خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
شنبه 25 خرداد | 2 ذیحجه
1411 15 ژوئن 1991
آقای [عبدالحسین] وهاجی، [وزیر بازرگانی] آمد. گزارش سفر به آمریکای لاتین و وضع بازرگانی را داد. اجازه خواست برای تغییر وضع «مراکز تهیه و توزیع کالا»، بهجای انحلال که گفتهام، به شورای عالی اداری بیاورد.
آقای سید [محمدحسین] فضلالله از لبنان آمد. از سیاستهای جدید جمهوری اسلامی ایران بهعنوان اجرای اسلام تشکر کرد و درباره مسائل کمک به آزادی گروگانها صحبت شد. گفت در لبنان دیگر زمینه حرکات نظامی نیست و باید فعالیتها سیاسی باشد. مدعی است که مردم جنوب لبنان، طاقت تحمل مشکلات درگیریهای مسلحانه را ندارند و برای کارهای فرهنگی بیشتر، استمداد کرد.
با [آقای فرانسوا میتران]، رئیسجمهور فرانسه، تلفنی صحبت کردم.[1] گفت که نیروهای متحدین از عراق میروند. قرار شد برای حضور مأموران سازمان ملل در عراق، برای تامین امنیت مردم در مقابل ارتش عراق تلاش شود. گفت اواخر تابستان به ایران میآید.
دکتر ولایتی برای خداحافظی سفر به مکه آمد. برای مذاکرات با عربستان مشورت شد. دکتر [سید محمدرضا] هاشمی، [دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی] برای برنامههای در دستور شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد. عصر دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رئیسجمهور] برای امور جاری آمد.
شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. درباره افغانستان و عراق مذاکره کردیم. شب با احمد آقا، مهمان رهبری بودیم. همان مطالب شورای عالی امنیت ملی را مورد بحث قرار دادیم. برای خواب به دفترم رفتم. تا ساعت دوازده شب بیدار بودم.
[1] - در این مذاکره تلفنی، روسای جمهور ایران و فرانسه از اینکه حل اختلافات مالی بین دو کشور مراحل نهایی خود را طی می کند، اظهار رضایت کردند و ضمن ابراز امیدواری نسبت به تحکیم و تعمیق روابط، بر گسترش همکاری ها در زمینههای مختلف تاکید کردند. آقای هاشمی و آقای میتران، همچنین آخرین تحولات منطقه خلیج فارس، وضعیت آوارگان در شمال و جنوب عراق و همچنین روابط دوجانبه را مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند.