نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
خطبه اول
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، »وَ
کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّعَنِ الَسَّبیلِ«، »اُوصیکُمْ عِبادَاللَّه بتَقْوَیاللَّه«.
به دلیل حوادث این هفته که به کارگردانی استکبار جهانی تمام دنیا را به هیجان آورد، لازم دیدم که این هفته را نیز به ویژگیهای استکبار بپردازم.
در مورد ویژگیهای استکبار بیش از هفتاد و اندی مشخصه از قرآن برایتان در طول خطبههای گذشته بیان کردم و 7 الی 8 ویژگی اینها مربوط به این حوادثی است که این روزها اتفاق افتاده.
البته این ویژگیها را در گذشته نیز گفته و شرح دادهام. اما حالا با ذکر نمونههایی تجدید خاطره میکنیم. تا ببینیم آنچه که امروز میگذرد و برخوردی که مستکبران با مقدسات اسلام و با رهبریت و انقلاب میکنند و بدین صورت ناجوانمردانه برخورد میکنند، ناشی از چه ویژگی است که در اینها وجود دارد. بعد مسایل روز را بر بحثهای گذشته منطبق کنیم .
آیه قرآن میفرماید: کارهای بد فرعون در نظر خودش زینت داده، تا آنجا که او برنامههای خودش را سد راه خدا و جلوگیری از حرکت تکاملی انسانها به سوی اهداف آفرینش قرار داده است.
یکی از ویژگیهای خیلی رایج استکبار و مستکبران این است که »مانع راه خدا میشوند[t1].«
در قرآن حدود 40 آیه با همین تعبیر و آیات فراوانی با همین مضمون آمده و معنایش همین است.
این ویژگیها برای اکثریت مستکبران هست که نمیگذارند انسانها به سوی مسیرهای تکاملی فطری خودشان که خداوند برای آنها قرار داده حرکت کنند و به مقام عالی انسانیت برسند. به هر طریق که شده منحرف و یا مانع میشوند. و برای انسانهایی که میخواهند پیامبر اکرم و خاندان پیامبر و اسلام رابشناسند و آنها را الگوی خود قرار دهند، مانع ایجاد میکنند.
یکی دیگر از ویژگیها »عدم پایبندی به اصول« است که این روزها روشن است که چگونه عمل میکنند و به خاطر اغراض نفسانی و استعماری خودشان چگونه اصول مسلّم انسانیت را زیر پا میگذارند.
دشمنی با خدا و خوبان یکی از ویژگیهایشان است. اینها اصولاً نمیتوانند با خدا رابطه خوبی داشته باشند. چون خداوند دعوت به حق میکند و آنها نمیتوانند با انسانهای صالح، قلب مهربانی داشته باشند. لذا میبینیم اینها پیامبر و اصحاب و رهبری انقلاب مظلوم ایران را این گونه ناجوانمردانه مورد این تهمتها و اهانتها قرار میدهند.
مبارزه با مقدسات باز یکی از ویژگیهای اینهاست که البته بعضی اوقات با هم مخلوط میشود.
چیزی که تقدس واقعی دارد و برای انسانها ارزش است که انسانها را در بعد انسانیت تقویت کند، با روحیه اینها سازگار نیست؛ چون اینها دنبال شهوت، تمایلات، سلطه و حاکمیت هستند و مظلومیت و عقب افتادگی مردم را میخواهند و لذا مقدسات که انسانها را تکامل میدهد، برای اینها چیزهای بیارزش است.
»دشمنی باانبیا« یکی دیگر از ویژگیهای اینهاست. بدترین خصومت را در عمل اینها میتوان مشاهده کرد. میبینیم که چه بغضی نسبت به پیامبر اکرم(ص) دارند که تا این حد، خودشان را به میدان کشیدهاند. ریاکار، متظاهر و منافق هستند؛ برای اینکه نمیتوانند آن واقعیت خودشان را به دنیا بگویند، ناچار باید متوسل به ریا و نفاق و تظاهر شوند. که میبینید این روزها به چه چیز متوسل شدند، به آزادی بیان، آزادی قلم و مبارزه با تروریسم. اینها میروند در پناه یک چنین واژههای مقدس، آن مقاصد و افکار خودشان را به خورد مردم میدهند.
خوب، اگر شما طرفدار آزادی بیان هستید، چطور همین حالا در خود لندن مسلمانانی که میخواهند حرفشان را بزنند تهدید میکنید. همان روزنامههایی که این بازی را راه انداختهاند، به دولت انگلیس سفارش میکنند که جلوی مسلمانان و مساجد را بگیرید. همینها که طرفدار آزادی هستند، مسجدی را که امام جماعتش نظرش را گفته مورد حمله قرار میدهند و بمب به آن میاندازند و دیوارش را خراب میکنند.
حالا اگر این بمب را طرفداران جمهوری اسلامی به یکی از مراکز انتشاراتی آنها انداخته بودند، چه داد و فریادی در دنیا راه میانداختند.
شما اگر مخالف تروریسم هستید، چطور بمب انداختن به مسجد در لندن کار تروریستی نیست، ولی اظهارات امام جماعت مسجد را حمله به آزادی میدانید و جلویش را میگیرید! اگر همین کار را یک مسلمان عصبانی به حمایت از افکارش انجام دهد شما او را تروریست حساب میکنید.
تظاهر یعنی این. اینها برای حفظ جان یک نویسنده مزدور، این تبلیغات را در دنیا به راه انداختهاند؛ اما 5 الی 6 نفر از مسلمانان پاکستان که جلوی سفارت آمریکا مظلومانه به شهادت رسیدند، برای اینها اصلاً ارزشی ندارند.
خوب، چطور برای کسی که هنوز کشته نشده، این همه دل میسوزانید، اما برای کسانی که کشته و مجروح شدند، دل نمیسوزانید. شما دروغ میگویید. 5 هزار نفر در حلبچه عراق با بمبهای شیمیایی آن گونه مظلومانه نابود شدند. بچه در آغوش مادر، مادر در کنار فرزند که منظرهها هر گرگ را به گریه میانداخت، شما قسیالقلبها باز هم از آنها حمایت کردید و بعد معلوم شد که آلمانیها آن سلاحها را تهیه کرده بودند.
حالا این آقایان به خاطر یک نفری که ممکن است در آینده جزای عملش را ببیند، این گونه دست و پا میزنند، این ریاکاری، منافق بودن و تظاهر که از ویژگیهای مستکبران است، به اوج خودش رسیده که اینها اینگونه نشان میدهند.
»دعوت به فساد« یکی از ویژگیهای اینهاست. اینها که نمیتوانند در محیط سالم و صالح این گونه ظالم و متجاوز باشند و سلطه نامشروع خودشان را تحکیم کنند. اینها نیاز به محیط فاسد دارند. لذا هر چیزی که مردم را فاسد کند، برای اینها یک حربه است و از همین استفاده میکنند.
اینها دنبال این هستند که جامعه اسلامی در مسیر خودشان بیفتد که همانا بیعفتی، ضداخلاق، مواد مخدر، دزدی، فساد، رشوه، ضعف، بیسوادی، جهل و غیره است. ما میبینیم که اینها در کل دنیا دنبال این مسأله هستند. به خاطر اینکه یک نویسنده، خانواده پیامبر را یک خانواده فاسد معرفی میکند، به امید اینکه همین کتاب شاید یک عده از مسلمانان را از عقیده به عفت و پاکدامنی جدا نماید و اینها را نسبت به اصول اخلاقی خودشان بیتفاوت کند، به همین دلیل آنها از چنین کتابی حمایت مینمایند.
حال اگر این کتاب میآمد و از یک دریچه اخلاقی که ترویج اخلاق بود، پیامبر را میکوبید، میدیدیم که از کتاب حمایت نمیکردند.
اینها به دنبال فساد در جامعه هستند و دشمنان خودشان را به اخلالگری متهم میکنند. اینجا مسلمانان و رهبری انقلاب یک حکم شرعی اعلام کردند. مسلمانان از مقدسترین خانواده جهان بشریت حمایت میکنند. اینها به ترور و تروریسم و نقض اصول بینالمللی متهم میشوند و آن قدرتهای زورگو، سلطهطلب، استعمارگر و متظاهر و فریب کار، متولّی حفظ اصول و نظم جهان میشوند.
ایران انقلابی و مسلمانان را به اخلال در نظم جهان متهم میکنند و خودشان حافظ نظم جهان میشوند. این هم از ویژگیهای ناب استعمارگران مستکبر است.
آنها مدعی اصلاح هستند و با استفاده از اهرم قدرت علیه مخالفین خودشان و همچنین با استفاده از حربه اقتصادی، مسایل فرهنگی، سیاسی و دینی را که به طور مستقیم راهنمای یک میلیارد مسلمان و به طور غیر مستقیم راهنمای کل بشریت است، مورد تعرض قرار دادهاند.
دینی که اروپا را احیا کرد و اگر اسلام نبود، شما در همان بربریت قرون وسطای خودتان مانده بودید، از طریق فتح آندلس و از طریق حضور شما در جنگهای صلیبی در خاورمیانه، شما تمدن را از اسلام گرفتید و بردید و حالا برگشتید و با اسلام و ارزشهای انسانی این جور مخالفت میکنید، مدعی اصلاح هم هستید.
در مجموع حدود ده ویژگی شمردیم که همه آنها تبلور در این حرکت جدیدی دارد که اینها کردند. حالا ما در خطبه دوم به طور تحلیلی وارد موضوع میشویم که این مسأله را برای دنیا، برای ملت خودمان خوب باز کنیم که این مسأله چه مسألهای است و چه چیزی را دنبال میکند که ملت ما و هر کس این خطبهها را میفهمد، یک مقدار روشنتر شود. من به این طریق دو خطبه را به هم وصل کردم که یک بحث کاملی را شامل شود.
قبل از اینکه من سوره مبارکه قرآن را برای شما قرائت کنم، باز بر تقوا تأکید میکنم و از ملتمان دعوت میکنم که این گوهر انسانیت و این نور الهی را که در همه شرایط هست حفظ کنند.
»اَعُوذُ باللَّهِ منَ الشَّیْطانِ الرَّجیم/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/
وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ/ اَلَّذی جَمَعَ مالاً وَعَدَّدَهُ/ یَحْسَبُ اَنَّ مالَهُ اَخْلَدَهُ/ کَلّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ/ وَ ما اَدْریکَ مَا الْحُطَمَةُ/ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ/ اَلَّتی تَطَّلِعُ عَلَی الْاَفْئِدَةِ/ اِنَّها عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ/ فی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ«.
خطبه دوم
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطِیِ الرَّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهادی الْمَهْدی(عج).
مناسبتهای این هفته فراوان است، ولی من فکر میکنم، مهمترین مناسبتی که باید روی آن بحث کرد، همین مسأله کتاب »آیات شیطانی« و حوادث متفرع برآن است که مهمترین مسأله امروز کشور ما و جهان است. حتماً مردم ما نیاز دارند که یک مقدار بیشتر در جریان این مسایل قرار بگیرند. قبل از اینکه به این بحث برسیم به مناسبتهای دیگر اشاره میکنم.
میلاد مبارک مولی الموحدین علی بن ابیطالب را ما در این هفته داشتیم که ایشان برای جهان بشریت، برای امروز و فردا نمونه و الگو و معلم و راهنماست. کسانی که درباره علیبنابیطالب مطالعه کردهاند و زندگی ایشان را مورد نگرش قرار دادهاند، چه مسلمان، چه غیرمسلمان، همه پذیرفتهاند که علیبنابیطالب انسانی است که بعد از پیغمبر اکرم(ص) در طول تاریخ نظیری ندارد و شخصیتی است که تمام ابعاد فضایل انسانیت را در وجود خودش جمع کرده است. نمونه اعلای انسانیت است و بهترین الگو برای راهنمای زندگی هر انسان در هر مقطعی از زمان میتواند باشد. متأسفانه ما در شرایط فعلی، زمینه بحث درباره فضایل علی بن ابیطالب را در این خطبه نمیبینیم. علیبنابیطالب با همه عظمتش میفرماید: »اَنَّ عَبْدَ مِنْ عَبید مُحَمَّدْ« که حضرت رسول اکرم(ص) مربی و معلم و راهنمای علیبنابیطالب بوده و این شخصیت عظیم جهان بشریت گل سرسبد انسانیت دست پرورده پیغمبر اکرم است که امروز مورد تعرض وحشیانه استکبار جهانی قرار گرفته. اینها مهمترین قله بشریت و جهان اسلام را مورد هدف و تعرض قرار دادهاند. اهمیت بحث از اینجا آغاز میشود.
مناسبت دیگر، پیام عجیب، پرمحتوا و بینظیر حضرت امام(ره) است که در رابطه با روز روحانیت، برای روحانیت ما صادر فرمودند که باز من اگر بخواهم وارد بحث این پیام بشوم، هم این بحث و هم بحث دیگر ناقص میماند. ناچار از این بحث صرف نظر میکنم و برای فرصت دیگری میگذارم.
اولاً به خاطر اینکه پیام خود به خود روشن و واضح است و زیاد احتیاج به توضیح و تحلیل ندارد، اما اگر بخواهم این پیام را باز کنم، احتیاج به یک کتاب دارد، چون پیامی است که یک نگرش سریعی به تاریخچه روحانیت در این چند ده سال اخیر دارد و نگرشی به وضع انقلاب دارد. از دستاوردهای انقلاب یک جمعبندی دارد و به نق زدنهای مخالفان یا دوستان نادان انقلاب اشاراتی میکند و برای روحانیت و کل مسلمین و جامعه خودمان راهنماییهایی دارد و ریزهکاریهای تاریخی و تحلیلگونه دارد که هر یک جداگانه قابل بحث است.
در این پیام تقریباً به اکثر مسایل دیروز و امروز و آینده انقلاب و سیاست خارجی و داخلی ما اشاره شده که بخشی از آنها احتیاج به ذکر تاریخچه دارد.
وقتی ایشان به یک جریانی که در لباس روحانیت بودند و با مبارزه مخالفت میکردند، اشاره میکنند، این احتیاج به توضیح دارد که اینها چه کسانی بودند. وقتی که امام به یک جریانی در روحانیت اشاره میکنند که مانع فلسفه و تفکر صحیح بودند، این احتیاج به توضیح دارد که اینها چه کسانی بودند و چرا ایشان اشاره به ماجراهایی میکنند که به اسم ولایت، با حاکمیت اسلام مخالفت میکردند. وقتی که ایشان به ابعاد گوناگون نفوذ بیگانان در حوزهها در دوره گذشته و سمپاشیهای امروز آنها اشاره میکنند، هر یک از اینها احتیاج به توضیحات تاریخی دارد.
البته شاید مردم ما با خیلی از این فرازها آشنا باشند. شاید خیلیها هم لااقل برای جوانها مبهم باشد که چه میگوید و به کجا مربوط میشود. کسانی که دنبال این کار میروند، در فکر باشند که این پیام امام یک دوره تاریخ تحلیلی روحانیت از شهریور 20 تا حالا و یک مقدار زودتر باشد.
نکتهای که من باید در اینجا تأکید کنم، این است که مبادا کسانی با این پیام به فکر بهرهبرداری در جهت منافع باندی بیفتند. چون در این پیام به همه و یا اکثر مسایل توجه شده و خیلیها به گوشهای از این پیام میتوانند بچسبند و باز ایجاد تفرقه کنند و حرفهای تفرقهانگیز بگویند. این تحقیقاً با روح و صراحت پیام مخالف است.
این پیام باید محور حرکت آینده ما و چراغ راه روحانیت باشد و برای همه ما سازنده باشد. لذا رسانههای جمعی لااقل مواظب باشند که آلت دست باندها، در این جریانات نشوند. اگر باندها نخواستند این نصیحت امام را عمل کنند، لااقل رسانههای جمعی در خدمت آنها قرار نگیرند و ما بتوانیم از این پیام یک محور حرکتی برای راه روحانیت، سیاست روحانیت، تشکیلات و شیوه درس خواندن و شیوه تفکر روحانیت و مسایل دیگری که در این جامعه لازم است از آنها استفاده کنیم که انشاءاللَّه همین جور میشود.
پیام بسیار با ارزش است. میتواند یک منشور بسیار ارزشمند برای حرکت آینده ما باشد و هم نقادی درستی از زبان کسی که آگاهترین روحانیون به وضع روحانیت در این چند دهه گذشته است، میتواند برای ما سند باشد. انشاءاللَّه با تقوا و با رعایت انصاف و عدالت و با پذیرش حقیقت، کسانی که میخواهند با این پیام برخورد کنند، این گونه برخورد کنند.
و اما مسأله جهانی روز ما که امروز یک صحنه پیکار بسیار مهم و شاید بسیار طولانی و سرنوشت ساز بین اسلام و کفر، بین انقلاب و استکبار، بین حرکت اسلامی در مقابل حرکت استعماری به وجود آمده است که تحقیقاً این آخرین خطبه من در این باره نیست و ما در آینده به طور طولانی با این مسأله سر و کار داریم و باید خودمان را برای این پیکاری که اجتناب ناپذیر بود و آغاز شد، آماده کنیم. مسأله احتیاج به یک مقدار توضیح دارد، تا وارد متن ماجرا شویم.
آنچه که روشن است و خیلیها میدانند، خصومت استکبار غرب نسبت به اسلام، یک چیز تازهای نیست. استعمارگران غرب از روزی که به فکر استعمار کشورهای اسلامی افتادند و به تعبیر صحیحتر به فکر تخریب دنیای اسلامی افتادند، احساس کردند که در مقابل خودشان چیزی به نام اسلام را دارند و به حق تشخیص دادند که تا اسلام در جامعه اسلامی معزز باشد، آنها راهشان بسیار مشکل و شاید تقریباً بسته است.
هر کس با تاریخ استعمار در دنیای اسلامی آشنا باشد، این را به وضوح میبیند که اینها هر جا خواستند برای هموار کردن راه خودشان وارد شوند اولین کاری که کردند، حالا یا ظاهر یا مخفی، این بود که آن روحیه اسلامی واقعی مردم را تخریب کنند. البته به ظاهر اسلام و شعایر ظاهری، اینها خیلی اهمیت نمیدادند.
با آن تعبیری که اخیراً امام رایج کردند، همین »اسلام ناب« مخالف بودند. آن جمله معروفی که شاید همه اهل مطالعه میدانند که وزیر خارجه انگلستان، در پارلمان انگلستان با صراحت در یک بحث مربوطی گفت که تا قرآن در میان مسلمانها معزز و محترم باشد، ما نمیتوانیم جای خودمان را آنجا محکم کنیم.
این از چیزهایی است که از زبان این سیاستمدار انگلیسی پریده و این اشتباه بزرگ در اظهارات او آمده است. البته او این را به عنوان حرف کاملاً محرمانه در پارلمان مطرح کرد، ولی حرفی است که بیرون آمد و مردم همه میدانند.
همین محور حرکت استعمار بود و انگلستان هم مرکز این کار بوده است. اگر کسی این را تعقیب کند و در هر مقطع و زمان و کشوری نگاه کند و کارهایی که انگلیسیها و دنبالهروهای آنها در کشورهای اسلامی کردند، میبیند این جمله شعار غربیهای استعماری است و محور حرکت استعماری غربیها در کشورهای اسلامی است.
البته آنها اگر میتوانستند به گونهای مردم را گول بزنند که مردم هم مسلمان بمانند و هم استعمار شوند، شاید حرفی نداشتند. ولی دیدند که نمیشود. تا این اواخر هم موفق بودند. تا پیش از انقلاب اسلامی اینها کاملاً موفق شده بودند. به تعبیر خودشان گفتند: »ما اسلام را اخته کردیم، اسلام دیگر بالنده و زاینده نیست. اسلام عامل رکود است.«
اسلامی که اینها معرفی میکردند، شما میتوانید نمونههایش را در خیلی جاها پیدا کنید.
همین تعبیری که اخیراً باز حضرت امام باب کردند »اسلام آمریکایی« این همان اسلام »اخته« شدهای است که انگلیسیها راه انداختند و همان اسلامی است که وعاظ السلاطین و علمای درباری و خشکه مقدسها و اینهایی که در این پیام امام، این همه امام از آنها نالیده و فرموده: »پدر پیرتان از اینها خون جگر خورده«، اینها هستند که آن اسلام را میخواستند. و آن اسلام با راهی که انگلستان و آمریکا و دیگران میخواهند بروند، هیچ مزاحمتی ندارد و همیشه هم میتواند باشد.
با انقلاب اسلامی، همین اسلام ناب به میدان آمد و همه رشتههای آنها دوباره پنبه شد. اینها از همان روزهای اول شروع به تخریب کردند.
ای کاش آدم یک فرصت چند ساعتهای داشت و اسناد را آماده کرده بود و در اینجا برای شما میخواند.
از همان اول انگ مرتجع، بنیادگرا و واپسگرا زدند و مخالفان این انقلاب را آزادیخواه، متقدم، روشنفکر و خیلی که میخواستند مردم را کور کنند، میانه رو و از این طور چیزها در مقابل این انقلاب درست کردند که آن قدمهای اول یک کمی موفق بودند.
در آن موقعی که دولت موقت سر کار بود، حضرت امام در این پیامشان فرمودند: از اشتباهات اعتراف شده ماست که آنها را اول آوردیم که آن موقع آمریکاییها و انگلیسیها فکر میکردند، خوب به هدفشان رسیدهاند. منتها شکست خوردند و نتوانستند مقاومت کنند و بعد که دیدند آنها رفتند، وارد عمل شدند. جنگ، کودتا و شورشهای کور بیاثر بود. اینها همه در همان ردیف واقع میشود، ولی جنگ فرهنگی را اینها هیچ وقت فراموش نکرده بودند.
در جنگ یک امیدی که اینها داشتند، این بود که ما را به عنوان جنگ افروز و مسؤول خونهای ریخته شده در جنگ و مسؤول خرابیها معرفی کنند. اگر چنین چیزی در دنیا جا میافتاد، اینها به هدف خودشان رسیده بودند و میتوانستند در دنیای اسلامی حداقل افکار بسیاری از مردم را از انقلاب اسلامی و اسلام ناب دور کنند.
ما در طول جنگ همیشه گفتیم که ما دفاع میکنیم،ما میخواهیم متجاوز را تنبیه کنیم. در هر جإ؛ظظ این حرف را زدیم، اما صدای آنها رساتر بود.
وقتی که ما قطعنامه را پذیرفتیم و این راه بسته شد، آنها در موضع دفاعی افتادند، آنهایی که میگفتند: »ایران قبول نمیکند«، زبانشان بسته شد. حالا همه سکوت کردند و کنار رفتند. در حال حاضر زبان ما غالب است. ما در سازمان ملل و کل مجامع جهانی مدعی هستیم و طرف ما باید دفاع کند، پشتیبانان آنها هم باید دفاع کنند. پس آن هم دیگر کارگر نیست.
اینها دنبال یک حربه دیگری میگشتند. البته این نوع حربههایی که حالا به دست آوردند، درست کردنش خیلی مشکل نیست، زمان مناسب و لازم میخواهد. این حربه را پیدا کردند و در وجود یک هندی الاصلی که اصولاً خانوادهاش آمادگی این کار را داشته است. همچنان که در گزارشها خواندهاید، چندی پیش همسر این مرد (سلمان رشدی) یک کتاب علیه مسیح نوشت که آنجا هم باز طغیانی به پا شد و مردم مسیحی در یک گوشهای قیام کردند. ولی چون استکبار تسلط داشت، برروی آتش خاکستر ریخت و قضیه را خاموش نمود و مانع اوج گرفتن این قیام شد. بعد زمینه این کار را فراهم کردند. حالا کتابی تهیه شد و اینها از حساسیتهای دنیای اسلام در مورد مسایل اخلاقی، خود قرآن و اسالف قرآن و شخصیت پیغمبر و امثال اینها آگاه بودند و لکن کار خود را با برنامه حساب شده آغاز کردند.
ما نباید مسأله را سطحی نگاه کنیم. بعضیها متناسب برداشت ذهنیشان فکر میکنند یک آدم دیوانه، ساده و یا دشمنی برحسب تصادف یک کتاب نوشته و این کتاب هم به این شکل درآمده و چون آنها (دشمنان) هم خود را قادر به بهره برداری از آن دیدند، در صدد ترویج این کتاب برآمدند و چون این کتاب در دنیا موج تبلیغاتی هم پیدا کرد، معروف شد و این پیامدها را به دنبال داشت.
قضیه را نباید این طوری تلقی کرد. اگر فرض کنیم که جریان به این صورت بود، که نبود، باز اینکه کل سردمداران غرب با عجله و التهاب یکمرتبه وارد میدان شدند، این نشان دهنده این است که آنها از چنین حرکتی استقبال کردند. ولی من فکر میکنم اینها از ریشه در جریان این حرکت برنامه ریزی شده بودند.
صهیونیسم که تقریباً بر رسانههای جمعی غرب، هم در آمریکا و هم در اروپا مسلط است، کارگردان بوده و امکانات دولتهای غرب هم از این جریان حمایت میکند و عدهای هم به دنبال موج ایجاد شده به راه میافتند.
اگر یک مسأله سادهای بود، یعنی اگر یک نفر در یک گوشه دنیا به پیغمبر(ص) اهانت کرده بود و حکم خدا را هم که حضرت امام صادر فرمودند، روشن است و حرف تازهای نیست، بلکه در رسالههای علمیه نوشته شده و صدها سال پیش در کتابهای فقهی آورده شده است.
اهل سنّت و شیعه در این رابطه نوشتهاند و در کتابهای عربی و فارسی هم هست و یک موضوع مشخصی است.
دو عنوان وجود دارد. یکی سب نبی یا فحاشی و اهانت کردن به پیغمبر و یکی ارتداد است که این نویسنده، مشمول هر دو مورد میشود. علما هم متفقاً در این رابطه به چنین حکمی قایلند. لذا این شخص هم مرتکب سب شده که حکم مجازات آن هم روشن است و حکم مجازات مربوط به ارتداد، آن هم ارتداد فطری که عضو خانواده مسلمان بودن او هم کاملاً واضح هست. کما اینکه در عربستان هم میبینید، به کسی که مرتد باشد، حکمی مبنی بر واجب القتل بودن آن شخص داده میشود.
همچنین دیروز (پنجشنبه) عالیترین مقام روحانی الجزایر هم چنین فتوایی را داد و دیگران هم به همین شکل اعلام میکنند. اگر کسی در این زمینه کوتاهی کند، در واقع حکم اسلام را نادیده گرفته است.
اما این مسأله که چرا امام با این خصوصیت وارد میدان شدند، اگر یک مسألهای ساده بود و از قبل طراحی شده نبود، کافی بود در یک جایی یک دادگاهی تشکیل شود و یک حکم اسلامی را اعلام کند حالا هر کس که میخواست میرفت و اجرا میکرد. ولی مسأله این نیست. مسأله خیلی از این حرفها عمیقتر است. مگر میشود که یک کتاب رمان معمولی تهیه شود و پیش از اینکه این کتاب چاپ و منتشر شود صدها بنگاه مطبوعاتی در سراسر دنیا، آن هم کشورهای غربی و ممالک تحت نفوذ آنها امتیاز ترجمه کتاب را خریده باشند؟ پول خرج کرده و آماده انتشار نموده باشند؟
این برنامه ها که با شرایط یک کتاب معمولی و توخالی سازگاری ندارد. بلکه در این زمینه برنامه ریزی شده و در این برنامه ریزی خیلی از چیزها منظور گردیده است. بزرگترین هدف آنها در این برنامهریزی انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب است که آنها با اطلاع از اینکه میدانند از چه جایی ضربه میخورند، باید از آنجا بهرهبرداری نمایند.
یک سری اشتباهاتی در سناریو و طرح مربوط به این توطئه مشاهده میشود که به نظر میرسد مجریان آن را به یک نقطه نامطلوبی کشانده است که من در نتیجه این درگیریها اعلام خواهم کرد.
اینها در انجام این نقشهشان مرتکب یک اشتباه اساسی شدند. خوب، امام حکمشان را که در رساله خودشان هم نوشتهاند، صادر فرمودند که چیز تازهای نبود که هر مسلمان با خواندن آن حکم میتواند وظیفهاش را ادا کند. غرب با ضعیفترین استدلالها وارد یک هیاهوی عجیب و غریبی شد.
آنها (غربیها) به دو شکل حرف میزنند. یکی اینکه ما از آزادی بیان حمایت میکنیم و دیگر اینکه با دستاویز قرار دادن مقررات بینالمللی، صدور حکم اعدام برای نویسنده از سوی رهبری یک کشور را دخالت تلقی مینمایند و مدعی هستند که او تبعه کشور ماست و اگر مجازاتی هم برایش باشد، باید ما خودمان در داخل کشورمان برای او حکم صادر کنیم. حالا معلوم میشود که اینها چقدر در عملشان صادق هستند.
واقعاً این سؤال را من از رهبران همین دوازده کشور عضو جامعه اقتصادی اروپا و کشورهای غربی دارم. واقعاً شماها اگر در یک جایی، یک نویسندهای را از حق خودش محروم کنند و آزادی قلم نداشته باشد، آیا شماها این طوری برخورد میکنید؟ اگر در کشور خودتان یک نویسنده ایرانی بیاید آنجا بنشیند و یک کتابی بنویسد و دروغ هم نگوید و آنچه که در خانوادههای خود شما همسرانتان، دخترانتان، مادرانتان و آن چیزهایی که در زندگی خود شماها هست، بخواهد برروی قلم بیاورد و به مردم عرضه کند، شما چه برخوردی میکنید؟ آیا به راستی شما چنین آزادی برای او هم قایلید؟ اگر آن جنایاتی که اکنون شما در سراسر دنیا مرتکب میشوید، به این ظواهری که خودتان به نفع خودتان منتشر میکنید، جنایاتی که فرانسه در کالدونیا میکند، جنایاتی که همه شماها در آفریقای جنوبی مرتکب میشوید، آن جنایاتی که همه شماها در کشورهای آفریقایی مرتکب میشوید و دیگر مظالمی که واقعاً در پشت پرده جریان دارد، شما همین طور برخورد میکنید؟ همین حالا که بمبی در داخل مسجد لندن انداختند و دیوار مسجد را خراب کردند، شما همین طوری برخورد کردید؟! به این سؤالات منصفانه جواب دهید و از آن نگذرید.
ما خودمان در دوران رژیم منحوس پهلوی در فرانسه یا انگلیس که میآمدیم، اگر با اسم مستعار نمیآمدیم، شماها ما را دستگیر میکردید و تحویل دربار پهلوی میدادید.
ما رفتار شما را با دانشجویان خودمان که علیه یک حکومت غاصبی مانند خاندان پهلوی میخواستند آنجا فعالیت کنند دیدیم. چرا شماها این قدر دروغ میگویید؟ خیلی خوب، حالا اگر هم راست میگویید، به عنوان آزادی یک نویسنده این همه هیاهو در دنیا به پا میکنید، کنفرانس 12 کشور بزرگ دنیا را جمع میکنید و بعد هم اعلام میکنید که ما سفرایمان را خواستیم و این همه اهانت روا میدارید؟ معلوم است که دروغ میگویید و خودتان هم میدانید که دروغ میگویید.
شماها به دروغ میگویید که خواهان حمایت از آزادی هستید و بعد هم صدها برابر این در قلمرو خود شماها آزادی در حال نقض شدن است. و یا در آنجایی که قدرت در دست شماهاست، آزادی نقض میشود. نوکران شما در کشورها و رؤسای دولتها وابسته به شما، با ملتشان چکار میکنند.
من به فرانسه میگویم که حزب بعث عراق چقدر از نویسندهها را در آنجا قتل عام نمود. شهید »آیت اللَّه صدر« را که آن طور مظلومانه به شهادت رساندند. خانواده حکیم که بیست و چند نفر از آنان را در زندانها با شکنجه شهید کردند. مگر اینها کاری غیر از ابراز عقیده و آزادی قلم داشتند؟ ولی شما با سوپراتانداردها، توپخانهها، میراژها، بمبهای لیزری و پولتان از رژیم بعث حمایت کردید.
ای دروغگوهای منافق و متظاهر! چرا برای یک جنایتتان آزادی قلم را مطرح میکنید؟ و البته عذر این است که رهبر یک کشوری در امور دیگران دخالت کرده است که در مورد فلان تبعه کشور ما حکمی به عنوان مهدورالدم صادر کرده است.
یعنی این برای شما آن قدر مهم بود که این بساط را راه بیندازید؟! شما خودتان در امور دیگران دخالت نمیکنید؟ انگلستان الان با هنگ کنگ که هزاران فرسنگ از آن فاصله دارد چکار دارد؟ این، دخالت در امور دیگران نیست؟! شما همین حالا با چین بر سر هنگکنگ قرارداد نمیبندید که در فلان سال آنجا را تحویل شما دهند؟ در کالدونیا فرانسه چه چیزی را دنبال میکند؟ آمریکا در گرانادا چه چیزی میخواهد که در آنجا نیرو پیاده کرده است؟.
همه شماها در آفریقای جنوبی چکار میکنید؟ در کجای دنیا میتوان سراغ داشت که دست دخالتگر شما عملاً مشاهده نشده؟!.
شماها در امور مردم دخالت نمیکنید؟ اینکه در مورد یک نفر تبعه و نوکر شما حکم خدا را اعلان کنند، دخالتش آن قدر قوی است که شما چنین هیاهویی را در دنیا به راه بیندازید؟!. دروغ میگویید و ما شکی در دروغگویی شما نداریم.
حد اعلای حرف شما این است که خوب، این یک مجرمی است که اگر جرم کرده بیایید در کشور خودتان محاکمه شود. شما حاضرید؟ این یک حکم اسلامی است.
در کشور خود شما کسی اجازه ندارد که به مقدسات ادیان دیگر اهانت کند. قانون شما این است و این قانون نقض شده است. آیا شما حاضرید این را (سلمان رشدی) برای محاکمه تحویل دهید؟ شما حاضرید یک دادگاه اسلامی از مسلمانان لندن، آنجا تشکیل شود و حکم اسلامی درباره او بحث شود؟ چرا این قدر دروغ میگویید؟
اعلان یک نظر و فتوا آن هم نه اینکه در حکم آمده باشد که ایران جهت اجرای حکم به آنجإ؛ظظ میآید، بلکه آن حکم خدا بود که اعلام شد، هر مسلمانی در این رابطه وظیفه پیدا میکند. شما در همین جا هم سفسطه کردید. شما اگر نسبت به تبعه یک کشور دیگری یک اظهارنظری کنید، حکم قانونی را اعلام کنید، ما قانون خودمان و اسلام را میگوییم و آن نویسنده حداقل شناسنامهاش، اسمش و خانوادهاش ظاهراً مسلمان است. ما اگر بخواهیم در این زمینه قانون خودمان را اعلام کنیم، آیا دخالت محسوب میشود؟ مگر غیر از این است که میخواهید دروغ بگویید و در این قضیه عجیب تظاهر میکنید. اما کاری که اینجا صورت گرفته و اعلانی که از اینجا شده، این امری است که حق هر کسی تلقی میشود.
شما هم اگر در کشور خودتان نسبت به یکی از تبعه ما بتوانید، کاری میکنید. مگر همین حالا آمریکاییها در اقیانوس، لبنانیها را نگرفتهاند و به آلمان نبردهاند و از آلمان هم تحویل آمریکا ندادهاند؟ دلیلش را هم مجرم بودن آنها اعلام کردند.
شما همین حالا بچههای لبنانی را هر جا که ببینید، میگیرید و در دادگاههای رسمی خودتان محاکمه شان میکنید. آیا شما این حق را به ما میدهید که تبعه شما را بگیریم و بیاوریم به اینجا و محاکمه کنیم؟ تبعهای که در جای دیگری هم جرم کرده باشد.
به هر حال شما ادعای دروغی میکنید و ما هم میدانیم که دروغ میگویید. اما خیال میکنید که موفق شدید. ولی نه، به نظر من هیچ موفق نمیشوید و بلکه اشتباه بزرگ بوده است.
شما باید به ما جواب دهید و من به عنوان رئیس مجلس این سؤال رسمی را از شما میکنم. آیا شما از کتاب آیات شیطانی حمایت میکنید یا خیر؟ که از قانونتان دفاع میکنید، ولی دروغ میگویید. به هر حال پاسخ این سؤال را بدهید. مسلمانان در آینده باید تکلیف خودشان را بدانند.
ما مسلمانان دنیا میخواهیم بدانیم که دولتهای غربی به عنوان دولت از محتوای کتاب »آیات شیطانی« حمایت میکنند که آنها را به عنوان کسی که در سب پیغمبر شریک هست، بشناسیم و تکلیف خودمان را بدانیم یا نه؟ و پاسخ این سؤال را باید بدهید. ما فعلاً چنین تلقیای داریم.
مسلمانها اکنون عقیده دارند که شماها در نوشتن این کتاب شریک بودهاید، ولو اینکه نویسندهاش یک فرد است. ولی اگر شراکت نکردید اعلام کنید، تا ما تکلیف خودمان را بدانیم.
مسأله دیگر اینکه من میدانم شما در کنار این هیاهوها، عوامل خودتان را وادار خواهید کرد که یک کارهای شیطنتآمیزی در گوشه و کنار دنیا کنند و بعد به نام ما تمام کنید و بعد هیاهو به راه بیندازید.
ما در این رابطه حرف خودمان را زدیم. اگر کاری غیر از آن هم بخواهیم انجام دهیم، باز هم اعلان میکنیم، چنانکه همیشه این کار را کردیم. در هر جایی ممکن است که مسلمانان وظیفه خودشان را به شکلی انجام دهند که با جمهوری اسلامی هیچ ارتباطی نمیتواند داشته باشد، چون هر کسی تکلیفش را به هر شکلی انجام خواهد داد. حالا انجام میدهند و یا نمیدهند، ما کاری نداریم. اما کاری راکه ما بخواهیم انجام دهیم، همان کاری است که اعلان خواهیم کرد. بنابراین شما مواظب باشید. من از همین جا میگویم که کارهایی که ممکن است به عنوان بهانه، ایادی خودتان در دنیا جهت مشوب کردن قضیه راه بیندازند و دادن بهانهای دست رسانههای بیترمز دنیا ممکن است انجام شود که ما از هماکنون گوشزد میکنیم. ولی آن کارهایی که به خود ما ارتباط پیدا میکند، ما خودمان مسؤولیت آن را به عهده میگیریم.
کارهایی را اگر مردم کرده باشند، نتیجه کار کردهای خود شماست، اگر ایادی خودتان هم انجام دهند، مثل کارهای دیگری است که انجام میدهند. شما فکر کردید. با این کاری که انجام دادید، جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب را در مقابل رسانهها و نویسندهها و ناشران و فرهنگیها قرار میدهید. اشتباه این بود که با عجله به میدان آمدید و دستتان رو شد. اگر هم میخواستید. این کار را انجام دهید، حقش بود جامعه مشترک اقتصادی اروپا را تشکیل نمیدادید، و به این سرعت وزرای خارجهتان موضع نمیگرفتند.
بالاخره شما زبان فرهنگی هم داشتید. از این نویسندگان خودفروخته و ناشران نوکر صفت کم نیستند و آنها این حرفها را میزدند و حالا دیگر زدید و معلوم شد که طرف ما چه کسانی هستند و این موضوع رو شد و حالا که رو شد، آبروی ناشران و نویسندگان را پیش آدمهای حسابی دنیا بردید.
ناشران و نویسندگان غربی نشان دادند که تعقیب صنفی و قشری آن قدر بر آنها حاکم است که حقایق ملموس دنیا را نمیفهمند، اگر ناشران و نویسندگان اروپایی و آمریکایی این قدر نفهمند که این حرکت یک حرکت استعماری و مزوّرانه و مبارزه با یک انقلاب و دخالت در امور یک انقلاب است و نه حمایت از یک قلم هتاک، اگر این را نفهمند خیلی احمق هستند و اگر بفهمند باید بپذیرند که تعصب قشری و صنفی در آنها بر همه چیز غلبه دارد و این از ارزش و اعتبار آنها میکاهد. خودشان یک بازنگری به عمل بیاورند و ببینند که از چه چیزی حمایت میکنند.
همین ناشران اگر یک ناشری و یا یک نویسندهای در ایران افتضاحات کسانی را که در نگاه آنها مقدس هستند، به قلم آورده و پخش کرده بود و مورد تعرض قرار گرفته بود، همین برخورد را بروز میدادند؟ میدانید که این کار را نمیکردید.
به وجدان خودتان مراجعه کنید. شما فریب خوردید. این موج همه را نمیبرد. آدمهایی هستند که عقلشان را میتوانند حاکم قرار دهند و همینها بعداً قضاوت خواهند کرد که پشت سر این همه هیاهو چیست. شماها که برای تهدید یک نویسنده این همه هیاهو میکنید، برای شهادت نویسندهای مثل »شهید صدر« عراق چه کردید؟! آن روزهایی که ما هزاران نویسنده در ایران در بند رژیم عراق داشتیم، ماها مگر نویسنده و تحت شکنجه نبودیم و شماها هم میدانستید، چه حرکت و اقدامی کردید؟ بنابراین معلوم است که دروغ میگویید و حالا یکمرتبه به این نحو انجمن تشکیل میدهید و با این حرکتها آبروی خودتان را خواهید برد.
ام ا نتیجه چه خواهد شد؟ یعنی همه حرفها این است که شما میخواهید بگویید که جمهوری اسلامی ایران در مقابل اهل قلم قرار گرفته و یک نوع تقابل ادبی و فرهنگی درست کنید و معیار هم آزادیست! حالا در قضاوت آیندگان ببینید که چه در خواهد آمد؟ ما خیال میکنیم در این مصافی که پیدا شده و چنین پیکاری که شروع شده، ما پیروزیم.
ممکن است شما این طور فکر کنید که این هیاهو باعث میشود که این کتاب مشهورتر شود و مردم تشنه خواندن این کتاب میشوند و کلیه مردم دنیا چه مستقیم و چه غیرمستقیم این کتاب را میخوانند. حالا محصول این کتاب که هر کس آن را بخواند چیست؟ کتابی که به صورت یک داستان تخیلی نوشته شده و همه همتش هم این است که خانواده، اصحاب، نزدیکان، آثار و شخص پیامبر را به ویژه مهمترین آثار پیامبر را که قرآن است بدنام کند؛ آن هم با لحن و تعبیراتی که هیچ آدم با حیایی نمیپسندد.
اینکه یک خانوادهای مثل پیامبر و زنان عفیفه تاریخ مثل زنان پیامبر که با صراحت قرآن حتی اینها از ازدواج بعد از فوت پیغمبر هم محروم شدند و بعد هم بعضی از آنها جوان بودند و تا آخر عمر هم به تنهایی زندگی کردند، شما بیایید و اینها را به صورت یک گروه نعوذباللَّه روسپی خودفروش در یک کتاب معرفی کنید و آنجا را یک خانه فساد معرفی نمایید، کدام خوانندهای را شما میتوانید جذب کنید؟ کیست که این کتاب را بخواند و تحت تأثیر قرار بگیرد و نسبت به اسلام بدبین شود؟
پیغمبر را و اسلام را حتی مارکسیستهایی که با خدا مخالفند وقتی که تحلیل تاریخی میکنند، میگویند، در زمان خودش مترقیترین حرکت جهان بوده است و آن روز دنیا را نجات داده. خود شما اروپاییها در هزاران کتاب خود نوشتهاید که اروپا تمدن را از اسلام گرفته، از آندلس گرفته، از شام و ایران اسلامی و از بغداد گرفته و از استانبول گرفته. اینها چیزهایی است که شما گفتهاید و نوشتهاید و میدانید که شما میراث خوار تمدن اسلامی هستید و میدانید که همین پیغمبر، در آن زمان تمدنی آورد که قرنها دنیا را انسان کرد و تمدن امروز دنیا وارث تمدن دیروز اسلام است. اینها را شما میدانید. همه کتابخانههای شما و تاریخ شما و حتی شاید دانشگاههای شما این را تأیید میکند، شما بیایید و خانه شخص پیامبر را آن طوری تصویر کنید که یک مرد هوسبازی با یک عده زنی که هیچ گونه حیا و عفت نداشتند! و یا قرآن را که امروز بیشترین فریاد را و شنونده را در دنیا دارد و صدها رادیو و تلویزیون در دنیا هر روز نغمههای آسمانی را برای مردم پخش میکنند و قلوب میلیونها انسان را هر روز روشن مینمایند و همین قرآنی که مدعی است که اگر راست میگویید، بیایید و یک آیه و یا یک سوره مثل آن را بیاورید و هیچ کس تاکنون نتوانسته است این کار را انجام دهد، این قرآنی که پذیرفته شده دنیاست، قرآنی که پس از گذشت 1400 سال یک اشکال درستی نتوانستهاید هنوز با همه تلاشتان به آن بگیرید، متن این چنین را بگویید که تخیلات شیطانی بوده! خوب، این امر چه دردی را از دنیا دوا میکند وکدام شنوندهای را میتوانید قانع کنید؟
افرادی مثل سلمان فارسی و بلال حبشی و مقداد و ابوذر راکه هر کس تاریخ آنها را خوانده است، تحت تأثیر آنها قرار گرفته، کسانی که تحت شکنجههای عجیب و غریب مکه بودند، کسانی که با گرسنگی ساختند و همه چیز خود را دادند و به حبشه هجرت کردند، حالا شما هر یکی از این افراد را به یک اسم شبیه اینها مسخره کنید و به آنها تهمت بزنید!. این مجموعه کتاب شماست و حالا این کتاب در دنیا پخش شد و مردم هم خواندند چه جنگی راه میافتد؟ جنگش این است که از این به بعد مسلمانان دنیا، آنهایی که علاقهمند به اسلام هستند، آنهایی که علاقه به پیغمبر دارند، آنهایی که علاقه به امهات المؤمنین دارند، آنهایی که حریم پیامبر را حریم عفاف میدانند، وقتی این کتاب را بخوانند پشت آن که یک هندی دیوانه را نمیبینند، بلکه پشت آن انگلستان، آلمان، فرانسه و آمریکا را میبینند که این کتاب را منتشر کرده است.
بنابراین، نادانها! شما با دست خودتان یک مسیری را درست میکنید که از این به بعد این کتاب مظهر قضاوت بین انقلاب اسلامی و شما باشد.
شما دو صفت مشخص با تبلیغاتتان در دنیا درست کردهاید که یک طرف انقلاب اسلامی به رهبری امام امت رهبر عظیمالشأنش ایستاده است و میگوید که ناشران و نویسندگان این کتاب به تاریخ و ذخایر بشریت خیانت کردند و یک طرف هم شماها ایستادهاید و میگویید که قلم یک نویسنده را شکستند.
اگر این حرف را یک خواننده کتاب مورد قضاوت قرار دهد، چه قضاوتی خواهد کرد؟ ما که در صدد آن نیستیم که خیال کنند دلهای شما را میتوانیم فتح کنیم. شما آدمهایی هستید که خوبهایتان همین نویسندگانتان هستند که این طوری حرکت میکنند. شما فکر میکنید که مإ؛ظظ میخواهیم در میان شمانفوذ کنیم. ما فکرمان این است که میخواهیم دردلهای پاک مسلمانان نفوذ کنیم.
انقلاب اسلامی برای لشگر خودش هیچ وقت از میان امثال شما و حتی لیبرالهای داخل خودمان نمیخواهد سربازگیری کند. آنهایی را که ما میخواهیم سربازگیری کنیم، آنها کسانی هستند که با خواندن این کتاب سرباز اسلام میشوند.
اکنون بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان وجود دارند که در خانههایشان قرآن دارند و آنها که به قرآن معتقدند و اهل عمل هستند صبحها، شبها و سر نمازها، قرآن را میخوانند و از آن درس میگیرند و عمل میکنند. آنهایی هم که این طوری نیستند، حداقل این است که قرآن را به عنوان تبرک و یک کتاب مقدس حفظ میکنند.
بنابراین، این یک میلیارد مسلمان جهان امروز، فردا دو میلیارد و پس فردا سه میلیارد نفر خواهند شد و این حرف شما هم در تاریخ خواهد ماند و این موجی که شما به راه انداختهاید، تمام نخواهد شد. شما به این همه مسلمان بگویید که اینها آیات شیطانی است و اینها را شیطان به پیغمبر تعلیم داده است.
مسلمانان به حق معتقدند که خداوند خالق و مدبر جهان، حتی الفاظ و حرکات قرآن را خلق کرده وتحویل جبرئیل داده و جبرئیل امین هم آن را به پیامبر اسلام داده و حتی یک حرف و حرکت و آیه آن جابه جا نشده.
»اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَاالذِّکْرَ وَاِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ«.
و همه قرآن را قول خداوند میدانند پیغمبری که یک کلمه از خودش به قرآن حاضر نبوده است که اضافه کند.
»وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْاَقاویلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بالْیَمینِ، ثُمَّ لَقَطَعْنامِنْةُ الْوَتینَ«.
اگر یک کلمه به این قرآن بخواهد اضافه کند، رگ گردن او را میزنیم. خوب، مردم به این چیزها معتقدند و شما خیال کردید که حالا یک بحث فرهنگی در دنیا به راه انداختهاید. این تازه حرفی نیست که امروز شما زده باشید.
سابقاً شما از این حرفها زدهاید و هیچ وقت هم نتیجهای نگرفتهاید. حالا با این هیاهو پشت سر این قضیه آمدهاید و این جریان را این طور راه انداختهاید و جریان هم این طوری است. هر مسلمانی امروز علمای درباری بلاد اسلام را محاکمه میکند که چرا نسبت به این قضیه قیام نکردید. همانهایی که خودشان فتوا دادند که کسی که سب پیغمبر کند، مجازاتش این است، آنها باید جواب دهند. دیگر ایران جواب نمیدهد. جمهوری اسلامی ایران جواب آنها را داده است.
آنهایی که به اسم اسلام دولت تشکیل دادهاند و در کشورهای اسلامی حاکمند، آنها باید به ملتشان جواب بدهند. البته یک جوابهای غلطاندازی میدهند، مثلاً میگویند: بله ما با منطق جواب میدهیم. آخر با این منطق چه جوابی میتوانیم بدهیم؟ مگر نویسنده کتاب »آیات شیطانی« آمده استدلال کرده و یا تاریخ نقل کرده و یا یک کار علمی کرده است. خودش مدعی است که تخیّل است. خودش مدعی است که ما یک باب ادبیات داریم که داستان نویس در خیال خودش یک چیزی درست میکند. داستان این طوری است که یک هواپیمایی حرکت میکرد و در دریای مانش سقوط کرد و دو نفر نجات پیدا کردند. یکی فرشته بود و دیگری یک شیطان بود. یک چیزهایی این طوری برای خودش درست کرده. خوب، اینکه حالا استدلال نیست که شما بگویید که ما کتاب مینویسیم و پاسخ او را میدهیم. جواب او را هزار بار دادهاند.
این یک حرکت شوم تبلیغاتی تحقیرکننده جهان اسلام است. این مسأله هتّاکی و فحاشی به ناموس اسلام است. این تعرض به بزرگترین موجود روی زمین و قرآنی که خداوند توسط جبرئیل برای بشریت فرستاده، به حساب میآید. این چه استدلالی است که صبر کنیم تا کتابی بنویسیم و بعد بگوییم در پاسخ آن کتاب این را بخوانند. از این کتابها خیلی فراوان است.
این یک حرکت شوم سیاسی بود که امام با هوش و تدبیری که دارند، این حرکت را درک کردند و خودشان به میدان آمدند. حضرت امام میتوانستند حتی به بنده بفرمایند که شما در خطبههای نماز جمعه جواب دهید. یا به یک دادگاهی بگویند که شما یک حکمی بدهید و این حکم را اعلام کنید. ولی این حرکات کافی نبود، بلکه مسأله حساب شده و طراحی شده بود و باید این پیکار آن طوری که آنها در دنیا درست کرده بودند به خودشان برگردد و حالا برگشته است. بالاخره یک روز امواج فتنه خاموش میشود و یک روز وجدانهای بیدار دنیا به قضاوت مینشینند و یک روز به هر حال کسانی پیدا میشوند و این کتاب را نگاه میکنند و این هتاکی را میبینند و میفهمند که چه سبک و تو خالی هستند کسانی که به اسم فرهنگ و ادب و هنر و آزادی دنبال یک چنین جریانی راه افتادهاند.
ما به هر حال آنچه که وظیفه خودمان بوده است، انجام دادهایم و آنچه که شما میگویید که دخالت در امور دیگران است، این دروغ است. شما به مراتب بیشتر در امور دیگران دخالت میکنید. آنجا که میگویید: این امر مبارزه با قلم است، دروغ است و خود شما هم این آزادی را قبول ندارید.
تحریک عواطف دیگران و اهانت به مقدسات دیگران در هیچ جایی آزاد نیست و در کشور خود شما هم آزاد نیست. شما با قانون خودتان هم میتوانید جلوی این توطئه را بگیرید. هنوز هم در همان حرکات جاهلی تعصبگونه خودتان حرکت میکنید و گیج شدهاید که چه کاری باید انجام دهید. گرفتار موجی شدهاید که خودتان آن را درست کردهاید. ما هم از موضع مسلط و برنامه ریزی که باید درست کنیم با این قضیه برخورد میکنیم. این تهدیدهای همیشگی خودتان را هم که تکرار کنید، نظیر قطع رابطه و امثال اینها، ما هیچ وقت در فکرمان به این نتیجه نرسیده بودیم و نخواهیم رسید که ما، در سایه داشتن رابطه با شما باید زندگی کنیم.
ما به یک چیزی در دنیا فکر میکنیم و آن این است که ایران اسلامی در همه جا حضور داشته باشد و حرفش را بزند و طبق عرف بینالمللی قد علم کند. هر وقت شماها پیشقدم شدید و این رابطه را قطع کردید، ما هم قطع کردیم. ولی ما میدانیم که شما از ما میترسید. ما از شما نمیترسیم. زیرا این شما هستید که میترسید که ما در کشور شما حضور فرهنگی داشته باشیم.
ما طی ده سال گذشته، با قطع رابطه با بسیاری از کشورهای شما حتی با خصومت با شما و حتی با همه کمکهای شما به دشمن ما عراق و با همه توطئههای شما و در حال جنگ و در حال انقلاب ثابت کردیم که ایران روی پای خودش میایستد و این گونه تهدیدها برای ما واقعاً بدون اینکه بخواهیم برای دلخوش کردن ملتمان بگوییم، هیچ تأثیری نخواهد داشت. شاید ما در اثر قطع ارتباطمان با شما بتوانیم از درون خودمان به مردممان بگوییم که باید این گونه زندگی کنیم و این مردم روی پای خودشان یک جامعهای بسازند که در دنیا نشان دهند که بدون ارتباط با غرب میتوان در داخل کشور زندگی کرد و آن هم زندگی آرام و صحیح. شما مطمئن باشید که از این گونه تهدیدها قطعاً خودتان ضرر میکنید. اگر هم مشکلی برای دیگران به وجود بیاورید این مشکلات موقت است و پشت سر آن رفاه و آزادی و استقلال و عظمت خواهد بود.
ترجمه خطبه عربی
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُللَّهِِ وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وآله عباداللَّه المُتَّقینْ.
مسلمانان جهان ابعاد توطئه اخیر کفر جهانی را علیه اسلام و مسلمانان و مخصوصاً رهبر انقلابی آن، ایران اسلامی، درک میکنند و ملاحظه میکنند که چگونه تمامی شیاطین از صغیر و کبیر جهت تهاجم به اسلام خود را آماده کردهاند. بی حرمتی گستاخانهای که در کتاب آیات شیطانی نسبت به قران کریم و رسول اکرم(ص) و همسران ایشان، همان مادران مؤمنین، و اصحاب و نزدیکان و آل پاکش شده است، چنان است که تاکنون نظیری نداشته و انسان از نقل یا پرداختن به آن عاجز است.
این جنایت عظیم به اسم »آزادی بیان« و توسط مزدور به حسب ظاهر هندی الاصلی اتفاق میافتد. اما جریانهای پیش آمده نشان داده است که این توطئه را باند شوم امپریالسیم غرب تنظیم نموده و صهیونیستهای فاسد نیز آن را کارگرانی میکنند و تمامی امکانات تبلیغاتی و اقتصادی جهان استکبار هم آن را پشتیبانی میکند.
و عجیب نیست که این توطئه دنباله دشمنی صلیبیها با اسلام باشد. آنچه عجیب است، اینهاست:
1 - جسارت و گستاخی دشمنان اسلام در هتک به مقدسات الهی مسلمانان علیرغم عواطف خروشان بیش از یک میلیارد مسلمان
2 - سکوت بسیاری از علما و حکومتهای اسلامی که خود دلیل بررضایت در برابر این قضیهای است که به همه آنها مربوط است.
3 - عدم تحرک ملتهای اسلامی و اعتراض در خور توجه آنان مانند حرکتهای مسلمانان پاکستان، کشمیر، هند، لندن و بعضی از دیگر جاها
4 - سکوت جهان عرب که بدون دلیل است. دنیای عرب موطن اولیه اسلام محسوب میشود و آنها نیز خود را به اسلام و رسول اکرم(ص) و قرآن کریم نزدیکتر از دیگران به حساب میآورند
5 - نیرنگ بسیاری از نویسندگان و ادیبان و ناشران که توطئههای استعماری را علیه تمدن اصیل اسلام قوّت میبخشند.
ما امیدواریم که مسلمانان جهان کم کم متوجه این توطئه شوند تا اقدامات مناسبی را برای ناکام گذاشتن تلاش کفر جهانی در هدف شومش در توهین به قرآن و اسلام انجام دهند. خدای اسلام و قرآن هرگز اجازه نخواهد داد که مقدسات اسلام به وسیله مستکبران مورد حمله قرار گیرد و بدون تردید از دینش و مسلمانان شریف دفاع خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران با پیروی از دستورات رهبری معظمش هرگز از انجام اقدامی در این زمینه کوتاهی نخواهد کرد و تا آخر ایستادگی خواهد نمود.
»اَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/
قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَّمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ«.