سخنرانی آقای هاشمی در جمع کارکنان پارس خودرو پیرامون رفاه واقتصاد در رژیم پهلوی و موضع انقلاب
سخنرانی در جمع کارکنان شرکت پارس خودرو
از زیارت برادرانی که در یکی از میدانهای بسیار مهم تأمین استقلال مملکت دارند زحمت میکشند، خیلی خوشحالم. این حرکتی که برادرمان مطرح کردند که در کارخانه شما انجام شده یکی از کارهای ضروری بوده که باید میشد. با تغییر سیاست و تغییر نظام مقتضی بود که یک چنین کاری میشد. ما با اینکه وسایل رفاه و استفاده از طبیعت ]را[برای مردم تهیه میکنیم، به طور اصولی مخالفت نداریم یعنی اسلام هیچ مخالفتی ندارد که مردم از زندگی مرکب و امکانات بهتر استفاده کنند. یکی از نعمتهای شمرده شده در روایات ما مرکب خوب است. یک بابی است در روایات ما که موارد سعادت انسان را میگوید. یکی مثلا این است که همسایه خوب داشته باشد. یکی این است که خانه وسیعی داشته باشد، یکی این است که مرکب خوبی داشته باشد. امکانات زندگی خوب داشته باشد و این نشان میدهد که اسلام به طور اصولی با اینکه وسایل خوب برای زندگی مردم تهیه بشود، نه تنها مخالفتی ندارد، بلکه تشویق هم میکند و دردیدگاهش جزو سعادت ما محسوب میشود، برای اینکه از نظر قرآن آن طیّبات طبیعت برای انسانها ساخته شده و باید هم انسانها استفاده کنند. یک روایتی است که امام خیلی رویش تکیه میکردند و قبلا ما زیاد از ایشان شنیدهایم؛ خداوند همانطور که دوست میدارد ما به دستورها و تکالیف عمل بکنیم، دوست میدارد آن چیزهایی را هم که رخصت داده و مباح کرده استفاده بکنیم، استفاده بکنیم؛ یعنی شیعه اسلام این نیست که حالا فقط سختیها را تحمل بکند و تکلیفهای شاق را بیاورد، ولی از نعمتها و حسنات دنیا استفاده نکند.بنابراین، اگر روزی در جامعهمان حرکت صحیح و سالمی شروع بشود و به جایی برسد و مردم در مسیر زندگی بیفتند، هیچ عیبی هم ندارد که ماشینهای کاملا راحت ساخته بشود. ماشینهایی که از لحاظ امنیتی حداکثر احتیاط در آنها بشود، صندلیهایش راحت باشد بیحرکت و بیتکان باشد، کولر داشته باشد. منتها این مشروط به آن موقعی است که ما زندگی جامعه را یک جوری درست کنیم که بقیه مردم هم یک چیزهایی داشته باشند. غلط آنجا است که با آن شیوه زندگی در رژیم شاه یک گروه معدودی از افراد جامعه بتوانند از همه امکانات خوب استفاده بکنند، اکثریت مردم از چیزهای ضروری زندگی محروم باشند. این نامطلوب است. شیوه زندگی شاه این بود. حالا در کشوری که هنوز دوچرخه نمیسازد، یا دوچرخه را هم میخواهد مونتاژ کند، بسیاری از مردمش دوچرخه هم نمیتوانند بخرند، چه برسد به موتور سیکلت و ماشین. ]اینکه ما[بیائیم آن همه سرمایهگذاری کنیم و برای یک عده بسیار معدودی کادیلاک بسازیم، نامطلوب است. آن هم اگر خودشان میکردند، حرفی نبود. خودشان هم نمیکردند از پول مردم بوده از ثروتهای این مردم بوده، حالا یک عده به نام سرمایهدار مستقل بودند، ولی ما میدانیم این سرمایهها چه جور شدهاند. شماها دستتان در کارها است و روشن بود که اینها چه جور پولهایی میگرفتند، از خودشان بانک تأسیس میکردند، چه جور مقاطعهکاری میکردند، چه جور دلالی میکردند، چه کارهایی میکردند امکانات کشور را با زحمت عدهای که تحصیل کرده بودند، مهندس شده بودند، یا کارگر متخصص شده بودند، هزار جا نیاز توده به آنها بوده، آنها را جمع میکردند در یک کارخانه که کادیلاک بسازد، ماشینهای لوکس بسازد این بد بوده است. ما ممکن است ده پانزده سال دیگر خودمان به جایی برسیم که اگر مصلحت دیدیم و شاید درست بود، بتوانیم اگر در مجموع شرایط ایجاد میکرد، هر ماشینی بسازیم. مصرف کردن امکاناتی که برای خیلیها میتواند سرپناه باشد، میتواند یک وسیله زندگی باشد، وسیله کار باشد، از بدترین سیاستهای زمان شاه بود. در ساختمان بود، در ماشین بود، در تولید کالاهای مصرفی بود، در خرید و وارد کردن کالای مصرفی بود، در همه زندگی امکانات بهتر صرف این میشد که برای طبقه خاصی به اسم پولدار ـ پولشان هم از خودشان نبود ـ امکانات تهیه کنند. این بسیار ظلم بود، البته ما هنوز هم نتوانستهایم، خوب آن جادههای کثیفی که آنها باز کردهاند، ببندیم و همه چیز را در مسیر خودش بیاندازیم، ولی این کار را شروع کردیم خیلی هم طول میکشد. ما به جای ساختن یک کادیلاک و به جای صرف آن همه تشکیلاتی که شما خودتان تعریف کردید که آنجا هست، چیزهایی درست کنیم، وسایل کشاورزی، مثلا جیب از چیزهای ضروری است. خیلی خوب فکر کردید. این جیب یک چیز ضروری برای کشور است. ما با این جادههایی که داریم، با این نیازی که داریم یک کار بسیار با ارزشی بوده که شده و شماها هم که استقبال کردید و این جور تلاش میکنید که این مسئله را به ثمر برسانید و به جایی برسید که موفق به تغییر خط تولید شوید. یک اقدام اساسی شده و این کار یک مقدار باید به مردم توضیح داده بشود.ما صنعت مونتاژ را نه تنها افتخار نمیدانیم، ننگ میدانیم. این را نشان ظلم میدانیم، این را نشان بریدگی از خلق میدانیم، این را دزدی میدانیم. این امکانات از کجا آمده، ما که میدانیم در زمان شاه همهاش از زیرزمین از نفت درمیآمد، نفت هم که مال یک طبقهخاصی نیست. نفت ثروتی است که برای همه مردم است. بچه روستایی سیستان همان مقدار آنجا مالک است که فلان آدم در شمال تهران، چه فرقی میکند، همه شریک هستند. البته، آن بیشتر حق دارد؛ برای اینکه عقب افتادهتر است و باید عقب افتادگیاش جبران شود. بنابراین، هر جا الان برای این جمهوری کار میکنند در جهادند و وقتی که پایه نظام درست باشد، آدم میداند نتیجه کارش به هر حال به این ملت برمیگردد، به یک شکلی به صاحبان کار برمیگردد. ولی جهاد شما جهاد مضاعف است که هم کار میکنید و هم این سیستم که غلط بود، دارید تغییر میدهید و روی خود این عمل جدید به عنوان یک کار مستقل میتوانید حساب کنید.امیدواریم برنامههایی بریزند که در آینده به سرعت به آن نوبت برسیم که برای چیزهای اضافه به مردم خدمت کنیم و برای این جامعه چیزهایی بسازیم که از ضرورت بالا باشد، ولی الان این کار را درست نمیدانیم. این جریانها را دیگران هم بدانند.رفقایتان کسانی که در کارهای دیگر کار میکنند، تشویق و کمک کنید تا ایدهتان مستقل شود. اگر باز چنین جریاناتی باقی مانده که هنوز برای طبقه خاصی میخواهد خدمت بکند، منتقل بشود؛ فعلا اول آن اسکلت جامعه را درست بکنیم، اول به کارهای عمومیتر رسیدگی کنیم تا نوبت به کارهای درجه دوم و سوم و چندم برسد. سلام بنده و نمایندگان مجلس را به حضور برادران و خواهران کارگری که با شما کار میکنند و سایر کارکنان برسانید و بفرمایید ما هم در خدمت شما هستیم و شما هم در خدمت مردم هستید. همه با هم - انشاءاللّه - زحمت میکشیم یک کاری که خود مردم پایهاش را ریختند، انقلابی شده و راهی باز شده این راه را به خوبی بپیمائیم و یک روزی بتوانیم به کمک همدیگر یک مملکتی و یک جامعه الگویی به منطقه معرفی کنیم که بتواند برای دیگران هم برای یک حرکت اسلامی، مردمی و انسانی الگو باشد. والسلام علیکم و رحمه الله