سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در در مراسم جشن هجدهمین سالروز تأسیس جهاد سازندگی و افتتاح طرحهای مربوطه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسول الله و آله
برای بنده، هم باعث خوشحالی است که در چنین مراسم شکوهمندی شاهد موفقیت افتخارآمیز جمعی از جهادگرانمان باشم و هم باعث شرمندگی است که این همه ستایش را که خودم را مستحق آن نمیدانم، اینجا بشنوم.
در فضای گرم این سالن که همگی از گرما دارید اذیت میشوید، بنده بیشتر باید اذیت شوم، چون باید چیزهایی را تحمل کنم که خودم هم قبول ندارم و حقیقتاً کوچکتر از آن هستم که در قلب مقدس شما این حسن ظّن به وجود آمده است. به هر حال بنده صمیمانه و مخلصانه از محبتی که از وزیر محترم جهاد و همه شما؛ عزیزانی که در تمام دوران انقلاب یار صمیمی انقلاب بودهاید، دیدم، تشکر میکنم.
در همین جا که آمار و ارقام و شمارش و عکسها و فیلمها را میدیدم، به این فکر افتادم که اگر جهاد تأسیس نمیشد و این برنامه مهم سازندگی نبود، چه اتفاقی میافتاد؟ یعنی اگر دستاوردهای جهاد را از بقیه کارها جدا کنید، منظره جالبی خواهید داشت. اگر چنین چیزی در خارج تحقق پیدا کرده و توسط انقلاب به ثمر نرسیده بود، آن هدف اصلی انقلاب که برقراری عدالت و رفع تبعیض بود، به هیچ وجه تحقق پیدا نمیکرد و اگر این کارها توسط انقلاب به ثمر نمیرسید، ما امروز شاهد تبعیض بیشتری بودیم که بحمدالله چنین چیزی پیش نیامد.
خداوند امام راحلمان را راهنمایی کرد که در همان لحظات اول شروع کار، فرمان تأسیس جهادر را صادر کردند. الان که شما هیجدهمین سالگرد تأسیس جهاد را جشن میگیرید و حدود سه هزار و هفتصد طرح و پروژه را افتتاح میکنید، وقتی به عقب نگاه میکنیم، در مثل چنین روزی که چند ماهی از انقلاب گذشته بود، با فقر و بیکاری و مشکل روستاها مواجه بودیم که در همان روزها مهاجرت روستاییها به شهرها- شهرهایی که وضع درستی هم نداشتند- اوج گرفته بود.
تازه حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کرده بودیم که این مسئله در شورای مرکزی حزب به عنوان یک مشکل مطرح شد که تصمیم گرفتیم تعدادی از نیروها را با مقداری هزینه به روستاها بفرستیم. همین مسئله به خدمت امام (ره) رسید، ایشان دیدند گام بزرگی را برداشتهاند و فرمان تأسیس جهاد را صادر کردهاند. اگر فرض کنید که هسته کار از شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی باشد، آنها هم در این خیرات و برکات شریکند. اگر این 18 سال گذشته را ارزیابی کنیم، میتوانیم اهمیت تصمیم امام (ره) را به خوبی ارزیابی کنیم. این آمار و ارقامی که کمی از آنها در اینجا مطرح شد، آن قدر افتخارآمیز است و آن قدر تابلوی زیبایی را ترسیم میکند که قابل عرضه در همه محافل دنیاست. من تردیدی ندارم که در هر جا و در هر سطحی از تفکر، این تابلوی زیبا ارائه شود، ببیننده تحسین میکند. زمینهها آن قدر وسیع است که در یک صحبت، یک سخنرانی و در یک مقاله و در هیچ صحنهای از صحنههای تصویری نمیتوان این پیغام را نشان داد. این زمینهها آن قدر متنوّع هستند که در حدّ توقع نیازهای زندگی جامعه و در سطح جغرافیایی بسیار وسیعی مثل کشور ایران میباشند.
امروز بحمدالله در خارج از کشور هم تلاش بسیار مقدسی وجود دارد که از انسانهای مؤمن، جهادی و ایثارگر ناشی شده است. همه این دوران، دوره ایثار و جهاد است، اما ما توانستیم تبلور و تجّسم آن را در دوران دفاع مقدّس بهتر مشاهده کنیم؛ چون در آنجا به رنگ خون درآمد و مشخصتر شد. تبلور جهاد را در صحنههای جنگ و میادینی که شهدا از آنجا به بزم الهی پرواز میکردند، بهتر میتوانستیم لمس کنیم، گرچه در کویرها، دریاها، مراتع، روستاها، کارگاههای گلیمبافی و قالیبافی و در بین عشایر و در خطوط برق و آب و راه و درتوسعه دام و طیور هم جهاد به صورت واقعی وجود دارد، اما دیدنش به عنوان جهاد آسان نیست.
در جنگ تشخیص دادیم که اینها را به عنوان سنگرسازان بیسنگر میخوانند. نمیدانم که چه کسی اول این جمله را گفته، ولی واقعاً همینگونه بود. وقتی عملیاتی انجام میدادیم و در میدان جنگ جلو میرفتیم، دیگر کسی برای ما سنگر نساخته بود و حتی ممکن بود یک تپه کوچک هم نباشد که یک انسان پشت آن به صورت درازکش تیراندازی کند. در این صورت افرادی حاضر میشدند که سوار بولدوزر و لودر شوند و آنها را به جایی ببرند که دائماً گلوله میبارد. شخصی که آنجا میرفت، رفت و آمد گلولهها را میدید. اینها جلو میرفتند که سنگر بسازند و خاکریز بزنند تا نیروهایی که به پیش میروند، پناهی داشته باشند. اصلاً این نکته در ذهن طراحان جنگ و کسانی که عملیات را در جنگهای کلاسیک طراحی میکنند، نمیگنجد. نیاز رزمندگان به سنگر، به فرزندان انقلاب و بچههای جهاد چنین روحیهای را داد و آنها توانستند افتخار جاویدان «سنگرسازان بیسنگر» را برای خودشان ثبت کنند که در تاریخ ما برای همیشه خواهد ماند. نمونه این کار را نمیتوانیم در جایی پیدا بکنیم.
به هر حال آن موقع گذشت. الان بچهها و جوانها با همان ابزاری که سنگر میساختند، آمدند و در روستاها پخش شدند و این کارهایی را که امروز کمی از آنها را برای مردم گزارش دادیم، انجام دادند. اگر ما امروز احساس میکنیم که مردم علاقمند هستند که در روستا بمانند و اگر امروز احساس رضایت میکنیم که زندگی روستایی را شبیه زندگی مردم شهر کردهایم و چیزهایی که در شهر هست، در روستا هم هست و اگر تولید که خاصیت اصلی روستاهاست، امروز واقعیت پیدا کرده است، تحقیقاً عمدهترین سهم را شما دارید. البته این کارها مربوط به همه دستگاههاست، ولی مسئولیت مستقیم شماست.
گفتن اینکه ما در تولیدات دامی خودکفا شدهایم، در محصولات شیلاتی خودکفا شدهایم، در محصولات مختلف روستایی خودکفا شدهایم و جای خوبی را در دنیا باز کردهایم و روستائیان را با علم، ادب، هنر و صنعت آشنا کردهایم، 95 درصد از روستاییها را زیر پوشش برق بردهایم، 85 درصدشان را با آب آشامیدنی سالم آشنا و برخوردار کردهایم، 75 درصدشان را از راه مناسب برخوردار کردهایم، آسان است، اما واقعاً تحققش خیلی سخت است.
بالاخره این یک واقعیت است که در این لحظه 3700 پروژه به ثمر میرسد و 18 هزار نفر در کشور مشغول کارهای تولیدی و سازنده میشوند و پانصد هزار خانوار از این نعمتها برخوردار میشوند. در روستاها، کویرها و راههای دور هزینه شده است. چقدر کویر به منطقه سبز تبدیل شده! چقدر مراتع حفظ شده! چقدر عشایر اسکان و زندگی قابل قبول پیدا کردهاند! اگر ما با این مقیاس و با این ارقام در دنیا مطرح شویم، جهانیان معنای اسلام، ایمان و انقلاب و موقعیت یک انقلاب و یک ملت را میفهمند.
چیزهایی را که نمیتوانیم در آمار و ارقام بیاوریم، آثار معنوی، سیاسی و انقلابی است که بچههای جهاد در روستاها به وجود آوردند. نتیجه حضور این نیروها در روستاها و اجرا و آثار این کارها، این شده که مردم ما این چنین با درک و شعور بالا و با ایمان و وفاداری کامل، راه امام راحل و رهبر گرانقدرشان را ادامه دهند و وفادار و پشتیبان انقلابشان در صحنه باشند. ما که نمیتوانیم برای این آگاهیها آمار و ارقام تهیه کنیم و برای ایمانی که در مردم به وجود آمده، منحنی ترسیم کنیم، اما اینها را در استحکام انقلابمان میبینیم و آثار اینها خود را در تاریخ و آینده بیشتر نشان میدهد. ما پایههای مکتب اسلام را در اینجا تقویت کردیم.
از لحاظ مادّی، همین حجم عظیم تولیدات در بخش شما و سایر بخشها، باعث شده است که عنودترین دشمنان ما به موفقیت ایران در سازندگی و تقویت اقتصادی کشور اعتراف کنند. یعنی چیزی که اصلاً قبول نداشتند. آنها همیشه میگفتند که اینها با هیجان، شور، احساسات و تحریک میتوانند انقلاب کنند، پیروز شوند و صحنهسازی کنند. اینها بسیجکننده هستند، اما سازنده نیستند. آنها فکر میکردند که سازندگی یک مقوله غربی و از لوازم لاینفک تجدّد به معنی و مفهوم غربی است و حتماً باید براساس فرهنگ و شیوههای غربی انجام شود؛ چون نمونهای از سازندگی را در جاهای دیگر ندیده بودند و فکر میکردند که سازندگی فقط در همانجاست. ولی امروز وادار به تجدیدنظر شدهاند. حقیقتاً دارند تجدیدنظر میکنند.
چند روز پیش گزارشی را از بانک جهانی دیدم که واقعاً تعجب کردم. دیدم که آنها بهتر از خود ما و اقتصاددانان ما اینجا را زیرنظر دارند و اقدامات را به صورت آمار و ارقام درآوردهاند. شما خودتان یک بار این آمار و ارقام را بررسی کنید و ببنید که چقدر افتخارآمیز است! از لحاظ مادّی آنها تولید ناخالص کشور ما را، 350 میلیون دلار گفتهاند. اقتصاددانان ما جرأت نمیکردند که این رقم را بگویند. بر همین اساس آنها اعلام کردند که ایران در تولید ناخالص هفدهمین کشور دنیاست و بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته دنیا از این جهت پشت سر کشور ما قرار دارند. وقتی روی افراد سرشکن میکنند، آن موقع تولید ناخالص صنایع ما حدود 6 هزار دلار میشود. این گزارش یک آمار قابل توجهی است و خیلی اهمیت دارد.
کشوری که از زیر بار جنگ هشت ساله اینگونه بیرون آمده، الان همه شاخصهای منفی خود را مثبت کرده است. آنها خودشان هم این استحکام را میفهمند. آنها مقدار ذخایر ارزی و کسر بودجه کشور را میدانند. وسعت سازندگی و کم شدن بیکاری را میبینند. آخرین رقمی که از بیکاری آمار دارند، 9 درصد بود که وقتی ما برنامه را شروع کردیم، 4/16 درصد بیکاری داشتیم. به علاوه رشد سریع جمعیت را هم داشتیم، هم این رشد را خنثی کردیم و هم حدود 6 تا 7 درصد بیکاری را پایین آوردیم. همیشه 4 تا 5 درصد بیکاری وجود دارد و ماندگار است و این مقدار به خاطر جابجایی و شرایط خاصی است که همیشه در جامعه هست و همه جامعهها این بیکاری را دارند.
در حقیقت، اگر بتوانیم 4 تا 5 درصد بیکاری را کم کنیم، یعنی بیکاری نداریم. این 4 درصد بیشترش به خاطر حضور افغانیها، عراقیها و دیگر مهاجرین است. اگر ما اینها را نداشتیم، از لحاظ اشتغال و تولید، مشکلی نداشتیم. با اینکه میدانیم بسیاری از مردم ما الان در دو شغل کار میکنند و اگر مقداری شرایط بهتر شود، میتوانند این شغلها را به دیگران واگذار کنند.
این تولید و این اشتغال و این عدالت، روح قضیه است، یکی از ارکان این افتخار، کار شماست. هر کسی نمایشگاهی را که در اینجا هست، ببیند، خضوع و آن را تحسین میکند. کارهای این چنینی که انجام میشود، بنیانیترین کارها برای تأمین عدالت و پیشبرد اهداف انقلاب، استقلال، تولید، رفاه و حضور در صحنههای جهانی است.
همه کشورهایی را که من تا به حال رفتهام، یا رهبرانشان را دیدهام و یا با متفکرانشان برخورده کردهام، آرزو دارند که الگوی جهاد را در کشور خودشان پیاده کنند؛ منتها نمیشود. آدم میفهمد که این کار خوبی است و اگر بخواهد این کار را انجام دهد، به یک لشکر عظیم و یک گروه مخلص و آماده به خدمت و بیادعا احتیاج دارد، چون اینها سرمایه این کار هستند. ممکن است پول پیدا شود، ممکن است که اعتبار پیدا شود، ولی آن مردمی که در کویرها و روستاها، میان عشایر بروند و در آنجا بمانند و این کارها را با هزینه کمی انجام بدهند و هزینه کمی تحمیل کنند و به زندگی قانعانه و منصفانهای هم قناعت بکنند و کار هم بلد باشند، کمتر پیدا میشوند. ممکن است که ما یک فرزند روستایی داشته باشیم که در آنجا بماند و کار کند، ولی باید یک کسی باشد که به او آموزش بدهد و به او کار یاد بدهد و کارآموزی را در آنجا رایج کند که این کار با ایجاد منطقههای صنعتی، آموزشکدهها، هنرکدهها و کارگاههای قالیبافی، گلیمبافی و صنایع دستی دیگر امکانپذیر است. این کارها باید در دانشگاهها، هنرکدهها و مراکز فنی و حرفهای ریشه پیدا کند و به آنجا منتهی شود. ترویج درست برای نیروهای مولد و برای استفاده درست از آنچه را که هزینه میکنیم، از کارهایی است که بحمدالله جهاد امروز مراکز تحقیقاتی بسیار نیرومندی در این مورد دارد و افراد فراوانی را آموزش داده است.
شاگردان جهاد که در این 18 ساله رشد کردهاند و آموزش و دوره دیدهاند، در میدان هم تجربههای خودشان را نشان دادهاند و موفق از آب درآمدهاند. برنامههای فراوانی که توسط جهاد اجرا شده، سرمایههای جاودانی است که به نظر من این نسل و نسل آینده را بیمه کرده است و برای آینده هم انشاءالله فضای بهتری را ایجاد میکند. طرحهایی مثل آبخوانداری که الان طرحی جوان در جهان است، آثارش را در آینده خواهد گذاشت.
به هرحال بنده تبریک میگویم به شما برادران و خواهران، نیروهای مخلص، طلبهها و همسلکهای خودمان که برای حفظ فرهنگ انقلابی در بچههای روستایی و شهری، به عنوان جهادگران زحمت میکشید، تبریک میگویم. خداوند توفیق بدهد که به خاطر کارهایی که شروع کردهایم، مغرور نشویم و بتوانیم آنها را تکمیل کنیم. البته این کارها هیچ وقت تمام نمیشود و هر چه که پیش میرویم، فضای جدیدی برای کار کردن باز میشود، به خصوص که شما دروازههای دیگر کشورها را هم باز کردید و در آفریقا، آمریکا و آسیا حضور دارید. میدانم که جاذبه بیشتری در آنجا برای این مردم هست و من فکر میکنم که به تدریج این حضور تقویت خواهد شد و بعد جهانی پیدا میکند.
در اینجا تأکید میکنم که این سهم زیادی را که شما به پای من مینویسید، واقعاً اینگونه نیست. اگر ما افتخاری داریم، در سایه این زحماتی است که لشکر عظیم جهادگر در سراسر کشور میکشند و ما هم در بین آنها هستیم. منتها ما زمان بیشتری داریم و بیشتر در جامعه مطرح میشویم. اما حقیقتاً این عمل را دیگران دارند انجام میدهند.
خداوند شما را نگه دارد و راه خدا همیشه بر روی شما باز باشد.
والسلام علیکم و رحمه الله