سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح همایش بین‌المللی جهاد علمی، وحدت اسلامی، چالش‌ها و راهکارها

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح همایش بین‌المللی جهاد علمی، وحدت اسلامی، چالش‌ها و راهکارها

  • دانشگاه امام صادق(ع)
  • یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله و اصحابه الاخیار
خدمت میهمانان، به خصوص شخصیت‌های بزگوار جهان اسلام خوش آمد عرض می‌کنیم که از راههای دور تشریف آوردند و زحمت این سفر را متحمّل شدند.
آیت‌الله مهدوی کنی و حجت‌الاسلام و المسلمین عراقی نکات اصلی مطلب را که روح اهداف این اجلاس است، خیلی مختصر و گویا مطرح کردند. من بیشتر توضیح دهنده همان حرفها و همان اهداف هستم.
تردیدی ندارم که وحدت یا به تعبیری اتحاد و همکاری رمز پیروزی هر جریانی است. همیشه این‌گونه بود و در آینده هم هست. هیچ‌کس نمی‌تواند در این اصل تجربه شده تاریخ تردید کند. باز شکی نداریم که اختلافات بیجا و تنازع و تفرّق مایه ضعف، زبونی و شکست است. این هم مثل اصل اول، یک اصل فولادین است که نمی‌توان در آن تردید کرد. اگر بحثی است درباره حدود وحدت و اختلاف است و امتی که عاقل باشد، این حدود را به خوبی ترسیم می‌کند و اگر جاهل باشد، از حدود درست تجاوز می‌نماید.
قرآن برای امت اسلام در این زمینه راهنمای خوبی است. همانطور که آیت‌الله مهدوی گفتند، قرآن نمی‌خواهند که ما اختلاف‌نظر نداشته باشیم. محال است که بشر با طبیعت موجودش اختلاف‌نظر نداشته باشد. ولی قرآن می‌خواهد که در میان امت اسلام نزاع، درگیری و اختلاف فیزیکی نباشد.
شاید اگر در اختلاف نظر را ببندیم، جمعیتی منجمد، دگم، راکد، بی‌خاصیت و روبه عقب باشیم. هیچ‌وقت هیچ گروه عاقل نباید از اظهارنظر در مسایل برنجد. اصلاً طبیعت دین اسلام به عنوان دین خانم همین است.
قدری برای عنوانی که برای کنگره انتخاب شد، فکر کردم که چه ارتباطی بین جهاد علمی و وحدت برقرار کنیم. یک کنگره یا دو کنگره، یک موضوع یا دو موضوع است. می‌خواهم نقطه مرتبط اینها را عرض کنم. جناب آقای عراقی گفتند که جهل زمینه تفرقه است. درست است. البته علم هم می‌تواند زمینه تفرقه باشد. وقتی دو عالم اختلاف نظر پیدا کردند، اگر حدود عقلانی را مراعات نکنند، نزاع پیش می‌آید.
می‌خواهم رابطه دیگری بین این دو عنوان مطرح کنم که شاید راهی برای حرکت در جهت وحدت اسلامی باشد. همه ما می‌دانیم اسلام آخرین دین الهی است. یعنی بنا نیست بعد از این از آسمان کتاب و دینی برای بشریت بیاید. عمر دنیا هم به این زودی تمام نمی‌شود. 1400 سال است که این پیام را داریم و شاید بشر باید میلیونها سال دیگر با این پیام الهی زندگی کند.
دینی که در جزیره العرب، جایی که مکتب‌خانه درستی نداشت و جهل و جاهلیت صفت مناسبی برای مردم آنجا بود که اطلاق شد، نازل شد و می‌خواهد دنیایی را که همه مراحل علم را طی کرده و می‌کند و به جایی می‌رسد که از اعماق زمین تا اوج آسمان را در سیطره دانش خود می‌گیرد که این مرحله شروع شده و به اعماق ذره‌ها نفوذ می‌کند و هر روز ذره‌های در گذشته غیرقابل تجزیه را تجزیه می‌کند و دانش جدیدی از آن ذره غیرقابل رؤیت به دست می‌آورد و خدا می‌داند در آینده چه علومی پیدا می‌شود، باز این اسلام می‌خواهد این جهان را اداره کند و می‌کند و معتقدیم این ظرفیت در پیام وحی هست. چگونه، چطور؟
یعنی همان مطالبی که در زمان پیامبر(ص) در آن 23 سال عملی شد، می‌باشد؟ روی شکل عملی همان قوانین بایستیم؟ معلوم است که جواب منفی است. چون آن موقع خیلی از مسایل مطرح نبود. اگر مطرح می‌شد، مسخره می‌کردند که این چه ربطی به ما دارد! خیالات است! افسانه است.
پس راهی که می‌ماند، اجتهاد است. یعنی دانشمندان فکر و تحقیق کنند و براساس اصولی که از قرآن و سنت در اختیارشان هست، کار کنند. خداوند این پیامبر باطن را که عقل است، به عنوان مهمترین ویژگی مخلوقات در انسان قرار داد که این عقل نقش پیغمبر ظاهر را عمل می‌کند. این با اجتهاد مقدور است و راه دیگری ندارد.
در علوم صرف علمی و فیزیکی، مشاهدات، تجربیات و آزمایشگاهها داوری می‌کنند. اما در علوم نظری داوری با تفکر است. وقتی با تفکر با مسئله‌ای برخورد شود، اختلاف طبیعی است. شما دو انسان را پیدا نمی‌کنید که در همه چیز مثل هم باشند و این هم از آیات خداست.
بنابراین باید جامعه‌ای باشیم که برای پذیرش نتایج اجتهاد و اختلاف‌نظر و انتخاب و داوری درست آماده باشیم. البته جامعه عالم این‌گونه می‌شود و نه جامعه جاهل. قل الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه و جادلهم بالتی احسن و بشرّ عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه.
اگر اختلاف نباشد، اتباع احسن یعنی چه؟ اگر همه خوب باشند که اتباع احسن معنا ندارد. اگر همه یکی باشند، یعنی همان را بپذیریم. پس می‌بینیم که قرآن ما را راهنمایی کرده است.
آقای مهدوی به نکته‌ای اشاره کردندکه جای توجه دارد. ایشان گفتند: قرآن بیشتر روی تفرّق و تنازع تکیه دارد که نهی می‌کند. اما روی اختلاف‌‌نظر با همین آیه‌ای که الان خواندم، به عنوان یک واقعیت می‌گوید: راه بهتر را انتخاب کنید و حرف بهتر را بپذیرید.
با اصول قرآنی می‌توانیم متحد باشیم. اگر قرآنی باشیم و اگر با خداوند پیمان ببنیدیم که هوای نفس را بر درک واقعی غلبه ندهیم، می‌توانیم اگر منافع فردی، گروهی، عشیره‌ای، کشوری، جغرافیایی، نژادی و ... را برحق و حقیقت و واقعیات جهان غلبه ندهیم، می‌توانیم.
پس جهاد علمی که در عنوان کنگره آمده است، مفهومی جدّی دارد. یعنی واقعاً تلاش کنیم با دانش خود کشورهای اسلامی و اسلام را نیرومند کنیم و تفرقه را بسوزانیم. امروز هم دنیا از دید خودش به اینجا رسیده است. می‌بینید تکثر اجتماعی جزو دستاوردهای جدید علوم انسانی و بشری است. امروز همه دنیا، تک صدایی را محکوم می‌کند. هیچ کشور پیشرفته‌ای تک صدایی را نمی‌پسندد. افتخار همه این است که تک صدایی نیست. فضا باز است. هرکسی می‌گوید، هرکسی اظهارنظر می‌کند و افکار عمومی و مردم راه خود را انتخاب می‌کنند.
من هم در تجربه سیاسی به این نتیجه رسیدم که افکار عمومی در داوری بین اختلاف نظرها خیلی کم اشتباه می‌کند. اگر فضا سالم باشد، افکار عمومی راه خود را پیدا می‌کند. بگذاریم در فضای اسلامی اظهارنظر شود. دوره‌ای که در تاریخ اسلام انسداد باب اجتهاد پیش آمد، اسلام خیلی ضرر کرد و شاید یکی از علل عقب‌ماندگی ما همان دوره انسداد باب اجتهاد بود.
درباز بودن باب اجتهاد آثار عظیم علمی به دست آمد. دوره دیگری هم در تاریخ تشیّع اتفاق افتاد. اولی در تاریخ اهل سنت بود. در تشیّع هم جریانی به نام اخباریون پیدا شدند که بسیار متحجر بودند. فکر می‌کردند هرکلمه‌ای که از گذشته باشد، ولو راوی ناصالحی نقل کرده باشد، برای ما حجت است و باید به آن عمل کنیم. حتی می‌خواستند در فتاوا هم همان متن را بیاورند و این مشکل‌زاست. عرض کردم که درگذشته مقدور نبود که همه چیز بیان شود. کی احکام فضا، عمق دریاها، مخازن اعماق زمین و ذره و سلاحهای هسته‌ای لازم بود در گذشته بیاید؟ قرآن اینها را می‌دانست و با تعبیرات کلی راه ما را باز کرد. ما با اجتهاد می‌توانیم دراین مسایل صاحب نظر شویم.
فکر می‌کنم اخیراً بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای اسلام یک خیزش عمومی به طرف اسلامی‌تر شدن پیدا کرد. در این میان پیشرفت‌های فنی، علمی و صنعتی در ایران با رقابت یا با اصل صحیح اقتباس تأثیرگذار بود. خیلی از مسلمانان به این فکر افتادند. قدرت جهان اسلام در افق بسیار نزدیک دیده می‌شود که دارد احیا می‌شود. آنچه که در گذشته بود، به گونه‌ای بود که هرکس می‌خواست چیزی یاد بگیرد، به مراکز دینی اسلامی می‌آمد. همه علوم در دنیای اسلام بود. روزی بود که وقتی گالیله می‌گفت: «احساس می‌کنم زمین دور خورشید می‌گردد.»، او را محاکمه و محکوم به اعدام می‌کردند.
اما در آن زمان در اسلام این محدودیت‌ها نبود. اگر گاهی دیده می‌شد، مربوط به متحجّرین است که ربطی به اسلام ندارد. کسانی که انسداد باب اجتهاد را می‌خواهند و اخباری‌ها، با عقل که نعمت الهی است، فکر نمی‌کنند. اما کسانی که عقل تفکرآمیز دارند و با عصای وحی که در اختیارشان گذاشته شده، راه میروند، می‌توانند سعه صدر داشته باشند.
 فکر می‌کنم با توسعه دانشمندان و دانشگاههای اسلامی و ارتباط فراوانی که امروزه در سطح همه ملل پیش آمده و انتخاب راههای علمی آسان شده و در همه جا می‌توان به دانش و فن دسترسی پیدا کرد، دشمنان اسلام و مستکبران خائف شدند. چون می‌دانند در اسلام یک قدرت واقعی وجود دارد که در جای دیگر نیست. قدرت واقعی را عرض می‌کنم:
1-    مکتب درست، الهی و دست نخورده که هدایتگر است.
2-    بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان که یک چهارم جمعیت دنیا هستند.
3-    نزدیک 60 کشور دارای رأی در سازمان ملل هستند.
4-    دهها نقطه استراتژیک و فوق‌العاده مهم جهانی مثل جبل‌الطارق، تنگه بسفر، کانال سوئز، باب المندب، خلیج‌فارس، تنگه هرمز و بنادر و آبراههای مهم دراختیار مسلمانان است.
5-    بیش از 60 درصد از منابع انرژی جهان در دنیای اسلام است.
6-    تفکر اتکای به خداوند که وجه مشترک همه مسلمین ست.
اینها دورنمایی از یک قدرت بزرگ در افق نه چندان دور تفکرات بشری است. طبیعی است کسانی که چند قرن عادت کردند سلطان جهان باشند و برهمه سلطه داشته باشند و منابع ما را غارت و فرمانروایی کنند، از این وضع راضی نیستند. کسانی مثل آقای بوش و دیگران که تعصب دینی دارند، انسانهای متفاوتی هستند و خیلی‌هایشان با تعصب دینی، بلکه با منافع خود دشمن اسلام هستند.
بنابراین الان موج جدیدی از تفرقه را ایجاد کردند که در دو قرن گذشته بهره‌های زیادی از آن بردند. آن قدر روشن است که بچه‌های عرب هم این جمله را حفظ کردند و همیشه تکرار می‌کنند که «فرّق تسد» تفرقه بینداز که نتیجه آن حکومت کردن است. این یک اصل درست است. اگر در جمعیت کوچک هم تفرقه بیندازید، می‌توانید آن جمعیت را کنترل کنید.
اگر موفق شوند دنیای بزرگ اسلامی را به تنازع و تفرّق بکشند، خیلی آسان می‌توانند بر ما حکومت کنند. به خاطر نزاع داخلی اسلحه بفروشند، رأی ما را ببرند، نیاز ما را به پشتیبان خارجی زیاد کنند. دو کشور که با هم دعوا دارند، به حامی خارجی احتیاج دارند و آنها حامی یکی از کشورها و گاهی حامی هر دو کشور می‌شوند تا نفوذ کنند. این راه آسفالت شده‌ای است که رفتند و دوباره می‌خواهند تجدیدش کنند.
طرح خاورمیانه آقای بوش موقعی گل می‌کند که ساختمانهای دوقلو در آمریکا می‌غلتد و به زمین می‌افتد و آن ضربه کاری برآمریکا وارد می‌شود و فکر می‌کند که باید جنگ را به خانه مابیاورد. طرح خاورمیانه حقیقتاً محتوای ضد اسلامی داشت. یعنی فقط برای مبارزه با اسلام بود. خاورمیانه بزرگ را به گونه‌ای تعریف کردند که از مغرب تا مشرق را شامل می‌شد که منطقه مسلمانان بود.
البته در آن طرح نکات غیرقابل جمع و تناقض‌آمیز زیاد بود. محورش دمکراسی بود و فکر می‌کردند که اگر آزادی و دمکراسی حاکم باشد، مسلمانان نمی‌توانند متحد شوند که اشتباه بزرگی کردند. الان فهمیدند که اگر دمکراسی حاکم شود، مسلمانان می‌توانند متحد باشند. چون افکار عمومی مسلمانان اختلاف ندارد. اختلاف مخصوص قدرتهای خودخواه است که با هم دعوا دارند.
چند قدمی که پیش رفتند، دیدند همه دوستان قدیمی خود را از دست دادند. ذات بسیاری از کشورهای اطراف ما با دمکراسی نمی‌سازد. آنها می‌دانند اگر به ملت‌هایشان میدان بدهند، چیز دیگری می‌شود. آنها مخالفت کردند که پایگاههای سنتی آمریکا بودند. دست از دمکراسی برداشتند. ولی بعد اصلی آن که مبارزه با اسلام است، باید باشد.
یادتان باشد که در ابتدای این طرح فشار زیادی روی کشورهای اسلامی آمد که محتوای آموزشی مدارسشان را اصلاح کنند. به عربستان و جاهای دیگر گفته بودند. حرف بزرگی است که آمریکا به کشورهای مسلمان بگوید شما کتاب‌های درسی مدارس خود را این‌گونه بنویسید. چون می‌داند اگر بچه‌ها اسلام را در مدرسه یاد بگیرند، دیگر نهادینه می‌شود.
کارهای عملی را هم شروع کردند. افغانستان و عراق را گرفتند. در شمال ایران پایگاه زدند. ناوگان خود را در جنوب ایران تقویت کردند. در ترکیه پایگاه خود را تقویت کردند. با جنگی که اسرائیل علیه لبنان شروع کرد، خواست در منطقه سیطره پیدا کند. با تفرقه بین فلسطینی‌ها جنگ فلسطینی علیه فلسطینی را شروع کردند که صدها نفر از فلسطینی‌ها به دست برادرانشان در خاک مظلوم فلسطین کشته و مجروح شدند و خانه‌هایشان خراب شد. در این زمینه کارهای زیادی کردند.
ایران را که مرکز تحرک جدید می‌دیدند، تحت فشار گذاشتند و بهانه آنها صنعت هسته‌ای بود و هنوز هم دست بردار نیستند و فشارشان را ادامه می‌دهند. با دید قابل اثبات می‌توانیم بگوییم همه این حضورها برای محاصره ایران بود. الان هم گاهی صریح می‌گویند که اشتباه کردیم و به جای افغانستان و عراق، می‌بایست از ایران شروع می‌کردیم. چون هرچه در آنجاها سرمایه‌گذاری می‌کنند، بخشی از سودش به ایران سرازیر می‌شود و ضررهایش به خودشان برمی‌گردد. در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین گیر کردند.
اسرائیل که نقطه قوت آنها در منطقه ما و پایگاه چند منظوره آنها بود، امروز دردسری برای آنها شده است. اسرائیل در داخل مشکل دارد. با ضربه‌ای که حزبظالله به اسرائیل زد، فهمیدند که در درون ضعیف است. حزب الله یک حزب و یک جریان مقاومت محدود است. اسرائیل قدرت چهارم و یا پنجم نظامی دنیاست. آمریکا، فرانسه و دیگران را هم پشت سرش دارد. ولی شکست خورد. باید بپذیریم که شکست خورد. 33 روز وقت داشت و روز به روز وقتش را تمدید کردند تا ضربه آخر را به لبنان بزند که نتوانست و امروز تحلیل این شکست اسرائیل را دارد مثل خوره می‌خورد.
آمریکا هم خیلی مشکل دارد. الان راه‌حل مشکلات خود را ترویج اختلافات شیعه و سنی می‌داند که اسلحه زنگ زده قدیمی است. شما علمای اسلام در این مقطع واقعاً مسئولیت دارید. اگر امروز اقدام نکنید، فکر نمی‌کنم بتوانید جواب خدا را بدهید. همه ما مسئولیم. اجازه ندهیم چند انسان افراطی شیعه یا سنی مایه تفرقه این قدرت عظیم جهانی و بشری شوند. انسانهای نادان حق ندارند با اهانت به دیگران، دو ملت و مذهب را به جان هم بیندازند.
کشتن یک نفر همیشه جرم است، ولی کشتن با عقاید تفرقه‌انگیز مذهبی جنایتی غیرقابل گذشت است. آن قدر این جنایت بزرگ است که عذابش را نمی‌توان حساب کرد. همه آن عذابهایی را که خداوند در جهنم برای دشمنان حق در نظر گرفته، بیشتر نصیب کسانی می‌شود که به قصد قربت و با نادانی، انسانهایی را که با آنها هم عقیده نیستند، می‌کشند.
چه اسلامی این اجازه را می‌دهد؟! خداوند در قرآن به مسلمانان می‌گوید: ولاتسبواالذین یدعون من دون الله و یسبواالله بغیر علم» یعنی به بت‌های اینها فحش ندهید، چون اینها هم به خدای شما اهانت می‌کنند.
چگونه می‌توانیم به خودمان حق بدهیم که به مقدسات مذاهب دیگر اهانت کنیم و یا انسانها را بکشیم و به خاطر اینکه عقیده‌ای غیر از عقیده ما دارند، مورد اذیت و آزار قرار دهیم. فکر نکنید انفجار جایی مثل حرم عسگریین در سامرا مسئله ساده‌ای بود. آنها هرچه انسان می‌کشتند، می‌دیدند نوعی وحدت در عراق هست. گفتند کاری کنیم کارستان که حرم را منفجر کردند تا شیعیان را تحریک کنند.
فکر می‌کنم آثار تفرقه‌انگیز آن قدر زیاد است که احتیاج به سخنرانی ندارد. همه جا مشهود است. راه ما هم خیلی روشن است. دنیای اسلام می‌تواند در همه مسایل اختلاف‌نظر طبیعی داشته باشد. باید همدیگر را تحمل کنند و سعه صدر داشته باشند. این حرکت علمی، سیاسی و اجتماعی که آغاز شده، باید پیگیری شود تا ارتباط دنیای اسلام وثیق‌تر و تفرقه‌انگیزها مأیوس‌تر شوند.
مطمئنم در سخنرانی‌هایی که در این دو روز در این همایش خواهید داشت، راه را برای ملت‌ها و امت‌ها باز خواهید کرد که بیشتر با هم متحد باشند و راه تفرقه‌انگیزها را خواهید بست. شما را به خدای بزرگ می‌سپاریم و به برکات اجلاس شما امید داریم.
 والسّلام علیکم و رحمه الله