سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح بیست و دومین جشنواره ملی قرآنی دانشجویان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح بیست و دومین جشنواره ملی قرآنی دانشجویان

  • دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۶
ابراز خرسندی از نفوذ قرآن در جامعه/ هدف از نازل شدن کلام وحی/ آثار فردی و اجتماعی قرآن/ تشکر از فعالیت‌های قرآنی جهاد دانشگاهی و دانشگاه شهید بهشتی/ اثر مهم قرآن در زندگی فردی انسان/ ثمرات پناه بردن به قرآن/ تعبیر شفا در قرآن/ منافع انس با قرآن/ استمداد از قرآن در دوران حبس توسط آیت‌الله هاشمی/ علل شکل‌گیری تفسیر راهنما در زندان/ ثمرات حفظ قرآن/ توجه بانوان به قرآن/ سرمایه ارزشمند انس جوانان با قرآن/ ثمرات قرآن در بعد اجتماعی/ قرآن بیمه شده از سوی خداوند/ تحقق وعده خداوند در حفظ قرآن/ ضرورت پیاده‌سازی تعالیم قرآنی/ ضرورت تأمل در بطن قرآن/ علل مظلومیت قرآن/ گسترش توجه به قرآن در جوامع اسلامی/ جامعیت آموزه‌های قرآنی/ نگاه قرآن به خلیفه اللهی انسان در زمین/ پرداختن قرآن به تمامی نیازهای انسان/ توصیه قرآن به پیامبر(ص) در خصوص مشورت با مردم/ اهمیت توکل در قرآن/ احترام به رأی و نظر مردم در قرآن/ مشورت، ویژگی مردان خدا/ جایگاه بیعت در قرآن/ اهمیت بیعت در نزد علی(ع)/ دیدگاه اقتصادی قرآن/ ویژگی‌ها و کارکردهای مثبت اجتهاد در دین/ نگاه قرآن به مقوله دفاع از جامعه و شورا/ آزادی بیان و انتخاب در قرآن/ روابط خارجی در قرآن/ آزادی عقیده در قرآن در عصر تاریکی و جهل بشریت/ اختیار بودن انتخاب دین/ اهدای تفسیر راهنما به نخبگان قرآنی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله

خداوند را شکر می‌کنم که شاهد اوج گرفتن حضور قرآن در جامعه، بخصوص در بین جوان‌ها و مهمتر از همه در دانشگاه‌ها و در میان دانشجوها می‌‌باشیم. آرزوی دیرین دل‌سوختگان اسلام و قرآن این بود که قرآن راه خود را در جامعه به خوبی باز کند و در افراد، خانواده‌ها، مجامع و جوامع، حضور داشته باشد و چیزی بهتر از این نیست.

خود قرآن، خود را این‌گونه توصیف می‌کند: «انّ هذا القرآن یهدی اللتی هی اقوم» خیلی مطلب در این آیه است. من به نکاتی از آن اشاره می‌کنم و نکاتی هم درباره کارهای شما و برنامه‌های قرآنی، عرض می‌کنم.

این آیه می‌گوید که قرآن پایدارترین، شفاف‌ترین و مستقیم‌ترین راه را به طرف سعادت بشر ارائه می‌کند. اینها همه در کلمه «اقوم» خوابیده است. اقوم هم پایدار، هم مستقیم و هم شفاف است. این یک ادعا نیست، بلکه در عمل ثابت شده است و با استدلال و عقلانیت هم می‌توان آن را پذیرفت. فکر می‌کنم بهتر است اثر قرآن و انس با آن را در دو بُعد فردی و اجتماعی با شما در میان بگذارم، گرچه می‌دانم کسانی که با قرآن سر و کار دارند، خودشان این حرف‌ها را لمس می‌کنند و در وجودشان است. ولی تذکر ما هم می‌تواند به بهتر شدن کمک کند.

از جهاد دانشگاهی صمیمانه تشکر می‌کنم که در طول دوره خدمتش، ضمن توجه به مسائل علمی و اجتماعی، توجه ویژه‌ای به قرآن کرده و من تا به حال در چند برنامه قرآنی آنها شرکت کردم که عمدتاً دانشجوها بودند. از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هم به خاطر این الهامی که از نام این شهید بزرگوار گرفته و بعد ارزشی، معنوی و اجتماعی را در کنار آموزش‌های عمیق علمی مورد غفلت قرار نمی‌دهد و به این هم همیشه توجه دارد، تشکر می‌کنم. اظهارات جناب دکتر زالی و جناب دکتر طیبی، تلاوت خوب قاری، تواشیح و نکته‌های خوب مجری خوبتان نوید اجرای یک برنامه خوب را در این چند روزی که از سراسر کشور در اینجا هستید، می‌دهد.

می‌خواهم به دو بُعد اشاره کنم. اگر قرآن از لحاظ فردی داخل زندگی یک انسان شود و انسان خودش را با قرآن مأنوس کند، حقیقتاً عمیق‌ترین حافظ، راهنما و ناجی را در وجود خود در همه شرایط می‌بیند که هدایتش می‌کند. انس با قرآن کار سختی نیست، البته در زندگی، آنهایی که از خانواده قرآنی بیرون می‌آیند، کارشان آسان‌تر است. ولی دوره جوانی که الان دانشجویان ما به آن توجه دارند، دوره خوبی است که رسوخ قرآن و جدّی شدن حضور قرآن در بند بند وجودشان چیزی پایدار در وجودشان خلق می‌کند.

همین تعبیراتی که آقای دکتر طیبی از کلمات مولا علی ابن‌ابیطالب(ع) نقل کردند، یکی از آنها این بود که در همه مشکلات و دردهایتان به قرآن پناه ببرید. من این را در زندگی خودم به عنوان یک فرد، خوب تجربه کردم و ایمان دارم که پناه بردن به قرآن در شرایط سخت، آسان، در اوج قدرت یا در اوج گرفتاری و در همه حالات برای انسان یک راهنما، ناجی و شفاست.

تعبیر شفاء که در قرآن آمد، ابعاد مختلفی دارد که یکی از آنها این است. من در بدترین شرایطی که یک انسان می‌تواند در زندگی خودش قرار بگیرد، در حالتی که تحت فشار جلاّدان ساواک بدترین لحظات را می‌گذراندم که فکر نمی‌کنم در زندگی خیلی از انسان‌ها چنین اتفاقی بیفتد، با پناه بردن به قرآن احساس راحتی و گاهی احساس لذت می‌کردم.

این سرمایه کمی برای انسان نیست. در اوج قدرت و شرایطی که هر تصمیمی را می‌توانستم بگیرم و اجرا کنم، هر وقت به قرآن توجه می‌کردم، احساس تعدیل می‌کردم و احساس می‌کردم که قرآن انسان را آرام می‌کند و نمی‌گذارد دچار تجاوز و ظلم و عبور از خط‌های قرمز زندگی خود شود. هیچ ‌چیز برای انسان نمی‌تواند جایگزین انس با قرآن شود. البته انس با کتاب، دانش، شغل، خدمت و برای انسان لذت‌بخش است، اما قرآن چیز دیگری است. یعنی در حالتی که انسان با قرآن انس می‌گیرد، به عالمی حضور پیدا می‌کند که قابل توصیف نیست و قابل لمس حضوری است و نه تفکری.

من حالتی را از خودم عرض می‌کنم. اینکه از خودم می‌گویم به این دلیل است که می‌خواهم به عنوان تجربه یک شخص - اگر بتواند مورد استفاده شما قرار گیرد- در برنامه‌های خود قرار دهید. در زندان طولانی، آخرین بار محکوم به شش سال زندان در اوین شده بودم. خبرهای متقنی هم می‌رسید که پرونده ما پیش شاه رفته و شاه گفته که اینها مستحق اعدام هستند و بحث بوده که در دادگاه دوم چه کنند.

من در زندان فقط با قرآن سر و کار داشتم. همه کار را کنار گذاشته بودم، برای اینکه کلید قرآن بنویسیم. می‌دانستم در جامعه کمبود است. در گذشته برای پیدا کردن یک مطلب در قرآن، می‌بایست بارها قرآن را می‌خواندیم تا بفهمیم. لازم بود جایی باشد که برای هر مطلبی که انسان بخواهد از آن استفاده کند، همه را با هم ببینید. روزهایی که در زندان با قرآن کار می‌کردم، وسط کارم یک وقت این‌قدر احساس لذت و ممنونیت از خدا می‌کردم که همانجا سجده می‌کردم. تعبیرات الحمدلله و شکر خدا مصداق کاملی برایم بود. می‌گفتم از این در زندگی بهتر نمی‌شود.

بخصوص اگر انسان قرآن را حفظ داشته باشد و در شرایط مختلف آیاتی از قرآن را زمزمه کند و در فکرش عبور بدهد، بسیار سازنده است. فکر می‌کنم برای شما افرادی که وارد این فضا شدید، چه آقایان و چه خانم‌ها که این خودش ارزش جدیدی در زمان ماست که خانم‌ها با این وسعت وارد علوم و دانش و وارد علوم اسلامی شدند، بهترین سرمایه است. برای دانشجویان و طلبه‌ها، بخصوص طلاب و دانشجویانی که قرآن را برای خودشان مورد توجه قرار دادند، چه آنهایی که در حد قرائت است و چه آنهایی که در حد حفظ و چه آنهایی که دنبال تفسیر می‌گردند و چه آنهایی که از تفسیر هم عبور می‌کنند و به بطن قرآن می‌رسند و آنجایی که دیگر با کلمات نمی‌توان توصیف کرد- باید خودمان برسیم و قرآنی شویم- سرمایه گرانبهایی است.

اگر این دوره جوانی و خودسازی عجین با قرآن شود، در آینده از دانش و تجاربتان خیلی بهتر استفاده می‌کنید. این از لحاظ فردی است.

از لحاظ اجتماعی که به قرآن نگاه کنیم، همانطور که قرآن همه دردهای فرد را علاج می‌کند، پناهگاه اجتماع و جامعه هم می‌باشد. عجیب است که محتویات، الفاظ، آهنگ، نظم، اعتبار و سندیت قرآن بالاست. حفظ قرآن توسط خداوند تضمین و بیمه شده است. پیغمبر گاهی نگران از دست رفتن بعضی از چیزهایی که از آسمان می‌آمد، بودند که خداوند به ایشان تأکید کردند: «نگران نباش، ما قرآن را حفظ می‌کنیم.» ببنید که چقدر تأکید دارد! «انا نحن نزّلنا القرآن لحافظون» استمرار حفظ را می‌رساند که فقط همان موقع نبود. یعنی خداوند با چندین تأکید در این نیم سطر آیه، قرآن را برای همیشه بیمه کرده و این بیمه تا الان که هزار و چهارصد سال می‌گذرد و ما هستیم، واقعاً سعادت است.

در آینده هم سندها به گونه‌ای است که گم نمی‌شود. در گذشته امکانات ثبت اسناد نبوده است. الان به گونه دیگری است. واقعاً این وعده الهی تحقق پیدا کرده و این سند به دست ما آمده است.سندی که خداوند خودش خلق کرد و به خودش به خاطر این سند آفرین می‌گوید، توسط یک واسطه امین، یعنی جبرییل به زمین فرستاده و توسط یک پیغمبر و رسول امین مطرح شد.

در سراسر قرآن امانت مطرح است، به خاطر اینکه سندیت این سند مخدوش نشود. الان این سند قویم در اختیار ماست. ما از مرحله پیاده کردن سند آسمانی قرآن فاصله خیلی زیادی داریم. خیلی اهمیت دارد که الان دانشمندان زیادی به قرآن توجه کردند، بخصوص به دانشگاه‌ها راه پیدا کرد. از زوایایی مختلف همه علوم، دانش‌ها و تجربه‌ها به قرآن نگاه می‌شود. هرکسی گم شده خود را در قرآن پیدا می‌کند. با اشارات قرآن می‌توان کتابها در آورد.

اینکه گاهی تعبیر می‌شود قرآن هفت یا هفتاد بطن دارد، جمله مبالغه‌ای نیست. نمی‌توانیم از عمق مطالب قرآن که خداوند که خالق همه چیز و عالم به همه چیز است، تصمیم گرفته که سند جامع و بی‌نظیری را به بشریت هدیه بکند، غفلت کنیم. قدرت خدا قطعی است و هر طور بخواهد مطالب را می‌گنجاند. در همین متونی که در اختیار ماست، گنجانده است و استفاده می‌شود.

قرآن در خیلی از ادوار مظلوم بوده است، برای اینکه توجه به الفاظ و قرائت و تشریفات و تبرک و استشفاء و امثال اینها از قرآن می‌شد. اینها همه هست، اما اینکه همه زندگی جامعه از حکومت، سیاست، اقتصاد، قضاوت، هنر، ادب، خدمات، علوم اجتماعی، علوم انسانی و همه علوم راهی به قرآن پیدا کنند و دانشمندانشان با قرآن سر و کار داشته باشند، به هر دلیل از این غفلت شده است.

الان وضع خیلی بهتر است. ما الان می‌بینیم خیلی از دانشجوها و اساتید رساله‌هایشان را در موضوعاتی که از قرآن استفاده می‌کنند، می‌نویسند. می‌بینیم در بعضی کشورهای اسلامی مثل مصر و عربستان الان مجموعه‌های نیرومندی تشکیل شده و دارند روی ابعاد قرآن کار می‌کنند و آثار خوبی هم خلق می‌کنند و تحویل می‌دهند.

اگر بخواهم چند تابلو از محتوای اجتماعی و مدیریتی قرآن عرض کنم، فقط در چند دقیقه عرض می‌کنم که قرآن از هیچ چیز غفلت نکرده است. تعبیراتی در قرآن است که می‌گوید: «لارطب و لایابس الّا فی‌کتاب المبین» با این معنای درست خیلی زود می‌توانیم پی‌بیریم که قرآن این‌گونه است. از اول که نگاه کنیم، خداوند برای جهان‌بینی چنان دید اسلامی‌ای را تبیین کرده که به از مبدأ تا معاد و بین مبدأ تا معاد و رسالت و امامت و مدیریت جامعه و همه اینها پرداخته است. انسان را که نگاه کنیم، او را به عنوان جانشین خود در زمین معرفی کرده است. جانشین خدا که تعارف نیست.

در مخلوقات خداوند تا آنجایی که فعلاً اطلاع داریم، آفریده‌ای جز انسان نمی‌شناسیم که بتواند خدایی کند. خدایی یعنی خلاقیت داشته باشد و بتواند آفرینش داشته باشد، انتخاب کند و فکر کند و به جایی برسد و تصمیم بگیرد و خلق کند، «عبدی اعطنی حتی اجعلک مثلی او مثلی العبودیه جوهره کنه الربوبیه و تبارک الله احسن الخالقین.» انسان در قرآن بسیار بسیار زیبا معرفی شده است. نیازهای انسان از حکومت مشخص که حساب کنیم تا مسایل جزیی در قرآن آمده است. در زمان پیغمبر که خود ایشان معصوم بودند و از طرف خداوند حکم داشتند.

آیه: «اطیعوالله و اطیعوالرسول» چقدر در قرآن تکرار شده است؟ حاکمیت یعنی همین. در کنار حاکمیت، شخصی مثل پیغمبر آن هم از طرف خدا و به نیابت از خدا در روی زمین آمد که به انسان‌ها هم توجه می‌کرد. خداوند حاکمیت بدون حضور و اراده انسان‌ها را نخواسته است. پیغمبر معصوم است. دستش به آسمان باز است. هر وقت جبرییل را احضار کند، می‌آید و جواب سئوال او را می‌دهد و آنچه حقیقت است، خداوند به او می‌گوید. قلب خودش منهای جبرییل هم مهبط وحی بود. خداوند به قلب او واقعیتها را القا می‌کرد. خداوند به همین پیغمبر می‌فرماید: «و شاورهم فی الامر.» یعنی: با مردم مشورت کن.

برای فهمیدن یک مطلب که وحی خدا کافی است و چیزی کم ندارد. برای فهم حقیقت بیشتر از جبرییل که به آدم کسی چیزی نمی‌دهد، ولی دستور مشورت جداگانه‌ای است. با مردم مشورت کن! «وشاورهم فی‌الامر.» خیلی صریح است. «فی‌الامر» هم مطلق است و همه چیز را شامل می‌شود. حالا اگر بخواهیم بگوییم متبادر به مسئله مهمی است، در اسناد اسلامی ما امر بیشتر اشاره به حکومت، ولایت و امامت است. در امور حکومت با اینها مشورت کن.

عجیب این است که بعد از مشورت می‌گوید: «فاذا عزمت فتوکل علی الله»، حرف «فا» می‌آورد و حرف «واو» نمی‌آورد. یعنی بعد از این مشورت به ترتیب و به تصمیم می‌رسی. «فا» در ادبیات عرب ترتیب را می‌رساند. می‌گوید وقتی مشورت کردی و به تصمیم رسیدی، آن موقع با توکل اقدام و اجرا کن. خیلی اصل مهمی است. این اصل در زمانی گفته شده که اصلاً بحث دموکراسی و حقوق بشر و رأی مردم و مردم‌سالاری در آن محیطی که قرآن نازل شد، در مخیله مردم نبود. سابقه‌ای در یونان و جاهایی دارد، اما این جور نبوده و وقتی می‌خواهد جامعه اسلامی را تعریف و تمجید کند، چند صفت برای آن ذکر می‌کند.

یکی این است که «و امر هم شوری بینهم.» یکی از ویژگیهای بندگان خدا این است که امورشان را با مشورت انجام می‌دهند؛ یعنی با رأی خودشان نیست و استبداد به رأی ندارند و تحمیل عقیده نمی‌کنند. پیغمبر اگر تحمیل عقیده هم می‌کرد، به نفع مردم بود. چون او که معصوم بود و اشتباه هم نمی‌کرد، اما برای اینکه این دستور به عنوان اصلی در جامعه ما برای آینده بماند و اسلام تا قیامت سر و کارش با اداره جامعه است، به عنوان یک اصل از عمل خود پیغمبر و از مسلمان‌های اطراف پیغمبر شروع می‌کند، «و امر هم شوری بینهم.»

مسئله بعدی بیعت است. پیغمبر مطلق بود و مردم هم می‌خواستند پیغمبر حاکم باشند. اما بیعت و رأی‌گیری به عنوان یک اصل، تعهد همکاری و قرار داد اجتماعی در قرآن برای یک جامعه خوب تعبیه شد. برای آینده و برای امروزی که دنیا دم از دموکراسی می‌زند و افتخار هر کشوری مقدار حضور بیشتر مردمش در صحنه تصمیم‌گیری‌هاست، به بیعت عمل شد.

علی‌بن ابیطالب(ع) که شکی در حقشان نبود، وقتی که مردم بیعت نکردند، نیامدند و به خانه رفتند و هر وقت لازم بود، با خلفای زمان خودشان همکاری و در مشورت شرکت می‌کردند. نصیحتشان می‌کردند. گاهی در غیاب آنها مدینه را اداره می‌کردند.

به مسائل اقتصادی که می‌رسیم، یک تعبیر در قرآن است که همه چیز در آن است. یک نصفه سطر؛ «هوالذی جعل لکم الارض ذلولا فمشوا فی مناکبها»، خداوند این زمین را مثل یک مرکب راهوار زیر پای شما قرار داد. ذلول مرکب رام است و در مقابل آن مرکب چموش است. همه زمین، آب، اقیانوس‌ها، کوهها، اجسام بزرگ، معدن‌ها و موجودات بی‌نهایت کوچک که باید انبوهی از آنها جمع شوند تا بتوانیم با میکروسکوپ آنها را ببینیم، همه اینها رام شما هستند. بعداً دستور می‌دهد «فمشوا فی مناکبها»، تعبیر بسیار جالبی است. مجازها در ادبیات قرآن بسیار پرمعنا هستند. می‌گوید بر دوش این زمین سوار شوید و حرکت کنید.

این قرآن ماست. در مسایل قانون‌گذاری مشی بسیار روشنی دارد. غیر از آنچه نصّ آسمان یا نسبت قطعی پیامبر است، عقل و اجتهاد ما را حاکم کرد. اجتهاد، متمم خاتمیت است. اگر اجتها نباشد، خاتمیت بی‌معنا می‌شود. چون دینی که می‌خواهد ‌خاتم باشد و تا قیامت برای همه انواع زندگی که در آینده پیش می‌آید، برنامه داشته باشد، آن هم نزولش در منطقه کوچکی بود که فقط مسایل ابتدایی در آن مطرح است و نه مسائل جهانی و سیاسی و اجتماعی، متمم این دین اجتهاد پویاست. خداوند این حق را به ما داد و قرآن هم برای این صراحت دارد که ما به عنوان قانون‌گذار برای هزاران مسئله که برای ما پیش می‌آید، با آن محورهای اساسی‌ای که تنظیم شد، خودمان جامعه را با قانون درست اداره کنیم.

در مسائل دفاعی موضع‌گیری اصلی اسلام پیشگیری است. «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه»؛ غربی‌ها خیلی شرارت تبلیغاتی کردند و اسلام را دین شمشیر معرفی کردند، ولی حقش - با استفاده از قرآن عرض می‌کنم این است که همه جنگ‌های اسلام دفاعی و پیشگیرانه بود. اگر دیگران مانع از مطرح شدن حرف حق نمی‌شدند، مسلمانان جنگ نمی‌کردند. این را اسلام و قرآن به طور قطعی می‌خواهد.

می‌گوید فضا باید به گونه‌ای باشد که همه بتوانند حرفشان را بزنند. وقتی که حرفشان را زدند، انتخابشان با مردم است؛ «فبشّر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه»؛ اصلاً انسان نمونه پیش خداوند آن کسی است که به حرف‌ها گوش می‌دهد و بهترینش را انتخاب می‌کند. حق انتخاب و وظیفه گوش کردن هم دارد.

این جوری با انسان‌ها رفتار می‌شود. همه اینها در ظرف یک نصف آیه یا یک آیه آمده است و گاهی مطالب در خیلی از آیات هست. روابط خارجی‌اش کاملاً منظم است. «فان فنجحوا فنجح لها»؛ اصلاً برنامه تهاجم نیست، برنامه مسالمت است. بله، اگر آنها از حدود و ثغور تجاوز کنند و بخواهند زور بگویند و ناحق را تحمیل کنند، آن موقع از این طرف هم اعمال قوه می‌شود. ولی آنجایی که آنها آماده مذاکره هستند، اسلام هم آماده مذاکره است. در انتخاب عقیده به هیچ‌کس دستوری عمل نمی‌کنیم. این خیلی مهم است.

امروز بعد از صدها سال آزادی عقیده و بیان که دایم تکرار شده و جزو وجود ما شد، این حرف برایتان خیلی ساده است. اما آن موقعی را در نظر بگیرید که تفتیش عقاید وسیع بود. با گیوتین گردن کسانی را که تن به فرمان یک حاکم نمی‌دادند، می‌زدند. آن زمان را در نظر بگیرید. قرآن در قرون وسطی نازل شد و نه در قرن آزادی. قرآن در تاریک‌ترین دوران اروپا نازل شد. وقتی که اعماق تاریخ جزو تاریک‌ترین دوران است.

«لااکراه فی‌الدین»، کلمه‌ای است که اگر این را روی تابلویی به اندازه همه فضای جهان بنویسیم و در آسمان به گونه‌ای که همه بشریت این را ببینند، نصب کنیم، این افتخار بزرگ اسلام است. به هیچ نحو در دین اکراه نیست و هرکس می‌تواند به هرچه عقیده دارد، برسد. عقیده را نمی‌توان تحمیل کرد. این خودش یک حکم و خبر از یک واقعیت است. یعنی اگر آدم چیزی را قبول نداشته باشد، هرچه هم به او بگویند قبول کن، ممکن است از ترس بگوید چشم قبول کردم، ولی قلب باید قبول کند و اگر نکند، خوب نیست. این نمی‌تواند واقعیت پیدا بکند.

در این جلسه افتتاحیه کوچک نمی‌خواهم این بحث را زیاد باز کنم، ان‌شاءالله در خطبه‌های نمازجمعه که شروع کردم، اینها را بیشتر باز خواهم کرد و مفصل‌تر بحث می‌کنم.

به شما دانشجویان عزیز که جوهره و چکیده جمع زیادی از قرآنیان هستید، تبریک می‌گویم. آن‌طور که در گزارش جهاد دانشگاهی خواندم، از میان 90 هزار چهره قرآنی دانشجویی در همه دانشگاههای کشور از دانشگاههای دولتی و آزاد، شما 400 نفر انتخاب شدید و این افتخار بزرگی برای شماست. حتماً زبده جوانان قرآنی هستید. بنده هم به عنوان حق‌شناسی و اظهار ارادت به راهی که شما انتخاب کردید، می‌خواهم هدیه‌ای را تقدیم شما کنم. فکر کردم چه بدهم که مناسب باشد و به کارتان مربوط باشد، به هریک از کسانی که به این نقطه بالای رقابت رسیدند، یک دوره تفسیر راهنما تقدیم خواهم کرد.

والسّلام علیکم و رحمه الله