مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با شبکه جام جم

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با شبکه جام جم

  • صدا و سیما
  • جمعه ۶ خرداد ۱۳۸۴

اگر خدمتگزاری به عنوان یک اراده محوری در طول چهار سال دوره ریاست جمهوری باشد، مهمترین اهداف و برنامه‌های جناب‌عالی برای تحقق این مسئله چیست؟
● طبیعی است این مسئولیتی است که مردم به انسانی که انتخاب می‌کنند، واگذار می‌کنند و آن، این است که باید همه وقت، امکانات و همتش را صرف بهتر کردن وضع مردم کند و با برنامه‌هایی که قرار می‌دهد، براساس سیاستهایی که در نظام تعیین شده، مشکلات مردم را حل و راه پیشرفت را باز کند و کشور ایران را گامی به جلو ببرد و موقعیت ایران را در دنیا و در داخل برای مردم و در خارج در انظار ناظران جهانی بالا ببرد. منابع عظیم ایران را نقد کند و از انسانهایی که توقع دارند حقوق و خواسته‌هایشان رعایت شود، حمایت کند. به منابع انسانی توجه ویژه‌ای داشته باشد و از منافع کشور در خارج و داخل و در چالشهای جهانی دفاع کند. از فرصت‌هایی که وجود دارد، درست استفاده کند. تهدیدهایی را که وجود دارد، تبدیل به فرصت کند و راضی نباشد که به هموطنانش آسیبی برسد و راضی نباشد که حق کسی ضایع شود و راضی نباشد که کسی بیش از حقش در کشور برداشت کند و خیلی چیزهایی که در ضمن سؤال و جوابها مطرح خواهد شد.
○ اگر شما رئیس‌جمهور شوید، برای‌اداره بهترجامعه نسبت به‌دوره‌های قبل چه راهکارهایی عملی را پیشنهاد می‌کنید؟
● تجربه دوره‌های قبل را که همراه خود داریم. البته زمان به سرعت عوض شده و دنیا و ایران در هر حال تحول هستند. تا به حال تحولات عظیمی رخ داده و روز به روز هم تحولات جدیدی پیش می‌آید. باید مطابق شرایط و نیازهای جامعه برنامه داشته باشیم، کار کنیم و درچارچوب همین برنامه پنجساله چهارم که الان قانون است، دست دولت برای مانورها و کارهای زیادی باز است و باید از آن موقعیت استفاده کند. فکر می‌کنم در این دوره رسالت مهمی داریم و آن، حل بعضی از مشکلات جدّی جامعه، از جمله بحث بخشهای محروم و آسیب‌پذیر جامعه و طبقات محروم است که عدالت اجتماعی حکم می‌کند عقب‌افتادگی آنها را جبران کنیم و به زندگی قابل قبولی‌برسانیم. ایجاد اشتغال برای خیل عظیم جوانان، بخصوص تحصیل‌کرده‌ها که نیاز به اشتغال دارند، واقعیتی در جامعه است که باید برای آن فکر کنیم که من مسیر را رونق اقتصادی تشخیص می‌دهم. باید کشور را در مسیر رونق اقتصادی قرار دهیم، طوری که سرمایه‌ها جذب شوند و سرعت گردش سرمایه بیشتر شود. نیروهای کشور بکار گرفته شوند و از فضاهای موجود بیشتر استفاده شود. روی بهره‌‌وری بیشتر از گذشته تکیه کنیم و سیاست مهم چشم‌انداز بیست ساله که محور حرکت بر دانایی محوری است، مورد توجه باشد. سطح دانش، علوم و تولید دانش را در کشور بالا ببریم و نتیجه‌اش برای ایرانی‌ها گامی به طرف سعادت و رفاه بیشتر و امنیت باشد تا به آرامش و امنیت جامعه برسیم.
○ راهکار جدّی شما برای جلوگیری از فرار مغزها و بازگشت نخبگان به داخل کشور چیست؟ چه تمهیداتی را پیش‌بینی کرده‌اید؟
● مهمترین راهکار این است که در داخل شرایطی را بوجود آوریم که آنها نیاز به هجرت از وطنشان را نداشته باشند. البته یک نوع هجرت‌هایی است که حساب شده و برنامه‌ریزی شده است که باید با حمایت دولت انجام شود تا کسانی برای استفاده از مراکز پیشرفته علم و فن بروند و اندوخته‌های خود را برای کشورشان بیاورند. با این مخالفت نیستیم، بلکه تشویق هم می‌کنیم. اما اگر حالت فرار یا حالت قهر داشته باشد یا مجبور باشد برای بعضی از چیزهایی که می‌خواهد، به خارج پناه ببرد، مصیبتی برای کشور است و واقعاً قابل تحمل نیست. کار اول ما باید این باشد که در داخل کشور برای اینها شرایطی فراهم کنیم. اگر اشتغال لازم است، اگر کرامت، احترام به شخصیت و تحویل گرفتن تخصص و دانش آنهاست، اگر احساس می‌کنند به دانش آنها بی‌توجهی می‌شود و آنها را معطل می‌گذارند، باید حل شود.
فکر نمی‌کنم مشکل قانونی برای نگه داشتن نیروها در داخل کشور داشته باشیم. آنچه در عمل مشکل داریم، یکی این است که کسانی که می‌خواهند در مراحل بالا تحصیل کنند باید شرایط فراهم باشد که بتوانند تا حدّی که می‌خواهند، تحصیل کنند. مشکل دیگر این است که آنهایی که نیاز به اشتغال در سطح معلومات دارند، زمینه اشتغالشان فراهم باشد. گاهی احساس می‌کنند که به شخصیت و به کرامت انسانی‌شان در سطح فرهیختگی توجه  نمی‌شود که باید جبران شود. بیاد انتظاری که از جامعه و مسئولان دارند، برآورده شود. میدان کار برایشان باز باشد. شاید بعضی‌ها از فضای سیاسی راضی نباشند، باید فضای سیاسی کشور را مناسب کنیم تا آنهایی که حرف یا پیشنهادی دارند، بتوانند مطرح کنند. بعضی‌ها احتمالاً از تنگی فضای اجتماعی خوششان نمی‌آید. باید در حد آنچه که قانون‌ و دین به ما اجازه می‌دهد، کار کنیم. نباید سلیقه‌ها را بر جامعه تحمیل کنیم. می‌پذیرم در جامعه ما الان کسانی هستند که تنگ‌نظری دارند و خشکند و عقده دارند که افکار آنها حاکم باشد و بر دیگران سخت‌گیری می‌کنند، حداقل برای دیگران مزاحمت ایجاد می‌کنند. بعضی‌ها نمی‌خواهند این حالت را تحمل کنند. باید در حد اسلام و قانون همه را راضی نگه داریم که اگر آن را مراعات کنیم، امکان‌پذیر است.
○ خانواده‌های ایرانیانی که فرزندانشان در خارج از کشور به دنیا آمدند و رشد کردند، دوست دارند بدانند که جناب‌عالی، برای اینکه ما بخواهیم فرهنگ اصیل ایرانی را نهادینه کنیم، چه راهکاری برای جلوگیری از هضم فرهنگ ایرانی در مقابل فرهنگ غرب پیشنهاد می‌کنید؟
● پیشنهادم این است که اولاً آنهایی که لازم نیست در خارج بمانند، سعی کنند به داخل کشور بیایند و از فضای خوب کشوراستفاده کنند. بخصوص بچه‌هایشان که ایران را ندیده‌اند، نگذارند با ایران بیگانه شوند. به فرض که در آنجا باشند، خیلی کارها باید شود. خانواده‌ها باید مواظب باشند که در خانه، مدرسه و اوقات فراغت، بچه‌ها را با فرهنگ، تاریخ و زبان ایرانی انس دهند. اگر در مدارسی که درس می‌خوانند، مقدور نیست، باید برنامه‌های فوق‌العاده برای بچه‌هایشان بگذارند که آنها را با تاریخ وطنشان آشنا نگه دارند. آنچه که برای هر انسانی عزیز و شریف است، حبّ وطن است. نمایندگان ما که در خارج هستند، باید حمایت کنند. ما هم باید از آنها در تهیه امکانات حمایت کنیم تا رابطه انسانهایی که به هر دلیل در غربت گرفتار شدند یا خودشان انتخاب کردند، با وطنشان قطع نشود. اگر خدای نکرده آنها بیگانه باشند، روزی پشیمان خواهند شد و ما هم پشیمان می‌شویم که ببینیم هموطن‌های ما از وطنشان بریده باشند. باید ایرانی‌هایی را که در خارج از کشور هستند، مثل ایرانی‌هایی که در اینجا هستند، از خودمان بدانیم و احساس مسئولیت کنیم. اگر واقعاً آنها برای نبودن در ایران دلیل موجهی دارند، ما هم توجیه شویم که حقشان است. اگر هم دلیل موجهی ندارند، سعی کنیم مشکلشان را حل کنیم. در آنجا انواع حمایت‌های قانونی و حقوقی می‌خواهند و ما باید از آنها حمایت کنیم. هر کشوری وقتی که مردمش در جایی گرفتاری پیدا می‌کنند، باید از آنها حمایت کند. این وظیفه انسانی و قانونی نظام و حقی است که هموطنان ما گرچه به خارج رفتند، دارند. نیازهایی دارند که شاید می‌توانیم امکانات فرهنگی، تحقیقی و حقوقی را برای آنها تهیه و برای رفت و آمدشان فکری کنیم. وظیفه مضاعف نمایندگی‌هاست که ارتباطشان را با مردم قوی کنند و نیازهای آنها را تشخیص دهند.
فکر می‌کنم کسی که به هر دلیلی خارج رفته، یک درد واقعی در درونش هست و آن احساس غربت است. انسان در خارج از وطن خود احساس بیگانگی می‌کند. وقتی از وطنش جدا می‌شود، مثل کسی است که از خود فاصله گرفته است. حالت دوگانگی احساس می‌کند، به خصوص شرقی‌ها که در فضای محبت، علاقه و عشق زندگی کردند، وقتی در محیط خشک غرب قرار می‌گیرند، چون فرهنگ غرب همیشه با فرهنگ شرق تفاوت داشت و دارد، حالت خلأیی برایشان پیش می‌آید. از چیزهایی انباشته می‌شوند که با طبیعت فطرتشان سازگار نیست. احساس بیگانگی و غریبی دارند که باید این حالت را درک کنیم. خود شما خیلی مسئولیت دارید. کانالهای ارتباطی که در خارج دارید، باید برای کم کردن رنج غربت ایرانی‌هایی که آنجا هستند، کمک کند.
○ چه سیستم و انگیزه‌ای را برای بازگشت ایرانیان به داخل کشور پیشنهاد می‌کنید؟ به خصوص الان که مطرح است برخی از ایرانی‌ها برای برگشت به داخل ایران هراس دارند.
● براساس اخباری که داریم، خیلی از آنها علاقمند هستند که برگردند. عده‌ای هستند که از زندگی در غربت راضی هستند، البته درد غربت را بدون استثنا همه دارند. اما بعضی‌ها از شرایط زندگی خود راضی هستند و مایلند در آنجا بمانند. آنچه که باید فکر کنیم، همان زمینه‌ای است که قبلاً در مورد عدم هجرت گفتم. اگر آن زمینه را درست کنیم، خیلی‌ها برمی‌گردند. هرکس به دلیلی رفته و اگر ببیند دلیل رفتنش برطرف شده، علاقه‌مند می‌شود که به وطنش برگردد. عشق و علاقه وطن، انسان را حرکت می‌دهد. باید شرایطی در ایران درست کنیم که می‌توانیم درست کنیم تا آنها از حضور در خارج احساس غبن کنند. فکر کنند که موقعیتی است که در داخل باشند. باز بحث رونق اقتصادی و آزادی بخش خصوصی و ایجاد اشتغال و کارهای مولد را مطرح می‌کنم. اگر کسانی که حرفه و فن بلدند، چینین فضایی را احساس کنند، مایل هستند که برگردند. چیزهایی در آنجا یاد گرفتند که می‌توانند در داخل کشورشان از آن استفاده و به هموطنانشان کمک و از فضای خوب وطن هم استفاده کنند و دلگرم شوند.
ممکن است بعضی‌ها شرایط فعلی کشور را نپسندند. نمی‌توانیم با آنها کار کنیم، اما خیلی‌ها مشکلات خاصی دارند که اگر شرایط کشور، مساعد، طبیعی، آرام و امن باشد، برمی‌گردند. البته بعضی‌ها در توهم زندگی می‌کنند و واقعیت‌های کشور را نمی‌دانند. چیزهایی که از بلندگوهای خارجی و گاهی بلندگوهای ایرانی‌ها گفته می‌شود، آنها را به اشتباه می‌اندازد. لذا بعضی‌ها که برمی‌گردند، وقتی چشمشان به ایران، تهران و هرجا که می‌افتد، روحیه‌شان عوض می‌شود. خود ما خیلی با اینها برخورد می‌کنیم. یکی از کارهای شماست که واقعیت‌های ایران را به صورت مستند در رسانه‌ها بگویید. می‌دانید آنهایی که می‌خواهند ایرانی‌ها را دلزده کنند، چه می‌گویند که باید جواب اینها را بدهید. واقعیت‌های ایران را مستند بگویید. نظام هم باید شرایط مساعدتری پیدا کند که آنها رغبت کنند. به هرحال حضور این تعداد ایرانی در خارج از کشور، هم خوب و هم بد است. دقیقاً نمی‌دانم چه تعداد هستند. ولی می‌توان قبول کرد که حدود 3 میلیون ایرانی در خارج هستند. خیلی‌هایشان می‌توانند در ایران باشند و برای خودشان هم بهتر است.
○ آیا می‌توانید پاسدار ارزشهای اصیل تمدن ایران باشید؟
● چرا نمی‌توانیم؟
○ روشها و شیوه‌های آن را می‌فرمایید که بیشتر آشنا شویم؟
● مؤسسه عظیم میراث فرهنگی برای این خلق شده که میراث فرهنگی و افتخاراتی را که ایران از قدیم داشته، شناسایی، احیاء و به مردم معرفی کند. تشکیلاتی به وجود آوردند که مردم بروند ببینند و آشنا شوند. حتی خارجی‌ها بیایند ببینند و در خارج ارائه بدهند. به نظر من اینها برای همه ما مقدس هستند. این طور نیست که کسی مخالف اینها باشد. جزو افتخارات و شخصیت ماست. هویت ما را تشکیل می‌دهند. سه نقطه قوت افتخارات هویتی داریم: یکی ارزشهایی که قبل از اسلام در ایران بوده که نسبت به سایر تمدن‌ها واقعاً برتری دارد و چیزهای ارزشمند زیادی داریم. هم فرهنگ مردم و هم دستاوردهای آن زمان افتخار آمیز است. یک دوره اسلامی داریم که خدمات متقابل ایران و اسلام، تمدن بسیار ارزشمندی را به صورت ترکیبی به وجود آورد که در طول تاریخ در هر مقطعی افتخارات زمان خود را دارد. بعد از انقلاب هویت دیگری در ایران پیدا شد که شاید انقلاب بی‌نظیر تاریخی بود. مردم با دست خالی به میدان آمدند و موفق شدند یک رژیم مستبد فاسد را ریشه‌کن و وابستگی بسیار زشتی را که اینها برای ایران درست کرده بودند، قطع کنند. آمریکایی‌ها و بعضی کشورهای دیگر در اعماق کشور ما وجود داشتند و در نیروهای مسلح، نفت، نیروهای اطلاعاتی، پلیس، صنایع نفت و خیلی جاهای دیگر فرمان می‌راندند. حتی برنامه‌های ما را می‌نوشتند. آنچه می‌خواستند، می‌کردند. ملت توانست با اتکا به نیروهای مردمی و بدون استفاده از امکانات خارجی این افتخار عظیم را در تاریخ ثبت کند. واقعاً در آن روز دنیا را تکان داد و هویت دیگری برای ایرانی‌ها آورد. اینها چیزهایی است که فکر می‌کنم تا قرنهای آینده مقدس و عزیز می‌مانند.
○ راهکار مشخصتان برای جذب سرمایه‌های ایرانیان مقیم خارج چیست؟
● در گذشته علاوه بر حالت بوروکراسی که در ادارات مربوطه به چشم می‌خورد، اشکالات سیاسی کلی و قانونی بود. سیاستهای کلی را در مجمع تشخیص مصلحت نظام به گونه‌ای تنظیم کردیم که ابهامات برطرف شود. در برنامه چهارم هم راهکارهای برنامه‌ای خوبی مشخص شده است. در آخر تصویب برنامه در مجلس، مشکلی به وجود آمده که دولت دوباره لایحه‌ای داد و انشاءالله آن مشکل باقی نمی‌ماند و حل می‌شود. مسئله مهم برای کشور ما این است که همه انتظاراتی که مردم دارند، به کمی سرمایه در اقتصاد برمی‌گردد. نه اینکه در داخل کشور سرمایه نیست. سرمایه‌ها به مسیرهای انحرافی و کارهای غیرمولد و مزاحم می‌روند که باید این اشکال را در داخل حل کنیم.
سرمایه خارجی برای کشور خیلی مهم است که الان جذب شود. ما اولویت را به سرمایه‌های ایرانی دادیم که در خارج از کشور هستند. دردرجه بعد سرمایه‌هایی که از غیرایرانیهاست، فراوان است. چون محدودیتی ندارد. الان خطوط اعتباری زیادی وجود دارد که می‌توانیم از آن استفاده کنیم و نرخ سود آنها خیلی پایین‌تر از نرخ سود در داخل کشور ماست. زمینه مساعد و نیاز کشور بسیار جدّی است. مسیر جدیدی که خواهیم رفت، این است که باید از طریق مردم و بخش خصوصی عمل کنیم. بنا داریم دولت را کوچک و بخش خصوصی را بزرگ کنیم. راه اصلاح امور هم از همین جاست. البته بعضی‌ها مقاومت می‌کنند. اشتباه می‌کنند و کم کم تسلیم می‌شوند. ولی در اول کار معمولاً از این‌گونه مقاومت‌ها هست.
در ایران سرمایه از لحاظ سود، از کشورهای دیگر بهتر است. منتهی بحث امنیت، مقررات، مسائل سیاسی و ارتباطات جهانی است که الان توهمش برای دیگران بیشتر از واقعیتش است، ولی هست. نظرم این است که باید فضا را گونه‌ای شفاف برای همه باز کنیم که باز جزو مسئولیت‌های رسانه‌های کشور به خصوص رسانه ملی است که این کمک را بکند. ما هم باید کمک کنیم تا شما این توضیحات را به مردم دنیا بدهید، اگر مقررات دست و پاگیر هست، آنها را اصلاح کنیم. الان راهکاری مشخص هست که باید از آنها استفاده کنیم. اگر سرمایه آمد، رونق اقتصادی، اشتغال و درآمد می‌آید و بیکاریهایی که الان باعث فقر بخشی از جامعه ماست، نخواهند بود. بی‌عدالتی‌هایی که الان می‌بینید، بخش زیادی بخاطر این است که عده زیادی نمی‌توانند کار بکنند. اگر کار کنند، خودشان متمکّن می‌شوند و می‌توانند به دیگران کمک کنند.
بنابراین برای جلب سرمایه‌های خارجی تعامل با خارج، تنش‌زدایی و پرهیز از دشمن‌تراشی مهم است. راهکارهای قانونی خیلی ساده، صاف و روشن مهم است و امنیت سرمایه و کرامت صاحب سرمایه مهم است. نباید ثروت ضدارزش تلقی شود. اگر خلق ثروت را ارزش ندانیم، هیچ‌وقت نمی‌توانیم به جامعه مرفهی برسیم. تا موقعی که فکر کنیم ثروت در جامعه مذموم است، همیشه این بلا خواهد بود. اسراف حرام است، تجاوز به حق دیگران حرام است، زیاده‌خواهی حرام است، رانت‌خواری حرام است. اما راههای صحیح آن این است که از ثروت مولد خلق ثروت کنند که در خدمت جامعه باشد. نه ثروتی که انباشته شود و فعال نباشد. اگر چنین چیزی بیاید، انسان در خدمت مردم خواهد بود که واقعاً ارزش است. این یک حکم اسلامی است. ما هم در مجمع تشخیص مصلحت بندی تصویب کردیم که خلق ثروت از راه مشروع ارزش شود.
○ وجود ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل محققان و پژوهشگران ایرانی خارج از کشور که عمدتاً رتبه‌های عالی را کسب می‌کنند، از مزیت‌های نسبی کشورمان به شمار می‌آید. جناب‌عالی برنامه خود را برای بسیج این ظرفیت‌ها بفرمایید.
● اولاً شخصیت‌هایی ایرانی که در خارج از کشور موفق شدند، از استعداد و دانش خودشان استفاده و اعتبار پیدا کردند. ایرانیان صاحب دانش و فن، افتخار ایران هستند. آنجا هم که باشند، باز به آنها افتخار می‌کنیم. نباید فکر کنیم که هرکس آنجا هست، حضورش منفی است. ولی ترجیح جدّی دارد که در درجه اول خود را متعلق به کشورشان بدانند. اگر کشورشان نیاز دارد، در خدمت به کشورشان دریغ نکنند. در ایران هم فضای مطلوبی لازم است که آنها جذب شوند. در دوره مسئولیت اجرایی یک دفتر تأسیس کرده بودم که آقای دکتر حبیبی مسئول بودند. ایشان نیروهای سطح بالا را می‌شناسند. در خارج هم بوده و شرایط آنجا را می‌داند. موجی شروع شد و شخصیت‌های ارزشمندی به کشور آمدند. دوره‌ای، دوره برگشت بود. فکر می‌کنم الان اگر آن مسیری را که در تحرک اقتصادی و توسعه‌ای کشور عرض کردم، ایجاد شود، باز هم می‌توان موجی درست کرد تا آنها برگردند. بعضی‌ها تعهداتی در خارج دارند و نمی‌توانند برگردند که می‌توانند از آنجا با ما همکاری کنند. حتی کسانی که سرمایه‌ای در خارج اندوخته‌اند، می‌توانند با ایرانی‌ها در داخل شریک شوند و در حدّی که می‌توانند داخل ایران کار کنند، کمک فنی و سرمایه بیاورند. باید فضایی باز کنیم که اینها با ایران رابطه داشته باشند. راهکارهایش مشخص است، همانهایی است که عرض کردم. اولاً باید ظرفیت کار به وجود بیاید که وقتی به اینجا می‌آیند، بیکار نباشند. رشته‌ای که آنها در آن تخصص دارند، در ایران به آنها نیاز باشد و آنها جذب شوند. آن نیازها هم باید از پیش تهیه شوند. باید سازمانی در اینجا باشد که کاریابی کند و با آنها ارتباط داشته باشد و از آنها دعوت کند. این کار را کرده بودیم و الان در برنامه‌های ما پایه دارد. باید در شرایطی قرار بگیریم که آنها احساس امنیت کنند. هم خودشان، هم سرمایه‌شان و هم تخصصشان در داخل کشور امنیت داشته باشند. بعضی‌ها هم هستند که شاید نگرانی‌هایی دارند. اگر آرزوهای ما تحقق پیدا کند، باید شرایط پیدا کنیم. بالاخره روزی عفو عمومی اعلام می‌کنیم که هیچ‌کس احتمال این ناراحتی را ندهد و بتواند با خیال راحت بین ایران و جاهای دیگر رفت و آمد کند.
این کار دوره‌ای خواهد داشت که رفت و آمد است. یک دفعه نمی‌توانند منقطع شوند. اگر بناست کسانی در آنجا بمانند که حتماً خواهند بود، باید کار کنیم. الان خیلی کشورها هستند که از حضور مردمشان در کشورهای دیگر به عنوان یک منبع درآمد باارزش استفاده می‌کنند. چند کشور را می‌شناسم که بیشترین درآمد ارزشی آنها از طریق نیروهایی هست که در خارج دارند. این کار  به روابط درست دو طرفه نیاز دارد.
○ اگر باور داشته باشیم برای بهبود وضعیت اقتصادی کشورمان و رسیدن به رفاه اجتماعی نیازمند برنامه‌ریزی جدّی اقتصاد بدون نفت هستیم، راهکار مشخص شما در این حوزه چیست؟
● الان این‌گونه هستیم و نیاز به اگر ندارد. در مجمع تشخیص مصلحت تصویب کردیم که باید ظرف ده سال و در طول دو برنامه از اتکاء به نفت در بودجه جاری کنار برویم و دیگر متکی نباشیم و بودجه جاری ما باید از درآمدهای غیرنفتی به دست بیاید که منابع آن هم روشن است. از مالیاتها و کارهای فراوانی است که در تولید، صادرات و صدور فرآورده‌های نفتی به دست می‌آوریم. یعنی ارزش افزوده‌ای که روی نفت ایجاد می‌کنیم. مثلاً مواد نفتی و گازی را به فرآورده‌های فراوان پتروشیمی تبدیل می‌کنیم که خیلی پرسود است. مزیت نسبی ما اینجاست. از این به بعد نباید به صدور مواد خام اکتفا کنیم. مواد خام را با امکانات و دانشی که در کشور داریم و زیربناهایی که ایجاد شد، به فرآورده‌های ارزشمند تبدیل کنیم که از صدور آنها درآمدهایی داشته باشیم. آن موقع اینها می‌توانند منبع تأمین بودجه ما باشند. نفت را در آن‌قرض باید صرف سرمایه‌گذاری برای توسعه کشور یا اندوخته‌ای برای نسلهای آینده  کنیم.
○ فکر می‌کنید الان که وضعیت دولت به این شکل نیست و هنوز وابسته به نفت است، می‌تواند خلاصی پیدا کند؟
● بسیار وابسته به نفت است. یعنی با اینکه نفت و ارز این همه گران شده‌اند و دولت از دو ناحیه پول زیادی به دست می‌آورد، می‌بینیم باز بودجه عمرانی ما کمتر از آن دورانی است که من مسئول بودم. آن موقع سی و یک درصد بودجه کل ما بودجه عمرانی بود. الان عملاً کمتر از بیست درصد است. آنچه که اجرا می‌شود هم عمرانی محض نیست. معنای این، وابستگی به پول نفت است. البته مقداری هم مالیات می‌گیریم. مالیات هم در دولت آقای خاتمی رشد کرده است. ولی متأسفانه الان بودجه جاری به نفت وصل است که سیستم درستی نیست.
○ آقای هاشمی اگر خسته نشدید یک سؤال شوخی جدّی از شما بپرسیم؟
● نخیر، مثل اینکه شما خسته شدید.
○ یک سؤال شوخی جدّی از شما بپرسیم؟
● اگر شوخی بلد باشید که خوب است.
○ تقریباً جدّی است. البته سوال بینندگان است. سؤال کرده‌اند که یکی از شیوه‌های تبلیغاتی کاندیداها دادن وعده‌های انتخاباتی است، جناب‌عالی برای تحقق جدّی این وعده‌ها چه ضمانت اجرایی را پیش‌بینی می‌کنید و چقدر مُصّر هستید که انجام بگیرد؟
● سعی می‌کنم وعده‌ای که نتوانم انجام بدهم، ندهم. تا به حال هم نداده‌ام. آنچه می‌گویم، فکر می‌کنم می‌توانم انجام بدهم. گاهی حوادثی است که خارج از اراده هرکسی اتفاق می‌افتد که بحث دیگری است. به طور جدّی مخالفم که کسانی برای بدست آوردن رأی مردم، چیزهایی بگویند که مردم فریب بخورند. این را یک فریبکاری ناحق می‌دانم که انسانی و اسلامی نیست.
○ به هرحال برنامه‌هایی ارائه کردید، ضمانت اجرایی‌اش چگونه است؟
● من هنوز برنامه‌ای ارائه نکرده‌ام، دارم برنامه‌هایم را تهیه می‌کنم و به زودی آن برنامه را خیلی شفاف اعلام خواهم کرد.
○ تا چه زمانی منتظر باشیم؟ بینندگان ما می‌خواهند پیگیری کنند.
● برنامه کلی من در چارچوب سیاستهای چشم‌انداز بیست ساله و برنامه پنج ساله چهارم خواهد بود. منتهی، راهکارهای اجرایی دارد که از درون اینها در می‌آوریم و دولت می‌تواند و حق دولت است که این کارها را بکند. مطمئناً از آن مایه می‌گیریم. فکر می‌کنم در هفته آینده اعلام شود.
○ اولویت سیاست خارجی جنابعالی بر چه اساسی انجام می‌گیرد؟
● تنش‌زدایی که از سالها قبل شروع شده و در دولت آقای خاتمی هم ادامه داشت، سیاست خوبی است. باید نتیجه تنش‌زدایی تعامل باشد. تعامل با کشورهایی که حاضرند با ما تعامل درست، عادلانه و منطقی داشته باشند. البته آن جایی که منافع ماست، باید تعامل کنیم. بنابراین بنا داریم در همه دنیا – به جز یک کشور که الان به خاطر نامشروع بودنش نمی‌توانیم با آن تعامل کنیم و آن اسرائیل است – این تعامل را ایجاد کنیم. در مورد آمریکا هم شرایطی گذاشتم. البته این از همان مواردی است که نمی‌توانم وعده صریح بدهم. چون چیزی نیست که فقط رئیس‌جمهور بتواند تصمیم بگیرد. ولی من به عنوان رئیس جمهور – اگر باشم یا هرجای دیگر باشم و الان هم در همین سمت همین سیاست را دارم – مایلم آمریکایی‌ها سرعقل بیاند و بپذیرند که انقلاب مهمی در منطقه شده و کشور عظیمی مثل ایران حضور دارد. کشوری که اصلاً نمی‌توانند آن را در معادلات منطقه‌ای ندیده بگیرند. حتی در معاملات جهانی نمی‌توانند ندیده بگیرند. باید دست از خصومت بردارند و به صورت متوازن و متعادل و با احترام به همدیگر با هم حرف بزنیم و اگر توانستیم، با هم کار کنیم. می‌خواهیم با همه دنیا این‌گونه باشیم، به خصوص در مورد همسایه‌ها که یک ضرورت بسیار بسیار جدّی است. باید روابط ما بسیار دوستانه، صمیمانه و براساس اعتماد باشد. تعاملات فوری ما بیشتر با اینها خواهد بود. چون کارهای زیادی است که می‌توانیم با هم انجام دهیم. در چارچوب کنفرانس اسلامی اولویت دیگری برای ما وجود دارد که باید اولویتی قائل شویم. بحث تجارت جهانی از امروز جدّی شده است. تا بحال جلوی ورود ما را گرفته بودند. فعلاً اولین گردنه‌ای که آمریکایی‌ها در مقابل ما گذاشته بودند که نمی‌توانستیم عبور کنیم، خوشبختانه اجازه عبور داده شد و عبور کردیم و وارد فاز جدیدی شدیم که می‌تواند خیلی طولانی و می‌تواند نسبتاً کوتاه باشد. باید در اینجا بررسی کنیم تا فعالیت خود را رسماً در آن مجموعه شروع کنیم. البته چیزهای دیگری هم در سیاست خارجی ما وجود دارد.
○ از سخنان جنابعالی استفاده می‌کنیم. به نظر جنابعالی سویگری رفتار خارجی در سیاست خارجی باید چگونه باشد؟ باید برمبنای مزیت‌های اقتصادی، مزیت‌های فرهنگی، اولویت‌های سیاسی یا همه جانبه باشد؟
● باید همه جانبه باشد. نیازهایی داریم که در تعامل با خارج می‌توانیم تأمین کنیم. این نیازها می‌تواند فنی، علمی، بازار و کارهای سیاسی باشد. اگر در مجامع بین‌المللی روابط خوبی داشته باشیم، امکاناتی داریم که این امکانات می‌تواند برای ما درآمدهای خوبی داشته باشد. در صورت تعامل، می‌توانیم امکانات خود را به دنیا عرضه کنیم. از لحاظ همکاریهای بین‌المللی – بخواهیم یا نخواهیم – دنیا به طرف جهانی شدن می‌رود و هر روز اختیارات دولتها به نفع اختیارات مراکز جهانی کم و اختیارات مراکز جهانی و بین‌المللی اضافه می‌شود. نمی‌توان عضو نبود. اگر عضو نباشیم، در زندگی عاجز می‌شویم. باید حضور جدّی داشته باشیم. این یک تعاملی است که سود سیاسی و آثار اقتصادی، فرهنگی و حیثیتی فراوانی دارد.
○ اگر در این تعامل پیش‌شرطهایی برای ما گذاشتند، باید براساس اولویت‌های جنابعالی باشد؟
● می‌سنجیم، اگر پیش‌شرطها به ضررمان باشد، نمی‌پذیریم. اگر ضرری نداشته باشد، می‌پذیریم و اگر به نفع ما باشد، خوشحال می‌شویم.
○ یعنی در دسته‌بندی برای سیاست خارجی نسبت به خاورمیانه، آسیا و سایر کشورها، اولویت‌بندی نباشد و همه جانبه باشد؟
● در قانون اساسی اولویت دارد. در درجه اول کشورهای اسلامی، همسایگان و بعد کشورهای جهان سوم هستند. اینها جزو اولویتهایی هستند که در قانون اساسی در نظر گرفته شد. البته اولویت مهمی وجود دارد و آن مصالح ملی است. ممکن است در مواردی، مصالح ملی ایجاد کند که با کشور ارتباط داشته باشیم یا قطع ارتباط کنیم.
○ نظر شما درباره جایگاه اجتماعی زنان چیست؟
● باید قانون مدنی را که سالهای قبل نوشته شده، یک بار دیگر تجدیدنظر کنیم. باید با تفسیرهای جدید و براساس شرایط زمان باشد. الان علما و مراجع هم در خیلی از فصول مسائل اسلامی براساس شرایط زمان عمل می‌کنند. جهشی که امام(ره) در زندگی ما پیش آوردند، از جهت تشخیص مصلحت دیدگاه بسیار ارزشمندی است که بتوانیم با مسائل دگمی که گاهی با آن برخورد می‌کنیم، برخورد مصلحت‌آمیز کنیم. الان راه باز شده و زنان به عنوان یک قشر تحصیل کرده، دانشمند، متخصص و متعهد، راه خود را باز می‌کنند. دیگر نمی‌توان در انتخابات و مسئولیت‌ها از آنها غفلت کرد. به زودی حضور آنان در مسایل اجتماعی اتفاق می‌افتد. چون پایه‌هایش مستحکم شده است.
○ در کابینه آینده‌تان چنین جایگاهی چگونه معنا پیدا می‌کند؟
● بنا ندارم برای کابینه از همین الان وعده بدهم. ولی علاقه‌مندم که بتوانم از خانمها در خیلی جاها استفاده کنم. اگر این حرفها را بزنم، خیال می‌کنند بخاطر رأی این حرفها را می‌زنم. ولی الان تفکرم این است که باید از خانمها بیشتر استفاده کنیم.
○ بیکاری، مسئله اشتغال و مسکن، از دغدغه‌های جدّی جوانان در داخل کشور هستند. جناب‌عالی چه راهکار مشخصی برای این موضوعات دارید؟
● در مورد بیکاری و مسئله اشتغال، همانهایی بود که گفتم. اگر رونق اقتصادی ایجاد کنیم، نرخ بیکاری به سرعت پایین می‌آید و نرخ اشتغال بالا می‌رود. تجربه‌اش را به صورت محدوتر در دوران سازندگی داشتیم. وقتی شروع کردیم، نرخ بیکاری نزدیک به 16 درصد بود و وقتی دولت را تحویل دادیم، 1/9 درصد بود. حدود 7 درصد پایین آمده بود. با اینکه آن موقع، امکانات این‌قدر وسیع نبود، سالی تقریباً یک درصد پایین آمده بود. الان امکانات خیلی بهتر است. بخصوص منابع ارزی داریم و جذب سرمایه برای ما آسانتر است. می‌توانیم به سرعت به یک رقمی برسانیم. انشاءالله در آینده این نرخ را کمتر کنیم.
در مورد مسکن هم از جاهایی است که می‌توانیم جهشی حل کنیم. بخاطر اینکه هیچ‌چیز کم نداریم. مصالح ساختمانی هرچه بخواهیم، داریم، مازاد هم داریم. اگر مسکن‌سازی رونق داشته باشد، اشتغال زیادی در عقبه مسکن‌سازی و ساختمان بوجود می‌آید. کارخانه‌ها، کارگاهها، حمل و نقل، ساخت و ساز، منابع انسانی و تکنولوژی به کمک می‌آیند که الحمدلله برنامه همه جانبه‌ای داریم. یعنی الان برنامه مسکن‌سازی ما مشخص است. ساخت ساختمان کوچک، ارزان، انبوه و مقاوم برای زوجهای جوان و جوانانی که به سرعت دارند به طرف تشکیل خانواده پیش می‌روند و نیاز دارند و یکی از مشکلاتشان همین است، ضروری است. می‌توانیم از این طریق هم اشتغال ایجاد کنیم، هم کشور را آباد کنیم و هم مسکن داشته باشیم. این مسکن‌ها را با وامهای ارزان دراز مدت یا به شرط تملیک اجاره بدهیم یا به نیازمندان بفروشیم که اینها هم در طول سالها با شغلی که دارند، می‌توانند به عنوان اجاره - حتی کمتر از اجاره - قسط بدهند و صاحب خانه شوند. وقتی پولدارتر شدند، می‌توانند خانه‌های بهتری پیدا کنند.
○ در مورد دغدغه‌های فکری مقام معظم رهبری، یعنی، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض، راهکار عملی و مشخص در این حوزه چیست؟
● این راهکار را از سالهای پیش داشتیم و هنوز هم همان است. در درجه اول باید ایجاد اشتغال کنیم. الان خیلی از خانواده‌ها به خاطر بیکاری، مشکل زندگی دارند و فقیرند. باید این مشکلشان را حل کنیم که نیازی به کمک ما نداشته باشند، بلکه خودشان کمک دهنده شوند. کار اصلی این است. اما به هر حال همیشه بخشی از جامعه نیازمند است و ادلّه فراوانی دارد. برای آنها هم باید تأمین اجتماعی کاملی در کشور داشته باشیم که الان جایش خالی است. داریم، اما کامل نیست. در سال آخر دولت، لایحه‌ای به مجلس فرستاده بودم که سیصد و شصت صفحه و در حدّ یک کتاب بزرگ است. خلاصه‌اش در چند کلمه این است که هر ایرانی که متولد می‌شود یا هر شخصی که به طور قانونی در ایران زندگی می‌کند، از لحظه ورود تا پایان عمرش، تحت پوشش بیمه اجتماعی است. از لحاظ مسکن، تحصیل، بهداشت و درمان، تغذیه و شغل، بیمه است. اگر بیکار بود، حقوق بیمه بیکاری بگیرد. اگر بتوانیم این مقدار را برای جامعه نیازمندان تهیه کنیم، دیگر جای نگرانی نیست. در این حد تأمین هستند. میدان هم باز است برای اینکه وارد رقابت‌های کاری شوند و زندگی خود را بهتر کنند. وقتی آقای خاتمی رئیس‌جمهور شدند، این لایحه را از مجلس پس گرفتند تا تکمیلش کنند و مدتی گذشت و تکمیلش کردند. ولی وقتی می‌خواستند به مجلس بفرستند، دیدند منابعی که برای آن در نظر گرفته‌اند، منابع سالمی نیست و ممکن است تورم‌زا باشد. همین‌طور روی دستشان مانده است. امیدوارم دولت بعدی با همکاری مجلس و دولت و با سیاستی که در مجمع تشخیص مصلحت تصویب کردیم، این نقص جدّی در سازمان اجتماعی را برطرف کند که دیگر این بحث‌ها نخواهد بود.
○ شیوه‌های عملیاتی این روش را می‌فرمایید؟ فکر می‌کنید به چه شکل موفق می‌شوید؟
● مشکل نیست. مدیران صالح و خوبی در کشور داریم که باید آنها را به طور جدّی ملزم کنیم تا قلمرو مدیریت خودشان را سالم کنند. نظارت هم برایشان بگذاریم. ابزارنظارتی و اطلاعاتی داریم و می‌توانیم این کار را انجام دهیم.
○ یعنی مدیران در مورد عملکرد و رفتاری که انجام می‌دهند، پاسخگو باشند؟
● هم خودشان و هم زیردست‌هایشان در اداره خوب کار کنند. یعنی چرخ مدیریت درست عمل کند. اگر اشکالی دیدیم، باید آن اشکال برطرف شود.
○ نظر جناب‌عالی در خصوص ورزش و ورزشکار و مسائلی که در این حوزه است، چیست؟
● بالاخره ورزش از لحاظ احساس سلامت و نشاط نیاز اصلی جامعه است. می‌دانیم اگر رکود جسمی داشته باشیم و تحرک نداشته باشیم، از سن کودکی تا پیری، همیشه – هم خانم‌ها، هم آقایان – تحقیقاً سلامتی ما آسیب می‌بیند. جامعه‌ای که سلامت نداشته باشد، رکن اصلی سعادت را ندارد. یعنی تحرک، نشاط، کار و انرژی را هم نخواهد داشت. حقیقتاً ورزش وسیله خوبی برای سلامتی، بهداشت، نشاط و امید است. به علاوه فضای ورزشی همیشه انسانهای جوانمرد و خوش‌اخلاق و با حال می‌سازد. نقطه‌ای که در ورزش خیلی مهم است، این است که باید ورزش را عالمانه کنیم. بالاخره هرکسی به هرشکلی می‌تواند تحرک داشته باشد. اما اگر بخواهیم ورزش واقعی باشد، باید با دانش امروزی همراه باشد. باید آموزش بدهیم. از مدارس شروع می‌شود. بچه‌ها باید ورزش درست را یاد بگیرند و موظف به ورزش شوند. هرچه بالا می‌آیند، ورزش را بیشتر و عمیق‌تر کنند. باید برای فضای جامعه آن‌قدر محیط ورزشی درست کنیم که مشکل پیدا کردن فضای ورزشی برای مردم نباشد. این کارها افسانه‌ای نیستند. خیلی گران و پیچیده و مشکل نیست. اولاً از بخش خصوصی بیشتر استفاده کنیم، آن جاهایی که نیاز است رایگان یا خیلی ارزان باشد، دولت دخالت کند. یک جاهایی که هزینه براست و می‌تواند درآمد داشته باشد، بگذاریم بخش خصوصی وارد شود و کار کند. خیلی‌ها هستند که حاضرند پول بدهند تا ورزش کنند. اما معنایش این نیست که آنهایی که پول ندارند، از ورزش محروم شوند. بحثهای عدالت اجتماعی در این بخش هم باید دیده شود.
○ به ورزشهای تخصصی بیشتر اعتقاد دارید یا ورزشهای عمومی و همگانی؟
● هر دو. باید ورزش عمومی و پایه را برای همه بخواهیم، از کودکی استعدادهای مهم ورزشی را شناسایی کنیم، مربی‌ها و اساتید ورزش می‌شناسند، استعدادها را در حین عمل بشناسیم و روی آنها کارهای ویژه انجام دهیم که ورزشکاران حرفه‌ای شوند. از میان آنها می‌توانیم قهرمانان بزرگی بوجود بیاوریم که نمونه‌هایش را الان در صحنه‌های جهانی داریم. افتخارات زیادی هم برایمان به بار آورده‌اند. می‌توانیم یکی از کشورهای مطرح دنیا در ورزش جهانی باشیم. البته مراحلی دارد تا به آن نقطه برسیم. الان خیلی از استعدادهای ورزشی ما در سنین پایین از ورزش دور شدند که باید ادامه دهند و مربی داشته باشند.
○ ورزش همگانی از مدارس شروع می‌شود، ولی در دانشگاهها کم رنگ می‌شود.
● باید ورزش همگانی همه جا باشد. مدارس، دانشگاهها، محیط‌های کارگری، اجتماعات، سازمانها و ... باید برای کارکنانشان وسایل  و فرصت ورزشی داشته باشند. این هم در طرح جامع ورزش، گنجانده می‌شود.
○ ظاهراً برای خداحافظی و جمع‌بندی بحث، سه چهار دقیقه فرصت دارید که سخنان خود را  با بینندگان مطرح بفرمایید.
● چون مخاطب من در این بحث، ایرانیان خارج از کشور هستند، چند کلمه‌ای هم خدمت آنها عرض می‌کنم. می‌دانم تبلیغات فراوانی علیه کشور شما و نظام اسلامی ایران در سطوح مختلف در جریان است و دائماً بمباران تبلیغاتی می‌شوید. یکی ازچیزهایی که خیلی حرف می‌زنند، مسئله آزادی و دموکراسی است. به همین صحنه انتخاباتی که الان در جریان است، نگاه کنید و منصفانه ببینید که چقدر آزادی هست و چه مقدار نیست و با کشورهایی که در آنها زندگی می‌کنید، مقایسه کنید. اگر در کشورهای مهم غربی باشید، می‌بینید آنها سیستمی درست کرده‌اند که هرچه می‌خواهند از صندوقها بیرون می‌آید. سه حزب در آمریکا هستند که حکومت را مثل، توپ بین خودشان مبادله می‌کنند. گاهی در زمین این، گاهی در زمین آن است و سومی به ندرت می‌تواند وارد شود. حتی در تبلیغاتش نمی‌تواند وارد شود. کشورهای دیگر هم این‌گونه‌اند. خیلی از مردم هستند که رأی نمی‌دهند، خیلی‌هایشان هم رأی می‌دهند. در ایران واقعاً چنین چیزی نداریم. البته در ایران هم، فیلتر هست که شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب‌کنندگان را مشخص می‌کند که ممکن است اشکالاتی داشته باشد و قابل اصلاح است. ولی این‌گونه نیست که شما فکر کنید در اینجا آزادی نیست.
مسئله دیگر این است که خواهش می‌کنم توجه کنید. از رسانه‌های کشورهایی که در آن زندگی می‌کنید، تهمت، فحاشی، بدگویی، آمارهای غلط و ادعاهای زیاد می‌شنوید. یک بار به فکر بیفتید که چرا این‌گونه است؟ اینها چه کسانی هستند؟ چرا این‌همه هزینه می‌کنند که کشوری را پیش شما و پیش دنیا بدنام کنند؟ خیلی از شخصیتها وقتی به ایران می‌آیند و ما را می‌بینند، می‌گویند، آنچه در بیرون فکر می‌کردیم، با آنچه در ایران دیدیم، خیلی تفاوت دارد. البته هیچ کشوری از جمله ایران بدون عیب و نقص نیست.  به این دلیل این را تأکید می‌کنم که ظلم می‌دانم کسانی تحت فشار تبلیغات مسموم فریب خورده باشند و انحراف فکری پیدا کرده باشند و به کشورشان جفا کنند یا از منابع کشورشان استفاده نکنند. مطمئن باشید دل ما می‌خواهد وضعی که هست، اصلاح شود. رابطه جدّی بین ایرانیان خارج از کشور و داخل کشور برقرار شود. رفت و آمدها و تبادل‌ها بیشتر شود. شما از کشورتان بیشتر استفاده کنید، کشورتان هم از شما بیشتر بهره بگیرد. این بیگانگی که واقعاً برای نسلهای بعدی شما خطر است، کم شود. دعا می‌کنیم و از خدا می‌خواهیم که مشکلات را برای شما و ما حل کند. انشاءالله