سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در ملاقات با مسئولین جهاد کرمان و گیلان پیرامون مشکلات زندگی شهری و روستایی و تلاشهای جهادگران در سراسر کشور

سخنرانی آقای هاشمی در ملاقات با مسئولین جهاد کرمان و گیلان پیرامون مشکلات زندگی شهری و روستایی و تلاشهای جهادگران در سراسر کشور

  • چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۶۲

 ملاقات با مسئولین جهاد کرمان و گیلان

 زیارت با برادرانی که به قصد قربت و به خاطر خدا و ارضای وجدان انسانی خودشان در بخشهای نیازمند جامعه کار می‏کنند برای ماها که اینجا در محاصره کارهای متمرکز کشور هستیم مایه نشاط و خوشحالی و امید می‏شود. وقتی که آدم مواجه می‏شود با بخشی از نیروها که نماینده اقشار مهمی از نیروهای شبیه خودشان هستند و حالت صفا و وفا و علاقه‏شان را به اسلام و انقلاب می‏بیند. آن چیزهایی که در گزارشات و مقالات و اینها خوانده در یک لحظه در مقابل خودش مجسم می‏بیند که این حالت برای خود شما برادران هم بسیار خوب است.

 قاعدتاً وقتی که همراهانتان را، همکارانتان و همفکرانتان را در یک جمع می‏بینید در سمینارها یا مسافرتها یا کارهای دسته‏جمعی تحقیقاً چنین حالتی بوجود می‏آید. این تیپ آدمها اینها آن توده واقعی انقلاب ما هستند و نماینده واقعی مردم هستند. که بیانگر همه نیازهای مردمند، هم نیروهای مردمند و هم علاقه و پشتکار مردم.

 همانطور که خودتان اطلاع دارید ما از اول انقلاب هم گفتیم، پیش از پیروزی هم می‏گفتیم، امروز هم این حرف را می‏زنیم که یکی از رسالتهای مهم انقلاب این است که به آنهایی که در تاریخ و مخصوصاً این یکی دو دهه اخیر که ایران را به طرف صنعتی شدن و شهری شدن می‏بردند ظلم شده ما جبران این ظلم را بکنیم. بی‏توجهی که به روستاها بخصوص می‏شده، این اثر شکننده‏ای روی بنیه اقتصادی کشور داشته و روحیه مردم بطور کل و از لحاظ انسانی هم عمل زشتی بوده چون آن مردمی که در روستاها زندگی می‏کنند آنها در حقیقت زندگی این کشور را تأمین می‏کنند می‏دانیم کسانی که در روستاها می‏مانند کارشان چیست و محصول کارشان چیست، اینها غذای مردم را تأمین می‏کنند و اگر به آنها برسیم می‏توانند بیشتر تأمین کنند، آنها توقعات زیادی از مصرف کالاهای لوکس که همیشه باری بوده بردوش اقتصاد کشور ندارند. شما در همه یک روستا که بگردید، اگر بتوانید چند قلم کالای لوکس پیدا کنید و بیشتر مصارف مردم مصارفی است که می‏شود در این کشور تأمین کرد یا اگر هم از خارج می‏آوردند، لوکس نیست از نیازهای اولیه زندگی است که ما نداریم، باید تهیه کنیم مردمی قانع، کاری که توقع و به تعبیر ائمه معصومین وقتی که مؤمن را تعریف کردند، گفتند مؤمن کسی است که قلیل المؤونه باشد و کثیرالمعونه باشد برای جامعه، مؤونه اول با همزه است و معونه دوم با »ع« است اولی یعنی خرج و دومی یعنی کمک، مؤمن کمکش به جامعه زیاد است ولی خرجش برای جامعه کم است.

 مصداق این تعریف خوب را بیشتر در روستاها می‏بینیم، نمی‏خواهم بگویم منحصر به روستاهاست در شهرها هم انسانهای فعال فراوان هستند چه آنهایی که کار علمی می‏کنند و چه آنهایی که در کارخانه‏ها دارند تولید می‏کنند، چه آنهایی که در کارهای شریف به هر حال هر نوعش که در خدمت مردم هست دارند زحمت می‏کشند، اینطور نیست که حالا آن نفی این باشد، اما اینجوری هست که آنها حتماً مصداق این هستند و اینها هم مظلوم و محروم بودند، از یک جهت، البته از یک جهت هم خوشبخت بودند که در روستاها اگر تبلیغات دل مردم را خالی نکند در مجموع یک انسان روستایی تمام عمرش را که حساب کند روی هم رفته هم عمر راحت بیشتری می‏کند، هم وجدان و خیال راحت بیشتری دارد و هم لذت بیشتری می‏برد، منتها لذت یک مصادیق زرق و برق داری دارد و یک مصادیق عمیق اما بی‏زرق و برق دارد، اگر و ناراحتی‏های شهر را هم ندارد، تو شهر آدم خیلی ناراحت است، مخصوصاً اگر کمبودی هم افراد داشته باشند، داخل خانه تنگی جا، بدی هوا، رفت و آمد مشکل، وسیله رفت و آمد مشکل، کمبودهای شهری که خیلی فراوان است دیدن دایماً مظاهر تبعیض، چقدر آدم تو شهر بایستد و ببینند که یک عده زیادی امکان حمل و نقل خوب دارند، خوانه‏شان بهتر است، وسایلشان بهتر است، دم مغازه می‏آیند بهتر می‏خرند، میوه‏ها مطرح می‏شوند، عرضه می‏شوند، آنها نمی‏توانند بخرند، یک عده‏ای می‏خرند، از این جور چیزها، تو روستاها اینگونه رنجها برای روستاها خیلی کمتر است در نوع دیگرش، یک زندگی رو به راهی دارد، یک روستایی که یک سرپناهی داشته باشد و یک کاری داشته باشد و اگر هم بهتر اینکه یک قطعه زمینی داشته باشد و گوسفندی و آبی و گاوی می‏تواند در مجموع زندگی راحتتری دارد آمار هم نشان می‏دهد که از لحاظ روحی و معنوی هم آنها دست نخورده‏تر مانده‏اند، سالم‏تر مانده‏اند، عاقبت انسان به آخرت انسان که مهمترین بخش زندگی ماست و همه زندگی ما آنجاست برای آنها تأمین آسانتر است نه اینکه در شهر نیست منتها تو شهر جای چیز یاد گرفتن و تعلیم و تعلم و ترقی و اینهاست و ما هم توصیه نمی‏کنیم که همیشه اینجوری زندگی بشود، ما نمی‏گوئیم که محیط را اینطوری کرده بودند، به صورت خاصی درست کرده بودند، ما باید جوری بکنیم که هم در شهر اینها تأمین بشود و هم در روستا، در روستا یک محرومیتهای تحمیلی وجود داشته که شما برادران جهادی و آنهایی که تلاش می‏کنید هدفتان را برده‏اید روی روستاها، این کار مهم را باید انجام دهید.

 با آن مقدار اطلاعاتی که بنده از روستاها و نواحی دور از شهر دارم در کشور ما زمینه کار خیلی فراوان است و شما جهادی‏ها شاید الان بیشتر از من می‏دانید در مناطقی که کار می‏کنید چون به صورت مختلف با اینطور چیزها برخورد می‏کنید که اینها نقد نشده، همین دو سه روز پیش یک کتابی از سازمان برنامه و بودجه دست من رسیده به خاطر اینکه علاقه داشتم مسأله جازموریان را بدانم، در کرمان برادران جهادی کرمان با آن اسم خوب آشنا هستند آن منطقه آبریز حوزه هامون جازموریان که از ایران شهر است تا بافت و منطقه وسیعی در کرمان بوجود آورده، رودهای فراوان، دریاچه غنی، زمینهای بسیار خوب، مراتع خوب و حالا آن برادرانی که در گیلان کار می‏کنند تعجب می‏کنند که آن طور مناطقی را ببینند در ایران وجود دارد و این همه خشک و لم‏یزرع و بی استفاده مانده، در اینجایی که اینها کار می‏کنند هرگوشه‏ای می‏روند می‏بینند آنجا پای آبادی است یک منطقه‏ای است که هفتاد و پنج هزار کیلومتر وسعت آنجاست، این از آن مجموع آبریز که در محاصره کوههای بشاگرد و جوالبارزو کوهای قسمت ایران شهر و این طرف بافت و جیرفت و اینجا که نزدیک چهارده هزار کیلومتر که شما ببینید یک منطقه وسیع می‏شود، در نظر بگیرید مثلاً کشوری مثل فلسطین اصل کشور که حالا تقسیم شده یک قسمتش دست اردن است، یک قسمتش دست اسرائیلی‏هاست این همه رویش دعواست بیست و نه هزار کیلومتر است، آن منطقه به تنهایی چهارده هزار کیلومتر زمین مسطح دارد و رود هم، رودهای عظیم از اینجا عبور می‏کند، آب باران هست، هوا هست جاهایی مثل جیرفت دارد که همیشه می‏تواند محصول بدهد، یعنی؛ در سال می‏توان چند بار زمین را کاشت، برای اینکه آنجا سرما نمی‏زند، هم برف دارد، هم هوای خیلی گرم دارد، چون منطقه خیلی وسیعی دارد، خود آن جازموریان همین طور طبیعی علوفه‏اش آنقدر در فصل علوفه بالا می‏آید و گاهی تا کمر انسان و بالاتر را می‏گیرد، دشت وسیعی است جای کمی هم نیست این طور جاها در خود گیلان هم هست، نه اینکه حالا گیلان همه جاش آباد شده باشد، در خود گیلان یک جایی بنام جواهرده یک جایی است که مرحوم لاهوتی آنجا یک جایی داشتند یک بار من تابستان آنجا رفتم، آنجا هم یک دشت وسیعی را ما دیدیم همین طور علوفه‏ها ریخته بی‏حساب کسی استفاده نمی‏کند ببینید گیلان اینجوری، حالا آنجایی که می‏گویم جازموریان، اینها استفاده نشده، جیرفت، کهنوج دشت آن طرف رودبار، همین حالا که می‏آمدم، نیم ساعت پیش یک گزارشی را از اطراف دریاچه هامون آنجایی که گفتم هامون جازموریان است بالاتر هامون سیستان است، هامون هیرمند، آنجا یک گزارشی می‏خواندم که با یک سد کوچکی که روی یک رودخانه جلوی هامون بندند. یک متر و شصت ارتفاع سد را درست کنند، از بس آنجا زمین مسطح هست، یک متر و شصت این سد را ببندند با چهل، پنجاه میلیون تومان نقد سی هزار هکتار زمین مسطح زیر کشت می‏رود، با یک کمی دستکاری نود هزار هکتار زمین مسطح که آنجا را گفتند انبار غله ایران است، اصلاً از قدیم هم می‏گفتند آنجا انبار غله ایران است، و اراضی‏اش چون اراضی رسوبی است که خیلی خوب محصول می‏دهد، همین جور خشک، من امسال از آنجا عبور کردم، آدم مثلاً یک ساعت در یک چنین دشتی که رودخانه هم از آن عبور می‏کند، آب شیرین، عبور می‏کند، اگر من بگویم یک درخت ندیدم باور کنید که من ندیدم حالا شاید بود یک درخت دو درخت، اما بیابان خشک خالی مسطح خوب آب و خوب آنجا آنجوری افتاده و ما اینجا نشستیه‏ایم کشتیهای گندم‏مان می‏آیند مثلاً باید مدتی روی آب بمانند تا نوبت تخلیه بگیریم. شاید از موقعی که گندم می‏خریم تا می‏آوریم، پول هم می‏دهیم، می‏رفتیم آنجا را درست می‏کردیم، می‏کاشتیم و برمی‏داشتیم همین مقدار طول نمی‏کشید که اینجوری نکردند، زمینه‏ها را خراب کردند، سطح و وضع زندگی را کج درست کردند، پایه را بد گذاشتند و این مسیر را آنجوری خراب بار آوردند که حالا البته در این منطقه جهاد خیلی کار کرده، آنجا حسابی فعاله، کارهای زیادی دارد می‏کند ولی تا برسند به همه این کارها خیلی طول می‏کشد، جهاد سیستان و بلوچستان از من می‏خواست که به جهادهای جاهای دیگر مخصوصاً تهران بگویم که یک مقدار نیروهایشان را به آنها بدهند، زمستان مخصوصاً، زمستان آنجایی که سرد می‏شود و نمی‏توانید کار کنید، یک مقدار نیرو آن طرف بروند، آنجا زمستان می‏شود کار کرد.

 خوب این همه امکانات در روستاهاست و در بیابانها که من گوشه‏اش را فقط اشاره کردم، در فارس هم اینجوری است، در خراسان هم اینطوری هست، بندرعباس و در مناطق دیگری از کشور ما کویرهای فراوانی هست که می‏شود با سبکهای خوبی عمل کرد شما جوانها هستید مخصوصاً این شوراهای روستایی یکی از کارهای مهمتان در شوراهای اسلامی ضمن اینکه کارهای روزمره مردم را انجام می‏دهید باید تلاش کنید جوانهای روستایی را با تعلیمات خوب ببندید تو این خط، یعنی بچه‏های روستایی خوب الان ما می‏دانیم ما مثلاً دانش آموز خیلی داریم - این همه دانش آموز نمی‏توانند جذب دانشگاهها بشوند و همه نمی‏توانند از دانشگاهها جذب کارهای سطح بالا بشوند، خوب خیلی زیاد است، الان ده میلیون دانش آموز داریم و زیادشان بعد از دیپلم می‏مانند همان سطح، اینها خیلی‏هاشان هم مال روستاها هستند خوشبختانه خیلی‏ها الان در روستاها به نسبت بالایی تحصیل می‏کنند، شما این بچه‏ها را از سنین بالای دبیرستانها هدایت کنید، گروههای تعاونی درست کنید و بفرستید از اینجاهای خالی اینجوری که خودتان پیدا کردید، اینها را آنجا به کار بگذارید که الان بانکها هم امکانات مالی‏شان خوب است، اگر شماها مثلاً طرح خوبی تهیه کنید، جهاد بیاورد به مجلس، زود هم تصویب می‏شود، خوب می‏شود این نیروهای خوب روستایی زحمتکش تحصیلکردها را یک فنی از فنون آسان کشاورزی، آبیاری، دامداری و علوفه سازی و امثال آن را یادشان داد، شرکتهای کوچک درست کرد، اینها را متشکل کرد مناطق را کارهای صنعتی کوچک خودشان بسازند و امثال چیزهایی که الان مجلس طرفدار آن هست که به مناطق محروم واگذار کند، شما نیروهای روستایی باید اینها را بگویید استقبال کنند و تشویق کنید.

 کار مهم جهاد الان در روستاها اینطور چیزها می‏تواند باشد. و من می‏بینم که با آن اطلاعاتی که بنده دارم و شاید شما بیشتر از من دارید هنوز سالهای سال وقت لازم داریم که ما بتوانیم شاید ده بیست سال اگر خوب کار بکنیم ما بتوانیم بخشی از این امکانات را نقد کنیم و بعدش هم تازه امکانات جدیدی ماید با فنون و تکنیکهای جدیدی پیش می‏آید یک نوع کارهای جدیدی آنجا پیدا می‏شود. جهاد میدان کارش خیلی وسیع است به خاطر کمبوهای گذشته ما و میدانی که جهاد اختیار کرده خیلی وسیع شما می‏توانید تلاش کنید که الحمدلله شما دارید تلاش می‏کنید. من می‏دانم که مردم از شما راضی هستند، ما از جهاد گله کم دیدیم، تقدیر خیلی دیدیم همیشه هم یکی از مایه‏های افتخار ما و انقلاب اصلاً جهاد بوده، چه در جنگ و چه در جاهای دیگر. و شما در آن میدانها کار کنید، برادران دیگر شما هم دارند میدانهای دیگر را اداره می‏کنند مشابه شما، برادران خود شما و بعضی وقتها خود شماها هستید که این جنگ را به آن خوبی اداره کردید، خود شما هستید فرهنگ انقلاب را به این خوبی پخش کردید، مردم خیلی ترقی کردند آدم با مردم امروز کشور هر قدر نزدیکتر می‏شود می‏بیند سطح فکری اینجا، سطح فکری این بچه‏ها، جوانهای تازه پا به میدان گذاشته به اندازه سطح تحصیلکرده‏های دانشگاهی هفت هشت سال پیش، بالا است. مسایل سیاسی را خوب می‏فهمند، مسایل اجتماعی را خوب می‏فهمند، دردها را می‏فهمند دواها را می‏فهمند، اصلاً به کشور علاقمند شدند، سرشان با مسائل کشور گرم است، اینها اصلاً در گذشته نبود بین این جوانها و نوجوانها هیچ نبوده، در همه سطوح آدم این را می‏بیند که این رشد در مردم، این رشد امیدوار کننده است، کار فرهنگی که همین نهادهای انقلابی کردند، همه‏شان و خود جوش هم کار کردند، اثرش این است، خوب الان، مجموعه روزنامه‏ها، صداوسیما، بولتن‏های خود نهادها در داخل، جلسات، فیلمها، سخنرانیها، سمینارها، تمام اینها، مجموعه همین حالا که ما داریم با شما صحبت می‏کنیم، آدم اگر می‏توانست ذهنش را به همه جا پخش می‏کرد و مطلع می‏باشد چقدر حرکتهای فرهنگی در جهت انقلابی کردن و اسلامی کردن و روشنگری مردم در خط و جهت واحد در کل کشور در جریان است. اینها مردم را قدم به قدم بالا می‏آورند و محصولات اینها هم آنی نیست یعنی آدم فوری نمی‏فهمند که حالا چه شد، یک سال دو سال که می‏گذرد کسی اگر بیرون این جامعه باشد وارد بشود و یکباره با جامعه برخورد بکند می‏فهمند که این جامعه چقدر رشد کرده و انصافاً الان قشر مردم ما، بچه‏های دور از سیاست ما در گذشته، امروز کشیدند جلو و حالت بسیار خوبی پیدا کرده‏اند، این را آدم در ارتش می‏رود می‏بیند، توی سپاه خوب طبیعیتره که وجود دارد، در نهادهای دیگر می‏بینید بچه‏های چهارده پانزده ساله امروز به اندازه دانشجوهای 7 - 8 سال قبل هم مطلب می‏دانند در کارها هم شرکت دارند، دانش آموزها الان یک قشر بسیار خوبی هستند برای شماها که هر جا هستید با اینها کار کنید، اینها را بهتر بسازید و سطح فکری‏شان را تکامل بدهید، علاقه به کار الان خیلی زیاد است الان چه مقدار دیپلم داریم که در گذشته حاضر نبود به غیر از قلم کاری بکند الان علاقمند شده و دارد همین طور توی روستاها مثل شماها و اطراف اینها کار می‏کند و اگر توی شهر هم به کاری مراجعه کنند هر کاری به وی مراجعه کنند قبول می‏کند خوب افرادی هم هستند که هنوز هم آن هوای قبلی را دارند، اما آنها زیاد هم اگر باشند، به هر حال بخش عظیمی این طرف آمده، و این تحول در جامعه چیز خیلی ارزنده‏ای هست. از جهات دیگر هم که مستقیماً روی آن کار نمی‏کنید خیالتان جمع باشد، وضع الحمدلله خیلی خوب است، مایه اقتصادی این کشور خیلی قوی است، منابع نفت شما منابع گاز شما، منابع مس و طلای شما، منابع معدنی شما، منابع آب و خاک را که خودتان دارید می‏بینید، که فراوان هست، اینها هست که بنیه اقتصادی این کشور است.

 نیروی دفاعی این مردم خیلی خوب مجهز شده‏اند و ما هیچ خوفی نداریم که کسی یک وقت خدای نکرده بتواند با زور این کشور را و این انقلاب را از مسیر خودش منحرف بکند مگر اینکه خودمان شایسته نباشیم که الحمه الله این نسل هست. و الان وضع در دنیا جوری است که دارید می‏بینید همین مسأله فرانسه و سوپراتانداردها که مطرح شده با یک اخطار جدی که مسئولان جمهوری اسلامی کردند فرانسه را جای خودش نشاندند و البته آن هیاهو را آن تهدید جهانی شیطنت‏آمیز که آنها می‏خواستند بکنند مسائل مثلاً زدن منبع حیاتی، یا تقویت عراق که در حقیقت یک ارعاب بود که می‏خواسنتد ما را وادار کنند و از ترس، پای میز مذاکره برویم یا صدام را دل بهش بدهند که مقداری بیشتر مقاومت بکند ارتش بعث را دلگرم کنند، با یک اخطار ببینید چطور به جان هم افتاده‏اند و ما چیز تازه‏ای هم نگفته بودیم یعنی این حرفی بود که ما قبلاً هم گفته بودیم، اوایل جنگ همان موقعها مطرح شد که ممکن است عراقی‏ها، خارک را بزنند یا نفت را ببندند، ما همان موقع اعلان کردیم و گفتیم که ما تا موقعی که نفت داشته باشیم برای ما باید خلیج فارس امن باشد و تنگه هرمز را حفظ می‏کنیم. ولی اگر، نفت نداشته باشیم آنجا را حفظ نمی‏کنیم بلکه ناآرامش می‏کنیم، آن موقع هم ما این حرف را زدیم، آن موقع آنها هنوز خیلی توی خاک ما بودند و دست بالا را داشتند، این مسأله برایشان خیلی مهم نبود، حالا که گفتیم مسأله برایشان خیلی جدی تلقی شد و جور دیگری علتش هم این است که الان ایران را چنان مقتدر می‏بینند، نیرومند می‏بینند که هر حرفی می‏زند می‏تواند انجام بدهد، یا حرفی را نمی‏زند یا اگر زد معلوم می‏شود که می‏تواند انجام دهد، البته این معنایش این نیست که ما می‏خواستیم این کار را بکنیم، ما که به آنها گفتیم مکرر هم گفتیم که خلیج فارس برای ما اهمیتش بیشتر از جاهای دیگر است، ما حیاتمان به خلیج فارس بیشتر بستگی دارد تا شماها - امنیتش هم برای ماها مهمتر است، ما اگر شماها بخواهید ناامن بکنید ما نمی‏گذاریم، این مال موقعی است که ما نتوانیم از خلیج فارس استفاده بکنیم. البته آن روز هم کار آسانی نیست پیش آمدنش کمتر کسی الان وجود دارد که آنجا را ناامن بکند. اینکه همان حرف گذشته‏مان را این بار هم زدیم اما چون پشت حرفمان عمل دیده بودند و جدیت دیده بودند، این هیاهو را راه انداختند، وحشت کردند در سطح بین‏المللی این را مسأله کردند، که آدم گزارشهای مطبوعات و رادیوها و رسانه‏های دنیای غرب را مطالعه می‏کند و می‏بیند این جزو مهمترین اخبار دنیای استکباری در آمده. این نشان عظمت نیروهای مسلح و براداران شماهاست که مثل شماها دارند در یک جبهه دیگر تلاش می‏کنند و خونشان و جانشان را ضامن ارزش منطقه کرده‏اند.

 می‏بینید که الحمدلله امنیت را برادرانتان برقرار کرده‏اند از لحاظ اقتصادی هم شماها باید تلاش کنید و اقتصاد را سالم کنید. محصولات بومی را، استراتژیک را و اصولی را غذایی را، دامی را اینها را قومی بکنید. ان‏شاءالله نسل بعدی ما که بچه‏هایی هستند که امروز در دبستانها دارند درس می‏خوانند، اینها از طرف ما وارث یک کشور خوب، حکومت خوب، اقتصاد خوب و نظام خوب باشند که ان‏شاءالله آنها به ارزش خدمات شما پی خواهند برد، و تاریخ زحمات شما را فراموش نخواهد کرد، من شما را به خدا می‏سپارم و امیدوارم هر کجا هستید مصمم و نیرومند به همین خدماتی که دارید ارائه می‏کنید ادامه دهید. و سلام ما را هم به همه دوستانتان که در نقاط دور دست مشغول خدمت هستند برسانید، امیدواریم که خداوند سایه بلند امام امت را از سر ما کم نکند، این انقلاب ما را برای محرومان جهان خداوند حفظ بکند و شر اشرار و توطئه‏گران داخلی و خارجی را از سر این نیروهای مخلص زحمت کش کوتاه بفرماید.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته