سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح هجدهمین کنفرانس وحدت اسلامی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السّلام علی رسولالله
به میهمانان گرانقدر کنگره به خصوص به شخصیتهای عظیمالشأن دنیای اسلام خوشآمد عرض میکنیم که زحمت این سفر را تحمّل فرمودند. از آیتالله تسخیری و همکارانشان در مجمع التقریب تشکر میکنیم که زحمت تشکیل این کنگره را با برنامههای خوب برعهده دارند.
سالگرد میلاد حضرت رسولاکرم(ص) را خدمت شما و امت اسلام تبریک میگویم که سرمایه بزرگی برای یادآوری عظمت اسلام، قرآن و توجه امت اسلامی به سرمایه اصیل و ارزنده خود است. فکر میکنم این کنگره اهمیت بسیار زیادی دارد که به خاطر شرایط ویژهای میباشد که امسال و سال آینده در پیش داریم و شرایطی که در دنیای اسلام و به طور کلی در دنیا در پیش است.
همیشه مسایلی هست که مورد توجه قرار بگیرد، ولی فکر میکنم امسال و این روزها دنیای اسلام در مرحله سرنوشتسازی قرار گفته و باید توجهات ویژهای به آن شود. میدانم که اگر میهمانان کنگره با بحثهای عمیق و همهجانبه بتوانند شرایط جاری را برای امت اسلامی خوب تشریح کنند، خدمت بسیار بزرگی در اصلاح مسیر و تعیین سرنوشت خوب برای دنیای اسلام و بشریت خواهد بود. میدانم که هرکدام از شما در محیط خودتان و خیلیها در همه دنیای اسلام مؤثر هستید و مخاطبان فراوانی دارید که با اعتماد، عشق و علاقه به شما نگاه میکنند.
هم به خاطر شخصیت خودتان که اعتماد مردم راجلب کردهاید و هم به خاطر پیامی که بر دوش دارید و حمل میکنید که پیام مهم وحی، قرآن و اسلام است.
برای ما خیلی روشن است که بشریت جز در سایه حاکمیت معارف اسلامی و قرآن، روی خیر و سعادت مطلق را نخواهد دید. مکتبها و ادیان آسمانی فراوان هستند، ولی اسلام و بهخصوص قرآن - که سند مورد اعتماد و اطمینان و دست نخورده بین خداوند و بشر است و الفاظ، حروف، آیات، کلمات و حتی فواصلش از سوی خداوند تضمین شده است. سندی به این استحکام در تاریخ بشر وجود ندارد. - محتوای جامعی برای امروز و فردای بشریت دارد. اگر ما اعتبار، نفود و حضوری در دنیا داریم ـ طلبهها و علمای علوم دینی را میگویم ـ از این پیام و رسالت است. «کتاب الله و سنت پیغمبر(ص)» که خیلی ارزشمند هستند.
هرچند دنیا بیشتر جلو میرود و روشن میشود و هرچه افکار بشریت مترقیتر میشود، تلألو و درخشش قرآن و سیره پیامبر(ص) مشخصتر میشود و این خود، معجزه است. بالاخره فاصلهای بین 1400 سال پیش و دنیای کوچک و بدون سواد جزیرهالعرب با دنیای پیشرفته امروز است که بشر تا اعماق کرات آسمانی نفوذ کرده و در اعماق زمین حضور دارد و ذره را تا بینهایت شکافته و اسرار بزرگ مخلوقات و سنت خدا و طبیعت جهان و بشر را کشف کرده است. این سند، آن روز و امروز سازگار و سازنده بود و هست. تحقیقاً برای فرداها مؤثر خواهد بود.
مهم این است که چنین رسالتی برعهده و چنین پیامی برای بشریت داریم. افتخار، حیات و عشق ما به همین است. نباید چیز دیگری برای ما اولویت داشته باشد که انشاءالله ندارد.
گفتم که امسال وضع ویژهای دارد. نمیتوانم همه مسایل را که باید در این بحث بیاید، در یک سخنرانی کوتاه که سعی میکنم وقت کنگره را کمتر بگیرم و شما به کارهای تخصصی برسید، عرض کنم. چند نکته مهم آن را میگویم.
میدانید که بعد از 11 سپتامبر، عقده واقعی استکبار و کفر جهانی علیه اسلام خود را نشان داد. نمیگویم شروع شد، میگویم خود را نشان داد. گوشهای از آنچه که در دل آنها بود، به زبان آقای بوش، رئیس جمهور آمریکا آمد. تعبیرش جنگ صلیبی بود. این تعبیر برای دنیای اسلام، دنیای ترور و وحشت بود. البته متفکران غرب زود متوجه شدند که آقای بوش اشتباه کرد که این کلمه را بر زبان آورد. او هم اعتراف کرد. اما نمیتوانیم بپذیریم که این جمله یک اشتباه زبانی بود. این جمله گوشهای از عقدههایی بود که علیه دنیای اسلام در دلشان هست که جرقهای زد. «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر»
میدانید که وقتی به جنگ صلیبی اشاره میشود، یعنی چه؟ یعنی آن موقعی که اروپا با سردمدارای تندروان کلیسا به قصد انهدام دنیای اسلام حدود 200 سال مسلمانان را دچار بدترین جنگهای تاریخ کردهاند. بدترین وحشیگریها رخ داد. البته سرانجام شکست خوردند و برگشتند، اما جنایات خیلی وسیع بود. نمیخواهیم نسل امروز را با تجدید آن خاطرات آزرده خاطر کنیم، ولی آن کلمه معانی زیادی داشت.
از آن روز هم چیزی پیدا نشد که آن کینه، طرح و برنامه را نفی کند. عملاً همآنها جلو میآیند، منتهی دیگر به اسم جنگ صلیبی نیست. اسم آن را مبارزه با تروریسم گذاشتند که این عبارت را همه دنیا قبول دارند. تمام عقلاء ملتها، دولتها و مکتبها قبول دارند که ترور وسیله وحشیانهای برای پیشبرد اهداف است. هیچ کس به اندازه مسلمانان و دنیای اسلام در مبارزه با تروریسم نمیتواند افتخارات بیشتری را در تاریخ خود نشان دهد. این افتخار از صدر اسلام تا امروز مال مسلمانان است.
نمونهاش را میتوانید در ایران پیدا کنید. حدود 17سال مبارزه بیامان با رژیم شاه داشتیم و آنها بدترین جنایت را نسبت به ما مرتکب میشدند. شکنجهها و زورگوییها بود، ولی امام راحل به عنوان رهبری انقلاب حتی یک بار هم اجازه ندادند که کسی دست به ترور بزند. گروههای تروریست هیچ وقت از جانب ایشان به رسمیت شناخته نشدند و حمایت نکردند.
این در حالی است که در مقابل رژیمی مبارزه میکردیم که سرتا پا وحشت و ترور بود. در آخر هم با امواج مردم و پیشتازی روحانیت در خیابآنها و با اعتصابها،آمریکا و رژیم شاه را شکستیم و به زانو درآوردیم. اصلاً راه اسلام اتکای بر افکار عمومی مردم است و با این وسیله بیشترین کار میشود.
خوشبختانه شما علمای اسلام، درست همین موقعیت را دارید که میتوانید از افکار عمومی استفاده کنید. میتوانید مورد اعتماد تودههای مردم باشید. میتوانید تودههای مردم را بسیج کنید. دنیای اسلام از لحاظ تصمیم استکبار در مقابل یک خطر جدّی قرار گرفته است.
از این جهت میگویم خطر که آنها به دنبال این هستند. ولی مطمئنم موفق نمیشوند و شکست میخورند. چون در تفکرات آنها هم تضاد است. این پاراداکس و تضاد مانع موفقیت آنهاست. میخواهند با شعار دمکراسی هر جا حضور یابند و کار کنند. چون غیر از این چیزی ندارند که مطرح کنند.
معنای دمکراسی هم اتکای به مردم است. وقتی صحبت از مردم و به میدان آمدن آنهاست،اولین کار برخورد با بیگانگان است. هیچ جمعیت مردمی را پیدا نمیکنید ـ اگر پیدا کردید، به ماهم نشان دهید ـ که مایل باشند دیگران بر آنها مسلط باشند. اصلاً به غیرت ملتها، جمعیتها و انسآنها برمیخورد، اگر ببینند کسی از خارج آمده و میخواهد آنها را هدایت و اداره کند، به خصوص آن نوع از ادارهای که در آن استعمار ، سلطه، زورگوئی، بردن منافع و تحمیل افکار و عقاید است.
به همین دلیل میگویم استکبار موفق نمیشود و هرچه جلوتر برویم، به نفع ملتها تمام میشود. نمونهاش را در عراق خوب میبینید. آخرین رقمی که آمریکاییها دیروز در پارلمان خود گفتند، 280 میلیارد هزینه آنها در عراق بود. آن قدر که خودشان اعلام کردند، حدود 1700 کشته و 17 هزار مجروح دادند. همه اینها به کنار،آبرو و ابهت خود را از دست دادند. خودشان نظرسنجی میکنند و میگویند: حدود 80 درصد افکار عمومی مسلمانان از آمریکا متنفر است.
این همان بروز تناقض است. آمریکا خرج و لشکرکشی میکند و تلفات میدهد، بدنامی را تحمل میکند، علیه آن تظاهرات میشود و در داخل کشورش انتقاد میشود. نتیجه آن چیست؟ نتیجه آن تنفر دنیای اسلام است. امروز چگونه یک قدرت بیگانه میتواند در محیطی که مردم از آن متنفر هستند، نفوذ داشته باشد و حکومت کند؟
بخواهیم یا نخواهیم دنیا به طرف افکار عمومی میرود. عموم حرکت تاریخ اینگونه است. هرچه انسانها عالمتر، آگاهتر و مطلعتر میشوند و اطلاعاتشان به روز میشود، آزادی و حریت اراده و احترام به تفکر و تصمیمات خود را بیشتر میخواهند.
آمریکا و استکبار هم این را میدانند. ولی مسئله مهمی در پیش دارند که تحت عنوان جهانی شدن کار میکنند. این موضوع هم یکی از تکیهگاههای صحبت امروز من است که مبارزه با اسلام در سایه یک استراتژی عمومی جهانی شدن در حال اتفاق است.
جهانی شدن به طور طبیعی است. بشر از غارنشینی به مجتمعهای بزرگ مردمی رسیده است. مرزها پشت سرهم ضعیف میشوند و حاکمیت ملی مقدار زیادی از اختیارات خود را به حاکمیت جهانی واگذار کرده است. الان مراکز جهانی با تضعیف حاکمیت ملی روزانه سلطه خود را اضافه میکنند و ما هم این را داوطلبانه میپذیریم. در مراکز جهانی سهمیه و شهریه میدهیم و عضو میشویم تا از امتیازات مراکز جهانی استفاده کنیم. از سازمان ملل گرفته تا جاهایی مثل یونسکو، فائو و جاهای دیگر برای هواپیمایی، کشتیرانی و حتی در دادگاه کیفری عضو میشویم. در تمام مسایل بشریت، قدرت جهانی در حال شکلگیری است. جهانیشدن همین است.
تجارت جهانی و امثال اینها اقتضائات عصر ماست. هرچه دنیا از لحاظ ارتباطات قویتر میشود، دیوارهای فاصله هم برداشته میشود. اگر هم کسی بخواهد جلوی پرواز امواج را که حامل اطلاعات هستند، بگیرد، نمیتواند. چون با سرعت نور پیش میروند. جهانی شدن هست.
ما طلبههاو روحانیت جهاناسلامباید درچنین فضایی برنامهریزیکنیم.امیدوارم استراتژیای که بناست در مجمع تقریب مذاهب و به صورت عمومی در سراسر دنیای اسلام مورد قبول قرار بگیرد، توجه داشته باشد که داریم به کجا میرویم و این استراتژی به مقتضای آن شکل بگیرد.
نکته منفی جهانی شدن این است که آمریکاییها تصمیم گرفتند سوار بر موج طبیعی بشری شوند و در مراکز تصمیمگیری جهانی نفوذ پیدا کنند و حرف اول و آخر را بزنند. خطر اینجاست. فکر میکنم که باید علمای اسلام، دنیای اسلام را متوجه کنند. الان کوفیعنان دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد تغییر ساختار سازمان ملل را داده واین مسئله بسیار جدی است. عده زیادی از دانشمندان دارند کار میکنند که این تغییر را انجام دهند. اما علائم فراوانی است که استکبار به جای اینکه از امتیازاتی که گرفته، عقبنشینی کند و از تبعیضهایی که بوده، دست بردارد، درصدد است که جای پای خود را در سازمان ملل محکمتر کند.
هنوز جاهایی در سازمان ملل هست که آرای کشورهای ضعیف هم کارساز است. اما میخواهند کنترل کنند. بحث اضافه شدن تعداد اعضای شورای امنیت مطرح است. اصل اضافه شدن مسئلهای نیست، اما چگونه اضافه شدن مهم است.
بشر انتظار داشت که حق وتو در تاریخی حذف شود. الان اینها میخواهند این حق نامشروع را تحکیم کنند و در جهت منافع استکبار قرار دهند. میخواهند در کمیسیون حقوق بشر شکل دیگری به وجود آورند که در هرجا که میخواهند، افکارشان را جابرانه بر مردم تحمیل کنند. ظاهر آن به اسم اصلاح است. ولی مطمئنم اگر دنیای سوم و جهان اسلام تصمیم درستی نگیرد و فعال نباشد، کلاه بزرگی سرما میرود. کلاهی که بعد از جنگ جهانی اول به سر بشریت رفت، این بار بدتر میشود.
تأسف ما این است که حدود 60 رأی مسلمانان در سازمان ملل است و هرکدام میتوانیم به طور طبیعی یک رأی اضافه کنیم و کشورهای عقب افتاده جهان سوم را با خود همراه کنیم و قدرت تصمیمگیری اصلی در سازمان ملل باشیم، ولی 7 یا 8 کشور قلدر همه مهارتهای حرکت تاریخ را به دست گرفتند.
فکر میکنم این کنگره باید در این مسئله حرفهای جدّی داشته باشد. به حرف هم اکتفا نکنید و باید علمای اسلام وارد عمل شوند و به میدان بیایند و شجاعانه در کشورهای خود مطرح و مردم خود را بیدار کنند. مشکلاتش را تحمل کنند که مهم نیست. یا محرومیت از بعضی از امتیازات و یا زندان ، تبعید و امثال این است . باید مسایل اصلی اسلام را در دنیا شجاعانه مطرح کنیم.
الان ظلمی در تاریخ است که نمونههایش را میبینید. چندماه پیش شورای امنیت قطعنامهای علیه دولتهای سوریه و لبنان در جهت منافع آمریکا صادر کرد و دیدیم که همه دیوهای شرور پشت سر آن حرکت کردند که در لبنان که فکر میکنند جای مهمی است، نفوذ خود را تجدید کنند و اسرائیل اوّلین بهرهبردار این نفوذ است. در همانجا چندین قطعنامه شورای امنیت و سازمان ملل علیه ظلمهای اسرائیل داریم که هیچکس به دنبال این نرفته که این قطعنامهها اجرا شوند. بعضی از قطعنامهها نزدیک 50 سال عمر دارند، ولی اجرا نشدهاند. همین دیوار که مسئله روز است و اسرائیلیها میکشند، تاریخچه مشخصی دارد. ده، دوازده سال پیش گوریون مطرح کرد و در داخل اسرائیل مخالفتهایی بود. تندروهای اسرائیل عقیده ندارند این دیوار ساخته شود. چون همه فلسطین مال ماست و باید از فرات تا نیل پیش برویم. دیوار کشی را مزاحم اهداف طولانی خود میدانند. اما معتدلترها دیوار را لازم میدانند و دارند میکشند. شورای سازمان ملل این کار را محکوم کرد. دیوان عدالت بینالمللی و اتحادیه اروپا هم این را محکوم کردند، اما اسرائیل با انبوه مهندسان، کارگران و بلدوزرها مشغول ادامه کشیدن آن است.
شاید دنیای اسلام خیلی کم میداند که با وجود این دیوار چه اتفاقی میافتد!! آنها بوقهای تبلیغاتی را در دست دارند و ما در این بخش کم توجه هستیم. این دیوار بخش اعظم اراضی حاصلخیز فلسطینیها را از دستشان میگیرد و جدا میکند. این دیوار صدها و حتی هزاران فلسطینی را دوباره آواره میکند. این دیوار باریکه زعفه غربی را باریکتر و غیرقابل زندگی و شهرکهای غصبی صهیونیست نشین را دائمی میکند. ولی مثل اینکه کشورهای عربی و دنیای اسلام اهمیتی به این داستان نمیدهند.
چند هفتهای است که تندروهای یهودی اسرائیل قصد تخریب بیتالمقدّس را دارند. سالهاست که این بقعه مورد تهاجم است. علمای تندرو اسرائیل خیلی روشن میگویند هیکلسلیمان زیر بیتالمقدّس است و باید نقب بزنیم و هیکل سلیمان را پیدا کنیم. یک بار در سخنرانی گفتند: «از آنجا با یک انفجار بیتالمقدّس را خراب میکنیم و آنچه که ساخته میشود، هیکل سلیمان است.» البته فلسطینیها انصافاً خوب جهاد میکنند و خوب ایستادند. در دنیای اسلام مخصوصاً از طرف مراکز دینی هم حمایتهایی است. اما دولتهای اسلامی به اندازه کافی به این مسئله نمیپردازند.
اینها در برنامههایی است که امسال در پیش داریم. میبینید که وقتی دیدند یک جمعیت کوچک به نام حزبالله لبنان با شجاعت و فداکاری، ارتش اسرائیل را برای اولین بار شکست داد، آنها را وادار به فرار کرد و سلاحهایشان را به غنیمت گرفت. این کار در تاریخ اسرائیل در مقابل ارتشهای عرب اتفاق نیفتاده بود، جز یکبار در مصر که اسرائیل را شجاعانه عقب راندند و اسرائیل بعداً به طریقی جبران کرد و یک نقطه قدرتمند مسلمان در لبنان پیدا کردند، حرکت کردند که حزبالله را خلعسلاح کنند تا مسلمانان حتی این مقدار نیرو در مقابل اسرائیل نداشته باشند.
همه اینها علائم خطر و صاف کردن جادهها برای پیشروی است. آمریکا به شدت به منابع انرژی خاورمیانه وابسته است. تعریف خودشان از منافع حیاتی، آنهایی است که به هر قیمت ولو با جنگ باید حفظ شوند. تأمین انرژی برای پیشرفت برای آنها یک منفعت حیاتی است.
این لشگرکشی، این تهدیدها، این فشارهای واقعاً وحشیانه بر جمهوری اسلامی که نقطه مقاومت دنیای اسلام و مرکز پرگار حرکت نیروهای اسلامی در تاریخ است،بسیار زیاد است و متأسفانه بعضی از انسآنهای نادان در منطقه ما خیال میکنند اگر در این راه با آمریکا همکاری کنند، چیزی گیرشان میآید. نمیدانند اگر روزی خدای نکرده این سنگر مهم بشکند ـ که نمیشکند ـ دنیای اسلام بیپناهتر میشود و تهاجم آنها متوجه خیلی جاها میشود.
امیدواریم شرارتهایی که آمریکا در منطقه ما، عراق، افغانستان و جاهای دیگر میگیرند، این برنامهی توسعهای که دارند، این فشاری که بر کشورهای مثل سوریه و لبنان میآورند، این حمایتهای ظالمانهای که از اسرائیل میکنند و این تبلیغات گوشخراشی که علیه اسلام و قرآن میکنند و این هتک حرمتهایی که نسبت به مقدسات اسلامی میکنند، بتواند امت اسلامی را بیدار کند و اگر شما علما شجاعانه حرف بزنید، بهترین وسیله برای بیداری مسلمانان هستید.
یقیناً امت اسلامی بیدار، مشت به دهان استعمار متجاوز میزند و آنها را به خانههایشان برمیگرداند و این اتفاق میافتد. اگر ما این کار را نکنیم، نسلهای بعدی خواهند کرد.
به هرحال، بنده فکر میکنم زحمتی که دارالتقریب کشیده و این سرمایهای که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی با تأسیس مجمع التقریب در اختیار دنیای اسلام گذاشتهاند و این فضایی که برای بحث، بررسی و تصمیمات شجاعانه و بدون نگرانی پدید آمده، وسیلهای برای بیداری دنیای اسلام و بشریت باشد. چون فقط به مسلمین فکر نمیکنیم. حقیقتاً برای مظلومین زمین فکر میکنیم که اکثریت مردم دنیا را تشکیل میدهند.
امیدواریم این حرکت آزادیبخش،خداخواه و عدالتخواهی که امام راحل با شجاعت ، شهامت، تیزبینی و پیشبینی خود طراحی کردند و گامهای اولیه را برداشتند، با همت شما و مسلمانان آزاده، راه خود را به خوبی پیش ببرد. شاید زیاد حرف زده باشم و خسته شده باشید. شما را به خدا میسپارم و برای برکت بیشتر این کنگره دعا میکنم.
والسّلام علیکم و رحمهالله