سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح دهمین کنفرانس وحدت اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح دهمین کنفرانس وحدت اسلامی

  • دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۷۶
اهداف مراسم هفته وحدت/ اهمیت گام‌های عملی برای وحدت مسلمانان/ اسلام و حکومت/ انحراف خوارج در اسلام حکومتی/ ترس افراطیون از آگاهی دینی مردم/ تلاش دشمنان مسلمانان برای بدنامی حکومت‌های اسلامی/ امام و درس حکومت اسلامی در نجف/ حمایت غربی‌ها از لائیک‌ها در جوامع اسلامی/ ترکیه، نمونه‌ای از تلاش دشمنان اسلام برای ترویج سکولاریسم در جوامع مسلمان/ تلاش غربی‌ها برای نژادپرستانه خواندن حکومت‌های دینی/ تفکر جداسازی مردم از حکومت دینی، از پایه‌های اصلی سلطه استکبار/ اسرائیل مصداق کامل یک حکومت نژادپرستانه/ آگاهی مردم از دروغ‌گویی‌های حقوق بشری غربی‌ها/ حمایت غربی‌ها از افکار مخدوش گروه‌های افراطی اسلامی/ تناقض غربی‌ها در حمایت از مردم/ حکومت اسلامی، مزاحم جدی استکبار/ مشکلات داخلی و خارجی حکومت‌های اسلامی/ تجارب ایران برای عبور از مشکلات سیاسی و اجتماعی/ نظام اسلامی ایران و ولایت فقیه/ انعطاف حکومت‌های اسلامی/ نقش انعطاف و تضارب آرا برای رشد سیاسی/ آزاداندیشی، اساس برنامه‌های اسلام/ انتخاب اصلح، از موضوعات مشترک فقه اسلامی در فرق مختلف/ اهمیت ارتباطات منطقی کشورهای اسلامی/ اقدام تحسین‌برانگیز کنفرانس وحدت اسلامی/ اهمیت همراهی دولت‌های اسلامی با علمای مسلمان در وحدت/ استحقاق اسلام برای برتری سیاسی در دنیا/ ظرفیت‌های بالای کشورهای اسلامی/ برتری‌های اسلام در مقایسه با دیگر ادیان/ جغرافیایی سوق‌الجیشی کشورهای اسلامی/ برخوردهای سیاسی استکبار با منافع و منابع دنیای اسلام/ تشکیل حکومت، مسیر بنیادین برای به دست آوردن حاکمیت/ نقش علما در ایجاد وحدت/ ایران، الگوی کشورهای اسلامی/ دوران سازندگی، مصداق کارایی دین برای اداره جامعه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله و السلام علی رسول و آله

مقدم مهمانان گرانقدر را گرامی می‌داریم و به آنان خوش‌آمد می‌گوییم. از اینکه زحمت سفر را تحمل کردید و برای یکی از مسائل مهم دنیای اسلام وقت صرف کردید، تشکر می‌کنم. از برادرانم در مجمع تقریب که زحمت این‌گونه اجتماعات را متحمل می‌شوند و با حسن اداره، مذاکره تقریب افکار را فراهم می‌کنند، ممنونم. میلاد مسعود پیغمبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) و همچنین هفته وحدت را به همه شما عزیزان تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم که این مراسم بتواند گامی در جهت تقریب و وحدت بردارد که حتماً چنین خواهد بود.

امسال شما محور مذاکرات حکومت اسلامی را انتخاب کرده‌اید و این موضوع می‌تواند بحث مفید و ارزنده‌ای باشد. اگر از این طریق بتوانیم گامی به طرف نزدیکی عقاید و افکار اسلامی برداریم، فکر می‌کنم راه میان بری به طرف وحدت و همکاری است.

اگر کمی به چند دهه پیش برگردیم، وقتی ما در سنین جوانی بودیم و کارهای مبارزات اسلامی را شروع کردیم، آن موقع اصل حکومت اسلامی زیر سؤال بود. واقعاً آن وقت‌ها بحث‌های جدی داشتیم که آیا اصلاً اسلام حکومتی دارد؟ یا آن را واگذار کرده است و یا اینکه باید به هر شکل که خودشان خواستند، اداره بکنند؟ شرایط و اصول و یا حدودی برای حکومت کردن هست یا نیست؟

 

همان‌طور که آقایان مطلع هستند، در تاریخ این یک مسئله ریشه‌دار است. وقتی که جهان اسلام دچار جنگ داخلی شد، خوارج «لاحکم الاّ الله» را مطرح کردند و انحرافی را به وجود آوردند که اسلام حکومت ندارد! البته با دو زاویه حرف زده می‌شد. ولی این فکر در دوران اخیراً در میان مسلمانان به اشکال گوناگون رواج پیدا کرد و تا آنجا که من مطالعه کرده بودم، ریشه فکر انحرافی حکومت نداشتن به برنامه‌های استعماری و تهاجم غربی‌ها می‌رسد. آن‌ها این‌گونه فکر می‌کردند که با نبودن تفکر و تفوق مسلمان‌ها، بهتر می‌توانند در جوامع اسلامی حضور و سلطه داشته باشند، آن‌ها را غارت کنند، منافع را ببرند، در مقابل خودشان رقیب جدی نداشته باشند و در محتوای افکار سایر ادیان بزرگ دنیا مثل بودایی‌ها، هندی‌ها، سیلک‌ها و امثال اینها در مقابل حکومت دموکراتیک - سوغات غربی- عرض اندام کنند. این‌ها اسلام را همیشه خطر می‌دیدند، چرا که مسلمان‌ها هم از لحاظ جمعیت انبوه و هم از لحاظ محتوای معارف اسلامی و هم از نظر موقعیت جغرافیایی، حساس‌ترین نقاط دنیا را دراختیار خودشان داشتند. آن‌ها خیلی کار کردند که ما را از محتوای حکومت اسلامی منحرف کنند و حکومت اسلامی یعنی حکومت فعلی، چنان بدنام شود که جایی در افکار انسان‌ها نداشته باشد.

یک مقدار که جلوتر برویم، وقتی به دوران علامه اقبال لاهوری و سیدجمال‌الدین اسدآبادی و شخصیت‌هایی مثل عبدو و دوستانش در مصر برسیم، می‌بینیم که دوران مبارزه را شروع کردند. این بحث در بین ما جدی بود، وقتی امام راحل در نجف درس حکومت اسلامی و ولایت را دادند و بعد از آن تبدیل به یک جزوه شد، یک گام بسیار مهم در مبارزه و انقلاب تلقی گردید. به ما در داخل ایران خیلی کمک کرد. چون اگر فکری هم بود، منسجم نبود. شما در این کمیسیون‌ها و بحث‌هایتان به این تفکر کمک کردید.

غربی‌ها قبل از آن از حکومت‌های لائیک حمایت و پشتیبانی می‌کردند. کمی در حاشیه‌ها مطالعه کنید و ببینید که چقدر سرمایه‌گذاری می‌کنند که در دنیای اسلام چیزی به عنوان حکومت لائیک یا تعدیل علمایی راه بیاندازند. هنوز هم با حساسیت از این طرز فکرشان حمایت می‌کنند.

حوادث اخیر ترکیه را به عنوان یک نمونه تلقی کنید. آن، همه واقعیت‌ها نیست و همان موقع هم که در ایران حرکت اسلامی نیرومند بوده است، چون مشروطه را مسلمان‌ها و علما در ایران رهبری کرده بودند. اینجا مرکز عمده‌ای شده بود، مبنی بر اینکه هم حکومت اسلامی و هم دموکراسی باشد. آن موقع حرکت آتاتورک در ترکیه معنای بسیار روشنی داشت. الان هم همه شما می‌بینید که غربی‌ها در همه جا چهره دموکراتیک به خودشان می‌گیرند و لااقل صورت ظاهر قضیه را حفظ می‌کنند. در چنین جاهایی حتی دخالت ارتش را سرکوب و انحلال احزب مترقی دموکراتیک تلقی می‌کنند و این چیز عجیبی است.

خیلی کار کردند که حکومت دینی را در دنیا هم ردیف نژادپرستی معرفی کنند. بر روی نژادپرستی هم به اندازه کافی کار کرده‌اند که بدنام شود و آن را هم‌صدا و همراه اسلام نشان دادند. حکومتی که با مبنای تفکر اسلامی در صدر حکومت آسمانی است، با این‌گونه حکومت‌ها خیلی تفاوت دارد، ولی اینها این کار را دارند انجام می‌دهند و خیلی هم در این کار جدی هستند. جریانی که بر اساس مسائل یک نژاد می‌خواهد یک حکومت را اداره کند، اصلاً کار او مثل به هم دوختن آسمان و زمین است. حقیقتاً فکر جدا کردن مردم از اصل حکومت دینی از پایه‌های اصلی سلطه استکبار در دنیاست. حقیقتاً غربی‌ها از این کار دست برنمی‌دارند و همین الان هم می‌خواهند آن را به عنوان سوغاتشان ارائه بدهند.

شما رفتاری را که آنها با اسرائیل و بقیه جاها دارند، مقایسه کنید و ببینید که به چه نحوی است! اسراییل عمیقاً یک حکومت نژادپرست است. با نژاد یهودی و تا حدودی دینی، بر اساس معارف کلیمی است. ولی آمریکایی‌ها، غربی‌ها به طور کلی غربی‌ها هرگز حاضر نیستند آنها را زیر سؤال ببرند. حرف‌هایی که درباره حکومت‌های اسلامی در ایران، سودان و هر جا که مسلمان کار می‌کند، می‌زنند، خیلی رسوایی است.

ما باید مردم را هوشیار و بیدار کنیم، هرچند مردم هم می‌فهمند که آنها دروغ می‌گویند، آن‌ها شغالانی هستند که خودشان را در پوست شیر برده‌اند. وقتی انسان این تناقض را مشاهده می‌کند، برایش روشن می‌شود که اینها هیچ اصولی ندارند. این تعصباتی که در اسرائیل وجود دارد، در خیلی از جاهای دنیا به این شکل نیست. نژادپرستی هم به شدت صهیونیستی در هیچ جای دنیا نیست. آن‌ها وقتی جریان غیرمقعولی را در کشورهای اسلامی ببینند، هیچ ابایی ندارند که تأکید کنند. با وضعی که در افغانستان مشاهده می‌کنیم، متوجه می‌شویم که اینها مأمورند تا از جریانی که می‌دانند، افکار اسلامی در را در دنیا مخدوش می‌کند، حمایت کنند.

اما اگر یک جریان مترقی در دنیای اسلام پیش بیاید، تحمل نمی‌کنند. بین سیاست‌های آنها خیلی تناقض وجود دارد. ببینید در الجزایر که ۸۰ درصد مردم به یک حزب رأی داده‌اند، چه کشتاری به راه انداختند! آن هم کشوری مثل فرانسه و کشورهای اروپایی که مدعی حمایت از انتخابات آزاد و افکار عمومی هستند. نمونه کوچک آن را در کشورهای مثل ترکیه هم می‌توانید ببینید.

اگر من به همه اینها اشاره می‌کنم، منظورم این است که تأیید شود که یک حکومت اسلامی و دینی به طور جدی مزاحم استکبار است، نه اینکه با کشورهایی مثل آمریکا، اروپا و مسیحیت تعارض دارند. آن‌ها تعارض را بین حاکمیت اسلامی و سلطه استکبار می‌بینند و اساس کار آنها درست در این نقطه است. اگر شما در بحث‌ها از این نقطه دور شوید، به جایی نمی‌رسید.

مشکل خارجی ما الان در کشورهای اسلامی برای تشکیل حکومت اسلامی عمدتاً همین‌ها هستند، هرچند که ما از بعد داخلی هم بدون مشکل نیستیم و مشکلات داخلی هم واقعاً جدی است. شما یک بار حکومت اسلامی و یک بار اجرای آن را مورد بحث و بررسی قرار بدهید. به نظرم الان مشکل فکر حکومت اسلامی را از سر خود نمی‌گذرانیم. الان چنین فکری وجود ندارد. البته جریان‌هایی وجود دارند که بگویند، حکومت ندارید و ما باید مقابله کنیم. اگر هم بگویند، ضعیف هستند و کسی هم در بین مسلمانان به حرفشان گوش نمی‌دهد. اما اجرای آن واقعاً مسئله مهمی است.

ما در ایران تجربه داریم. شما با تجربه ایران خیلی کار می‌توانید انجام بدهید. به هر حال ما مدت بیست سال است که حکومت می‌کنیم و مراحل مختلفی را گذرانده‌ایم. دوران آشوب‌ها، دفاع و سازندگی را پشت سر گذاشته‌ایم. حکومت را شکل دادیم و قانون اساسی را براساس اسلام تنظیم کردیم. ناظر و نگهبان گذاشتیم و برای حفظ اصول و قانون، شورایی به نام «شورای نگهبان» و «قانون اساسی» تشکیل دادیم. واقعاً حکومت و دولت و همه ارکان دموکراتیک موجود در کشورهای پیشرفته جهان را داریم. ما واقعاً انتخابات داریم و مردم رأی می‌دهند. واقعاً کشور ما یک کشور جمهوری است و با تفکر شیعی که عقیده اکثریت جامعه ماست، نظام را از طریق ولایت فقیه و رهبری کاملاً اسلامی می‌بینیم. هر چند در اجرا یکسری کار در کشور هست که ممکن است قانع نباشیم. این‌ها اسلام واقعی است. تجربه ایران یک تجربه قابل بررسی است. من نمی‌خواهم برای شما و مذاهب کشورهای اسلامی بگویم، ولی انقلاب ما برای شما یک نسخه نهایی است. تجربه اجرایی ما هم مهم است. بالاخره در هر فرقه‌ای از فرق اسلامی و در هر یک از مذاهب اسلامی با توجه به اصول مذهبی که هرکدامشان دارند، این انعطاف وجود دارد. فقها، علمای عالی‌قدر و دانشمندان دینی خوبی که در دانشگاه‌های دینی و سیاسی تربیت می‌شوند، می‌توانند این انعطاف را در جامعه ایران به وجود بیاورند.

مسئله داخلی هم بسیار مهم است. آنجایی که فرق مختلف از شیعه، سنی و مذاهب دیگر هستند، برداشت‌های گوناگونی از اسلام می‌شود. در داخل هر یک از این مذاهب جریان‌های مختلف فکری، مقتدر، خشک، متعصب و انعطاف‌ناپذیر وجود دارد. کسانی که فکر می‌کنند فقط متون حدیث معتبر می‌باشند و کسانی که می‌توانند عقل و خرد را به عنوان یک منبع نیرومند برای اجتهاد محور قرار بدهند. باید بر این‌گونه اختلافات مهم فائق بیاییم و جامعه را رشد بدهیم و تفکر آزاد را حاکم کنیم تا افراد ما عادت کنند، منطقی و با استدلال برخورد کنند، انعطاف و تضارب آراء را جدی بگیرند و باید قبول کنند که با یک‌دندگی و خشک بودن، کاری از پیش نمی‌رود. وسایل ارتباط فکر دائماً در فضای زندگی پرواز می‌کند و به صورت موج حضور دارند. بچه‌ها و دانشجوها با داشتن آموزش افکارشان را به هم مرتبط و روی آن حساب می‌کنند.

بنابراین یک رویه آزاداندیشی و توجه به عقل، خرد، اجتهاد و انعطاف‌پذیری در افراد به وجود می‌آید. ما این قدر اختلاف نداریم، به خصوص در هر مذهبی اصولش تقریباً برای اکثر جریان‌های فکری نزدیک به هم است، آنجا که اختلاف است، مصادیق و پیدا کردن‌ها و انطباق شرایط زمانی و روانی است. اختلاف و تضارب بین افضل و فاضل و چیزهایی از این قبیل در اجتهاد و انتخاب اصلح جزو چیزهای مشترک بین همه ماست. مسائل و فضایل تا حدودی در اجتهاد پذیرفته شده است و برای آقایان و علمای بزرگی که در دنیای اسلام هستند، می‌تواند راهنما یا کمک خوبی باشد. علما باید کم‌کم این راه را هموار و بعد اجرایی حکومت اسلامی را مشخص کنند. اما ارتباط بین کشورهای اسلامی و جریان‌های اسلامی خیلی مهم است. ما باید ارتباط خود را منطقی‌تر، منافع مشترک را مشخص و مزاحمت‌ها را کم کنیم. مثلاً مسئله افغانستان چقدر دارد جهان اسلام را اذیت می‌کند! من نباید اسم خیلی از کشورها را ببرم. در همه جا کم‌وبیش این مسائل را داریم که باید اینها را حل بکنیم. در این مواقع علما باید پیشقدم شوند.

از لحاظ دولتی به نظرم کسانی که زحمت می‌کشند و کنفرانس بزرگ وحدت اسلامی را به وجود آورده‌اند، قابل تقدیر و تشکرند که امروز هم این کنفرانس شکل نسبتاً خوبی دارد و سازمان خوبی دارد. بالاخره دارای اصول، آیین‌نامه و اساسنامه خاصی است و دارای بانک و سازمان‌های اقتصادی، علمی و عقیدتی است. دانشگاه‌ها هم به آن می‌پردازند و روزبه‌روز دارد قوی‌تر می‌شود. فکر می‌کنم دولت‌ها نه تنها از علما برای ایجاد وحدت عقب نمانده‌اند، بلکه جلو هم هستند.

آقایان علما و شخصیت‌های دینی باید چنین سازمانی داشته باشند، چون آنها را باید راهنمایی کنند و اگر بنای تفکرات آنها حکومت اسلامی باشد، الزامش آن است که خطوط اصلی را تعیین کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد و تجمعی در کشورهای اسلامی باشد، بعضی‌ها این کارها را می‌کنند. خیلی جدی است که دنیای اسلام بتواند در ظرف دولت‌ها، علما، روحانیت عالی، متفکران و هدایت‌گران جامعه این ارتباط را تقویت کند. استحقاق این را داریم که در دنیا قدرت فائق باشیم و کشورهای استکبار جهانی درست با همین بُعد مبارزه می‌کنند که این اتفاق نیفتد. حدود یک میلیارد و نیم مسلمان در جهان هست و در حدود ۵۰ و چند کشور اسلامی در جهان وجود دارد. ذخایر دنیای اسلام فراوان است و چند کشور اطراف ما در خلیج فارس و اطراف دریای خزر و بعضی از کشورهای آفریقایی منابع فراوانی در انرژی دارند که اساسی‌ترین منافع زندگی دنیا محسوب می‌شود.

تنها همین یک محصول می‌تواند به عنوان قدرت دنیای اسلام، حربه‌ای در دست ما باشد تا هیچ کس قادر نباشد که به شما زور بگوید. واقعاً هم نمی‌توانند، شما شک نکنید. اگر کشورهای اسلامی به صورت منظم - و نه به صورت ماجراجویی- از انرژی خود استفاده کنند، هیچ قدرتی در دنیا نمی‌تواند به آنها زور بگوید. حتی اگر می‌خواهند بمب اتم و نیتروژن داشته باشند. دنیای اسلام این همه جمعیت و این همه رأی در سازمان ملل دارد. در خود آمریکا قریب به 6 میلیون حمعیت مسلمان هست و تک‌تک کشورهای اروپایی انبوهی از مسلمان‌ها دارند که خیلی‌هایشان از متفکرین هستند. الان از لحاظ جغرافیایی و منابع طبیعی حساس‌ترین نقاط جهان در دست شماست. کانال سوئز، باب المندب، تنگه هرمز، جبل الطارق، داردانل و نکته عبور از اقیانوس هند و آرام در دست ماست. به طور کل دنیا در دست ماست. این مناطق از نظر سوق‌الجیشی و استراتژیکی گلوگاه همه دنیا هستند. ما نمی‌خواهیم ماجراجو باشیم. ما می‌خواهیم خودمان باشیم، بهتر زندگی کنیم و برای خودمان تصمیم بگیریم. اگر ما کمی از آن قدرت استفاده می‌کردیم، شما فکر می‌کنید که اسرائیل می‌توانست بیت‌المقدس را به زور تصاحب کند و آمریکا در کنگره‌اش تصویب کند که باید سفارت آن به بیت‌المقدس برود؟! واقعاً اگر دولت آمریکا شش ماه نفت از خلیج فارس نبرد، می‌تواند آمریکا را آرام نگه دارد؟! کشوری که هر روز باید ۸ تا 10 میلیون بشکه نفت از کشورهای اسلامی بخرد. بالاخره نفت باید از تنگه هرمز یا باب المندب برود. از هر جا که می‌خواهد برود، سخت محتاج به جهان اسلام است. این دعوا نمی‌خواهد، نمی‌خواهیم بفروشیم. همان‌طور که سهم خودشان را هر چه می‌خواهند، نمی‌فروشند. مثلاً با پاکستان قرارداد قطعی فروش ۶۰ فروند هواپیما دارند که هر وقت بخواهند، می‌دهند و هر وقت نخواهند، نمی‌دهند. با خودمان قرارداد بسته‌اند و پول آن را نیز قبل از انقلاب گرفته‌اند. هر کالای ما که در انبارهاست، پول انبارداری آن را نیز هنوز از ما می‌گیریند و به ما نمی‌دهند. پس اگر ما نفت خودمان را نفروشیم، حق نیست؟! این‌ها می‌گویند نباید نفت یک حربه سیاسی باشد. اگر فروش نفت یک حربه سیاسی نیست، پس خرید نفت می‌تواند یک حربه سیاسی باشد؟ آن‌ها هر وقت بخواهند، تهدید می‌کنند. نفت می‌تواند یک سرمایه‌گذاری باشد. آمریکایی‌ها دائماً برای این کار قانون وضع می‌کنند و نیرنگ و ریا کاری می‌کنند.

به هر حال مسیر بنیادین حرکت اسلامی برای به دست آوردن مجد، سیادت و حاکمیت واقعی خودش، حکومت است. الان ما حکومت ایده‌السیم نداریم. حکومت واحد جهانی اسلام یک آرزوست، ولی به این زودی دستیابی به آن عملی نیست. لذا نباید الان وقت خود را صرف آن کنیم. همین حکومت‌هایی که هستند، از منافع خود پاسداری و با هم همکاری کنند.

شما آقایان علما می‌توانید به اینها کمک کنید. راه‌های همکاری را که منطبق به مبنای اسلامی است، به آنها نشان بدهید و به آنها کمک کنید و اجازه ندهید که مسلمان‌ها در مقابل هم قرار بگیرند. اجازه ندهید که برخلاف دستور قرآن کشورهای اسلامی محرم راز خود را از میان دشمنان اسلام و قرآن انتخاب کنند.

عرض کردم ایران یک الگو است. ما تلاش کردیم ایران را به عنوان یک الگو و نمونه به دنیای اسلام معرفی کنیم. الان در ایران همه چیز الگو شده است. ما مبارزه کردیم و پیروز شدیم. آشوب سال‌های اول انقلاب و شرارت‌های شدید عراقی‌ها را از خودمان دور کردیم. در طول ۸ سال دفاع، جنگیدیم که همه ابرقدرت‌ها پشت سر بعث عراق بودند. این ملت به این شکل از خودشان دفاع کردند و از همه مهمتر، دوران سازندگی را گذراندیم. در این هشت سال نشان دادیم که در اسلام برای ساخت یک جامعه و کشور و رساندن یک کشور به مرز اتم و فضا، توانایی کافی را داریم. امروز شما در ایران هر موضوعی که درنظر بگیرید، نمونه موفق آن را می‌توانید در سازندگی پیدا کنید. اسلام مهمترین و موثرترین حرکت ما در ایران بوده و هیچ عامل حرکتی به اندازه اسلام در زندگی ما مؤثر نبوده است. البته مردم ما باید از نظر فکری و تئوری یک مقدار به تمایلات ناسیونالیستی ایرانی و ملی نیز توجه کنند و فضای اجرایی و راه‌های اجرایی را هم بررسی کنند. اجتماعاتتان مبارک باشد و خداوند به شما توفیق بیشتری بدهد.

 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته