سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولان اردوگاه‌های اسرای عراقی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولان اردوگاه‌های اسرای عراقی

  • یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۶۴

مسؤولیتی که آقایان پذیرفتید مسوولیت موقتی است، بعد از مدتی تمام می‌شود اما آثار آن مهم و پایدار است. اگر خوب عمل کنیم آثارش در تاریخ ماندنی است و اگر هم خوب عمل نشود، آثار بدش ماندنی و قابل جبران نیست.
بعضی کارها هست که آدم فکر می‌کند اگر امروز از دستش در رفت، فردا می‌تواند جبران و اصلاح کند، این اگر تمام شد دیگر تمام شده و قابل برگشت نخواهد بود. در تاریخ ما هم قاعدتآ این ]برنامه اسرا[ یک برهه نادری است، یک حادثه استثنایی است، وقتی که جنگ تمام می‌شود کسی جرأت نمی‌کند چنین جسارتی بکند و حمله کند و ما هم چنین رویه‌ای نداریم که بخواهیم دیگران را به جنگ بکشانیم. در آینده انقلاب امیدواریم مسأله اسارت پیش نیاید ولی به هر حال از طرف مخالفان اسلام، این وضع پیش آمده. ما اصلا از اینکه جنگی باشد متنفریم ولی اگر پیش آمد باید طوری دفاع کنیم که جنگ آخر باشد و طوری نباشد که همسایه‌ای فکر کند می‌شود اینجا تجاوز کرد و بعد هم با خیال راحت بیرون برود.
بنابراین این دفاع قاطع است و از آن زمان که خرمشهر فتح شد و وقتی که مطمئن شدند در ایران جایی ندارند و شکست خوردند، از آن موقع دشمنان ما و حامیانشان درصدد هستند یک جوری باتلاقی که برای خودشان درست کردند، خودشان را نجات دهند و به آن تله‌ای که به پای خودشان رفتند و افتادند و راهی که برای ما درست کرده بودند و خودشان گرفتار شدند از پایشان در بیاورند، آنها تلاششان این است که کیفر نبینند و وقتی هم که بیرون می‌روند یک چیزی طلبکار باشند. بعد بگویند ما برای دفاع از اراضی عرب این طور کردیم، ما هم روی اصولی که داریم و وظایفی که اسلام به ما داده که نگذاریم متعدی و ظالم و متجاوز و آشوبگر و کسی که به عنوان نوکر استکبار جهانی باعث این همه خسارت برای اسلام شد، بی‌کیفر بماند و باید از عاقبت کارهای بد بترسد.
لذا بعد از فتح خرمشهر به خاطر آینده و به خاطر انجام وظیفه حقوقی که واقعآ داریم و رعایت موازین بین‌المللی و اسلامی و اجرای احکامی که نسبت به متجاوز هست، اینها همه یک مقداری جنگ را طولانی‌تر کرده و شاید در آینده طولانی‌تر هم بشود. دوران اسارت هم طولانی شد و انصافآ سخت است که چهار پنج سال دور از زن و بچه و فامیلشان هستند، هر چند هم با آنها خوش رفتاری شود. گر چه آنها به خاطر تجاوزی که کردند و شرکتی که در این جنایت کردند این شرایط را خودشان به وجود آورده‌اند، ولی این طرف قضیه برای ما مسائل دیگری را دیکته می‌کند، روحیات یک اسیر و ابهامی که برای او در آینده هست و وضع روشنی ندارد را در نظر بگیرید. با در نظر گرفتن آنها باید انسانی با قضیه برخورد کنیم و طوری عمل کنیم که اینها وقتی که دوره اسارتشان تمام شود، وقتی که پشت سرشان را نگاه کنند و مقایسه کنند وضع خودشان را با اسرایی که در جاهای دیگر هستند به هویت انقلاب و اسلام پی ببرند. ما وظیفه‌مان این است که جوری رفتار کنیم که واقعآ مشخص کنیم در تاریخ اسلام اسیرداری را، البته تا جایی که بنده اطلاع دارم و گزارشاتی که از مسؤولان و آقایان گرفتیم، تا کنون مسأله همین طور است. عملا شما رفتارتان طوری بود که توانستید بخش عظیمی از اسرا را در مقابل رفتار خودتان قانع و خاضع کنید. بنده خودم که مطلع هستم، ممکن است مثلا مراکز خبری دنیا جور دیگری قضیه را تفهیم کنند.
اما ما که مطلع هستیم، می‌دانیم قسمت عمده‌ای از اظهار وفاداری و اظهار ایمان و توبه که در اسرا هست، اینها معلول برخورد مناسب شماست. بعضی‌ها مسلمان هستند و می‌دانند نظام ما نظام اسلامی است و نظام عراق کفر است و فقط نکته‌ای که قابل توجه است، این است که همان‌هایی که جنگ را به ما تحمیل کردند و همان‌هایی که از بعث عراق حمایت می‌کنند، آنها نمی‌خواهند نام شما در تاریخ دنیا ثبت شود.
یعنی امروز همت مراکز خبری دنیا این است که جمهوری اسلامی نتواند یک فصل نوینی از تاریخ برخورد با اسرا را ارائه دهد. آنها به همین دلیل به ما فشار می‌آورند و کار ایدئولوژیکی را با کار شکنجه مقایسه می‌کنند این خیلی بی‌عقلی می‌خواهد که آدم از روی عقیده این حرف را بزند. اگر مقررات دنیا برای این است که اسیر به وضع قابل تحملی که دارد راحت زندگی کند، اصلا فلسفه مقرراتی که برای اسرا نوشتند این بوده که اسرا که دستشان از همه جا قطع است و اسیر دولتی هستند که دولت با آنها در جنگ است و ممکن است به خاطر شرایط روحی با اینها بدرفتاری شود، یک شرایطی نوشتند که به انسان‌های اسیر زیاد بد نگذرد.
آدم اگر مقایسه کند جایی که زندانبانها و مسؤولان اسرا، اسیران را به شلاق می‌بندند و به کارهای شاق وادار می‌کنند و در محیط‌های بد اینها را اسکان می‌دهند و غذای بد به اینها می‌دهند و فحاشی می‌کنند، اینها کارهایی است که عراقی‌ها نسبت به اسرای ما می‌کنند با جاهایی که برای اسیر کتاب می‌آورند، فیلم می‌گذارند، برایش اسلایدی می‌آورند و کتابخانه درست می‌کنند و مسائل تفریح و بازی و سرگرمی درست می‌کنند، کار درست می‌کنند، اجازه می‌دهند در اجتماعات ظاهر شوند و نفس تازه‌ای بکشند در آن صورت تفاوت دو نظام را می‌فهمد. طبعآ برای زندگی اسیر خیلی مهم است که شرایط روحی متناسبی با نیازهای خودش داشته باشد. این نهایت بی‌عقلی می‌خواهد که بگوید در عراق شکنجه جسمی می‌دهند و در ایران شکنجه روحی می‌دهند. اگر این اسیر مایل نباشد کتاب بخواند، شما اگر کتابخانه مجلس را هم جلویش بگذارید خب! نمی‌خواند کتاب را، برمی‌دارد عکس‌هایش را نگاه می‌کند و کنار می‌گذارد. نمی‌توان تحمیل کرد که کسی چیزی را بخواند و حتمآ به مغزش برود. معلوم است چنین تحمیل عقیدتی نمی‌توان کرد و یا فیلمی که آدم نشان می‌دهد، ما که نمی‌توانیم برنامه خاصی برای اسرا تنظیم کنیم تلویزیون و رادیو هست استفاده کنند. این که دستگاه‌هایی می‌آیند این‌ها را با هم مقایسه می‌کنند پیداست که از چه می‌ترسند و این نهایت بی‌انصافی است.
یعنی اگر نتیجه کار این شود که کتابخانه نباشد یا نتیجه‌اش این باشد که وقت اسرا را پر نکنیم و اینها احساس بطالت در زندگی‌شان کنند. این خوب است و خدمت به اسیر است؟! اصلا دنیای امروز که بحث از آزادی و انقلاب است و بحث از اینکه اشخاص راه خودشان را انتخاب کنند، این مصداق این گونه آزادی‌هاست. باید چیزهایی باشد که اینها ببینند و راه خودشان را انتخاب کنند.
شما طوری با اسرا رفتار کنید که اینها احساس آرامش کنند و به خاطر احساس آرامش به جمهوری اسلامی دل ببندند. اینها از این می‌ترسند که در تاریخ بنویسند که جمهوری اسلامی آن چنان با اسرا رفتار کرد که مثلا از صدنفرشان هفتادنفرشان برگشتند و به جمهوری اسلامی علاقمند شدند. کسی که در مرز ما آدم کشته و مجروح کرده و کسی که به این صورت اسیر شده و علاقمند به اسلام شود این قابل توجه است، ]دشمنان[این را نمی‌خواهند. تاریخ اسرای جنگ جهانی اول و دوم را و جنگ‌های محدود ویتنام و جنگ‌های صلیبی و اینها را ببینید. هیچ گاه تا به حال ندیده‌ایم که اسرا به این نسبتی که الان اظهار وفاداری می‌کنند به کشور اسیردار، این طوری شده باشند و اظهار وفاداری کرده باشند و ما ندیده‌ایم، اگر اینها بخواهند چنین قطعه‌ای از تاریخ را پیدا کنند در صدر اسلام و در رابطه با اسلام است.
در صدر اسلام این طور بوده، اسرای کفار را که می‌گرفتند، وقتی که می‌آوردند در محیط اسلامی، البته آن موقعها اینها را غلام می‌کردند و معمولا قانون این بوده که وقتی که اسیر را می‌گرفتند غلام می‌شده و عبد می‌شده و در محیطهای اسلامی، عده زیادی مسلمان می‌شدند و بعدآ اینها جزء بهترین مسلمانان می‌شدند، چون مستضعف هم بودند، حمایت اسلام را از مستضعف می‌دیدند و جذب اسلام می‌شدند. اما کلی که نگاه می‌کنیم به صورت یک مدرسه بوده و اسرا پس از مدتی وارد جامعه می‌شدند و ازدواج کرده می‌ماندند و جزء جامعه فاتح می‌شدند. این در روند صدر اسلام کاملا مشهود است.
اصلا استغراق و استعباد کاملا فلسفه‌هایش همین بوده، جذب اینها به محیط کفر و محیط اسلام و تربیت‌شان، منتهی امروز به شکل دیگری است امروز در اردوگاه‌ها با برخورد درست باعث شدیم اینها دریچه جدیدی در مقابل خودشان ببینند. با اینکه نظامی هستند و تعلیمات خاصی دیده‌اند و افکاری خاص برای خودشان دارند. ولی اینها بدین صورت درمی‌آیند و جذب کسی می‌شوند که تا دیروز با او مقابله می‌کردند و تیر می‌زدند. این چیز جدیدی است.
استکبار تبلیغاتی جهانی نمی‌خواهد چنین حادثه‌ای پیش بیاید و لذا می‌بینیم در مسأله‌ای مثل اردوگاه ]اسرای [ گرگان وقتی فهمیدند مسبب آن بعثی و مخالفین ما بودند، آن قدر تبلیغات راه انداختند و لذا می‌بینیم شکنجه و کتاب دادن را در مقابل هم قرار می‌دهند.
لذا شما با همین حساسیتی که می‌بینید مخالفین دارند، بفهمید کارتان با ارزش است. یعنی ان‌شاءاللّûه وقتی که جنگ تمام شد و ما از این ده‌ها هزار اسیر تعداد قابل توجه‌شان به نیروهای اسلام تبدیل شدند و در خدمت اسلام و مردم قرار گرفتند، آن وقت می‌بینید که چه مدرسه‌ای دایر کردید و چه خدماتی را انجام دادید. شما محبت نسبت به اینها را هر چه می‌توانید بیشتر کنید، در وضع غذای اینها، در وضع استحمام اینها، در وضع کار اینها و اگر ملاقاتی دارد با ملاقاتی اینها هر جوری که می‌توان دل اسیر را شاد کرد و از آلامش کاست، شما این کارها را انجام دهید و این را، حتی با آنها که قدری متعصب هستند و هنوز هم آن روحیه شرورش را حفظ کرده‌اند، انجام دهید. ما حالا که اینها اسیر هستند لازم نیست برخورد خشن با آنها بکنیم به هر حال اینها در دست ما اسیر هستند، حالا هر چه هستند. این محبت ممکن است مارها را قدری آرام کند لذا با محبت برخورد کنید. چیزی که الان بشارت دادند در محیط کار درست کنید. کار خوبی است که احساس بطالت نکنند و بعضی‌هایشان اهل مطالعه نیستند، آنهایی که اهل مطالعه هستند خوب می‌گویند پنج صفحه کتاب خواندند، یک محصولی داریم و بعضی این را ندارند شب که می‌شود پرونده زندگیشان را ببینید اگر لباسی دوختند یا چهار تا کوک زدند یا یک چیزی ساختند، پول به حسابشان بریزید، بعضی‌هایشان سربازانی مستضعف هستند، یک مبلغ جزئی هم برای آینده‌شان یک چیزی است. کار درست کردن خوب است که این جنبه مادی ندارد و جنبه معنوی دارد. روی این که کار اقتصادی باشد و ضرر نکنیم فکر بکنید. معنویت قضیه هم بیش از اینها ارزش دارد و اوقات را پر می‌کند و ورزش برای اینهاست در زندان که بودیم می‌فهمیم که چقدر برای یک زندانی مشکل است و بدتر از زندان داخلی هم هست، چقدر باارزش است که وقتش را پر بکند.
الحمدللّه تاکنون ابتکار کردید و موفق بودید و من می‌دانم خوبی هیچ گاه تمام نمی‌شود و خوبی بهتر از آن هم می‌شود و محبت حد مشخصی ندارد که برسیم به حدش و بگوییم تمام شده، ما هم دعا می‌کنیم و شما هم دعا کنید، رزمندگان ما توفیق پیدا کنند زودتر شر صدام را در منطقه بکنند و این اسرا را بگویید دعا کنند. شاید دعای بعضی از اینها مؤثر باشد که شر بعثی‌ها از عراق کنده شود و ما این اسرا را بدرقه کنیم و به کربلا برویم و تحویل مردمشان بدهیم و آن بعثی‌هایی که هنوز در مقابل اسلام جبهه دارند وقتی که محبت‌ها را ببینند و امیدشان از آینده بعث کم شود، ان‌شاءالله اصلاح خواهند شد.
شما کارتان را به حساب عبادت و به عنوان خدمت به یک مردمی که با دست خودشان، خود را به بلا انداخته‌اند، انجام دهید و آنها را از ورطه بلا بیرون بیاورید. کار شما عبادت بسیار پرارزشی است و برای ساعاتش خداوند به شما اجر می‌دهد، ان‌شاءاللّه محفوظ و مؤید باشید.
    والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته