سخنرانی آقای هاشمی در جمع بخشداران سراسر کشور پیرامون نظم در مسؤولیتهای حکومت و امنیت در کشور
سخنرانی در جمع بخشداران سراسر کشور
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«
با تشکر از برادران که محبت فرمودند و زحمت کشیدند و به اینجا تشریف آوردند و با تقدیر از ابتکار و زحمات وزارت کشور و برادرمان آقای ناطق [نوری] که بالاخره بعد از انقلاب به فکر افتادهاند، این مسأله مهم مسؤولیتهای بخش اداری و فرمانداری و بالاتر را، بر روی روال علمی و فنی قرار بدهند. این کار اگر هر چه زودتر در جمهوری اسلامی انجام میگرفت بهتر بود، منتها همان طور که خود شما هم در جریان کارها بودید، میدانید که چنین فرصتی برای ما نبود.
ما همیشه بعد از آنکه مسؤولیتهای اداره کشور را به عهده گرفتیم، کارها آنقدر فراوان بود که ما به دنبال کارها کشیده میشدیم. ما نه کادر آمادهای برای مسؤولیتهای کشور داشتیم و نه ارزیابی از کارها و نیازهای نیروی انسانی کشور.
و تحولات انقلاب هم آنقدر سریع بود که اگر ما یک پیشداوری و معلوماتی داشتیم، خیلی زود میفهمیدیم که اطلاعات ما کافی نیست و در عمل چیز دیگری به ما دیکته میشد.
حالا نظام دادن به این مسؤولیتها یک ضرورت بود که بعد از انقلاب وجود داشت و این شروع کار به هر حال از افتخارات وزارت کشور در زمان آقای ناطق است که انشاءاللّه این روند را با تجربهای که از برنامه شما آقایان به دست خواهند آورد، تکمیل میکنند و ادامه میدهند و یقیناً این روند تکاملی خواهد داشت که ما در همه شئون کشورمان مخصوصاً در بخش مدیریت این روند را باید داشته باشیم.
ما اگر مثلاً 10 سال قبل وزارت کشورمان را در نظر بگیریم، وقتی میخواست تربیت کند شرایطی که در گزینش اشاره کردند نشان میدهد که انقلاب چقدر مسیر خوبی را انتخاب کرده و به مردم ما امید میدهد، که در آینده چه پیش خواهد آمد. افرادی که مؤمن و متدیّن باشند، متعهد و عامل باشند دوره کافی دیده باشند، آموزش درستی از مبانی اسلامی به آنها داده بشود و بومی باشند و مشکلات مردم و نیازهای منطقه خودشان را در ساعات زندگی خودشان و یا برخوردهایی که با مردم داشتهاند، با همه وجودشان عجین شده باشد، تحقیقاً میتوانند تحوّل به وجود بیاورند و میتوانند منشأ خدمت و سعادت برای مردم باشند.
نکتهای که من میخواهم اضافه کنم و انشاءاللّه خود شما هم از آن غفلت ندارید، این است که در کار شما که فعلاً بخشداری و رسیدگی به وضع قسمت اصلی بدنه این جامعه است، آن مردمی که شما با آنها سرو کار دارید، مطمئناً در تقسیمبندی و ارزیابی پیکره جامعه استوانه و ستون فقرات جامعه را تشکیل میدهند.
در آنجا، آنچه که من تأکید میکنم شما در زندگیتان مقیّد به آن باشید، این است که رابطهتان را با این مردم خیلی صمیمی و دائمی کنید؛ یعنی حالا که تشریف میبرید و مشغول کار میشوید، رابطهتان را با مردم از طریق واسطهو نامهها و مأمورین اداری و اینها قوی کنید و قطع نکنید، مخصوصاً شما که بومی هستید و اهل آنجا هستید، اگر چنین وضعی پیش بیاید به روحیه مردم ضربه میزند. ما از بالا تا پائین، یعنی از شخص اول این جامعه اسلامی، از رهبر بزرگوارمان تا کوچکترین فرد مسؤول این کشور، هر قدر این حالت را قویتر داشته باشیم، به همان اندازه موفقتر میتوانیم باشیم و میتوانیم اسلامی و انسانی کار بکنیم.
بنای کار ما این است که حکومتمان واقعاً یک حکومت مردمی میباشد و واقعاً به درد دل مردم برسیم.
اگر بخواهیم مثلاً برای مردم، مشکل ترافیک را حل کنیم، کسانی که میخواهند ترافیک را حل کنند(حالا مثال عرض میکنم) مثلاً خط اتوبوس را ندیده باشند که خانم بچهداری که نیم ساعت در صف میایستد تا به محل کارش برسد، یا یک کارگری که بین منزلش و محل کارش، زجرش بیشتر از محل کارش باشد تا در خانه اینها، نمیتوانند درست آنها دردها را بفهمند و ما در علاج آنها جدیّت نمیکنیم در جامعه هم همین است.
شما باید تلاش کنید و بین مردم یک مقداری از وقتتان را صرف کنید در دهات به راههای روستا بروید، حتماً با وسایل عمومی مردم مسافرت کنید و در دفتر و محل کارتان روزی را قرار بدهید که هر کسی بتواند بیاید و هیچ حجابی بین مردم و شما نباشد و معین نباشد که چه کسی میآید، هر کسی بتواند بیاید، در روستاها و شهرها به مسجد بروید و در نمازها شرکت کنید. درست مثل یک نفر از مردم عادی و قبل از اینکه بخشدار بشوید و مسؤولیت دولتی بگیرید همانطور که قبلاً بودید، زندگیتان را همان طوری بگذرانید.
الحمدللّه الان یک امنیت نسبی در مملکت پیدا شده و از این به بعد اگر خطری هم برای بعضی از ما وجود داشته باشد، تحمل آن خطر ارزشش بیشتر است تا خطر جدا شدن از مردم.
یک وقتی بود، ما فکر میکردیم آن چنان ضدانقلاب وسیع و بیرحم است که اگر ما محافظت کمتر بکنیم، ممکن است پایه حکومت را متزلزل کند.
حالا دیگر این جور نیست. ممکن است بعضی از ما را بگیرد. اما این دیگر خطر نیست و افتخار است، بخشداری که در محیط کارش، خدای نکرده به دست ضدانقلاب به خاطر اینکه در درون مردم است شهید بشود، اثر شهادتش خیلی بیشتر از حضور دائمی خودش در آنجا است.
برای ما نیز همین طوری است ما خودمان هم باید در این خط برویم و سعی کنیم بین این مردم و با مردم باشیم. اگر جوابگوی کارهای روزانه و روزمره مردم شما هستید، و مثلاً حالتی پانصد تا بخشدار از سراسر کشور با مردم در تماس باشند، این بدنه تماس منتقل به فرمانداری و بعد به استانداریها و بعد به وزارت کشور و یک حالتی را تا به آن رده بالای کشور درست میکند و این تماسها واقعیتها را به مراکز تصمیمگیری ما منتقل میکند، چون ما که نمیتوانیم درک بکنیم. تماس شما همه جانبه است و شما نماینده سیاسی مرکز حکومت در آنجا هستید و سعی کنید که تجربیات و برداشتها (این نصیحت دوم من است) و ادراکهای خودتان و نیازهای مردم و اشتباهات برنامهها و مسائلی را میبینید، منتقل کنید و در وجود خودتان حس نکنید.
شما اگر یک موجود مجربی باشید، میتوانید در محیط خودتان مفید باشید، ولی اگر این تجربیات شما به بالا، یعنی وزارت کشور منتقل بشود، طبعاً اگر وزارت کشور هم حالا نباشد، مفید میشود. این به هیأت دولت، مجلس، به تصمیمگیریها در بودجه و برنامه در بسیاری از چیزها منتقل میشود.
بنابراین، بدانید که شما ممکن است که احساس کنید که مثلاً یک مأمور جزو هستید، اما وقتی که مجموع را حساب بکنید سرمایه بزرگی برای شکل گرفتن نظام جمهوری اسلامی آن طوری که با واقعیتها است میشود.
پس: 1- ارتباطتان را حتماً داشته باشید و در میان مردم باشید و سعی کنید غیر از آن ساعتی که اجباراً باید در دفتر بنشینید که کارها را نظم بدهید، وقتی را با مردم داشته باشید.
2- دریافتهایتان را در یک سند به مراکز بالاتر منتقل کنید.
3- روحیه دوستی و صمیمیت و خیرخواهی و احساس مردمی را که باید در وجود ما باشد، حفظ کنید یعنی خودتان را از درون ایزوله(جدا) نکنید. این یک کاری است که تمرین و مواظبت و مراقبت لازم دارد.
یعنی احساس این که من نماینده وزیر کشور در این جا هستم، من یک امتیازی بر این مردم دارم، من در این مردم یک مسؤولیت اضافی دارم و در رأس این بخش هستم. این حالت آدم را به گمراهی میکشد. اگر انزوا از بیرون بر آدم تحمیل بشود، ولی از درون آدم منزوی نباشد، این قابل حل است. آدم از داخل وجود خودش، خودش را اصلاح میکند، ولی اگر معکوس بشود، یعنی وقتی که میرود، خودش را یک سرو گردن از مردم بلندتر ببیند. برای خودش یک حق اضافی قائل باشد، خودش را یک تافته جدابافتهای فکر بکند، آن موقع حضورش هم در مردم البته باز اثر میگیرد، بیرون منعکس میشود، ولی آن لذّت لازم را از بین نمیبرد.
بنابراین، هیچ وقت فراموش نکنید. ما همان عنصر ساده و همان مردمی هستیم که به اینجا رسیدهایم و همهمان اگر این حالت را خودمان حفظ کنیم، خیلی خاضعانه با مردم هستیم. ما که عرض میکنم، فقط من تنها نیستم، همه ما که در سطح بالای تصمیمگیری هستیم، واقعاً مایل نیستیم که روزی حکومت جدای از مردم بکنیم. ما فکر میکنیم، آن روزی که بنا باشد ما جدای از مردم برای مردم حکمرانی بکنیم. آن روز مرگ برای ما و جامعه بهتر است باید بگذاریم جامعه خودش حاکم خودش باشد. خودش احساس بکند که مبعوثان خودش دارند برایش خدمت میکنند. اصلاً یک روزی ما بتوانیم واژه حکومت را برداریم و واژه خدمت را جایش بگذاریم. حالا ما میگوئیم خدمتگزار هستیم، اما هنوز آن رسوبات حکومت در تشکیلات حکومتی ما وجود دارد. خیلی خوب شده، خیلی به طرف خدمت پیش رفتهایم، اما باز با آن صافی و زلالی که اسلام برخورد کرده، حکومت و حاکم را خادم مردم معرفی کرده، فاصله است.
یعنی رئیس واقعاً این است و مردم حقوق میدهند و ما را اداره میکنند، برای این که ما خدمت بکنیم؛ منتها افتخار دادهاند و اسم ما را رئیس گذاشتهاند، چه رئیسی؟ فرقی با خدمتهای سایر مردم که مستخدم میگیرند نمیکند، هر چه در این کشور هست، مال مردم است، از نفت و مالیات و بازار گرفته، هر چه که هست، مال مردم است، و هر چه استفاده میکنیم و زندگیمان را میگذرانیم از مردم داریم. با دقت این لفظ صحیح است؛ یعنی هیچ حرفی نیست که ما مستخدم مردم هستیم.
البته خودمان هم جزء مردم هستیم و مستخدم خودمان هم هستیم. این طور نیست که ما از بیرون آمدهایم و مستخدم شدهایم، مستخدم مردم هستیم این حالت را آدم با مردم حفظ بکند مردم معنای حکومت را درست بفهمند که یعنیچه؟
خودمان هم بفهمیم، خیلی میتواند مفید باشد. البته، با شما حرف زیاد داریم، ولی انشاءاللّه این حرفها را در آن دوره آموزش شنیدهاید یا خودتان اصلاً با همین روحیه برخورد کردهاید و امیدواریم که ما خبرهای خوبی از موفقیت این طرح آموزشی بخشدار و استخدام روی حساب ببینیم، مخصوصاً در تقسیمات کشوری جدید که خیلی این دایره شما وسیعتر خواهد شد و مسائل تازهای خواهیم داشت. انشاءاللّه شما خودتان را برای آن مرحله هم آماده میکنید. خداوند یا ما و شما و همه خدمتگزاران توفیق بدهد که بتوانیم رضای خدا و رضایت مردم حقخواه را در رفتار و کردار و گفتار خودمان جلب کنیم.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته