سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار مراسم یادواره شهدای روحانی استان گلستان
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
به خاطر توفیق حضور در بین شما بزرگواران و برنامه خوببزرگداشت شهدای روحانی استان، خداوند را سپاسگذاریم و امیدواریم که این محبتها و این حقشناسیهایی که شما مردم خونگرم و وظیفهشناس دارید، نزد خداوند و در نامه عمل شما، وسیله عظمت، اوج و موفقیت اسلام و شما باشد.
در صحبت کوتاهی که دارم، دو سه مطلب را با شما درمیان میگذارم، درباره استانگلستان،شهادتوشهدا، بخصوص شهدای روحانی و کمی درباره شرایطی که امروز کشور و انقلاب ما با آن روبرو است، صحبت خواهم کرد.
از برنامههای خوب و معنادار شما صمیمانه تشکر میکنم. از اظهار محبتهای حضرت آیتالله نورمفیدی که به بنده فرمودند و بیش از حد ظرفیت من بود، ممنون هستم. نکاتی که بردار همسنگر ما جناب آقای ذوالنور از جبهه و از روحانیت و شهدا مورد اشاره قرار دادند، برای بنده آموزنده بود.
استان شما از لحاظ ساختار، استانی جوان است و طبعاً تا تحقق کامل ساختار این استان قدیمی زمان میبرد. ولی به خاطر طبیعت این منطقه و ظرفیتهای گلستان خودبخود راه توسعه، رفاه و پیشرفت باز است. همه میدانند که در تاریخ هر وقت صحبت از نقاط سرسبز، بالنده و مولد میشود، استان شما در پیشاپیش آنها به چشم میخورد و همیشه بوستان شما پرگل بوده است و گلستان اسم با مسمّائی برای شماست.
امروز اگر از کشاورزی و همه بخشهای آن شامل دامداری، شیلات، زنبورداری و چیزهای دیگر صحبت کنیم، اینجا جای مستعدیاست.اگرازایرانگردی وجهانگردی حرفبزنیم، مناسبترین جاست. اگر بخواهیم از جای مناسب صنعت و استقرار صنایع مهم به خاطر امنیت خاطر و امور زیربنایی بگوئیم، استان شما از استعداد بالائی در همه این زمینهها برخوردار است که میتواند در آینده همه این زمینههای مناسب را جذب نماید.
محدودیتی که به چشم ظاهر میبینیم، محدودیت آب است که امروز در برنامه افتتاح سد گلستان(2) مطالب مشروحی را از برنامههائی که مدیریت استان و وزارت نیرو و کشور دارد، شنیدیم که نوید خوبی برای آینده میباشد.
شما الان از نیمی از آب موجود استفاده میکنید و نیم دیگر آن به هدر میرود و وارد دریا میشود. ظرفیت آوردن آب بیشتر از اترک و کانال سراسری که برای سه استان گیلان، مازندران و گلستان در دست مطالعه است، بالاست. فکر میکنم آینده پرآبی را برای شما ترسیم خواهد کرد. گام بزرگی در حرکت این سه استان بطرف توسعه خواهد بود و زیباترین کانال دنیا خواهد بود که به طول ششصد کیلومتر کانال درجه یک با اتوبان و راهآهن که دردو طرف آن طراحی میشود، بهترین وسیله سیاحت، سفر، ترابری و رساندن امکانات مختلف به این سه استان خواهد بود. شاید بهره بیشتر را شما میبرید که پایان آن اینجاست و اضافه آبی که الان وارد دریا میشود، توسط این کانال به اینجا خواهد آمد.
برنامههای دیگر استان هم بررسی شد و امشب هم در خدمت مدیران شما بررسی میکنیم. فکر میکنم مردم استان میتوانند امیدوار باشند که استانشان جزو استانهای پیشتاز در آینده نه چندان دور خواهد بود. سابقه استان از لحاظ معنوی، یکی از افتخارآمیزترین وزنههای تاریخ ایران است. علمای بزرگ، دانشمندان عظیم الشأن، شعرای عالیقدر و شخصیتهای ملی و کشوری در همه قرون در این استان درخشیدند و استعدادهای خوبی در اینجا حضور داشتهاند. سهمی که در دفاع مقدس و انقلاب ایفا کردید، جزو برگهای زرّین تاریخ شماست.
در مورد شهادت و شهدا و روحانیت جملاتی عرض میکنم. اگر کمی فکر کنیم، میبینیم خداوند هدیهای به بشر داده که شهادت و واژه شهید را در فرهنگ اسلامی ما آورده که خیلی با ارزش است. این چه لطفی از طرف خداوند برای ماست! همه ما بالاخره بعد از مدت مشخصی که عمر طبیعی بشر است، خواهیم مرد. الان خودتان در زندگی و دوستان خود شاهد هستید که سرنوشت همه ما و همه بشر و دنیا اینگونه است.
تقدیر الهی است که بشر چند صباحی در این دنیا باشد و خود را بسازد و برای زندگی جاوید که خداوند به بندگان وعده داده است، آماده شود. اگر خیلی عمر کنیم، بیش از چند دهه نخواهم بود و بالاخره روزی خواهیم رفت. اگر این رفتن دیریا زود به شکل شهادت اتفاق بیفتد و انسان در راه آرمان و اهداف دینی و ملی خود و اهداف والای انسانی به فیض شهادت نائل آید، تحول عظیم و ارزشمندی در حرکت ما بسوی خداوند تلقی میشود. خداوند خواسته ما از خاک بیرون بیائیم و به خدا نزدیک شویم. باید جرقههای جنبههای ایوبی و الهی خداوند، در وجود ما روشن شود و از نوع دیگری شویم. مسیر خدمتها و کار کردنها و عبادتها مسیری است که ما را به این هدف نزدیک میکند. این مسیر برای همه ما هست.
اگر در مسیرمان شهادت برای ماتقدیر شود و به فیض شهادت برسیم، راه میانبر را میپیمائیم و به هدف میرسیم و بدون خطر، بقیه مسیر را به سرعت طی میکنیم. از لحاظ اسناد اسلامی و قرآنی که قرآن معتبرترین سند ماست، شهید به محض اینکه روحش از بدنش جدا میشود، به طرف بزم الهی و بزم خوبان و اولیای خداوند پرواز میکند و هر پروندهای که انسان داشته باشد، آن پرونده به نفع سعادتش بسته میشود. یعنی برگ آخر پرونده شهید، برگ پیروزی مطلق، سعادت، فوز و رستگاری تضمین شده الهی و گرفتن حیات دائم است.
حیات دنیائی را الان داریم، حیات برزخی را بعداً خواهیم داشت و حیات اخروی در قیامت تجدید میشود و باز زنده میشویم. اما حیاتی که شهید بدست میآورد، از این انواع نیست. وقتی شهید به عنوان مسافر مطلوب خداوند در سفر الهی است، بسوی بزم اولیاء و انبیاء حرکت میکند و حیات دیگری برای او نوشته میشود که این حیات برای ما قابل فهم نیست.
خداوند به ما فرمود: به اینها نگوئید مردهاند. اینها زندهاند. چگونه زندهاند را آثار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و سازندگی نشان میدهد. فهم ما بیش از این نیست و چیز دیگری است. شهادت فوز واقعی و رستگاری تضمین شده انسان است که به هر کسی داده شود، خیلی چیزها را بدست میآورد و باید خیلی خوشحال باشد.
به بازماندگان شهدا عرض میکنم که احساس غبن و رنج نکنید. درست است که فراق برای آدم سخت است، اما وقتی به عقل خود مراجعه میکنید، مثل این است که فرزند خود را برای دیدن دورهای فرستادید که از این دوره به عالیترین درجات خواهد رسید. این جدایی محدود، موقت و غیرواقعی است، ما اگر خودمان را در مسیر اهداف شهدایمان قرار دهیم، از آنها جدا نمیشویم و آنها با ما خواهند بود. میتوانیم با آنها انس داشته باشیم. طبق آیات قرآن و احادیث، الان در همین فضایی که نشستیم و برای شهدا صحبت میکنیم و مقامشان را عرض میکنیم، آنها حضور دارند و میبینند. آنها چیزهایی دیدند که ما ندیدیم و نمیدانیم.
بنابراین شهادت، مسألهای است که ما مسلمانان واقعاً باید به عنوان یک آرزو آن را در وجود خودمان داشته باشیم. نه اینکه انسان به عمد خود را شهید کند که این پذیرفته نیست، انسان باید کارش را انجام دهد. ممکن است در مسیر کارش از شهادت نترسد و از آن فرار نکند. اگر این حالت و فرهنگ در جامعهای بطور خاص قرآنی شکل بگیرید، این جامعه بسیار بسیار نیرومند و سالم، در راه خدا و بسیار مقتدر، آسیبناپذیر و شکستناپذیر خواهد بود.
موقعی توانستیم انقلاب را به پیروزی برسانیم که مردم ما در خیابانها از مرگ نترسیدند. در آماج گلوله به تظاهرات خود ادامه دادند. شخصیتهای مبارز ما از هیچ چیز غیراز خدا هراس نداشتند و همه مشکلات را بدوش میکشیدند و مردانه مقاومت میکردند. بعد از انقلاب همین طور بود.
دوران دفاع که آقای ذوالنور نمونههایی از رزمندگان گفتند، بهترین دلیل از شهادتپذیری مردم ماست، من هم به عنوان کسی که وظیفهام این بود که مراقب جبههها و از اوضاع آن با خبر باشم، اطلاعات زیادی دارم و سینه من پر از خاطراتی است که هر یک از آن انسان را میلرزاند که چقدر شخصیتهای معنوی بزرگ، قوی، نیرومند و شجاع هستند. دوران دفاع مقدس چیزهای ارزشمندی را در تاریخ ایران به ثبت رساند. بیش از دویست هزار شهید تقدیم اسلام و انقلاب کردیم. خیلی از سرنوشت و ویژگیهای مثبت شهدایمان در تاریخ ما آمده است و در آینده ایران برای میلیونها سال باقی خواهد ماند و در کنار تاریخ ایران عظمتش را ثبت کرده است.
نتایج آن را دیدیم، خداوند در جنگ ما کمک کرد و امدادهای غیبی برای ما محسوس بود که میتوانستیم از آنها فیلم بگیریم. بعد از جنگ و تا امروز میبینید که خداوند این جهاد را بینتیجه نمیگذارد. قرآن وعده نصر به ما داده است. وعده به زمین زدن دشمن حق را داده است. این وعده خوب، دارد محقق میشود. در دوران دفاع به تنهایی و با کمی عدّه در مقابل دشمنی که از امکانات شرقوغرب برخودار بود، توانستیم کشور و انقلابمان را حفظ و آنها را از کشورمان بیرون کنیم و در سازمان ملل که حضور سیاسی نداشتیم، بخشی از حق خودمان را اثبات و دشمن را محکوم و خودمان را ذیحق ثبت کنیم و طلبکار شویم و از آنها غرامت بگیریم.
از لحاظ سیاسی و نظامی پیروز شدیم. دشمن از خاک ما رفت. الان بعد از بیست سال باید محاسبات دیگری بکنیم که صحنه چگونه است. در علم خداوند زمان اینقدر که برای ما اهمیت دارد، اهمیت ندارد. قیامتی که معلوم نیست کی میآید، خداوند میگوید شما قیامت را دور میبینید، اما ما آن را نزدیک میبینیم. همه عمر بشر برای خداوند به اندازه آنی است. تدبیر خداوند در طول زمان است. گاهی عمر ما هم کفاف میدهد.
الان که چند سال گذشته و به تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم صدامی که آتش افروز این همه جنایت بود، در سلول زندان- نه زندان معمولی، زندانی که اربابان سابقش کشورش را اشغال کردند و او را در زندان کردند - به سر میبرد. سر از غار زیرزمینی درآورد. زمانی که میخواستاسیر شود، چنان وضعیتی داشت که زن دارد. اسرای ما وقتیکه در جبهه اسیر میشدند، جلوی دوربین دشمنان با فریاد اللهاکبر به استقبال زندان میرفتند.
ارتش بعث کجا رفت؟ ارتشی که خیال میکرد مقتدرترین ارتش دنیاست، الان چه وضعی دارد؟ متلاشی، ذلیل و از همه امکانات جدا شدند و در خطر هستند. در کشورشان هیچ آبروئی ندارند. ادعا میکردند که ده سال برای کشورشان جنگیدند، ولی امروز کشورشان آنها را ملعون میداند و حاضر نیست به آنها نگاه کند و آنها را درجمع خودشان نگه دارد. این چه قهرمانی است؟ در حالی که قهرمانان و بچههای رزمنده شما الان پیش شما عزیز هستند و از هر قشری در جامعه باشند، نزد شما عزیز و سند افتخار تاریخ کشور هستند. اما ارتش بعث عراق الان ذلیلترین ارتش دنیاست. جنایات بزرگی کردند و حق ما را نیز ضایع کردند.
منافقین که همراه بعثیها میجنگیدند و جنایت میکردند و به عنوان ستون پنجم دشمن عمل میکردند و برخی شهدای ما بدست منافقین به شهادت رسیدند، الان ذلیل شدند و در پادگانی بصورت اسارت در اختیار آمریکائیها هستند. این همه برای آنها جاسوسی کردند، ولی هنوز نتوانستند وفاداری خودشان را ثابت کنند و سرنوشت بسیار مهمی دارند که نه روی بازگشت به ایران را دارند و در دنیا به عنوان تروریست جایی ندارند. جیره خور و مزد بگیر و در محاصره ارتش آمریکا با سرنوشت نامعلوم و قطع ارتباط شده با خانواده و فامیل هستند که این نتیجه دشمنی آنها با اسلام و انقلاب شد.
خود آمریکا که آن روز پشتوانه تجاوز صدامیها بود و امروز به گونهای دیگر عمل میکند، چه وضعی دارد؟ آمریکا در عراق چقدر تلفات و زخمی داده و چقدر کشته داده و چقدر هزینه کرده است!؟ او برای نفت آمده بود. نفتی که میخواست ارزان ببرد، الان به 55 دلار رسیده و بیش از دویست میلیارد دلار هزینه کرده است. خدا میداند که چه مصیبتهائی بر آنها وارد خواهد شد.
اگر اینها برای ما پیروزی و امداد الهی نیست، پس چیست؟ وعدههایی که خداوند به نیروهای مجاهد داده، به این خوبی در حال تحقق است. هنوز برای دیدن بقیه وعدههای الهی خیلی وقت هست.
در مورد روحانیت که امروز شما برای آنها برنامه دارید، انصافاً روحانیت از خود صلابت، حقانیت و وفاداری به اسلام و وطن در همه ادوار تاریخ، از جمله در دوره کنونی نشان داده است. همه شما میدانید که انقلاب با پیشتازی امام راحل و روحانیت و نیروهای مخلص، مؤمنان و متعهدان به پیروزی رسید که کار بسیار عظیمی بود.
آماری که اینجا مطرح شد، خیلی معنادار است. اگر به نسبت نگاه کنیم و این نسبت 5/3 برابر بالاتر از دیگر اقشار جامعه باشد، افتخار بزرگی است و باید هم اینگونه باشد. چون ما مردم را به شهادت دعوت میکنیم و باید خودمان جلو باشیم و اگر نباشیم، مردم هم نمیآیند. موقعی میتوانیم با مردم باشیم که به حرفهای خودمان عمل کنیم. موقعی میتوانیم موفق باشیم که مردم ما را صادق بدانند و ببینند.
از همه مهمتر خداست. از لحاظ الهی نمیتوانیم حرفی را بزنیم که نمیتوانیم به آن عملکنیم. من خودم صحنههای عجیبی از حضور طلبهها در جبههها دیدم که با عمامه در برنامههای نظامی میدیدم. اگر طلبه نبودم، خیلی از آنها را برای شما نقل میکردم. شهدای روحانیت از بزرگان صاحب کشور و در ردیف اول شهدا هستند، شهدای محراب، پیرمردهایی که آخر عمر آنها بود. شخصیتهایی مثل شهید بهشتی، مطهری، باهنر، مفتح، هاشمینژاد و قدوسی از صاحب نامهایروحانی کشور هستند.
در بین جانبازان رهبر عظیمالشان حضرت آیت الله خامنهای، از نقص عضوی که بدست منافقین بوجود آمده، رنج بردند و همچون ایشان جانبازان بزرگوار روحانی زیاد هستند. روحانیت اگر اینگونه باشد، در بین مردم محبوب است. دنیا روحانیت را قشر حاکم میداند، ولی شهدای روحانیت نشان میدهند که اینجوری نیست. قشر حاکم هیچوقت سه برابر افراد تحت حکومتش شهید نمیدهد. در همه جا با مردم و انقلاب همراه بود. وضعیت زندگی آقایان را هم در جامعه بهتر از ما میبینید.
البته اینهایی که برای شهدا گفتیم، قدر جانبازان، آزادان، مفقودان را کم نمیکند. مفقودان حقیقتاً سربازان گمنام امام زمان(عج) هستند که نزد خداوند اجر بالایی دارند. جانبازان شهدای زندهای هستند که با حضور خودشان در جامعه، پیام شهدا، شهادت و جبهه را برای ما مجسم میکنند. وجود، صبر و متانت آنها برای ما درس است. خانوادههای ایثارگران ما امتحان عظیمی در تاریخ دادند. امروز صلابت، عظمت و قدرت انقلاب اسلامی و ایران تا حدود زیادی به خانوادههای شهدا و ایثارگران و رزمندگانی که در جبهه بودند و امروز زندگی عادی دارند، وابسته است.
امروز صلابت انقلاب به دست آنهاست. استحکام جامعه تا حدود زیادی به اینها مربوط میشود و همه جای کشور سربازان بیاجر و مزد و قانع اسلام حضور دارند.
یکی از ویژگیهای استان شما در این مراسم این است که خون شهدای اهل سنت و شیعه در کنار یکدیگر نمادی از وحدت است. طرف ما کشوری بود که با اعاجم میجنگید، ولی ما شهدای بسیاری از اهل سنت داریم که انسانهای بزرگی از آنها در راه انقلاب به شهادت رسیدند و این وحدت را در روح، جسم و ظاهر استان شما بخوبی مشاهده میکنم.
نمونه همزیستی اهل سنت و شیعه در استان گلستان میتواند الگویی برای جاهایی مثل پاکستان، عراق و کشورهای دیگر باشد که تفرقه شیعه و سنی را نشان میدهد. انشاءالله خداوند اجر شما را خواهد داد و امیدواریم که هیچوقت نیاز به دادن این همه شهید پیدا نکنیم.
والسّلام علکیم و رحمه الله و برکاته