سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی فرهنگیان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی فرهنگیان

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول‎الله و آله
خیلی خوش‌آمدید. سؤالاتی که آقایان و خانمها کردند، محورها مشترک و مطالب جداگانه دارد. اولین نکته‌ای که باید توجه کنید این است که از کسی سؤال کنید که داوطلب باشد. البته بنده به عنوان نیرویی اسلامی و مسئول باید به همه این سؤالات جواب دهم. اما بنده داوطلب نیستم و اگر کمک کنید شرایطی پیش نیاید که من مسئول نشوم، از لحاظ شخصی از شما متشکر خواهم بود.
در مجموع فکر می‌کنم، باید تلاش کنیم افرادی با انرژی و تلاش بیشتر بیایند و کارهای ابتکاری‌تر از ما را انجام دهند. بنابراین اصل این است که من هنوز خود را در خصوص ریاست جمهوری قانع و از تمایلات نفسی خود عبور نکردم و ذاتاً تمایل دارم که نیایم. اگر تقدیر شد و خداوند این‌گونه خواست و شرایط هم به این شکل شد، نمی‌توانم مثل بعضی از آقایان باشم و بگویم به هر قیمتی نخواهم آمد. در هیچ کاری چنین نخواهم کرد و تا زنده هستم و تشخیص دهم که وظیفه من است که باید کاری برای انقلاب و اسلام انجام دهم ، همان کار را انجام می‌دهم. الان اصرار ندارم و کسانی که اصرار دارند، حرف آنها را تأیید نمی‌کنم. چون هنوز ضرورت حضور خود را در انتخابات تشخیص ندادم. حقیقت این است که نمی‌خواهم کاندیدا شوم، مگر اینکه احساس کنم باید کاندید شوم و امکان این احساس خیلی قوی نیست. چند مسأله در آن مؤثر است: یکی اینکه انتخابات جدی و با حضور مردم باشد و اگر این حضور نباشد، شکست بزرگی خواهیم خورد. فاصله بین مردم و نظام بسیار مضر است و دشمنان ما را طماع‌تر خواهد کرد و مجریان احساس می‌کنند پشتوانه ندارند و خیلی اشکالات دیگر نیز وجود دارد. واقعاً مصلحت است که فضای انتخابات به گونه‌ای باشد که همه مردم حاضر شوند. رهبری هم این سیاست را دارند که هم اعلام کردند و هم بنده بطور خصوصی شنیدم. هنوز زود است که ببینیم کسانی که الان مطرح شدند این کارها را می‌کنند یا نه. یکی از کارهای خوب شما این است که بحث، پیگیری و مردم را به انتخابات علاقمند کنید تا در آن حاضر شوند.
مسأله دوم این است که وقتی مردم حاضر شدند، رئیس جمهوری که انتخاب می‌شود، با پشتوانه رأی مردمی باشد. البته هرکسی رأی اکثریت را بیاورد، رئیس جمهور خواهد شد. ولو اینکه مرحله دوم باشد و باید از او حمایت کرد. اما واقعیت این است که قدری کار را سخت می‌کند. این مسأله مهم است و امیدوارم با تلاشهایی که انجام می‌دهید، بتوانید نیروها را متمرکز کنید و چنین اتفاقی بدون حضور بنده بیفتد و این خواست بنده می‌باشد.
حقیقتاً در شرایط فعلی نمی‌توانم بگویم می‌آیم یا نه، اما خواست من این است که نیایم. ممکن است این اتفاق بیفتد که احساس کنم باید بیایم و وقتی چنین تشخیص بدهم، می‌آیم. مساله هم به انقلاب و کشور مربوط می‌شود و ملاحظات دیگر را کنار می‌گذارم و می‌آیم. اما تا آنجا خیلی فاصله دارم.
مطلب مشترکی بین حرفهای شما وجود داشت و در جاهای دیگر هم هست، که در دوره‌ای که ما مسؤول بودیم، کار فرهنگی کمتر انجام شده است. بنده این را اصلاً قبول ندارم، ما ذاتاً فرهنگی هستیم. وقتی زندگی‌ام را نگاه می‌کنم، 95 درصد آن فرهنگی و شاید 5 درصد آن مسائل دیگر باشد. افکار ما نیز این‌گونه است و اصلاً نمی‌توانیم از مسائل فرهنگی جدا باشیم. فرهنگی دو بخش است: بخشی وظایف خاص است که دولت انجام می‌دهد و بخشی برای همه است که باید انجام دهیم. بنده در آن بخش خاص که باید زیربناهای فرهنگی را می‌کردم، خیلی کارها کردم. یکی از طریق توسعه آموزش و پرورش بود که می‌دانید روستایی نبود که بچه‌های آن به مدرسه نروند. در بحث سوادآموزی بصورت ضربتی عمل کردیم که آقای قرائتی گفتند در مدت یک سال به اندازه ده سال گذشته کار شد. یکی مسائل توسعه دانشگاههاست که هیچ ظرفی پیدا نمی‌کنید تا امروز اینقدر توسعه پیدا کرده باشد. کتابخانه‌ها و جراید نیز جزو آن است و همه این کارها، فعالیت دولت است.
بحث دیگر، بحثهای فرهنگی است. بالاخره اگر بنده رئیس جمهور هم نباشم، بحثها، خطبه‌ها، سخنرانیها و پیامهای من فرهنگی است. فکر نمی‌کنم در دنیا رئیس جمهوری پیدا کنید که اینقدر فرهنگی صحبت کند. آقای خاتمی به چین رفتند و حرفهای فلسفی زدند و آنها می‌گفتند ما اقتصادی هستیم و حرفهای شما را نمی‌فهمیم. فلسفه را برای مدرسه بگذارید. بسیاری از مسائل فرهنگی در حوزه وزیر ارشاد است، آقای خاتمی که متمایل نبود آنگونه عمل کند، عوض شد. بعد آقای لاریجانی و سپس آقای میرسلیم آمدند و صدا و سیما هم کاملاً فرهنگی بود. همه تریبونهای نمازجمعه و علمای قم و روحانیت، ابزار فرهنگی هستند. اگر کم کاری شده و امروزه کم کاری می‌شود، مساله را در جای دیگر ببینید و گسترده‌تر بحث کنید.
ممکن است حرفهای زیادی بزنیم و نوشته‌های زیادی داشته باشیم. اما همه اینها باید دقیقتر، فنی‌تر ، ماهرانه، رواشناسانه‌تر و واقع‌بینانه‌تر مطرح شود تا تأثیرات ویژه خود را در سازندگی، بخصوص در بین نسل جوان داشته باشد. ما در دانشگاهها، حضور افراد از سوی رهبری را خیلی جدّی گرفتیم. آیین‌نامه قوی برای آنها نوشتیم تا حضور داشته باشند و کار کنند و دست آنها را بازگذاشتیم و خود رهبری هم پشتیبانی کردند. باید درست دید که آنها چقدر کار می‌کنند؟ شاید خوب کار می‌کنند.
فکر می‌کنم این حرف درستی نیست که فکر کنیم آن موقع کار فرهنگی کم انجام شد. مسأله فرهنگی ما مساله دیگری است که پشتوانه اصلی و مطالعات عقبه کار باید به گونه‌ای باشد که پیرایه‌های غیرقابل قبول در آن وجود نداشته باشد که متأسفانه هست. خدمت شما عرض می‌کنم که شاید دوم خرداد عکس‌العمل برخی مسائل فرهنگی باشد.
بنده قاطعانه عقیده دارم که تندرویهای برادران اصولگرای ما که بخصوص در آن فصل انجام دادند، قشر جوان و خانمها را ترساند. وقتی می‌خواهید شعار انتخاباتی درست کنید، گروهی به نام آبادگران خلق می‌کنید و این ترجمه سازندگی است و ناخدآگاه فکر می‌کنید که باید چیزی اینگونه به مردم ارائه دهید، لذا مسائل فرهنگی هم اینگونه است. اگر می‌خواهید واقعاً انتخابات پرشور باشد مردم را دور نکنید. در آستانه همان انتخابات، یکی از سران و دوستان ما گفت رأی مردم را در درجه دوم می‌دانیم و اصل نظام چیز دیگری است، وقتی این گونه می‌گوییم مردم رأی نمی‌دهند و اگر رأی می‌خواهیم، حتماً باید سیاست عاقلانه‌ای داشته باشیم که اشتباه گذشته تکرار نشود. الان اکثریت رأی دهندگان کشور ما جوانان و بانوان هستند.
سعی کنید این افراد را بی‌جهت از خود دور نکنید. چیزهایی را که قبول ندارید، لازم نیست به صراحت بیان کنید و آنها را از میدان بیرون نکنید. واقعیت این است که کار فرهنگی برای ما به عنوان یک اصل بسیار جدی ضرورت دارد که کشورمان را حفظ کنیم و فرهنگی را که بتواند کشور را حفظ کند، مطرح کنیم و چیزهایی را که موجب تخریب فعالیتها و کارها می‌شود، مطرح نکنیم.
 اهمیت مجمع در جای خود باقی است. مجمع باید جای قدرتمند فکری باشد و کار اجرایی ندارد و به عنوان بازوی مشورتی رهبری است و باید قوی بماند و رهبر بتواند تصمیمات اصولی بگیرد. در هرجلسه خیلی آرام، بدون تعصب، کارشناسانه، عقیدتی و مبنایی و دور از چشم خبرنگار برای جلوگیری از سیاسی شدن و رسیدن به تصمیم یک سطری، بحث می‌کنیم. من جلسات را خیلی مفید می‌دانم و بازوی خیلی خوبی هم  دارد. مصوبات خدمت رهبری ارسال می‌شود و اگر پسندیدند، اجرا می‌شود.
یک سؤال این است که آیا شما افراد جدیدی خواهید داشت؟ این سؤال برای من که اصلاً فکری به کابینه و ریاست جمهوری نکرده‌ام، خیلی زود است. دور قبلی که رئیس جمهور بودم، با رهبری نشستیم و روی افراد یکی، یکی فکر کردیم. البته قبلاً مشورت می‌کردیم و افرادی را در نظر می‌گرفتیم وایشان هم همین کار را می‌کردند. می‌نشستیم و به یک کابینه صد در صدی می‌رسیدیم که آقای آیت الله خامنه‌ای می‌نوشتند و من هنوز خط ایشان را که اسامی را نوشتند، دارم. این نتیجه کابینه اول من بود. کابینه دوم نیز عین همین انجام شد و ایشان در دو مورد فرمودند نه مخالفت می‌کنم و نه موافقت. چون به یک تصمیم مورد توافق نرسیدیم، فرمودند شما با مسئولیت خود انتخاب کنید و من هم انتخاب کردم. پس کابینه،  کابینه من و رهبری بود. در آینده نیز – که انشاءالله نخواهم آمد – اگر آمدم، به همین شکل خواهد بود و چیزی غیر از آن نمی‌تواند باشد. الان مجلس و دیگران و جاهای دیگر هستند و کار می‌کنند. من روی هیچ فردی و هیچ کجا تعصب ندارم و اگر آدم سالم و کاری ببینم، با او کار می‌کنم و اگر دوست هم باشیم به عنوان دوست با هم زندگی می‌کنیم، اما کار مسأله دیگری است و ما باید جواب خدا را بدهیم.
جایگاه معلمان و فرهنگیان به جهت اینکه خودم در معنای عام یک معلم هستم، بسیار مورد احترام بوده است. از لحاظ داخلی فکر می‌کنم انسجام مهمترین نیاز ماست و تفرقه‌ای که الان وجود دارد، بسیار بسیار بد و به گونه‌ای است که چالشها به مصالح نظام سرایت می‌کند. هرطرف اگر کار خوبی کند، طرف دیگر مچ‌گیری می‌کند و نمی‌گذارد کار درستی انجام شود و هیچ‌کس جرأت ندارد، کار کند. در حال حاضر هیچ  مقامی در کشور نیست که تصمیمی واقعی را که تشخیص می‌دهد، به صراحت اعلام کند، برای اینکه در جامعه تبدیل به یک چالش خواهد شد.
بحثهای بسیار بسیار مهم در کشور است که نه مجلس می‌تواند تصمیم درست بگیرد و نه دولت و نه از بیرون حرکتی آغاز می‌شود که آن را در دل مردم جا بیندازد. همه چیز را در سایه قدرت‌طلبی و دنبال قدرت رفتن به بازی می‌گیرند که این خطر بزرگی است. فکر می‌کنم دشمن از این رخنه وارد خواهد شد. در دانشگاهها و مدارس خیالمان راحت نیست و اگر بچه‌های مردم را تحریک کنند، در مدارس آفت پیدا می‌شود. صنعتگران به گونه‌ای ناراحت هستند، کارگران اگر ملاحظاتی نداشتند، الان اسباب زحمت می‌شدند. اما کارگران ما چون متدین هستند و انقلاب را دوست دارند، خیلی تند نمی‌روند. پرستاران آرام نمی‌گیرند، مسائل معلمین داشت به مسأله خطرناکی تبدیل می‌شد. معلمین آدمهای فهمیده‌ای هستند و از یک خط مرزی عبور نمی‌کنند.
انسجام ملی بسیار بسیار مهم است. بنابراین مبادا این انتخابات به گونه‌ای باشد که این انسجام را مخدوش‌تر کند. دوگانگی چند سال اخیر خیلی به ما ضربه زد و کشور را دچار تنشهای جدّی کرده است، اگر این دوگانگی به درون مجموعه نظام وارد شود، چیز خطرناکی است. لذا باید روی انسجام فکر کنیم و خیلی از چیزها را ملاحظه کنیم و مانع بوجود آمدن چالشها شویم. از لحاظ خارجی مسائل ما جدی است، شما مسأله عراق را دست کم نگیرید. مسأله عراق آنگونه که آمریکایی‌ها می‌خواستند، حل نشد. آنها خیال می‌کردند اگر قزاقستان و عراق بگیرند، چون در جنوب و شمال نیز هستند، خیالشان از لحاظ منابع انرژی، خاورمیانه و اسراییل راحت می‌شود.
وقتی وارد عراق شدند، وضع آنها بدتر شد، همین امروز صبح نظرات برژنسکی و کسینجر دو متفکر عمیق آمریکا مهم بود که گفتند بوش جز خسران در خاورمیانه چیزی بدست نیاورد و تنش را زیاد و آمریکا را منزوی و هزینه جانی و مالی را زیاد کرد و در آینده هیچ راهی جز خروج از عراق ندارد و اگر عراق را ترک کند، کار آسانی نیست. در داخل عراق درگیریها و اختلاف به حدّی است که همدیگر را همانند برگ خزان می‌ریزند. شخصیتهای بزرگ شیعه را یکی پس از دیگر به قتل می‌رسانند و اساتید دانشگاه را ترور می‌کنند. عراق در کنار ما دارای وضعیت خطرناکی است،چالشهای جدّی در اطراف ما وجود دارد. از طرفی مسأله هسته‌ای وجود دارد که علیرغم اینکه آنها می‌دانند که ما بطرف نظامی شدن نمی‌رویم، اصلاً راضی نیستند که ایران قدرتی داشته باشد. مسائل ما به آسانی حل نمی‌شود. به هرحال عبور از عقبه و گردنه‌هایی که در مسائل سیاست خارجی داریم، آسان نیست.
سؤال دیگر ابن بود چه کارهایی نکردید یا کردید و پشیمان هستید؟ اینها را لیست نکردم که جای بحث دارد. در مسائل اقتصادی هنوز فکر می‌کنم این مسائل برای ما بسیار مهم است و این به معنای نادیده گرفتن مسائل فرهنگی نیست. بالاخره جوانان جویای کار داریم و کشور نمی‌تواند رونق اقتصادی نداشته باشد. اگر معیشت مردم تأمین نشود، دنیا این انقلاب را الگو نمی‌داند، اگر ما کشور فقیری باشیم، کسی به حرف ما توجه نمی‌کند. ایران نباید کشوری فقیر باشد، ایران باید غنی باشد و از منابع خود بصورت صحیح استفاده کند و همه دنیا این مسأله را می‌دانند. چه بخواهیم و نخواهیم ایران چهار راه دنیاست. دارای منابع انسانی، طبیعی، جغرافیایی و افکار مهم شیعی است و در جای مهمی هستیم و اینجا اگر فقیر و عقب‌مانده باشیم، نمی‌توانیم الگوی پیام‌آور اسلام باشیم.
لذا مسأله توسعه و عمران باید ادامه یابد. چون هنوز به آنجایی‌که باید برسیم، نرسیده‌ایم و فکر می‌کنم باید روی آن تکیه کرد و برنامه‌ها باید همه جانبه باشد. عفو بین‌المللی و تأثیرات خارجی بر کشور ما بی‌تأثیر نیست و تریبونهای زیادی دارند و متأسفانه در کشور ما نیز برای آنها مخاطباتی وجود دارد و تحریک‌پذیر هستند. آنها حرفهایی می‌زنند و در داخل کشور عده‌ای فکر می‌کنند که به نفع آنهاست. منتهی نقطه قوت ما این است که پایه‌های محکم مردمی و نیروهای متدین داریم. اینکه حدود بیست درصد مردم بشدت فداکارند و در هر صحنه‌ای حاضر می‌شوند، سرمایه‌ای بزرگ است و هیچ کشوری در دنیا دارای چنین سرمایه‌ای نیست. شاید دوستانی داشته باشند، اما این‌گونه نیستند. نیروهای وفادار انقلاب، خانواده‌های شهدا، ایثارگران نیروهای بسیجی، سپاه، نیروهای نظامی و انتظامی و عمده نیروهای حزب‌اللهی، مجموعه محکمی هستند که خودشان از انقلاب حراست می‌کنند و دشمن هر وقت وارد می‌شود و به این سدّ برخورد می‌کند، شکست می‌خورد. این سرمایه را باید تقویت و حفظ کنیم و آنها را مأیوس نکنیم تا در صحنه حضور داشته باشند و این مسأله خیلی مهم است. چالشهای واقعی هم داریم. من در اتاق فکر نیستم و اگر در جایی دیگر کار کنم، به دولت و مجلس کمک می‌کنم.
سؤال دیگر این بود که الگوی اقتصادی در اسلام داریم؟ اگر منظورتان این باشد که مسلمانان الگویی ساخته باشند که بصورت سرمشق باشد، هنوز کسی این کار را نکرده است. درصدر اسلام هم موفق به چنین کاری نشدند. تنها الگویی که وجود دارد، انقلاب اسلامی است که تا حدودی می‌تواند الگو باشد. تفکرات اسلامی ما روشن است. الگوی اسلامی از لحاظ تفکری برای ما روشن است. اگر بخواهیم تابلویی بکشیم و بگوییم باید اینگونه باشیم، این تابلو وجود دارد. اما اگر بخواهیم مثل همین را عمل کنیم، تا به امروز این حد را بدست نیاوردیم، نه در مسائل اقتصادی و سایر مسائل به این درجه نرسیدیم. باید این را عمل کنیم و حداقل در 25 ساله دوم بتوانیم این الگو را ارائه دهیم و مقدور است. اسلام ظرفیت الگوسازی را در حال حاضر برای دنیا دارد و غیر از اسلام کسی این الگو را ندارد.
هیچ مکتبی در دنیا، این الگو را ندارد. مجموعه‌ای شامل ایدئولوژی، جهان‌بینی، استراتژی و مکتب که همه این موارد در اسلام وجود دارد. این چهار مورد را مسلمانان می‌توانند به عنوان یک الگو پیاده کنند و به عنوان یک پیشنهاد به دنیا ارائه دهند. لذا ما هنوز در مسیر هستیم که بتوانیم این کار را انجام دهیم. کارهایی انجام شد. انشاءالله که حرکت شما مبارک باشد و به نقطه مطلوب برسید که خدا را راضی کنید.
در مورد خانمها فکر می‌کنم نصف جمعیت کشور ما هستند. اینکه تا بحال برای خانمها کاری شده، فکر می‌کنم خیلی کارها شده است. ما از دید اسلامی می‌گوییم. در زمان شاه عده‌ای از خانمها بودند که خیلی آنها را تحویل می‌گرفتند و درس می‌خواندند. اما بدنه خانمهای اسلامی از فضای مدیریتی، اداری و فرهنگی کشور دور بودند و در خانه بسر می‌بردند که شما این چیزها را می‌دانید. ما بعد از انقلاب موفق شدیم، خانمهای اسلامی را وارد صحنه کنیم. آنهایی که در گذشته بودند، به سنی رسیده بودند که نمی‌توانستند خیلی رشد کنند و وضع خودشان را حفظ کردند. آنهایی که جدید آمدند، تحصیلکرده شدند، درس خواندند و دارند دانشگاهها را قبضه می‌کنند و خیلی جاها در اموزش و مدیریت وارد و موفق شدند و الان به عنوان نیرویی عظیم در جامعه مطرح هستند. بسیاری از بحثها در مورد آنها از جمله حق رأی به پایان رسید. الان روی چند مسأله مشغول بحث هستند که اینها چندان مشکل عقیدتی ندارند و از جمله آنها مسأله ریاست جمهوری و قضاوت است که اجماع و سند معتبری برای جلوگیری این موارد وجود ندارد. بلکه بستگی به عملکرد و صلاحیت خانمها دارد. اگر خوب کار کنند و خیلی مواظب باشند، می‌توانند مسؤولیت بگیرند. خانمهایی که قدری متجدد هستند، اگر بخواهند در جامعه بی‌پروایی کنند و مسائل فرهنگ اسلامی را رعایت نکنند، عقب‌گردی برای خانمها پیش خواهد آمد و دوباره موجب نگرانی مسئولان خواهد شد. حتماً باید نصیحت کنید که مواظب باشند و حدود قرمز را مراعات کنند و کارهای خوب مثل درس خواندن و رشد کردن را انجام دهند.
به هرحال انقلاب اسلامی راه ورود خانمها را به صحنه واقعی کشور فراهم کرده است و شاید در دنیا هیچ کشوری به اندازه ما خانمهای تحصیلکرده صالح نداشته باشد. زنان تحصیلکرده شاید داشته باشند، اما زنان با تفکرات درست قوی‌تر، در کشور ما هستند تازه اول کارماست که این‌قدر پیشرفت کردیم و اگر کمی جلوتر برویم، فکر می‌کنم بُنیه انسانی خانمها می‌تواند برای آینده تاریخ الگو باشد. حرکت آرام کنونی از حرکتهای شعاری و بی‌نتیجه که ممکن است موجب تخریب کار شود، بهتر است.
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته