جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 340 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 340 )

  • سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۶۱

بسمه‌تعالی
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز سه‌شنبه دوازدهم مردادماه 1361
فهرست مندرجات
1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید.
2ـ بیانات قبل از دستور آقایان نجفی، ابوترابی، آقامحمدی.
3ـ بیانات آقای رئیس به مناسبت شهادت فرزند حجت‌الاسلام آقای نجفی و تذکرات نمایندگان به دولت.
4ـ ادامة بحث پیرامون طرح تشکیل شوراهای کشوری.
5 ـ اعلام وصول لایحه راجع به مادة واحده الحاقی به لایحة قانونی خدمت نیروی انسانی و درمانی و بهداشتی و ارجاع آن به کمیسیون مربوط.
6 ـ طرح سؤال آقای عباسی‌فرد از آقای وزیر کشاورزی.
7ـ خارج شدن سؤال آقای حجازی (از آقای عسکراولادی) از دستور به علت غیبت آقای حجازی.
8 ـ اعلام وصول سؤال خانم اعظم طالقانی از وزیر امور خارجه.
9ـ اعلام وصول سؤال آقای مصطفی تبریزی از وزیر راه و ترابری.
10ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسة آینده و دستور آن.
جلسه ساعت هشت و هفت دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد
1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید
رئیس ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‌ ـ با حضور 181 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه قرائت شود.
منشی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. دستور جلسة سیصد و چهلم روز سه‌شنبه دوازدهم مردادماه 1361 هجری شمسی مطابق با سیزدهم شوال 1402 هجری قمری.
1ـ دنبالة رسیدگی به گزارش شور دوم کمیسیون‌های امور شوراها و امور داخلی درخصوص طرح تشکیل شوراهای کشوری.
2ـ سؤال آقای محمدرضا عباسی‌فرد از آقای وزیر کشور و عمران روستائی درخصوص تطبیق تعاونیهای روستائی با شرایط انقلاب اسلامی.
3ـ سؤال آقای فخرالدین حجازی از آقای وزیر بازرگانی درخصوص نحوة توزیع کالاهائی که در اختیار دولت است.
رئیس ـ تلاوت کلام‌الله مجید را شروع کنید.
(از آیة 20 الی آخر سوره الحشر)
2ـ بیانات قبل از دستور آقایان نجفی، ابوترابی، آقامحمدی
رئیس ـ سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید.
منشی ـ آقای نجفی نمایندة شهرضا، آقای ابوترابی نمایندة قزوین، آقای آقامحمدی نمایندة همدان.
نجفی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. اللهم لک‌الحمد علی ماجری به قضائک فی اولیائک. سلام و رحمت خدا بر حمزه سیدالشهداء عموی عزیز پیامبر اسلام که دیروز روز شهادت آن بزرگوار بود. سلام و رحمت و برکت خدا به روان پاک شهیدانی که خون پاک آنها اسکورت پیاده‌شدن آیات خدا در میان جامعه است. سلام بر امام و امت بپاخاسته و درود بر رزمندگان راه الله و لعنت و نفرین بر اسرائیل و صهیونیزم و صدام که فرزندان اسلام را در بیروت و سایر مناطق به خاک و خون می‌کشند و تمام ضوابط انسانی و بین‌المللی را زیر پا می‌گذارند تا آنجا که آب و برق را به روی مردم بی‌دفاع می‌بندند. قبل از هر سخن تبریک فراوان خود را به خانواده‌های شهداء عملیات رمضان مخصوصاً مردم شریف اصفهان و بالخصوص مردم شرافتمند شهرضا و جرقویه عرض می‌نمایم و امیدوارم خدای بزرگ به قدرت لایزالش این خونهای پاک را قبول فرماید و بر بازماندگان ارج و صبر و توفیق و ادامة راهشان را عنایت فرماید و در همین فرصت از همة مقامات و کسانی که در رابطه با شهادت فرزندم مصطفی نجفی که خدای بزرگش این شایستگی را داد و همراه همرزمانش در عملیات ماه مبارک رمضان جام شهادت نوشید تبریک و تسلیت گفته‌اند قدردانی و تشکر می‌کنم. خدا را شکر که این توفیق را پیدا کردم و پریروز همراه همرزمانش به دست خودم او را به خاک سپردم، طبق وصیت خودش. بسیار به محضر مقدس امت شهیدپرور ایران شرمنده‌ام از اینکه نام فرزند شهیدم را بردم و نباید می‌بردم زیرا این مردم ایثارگر در هر واقعه و در هر حادثه از نمایندگان خود پیش‌قدم‌تر بوده‌اند. آری چگونه نام فرزندم را ببرم در حالیکه از قبل از پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب در میان این شهیدان به‌خون خفته این امت فرزندان عزیز فاطمه زهرا (ع) سادات وجود دارند، فرزندان مستضعفین گمنام بی‌سر و صدا وجود دارند و با وجود آنها جای شرمندگی است که بنده به عنوان نمایندة مردم نامی از فرزندم ببردم. در میان شهداء بزرگ ما علماء بزرگی چون شهید مظلوم بهشتی، آیت‌الله مطهری، مدنی،‌ صدوقی، دستغیب، برادران مبارزی در مجلس چون دکتر شهید آیت و سایر شهداء مظلوم وجود دارند. ان‌شاءالله بعد از آنکه ما در تاریخ اسلام یافتیم که یازده امام ما جام شهادت نوشیدند و سید و سالار آنها حسین (ع) است دیگر نامی از فرزندان خود به زبان نمی‌آوریم و از ایثار جان فرزندان خود دریغ نمی‌نمائیم. در این فرصت چند جمله با مجلس و دولت و علماء و دست‌اندرکاران و مسؤولین مملکتی صحبت دارم. برادران مجلس، برادران دولت و مسؤولین، سال گذشته و حتی اوایل پیروزی انقلاب ما و شما گرفتاریهائی داشتیم که شاید اکثر نیروهای انسانی و فکری ما مصرف آن گرفتاریها می‌شد اما بحمدالله بعد از مسائل گذشته و پدیدآمدن جو خون و شهادت و استقامت و ایثار امروز وقت فکر است، وقت برنامه‌ریزی است، وقت ارتباط است. وقت آنست که با آمادگی که در مردم پیدا شده به یاری خدا تمام آیات قرآن در مجاری زندگی انسانها به دست شما و رهبری عظیم امام جاری شود. شما مجلسیان و دولتیان و رهبران عزیز اسلام که با عرضه نمودن چهار آیه از آیات قرآن امتتان را برانگیختید و فرزندانتان را جان‌به‌کف از سربدارانشان قرار دادید و همة حسابهای بین‌المللی را در هم فرو ریختید آیا اگر مبنای کار و سیاست داخلی و خارجی و همه برنامه‌ریزیهایتان بر این قرار بگیرد که باید احکام الهی، اخلاق اسلامی، معارف اسلامی، آداب اسلامی، آیات قرآن، سنت اهل‌بیت، روایات اهل بیت در میان این اجتماع پیاده شود چه می‌شود؟ شما که با چهار آیه عرضه نمودن چنین کردید آیا اگر شش هزار و اندی آیة قرآن پیاه کردید دیگر استعمار می‌تواند کاری کند؟ دیگر آمریکا و شوروی و ابرقدرتها می‌مانند؟‌ نه، بیائید برای خدا مبنا را بر این قرار دهیم که جوهای ساخته شده دروغین اجتماعی را ندیده بگیریم و راه خود را با استقامت کامل ادامه دهیم. شما فرزندان ابراهیم خلیل‌الرحمن هستید که «لکم اسوة حسنه فی ابراهیم والذین معه اذا قالوا لقومهم انابراومنکم و مما تعبدون من دون‌الله کفرنابکم وبدا بیننا و بینکم‌العداوة والبعضاء ابداً حتی تومنوا بالله وحده» تمام جوها و آن مرزها و راههائی که در پناه جوهای دروغین ساخته می‌شود به دست با کفایت احکام اسلام و مبانی قرآن بشکنید و به یاری خدا راه راستین اسلام را در این فرصت مناسب ادامه دهید. و سخنم با برادران دولت این است که نه عنوان مجلس را، تمام نمایندگان مردم را در جریان امور قرار دهید تا بتوانند ناظر بر اجراء باشند و آن قسمی که خورده‌اند از عهده‌اش برآیند وگرنه نمی‌دانم چگونه جواب این قسم را می‌توانند بدهند؟ از زبان خانواده‌های شهداء به مردم بیروت، فلسطین، سوریه، پاکستان، افغانستان، اعراب منطقه و دیگر مسلمانان جهان پیام آیاتی از سوره محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم را می‌دهم (حضار صلوات فرستادند) که این سوره را یکی از فرزندان شهیدمان در وصیتنامه‌اش دستور خواندنش را داده بود و من یکی دو آیه‌اش را می‌خوانم «ان‌تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» ای ملل اسلام در جهان «ذلک بان‌الله مولی‌الذین آمنوا و ان‌الکافرین لامولی لهم» «و لنبلونکم حتی نعلم‌المجاهدین منکم والصابرین و نبلوا اخبارکم» از زبان پدران و مادران داغدار این ملت به سران کنفرانس غیرمتعهدها یک اخطار و یک پیام دارم. به بغداد نیائید در این محل ناامن جمع هم و گرد هم نگردید و داغ شهیددادگان ما را تازه نکنید و خشمشان را و خروششان را برنیانگزید وگرنه هرچه پیش آمد به دنبال این گردهمائی‌تان در بغداد به عهدة خودتان است (احسنت) مگر شما اخطار اماممان را نشنیدید، مگر شما در کلمه لغت وجودتان غیرتعهد نیست. دنیا می‌داند، عقل می‌داند، انسان می‌داند، اسلام می‌داند، تاریخ می‌نویسد که اگر شما به بغداد بیائید تعهد وابستگی به آمریکا و و صهیونیزم را با تمام درجه‌اش ادا کرده‌اید. (احسنت) در رابطه با حوزة انتخابیه و مخصوصاً استان اصفهان به مسؤولین در یک جمله عرض می‌کنم استان شریف اصفهان را دریابید و سخن سربسته گفتم با حریفان قبل از آنکه پشیمان شوید. این جمله را به عنوان یک اخطار در رابطه با استان اصفهان و مسائل اصفهان که بحمدالله به یک معنا مسأله‌ای ندارد عرض می‌کنم و حوزة انتخابیة خودم شهرضا و جرقویه این منطقة بی‌آب که در این ایام تعطیل به روستاهای جرقویه رفته بودم اولین روستائی که سرکشی کردم در حدود 60 کیلومتری اصفهان به چهار هزار مردم این روستا برخوردم در حالتی که تمام ماه مبارک رمضان آن یک حمام نیمه خرابشان را هم نداشتند. از آنها پرسیدم (چهار هزار جمعیت در ماه رمضان بی‌حمام) گفتند آبی که به حمام بیاید نبوده است.
رئیس ـ یک دقیقه وقت دارید.
نجفی ـ بعد دیدم در حمام قفل است گفتم چرا در را قفل کرده‌اید. گفتند پنج شش نفر زن یک مشک آب برده‌اند در حمام با یک دیگ، با یک چراغ سه فتیله و در را به روی خود بسته‌اند که آب را گرم کنند و بعد از ماه رمضان بدنهایشان را بشویند. این روستا در 60 کیلومتری اصفهان است که چند روز پیش در استان صورت برنامه‌ریزی را که دست ما دادند به خدا قسم میلیونهائی که در بودجة ملی و عمرانی شهر گذاشته شده بود سرسام‌آور است باغچه‌های شهر خرم و سرسبز، گلها سرشار و روستای 60 کیلومتری خدا را شاهد می‌گیرم وضو گرفته بودم بعد از 24 ساعت این دستم را بردم دم دماغ استاندار گفتم دستم بوی چه می‌دهد؟ گفت دستت بوی لجن می‌دهد. گفتم این آبی است که آنها می‌خورند. به داد بی‌آبی آن منطقه، مسؤولین برسند رفتم در روستای اسفندارون به آنها گفتم چقدر جمعیت دارید؟ گفتند 530 نفر. گفتم چقدر از شما در جبهه‌اند؟ گفتند 53 نفر به مجردی که این را گفتند بدنم بهم لرزید گفتم خدا، یک روستای بی‌همه چیز از ده‌تا یکی به جبهه می‌فرستد. گفتم چندتا شهید دارید؟ گفتند 9 نفر. شرمنده شدم و سرم را زیر افکندم ای امت شهیدپرور ایران مرا ببخشید امیدوارم نمایندگانتان از دادن فرزندانشان در راه اسلام برای همیشه دریغ نورزند. باز هم مرا ببخشید این فرزند بزرگم بود ان‌شاءالله کوچولوها، شیرارخوارها هم بزرگ می‌شوند امیدوارم خدا این شایستگی را بدهد که به اسلام تقدیمشان کنم والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته. (احسنت ـ احسنت)
رئیس ـ سخنران بعدی را دعوت کنید.
منشی ـ آقای ابوترابی نمایندة قزوین.
ابوترابی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. الحمدالله رب‌العالمین و صلی‌الله علی سیدنا و نبینا محمد صلی‌الله علیه و علی آله‌الطیبین والطاهرین. ثم‌السلام علیکم جمیعا و رحمه‌الله و برکاته. ان‌تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. مطلب زیاد، وقت کم ناچار از مقدمات تشریفی و آدابی صرفنظر می‌کنم و به اصل مطلب آن هم به اختصار قناعت می‌کنم. جنگ بین دو فرد یا دو گروه در مقام تصور ذهنی از سه قسم بیرون نیست. جنگ بین حق و باطل، بین باطل و باطل، بین حق و حق. اما جنگ بین حق و حق عقلاً تحققش در خارج محال است برای آنکه حق هرچه هست از ذات مقدس حق علی‌الاطلاق نازل می‌شود و ذات مقدس حق علی‌‌الاطلاق که فرمود «الحق من ربک فلاتکونن من‌الممترین» در ذات مقدسش کمترین اختلاف محال عقلی است. پس در مراتب و مصادیق حقهای محدود که از حق مطلق تنزل می‌کند، اختلاف محال عقلی است. این برهان عقلی در آیات مقدسه قرآن هم به آنها اشاره شده است «ولو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً» و باز فرمود «لاالشمس ینبغی لها ان‌تدرک‌القمر و لااللیل سابق‌النهار و کل فی فلک یسبحون» این برهان عقلی و نقلی هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع جاری است و لذا زعیم عالیقدر رهبر بزرگوار ادام‌الله ظله مکرراً فرمودند: اگر انبیاء علیهم‌السلام با هم زندگی بنمایند اختلافی بین آنها واقع نخواهد شد. آری ممکن است بعضی از اهل حق بر اثر اشتباه در بعضی از مصادیق حق و باطل با هم بجنگند ولکن این اختلاف بعد از تأمل و تحقیق و رسیدگی رفع می‌شود. «ان‌الذین جاهدوا فینالنهد دینهم سبلنا» مگر آنکه خدای ناکرده عناد و لجاجی در کار باشد که از آن به خدا پناه می‌بریم. و اما جنگ باطل با باطل. جنگ باطل با باطل از لوازم لاینفک زندگانی مردم مادی است که گرفتار هوی و هوس هستند این مردم بر اثر فرمان «نفس اماره بالسوء» برای رسیدن به تمام هوسهای خود می‌تازند و هیچگونه حریم و حدی برای مقاصد شوم خود قائل نیستند. و لذا تجاوزات شروع می‌شود و بر اثر تجاوزات، جنگها، نزاعها، پیدا می‌گردد. جنگ و نزاعی که در دنیا هم خاتمه پیدا نمی‌کند و هنگامی که وارد دوزخ شدند آنجا هم «کلما دخلت امه لعنت اختها» میزان در غلبه یکی از دو طرف باطل، بر طرف دیگر، برتری در قدرتهای مادی و اسلحة عصری است. مشاهده کردیم آلمان در جنگ با متفقین تا آنوقت که قدرتش از لحاظ اسلحة عصری برتر بود، پیش می‌رفت و هنگامی که قدرت متفقین چربید، بخت آلمان برگشت و هیتلر خودکشی کرد و جنگ به نفع متفقین جنایتکار بر هیتلر خونخوار تمام شد. و اما جنگ بین حق و باطل. یک اصل، اصل وجود تغایر تام است بین مفهوم حق و مفهوم باطل. مفهوم حق از یک طرف تا بی‌نهایت، مفهوم باطل هم طرف دیگر تقابل تا بی‌نهایت. این تقابل تام آشتی‌ناپذیر دلیل بر جنگ آشتی‌ناپذیر است بین اهل حق و باطل، همانطوری که خدای فرمود: «ان هذا عدولک و لزوجک» و فرمود «و قل نحبط منها بعضکم لبعض عدو» اما نظر دیگر خصوصیتی است در تفاوت بین مفهوم حق و مفهوم باطل، مفهوم حق یعنی نور، حق یعنی علم، حق یعنی امانت، حق یعنی شجاعت، حق یعنی صدق یعنی وفا، حق یعنی عین ارتباط به مبدأ هستی و حیات مطلق. آن چیزی که عین ارتباط به مبدأ هستی و حیات مطلق است، نابودشدنی نیست. و اما مفهوم باطل در طرف مقابل یعنی ظلمت، یعنی ظلم، یعنی خیانت، یعنی جبن، یعنی عین‌ انقطاع از مبدأ هستی و
حیات. نظر اول اصل عداوت بین حق و باطل و اهل حق و باطل به ما نشان می‌دهد که بدون تشخیص اینکه کدامیک غالب هستند. اما نظر دوم مشخص می‌کند که کدامیک از اهل حق و باطل بر دیگری غالب هستند، یعنی ملاک در غلبه حقانیت اهل حق است. همانطوری که فرمود: «هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین‌الحق لیظهر علی‌الدین کله ولو کره‌المشرکون» حساب غلبه دین پیامبر اسلام (ص) بر سایر ادیان حقانیت دین اسلام است «و قل جاءالحق و زهق‌الباطل ان‌الباطل کان زهوقاً» ملاک زهوق باطل آمدن حق است نور که آمد، ظلمت رفتنی است (رئیس ـ یک دقیقه وقت دارید) با آمدن نور، ظلمت نمی‌تواند بماند وقتم سپری می‌شود، می‌خواستم عرض بنمایم که انقلاب مقدس ما حق است، با نام خدا شروع شد. زیر سایه رهبریت شخصیتی عالم، عارف، بزرگوار، قاطع، بنام پروردگار به عنوان مبارزه با ظلم و فساد و امیدواریم این انقلاب و این نهضت که حق است زیر سایة بقاء همین رهبر تا زمان ظهور مهدی موعود عجل‌الله فرجه‌الشریف ادامه پیدا بکند و این امانت حق به دست صاحبش مسترد بگردد و اما از لحاظ منطقه‌ام (قزوین) در این مبارزات از تمام ابعاد بزرگترین خدمتها را به انقلاب کرده است لشکر 16 زرهی قزوین، سپاه پاسداران قزوین، بسیج قزوین، شهداء بسیار مانند سایر نقاط داده است مردمش در این راه، از بذل مال و جان مضایقه نکرده‌اند خداوند به همة آنها توفیق عنایت بفرمایند و با این کمکهای جانی و مالی ان‌شاءالله به زودی این جنگ برعلیه دشمنان اسلام به نفع اسلام خاتمه پیدا می‌کند و صدام و صدامیان نابود می‌گردند و ان‌شاءالله این جمعیت آزادانه در کربلای معلی به بزرگترین آرزویشان می‌رسند اهالی منطقة من از راههای مختلف از دولت وقت عزیز درخواستهائی داشته و دارند. از نقطه‌نظر آب آشامیدنی، از نقطه‌نظر آب زراعت و فلاحت از نقطه‌نظر گازی که از زیر گوش قزوین می‌گذرد از نقطه‌نظر تقسیمات کشوری که الآن هرچه که هست نسبت به استان زنجان، به زنجان می‌رود، دومرتبه به عنوان اکل از قفا به قزوین برمی‌گردد و این منشأ خرابی و زیان در اقتصاد مملکت و ایجاد مشکلات است. من امیدوارم که ان‌شاءالله همة مشکلات مملکت ما زیر سایة توجه به مسؤولیت نسبت به زعماء بزرگوار مملکت، زیر سایة راهنمائی‌ها و رهبریت این رهبر بزرگوار، همه حل بشود. و ان‌شاءالله نسیم فرج ظهور امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف بوزد و این جمعیت و همة مسلمین زیر سایة آن حضرت به سعادت دنیا و آخرت نائل بگردند. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.
رئیس ـ متشکر، آقای آقامحمدی بفرمائید.
آقامحمدی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. از آنجا که جریان حملة وحشیانة رژیم صهیونیستی عراق در روز قدس به شهر مقاوم و شهیدپرور همدان گزارش‌گونه‌ای لازم داشت و بعضی از نمایندگان توصیه فرمودند این گزارش‌گونه داده بشود. من این گزارش را تقدیم می‌کنم:
در روز قبل از روز قدس اعلام شده بود که احتمال حملة رژیم بعثی عراق به شهر همدان وجود دارد و توصیه می‌کردند که اگر هر مکانی وجود دارد برای اینکه راهپیمائی نباشد، انجام بشود. بعد از آنکه با مسؤولان امام جمعة شهر، استاندار و مقامات صحبت شده بود، همة آنها متفقاً گفته بودند که راهپیمائی روز قدس که راهپیمائی آزادسازی است ان‌شاءالله و این مقدمه است، باید انجام بپذیرد. بنابراین، مردم با این احتمال به میدان آمدند. ساعت 9 صبح که راهپیمائی آغاز شد ساعت نه و نیم صبح اولین حملة هواپیماهای رژیم بعثی صهیونیستی به شهر آغاز شد. دو نقطه از شهر نزدیک مسیر راهپیمائی بمباران شد مردم دیدند. تقسیم کار کردند، عده‌ای برای رسیدگی به وضع بمباران‌شدگان شتافتند و عدة دیگر راهپیمائی را ادامه دادند. راهپیمائی به سالن استادیوم آزادی هدایت شد و در آنجا با توجه به اینکه احتمال حمله وجود داشت، قرار بر تغییر مکان نماز جمعه بود، ولی مردم اصرار داشتند که باید سخنرانی انجام بشود و قطعنامة روز قدس خوانده بشود. در حالیکه قطعنامة روز قدس خوانده می‌شد و جنایات رژیم صهیونیستی محکوم می‌شد، هواپیماهای عراق بار دیگر در فضا ظاهر شدند، مردمی که رو به قبله به حالت نماز نشسته بودند و منتظر اقامة نماز جمعه بودند، بمباران کردند. در آن حمله زنان بسیاری دیده شدند که سرهای مطهر و پاکشان از بدن جدا شد و بجای مهر در سجاده قرار گرفت. کودکان بسیار دیده شدند که دستهای مطهر و پاکشان به گوشه‌ای پرتاب شد، سرهای کوچکشان به محراب پرتاب شد.
حملة دوم که به پایان رسید، همه دیگر انتظار داشتند که مردم متفرق بشوند و راه را ادامه ندهند. اما یکباره دیدیم که فریادها برآمد که نماز جمعه در مسجد جامع. عدة دیگر شروع کردند به نجات‌دهی مصدومین و مجروحین و بقیه رو به سوی مسجد جامع آوردند و نماز جمعه با شکوه هرچه بیشتر برگزار شد. در حالتی که احتمال خطر فراوان می‌رفت. بعد از پایان حادثه که بیش از صد نفر شهید، نزدیک ششصد نفر مجروح، یکصد و پنجاه خانة ویران‌شده حدود چهارصد خانه شکست‌خورده و نیمه‌ ویران‌شده باقی گذاشت مردم روز بعد را همگی برای تشییع جنازة شهداء آمدند. آنچه که جلب توجه می‌کرد 25 تابوت کوچک بود که بر روی تابوتها گهواره سوار شده بود و 49 جنازه زن و 27 جنازه مرد که در این حادثه به شهادت رسیده بودند با جمعیتی بسیار عظیم به تشییع پرداختند و جنازه‌ها را به گورستان بردند. در این حادثه یکی از افراد بنام آقای عباس خوش‌نشان که یکی از کارگران متدین مظلوم حزب‌اللهی است یازده شهید از دست داد و این یازده نفر که سه نفر آنها بچه‌های زیر دو سه ساله بودند و بچة‌ شیرخواره هم در بین آنها بود و سه چهار نفر دیگر بچه‌های زیر ده، دوازده ساله وقتی آمد در مراسم صحبت کرد، جمله‌اش این بود که من این جمله را خدمت امام عرض می‌کنم که ایشان مستحضر هستند ولی این امت را در پشت سر خودشان باز ترسیم بشود که چگونه هستند. او در سخنرانیش قبل از صحبت جناب آقای ناطق‌نوری وزیر کشور که تشریف آورده بودند گفت که مردم گیرم که ما یازده نفر و خود من دوازده نفر نباشیم. اثر وجودیش در عالم و برای اسلام چقدر است؟ اما شما حساب بکنید که امروز سکان اسلام به دست امام امت است دعا کنید امام بماند و همة ما در این راه برویم. و او باز در مسجد جامع که سخن می‌گفت شعار داد که به یازده پسران علی ابوطالب صلوات و بعد توضیح داد که می‌دانید که چرا من این شعار را دادم؟ این شعار، شعار شب عروسی است و اینک شب عروسی یازده شهید خانوادة من تنهای مسلمان است بعد نکتة زیبای این حرکت روز عید فطر که نماز با شکوه هرچه بیشتر برگزار شده بود و تمام این مراسم که عرض می‌کنم در وضعیت قرمز برگزار می‌شد. یعنی دائماً‌ رادیو اعلام وضعیت قرمز داشت و مردم این‌چنین مجتمع بودند. در گورستان که رفتم دیدم که مادری سه چهار بچه همراهش است بعد یکی از بچه‌هائی که به همراه داشت پرسید مادر گورستان و قبر بچه‌هائی که شهید شده‌اند کدام است؟ مادرش قبرهائی که 25 کودک کنار هم خوابیده بودند، نشان داد. از بچه‌های سه‌ماهه تا بچه‌های هفت هشت ده ساله بعد دیدم که یکباره دست بچة دیگری را گرفت و جدا شد، با هم سر قبرها رفتند، بعد ایستاد و گفت فهمیدی که اینها چه کسانی هستند؟ اینها آن بچه‌هائی هستند که سعادت داشتند، شهید شدند. اگر بمب هم خانة ما خورده بود ما هم شهید می‌شدیم. ولی ما سعادت نداشتیم این حرف یک بچة دو ساله‌ای است که من فکر می‌کنم کینة دشمن را برای نابودی‌اش تا ظهور حضرت ان‌شاءالله بدل خواهد داشت.
بعد نکتة دیگر این بود که در طول این عملیات پایگاه هوائی نوژه بیشترین تلاشها را کرد و بیشترین فداکاریها را از خودش نشان داد و قابل تقدیر و تشکر است و نکتة بسیار زیبای حرکت این دلیران و این شجاعان و این تیزپروازان نیروی هوائی جمهوری اسلامی ایران حمله‌ای بود که به تلافی جنایت وحشیانة رژیم بعثی صهیونیستی،‌ به بغداد انجام دادند. حملة دلاورانه‌ای که با شهادت، رشادت و شهامت همراه بود. و تمام مواضعی را که پیش‌بینی کرده بودند در بغداد بکوبند، با تمام رشادت کوبیدند و به دشمن نشان دادند که ما هرگز تلافی زن و بچه‌هائی را که در میان خانه‌ها و در میان راهپیمائی شهید کرده‌اید، با کشتن زن و بچه‌ها نخواهیم کرد، بلکه این کشتار را با انتقام از رژیم بعثی صهیونیستی خواهیم گرفت.
و نکتة بسیار زیبای این حرکت این بود که مردم همدان بعد از این فاجعه عموماً اعلام کردند که باید به جبهه برویم و این انتقام را در جبهه‌ها بگیریم. و من خوشحالم که اعلام بکنم اولین بچه‌هائی که وارد خاک عراق شدند بعد از این حادثه، بچه‌های همدان بودند که به قصد انتقام‌گیری از جنایتکاران، اما در میدان جنگ و مبارزه وارد شدند.
نکتة زیبای دیگری که باید گفت این است که این شهداء تعداد زیادشان از روستاهای اطراف همدان بودند روستائیان همدان طرح جالبی را برای انتقام گرفتند. بعد از شهادتها کلنگ‌ ساختمان بسیج در پنج روستای جورقان، ینگجه، گره‌چاقه، گنبد، و یکی دیگر از روستاهائی که الآن در ذهنم نیست در این پنج روستا کلنگ بسیج زده شده است و الآن در بعضی از روستاها دیوارهای بسیج هم بالا آمده است و دشمن باید بداند که اگر به زن و بچة ما حمله بکند مردم ما بسیج می‌سازند.
نیروهایشان را مهیا می‌کنند و مردانه در میدان شرف انتقام را ان‌شاءالله خواهند گرفت. و عملیاتی را که برای بازسازی انجام شد، بسیار زیبا و جالب بود. درست شب همان روزی که حمله شد، ساعت ده شب ستاد بسیج عمران مناطق بمباران‌شده از سوی استاندار اعلام و مسؤولش هم معین شد. و جالب است که عرض بکنم بناها، معماران، کسانی که در کار ساختمانی هستند همگی آمدند و ثبت‌نام کردند که هر کدام مدتی را بیایند و کار بکنند و همین الآن که من اینجا دارم صحبت می‌کنم، چادرها زده شده است و تعمیر ساختمانها در دو نقطه از شهر شروع شده است.
نکتة دیگر انعکاس این حادثه بود که رادیو تلویزیون همدان با نداشتن امکانات که واقعاً ظلم بزرگی است که یک دستگاهی که می‌خواهد کار بکند، امکانات به آن ندهند، با نداشتن همة این امکانات موفق شد که یک فیلم چهل دقیقه‌ای از بچة سه‌ماهه‌ای که سرش جدا شده بود از رگهای بریده گلوی یک سه ساله از یک پیرمرد، از یک پیرزن، تهیه بکند و به ماهواره‌های جهانی مخابره بکنند که حتی این انعکاس به قدری وسیع بود که دولت کویت که تا به‌حال موضع نگرفته بود، نتوانست آرام بگیرد و روزنامه‌های این حادثه را به عنوان یک جنایت تاریخی محکوم کردند. و نکتة جالب دیگر در این مسأله این بود که بلافاصله نیروهای اعزامی به جبهه‌ها چند برابر شد. کمکهائی که به جبهه‌ها می‌دادند، بیشتر شد. و ما تا قبل از این حادثه بیست هزار نفر را در خوزستان زیر پوشش مواد غذائی از نیروهای مسلح داشتیم و بعد از این حادثه الآن چهل هزار از نیروهای مسلح زیر پوشش مواد غذائی هستند که توسط مردم استان تأمین می‌شود. من اینها را فقط خواستم بگویم برای اینکه داغ دل دشمن را تازه کنم برای اینکه بگویم که دشمن با این جنایات هیچ غلطی نمی‌تواند بکند (رئیس ـ یک دقیقة دیگر وقت دارید) و برای اینکه عرض کرده باشم که اگر این حمله‌ها هرچه بیشتر بر مردم ما انجام بشود، این مردم را در صحنه حاضرتر نگه خواهد داشت و ان‌شاءالله این انتقام‌ها را ما از ارباب صدام، آمریکای جنایتکار خواهیم گرفت و ما که این راه را آغاز کرده‌ایم و منتظر ظهور اماممان هستیم طبیعی است که منتظر این بمبارانها هستیم، طبیعی است که منتظر این جنایت وحشیانه هستیم طبیعی است که منتظر کشته‌دادن و کشته‌شدن هستیم این برای ما از اول حضرت آدم تا زمان ابی‌عبدالله‌الحسین (ع) از ابی‌عبدالله‌الحسین (ع) تا امروز امری بوده بسیار طبیعی، امر غیرطبیعی نیست. اما دشمن بداند که ملت ما مصمم بر نابودی آن است و ان‌شاءالله شعارش را محقق خواهد کرد. و دشمن را از پا درخواهد آورد. برای شادی روح این شهیدان من تقاضایم این است که لعنت را بر دشمنان اینها بفرستیم و بر این جنایتکاران و همه با هم شعار مرگ بر آمریکا را سه‌بار برای شادی روح این عزیزان تکرار کنیم. (مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا)
3ـ بیانات آقای رئیس به مناسبت شهادت فرزند حجت‌الاسلام آقای نجفی
و تذکرات نمایندگان به دولت
رئیس ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. قبل از تذکرات نمایندگان محترم همانطور که آقایان مطلعند، فرزند بزرگ همکار ارجمندمان حضرت حجت‌الاسلام جناب آقای نجفی که در جبهه شهید شده‌اند. این افتخار برای مجلس شورای اسلامی است که تا کنون جمعی از نمایندگان فرزندانشان را و بستگان نزدیکشان را در جنگ، در کنار سایر شهداء تقدیم انقلاب و دفاع از حق کرده‌اند. ما این روحیه عظیمی که ایشان نشان دادند به ایشان و به خانواده‌شان تبریک می‌گوئیم و امیدواریم که خداوند به تمام بازمانده‌های شهداء اجر و صبر عنایت بفرماید. آقایان رشیدیان و صفاتی دزفولی نمایندگان آبادان و آقای زرهانی نمایندة دزفول به وزارت نفت در مورد به تعویق انداختن حق کارگاهی و اضافه‌کار کارگران نفت مناطق جنگی تا پایان جنگ تذکر داده‌اند.
آقای یدالله دهقان نمایندة اهر به وزارت بهداری در مورد نیاز شهرستان اهر به پزشک متخصص بیماریهای زنان و زایمان و به شورای مرکزی جهادسازندگی درخصوص تقویت و دادن امکانات به جهادسازندگی اهر و منطقه تذکر داده‌اند.
آقای سیداحمد حسینی نمایندة مرودشت و آقای صلواتی نمایندة اصفهان به وزارت کشور، در مورد کارگزاران چندپیشه تذکر داده‌اند.
آقای محمدجواد رجائیان نمایندة زنجان به وزارت دارائی در مورد تمدید مهلت تعویض اسکناسهای صد تومانی تذکر داده‌اند.
آقای طیب نمایندة نائین به وزارت بهداری در مورد اعزام چشم‌پزشک و دندانپزشک به «خور»
آقای راشد نمایندة مغان به وزارت کشور درخصوص تأمین بودجة شهرداریهای مغان و به وزارت بازرگانی در مورد تأمین کمبود آهن و سیمان مغان و بخشهای پارس‌آباد و بیله‌سوار تذکر داده‌اند.
آقای سعید امانی نمایندة تهران و آقای علی قائمی نمایندة بابلسر و بندپی به وزارت کشاورزی درخصوص ارسال سموم لازم به مناطق کشاورزی بخصوص مزارع برنج شمال تذکر داده‌اند.
آقای سیداحمد کاشانی، نمایندة نطنز و قمصر به شورای عالی قضائی درخصوص رفع تصرفات عدوانی ساختمانها و خانه‌های مردم که توسط افراد فرصت‌طلب تصرف شده تذکر داده‌اند.
آقای حسینعلی رحمانی نمایندة بیجار به وزارت بازرگانی در مورد ایجاد تسهیلات برای صدور فرش و به جریان‌افتادن وضع خرید و فروش فرش در منطقه تذکر داده‌اند.
آقای محمد فاضل نمایندة بابل به وزارت کشاورزی در مورد تسریع و رعایت عدالت در توزیع وسائل کشاورزی تذکر داده‌اند.
و نمایندگان اصفهان به جناب آقای نجفی تسلیت و تبریک گفته‌اند که عدة‌ زیادی از نمایندگان نامه نوشته‌اند و من از طرف عموم نمایندگان به ایشان تسلیت عرض می‌کنم.
4ـ ادامة بحث پیرامون طرح تشکیل شوراهای کشوری و تصویب موادی از آن
رئیس ـ دستور جلسه را که همان بحث در شوراها است ادامه می‌دهیم. من قبلاً تذگر می‌دهم آقایان طبق مادة 62 ملاحظه بفرمائید کسانی که تأخیر کنند برای ورود در مجلس و یا بعد از تنفس تأخیر کنند مستحق توبیخ هستند و اسامی آنها اعلام می‌شود امروز ما بیست دقیقه تأخیر داشتیم بخاطر ده دوازده نفر از آقایانی که بعداً اسامی آنها را می‌خوانیم. آقایان این تذکر چندمین بار من است که با تأخیر شما هم اعتبار مجلس پائین می‌آید و هم وقت مجلس و مردم تلف می‌شود و این ظلم را راضی نباشید که بشود. البته کسانی که عذر موجه دارند، خوب آن را می‌پذیریم. مادة 19 مطرح بود. پیشنهادهای باقیمانده مطرح بشود.
منشی ـ آقای زواره‌ای پیشنهاد کرده‌اند که از بند 15 سابق یعنی بند 17 فعلی جملة «تشکی انجمن‌ها و نهادهای اجتماعی» حذف شود.
فؤاد کریمی ـ این پیشنهاد یکبار داده شده است. پیشنهاد حذف تمام بند داده شده است.
رئیس ـ آن پیشنهاد با این فرق می‌کند. آقای زواره‌ای بفرمائید.
زواره‌ای ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ـ درخصوص انجمن‌ها و جمعیتهای سیاسی و صنفی در اصل بیست و ششم قانون اساسی آمده و در قانون احزاب دقیقاً وظایف اینها مشخص شده است و این جزو کارهائی است که از وظایف وزارت کشور هست و ارتباطی به شوراها پیدا نمی‌کند.
بنابراین، گنجاندنش در اینجا یک توالی فاسدی به دنبال خواهد داشت یعنی این اختیار را به شوراها دادن یک توالی فاسدی می‌تواند به دنبال داشته باشد که انجمن‌هائی تشکیل بدهند و آنها مشکلاتی را فردا ایجاد بکنند و تعارض پیدا می‌کند با اختیارات وزارت کشور و با انجمن‌هائی که براساس قانون احزاب تشکیل خواهد شد.
به این دلیل بنده پیشنهاد کرده‌ام که این قسمت از اختیارات شورا حذف بشود.
منشی ـ آقای کریمی مخالف.
فؤاد کریمی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. در این بند مسأله‌ای که اشاره شده است اصلاً‌ مربوط به وزارت کشور نیست. اینجا مسألة رسیدگی به امور انجمن‌ها و یا نهادهای اجتماعی مطرح نیست که بگوئیم آقا موضوع مربوط به وزارت کشور است. اینجا مسألة تشکیل انجمن است، همة افراد و آحاد مردم ایران طبق قانون حق تشکیل انجمن دارند.
شوراها هم که از معتمدین مردم و ملت تشکیل داده‌اند از این حق برخوردارند. این ربطی به مسائل وزارت کشور ندارد. وزارت کشور طبق قانون احزاب و انجمن‌ها می‌تواند بر انجمن‌هائی که بوسیلة شوراها تشکیل می‌شود،

نظارت بکند. اما چرا در اینجا به شوراها اجازه داده شده است که انجمن تشکیل بدهند؟ برای اینکه معمولاً هنگامی که مردم می‌خواهند انجمنی را تشکیل بدهند و یا عضو انجمنی بشوند یا در کارهای خیریه، یا در کارهای اجتماعی شرکت بکنند نگاه می‌کنند که این انجمن از چه کسانی تشکیل شده است؟ اگر دیدند این انجمن از افراد مورد اعتمادشان تشکیل شده است، می‌‌‌روند عضو می‌شوند ولی اگر دیدند که نه افراد ناشناس هستند عضو نمی‌شوند، معمولاً اعضاء شوراها از افرادی تشکیل می‌شوند که مورد اعتماد محل‌شان هستند. مردم محل آنها را به عنوان شورا انتخاب می‌کنند. بنابراین اگر شورا آمد و یک انجمنی تشکیل داد چون اعضاء این شورا معتمد محل هستند مردم براساس اعتمادی که به شورا دارند می‌آیند عضو این انجمن می‌شوند. این هم به این معنی است که همانطور که تمام آحاد ملت به عنوان شخص حقیقی، به عنوان حقوق مدنی از این حق برخوردارند که انجمن تشکیل بدهند یا فعالیت‌های اجتماعی بکنند، شوراها که یک شخصیت حقوقی هستند (شوراها شخصیت حقیقی نیستند). شورا به عنوان یک شخص حقوقی که مورد اعتماد مردم است بتوانند انجمنی تشکیل بدهند و یا فعالیتهای اجتماعی بکنند و تابع همان قوانینی هم خواهند بود که سایر انجمن‌ها هستند همان انجمنی که شورا تشکیل می‌دهد. تابع همان قانونی است که دیگران انجمن تشکیل می‌دهند و این خیلی حق مهمی نیست، حق بزرگی نیست. فقط از جهت تسهیل تشکیل انجمن‌ها و این است که یک راهگشائی برای فعالیتهای اجتماعی و انجمن‌هائی باشد که مردم تشکیل می‌دهند.
رئیس ـ موافق صحبت کند.
منشی ـ آقای آقارحیمی موافق.
آقارحیمی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. اصل بیست و ششم قانون اساسی می‌گوید:
«احزاب، جمعیتها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند هیچکس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت».
پس اصلاً ببینید این یک مقولة دیگری است این غیر از آن سه اصل 3 و 7 و 101 است که مخصوص شورا است. این انجمن‌ها اصلاً جدا است و یک اصل از اصول قانون اساسی مربوط به این انجمن‌ها و احزاب است و این را اگر یادتا باشد ما در قانون احزاب تصویب کردیم و این انجمن‌ها، انجمن‌های اسلامی مدارس است، کارخانه‌ها است، جاهای دیگر است، که خودشان اصلاً مسؤولند تشکیل بدهند و هیچکس را هم نمی‌شود مجبور بکنید در شرکت کردن در آنها یا مانع آنها بشویم مگر آن شرایطی که گفته بود. اصلاً این ربطی به شوراها ندارد شوراها خودشان یک تشکیلاتی هستند مثلاً مثل اینکه مجلس شورای اسلامی را ما موظف بکنیم که احزاب تشکیل بدهد یا انجمن‌هائی تشکیل بدهد یا یک کروههای صنفی را تشیل بدهد. مجلس شورای اسلامی یک مقوله است، شوراها یک مقولة دیگر هستند و انجمن‌ها مقولة دیگری برای خودشان هستند و قانونش هم تصویب شده است. ما دیگر نمی‌توانیم یک شورائی را که خودش با رأی مردم انتخاب می‌شود موظف کنیم که مسؤول تشکیل انجمن‌ها باشد. انجمن‌های خیریه، انجمن‌های اسلامی آنها یک ضوابط و مقرراتی برای خودشان دارند، در دانشگاهها مدارس، جاهای دیگر، اصلاً به این شوراها نمی‌خورد و ما نمی‌توانیم شورائی که انتخاب شده است آنها را مسؤول انتخاب یک چیز دیگری بکنیم. بنابراین چیزی است اضافی و ربطی به شوراها ندارد، بنابراین با حذفش موافق هستم والسلام.
رئیس ـ آقای عباسی بفرمائید.
عباسی‌فرد (مخبر کمیسیون)ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. غرض از عبارت انجمن‌ها در اینجا معنی خاص و مصطلح اجتماعی فعلی آن نیست که این ایرادها و اشکالهائی را که جناب آقای زواره‌های و آقای آقارحیمی فرمودند پیش بیاید و ما به عهدة شوراها وظیفه‌ای را به عنوان تشکیل انجمن‌ها گذاشته باشیم خیر، منظور این نیست بلکه معنی عام کلمة «انجمن» را آقایان در نظر بیاورید که یک وقتی در یک محلی بنا است شورا از عده‌ای همکاری بخواهد برای یک کاری 5 روز 10 روز 20 روز، اینها یک انجمن را تشکیل می‌دهند یک عده‌ای هستند یک گروهی هستند افرادی هستند که می‌خواهند با شورا همکاری کنند. بنابراین چون معنی عام انجمن منظور بوده و هدف انجمن به معنی مصطلح امروز نیست این ایرادهائی که فرمودندبه نظر نمی‌رسد وارد باشد والسلام علیکم و رحمه‌الله.
رئیس ـ متشکر، آقای صفی‌زاده.
صفی زاده (معاون پارلمانی وزارت کشور)ـ سلام علیکم، بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. تعریفی که درخصوص انجمن‌ها فرمودند تعریف مبهمی است که مقصود از انجمن‌ها را دقیقاً مشخص کرده‌اند. در قانون اساس و قانون احزاب هم مشخص شده که انجمن‌ها چه انجمن‌های صنفی باشد چه انجمن‌های اسلامی باشد و حتی انجمن‌های محل باشد از نظر قانون، آئین‌نامه‌هائی دارد که بایستی براساس آن فعالیت بکنند. نتیجتاً در اینجا تشکیل انجمن‌ها مغایرت دارد با وظایفی که بر عهدة وزارت کشور و دولت گذاشته شده است. بنابراین انجمن‌ها را می‌شود تعبیرهای گوناگونی کرد و انجمن‌های مختلفی شکل بگیرد که خلاف باشد و با قانون اساسی هم تطبیق نداشته باشد ـ لذا ما با حذف این انجمن‌ها موافق هستیم.
رئیس ـ متشکر. آن عبارتی را که ایشان می‌گویند حذف بشود مشخص کنید.
منشی ـ از بند 15 این قسمت «انجمن‌ها و نهادهای اجتماعی» حذف بشود.
رئیس ـ 181 نفر حضور دارند کسانی که با این پیشنهاد موافق هستند قیام بفرمایند (عدة کمی برخاستند) تصویب نشد. (آقارحیمی ـ آقای هاشمی ناقص می‌شود) عین پیشنهاد است چیز جدید که نمی‌توانیم مطرح کنیم.
منشی ـ پیشنهادی رسیده است با امضاء حدود 29 نفر در مورد مسکوت ماندن لایحه که آن را می‌خوانم:
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
با احترام نظر به اینکه طرح شوراها که الحال در مجلس مورد بررسی است از جهات عدیده در شرایط فعلی از تعمق لازم برخوردار نیست و جوانب امر در عمل مراعات نشده و هم‌اکنون نیز در بسیاری از موارد اینجاد تداخلاتی نموده است تمنا می‌شود تا ارائة یک طرح یا لایحة پویا و عمیق که از ملاحظات لازم برخوردار باشد، این طرح را متوقف نمائید.
رئیس ـ یکی از آقایان که امضاء کرده‌اند صحبت کنند. آقای محلاتی بفرمائید.
محلاتی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. این طرح شوراها که الآن مورد بحث است در شرایط کنونی انقلاب بهترین وسیله است از برای تداخل مسؤولیتها که حالا مصادیقش را عرض می‌کنم:
برای ایجاد اختلاف و درگیری در استانها، و شهرستانها و دهات آن چیزی که نظر بنده و سایر برادرانی که امضاء کرده‌ بودند بطور فهرست عرض می‌کنم.
در قانون اساسی آنچه که بیان شده است در اصل یکصدم و اصل یکصد و یکم و اصل یکصد و دوم. در اینجا مسأله‌ای که ذکر شده همکاری است (جلب همکاری) من برای اینکه وقت زیاد نگیرم مواد قانون اساسی را که آقایان ملاحظه کرده‌اند نمی‌خوانم ولی از این استفاده نمی‌شود که در طرحها یا لوایحی که در مجلس تصویب می‌شود. دولت برنامه‌ریزی کرده، در کیفیت توزیع، در اجرای قوانین مطابق مقتضیات محل با دولت همکاری می‌کنند و یک نوع نظارت می‌کنند چون بین دولت و ملت در انقلاب اسامی فرق نمی‌کند ولی اینجا در این طرحی که داده شده است بطور کلی به این شوراها، هم کار قوة قضائیه داده شده، هم در این طرحی که داده شده است تداخل مسؤولیتها است و هم موجب اختلاف. من یک‌یک آن را اشاره می‌کنم:
در مادة 13 می‌گوید که شوراها در حدود وظایف و اختیارات خود ‌…
رئیس ـ آقای محلاتی توجه بکنید 5 دقیقه وقت دارید که 3 دقیقه آن را صحبت کردید یعنی دو دقیقه دیگر وقت دارید.
محلاتی ـ پس نمی‌توانم بحث کنم. اجازه بدهید من عرض می‌کنم در مادة 12 و 13 می‌گوید که «مصوبات شورا اگر اجراء نشد شورای مافوق می‌تواند اجراء کند» شورای مافوقی که در اینجا ذکر شده، مجلس شورای اسلامی است پس در اینجا دخالت قوة مقننه در قوة مجریه است این یک مسأله.
در مادة 15 می‌گوید هر شورا لازم می‌داند از استاندار و فرماندار هر کدام از مسؤولین را احضار کنند بیاید در اینجا اگر یکهزار شورای شهر و استان باشد هر روز این استاندار مکلف است در این شورا در آن شورا و تابع نظر این شورا است چون مجبور است.
مسألة دیگر این است که این را آورده‌اند در ردیف یک شرکت که دارای یک شخصیت حقوقی است. در مسألة اختیاراتش در مادة 21 مشاهده می‌کنیم «در اختیارات در بند 6» «پیگیری و شکایات مردم به دست شورا است» و حال آنکه این کار سازمان بازرسی کل کشور نه کار شوراها. این قانون اساسی دخالت در کار قوة قضائیه است.
مسألة دیگر در بند 4 می‌گوید «نظارت بر حسن اجرای قوانین در کشور» این باز از اختصاصات قوة قضائیه است.
در بند 13 می‌گوید «همکاری با ارگانهای دولتی» حدودش مشخص نشده. در بند 17 همان ماده می‌گوید «شوراها می‌توانند مقامات اجرائی را پیشنهاد کنند» هر شورائی مقامات اجرائی را می‌تواند پیشنهاد کند معلوم نیست بر اینکه مسؤولین مملکتی موظف هستند که این پیشنهاد را عمل کنند یا خیر؟ طبق یک مادة دیگر موظف هستند اختیار عزل و نصب مسؤولین در دست شوراها می‌افتد
در مادة 21 آنجا اموال شورا را ذکر کرده معلوم نیست که مال چه کسی است. در مادة 23 می‌گوید «اگر فردی از اعضاء شورا متخلف شد با موافقت رأی سه‌چهارم» اگر کسی متخلف شد و در دادگاه محکوم شد آیا باز رأی سه‌چهارم چه کاره است؟ مقام این اعضاء شورا بالاتر شده است از مقام نمایندگان مجلس شورای اسلامی که اگر محکوم شدند دیگر نمی‌توانند در مجلس باشند!
رئیس ـ وقتتان تمام است.
محلاتی ـ یک نکتة دیگر عرض بکنم: تعیین کدخدا به دست شورا است در یک دهی اگر 4 خانوار باشد می‌توانند شورا تشکیل بدهند که آن شورا کدخدا معین کند. کدخدا را اینها معین می‌کنند حکمش را بخشدار صادر می‌کند. ایجاد تعاونیها به دست این شورا است و حال آنکه اینها باید همکاری بکنند. حق تشکیل تعاونیها ندارند (این مسائل هست) و اما مسألة عمده‌ای که خدمت آقایان تذکر می‌دهم:
در شرایط فعلی مملکت، در این شرایط جنگی که الآن ملاحظه می‌کنند از دخالت مسؤولیتها، همه ناراحت هستند از همین الآن که این قانون تصویب بشود برای گرفتن قدرت برای شرکت در این شورا در تمام کارخانه‌ها در تمام ادارات در تمام دهات اختلافات شروع می‌شود چون تمام امور به دست این شورا هست. (همهمة نمایندگان)
رئیس ـ وقتتان تمام است.
محلاتی ـ اجازه بفرمائید من حرفم را بزنم. آقایان باید رأی بدهند مسأله‌ای نیست من تابع نظر اکثریت هستم.
رئیس ـ وقتتان تمام است بیشتر صحبت نفرمائید.
محلاتی ـ تمام نیروهای خوبی که باید در این شورا شرکت کنند همه در جبهه هستند، تصویب این قانون و اجرای این قانون الآن مملکت را به آتش می‌کشد. در هیچ کشور انقلابی در حال انقلاب اینقدر وسائل اختلاف ایجاد نمی‌کنند. (رئیس ـ وقتتان تمام شد) بنابراین من هم این طرح را خلاف می‌دانم با وضع فعلی مملکت، و هم اینکه نیروهای خوب ما الآن در اینجا نیستند و هم ایجاد اختلاف می‌کنند و درگیری حتی بین نهادهای انقلابی شروع می‌شود و الآن مصلحت مملکت نیست.
رئیس ـ آقای محلاتی! وقتتان تمام است خواهش می‌کنم مراعات بفرمائید.
منشی ـ آقای هاشمی به عنوان مخالف.
رئیس ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. اظهارات آقای محلاتی آن قسمتش که مربوط به مواد بود اگر نقطه‌ضعفی در مواد هست آقایان در موقع مطرح‌شدن هر ماده باید بحث کنند مجلس اگر تشخیص داد ضعیف است اصلاح می‌کند. اینطور برخورد نمی‌شود با اصلاح شوراها کرد ‌… ببینید قانون اساسی‌مان را ما جدی بگیریم، قانون اساسی از ما شورا خواسته و ما باید این را اجراء بکنیم و اجرای قانون اساسی این مقدار که تأخیر افتاده دیگر بیش از این نباید مجلس اجازه بدهد که تأخیر بیفتد و اما از آن ضررهای کلی که ایشان اشاره کردند برعکس منافع عظیمی دارد. همین حالا مردم با اینکه قانون نگذرانده‌ایم خودشان به هر شکلی دخالت می‌کنند. اجازه نمی‌دهند که ارگانها بخواهند خودسر عمل بکنند منتها گاهی دستشان نمی‌رسد می‌آیند اینطرف و آنطرف شکایت می‌کنند، نامه می‌نویسند، سروصدا راه می‌اندازند. این گرفتاری که الآن بین انجمن‌های اسلامی و مسؤولان هست یک مقدار زیادش بخاطر نبودن همین شوراها است. ما اگر قبول داریم که ملت پشتیبان این حکومت هستند، اگر قبول داریم که این حکومت، حکومت مردمی است و اگر قبول داریم که ما منتخب مردم هستیم از دخالت مردم هیچ نباید وحشت کرد (احسنت) و یک چیزی که آقایان می‌گویند ضدانقلاب، الحمدلله الآن ضدانقلاب شناخته شده، چهره‌های مخالف شناخته شده‌اند در انتخابات شوراها از 100 مورد یک مورد هم حضور ضدانقلاب نخواهد بود و برفرض یک مورد بود مردم خودشان عزلش می‌کنند. من خیال می‌کنم اصلاً دوای درد اساسی مملکت امروز این شوراها است برای اینکه ارگانهای ما ضعیفند این واقعیت را بپذیرید که ادارات ما هنوز رسوبات رژیم پهلوی را دارد و عده‌ای انسانهای ناصالح آنجا هستند و مردم ما انقلابی‌تر از ادارات هستند. این را بپذیرید. حضور شوراها در کنار ارگانها یک نظارت رسمی می‌شود، قانونی می‌شود، جلو بی‌قانونی‌ها را می‌گیرد و ما موفق می‌شویم ان‌شاءالله با کمک مردم این کمبودی که امروز در رابطه با ادارات داریم و زخمی که امروز ادارات بر دل مردم گاهی می‌گذارند و افراد ناصالح گاهی اذیت می‌کنند، اینها جبران بشد. من خیال می‌کنم این را مسکوت نگذارید و بگذارید این اجراء بشود البته نواقصی در قانون هست این نواقص در عمل پیدا می‌شود دوباره اصلاحیه به مجلس می‌دهیم و اصلاح می‌کنیم. ان‌شاءالله. حالا رأی می‌گیریم.
183 نفر حضور دارند نمایندگانی که با مسکوت ماندن برای مدت 6 ماه این طرح موافقند قیام بفرمایند (74 نفر ایستادند) تصویب نشد. بقیة پیشنهادها را مطرح کنید.
منشی ـ آقای قره‌باغ پیشنهاد حذف بند 16 از مادة 19 را کرده‌اند.
رئیس ـ آقای قره‌باغ بفرمائید.
قره‌باغ ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، پیشنهاد من این بود که بند 16 این حذف بشود «سعی در رفع اختلاف مردم از طریق اصلاح ذات‌البین» البته آقایان می‌دانند که این مادة 20 وظایف شورا را بیان می‌کند یعنی شورا موظف است این کارها را بکند اگر سعی شورا در رفع اختلاف موظف بکند آنهائی که متنازعین‌اند اختلاف دارند باید بپذیرند. اگر متنازعین موظف باشند حرف شورا را بشنوند، این مخالف بند (1) اصل یکصد و پنجاه و شش است که این را از وظایف قوة قضائیه می‌داند نه از وظایف قوة مجریه. این شورا ارگانی است و شاخه‌ای است از قوة مجریه و این مداخلة قوة مجریه در قوة قضائیه است و مخالف بند (1) اصل یاد شده است اگر نه اینها سعی بکنند مصالحه بدهند یعنی بطور کدخدا منشی، و آنها هم موظف نیستند، اگر خوششان آمد از اختلاف دست بردارند این دیگر وظیفه نمی‌شود که ما، در بند یک ماده از این اسم ببریم وظیفة هر مسلمانی است که دید دو نفر اختلاف می‌کند سعی بکند اینها را به صلح برساند و آن هم با موعظه است و با بینش دادن است پس این نمی‌شود ما قانون بنویسیم آن هم اسمش را بگوئیم از وظایف این ارگان شورا است لکن حرفش را طرفین نشنوند. اگر برای شورا وظیفه باشد این التزام وظیفه می‌شود برای متنازعین که حرف شورا را بشنوند برای آنکه تشخیص شورا برای اینها حجت است. اگر حجت باشد مخالف اصل است، اگر حجت نباشد این وظیفه نمی‌شود این یک نصیحتی است این نصیحت وظیفة هر مسلمانی است این را نمی‌شود در قانون آورد. نظر ما این است.
رئیس ـ مخالف صحبت کند.
منشی ـ آقای آقارحیمی به عنوان مخالف بفرمائید.
آقارحیمی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، جمله‌اش که معلوم است «سعی در رفع اختلافات مردم از طریق اصلاح ذات‌البین» یعنی اینها باید کوشش بکنند همچون الزامی نیست و خود آقای موسوی اردبیلی رئیس محترم دیوان عالی کشور هم یک مرتبه که با بچه‌های شورای جهادسازندگی صحبت می‌فرمودند می‌گفتند اگر چنین کارهائی را شما بتوانید در روستا انجام بدهید برای ما خیلی خوب است. با یک کارهای جزئی بعض افراد مثلاً بیایند هزار کیلومتر راه برسند به شهرستانی، به بخشی، به مرکز استانی آن هم برای یک کار جزئی، ایشان 
هم که می‌فرمایند به اصطلاح «وظیفة هر فرد مسلمانی است» معلوم است امر به معروف است و نهی از منکر هم وظیفة هر مسلمانی است ولی یک عده‌ای روحانی هستند که معمولاً این کار را انجام می‌دهند ولی شورا هم باید یک محلی باشد مشخص باشد بدانند رأی برایشان داده‌اند یک زن و مردی که با هم اختلاف دارند مثلاً راجع به طلاق و مسائل خانوادگی، خوب به یک افرادی مراجعه بکنند که مورد اعتماد هستند نه هر شیادی، هر کسی در یک لباس غیراسلامی خودش را اصلاح‌گر جا بزند و اختلافات را شدیدتر بکند و بین زن و مردی حتی جدائی بیندازد. این بسیار حرف خوبی است و کار خوبی است و نه بصورت دخالت در قوة قضائیه است بلکه سعی‌ کردن، کوشش کردن، تلاش کردن برای اصلاح بعضی اموری است که می‌شود آن دو را اصلاح داد حالا چه بین خانواده‌ها باشد چه جاهای دیگر. و بهترین جایش هم همین افراد شورای مورد اعتماد که رأی هم خودشان برای آنها داده‌اند و آنها را می‌شناسند والسلام.
منشی ـ آقای رهامی موافق هستید؟ (رهامی ـ خیر) آقای علم‌الهدی (علم‌الهدی ـ مخالفم) پس موافق چه کسی است؟ (اظهاری نشد).
رئیس ـ موافق ندارد ولی یک پیشنهاد اصلاحی آمده چون اصلاح عبارتی است اگر آقایان اجازه بدهند دیگر بحث نکنیم. یک نقطه ضعفی در این بند است «سعی در رفع اختلاف مردم از طریق اصلاح ذات‌البین» این اصلاح «ذات‌البین» همان رفع اختلاف است یک مقدار در تنظیم عبارت عوامی شده یعنی از طریق مثلاً کدخدا منشی می‌بایستی آنطوری می‌گفتند این «از طریق اصلاح ذات‌البین» را اضافه است و حذفش می‌کنیم.
زواره‌ای ـ من پیشنهاد دارم.
رئیس ـ آقای زواره‌ای توضیح‌تان را بدهید.
زواره‌ای ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، اینجا اصلاح ذات‌البین هدف است نه راه رسیدن به هدف در اینجا آمده «از طریق اصلاح ذات‌البین» در حالیکه هدف نهائی در کوشش بین مردم، بین متخاصمین، بین افرادی که با هم اختلاف دارند در این است که بین آنها اصلاحی واقع بشود و رفع آن اختلاف بشود و این راه وصول به هدف نیست بلکه خود هدف است بنابراین بگوئیم سعی در اصلاح بین مردم از طریق کدخدامنشی، از طریق حکمیت. به این ترتیب این عبارت اصلاح بشود و این «از طریق اصلاح ذات‌البین» غلط است.
منشی ـ آقای خلخالی مخالف.
خلخالی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، این دوتا مدلول اصلاً با هم منافات که ندارد مؤید همدیگر هستند و تکرار هم نیست. رفع اختلاف یعنی برداشتن اختلاف. اصلاح ذات‌البین، دو نفر را به هم نزدیک کردن و آشتی دادن است. این البته نتیجه‌اش رفع اختلاف می‌شود. این دوتا موضوع است ربطی با هم ندارد که تکرار بشود. می‌خواهیم یک نوع رفع اختلاف بین دو نفر را بکنیم و آن دو نفر را با هم آشتی بدهیم این دو مفهوم است یکی سبب است و یکی هم مسبب است این خلاصه تکرار نیست ‌…
منشی ـ آقای فؤاد کریمی بفرمائید.
فؤاد کریمی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، اگر این جمله «اصلاح ذات‌البین» به دنبال جملة حل اختلاف می‌آمد درست بود می‌توانستیم بگوئیم حل اختلاف و اصلاح ذات‌البین یعنی این اصلاح عبارتی درست است اما اگر بگوئیم که حل اختلاف به منظور اصلاح ذات‌البین این غلط است. هم از نظر ادبی غلط است و هم از نظر مفهوم حقوقی. چیزی که ما در اینجا در مجلس می‌نویسیم اول از همه بایستی از نظر مفهوم درست باشد، رسا باشد و بعد هم از نظر عبارت صحیح باشد و این از هر دو نظر غلط است. این است که من پیشنهادم این است یا باید به این ترتیب اصلاح بشود که بگوئیم «حل اختلاف و اصلاح ذات‌البین» یا اگر بخواهیم «از طریق» هم بگذارید باید بگوئیم «از طریق داوری» تا یک چیز درستی باشد.
رئیس ـ آقای عباسی اگر توضیحی دارید بفرمائید.
عباسی‌فرد (مخبر کمیسیون)ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، اینکه ریاست محترم فرمودند که تعبیر عوامانه است، بسیار تعبیر درستی بود و ما از آن وحشتی نداشتیم بدمان هم نیامد، استقبال کردیم به دلیل اینکه یعنی عرف مصطلح و آنچه را که عامه مردم می‌گویند و مجلس هم مجلس عوام است دیگر (خندة نمایندگان) مجلس عامه مردم است و اما آنچه را که در پیشنهادها فرموده‌اند، همانطوری که جناب آقای خلخالی به خوبی دفاع فرمودند ما در اینجا سعی در رفع اختلافات مردم را گفته‌ایم و ارشاد و القاء این مطلب شده است که آنها یکی از اختیاراتشان و نه از وظایفشان این باشد. اما رفع اختلاف راههای مختلف و گوناگون دارد. مثلاً داوری، حکمیت و واژه‌هائی از این قبیل و اصطلاحاتی به اینگونه، قطعاً دخالت در قوة قضائیه می‌شد و رنگ قضائی و حکم پیدا می‌کرد. ما یا باید تعبیر کدخدامنشی را می‌نوشتیم با نفرتی که مردم از این اصطلاحات زمان طاغوت دارند، به هیچوجه صلاح نبود. بنابراین ضمن رفع اختلاف سعی بر این هم داریم که واژه‌های اسلامی و اصطلاحات اسلامی را در جامعه ترویج کنیم و تبلیغ کنیم و این هم که فرمودند رفع اختلاف و اصلاح ذات‌البین یکی است، نه اینطوری نیست. گاهی با حکمیت و داوری رفع اختلاف می‌شود، پرونده مختومه می‌شود، ولی اصلاح نشده است. اما اصلاح ذات‌البین این است که افراد می‌آیند و با اینها صحبت می‌کنند و اینها را به صلح و صفا دعوت می‌کنند. والسلام علیکم و رحمه‌الله.
رئیس ـ متشکر، پیشنهاد مشخص است، پیشنهاد آقای زواره‌ای این است که از «طریق» را برداریم «و» بگذاریم که اینطور بشود، «سعی در رفع اختلافات مردمی و اصلاح ذات‌البین» چون این اصلاح عبارتی است و رأی نمی‌خواهد و کسی هم مخالفتی ندارد. دیگر رأی نمی‌گیریم.
منشی ـ در بند 17، آقای مجید انصاری پیشنهاد حذفش را داده‌اند.
رئیس ـ آقای انصاری بفرمائید.
مجید انصاری ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، من از نمایندگان محترم خواهش می‌کنم گرچه بعضی از این بندها ممکن است جزئی به نظر برسد، ولی از آنجائی که در سراسر کشور منتشر خواهد شد و شوراها در دورترین دهات تشکیل می‌شود دقت بفرمایند بعضی از اینها خیلی مهم است، در اجراء مشکلاتی را ایجاد می‌کند بند 17 این است که «شوراها می‌توانند مقامات را به مسؤولین معرفی بکنند» یعنی مقاماتی که قرار است نصب بشوند. در قانون ما نباید چیزی را بنویسیم که ضامن اجرائی قطعی ندارد، اما ضررهای قطعی فراوان دارد. من معتقد هستم که بند 17 چیزی تقریباً شبیه نصیحت و ارشاد است. شوراها می‌توانند مقامات پیشنهاد بکنند، خوب کدام فرد هست که نمی‌تواند. هر فرد ایرانی حق دارد، الحمدلله دولت ما هم در یک دژ مستحکمی نیست که دور خودش حصار کشیده باشد. هر فرد ایرانی حق دارد اگر فردی برای وزارت و حتی برای ریاست جمهوری به نظرش رسید پیشنهاد بکند. کسی مانع از پیشنهاد نمی‌شود، و الآن انجمن‌های اسلامی این کار را می‌کنند، اما ضررهائی که دارد، چهار ضرر است که من عرض می‌کنم شما دقت بفرمائید. یکی اینکه سطح توقع شوراها را بالا می‌برد. ممکن است از یک ده برای یک مقامی پیشنهاد به دولت می‌شود. آقا فلان کس را برای فلان‌جا بگذارید. خوب طبعاً یک انتظاری در اعضای شورا بوجود می‌آید که این فرد را انتخاب بکنند. برای یک پست ممکن است از هزار شورا پیشنهاد برسد. دولت هم یکی را می‌تواند عمل بکند. طبعاً معنایش این است که نهصد و نود و نه شورا حرفشان گوش کرده نشود و اینها کم توقعشان بشود، نسبت به دولت یک کم ناراحت بشوند نسبت به کسانی که پیشنهادشان را عملی نکردند.
ضرر دوم این است که موجب می‌شود افراد در شهرها برای اینکه بعداً‌ برای پستهای بالا پیشنهاد بشوند، مرتب خودشان را به شورا نزدیک می‌کنند و از طریق نزدیک کردن به شوراها و اعضای شوراها محبوبیت کسب بکنند تا آنها را پیشنهاد بکنند و این یک فساد خاصی را ایجاد می‌کند که از آن روحیه حریت اسلامی به دور است و ضرر سوم این است که در بین خود شورا و در شهرها بخصوص در شهرهای کوچک اختلاف برمی‌انگیزد. برای اینکه در یک شورا ممکن است پنج نفر نظرشان این باشد که آقای الف را برای شهرداری یا استانداری پیشنهاد بکنید، شش نفر رأی دیگری داشتند و اینها اکثریت بودند بین خود این پنج نفر و شش نفر اختلاف ایجاد می‌شود. در شهر دو یا سه نفر مناسب برای استانداری بودند شورا طبعاً یک نفرشان را معرفی می‌کند، بین شورا و آن دو نفر که در مردم هم نفوذ داشتند اختلاف ایجاد می‌شود. یک کاری بوده است که خودشان بدون سروصدا می‌توانستند انجام بدهند ما در قانون آورده‌ایم با این ضررها. خوب بگذارید این حذف بشود، مسلم است که شورا می‌تواند پیشنهاد بدهد. هر فرد ایرانی می‌تواند. لذا من معتقد هستم وجودش هیچ فایده ندارد ضررهای احتمالی زیادی هم دارد، والسلام.

منشی ـ آقای بجنوردی مخالف.
موسوی بجنوردی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، این پیشنهادهائی که شوراها می‌کنند برای مقامات الزامی نیست. یعنی اینکه مسؤولین ما ملزم نیستند که پیشنهادات شوراها را به اجراء بگذارند. استفاده‌اش این است که شوراها چون با مردم شب و روز محشور هستند، بهتر می‌توانند افراد را شناسائی بکنند و در اختیار مسؤولین بگذارند. آنوقت مسؤولین بین صد تا، دویست‌ تا، سیصد تا پیشنهاد که آمده است، مختارند، مخیر هستند که یکی را انتخاب بکنند یا اصلاً انتخاب نکنند. بنابراین این ضرری ندارد بلکه نفع هم دارد.
منشی ـ آقای رحمانی موافق.
حسینعلی رحمانی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، این بند موجب می‌شود که خاصیت شوراها از دست برود. چون شوراها یک نهادی هستند برای مهارنمودن انحرافات دستگاه اجرائی و قضائی و اگر چنانچه بنا باشد، ما بیائیم و در ید عدة معدودی بنام شورا که معصوم هم نیستند، قرار بدهیم این پیشنهادها را و این پیشنهادها به آن معنا نیست که هر کس می‌تواند پیشنهاد بدهد. این به آن معنا است که یعنی دولت باید روی اینها ترتیب اثر بدهد و ملاک برای عمل دولت باشد. آنوقت لازمه‌اش این است که تمام کشور در هر شهر و هر شهرستان در اختیار باشد و دستگاه اجرائی هم آلت دست همان عده باشد، پس بنابراین شورا خاصیت خودش را از دست می‌دهد و یک دیکتاتوری در کشور به دست یک عده‌ای معدود که نمی‌توانیم پیش‌بینی بکنیم که چطور انتخاب می‌شوند و چه افرادی خواهند بود در سطح کشور پیدا می‌شود و لذا حذف این بند از لحاظ قانون اساسی که تفکیک کرده است بین قوا و هیچ قوه‌ای حتی مجلس با آن قدرتی که دارد در امور اجرائی و در امور قضائی دخالت نمی‌تواند بکند. لازمه‌اش این است که در عزل و نصب‌ها و تمام این جریانات شوراها دخالت بکنند و بنابراین موجبات هرج و مرج در کشور و ضعیف نمودن دولت خواهد شد و لذا بنده کاملاً با حذف موافق هستم.
رئیس ـ متشکر، آقای صفی‌زاده بفرمائید.
صفی‌زاده (معاون وزارت کشور)ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، دقیقاً‌ فرمایشات رئیس محترم مجلس را که قبلاً‌ در بند قبلی فرموده بودند که ما اگر در جمهوری اسلامی به مشارکت مردم در کارها اعتقاد داریم و نبایستی ترسی از آن داشته باشیم، این حق برای همة مردم جدا از شوراها هم محفوظ است که در مسائلی که بایستی دولت را یاری بدهند و پیشنهاددادن مقامات اجرائی هم یکی از آنها می‌تواند باشد آن حق را ادا کنند و همکاری و هماهنگی را با دولت داشته باشند. اولین مطلب این است که اگر مقید و محدود به شوراها بشود وظیفة اصلی شوراها که عبارت بوده است از رسیدگی به اوضاع منطقة خودشان اعم از بخش و محله و تا شوراهای بالاتر و شورای عالی استانها منحرف می‌کنند.
دوم ـ مسألة رقابتی است که احتمالاً‌ بین شوراها از نظر معرفی افراد بوجود می‌آید و یکی از نمایندگان محترم هم فرمودند که به هرحال دولت اگر هم یکی قبول بکند، چون در قبول کردن پیشنهادات آنها مخیر است، یکی از آنها را قبول می‌کند، بنابراین بقیة شوراها یک حالتی از نظر سردی افرادی که معرفی کردند و خود شوراها بوجود خواهد آمد.
مسألة سوم این است که شوراها از وظایف اصلی که دشاتند منحرف می‌شوند و وظایف اصلی خودشان را قبل از هر انتصاب یا انتخابی که باید بشود، شوراها جلساتی خواهند داشت مستمر و درخصوص معرفی افرادی در منطقة خودشان و احتمالاً اینکه یک شورای ده ممکن است که از دورترین نقطة ایران (مخالف این نیستیم ولی این حق را برای همه می‌دانیم) یک وزیر را به نخست‌وزیر پیشنهاد بدهد و طبیعتاً شوراهای دیگر و این یک کلاف سردرگمی خواهد شد برای شوراها و وظیفة اصلی‌شان پیشنهاد ما این است که این قسمت حذف بشود و دولت هم که دولت مردمی و دولت مکتبی است و ان‌شاءالله سایة رهبر ما بر سر ما باشد و ولایت‌فقیه ان‌شاءالله بر سر این جمهوری اسلامی بدرخشد، همیشه دولت هماهنگی و مشورت با مردم را لحاظ می‌کند.
رئیس ـ پیشنهاد آقای انصاری حذف تمام این بند است، بخوانید.
منشی ـ بند 17 که بند 19 جدید است. «شوراها می‌توانند مقامات اجرائی کشور را به دولت پیشنهاد کنند» پیشنهاد شده است که این جمله حذف بشود.
رئیس ـ 188 نفر در محلس حاضرند، پیشنهاد حذف بند 17 سابق و 19 فعلی است، آقایانی که با حذف این بند موافق هستند قیام بفرمایند، (اکثر برخاستند) تصویب شد.
منشی ـ آقای نواب پیشنهاد حذف بند 19 را داده‌اند.
رئیس ـ آقای نواب بفرمائید.
نواب ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، با توجه به اصل 57 قانون اساسی و اصل هفتم قانون اساسی و با توجه به تبصرة مادة 12 همین لایحه شما ببینید اینجا در بند 21 جدید و 19 قدیم آمده است «نصب و عزل شهردار» آیا این نصب و عزل شهردار از اختیارات قوة مجریه است. حالا آمد و یک نفر شهردار نصب شد. بعد عدم صلاحیت این شهردار تشخیصش با کیست؟ اگر دادگاهی تشخیص داد این شهردار صلاحیت ندارد، آیا اینجا شورا باید او را عزل کند یا محاکم قضائی باید او را عزل کنند؟ شما که در تبصرة مادة 12 گفتید که مجلس شورای اسلامی در حکم مافوق شورای عالی استانها می‌باشد. نمایندگان مجلس چنین حقی ندارند. مجلس چنین حقی ندارد. شهرداری را نصب کند، شهرداری را عزل کند، آنوقت ما بیائیم به شوراها چنین اختیاری بدهیم که جناب شورا تو می‌توانی هم شهردار را نصب کنی، هم شهردار را عزل کنی و تالی فاسدی که در این بند در عزل شهرداری‌ها بوجود می‌آید خیلی عجیب است، و لذا من با توجه به اصل 57 قانون اساسی و اصل هفتم قانون اساسی پیشنهاد دادم که این مادة 19 حذف بشود و اگر حذف نشود این را بدانید که طرح شورائی که آوردند یک مقدار انسان بیشتر دقت کند، گرچه حالا مسکوت ماندن آن رأی نیاورد، ولی یک مقدار دقت بشود در بقیه که ما حساب شده رأی بدهیم. از این شورا بودن نجات پیدا کنیم، والسلام.
منشی ـ آقای هراتی مخالف.
هراتی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، در مرحلة اول توجه برادرمان نواب را به همان اصل هفتم که ایشان استناد کردند و قرائت نفرمودند جلب می‌کنم. آن اصل این است که می‌گوید «اینها از ارکان تصمیم‌گیری و ادارة امور کشور هستند» بنابراین، این شوراها که نمی‌توانند در کارهای اجرائی دخالت کنند و ایشان به اصل هفتاد و پنجم استاند فرمودند، خود اصل هفتم قانون اساسی دارد این مسأله را و بالصراحه مطرح می‌کند. بنابراین می‌توانند اینها در امور اجرائی تصمیم‌گیری کنند. نکتة دوم اینکه شهردار را ما یک مقام دولتی به حساب نمی‌آوریم. شهرداری یک مقام مردمی است و برخاسته از مردم است. منتها در این مورد که شهردار می‌خواهد انتخاب بشود از طریق مردم به چه شکل انتخاب می‌شود؟ از طریق خود شوراها است. اینکه ایشان نگران هستند که هم نصب اینها به عهدة شوراها است و هم عزل اینها. خوب برادر اینکه می‌خواهد این شهردار را نصب کند با او محاسبه می‌کند، سوابقش را در نظر می‌گیرند، کارآئی او در مد نظرش است. روی یک حساب و برنامة منظمی نصبش می‌کند، اما شما نگران هستید که عزلش هم با اینها است. خوب وقتی دید این فرد کارآئی ندارد توان ادارة امور شهر را ندارد، همین شورائی که خودش انتخاب کرده است، همین شورا بعد از آنکه برایش مسلم شد این فرد شایستگی ندارد این را کنار می‌گذارد یک فرد دیگری را انتخاب می‌کند. بعد هم ایشان نگران این هستند که خوب نصب و عزلش با خود شوراها است، خوب، شوراها چه؟ خود شوراها می‌نشینند در این رابطه تصمیم‌گیری می‌کند، نظر می‌دهد و اینها هم چون شوراهای مردمی هستند و شهردار خودش را در برابر شورا و نهایتاً در برابر مردم مسؤول می‌بیند، هم از یک پشتوانة قوی‌تر و نیرومندتری برخوردار است و هم اینکه حمایت شوراها که همراه این است، می‌تواند با توان بیشتری در مواردی که نیاز به قاطعیت باشد، اقدام کند و در تمام دنیا هم اینطوری است که شهرداری‌ها یک مقام‌های غیردولتی هستند و بوسیلة انجمن‌های شهر و شوراهای مردمی انتخاب می‌شوند، والسلام.
رئیس ـ موافق صحبت کند.
منشی ـ آقای فروغی موافق.
فروغی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، برادران عزیز توجه کنند که دیروز یعنی روزی که جلسة علنی داشتیم یک تبصره‌ای در مادة 12 بود تصویب کردید که اگر بنا باشد این بند 19 امروز تصویب بشود، درست خلاف آن چیزی است که شما قبلاً تصویب کردید، آنوقت یک بام و دو هوا می‌شود. تبصرة مادة 12 به این صورت است «مجلس شورای اسلامی در حکم مافوق شورای عالی استانها می‌باشد.» ما نمی‌فهمیم آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند یک مقامی
را عزل و نصب بکند؟ نمی‌تواند دیگر و در مورد استیضاح و در مورد وزراء و اینها آن قانون معین کرده است. یعنی افراد خاصی را در خود قانون اساسی معین کرده است شما در اینج اگر چنانچه آمدید این را تصویب کردید معنایش این است که می‌خواهید فردا بخشدار را به جان شهردار، استاندار را به جان شهردار، فرماندار را به جان شهردار بیندازید. شهردار یک مسؤول اجرائی است و همانطوری که در اصل 57 قانون اساسی اشاره شد، این فردی است که زیر نظر وزارت کشور دارد عمل می‌کند و فرماندار و استاندار او را معین می‌کند. پس آن شهردار باید با بخشدار و فرمانداری کار بکند، نه با شورا. بنابراین شهردار یک عامل اجرائی است و اگر بنا باشد که عزل و نصب او به دست شورا بیفتد، هر روز بین بخشدار و فرماندار و استاندار با شهردار درگیری است. این است که در این قسمت باید توجه داشته باشید که بند 17 را هم بخاطر همین جهت حذف کردیم. یعنی از مقامات اجرائی بوده است، والسلام علیکم و رحمه‌الله.
رئیس ـ آقای عباسی مخبر کمیسیون نوشته‌اند که چون من خودم این را قبول ندارم نمی‌توانم دفاع بکنم، اگر نایب رئیس کمیسیون می‌خواهد دفاع بکند اشکالی ندارد آقای موسوی خراسانی برای دفاع بیایند.
موسوی خراسانی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، اولاً وظیفة مخبر این بود که از کمیسیون دفاع بکند، نه آنکه اعتقاد شخصی خودش را اظهار بکند، و حالا که ایشان دفاع نمی‌کنند، ناگزیریم که ما دفاع کنیم. عرض کنم که اشتباه در اینجا است. بعضی‌ها فرمودند که دخالت قوة مقننه در مجریه می‌شود و اینها خیال کردند که هر اجرائی جزو دولت حساب می‌شود و حال آنکه شهرداری جزو دولت محسوب نمی‌‌شود و یک مقام مردمی است، به انتخاب مردم است. از طریق شوراها، بنابراین هیچ ربطی به دولت ندارد و این شبهه هم نیست که دخالت قوة مقننه در مجریه باشد و اگر چنانچه بنا باشد شهرداری توسط دولت انتخاب بشود مضرات و مفاسد فراوانی دارد و از قدیم هم در همه‌ جا مرسوم همین است که شهردارها را مردم از طریق شوراها انتخاب می‌کنند بنابراین، این بند اگر چنانچه حذف بشود به صلاح نخواهد بود.
رئیس ـ آقای صفی‌زاده بفرمائید.
صفی‌زاده (معاون وزارت کشور)ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، اینکه استناد به قبل می‌شود درخصوص انجمن‌های شهر است که قبلاً شهردار را پیشنهاد می‌دادند. انجمن‌های شهر قبلاً پیشنهاد می‌دادند. اگر انتخاب هم می‌شد، حکم بایستی بوسیلة وزارت کشور و استانداری تأیید می‌شد و صادر می‌شد. اینجا اگر عزل و نصب شهردار باشد چون ارتباطش با قوة مجریه درخصوص انتخاب، آن بوسیلة شوراها قطع می‌شود، هماهنگی‌های عمرانی که بایستی در سطح شهرها باشد و فرهنگی و اقتصادی، پاشیده می‌شود بعد در مقابل شوراهای بالاتر و در مقابل قوة مجریه که بایستی پاسخگو باشند، هر روز مسألة عزل و نصب در میان است و شهرداری نمی‌تواند آن وظایفی را که به عهده‌اش محول شده است داشته باشد پیشنهادی هم که از طرف دولت در کمیسیون داده شده بود، این بود که در آنجا قید بشود با تأیید وزارت کشور و وزیر کشور باید باشد، چون نمایندة وزارت کشور به عنوان فرماندار یا استاندار حتماً بایستی بر اعمال شهرداری نظارت داشته باشد. والسلام.
رئیس ـ خوب اگر پیشنهادی در کمیسیون بوده، اینجا قابل طرح است. حالا پیشنهاد حذف است که آقای نواب داده‌اند. آقای نواب گفته‌اند که بند 19 سابق که نصب و عزل شهردار است، حذف بشود (182 نفر در مجلس حضور دارند،) کسانی که با حذف بند 19 موافق هستند قیام بفرمایند (عدة کمی برخاستند) تصویب نشد. مادة 19 دیگر پیشنهادی ندارد؟
منشی ـ آقای یزدی پیشنهاد حذف بند 1 مادة 19 را داده‌اند.
رئیس ـ آقای یزدی صحبت کنند.
محمد یزدی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، بحثی اینجا مطرح بوده است در بیشتر این بندها که یک محور بیشتر نداشته است. من خواهش می‌کنم که نمایندگان محترم چند دقیقه وقت شریفشان را لطف کنند به آن بحثی که در اکثر این بندها مطرح بوده است. و آن بیشتر این بوده که آیا این شوراها حق دخالت در مسائل اجرائی دارند، آیا تابع قوة مجریه هستند، تابع قوة مقننه هستند. تابع قوة قضائیه هستند، نگرانی که در بیشتر نمایندگان احساس می‌شده و در بندهای مختلف این ماده پیشنهاد می‌کردند همین مسأله دخالت بوده، استدلالها هم غالباً همین بوده، جوابهائی هم که داده می‌شده، جواب داده می‌شده که جای نگرانی و دخالت نیست. با توجه به این مسأله که باید وضع شوراها روشن باشد که آیا دخالت هست یا دخالت نیست می‌بینیم که حتی تهیه‌کنندگان محترم این طرح خودشان توجه داشتند و در بیشتر این بندها پیشگیری کرده‌اند مثلاً ملاحظه می‌کنید.
 که در قسمت بند 2 رسماً نوشته‌اند که ارائة راه‌حل به مقامات مسؤول و در بند 3 نوشته‌اند که «جهت اطلاع و برنامه‌ریزی و به مقامات مسؤول اجرائی جهت اقدامات» یعنی باز توجه داشتند که شورا خودش دخالت نکند در بند 6 نوشته‌اند که باز از طریق مقامات مسؤول همینطور در شش مورد، هفت مورد در همین بندها خود تهیه‌کنندگان این طرح تقیید کرده‌اند که «از طریق مقامات مسؤول بوسیلة مقامات مسؤول» در جاهای دیگر این طرح هم باز دیده می‌شود ارتباط کار را به مقامات مسؤول تصریح کردند در آخر طرح هم باز می‌بینیم که ارتباطش را به وزرات کشور و به نحوی مسؤولیت را بالاخره داده‌اند به وزارت کشور. بنابراین توجه به این اصل که باید شوراها به صورت یک بازو برای دستگاهها باشند، نه به صورت یک مزاحم باشند بخصوص تجربة تلخی که از بعضی از شوراهای گذشته برای آقایان هست چه برای مجریان چه برای نمایندگان که در مواردی دیده‌اند این شوراها به جای اینکه کمک بکنند یک گرفتاریهائی ایجاد کرده‌اند، در بعضی جاها هم البته کمک کرده‌اند. در این طرح هدف این است که شوراها به صورت یک بازوئی باشند که بتوانند همراهی کنند، کمک بکنند، و مقامات مسؤول بهتر بتوانند کارشان را انجام بدهند اما اگر قرار باشد شوراها در یکسری از موارد مستقلاً بخواهند عمل بکنند و برابر مقامات مسؤولین قرار بگیرند یا در موارد اختلاف نظر قانون کمک به شوراها بکنند که مشکل ایجاد بکنند این همانی است که همة نمایندگان محترم نگران آن هستند. با توجه به این دو مطلبی که عرض کردم من فکر می‌کنم این عبارت «ایجاد زمینه‌های مناسب جهت رشد فرهنگ و اخلاق اسلامی و تعظیم شعائر مذهبی» بدون یک اصلاح عبارتی، این همان اشکال را دارد، یعنی برای شوراها این امکان را می‌دهد که خیلی از کارها را دست بزنند بگویند ما می‌خواهیم زمینه‌های رشد فرهنگی ایجاد بکنیم ولو ناهماهنگ باشد با رئیس فرهنگ محل، ولو ناهماهنگ باشد با مقامات مسؤول فرهنگی محل یا برای تعظیم شعائر، یکسری کارهائی را می‌خواهند اقدام بکنند، اجتماعی، برنامه‌هائی، بعد هم می‌گویند هدف ما تعظیم شعائر هست. بدون هماهنگی با مقامات مسؤول محل به این جهت می‌خواهم عرض کنم. این بند اول این اشکال را دارد که در بیشتر بندها آقایان نگرانش بودند یا باید یک پیشنهاد اصلاحی بشود که در آخرش اضافه بشود که ظاهراً آئین‌نامه‌ اجازه نمی‌دهد ولی اگر اصلاح عبارتی باشد می‌شود با اضافه کردن یک کلمه که «از طریق مسؤولین» اگر مجلس محترم و یا آئین‌نامه بتواند راهی بدهد که این کلمه اضافه بشود مشکل حل می‌شود والا این ماده برداشته بشود که آن نگرانی رفع بشود.
رئیس ـ مخالف و موافق صحبت کنند.
منشی ـ آقای بجنوردی مخالف.
موسوی بجنوردی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، مقدماتی را که جناب آقای یزدی مطرح کردند درست بود ولی ارتباطی با موضوع نداشت یعنی با این بند 1 نداشت در بند 1 می‌گوید که شوراهای مردمی، این شوراهائی که از مردم برخاسته‌اند و در بین مردم زندگی می‌کنند، اینها شعائر مذهبی و اخلاق مذهبی را اشاعه بدهند، در عزاداری و شادی مردم آنجا که جنبة مذهبی دارد شرکت بکنند، تشویق بکنند، ارشاد بکنند، خوب این چه اشکالی دارد، این از ویژگیهای انقلاب اسلامی ما است که در همة عرصه‌ها مردم حضور داشته باشند در کشورهای دیگر که انقلابشان، انقلاب مردمی نیست، ترتیباتی اتخاذ می‌گردد که مثلاً آن حزبی که انقلاب کرده است، اعضای آن حزب فقط حضور داشته باشند یا اگر جبهه باشد فقط اعضای آن جبهه حضور داشته باشند، یا اگر انقلابشان، انقلاب طبقاتی باشد، فقط طبقة خاصی حضور داشته باشند، ولی انقلاب اسلامی ما یک انقلاب مردمی بوده که همة مردم در آن شرکت داشتند و به همین دلیل نظامی هم که بوجود آمده، نظامی است که حضور دائمی مردم را تضمین می‌کند و به همین دلیل هم هست که ما از ابتدای انقلاب انتخاباتهای مکرر انجام داده‌ایم و بطور سیستماتیک حضور مردم را در تمام زمینه‌ها بطور قانونی تضمین کرده‌ایم، در این زمینه هم همینطور است، در زمینة اشاعة اخلاق اسلامی و شعائر اسلامی هم ما بطور سیستماتیک داریم حضور مردم را تضمین
می‌کنیم از طریق شوراها و این بسیار خوب است و البته اگر بتوان از لحاظ عبارتی اصلاحی کرد که هماهنگی پیدا بکند، با ارگانهای تبلیغاتی ما خیلی خوب است.
منشی ـ آقای موسوی تبریزی موافق.
سیدابوالفضل موسوی تبریزی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، برادران و خواهران نماینده توجه بکنند، ما این همه اختلافاتی که در یک دینی که پیغمبر آورده برای ما داریم، مخصوصاً در کشور خودمان در جزئیاتش حتی، این مولود این هست که یک عدة آنها که شناخت کامل از اسلام ندارند، خودشان اجازه داده‌اند اسلام را معرفی بکنند و این اختلافات حتی محلی، قومی، بومی بوجود آمده اگر ما بخواهیم به اعضای شوراها که مثلاً از یک دهی، از یک شهری چند نفر انتخاب شده‌اند به عنوان اعضای شورا و شناخت کامل از اسلام ندارند، شناخت دقیق و صحیح از اسلام ندارند. برایشان اجازه بدهیم که برای پیشبرد مسائل اسلامی، فرهنگ و اخلاق اسلامی و برای تعظیم شعائر مذهبی، درست است برای هر مسلمان تعظیم شعائر مذهبی واجب هست اما بر کسی که می‌شناسد این جزو شعائر مذهبی است و اینکه برادرمان آقای بجنوردی می‌گوید که می‌خواهند مردم همیشه در صحنه باشند، انقلاب مردمی و اسلامی معنایش این است، این درست است اما آن مردمی که باید اسلام را بشناسند، مردمی که اسلام را می‌شناسند و بخواهد زمینه برایش درست بکند، آن باید بیاید، اظهارنظر بکند. اما مثلاً دو نفری که حتی در امور اجتماعی خیلی قوی، در مسألة سیاسی خیلی قوی، مسألة اسلامی را که شعائر مذهبی اصلاً چیست؟ شما ببینید در یک تعزیه‌داری بر اباعبدالله‌الحسین سلام‌الله علیه در همین کشورمان، شرق کشور با غرب کشور از نظر تعظیم شعائر مذهبی هر دو آنها یک عملی مخالف را انجام می‌دهند و می‌گویند داریم تعظیم شعائر مذهبی می‌کنیم و حال اینکه بعضی از آنها قطعاً خلاف شرع است، پس ما نمی‌توانیم دربست تعظیم شعائر مذهبی را و زمینه ایجاد کردن اخلاق اسلامی و فرهنگ اسلامی را به دست افرادی بسپاریم که آنها اصلاً اسلام را در آن حد شناخت ندارند، البته در مبادی اولیه و در مسائل اولیه شناخت دارند ولی در آن حد که شعائر مذهبی چیست و شناخت برایشان ندارند به آنها بسپاریم صحیح نیست وانگهی این کانال دارد، این «تعظیم شعائر مذهبی ایجاد زمینة فرهنگ و اخلاق اسلامی» کانال دارد، ما حوزه‌های علمیه داریم، این مدرسه شهید مطهری آنجا دارند به اصطلاح برای این عمل کار می‌کنند و برای همین ایجاد زمینة اسلامی، فرهنگ و اخلاق اسلامی هست بناء علیهذا خلاصه عرض من این است آنکه جناب آقای یزدی فرمودند بحق مسألة خوبی بوده است، نباید افرادی را که اطلاع کامل از اسلام ندارد، آنها را دخالت بدهیم و فردا آنوقت خواهیم دید آن مسائلی که به عنوان تعظیم شعائر مذهبی در حوزه‌های علمیه مطرح است آن مخالف آن تصمیم باشد که اعضاء شورا گرفته است، پس بهتر است که اصلاح عبارتی بکنیم، از طریق مقامات مسؤول آن، از طریق آن مقامات صالحه که می‌توانند این را انجام بدهند، اگر این شد عیب ندارد، والا باید حذف بشود.
رئیس ـ بسیار خوب، آقای عباسی بفرمائید.
عباسی‌فرد ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، کمیسیون به دقت توجه داشته است که قانون باید یک رنگی از امر و نهی داشته باشد در بعد وظایف و اما در مورد اختیارات یک مقداری دست‌بازتر است بخصوص وقتی با اسلام و قوانین اسلام و اخلاق اسلامی و فرهنگ اسلام مواجه می‌شویم ما که در جامعه‌ای هستیم که مردم به هر شکل ممکن می‌خواهند در راه اسلام قدمی برداشته باشند بر آن بوده‌ایم و بر آن هستیم همة ما که از هر طریق ممکن این اصطلاحات و این واژه‌ها و این ویژگیها را در جامعه القاء کنیم و حداقل نوعی ارشاد به مطلب شده باشد جناب آقای یزدی فرمودند که کمیسیون توجه داشته است در بسیاری از جاها و احاله به مقام مسؤول کرده و زیر نظر مقام مسؤول ولی در اینجا غفلت شده است، می‌خواهم عرض کنم که غفلت نشده بلکه رشد فرهنگ و اخلاق اسلامی مطرح بوده که ما برای آن مقام مسؤولی قائل نیستیم و همه مسؤولند و زیر نظر ولی‌امر است که سیستم و حکومت ما زیر نظر مرجعیت و ولایت‌امر است ، بنابراین باعث سوءاستفاده نخواهد شد بلکه یک وقتی تابستان است می‌خواهند کلاسهای قرآنی بگذارند، کلاسهای اخلاقی بگذارند، جشنی است، وفاتی است، شهادتی است و می‌خواهند شوراها که نماینده‌های مردم هستند در اطراف و اکناف و مردم آنها را انتخاب کرده‌اند از این طریق به مردم خدمتی کرده باشند و اشاعه‌ای در فرهنگ اسلام و اخلاق اسلام شده باشد، به نظر می‌رسد که این با همة زیبائی و ظرافتی که دارد در اینجا ضرورت دارد که به جهت ارشاد شوراها و مردم وجود داشته باشد. والسلام.
رئیس ـ بسیار خوب، آقای صفی‌زاده مطلبی ندارند؟ (اظهاری نشد) بسیار خوب، پیشنهاد آقای یزدی را به رأی می‌گذاریم، (181 نفر در جلسه حضور دارند) پیشنهاد آقای یزدی حذف بند 1 از مادة 19 است.
یکی از نمایندگان ـ اصلاح عبارتی کنید.
رئیس ـ اصلاح عبارتی نمی‌شود. از جهتی بگوئیم از طریق آن اصلاً به کلی مطلب را عوض می‌کند، آقایانی که با این جهت مخالف هستند باید با خود بند مخالفت کنند والا آن «از طریق» فقط یک وسیله می‌شود موافقان با حذف بند 1 که بحث شد قیام بفرمایند (95 نفر ایستاده بودند) تصویب شد.
کیاوش ـ آقای هاشمی بنده قبلاً همین پیشنهاد را دادم فرمودید برای این کار کوچک زحمت زیاد کشیدند چطور حالا امروز بزرگ شد که تصویب شد؟ و می‌فرمائید تصویب شد.
رئیس ـ خوب 95 نفر ایستاده بودند تصویب شد. آخرین پیشنهاد را بخوانید.
منشی ـ آخرین پیشنهاد از بندهای گذشته آقای امانی داده‌اند. در بند 15 قسمت «تأسیس تعاونی تولید و توزیع» حذف گردد. آقای امانی بفرمائید.
رئیس ـ لطفاً کوتاه صحبت بفرمائید که وقت تنفس کاری داریم.
امانی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. البته توجه به اینکه اساس اشکال این لایحه در این است که غالب کارهائی که در مسؤولیت نهادهای دیگر و ارگانهای دیگر بوده غالباً در این لایحه به این شورا داده شده. و باید توجه کنید ببینید بند 15 می‌گوید: «شوراها می‌توانند با هماهنگی ارگانهای اجرائی مسؤول به تشکیل انجمن‌ها و نهادهای اجتماعی، امدادی، ارشادی، امور خیریه» اینها همه تا حدی درست ولی «تأسیس تعاونیهای تولید و توزیع و مصرف» البته این یک چیزی است که در ارگانهای دیگر مثلاً فرض کنید که تعاونی روستا داریم که الآن مشغول است و در آینده هم خود تعاون اصولاً یک موضوعی است که علیحده در مسؤولیت ارگانهای دیگر است. ما چون به اختصار می‌خواهیم صحبت کنیم و وقت تلف نشود رویهم رفته پیشنهادی که داده شده به همین لحاظ بوده که این در مسؤولیت شورا نیست و اساساً شورائی که تأسیس می‌شود برای امور کار مردم دخالتش در تأسیس تعاونی تولید و توزیع یک دخالت کاملاً‌ بی‌جائی است و لذا تقاضا می‌کنم که نسبت به این پیشنهاد توجه کنید و اگر رأی شما هم در این زمینه موافق باشد، ان‌شاءالله رأئی بدهید که تصویب بشود.
منشی ـ آقای حسن‌زاده مخالف.
حسن‌زاده ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. متأسفانه فرمایشات برادرمان آقای امانی در این بند نارسا و ناوارد بود بخصوص که در این بند به صراحت اشاره شده است که «با هماهنگی مسؤولان مربوطه» ببینید هر کار اقتصادی یا هر کار فرهنگی و یا هر مؤسسة تعاونی یا خیریه‌ای که بخواهند شوراها ایجاد بکنند در شهرها یا روستاهای کشور باید با همکاری و هماهنگی ارگانهای مسؤول انجام بدهند، این هیچگونه تزاحمی با دولت ندارد بلکه بازوئی است برای دولت جمهوری اسلامی و لذا من موافق هستم با اینکه این بند باشد.
رئیس ـ موافق پیشنهاد آقای امانی صحبت کنند.
منشی ـ آقای محلاتی موافق.
محلاتی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، وظایف اصلی شوراها با توجه به قانون اساسی همکاری است. یکی هم نظارت است. بقیة کارها از حدود مسؤولیت او خارج است. مسألة کارهای خیریه یک برنامه است که همة مردم در این کارها شریک می‌شوند، مانعی ندارد، صندوق قرض‌الحسنه درست می‌کنند، وسائل امداد، کارهای دیگر که به دست خود مردم انجام می‌شود و این شوراها هم در این کارها مشارکت کنند بسیار خوب است اما مسألة تأسیس تعاونی که هم در شورای استان است، حتی در شورای ده هست. ایجاد تعاونیها که من در آنجا پیشنهاد حذف دادم که بعد خواهد آمد مسألة تعاونیها باید با دست دولت باشد یعنی اجراءکننده‌اش دولت باشد به دست خود مردم و شورا، بخصوص در مسألة تولید و توزیع اگر کار تولید و توزیع را به دست خود آنها دادیم این در مملکت مشکل ایجاد می‌کند، کسی با شورا مخالف نیست، اما با این حدود مسؤولیتهائی که برای این شوراها معین شده با این حدود نمی‌خواند ببینیم که کار تعاونی در مسألة تولید و مسألة توزیع یک امر تخصصی است،
یک امری است که افرادی که صاحبنظر هستند باید در این کار مداخله بکنند منتها مردم همکاری می‌کنند. بنابراین تأسیس تعاونی از خود مردم تشکیل می‌شود، اما تأسیسش به دست شورا مصلحت نیست و دخالت در کار دولت هست و کارها دست افرادی می‌افتد که تخصص ندارند و لذا من با حذف این جمله موافق هستم.
رئیس ـ بسیار خوب، پیشنهاد را به رأی می‌گذاریم، آقای عباسی توضیحی دارید بفرمائید.
عباسی ‌‌‌ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. نمایندگان محترم توجه دارند که گاهی در جامعه ممکن است که ضرورتهائی پیش بیاید و وضعیت فوق‌العاده‌ای اعلام بشود در رابطه با جنگ، سیل و مسائل دیگر، در اینجا گفته نشده است که تعاونیهای تولید و توزیع و مصرف را شوراها می‌آیند و ابتداء به ساکن تشکیل می‌دهند و عهده‌دار هستند. خیر این نیست. اما راهی باز مانده برای اینکه اگر یک وقتی مسؤولین از آنها خواستند و شرایط فوق‌العادة اجتماعی ایجاب کرد و اینها هماهنگ با مسؤولین بودند در اینگونه شرایط، و حتی چه اشکال دارد اگر هماهنگ هستند و تضاد با منافع افراد و جامعه ندارد و اصولی هست، در یک مقاطع زمانی و حتی در شرایط عادی هماهنگ با مسؤولین هم هستند، چه اشکال دارد که شوراها هم بمانند افراد یا بمانند تشکیلات و سازمانهای دیگر بتوانند مصدر این امور باشند، والسلام علیکم.
رئیس ـ پیشنهاد حذف را به رأی می‌گذاریم. پیشنهاد آقای امانی است، پیشنهاد چیست؟
منشی ـ پیشنهاد این است که در بند 15 سابق قسمت «و تأسیس تعاونیهای تولید» از این بند حدف بشود. یعنی جمله به اینصورت درمی‌آید: «شوراها می‌توانند با هماهنگی ارگانهای اجرائی مسؤول به تشکیل انجمن‌ها و نهادهای اجتماعی، امدادی، ارشادی، امور خیریه، توزیع، مصرف و صندوقهای قرض‌الحسنه با مشارکت مردم در حوزة فعالیت خود اقدام نمایند».
رئیس ـ بسیار خوب، پیشنهاد حذف این جمله: «و تأسیس تعاونیهای تولید» (182 نفر در جلسه حضور دارند) موافقان با حذف این جمله قیام بفرمایند (عدة کمی برخاستند) تصویب نشد. آقای طیب یک پیشنهاد اصلاحی دارند که حالا قابل توجه است ولی کیفیت آن را ما نمی‌دانیم این بند 19 که نصب و عزل شهردار است از اختیارات کلی شوراها گفته شده است شوراهای روستاها و اینها  شوراهای محلات و اینها که این اجازه را ندارند این مربوط به شورای شهر است پیشنهاد این است که این منتقل بشود به جائی که شورای شهر را می‌گویند.
عباسی‌فرد ـ این دردی را دوا نمی‌کند.
رئیس ـ به هرحال این از اختیارات شورای شهر است.
آقارحیمی ـ آقای هاشمی این دردی را دوا نمی‌کند.
رئیس ـ مشخص است ولی ابهامی خواهد بود که بعد وزیر کشور، وزارت کشور این را برگرداند، بگوید این از اختیارات چه کسی است؟ (حسینی برمائی ـ فقط شهر نیست که شهردار دارد، بخش و شهرستان هم بخشدار دارد) حالا نمی‌تواند این پیشنهاد مطرح بشود، من گفتم ببینم مجلس چه می‌گوید، چون این ‌…
طیب ـ آقای هاشمی اجازه می‌فرمائید پیشنهادم را عرض کنم.
رئیس ـ بسیار خوب آقای طیب پیشنهاد بدهید ببینیم.
طیب ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ـ همانطور که جناب آقای هاشمی هم فرمودند بند 19 قبلی که «نصب و عزل شهردار است» در وظایف و اختیارات کلی شوراها آمده است یعنی شورای ده، شورای بخش، شورای محله، همة اینها و شورای استان و شورای عالی استانها هم که رده‌های بالاتر هستند. همة اینها این وظیفه را دارند چون اختیارات کلی است، همه دارند، در حالیکه شورای شهر صرفاً در شهر تشکیل می‌شود و شهروندان هستند که باید با رأی خودشان شهردار را از طریق شورا تعیین کنند حالا این شهر یا مرکز بخش است، یا مرکز شهرستان یا مرکز استان است به هرحال نام شهر گرفته است که شهرداری دارد. در نتیجه این شوراهای شهر هستند که باید شهردار انتخاب کنند و جای صحیح این در مادة 36 است که وظایف و اختیارات شوراهای شهر را تعیین می‌کند. این ممکن است ابهام ایجاد کند. فردا شورای ده هم در حوزة یک شهرستان بخواهد اظهارنظر بکند راجع به شورای شهری که در مرکز آن شهرستان است و لذا برای اینکه این مشکل بوجود نیاید، منطقی‌تر این است که بجای خودش بگذاریم.
رئیس ـ مخالف و موافق صحبت کنند.
منشی ـ آقای آقارحیمی مخالف بفرمائید.
آقارحیمی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، نوشتن یک چیزی در یک جائی مثلاً گفته است که شهردارها می‌توانند عزل و نصب بکنند. این همچون است که همة عقلاء و همة به اصطلاح علماء می‌دانند که این مربوط به شهر است مثل اینکه بنویسند قرص آسپرین بایر برای درد سر خوب است معلوم است هر کسی سرش درد گرفت یک قرصی می‌خورد، هرجا احتیاج به شهردار دارد اسمش همراهش است، این دردی را دوا نمی‌کند. از اینجا بگذاریم یا آنجا بگذاریم، مثلاً ایجاد زمینة فرهنگی و فلان، تعاونی فلان، خیلی این چیزها که در این بندها هست در روستاها نیست که فرض کنیم، پس همة اینها را حذف کنیم بگذاریم آنجا، یعنی شورا چنین قدرتهائی را دارد در هرجا زمینه‌اش هست، آن قدرت را اعمال می‌کند و تعیین شهردار هم در جائی که مسلم شهر هست، این دردی را دوا نخواهد کرد، اگر عزل و نصب آن را می‌توانید یک کاری بکنید، به پیشنهاد و تأیید وزارت کشور باشد، آن خوب است این یکی فایده ندارد، متشکر.
رئیس ـ بسیار خوب.
منشی ـ آقای رحمانی موافق بفرمائید.
حسینعلی رحمانی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، این واضح‌تر از آن است که بحث بکنیم، اشتباهی شده است و در جائی که مادة 20 «وظایف و اختیارات کلی» وظایف و اختیارت کلی در برابر وظایف و اختیاراتی است که بعداً برای شورای ده و شورای شهر و شورای محله و شورای منطقه مثلاً در شورای ده «بند 10 انتخاب و عزل کدخدا» اما در شورای شهر همه چیز را شاید ذکر کرده است آن چیزی که از وظایف و اختیارات مخصوص شورای شهر است آن را ذکر نکرده است و در وظایف و اختیارات کلی قرار داده است و همه می‌دانیم که ده یا محله احتیاج به شهردار ندارد پس بنابراین، این نصب و عزل شهردار را چون تصویب شده است ناچار هستیم محل آن را عوض بکنیم و ضمناً عرض می‌کنم که از جمله اصلاح عبارتها و جابجاکردن الفاظ و کلمات و بندها است که خود هیأت رئیسه هم می‌توانند این کار را انجام دهند، و نیازی هم به رأی‌گیری ندارد و واضح‌تر از این است که کسی بخواهد مخالفت با این مسأله را بکند. از این جهت بنده موافق هستم که در این شورای شهر و وظایف شورای شهر در ردیف سایر بندها قرار بگیرد.
رئیس ـ بسیار خوب، آقای صفی‌زاده بفرمائید.
صفی‌زاده (معاون وزارت کشور)ـ اینجا که نصب و عزل شهردار هست، اگر بخواهد بوسیلة شورای شهر قید بشود، در بعضی شهرهای بزرگ ما مناطقی داریم که آنها هم برای خودشان شهردار انتخاب می‌کنند، بنابراین آنها اطلاق شورای شهر نیست، شورای منطقه آنها هست اینجا که قید شده است که «نصب و عزل شهردار» دقیقاً در نظر گرفته همان مسأله را که جائی که شهرداری باشد و همان شورائی که صلاحیت انتخاب و معرفی شهردار را داشته باشد، بایستی کار کنند، اگر شورای شهر قید بشود همان مسأله درخصوص شهرهای بزرگ حتی مثل تهران این مشکل پیش می‌آید که فقط شورای شهر می‌تواند یک شهردار در حالیکه در این طرح هست که محله و مناطقی که در شهرهای بزرگ هست، می‌توانند شهردار انتخاب بکنند.
بجنوردی ـ منظور این طرح این نیست، منظور این طرح این است که شورای شهر تهران ‌…
رئیس ـ آقای عباسی بفرمائید (بجنوردی ـ منظور این طرح این نبود) منظور طرح را مخبر کمیسیون می‌گویند.
عباسی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، اصل پیشنهاد آقای طیب تحت عنوان یک پیشنهاد اصلاحی که باری را از دوش این بند 19 بردارد و یک قدری از بازتابش پائین بیاورد مطرح شد و بنده خدمتتان توضیح می‌دهم که بند 19 چه در اینجا بماند و چه در قسمت شورای شهر بیاید به قوت خودش باقی است و چیزی از آن کاسته نمی‌شود عزل و نصب شهردار در شهر باشد یا در هرجا به عهدة شورا گذارده شده است، طبق این قانون و با جابجاشدن آن کاری از پیش نمی‌رود مضافاً اینکه این با دقت در بخش کلیات آمده است و اتفاقاً دقیقاً بنده یادم است که اول در شهر آمده بود و در مرکز بخش آمده بود و در چند جای دیگر بعد با استدلالهای قوی که در کمیسیون بعمل آمد جابجا شد و آمد در بخش کلیات به این دلیل و تحت این عنوان که هرجا شهرداری باید انتخاب بشود، نظر بر این بوده است که شورا باید انتخابش کند و تحت این عنوان از اختیارات کلی شوراها محسوب می‌شود. بنابراین باید در بخش کلیات می‌آمد. عرض کردم این
جابجاشدنش کاری از آن نمی‌آید والا صحبت نمی‌کردم والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.
رئیس ـ پیشنهاد آقای طیب را به رأی می‌گذاریم، پیشنهاد آقای طیب این است که این بند 19 منتقل بشود به اختیارات شورای شهر کسانی که با این پیشنهاد موافق هستند قیام بفرمایند (عدة کمی برخاستند) (تصویب نشد) خوب اصل ماده را رأی می‌گیریم. مادة 19 را با همان 19 بندی که باقی مانده و اصلاحاتی که شده به رأی می‌گذاریم آقایان توجه بفرمائید راجع به اصل ماده است. کسانی که با اصل مادة 19 و با 19 بند آن موافق هستند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند‌) (تصویب شد) یک‌ربع ساعت تنفس می‌دهیم.
ضمناً شهدائی از ارتش جمهوری اسلامی را از دانشکدة افسری اینجا دارند تشییع می‌کنند از در مجلس عبور می‌دهند آقایانی که مایل هستند به در مجلس تشریف می‌برند برای اظهار همدردی یک‌ربع ساعت تنفس.
(ساعت 45/10 جلسه به عنوان تنفس تعطیل و مجدداً در ساعت 20/11 جلسه به ریاست آقای هاشمی تشکیل شد)
رئیس ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. جلسه برای ادامة مذاکرات رسمی است آقایان روی صندلی‌های خودشان تشریف داشته باشند. سؤال از آقای وزیر کشاورزی مطرح است. سؤال‌کننده آقای عباسی‌فرد هستند درضمن لایحة دولت را هم اعلام کنید.
5 ـ اعلام وصول لایحه راجع به مادة واحده الحاقی به لایحة قانونی خدمت
نیروی انسانی و درمانی و بهداشتی و ارجاع آن به کمیسیون مربوط
منشی ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. یک لایحه هم از دولت رسیده که اعلام وصول می‌کنم.
لایحه راجع به مادة واحده الحاقی به لایحة قانونی خدمت نیروی انسانی و درمانی و بهداشتی که به کمیسیون فرستاده می‌شود.
6 ـ طرح سؤال آقای عباسی‌فرد از آقای وزیر کشاورزی
رئیس ـ آقای عباسی‌فرد بفرمائید.
عباسی‌فرد ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من با اجازة ریاست معظم و نمایندگان محترم عین متن سؤال را برای یادآوری وزیر محترم کشاورزی می‌خوانم:
حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
با احترام فراوان دستور فرمائید به وزیر محترم کشاورزی ابلاغ شود ظرف مهلت مقرر در مجلس شورای اسلامی حضور بهم رسانیده و به سؤالات زیر پاسخ دهند:
1ـ برای تطبیق تعاونیهای روستائی با شرایط انقلاب اسلامی تا کنون چه قدمی برداشته‌اند و میزان موفقیت در چه حد است؟
2ـ خدمات عملی سازمان امور عشایر برای این محرومان چیست؟
3ـ ریزبودجه و هزینه‌های امور عشایر لرستان در سالهای 60‌‌ ـ 59 چگونه است؟
4ـ برای جذب بودجه و خدمت به عشایر در سال جاری چه طرح و چه برنامه‌ای دارند؟
انتظار دارد پاسخها مستدل و در موضوع سؤالات باشد.
عرض کنم که تاریخ تشکیل تعاونیهای کشور و اهداف وجودی آنها در زمان طاغوت و افرادی را که معمولاً آنجاها راه پیدا می‌کردند چیزهائی نیست که از نظر وزیر محترم کشاورزی و معاونین و دست‌اندرکاران امور تعاونیها برچه مبنائی بوجود آمدند و کارشان چه بود بنابراین به این که باید یک دگرگونی و یک انقلاب و تحول عظیم در تعاونیهای کشور خصوصاً الآن که حدود هشتاد درصد گرفتاریهای مردم. مراجعات مردم امور روستاها به آنها هست یک تحول عظیم برای تطبیق دادن تعاونیها با شرایط انقلاب اسلامی و جامعة فعلی و فرهنگ فعلی و سیستم فعلی لازم است، و این دیدگاه درستی نیست و قطعاً وزیر و معاونین و مسؤولین وزارت کشاورزی و امور تعاونی بر این عقیده هستند قطعاً که با همان تشکیلات و آن افراد و آن کیفیت از زمان طاغوت برداشتن تعاونیها و روشهای آنها برای جامعة‌ فعلی و مردم محرومی که الآن به مسؤولینشان به کیفیتی نگاه می‌کنند که مرهمی بر زخمهای دلشان بگذارند قطعاً به درد نمی‌خورند که با آن کیفیت الآن کارشان را همانجور ادامه دهند و یک دگرگونی و تحول عظیم لازم است من از سراسر کشور که اطلاع زیادی ندارم اما آنچه دربارة تعاونیها عرض می‌کنم بخشی است و گوشه‌هائی است از آنچه در تعاونیهای استان لرستان و حوزة انتخابیة خودم می‌گذرد، وقت زیادی نیست بنابراین من خیلی اجمالی و فهرست‌وار فقط به چند مورد اشاره می‌کنم قطعاً با سوابقی که آقایان از پرونده‌های امر دارند و توجه و اشرافی که به موضوعات دارند مسائل را به خوبی متوجه می‌شوند و طرف حساب من هم الآن و خطاب من با آقایانی است که با همان فهرستها مسائل را خوب متوجه می‌شوند من به وزیر محترم کشاورزی چند مطلب را دربارة تعاونیها عرض می‌کنم یادداشت کنند اگر تا الآن نپرسیدند بعد از مسؤولین سؤال کنند. صدها هزار تومان حیف و میل و اختلاس در تعاونی روستائی سادات سماق در بخش محروم چگنی که محرومترین افراد استان لرستان در آنجا هستند سر از کجا درآورد؟ مدیرعامل آن چه شد؟ آزاد است؟ پولها را پرداخت؟ شرکت را به راه انداخت یا نه؟
2ـ بالاخره در مورد اسناد سوخته و وصول طلب بدهکاران تعاونی دهقان که در مرکز بخش کوهدشت است کاری صورت گرفته است یا نه؟ آیا بدهکاران و میزان بدهکاری آنها شناسائی شده؟ آیا وصول شده؟ آیا بجای آن اسناد سوخته در شرکت تعاونی دهقان مرکز کوهدشت تا الآن چاره‌جوئی اساسی برای بیت‌المال مسلمین شده است؟
3ـ بالاخره به شکایات مردم از مدیرعامل شرکت گلستان رسدگی شد؟ یا کریمانه و باسخاوت از کنار آن مسؤولین گذشتند؟ مدیرعاملی که الآن نمی‌تواند در محل باشد با اینکه فراری است و از این محل به آن محل می‌رود برادران باور کنید و تحقیق کنید هنوز هم رابطه بین مردم و مسؤولین بالاجبار همین مدیرعامل است یعنی به مردم می‌گویند اگر مدیرعامل نمی‌تواند بیاید به محل شما بروید مسائل خود را در جای دیگر بگوئید.
در مورد تعاونی روستائی بهرنگ که مدیرعاملش در همان اوایل پیروزی انقلاب مجبور به استعفاء شده تا کنون مدیرعاملی تعیین شده یا نه؟ وصول مطالبات و بدهکاریها و وامهائی که افراد داشته‌اند چرا تا الآن در استان لرستان و در حوزة انتخابیة بنده تا الآن بدهکاریها وصول نشده و وامها پرداخت نمی‌شود؟ مردم به این پولها نیازمندند و اینها را برای امرار معاش روزانه‌شان گاهی به آن احتیاج دارند مسائل زیادی در امر تعاونیها بود که من مطرح کنم از جمله در مورد افراد یکی از اعتراضها و گلایه‌های سخت ما به معاون محترم وزیر کشاورزی در امر تعاونیها بود در رابطه با وامها و وصول نشدن و پرداخت نشدن کود را عرض می‌کنم و دیگر مسائل که یک قدری وعده‌هائی داده شده است که ان‌شاءالله امیدواریم آن وعده‌ها کار را درست کند. و در رابطه با افراد من تقاضا می‌کنم برادرها توجه کنند یک مدیرکل تعاونی در استان لرستان ما داشتیم بنام آقای اکابر، این آقای اکابر را استاندار سابق ما آقای محلوجی و استاندار فعلی ما اقای عابدینی و بسیاری از مسؤولین اصرار می‌کردند، خواهش می‌کردند، استدعا می‌کردند تهدید می‌کردند و به هزاران لطایف‌الحیل بالاخره آخرین بار همین چند وقت پیش پیام دادند که آقا اگر برندارید ما ایشان را برای شما می‌فرستیم و در مورد فردی که در کوهدشت ما رئیس تعاونی آنجا هست و سرپرست تعاونی آنجا هست من دو سه کلمه از گذشته و حال او برای شما بگویم و ببینید درست است که روحانیت، مسؤولین، جهاد، سپاه، نمایندة مردم، بخشدار محل و جمع زیادی از مردم و انجمن‌های اسلامی برای وزیر و برای معاون ایشان در امر تعاونیها و برای ما پیامهائی داده باشند تقاضا کرده باشند آقا این را اگر هم خوب است بردارید و بجای دیگری ببرید و نتیجه نگرفته باشند. امروز شنیدم که ان‌شاءالله ایشان از آنجا رفتنی هستند حالا من به دو سه نکته از سوابق ایشان اشاره کنم. (شاهنشاها ما کشاورزان عضو شرکت تعاونی روستائی شهیاد حوزة 7 شهرستان خرم‌آباد ضمن گردهمائی، قطعنامه‌ای مبنی بر محکوم نمودن اعمال خرابکاران و گروههای معدود و آشوبگر تنظیم و اعلام می‌داریم. ما کشاورزان غیور لرستانی به شهادت تاریخ سربازان جبهة مقدم فدائیان شاه بوده و هر نوع دسیسه و نیرنگ ‌…) که بسیار مفصل است و از آغاز آن می‌توانید تا انجام را متوجه بشوید.
سند بعدی دعوتی است که همین آقای شمسئی سرپرست حوزة کوهدشت که ان‌شاءالله از امروز رفتنی هستند به مناسبت (به تعبیر خودشان) برای سردار بزرگ ایران رضاشاه کبیر دعوت به گردهمائی در زادروز او کرده‌اند و یک نوع افراد اینطوری را، سابقه‌اش اینطور و اما در حال حاضر سپاه دربارة او اینچنین اظهارنظر می‌کند. این با مارک و با آرم و با مهر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است ولی متأسفانه با عملکردهای بعدی برادر شمسئی این اعتماد از بین رفت و بدینوسیله
اعلام می‌شود که سپاه تأیید خود را پس بگیرد، در مورد تعاونی کوهدشت و نامة بعدی از مدیرکل کشاورزی استان لرستان که برای بخشدار کوهدشت فرستاده شده و در حد معاون وزیر هستند، ایشان در این نامه راجع به تعاونیها اینطور نوشته‌اند:
«آنچه در منطقة رومشکان این عشایر واقعاً معتقد و متعهد با آن روبرو هستند نارسائی واقعی در مواد اولیة غذائی و سوختی که بوسیلة کوپن دریافت می‌شود، باعث بسی تأسف است که فردی روستائی که از بهرة چشم محروم بود پیاده سی الی چهل کیلومتر راه را تحمل کند تا از کنار شرکت تعاونی مصرف قریة خودشان به شهرهای ایلام عزیمت نموده و جهت خرید و تهیة بیست لیتر نفت با مدیرعامل قراء نظرعلی‌وند و این هم مدیرکل کشاورزی برای بخشدار آنجا در رابطه با کم‌کاری و سهل‌انگاری و قصور و تقصیرهای تعاونی در آنجا نوشته‌اند و اما آنچه را که الآن دربارة ایشان بخشدار گذشته و بخشدار فعلی اظهارنظر کرده‌اند، آن را هم اشاره کنم:
ادارة کل تعاون و امور روستائی کوهدشت
متأسفانه باید به عرض برساند که اعمال شما در این برهه از زمان علاوه بر اینکه در خط انقلاب اسلامی نیست بلکه در جهت عکس آن، برادر امامقلی‌وند چنانچه نمی‌توانید بسیازید کنار بروید. آخر برادر عزیز اینکه نمی‌شود شما می‌آئید و اینهمه التماس می‌کنید که آقای شمسئی اگر در کوهدشت باشد همه چیز درست می‌شود و اکنون پس از گذشت حدود یکماه علاوه بر اینکه هیچگونه اقدام قاطعی انجام نشده بلکه عملی که در سالهای زمان طاغوت انجام می‌دادند یعنی تشکیل به موقع کمیسیون خرید غله هنوز ‌…» این خیلی مفصل است و درددل
بخشدار کوهدشت ـ حسن زهره‌ئی.
و اما بخشدار فعلی نوشته‌اند تاریخش هم 5/5/61 است بخشدار فعلی نوشتند «هرچند مرتکب کم‌کاری، بی‌اهمیتی، خطا و خیانت می‌شوند، کسی آنها را جریمه نمی‌کند و فوقش فرد خاطی را با سمت برتر به محل بهتر منتقل می‌کنند. راستی چه کسی مسؤول این نابسامانیهای سازمان تعاونی است؟ چه کسی باید مؤاخذه بشود و چرا به این وضع بی‌تناسب پایان داده نمی‌شود؟
بخشدار کوهدشت ـ علیرضا محرابی
رئیس ـ یک دقیقه وقت برای همه صحبتتان مانده است (عباسی‌فرد ـ من چند دقیقه برای صحبت بعد از آقای وزیر می‌خواستم) دیگر وقتی نمانده است پنج دقیقه بایست می‌گرفتید الآن 14 دقیقه صحبت کردید.
عباسی‌فرد ـ از جمله سؤالهای دیگر من یک سؤال من در رابطه با دویست میلیون تومان پولی است که در سال 60 ـ 59 در اختیار سازمان امور عشایر استان لرستان بوده یا من نتوانستم در این مدت اسناد و مدارک آن را بفهمم و پیدا کنم یا در منطقه و حوزة انتخابیة من حداقل به اندازة یک ریالش صرف نشده یا من پیدا نکردم و اسناد و مدارک این دویست میلیون تومان پول را تقاضا می‌کنیم آقای وزیر توضیح بدهند که کجا است و کجا صرف شده؟ چگونه خرج شده است؟ و بعد هم بودجه‌های عشایری هنوز ابلاغ نشده است. طرحها و برنامه‌های فعلی چیست. چند دقیقه هم برای صحبت ایشان می‌گذارم. والسلام علیکم و رحمه‌الله.
رئیس ـ آقای سلامتی وزیر کشاورزی بفرمائید.
سلامتی (وزیر کشاورزی)ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، با اجازة آقای عباسی من فکر می‌کنم که عمدتاً همان سؤالاتی را الآن جواب بدهیم و در محدودة همان سؤالاتی صحبت بکنیم که کتباً مرقوم فرمودند اگر این سؤالات را هم بخواهیم رویش صحبت بکنیم طول می‌کشد و وقت اینقدر اقتضاء نمی‌کند. شرکتهای تعاونی روستائی همانطور که برادران محترم نمایندة مسبوق هستند شرکتهائی هستند که از اشخاص حقیقی یا حقوقی که به منظور رفع نیازمندیهای مشترک و بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی اعضاء از طریق خودیاری و کمک متقابل و همکاری متقابل آنها می‌خواهد انجام بشود تشکیل می‌شود. ما الآن در تمام کشورمان حدود بیش از سه هزار و پنجاه شرکت تعاونی روستائی داریم که در حدود پنجاه و یکهزار یا پنجاه و یکهزار و سیصد روستا را تحت پوشش قرار می‌دهند. اعضای هیأت مدیره و مدیرعامل این شرکتها بوسیلة مجمع عمومی شرکتهای تعاونی روستائی انتخاب می‌شوند. یعنی بوسیلة خود مردم و طبیعی است که در زمان طاغوت به علت فرهنگی که می‌خواست در روستاها حاکم بکند از طریق این شرکتهای تعاونی اعمال قدرت و اعمال نظر می‌کرد و عمدتاً‌ افرادی در رأس این شرکتها قرار می‌گرفتند که صلاحیت نداشتند. سازمان مرکزی تعاون روستائی با این شرکتها در ارتباط است برای اینکه آموزش تعاونی بدهد، ارشاد بکند و محصولات اینها را خریداری بکند و احیاناً محصولات مورد نیاز روستائیان را از طریق این شرکتهای تعاونی در اختیارشان قرار بدهد. اما در رابطه با سؤال جناب آقای عباسی که ما چه اقدامی کردیم برای اینکه با شرایط انقلاب اسلامی این شرکتهای تعاونی سازگار بشوند و تطبیق بکنند، ما از دو طریق این کار را می‌توانیم بکنیم و تا حدودی انجام دادیم. یکی از طریق تغییر همین اعضای هیأت مدیره و مدیرعاملها و بازرسین شرکتهای تعاونی است و یکی از طریق آموزش و بازسازی این افراد است. در رابطه با قسمت اول طبق مادة 146 قانون شرکتهای تعاونی در صورتیکه سازمان مرکزی تعاون تخلف یا اینکه احساس بکند موقتاً برکنار بکند و افرادی را از خود شرکت تعاونی یا در صورت ضرورت از بیرون به کار بگمارد تا اینکه مجمع عمومی تشکیل بشود یا اینکه کلاً از مجمع عمومی دعوت بکند که مجمع را تشکیل بدهد و اعضای جدیدی را جایگزین اعضای قدیم بکنند. در رابطه با این مسأله سازمان مرکزی تعاون روستائی نامه‌هائی را در سال گذشته به رؤسای ادارات سازمان در شهرستانها و مراکز استان نوشته و همینطور نامه‌هائی را به ارگانهای انقلابی مثل جهاد، سپاه و فرمانداریها و بخشداریها برای هماهنگی و همکاری در این زمینه. در این نامه منعکس شده است که این افراد با همکاری این ارگانها برکنار بشوند و افرادی که باز این ارگانها تأیید می‌کنند جایگزین اینها بشوند. در ارتباط با این موضوع ابتداء از 20/12/59 تا 6/5/61 حدود چهار هزار و چهارصد و هفتاد و پنج عضو هیأت مدیره در سرتاسر ایران عوض شده است، و حدود هزار و پانصد و هفت نفر از بازرسان عوض شدند که البته این آماری است که از 23 استان (با احتساب اینکه ما استان مازندران را دو استان تلقی می‌کنیم، گرگان و گنبد و مازندران) رسیده است. فروشندگانی که در ارتباط با این شرکتهای تعاونی بودند و صلاحیت نداشتند، حدود دوهزار و بیست و سه نفرشان عوض شدند و تقریباً ششصد و چهل و چهار شرکت بدون شرکت بدون تغییر تا به‌حال باقی مانده است، که اینها هم در دست بررسی است و این تغییرات با همکاری نهادهای انقلابی و بخشداریها و فرمانداریها بوده و البته طبیعی است که عوض کردن یک کار ساده‌ای هم نیست. بعضی از افراد را که ما می‌خواهیم عوض بکنیم، می‌بینیم که بین خود مردم روستا دودستگی و اختلاف هست یکی تأیید می‌کند، یکی رد می‌کند، من‌جمله همین افرادی که مورد توجه جناب آقای عباسی است. ما با این اشکال مواجه بوده‌ایم. ما در رابطه با مسألة بازسازی برخی از این افراد که قابل اصلاح بوده‌اند تماسهائی را با ارگانهای ذیربط برقرار کردیم. با وزارت ارشاد اسلامی، با جهاد، با دفتر تحکیم وحدت، همینطور با سازمان تبلیغات اسلامی که برادرانی را به ما معرفی بکنند، از طریق این برادران ما کلاسهای آموزشی برای این افراد بگذاریم، در استانهای مختلف ما افرادی را توانستیم از طریق این ارگانهای بکار بگیریم، برادران روحانی کاملاً همکاری کردند؛ در استان تهران دو نفر، در استان آذربایجان‌غربی شش نفر، در اصفهان چهار نفر، در ایلان هشت نفر، همینطور در استانهای مختلف افراد مختلفی را به ما معرفی کردند و این افراد همکاری صمیمانه‌ای با سازمان مرکزی تعاون روستائی انجام دادند و توانستیم هم اعضاء و هم مدیران را تا حدود زیادی آموزش بدهیم و حدود هفت هزار و چهارصد و چهل و دو نفر از مدیران‌عاملها و اعضای هیأت مدیره توسط برادران روحانی ما آموزش اعتقادی دیدند، حدود هفتصد و شصت و پنج هزار نفر عضو این شرکتهای تعاونی تا به‌حال آموزش دیده‌اند و اینها تا حدود زیادی رویشان مؤثر واقع شده و توانسته‌اند راندمان کار را بالا ببرند. البته این در رابطه با شرکتهای تعاونی است، در رابطه با سازمان مرکزی تعاون روستائی که با این شرکتها ارتباط دارد باز همینطور بازسازیها و تغییراتی بوجود آمده است، حدود دویست نفر برکنار یا بازنشسته شده‌اند و حدود سیصد و چهار نفر از سرپرستان حوزه‌های تعاونی آموزش عقیدتی دیده‌اند توسط برادران روحانیمان. هفتصد و چهل نفر از کارکنان این سازمان در نقاط مختلف کشور آموزش دیده‌اند که این آموزشها بسیار مؤثر بوده است و همین‌ها تا حدودی توانسته است حتی راندمان کار را بالا ببرد به صورتیکه کل خریدی که سازمان مرکزی تعاون روستائی در سال 59 داشته است نهصد و چهل میلیون تومان بوده است، در صورتیکه در سال 60
به شش میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است. یعنی تحرکی به این شکل توانسته است در ارگانها بوجود بیاید. البته اینکه عنوان شده میزان موفقیت چقدر بوده است، این میزان موفقیت بسته به نظر برادران مختلف است و ما قاعدتاً هر چقدر هم که پیشرفت بکنیم نمی‌توانیم خودمان را قانع بکنیم، چون آن مرحلة نهائی است که مورد توجه ما است وظیفة ما ایجاب می‌کند که آن مرحله را در نظر داشته باشید، اما برادران مختلف از طرق مختلف و از ارگانهای مختلف به ما نامه نوشتند و در رسانه‌ها منعکس کردند که رضایت از این سازمان از قسمتهای مختلف در استانهای مختلف داشته‌اند. در جلسة شورای اداری استان آذربایجان‌غربی عنوان شده است که سازمان تعاون روستائی به عنوان سازمان نمونه در یکماه اخیر معرفی شده است. این را در تاریخ 27/4/61 عنوان کردند. همینطور مردم کلاردشت اظهار داشتند که به فرمانداری و سازمان شرکتهای تعاونی روستائی نوشهر و امام جمعه و بخشدار کلاردشت از فعالیتهای کارکنان شرکت تعاونی و روستائی کلاردشت قدردانی کرده‌اند. همینطور برادران نماینده‌مان گاهی اظهار لطف کرده‌اند، من‌جمله برادرمان آقای سیدکاظم اکرمی و برادرهای دیگر، برادرمان آقای فاضل هرندی قبل از جلسه ابراز لطف کردند و گفتند ما رضایت داریم از قسمتی که در فارس فعالیت دارد، اینها را عنوان کردند. منتها همانطوری که عرض کردم کلاً نه فقط این ارگانها، اکثر ارگانها هنوز ضعفهای زیادی دارند که این ضعفها به تدریج باید برطرف بشود و ان‌شاءالله برادران متعهد و مسؤولی که در قسمتهای مختلف هستند این کارها را انجام خواهند داد و همانطور که عرض کردم مجدداً می‌گویم که خود ما هنوز اینها را با اینکه مطمئن هستیم رشد بوده است چه از لحاظ تغییرات و جایگزین کردن نفرات خوب بجای نفرات بی‌صلاحیت یا کم‌صلاحیت و چه از لحاظ آموزشهای عقیدتی و چه از لحاظ راندمان کار بیلانها نسبتاً خوب هست ولی باز هم باید زیاد کار بکنیم تا ان‌شاءالله به آن مرحله برسیم. در رابطه با قسمت دوم سؤال جناب آقای عباسی که در مورد سازمان مرکزی عشایر صحبت کردند، رئوس اقداماتی که در سال 60 جهت توسعه مناطق عشایری بعمل آمده عبارت است از:
ارائة خدمات تعاونی و تأمین و توزیع کالاها و مایحتاج اولیة عشایر، ارائة خدمات دامپروری و دامپزشکی، ارائة برنامه‌های فرهنگی، تأمین آب مشروب و کشت علوفه، ارائة ساختمان راههای عشایری و اجرای طرحهای عمرانی، که شرح و تفصیل آن این است. این در ارتباط با قسمت دوم سؤال است که مرقوم فرمودند خدمات عملی سازمان امور عشایر برای این محرومان چیست؟
ارائة خدمات تعاونی و توزیع کالا مشروحاً به این شکل است.
افزایش تولید تعاونیهای عشایری تا 160 شرکت در پانزده استان بطوری که در حال حاضر حدود یک میلیون نفر از عشایر با محاسبة تعداد افراد خانوارهای خود تحت پوشش اینگونه تعاونیها قرار گرفتند که تمام این فعالیتها در سال 60 انجام شد.
تشکیل 16 اتحادیة تعاونی عشایری استانی و تشکیل اتحادیة مرکزی تعاونیهای عشایری کشور جهت تنظیم و سازماندهی شبکة کالارسانی از منابع تولید به مناطق مصرفی عشایر و بالعکس. خریداری پشم گوسفند از عشایر عضو شرکتها در استانهای باختران، کهکیلویه و بویراحمد به قیمتهای عادلانه. پرداخت مبلغ 460 میلیون تومان وام به 61827 نفر از اعضای تعاونیهای عشایری.
توزیع حدود 66 هزار تن علوفة زمستانی در دوازده استان عشایری.
تشکیل فروشگاههای ثابت و سیار عشایری من‌باب مثال در لرستان ده فروشگاه سیار و کرمان چهل و در سایر استانها نیز اقدامات مشابهی صورت گرفته است.
توزیع کوپن و کالاهای مایحتاج اولیة عشایری.
توزیع بیش از هشتصد تن قند غیرکوپنی، صد و پنجاه تن روغن نباتی، دو هزار تن برنج، هزار تن آرد، بیستن تن چای و چهل تن پودر پاک‌کننده و همچنین سایر اقلام مصرفی مورد نیاز عشایر از طریق فروشگاههای عشایری به منظور کوتاه کردن دسته پیله‌بران محلی.
در ضمن برادران توجه بکنند اقداماتی که به این شکل از اواسط سال 60 شروع شده است با کمک وزارت کشور بوده و سازمان مرکزی عشایری را عملاً سعی کردیم که هماهنگ با وزارت کشور باشد، چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ سیاسی و اجتماعی که مسؤولیتش با وزارت کشور است، چه از لحاظ اقتصادی که مسؤولیتش با ما هست که کارها یک کاسه بشود و راندمان کار بیشتر بشود. درنتیجه آنچه که مطرح می‌شود فقط مربوط به وزارت کشاورزی نیست. مشترکاً با وزارت کشاورزی و وزارت کشور است. خدمات دامپروری و دامپزشکی عبارتند از احداث انبارهای ذخیرة علوفه در مناطق عشایری به تعداد 67 دستگاه در سال 60 یعنی در لرستان هفت دستگاه فارس 16 دستگاه البته هنوز ناتمام است آن 16 دستگاه. بوشهر 6 دستگاه. کهکیلویه و بویراحمد 9 دستگاه. چهارمحال و بختیاری شش دستگاه. اصفهان 15 دستگاه. گرگان و گنبد یک دستگاه. کرمان پنج دستگاه. سمنان دو دستگاه.
تکمیل و تعمیر انبارهای علوفه به تعداد 13 دستگاه در فارس و کهکیلویه و بویراحمد ساختمان عملیات تکمیلی ایستگاههای انتظار دام در بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد جمعاً هشت مورد.
ساختمان یک واحد کلینیک دامپزشکی عشایری در باختران. انجام واکسیناسیون و معالجة دامهای عشایری در استانهای ایلام، لرستان، فارس، بوشهر، کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، باختران و کرمان به تعداد بیش از هجده میلیون رأس، در ضمن برادران توجه بکنند آنچه که مربوط به وزارت کشاورزی است هماهنگی بین سازمان مرکزی (رئیس ـ شما یک دقیقة دیگر وقت دارید) سازمان عشایری و سازمان دامپزشکی و همینطور جنگلها و مراتع و اینها بوده در رابطه با برنامه‌های فرهنگی باز تشکیل کتابخانه‌های سیاری بوده که بوجود آمده در رابطه با تأمین آب مشروب و کشت علوفه حفر 90 حلقه چاه عمیق و نیمه‌عمیق در مراتع عشایری استانهای آذربایجان‌شرقی و کهکیلویه و بویراحمد و باختران و گرگان و گنبد و سیستان و بلوچستان بوده حالا همینطور احداث شش رشته قنات در کرمان لایروبی قنات در کرمان بوده و جاهای دیگر اینها را مختصر می‌کنم و بعضی‌‌هایش را نمی‌خوانم که بپردازم به قسمت منطقة لرستان که از بودجة 5/101 میلیارد دلاری مصوب شورای انقلاب در سال 59 دویست میلیون تومان برای لرستان اختصاص پیدا کرد که از این دویست میلیون تومان 54 میلیون تومان در سال 59 خرج شده از این 54 میلیون تومان 23 میلیون تومان به مصرف کارهای عمرانی و 31 میلیون تومان به خرید ماشین‌آلات سنگین و تجهیزات مختلف مورد نیاز منطقه اختصاص داده شده کارهای عمرانی که در رابطه با این مبلغ انجام شده کشت علوفه بوده در حدود 428 هکتار در درود خرم‌آباد الیگودرز همینطور تأسیس مرغداری جهت توزیع مرغهای تخم‌گذار بوده که این مرغداری توانسته هشت هزار مرغ تخم‌مرغ مجانی بین روستائیان توزیع بکند شش فروشگاه تعاونی و یک دستگاه انبار در خرم‌آباد بوجود آمده پنج دفتر صنایع دستی در کوهدشت و الشتر و زاغه و غیره بوجود آمده برای تربیت کار آمد.یک داروخانه سیار ایجاد شده راه‌‌اندازی گاوداری خرم‌آباد و واگذاری آن به جهاد انجام شده کار فرهنگی در ارتباط با این مبلغ انجام شده هفتاد و چهار کیلومتر راه حسنیه تا رودخانة کرخه در سه رشته احداث شده، 94 کیلومتر راه شمشک به پل‌دختر که 60 کیلومترش در سال 59 و بقیه‌اش در سال 60 انجام شده همینطور 22 کیلومتر راه در پل‌دختر انجام شده در سال 1360 از این دویست میلیون تومان 95 میلیون تومان استانداری جهت ساختن انبار که از این محل چهل انبار چند منظوره در ده نقطة استان، استاندار احداثش را تدارک دیده و 35 میلیون تومان به آموزش و پرورش داده شده برای مدارس عشایری 12 میلیون تومان فرمانداری الیگودرز برای مناطق مختلف من‌جمله شورآباد دریافت کرده اینها تقریباً کارهائی بوده که بوسیلة وزارت کشاورزی که از طریق ارگانهای مختلف این وزارتخانه و همینطور استانداریها انجام شده.
در ارتباط با سؤال چهارم «برای جذب بودجه و خدمات عشایر در سال جاری چه طرح و برنامه‌ دارید؟» این است در این رابطه دو نوع طرح در استانهای عشایری در دست اجراء می‌باشند اول طرحهای ناحیه‌ای تحت عنوان طرحهای جامع مناطق عشایری که بودجة آن جمعاً 225 میلیون تومان برای هجده استان بوده و موافقتنامه‌های مربوط آن با سازمانهای برنامه و بودجه محلی مبادله گردیدند عملیات طرحهای مذکور کلاً شامل پروژه‌های عمرانی مورد نیاز مناطق عشایری می‌باشد.
دوم ـ اعتبارات ششصد میلیون تومانی مربوط به وزارت کشور که طرحهای مربوط به آن (رئیس ـ وقتتان تمام است) و آن به تصوب شورای اقتصاد با نظر مراکز عشایری استانها بعد از تصویب ان‌شاءالله کارهایش انجام خواهد شد والسلام علیکم و رحمه‌الله.
رئیس ـ آقای عباسی‌فرد فقط دو دقیقه وقت دارند که بگویند قانع شدند یا نه.
عباسی‌فرد ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ـ من برادرمان جناب آقای سلامتی را بخاطر آمارهائی که خواندند مقصر نمی‌دانم به دلیل اینکه وزیر یک وزارتخانه است و قاعدتاً باید بعه آمارگرانش مأمورین و افرادش با حسن‌نیت نگاه کنند و این آمارهائی که می‌دهند ایشان در اینجا هم ارائه بدهند و حتی به اندازه‌ای این آمارها خوشحال‌کننده بود نزدیک بود خود من هم باورم بشود که این مسائل واقعیت‌هائی است موجود ولی بعد فکر کردم که اگر این کارها دقیق می‌بود و درست می‌بود نباید عشایر و روستائیان گرفتاری و مشکلی می‌داشتند حداقل باید تخفیف پیدا می‌کرد من از این جهت که برادر عزیزمان آقای سلامتی از آمار و ارقام دستور یک تحقیق بیشتری بدهند بخصوص در جذب بودجه‌ها و هزینه کردن پولها و آنها را به کمیسیون ارائه بدهند و آنجا با هم از نزدیک بنشینیم دو نفری هم حرف بزنیم تقاضا می‌کنم سؤال به کمیسیون برود.
7ـ خارج شدن سؤال آقای حجازی (از آقای عسکراولادی) از دستور به علت
غیبت آقای حجازی
رئیس ـ متشکر، آقای حجازی هم سؤالی داشتند از آقای عسکراولادی وزیر بازرگانی که آقای عسکراولادی تشریف آوردند اما آقای حجازی خودشان غائب هستند لذا سؤال ایشان از دستور خارج می‌شود.
8 ـ اعلام وصول سؤال خانم طالقانی از وزیر امور خارجه
رئیس ـ دو سؤال دیگر رسیده اعلام بشود.
منشی ـ خانم اعظم طالقانی نمایندة تهران از وزیر امور خارجه در مورد سرقت هشتصد میلیون دلار پول ایران توسط راکفلر سؤال کردند.
9ـ اعلام وصول سؤال آقای مصطفی تبریزی از وزیر راه و ترابری
منشی ـ آقای مصطفی تبریزی نمایندة بجنورد از وزیر راه و ترابری در مورد راههای روستائی بجنورد که بودجة آن چند سال است تصویب شده و اقدامی صورت نگرفته سؤال نمودند.
رئیس ـ اسامی غائبین خوانده بشود.
قائمی (منشی)ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، جلسة امروز سه‌شنبه مورخ 12/4/1361.
چهار نفر غائب غیرموجه داریم که عبارتند از آقایان: فخرالدین حجازی از تهران، آقای حسنی از ارومیه، آقای خسروی از میاندوآب، آقای دامنی از خاش ضمناً  23 نفر هستند که تأخیرهای از 20 دقیقه تا 70 دقیقه دارند.
آقایان: متکی و ابراهیم یزدی هر کدام بیست دقیقه، آقای بخشی نواب 21 دقیقه، آقای امید نجف‌آبادی 22 دقیقه، آقای موسوی بجنوردی 22 دقیقه، آقای قهرمان رحمانی 25 دقیقه، آقای کروبی 24 دقیقه، آقای حسن روحانی 26 دقیقه، خانم بهروزی 26 دقیقه، آقای اکرمی 31 دقیقه، آقای عزت سحابی 34 دقیقه، آقای میراکبر غفاری قره‌باغ 35 دقیقه، آقای دهقان و آقای معین‌فر هر کدام 36 دقیقه.
آقایان: اخلاقی‌نیا، شاهچراغی و طباطبائی‌نژاد هر کدام 37 دقیقه، آقای باباصفری 41 دقیق، خانم طالقانی 45 دقیقه، آقای حسن‌زاده 48 دقیقه، آقای دعائی 50 دقیقه، آقای یونس محمدی 60 دقیقه، آقای هادی غفاری 70 دقیقه.
10ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسة آینده و دستور آن
رئیس ـ دستور جلسة بعد بحث دربارة همین طرح شوراها است و باز دو سؤال تاریخ آن هم روز پنجشنبه ساعت 30/7 صبح جلسه ختم می‌شود. مقدار وقتی که آقایان دارند برای شعبه‌ها تشریف ببرند.
(جلسه ساعت 12 پایان یافت)
رئیس مجلس شورای اسلامی ـ اکبر هاشمی رفسنجانی