و سازنده است. تأکید من در این خطبه این است که ما، در این توشهای که از ماه مبارک رمضان گرفتهایم، مثل سالهای قبل، این سال استثنایی نیست. این توشه را برای حفظ روحیه تقوای خودمان در دوران سال استفاده کنیم بخصوص که ما، در آستانه سال جدید قرار داریم. ما با همین سرمایه امروز، کشور خودمان را در مقابل این همه توطئه و شرارت به سرعت به پیش میبریم. من به عنوان مسؤول اجرایی کشور میگویم، بدون این نیروهای مخلص در صحنه نمیشود کشوری را با این همه دشمن، با این سَبْکی که امروز ساخته میشود، با این سرعت به پیش برد. ما اگر توانستیم در مقابل توطئه جدید نیروهای استکباری در مورد اسقاط قیمت نفت خم به ابرو نیاوریم و راه خودمان را ادامه دهیم، من رمزش را در همین پایههای محکم جامعه و آگاهی مردممان میبینم. ملّتی که یکباره 30 درصد از درآمدهایش از دستش میرود - نمیشود، ولی در عین حال برنامههایش را به طور عادّی ادامه میدهد و حالت اضطراری اعلام نمیکند و این همه تبلیغات و برنامههای شرورانه دلسرد کننده مردم که گاهی از زبان افراد ناآگاه و شاید هم با حُسن نیّت داخلی هم سر داده میشود، این جامعه مسیر خودش را طی میکند. ما الان در دوران سازندگی هستیم، شعار عمده ما سازندگی است، ضربهای که میخواستند بزنند، خواستند این راه را بر ما ببندند، در دوران جنگ ما را بایکوت میکردند که تا سلاح دریافت نکنیم. یا اینکه در داخل آشوب میکردند که امنیّت ما را بر هم بزنند. در دوران سازندگی، مایه سازندگی که بودجه است را در صددند که از ما بگیرند. ولی امروز میبینند که سرشان به سنگ خورده است، کشور همان طور مثل سال گذشته به مانند نیمسال اوّل در حال بازسازی است. من یک شاخصی را بیان میکنم که شما میتوانید این شاخص را در تمام موارد مطرح کنید. ما امسال یک میلیون تن بیش از سال گذشته سیمان تولید کردیم، سیمان شاخص بسیار روشنی از سازندگی است. همه سیمانی که در کشور تولید می شود، 16 میلیون تن است که کلا" به مصرف میرسد. سیمان چیزی است که نه کسی در انبارها نگهداری میکند و نه آن را احتکار میکند و احتکار کردن آن نیز مقرون به صرفه نیست. این شاخص است که شما ببینید، حرکت سازندگی در کشور اصلا" دچار رکود نشده است و دلیل عمده آن این است که این کشور آن چنان با برنامه درست پی و بنیان خودش را در برنامه اوّل محکم کرد که مردمش این چنین در صحنه و آگاهی و شعور و دلسردی مدیران کشور همه دست به دست هم میدهند. یک شوک بسیار بزرگی که برنامه ریزی میشود برای اینکه ما را به زانو در آورند، بسان نسیمی از بالای سر جامعه میگذرد. اگر چنانچه تأخیری در بعضی از امور پیش بیاورد جامعه آن قدر آگاه هست که میتواند به خوبی درک کند. من عرض میکنم که آن توطئهها و برنامهریزیها دیگر این ملّتی را که با اسلام و قرآن و ماه رمضان و با ذکر خدا و با ارتباط با ائمّه اطهار احیاء شده، این ملّت دیگر مردنی نیست. این انقلاب که همچنان با برنامههای بسیار آموزنده و سازنده امام راحلمان به راه افتاده است، راه خودش را تداوم میبخشد و در صحنه جهانی هم روز بروز گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد و من آرزومندم که دنیای اسلام با دقت این مسیر درست حرکت ایران را بفهمد و توجیه شود و راه نجاتش را همان طور که ملّت ما پیدا کرده است، در اسلام، قرآن، عبادت و ارتباط با خداوند و فداکاری و جهاد ببیند. اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ. خطبه دوّم بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج). با تأکید بر توجّه به تقوا و انجام وظایف، خطبه دوّم را مخصوص مسایل فلسطین به مناسبت روز جهانی قدس ایراد میکنم و قبل از خطبه از حضور چشمگیر مردم ما در این روز مقدّس در مراسم روز قدس که مایه امید و نشاط همه است. همچنین افتخار و آبروی ایران است از این حضور مردم تشکّر میکنم. گزارشهای اولیّه حاکی از این است که اکثر شهرستانهای کشور دارای وضعی مشابه وضعیّت تهران است که واقعا" این مردم ستودنی و دوست داشتنی هستند. من در مقابل فکر نافذ امام راحلمان خضوع میکنم که آن بزرگمرد تاریخ و آن اسطوره زمان، کسی که از زبان آن خداوند بسیاری از چیزها را برای ما هدیه داد که امروز را در تاریخ ما تعبیه کردند. خدا میداند که روز جهانی قدس حتّی اگر به طور ضعیف هم در بعضی از کشورها و برگزار شود، چه تأثیری در زنده نگهداشتن این مسأله اساسی ما و دنیای اسلام و جهان سوّم دارد. امروز وقت مناسبی است که تا ما نظری به حادثه عجیب تاریخ خودمان یعنی مسأله فلسطین بیندازیم. خیلی روشن است که این پدیده کاملا" هویّت استکباری و استعماری دارد و یک قطعه تاریخی است که سر تا پا استعماری است. اعم از طرّاحی، شیوههای عملی، حمایت و آثار آن و یا هر چیزی که درباره اسراییل انسان بررسی میکند، بیشتر به رد پای استعمار در این مسأله دست مییابد. اسراییل در منطقه ما جای پای استعمار رسمی و کهن گذاشته است. دورهای که با استعمار رسمی و قیمومیّت و سرپرستی کشورهای غربی، کشورهای "جهان سوّم" اداره میشدند، کمکم کهنه شد. اواخر جنگ جهانی دوّم روشن شد که دیگر آن رویّه عملی نیست. شوروی مقتدر شده و شرایط جدیدی به وجود آمده بود. استعمار به دقت یک برنامه دیگری را برای منطقه ما طرّاحی کرد. برای جاهای دیگر هم فکرهایی کردند. انگلیسیها، طرّاح بودند. بعدا" ضعیف شدند و نتوانستند امپراطوری شان را آن طور که باید حفظ کنند، امپراطوری را که همیشه میگفتند، هیچ وقت آفتاب در آن غروب نمیکند، تحویل آمریکاییها دادند که آنها نیرومندتر و قویتر بودند و مدّتی است که دست آمریکاییهاست و دیگران حمایت میکنند. طرح این بود که در خاورمیانه، در قلب کشورهای اسلامی یک قدرت بیگانهای را به وجود آورند که بتواند اهداف استعماری را حفظ کند. این مسأله حالا خیلی جای بحث دارد. حالا جایش کجا باشد. مناسبترین جا را تشخیص دادند. از کانال سوئز تا شمال خلیج فارس که تعبیرشان از فرات تا نیل است. امروز باید خلیج فارس را اسم برد و کانال سوئز را و مدیترانه و خلیجفارس. هنوز هم طرح همین است و یکی از حرفهای مهمّی که جامعه ما و مسلمانان باید بفهمند، عجیب است با اینکه نزدیک به نیم قرن از این دوره میگذرد یک ذرّه هم این طرح از اهدافش و کیفیّتش، تفاوت نکرده است که حالا من یک مقداری آنها را بطور واضع میگویم. هم برای جلوگیری از حرکت ملّتها، هم برای کنترل منابع ثروت، هم برای کنترل نقاط حسّاس و استراتژیک و هم به عنوان یک جبهه مطمئنتر در مقابل رو به پیش آن روز شوروی سابق. کار هم اهداف جنبی دیگری داشت. صهیونیستها در جنگ جهانی دوّم نشان دادند که برای جامعه اروپا پر خطر و مزاحم و موی دماغ هستند. بیرون انداختن خطر صهیونیسم از اروپا و انداختن آنها در منطقه اسلامی این از مواردی است که روی آن کم کار شده است و باید یک مقدار نمونههای بیشتر و روشنتری بگویند. طبعا" وقتی آنها آنجا باشند، مسایل زیادی خواهد بود. نا امنی برای کشورها، مانع شدن از انقلابهای اساسی، تحمیل هزینههای سنگین نظامی و در این ابزار کاملا" پیش بینی شده بود که ملّت فلسطین آواره شوند و در کشورهای اسلامی متفرق شوند. حضور صدها هزار فلسطینی مهاجر در هر کشوری میتوانست مشکلی برای کشور میزبان باشد. همان طور که در بسیاری از کشورها این مسأله را میبینیم. همه اطراف قضیه را وقتی نگاه میکنم، چیزی است که منفعتش به جیب استعمارگران میرود. شیوه کار باز امروز همان شیوه اوّلیّه است. ظاهرا" طرّاحی شده است که تا به حال هم در شیوه کار موفق بودهاند و اوّلش آسان بود. انگلیس در اینجا سرپرست و قیّم بود و میخواست از اینجا برود و بسیاری از امکاناتش را به صهیونیستها که از اطراف آمده بودند - داد. شیوه کار هم این بود که با ارعاب و تهدید، مردم را از خاکشان بیرون کنند و به جای آنها مهاجرین صهیونیستی را بیاورند و بهانه هم یک بهانهای بود که وقتی یک قدری روی آن کار تبلیغی کرده بود در بین آدمهای خام بویژه غربیها جا میافتاد. میگفتند: این سرزمین به یهود تعلّق داشته است و اینها میخواهند به سرزمین شان برگردند و اسمش را هم گذاشتند "وطن ملّی یهود" و بالفور نانجیب اوّلین وطن یهود را آن گونه مطرح کرد. شیوه دائمی، ارعاب و بیرون کردن نیروهای بومی و فلسطینی و حداقل به اقلیّت رساندن، آنها در منطقه بوده است و برنامه هم گام به گام و تدریجی اجرا شد. چون یک دفعه نمیشد یک منطقه وسیعی را خالی کرد. این طبیعی است که باید گام به گام باشد. اوّل آمدند و نیمی از فلسطین را گرفتند. فلسطین حدود 28 هزار کیلومتر است و حدود 14 هزار مترش را گرفتند. عمده عربها، مسیحی و مسلمانان را بیرون کردند. بعد که پایشان در آنجا محکم شد، با یک هجوم دیگری یک سوّم دیگر را گرفتند. حدود 20 هزار کیلومتر را گرفتند. یک مقدار گذشت، سال 67 یک جنگی اتفاق افتاد و همه فلسطین را گرفتند و در این برنامه آخری یک شگرد دیگری به کار گرفتند که حاشیههای امنیّتی هم برای خودشان درست کردند. از سوریه، لبنان و مصر گرفتند و اردن چون به رود اردن میرسید و یک خطّ طبیعی بود، نشد که جلو بیایند که این حاشیههای امنیّتی هم تکلیفش روشن بود. اوّلا" این سر پل برای حرکت بعدی است و واقعیّت قضیه این است، منتها در یک مرحله تثبیت دستآوردهای این مرحله از این سر پلها برای مذاکره، چانهزنی، ایجاد ناامنی در کشور مجاور و خیلی چیزهای دیگر قابل استفاده بود که طرح اصلی این است که این جای پا در لبنان، مصر، سوریه برای گامهای بعدی حفظ شود و عجیب هم این است که همیشه بعد از حرکتی که در هر مرحله انجام میدادند، مذاکره صلح برای برگرداندن آوارهها بود. شما اگر تاریخ فلسطین را بخوانید تعجّب میکنید که این همه تاریخ شبیه به هم تکرار میشود و طرفهای خام اسراییلیهای غاصب، بعد از چند سال دوباره همان سناریوی قبلی را تکرار میکنند. همیشه اینگونه بوده است. یک حرکتی میکردند و عدّهای را بیرون میکردند، سر و صدای آوارهها بلند میشد، مذاکره برای برگرداندن آوارهها و پس دادن زمین شروع میشد و 7 - 8 سال طول میکشید و قدم بعدی را بر میداشتند، قدم قبلی اصلا" فراموش شده بود. عجیب این است که شیوه مذکور هم تا به حال عوض نشده است. گروههای تروریستی به وجود میآوردند، آنها کارهای خشن و غیرانسانی و هولناک انجام میدادند، مردم را میترساندند، زن و بچّه بیپناه فرار میکردند. حالا شما امروز نمونه آن را میبینید و تازگی دارد. ولی در تاریخ از قبیل مسأله مسجد ابراهیم در شهر الخلیل که اخیرا" اتّفاق افتاد، خیلی شنیعتر اتفاق افتاده است. وقتی که مثلا" قریه دیریاسین را آن گونه نابود و ساکنین آنجا را قتل عام کردند و بعد دخترهای جوان را سوار کامیونهای روباز میکردند، کف کامیون را پر از دختران جوان و نیمه برهنه میکردند و در خیابانها میگرداندند و چشم همه را میترساندند، خوب در این حادثه کسی نمیماند. همه میترسیدند و خانوادهها فرار میکردند. به آن شکل عمل میکردند و بعد میگفتند: "فلان گروه تروریستی این کار را انجام داده است." اعضای این گروههای تروریستی مثل » آرغون « که همان "آرغونها"، عناصر اصلی حکومت اسراییل هستند. یعنی همان افراطیها و تروریستهای که آن روز در رسانههای غربی محکوم میشدند، الان سردمداران اداره حکومت اسراییل هستند. امروز هم شکل دیگرش در مسجد الخلیل در جایی که عبور آن همه پیغمبر بزرگوار خداست و در عارفانهترین لحظات که مردم دارند در حال سجده و در ماه رمضان - آن طور مردم نمازگزار را قتل عام میکنند. همیشه هم همین موجها بوده است. یعنی بعد روزنامههای غربی محکوم میکردند. خبرنگاران با گریه گزارش میدادند. چند ماهی بدین منوال میگذرد، بعدش این حادثه هم فراموش میشود. هیجانی هم در دنیای اسلام به وجود میآید. این هم تمام میشود و بعد سردمداران برای مذاکره مرحله بعدی مینشینند. پس ببینید شیوه همیشه ارعاب، فرار دادن مردم و جایگزینی اینها با یهودیانی که از اطراف دنیا میآورند. اسراییل هیچ فرقی نکرده است. اگر یک ذرهای این سیاست استعماری مخدوش شده بود، الان معنا نداشت که مهاجر بیاورند. ولی همین الان با هزینههای هنگفت از روسیه و اطراف دنیا مهاجر به اسراییل میآورند. پیداست که اسراییل تفاوتی نکرده است و هویّت استعماری خودش را حفظ کرده و نمیتواند غیر از این باشد. البتّه این نکته هم باید اضافه شود، اسراییل اگر بخواهد هویّت استعماری خود را از دست بدهد مساوی است با نابودیاش. چون اسراییل نمیتواند اینگونه بماند. یک کشوری با چند میلیون آدم و همه غیر بومی و با هزینه سرسامآور نظامی و دفاعی با جای تنگ از لحاظ منابع، در محاصره دشمنان، با 4 میلیون مهاجری که از آنجا رفتند و همه آنها طلبکارند و همه آنها میخواهند برگردند. خوب، مگر میتواند تنها بماند. موقعی میتواند بماند که قدرتهای بزرگ دنیا پشت سرش باشند و آنها چرا پشت سر کشوری قرار میگیرند؟ آمریکاییها و انگلیسیها چرا باید هزینه اسراییل را بدهند؟ برای اینکه منافع شان محفوظ بماند. برای اینکه اینها را برای اهدافشان که اشاره کردم نیاز دارند. به نظر میرسد هر آدم آشنایی با الفبای سیاست و کشورداری میفهمد که قبول کردن وجود اسراییل در منطقه یعنی قبول کردن ادامه منافع استعمار در منطقه. اسراییلیها هم این را میفهمند. میفهمند که آنها ابزار استعمار هستند، ولی با این فهمشان، منافع شان و خودشان هم در همان جریانها هستند. اینها جدای از هم نیستند. سردمداران اینها در همان جریانهای استکباری هستند. فکر میکنند، خوب تنها راه نجات و حفظ خودشان در اینجاست. به نظر میرسد تز صلح هیچ معنای درستی ندارد. یعنی شما تصوّر اینکه یک کشوری با چنین ویژگی در میان کشورهایی که میزبان صدها هزار آواره هستند، نمیشود که یک کشور عادّی آنجا بماند. در این طرح صلح هم هیچ فکری برای اینها نکردند. خوب، اگر یک بندی داشت که مسأله آوارهها را چگونه حل کنیم، آدم میفهمید که فکر نهایی میکنند، ولی میدانند که این حرف حل نشده است. با این وضع شرایط به گونهای است که متأسّفانه خیلی از کشورهای اسلامی خیال خام صلح را برای ملّتشان جا میآندازند و تشویق و حمایت میکنند. آدم فکر میکند که اینها نمیفهمند، بنده که بعید میدانم این آدمهایی که همه چیز دنیا را میفهمند این را نتوانند بفهمند. پس چرا این کار را انجام میدهند؟ جوابش را خودشان باید بدهند. واقعا" این انتحار است. نمیشود که بپذیریم چیزی که هویّتش استعماری است و ماهیّتش خدمت به استکبار است، بیاید در بین کشورهای ما و با صلح و صفا با ما زندگی کند و در عین حال منافع ما را تهدید نکند. البتّه در حال پیگیری این فکر غلط هستند. متأسّفانه به ما که این حرف حق و تحلیل روشن را ارائه میدهیم، میگویند. اینها ضدّ صلح هستند. صلح اگر بود، هیچکس مخالفت نمیکرد. ما این صلح را نمیدانیم. چطور میشود که یک نفر آدم به خانه بیاید و قسمت عمده خانه را بگیرد و گوشه خانه را برای صاحبخانه بگذارد و بعد بگوید بیایید با هم صلح کنیم و به طور مسالمت آمیز در این خانه زندگی کنیم. اصلا" جور در نمیآید. باید یک طرف آن قدر ضعیف باشد که فکر کند، خوب، حالا به همین میسازیم. بله اینگونه صلحی وجود ندارد. اینگونه صلح که قرارداد نمیخواهد، خودش همین جوری شده است. فلسطینیها حالا همین بدبختی را دارند. دست اسراییل را هم باز گذاشتند. هر روز هم که فلسطینی بفهمد که میتواند مقداری از حقّش را بگیرد، دست برنمیدارد و میگیرد. نه در این طرف روحیه صلح پیدا میشود و نه آن طرف و او هم به این اکتفا نمیکند. خوب، اگر اکتفا میکند در لبنان چه میخواهد؟ در جولان چه میخواهد؟ بعضیها میگویند، ببینید سینا را به مصر پس داد. بله این کار را انجام داد امّا به قیمت از هم پاشیدن جبهه اعراب انجام داد. این کار را ممکن است با سوریه هم انجام دهد، منتها به همین قیمت. جولان را پس میدهد و سوریه را مثل مصر از میدان بدر میکند. سوریه هم که مثل مصر شد، دیگر فردا اسراییل جلو خودش نفسکش نمیبیند و هر جا میتواند برود. این روزگاری که به سر عراق آمد، با نادانی و بیعقلی خودشان چیزی در دنیای عرب اطراف خودشان که بترسند. نمیشود اسمش را صلح گذاشت. شیوهها همان است. البته اینجا یک مسایل مثبتی هم میتوانیم ارزیابی کنیم که اتّفاق افتاده، ولی دنیای سوّم درست استفاده نمیکند. این شیوه عمل اسراییل بسیاری از ادّعاهای استعمارگران و استکبار چیان را نقش برآب کرده است. همه ادّعاهایشان بدون استثناء در اسراییل میباشد. اگر "حقوق بشر" را تبلیغ میکنند، خوب، دیگر نمونه نقض "حقوق بشر" از سرزمینهای اشغالی کجا هست. واقعا" این صحنههایی که روتوش شده به رسانهها میرسد، اگر در جاهایی مثل ایران و یا جاهای دیگر اتّفاق میافتاد، دنیا همین جوری با آن برخورد میکرد؟ معلوم است که زیر نظر خودشان است و با چشم رضایت میگذرند. سلاح کشتار جمعی یکی از ابزار غربیهاست که هر کشوری بخواهد برای خودش قدرت دفاعی یا تهاجمی درست کند، فشار میآورند. اسراییل همه اسلحههای اتمی و شیمیایی را ساخته است و اینها میدانند و با پول اینها ساخته است. با پول خودش که نساخته است. خوب، بالاخره من نمیدانم متفکّرین این دنیا خواب رفته، غرب چگونه فکر میکنند. این تصویر زشت خودشان را چطور میتوانند در آیینه ببینند. از یک طرف به این دلیل در کشورهای دیگر دخالت میکنند، از طرف دیگر دست نشانده خودشان سلاحهای اتمی، شیمیائی و میکروبی میسازد. این اصل در دنیاست که اشغالگر باید امنیّت مناطق اشغالی را حفظ کند و مسؤولیّت دارد و اسراییل چقدر امنیّت مردم آنجا را حفظ کرده است. این اتّفاق چگونه توجیه میشود. نَفْس اشغال هنوز پابرجاست و شما میبینید، هنوز بین روسیه و ژاپن در مورد چند جزیره مسایل جدّی مطرح است، بعد از آن هم گذشت و تصرّفات رسمی چطور این همه سرزمین اشغالی در اختیار یک کشور کوچک باشد و این همه قطعنامه و "شورای امنیّت" و "سازمان ملل"، جامعه بینالمللی هم محکوم کنند و خم به ابرو نیاورد و دوستان آنها هم چیزی نگویند، در عراق که نسبت به کویت آن کار را انجام داد - دنیا لشکرکشی کرد و عراق را از کویت بیرون کرد. چطور در اینجا این اتّفاق نمیافتد. منطق دنیای غرب با وجود اسراییل سخت معیوب و آسیب پذیر است و اینها نمیخواهند چهرهشان اینگونه شود، اینها میبینند که چقدر ریاکاری میکنند که چهرههای ظاهری درستی داشته باشند، امّا اینجا سرشان به سنگ خورد و آن قدر اسراییل برای آنها مهمّ است که این نام ننگ را حاضرند با خودشان به گور ببرند و حاضرند همه ادعایشان مخدوش شود به خاطر یک موجود پلید استکباری که اینگونه رفتار میکند. امّا حالا واقعا" ماندنی است و این آخرین فصل صحبت ماست که عرض میکنیم. به نظر بنده قطعا" ماندنی نیست. آن موجود که مثل جسم خارجی در پیکر زندهای وارد شده، نمیتواند طولانی باقی بماند، البتّه یک مدّتی ممکن است بماند و شاید باز هم برنامههای توسعهای اجرا شود و قدری هم جلو بروند، ولی این ماندنی نیست، بالاخره راه نجات هم به نظر من اسلام است آن چیزی که میتواند کاری انجام دهد و مردم را در صحنه نگاه دارد و این جهاد طولانی و پر خطر را میتواند برای مدّت طولانی حفظ کند، "اسلام" است. همه ایدههای دیگر، وطن دوستی، زبان دوستی، ناسیونالیستهای فرهنگی، یا جغرافیایی، پای اینها میلنگد و وقتی که به مشکلات افتادند که نمونههای آن را در خیلی از جاها دیدهایم. اینکه آدم حاضر است برای او زنده باشد و برای آن بمیرد و شکنجه را تحمّل کند و گرسنگی و آوارگی را تحمّل کند، این روحیه دینی و اسلامی است که ما، در ایران آن را تجربه کردهایم. تجربه ما تجربه بسیار خوبی است، ما در زندانها این تجربه را به دست آوردهایم، ما با مارکسیستها با هم وارد زندان میشدیم، در همان روزهای اوّل بازجویی، مارکسیستها میبریدند، ولی مسلمانها میماندند. یک مارکسیست میآمد و پشت سر خودش عدّه زیادی از همکارهای خودش را میآورد و زیر شکنجه ها اعتراف میکرد. ولی یک مسلمان زیر شکنجه میمرد، ولی حاضر نبود اسرار مبارزه خودش را فاش کند. ما عینا" این چیزها را تجربه کردهایم، در میدانهای وسیعتر هم اینگونه است. در میدان نبرد ما با عراق، همین مسأله اتّفاق افتاد و ما قدرت ایمان را در مقابل مشکلات لمس کردیم. تا به حال نمیگذاشتند، مسلمانها به اینجا بیایند. یک تجربه نبود، من نمیگویم. شعارهای عروبت را بگیریم، چرا؟ به هر حال آن هم انگیزه است، زبان هم هست، خاک هم هست، فرهنگهای قومی هم هست. اینها همه عدّهای را بسیج میکند، آنها را باید حفظ کنیم. امّا اگر یک روزی پایه اصلی و این در جهاد روی پاشنه اسلام بچرخد آدم مطمئن میشود که این ماندنی است و این اتّفاق در فلسطین میافتد. البتّه فلسطین تنها نمیتواند و ما نباید توقع داشته باشیم که فقط مردم فلسطین بتوانند اسراییل را شکست دهند و این تصوّر ایدهآلی است و به معجزه شبیه است و ما معجزه را نداریم. باید پشتیبانیهای اسلامی از سراسر دنیا بیاید، باید مسأله الجزایر، مصر و افتادند عراق حل شود و مردم آن کشورها مثل مردم کشور ایران صمیمی باشند، باید نترس باشند. باید آمریکاییها و انگلیسیها محاسبه کنند، یا کلّ دنیای اسلام را از دست بدهند، یا اسراییل را و اگر به این روز رسید، ما راه پیروزی فلسطینیها را داریم و این راه، راه محالی نیست. البتّه دریای پرتلاطمی است و بیابان پر خطر و راه بسیار پر خطر است. ولی توشهای که این راه به همراه خودش دارد. با این خطرها و این مشکلات مناسب است و خوشبختانه ما، در سالهای اخیر این حرکت را در فلسطین جدّی میبینیم و با این حرکتی که در فلسطین هست و باید از آن حمایت شود و آنهایی که فکر میکنند با امضاء شدن صلح مسلمانها دست بر میدارند. اینگونه نیست من خیال میکنم، احتمالا" این پدیده مثبتی باشد، بگذارید دولتها صلح را امضاء کنند. امّا ملّتها بفهمند که راهشان از این دولتها جداست. آنها تکلیف خودشان را میدانند، الان به بعضی از ظواهر دوستی در بعضی جاها امید بستهاند، فکر میکنم به هر حال این حرکت مسیر خودش را میرود، اسراییلیها اشتباه میکنند از اینکه از اطراف دنیا صهیونیستها میآیند. اینجا و استکبار هم دیگر کافی است که این چند دهه اگر مسلمانها را به حال خودشان بگذارد و بالاخره عادلانه این مسأله حل شود. ما هم ترجیح میدهیم. ولی با این سماجتی که اسراییل دارد که حتّی در غزّه و اریحا هم حاضر نیست، یک پلیس به فلسطینیها بدهد و برای یک راهی که معبر است به جای دیگری این هم سرسختی میکند، معلوم است که دنبال صلح و آشتی نیست. ترجمه خطبه عربی بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وآله عباداللّه المتَقیِنْ. عِبادُاللّه اُوصیکُمْ بتَقْوَی اللَّه". در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس یاد امام را حلمان را گرامی میداریم که با اعلام این روز عظیم به جهاد آزادسازی فلسطین قوّت و نشاط جدیدی بخشید. امسال جنایت زشت انجام شده در حرم شریف ابراهیمی منجر به بیداری ملّتهای جهان و مخصوصاً امّت اسلام و توجّه آنان به مسأله قدس به عنوان مسأله اوّل اسلام گردیده و صهیونیسم نیز با برداشتن نقاب از چهره زشت و متجاوز خود رسوا شده است. بنابراین آنچه که بعضیها جهت دراز کردن دست دوستی به سوی اشغالگران غاصب و نادیده گرفتن جنبش جهاد - که چندین سال است مجاهدان شروع کرده و در این مدّت شهدای آزاده زیادی تقدیم کردهاند - ساده لوحانه است و اینها صف جهاد و مبارزه را با خیال اینکه سران اسراییل در فلسطین به آنها امتیازات مخصوصی خواهند داد، ترک کردهاند. مسأله فلسطین خود به روشنی به حقانیّت جهاد ملّت مسلمان فلسطین دلالت دارد و هیچ احتیاجی به اتّفاقاتی همچون حادثه حرم ابراهیمی نیست تا انسان متوجّه فریبکاریهای صهیونیسم و عدم صداقت سران و حامیانش در گفتارهاشان پیرامون صلح در خاور میانه شود. بنابراین ما باید یک بار دیگر به آنهایی که از راه صحیح منحرف شدهاند هشدار دهیم. لذا به آنها میگوییم، باید به جنبش جهاد در کنار مردم مسلمان و مجاهدان شجاع فلسطینی برگردند و جوانب وحدت اسلامی را تحکیم بخشند و نسبت به آنچه که اسلام و قرآن برایشان مقرر کرده، قیام کنند و مطمئن باشند برای باز پس گیری حقوق ضایع شده مردم مظلوم فلسطین راهی جزء جهاد و پایداری وجود ندارد زیرا صهیونیستها حامیان توسعه طلبشان جزء با جهاد مردم مسلمان - که خداوند برایش وعده پیروزی و عزّت داده است - از روح دشمنی و توسعهطلبی خود دست برنخواهند داشت. "و ما النصر الاّمن عنداللّه". بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیم/ اِذاجاءَ نَصْرُاللَّهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواَّبًا.