سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم آغاز جشن بیست و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
من فقط یک سوال میکنم: آن روزی که ایران انقلاب کرد و انقلاب ما پیروز شد، وضع آمریکا در ایران در مقایسه با امروز چگونه بود؟
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
دهه فجر و روز رحمت را به امت بزرگوار اسلامی تهنیت عرض میکنیم و امیدواریم که بتوانیم قدردان این نعمت بزرگ که در دهه فجر در سال 1357 بوسیله خداوند به ملت ایران و دنیای اسلام هدیه شد، باشیم.
بحث مهمی که فکرمیکنم این روزها باید روی آن تکیه کنیم، بازکردن اهمیت هدیه الهی است که در زمان ما، خداوند از طریق مردم ایران و به رهبری امام راحل (ره) به بشریت عطا فرموده است. حماسه بزرگی است که بعد از دوران طولانی مبارزهها، شهادتها و مجاهدتها در روزی مثل امروز با ورود امام به ایران تاریخ ایران ورق خورد و روز دوازدهم بهمن که بوسیله مجلس شورای اسلامی روز رحمت نام گرفت، نقطه آغاز آن است. باید قدری درنگ کنیم و ببینیم که چقدر اهمیت دارد! چطور بین دو مقطع تاریخ ایران فاصله ایجاد مینماید! شاید حماسیترین، عجیبترین و سرنوشتسازترین، حادثه قرن ما، ورود حضرت امام(ره) با شرایط خاص خود باشد، که این حماسه، هم عجیب است و هم سرنوشت ایران را عوض کرد.
شخصیتی که مورد خشم آمریکا و رژیم پهلوی بوده، و در شرایطی که حاکمیت در اختیار آنها بوده، با اصرار خودشان سوار بر هواپیما وارد ایران شدند و در فضایی که در کنترل آنها بود، حضور پیدا کردند و ماندند. شک نداریم که آرزوی آنها در آن مقطع این بود که امام(ره) را نابود کنند. کمی فکر کنیم و عامل این شهامت و شجاعت امام و یاران امام را پیدا کنیم.
یاران امام که در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند و مردمی که در خیابانها فریاد مراجعت امام را سرمیدادند، چه اعتمادی داشتند و به کجا امید داشتند که چنین خطری را پذیرفتند و شخص امام، کسیکه انقلاب و مبارزه نهضت و آینده ایران به وجود ایشان بسته بود، با چه اطمینانی این توکل بزرگ را داشتند که توانستند در آن لحظه وارد ایران شوند؟!
جواب این سوال برای ما آسان است، ولی برای کسانیکه مادی میاندیشند، سخت است. معمولاً رهبران حساس دنیا چنین ریسکی نمیکنند. احتیاط میکنند و دور از خطر میمانند تا آسیبی نبینند که به اهداف خودشان برسند که امری منطقی است. ولی امام اعلام کردند هر وقت رژیم مانع را از جلویم بردارد، من در میان مردم ایران خواهم بود.
اولین لحظهای که اجازه دادند که هواپیمایی به ایران پرواز کند و ایشان را به ایران انتقال دهد، با ابهت و عظمتی بزرگ وارد کشور شدند. ورود امام به ایران مثل بمبی در سراسر دنیا منفجر شد، چون خبرنگاران لحظه به لحظه مسأله حرکت امام را روی آنتنها میبردند و روزنامهها، تلویزیونها و رادیوها در همه جا این مسأله را مطرح میکردند و افکار عمومی دنیا و توجه ناظران جهانی متوجه مسأله بود و همه احتمال خطر میدادند. ولی ایشان ترجیح میدادند که اگر بیایند، خیلی از مسائل حل میشود، چون خودشان میخواستند، ما در اینجا مقداری تردید داشتیم و بحث جدی بین ما بود که اصرار کنیم یا خیر؟
از پاریس مرحوم حاج احمد آقا تلفنی به ما گفتند که امام راضی نیستند لحظهای در اینجا بمانند و شما مطمئن باشید که امام اگر ببینند کوتاهی میشود، ناراحت خواهند شد. لذا قضیه از طرف امام بسیار جدّی بود و با توکلی که ایشان داشتند، به کشور آمدند و با عظمت تمام وارد کشور شدند.
در آن لحظه همة دنیا به این نتیجه رسید که رژیم شاه شکست خورد و آنرا شکست نهایی رژیم حساب کردند و رهبر مبسوط الید وارد ایران شدند و به محض اینکه وارد شدند، بقایای رژیم متزلزل شد و وزارتخانهها وزراء را راه ندادند و شیرازة کشور از دست رژیم و دولت بختیار و مشاوران آمریکایی آنها که برای کنترل اوضاع آمده بودند، خارج شد.
از صبح روز سیزدهم بهمن اگر امام و نیروهای مردمی نمیخواستند، آنها هیچ جایی را نمیتوانستند اداره کنند و دیدید وقتی که فرمان وضع فوقالعاده صادر شد و حکومت نظامی اعلام کردند، هیچ اثری نکرد. هرچند به صورت ظاهر خیال میکردند ارتش، ژاندارمری و خیلی چیزهای دیگر را دارند، ولی هیچ اتفاقی در خیابانها نیفتاد و مردم به فرمان امام عمل کردند و هیچ خبری جز برخوردهای معمولی نبود.
لذا روز دوازدهم بهمن با حضور امام، روز فیصله مسائل بود و همه چیز روشن شد و امام در بهشتزهرا صریحاً فرمودند: «من به خواست و اجازه مردم دولت تعیین میکنم» و کردند. این روحیه توکل، شجاعت و شهامت، پشتوانهای میخواهد که به سرمایه ایمان و اعتقاد به خدا و مردم بازمیگردد. در صحبتهای نوة حضرتامام این مسائل مطرح شد، یعنی مردم که پایه جمهوریت هستند، یک رکن قضیه و آن طرف قضیه هم اعتقاد به خدا و اطمینان به قدرت فعال الهی در حوادث است که با وجود امام و نیروهای مجاهدی که آن دورههای سخت را گذرانده بودند، در اینجا محکم شده بود.
لذا روی مسأله اعتماد مردم و تکیه به آنها تأکید میکنم. حرفهایی بود که امام همیشه میزدند و حرف تازهای نبود و در موج اخیر انقلاب نبود که ایشان این حرف را میزدند. ایشان از اول میگفتند اگر مردم حرکت کنند، مسائل حل میشود و اگر مردم خاموش باشند، نمیتوان کاری کرد. لذا هیچوقت به کودتاها و کارهای مسلّحانه به عنوان فصل الخطاب عقیده نداشتند. میگفتند: این کارها، مبارزه هست، امّا چیزی که میتواند یک کار اساسی را انجام دهد، حضور مردم است.
حضور مردم به دو شکل است: یک وقت این حضور به صورت موجی است که در خیلی از جاها اتفاق میافتد، شما در بسیاری از جاها میتوانید شاهد باشید که بسیاری از مردم وارد صحنه میشوند، میمانند و کاری را حل میکنند و مؤثر هم هست، ولی گاهی به صورت بنیانی و ریشهای است و این حضور پایدار و ماندنی است، این همانجایی است که حضور مردم ناشی از ایمان و اعتقاد آنها به یک اصل مقدّس و مورد اتکایی باشد که در تاریخ و جهان حقیقت داشته باشد و این چیزی جز عقیدة به خدا و در زمان ما شریعت اسلام نیست.
این قرآن، اسلام، فقه اسلامی، اخلاق و معارف اسلامی است که اگر باعث حرکت مردم شود و مردم براساس این پایهها در صحنه حضور پیدا کنند، این حضور پایدار خواهد بود، لذا از روزی که مبارزه شکل مردمی گرفت و بعد از حادثه پانزده خرداد مردم آگاهتر شدند و توضیحات داده شد و مردم با برنامه، فکر و عقیده به میدان آمدند، دیگر به خانه برنگشتند و رژیم شاه را ساقط کردند.
ما بعد از سقوط رژیم شاه با مشکلات عجیبی مواجه بودیم، نظام خیلی دردسرها و موانع را در پیش روی خود داشت و همه آنها به سلامت گذشت، هیچوقت شورشهای کوری را که آن روز سراسر کشورمان را فراگرفته بود، فراموش نخواهید کرد. کردستان، خوزستان،آذربایجان، ترکمنصحرا، بلوچستان، اهواز و جاهای دیگر را بحرانی کرده بودند.
در همه این موارد نیروهای شیطانی با برنامههای از پیش تعیین شده حرکت کرده بودند و در مرکز، دانشگاه تهران به پایگاه چریکهای مخالف نظام و هر اتاق آن به اسلحهخانه آنها تبدیل شده بود. در خیابانها تظاهرات مسلحانه میکردند و کشتارها بسیار وسیع بود. استانهای زیادی را از ما گرفتند، فتنه بنیصدر این شرارتها را عمیقتر کرد، ولی با حضور مردم و پایداری آنها و با تکیه بر ایمان به خدا از همه آنها عبور کردیم.
جنگی که بر ما تحمیل شد، به شکلی طراحی شده بود که بنیان جمهوری اسلامی را به هم بریزد، یک جنگ معمولی نبود و دو کشور معمولی با هم جنگ نمیکردند. بلکه اردوگاه شرق و غرب در پشت سرنظامی قدرتمند که به وسیله شوروی در عراق ایجاد شده بود، قرار گرفتند و پول، تبلیغات و اطلاعات و همه چیز به او دادند. این در حالی بود که ارتش ما در حال تصفیه بود، سپاه ما هنوز شکل نگرفته بود، بسیج نیروئی جوان بود، در مرکز گرفتار فتنه بنیصدر بودیم و دائماً مشکل داشتیم، منافقین فوقالعاده فعال بودند و مسلّحانه در خیابانها تظاهرات میکردند و هر روز ترور داشتیم.
در چنین شرایطی این جنگ تحمیل شد و اگر بخواهیم محاسبهای داشته باشیم، باید نظام را شکسته خورده ببینیم، اما علیرغم همه این موارد و مشکلات، این عوامل ما را آبدیده و رزمدیده کرد و از درون جنگ، نیروهای جدید رزمدیده و سنگرنشین از ایثارگران بیرون آمدند و سراسر کشور را معطر کردند، خانوادههای آنها مثل ارتشی نیرومند و بدون توقع و کمهزینه در سراسر ایران و در اعماق کشور از انقلاب دفاع میکنند. بسیج چند میلیونی در هر کوچه و پسکوچه و در هر حسینیه و هر جائی که فکر میکنیم، حضور و پایگاه دارد و آموزش دیده است که همه این موارد از نتایج جنگ است.
دوران هشتساله جنگ گرچه از ما تلفات سنگینی گرفت و وقت و سرمایههای ما را به هدر داد، اما عمق حضور مردم در صحنه را بسیار تقویت کرد که نتیجه آن را الان میبینیم . بعد از جنگ امید داشتند کشور جنگزده و تحت تحریم جهانی از هم میپاشد و توقعات مردم، کشور را از پا درمیآورد.
جهاد سازندگی توانست هم زیربناها را محکم نماید و هم مشکلات جنگ را بکاهد و بازسازی و سازندگی نماید که کاری بسیار دشوار بود که با صبر و متانت و حمایت مردم تداوم یافت و امروز شما دوباره شاهد هستید که آمریکاییها شاخ و شانه میکشند و چماق بلند کردند و تهدید مینمایند و رسانههای آنها گمان میکنند دل ملت ایران را خالی میکنند که از این حرفها زیاد میگویند.
من فقط یک سوال میکنم که شما جواب آن را میدانید و آنها هم بدانند. آن روزی که ایران انقلاب کرد و انقلاب ما پیروز شد، وضع آمریکا در ایران در مقایسه با امروز چگونه بود؟ آن روز آمریکائیها در ایران فرمانروای مطلق بودند، شاه گوش به فرمان آنها بود و از طریق شاه، ارتش تحت فرمان بود. آمریکاییها در پلیس، ساواک، سازمان برنامه، وزارت نفت و هر جائی که ابزار حکومت بود، حضور داشتند و فرمان میدادند و ملت و روحانیت در مبارزه چیزی در اختیار نداشتند و حتّی به روحانیت اجازه سخنرانی در یک مدرسه را نمیدادند.
اگر سلاحی در بین ما پیدا میکردند، تعداد زیادی از مردم را از بین میبردند و روزنامه و رادیو نداشتیم و هیچ دولت خارجی با ما همکاری نمیکرد و ما هم نمیخواستیم همکاری کنیم. چیزی نبود و فقط روحانیت، مردم و رهبری بودند که ایشان را هم از ما جدا کرده بودند که در نجف و پاریس تشریف داشتند و نیروهای فعال در زندانها اسیر بودند. حرکت ملّت در آن روز آمریکا را از کشور خارج ساخت و همه چیز را از دست شاه گرفت و او را در دنیا ذلیل کرد. لذا از آمریکا بپرسید شما که در آن زمان در ایران حضور داشتید، الان به چه امیدی ایران را تهدید میکنید؟ حالا که اوضاع خیلی متفاوتتر از گذشته شده است. اگر الان امام (ره) نیستند، جای ایشان رهبر بزرگوار انقلاب هستند که مثل امام جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند و همان افکار امام را ادامه میدهند و روحانیت هم خیلی قویتر از آن روز است. ما آن روز تریبون نمازجمعه و چیزهایی از این قبیل نداشتیم، ولی امروز انقلاب به مدت یک ساعت میتواند پیام خویش را به همه مردم برساند و میرساند.
مردم ما در هر شرایطی نشان دادند که در خدمت انقلاب هستند و آن را با جانشان محافظت میکنند. بسیج دهمیلیونی نداشتیم، ارتش ما به یک ارتش قوی تبدیل شده است، سپاه ما به دریائی از قدرت بدل شده است و نیروهای بسیار باارزشی دارد. امکانات تسلیحاتی ما حرف زیادی برای گفتن در دنیا دارد، ما اسلحه نمیفروشیم، ولی اگر مثل کشورهای بزرگ قصد داشتیم از این طریق کسب درآمد کنیم، یکی از مقتدرترین قدرتهای صنعت نظامی را در اختیار داشتیم.
ایران امروز و آن روز را مقایسه کنید. آمریکا در آن شرایط آن گونه فرار کرد، حالا از کاخ سفید ما را تهدید میکند که ممکن است از گزینه نظامی استفاده نمایند که باید خیلی فراموشکار و پر رو باشند. لذا نتیجه میگیریم که انقلاب آسیبناپذیر شده است، همیشه میتواند چالشهایی وجود داشته باشد که برای مردان میدان و افراد در صحنه چیز مهمی نیست و همیشه آمادگی دارند که با چالشها روبه رو شوند، اما انقلاب از نظر تداوم آسیبناپذیر است. ولی دشمن میتواند برای ما ایجاد زحمت نماید که خودش هم چند برابر آن متحمّل زحمت میشود که این طبیعت کار است که هر دو طرف به زحمت میافتند.
اما همه اینها مشروط است و خداوند پیروزی را برای هر ملت و انسانی تضمین نمیکند و مشروط به همان چیزی است که عامل پیروزی بوده است، اگر ایمان و اعتقاد به اسلام و قرآن ادامه نداشته باشد، حضور ما هم کمرنگ وکممایه میشود و اگر مردم که بودند، همراه انقلاب نباشند، آسیبپذیر میشویم. یعنی ایمان بدون مردم و بالعکس کارساز نیست. لذا باید این راه را به خوبی بشناسیم و تجربه گذشته را درنظر بگیریم و برای آینده، راه تجربه شده را ادامه دهیم.
یکی از صحنههای آن همین حضور چندساعته مردم ما در اینگونه مراسم است و حضور مردم در تظاهرات سالگرد انقلاب که مردم به خیابانها میآیند و از آن دفاع میکنند، مهم است که امسال باید این حضور قویتر و نیرومندتر باشد، چون دشمن امسال گستاختر شدند و حرفهای بزرگتر از دهان خودش میزند.
ما در عراق تجربه خوبی داریم، آمریکا در مدت دوسالی که در آنجاست، غیر از تلفات چیزی نمیبیند، ولی انتخابات که مطرح شد و روحانیت، حوزه و مرجعیت عراق و در رأس آنها آیتالله سیستانی، مسأله انتخابات را جدّی گرفتند، همه مخالفین شکست خوردند. خیلی از علمای اهل سنت نمیخواستند این انتخابات برگزار شود و آمریکا هم همین را میخواست و دولت فعلی عراق هم در این خصوص مشکل داشت، اما وقتی مقاومت حوزه و مرجعیت را دیدند و آنها گفتند اگر انتخابات برگزار شود و قانون اجرا گردد، وضع عوض خواهد شد، تسلیم شدند. لذا بدانید انتخابات عراق را قدرت روحانیت و مرجعیت ایجاد کرد و آنها تسلیم شدند و آمریکا و دولت عراق کمک کردند و چارهای جز این در برابر برنامهها و فشارهای روحانیت و مردم نداشتند.
امروز انتخابات عراق به پایان رسید و با همه تهدیدات، بیش از 70 درصد مردم با آن جوّ پرخطر در انتخابات شرکت کردند. مسأله بعدی این است که باید از آرای مردم حفاظت شود. مردم عراق باید مواظبت نمایند تا به صندوقها دستبردی زده نشود و تخلّف صورت نگیرد و امانت مردم به خودشان برسد. هرچه که هست، از آراء بیرون آید و مردم عراق بدانند که با رأی خودشان مجلس را تشکیل دادند و با رأی آنها قانون اساسی نوشته و ساختار دولت آنها تعیین میشود. مردم از آن حمایت خواهند کرد که مثل تجربه ما در ایران است. مردم عراق هم مثل ملت ایران متدیّن هستند و شاید مقداری بیشتر، چون آنها در کنار مراقد ائمه(ع) هستند و نوری که از این فضا میگیرند و حوزه هزارساله نجف که به مردم عراق خدمت میکند، موجب عمق دینی بیشتر در مردم شده و انشاءالله در آینده شاهد یک دولت مردمی برخواسته از آرای مردم عراق در کنار کشورمان خواهیم بود که بتوانیم باهم همکاری و منافع و مطالب و خواستههای دنیای اسلام و مردم خودمان را عملی کنیم و خداوند سهم بزرگی از این ثوابها را به امام(ره) میدهد که ما همه اینها را از ایشان و مردم داریم.
دعا میکنیم شهدا، آزادگان، مفقودان، جانبازان و خانوادههای سرفراز اینها بتوانند در تاریخ حیاتشان دستاورد این خونهای مقدس را که برای اسلام ریخته شده، مشاهده کنند.
والسّلام علکیم و رحمهالله وبرکاته