سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با مسؤولان اجرایی استان گلستان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با مسؤولان اجرایی استان گلستان

  • استانداری گلستان
  • چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۳

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خوشحالم که در جمع مدیران شایسته گلستان هستم. مسائل مهمی که بخشهای مختلف استان شما دارد و در گزارشهای شما آمده، اعتمادم را به رشد مدیریت کشور بیشتر کرده است. البته ما مرتب با مدیران سرکار داریم، ولی مجموعه‌ای که امشب شنیدیم، از سخنان استاندار کوشای استان و مدیران بخشهای مهم این استان، به نظر می‌رسد که ما صاحب نظر هستیم و مسئولان دلسوزی را در کشورمان داریم. وقتی انسان با مدیرانی مثل شما مواجه می‌شود، امیدش به مدیریت بیشتر می‌شود. در مرکز با این مسائل بیشتر برخورداریم، ولی در استانها این مسأله بصورت علمی تر و شفاف‌تر خود را نشان می‌دهد. با صحبتهایی که از شما شنیدم و مواردی که امروز در مسیر دیدم، بنظر می‌رسد که به سطح مناسبی از ظرفیت مدیران در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، رسیده‌ایم.
ظلم بزرگی می‌بینم که کسانی با شعار و حرفهای توخالی و مداحی کردن آرمانهای بزرگ، امّا فاقد راهکار و شیوه کار، مدیریت کشور را تضعیف کنند. این سرمایه عظیم مدیریتی با تجربه خودمان بدست آمده است. مدیران ما در میدان عمل خوب عمل کرده‌اند. دوران دفاع مقدس، دوران سازندگی و امروز، صحنه‌هایی بوده که انسانهای متدّین، دلسوز و علاقمند به کشور و مردم را پرورش داده است. این سطح مدیریت را از میان انقلاب و دفاع مقدس و دوران سازندگی به دست آورده‌ایم که دوره‌ای بسیار مهم برای کشور ماست.
 انسان متأسف می‌شود وقتی می‌بیند عده‌ای خیلی آسان و با فقدان مسئولیت، صلاحیت اجرایی مدیران را زیر سؤال می‌برند. هماهنگی که در استان شما احساس کردم و حضور جمعی نمایندگان در این مراسم، باعث خوشحالی است. نماینده ولی فقیه در استان شما، از فرزندان همین دیار است و از کودکی منطقه را خوب می‌شناسد و از همه امکانات، ظرفیتها و نیازها اطلاع کامل دارد.
همه این موارد می‌توانند موجب هماهنگی شوند و مدیریت استان را در اجرای برنامه‌ها یاری رساند. روحانیت آگاه و در صحنه و مردم خوب استان، ظرفیت خوبی برای حرکتی جدید هستند تا استان جوان خودتان را به استانی نیرومند تبدیل نمائید.
در گزارشی که شنیدیم، معلوم شد که چه چیزهایی نیاز و چه چیزهایی کم دارید و چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم. من شمائی کلّی‌تر از کشور را برای شما بیان می‌کنم که از جمله آن استان شما می‌باشد.
با گذراندن سه برنامه و دیدن دوره‌های فراوان کاری، به این نتیجه رسیدیم که باید خیز دراز مدتی را با اهداف بلند برداریم. در پایان دوره ریاست جمهوری این را به عنوان تمدن بزرگ اسلامی و ایران 1400 فکر کردیم که بیست و پنج سال وقت لازم داریم تا با پنج برنامه به همه اهدافی که جزو آرزوهای ما در انقلاب بوده، دست پیدا کنیم. شروع آن، این‌گونه بودکه مدیران سطح پائین امکانات، نیازها و راهکارهای خودشان را به ما بدهند که مجموعه بسیار خوبی جمع شد.
انبوهی از مطالب جمع شد، امّا قبل از اینکه جمع‌بندی و به برنامه 25 تبدیل کنیم و آن را ببندیم، دوره دولت ما تمام شد و در سازمان برنامه و بودجه وقت ماند. بعد از آن هم اولویت‌های دولت کمی عوض شد و به آن بخش توجه نشد. امّا تفکرش وجود داشت، و این‌بار با دستور مقام معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مجمع فرستاده شد که ما چشم انداز بیست ساله را 1400 در نظر گرفتیم.
هرکس در بخش خودش چشم‌انداز بیست ساله را می‌داند که باید به کجا برسیم. برای خودتان برنامه و تحلیل دارید. بنده به خاطرسوابق اجرایی و بررسی‌سیاستهای کلان و مطالعات فراوان، برداشت درستی از گزارشهای شما بدست آوردم. این سند را سند واقع بینانه‌ای می‌بینم و بلندپروازی غیر معقول در آن نمی‌بینم. متناسب با امکانات و حتی کمی دست پائین گرفتیم تا با فضای بزرگی که احتمالاً گاهی خستگی درست می‌کند، به پیش رویم. چنین سیاستی درکشور وجود دارد و برنامه‌ها هم باید براساس چشم انداز باشد و بودجه‌ها و کارها براساس آن تنظیم شود.
در استان خودتان در همه بخشهایی که بحث شد، موردی نیست که  دور از دسترس باشد. باید آنچه را که برای اهدافی که مطرح می‌کنید، لازم دارید، درست تنظیم و بتدریج وارد برنامه‌ها و بودجه‌ها کنید و از مسئولان مرکزی بخواهید که تدارک لازم را انجام دهند. بعضی چیزها را می‌توانید به جاهای دیگر کشور بدهید. باید چنین وضعیتی در استان بوجود آید و متفکرین، کارشناسان و مسئولان شما، با واقعیتهائی که بخوبی استان را می‌شناسند، برنامه‌ها را تنظیم و بطور جدی پی‌گیری کنند.
باید از طریق نمایندگان، مدیران و ابزار تبلیغاتی که در استان دارید، این موارد را مطرح کنید تا به اهدافتان برسانید. باید مسابقه‌ای در استانها بوجود بیاید که کدام استان زودتر به نتیجه می‌رسد و بهتر حرکت می‌کند. باید جایی طراحی شود که به تلاش وحرکت استانها ومدیران نمره بدهند و طرحهای اجرائی‌تر و عملی‌تر را معرفی نمایند.
در بخش آب، نصف آب استان به هدر می‌رود و ظرفیتی هم برای تأمین آب از خارج از استان دارید که عملی است و سرمایه فوق العاده‌ای نیست که نتوانیم آن را تأمین کنیم. شیلات استان شما ظرفیتی دارد که باید نقطه نهایی این بخش  را برنامه‌ریزی کنید و به آن برسید. در مورد دام و صنعت می‌دانید که چه کارهایی باید انجام شود. درخصوص صنعت از اوّل انقلاب تفکر این بوده که در سه استان شمالی صنعت را زیاد ترویج نکنیم تا ظرفیت کشاورزی تقویت شود. طول کشید تا این طلسم شکست و اجازه داده شد که کم کم صنعت راه بیفتد. بخصوص در استان شما صنایع تبدیلی و مکمل آسانتر جواب می‌دهد.
بهره‌برداری از معادن ارزشمندی که اشاره کردید، آرزوی محالی نیست‌و سرمایه هنگفتی هم نمی‌خواهد. باید برای آنها برنامه‌ریزی کنید. الآن نباید مشکل سرمایه‌گذاری داشته باشیم، می‌توانیم از دهها میلیارد دلار خطوط اعتباری دنیا استفاده کنیم، ولی استفاده نمی‌کنیم که این به خاطر همت کم و یا برخی نگرانیهای دیگر است. ما می‌توانیم خیلی از سرمایه‌ها را جذب کنیم. چون امروز در دنیا سرمایه خیلی فراوان و ارزان است.
در همه آنچه که اینجا مطرح شد، وضع بحرانی نداریم، نیروی انسانی که مهمترین عامل حرکت است، در کشور ما فراوان است و دانشگاههای ما در هر زمینه‌ای می‌توانند برای ما نیرو تربیت کنند. در مجموع شرایط برای یک خیز بزرگ با اهداف چشم‌انداز که ما به قدرت منطقه تبدیل شویم، در همه زمینه‌های آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراهم است. می‌توانیم بخوبی این حرکتها را اداره کنیم و پیش برویم.
اشکالاتی هم داریم که یکی از اشکالات مهم مشاجرات داخلی است که تا حدودی انسجام ملّی ما را زیر سؤال می‌برد. اصل سیاسی بودن، تفکر سیاسی، اختلاف نظر داشتن، مباحثه و نقدکردن روشهای مثبتی است و موجب تکامل می‌شود. امّا اگر این اختلاف‌نظرها به کینه‌ها، تعصب‌ها، طردها، کارشکنی‌ها و پی‌گیری‌ها تبدیل شود، مثل  سّم عمل خواهد کرد. مثلاً مچ‌گیری در کشور ما به مرض تبدیل شده است. رقابت به‌گونه‌ای است که می‌خواهند کارهای مثبت همدیگر را از بین ببرند که این کارها، کارهای ناسالمی است. اگر می‌خواهیم نیروهای سیاسی باشیم، باید سطح برخورد و عمل را بالاتر ببریم. توسعه سیاسی همراه با سعه صدر، واقع بینی، انصاف در قضاوت و بالا گرفتن منافع ملّی بر منافع شخصی و باندی است.
باید تعامل خارجی را بهتر کنیم و باید خیلی چیزها را از دنیای بد بگیریم و خیلی چیزها هم داریم که می‌توانیم به دنیا عرضه کنیم. لذا باید تعامل واقعی با دنیا داشته باشیم. اختلافات ما هم سرجای خودش است و امکان ندارد نظامی اسلامی و ارزشی در دنیایی که محورش مادی گرایی و لائیک بوده و هست، هیچ اختلافی نداشته باشد. منتهی باید یاد بگیریم که اختلاف هست. ایدئولوژی و تفکر، بخشی از هستی انسانهاست، انسانهایی که برای ایدئولوژی و تفکر شان ارزش قائل هستند، حاضر نیستند به آسانی آن را از دست بدهند. بنابراین تعامل ضرورت جدّی ماست.
معلوم است که ظرفیت خالی در کشور وجود دارد و نیروهای فراوانی داریم که کار درستی ندارند. باید زمینه‌های کیفی آنها را پر کنیم. بچه‌هایی که از دانشگاه بیرون می‌آیند، سرمایه‌های مهمی هستند و نمی‌توان توقع داشت که اینها در کارهای خیلی معمولی و کارگری کار کنند. هر چند این بمب نیست، ولی باید کارهای کیفی بیشتری ایجاد کنیم و از دانش آنها استفاده بهتری ببریم.
دانش محوری یکی از محورهای مهم چشم‌انداز بیست ساله است که به  دو معناست: یک معنا اینکه همه زندگی ما با دانش و بصورت عالمانه حرکت کند. دیگر اینکه ارزش افزوده‌ای که کارهای دانش‌بر  مثل دانش نرم‌افزاری که اساس دانش محوری است، دارد، شناخته شود. امروز در خیلی از کشورهای پیشرفته دنیا، کارهای با ارزرش افزوده پایین را به کشورهای جهان سوم محوّل می‌کنند.
لذا ما باید از ظرفیت عظیم دانش کشور استفاده کنیم. هوش و دانش کشور ما بسیار بالاست و از این طریق می‌توانیم ارزش افزوده بالایی بدست بیاوریم. اگر خیز درست توسعه‌ای برداریم و سرمایه‌هایی ممکن را بکار بگیریم، حل مشکل بیکاری بسیار بسیارآسان است وظرف چهار یا پنج سال می‌توانیم همه نیازهای نیروهای جوان کشور را تأمین نمائیم.
البته بخش دیگری وارد میدان می‌شود که خانمها هستند. در گذشته در بحث اشتغال، بیکاری خانمها چندان دلهره‌ای برای ما نداشت. امّا امروز و سالهای آینده، خانمهایی که وارد دانشگاهها می‌شوند و هزینه می‌کنند و زحمت می‌کشند تا دانش بیاموزند، به فضای جدیدی از کار نیاز دارند و تلاش مضاعفی نیاز داریم تا جوانان و خانمها را برای کار جذب کنیم.
این بدون خیز توسعه‌ای امکان‌پذیرنخواهد بود و از طریق کارهای فرعی نمی‌توان پاسخگوی آنها بود. در زمینه‌هایی که بشر پاینده است، خودش زاینده و بالنده است و مانند درخت ریشه‌داری است که دائماً شاخ و برگ می‌زند و برای خودش فضا باز می‌کند.
الان ما با تهدیداتی هم مواجه هستیم که نباید آنها را کم بگیریم. الان آمریکائیها احساس می‌کنند که رقیب ندارند و هوس کدخدایی دهکده کوچک جهان را دارند و لشکرکشی خودشان را خیلی جدّی گرفتند و بی‌پروا در هر جایی که با مذاق آنها سازگار نباشد، دخالت می‌کنند و صریح و گستاخانه نظر خود را تحمیل می‌کنند و بحث خاورمیانه بزرگ را دارند که اهداف بسیار پلیدی پشت آن است.
از طریق دموکراسی و آزادی دروغ وارد می‌شوند. ولی هدف واقعی آنها این است که حکومتهای منطقه تسلیم شوند و بازوی آنها هم در منطقه اسرائیل خواهد بود. منابع انرژی برای آنها نقش حیاتی دارد و نمی‌توانند خودشان را به این منابع وابسته ببینند که مزاحم آنها شود. تصمیمات جدّی را برای خاورمیانه بزرگ مطرح می‌کنند که با اهداف استعماری بسیار پیچیده‌ای همراه است. احتمال این کار برای آنها بسیار سخت است.
اولین صحنه‌ای که با آن مواجه شدند، عراق است که ثابت کنند در دموکراسی صادق هستند. اگر این‌گونه باشد، عراق آزاد حاضر نیست در کنار اسرائیل باشد و برای آنها ژاندارمی منابع نفت و گاز منطقه را داشته باشد. حاضر نیستند به افکار دینی آنها دست درازی کنند و اقتصاد و فرهنگ را مورد دستخوش خود قرار دهند. امّا اگر صادق نباشند، دنیا خواهد فهمید که شعارهای آنها واقعی نیست، هرچند الآن هم فهمید. آمریکا با رفتارش نشان داد که اصلاً با دموکراسی سرسازگاری ندارد.
مجلس ملّی عراق نشان می‌دهد که خطوط و زاویه‌های متفاوتی درعراق وجود دارد. در لبنان چه حرکتهایی را به راه انداختند! آرامش در افغانستان به خاطر اینکه مردمش در طول 25 سال خیلی مستأصل شده بودند، تا حدودی خوب بود. چون طالبان جریان منحطی بود و انسانها را آزرده کرده و مواد مخدر را در افغانستان چهار برابر کرده بودند و فقط نظر خودشان را تحمیل می‌کردند. هرچند افغانستان حساسیت عراق را ندارد.
به هرحال منطقه ما آبستن حوادث بزرگی است. آنها ایران پیشرفته را نمی‌پسندند و نمی‌خواهند ایران با افکار دینی و اسلامی و ایده‌های ضداستکباری و استعماری و انحصارطلبی آمریکائیها، مستحکم بماند. لذا این تضادها کار خود را خواهد کرد و ما هم در کانون این تضادها هستیم. ایران می‌تواند بخاطر صلابت انقلاب، همدلی مردم، امکانات کشور و شرایط روحی مردم جای خوبی برای نشان دادن تحول تاریخی مهم در جهت محرومان و مستضعفان و مبارزة با ستمگران و در عین حال پیشرفت و توسعه الگویی خوب در جهان باشد. انشاءالله که با درایت، صلابت و عزم‌این چندبرنامه‌ای را که ما را به‌چشم‌انداز بیست‌ساله می‌رساند، پشت سربگذاریم و ایران خوبی را تحویل نسلهای بعدی بدهیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله