سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در جمع پرسنل نیروی هوایی

سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در جمع پرسنل نیروی هوایی

  • سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۶۷

 

«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»

تبریک دهه فجربر همه ملت ما و مخصوصاً نیروهای مسلح دهه فجر و دهمین سالگرد به نیروی هواییانقلاب مبارک باشد و بر شما برادران نیروی هوایی که صاحب یک حماسه جاوید در تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی شدید با یک حرکت آگاهانه و متهورانه.

مروری جزئی برسرودی که گروه هنریتان اجرا کردند، خیلی خوب بود و با حال بود، جلسه تاریخچه انقلابما را با یاد شهدا و مرکز تجمع شهدا در بهشت زهرا معطر کردند. توضیحات فرماندهی نیروی هوایی هم حرفهایی حسابی بود برای یادآوری زحمات نیروهای مسلح و به خصوص نیروی هوایی، من حالا فکر میکردم درباره حوادثی که این انقلاب را به ثمر رساند و تلاشهایی که شد، بهنظرم آمد که چند تا نقطه برجسته در تاریخ انقلاب تا مقطع پیروزی داریم که آنها شجره خبیثه خانواده پهلوی را تکان داد و ریشهکن کرد؛ یک جریان مداوم انقلاب داشتیم و در جریان انقلاب در مقاطع خاصی، حرکتهای خاصی این جریان را یک دفعه تکان میداد و گامهای بلندی به جلو برمیداشت، در میان این قطعات بزرگ و قلههای آن حرکت یکی از مهمترینش حرکت نیروی هوایی بود. آن اصل بستر مبارزات و نهضت خوب با رهبری امام، پیشتازی روحانیت و همراهی مردم متدین و متعهد از دانشگاهیها، بازاریها و توده مردم بود و از سال 40-41 شروع شد و با نشیب و فرازهایی که داشت، همین جوری ادامه پیدا میکرد، گاهی اوج میگرفت، گاهی آرام میگرفت، یک حادثهای مثل بازداشت و تبعید امام یا 15 خرداد یا چیزهایی از این قبیل بهحرکت اوج میداد، گاهی هم شرایط معمولی بود، عادی جریان داشت.

شروع حرکتسال 56 با شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی ما یک حرکت بزرگی را در مردم دیدیم، این برای حرکات اخیر مبدأ بود، بعد خورده خورده همینطور اوج گرفت، عید فطر اولین راهپیمایی میلیونی مردم از قیطریه بعد از نماز عیدی که آقای شهید مفتح انجام دادند، ما آن موقع در زندان بودیم و حوادث را از یک دریچهای نگاه میکردیم، خیلی وسیع همه چیز دستمان نبود، خبر آنجا که منتشر شد چیز عجیبی بود یک دفعه در آن شرایط خفقان آن وضع آن جوری هیچ کس فکر نمیکرد، جمعیت مثلاً 2، 3 هزار نفری را بشود آن طور جمع بکنیم. مردم آن حرکت عجیب و غریب را کردند، یک دفعه خیلی چیزها عوض شد. خوب دیگر بعدش از اینگونه راهپیماییها زیاد داشتیم، نهضت عمق گرفت، یک کارهای عجیب غریبی پیدا شد، مثلاً کاری که کارمندان و کارگران صنعت نفت انجام دادند، اعتصابی که کردند و صدور نفت به خارج را قطع کردند که آن هم شوک داخلی بود و هم جهانی بود، چون سوخت از مهمترین ارکان زندگی مردم بود، نیروگاهها، ارتش، پلیس، صنایع، همه چیز دچار مشکل شد و زمستان هم بود خارج هم دچار شوک شد چون که یک دفعه 5، 6 میلیون بشکه نفت از بازار زده شد اگر پنج، شش میلیون نفت به بازار نریزد معلوم است چه به سر اقتصاد دنیا میآورد و سالها هم آن شوک کار خودش را اعتصاب کارگرانکرد؛ یعنی، نفت را یک دفعه حرکت داد. از 12 دلار به 36 دلار رساند تا دوباره صنعت نفتاینها توانستند به خودشان مسلط بشوند و نفت عربستان، کویت و امارات را توسعه بدهند و باز ما انقلابمان تمام شد و صدور نفت، از نو شروع کردیم، یک کم آرام گرفت ولی دو سه سال کار کرد و انصافاً اثر مهمی هم در بالا رفتن قیمت نفت داشت اگر نبود خیانت این سردمداران حکومت ارتجاعی، آن کار در تاریخ بزرگترین کار بود، چون نفت را داشت به قیمت واقعی خودش میبرد و این حق مردم مظلوم را تثبیت میکرد و این غارت را محدود میکرد که اینجوری مواد با ارزش در دست استعمارگران قرار نگیرد.

اعتصاب اداریهایا مثلاً اعتصابهایی که اداریها میکردند، خوب اینها چیزهایی نبود که دستگاه توقع داشته باشد، راهپیمایی مردم، سخنرانیها، تظاهرات اینها خارج از قدرت نظام بود، نظام از اینها توقعی نداشت اما اینکه مثلاً یک دفعه اداریها بیایند اعتصاب بکنند و یک بخشی را فلج کنند، این برایشان خیلی غیر مترقبه بود و دانشگاهها تعطیل بشوند، خوب خیلی چیزها فلج میشود ولی در دانشگاه اعتصاب سابقه داشته و امثال اینها، خوب دانشگاه جای مبارزه روشنفکرها است و غیر وابستهایها آنجا وجود دارند، دانشجو عنصر اصلی است آنجا، از این اتفاقات میافتد و دانش آموز وارد صحنه شد و این از حوادث مهم بود.

حضور امام در تهرانحضور امام در تهران، ورود امام در تهران این یکی از آن شوکهای عجیب و غریب بود، یک کشوری که همه چیزش دست دشمن باشد، فرودگاهش هواپیمایش پلیسش امنیتش همه چیز مال دیگران باشد، فضایش خوب شماها که خودتان هواپیماها را هدایت میکنید از فضا، میدانید که وارد شدن یک هواپیما برخلاف اراده حاکمیت یک کشور و همچنین برخلاف اراده مسیر، چون هیچ کشوری در مسیر طرفدار انقلاب که نبود از مبدأ گرفته تا اینجا این یک جو دیگری داشت که همه اینها را تحت فشار قرار داده بود که این کار انجام بشود. اینکه هواپیمایی با 400 نفر سرنشین به هرحال هواپیمای مملو از نیروهای انقلابی و رهبر انقلاب با همه سرمایه انقلاب این جور شجاعانه وارد بشود و در فرودگاهی که حتی پلیس دولت حاکم امنیت را تأمین بکند وارد بشود، آنهایی که ترتیب این پرواز انقلاب را دادند، آنهایی که این همت و شجاعت را کردند، این یک تکان عجیب و غریبی بود به دنیا و به نظام آن روز، تا امام که آمدند دیگر جریانها شکل دیگری پیدا کرد.

نقطه اتکاء رژیمدیگر معلوم بود؛ یعنی، بعد از آن موقع ضعف رژیم خیلی گل کرده بود، اما هنوز رژیم به نیروی مسلح خودش متکی بود و شاید فکر میکرد که در آخرین لحظه اگر نتوانست به شیوههای دیپلماسی قضیه را مهار کند به نیروی مسلح متوسل بشود در سطح وسیع، لازم بود که این هم بشکند یک جایی بایست این آخرین متکی رژیم و آخرین جایی که میخواست به او پناه ببرد  بشکند، این یک کار را شماها شکستید که کار بسیار بزرگی بود، البته این چند روز فاصله آمدن امام خیلی کارها کرد.

گوشهای از خیانتهایبختیار که حاکم بود کارهای عجیب غریب خیانت باری کرد، گمان کنم بختیارکه روز چهاردهم بود که برنامهریزی کردند تمام آن قراردادهایی که ما داشتیم با خارجیها که نیروهای مسلمان را پشتیبانی میکرد، اینها را لغو کرد به گونهای که در محاکمه بینالمللی دست ما را بست. اگر آن قراردادها سرجای خودش بود آمریکاییها خیلی تحت فشار بودند، همین جور بختیار فقط مانده بود برای اینگونه کارها نشست و هر قراردادی را آنها گفتند این باید لغو بشود رسماً از طرف دولت، خوب دولت رسمی بود آن موقع لغو کردند. بسیاری از قراردادهای مفید نیروی هوایی از همین چهاردهم به بعد ما میبینیم لغو شد و در صورتی که هر یک از آن قراردادها را اگر آمریکا عمل میکرد ما بعداً در محاکمه، ممکن است در محکمههای معمولی دنیا خیلی کاری نکنند، ولی این حق ما در تاریخ میماند و ما یک روزی با یک امکاناتی سراغ حقوقمان میرفتیم، این کارها را کردند.

اعلام وفاداریوقتی که آماده شدند در نهایت برای یک ضربه بزرگی به ملت، پرسنل نیروی هوایینیروی هوایی که یک دفعه بهصحنه آمدند و اعلام وفاداری کردند بهانقلاب و امام، هیچ کس فکرش را نمیکرد آن روز، به عقل ماها هم نمیرسید؛ یعنی، ما توقع نداشتیم که این چنین حادثهای اتفاق بیفتد.

به نظر من شبیهترین مصداق برای داستان حضرت موسی و فرعون آن آیه قرآن که میگوید: «فَاْلتَقَطَهُ آلَ فِرعُونِ لیَکُونَ لَهُم عَدواً وَ حَزنا»[1]  آل فرعون  

موسی را گرفتند و در کاخ خودشان بهعنوان بچه خودشان بزرگ کردند، برای اینکه این را به تعبیر همسر فرعون «قُرَّتُ عَینِ لیü وَلَک»[2]  آن گفت به فرعون که

خوب ما که بچه نداریم «واتَّخَذُوا وَلَدا» بچهمان باشد تا اینکه مایه نور چشم من و تو باشد، یک چیزی باشد که خانهمان را گرم بکند، آیندهمان را تعیین بکند و تداوم کارمان ]را تضمین بکند[.

نیروی هوایی برای آمریکایی‌ها و برای رژیم یک چنین چیزی بود، برای نیروی هوایی خیلی سرمایه‌گذاری کرده بود، خوب استعدادهای خوبی در این نیرو جمع شدند. به خاطر امتیازاتی که در نظر داشتند، بهای زیادی داده شد برای ابزار اینها، برای تعلیم اینها و نقطه اتکاء آمریکایی‌ها و رژیم بود به خصوص تکنولوژی‌ای که شما بایست به‌کار می‌گرفتید به شدت وابسته بود و آنها فکر می‌کردند که این تکنولوژی سرزنجیر اسارت نیروهای مسلح است با آن سیستم لجستکی که درست کرده بودند، تدارکی که تنظیم کرده بودند و کارشناس‌هایی که گذاشته بودند و آن پیچیدگی‌هایی که خود شما می‌دانید وجود دارد در کار آنها محاسبه کرده بودند هم در شیوه انتخاب و هم بردن به جایی برای تعلیم و هم مدیریت‌ها و هم در انتخاب ابزار و امکانات، از چند طریق به خیال خودشان نیروی مسلح را به زنجیر کشیده بودند و به پشتیبانی اصلی نیروی مسلح آینده‌شان را تضمین کرده بودند و عجیب است که خداوند از همین نقطه اینها را شکست داد، این خیلی چیز عجیبی است.

نیروی هوایییعنی واقعاً از طنزهای تاریخ است، از جاهایی است که مصداق خوب "العبد مصداق خوب یکیُدَبِّرُ و الله یُقَدِّر" است، یعنی انسان می‌نشیند تدبیر امر را می‌کند، طرح آیه قرآنیمی‌ریزد کار خودش را تنظیم می‌کند، ولی تقدیر دست خدا است، تعبیر قرآن این است "و عطاهم من حیث لایعلمون" یعنی از یک جایی خدا وارد می‌شود که همان جا را آدم خیال می‌کند که اینجا جای بستن است، جای وارد شدن نیست، در موقعی که انتظار داشتند آمریکایی‌ها و رژیم که نیروی هوایی با هواپیماهایش بالای سر مردم مانور بدهد و مردم را بترساند، وحشت درست کند در دل مردم، غرش هواپیماها این مردم را در خانه‌هایشان حبس بکند، در همان موقع دیدند که جوان‌های نیروی هوایی لباس پوشیدند و با لباس رسمی مدرسه علوی آمدند و با امام بیعت می‌کنند، هیچ‌کس انتظار نداشت. عده زیادی فرار کرده بودند، عده‌ای دودل بودند، عده‌ای حرکت نمی‌کردند، عده‌ای در خانه‌ها بودند عده‌ای با لباس معمولی به‌تظاهرات می‌آمدند، ولی آن چیز نشکسته بود، ابهت قضیه هنوز به‌جای خودش بود، این حرکت آن هم از مطمئن‌ترین نقطه اتکاء نظام در آن شرایط دل اینها را شکست، اینها را لرزاند و حسابی متزلزل کرد.

آخرین تیردیگر گذشت؛ یعنی، با همین حادثه آخرین تیر در ترکششان و آخرین رژیم سنگرشان که می‌خواستند به او پناه ببرند از بین رفت. نیروهای مسلح دیدند از حساس‌ترین نقطه ترک خورد و از درون سنگر نامطمئن شد، ایمان مردم خیلی بالا رفت، روحیه مردم بسیار بالا رفت، مردم اگر حکومت نظامی را به‌آسانی شکستند به دستور امام به خاطر همین بود؛ یعنی، نشان داد که این پوشالی است، این از درون استحکام مناسبی را ندارد و فرمان آنها را اجرا نخواهد کرد، حالا هر فرمانی بخواهند بدهند، بنابراین نیروی هوایی می‌تواند در تاریخ مدعی باشد که شریک خوبی در پیروزی انقلاب بوده است.

رشادت‌های نیرویبعد از انقلاب هم در دوران جنگ همین‌هایی بود که تیمسار ستاری اشاره هوایی درجنگکردند، واقعاً ما از نیروی هوایی راضی هستیم؛ اولاً روزهای اول جنگ نیروی هوایی، هم نقش نیروی هوایی را ایفا می‌کرد هم نقش نیروی زمینی را، تقریباً عمده نقاط حساس عراق را اینها از کار انداختند، نفتش را به‌کلی از کار انداختند، برقش را از کار انداختند، صدمات جدی زدند به عراق، چون فکر نمی‌کرد این چنین قدرتی بعد از رفتن شاه و آمریکایی‌ها وجود داشته باشد. آمادگی دفاعی خوبی نداشت روزهای اول غافلگیر شده بود و البته کم‌کم این مشکلش را حل کرد، سیستم‌های پیچیده دفاعی تهیه کرد، ما هم دیگر قدرت اولیه نیروی هوایی که خوب انبوه بمباران‌ها و آن وضع پروازهایی که داشتیم، طبعاً در طول جنگ با آن وسعت دیگر نمی‌توانستیم انجام بدهیم، تلفات هم دیگر ریسکش یک مقدار مناسب نبود.

آن موقع اگر ما یک روز مثلاً ده تا خلبان، ده تا هواپیما از دست می‌دادیم، خیلی مهم نبود اما دیگر روزهای آخر ما روی یک هواپیما هم حساب می‌کردیم، بایست خیلی حفاظت می‌کردیم، دشمن هم آمادگی دفاعی‌اش زیاد شده بود، ریسک خیلی بالا بود در آن شرایط، به‌هرحال روزهای اول کار سرنوشت ساز را اینها کردند. بعد هم که نیروی زمینی به‌هرحال روزهای اول مشکل داشت، ما یادمان است که دائماً پرواز می‌کردند برای اینکه روی زمین دشمن را بزنند، از بالا بمب می‌ریختند، از پایین می‌ریختند برای اینکه اینها را زمین‌گیر بکنند و متوقف کنند و برگردانند.

آخرین کار آخرین کار هم به‌طور تصادفی یک کار دو جنبه‌ای شد هم علیه عراق هم علیه موفقیت آمیزمنافقین که فتنه جدی را در این مقطع لازم بود ما از سرمان کم بکنیم، عملیات نیروی هواییمرصاد بود که خیلی خوب هوانیروز و نیروی هوایی وارد عمل شدند و حسابی حال عراقی‌ها و منافقین را گرفتند، بین باختران و اسلام آباد هم شروعش خیلی خوب بود و هم ختمش.

سیاست آیندهحالا برای آینده شما باید آمادگی بیشتری داشته باشید، باید امکانات‌تان را نیروی هواییخیلی خوب حفظ کنید، باید تعمیر و نگهداری را بسیار جدّی بگیرید، ارزش امکانات خودمان را ما فهمیدیم که اینها خیلی با ارزش است، نیروهای پدافندی هرچه که دارند آماده بکنند که ما بتوانیم از آسمانمان به خوبی دفاع بکنیم، نیروهای آفندی امکاناتشان را خوب سرپا نگه دارند، از این موقعیتی که حالا به‌دست آمده کم و بیش برای پشتیبانی تدارکات فنی‌مان استفاده بکنید، خودمان را آماده نگه داریم، آموزش‌ها را جدی بگیرید، تمرین‌ها را خوب انجام بدهید، نیروها با نشاط و سرحال بمانند، ما نمی‌دانیم جنگمان تمام شده، اگر آماده باشیم احتمال تمام شدن جنگ بیشتر است تا اینکه ما برویم دنبال آسایش و آرامش، اگر دشمنان احساس بکنند که ما آماده نیستیم دوباره ترغیب می‌شوند که شیطنت بکنند، اینکه اول انقلاب چنین گستاخی به خرج دادند، دلیل عمده‌اش این بود در محاسبه آنها ارتش با رفتن آمریکایی‌ها و با رفتن فرماندهان سطح بالا و با بهم خوردن سیستم تدارکاتی و پشتیبانی و این مسائل فکر کردند که ارتش آمادگی دفاع ندارد، نیروی دیگری هم که دیگر نبود، بنابراین چرا نیایند یک جایی که باز است، گنج باد آورده‌ای را بردارند و ببرند و انقلابی را سرکوب کنند؟ اگر همان روز ما این آمادگی را داشتیم، اینها نمی‌آمدند، حالا هم همین ایستادن به‌مقدار آمادگی ما بستگی دارد.

نیروی مسلح مستقلدشمن همیشه حریص است، همیشه متجاوز است، همیشه کینه‌توز است و درمنطقهما را نمی‌پسندد، انقلاب مردمی را نمی‌خواهند، ارتش مستقل نیروی مسلح تهدیدبرای دشمندر منطقه برای آنها مهم است، یک حرکت سیاسی مستقل برای آنها مهم است، هر وقت بتوانند از پا در می‌آورند، ما باید خودمان را حفظ بکنیم، ما در سطح ممکن برای نظام بعد از جنگ پشتیبانی خواهیم کرد و شما هم باید بیشتر از وضع معمول زحمت بکشید تا اینکه کار به جای مقبولی برسد، نفس قدرت و امکانات دشمن را ]بگیرید[، مانع جنگ این است، خوب ما نمی‌دانیم شاید هم یک بار دیگر سیاست‌های اهریمنی دنیا خواستند یک بار دیگر بختشان را آزمایش کنند که امیدواریم این بار اگر چنین حادثه‌ای اتفاق افتاد، شما بتوانید افتخارات عظیمی را بیافرینید.

از قول بنده و از طرف حضرت امام به همه همکاران و دوستانتان سلام برسانید، ان‌شاءالله ما در آینده شاهد پیروزی‌ها و موفقیت‌های شما باشیم، یاد شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودانمان را گرامی می‌داریم.

            والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

[1] - سوره قصص، آیه 8 پس (مادر موسی چنان کرد، چیزی نگذشت که) فرعونیان، او را (دیده و از آب) برگرفتند تاسرانجام، دشمن و مایه اندوهشان گردد. همانا فرعون و هامان و سپاهیانشان خطاکار بودند.

 

[2] - سوره قصص، آیه :9 «و همسر فرعون گفت این کودک نور چشم من و تو است.