سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار مسؤولان مجمع مرکزی کنگره اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسول الله و آله
خدمت شما عزیزانی که نمونههای برجسته نسلی هستید که درحقیقت انقلاب برای این نسل هدفگیری کرد تا بتوانند بگونهای روی پای خود، مستقل و عالمانه ایران را اداره و اسلام را تقویت کنند، خوش آمد عرض میکنم. قبلاً میلاد حضرت مولیالموحدین (ع) را تبریک عرض میکنیم. سالگرد حادثه شوم انفجار دفتر نخستوزیری را که دو نفر از معلمان شایسته مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر را از ما گرفت، تسلیت میگویم. حقیقتاً آنها متعلق به شما بودند. از روزی که با آنها کار میکردم، حدود سال 47 مسئولیت بخشی آموزش و پرورش را بعهده گرفتند تا اینکه شرایط به گونهای شده که به موقعیت ریاست جمهوری و نخستوزیری رسیدند. این حادثه را به شما نیروهای مخلص کشور، به خصوص فرهنگیها تسلیت میگویم.
مطالبی که برادر بزرگوار، جناب آقای علیاکبری مطرح کردند، نکات برجسته حرکت اتحادیه است که بنده هم کمی در جریانم. هرجا خبری راجع به اتحادیه باشد، میخوانم. از اول انقلاب حتماً فراموش نکردید که امام به قشر دانشآموز توجه داشتند. انقلاب بهاء داد و این اتحادیه زود تشکیل شد. چون میدانستیم که ریشه سعادت آینده ما در حرکت امروز دانشآموزان در مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه هست. تا بحال بهره زیادی برده شد. بالاخره آموزش و پرورش ما الان تعداد زیادی معلم شایسته و چند برابر آنها دانشآموز شایسته دارد که کار و تحصیل میکنند و میتوانند پایه و اساس مدیریت نظام در آینده باشند که هستند. یعنی راهی غیر از این نیست. یعنی کسی که امروز دارد درس میخواند، در فردایی که خیلی هم دور نیست، بتدریج وارد کارهای جدید و تصمیمگیری اساسی میشود.
بنابراین انقلاب و اسلام سربازگیری خود برای آینده را قطعاً از میان دانشآموزان انجام میدهند. البته اینها تا سطوح دانشگاه که میرسند به تدریج تعلیماتی میبینید و دورههای مدیریتی را طی میکنند. همین مسیری که برای همه هست و دنیا هم همین طور است.
هرکاری برای نوجوانان بکنیم و نسل نو را با حقایق آشنا کنیم تا آگاهتر شوند و پایههای علمی و اخلاقیشان را تقویت کنیم، بهترین سرمایهگذاری برای آینده است. نمیخواهم بگویم سرمایهگذاری فقط این است. ولی مهمترینش این است. باید در همه بخشهای امور مادی و معنوی کشور سرمایهگذاری کنیم. ولی اصلیترین سرمایه کشورها و ملتها نیروهای انسانی صالح هستند.
اگر نیروی انسانی صالح، دانا و با اخلاق و فرهنگ صحیح در جامعهای به اندازه کافی باشند، آنها جامعه را رشد میدهند و تقویت و کارآفرینی میکنند، توسعه میدهند، از منابع طبیعت درست استفاده میکنند و از شرایطی که در دنیا هست، با مطالعه و عادلانه استفاده میکنند. اگر نیروهای صالح نباشد و ملت و کشور روی گنج هم خوابیده باشند، بالاخره روزی این گنج تمام میشود. سرمایههای مادی نوعاً تجدیدپذیر نیست و از دست میروند. نفت تمام میشود. گاز تمام میشود. معادن تمام میشوند و البته چیزهایی هستند که تجدیدپذیرند و انسانها هستند که تجدیدپذیری آنها را درست انجام میدهند و اداره میکنند. مهمترین تجدیدپذیرها خود انسانها هستند. هیچوقت سرمایهگذاری روی انسانها نتیجه منفی نمیدهد و هزینه نیست. سرمایهگذاری است. هرچه با سوادتر، صالحتر و با تجربهتر شوند، کارآمد و ارزشمندتر میشوند.استدلال روشنی است، برای اینکه باید کار زیادی روی آموزش و ترتیب کنیم. البته با مشکلاتی که در کشور بود، همیشه بعد از انقلاب این کار در حد وسع انجام شد. شما که از استانهای کشور آمدهاید، میدانید که نظام ما سعی کرد به کوچکترین روستاها مدرسه و معلم ببرد. آنجایی هم که ظرفیت برای معلم نبود، سعی کرده مدارس شبانهروزی تشکیل بدهد و بچهها را جمع کند و آموزش دهد. الان اگر کسی درس نخواند، تقصیر خودش است یا مشکل شخصی و یا اشتباه دارند. نظام مهیا کرد. ممکن است سطح بعضی مدارس از لحاظ آزمایشگاها و معلمها مطلوب نباشد، ولی بتدریج کیفیت آنها هم اصلاح میشود. این حرکت طولانی خواهد بود. همین کار را در آموزش عالی کردیم. الان حدود 2 میلیون دانشجو در دانشگاههای دولتی و مدارس عالی دولتی و غیردولتی داریم.
فکر میکنم الان در سال بین ششصد تا هفتصد هزار دانشجو میگیریم که رقم بسیار بزرگی است. اگر جلوتر برویم، فکر میکنیم دیگر پشت کنکوری نداشته باشیم. آنهاییکه میخواهند سطوح عالی را بخوانند، دستشان بالاخره در بخشی از اینها باز میشود. البته قسمتی باید حرفهای باشد که زودتر به بازار کار برسد. برای کسانی که نیاز دارند، زودتر کار کنند هم چیزهایی مهیا شد. بالاخره در این مدت موفق شدیم برای معلمان و اساتید و دانشگاهها سرمایهگذاری کنیم. به اندازه کافی معلم و استاد داریم. فضای آموزشی و ابزار آموزشی هست. البته اینها باید اصلاح شود تا کیفیتش بالا برود. میخواهم بگویم علیرغم اینکه تقریباً 10 سال از عمر کشور و انقلاب بخاطر جنگ و مسائل اولیه فرصتها از دست رفت، اما 15 سال بعد خیلی استفاده کردیم و با سرعت به جایگاهی رسیدیم که میتواند یک کشور مولد علم باشد. الان نرمافزاری در کشور معنا و مصداق دارد. اگر کار را به جایی برسانیم، نیروهای فراوانی دائماً تولید علم و دانش میکنند و میتوانند فنآوری داشته باشند. الان کاملاً جوانیم، ولی درحال تکامل و پیشرفتیم.
نکته مثبت دیگری که اتفاق افتاد، حضور خانمها و دختر خانمها در بخش آموزشی و علمی است که حقیقتاً مسابقه دادند و از آقایان جلو زدند. البته فرقی برای ما ندارد. هرکس بیشتر درس بخواند، برای ما بهتر است. ولی الان واقعیت این شد. منم هم خیلی نمیتوانم. دلایل آن را بفهمم. اما برداشتهای سطحی میگوید یک مقدار مسؤولیت دختران نسبت به پسرها کمتر است. پسران که بزرگ میشوند، برای زندگی مسئولیت میگیرند. دختران از وقتشان بهتر استفاده میکنند. چون زیاد اهل بیرون رفتن نیستند و بیشتر به کار و مطالعه میپردازند. شاید هم استعدادها در این بخشها ویژگی داشته باشد که این را باید دانشمندان بگویند. بالاخره در این مسابقه دارند میبرند. در زمان رژیم سابق هم ظاهراً ادعا این بود که از خانمها طرفداری میکنند و میخواستند حقوق خانمها را تأمین کنند. اما بدعمل میکردند. به تبع فرهنگ غربی عمل میکردند. فکر میکردند که آنها راه درستی دارند. نتیجه این شده بود که بخش زیادی از خانمها علیرغم شعارهای مترقی خانهنشین بودند. وارد نمیشدند. البته عدهای میآمدند که هم درس میخواندند و هم کار میکردند. الان روی آنها هم حرف نداریم. شما آن موقعها نبودید و ما بودیم و میدانیم که چه وضعی بود. در سنینی که ما درس میخواندیم، دخترها خیلی کمتر به مدرسه میرفتند. در روستاها تقریباً نمیرفتند. در شهرها هم خیلی از خانوادهها بچههای خود را در حدّ کلاسهای ابتدایی میفرستادند و بعد از آن دیگر به مدرسه نمیفرستادند. اشکالاتی بود و مسائلی وجود داشت.
بعد از انقلاب براساس تعالیم اسلامی و قرآنی تشویق شدند که باید درس بخوانند، خودم هر وقت که جوانها سؤال میکردند ما چه کنیم؟ و یا بحث میشد، میگفتم برای شما الان بهترین کار درس خواندن است. وقتی که درس خواندید، خودتان حقوقتان را میگیرید و آنچه که حق است، میفهمید و دنبالش میروید و بدست میآورید. ولی اگر بیسواد یا کم سواد باشید، دیگران برای شما کار میکنند. نتیجه آن تفکر این شده که کشور از لحاظ علمی و تحقیقی در این دوره جهش داشت و دارد برای گام بلندتری که شایسته آن هستیم، آماده میشود. یعنی هم ایران و هم ملت ما شایستگی دارند. انقلاب موفق شد که به بخشی از جوانهای خود این باور را بدهد که چشمشان به دروازههای غرب نباشد. آنها تبلیغات خیلی خوبی دارند، اما این نیست که فرهنگ، روش، مسایل، اخلاق و تربیتشان درست باشد. آلودگیها و انحرافات خیلی زیاد است. حتی در چیزهای معمولی آلودگی دارند. همین امروز صبح مقالهای را در یکی از رسانههای معتبر آمریکایی نسبت به انتخابات آمریکا پخش کردند. چون فصل انتخابات است. خیال میکنیم که این دموکراسی و شیوه کارها را باید از آنها یاد بگیریم. ولی همانجا انتقاد کردند و گفتند این انتخابات بگونهای است که حق مردم ضایع میشود. مثال زده و گفتهاند آقای بوش در انتخابات گذشته رأی کمتری از رقیبش از حزب دموکرات داشت. اما به خاطر پیچیدگی سیستم انتخابات و هیئتهای انتخاباتی که درست کردند، برنده تلقی شد. البته با حکم دادگاه، چون به اختلاف رسیدند. اینطور نیست که آنها درس سیاست، دموکراسی و آزادمنشی به ما بدهند. البته آنها جلوتر از ما این کارها را شروع کردند و تجربه دارند. ولی ما باید روی پای خودمان اینها را برای خودمان تعریف و بهترین آن را انتخاب کنیم. تجربه خوب آنها را هم بگیریم.
همه فکر میکردند وقتی آمریکا کاری را میکند، با برنامه است. خیلی از کسانی که با آنها بحث میکنیم، تفکرشان این است که آنها بیگدار به آب نمیزنند. برنامهریزی میکنند و میآیند و همه جا را میگیرند و همه چیز را میبرند. این تصور بود. ولی الان میبینید دو سال بعد از مبارزه با تروریسم، فقط تشویق کردند. چون تروریسم آنقدر مهم است که بزرگترین قدرتهای دنیا علیه آنها اعلام جنگ میکنند و دیدند که میتوانند کارهای بزرگی را بکنند و سازماندهی خودشان را قوی کردند. آسیبپذیریشان را کم کردند. اخیراً مجامع ضد تروریست در دنیا رسماً اعلام کردند که با اینکه از لحاظ مالی سیستم بانکی را روی اینها بستند، تقویت شدند و سیستمهای آنها آسیبناپذیر شد و بشدت روبه توسعه میروند و حالت قهرمانی گرفتند.
برای خیلی از جوانها جاذبه دارد. چون میبینند کارهای بزرگی میشود. به عراق آمدند تا نفت بگیرند یا اسرائیل را تقویت کنند، چه گرفتند؟ دیروز آقای بوش صریحاً اعتراف کرد که در ارزیابیها اشتباه کردیم، اینکه خیلیها اینها را خدای اطلاعات میدانستند و فکر میکردند که خیلی محکم کار میکنند، همین حرکت اخیرشان در نجف سفهیانه بود. نجف نقطه مقدسی است که صدها میلیون قلب در دنیا برای آن میتپد. و کسی حاضر نیست یک ذره از ابهت و عظمت و قداست آنجا آسیب ببیند و مردم برای آن جان میدهند. ولی آنجا را بمباران و هتک حرمت کردند و اینجور هم شکست خوردند. پس اینجوری نیست. من دو سه نمونه گفتم. شما در هر زمینه که حساب کنید، اینگونه است. آدمهایی هستند که بهتر میفهمند و بهتر عمل میکنند. الان 25 سال است که دارند با ما مبارزه میکنند و بدترین مبارزهها را با ما کردند. شورش درست کردند. توطئه کردند. جنگ علیه ما بپا کردند و تحریم کردند و چه چیزی بدست آوردند؟ ما راه خودمان را ادامه دادیم. البته در مبارزه یک مقدار آسیب میبینیم، اما در عمل، حرکت تکاملی، متوقف نشد و نخواهد شد.
واقعاً باید فکر کنیم که میتوانیم در همه چیز پیشرفت کنیم. شاید سختترین چیزها برای ما در کشور مسائل دفاعی بود. چون در زمان شاه همه چیز را از آمریکاییها و انگلیسیها، روسها و ... میگرفتند. اصلاً ارتش ما امکانات خودی نداشت. مستشارانشان بودند و آموزشها توسط آنها داده میشد. ولی ما روی پای خودمان یک سیستم دفاعی و صنایع دفاعی درست کردیم که هیچکس نمیتواند از ما بگیرید. چون از خودمان است. نمیتوانند ما را تحریم کنند، چون خودمان طراحی کردیم. خودمان آن را میسازیم و متکی به مواد خارجی نیستیم. نیازهای جزیی در همه دنیا رسم است. پس سختترین نقطه توطئه آنها را شکستیم. در مسایل دیگر هم چنین است.
حرفم با شما دانشآموزان این است که این تفکر را که انقلاب و امام به ملت دادند که میتوانیم روی پای خود در همه امور پیش برویم، جدی بگیرید. معنایش این نیست که هر فردی میتواند. باید هماهنگ عمل کنیم. میتوانیم جلوتر برویم. ایران ظرفیت رسیدن به موقعیت ممتازی را دارد. ما هر وقت بخواهیم از منابع نفت و گاز و موقعیت جغرافیایی و اینطور چیزها بحث کنیم، میگوییم درست است که شاید بزرگترین قدرت انرژی دنیا باشیم. ولی تقریباً 250 سال میتوانیم با گاز زندگی کنیم. هنوز بسیاری از لایههای گاز در ایران کشف نشده است. اخیراً به لایه جدیدی در زیر دریای خزر و خلیج فارس رسیدیم که خیلی عمیقتر و عظیمتر است. در بسیاری از نقاط کشور هنوز اکتشاف انجام نشده است.
بنابراین این منابع هست. ولی فکر میکنیم منبع مهم همین نیروی انسانی و تقویت عالم و دانشمند و انسانهای با فرهنگ و روی پای خود، آگاه، صالح و با اخلاق درست و فرهنگ است. الان دشمنان با هدف جدا کردن نسل جوان از انقلاب سمپاشی میکنند. شاید علیه هیچ کشوری به اندازه ما از طریق تلویزیون، رادیو، سایتهای اینترنتی و چیزهای دیگر کار نمیکنند. به اندازهای که علیه ما کار میکنند، با زبان علیه ما فعالیت میکنند و به صور مختلف در دسترس میگذارند. در داخل هم دارند. ولی چون انقلاب برای همه است و انقلاب با مردم شروع شد و با مردم پیش رفت، شکست میخورند. مردم همیشه به اندازهای که انقلاب لازم دارد، بودند و همیشه خواهند بود. چون متکی به دین وعقیده است که همه ما پایبندیم.
انشاءالله که موج دوم جنبش دانشآموزی مبارکتر از گذشته باشد و بتوانید عمیقتر و با تأثیر و آگاهی بیشتردر میان انبوه جمعیت دانشآموزی حضور داشته باشید. بیشتر حرف نمیزنم و اگر سؤالی دارید، بپرسید.
جناب آقای کامل: جناب آقای هاشمی، به عنوان عضوی از خانواده دانشآموز از شما میخواهیم که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت فرمایید. مطلب دیگر اینکه خیمهای معرفتی برپا کردیم تا جوانان با قرآن و اسلام آشنا شوند. مطمئناً آثار شما بر غنای کار ما میافزاید.
• در مورد انتخابات من حرف دلم را ماههاست که گفتم و تکرار کردم. واقعاً آرزویم این است که در حیات خودم که دیگر خیلی هم نیست و هفتاد سال از عمرم گذشته و همیشه هم همراه با تشنج و اضطراب و کارهای سخت بوده و معلوم است که انسان دراین سن نمیتواند خیلی پرانرژی کار بکند، واقعاً آرزویم این است که ببینم شخصیتی با انرژی بیشتر و از ما به روزتر و جوانتر بیاید. جوان مثل شما که نمیتواند رئیس جمهور شود. البته از ما جوانتر پیدا شود و کارها را اداره کند و ما کمک کنیم و تجربه خود را به ایشان بگوییم. منتظرم ببینم چنین چیزی اتفاق میافتد که اگر اتفاق بیفتد، خدا را شکر میکنم و اگر نباشد، چارهای ندارم. یعنی فکر میکنم اگر بتوانم برای انقلاب کار کنم، نباید کوتاهی کنم. این جواب سوال اولتان، لذا جواب شخصی ندارد. در همان مرحله هستم.
در مورد دوم هم تبریک میگویم از این تعبیر و تدبیر که شما خیمهای برای معرفت درست کردید. انشاءالله زیر این خیمه، جوانان زیادی آموزش میببنند. در خدمت آقای علیاکبری و دوستانتان هستیم. اگر آثار ما بتواند کمکی بکند، با کمال افتخار ترتیبی میدهیم که به دست شما برسد. البته کار تفسیری هدف اصلی کار دومی است که انشاءالله آن را به دست شما برسانیم و آن فرهنگ قرآن است که بناست هر موضوعی که در ذهن شماست و در کتاب لغت پیدا شود، اگر در قرآن مطلبی درباره آن باشد، میآید. من هرچه در قرآن باشد، ذیل آن موضوع با ذکر آیه و تفسیر، مشخص کردم تا کار را برای کسانیکه میخواهند نظر قرآن را در هر موضوعی بفهمد، آسان میکند. الان آدم باید همه قرآن را بخواند و آن موضوع را پیدا کند. اما آن موقع خیلی راحت پیدا میکنید. حدود 30 هزار عنوان را مشخص کردم که مطالب قرآنی در ذیل آن جمع میشود. انشاء الله بتوانیم در اختیار شما بگذاریم. از تفسیر شروع میکنیم تا به آنجا برسیم.
سرکار خانم فداکار: درباره چشمانداز بفرمایید. واقعاً اساس کار چیست؟
• از خانمی که این سوال خوب را کردند، تشکر میکنم. فکر میکنم شما دانشآموزان محور چشمانداز شدید. چون اساس را بر حیات طیبه و دانایی محور گذاشتیم. یعنی بناست با محور دانایی، دانش و فن، اهدافی را که آنجا تعیین کردیم، تأمین کنیم و اگر دانش نباشد، اصلاً محور نداریم. در آنجا بندهای زیادی هم در تحصیل و هم در تولید علم و نرمافزاری داریم. هایتک را رأس قرار دادیم. از این به بعد موتور حرکت ماهایتک یعنی امور فنیسطح بالا و استراتژیک است. فعلاً نانوتکنولوژی، Ist, it و بیوتکنولوژی و چیزهای از این قبیل حرکت جامعه را به جلو میبرند. فکر میکنم نسل دانشآموز امروز هدف بهرهوری در چشمانداز هستند. چون برای بیست سال بعد نوشتیم و شما که امروز دارید در دبیرستان درس میخوانید، 20 سال دیگر دانشگاه را تمام میکنید و باید بهره اساسی را ببینید. تحقیقاً مدیران بعد از تحقق چشمانداز، دانش آموزان امروز هستند و سهم شما هم در این کار بسیار زیاد است. البته اینها را در برنامه مینویسند. فعلاً چشمانداز را در چند سطر نوشتیم و برنامه به صورت کتاب 500 صفحهای نوشته میشود و برنامه چهارم روی آن نوشته شده و پنج برنامه برای 20 سال همین مقدار کتاب را با ضمیمههایش شامل میشود. اینها از آن درمیآید و فکر میکنم محورش همین دانشآموزان، دانشگاهها، معلمان و استادان هستند.
آقای بهنامی: یکی از مسایلی که این روزها ذهن جوانان ایران را مشغول کرده، بحث انرژی هستهای است. بعضیها میگویند چرا باید عضو NPT باشیم؟ آیا موانع دست و پاگیر سازمان انرژی میگذارد به فناوری صلحآمیز هستهای برسیم؟
• ایشان سؤال استراتژیکی مطرح کردند. اولاً مسائل دانش هستهای برای ما جزء همان it است که عرض کردم و واقعاً استراتژیک است. جزو منافع حیاتی ماست. منافع حیاتی را در اصطلاح سیاسی این جوری تعریف میکنند که به هیچ قیمتی نمیتوان از دست داد. ولو با جنگ باید نگه داشت. دانش هستهای برای ما چنین است. خوشبختانه خودمان هم رسیدیم. در تعبیرات هست که از پاکستان و یا از فلان دلال گرفتهایم. اولش چیزهایی گرفتهایم، ولی تقریباً از صفر شروع کردیم و الان به اینجا رسیدیدم. الان دانش آن را داریم. اینها نمیتوانند این دانش را از ما بگیرند. الان متکی به من و امثال من نیست. این دانش در بین هزاران تحصیل کرده و فنی پخش است و همه ابزار هم در دستشان هست.
بنابراین اگر تمرکزش را هم بگیرند، بصورت متفرق هرچه که بخواهند، انجام میشود. خودشان هم میفهمند. از آن گذشتیم. در مورد همین بحثهایی که دراین مدت کردیم، اینها اخیراً در پاریس جلسهای با نمایندگان داشتند و صریح گفتند که یا متوقف کنید و یا در انتظار روز سختی در آژانس باشید. یعنی یک هفته یا دو هفته دیگر. گفتیم که دومی را انتخاب میکنیم و آماده همان روز سختیم و محکم ایستادیم و تعلیق را بهم زدیم که تعلیق کرده بودیم. آنها هم گفتند شما به عهد خودتان وفا نکردهاید. ولی به نظر میرسد آنها برگشتند و احساس کردند تیرشان به هدف نخورد و به سنگ خورد. البته به نظر میرسد و خیلی روشن نیست.
اخیراً آلمانیها گفتند مذاکره راهحل با ایران است نه چیز دیگری. چون آنها هم طرف مذاکره با ایران بودند. آمریکاییها هم لحنشان را عوض کردند. دیروز آمریکاییها روی خبرمهمی مانور دادند و از نظر من خیلی مهم است ظاهرش به ما مربوط نیست و باطنش هست. یک نفر جاسوس را در دستگاههای عالی مدیریت پیدا کردند. جاسوس اسرائیل از شخصیتهای مهم خودشان بود که هدف و کارش این بوده که ذهن مدیران آمریکا را با ایران بدکند و بین ایران و آمریکا فاصله بیندازد. این را خودشان مطرح کردند. البته ما از این نوع چیزها خیلی میدانستیم. لابی اسرائیل در همه جای آمریکا هست. اینکه اینها میآیند مسئله یک جاسوس را اینقدر درشت میکنند، لابد میخواهند به مردمشان بگویند از بیرون دارند اخلال میکنند. برای مردم آمریکا این سوال مطرح است. اسرائیل اینکارها را دارد میکند. البته همیشه آنها میخواهند زیادهخواهی کنند. میتوانند اذیت کنند و ما از اول که وارد مبارزه شدیم، میدانستیم با آمریکا طرف هستیم. با شاه اینقدر طرف نبودیم که با آمریکا طرفیم. با شاه به عنوان عامل آمریکا درگیر میشدیم. شما میدانید که 15 خرداد را آمریکاییها سرکوب کردند. امام را آمریکاییها به ترکیه تبعید کردند. مستشاران آمریکایی آن همه مصیبت را در دورانی که مبارزه میکردیم. بر سر ما میآوردند و بعداً هم دیدید که چه میکنند. به هرحال ما راه خودمان را ادامه میدهیم. اما مسئله امضای ما در NPT به این معناست که به طرف سلاح هستهای نرویم و آنها هم تعهد کردند به ما امکانات بدهند تا بتوانیم از منابع صلحآمیز هستهای استفاده کنیم. دو طرفه است. اگر دوطرفه عمل کنند - ما که نمیخواهیم به طرف سلاح هستهای برویم و آنها هم به وظیفه خودشان عمل بکنند - میمانیم. چرا نمانیم؟ برای ما مفید است. به همان دلیل که وارد شدیم، ادامه میدهیم. اگر آنها عمل نکنند، هر اتفاقی میتواند بیفتد. الان کلنجار ما با آنها بر سر این است.
خانم رزازپور: تعدادی از جوانان ما دچار دینگریزی شدهاند. نظر شما در مورد نسل سوم انقلاب چیست؟
• من هم حس میکنم که الان تبلیغات فراوان و ابزار زیادی بکار گرفته میشود که از کماطلاعی نسل سوم استفاده و آنان را از انقلاب دور کنند. مخصوص ما هم نیست. در دنیای اسلام هم الان موج اینکه بین بچهها و دین فاصله بیندازند، بلند است. یکی از فشارهای عمده آمریکاییها در کشورهای اسلامی این است که کتابهای درسیشان را خالی از مسائل دینی کنند. در عربستان، مصر و خیلی جاها کردند. بعضیها بخشهای تعلیمات دینیشان را کم و چیزهای بیربطی اضافه کردند. این هست و تأثیر گذاشته است. ابزاردهی هم بیتأثیر نمیماند. مشکلات هم در کشور هست. این هم کمک میکند که بچهها زودتر فریب بخورند و راههای انحراف را پیش ببرند.
اما از نظر من اینطوری نیست که بتوانند آنچنان نسل سوم را از انقلاب جدا کنند که دیگر گسست بین دو نسل پیش بیاید. من اینجوری نمیبینم. البته هیچ وقت اینطور نبود که همه مردم همراه انقلاب باشند. انقلاب با مبارزه عدّه معینی شروع شد و مردم در آخر به خیابان آمدند و موج انقلابی زیاد شد. بعد از انقلاب ضد انقلاب خیلی تلاش کرد و خیلی از جوانها را فریب داد که نتیجهاش دولت بنیصدر شد.
بعداً مردم متوجه شدند و موج جدیدی پیش آمد و هوشیار شدند و دوباره همان کارها شروع شد. الان هم عدهای دارند جوانها را فریب میدهند. اما جمعیت خوب جوان ما کم نیست و خیلی زیاد است. البته اگر من این سؤال را از شما بکنم، بهتر است. چون شما در مدرسهها هستید و تماس دارید و بچهها را میبینید و در خانوادهها هم الان بیشتر از ما میبینید. ما از اینجا نگاه میکنیم. مثلاً میدانیم حدود 10 میلیون جوان عضو بسیج هستند. امضاء کردن عضویت در بسیج یک اقدام شجاعانه است که بچهها میکنند و ممکن است بعضیها فرصتطلبی کنند. اما بالاخره آنجا که رفتند، تعهداتی دارند. هیچ وقت اینقدر نیروی جوان و آماده به خدمت نداشتیم.
معنایش این است که چنین ارتش نیرومندی از جوانها بطور داوطلب در خدمت انقلاب است. خانواده شهدا و ایثارگران همهجا هستند. نیروهای ایثارگر خیلی فراوانند. شاید خیلی از آنها انتقاد و اعتراضاتی داشته باشند و عصبانی باشند، ولی در فطرت ماست و قرآن و مقدسات وجود ما را قبضه کرده است. انقلاب ما ذاتاً محکم است و این مهم است. اگر میبینید آمریکاییها عراق را ظرف چند روز تصرف میکنند، ولی 21 روز پشت دروازه نجف میمانند و چند جوان نجفی نمیگذارند اینها وارد بشوند، متکی به پایگاه بسیار محکمی است، دین و اخلاق سنگر نیرومندیست که شما در اتحادیه دنبالش هستید.
فکر میکنم دلیلی ندارد که نگران باشیم آینده انقلاب از گذشتهاش بدتر باشد. اگر مشکلات مردم را حل کنیم و کشورمان را بسازیم، یک کشور ساخته شده مرفهی برای جوانهای خود درست و زندگیشان را درست کنیم و در هر خانواده یکی دونفر کار کنند، زن و مرد کار کنند، زندگی مردم قابل تحمل باشد، تأمین اجتماعی درستی داشته باشیم، مردم مستأصل نباشند، مسکن، غذا، تحصیل و درمان برای آن تضمین شده باشد، چه دلیلی دارد که این نسل جدا شود؟ ولی به هرحال همیشه شیطان در کمین است و ما باید هوشیار باشیم و اداره و هدایت کنیم و نگذاریم فریب پیش بیاید.
○ حضرتعالی اهمیت جایگاه نهادهای فرهنگی را بهتر از هرکس میدانید. لذا با عنایت به جایگاه و نقش اتحادیه در پیروزی انقلاب و دفاع مقدس و تقدیم بیش از 15 هزار دانشآموز شهید، این اتحادیه فعال و کوشا، از تنگناها و مشکلات رنج میبرد که عمدهترین مشکلات استانها نداشتن ساختمان میباشد. از محضر مبارک حضرتعالی تقاضا داریم در خصوص این مشکل بخصوص در مورد استان ایلام که تقریباً هفت سال از خرید زمین میگذرد و هیچ ساختمانی در آنجا دایر نشده است که دانشآموزان در آنجا گردهم جمع شوند، ما را یاری نمایید. با توجه به اینکه سال پاسخگویی است، استدعا داریم پاسخگو باشید.
• خانمها و آقایان شاید هنوز فکر میکنند که مادر موقعیت رئیس جمهور هستیم که کارها در دست ما باشد. ما خودمان هم برای اداره اینجا باید مثل شما از آنها پول بگیریم و گاهی هم به ما نمیدهند. واقعاً منابع در دست من نیست. میتوانیم شفاعت کنیم. جناب آقای آقایی و علیاکبری همینها را با ما مطرح کنند. من هم وارد و شفیع میشوم تا جاهایی که امکانات در دستشان هست، کمک کنند. به هرحال علاقهمندم که شما تقویت شوید و کار کنید. اگر ساختمان هم نداشته باشید، خودتان ساختمانید. یعنی باید همه چیز را با ایمان نگاه کنید. ما هم باید ابزار را در اختیار شما قرار بدهیم. شما را به خدا میسپارم و انشاءالله کنگره شما مبارک باشد و موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمه الله