سخنرانی آقای هاشمی در جمع کارکنان مجله عروةالوثقی پیرامون اهمیت نشریه مجله عروةالوثقی و قدردانی از زحمات کارکنان این مجله
سخنرانی در جمع کارکنان مجله عروةالوثقی
بسماللهالرحمنالرحیم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«
این کار بزرگی است که مجله عروة الوثقی هر هفته چندین هزار کودک را که طبعاً بیشتر هم هستند - توی یک خانهای که میرود، اگر سه نفری هم، آن را بخوانند که بیشتر هم میخوانند - زیر پوشش تعلیماتی داشته باشد. خیلی کار بزرگی است، شما که یک جلسه صدهزار نفری درست کرده باشید و برای آنها حرف بزنید.
حتماً مطالب شما به نشریات داخل دبستانها و دبیرستانها و جاهای دیگر منتقل میشود که البته کار بزرگی را دارید میکنید. حالا بعد از انقلاب شاید میزان این کارها بالا رفته و تیراژ کتابهای مذهبی هم بالاست، اما علیرغم اینکه این آثار، چیزهای ماندنی است، ضمن اینکه الان دارید حرکت میکنید و دارید نسل آینده را میسازید، خود این آثار ماندنی است، دورههای اینها چیزهای با ارزشی خواهد بود. مجموعاً آدم ممکن است در هر شماره، خرده خرده چیزی را احساس نکند اما پایان کار را بعد از یکسال و دوسال، میشود جمعبندی کرد که چقدر از بچهها را راهنمایی کردهاید و چقدر جلوی انحراف را گرفتهاید و چقدر خط دادهاید.
لازم نیست آدم مغرور بشود و یا کار خودش را بزرگ ببیند یا دارای عُجب بشود، هر چه که کردهایم مال خداست. از همین هم باید ممنون باشید که خداوند چنین توفیقی به شما داده است. انشاءاللّه که عُجبی نباشد. اما توفیق بزرگی که خداوند به شما داده، این است که آن قدر در این سن و سال امکانات پیدا کردهاید که خودتان در این کار ساخته میشوید. آثار کار شما در آینده، در روستاها، شهرها و در گوشه و کنار کشور را میتوانید ببینید؛ هم چنان که اثر شما حضور دارد و آنها را انسانهای صالحی به بار میآورد.
بهترین کار برای زندگی آدم، این کارهای سازندگی است - آن هم کارهای تربیتی - اینطوری که آدم با خلوص و نیت قرب به خدا و جذب رحمت خداوند، تقویت اسلام، تقویت انقلاب اسلامی، یا تقویت یک جریان تشکیلاتی که باز آن را فکر میکنید و ایمان دارید که حرکت انقلاب را تقویت میکند. این زندگیتان، زندگی شیرینی است، معنیدار است، مفهوم دارد، کی ما این جور بودیم؟ ما در گذشته وقت زیادی از زندگیمان را خیلی محدود صرف میکردیم، مثلاً جلساتی را وقت میگذاشتیم تا برویم و برگردیم، چهار پنج ساعت وقت میگذاشتیم و نصف روزمان را میگرفت، ده نفر جمع بودند، میرفتیم و در آن جلسه ده نفری به فرض یک بحثی هم میکردیم. در آن موقع اصلاً نمیتوانستیم مقاله در روزنامهها بنویسیم و یا اگر هم مینوشتیم، یا چاپ نمیکردند و چاپ هم میکردند جز بدنام شدن آن روزنامه، چیز دیگری نداشت.
کتابهایی که مینوشتیم، تیراژ آن دو، سه هزار جلد بود، "مکتب تشیع" یک بار به پانزده هزار تیراژ رسید که اعجابآور بود و خیلی طول میکشید تا مثل تیراژ شما بشود. مسئله این است که در زمان خوبی، در شرایط خوبی، شما کار خوبی را دارید انجام میدهید. البته این کار شما دوبل است و از چند جهت مضاعف است، هم کار خودتان را انجام میدهید، هم حزب را تقویت میکنید و هم تشکیلات را و هم انقلاب را تقویت میکنید. راه خوبی است که برای شما پیش آمده و شاکر باشید و به کارتان هم امیدوار باشید.
این هم که الان امکانات برخی نشریات دیگر را ندارید، البته شما امکانات دیگری را دارید، مثل حزب با دفاترش در شهرستانها و سمپاتهایی که حزب جمهوری اسلامی در کشور دارد و مایلند که نشریات حزب جمهوری اسلامی را بخوانند، کم نیستند. حزب پشتوانه زیادی دارد و محکم هم هست، یعنی این حزب روز به روز دارد رشد پیدا میکند و استحکام جدی دارد، نشریات بر اساس موقعیت ارگان مربوطهشان حتماً تغییر پیدا میکنند و تابع هستند. اما حزب یک جریان ثابتی است، اگر در بین اعضاء و هواداران بتوانند رابطهای مطبوعاتی و تبلیغاتی برقرار بکنند، حزب نه تنها میتواند راه خود را محکم بکند، [بلکه] دارای یک جریان پایدار و ماندنی هم میشود. البته حزب موقعی که تأسیس شد، به عنوان یک حاکم تلقی شد و چه بسا افرادی به عنوان فرصت مجاهده وارد حزب بشوند و اسم بنویسند. کمکم وقتی مسائل روشن شد و از حزب آن حالت هجومی اولی آن کم شد و حالا افراد با تصمیم و فکر مطالعه و مجموع اینها وارد حزب ملی میشوند و این نیروها جذب و ابقائشان حساب شده است. البته الان هم صد در صد خالص نیست چون باز هم حزب هنوز یک اعتبار و احترام فوقالعادهای دارد و ممکن است بعضیها آن را به عنوان نردبان تلقی کنند، چرا که هنوز این طرز تفکر هست، اما اینهائی که داخل حزب هستند و دارند جدی کار میکنند، خودشان میفهمند که با جاهای دیگر فرق دارند.
در حزب الان یک حرکت خالص فکری، ایدئولوژیکی، تشکیلاتی، پشتوانه انقلاب است؛ آرام و بیزرق و برق. از این جهت هم عمر بیشتری خواهد داشت، پایههایش محکمتر میشود، ثبات بیشتری میتواند داشته باشد، کسی دیگر حرف حسابی نمیتواند علیه ما بزند. مواضع روشن شده و مطالب هم روشن شده است، ما را هم دوستها شناختهاند و هم دشمنها و ممکن است بهانهگیریهایی در گوشه و کنار بکنند، والا ابهامات خیلی برطرف شده است.
الحمدلله ما افتادهایم در یک جریان خوبی که این کار هم با گامهای آهسته بهتر است، شتاب در اینگونه کارها معمولاً در یک جایی ترمز دارد و ترمزهایش خطرناک است. اما این گامهای مطمئن و آهسته که جای پایمان را محکم کنیم و قدم بعدی را برداریم، این حالت در حزب دارد مشاهده میشود که گاهی به عنوان رکود تعبیر میشود که این رکود نیست، آرام آرام دارد جای خودش را باز میکند، مخالفین را خوب خلع سلاح میکند و موافقین را خوب مسلح به فکر و منطق میکند، حتی کارهایی که شما دارید مثل همین عروةالوثقی و خود روزنامه جمهوری اسلامی و برنامههای آموزشی دیگر و کلاسها و مطالبی که در کلاسها گفته میشود، اینها در یک دورهای جای خودش را در جامعه باز میکند و حزب جمهوری اسلامی ضمن اینکه الآن با همه وجودش در خدمت دولت است، از دولت ارتزاق نمیکند و هیچ سر بار بر دولت نیست، مجانی خدمت میکند و اگر سایر احزاب و جمعیتها بخواهند این خدمت را بکنند خرج زیادی از دولت میگیرند.
شما ببینید که مجلات دیگر هر کدام به یک نحوی از بودجه دولت میگیرند و روزنامههای کیهان و اطلاعات هم سرمایههای عظیمی مثل بنیاد مستضعفان در اختیار دارند، حزب جمهوری اسلامی هیچ چیز از اینها ندارد، یعنی فقط اخلاص به انقلاب و سرمایههای انسانی مثل شما، البته من آنها را هم نفی نمیخواهم بکنم که در جهاد سازندگی و سپاه پاسداران و جاهای دیگر کار میکنند، آنها هم همینجور هستند، اما به هرحال با بودجه دولت کارهایشان را انجام میدهند.
فقط ما هستیم که از دولت بودجه نمیگیریم بلکه مجانی هم برای دولت کار میکنیم. رفقای ما اکثراً اگر احیاناً بعضیهایشان هم در خدمت دولت باشند، به جای کار اداری چند برابر کار میکنند، در تعطیلی کار میکنند، در سفر کار میکنند، اصلاً خود نشریات ما در خدمت دولت است، یعنی همان کاری که مجله دولتی امروز میکند، مجله عروةالوثقی هم میکند، بلکه دلسوزتر و هیچ توقعی هم ندارد چون خودش را با آنها یکی میداند و جدا هم نمیداند. شما در مجموع افتادهاید توی یک کاری که کار انبیاء است و کار رهبران فکری جامعه است. آن فسادهای مطبوعات قدیم را هم ندارید.
معمولاً در دنیا برخی از مطبوعات خیلی فاسدند، برای یک پول پیدا کردن، خودشان را میفروشند؛ برای اینکه یک شخصیتی را تعریف کنند، یک مقدار پول بگیرند و هیچ حساب هدف را نکنند و وسیله تبلیغ بشوند برای کالاهای مصرفی و لوکس. هیچکدام اینها را شما ندارید، الان در خدمت انقلاب، در خدمت خدا، در خدمت اسلام، در خدمت مردم و همراه با اخلاص که واقعاً شاکر باشید خدا را که این راه را برای ما در این زمان تهیه کرده که انشاءاللّه ما، نسل آینده را نیرومند و متفکر و مسلح به منطق و اطلاعات و علم بیابیم. برای همه شما عزیزان آرزوی موفقیت میکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته