خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی

روز پرمشغله از آنکارا تا تهران

  • یکشنبه ۲ دی ۱۳۷۵

یکشنبه 2 دی 1375 | 11 شعبان 1417 // 22 دسامبر 1996

 

بعد از نماز صبح، خاطرات دیروز را نوشتم؛ دیشب به خاطر خستگی ننوشتم. معمولاً آخر هر شب، خاطرات آن روز را می‌نویسم و به همین دلیل، تحت تأثیر خستگی، ناقص و بدخط می‌شود. امروز که خسته نبودم، خاطرات را با جزییات بیشتری نوشتم. ساعت هشت و نیم، آقای [سلیمان] دمیرل، [رئیس‏جمهور ترکیه] و همسرش آمدند. با هم به فرودگاه رفتیم. در بین راه نظرش را در مورد طرح آقای اربکان، برای تغییر وضع لیر و چاپ لیر جدید تُرک به صورت یک لیر، یک دلار -که امروز 105 هزار لیر، یک دلار است- پرسیدم. اصل کار را قبول دارد، ولی زمان را مناسب نمی‌داند و معتقد است، اگر اکنون انجام شود، شکست می‌خورد.

دربارة مسائل قره‌باغ آذربایجان، معتقد است روسیه خواستار اصل نزاع هست و وجود اختلاف را به نفع خود می‌داند. از من خواست که برای حل نزاع کمک کنم. با بدرقه رسمی و نواختن 21 تیر توپ، آنکارا را ترک کردیم؛ با این تصمیم که به بندر ترابوزان در دریای سیاه و از آنجا به تهران برویم. به خاطر بدی هوا و ابر و مه، هواپیما نتوانست در فرودگاه بنشیند. به ناچار پرواز را به سوی ایران ادامه دادیم. جمعی از مأموران ترکیه هم که با ما بودند، به ایران آمدند. چون در تهران، مراسم استقبال آماده نبود، در تبریز فرود آمدیم. نماز ظهر و عصر را خواندیم. امامجمعه و معاونان استانداری [آذربایجان‏شرقی]، به استقبال آمده بودند. [آقای مسلم ملکوتی]، امام‏جمعه [تبریز]، از آثار مهم سفرم به ترکیه اظهار مسرت کرد. ساعت سه بعد از ظهر به تهران رسیدیم. پس از مراسم استقبال، مصاحبه کوتاهی نمودم[1] و به دفترم رفتیم.

مقداری از کارهای مانده را انجام دادم. به جلسه هیأت دولت رفتم. توضیحاتی از وضع ترکیه و تفاهمات دادم. آیین‌نامه شوراهای شهرها و روستاها را تصویب کردیم. تا ساعت نُه شب، همه کارهای عقب‏مانده را انجام دادم. جلسه رهبری نبود، چون ایشان به جمکران رفته‌اند. باران خوبی در تهران می‌بارد. دیشب هم باریده. از خشکسالی نگرانیم؛ ترکیه هم نگران است.

 

[1] - رجوع‌کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبه‌های 1375»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.