سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح بیستمین سالگرد تأسیس مدارس سما

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح بیستمین سالگرد تأسیس مدارس سما

چرا نسبت به دانشگاه آزاد حسادت می کنند؟!

  • یکشنبه ۶ آذر ۱۳۹۰
مدارس سماء، فرزند 20 ساله دانشگاه آزاد اسلامی/ تأسیس مدارس سماء، هدیه بزرگ دانشگاه آزاد به انقلاب اسلامی/ ابراز تشکر از زحمات مسئولین و اساتید دانشگاه آزاد/ شکر نعمت‌های الهی، یکی از وظایف مهم مسلمانان/ تأکید بر وجود بیمارستان برای دانشجویان رشته پزشکی/ افزایش زاد و ولد و انفجار جمعیت در سالهای آغازین انقلاب اسلامی/ تصمیم دولت برای افزایش موالید و مشکلات بعد از آن/ تنظیم خانواده، خواسته خود مردم/ رشد منفی جمعیت در کشورهای توسعه‌یافته، علت اصلی جذب مهاجرین/ اقدام دولت سازندگی برای حل مشکل تحصیل/ نقش مهم خیرین در ساخت مدارس/ تأکید بر مقام‌سازی مدارس در برابر حوادث/ مدارس غیردولتی، ابتکار دولت سازندگی/ عدم بودجه کافی برای آموزش و پرورش در ابتدای دولت سازندگی/ تأسیس مدارس غیردولتی برای کمک به حل مشکل آموزش/ کمک‌های مادی و معنوی امام راحل برای تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی/ تأسیس مدارس سماء با استفاده از رهنمودهای امام (ره)/ مدارس سماء، بزرگ‌ترین مجموعه آموزش غیردولتی در کشور/ اخذ شهریه در مدارس سماء براساس مصوبه دولت و شورای انقلاب فرهنگی/ کمک ناچیز دولت برای ساخت مدارس سماء/ توسعه خوب مدارس سماء در فضای پرهیاهوی سیاسی کشور/ حسودان، عامل ایجاد مزاحمت برای دانشگاه آزاد/ داستان حضرت یوسف، نمونه گرفتاری و سختی به خاطر خوبی‌ها/ مزاحمت‌های دانشگاه آزاد برای خوبی‌ها و پیشرفت‌ها/ اداره دانشگاه آزاد از طریق شهریه دانشجویان و بدون کمک دولت/ دانشجویان رشته پزشکی نیازمند بیمارستان‌های بیشتر/ توفیقات خداوند در پیشرفت دانشگاه آزاد/ چهار میلیون فارغ‌التحصیل دانشگاه آزاد یک سرمایه بزرگ نیروی انسانی/ فارغ‌التحصیلان دانشگاه آزاد، منشاء خدمات بزرگ در کشور/ دانشگاه آزاد اسلامی، یک مجموعه غیردولتی عام‌المنفعه/ آموزش و پرورش، دو وظیفه مهم انبیاء/ اعتراض ملائک به خلقت انسان و پاسخ خداوند/ پاسخ حضرت آدم به سؤالات الهی/ آغاز اسلام با دستور بر خواندن/ تأکید قرآن بر علم و دانش/ امتیاز دانشمندان بر انسان‌ها/ تسلط دانشمندان بر مخلوقات خداوند/ دانش، مهم‌ترین سرمایه بشریت/ عدم امکان تأمین هزینه‌های آموزشی، بدون مشارکت مردم/ اشتیاق مردم به ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد/ وجود تقاضای زیاد برای تحصیلات تکمیلی/ تازگی همیشگی کار برای خداوند/ وجود دانشمندان، موجب ترقی و تکامل جامعه/ دانشگاه‌ها، محلی مناسب برای دانشمندان/ عدم امکان تسلط بر نسل آینده/ شروع انقلاب اسلامی با کمک حوزه علمیه قم و شخص امام (ره)/ پیروزی انقلاب اسلامی با حضور و مشارکت مردم/ تعجب شاه از حضور چشمگیر مردم در راهپیمایی‌ها/ همراهی خیل عظیم ملت با امام (ره)/ عدم موفقیت احزاب و تشکل‌های غیرمردمی در بعد از انقلاب/ تصویب قانون اساسی با رأی قاطع مردم/ تشکیل و تقویت شوراها در سالهای آغازین انقلاب اسلامی/ نقش مهم مردم در اداره کشور و انتخاب رهبری/ برابری تلفات رانندگی با جنگ در یک سال/ عدم شناخت بعضی افراد از چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی/ حضور افراد پرمدعا و نمک‌نشناس در عرصه مدیریت کشور/ سازمان سماء، پشتوانه‌ای خوب برای دانشگاه آزاد اسلامی/ طنین امواج آزادی‌خواهی در جهان اسلام/ ایرانی‌ها، نمونه بسیار خوب انسان‌های آزاده در منطقه و جهان/ مناسبات‌های دینی، بهترین فرصت برای تجهیز و آماده کردن مردم/ ورود معارف الهی به دل‌های شکسته و نرم/ انتقام خون امام حسین (ع) با کندن ریشه ظلم در دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله

همه مهمانان که در حقیقت صاحبخانه اینجا هستند، خیلی خوش آمدند. خوشحال هستیم که می‌بینیم فرزند دانشگاه سی ساله آزاد اسلامی 20 ساله شد و هنوز بالغ نبوده که این فرزند را به جامعه داده است. ما کمتر پدری داریم که با فرزندش ده سال فاصله داشته باشد.

بنده خدمت جناب آقای دکتر جاسبی و جناب آقای مهندس میرشمسی و همکاران ایشان تبریک عرض می‌کنم که توفیق پیدا کردند این کارهای بزرگ را در شرایط سخت به جامعه و انقلاب اسلامی ما هدیه کنند و امیدواریم این برنامه‌هایی که برای پنج سال آینده و همچنین سال آخر سند چشم‌انداز بیست ساله تنظیم کرده‌اند، مثل گذشته جلوتر از زمان بندی شده به جامعه تقدیم شود.

آقایان اسم بنده را زیاد بردند، خودم اینجا شهادت می‌دهم که زحمات را شما کشیدید. ما در جای دیگری کارهایمان را می‌کنیم و گاهی هم کمک لفظی به دانشگاه آزاد یا سما می‌کنیم، ولی کارها را شما انجام می‌دهید. از مدیران بالا

که بگذریم، مدیران میانی و پایینی و بیشتر از همه معلم‌ها و اساتید و مربی‌ها هستند که این زحمات را تحمل می‌کنند و تقدیر شایسته‌ای از خانواده‌ها است که با هزینه خودشان، فرزندانشان را به مراکز آموزشی می‌فرستند و بزرگ می‌کنند و دانشمند بار می‌آورند.

به عنوان یک مجموعه زیر سایه انقلاب، اسلام و امام زمان (عج) و با فضل الهی کار می‌کنند که همیشه باید شاکر نعمت‌های الهی باشیم. یکی از وظایف مهم ما این است که نعمت خدا را شکر کنیم و شکر هم این است که به وظایفی که خداوند از ما خواسته است، عمل کنیم. یکی از بهترین دعاهای انبیاء این بود «ربّ اوزعنی ان اشکر یعمتک آلتی انعمت علیهم» و بعد می‌گوید «و ان عمل صالحا ترضه» نتیجه شکر هم این است که خدا را راضی کنیم. اگر خدا از ما راضی باشد، هر کسی ناراضی باشد، اهمیتی ندارد. برای زندگی این مهم است.

این مجموعه بیمارستانی که من برای اولین بار داخل آن آمدم و خیلی عبور می‌کردم، خیلی خوب است. بیمارستان بزرگی برای دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی است به عنوان یک دانشگاه آموزشی باید بیمارستان داشته باشیم. یکی از بیمارستان‌هایشان این است که تقدیم جامعه می‌شود. خدمات باارزشی دارد که با هزینه‌های بالا و تحمل مشکلات در حال انجام است. این بحثی که جناب دکتر جاسبی و جناب آقای میرشمسی در تأسیس سما گفتند، یک سابقه دیگر هم دارد که به ما به عنوان رئیس جمهور و دولت ما مربوط می‌شد.

حتماً می‌دانید که ما در سالهای اول انقلاب انفجار جمعیت داشتیم. موالید خیلی بالا حدود 5/3 تا 4 درصد بود. همه جا هم به تکثیر و تولیدمثل تشویق می‌شد که امت اسلامی را اضافه کند. بعد دیدند که نمی‌توانند هزینه‌هایش را به عهده بگیرند. بعداً در زندگی خانواده و کشور هزینه‌هایی پیش می‌آورد که ظرفیت و امکانات آن را نداریم. آن موقع یک مقدار رنگ تقدس دینی به آن داده بودیم و خودمان هم تبلیغ کرده بودیم. من یک خطبه در نماز جمعه درباره اشکالات فرضیه مالتوس برای مردم گفته بودم که چیزهای عجیب و غریب بود. دوباره یک خطبه خواندم که به صورت دیگری رفتار کنیم.

الان دوباره آقای احمدی‌نژاد به نقطه اول برگشته است. منتها ناموفق است. یک میلیون هم می‌دهد، اما کسی نمی‌گیرد که تولیدمثل کند. برای اینکه مردم بچه بزرگ کردند و دیدند که یک میلیون کفاف بزرگ کردن بچه را نمی‌دهد و باید برای این خیلی سرمایه گذاری شود که بچه‌ها بزرگ شوند و به مدرسه بروند و تحصیل و ازدواج کنند. بعد احتیاج به شغل دارند که نداریم و باید بیکار باشند. تازه دکتر بیکار هم کم نداریم.

البته فکر می‌کنم این حرف ما نبود. این تنظیم خانواده درست واقعیت جامعه بود؛ یعنی مردم فهمیدند که نمی‌توانند فرزند زیاد را اداره کنند. گرچه رزق آنها با خداست، ولی زحمت آنها با پدر و مادر است. لذا دیدند که نمی‌شود و مردم خودشان کنترل کردند. البته یک مقدار هم شرایط زمان است که زنان مردم تحصیل می‌کنند و خانم‌های تحصیلکرده بیرون از خانه کار دارند و به طور طبیعی فرزند کم می‌شود.

این واقعیتی است که الان کشورهای پیشرفته دنیا دچار کمبود جمعیت می‌شوند؛ یعنی رشدشان منفی است و باید از دنیای دیگری برای خودشان نیروی کار بیاورند. بی‌جهت نیست که الان آمریکایی‌ها و جاهای دیگر دروازه‌هایشان را باز کردند که از جهان سوم دانشجو می‌پذیرند. گاهی ما این را سیاسی حساب می‌کنیم. درست است یک مقدار سیاسی است و مغزهای تربیت شده کشورها را می‌برند که بعداً کارهای سخت و پرزحمت را به اینها واگذار می‌کنند. حقیقتاً مهاجرینی که می‌روند، بهتر از بومی‌ها کار می‌کنند.

به هر حال کار بزرگی در این مسئله اتفاق افتاده است، با زمینه‌ای که می‌گویم. وقتی که بعد از جنگ، مسئولیت اداره کشور را از بُعد اجرایی به عهده گرفتم، یکی از مشکلاتی که با آن مواجه بودیم، جمعیت انبوه نیازمند به مدرسه و دانشگاه بود که مدارس ما دیگر تحمل آن را نداشت. الان بعد از بیست سال که از آن موقع می‌گذرد، هنوز می‌بینید که چه مقدار خیران به کمک دولت آمدند و بیشتر از دولت مدرسه می‌سازند؛ اما باز هم هر روز آمار می‌دهند که چه تعداد از مدرسه‌ها کلنگی و خطرناک است و با آمدن زلزله ویران می‌شوند. راست هم می‌گویند. هنوز مدارس کپری در مراکز و شهرهای محروم داریم. خیلی از روستاها هنوز مدرسه ندارند. با اینکه در دولت من مدارس مجموعه‌ای درست کردیم و با وسایل خودمان بچه‌ها را از روستاها جمع می‌کردیم و تحصیل می‌کردند. به خاطر اینکه مدرسه نبود. هنوز هم این‌گونه است و شما می‌توانید درنظر بگیرید که آن موقع چه وضعی داشتیم. نزدیک 18 تا 20 میلیون دانش‌آموز داشتیم و الان برگشتیم به 13 میلیون که آمار این‌گونه شده است.

آن موقع یکی از کارها که درنظر گرفتیم، این بود که مدارس غیردولتی را توسعه بدهیم. این تصمیم در دولت بود. این ابتکار از دیگران نبود و دولت به این نتیجه رسید. آقای دکتر نجفی که وزیر آموزش و پرورش بودند، طرح را در دولت آوردند و در دولت و شوراهای مربوطه تصویب شد. آن موقع گفتیم که باید ده درصد دانش‌آموزان را به غیردولتی‌ها واگذار کنیم. الان آقایان در اینجا گفته‌اند که دو برابر هزینه تحصیل دولتی است. آن موقع چند برابر بود و الان هم شاید همین‌طور باشد.

بودجه آموزش و پرورش را با سرمایه‌ای که دارد، بر تعداد دانش‌آموزان تقسیم کنید، ببینید که چه عددی می‌شود. با این وضعی که دولت داشت و بودجه‌اش هم کافی نبود و مثل حالا نبود که صد میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشیم. آن موقع هفت هشت ده میلیارد درآمد نفتی ما بود. خیلی چیزها کم داشتیم.

یکی از راههایی که درست شد، همین بود که مدارس غیردولتی با هزینه کمتر و آموزش بهتر بیایند. آن موقع مشکل ما این بود که قانون اساسی گفته بود که اولاً آموزش ابتدایی و متوسطه رایگان است. بعضی‌ها این مفهوم را از آن می‌گرفتند که پس نباید غیر رایگان داشته باشیم. ولی معنای قانون اساسی این نبود. اگر کسی به صورت اختیاری می‌خواست بچه‌اش را در جای دیگری بگذارد، مانعی نداشتیم. ولی آن موقع روحیه دولتی شدن امور بسیار بالا بود و خصوصی کردن یک نوع ارتداد از انقلاب حساب می‌شد. بایست این روحیه شکسته شود و این کار را غیر از امام کسی نمی‌توانست انجام دهد.

در تولد دانشگاه آزاد یعنی ده سال قبل از آن، امام این مسئله را حل کرده بودند که جملات ایشان را در اینجا دیدید. ایشان فرمودند که باید از مردم استفاده کرد. از تأسیس دانشگاه آزاد استقبال کردند و تبریک گفتند. یک میلیون تومان پول دادند که آن موقع خیلی برکت داشت و مثل الان نبود که انسان تا به آغاز برسد، پول تمام شود. یک پول زیادی بود و ما از آن استفاده کردیم و ضمن اینکه برکت زیادی هم داشت.

حرف امام دیگران را هم تشویق کرد که کمک کنند و باعث شد که زبان مزاحم‌ها بسته شود و دانشگاه کارش را شروع کند. در مدارس هم ما از همان راهنمایی امام استفاده و کار را شروع کردیم. بقیه مسائل مربوط به آقایانی بود که زحمت کشیدند و فرمودند و شما هم شنیدید که چگونه پیشرفت کرده است و امروز یک مجموعه بسیار باارزش هستید.

مهم‌ترین و بزرگترین مجموعه دانش‌آموزی و کارآموزی و حرفه‌وفن، البته غیردولتی در کشور هستید. میانگین هزینه هم حدود پانصدهزار تومان برای یک دانش‌آموز است که البته در تهران خیلی گران‌تر است و آنهایی که در تهران هستند، این حرف را باور نمی‌کنند. چون اینها بیشتر پول می‌دهند، فکر می‌کنند در جاهای دیگرنیست. این مجموعه با هم این‌گونه است. ولی یک نقطه اساسی دارد و آن شهریه مصوب است. همان چیزی را که دولت و شورای انقلاب فرهنگی تصویب کرده است، همان است و بیشتر از این نمی‌گیرند و در بعضی جاها هم به خاطر محرومیت مردم خیلی تخفیف می‌دهند.

آن چیزی هم که آقایان تعریف کردند که از اول ما کمک کردیم، کمک خیلی ساده‌ای بود؛ یعنی همان چیزی بود که دولت می‌خواست. ما بدون اینکه سما را درنظر بگیریم، در تهران و در همه جا شهرها زمین‌های خوبی برای آموزش درنظر گرفتیم و آنها تصویب شد و با قیمت بسیار ارزان به کسانی که مدرسه می‌ساختند، واگذار می‌شد. وام کم‌بهره به آنها داده می‌شد. طبعاً سما هم یکی از آن مصادیق بود که در سطح کشور مصرف کرد. بزرگ جلوه می‌کند، اما مثل همه بود. دیگران خیلی دنبال ساختن مدرسه نرفتند؛ اما سما این کار را کرد و ساخت. الان در گزارش شما هست که یک میلیون نفر برای مدارس با زمین‌های مناسب، ساختمان‌های مناسب ساختند.

مجموعه خوبی جمع شده است. کیفیت آموزش رضایت بخش است. هزینه آموزش، همان هزینه مصوب دولت برای مدارس غیردولتی است و گاهی هم تخفیف دارد. برنامه‌های جنبی را هم ملاحظه فرمودید که نوعاً سازنده و مفید است. سروصدایشان هم کم است.

الان سروصداهایی که در جامعه است، مربوط به دانشگاه آزاد است و سما از این فضای پرسروصدا استفاده می‌کند و خاموش در حال توسعه دادن است و کار خوبی هم می‌کند.

من می‌ترسم که بعد از این همایش سروصدا بلند شود. چیزهای خوب که پیدا می‌شود، هم حسود و هم طمعکار پیدا می‌کند. دانشگاه آزاد اسلامی که این همه خدمت به امور علمی، فرهنگی و حتی خدماتی جامعه کرده است، چرا این مقدار حسود و مزاحم پیدا می‌کند؟ «دشمن طاووس آمد پر او»

این از حرف‌های مهم شاعران ماست. در بین فرزندان حضرت یعقوب (ع)، حضرت یوسف (ع) گرفتار چاه و زندان می‌شود و سالها در غربت به حالت تبعید و بردگی زندگی می‌کند. به خاطر هم زیبایی فوق‌العاده و دانشی که خداوند به او داده بود و به تعبیر قرآن «و علمه تأویل یا علمه التأویل الاحادیث» طبیعت چیزهای خوب، زیبا و برازنده این است که انسان‌های شریف و خیرخواه جامعه خوشحال می‌شوند، تأیید می‌کنند، کمک می‌کنند و راه را صاف می‌کنند. همین کاری که تا به حال برای دانشگاه کردند. آدم‌هایی هم هستند که راه دیگری را پیش می‌گیرند. ما تقریباً هر سال و بلکه کمتر از هر سال مزاحمت‌های جدی برای دانشگاه آزاد اسلامی پیدا می‌کنیم و مطمئن هستیم اگر روزی دست آنها به اینجا باز شود، طولی نمی‌کشد که احساس می‌کنید چه مشکلاتی برای این دانشگاه غیردولتی پیش خواهد آمد!

توقعات دانشجوها بالا می‌رود. دولتی شدند و می‌گویند: چرا ما با دانشگاه‌های تهران و فلان و فلان فرق داشته باشیم؟ همه چیز را جور دیگری می‌خواهند. کارکنان هم این‌گونه هستند و چیزهای بیشتری می‌خواهند. حق آنها هم است، چون آن موقع شرایط به گونه‌ای دیگر است؛ اما اینجا خصوصی است. اگر داشته باشند، بیشتر می‌دهند و اگر نداشته باشند، همه با هم ندارند. مجموعه‌ای است که با درآمد خود دانشگاه و کمک خانواده‌هایی که شهریه بچه‌ها را می‌پردازند، اداره می‌شود.

وقتی دانشگاه آزاد می‌تواند بیمارستانی با این عظمت را در تهران بسازد که در خدمت جامعه قرار می‌گیرد، باید از این مجموعه بیرون بیاید که این توسعه پیدا کند. نیاز هم هست. الان بسیاری از شاگردان آموزش پزشکی ما، نیاز به بیمارستان در سراسر کشور دارند و باید برای آموزش‌ها و آموزش‌های بالینی آنها فکری بکنیم.

در مجموع فکر می‌کنم این راهی بود که خداوند به ما کمک کرد و خیلی بیشتر از آنچه که ما زحمت کشیدیم و یا فکر کردیم، خداوند توفیق داد. این واقعاً حرف بزرگی است که یک مجموعه آموزشی در طول سی سال عمر خود، چهار میلیون فارغ‌التحصیل از دانشگاه تحویل جامعه بدهد که اکثر اینها الان مشغول کار هستند و تقریباً نزدیک به 90 درصد یا بیشتر مشغول کار در داخل کشور هستند و می‌درخشند و خیلی خوب کار می‌کنند و باعث افتخار هستند و هر روز هم به اینها اضافه می‌شود.

حدود یک میلیون و ششصد یا هفتصد هزار دانشجو در حال تحصیل هستند. از لحاظ خدمات عمرانی در کشور، در هر شهری که دانشگاه آزاد اسلامی رفته است، یکی از ساختمان‌های نمونه شهر می‌شود. واقعاً نباید این‌گونه مزاحمت درست کنند. نمی‌دانم تصور آنها چیست که وارد این مزاحمت‌ها می‌شوند؟ آن هم برای مجموعه‌ای که در حال کار کردن است.

هیچ کس در این دانشگاه یک ریال سهم ندارد. اگر یک نفر را پیدا کردید که سهم خصوصی داشته باشد، معرفی کنید. یک مجموعه غیردولتی عام‌المنفعه‌ای است که هیچ وقت این مجموعه به تملک کسی درنمی آید. مگر اینکه دیگران غصب کنند. مثل همین کارهایی که می‌خواهند بکنند. والاّ تملک ندارد و مال همه است و در خدمت دانش است. جای دیگری نمی‌تواند مصرف شود و مصرف آن امور فرهنگی، آموزشی و خدماتی مربوط به این بخش است.

خیلی مهم است که مجموعه‌ای به این عظمت در سراسر کشور و در خارج یک مقدار کمتر که در حال باز شدن در کشورهای خارجی هستیم، این‌گونه بتواند به بشریت تعلیم بدهد.

ما می‌دانیم این از آموزش‌های همه انبیا بوده است. چون همه شما در قرآن دیدید و همه شما اهل قرآن هستید که دو وظیفه مهم برای انبیا در قرآن ذکر می‌شود که یکی تعلیم و دیگری تزکیه است؛ یعنی آموزش و پرورش کار انبیا این بوده است. بشر بدون آموزش، علم و دانش نمی‌تواند تکامل پیدا کند. خداوند از همان اولی که بشر را خلق کرد، وقتی ملائکه توقع نداشتند مخلوقی از خودشان بهتر باشد که به آنها بگوید سجده کنید، از خداوند کسی چیزی نمی‌پرسد، خداوند مسئول نیست. همه چیز مال خودش است. ملائکه می‌پرسند که چرا این کار را می‌کنید؟ ما هستیم و عبادت می‌کنیم و گناه هم نمی‌کنیم. شما مخلوقاتی خلق می‌کنید که ما می‌بینیم اینها دچار خونریزی و فساد در زمین می‌شوند. اینکه ملائکه از کجا می‌دیدند، نمی‌دانم. ولی خداوند می‌فرماید که صبر کنید. آزمایش می‌کنیم. مسائلی را مطرح می‌کند و می‌گوید که جواب بدهید. آن‌ها می‌گویند: ما بلد نیستیم و شما اینها را به ما یاد ندادید.

به حضرت آدم مخلوقی که تازه به دنیا آمده است، می‌گویند که تو جواب بده. حضرت آدم همه را جواب می‌دهد و می‌فرماید که به این دلیل بهتر است. همه عظمت علم را خداوند در بدو خلقت بشر به رخ ملائکه کشید و در قرآن هم به ما یاد داد که این را بدانیم.

اولاً وقتی که اسلام و بعثت شروع می‌شود، اولین کلماتی که از آسمان بعد از پانصد سال فترت نزول وحی به زمین وارد می‌شود، این سوره است: «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم»

این یک مسئله عادی نیست؛ یعنی اولین آیات قرآن بعد از پانصد سال که از طرف خداوند چیزی به بشر وحی نشده بود، بعد از نعمت آفرینش، نعمت قرائت، تعلیم، قلم، کتابت و دانش و آموزش است. این روح دین ماست.

انّما یخشی الله من عباده العلما، اهل دانش هستند که خداوند را می‌شناسند و در مقابل خداوند خشیت و خضوع دارند. کسی که نمی‌شناسد چگونه خضوع کند؟ آن‌ها به دلیل عدم شناخت، بت می‌تراشند و با آن فطرت الهی که دارند، باید اقناع کنند؛ اما دانشمند این‌گونه نیست. دانشمند بر مخلوقات خداوند مسلط می‌شود و همان‌طور که خداوند اجازه داده است. دل ذره را می‌شکافد و به اعماق آسمان‌ها بالا می‌رود و از اعماق زمین امکانات زندگی درمی‌آورد. دریا و کوه‌ها و ذره را تسخیر می‌کند. این‌ها مال دانش است و ما هم می‌دانیم.

دانش مهمترین سرمایه بشر است. در کشور ما دولت هیچ وقت نتوانسته، دانشگاه بیشتر بسازد. همین حالا عاجز است که امکانات به دانشگاه‌ها و بیمارستان‌های دولتی به اندازه کافی بدهد. این وضعی است که همه ما می‌دانیم. بودجه دولت در هیچ کشوری این‌گونه نیست. کشوری را پیدا نمی‌کنید که کل هزینه تحصیل را دولت تحمل کند. در کشورهای پیشرفته مثل فرانسه و آمریکا بخش عمده آموزش آنها غیردولتی است. سعی می‌کنند کارهای دیگری را که می‌خواهند انجام بدهند، با مشارکت مردم باشد. این مسئله‌ای است که مردم باید به میدان بیایند. الان چه کسی است که شبهه می‌کند؟ باید به خاطر این خدماتی که این همه فضای آموزشی، استاد، مدرس و کلاس و ابزار تحصیل برای جامعه فراهم کرده است، ممنون باشند. یک ریال هم بر دوش بیت‌المال نگذاشته، بلکه مالیات هم داده است. در عمران کشور هم سهم زیادی دارد و از منابع مردم و با اشتیاق مردم استفاده بهینه کرده است. این بچه‌هایی که به دانشگاه آزاد اسلامی می‌آیند، مگر کسی اجبار می‌کند؟ آن کسی که در کنکر قبول نمی‌شود، عزا می‌گیرد و ناراحت می‌شود و دلش می‌خواهد درس بخواند.

الان هم داریم به مقطعی می‌رسیم که تحصیلکرده‌های ما به لیسانس قانع نیستند و همه کارشناسی ارشد و دکترا می‌خواهند و بعد باید دنبال فوق‌تخصص‌ها برویم.

الان در گزارشی که دیدید، دانشگاه آزاد اسلامی از مهدکودک تا فوق‌تخصص در سراسر کشور خدمات می‌دهد. بدون اینکه از دولت هزینه‌ای مطالبه بکند. این روزها هیچ کمکی از دولت نمی‌گیرد و حتی بودجه‌ای که مجلس برای وام به دانشجوها می‌دهند، با تبعیض به دانشجوهای دانشگاه آزاد داده می‌شود.

با همین شرایط شما کارتان را می‌کنید. انشاءالله انسان‌های منصف جامعه کار شما را می‌دانند و ما هم برای اسم و نام این کار را نکردیم، برای خدا و خدمت به مردم این کار را انجام دادیم و این چیزی است که هیچ وقت کهنه نمی‌شود و ما تا هستیم و نفس می‌کشیم و بخشی از نفس‌هایی را که خداوند به ما داده است، باید در راه خودش هر چه می‌توانیم را مصرف می‌کنیم.

به هر حال جامعه‌ای که با سواد و دانش به پیشرفت برسد، شکست نمی‌خورد. جامعه‌ای که دانشمندانش زیاد شوند، بخواهید یا نخواهید آن جامعه ترقی و تکامل می‌یابد. مگر اینکه دست دانشمندانش را ببندند. مگر اینکه با مقررات نادرست دانشمندان را فراری بدهند. مگر اینکه سنگ‌اندازی کنند. دانشمند در هر کجا، جای خودش را باز می‌کند. اگر دست مردم باز باشد، اصلاً بحث بیکاری مطرح نیست.

یک آدم معمولی چقدر می‌تواند کار درست کند؟ ولی یک دانشمند می‌تواند چشمه‌هایی باز کند و در این چشمه‌ها کار ایجاد کند و ابتکار کند و این کارها باید با دانشگاه‌ها انجام شود.

فکر می‌کنم مجموعه دانشگاه‌های ما، دولتی و غیردولتی ظرفیتی دارند که آینده ما را خودشان اداره کنند. البته بعداً که بچه‌های امروز ما بزرگ شدند، دیگر اجازه نمی‌دهند کسی بر ما تسلط پیدا کند و بخواهد بر سر آنها خدایی بکند و آنها را بنده و برده خودش حساب کند و به آنها زور بگوید. آن‌ها سرنوشت خودشان را به دست می‌گیرند. ما پیش از اینکه به اینجا برسیم با برداشت از دین این کار را کردیم.

به خاطر آشنایی که حوزه علمیه قم و شخص امام راحل به معارف دینی داشتند، این انقلاب عظیم را با دست خالی آغاز کردند. هیچ کس در دنیا به انقلاب اسلامی کمک نمی‌کرد. مزاحمت، تبلیغات منفی و فشار حکومت پهلوی هم خیلی زیاد بود. از سال 40 که شروع کردیم و در سال 57 که پیروز شدیم، تعداد معدودی شهید و زندانی دادیم و همین مقدار هزینه دادیم. بدون خونریزی‌ها و بدون آنچه که شما در بعضی کشورها می‌بینید که هر روز مردم در خیابان‌ها قطعه قطعه می‌شوند، کشته می‌شوند و زندان می‌روند، پیروز شدیم، فقط با حضور مردم.

شما مسن‌ها و آنهایی که قبل از سی سال حضور داشتند، به یاد دارید و جوان‌ها هم این مقدار تاریخ را می‌دانند. مردم فقط به خیابان‌ها آمدند و زحمت آنها این بود که از مسجد تا میدان آزادی تهران حرکت می‌کردند و در شهرستان هم این کار را می‌کردند. با همین کار شاه را عاجز کردند.

خبر موثقی از قول خانواده شاه داریم که گفته بودند شاه روزهای تاسوعا و عاشورا و یکی از روزهای راهپیمایی گفته بود که با هلی کوپتر از بالا ببینیم در خیابان‌ها چه خبر است. دیده بود که انبوه جمعیت در خیابان‌ها هستند. شب در خانه گفته بود که من خیلی خدمت به این مردم کردم، چرا مردم این قدر با من بد هستند؟! بعد هم گفته بود: چرا تا به حال به من نگفته بودید؟ من که تا به حال نمی‌دانستم و به ما می‌گفتید که مردم شاه‌پرست هستند.

آن جمعیت آمد و بدون خونریزی و یا خونریزی خیلی کم فقط با فاداکاری انقلاب را پیروز کردند. گروه‌های مختلف با اهداف مختلف آمدند و شرکت کردند. ما وقتی پیروز شدیم، ده‌ها حزب کوچک داشتیم که اکثر آنها مارکسیست، کمونیست، سوسیالیست و بعضی‌ها هم التقاطی بودند. ولی جمیت عظیم کشور خط امام را داشتند و مسلمان و خالص بودند.

آن‌ها با اینکه تشکیلات، تحزّب، برنامه و همه چیز داشتند و بعضی‌ها هم سابقه پنجاه ساله در ایران داشتند، اما چون توده مردم با انقلاب بودند، وقتی که به انتخابات رسید، شکست خوردند و چیزی در دست آنها نبود و رأی کمی می‌آوردند. لذا شروع به اذیت و دعوا کردند و خواستند کشور را تجزیه کنند. کردستان، بلوچستان، خوزستان و ترکمن‌صحرا را جدا کنند. همین مسائلی را که می‌دانید، انجام دادند. چه مقدار تجزیه‌طلبی شروع شد! اما انقلاب به آسانی از اینها عبور کرد. فوراً قانون اساسی را به رفراندوم گذاشتیم و تصویب کردیم. نظام را به رفراندوم گذاشتیم و بیش از 99 درصد به نظام اسلامی رأی دادند. بعداً هم مجلس خیلی زود تشکیل شد و دولت و رئیس جمهور انتخاب شدند.

همه کارها آن موقع خیلی افراطی بود. شوراها را آوردیم که هنوز هم در قانون اساسی است. شوراها را خیلی در قانون اساسی توسعه دادیم و همه چیز در حال شورایی شدن بود. چون یک مقدار روحیه انقلابی مردم ایجاب می‌کرد، این‌گونه شده بود؛ اما کم‌کم یک مقدار تعدیل شد و الان حالت نسبتاً قابل قبولی گرفته است. ببینید شهرها با شورا اداره می‌شوند. روستاها با شورا اداره می‌شوند. در کارهای اجرایی رئیس جمهور با انتخاب مردم انتخاب می‌شود. کارهای تقنینی با انتخاب مردم است. رهبری با انتخابات دو مرحله‌ای انتخاب می‌شود.

ساختار بسیار دموکراتیک و خوب شد. البته من الان اشکالاتی می‌بینم و انتقادات جدی به شیوه عملکردها داریم؛ اما در عین حال بالاخره ساختار، ساختار انقلابی، درست و با عبور از یک مسیر کم خطر است. جنگ را به آسانی پشت سر گذاشتیم. البته شخصیت‌های مبارزاتی قربانی شدند. ولی قابل مقایسه با جنگ‌های دیگر نیست.

در تمام طول هشت سال، وقتی که جنگ تمام شد، همه پرونده‌هایی که داشتیم، دویست هزار شهید از انقلاب و بعد از انقلاب تا آن روز بود. الان هر سال به اندازه یک سال جنگ تلفات رانندگی ماست. به اندازه همان و یک مقدار هم بیشتر در تلفات رانندگی از دست می‌دهیم. ما در جنگ، تنهای تنها جنگیدیم. شرق، غرب و ارتجاع همه در خدمت صدام بودند و جمهوری اسلامی هیچ کمکی نداشت. جز یک کمک مختصر که از لیبی گرفتیم، کشور دیگری به ما کمک نمی‌کرد.

با این شرایط عبور کردیم و به اینجا رسیدیم. آن‌هایی که الان آمدند، فکر می‌کنند انقلاب همین‌طوری آمده است و قدر گذشته را نمی‌دانند. شعر معروف عرب که می‌گوید: یری النّاس ذهناً و فالقواری صافیا و لن یدر ما یجری علی رأس مددرم، یعنی مردم در مغازه‌های روغن فروشی می‌روند و شیشه‌های پر از روغن در قفسه‌ها گذاشته شده و خیلی خوش منظره است؛ اما نمی‌دانند که بر سر دانه‌های کنجد چه آمده که بین دو سنگ آسیاب گشته و له شده و روغن گرفته شده است!»

 

با مسیرهای درست که حقیقتاً امام مهندسی و مدیریت کار را در دست داشتند، از همه این مراحل گذشتیم و به اینجا رسیدیم. ولی الان افرادی پیدا شدند که خیلی پرمدعا، کم‌کار و نمک‌نشناس هستند که گذشته خودشان را هم فراموش می‌کنند.

انشاءالله دانشگاه آزاد بتواند با همه مزاحمت‌ها کارش را به خوبی ادامه و وظیفه خودش را انجام دهد. خداوند هم جواب ما را می‌دهد و انشاءالله سازمان سماء بتواند از مهدکودک تا تحویل به مراحل بالای دانشگاه پشتوانه خوبی برای دانشگاه باشد و دانشگاه هم پدر خوبی برای فرزند خوبش باشد و شما هم از خدمتی که به مردم و بچه‌ها انجام می‌دهید، سرفراز باشید. هر کس در اینجا سهمی دارد، سهمش نزد خدا محفوظ خواهد بود و در دنیا هم خداوند به او خواهد داد.

الان شاهد هستیم که امواج آزادی خواهی و رفع گرفتاری‌ها سلطه‌های استبدادی در جهان اسلام سراسری می‌شود. من هیچ تردیدی ندارم وقتی که طلسم استبداد در دنیای اسلام شکسته شود و این ادعاهای خدایی قدرتمندان پس گرفته شود و مردم احساس حریت و آزادی بکنند، مشکلات زیادی در مسیر خواهد بود، اما نهایتاً افق خیلی روشن است.

به کرانه‌ای نگاه می‌کنیم که آن روز مردمی آزاد و متکی بر معارف عالی آسمانی و در منطقه بسیار باارزش خاورمیانه و جاهایی که جزو مناطق خوب جغرافیایی دنیاست، انشاءالله اسلام و مسلمان‌ها جایگاه خودشان را پیدا کنند و ما ایرانی‌ها هم افتخار پیشتازی این مرحله را داریم. توقعی از آنها نداریم، جز اینکه راهی را که عقل و دین به آنها دیکته می‌کند، انجام بدهند و ما هم انشاءالله وظیفه خودمان را در این مسائل انجام می‌دهیم.

در این ماه محرم که حقیقتاً ماه پرحزن و سازنده‌ای است و ما از همین محرم‌ها، رمضان‌ها و مناسبات دینی خودمان استفاده و مردم را تجهیز و آماده کردیم و آموزش دادیم. قدر این مراسم را بدانید. بعضی‌ها روشنفکری آنها اجازه نمی‌دهد که از این نوع کارها داشته باشند؛ اما بعد دیگر آن را ببینید که چه چیزی از آن بیرون آمده است.

درست است که گریه می‌کنیم و بعضی‌ها می‌گویند: به چه علت گریه؟ همین اشکی که می‌ریزد، پشت سر آن قلبی شکسته است. قلبی که می‌شکند، راهش را به خدا باز می‌کند. قلب‌های شکسته مثل چینی نیست که بریزد، ترک می‌خورد، اما از آن ترک‌ها معارف الهی وارد قلب می‌شود. انسان‌هایی که دلشان در این مسائل نرم می‌شود، علیه ظلم تجهیز می‌شوند.

چرا گریه می‌کنیم؟ چون می‌بینیم خونخوارانی مثل یزید، ابن‌زیاد و شمر انسان‌های باعظمت را آن‌گونه شهید کردند. انسان دلش می‌سوزد و طبیعی است که گریه می‌کند. یاد گرفتیم باید راه امام حسین (ع) را رفت.

به هر حال از این مراسم باید استفاده کنیم و بدانیم راهی که امام حسین (ع) رفت، برای همین است. من یک بار دیگر هم گفتم که تا آخرین ظالم دنیا را سر نبرد، انتقام خون امام حسین (ع) گرفته نشده است. موقعی انتقام امام حسین (ع) گرفته می‌شود که ریشه ظالم در دنیا کنده شود. امام حسین (ع) علیه ظلم قیام کرد. انشاءالله ریشه ظالم در آینده و در همه جا کنده شود.

والسلام علیکم و رحمه الله